💠تحولات دین داری جامعه ایران(۲)
🖋سینا کلهر
⬅️پیامدها و آثار دین داری مناسکی و اعتقادی چیست؟ و در سطح فردی و اجتماعی چه معنا و دلالت هایی دارد؟ به صورت خاص آیا از تحول دین داری در جامعه می توان خدشه دار شدن پایه های اعتقادی نظام جمهوری اسلامی و تضعیف آن را نتیجه گرفت یا آن که بر عکس تثبیت باورها و عقاید و گسترش مناسک دینی جمعی، افق ها و ظرفیت های جدید تمدن ساز مذهب شیعه را آشکار ساخته است که در نتیجه گسترش "قرائت اجتماعی از دین" یا غلبه "دین تمدن ساز" بر "دین انسان ساز" ایجاد شده و بیشترین قرابت را با مرحله کنونی نظام سیاسی دارد.
⬅️قبل از هر گونه تامل درباره این پرسش، باید به این نکته اشاره کرد که در نتیجه تحول در دین داری و به خصوص تضعیف بعد اخلاقی و عملی آن به نظر می رسد اختلالی در کارکرد انسان سازی دین پیش آمده است.
این اختلال نه تنها نیت مند و آگاهانه نبوده بلکه حداقل در قرائت رسمی جمهوری اسلامی به خصوص رهبری تلاش شده است تا این دو وجه سازگار و هم وزن یکدیگر ترویج شود.
⬅️اما شاید بتوان درباره تعارض احتمالی این دو بعد از دین داری اندیشه کرد که نتیجه آن "کنشگران اجتماعی" به جای " کنشگران اخلاقی است. کنشگرانی که بیش از آن که دغدغه کمال شخصی، رشد اخلاقی و عقلانی فردی داشته باشند نگران حفظ ساختارها و یا به عبارت دقیق تر حفظ نظام هستند. در واقع در نتیجه این تعارض افراد به جای انسان "اخلاقی" شدن، "فعالان اجتماعی" شده اند. نمونه های چنین تعارضی را می توان در تنش میان وضعیت فردی و خانوادگی کنشگرانی دید که دغدغه اصلاح جامعه و جامعه سازی داشته و به دشواری میان اولویت های فردی، خانوادگی و اجتماعی خود توانسته اند سازگاری ایجاد کنند.
_ پیدایش پدیده های چون مشاورین خانواده ای که در زندگی شخصی طلاق گرفته اند تا مروجان ازدواجی که در سنین بالا ازدواج نکرده اند در چنین فضایی ممکن می شود. بدترین نمونه چنین موجوداتی انسان های اداری و مدیران تکنوکراتی هستند که بالاترین استانداردهای ظاهری دین داری را رعایت می کنند و نمونه های از اختلاس ها و فیش های نجومی آنها رسانه ای شده است.
⬅️گسترش وجوه تمدن ساز و جامعه ساز دین داری و غلبه آن بر وجوه انسان ساز دین از آن رو با سهولت انجام می شود که نوعی گزینش و انتخاب میان این دو جهت وجود دارد. با اهمیت یافتن نظام سازی در ارزیابی رسمی نهاد قدرت و افراد و گروههای وابسته به آن، تعلق تشکیلاتی وزن بیشتر و نقش پررنگ تری نسبت به اخلاق فردی پیدا کند.(خودی بودن تبدیل به عنصر بسیار مهم می شود تا جایی که خودی ناصالح بر غیر خودی صالح ترجیح داده می شود) در نتیجه آدم خوب بودن فرع بر آدم تشکیلاتی شدن می شود. در نتیجه همین فرایند هست که مناسکی شدن در سطح فردی و اجتماعی مجال گسترش پیدا کرده و در جامعه غالب شود. این مساله می تواند توضیحی درباره میان تهی بودن بسیاری از فعالان سیاسی به عنوان بالاترین و انتزاعی ترین سطح کنش جامعه سازی نیز باشد که در آن داشتن اخلاق فردی و انسانی در پایین تر سطح مورد توجه قرار می گیرد.
