eitaa logo
ایما | چت روم
1.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
23 ویدیو
4 فایل
هرسوال یاابهامی که داری ازم بپرس👈🏻 @Admin_Sobh راه‌های ارتباطی برای ثبت درخواست هاتون👇🏻 https://eitaa.com/Chatrooom/2145 فهرستِ سوالات پرتکرار شایدسوال شماهم باشه:)👇🏻 https://eitaa.com/Chatrooom/2143 صفرتاصد تولیدمحتوای‌ ایما؛ کپی بهرشکلی ممنوع🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
📪 پیام جدید سلام من تا خرخره پرشدم از حس نتراحتی و بلا تکلیفی راستی تایپم دو با بال سه هست شماهم از یک مشاور کمک بگیرید حتما✨ عزیزان mbti و یا انیاگرام و هرمتد شخصیت شناسی دیگه، کاربردش درمان و برطرف کردن مشکلات عمیق زندگی تون نیست. علت های زیادی داره این قضیه اما مهمترینش اینکه شرایط زندگی شما کاملا منحصر به فرده و با هر هم تایپ دیگه تون متفاوته. حتی روان خودتون هم از جهات بسیاری یونیک و متفاوته👌✨
سلام مجدد شب همگی بخیر🌱
📪 پیام جدید جودی یه istj نیست؟ جودی کیست
ایما | چت روم
📪 پیام جدید سلام من تست دادم و isfp شدم ولی از کجا باید بفهمم تایپ چندمش هستم مثلا isfp 2 ام یا هر چ
📪 پیام جدید https://eitaa.com/Chatrooom/4877 منظورش از isfp 2 یا 1 .... چیه؟!! شماهم به کانال انیاگرام سر بزنید✨ انیاگرام هم مثل MBTI یه متد قدرتمند شخصیت شناسیه که در کنار تایپ MBTIتون توصیف های دقیق و خفن تری بهتون میده: https://eitaa.com/Eema_Ennea
📪 پیام جدید عام راستی من یکیو میشناسم که هربار تست میده isfp میشه درحالی که عین یه esfp به ترک دیوار هم میخنده واقعا هیچ شباهتی به یه isfp نداره خیلی هم سِلیطه س و دهن لق و خیلی آدمیه که اهل مسخره کردن هه!! این سری پست رو مطالعه کنید حتما👇🏻 https://eitaa.com/Eema_MBTI/7722 و همین طور این سری: https://eitaa.com/Eema_MBTI/9998
📪 پیام جدید من قبلا یک enfp بودم همه به من میگفتن ساکت و یا خیلی حرف میزنی تو تابستون رفتم کلاس نویسندگی و بقیه بهم گفتن احمقانه میخندی و فلان و بهمان منم از اون مدقع ساکت تر شدم نمیدونم چرا ولی خوشم نیومد با بقیه ارتباط پیدا کنم تمام دوستام بهم میگفتن بچه و لوس الانم که شدمistp بهم میگن تو چرا انقدر ساکتی چرا پیشمون نمیای منم هر دفعه سکوت میکنم اما وقتی هر دفعه غایب میشدن پیام میدادم حالت خوبه یا نه اونا جوابمو با فراموش کردن تولدم دادن و من به هیچ کس نگفتم که تولدمه اونوقت اونا با پرویی تمام میان جلوی من تولم مبارک....منم خیلی سریع وانمود میکنم که صداشو نشنیدم و میرم در کل ببخشید زیاد حرف زدم..و وقتتو گرفتم میدونم سرتون شلوغه دوست عزیز تیپ شخصیتی شما تغییر نمیکنه میتونی به اینجا https://eitaa.com/chatrooom/1495 و اینجا https://eitaa.com/Eema_MBTI/9998 سربزنی و امیدوارم همیشه حال دلت بهتر بشه✨ تجارب سختی رو پشت سر گذاشتی و حتما برات ناراحت کننده بوده ولی این سرکوب هیجاناتت و فاصله گرفتن از بقیه راه حل خوبی نیست، اگه برای خودت سخته روی حالاتت عمیق بشی و یه تصمیم بهتر برای مواجهه با چنین محیطی اتخاذ کنی پیشنهاد میدم حتما از یه مشاور کمک بگیری🌱
📪 پیام جدید خب infj و entp شیپ خوبین؟ اینجا رو بخونید: https://eitaa.com/Chatrooom/4418
📪 پیام جدید شخصیت‌ شناسی‌ انیاگرام چی هس؟؟ چرا نمی فهممش حتما به کانال راهنمامون سر بزنید: @EnneaTest
📪 پیام جدید سلام نشونه هایی که مشخص میکنی ابرازگر هستیم یا محتاط چیه؟؟ f و t ویژگی های بارزش رو نگو و یکم جزئی شو ممنونتم تو این کانال @MBTItest درمورد جفتش حرف زدیم ولی اگه دقیق و جزئی تر میخاید بدونید منتظر دوره فوق العاده و جامع MBTIمون باشید🌸
سلام🌿 امروز داریم و من دوباره براتون یه آرت مفهومی آوردم، این بار از تایپ و ازتون می‌خوام که تحلیل‌های عمیق و جالب‌تون از این نقاشی رو باهامون به اشتراک بذارین🤓 📮پیام‌هاتون رو اینجا برامون بفرستین👇 https://daigo.ir/secret/15748834 منتظر تحلیل‌های قشنگتون هستیم😍 ⠇☕️ ══════════════ ⠇ @Eema_Art
