eitaa logo
دفتر شعر من
93 دنبال‌کننده
7 عکس
14 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
. در این جهان خبیث مگر بوده ای چنان چون حرف رفتنت شده خلقند شادمان توهین به حرف عشق نمودی مگر پلید کاین گونه تشنه اند به خون تو عاشقان شاید که چنگ بر رخ خوبان کشیده ای تا متصل شوی تو به بدهای این جهان سلمان به اسم بودی و شیطان تو در عمل جز نغمه های شوم نماند از تو در زمان بودی تو رشدی و نشدت بهره جز سقوط حتی به جهد دیو نماندی تو در امان ای عسکری بخوان تو به کوری این لعین آیات جاودانه ی رحمان مستعان ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ https://www.instagram.com/p/ChSovnWMy1N/?igshid=MDJmNzVkMjY=
. دشمن چو می نهد به مقام تو احترام باید چه نام داد خودی را ز قول خام سنگ محک شدی تو به حب وطن عجیب دارد بر آنکه حب تو دارد وطن سلام خط و نشان کشیدنت ای شیر بر ددان دارد چو هست مبحث مردانگی، دوام تو قهرمان ملی کل جهان شدی انسان گرفت با تو ز پتیاره انتقام هر چند منکرند مقام تو را خسان در شام و در عراق و هم ایران توای بنام ناکس که بر مقام شهادت نمی رسد زیبد بر آنکه آل عبا را بود غلام کی غیر حق مقرب درگاه حق شود ای عسکری نگار به لوح دل این پیام ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ آخرین بازنگری ۱۰ دی ۱۴۰۲
. در نیایش می کند او حق مطلب را ادا بذر ایمان را بکارد در درون قلبها می کند بر پا بنایی محکم او از اعتقاد در جهاد است او مداوم، تیغ برانش دعا ماند از بین رجال کاروان تنها علی تا بود تفسیرگر بر آیه های نینوا تا که بنماید به مردم راههای آسمان شیوه ی عاشق شدن، پرواز تا عرش علا چون به خلوت می شد او با کردگار خویشتن فارغ از خود می شد و فارغ ز کل ماسوا یک رساله در حقوق آورده زیرا باشد او حق شناس و حق هر کس را شناساند به ما عسکری باید مکارم را فرا گیری از او تا در اخلاق سمر گردی و از زشتی رها بیست و سوم اردیبهشت نود و پنج آخرین بازنگری ۲۸ اسفند۹۹ https://www.instagram.com/p/ChlbjxLOcUj/?igshid=MDJmNzVkMjY=
. صلح تحمیلی ز صد جنگ جهانی بدتر است زهر را سر می کشد آنکس که از آن مضطر است وای بر فرماندهی که کل جیشش خائن است کمتر از تعداد انگشتان دستش یاور است در میان لشکر خود هم ندارد امنیت این همه غربت مرا خارج ز حد باور است تا کند پرواز خفاشی شود شمسی به بند تاب دیدن چون ندارد آنچه را روشنگر است شمس از خفاش می گیرد ولی عهدی سدید این جهان را بعد او خورشید تنها افسر است گر چه می داند که بر عهدش نمی سازد وفا می شود رسوا ولی بر آنکه مغزی در سر است عسکری خورشید از خفاش یک مهلت گرفت تا شود دنیا مهیا آنکه را احیاگر است شانزدهم دی نود و چهار آخرین بازنگری ۳ مهر۹۹ https://www.instagram.com/p/CiEYkfROkcC/?igshid=MDJmNzVkMjY=
. بودی از اول تو فردی سربه راه و درس خوان در جوانی مثل پیران نکته بین و نکته دان با تلاش و رنج و زحمت گشتی آخر یک پزشک تا شدی بعد از خدا تنها امید ناخوشان گر چه افتادی عقب از زندگی و اقتصاد درد بیماران نشد بهر تو تنها آب و نان گر چه برخی باعث رنج و عذابت هم شدند جمله وقت ناخوشی جستند از علمت امان با پرستاران زدی بر قلب بحران و خطر تا شدی از جهد نابت از شهیدان زمان بهر تو لبخند بیماران مدالی آشناست بی گمان شایسته ای اما تو بر صدها نشان عسکری هم برشما زحمت فراوان داده است بعد بهبودی سرود این شعر بهر امتنان ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ https://www.instagram.com/p/ChkXw4nsIPP/?igshid=MDJmNzVkMjY=