⬅️قرابت میان مناسکی شدن دین داری و غلبه دین تمدن ساز، یک فرایند دو سویه است که در آن در کنار سبک شدن بار دین داری افراد به دلیل کم اهمیت شدن وجوه عملی و اخلاقی، امکان بسیج آنها ذیل مناسک جمعی میلیونی برای نظام سیاسی نیز پیش می آید. گویی توافق ضمنی و پنهان میان توده مردم دین دار و نظام سیاسی در پیدایش وضعیت جدید وجود دارد. مردم به رستگار شدن بدون تحمل بار تکلیف دین داری و از طریق مشارکت سالانه در مناسک های بزرگ جمعی راضی بوده و به طور ضمنی رستگاریشان توسط نظام دینی تایید می شود و نظام نیز به آسان بسیج شدن آنها راضی می شود. (عقب نشستن از مسئولیت هدایت مردم)
⬅️از همین جهت نیز تحولات پیش آمده بیش از آن که تهدیدی برای نظام سیاسی باشد متناسب با تحولات نظام سیاسی، ظرفیتی جدید برای نظام سیاسی است که می تواند بار کاهش مشارکت در آیین های راهپیمایی سیاسی را نیز به دوش کشیده و مشارکت میلیونی مردم در مناسک جمعی دینی را به عنوان بنیان های جدید مشروعیت طرح کند.
⬅️تکمیل این فرایند اما نیازمند تحولات جدی در سیاست های فرهنگی نظام است که در حال حاضر نیز نیروی مضاعفی برای تغییر اعمال می کند اما راهبرد مقاومت و پایداری، مراقبت و حساسیت مستمر در بالاترین سطح نظام مانع از ایجاد این تغییر شده و همچنان تلاش می کند ظرفیت های انسان ساز دین را در صحنه حفظ کند.
#یادداشت
#دین
#دینداری
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠اسلام در سال ۲۰۴۰ می تواند دومین دین رایج در آمریکا باشد
◀️جمعیت مسلمانان رو به افزایش است و بر اساس تحقیقات مرکز پیو، طی دو دهه آینده این دین میتواند جایگاه دومین دین را در امریکا به دست بیاورد. اگرچه این همه داستان نیست.
به گزارش سی.ان.ان، مرکز پیو، تحقیقات خود در سالهای ۲۰۰۷، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۷ را با دادههای سرشماری امریکا ترکیب کرده است تا تصویری از آینده مسلمانان در امریکا به دست بیاورد.
◀️بر اساس این تحقیق، جمعیت مسلمانان با سرعت فراوانی در حال رشد است و از حدود ۳.۴۵ میلیون در سال ۲۰۱۷ به ۸.۱ میلیون در سال ۲۰۵۰ افزایش خواهد یافت که رشدی بالاتر از دوبرابر خواهد بود. این تغییر مسلمانان را جایگزین یهودیان به عنوان دومین گروه مذهبی در امریکا خواهد کرد. اما سؤال اینجاست که علت این رشد چیست؟
🔸دلیل اول مهاجرت است. بر اساس تحقیقات مرکز پیو، سه چهارم مسلمانان حاضر در امریکا مهاجر یا فرزندان مهاجران هستند.
🔸دلیل دوم این موضوع است که عموماً مسلمانان جمعیت جوانتری نسبت به گروهای مذهبی دیگر دارند و این به معنای درصد بالاتر باروری در این گروه است.
با این حال با وجود رشد دوب رابری جمعیت مسلمانان، آنها در مقایسه با کل جمعیت امریکا گروه کوچکی خواهند بود، چرا که مثلاً در سال ۲۰۲۰ جمعیت مسیحیان امریکا252 میلیون نفر خواهد بود که حدود ۷۰ برابر جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۲۰ است.