• تحلیل شما از آرت مفهومی تایپ INFJ چیه؟🌀 📮از اونجا که رنگ سبز نشانه NF بودنه و از طرفی مو های با همه NF ها متفاوته ، و از طرف دیگه همه INFJ رو به منطقی ترین عاطفی میشناسن ، میشه این نتیجه رو گرفت که ، ذات وجودی این شخص محترم و عزیز و دوست داشتنی ، در ذات بلوغ و منطقه ، اما وقتی پای بیان و ابراز با دنیای بیرون میاد وسط ، این عزیز نا خود آگاه از محبت و عاطفه خاصی استفاده میکنه که اون رو به ما NF معرفی میکنه. ________________ 📮 بودن خیلی تلخ و سخته، اگه خودت باشی آسیب می بینی اگه از خودت دور بشی باز هم آسیب میبینی، اگه همه چیز رو در خودت بریزی آسیب می بینی، اگه به اشتراک بزاری از این کارت خودخوری میکنی و آسیب میبینی...و همیشه این حس تنها بودن و درک نشدن آزارت میده... واقعا انگاری هیچ کسی نیست که تو را بفهمه... گاهی از اینکه infj هستم ناراحت میشم... ________________ 📮دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد و من چگونه میتوانم اشعارم و دنیای درون ذهنم را با کلمات توصیف کنم؟ کلماتی که میخشکانند لطافت رویا را. کلماتی که سنگ و خنجر می‌شوند و می آزارند. و من چگونه میتوانم فرار کنم از دنیایی که تنها زبان ارتباطش کلمات است؟ من اینجام. من زنده ام. ولی کسی نه می‌فهمد و تلاشی برای فهمیدنش می‌کند. همیشه قضاوت راحت تر بوده است. مگرنه؟ شاید بهتر این است که فرو بروم در تار و پود تاریخ. در تار و پود زمان و دور شوم از این دنیای انسانی ________________ 📮من به عنوان فکر میکنم، infj به خودش میاد و می بینه وقتی حرف دلشو نزده، خودشو نابود کرده . قلبش انقدر ازش ناراحته و متعجب از قدرتی که توی پنهون کردن چیزی داره، فوران میکنه یجوری به infj میفهمونه که دیگه تحمل این همه احساسات رو نداره. infj همه قلبشو وقف دیگران کرده و میفهمه اون دیگران که خودشو بخاطرشون غرق کرد، نمیان به کمکش و متعجب مونده. می دونه میتونه خودشو با شنا کردن نجات بده، ولی نمیده؛ چون به نظرش مردن بهتر از نابود کردن خودش و تحمل دردشه. ________________ 📮چهارمین تحلیل واقعا در مورد ارت از طرف infj کاملا درسته منم همین تحلیل رو دارم که infj به خاطر لطافتی که داره کنترل ذهن و افکارش از قلبشن و گاهی اوقات قلبش اونقدر تیره میشه که دیگه نمیتونه کنترلش کنه و اونموقع اس که اون سفیدی های اطراف سرش یعنی عقلش سعی میکنه درمانش کنه گرچه منطقش هم از قلبشه و قدرت تحلیلش باعث میشه همیشه در افکارش غرق باشه توی ذهنش اونقدر غوغآست که گاهی از دنیا جدا میشه ________________ 📮راجب اون آرت مفهومی میشه گفت نوار سبز از قلب ا ی ان اف جی نشعت میگیره و جلوی دهنشو بسته چون خیلی حقیقت هایی و حرف هایی هستن که ای ان اف جی میخواد بگتشون ولی چون نگرانه اطرافیانش که با شنیدن اون حرفا ناراحت بشن یا چشمشون به دیدگاه منفی ای باز بشه و کلا قلباً نگران دیگرانن جلوی خودشونو میگیرن و اون نوار سفید از موهای اون میاد بنظر من میتونه نماد رهایی و آزاد بودن باشه اون تقریبا اطراف ای آن اف جی حلقه زده که این میتونه نشون دهنده محیط و شخصیت مستقل و محفوظ ای آن اف جی باشه از طرف یه ای آن اف جی که گاهی ای ان اف جیه ________________ 📮تایپ infj همون کسیه که اگه یکی دیگ حالش بد شه حال خودش براش مهم نی، تمام تلاششو میکنه که تو حال بد بقیه کنارشون باشع... ولی کافیه درد خودش و مشکل خودش شروع بشه اون وقته که نا پدید میشه... شناخت و درک بالایی داره؛(هواسش به ادم کنارش هست) به یک چیزی دقت میکنه که بعضیا حتا نمی تونن ببین.. تو پنهان کردن مسائل مخصوصا ناراحتیاش خیلی استاده و پره از احساس.... احساسایی که کسی متوجهش نمیشه... به این تایپ میگم که: +ازاد باشین... ازاد زندگی کنین، تو همون دنیای فانتزیاتون تو افکارتون... برید و هنرتاتون بزرگ کنید برید در جایی پر ارامش و ادمای اضافه زندگیتون حذف کنین!! چون شما تو درد هاتون سکوت می کنید و وجود اونا خیلی اذیتتون میکنه! مطالعه کنید چون دنیای شما می تونه اطلاعاتتون باشه...؛/ ⠇💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