. از بس که حسن یوسف زهرا غریب است در خانه ی خود هم نصیب او شکیب است تنهاترین سردار عالم بی گمان اوست آن کس که سربازش خیانت را حبیب است از کوچه داغی بر دلش مانده است عظمی هر روز قلب او از آن غم پر لهیب است آن دشمن در خانه آخر زهر خود ریخت در این غریبی سبط زهرا بی رقیب است او می رود از بین نامردان به زودی گویا خدا  أَمن یجیبش را مجیب است تابوت پر از تیر او سازد نمایان آری بر این قوم زبون شیطان نقیب است وقتی عوض گردید وراث پیمبر تنها بقیعش سبط پیغمبر نصیب است اخلافشان نگذشت حتی از مزارش این حجم بغض و کینه از یک تن عجیب است ای عسکری بر شمس دنبال دلیلی ظلم نمایان را چه حاجت بر خطیب است دل را به سوی قبر خاموشش روان کن گویند این مولا کریم است و نجیب است ۱۶ آبان ۹۷ آخرین بازنگری۱۱ خرداد۹۹ https://www.instagram.com/p/CiEZThKOm4c/?igshid=MDJmNzVkMjY=
. از این همه غریب برایم عجیب بود فرماندهی که بین سپاهش غریب بود وقتی به زیر جامه زره داشت روشن است محصور بین اهل نفاق و فریب بود آمد گهی به روی سرش سنگ و یک زمان سم از عصای کور نمایی نصیب بود بر این هوار غدر به کاشانه ی یکی آخر چه راه چاره به غیر از شکیب بود خون بایدش گریست که در خانه هم اسیر در دستهای خائنه ای نانجیب بود آری زنی خبیث حسن را به زر فروخت اما یزید هم نه به عشقش مجیب بود زرهای شام هم چو خودش بی وفاشدند آخر تمام خرج دوا و طبیب بود اما کشید جسم حسن هم بلا به دوش زیرا برای جای مزارش رقیب بود غربت گرفت قبر حسن را هم عسکری جانم فدای آنکه به غربت قریب بود ۲۴ اردیبهشت۱۴۰۰ https://www.instagram.com/p/CiETjMyupX4/?igshid=MDJmNzVkMjY=
. عجزش بود میان خلایق عیان ترین در دوستی بود چو کسی ناتوان ترین بدتر از اوست آنکه نگهدار دوست نیست در انزوای خویش شود جاودان ترین هر کس که عاجز است امید کسی شود در پیش چشم یار بود بی نشان ترین گردد به سان کوچه ی بن بست سوت و‌کور هر کس که نیست بهر کسی مهربان ترین وقتی به هیچ کس تو بهایی نمی دهی پیری اگر ز حیث شعوری جوان ترین یک قلب عاشق است به غیر از خودش رحیم یک فرد عاشق است فقط بی زیان ترین با هرم عشق خویش به عالم صفا دهد گر از حیا و شرم بود بی زبان ترین بر هر کسی زمانه و عهدی است عسکری تنها غلام عشق بود بی زمان ترین ۹شهریور۱۴۰۱ https://www.instagram.com/p/Ch5-vkrIBqH/?igshid=MDJmNzVkMjY=
.. گر مرکب کبر رانده باشی از محفل عشق رانده باشی وقتی که مدام غرق خویشی در بند غرور مانده باشی تو برده ی بر بت درونی دل را تو به دیو خوانده باشی خواهد اگرت دلی به نخوت آسیب به او رسانده باشی بر اوج هم ار رسیده باشی خود را به سقر نشانده باشی باشی چو مدرس مکارم خود را به دغل کشانده باشی دادی تو به هر که کبر از او انصاف و ادب ستانده باشی جوگیر شود اگر که طعم تایید برش چشانده باشی تائب نشود اگر که از پند صد سیل برش رهانده باشی ای عسکری از نکوهش کبر انگار تو در فشانده باشی ۸ شهریور۱۴۰۱ https://www.instagram.com/p/Ch5pUPKstJl/?igshid=MDJmNzVkMjY=
