eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
459 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠تصحیح یک برداشت از سکولاریسم حوزوی 🖊محمدعلی میرزایی ◀️تقلیل چهارگانه فرد، اجتماع، حکومت، امت به فردیت و حکومتی باعث بسیاری از بدفهمی‌ها شده است. اگر فقهی حکومتی نبود به معنای این نیست که سکولار است. اندیشه و فقه و نظریه سکولار در واقع معرفت و یا فقه غیر سیستماتیک و غیر اجتماعی است. اهداف اجتماعی و حوزه‌های سرنوشت جوامع در این اندیشه سکولاریستی مبنا و مناط نیست. دین به رابطه‌ای شخصی بین متدین و مبادی متعالی و قدسی او تنزل می‌یابد. ◀️از آن طرف، فقه غیر سکولار می‌تواند غیر حکومتی باشد. در عین اجتماعی بودن و عام بودن و واجد دغدغه‌های جامعه و سطوح بالاتر آن یعنی امت و تمدن بودن اما ممکن است حکومتی هم نباشد. در حقیقت فقه حکومتی سطح نازل‌تری دارد در قیاس با فقه امتی یا اجتماعی. فقه غیرسکولار غیرحکومتی ناظر به تحقق اهداف و غایات کلان اجتماعی حرکت می‌کند و حکومت یا دولت بخشی از این جریان است که ممکن است در شرایطی اصولا تحقق آن ملاک و مبنا نباشد و در عین حال فقه ما در عرصه اجتماعی فعالیت خود را داشته باشد. برای نمونه به سیر جریان فقه اجتماعی و تمدنی امام باقر علیه‌السلام و فرزند بزرگوار بنگرید. آنان فقه حکومتی تولید نکردند اما فقه آنان ذاتاً و از ریشه اجتماعی و کلی و تمدن ساز است. در واقع فقه امام صادق علیه‌السلام در عین این که حکومتی نبود اما اجتماعی و تمدنی و غیرسکولار بوده است. ◀️وقتی بزرگانی از تحلیل‌گران و متفکران میانی حوزه یا دولت ما این مقوله‌ها و مفاهیم دقیق و چند ساحتی و متعددالابعاد را در دوگانه‌های بسته‌ای حبس کنند باعث سوء تفاهم‌های بسیار زیادی می‌شوند. به عنوان مثال اگر ما تصور کنیم که فقه و حوزه یا سکولار‌اند یا حکومتی دیگر حاشیه و فضایی برای تسامح و بردباری نخواهد ماند. اگر فقیهی در دایره حکومت حرکت کرد فقه غیر سکولار و اسلامی و انقلابی است اما اگر این کار را نکرد حتی اگر فقه و فقاهت او کاملا اجتماعی و حتی تمدنی هم باشد او برجسب سکولار می‌خورد. این مشکل از سر غرض و مرض نیست بلکه به خاطر فروکاهش دادن مفاهیم چند لایه و بسیار پیچیده به دو گانه‌های بسته و جزم اندیشانه است. ◀️البته با بودن حکومتی رشید و ارجمند با بنیه‌ها و ریشه‌های انقلابی و کاملا اسلامی هر فقیهی باید برای برون رفت از معضلات نظری این حکومت در مسیر حق و حقیقت اسلامی تلاش کند و با فتوا و نظریه و نظام معرفتی به حمایت و کمک این تجربه بیاید. این یک تکلیف شرعی و اخلاقی و عقلی است. اما اگر به هر دلیلی فقه و فقیهی به میدان حل معضلات حکومت نیامد دلیل سکولار بودن او نیست و او ممکن است اعتقادی به الگوی حکومتی‌ای متفاوت داشته باشد. فکر کنید آیت‌الله سیستانی در عراق آیا به دنبال تولید فقه حکومتی برای دولت عراق است؟ و آیا چون نیست می‌شود گفت او سکولار است؟ ( به نقل از http://ijtihadnet.ir/ ) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠طعم خوش گفتگو! 🔸به بهانه گفتگوی تلویزیونی احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم: 🖊محمد وکیلی ◀️شب گذشته برنامه تلویزیونی «شوکران» با موضوع "عدالت، آگاهی و آزادی در حوزه‌های علمیه" میزبان احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی بود. برنامه ای که با تهیه کنندگی و اجرای پیام فضلی نژاد که به روزنامه نگار و فعال رسانه ای هوشمند و صریح‌گو شهرت دارد به گفت‌وگوهاى چالشى با متفکران و شخصیت‌هاى تراز اول فکرى و فرهنگى کشور می پردازد. حضور واعظی در این برنامه، زمینه ای شد برای طرح مهمترین سوالات و مسائل مطرح پیرامون حوزه های علمیه و روحانیت که به نظرم مهمترین مباحث مطرح شده در این برنامه را در چند محور می توان خلاصه کرد: 🔸1. حوزه علمیه نسبت به وضعیت امروز جامعه باید پاسخگو باشد و نمی تواند خود را کنار کشیده و بی تفاوت نشان دهد. چرا که این نظام و این مدل حکومت بر اساس ایده حوزوی و توسط یک مرجع تقلید پایه گذاری شده است و به همین دلیل، حوزه و روحانیت همچنان که نسبت به حدوث و ایجاد این نظام، در وسط میدان بوده، در بقا و تدام آن نیز در وسط میدان است. 🔸2. پذیرش تنوع و تکثر علمی، از ضروریات یک محیط علمی است و با توجه به اینکه محیط حوزه علمیه قم در درجه اول یک محیط علمی است، طیف های مختلف فکری نیز در این محیط فعال هستند، لذا توقع اینکه از چنین محیطی صدای واحد و یک دستی شنیده شود، توقعی بی جاست. در هیچ محیط علمی دیگری نیز نمی توان این یک دستی را پیدا کرد. 🔸3. حوزه علمیه طی سالهای اخیر در چند محور تولید و عرضه داشته است. از جمله کادرسازی و تربیت نیرو برای نظام اسلامی، تربیت افراد جهت حضور در محیط های علمی و دانشگاهی و نیز پژوهش و تولید علم؛ همه این ها در کنار تربیت مبلغ جهت تبلیغ و ترویج دین بوده است. 🔸4. یکی از دلائل وضعیت موجود که شکاف بین نهادهای حوزوی و عرصه جامعه ایجاد شده، به‌ کارگیری تولیدات است. امروزه در حوزه های علمیه تولید علم که شامل نظریه، تئوری، راهکارها و برنامه ها صورت می گیرد (ممکن است در حد مطلوب نباشد اما به هر حال تولید صورت می گیرد) اما امکان به کارگیری همین حد از تولید هم فراهم نمی شود که این مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد نه در حوزه علمیه. به عنوان مثال تبدیل این تولیدات به قانون که وظایف قوه مققنه است تا استفاده از آن در سایر قوا. ◀️در کنار این نکات، به چند محور از انتقادات نیز اشاره شد از جمله: 🔸5. بعد از انقلاب توسعه کالبدی و فیزیکی اتفاق افتاده است اما این توسعه کالبدی آنگونه که باید، به توسعه علمی منجر نشده است که نیاز به بررسی عوامل و دلائل دارد. 🔸6. فضای آزاد اندیشی که مقدمه تولید و توسعه علم، دانش و نظریه است، نسبت به قبل کمتر شده است و این مسئله می تواند در رونق حوزه علمیه اثر منفی بگذارد و مانع تحرک علمی گردد. مخصوصا نسبت به نواندیشان و مصلحان آستانه تحمل ها کم شده است. 🔸7. مراودات علمی با جهان اسلام کم شده است. در سابق طلاب با آثار و نظریات اندیشمندان مسلمان و مخصوصا جهان عرب آشنایی بیشتری داشتند و تعامل علمی بین مراکز علمی در جهان اسلام برقرار بود؛ ولی امروزه آشنایی طلاب با آثار نظریات غربی ها بیشتر از آشنایی با نظریات علمای جهان اسلام است. که در نتیجه آن، حضورمان در محیط های علمی جهان اسلام کم شده است که این می تواند خطرناک باشد. یکی از دلائل آن این است که نظام آموزشی تابع سیاست ها شده است. ◀️ادامه حضور مدیران مهمترین نهادهای حوزی و گفتگوی صریح و چالشی به آن شکلی که در برنامه شوکران اتفاق افتاد، می تواند فتح بابی باشد برای گفتگوهای بعدی تا بتوان در محیطی به دور از سیاست زدگی، به درکی واقعی و منصافه از وضعیت فعالیت های حوزه های علمیه دست یافت. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سکولار بودن حوزه، انتقاد نیست اتهام است 🔴مرتضی جوادی آملی ⬅️نقد به هر صورتی که باشد، حتی از یک فرد غیر حوزوی، قابل قبول است؛ هیچ اشکالی ندارد و در گذشته هم بود. اما گاهی اوقات به عنوان نقد هست ولی انگیزه دیگری پشت آن وجود دارد. اشکال ندارد مردم به حوزه انتقاد کنند، اگر بدون شناخت و آگاهی به جای انتقاد اتهامی مطرح شود، مثلا حوزه متهم به سکولاریزم شود در حالی که تمام جهات وجودی او با این گونه از مسائل اجتماعی و سیاسی به نظام پیوسته شده است و بسیاری از مسئولین نظام مثل ائمه جمعه و خبرگان از حوزه استفاده می کنند، انتقاد نیست و اتهام است. ⬅️اگر برخوردی شده و مقابله ای وجود دارد به این دلیل است که طراحان یا از روی جهالت و یا از روی غرض مطرح می شود و به همین دلیل نمی توان آن را انتقاد نامید. این یک اتهام است و اگر بزرگان حوزه و مراجع در این خصوص موضع گرفته اند برای این است که افراد جایگاه خودشان را بدانند. اگر بنا است انتقادی داشته باشند حوزه با کمال استقبال از فضای انتقاد بهره خواهد گرفت. زیرا انتقاد باعث پیشرفت، تکامل و اصلاح شئون و اموری است که وجود دارد. ⬅️در اعتراضات کوری که می شود عده ای انگشت اتهام را به سمت حوزه می برند و متأسفانه منتهی به این می شود که حوزه ها آسیب ببینند. اگر قبلا نهادهای انحرافی مورد تعرض بود، امروزه گاهی اوقات می بینیم که انگشت اعتراضات به سمت حوزه های علمیه می رود. همان طوری که در زمان پهلوی سلطنت طلبان و ساواک به حوزه های علمیه حمله می کردند امروز این اعتراضات کور به این صورت مطرح می شود. ⬅️حوزه با همه وجود از انتقاد استقبال می کند و آن را برای خودش یک نعمت می داند. اما اگر اتهام باشد طبیعی است که جهات دفاعی حوزه برای صیانت و حفظ این پایگاهی که متعلق به دین، جامعه و نظام است اقدام می کند و اجازه طرح چنین اتهاماتی را نخواهد داد. ⬅️امروزه یک سؤال ناروا و ناصواب می شود که نسبت بین حوزه و حکومت چیست. حکومت از نظر علمی باید متأثر از حوزه های علمیه عمل کند. البته اگر چنین حکومتی واقعا متأثر از آموزه های دینی حوزه ها عمل کردند طبیعی است که این نظام بار اسلامیت را به دوش دارد و حوزه ها موظف هستند که از آن حمایت کنند. اما اگر مثلا بانکداری که امروز به دروغ بانکداری اسلامی معرفی شده است، بی توجه به همه آموزه ها و فتاوایی که در فضای دینی گفته شده در مسیر بانکداری اسلامی پیش می رود، چگونه حوزه ها بتوانند از این فضا حمایت کنند؟ دیگر بخش ها هم همین طور است.(به نقل از نامه های حوزوی) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه در متروی تهران: سکولار یا دینی؟ 🖋استاد مهراب صادق‌نیا ⬅️چندین سال بود که با لباس روحانیّت در خیابان‌های تهران قدم نزده بودم. هر وقت تهران می‌آیم معمولا با ماشین شخصی و بیش‌تر با لباس غیر طلبگی هستم. امّا این‌بار برای شرکت در یک گفتگو در وسط طرح ترافیک، مجبور شدم در کِسوت روحانیّت، ساعت‌هایی با مردم خیابان معاشرت کنم. یک مسیر به نسبت طولانی را با مترو رفته و برگشتم. نگاه مردم پر بود از حرف‌های عجیب و غریب، بماند که برخی از آن حرف‌ها در قالب ناسزا و با صدای بلند گفته می‌شد. برای نمونه، جوانی جلو آمد و با حالتی عصبانی گفت "دست از سر ما بردارید، شماها دین ما را هم خراب کردید." راستش را بخواهید یک لحظه ترسیدم. نا خودآگاه یاد مرحوم جمشید بحری افتادم، روحانی‌ای که چندی پیش در متروی تهران به وسیله‌ی یک معترض کشته شد. ⬅️مثل همیشه مترو شلوغ بود و بیش‌تر مردم جایی برای نشستن نداشتند و من یکی از آن‌ها بود. در هر ایستگاه چند صندلی خالی می‌شد و ایستاده‌ها شانسی برای نشستن می‌یافتند. در این میان چند بار صندلی جلوی من خالی می‌شد ولّی در رقابت بر سرِ تصاحبِ آن، جا می‌ماندم. هیچ کس برای نشستن به من بفرما نگفت؛ بلکه همه می‌خواستند از من پیشی بگیرند. تلاش می‌کردم درد زانوهایم را نشان ندهم ولی نمی‌شد. در میان آن همه نگاه، برخی‌ها رنگ "دل‌خُنکی" داشت. مرد میان‌سالی که روی صندلی لم داده بود، نگاهم می‌کرد و لبخند معناداری می‌زد. گویی می‌خواست بگوید: "آخیش، دلم خنک شد." ⬅️در مجموع نگاه مردم دوستانه نبود. من بارها با لباس روحانیّت در همین تهران آمد و شد داشته‌ام. آن زمان هم برخی ناسزائی می‌گفتند و یا تکّه‌ای می‌پراندند، ولّی کسانی هم بودند که بسیار لطف داشتند و به اعتبار این لباس ما را تکریم می‌کردند. ولی این بار ماجرا قدری فرق داشت. لباسی که تن من بود احترام سابق را نداشت. پیش‌تر یادم هست خانم‌های محترمی که پوشش شرعی کم‌تری داشتند با دیدن یک روحانی به احترام لباسش هم که شده، روسری خود را مرتب می‌کردند، ولّی این‌بار گویی تعمّدی بود که اعلام کنند ما این‌ایم! خود دانید. ⬅️یاد برنامه‌ی شب قبل افتادم که شبکه چهار حضور داشتم و در باب امکان سنجی فقه سکولار حرف می‌زدیم. با دیدن این صحنه‌ها به ذهنم رسید که بحث از فقه سکولار از منظر جوهری و فلسفی چقدر بی‌معناست. کاش این سؤال را مطرح می‌کردیم که از منظر این مردم فقه، حوزه و روحانیّت چه هستند. آیا مردم فقه، حوزه و روحانیّت را دینی می‌دانند یا سکولار؟! آن‌هایی که فکر می‌کنند پاسخ به این سؤال چندان مهم نیست، کافی‌ست چند باری به صورت عادی در میان مردم شهر قدم بزنند. ۹۷/۶/۱۶ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تعدد نهادهای حوزوی و تبعات ناخواسته!/آسیب شناسی وضعیت موجود نهادهای حوزوی ⬅️مدتیست حوزه علمیه از طرف مردم و حاکمیت مورد مطالبه قرار می گیرد و هردو به یک دلیل مشترک!. حوزه علمیه مبدع و محدث نظام جمهوری اسلامی بوده است و به همین دلیل نیز در تمام دستاوردها و بالتبع ضعف و ناکارآمدی های وضع موجود نیز شریک است. نکته ای که در گفتگوی اخیر رئیس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم در برنامه شوکران نیز بدان تصریح شد. ⬅️اما چرا حوزه های علمیه آنگونه که توقع می رود و آنگونه که مورد انتظار است، نمی تواند نقش فعال خود را بازی کند و تحرک لازم برخورد نیست؟ ⬅️اگر به صورت نسبی این فرضیه را بپذیریم، در کنار دلائل و عوامل متعددی که برای آن می توان برشمرد، یکی از مهمترین دلائل این کم تحرکی و انفعال را باید در تعدد ساختاری مراکز راهبری و سیاست گذاری حوزه های علمیه دانست. ⬅️تصور کنید کسی که بیرون از حوزه علمیه است وقتی از جامعه الزهرا اسم می برد، در پاسخ بشنود که جامعه الزهرا ارتباط ساختاری و سازمانی با مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران ندارد و نهادی است مستقل از مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران با مدیریتی مستقل. ⬅️و باز تصور کنید وقتی از مرکز خدمات حوزه های علمیه سوال می شود، پاسخ داده شود مرکز خدمات ساختاری است مستقل با هیئت امنا و مدیریت مستقل که هیچ ارتباط ساختاری و سازمانی با مدیریت حوزه های علمیه ندارد. ⬅️و باز دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، نهادی است مستقل از مدیریت حوزه های علمیه، مرکز خدمات حوزه های علمیه و مدیریت حوزه علمیه خواهران دارد. ⬅️و باز وقتی از مرکز مدیریت حوزه های علمیه نام برده می شود، منظور مدیریت حوزه های علمیه برادران است که حتی شامل حوزه علمیه خراسان و اصفهان هم نمی شود. ⬅️خلاصه آنکه مرکز مدیریت برادران از خوهران جداست، این دو از دفتر تبلیغات حوزه علمیه جداست، و این سه از مرکز خدمات حوزه های علمیه جداست و این چهار نهاد از حوزه علمیه خراسان و اصفهان جداست و جدا بودنشان هم بدین معناست که شورای سیاست گذار، هیئت امنای مستقل و مدیریتی مستقل دارند بدون هیچ ارتباط ساختاری و سازمانی با دیگری اما همه آنها پسوند «حوزه های علمیه» را یدک می کشند! ⬅️مشکل عدم ارتباط و تعامل سازمانی و ساختاری وقتی به سراغ مراکز تابعه این نهادها مثل دانشگاه ها، پژوهشگاهها و مراکز آموزشی پژوهشی و خدماتی می رویم حادتر می شود. ⬅️تبعات طبیعی چنین تعدد و تکثری این خواهد بود: 🔸پژوهشگاهی در حوزه علمیه روی مسائلی پژوهش می کند که نه از دانشگاههای حوزه بیرون آمده و نه از مراکز مطالعات حوزوی و نه از هیج اتاق مسئله یابی. 🔸هزینه های تبلیغی در جایی صرف شوند که مسئله حوزه های علمیه نیست و یا فاقد اولویت است. 🔸از طرف دیگر جذب و پذیرش طلبه بر اساس شاخصه هایی صورت میگیرد که بر اساس نیاز ماموریتهای تبلیغی یا پژوهشی یا تربیت نیرو نیست. 🔸به طلاب و روحانیونی خدمات ارائه می شود که هیچ فعالیتی در راستای وظایف و ماموریتهای حوزوی ندارند. 🔸به دلیل همین تعدد مراکز مدیریت و تصمیم گیری، امکان مدیریت بودجه های حوزه های علمیه از دست رفته است. 🔸تراکم طلبه هایی که بدون هیچ گونه ظرفیت سنجی و نیاز سنجی و استعداد سنجی پذیرش شده اند و اکنون به دلیل فراهم نبودن شرایط بکارگیری این حجم از طلاب، شاهد تراکم و در نتیجه فقر و محرومیت شدید اقتصادی و خدمات حمایتی آنها مواجهیم. 🔸همچنین موازی کاری، بر زمین ماندن مسئولیت ها و ماموریت ها و دهها مشکل دیگر، نتیجه چنین تنوع و تشتتی است. ⬅️مدیران و ‌مسئولان حوزی اگر به دنبال افزایش بهره وری هستند، اگر عزم جدی برای حضور فعال در جامعه و ایفای نقش محوری دارند، فقط کافیست از این همه تنوع و‌ تعدد و تشتت بکاهند. ( به نقل از مباحثات http://mobahesat.ir/ ) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠بسته پیشنهادی از تازه‌ترین آثار منتشرشده پیرامون عاشورا (منتشرشده سال‌های 96 و 97) 🖋محسن حسام مظاهری ⬅️طبق سنت هرسال، در آستانه‌ی ماه محرم، فهرستی از تازه‌ترین کتاب‌هایی که با موضوع امام‌حسین و عاشورا به زبان فارسی منتشر شده و با رصد مستمری که در آثار این حوزه دارم، دیده‌ام و به‌نظرم برتر بوده‌اند را معرفی می‌کنم. 1 [مقتل] 📗«ترجمه‌ی وقعة الطف» محمدهادی یوسفی غروی محمدصادق روحانی کتاب طه مقتل الحسین ابومخنف یکی از نامدارترین و معتبرترین منابع اولیه‌ی تاریخ عاشوراست که متاسفانه اصل آن در گذر زمان از دست رفته است و تنها به نقل قول‌های طبری از آن دسترسی داریم. برخی محققان کوشیده‌اند با گردآوری همین برش‌های نقل قول، آن مقتل را بازسازی کنند. ازجمله آقای یوسفی غروی در «وقعة الطف» و دکتر حجت‌الله جودکی در «مقتل‌ الحسین ابومخنف». به تازگی ترجمه‌ی جدیدی از وقعة الطف منتشر شده است. این ترجمه خصوصاً نمایه‌‌ی خوبی دارد که به کار محققان می‌آید. 2 [مجموعه روایت] 📗 «رستخیز» گروه نویسندگان دبیر مجموعه: نفیسه مرشدزاده نشر اطراف «رستخیز» دومین کتاب از مجموعه روایت‌های روضه است. سال گذشته، کتاب نخست این مجموعه با نام «کآشوب»‌ منتشر شد که با استقبال خوبی روبه‌رو شد. در این دو کتاب، جمعاً بیش از چهل نفر از نویسندگان تجربه‌ی شرکت در روضه و مواجهه‌شان با مقوله عاشورا و امام‌حسین(ع) را روایت کرده‌اند. تنوع این روایت‌ها و مواجهه‌ها، کاشوب و رستخیز را به کتاب‌هایی خواندنی تبدیل کرده است. 3 [مجموعه شعر] 📗 «اربعین مرثیه» بنیاد دعبل خزاعی نشر سپیده‌باوران تدوین مجموعه گزیده اشعار عاشورایی، کار متداولی است و بسیار انجام شده. اما اینکه گروهی از کارشناسان ادبیات مذهبی با امتیازدهی از بین صدها شعر، چهل قطعه را انتخاب کنند، برای نخستین‌بار رخ داده است. اربعین مرثیه، ماحصل عقل جمعی 40 شاعر و کارشناس ادبیات مذهبی است. علاوه بر مخاطبان عام، این کتاب برای محققان ادبیات داده‌های ارزشمندی دارد. 4 [پژوهش مردم‌شناختی] 📗 «تصوف ایرانی و عزاداری عاشورا» محمد مشهدی نوش‌آبادی نشر آرما (از سری کتابهای سرو) این کتاب، ماحصل پژوهشی در بررسی