• تحلیل شما از آرت مفهومی تایپ INFJ چیه؟🌀 📮شاید درست نباشه اما بدون اینکه بخوام تحلیلش کنم میتونم بگم که میخواد حرف بزنه اما نمیتونه، انگار احساساتش براش ترسناکه، انگار از خودش میترسه، برای همینه که چشماش اونجوریه، احساس غرق شدن میکنه و فک میکنه کسی نیس که بتونه نجاتش بده، اگه بخوام با تحلیل بگمم همین میشه تقریبا، اگه دقت کنی انگار دستاش از پشت بسته شده و این نشون دهنده ی همینه که میگم میخواد حرف بزنه اما نمیتونه! چرا میگم میخواد؟ چون اون رنگ سبز نشون دهنده احساساتشه که سعی در کنترلشون داره برای همینه که اون احساسات دارن خفش میکنن و برای اون قسمت که گفتم انگار داره غرق میشه یکی از دلایلم همین صحبتای بالا بود و خود عکسم یه راهنمایی بهمون کرده، چون اگه به موهاش نگاه کنی میبینی که به سمت بالاان برای همین قطعا نمیتونه تو خشکی باشه همین. ________________ 📮ادامه پیامم نمیومد پس مجبور شدم کوتاهش کنم😐😂 ادامه ی تحلیلم اینجاس اگه متوجه شی کدومه: واینکه اون رنگ سبز از قلبش نشئت گرفته و حالت چشماش ترسو القا میکنه پس میتونیم بگیم چون رنگ سبز جلوی دهنشو گرفته، میگیم که اون از خودش میترسه و در نهایت چرا فک میکنه نمیتونه نجات داده بشه؟ چون هیچ تلاشی برای آزادی نمیکنه! و شاید اینجا یه سوال پیش بیاد که پس چرا گفتم میخواد حرف بزنه، در کل منظورم اینه که میخواد حرف بزنه ولی نمیخواد نجات داده شه هستم ________________ 📮 همه ما اون را به مهربان بودن و عاقل بودنش میشناسیم .☺️❤️ تمام این خوبی ها فقط و فقط از قلب مهربان INFJ سرچشمه میگیره با اینکه سختی های زیادی کشیده ولی آدم خوش قلبی هست .🥺🫂 همه دوسش دارن حتی که بهترین دوست اون محسوب میشه 🤝💜 شاید باورتون نشه ولی کسی نیست که از INFJ خوش قلب ما بدش بیاد.😉 ________________ 📮خوب یکی از دوستام هست و اینکه اون واقعا یک فرد مهربون و با درک هست 🤩❤ ما توی کلاسمون یکی رو داریم که اصلا ازش خوشمون نمیاد با این که این هم ازش خوشش نمیاد ولی...خوب نسبت به همه ی بچها باهاش خوب رفتار میکنه 🔮مهربونه و هر وقت که یک مشکلی داشته باشیم و بهش بگیم کمکمون میکنه 🙂💛 حتی تا حالا بخاطر ما بچهای کلاس دعواش کردن 😶 اون خیلی آروم و ساکته اما به موقع خودش می تونه خیلی پایه تر از اون چیزی که می بینیم باشه 😶🌟 البته من به عنوان یک اونقدر باهاش صمیمی نیستم و زیاد باهاش حرف نزدم اما این رفتار هاش رو حتی اگه دوستش هم نباشی میفهمی 🙂🌟🔮 ________________ 📮سلام یکی از اشخاص نزدیک به من infj هست به شدت آدم حساسی هستم و البته هیچ وقت کسی رو ازار نمیده خیلی خیلی مهربونه از خودش میزنه تا بقیه خوشحال باشن حتی وقتی خیلی حالش بده ولی هیچ کس نمیتونه درکش کنه خیلی متفاوته اخلاقیاتش خاصه حتی اگه خیلی ازیتش کنی نه بهت تیکه میره نه به روت میاره فقط میریزه تو خودش بعضی وقت ها واقعا به حد نابودی میرسه اما به کسی نمیگه ________________ 📮می‌تونه به این معنا باشه که احساسات و شهودِ infj باعث سکوتش میشه و با منطق و استدلال‌هاش در جنگ و تضادِ و نمی‌دونه کدوم رو باید قبول کنه. ________________ 📮وقتی قلبت مانع از زدن حرفت میشه چون ممکنه قلب طرف مقابلت به خاطر حرفت درد بگیره ، و این در حالیه که همون طرف زده قلبتو خرد کرده ___________ 📮به نظرم تایپ infj یه تایپ هست که پر از احساساته که نمیتونه بروز بده به همین دلیل هیچ کس نمی دونه درکش کنه😐 ⠇💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
• تحلیل شما از آرت مفهومی تایپ INFJ چیه؟🌀 📮به بقیه تو حل مشکلاتشون کمک میکنم تا شاید بتونم از مشکلات خودم فرار کنم.𝑖𝑛𝑓𝑗 ________________ 📮تمام موهایش همچون قطرات اشک به پایین ریختند و قلب عاشقش او را اسیر خود کرد. زندگی یک infj که احساسات بیش از حدش او را به اسارت دیگران برد تا برای اینکه دیگران به او ذره ای توجه کنند خود را تسلیم ان ها کرد. ________________ 📮حس می کنم اینم مثل من داره با اوثینک و خودشو دیوونه میکنه.... ________________ 📮نگاهش به آینده ست و منتظره روزی از محدودیت های اطرافش آزاد بشه و پرواز کنه و اوج بگیره... از ________________ 📮https://eitaa.com/Eema_Art/3778 تعبیر دو م بسیار زیبا بود و دوستداشتم ________________ 📮 از حرف نزدن خسته شده ولی دور دهنش رو بستن که حقیقت رو آشکار نکنه ________________ 📮اون نواز سبزرنگ احساسات infj هست و اون احساسات به infj اجازه ی حرف زدن و حتی ابراز کردن رو نمیدن بخاطر همین شاید infj بیشتر مواقع نتونه احساسش رو بروز بده💔 ________________ 📮به عنوان یه بنظرم اونا میخوان که با بقیه حرف بزنن و بهشون بگن چی داره اذیتشون میکنه ولی دوباره... خودشون مانع خودشون میشن. من واقعا برای infj ها و ناراحتی هاشون نگرانم. درکشون میکنم. خیلی... آدمای خوبین.