باز یک گوشه ی شهر چادری خاکی شد کوچه ای زنده شد و فصل غمناکی شد جور شد جمع همه اهل فحشا و نفاق باز از سوی بدی هجمه بر پاکی شد باز هم دشنه به دست شمر آمد به میان باز از نسل حسین مردی افلاکی شد باز هم در دل شب مقتلی گشت به پا باز از نسل بشر آسمان شاکی شد بر سرود حق تا پشت پا زد ظالم لب فرو بستنها کینه را حاکی شد باز هفتاد و دو تن مرد و یک فوج شقی باز بر لشکر حق فصل بی باکی شد عسکری جا ماندی باز هم از شهدا غیر از اسم تو بر سنگ حکاکی شد ۱۸ آبان ۱۴۰۱
. شدم در تاب در روز پرستار که وصفی در خورش آرم به اشعار بگویم از صفا و مهربانیش که باشد جلوه ای روشن ز ایثار به روپوش سفیدش چونکه آید ملک آید برای یاری انگار کنار بستر دارا و درویش بود تاصبح چون پروانه بیدار چه دارم به ز پیغمبر به گفتار که فرمودند در وصفت پرستار چُنان نوزاد ، گردد از گنه پاک هر آن کوشد ، به رفع درد بیمار بیابد ، زان سبب بیمار بهبود و یا حتی ، نگردد به از این کار ده خرداد نودوچهار آخرین تصحیح ۱ دی ۹۹ https://www.instagram.com/p/ClkekPgOZrE/?igshid=MDJmNzVkMjY=
سال نو را بر شما تبریک می گویم عزیز آرزو دارم برایت سال خوب و خیر خیز رحمت و لطف خدا باشد به خورجینت جلیس مشکل و زحمت خورد چون ماهی از دست تو لیز بُر خوری با اهل فضل و معرفت هر روز سال دور باشی دور از هر ناسپاس و حق ستیز آبرو بر آبرویت مال بر مالت فزون آید و یابی امان از چشمهای شور و هیز جمله فرزندان تو باشند اهل و سر به راه منصف و خوب و موفق در کمال مهر نیز باشدت توفیق بر اجرای احکام خدا از نجاست دور باشی، دین و دنیایت تمیز باشدت گنج سلامت بی نیازی از خبیث دیگران را هم نخواهی غیر اینها هیچ چیز عسکری امسال سال وصل جانانت شود آنکه در این عهد ضر بر مصر ما باشد عزیز ۱ فروردین ۱۴۰۲
بر میهن خود عشق فراوان داریم در حفظ وطن زهره ی شیران داریم هر چند که داریم به مسؤولین نقد بر اصل نظام خویش ایمان داریم در اوج بلا جمله به این مفتخریم جمهوری اسلامی ایران داریم چون هدیه ی حق است به دیوش ندهیم با حق سر این مساله پیمان داریم ای عسکری اعدای وطن را برسان بر هر وجبش جان نگهبان داریم ۱۲ فروردین ۱۴۰۲
.گفت آن شنبه ای که خواهی کرد بهر کشف حجاب اقدامی مثل آن جمعه ی قشنگ ظهور هیچگه سر نمی رسد، خامی این خطا حاصل از تساهلهاست ابتدایش ز تار مو یی بود از همان جمله ی مگر چه شود که سر آغاز فتنه جویی بود تار مو شد حجاب نیمه ی سر روسری شد به چوب آویزان مثل زنهای صاحب پرچم عده ای زن به قیمتی ارزان چون که از زن حیا و عفت رفت می شود در اسارت شیطان خطوه ی دیو را کند دنبال می رود راحت از کفش ایمان نقشه ای شوم می شود ترسیم بر خطایش بنا بود تزئین کفر اگر گفت می شود تشویق ناصحان را جسارت و نفرین پیش آید عدو قدم به قدم گر نشینند دیگران بی عار او نگردد به روسری راضی میرود سخت تا به آخر کار حرف، زن زندگی و آزادی است اصل اما جدال با دین است جنگ با اصل مذهب و قرآن دیو لبریز قلبش از کین است شد تمسخر به کشور شیعه انتظار امامشان امروز شد رجز خوان سلیطه ای مفلوک ای مسلمان نشسته ای تو هنوز ۱۹اردیبهشت ۱۴۰۲