نقش متصوفه، قلندریه و اهل فتوت در آیین‌های عزاداری عاشورا است. فرضیه اصلی کتاب این است که صوفیه در شکل‌گیری و تکوین بسیاری از آیین‌های عزاداری به‌طور اساسی و تعیین‌کننده اثرگذار بوده و بسیاری از آیین‌ها و عناصر عزاداری یا به‌کلی صوفیانه است یا اینکه صوفیان واسطه‌ی انتقال آن از فرهنگ ایرانی و شرقی به فرهنگ شیعی و اسلامی بوده‌اند. 5 [پژوهش تاریخ اجتماعی] 📗 «تراژدی جهان اسلام» (3 جلد) محسن حسام مظاهری نشر آرما (از سری کتابهای سرو) این کتاب، محصول پژوهشی در روایت‌ها و گزارش‌های سفرنامه‌نویسان، مستشرقان و ایران‌شناسان درباره‌ی عزاداری مذهبی شیعیان ایرانی است. در این کتاب‌، که نگارش آن هفت سال به طول انجامیده، گزارش‌ها و تحلیل‌های بیش از 180 نفر به ترتیب تاریخی، آورده شده و نقد و بررسی شده است. 6 [پژوهش جامعه‌شناختی] 📗 هیئت‌های عزاداری در جامعه ایران جبار رحمانی نشر آرما این کتاب مجموعه مقالاتی است با موضوع تحلیل جامعه‌شناسانه‌ی پدیده‌ی هیئت‌های مذهبی. وجه اشتراک مقالات، بررسی هیئت‌ها به‌مثابه‌ی «جماعت آیینی» است که به باور نویسنده، محصول مواجهه‌ی وجدان جمعی شیعی با جهان مدرن و افول ساختارهای جماعتی سنتی اند. 7 [نثر ادبی] 📗 «نیمروز دهم» م. مؤید شرکت چاپ و نشر بین‌الملل از آقای مؤید، پیشتر کتاب «حسینِ علی» منتشر شده بود و این کتاب به نوعی دنباله‌ی آن محسوب می‌شود. از ویژگی‌های قلم ایشان، اهتمام در سره‌‌نویسی است که سبب شده روایت ایشان از واقعه‌ی عاشورا، طعمی متفاوت و رنگ فارسی اصیل پیدا کند. 8 [پژوهش تاریخی] 📗 «مهاجر راه اصلاح» مهدی کمپانی زارع نشر نگاه معاصر این کتاب، همان‌گونه که از نامش برمی‌آید، را باید نوعی تحلیل «اصلاح‌طلبانه» از واقعه‌ی عاشورا دانست. نویسنده پس از بررسی سیر زندگانی امام، اشاره‌‌ای کوتاه به چند نظریه‌ در هدف‌شناسی حرکت امام می‌کند و سپس به شرح نظریه‌ی مختار خود با نام «هجرت به قصد اصلاح» می‌پردازد. 9 [پژوهش تاریخی] 📗 «روایت عاشورا» محمدابراهیم آیتی به‌کوشش مهدی انصاری قمی کتابستان مرحوم آیتی از محققان دینی و عاشوراپژوهان سخت‌کوش معاصر است و کتاب «بررسی تاریخ عاشورا»ی او از مشهورترین کتابها در تحلیل عاشورا محسوب می‌شود. علاوه بر این کتاب، از ایشان یادداشت‌ها و نوشته‌های پراکنده‌ی فراوانی در باب عاشورا موجود است که مغفول مانده بود که حالا خوشبختانه این مطالب توسط آقای انصاری قمی تدوین و منتشر شده است. 10 [داستان] 📗 «سه روایت از مردی که خدا دوست داشت او را کشته ببیند» داوود غفارزادگان انتشارات کتاب نیستان http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در سال ۱۴۱۴ش باید سیصدهزار روحانی داشته باشیم 🔴عبدالفتاح نواب مسؤل دبیرخانهٔ شورای عالی حوزه: ⬅️بر اساس چشم‌انداز شورای عالی (که چشم انداز ۱۴۱۴ را تصویب و برای مرکز مدیریت ارسال شده تا در آن‌جا برنامه‌ریزی شود) ما حداقل در هفت محور اساسی و کلی نیاز به تربیت روحانی داریم؛ یکی محور علمی ـ پژوهشی است؛ یعنی تربیت استاد برای حوزه و دانشگاه. اینها تقریباً نیروهای بسیار کیفی حوزه خواهند بود که استاد حوزه و دانشگاه می‌شوند. یک محور علمی ترویجی داریم که بیشتر در آموزش و پرورش، رسانه‌ها و فضای مجازی کار می‌کنند؛ یک محور فرهنگی تربیتی داریم که کار اینها بیشتر در مورد مساجد و بقاع متبرکه است. ⬅️یک محور فرهنگی مدیریتی داریم که بیشتر به جنبه‌های مدیریتی مربوط است و در مراکز اداری، نظامی اقتصادی و… کار می‌کنند؛ یک محور مناصب حکومتی و قضایی داریم؛ که مناصب حکومتی فراوان و نقش روحانیون در آنجا بی‌بدیل است و باید حضور داشته باشند؛ یک محور هم خارج از کشور است. البته در خارج از کشور هرکدام از محورهای مذکور می‌تواند باشد؛ مثلاً تدریس، یا حضور در مدارس و دانشگاه‌ها و… .ما تقریباً بیش از شصت مورد کارویژه‌ روحانیت داریم؛ از مدیر، مربی و مشاور مدرسه گرفته تا نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و نهادهای نظامی و… ؛ این‌ها مناصبی است که مجموعاً ما در ۱۴۱۴ باید بیش از ۳۰۰ هزار طلبه برای آنها داشته باشیم. ⬅️ما باید جذبمان را شدیداً بالا ببریم. ما قبلاً رقیب نداشتیم؛ رقبای ما قبلاً کنکور داشتند؛ اما الآن حتی در روستاهای دورافتاده از طریق موبایل برای همه دعوتنامه حضور در دانشگاه فرستاده می‌شود؛ آن هم بدون کنکور. دانشگاه‌های غیر انتفاعی برای پرشدن ظرفیتشان خودشان را به آب و آتش می‌زنند و حتی گاهی پا روی اصولشان می‌گذارند برای این که بتوانند خودشان را حفظ کنند. بنابراین حوزه الآن در شرایط سختی قرار گرفته است. شورای عالی نیز نظرش این است که کیفی‌گزینی کنیم. در کیفی‌گزینی جذب ما پایین می‌آید. ما بعضی سال‌ها تا ده هزار جذب داشتیم؛ اما امسال ـ طوری که آقای اعرافی اشاره کردند ـ بین چهار تا پنج هزار نفر جذب داشتیم که فاصله زیادی دارد. ⬅️مناصبی است که ما نمی‌توانیم به جز روحانی بدهیم؛ نماینده ولی فقیه در استان، امام جمعه و امام جماعت اختصاصی است؛ یا استاد حوزه، یک شغل اختصاصی برای روحانیون است؛ یا مثلاً دروس اسلامی در دانشگاه‌ها و… . ما ظرفیت‌ها را ده‌پانزده درصد گرفتیم؛ نگفتیم صد در صدش در اختیار روحانی قرار بگیرد. بیشترین سهم را در علوم اسلامی درنظر گرفتیم که پنجاه درصد را روحانی، پنجاه درصد را غیرروحانی اداره بکند. در جلساتی که در شورای طرح برنامه مرکز مدیریت با حضور حاج آقای اعرافی برگزار می‌شد، آمایش، چکش‌کاری و به‌صورت دقیق مطالعه شد. ⬅️مثلاً ما سی و سه استان داریم که در هر استان به یک نماینده ولی فقیه نیاز داریم؛ اما مثلاً نماینده‌ جهاد یک نفر بیشتر نیاز نیست؛ مگر این که یک استانی جداگانه بخواهد که اضافه می‌شود. بنابراین همهٔ اینها حساب شده است. به عبارت دیگر روحانی نقش‌های مختلفی می‌تواند داشته باشد؛ یک‌جا نقش پزشک را پیدا می‌کند، یک‌جا معلم، یک‌جا مشاور و… . عرصه‌های کار برای روحانی عرصه خلاصه شده مثلاً مسجد نیست؛ در خود مسجد ما چند نقش داریم؛ نقش‌های مختلف، تعدادِ زیاد می‌طلبد. ⬅️مسؤولیت دستگاه بودجه‌ حوزه با من است؛ بودجه را من از دولت می‌گیرم و بین حوزه‌های علمیه کشور به جز خراسان که مستقل است توزیع می‌کنیم. ما بودجه‌ای که می‌گیریم چند رقم است؛ یک بودجه‌ هزینه‌ای و جاری است که صرف حقوق اساتید و طرح هجرت و کارمندان و آب و برق و گاز و تغذیه طلاب می شود؛ یک بودجه‌ای به ما می‌دهند به‌عنوان ملی و عمرانی که این بودجه گاهی از سال‌ها صفر بوده‌ است. الآن دو سالی است که اعتبار می‌دهند؛ ولی می‌گویند این به عنوان اسناد خزانه است. مثلاً این بودجه‌ای را که در اختیار مرکز مدیریت قرار می‌دهم، آقای اعرافی برای مدارس علمیه‌اش می‌گوید ما این پنج مدرسه را در کشور داریم؛ این پنج تا باید بازسازی یا تکمیل یا تجهیز یا تعمیر شوند؛ به هر کدامشان به نحوی بودجه اختصاص پیدا می‌کند و ایشان دستورش را می‌دهند. آن مدرسه باید برود یک پیمانکار پیدا بکند؛ آن پیمانکار کار می‌کند و بعد ما بدهکار پیمانکار می‌شویم؛ این سند خزانه را می‌دهیم و او می‌رود از دولت پولش را می‌گیرد. معمولاً روند این کار بسیار کند است.(به نقل از مباحثات) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠یکی از نتایج کشاندن اختلافات سیاسی و جناحی به عرصه اجتماعی و رسانه ای: 🔴روحانیت و خطر سقوط به مرز لمپنیسم ✍️سعید معدنی(جامعه شناس) ⬅️در دهه 50 که دانش آموز بودیم الگوی مارا امام خمینی، طالقانی و مراجع تقلید آن زمان معرفی میکردند. آن زمان در رویای زیستن خوب و حرکت بسوی روشنایی و رستگاری بودیم. بخصوص در خانواده های مذهبی که با قرآن و مفاتیح و نهج البلاغه بزرگ می شدیم اما چهار دهه بعد به اینجا رسیده ایم که بخشی از روحانیت به ورطه ای دچار شده اند که همدیگر را به دروغ گویی و قتل و به تمسخر "1400 با گونی" یاد می کند. قرار بود روحانیت در این انقلاب، معنویت، عزت و احترام را برای ما به ارمغان بیاورد؛ اما این توییت رو ببینید و با فاصله به آن نگاه کرده، و کمی بیاندیشید؛ --یک روحانی ( حجت الاسلام رسایی) توییت میکند؛ --یک روحانی دیگر(حجت الاسلام روحانی رییس جمهور) را به دورویی متهم میکند. --یاد آور تابلویی می شود حاوی شعار "...استخر فرح در انتظارت"، که بر دوش یک حجت الاسلام دیگری با عمامه ای سفید در مراسمی در قم حمل می شود. --برخی این نوشته را دلیل مرگ مشکوک آیت الله هاشمی رفسنجانی (یک روحانی دیگر) فرض می کنند. برخی دیگر آنرا یک نوع شوخی در یک مراسم جدی می دانند! --رسایی در نهایت در توییت اش به جمله یک حجت الاسلام دیگر با عمامه مشکی اشاره می کند که در مراسم بزرگداشت عید غدیر "جوان معترض به دکتر مطهری" را تهدید به انداختن در گونی کرده است. روحانیت ما به کجا رسیده است؟ واین جامعه را به کجا رهنمون خواهد کرد؟ ⬅️شاید شما بگویید این نشانه های لمپنیسم مربوط به بدنه اصلی روحانیت نیست. کما اینکه در یادداشتی در هفته نامه کرگدن از آقای بطحایی که تحصیلات حوزوی دارد، خواندم که 30 درصد روحانیت وارد مناسبات روزمره سیاسی ، اقتصادی شده اند. بقیه به همان شیوه قدیم در راه علوم حوزوی تحصیل و تلاش می کنند. اما اصلی در جامعه شناسی وجود دارد به نام "ما و آنها". ما همه ی معلمان، کارمندان، دانشجویان، استادان دانشگاه و... را یک جور می بینیم و از پایگاه خود به آنها نگاه کرده و ارزیابی میکنیم. لذا سایر اقشار جامعه از طریق همین افراد ملبس به لباس روحانیت که در ویترین اقتصاد و سیاست قرار دارند در باره روحانیت قضاوت می کنند، ولو اینکه 70 درصد وارد این مناسبات نشده باشند. با خواندن این نوع توییت ها جامعه می اندیشد آیا این نوع سلوک "استخر و گونی مملو از دورویی" می تواند ما را به سرمنزل سعادت و خوشبختی رهنمون سازد؟ ⬅️قرار ما در آستانه انقلاب 57 و اون روحانیت که سردمدار رسالت خوشبختی ما بودند، این نبود که به این توییت ها رسیده ایم! یاد شعری از سید علی صالحی افتادم که بی مناسبت نیست دراینجا بخوانیم: ■■■ قرار بود يكی از ميان شما براي كودكان بی‌خواب اين خيابان فانوس روشنی از رويای نان و ترانه بياورد! قرار بود يكی از ميان شما برای آخرين كارتن‌خواب اين جهان گوشه‌ی لحافی لبريز از تنفس و بوسه بياورد! قرار بود يكی از ميان شما بالای گنبد خضرا برود برود برای ستارگان اين شب خسته دعا كند! پس چه شد چراغ آن همه قرار و عطر آن همه نان و خواب آن همه لحاف؟!..... (سیدعلی صالحی) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠رسالت اصلی مبلّغ تبدیل فکر به عمل است 🔴گفتاری از آیت‌الله سید منیر خباز ⬅️خلاصه رسالت مبلغ، تبدیل علم به عمل است؛ بنابراین سؤال اصلی بحث ما این است که چگونه مبلّغ دینی می‌تواند فکری را که می‌خواهد تبلیغ کند، به عمل تبدیل کند؟ این مسأله در آیات و روایات مورد تأکید قرار گرفته است. وقتی به آیه‌ تفقّه که در ابتدای بحث قرائت کردم توجه کنیم، می‌بینیم که خداوند نتیجه حرکت برای تفقّه را عمل می‌داند و می‌فرماید: «لعلّهم یحذرون». از همین رو است که بعضی مفسّرین بر این باورند که نام‌گذاری «فکر» به «خیر» به‌واسطه اثر عملی‌ای که دارد صورت گرفته است؛ و الا فکر به تنهایی اگر اثر عملی در شخصیت انسان نداشته باشد، خیر محسوب نمی‌شود. ⬅️به نظر ما باید چهار گام در این راه برداشت: ۱. تعیین دقیق چهارچوب فکر و موضوع کلام؛ ۲. تبلور ایده و موضوع بحث؛ ۳. به کارگیری روش مفید و جذاب برای تبیین موضوع؛ ۴. تقویت نظریه بحث به وسیله شواهد عملی. متن کامل در http://mobahesat.ir/16325 http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه سکولار است یا سکولار مذهبی؟ 🖊روح الله جلالی ◀️تعریف دقیق سکولاریسم جدایی دین از سیاست یا جدایی دولت از کلیسا و نهادهای مذهبی نیست. معنای دقیق سکولاریسم در «حجت‌محوری» و «هدف گذاری» است. به این معنا که یک جامعه سکولار نمی‌گوید چون وحی یا مذهب گفته، این باید یا نباید وجود دارد، بلکه این باید و نباید از مسیر عقل و رأی و منابع دیگر حجت است. به عبارت دیگر ممکن است مولفه‌ای مذهبی پذیرفته و قانون شود اما علت پذیرفته شدن آن حجت بودن منابع مذهبی نیست، بلکه همان منابع مرجع غیرمذهبی مانند عقل و عرف و رأی و ... باعث پذیرش آن می‌باشد. هدف سکولاریسم هم تأمین سعادت دنیوی و اخروی نیست و تنها آنچه در دنیا و پیش‌برد امور آن، مورد خوش‌آمد است را می‌پذیرد. پس کناره گرفتن از منابع دینی در اداره امور دنیوی چه فلسفه، چه سیاست و ...، و این جهانی دیدن مسائل، مهم‌ترین پایه‌های سکولاریسم هستند. ◀️بدنه بزرگی از حوزه علمیه، پس از چهاردهه دخالت حداکثری در تقنین، اجرا و قضا در حاکمیت ایران، هنوز مهم‌ترین وظیفه خود یعنی تولید مبانی محکم از منابع فقهی(ادله اربعه)، در رابطه با سیاست، اقتصاد، فرهنگ و...، را به درستی نه تولید و نه تبیین نموده است. پس می‌تواند مبتلا به پدیده خطرناک‌تری از سکولاریسم باشد، یعنی "سکولاریسم مذهبی". کنار گذاشتن منابع وحیانی و رشد نتیجه‌گرایی بجای تکلیف محوری، در عین نیازهای پیچیده اداره امور، منجر به تورم سکولاریسمی می‌شود که رنگ و لعاب مذهبی دارد. این سکولار شدن، به دلیل فقر تبیین و تولید محتوای دینی متناسب و برگرفته از اجتهاد پویا، و عدم رفتارسازی متناسب با آن، گریزناپذیر است. مشکل اینجاست که همه طلاب، در بحث اجتهاد و تقلید میلیون‌ها ساعت برای مردم از لزوم تخصص‌گرایی و لزوم و وجوب رجوع عقلانی غیرمتخصص به متخصص منبر رفته‌اند اما خود در مباحث فقه سیاسی و پیچیدگی‌های سیاسی تماما مجتهد و نه مقلد هستند. ◀️طلبه‌ای که معنای بغی را نمی‌داند و هیچ تصوری از بایسته‌های اعتراض اجتماعی و... ندارد، طوری در تجمعات سیاسی فریاد "اعدام" می‌زند که تا مدت‌ها با گلوی گرفته بایستی سخن بگوید. آن یکی که فرق سد ذرایع و افتتاح ذرایع را نمی‌داند و زمانی که بسیاری از فقها و مراجع، در زندان و شکنجه بوده‌اند به دنیا نیامده بوده است، نه بخشی، بلکه تمام مراجع را بی‌بصیرت، سکولارپرور و ناآگاه تصور می‌کند که بایستی با تجمعات خودجوش ادب و متنبه شوند. دیگری با ادعای دین‌شناسی، مرتب در تحلیل‌های خود دم از ممنوعیت و محدودیت‌های سلیقگی می‌زند درحالیکه از برگزاری و تاب‌آوری 6 دقیقه مناظره فقهی در مورد ادعاهای پرتکرار خود عاجز است. ◀️نگون بختی اینجاست که بسیاری از میدان‌داران پرسر و صدای حوزوی، نه دین را بلدند نه سیاست را می‌شناسند. رک و پوست‌کنده به این "کنار گذاشتن ادله دینی و دخالت سلایق شخصی و باندی به اسم مذهب" می‌گویند «سکولاریسم مذهبی». طبیعتا اگر حوزه به این سمت حرکت کند که بخاطر پشت‌گرمی‌های دسته‌ای و باندی و نه توان فقهی و علمی، به تبیین باید و نبایدهای سیاسی بپردازد، و سایرین را وادار به احتیاط و یا سکوت کند، به سرعت به سمت سکولاریسم مذهبی پیش می‌رود. ◀️ریل‌گذاری دروس و هشدارهای زعمای حوزه اگر در مسیر غنای دین‌محوری در امور سیاسی و اجتماعی و ... نباشد، حوزه، مرجعیت عمومی خود را بیش از گذشته از دست خواهد داد، چراکه سلایق مبتدی انسانی، مانند مبانی دینی پشتوانه حکمت‌های الهی را ندارد که ثمره مثبت آن عمیق و درازمدت باشد. از طرفی اگر به بحث سلایق شخصی باشد ما در جنگ با تفکرات و مکاتب وارداتی که رویکرد آکادمیک و تجربی آن‌ها دهه‌ها از حرکت ما سبقت دارند، از پیش بازنده خواهیم بود. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
نشستی برای سنجش وضعیت دینداری مردم ایران بعد از انقلاب. نشستی که در آن عملکرد و برنامه های نهادهای متولی دینداری نیز مورد بررسی و آسیب شناسی قرار خواهد گرفت...
💠سید جمال الدین اسد آبادی و مسئلۀ انحطاط ✅سید جمال در ارزیابی خود از انحطاط مسلمان معاصر، دو نکتۀ مهم دارد: 🔸اولاً، به درستی اشاره می کند که آغاز انحطاط از زمانی است که انسان مسلمان میل به تعقل را رها کرده و به تضاد موهوم علم و دین رسیده است؛ علم را به علم ما و علم دیگری تقسیم کرده، و آنگاه به تکفیر دیگری و علم دیگری پرداخته، و حکم به تحریم علوم دیگران داده است؛ 🔸ثانیاً، این غیریت سازی، و به طور کلی بحران علم در اسلام معاصر، نه کار تودۀ مسلمان، بلکه برساختۀ علمای مسلمان است. بدین سان، او نتیجه می گیرد که شیبِ انحطاط در اسلام معاصر ناشی از بحران علم و اعوجاج در علم-دین شناسی علمای اسلام است، و لاجرم هر گونه اصلاح نیز از همانجا باید شروع شود. «...می توانیم بگوئیم که هرگز اصلاح از برای مسلمانان حاصل نمی شود، مگر آن که رؤسای دین ما اولاً اصلاح خود را نمایند و از علوم[دیگران] و معارف خویش ثمره بردارند. و حقیقتاً چون نظر شود، دانسته می شود که این خرابی و تباهی که از برای ما حاصل شده است، این تباهی اولاً در علماء و رؤسای دین ما حاصل شده است، پس از آن در سایر امّت سرایت کرده است...». - کتاب مجموعه رسائل و مقالات سیدجمال الدین اسدآبادی، به کوشش سیدهادی خسروشاهی، تعلیم و تربیت. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حقوق 9000میلیاردی آخوندها! 🖋روح الله جلالی ⬅️آقای صادق زیباکلام در واکنش به خبر «لزوم داشتن 300 هزار روحانی در مورد تصدی شغل‌های مذهبی تا سال 1414» مدعی شده است: "من فرض میکنم که به طور متوسط به هر کدام از این سیصد روحانی، ماهیانه دو و نیم میلیون تومان حقوق پرداخت شود که می‌شود 9000 میلیارد تومان در سال". بعد وی این بودجه را با بودجه‌هایی مانند سازمان محیط زیست مقایسه نموده است که 500 میلیارد تومان است. سپس آقای زیباکلام این دو سوال را مطرح کرده است که آیا اکثریت موافق چنین مخارجی برای تبلیغات دینی هستند؟ ثانیا آیا اساسا هزینه‌های تبلیغاتی مذهبی اثربخشی و ثمربخشی داشته‌اند؟ در رابطه با این سخنان چند نکته قابل تأمل است: ⬅️درست است که بودجه‌های کشور باید در منظر مردم قرار بگیرند و افراد به میزان دریافت بودجه پاسخگوی عملکرد خود باشند، مثلا نمی‌شود ده‌ها مرکز بودجه فرهنگی بگیرند و فقط یکی از آنها پاسخگوی مسائل فرهنگی باشد. ♦️اما اول اینکه ایشان به نحوی سخن گفته که برای بسیاری این اشتباه ایجاد شده که به هر روحانی دست کم ماهی 2 و نیم میلیون تومان حقوق داده می‌شود در حالیکه منظور کسانی است که شغل‌های مذهبی دارند مثلا مسئول عقیدتی_سیاسیِ فلان لشکر نظامی یا مسئول نهاد رهبری در فلان دانشگاه. در حالیکه طلاب به صرف طلبه بودن و اشتغال به تحصیل در قم شهریه ثابتی دارند که از دفاتر مراجع تامین می‌شود و از بیت‌المال عمومی نیست. میزان این شهریه پس از طی بالاترین مراتب حوزوی که لااقل 12 سال طول می‌کشد، فعلا مدت‌هاست که حدود 700 هزار تومان است و برای اشتغال کامل به دروس پیچیده و سنگین حوزه می‌باشد که بلافاصله با خروج طلبه از قم و یا اشتغال ولو مشغول تحصیل حوزوی بودن(هر شغلی حتی تبلیغی) قطع می‌گردد. بخش عظیمی از مردم اصلا به این نکات دقت نمی‌کنند و توسط سخنان آقای زیباکلام تحریک می‌شوند. ♦️دوم؛ اینکه ما حدودا 130 هزار طلبه روحانی در کشور داریم که هشتاد هزار نفر آنها در قم هستند. از میان این طلاب، اکثریت شاغل نیستند و مشغول درس و بحث طلبگی بوده و یا حتی توان اشتغال را ندارند و در وضعیت معیشتی سختی به سر می‌برند. ⬅️برخلاف تصور مخبر و تحلیل آقای زیباکلام، اصلا چنین ظرفیتی برای اشتغال روحانیون وجود ندارد و روحانیون مانند سایر اقشار جامعه، به شدت برای اشتغال در بحران زندگی می‌کنند. شغل‌هایی مانند عقیدتی_سیاسی نهادهای نظامی، نهاد رهبری در دانشگاه‌ها، قضاوت و...، بخاطر محدودیت‌های استخدامی افراد بسیار معدودی از جامعه روحانیون را پس از گزینش سخت و شرایط بسیار محدود، سر کار می‌فرستند که به علت عدم نیاز شهرهای بزرگ، صدها طلبه و خانواده آن‌ها را به تبعیدی ناخواسته در دورترین نقاط کشور، روانه می‌کند. ⬅️بخش عظیمی از این آمار نیز، اسما بخاطر تحصیل قبلی، طلبه هستند که لباس روحانیت به تن نداشته و مشغول شغل آزاد یا کارهای غیرمرتبط دینی و حوزوی هستند. ⬅️طبق گفته مقامات وزارت ارشاد، حدود 70 هزار مسجد در کشور وجود دارد که 35 تا 40 درصد از این مساجد حتی امام جماعت ندارد، البته چراغ برخی از این مساجد در مناسبت هایی مانند ماه مبارک رمضان و ماه محرم روشن و برنامه هایی در آنها اجرا می شود اما در سایر ایام سال حتی نماز جماعتی برپا نمی‌شود. آمار سیصدهزار طلبه شاغل در سال 1414، حتی به لطیفه هم نزدیک نیست. ♦️سوم؛ تمام کاستی‌ها و کم کاری ها به کنار، اما با وجود حجم سنگین وارادات کالاهای فرهنگی ضد اعتقادی و ضداخلاقی به میان مردم و حتی دسترسی کودکان به ویران‌کننده ترین محصولات غیراخلاقی غربی و...، وجود میلیون‌ها انسان مذهبی و معتقد که به طور مثال، سیاهی آنان در شب‌های احیا در ماه مبارک رمضان در سراسر کشور قابل شمارش نیست، یا پیاده روی میلیونی اربعین، شبهات آقای زیباکلام و دوستانشان به دین است یا همین مبلغان مذهبی؟! همان مبلغانی که گاهی ماه‌ها بدون چشم‌داشت در میان مردم مشغول به تبلیغ دین هستند. ♦️چهارم؛ نباید فراموش شود که جامعه ایران، جامعه‌ای به شدت مذهبی است که با عدم سامان‌بخشی صحیح این باورها توسط روحانیون واقعی(عالم، عاقل و باتقوا)، ما شاهد انحرافات بسیار خطرناکی خواهیم بود که با عدم توسعه علوم انسانی در ایران این تخریب‌ها چند برابر تصور ما فاجعه‌بارخواهد بود. ⬅️کاش آقای زیباکلام اطلاع داشت که طلاب جوان، بخاطر محدودیت‌های سنگین اجتماعی و آینده مالی، حتی برای ازدواج با خانواده‌های روحانی نیز دچار مشکل بوده و هستند و با ارائه این آمارهای یک سو نگر و حدسی ماجرای آش نخورده و دهن سوخته را تداعی نکند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از منبر طلبه‌ها تا منبر مدّاح‌ها 🖋مهراب صادق‌نیا ⬅️مرحوم خسرو شکيبايي در فيلم دل‌شکسته: دیالوگ ماندگاری دارد: " قبلاً به اين يقه‌ها مي‌گفتند يقه آخوندي. اما امروز مي‌گن يقه‌ی ديپلماتي. حالا معلوم نيست آخونداي ما ديپلمات شدن يا ديپلمات هاي ما آخوند." ⬅️سال‌ها پیش که قرار بود سیاست دینی بشود، سیاست‌مداران یقه‌ی طلبه‌ها را بردند. از آن پس هر وقت سیاست‌مدارانی برای مردم دشواری می‌آفریند، این طلبه‌ها هستند که به دلیل شباهت یقه‌ی پیراهنشان با آن‌ها "ناسزا" می‌شنوند. ⬅️حالا هم چند دهه است که به بهانه‌ی دینی شدن صنعت مدّاحی، طلبه‌ها منبرشان را به مدّاح‌ها داده‌اند، و آنان چشم می‌بندند و زبان می‌گشایند و هر رطب و یابسی را به نام دین به خورد مردم می‌دهند. بعید نیست که از این پس هر وقت خرافه‌ای گریبان مردم را گرفت، این طلبه‌ها باشند که به دلیل شباهت منبرشان با مدّاح‌ها ناسزا بشنوند. ۹۷/۶/۲۲ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠امام حسین (ع) به روایت مورگان فریمن! ⬅️ روایت مورگان فریمن بازیگر و فیلم ساز مشهور آمریکایی از حادثه کربلا! فریمن در این فیلم، با مقایسه فلسفه عزاداری در دین مسیحیت و اسلام، تلاش می کند تا مخاطب مسیحی نیز درک بهتری از تشیع و عاشورا داشته باشد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠یک پیشنهاد مهم! 🖋استاد شهید مرتضی مطهری ⬅️...در اینجا من پیشنهادی دارم که برای پیشرفت و ترقی فقه ما بسیار مفید است. این را قبلا مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم یزدی فرموده اند و من پیشنهاد ایشان را عرض میکنم. ایشان گفته بودند چه لزومی دارد که مردم در همه مسائل از یک نفر تقلید کنند؟ بهتر این است که قسمت های تخصصی در فقه قرار دهند؛ یعنی هر دسته ای بعد از آنکه یک دوره فقه عمومی را دیدند و اطلاع پیدا کردند، تخصص خود را در یک قسمت معین قرار دهند و مردم هم در همان قسمت تخصصی از آنها تقلید کنند. مثلا بعضی رشته تخصصی خود را عبادات قرار دهند و بعضی معاملات و بعضی سیاسات و بعضی احکام ( احکام به اصطلاح فقه)، همان طوری که در طب این کار شده و رشته های تخصصی پیش آمده، هر دسته ای متخصص یک رشته از رشته های پزشکی هستند: بعضی متخصص قلب می باشند، بعضی متخصص چشم، بعضی متخصص گوش و حلق و بینی و بعضی متخصص چیز دیگر. اگر این کار بشود، هر کسی بهتر می تواند تحقیق کند در قسمت خودش. گمان می کنم در کتاب الکلام یجر الکلام تألیف آقای سید احمد زنجانی (سلمه الله) این مطلب از قول ایشان چاپ شده. این پیشنهاد، بسیار پیشنهاد خوبی است. و من اضافه میکنم که احتیاج به تقسیم کار در فقه و به وجود آمدن رشته های تخصصی در فقاهت، از صد سال پیش به این طرف ضرورت پیدا کرده و در وضع موجود یا باید فقهای این زمان جلوی رشد و تکامل فقه را بگیرند و متوقف سازند و یا به این پیشنهاد تسلیم شوند. 🔸تقسیم کار تخصصی در علوم زیرا تقسیم کار در علوم، هم معلول تکامل علوم است و هم علت آن؛ یعنی علوم تدریجا رشد می¬کنند تا می رسند به حدی که از عهده یک نفر تحقیق در همه مسائل آنها ممکن نیست، ناچار باید تقسیم بشود و رشته های تخصصی پیدا شود. پس تقسیم کار و پیدایش رشته های تخصصی در یک علم نتیجه و معلول تکامل و پیشرفت آن علم است و از طرف دیگر با پیداش رشته های تخصصی و تقسیم کار و تمرکز فکر در مسائل بخصوص آن رشته تخصصی، پیشرفت بیشتری پیدا می کنند. در همه علوم دنیا از طب و ریاضیات و حقوق و ادبیات و فلسفه، رشته¬های تخصصی پیدا شده و همین جهت، آن رشته ها را ترقی داده است. 🔸شورای فقهی پیشنهاد دیگری هم دارم که عرض می کنم و معتقدم این مطالب هر اندازه گفته شود بهتر است، و آن اینکه در دنیا در عین اینکه رشته های تخصصی در همه علم ها پیدا شده و موجب پیشرفت ها و ترقیات محیر العقول شده، یک امر دیگر نیز عملی شده که آن هم به نوبه خود یک عامل مهمی برای ترقی و پیشرفت بوده و هست، و آن موضوع همکاری همفکری بین دانشمندان طراز اول و صاحبنظران هر رشته است. در دنیای امروز دیگر فکر فرد و عمل فرد ارزش ندارد، از تک روی کاری ساخته نیست، علما و دانشمندان هر رشته دائما مشغول تبادل نظر با یکدیگرند، محصول فکر و اندیشه خود را در اختیار سایر اهل نظر قرار می دهند، حتی علمای قاره¬ای با علمای قاره دیگر همفکری و همکاری می کنند. در نتیجه این همکاری¬ها و همفکری ها و تبادل نظرها بین طراز اولها ، اگر نظریه مفید و صحیحی پیدا شود زود تر منتشر می شود و جا باز می کند و اگر نظریه باطلی پیدا شود زود تر بطلانش روشن میشود و محو میگردد، دیگر سالها شاگردان آن صاحب نظر در اشتیاه باقی نمی مانند. متأسفانه در میان ما هنوز نه تقسیم کار و تخصص پیدا شده نه همکاری و نه همفکری، و بدیهی است که با این وضع انتظار ترقی و حل مشکلات نمی توان داشت...» _مقاله اجتهاد در اسلام. مرتضی مطهری http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آيا كسي بازخواست خواهد كرد؟ 