( لطفا آرت از infp بزارید ممنون) ________________ 📮به نظرم این تصویر داره طرز تفکر و ذهن یک INFJرو نشون میده نشون میده که ذهنش چقدر آرومو به هم ریخته‌اس کلا یه جور خاصیه ________________ 📮سلام به نظرم نشون میده که با وجود اینکه داره تو دریایی از مشکلات غرق میشه ولی وجودش این اجازه رو بهش نامیده که به کسی چیزی بگه یا از کسی کمکی بخواد ، ________________ 📮در مورد تایپ infj اون عکس داره نشون میده که قدرت تصمیم گیری و انجام کار ها در infj داره از کنترل مغزش خارج میشه تصمیمات قلبش داره وارد ذهنش میشه و infj با افکار شخصی و حسش قراره تصمیم بگیره از XNFJ ________________ 📮Infj: من میخوام حرف بزنم میخوام آزاد باشم اما اصولم جلوی منو میگیره(اون طناب سبز زنگ که به رنگ گروه اصول گرا هاست) ________________ 📮منطقیه که ی infj با تابود کردن خودش بتونه دیگران رو راضی و خوشحال نگه دارهه من قشنگ دارم منطق رو احساس میکنم🗿💔 ____________ 📮به عنوان ی infj عمیقا درکش میکنم.... ی جور میخواد نشون بده کلی حرف داره، کلی حرف که بتونه نابودت کنه ولی بازم جلو خودش میگیره و میبخشه، وسعت صبوریمون داره نشون میده :)))) ____________ 📮به عنوان یک infj باید بگم با اینکه یه تایپ احساسی هستم ولی همچنان ترجیح میدم احساساتم رو بروز ندم (البته بعضی از جاها بروز ندم.) بعضی از دوستان میفرمایند من به هیچ وجه نمی تونم infj باشم چون خیلی ساکت و خنثی هستم. اگه احساساتم توسط فردی مورد قضاوت نادرست واقع شه و بهشون احترام گذاشته نشه من قطعا در آینده پیش اون فرد از احساساتم حرف نخواهم زد:)) ⠇💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
سلام سلام! امروز اومدیم با یه چالش جدید✨ بیاید این‌بار خودمونو به یه چیزی تشبیه کنیم و این چیز می‌تونه هر چیزی باشه مهم اینه که وایب و گوشه‌ای از شخصیت شما رو نشون بده فقط یادتون باشه تیپ انیاگرامتون هم بگین مثلا من برای خودم این چیز به ذهنم اومد «به عنوان یه تیپ هفت خودمو به ماهی گلی‌های شیطون که هی تو تنگ اینور اونور میرن تشبیه می‌کنم» 📮پیام هاتون رو اینجا برامون بفرستین👇 https://daigo.ir/secret/32730711🍀 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• خودتون رو به چه چیزی تشبیه می‌کنین، که وایب یا گوشه ای از شخصیت تون رو به ما نشون میده؟ 💬سلام من خودمو به گل قهر و آشتی تشبیه می کنم 🌱 ________ 💬به عنوان یه خودمو به یه کتاب قدیمی با جلد چرم قهوه ای تشبیه میکنم ________ 💬خودمو می‌تونم به یه بغل گرم و نرم وقتی که خیلی حالت بده و احساس تنهایی می‌کنی تشبیه کنم یا اون لحظه ای که روی آب دراز کشیدی و داری ریلکس می‌کنی یا یه آسمون صاف آبی یا آهنگ fly me to the moon ________ 💬 هستم. خودم رو تشبیه می کنم به دانش آموزی که به خاطر ۲۰ نگرفتن ورقه ش رو پاره می کنه. 🙂🤝 ________ 💬من به عنوان تیپ خودمو شبیه ی دانش اموزی میدونم که میخاد هم درس بخونه یا کل جهان رو فتح کنه اما در عین حال میخاد فقط تو تختش باشه مثل یک دریا پر از احساسات ولی پنهان شده همچنین لحظاتی که احساس تنهایی میکنی یا احساس طرد شدن داری ________ 💬سلام ام خودمو از لحاظی شبیه آب و دریا میدونم . به هر حالتی درمیام گاهی مهربون و گاهی هم کشنده عمیقم اما بقیه فقط سطح منو میبینن ________ 💬سلام، ،خودم رو به ابر تشبیه می کنم،از یک طرف میخوام که با بارش مورد علاقه و تشویق مردم باشم و معروفیت داشته باشم و گاهی هم خشمگین میشم و رعد برق دارم،گاهی هم ابر سفیدم،به خاطر بال دو یعنی فقط یک موجود آروم و مهربونم که از ناراحت کردن آ دما بدش میاد،حتی اگه خودش ناراحت بشه. ________ 💬من خودمو به یه جنگل تشبیه میکنم که هم میتونه خیلی قشنگ و دلنشین باشه، هم می‌تونه پر رمز و راز و آسیب زننده ... بستگی داره طرف مقابلم چه کسی باشه و لیاقتش چقدر باشه 💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• خودتون رو به چه چیزی تشبیه می‌کنین، که وایب یا گوشه ای از شخصیت تون رو به ما نشون میده؟ 