در سال ۲۰۵۰ نیز جمعیت مسیحیان حدود 261 میلیون نفر تخمین زده شده است که با وجود رشد، به علت افزایش گروههای مذهبی دیگر دچار کاهش در درصد نسبت به کل جمعیت امریکا خواهد شد.
همچنین رشد افراد بدون وابستگی دینی نیز در امریکا مشهود است مثلاً تعداد آنها در سال ۲۰۲۰ حدود 6 میلیون و در سال ۲۰۵۰ حدود10 میلیون نفر تخمین زده شده است.
🔴در نتیجه با وجود اینکه مسلمانان جایگاه دومین دین در امریکا را به دست خواهند آورد، در مجموع ۲.۱ درصد از کل جمعیت امریکا را تشکیل خواهند داد و اکثریت جمعیت امریکا متعلق به مسیحیان و افراد بدون وابستگی دینی خواهد بود.
-به نقل از پایگاه دین آنلاین
#گزارش
#دین
#دینداری
#آمریکا
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روایت خوفانگیزی از حاشیه!
🔸حاشیه ای بر فیلم تازه اکران شده «مغزهای کوچک زنگ زده»
🖋محمد فاضلی
♦️فیلمهایی که شما را از زندگی خودتان جدا کنند و به دنیای دیگرانی ببرند که خیلی از شما دورند و شاید هیچگاه به زندگی آنها فکر نکردهاید زیاد نیستند. «مغزهای کوچک زنگزده» به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی از همین جنس فیلمهاست. فیلم شما را به دنیای آدمهایی میبرد که برای زندگی اکثریت جامعه ناشناختهاند، و شیوهای از فکر کردن در میان آن آدمها را تصویر میکند که برای بخش عظیمی از جامعه غریب است.
♦️«مغزهای کوچک زنگزده» روایت خوفانگیزی از زیستن در حاشیه، در منتهای فقر، در سایه آسیب اجتماعی و به دور ماندن از آموزش و چگونگی برآمدن تعصب کور از دل این شیوه زیست است. شما هیچ وقت از خودتان پرسیدهاید زندگی کردن در حاشیه، در سایه کسب درآمد از «آشپزخانه» (جایی که در آن مواد مخدر صنعتی مثل شیشه تولید میشود)، و در جایی که کودکان بیسرپرست نگهداری میشوند تا وقتی بزرگتر شدند برای تولید و توزیع مواد مخدر بهکار گرفته شوند چگونه است؟ فیلم روایتی از این گونه زیستن است.
♦️روابط اجتماعی در حاشیه چگونه است؟ راندهشدگان به حاشیه جامعه چگونه حقشان را از متن جامعه میگیرند؟ اخلاق در حاشیه چگونه تعریف میشود؟ هومن سیدی برای همه اینها پاسخهایی دارد. فیلم هومن سیدی اما روایت «حاشیه در حاشیه» هم دارد.
♦️زن، حاشیهای در حاشیه است. زن در همان حاشیهای که خودش در فقر و فلاکت دست و پا میزند، حاشیهای بر دنیای خشن مردانه است، اوست که قربانی تعصب کور برآمده از زیست حاشیهای میشود.
♦️«مغزهای کوچک زنگزده» روایتی است که یکی از مسیرهای خیزش ذهنیت داعشی را هم نشان میدهد. ذهنیت داعشی بیش از آنکه بر قرائتی از دین بنا شده باشد، پایهاش مشروع پنداشتن خشونت برآمده از تعصب است و فیلم تصویری واقعگرایانه از سازوکارهای اجتماعی پیدایش ذهن و عمل خشونتآمیز ارائه میکند. فیلم نسبت بین بیکاری، فقدان مسکن باکیفیت، فقدان آموزش و پیدایش خشونت را بهخوبی کاوش میکند.