🖋محمدرضا زائری ⬅️در شرايط فعلي كشور و در ميان تهديدهاي مختلف و مشكلات گوناگون، حساسترين وظيفه حفظ همبستگي اجتماعي و بزرگترين خطر ايجاد شكاف در روابط اجتماعي و تشديد فضاي دوقطبي است كه زمينه ساز تندروي ها و خشونت ها و آشوب ها مي شود. همه ما وظيفه داريم تا با رفع سوء تفاهم ها و تقويت فضاي گفتگو جلوي تخريب ها و بدگماني ها را بگيريم. ⬅️كاركرد شايعه ها و اخبار منفي دروغ - با اندكي چاشني واقعيت- يا بزرگنمايي مسايل منفي همين است، نه تنها در بعد اجتماعي كه حتى در مسايل فردي هم يكي از مهمترين عواملي كه مثلا رابطه زن و شوهر را كم كم به طلاق مي كشاند همين است. وقتي كه در روابط اجتماعي به جاي ارتباط دوستانه و تقويت مهرباني و خوش بيني ، دو صف و دو جبهه و دو گروه ايجاد شود- يكي من و دوستان من ويكي طرف مقابل - به طور طبيعي ما خوب و صاحب حق به حساب مي آييم و ديگري يا ديگران صاحب همه صفات منفي و داراي چهره اي سياه به شمار مي روند! ⬅️در چنين فضايي به مرور تقابل و رويارويي چنان تشديد مي شود كه حتى به صورت ناخواسته و نادانسته من طرف مقابل را مستحق هر گونه ستم و ظلم و دشنام و تحقير و مجازات مي دانم! وقتي من به طرف مقابل بدبين شدم و به چنين تقابلي رسيدم كم كم جامعه دچار تشنج ها و آشوب هايي خواهد گرديد كه به انفجار و بحران گسترده منجر خواهد گرديد. ⬅️از اين روست كه در شرايط فعلي حتى اگر كسي موضع انقلابي و ديني هم نداشته باشد به عنوان دلسوز جامعه ايراني و دلباخته وطن وظيفه دارد كه براي ايجاد حسن تفاهم و نزديك كردن روابط و رفع ذهنيت هاي منفي بكوشد، زيرا نقشه خطرناك اين است كه جامعه به دو بخش تقسيم شود و با هم درگير شوند؛ خودي و غيرخودي! خود انديش و دگرانديش! طرفدار كنسرت و مخالف كنسرت! موافق برجام و مخالف برجام! سوژه و بهانه اش فرقي نمي كند، آنچه براي تحقق اين هدف شيطاني مهم است ايجاد بدبيني و سوء تفاهم و دروغ و شايعه براي برافروختن آتش اختلاف و دشمني است. ⬅️بزرگترين خدمت ملي در چنين شرايطي ايجاد روابط مبتني بر حسن تفاهم و بزرگترين خيانت ملي، زمينه سازي براي تقابل و درگيري و تشنج و آشوب است. يك منتقد سياسي كه استاد دانشگاه و صاحب قلم است به خوبي مي داند كه دريافتي ماهانه طلاب چيزي حدود پانصد هزار تومان است و جز اندكي از روحانيون كه داراي شغل اداري هستند يا استثناءا درآمدهاي شخصي دارند، طلاب معمولا مانند پايين ترين طبقه معيشتي مردم با مشقت هاي فراوان و گاه باورنكردني زندگي مي كنند. حال اگر چنين كسي بيايد و به بهانه مخالفت با سياست توسعه حوزه هاي علميه - كه اتفاقا من هم در اين زمينه با ايشان هم عقيده ام- شبهه اي در ذهن مخاطبان ايجاد كند و شهريه ماهانه يك طلبه را پنج برابر محاسبه نمايد، چه بايد گفت؟ ⬅️آيا ايشان نمي داند ترويج چنين دروغ ظاهرا ساده اي در فضاي ملتهب فعلي به چه سطحي از بدبيني و كينه توزي مي انجامد؟ ⬅️هزينه اين گونه مواضع را البته نه ايشان مي دهد و نه روحانياني كه جايگاه مديريت دارند و با راننده و محافظ تردد مي كنند و در ميان مردم حضور ندارند، بلكه اين تحريك عاطفي و رواني تبديل به چاقويي مي شود كه از يك طرف در خيابان و ايستگاه مترو بر سينه يا پهلوي طلبه بي گناه مشهدي مي نشيند و او را به خاك و خون مي كشد و از يكطرف هم ريسمان سست شده روابط اجتماعي ميان مردم را ضعيف تر مي كند. ⬅️دردا كه سوء استفاده هاي شغلي و خيانت هاي اقتصادي و جنايت هاي سياسي را خطاكاراني در سطوح بالاتر مديريتي كرده اند و تاوانش را مردم كوچه و بازار با افزايش روزافزون بدگماني و دشمني و بغض و كينه نسبت به هموطنان خود مي دهند! اگر امروز هم كسي ايشان را براي ايجاد شكاف اجتماعي بازخواست نكند، بي ترديد نسلهاي آينده با مرور تاريخ امروز ما دكتر صادق زيباكلام را به تلخي و شدت ملامت خواهد كرد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جریان حوزه یک جریان بشری است و خالی از عیب نیست. 🖋استاد ابوالقاسم علیدوست ⬅️پاسداری از مرجعیت شیعه به دلیل کارکردی است که مرجعیت در نظام فقهی شیعه داشت؛ چون مرجع در طول تاریخ هم مرجع دینی مردم بوده به این معنی که مردم، شریعت و احکام را از او می گرفتند، هم مرجع تظلم خواهی و پناهگاه مردم بوده است. ⬅️مرجعیت در کشور ایران حتی مایه وحدت ملی بوده است یعنی گاهی اوقات تنها مرجع شیعیان نبود بلکه مرجع ملت بود و اهل سنت، مسیحیان، زرتشتیان و دیگر ادیان و مذاهب به عنوان اعضای یک ملت به آنها مراجعه می کردند. ⬅️اگر ما کارکرد مرجعیت را در این سه محور(مرجعیت دینی، تظلم خواهی و وحدت ملی) تعریف کنیم، به ضرورت صیانت از مرجعیت پی می بریم یعنی اگر کارکرد مرجعیت، کارکرد اساسی است طبیعتاً صیانت از مرجعیت هم یک حرکت اساسی است. ⬅️تضعیف گاهی به وسیله گروه های سفیه و کم خرد و گاهی توسط ماموران دشمن به انجام رسیده است، اگر مرجعیت را به عنوان نهادی در راس هرم ببینیم که مایه وحدت و آرامش خاطر مردم و انسجام ملی است اگر تضعیف شد همه اینها آسیب خواهد دید. ⬅️اگر مرجعیت تضعیف شود، یا مردم باید از دین دست بردارند که خیلی موارد این چنین می شود یا به فرقه های انحرافی و عرفان های کاذب روی می آورند که خطرش از دست برداشتن از دین کمتر نیست. در هر صورت تضعیف مرجعیت، تضعیف دین مردم را به دنبال دارد و در کشوری مانند ایران سبب تضعیف وحدت ملی مردم است. ⬅️متاسفانه در مقطع بحران مصرف نظریه های تولید شده قرار داریم یعنی همواره صحبت از نوآوری و نظریه پردازی می زنیم اما کسی صحبت از این نمی کند که چقدر از این نوآوری ها و نظریه ها استفاده شده است. ⬅️در این زمینه تفاوتی بین حوزه و دانشگاه نیست، در این ۴۰ سال چه در حوزه و چه در دانشگاه تولید نیرو و نظریه داشتیم اما عموم اینها مبتلا به حجاب معاصرت است حالا اینها فوت کنند، صدسالی بگذرد تا مطرح شوند، بنابراین تبیین خدماتی که صورت می گیرد از طریق معقول نه غوغاسالاری اولین کاری است که به نظرم باید انجام بگیرد. ⬅️جریان حوزه یک جریان بشری است و جریان بشری هم خالی از عیب نیست مگر اینکه همه کاره آن معصوم باشد که کسی این ادعا را ندارد. جریانات بشری از آنجا که معصوم نیست باید همواره خود را پایش و آسیب شناسی و نقد کند، از نقد هراس نداشته باشد بلکه باید به گذشته خود نگاه کند بنابراین به نظرم باید نقد مشفقانه صورت گیرد و این باعث تکامل می شود.(نامه های حوزوی) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فراموش شدن پیام عاشورا در همهمه هیأت های مذهبی 🖋محمد باقر تاج الدین ⬅️از جمله پیام های مهم، درس آموز و تاریخی مکتب عاشورای امام حسین(ع) که در تمامی دوران های تاریخی معنا دار و عبرت آموز و بلکه مورد نیاز است همانا پیام مبارزه با بی عدالتی و نابرابری در جامعه است. افسوس و هزار افسوس که این پیام مهم اکنون به دست فراموشی و نسیان سپرده شد و به جای این که صدای عدالت خواهی و ظلم ستیزی بیشتر از همه بلند و رسا باشد با تأسف فراوان می بینیم و می شنویم که صدای طبل و سنج و موزیک از همه بلندتر است!!! و این دقیقا نشان از ⬅️انحطاط جامعه در ابعاد گوناگون آن دارد. جناب دکتر محدثی در نوشته ای با عنوان «تراژدی حسین(ع)، کمدی عزاداری» به خوبی اشاره داشتند که وقتی جامعه ای منحط می شود این چنین به «عزاداری های کارناوالی» روی می آورد و پیام اصلی قیام عاشورا را این چنین به ابتذال می کشد. من هم معتقدم که عزاداری ها در ایران کاملا «کارناوالی» شده اند و هر سال بر شدت این قضیه هم افزوده می شود، آن هم جهت دار و با برنامه!!!. هیأت های مذهبی در راستای کارناوالی شدن عزاداری ها در ایران آن چنان همهمه و سر و صدایی برپا کرده اند که دیگر هیچ جایی برای طرح پیام اصلی قیام عاشورا باقی نگذاشته اند و امروزه هر آن چه که دیده و شنیده می شود صدای غرش طبل و موزیک های جورواجور، نورپردازی های رنگارنگ، آرایش های متنوع و جدید دختران و پسران، گشت و گذارهای شبانه، شلوغی های سرسام آور، نوشیدنی ها و خوردنی های رنگارنگ و خوشمزه(از چای ذغالی گرفته تا پیتزا و لازانیا و انواع دسر و......)، گعده های فامیلی و همسایگی، قرارها و ملاقات های دوستانه و کاری و به نمایش گذاشتن لباس و آرایش و خودرو است. حالا به راستی باید پرسید که در چنین فضایی دیگر چه گونه می توان پیام عاشورا را به گوش مردمان این جامعه رساند و به آنان گفت که امام حسین(ع) شهید راه عدالت و حق طلبی و راستی بوده است و با شهادت خود می خواست به همه مردان و زنان تاریخ بیاموزد که همواره باید بی عدلتی ها و نابرابری ها را فریاد زد و هیچ فریادی نباید بلند تر از فریاد عدالت طلبان و حق طلبان باشد و هر فریاد و صدایی دیگر در راستای خاموش کردن و از بین بردن فریاد و صدای عدالت طلبی است. ⬅️اکنون در جامعه ایرانی این همه هیأت های مذهبی به جای برآوردن فریاد عدالت طلبی و برابری خواهی و حق طلبی دانسته و ندانسته فریاد گوش خراش طبل و سنج را به صدا درآورده اند و گویی نمی دانند که همه این ها برای این است که فریاد و ندای عدالت خواهی خاموش بماند!!!! ⬅️بیاییم بار دیگر فریاد عدالت طلبی و برابری خواهی را بلند کنیم و نگذاریم صدای عدالت طلبان و برابری خواهان جامعه در همهمه صداهای هیأت های مذهبی به دست فراموشی سپرده شود و ناشنیده باقی بماند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در حاشیه سوزاندن کبوتر ها! 🖋یاسر عرب ⬅️ویدئویی در شبکه های اجتماعی در حال باز نشر است که متاسفانه دیدن آن قلب انسان را به درد میاورد! ⬅️72 کبوتر زنده درون و همراه خیمه عزاداری یا تعزیه ای به آتش کشیده شده و کبوتران در حال جزغاله شدن کف خیابان بال بال می زنند و اینهمه همراه با صدای شیون و ناله مردم است که به یاد سوختن خیمه ها (واحتمالا فرزندان امام حسین ع ) "حسین جان" می گویند! ⬅️شما بهتر از من می دانید که از این ویدئو در جهت تخریب چهره ی عزاداران و عزاداری محرم چه استفاده ها که نخواهد شد! لعن و نفرین و آه و افسوس بسیاری در پی خواهد داشت و خوراک مناسبی برای شبکه های آنطرف آب خواهد گشت! ⬅️بعد از یکی دو روز بر اثر فشار افکار عمومی مسئولان هیئت مذکور احتمالا خواهد گفت قبل از آتش زدن خیمه یادمان رفته کبوتر ها را آزاد کنیم و باقی ماجرا های تکراری که باز هم بهتر از من می دانید! ⬅️ولی در حد اشاره بد نیست یاد آوری کنم که این رفتار از یک سو حاصل ترویج نگاه اصالت درد است! خوانشی که برای گرفتن "اشک" از مردم ابتدا بر تحریفات کوچک روایت اش چشم می بندد و در ادامه اصالت عزاداری را به مثابه لیترِ اشک در دقیقه محاسبه می کند و غیر بالا بردن میزان اشک هیچ فکر دیگری در سر ندارد! ⬅️از چه زمانی؟ بسیار دور! ولی در تجربه زیسته ی من از زمانی که در هیئت ها حضور روحانیت شد فلفل و نمک (حاشیه عزاداری) و روحانی هر دهه را مداح هیئت مشخص کرد و سر و صدا و کش دادن ضجه، و هر چه بزرگ تر کردن آمپلی فایر و طبل و چرب و شور سفره قیمه و رنگ و لعاب بیرق شد عناصر هیئت فاخر! ⬅️یاد آوری نمایم این حال جامعه ای است که به شدت مسئله خشونت پیدا کرده و قسی القلب شده است! جامعه ای که از غرب اش داعش سر می برد و از شرق اش طالبان انتحاری می زند و از جنوب اش تکه پاره های بدن کودکان یمنی آویزان است و از داخل اش باتوم نیروهای انسدادگرای نظامی آماده است و همه اینها به اسم دین رخ می دهد! ⬅️تقلیل این رفتار (و مثل آن) به بد سلیقگی فلان مدیر هیئت همانقدر اشتباه است که توجیه بالا نشستن از ما بهتران در عزاداری امام حسین (ع) به بهانه ی گرمای هوا! ما می دانیم که آن بالا نشینی نشانه یک درد اجتماعی است (اشرافیت سیاسی) و باید قبول کنیم این قبیل رفتار ها نیز نشانه یک بیماری اجتماعی است (خشونت سیال و لجام گسیخته) و عملگرایی قائل به حرام برای اعاده مستحب! ⬅️گاه با خودم فکر می کنم آیا این افراط در مناسک سازی و بازگشت به گفتمان و روایتِ قجری از واقعه عاشورا و محوریت دادن به عناصرِ درد و اشک و آه، دهن کجی ناخواسته جامعه به خوانشِ سیاسی حاکمان ما از عاشورا است؟ آیا ترویج مذهب مداحی و بر صدر نشاندن مداحان نیز طعنه به روحانیتِ نشسته در مصدر امر سیاسی است؟ آیا نضج هیات ها و خالی شدن مساجد را هم می توان در همین بستر فهم کرد؟ نمی دانم ... 🔴پ.ن: دینی که من می شناسم و عزاداری که من می فهمم این نیست! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در 200 سال اخیر، غیر از کتاب‌های قدیم فقهی، کتابی به فقه اضافه نشده است ▪️حجت‌الاسلام مجتبی الهی خراسانی ⬅️موضوعات مستحدثه چندوجهی است و به همین دلیل دارای پیچیدگی‌هایی هستند. دلیل چندوجهی بودن آن‌ها، آمیختگی زندگی با فناوری، بُعدهای مختلف زندگی آدمی و سهم دانش‌های مختلف در مدیریت پدیده‌ها و کالاها است. ⬅️مثلاً آلبوم‌های موسیقی که امروزه خلاصه در خواندن و شنیدن نمی‌شوند و دارای فرآیند تولید، ساخت، ضبط، اجرا و ... هستند، دارای وجوه مختلفی‌اند. برخی وجوه آن مربوط به هنر، برخی مربوط به اقتصاد و تجارت، برخی مربوط به حوزه حقوق و مالکیت هنری و برخی مربوط به بازتاب اجتماعی هستند. ⬅️نتیجه چندوجهی بودن مسائل، چند تباری بودن آن‌ها را در پی دارد؛ بنابراین پدیده‌های امروزه صرفاً به‌وسیله فقه همراه با موضوع شناسی، توسط عرف، حل نمی‌شوند؛ بلکه نیاز به آشنایی بادانش های مختلف است. حتی نگاه به وجوه مختلف موضوع از منظر دانش‌های مختلف، نتیجه‌های متفاوتی در پی دارد. ⬅️مسئله دیگر پارادوکس‌هایی است که فقه معاصر با آن‌ها روبرو است. دوگانه روشمندی و نوگرایی دوگانه‌ای است که عدم وجود پیشینه تحقیق در مسائل مستحدثه از طرفی و از طرف دیگر چارچوب‌های اجتهاد و الزامات مربوط بدان، کشاکش میان این دو را به همراه دارد. ⬅️نص گرایی موجب ایستایی شده و ما را ملزم به فقه حداقلی خواهد کرد. عرف زدگی نیز مشکلاتی داشته و منجر به انسداد فهم نصوص خواهد شد. ⬅️پیشنهاد این است که تعمیق رویکرد اجتهادی در فقه مستحدثات صورت گرفته و قلمرو نص و عرف، دوباره بازخوانی شود. همچنین سیره عقلا بازخوانی شده و بین روایاتی که به دنبال ایجاد شبکه‌اند و روایاتی که صرفاً استفتائی هستند، قائل به تفاوت شویم. ⬅️مسئله دیگر توسعه ظرفیت فقه برای هضم و بازتولید موضوعات جدید است. هنوز مستحدثات در حاشیه فقه است و در 200 سال اخیر، غیر از کتاب‌های قدیم فقهی، کتابی به فقه اضافه نشده است. شاید نیاز به کتاب الفن و کتاب الصحه داشته باشیم. از طرفی ظرفیت فقه برای پذیرش معتبر دستاوردهای موضوع شناسی علوم جدید وجود ندارد. ⬅️مسئله دیگر جهانی‌سازی ادبیات فقه است. ادبیات علمی فقه باید قابل مفاهمه باشد. قابل مفاهمه و مبادله با دیگر مذاهب و با دیگر علوم؛ مانند مدیریت، حقوق و سیاست و نیز با فلسفه‌های مضافِ دیگر علوم؛ مانند فلسفه حقوق. درصورتی‌که جهانی‌سازی ادبیات صورت گیرد، سفره فقه و اصول برای ارزیابی دیگر علوم گسترده خواهد شد. از حالت صرف جاذبه یا دافعه خارج‌شده و مدل ارزیابی دیگر علوم تدوین خواهد شد.(به نقل از شبکه اجتهاد) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نشست تحولات دینداری در ایران پس از انقلاب و جایگاه اجتماعی روحانیت(1) 🔈دکتر حسن محدثی(جامعه شناس) ◀️دین ابعاد وسیعتری از دینداری دارد، دین سطوح سه سطح و لایه دارد: سطح کلان، سطح میانه و سطح خرد. مبحث «دینداری» مربوط به سطح خرد دین است. دین و دینداری هردو با هم مرتبط هستند ولی لزوماً یکی نیستند به ‌همین دلیل بین تحولات دین و تحولات دینداری تفاوت وجود دارد و لزوماً چالشهای آن دو یکی نیست. ◀️برخلاف تحقیقات کمی که وضعیت دینداری را بدون تغییر جدی و با ثبات نسبی اعلام میکنند، وضعیت دینداری مردم ایران مطابق با تحقیقات کیفی دچار یک تحول اساسی شده است. ◀️مشکلی که در ایران در زمینه تحقیقات وجود دارد این است که انجام تحقیقات کیفی بسیار کم است و به‌ عنوان مثال هیچ تحقیقی در مورد بی دینی وجود ندارد. ◀️طبق تحقیقات کیفی در نسلهای جدید پس از انقلاب (نسل سوم) فقه و شریعت به لحاظ اجتماعی و دینداری شریعت‌مدارانه و فقاهتی روند روبه افولی داشته که آن پایگاه اجتماعی خود را از دست داده است. به عبارت دیگر دینداری تام گرا تضعیف و دینداری ذرهای و جزیرهای در حال شکلگیری است. به این معنا که در اقتصاد و معاملات، روابط اجتماعی، تفریحات، اخلاق جنسی و... دین بسیار کمرنگ شده و درمقابل در موارد دیگری از زندگی ممکن است دین حضور داشته باشد. به عبارت دیگر دینداری امری گزینشی شده است. ◀️دینداری در حوزه مفاهیم و دلالتها نیز دچار تغییر شده است مثلاً در مورد مفهوم «گناه» تعبیر و تفسیر شخصی از آن رواج یافته و یا مفهومی مثل مفهوم «خدا» تغییر کرده و خدا دیگر آن پروردگار غضبناک و داور دقیق و جبار نیست، بلکه خدا بیشتر به‌عنوان یک دوست فهمیده میشود که میتوان به او تکیه کرد. ◀️دینداری نسل اول انقلاب به شدت دیگراتکایی و مرجعیت سالارانه بوده در حالی که دینداری نسل جدید(نسل سوم انقلاب) بسیار خوداتکایانه شده است. ◀️تحولات دینداری در عرصه کیفی بوده و تحقیقات موجود به دلیل کمّی بودن تاکنون نتوانسته این تحولات را به درستی بسنجد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نشست تحولات دینداری در ایران پس از انقلاب و جایگاه اجتماعی روحانیت(2) 🔈کمال رضوی ( پژوهشگر اجتماعی و نویسنده کتاب دوراهی روحانیت): ◀️آنچه که در جامعه‌شناسی به عنوان یک نهاد با مولفه‌های اجتماعی خودش برشمرده می‌شود، چند دهه بیشتر قدمت ندارد، البته بعضی معتقدند این تکوین، ریشه در دوران قاجاریه و نهاد مرجعیت آن زمان دارد. به هر روی، از دوران صفویه یا بعدتر قاجاریه، روحانیت در یک تعامل و بده و بستان با قدرت بوده است و شاید بدون این تعامل دوجانبه، نمی‌توانست به یک نهاد اجتماعی بدل شود. امکاناتی که نهاد روحانیت در اختیار می‌گرفت، از همنشینی با نهاد دولت فراهم می‌شد. ما به چه اعتبار می‌گوییم ادغام در قدرت یکی از چالش‌های روحانیت در چهاردهه اخیر است؟ اگر قائل باشیم که جوامع جدید در گذاری از جوامع سنتی قبیله‌ای و اشکال فورمی به اجتماعِ اجتماعات داشته‌اند، ناگزیر با پدیده تفکیک مواجه می‌شویم. این پدیده از مبانی جامعه‌شناسی است که در تمام نظریات جامعه‌شناسی رد پای آن به نوعی دیده می‌شود. ◀️در پی تفکیک، جوامع جدید با خرده‌نظام‌ها یا به قول آلتوسر با ساحت‌های گوناگون مواجه می‌شوند، در این صورت نهاد دین و روحانیت باید یک جایگاه مشخص و پایه‌ای پیدا کند؛ بر حسب انتظاری که از وظایف و کارکرد روحانیت می‌رود، جایگاهی که در آن قرار می‌گیرد، جایی جز خرده‌نظام اجتماعی نیست. در جامعه جدید، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و اجتماع به معنای خاص آن، خودمختاری نسبی دارند و آن جایی که روحانیت باید بر اساس کارکردهای سنتی خود به ایفای نقش بپردازد، جایی جز خرده‌نظام اجتماعی نیست. اما در واقع اتفاقی که دارد می‌افتد، ضدتفکیک و ادغام مجدد نهادهایی هست که به لحاظ کارکردی باید از یکدیگر جدا شده باشند. این چالش در چهار دهه اخیر به اشکال مختلف، پیش‌روی روحانیت وجود داشته است. تعیین نسبتی که روحانیت باید با نهاد سیاست داشته باشد، نقطه حساسی است که انقلاب ۵۷ را به وجود آورد و به تبع آن، بخشی از روحانیت را نیز در ساختار قدرت ادغام کرد. ◀️مسئله دیگری که باید اشاره کنم، ستیز بخشی از روحانیت با مدنیت است. اغلب ما در اثر تجربه متاخر که روحانیت را در قدرت دیده‌ایم، توجه نمی‌کنیم که بخش عمده‌ای از روحانیت لزوماً در قدرت ادغام نشده‌اند. این را نکته قید کردم که تاکید کنم ستیز با مدنیت، بیشتر توسط لایه‌های بیرون از قدرتِ روحانیت انجام شده است و بر خلاف انتظار، روحانیتی