💬سلام وقت بخیر من معمولا خودمو یک باد تصور میکنم.بادی که گاهی نسیم میشه و گاهی طوفان..اکثرا تلاش میکنم توی حد تعادل و یک باد بهاری بمونم اما..نمیدونم چقدر موفق میشم^^ من یک تیپ هستم ________ 💬خودمو ب بغل محکم و مهربون مامان. حرص خوردنش و غر زدنش. گوش شنوای ی دوست وقتی دلت گرفته و داری براش حرف میزنی. به اون مهربون سر گذاشتن رو شونه کسی ک دوسش داری. و از همه مهم تر به بغل طولانی و محکم مادر و فرزندش و ارامش اون بغل تشبیه میکنم. ________ 💬خودمو به ی خونه صمیمی با مبلای راحت در حالی ک گلدونا روی زمینن و پنجره رو باز کردی و ی نور قشنگ و هوای خنکی میاد داخل. دوستات در حالی ک تو ی جمع خیلیی خودمونی نشستن ی دمنوش و کیک گذاشتی جلوشون و همه از ته دل با خیال راحت میخندن تشبیه میکنم من ی عم ________ 💬سلام نمیتونم دقیق بگم ولی یهو به ذهنم رسید شاید مثل وقتی باشه که کت و شلوار خاکستری یا سیاهه اتو کشیده پوشیدی و پاتو روی پات انداختی در پرانتز - و شاید داری با یه نگاه عاقل اندر سفیهانه به بقیه نگاه میکنی تا ببینی کارایی که بهشون گفتی رو دارن درست انجام میدن یا نه - _________ 💬به عنوان یه خودم رو به یه قاتل ساده دل میدونم که موقع قتل نمی توانم به اون آدم نگاه کنم. و شبیه یه کتاب روانشناسی ام که داره در مورد احساسات توضیح میده. و مثل یه گربه کیوت و احساسی و درونگرا م. _________ 💬من خودم شبیه جنگل میدونم آروم و عمیق و متفکر ، جایی که جواب خیلی از پرسش های آدم می‌تونه اونجا پیدا بشه ، جایی که سراسر آرامش ، جایی که فریاد نمیزنه اهااای مردم من هزارتا گونه جانوری در خودم دارم و تو سکوت زندگی می‌کنه و میزاره مردم کشفش کنن (به قول معروف درخت هرچه پر بار تر سر به زیر تر ) از طرف ‍ی :)) _________ 💬سلام، ام. من دقیقا مثل بازار بورسم :))) همون قدر مودی.. گاهی راکد، گاهی انفجاری. گاهی انقلاب آفرین و گاهی زمین زننده به ظاهر ماشین حسابی اما در حقیقت وابسته ترین به کوچیک ترین اتفاقات انسانی دنیا! و شاید همین قدر به درد نخور! به نظر آدمای دیگه خیلی خفنم ولی خودم می‌دونم گاهی چقدر نابودم. وارد رابطه شدن با من خیلی سخته، درست مثل وارد بازار بورس شدن. شاید ناخواسته خیلیا رو نابود کردم اما اگر کسی خوب بشناسدم جوری اون رابطه دو سر سوده که قطعاً از بهترین اتفاقای عمر جفتمون میشه، هم اون منو می‌کشه بالا و هم من اونو... ⠇💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
سلااام سلاااام😍 روزتون خوش⛅️ امروز با یه داستانی اومدم!📖🔖 فرض کنین نویسنده یه رمان رمانتیک_عاشقانه هستین ✍❤️‍🔥 نقش اصلی رمان ــه و قراره تایپ شخصیتی بقیه کاراکتر های رمانو تعیین کنین؛👥 کدوم تایپ ها رو برای همراهی انتخاب می کردین؟👀⁉️ 📬جواباتونو می تونین "اینجا" ارسال کنین! منتظر جوابای باحال و جذابتون هستیم😌💘 ⠇🫐 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
📚• پیشنهاد شما برای کاراکتر های یک رمان رمانتیک_عاشقانه💘 💕 باید یه معشوق داشته باشه که مرد intjباشه و یه دوست صمیمی که esfj یا esfpباشه .یه مرد isfp هم به صورت شدید روی این خانوم کراش باشه و بخوادش. اینکه با intj یه سری داستان ها داشته باشن و هی جلوش سوتی بده و intj هم خیلی مغرور باشه بامزه و جذاب میشه ______________________ 💕دوست infp,enfj است و کسی که enfj دوست داره esfj است این وسط entj نمی خواد این دو تا بهم برسند تا بتونه پول های enfjو esfj را به جیب بزنه اما enfp به enfjو esfjکمک می کنه تا به هم برسند و intj را می فرسته برای entj تا دیگه entj از این کار های شیطانی نکند و با کمک هم یک کسب و کار خوب راه بیندازند که خیلی هم توش پول هست!!! از طرف entj که از این کار ها نمی کنه!! _______________ 💕دوستاش ENFPوINFJ دشمناشISFPوESTJ کسی که روش کراشه INFP نقش مقابل ESFJ ______________ 💕نقش مقابل : entj دشمن : istp , entp دوست : intp , infp ,enfp اونی که کراش داره : entp _____________ 💕شخصیت اصلی enfj رفیقاش Enfp و infj باشن 😀🌸 پسره entj باشه دشمنش esfp باشه اونی که رو enfj کراش داره infp باشه ____________ 💕درود به نظر من infp بهترین شخصیت اول است ولی می تواند یک شخصیت پر انرژی مثل خودش enfp یاریش کنه ______________ 💕نقش مقابل: infj دشمناشون: istp,entp,intp دوستاشون:infp, entj,istj کسی که روی enfj کراش داره: intp ⠇ 💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