من شیعه ام یعنی که شاهی چون حسن دارم نورانیم یعنی که ماهی چون حسن دارم بارد بلا گر بر سرم مانند باران هم آسوده ام زیرا پناهی چون حسن دارم من بهر درد خود طبیبی را نمی جویم درمانگر بی اشتباهی چون حسن دارم یوسف حسن گر بود دنیا ها زلیخا داشت از حٰسن آری من سپاهی چون حسن دارم او در کرامت قله ها را می نماید فتح صاحب کمال و مجد و جاهی چون حسن دارم بر دوش احمد بود و نعم الراکبش می خواند دنیا بداند تکیه گاهی چون حسن دارم از لطف و احسانش یهودی بهره می گیرد در حشر من مشفق نگاهی چون حسن دارم ای عسکری بر هر کسی راه نجاتی هست من هم به عالم شاه راهی چون حسن دارم ۱۷فروردین ۱۴۰۲
تا صبح شود بعد شب تیره نمایان آسوده بخوابید چه جاندار و چه بی جان چشم بد و بدخواه از این خطه به دور است با ارتش جمهوری اسلامی ایران ۲۹ فروردین ۱۴۰۲
چون سر شدت مه رمضان را دگر زمان فطریه را کنار گذار ای عزیز جان از قوت غالبت که بود قربت ودود بر این فقیر، فطره بپرداز مهربان ۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
فطریه به گردن سه تن نیست حاجت به حسیب و حد زدن نیست هر کس که شده است نان خور غیر دیوانه و آنکه اش سمن نیست من از سه طریق پس معافم چون درهم من ز خویشتن نیست دیوانه عجیب بر حسینم سرگشته و بیدلی چو من نیست بر خوان حسین ریزه خوارم در این هنرم دگر سخن نیست کیفر شده ام به هجر ابنش کفاره ی من جدا شدن نیست؟ بر عسکریت نظر، که قادر بر دوری یوسف حسن نیست ۲۳ اردیبهشت۱۴۰۰
دل از غم آوار شد آوار به هم ریخت چون خانه ی گل از حسد خار به هم ریخت لبریز لجن گشت از آن لحظه که دریا زیباکده اش گشت دل آزار به هم ریخت گویا که قرار است که آرام نگیریم آرامش یک قوم دل افگار به هم ریخت کم بود مگر هجمه به کاشانه ی احباب کارامگه و مدفن انوار به هم ریخت محروم شدیم از رخ معشوق ولی خوش بودیم به آن دار که ای یار به هم ریخت دل بار دگر گشت همان کلبه ی احزان از حمله ی یک قوم خطاکار به هم ریخت بر یار به کوری عدو عشق فزون شد هر بار که آن زلف شکن دار به هم ریخت ای عسکری آن میکده در سینه بنا گشت چون فلسفه و شیوه ی دیدار به هم ریخت ۹اردیبهشت ۱۴۰۲
. دل از غم آوار شد آوار به هم ریخت تا مرز قرار آمد و هر بار به هم ریخت گویا که قرار است که آرام نگیرد چون ساحل طوفان زده ی زار به هم ریخت یکبار شد از زلزله یک بار ز معدن یک بار ز سیلاب شد افگار به هم ریخت از پیچ و خم جادّه ی حادثه خیزی از فاجعه ی خودرو خونبار به هم ریخت از جنگ نگوییم که فرض است ولیکن هر کس که بر آن آمده وادار به هم ریخت یک روز هم این خطه شد آلوده به ویروس دل از عدد کشته و بیمار به هم ریخت یک روز ز اجناس گران جان به لب آمد از درد دل مردم نادار به هم ریخت مسحور شد از برج عظیمی به دیارش ان هم ولی از بخت بد ای یار به هم ریخت نه عسکری از دست بلاهای طبیعی اعصاب من از هر چه خطاکار به هم ریخت ۳ خرداد ۱۴۰۱ https://www.instagram.com/p/Cd8u4_WMz9y/?igshid=MDJmNzVkMjY=