که در قدرت بوده، همدلی بیشتری با پذیرش مدنیت جدید داشته است. مثلاً در مسئله حضور اجتماعی زنان در جامعه و مبارزه با فرقه‌گرایی شیعی، روحانیت حاکم، سد راه اعمال نظرات واگرایانه روحانیون خارج از قدرت شده است. به هر حال، تئوری‌های سیاسی موجود که روحانیت را بر قدرت نشانده مثل نظامات کلیسایی یک روز جای خود را به تئوری‌های دیگر می‌دهد و لایه‌هایی از روحانیت که با قدرت ادغام نشده‌اند، به حیات اجتماعی ادامه می‌دهند، فلذا ستیز با مدنیت منحصر به حال حاضر نیست و ممکن است در آینده هم وجود داشته باشد. ◀️حداقل هشت کاربست مفهومی از روحانیت در نوشته‌های مختلف وجود دارد که این کاربست‌ها با آنها همخوان نیستند، برای مثال اگر روحانیت را به مثابه یک نهاد مدنی در نظر بگیریم، الزاماتی دارد که با روحانیت به مثابه صنف، طبقه و کاست به هیچ وجه، سازگار نیست. من معتقدم دو کاربست از این هشت مورد می‌تواند در مورد روحانیت امروز، قابل اطلاق باشد. یکی روحانیت به مثابه گروه منزلتی و دیگر، روحانیت به مثابه نهاد مدنی. گروه منزلتی، یک مفهوم وِبِری است که ناظر بر یک بستر اجتماعی با یک سبک زندگی مشخص هست که از امتیازهای انحصاری خود مراقبت می‌کند. به این تعبیر چهار مولفه را می‌توان به عنوان مولفه‌های گروه منزلتی برشمرد که این چهار مولفه در روحانیت شیعه قابل ردیابی است. صورتبندی مفهومی دیگری که بتواند کنشگری روحانیت را در دوران متاخر بازنمایی کند، مفهوم نهاد مدنی است. جامعه مدنی به عنوان حوزه مستقل از قدرت که مبتنی بر ارزش‌ها، رویه‌های مدنی و در واقع مبتنی بر عضویت داوطلبانه و سیر تکوینی طبیعی است. ◀️معتقدم روحانیت برای ادامه مسیر خود باید بین تداوم ایفای نقش به مثابه یک «گروه منزلتی» با مکانیزم‌های طردتولید و بازتولید یا ادغام شدن در یک جامعه مدنی در عرض بقیه کنشگران جمعی انتخاب کند، این یک انتخاب تاریخی است که فارغ از وضعیت سیاسی آینده ایران، جایگاه اجتماعی روحانیت را مشخص می‌کند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نشست تحولات دینداری در ایران پس از انقلاب و جایگاه اجتماعی روحانیت(3) 🔈حجت‌الاسلام حاج‌سیدجوادی(عضو شورای حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی): ◀️اولین بار، آخوندزاده در مکاتبه با یکی از پارسیان هندی از لفظ روحانیت به معنای عالم دینی استفاده کرد، اینجا یکی لغزشگاه‌هایی است که شکل گرفته و ما هم به آن تن داده‌ایم، در حالی که قبلاً گروه‌های وعاظ، طلاب، عالمان و ملاهای مکتبی از یکدیگر متمایز بودند، اما لفظ روحانیت همه را دچار یکپارچه‌سازی کرد. حتی لغت حوزه را نیز اولین بار یحیی دولت‌آبادی در کتاب خود به عنوان نهاد آموزشی دینی کار برده است. ◀️مدرسه‌های علمیه و شبکه مذهبی ما هیچگاه مثل نظامات کلیسایی نبوده است، من معتقدم در مطالعات جامعه‌شناختی، بعضی‌ها الگوهای ذهنی خود از فضای کلیسا در قرون وسطا را ناخواسته با فضای علمی حاکم بر حوزه‌های علمیه ما مقایسه می‌کنند، در حالی که هیچ ربطی به هم ندارند. زیرا در روحانیت شیعه، ساختار سلسله مراتبی و مرکزیت مطلقی که همه چیز را با یک هرم ذیل خود تعریف کند، وجود نداشته است. به خصوص این که در نظام کلیسا، مالکیتی برای کلیسا لحاظ می‌شد که برمبنای آن زمین‌ها را تصاحب می‌کردند، اما در شیعه چنین چیزی مطلقاً وجود نداشته است. ◀️انقلاب اسلامی ایران با وجود این که در وهله اول اقدامی در مخالفت با هسته سخت قدرت و سلطنت بود، اما نتوانست نظام اداره عمومی کشور را تغییر چندانی دهد و ساختار دیوانسالاری آن نظام پیشین، کمابیش باقی مانده است. این که گفته شود پس از انقلاب، نهاد روحانیت در قدرت ادغام شده است، صحیح به نظر نمی‌رسد، بلکه به عقیده من، مشارکت همدلانه و البته انتقادی با قدرت در چهار دهه اخیر صورت گرفته است. طبیعتاً شکل مشارکتی که در دوره جمهوری اسلامی با قدرت صورت گرفته، بسیار متمایز از مشارکت در دوره‌‌های پیشین است، اما این هرگز به معنای ادغام در قدرت نیست. ◀️در دهه ۶۰، نقطه ثقل فعالیت‌های روحانیون، مشارکت سیاسی همه جانبه در قدرت و احزاب بود، اما با گذشت زمان به خصوص از اواسط دهه ۸۰، فعالیت‌های اجتماعی و مدنی آن‌ها پررنگ‌تر شده است؛ مثلاً مشارکت روحانیون در گروه‌های جهادی محرومیت‌زدا با جدیت در جریان است و همچنین ورود روحانیون به سیستم آموزش و پرورش در قالب تدریس، تاسیس مدرسه، طرح مدارس امین و ... با سرعت فزاینده انجام می‌شود. این امور باعث شده است که روحانیت یک «گروه منزلتی» نباشد و به سمت مولفه‌های یک «نهاد مدنی» حرکت کند. ◀️بزنگاه تاریخی روحانیت، انتخاب برای مشارکت یا عدم مشارکت در قدرت نیست. نقطه عطف برای تعیین جایگاه اجتماعی روحانیت این است که آیا می‌تواند در ساختارهای جدید اجتماعی نیز به فعالیت مدنی بپردازد و وظایف خود را به درستی انجام دهد؟، در کنار این مهم، توانایی روحانیت در مباحث معرفتی یا همان چیزی که بعضی با عنوان تولید علم از آن یاد می‌کنند، مهم است. روحانیون اگر نتوانند به پرسش‌های دنیای امروز پاسخ درخور و منطقی دهند با تزلزل جایگاه اجتماعی مواجه می‌شوند. (به نقل از پایگاه پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
▪️بازنشر به جهت فوت طلبه مضروب مشهدی▪️ 🔴خشونت اجتماعی، و این بار علیه روحانیت! 🖊محمد وکیلی ♦️مسئله ای به نام خشونت های اجتماعی و خیابانی هرچند از دیرباز مطرح بوده و سابقه ای چند ده ساله در مطالعات و پژوهش های اجتماعی و روان شناختی دارد، اما پدیده خشونت علیه روحانیت، از معضلات نوپدیدی است که طی یکی دو سال اخیر در جامعه ما علنی شده است و با گسترش و افزایش نفوذ رسانه ها‌ مخصوصا فضای مجازی در جامعه، شکلی عیان تر یافته است. گزارشهایی از موارد متعدد این خشونت طی سال گذشته و امسال از شهرهای مختلفی چون تهران، مشهد، اهواز و قم منتشر شده است. به ویژه اینکه این خشونت ها از خشونت کلامی گذشته و به خشونت فیزیکی در حد اقدام به قتل رسیده است. ⬅️هر چند در سابق هم اینگونه تعرضها وجود داشته اما اولا از جانب گروهکهای معاند که میان مردم هم منفور بودند صورت می گرفت و ثانیا قربانیان این خشونتها، معمولا شخصیتها و چهره های مهم و محوری روحانیت بودند. اما امروزه با پدیده ای مواجهیم که اولا نشانه های برنامه ریزی شده، سازمان یافته و تشکیلاتی بودنش بسیار کم رنگ است و ثانیا قربانیانش از میان طلاب و روحانیون فاقد جایگاه و مسئولیت حاکمیتی هستند. در آخرین مورد از این خشونت ها، طلبه ای مشهدی مورد تهاجم با قمه قرار گرفت و بعد از چند روز بستری درگذشت. ⬅️گر چه نگرش روان شناختی ریشه اینگونه خشونتها را به اختلال روانی تقلیل می دهد و مسئولان قضایی و انتظامی نیز با همین بهانه، پرونده هایی از این قبل را بدین بهانه که فرد مهاجم دارای اختلال روانی بوده مختومه می کنند، اما از نظر اجتماعی نمی توان کنار این پدیده به راحتی عبور کرد. اینگونه خشونت ها مجموعه ای از وکنش های اجتماعی هستند که زمینه های قابل مطالعه ای دارند. زمینه هایی که در صورت غفلت از آن، می تواند تبعات فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی به بار آورد. مطالعه ریشه ها و عوامل ایجاد یا گسترش این پدیده، اگرچه نیازمند پژوهش های اساسی است که ضرورت دارد مراکز مطالعاتی حوزوی بدان بپردازند، اما اجمالا می توان ریشه های این خشونت را در عوامل زیر جستجو کرد: 🔸احساس ناکامی اجتماعی و اقتصادی، احساس تبعیض، عدم پاسخگویی مناسب و صحیح نهادهای حاکمیتی (از جمله قوای مجریه و قضاییه که بیشترین ارتباط مستقیم با مراجعات مردمی را دارند) به مطالبات و توقعات و انتظارات، و فراهم نبودن راههای قانونی طرح این مطالبات، موجب انباشت آنها و در نتیجه فوران خشم اجتماعی می شود. در چنین وضعیتی با توجه به اینکه مسئولان و مسببان اصلی در کف جامعه قابل شناسایی نیستند، طلاب و روحانیون به دلیل داشتن لباسی متفاوت، سیبل چنین تهاجماتی قرار می گیرند. 🔸با توجه به نظریه بازنمائی استوارت هال(نظریه پرداز فرهنگ) تصویری که از حضور پررنگ روحانیت در رسانه ها و تریبون ها (آن هم معمم و در قالب لباس روحانیت) ساخته شده، لزوما همان تصویر و تصوری نیست که روحانیت قصدش را کرده بود. حتی اگر روحانیت نقشی محوری در وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی امروز نداشته باشد، این حضور پررنگ و همه جایی روحانیت موجب شده که روحانیت مسبب اصلی وضعیت غیرقابل دفاع اجتماعی و اقتصادی کشور شناخته شوند. بر همین اساس هم، به نظر می رسد تاکید بر تلبس تمام طلاب جهت انجام مسئولیت های حوزوی، نیاز به بازاندیشی دارد. ⬅️ در چنین شرایطی انعکاس خدمات اجتماعی روحانیت و قرار گرفتن در کنار مردم هنگام طرح مطالبات مشروع و قانونی، نه فقط در زبان ( و از پشت تریبون ها، چرا که از نظر مردم، داشتن تریبون خود نشانه ای است از قرار گرفتن در جبهه مسئولان) بلکه در میدان عمل و در کف میدان و اجتناب از رنگ و بوی جناحی دادن به فعالیت های اجتماعی روحانیت، می تواند راهکارهایی جهت ترمیم رابطه مردم و روحانیت بوده، زمینه های خشونت های فیزیکی و زبانی علیه روحانیت در سطح جامعه را فرو بکاهد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0