♦️«مغزهای کوچک زنگزده» بیشباهت نیست به تصویری که فیلم «ابد و یک روز» از حاشیه ارائه میکند و اتفاقاً در آنجا هم زن «حاشیهای بر حاشیه» است و بازی نوید محمدزاده در هر دو فیلم در نقشی کموبیش قابل مقایسه، هر دو فیلم را به روایتهایی مکمل از حاشیه بدل میکند. نکته مهم اما راهی است که جامعه ایران در حاشیه و روایت کردن آن پیموده است.
♦️«اجارهنشینها» ساخته داریوش مهرجویی، یکی از مهمترین فیلمهایی است که در ایران بعد از انقلاب به نوعی به حاشیه شهر و کیفیت سکونت و مسکن میپرداخت (البته معانی دیگری هم برای فیلم برشمردهاند). هنرمندان را اگر بیانکننده روایتی از وضع جامعه لحاظ کنیم، به این نکته میرسیم که داریوش مهرجویی در بیان وضع حاشیه، روایتی نه تلخ و نه آسیبزده، بلکه مسألهدار ارائه میدهد. روایت مهرجویی از حاشیه، بیان امری سرطانیشده، خوفناک یا به غایت غیراخلاقی نیست. فیلمها به «ابد و یک روز» و «مغزهای کوچک زنگزده» که میرسند، تصویر حاشیهای غرق در آسیب، خشونت و بیاخلاقی و تعصب ارائه میکنند. این البته همه حاشیه نیست و حتماً حاشیه هم وجوه مثبتی برای روایت دارد، لیکن این گذار از «اجارهنشینها» به «مغزهای کوچک زنگزده» معنادار و هشداردهنده است.
♦️«مغزهای کوچک زنگزده» روایتی هنری از موضوعی اقتصادی، جامعهشناختی و سیاسی است که میتوان دیدن آنرا به همه توصیه کرد. ساعتها به فکر فرو میروید. مسئولین سیاسی و اقتصادی جامعه دیدن آنرا بر خود واجب بدانند. فیلم روایت بخشی از جامعه ایران است اما نمونهای از قربانیان این جامعه را به رخ میکشد، قربانیای که از حاشیه به متن هجوم میبرد.
#نقد_فیلم
#جامعه
#دین
#آسیب_شناسی
#زنان
#خشونت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠برآمدن نسل تازه ای از روشنفکران پسا سکولار- پسااسلامیست
🔸گزارشی از همایش «امکان امر دینی در عصر حاضر» تهران ۲۹مهرماه۹۷
⬅️«اینک چهل سال پس از انقلاب اسلامی و استقرار حکومت دینی در ایران امر قدسی بیش از همیشه، در معرض خطر حذف کامل از سپهر فرهنگی-اجتماعی ایران آینده قرار گرفته است.» این موقعیت خطیر تاریخی بنیاد پروژه بیژن عبدالکریمی و همایش دو روز اخیر درباره کتاب «امکان امر دینی در عصر حاضر» بود. از جزئیات اندیشه عبدالکریمی که در این دو روز به تفصیل مورد بررسی و نقد قرار گرفت اگر بگذریم، این همایش به طور کلی ورود روشنفکری و اندیشه ایرانی به جهان پسا سکولار- پسااسلامیستی تازه ای را نوید می داد.
⬅️تاریخ اخیر ایران بیهودگی نزاعهای روشنفکری دهه شصت و هفتاد شمسی را آشکار کرده است، چه هر دو نسخه ی اصرار بر تئولوژی و الهیات حوزوی از یکسو و سپر انداختن در برابر سوبجکتیویسم مدرن و ادغام در لیبرال-سرمایه داری جهانی هیچیک نتوانستند گرهی از مصائب تاریخی ایران دردآلود امروز باز کنند و امروز حتی در میان قائلان سابق خود نیز بی اعتبار گشته اند.