📚• پیشنهاد شما برای کاراکتر های یک رمان رمانتیک_عاشقانه💘 💕به نظرم نقش اصلی عاشق یه پسر INFP میشه ولی اون پسر از یه ESTP خوشش میاد و در عین حال یه ENTP هم عاشق اون پسره. دوست INFP یه INTP هست و دشمنش ESTJ و ENTJ هست. یه ESFP تم سعی میکنه باهاش دوست بشه اما نمیتونه. یه ENFP هم دوستشه. _______________ 💕نقش مقابل : infj کسی که enfj رو دوست داره:‌ infp دوستای enfj : به نظرم enfp و isfj و isfp و esfj دشمن : istp, intj, estp _______________ 💕نقش مقابل: ENTJ دوستاش: ISTP, ENTP, ESFJ دشمناش: INTP, ENFP, ESTJ مکرش(همون کسی که روش کراشه😂): ESTP _______________ 💕من خودم enfj امممم کسی که روش کراش داره :infj نقش مقابل isfp دوستان: estp. enfp. lntj. intp دشمن:estj ______________ 💕نظر من درباره‌ی چالش امروز : نقش مقابل : infp دوست هاشون : enfp , infj , entj دشمن هاشون : estp, istj اونی که رو enfj کراش داره : intp, intj _____________ 💕مقابل estp دوست enfp , infj , estj دشمنentp , istp اونی که کراش داره enfp پسر ______________ 💕نقش مقابل: infp دوستاشون: enfp, isfj, ESFJ, isfp دشمناشون: istp, istj, entj اونی که رویENFJ کراش داره: entp ⠇ 💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
📚• پیشنهاد شما برای کاراکتر های یک رمان رمانتیک_عاشقانه💘 💕نقش مقابل: infp دوستاشون: enfp, isfj, ESFJ, isfp همه زن دشمناشون: istp, istj, entj همه مرد فقط istp زنه اونی که رویENFJ کراش داره: entp مرد _______________ 💕دشمنای enfj باید کسایی باشن که از رفتار برون گراش اذیت میشن ولی اگه بیخیال این حرفا بشیم و ذوقی بخوایم بگیم : دشمناش : اکیپ همیشه باحال entp و istp و estp دوستاش : enfp و isfj و infp عاشق سینه چاکش : esfj ________________ 💕سلام نقش اصلی = enfj نقش مقابل = enfp دوستان =esfp. Infp دشمنان =enfp. Entp. Estp کسی که رو enfj کراش داره = isfp _____________ 💕اونی که رو enfj کراشه:entp نقش مقابل:entj دوستاش:estp, enfp, istj, intp دشمناش:esfp,intj,estj,isfp ________________ 💕نقش مقابل entj و estj دوستاشون esfp و intp و isfp و entp دشمناشون estp و infp اونی که رو enfj کراشه isfp _______________ 💕نقش مقابل: istp دوست/ دوستانشون: ISFJ, infj, esfj, esfp, دشمن/ دشمانشون: ISTJ, intp, entp, enfp اونی که روش کراشه: intj __________________ 💕خاب اولا خودم enfp ام. حالا بریم سراغ چالش. نقش مقابل یک عدد entp عه (که آلبته زنه) دوستاشون یه چندتا enfp و infp گوگولی ان (اینام زنن) دشمناشون دو عدد entj و entp میباشند. (Entj مرده entp زنه) دیگه جونم برات بگه اونیم که رو این بچه enfj کراش داره یک عدد enfp مظلوم گوگولیه. (که اونم زنه) و البته که اینی که گفتم بر اساس واقعیته😂💔✨ ____________ 💕به نظرم نقش مقابل intj دشمن estp, intp,entj دوستenfp,entp اون که روش کراشهesfj _______________ 💕Isfp نقش مقابل Infp.infj.isfj.دوستاشون Intp.istj.intj.دشمناشون Enfpاونی که کراشه ⠇ 💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
📚• پیشنهاد شما برای کاراکتر های یک رمان رمانتیک_عاشقانه💘 💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سریال جنایی~ 🩸🔪 شما باید بعد هرسوال ویدیو، استپ کنید تا یکی از تایپ‌های MBTI به صورت شانسی براتون بیوفته؛ و به همین منوال تا تَه ویدیو! درنهایت، شما طبق استپ‌هایی که کردین، چند تا کاراکتر، از کاراکترای خفن MBTI‌ رو دارید! حالا میتونید با کاراکترایی که دارید، یه سناریوی جذاب بنویسید و برای ما ارسالش کنید! ‌توجه: وقت چالش به پایان رسیده است! 🕶✨️ ══════════════ ⠇ @Eema_MBTI