ای وای بر شیعه ز داغ هشت شوال پامال چون گردید او را کوی ابدال دنیای عاشق می شود درگیر بحران چون بیت معشوقش شود درگیر اطلال آن هم اگر در پیش چشمانش بود خصم در انتقامش هم نباشد بخت و اقبال منعش کنند از دیدن ویرانه اش هم صلصال گردد تا ز منع روی سلسال آنها که زخمی گشته از هشت ربیعند هر خطوه از ابلیس را سازند دنبال هر روز از دیروز جاهل تر شوند و گردند با دست شیاطین جمله اغفال تکبیر را یاد آور از افراط کردند دردا که حاصل گردد از تکبیر اضلال در سینه هاشان نفرت از خوبان عالم مخصوص فحل عادیات، انسان و زلزال ای عسکری باید به وهابی بگویی با عشق حیدر قلب ما گردیده اشغال اصل حرم اصلا دل ما شیعیان است این فتنه را عون علی آورد ابطال ۹اردیبهشت ۱۴۰۲ ابدال :نیکان، صالحان ابطال: باطل شدن اطلال: بقایای خانه های ویران اطلال گشتن : ویران شدن صلصال:گِل خشکیده سلسال:آب روان و گوارا اضلال: گمراه ساختن
آن خلیجی که جنوب کشور خوبان بود پرشین‌ گلف و به نام میهنم ایران بود فارس بوده، فارس باشد فارس ماند تا ابد پاسدارش اجنبی صد لشکر از شیران بود گر نگاه چپ کنی حتی به نامش مرده ای چالشش ارزان نباشد چون بهایش جان بود هر چه غیر از فارس آید بعد نام این خلیج جعل باشد جعل باشد حکم آن بطلان بود بیشه ی شیران محل بازی طفلان که نیست کودکان را گوش پیچاندن که بس آسان بود کی مگس درعرصه ی سیمرغ جولان می دهد در مسیر سیل سازی هر چه را ویران بود هر که گردد دشمن ما بعد از این گردیده هیچ خرد گردد گر چه دیوی سرتر از اکوان بود عسکری آمد چو نام کشور ایران بایست چون بر این کشور نظر از جانب یزدان بود دهم اردیبهشت نود و پنج
. ای شغل نبی بر تو سزاوار معلم در راه خرد رهبر بیدار معلم دلسوز به شاگرد چنان مادر اویی صد قافله دل بر تو هوادار معلم آموزش یک واژه کند بنده علی را باشد ز برت بنده چه بسیار معلم جوری بنشینی تو به دل، گر شود استاد شاگرد بود بر تو وفادار معلم چون شمع بسوزی و جهانی شده روشن از نور تو اسطوره ی ایثار معلم هر چند که با خیرگی و جهل و جوانی دادیم تو را یکسره آزار معلم با یاد تو امروز سرود عسکری این شعر تا بلکه کند توبه ز رفتار معلم یازدهم اردیبهشت نود و پنج https://www.instagram.com/p/CdKOxboID2c/?igshid=MDJmNzVkMjY=
. آمد برای لشکر پیلان ابابیل اما کلاغی بس برای این اباطیل باید که دیگر جمع سازی محفلت را ای وارث فرهنگ قتل و جور قابیل حتی کلاغ و گربه هم فهمیده این را افتاده کیدت بی گمان در بند تضلیل ما را مکن تهدید ای فرزند ابلیس پهباد می خواهی مگر یا بمب و سجیل آخر که را ترسانی ای هم قد فنجان آن را در افتاده با بالاتر از فیل ای عسکری یکسال هم بهرش زیاد است باید که گردد معبد ابلیس تعطیل ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ https://www.instagram.com/p/CrxLOAbIFtY/?igshid=MDJmNzVkMjY=
به خان طومان سپاه حق مقر یافت که شیطانی خیانت را ثمر یافت به داعش گفت اگر این گونه ماند برای جانتان باید مفر یافت شیاطین متحد گشتند علیه تباری که شهادت را ظفر یافت و خان طومان بماند و کربلایش و آن جمعی که از خوبان اثر یافت فدا گشتند آن یاران عاشق که این کشور رهایی از خطر یافت به آنها عسکری ماییم مدیون اگر وجدانمان از حق خبر یافت ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