⬅️عبدالکریم سروش با سخن گفتن از «نولیبرالیسم مسلح» از تجدید نظر خود در ارزیابی مدرنیته سخن می گوید و رضا داوری اردکانی از هر فرصتی استفاده می کند که خوش بینی دهه شصتی خود به اسلام گرایی حداکثری را تصحیح کند. مصطفی ملکیان هم اسلامیسم و هم سیانتیسم را شکست خورده در حل معضلات بشر معرفی می کند و با زبان فلسفه تحلیلی از موضع عبدالکریمی تقدیر می کند و رضا داوری اردکانی تلویحاً بر موضع ملکیان صحه می گذارد و مجتهد شبستری فراسوی تئولوژی و سوبجکتیویسم از «اونتولوژی سخن» که نهفته در متن مقدس است و سرچشمه رودخانه در سیلان تفکر اسلامی است سخن می گوید. طرفه آنکه روحانیون حاضر در همایش «امکان امر دینی» هم هیچیک حاضر به دفاع از موضعی تئولوژیک نشدند. مهدوی زادگان از این گفت که در دین تعبد نیست و خسروپناه پروژه جمع دین و عقلانیت مدرن را پروژه ای ممکن، موفق و قابل دفاع توصیف کرد. پارسانیا نیز تئولوژی را طاغوت دانست و از امکان گشودگی به هستی در تفکر کلاسیک فیلسوفان ایرانی سخن گفت.
⬅️چنین به نظر می رسد که اینک در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب، طرفین دعوای اسلام و سکولاریسم به تدریج از مسیرهای مختلف به این نتیجه می رسند که هر دو سالها در زندان معرفت شناسی اسیر بوده اند و بی اعتنا به بحرانهای بنیادین جامعه ایرانی، ساده لوحانه به میراث سنت و مدرنیته نظر داشته اند.
⬅️اینک که پس از دو دهه جولان کارگزاران و تکنوکراتهای ریش دار و بی ریش بر سپهر سیاسی و اجتماعی ایران نزاع بیهوده ی روحانیون و روشنفکران دینی در ایستگاهِ دوگانه ی مبتذل روحانی-رییسی به فرجام خود رسیده است، عبدالکریمی از استیلای کامل نیهیلیسم قدیم و جدید بر روح ایرانی سخن می گوید. هشدار عبدالکریمی اگرچه لحنی عارفانه و اشراقی و انزواجویانه دارد -و من به تفصیل آنرا در ارائه ام در همایش مورد نقد قرار دادم- اما هشدار او را هشدار نسبت به مرگ مدنیت و سیاست در ایران تلقی می کنم. هشدار نسبت به آغاز دوران طولانی ای از انحطاط، روزمرگی، نیهیلیسم، سردرگریبانی، منفعت جویی، تعصب و بی خردی در ایران که چهره شوم و طنین کریه و بوی ناگوار آن چند صباحی است که خود می نمایاند.
⬅️امروز که حاکمیت ما روزبه روز بیشتر در بن بست تئولوژیک-غربزده ی خودساخته اش گرفتار می شود و امکاناتی برای برون رفت خود متصور نیست، بیژن عبدالکریمی، سیدجواد میری و همایش «امکان امر دینی در عصر حاضر» نوید آرام اما امیدوار کننده ای از برآمدن نسل تازه ای از روشنفکران دینی پساسکولار-پسااسلامیستی را در گوش ایران آینده زمزمه کردند. جریان نویی که به زعم من توفیق آن تنها زمانی خواهد بود که با اعلام پایان تقابل انسان و خدا و امر مقدس و امر عرفی، بتواند به صورت بندی تازه ای از «اومانیسم تعالی خواهانه» و «عقلانیت انتقادی غیرتئولوژیک-غیرسوبجکتیو» دست یابد.
چشم اندازی که در میان مفسران هایدگر بیش از هانری کربن نزد هانا آرنت و در میان مفسران علی شریعتی بیش از عبدالکریمی و خانواده شریعتی نزد جواد میری دنبال شده است.