سناریو جنایی~🩸🔪 به قلم وایولت من هستم و امروز،به قتل رسیدم! درحال حاضر روح سرگردانی هستم که داخل اتاقی پر از افرادی که میشناسم نامرئی و معلقم..تا وقتی که قاتل واقعیم پیدا نشه نمیتونم آزاد باشم. از اینکه کسی نمیتونه صدامو بشنوه و نمیتونم قاتل رو لو بدم احساس شدیدا بدی دارم اما... در این بین به آرومی روی صندلیش جابه جا میشه و چهره های سرتاسر اتاق رو طی یک نگاه سریع میگذرونه بعد از چند ثانیه سکوت entj لب از لب باز میکنه و شروع میکنه به صحبت کردن:همونطور که میدونید infp به قتل رسیده و من کسی بودم که جنازشو پیدا کردم..و خب..کارآگاه این پرونده هم منم..دلم میخواد زودتر کسی که جسارت کشتن infp رو داشته محازات بشه پس همگی همکاری کنید فرورفتن توی مبل راحتی ای که روش نشسته بود توجه entj رو جلب کرد.entj:هی intp حرفی داری بزنی؟ چیزی که دستگیر entj شد نگاه خالی از احساس intp بود.درواقع اون از عشق intp به infp اطلاع داشت و میدونست که این قضیه چقدر از درون اونو شکسته پس فعلا بیخیالش میشد صدای خش دار و بی حوصله از طرف دیگه اتاق به گوش رسید:فقط داری وقتمونو میگیری..چرا باید برای کسی مثل اون مارو اینجا نگه داری؟منکه خوشحالم که اون بی مصرف مر_ که صدای عصبی intp حرفشو قطع کرد:خ/فه شو! باآرامشی توی صداش گفت: لطفا با هم درست صحبت کنید دوستان! entj با دست زدن اونا رو به سکوت دعوت کرد و گفت: چه خوشتون بیاد و چه نه این پرونده باید حل بشه و کسی حق نداره تا آخر کارم پاشو از این اتاق بیرون بزاره estp خودشو روی صندلی ولو کرد. entj گلوشو صاف میکنه و پرونده قتل رو ورق میزنه: خب مظنون اصلی این پرونده ئه..دوست داری چیزی بگی؟ با این حرف لرزی به پیکره enfp افتاد اما سریعا خودشو جمع کرد:کار من نیست! entj:بر چه اساسی باید حرفتو باور کنیم؟ enfp:اون بهترین دوستم بود چرا باید اونو میکشتم؟ intp با شنیدن این باز هم کنترلشو از دست داد:برچه اساسی حرفتو باور کنیم؟!شما آخرین بار با هم یه بحث داشتین و... entj دوباره به intp چشم غره رفت. enfp که دوباره داغ دلش تازه شده بود شروع کرد به اشک ریخت و با صدای لرزونی اضافه کرد: من و infp یه بحث کوچیک داشتیم سر اینکه اون باعث شده بود یکی از دوستامو از دست بدم و اون راجبم اشتباه فکر کنه..ما با هم صحبت نمیکردیم تا اینکه دیروز بهم گفت بیام و کنار پل همو ببینیم.. entj:دقیقا روز قتل.. enfp اشکهاش رو پاک کرد و کمی بیشتر به خودش مسلط شد و بعد ادامه داد: ما اون روز با هم دوباره حرف زدیم و تونستیم سوء تفاهم رو برطرف کنیم..حدود ساعت ۳ و ۴۰ دقیقه بود که من پیامی از دریافت کردم که ازم خواسته بود به گیم نت نزدیک خونشون بیام تا با هم خوش بگذرونیم منم از infp خداحافظی کردم entj:بعد اون چیزی نفهمیدی که کجا قراره بره؟ enfp:نه...ولی حرفمو باور کنین من نکشتمش در این بین enfj که کنار enfp نشسته بود دستمالی بهش داد تا اشکهاشو پاک کنه و با ناز کردن پشتش سعی کرد به اون دلگرمی بده entj:بسیار خب... estp:حالا میتونیم بریم؟حوصلم داره سر میره entj:گفتم نه! estp:تو حق نداری سر یه مسئله بی ارزش برای من تعیین تکلیف کنی! intp با عصبانیت شروع کرد به بحث کردن با estp و entj تلاش کرد تو دوباره اوضاع رو به نظم و آرامش قبلی برگردونه همینطور که به درگیری اونا نگاه میکردم رومو به سمت دو نفر کنارم (enfp و enfj) برگردوندم. نگاهمو از enfp درحال گریه به enfj دوختم که با چهره ای مهربون سعی در دلگرمی دادن enfp داشت. صورت مهربون و با آرامشش به عنوان کسی که قاتل واقعی منه خیلی طبیعی و بی گناه بود! ⠇ 🕶✨️ ══════════════ ⠇ @Eema_MBTI
سناریو جنایی~🩸🔪 به قلم M.I یه بار دیگه خودش رو توی آینه ورانداز کرد. لبخندی به خودش زد و گفت: خوش تیپ کی بودی Estp!؟ بعد از خانه بیرون رفت. با Enfp قرار داشت، قرار بود بروند توی کار شهربازی جدید شهر! Estp دوباره لبخند زد. بین او و enfp کلی از این کلمات اختصاصی بود که فقط خودشان از کار هم سر در می آوردند. آشناییشان داستان دراماتیکی داشت. وقتی بعد از مدت ها حس کرده بود یک نفر درست درکش کرده و او را نه از جنبه چهره یا موقعیت اجتماعی اش نگاه میکند بدون هیچ تعللی از او وسط اتوبوس خواستگاری کرده بود، و جالب آن که Enfp جوان سرشار از زندگی هم پذیرفته بود!😂 خب همه چیز که خواستگاری نیست، الان دو سالی میشد بینشان همه چیز همینطور مانده بود. این دو سال را صرف شناخت جزئیات زندگی هم کرده بودند و آخر ماه قرار بود مراسم ازدواجشان برگزار شود. دم در خانه enfp رسید، اما جمعیت زیادی آنجا حاضر بودند. چه خبر بود که پلیس را هم بینشان میشد دید؟ از ماشین پیاده شد و بین جمعیت دوید، مردی با چهره مضطرب داشت جریان را برای مامور تعریف میکرد: .. نه قربان چیزی ندیدم. من دوست قدیمیش بودم و همین نزدیکی توی یا قنادی کار میکنم. قرار بود امروز سفارش کیکی که enfp داده بود رو براش بیارم ولی هرچی در زدم کسی جوابی نداد.... خب از اونجایی که خیلی وقته میشناختمش میدونستم احتمالا در پشتی حیاطش بازه پس رفتم داخل خونه.... و اونجا بود که دیدم افتاده روی زمین.... _چی..؟ Estp با بُهت حرف Esfj را قطع کرد. Esfj او را شناخت و در آغوشش کشید و ابراز همدردی کرد. Estp هنوز نمیتوانست چیزی را باور کند. دوید به سمت آمبولانس و کاور جسد را کنار زد، اما با دیدن معشوق از دست رفته اش کنترلش را از دست داد و روی زمین افتاد. شروع کرد به فریاد کشیدن و ناله زدن که دست گرمی روی شانه اش حس کرد. مرد بلند قامت و لاغری که سنش کمی بیشتر از ۵۰ به نظر می آمد خودش را Infj معرفی کرد و توضیح داد که کاراگاه این پرونده اوست و تمام تلاشش را برای افشای حقیقت خواهد کرد، کلی هم کلمات دلداری دهنده بین جملاتش استفاده کرد. پلیس جلو آمد و از Estp چند سوال پرسید و او هم صادقانه و عزادار توضیح داد. _بسیار خب جناب Estp، میتونید تشریف ببرید منزل. آقای Infj وکیل شما هستن پس لطفا هر نکته ای داشتید به ایشون اطلاع بدید. ما شما رو از طریق ایشون در جریان روند پرونده قرار میدیم. بالاخره Estp از جسد Enfp دل کند و با قلبی آشفته به سمت خانه برگشت. وقتی رسید کفش‌ های آشنایی را دم در خانه دید. داخل شد و صدای برادر دو قلویش را _ که ۵ دقیقه از او کوچکتر بود_ شنید که با لحن کنایه آمیزی گفت: زود برگشتی، حضرت والا با عشقشون دعوا کردن نکنه؟ اصلا حوصله نیش و کنایه Istp را نداشت، کت و کراواتش را پرت کرد روی کاناپه و قبل از اینکه برود توی اتاقش و خودش را حبس کند با حسرتی آشکار گفت: دنیا ازم گرفتش.... Istp پرسید: چی داری میگی؟ اما Estp قبل از آن رفته بود. Istp تلاش کرد شرایط را ارزیابی کند. برادر افسرده.... معشوقی که دنیا آن را گرفته.... یعنی.. نه! واقعا Enfp مرده بود!؟ خب، در حقیقت زیاد ناراحت نشد. یعنی اصلا ناراحت نشد که هیچ خوشحال هم شد، او و برادرش خیلی شبیه به هم بودند اما از درون دنیا های متفاوتی داشتند. Estp هميشه صدر همه توجهات و خوشگذرانی ها بود و او همیشه محکوم به ماندن در اتاقش و ور رفتن با جعبه های پژوهشگاه رباتیک. از برادری که همه توجه ها را برای خودش برداشته بود کینه داشت، چرا باید از خرد شدن Estp ناراحت میشد؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (سه هفته بعد) _شما مطمئنید این پرونده رو قبول نکردید تا رد گم کنی بزنید!؟ _واقعا براتون متاسفم که با چنین ادراکی توی همچین جایگاهی نشستید! _من؟ فعلا که تو مظنون اصلی هستی! جالبه که شواهدت بر علیه خودت از آب در میان! کارآگاه Infj بعد از جر و بحثش با رییس پلیس Entj از جلسه بیرون زد. نمیفهمید چرا اینقدر سنگ جلوی تحقیقاتش می افتد. دو سه سرنخ جزئی بدست آورده بودند که همه اش به خودش ختم شدخ بود. گوشی اش را در آورد و شماره Estp را گرفت، اما درباره شایعه ای که درباره اش پخش بود حرفی نمیزد. قرار گذاشتند و او برای هزارمین بار آنچه را که میدانست از Estp شنید. از آن نامه های نیم سوخته در شومینه تا آخرین باری که Enfp را دیده بود. چهره Estp کاملا غمزده و پژمرده بود، اما هنوز مرد زیبا و کاریزماتیکی محسوب میشد. بالاخره سکوتی برقرار شد و Estp پرسید: پس هنوز هیچی، نه؟