-به نقل از کانال سید جواد میری
#همایش
#دین
#جامعه
#آسیب_شناسی
#سکولاریسم
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ما « تنهای انبوه» هستیم!
🖋فردین عدالتخواه(جامعه شناس)
⬅️نه اینکه آدم بدبینی باشم یا دچار تکنوفوبیا (واهمه از تکنولوژی) شده باشم. ولی گاهی اوقات وقتی که در ذهنم آینده نه چندان دور را مجسم می کنم به این تصویر می رسم که افراد به تدریج توانایی حرف زدن را از دست خواهند داد. اگر زندگی به همین شکل پیش رود تکلم، به عنوان یکی از مهم ترین مهارت ها و هنرهای انسان سخنگو با او خداحافظی خواهد کرد.
⬅️این روزها در مهمانی ها، در کلاس درس، در سخنرانی ها، در مراسم سوگواری، در اتاق خواب، در دورهمی های دوستانه، در سالن موسیقی، هنگام کتابخوانی، موقع نوشتن انشاء، در کنار همسر یا فرزندمان، بر فراز قله و یا در کنار دریاچه، موقع کار اداری و حتی زمانی که مهم ترین چالش زندگی مان معنای زندگی است با انگشتانمان در حال تایپ و دنبال کردن کلمات و سطرهای بی روحِ روی صفحه نمایش تلفن همراه هستیم. همه موقعیت ها را فدا می کنیم تا بتوانیم با « او » یا « آنها» چت کنیم و یا در صفحه این یا آن گشتی بزنیم. مدام پیام می فرستیم و پیام می گیریم. سرمان بسیار شلوغ است. در خانه، در دانشگاه، در پارک، در کافه یا رستوران، در مهمانی و هر جایی که باید حرف زد مشغول تایپ و ارسال پیام به او یا آنها هستیم. مدام در انتظار رسیدن پیامی بسر می بریم ولی نمی دانیم دقیقا از طرف چه کسی، فقط منتظریم. کسی اعتنایی به دیگرانی که در کنارش نشسته اند ندارد. بی اعتنایی مدنی در اینجا به خوبی رخ داده است. دیگران هم به او که در حال تایپ و یا ُسر دادن انگشت روی صفحه نمایش است بی اعتنایند. چون آنها هم مشغول اند. میثاق اجتماعی نانوشتۀ این روزهای ما این جمله است:
" من تو را تنها می گذارم و کاری به کارت ندارم و تو هم قول بده کاری به کار من نداشته باشی. بیا هر دو با گوشی هایمان مشغول باشیم".
⬅️در سال 1950، و زمانی که رسانه های جمعی همه عرصه های اجتماعی را فراگرفتند دیوید رایزمن جامعه عصر خود را « انبوه تنها» The Lonely Crowd نامید. منظور او مردمی بودند که در شهرها متراکم اند و به شکل فشرده ای در کنار هم زندگی می کنند ولی از نظر تعامل و ارتباط جدا از یکدیگرند. او این مردمی را که «بی ارتباط» با یکدیگر بودند انبوه تنها نامید. ویژگی این تودۀ فشرده، تنهایی بود.
⬅️من فکر می کنم که پس از حدود 70 سال، عصر ما را نه عصر انبوهِ تنها؛ بلکه باید عصر « تنهای انبوه» نامید. در درون هر یک از ما هزاران شبکه اجتماعی و تصاویر آدم های جورواجور حضور دارند. وقتی به افرادی که می شناسیم فکر می کنیم در چند دقیقه می توانیم صدها نفر را نام ببریم که بیشتر آنها را از طریق شبکه های اجتماعی شناخته ایم. با برخی از آنها هر روز چت می کنیم. ولی مانند 70 سال پیش در عصر رایزمن، باز هم احساس تنهایی رهایمان نمی کند. ما تنهای انبوه هستیم. « تن های » « تنها» بهترین توصیفِ ماست.
⬅️ما نیاز داریم در دنیای واقعی با هم حرف بزنیم. گاهی اوقات گوشی تان را به گوشه ای پرتاب کنید.
#یادداشت
#نقد_و_نظر
#تکنولوژی
#فضای_مجازی
#جامعه
#گفتگو
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠رمزگشایی از یک علت بر زمین ماندن مهمترین توصیههای رهبر انقلاب
🖋محمد مطهری
⬅️اگر بنا بود در میان صدها توصیه رهبر انقلاب در دوره سی ساله رهبری، فقط و فقط یک جمله به عنوان کارسازترین، راهگشاترین و کلیدیترین توصیه انتخاب شود، من بیتردید جملهای را انتخاب میکردم که ایشان ماه گذشته در ابتدای درس خارج خود بیان کردند و با یک هفته تأخیر منتشر شد: «مسئولان جز در موارد نظامی، امنیتی و اموری که با دشمن مقابله داریم، باید شفاف باشند».
⬅️جالب است که امیرالمؤمنین علی(ع) در کلام خود - که این توصیه رهبری بیانی از آن است - اطلاع مردم از همه امور به جز اسرار جنگی را یکی از «حقوق مردم بر خود» به عنوان حاکم میشمارند (َالا وَ اِنَّ لَکُم عِندِی اَن لَا اَحتَجِبَنَّ دُونَکُم سِرّاً اِلّا فی حَرب).
⬅️اگر این توصیه اسلامی ولو به طور ناقص در کشور ما رعایت شده بود، امروز نه تعفن اختلاسها جمله «تا توانستند خوردند و بردند» را تبدیل به اعتراضی شایع کرده بود، نه فقر و اعتیاد و فحشا و سرقت و مستی هرگز در حد و اندازه امروز بود، نه این مقدار بدبینی نسبت به روحانیت وجود داشت، نه دینداری مردم این میزان لطمه دیده بود، نه روسریها در مقابل نگاه بیتفاوت اکثر مردم بر سر چوب میرفت، نه این تعداد «خوار» (زمینخوار، جنگلخوار، کوهخوار، دریاخوار و ...) آنهم از نوع پرنفوذ و خاردارش در دوره نظام اسلامی تولید شده بود، نه دلسوزانی به خاطر افشاگریِ به حق و درست به زندان و سلول انفرادی هدایت میشدند، نه برخی ژنهای خوب و نازنین چنین جرات نشستن بر سر سفرههای آماده را داشتند و نه شهر، جولانگاه زورگیران بود. (اخیرا دیگر استفاده از موتور و همراه را هم لازم نمیبینند و به تنهایی با پای پیاده و با تهدید قمه، موبایلها را از چنگ مردم بیپناه بیرون میآورند و خرامان از هوای پاییزی لذت میبرند). به قول ناصر خسرو: خصم خرامان درين ضياع، فراوان!
⬅️این توصیه رهبر انقلاب عملا در سطوح مختلف مدیریتی و نیز صدا و سیما دنبال نشد و نخواهد شد، زیرا اولا برخی از مقامات (چه انقلابی و چه نیمهانقلابی یا غیر انقلابی و در ردههای مختلف) اگر به این جایگاه رسیدهاند از برکات عمل نشدن به همین توصیه است و طبعا با عملی شدن آن، موقعیت خود را در خطر جدی خواهند دید.
ثانیا: مانور دادن روی این جمله نه نان دارد و نه سود جناحی. پس نمیتوان آن را چماق کرد و بر سر جناح مقابل کوبید و بهتر است هر دو اردوگاه، کوتاه بیایند تا رازی از پس پردهها برون نیفتد.
ثالثا: این توصیه اگر عملی شود بسیاری از امور را باید برای مردم توضیح داد، که اگر خود مدیر هم به آن مایل باشد اطرافیان مانعتراشی میکنند.
⬅️بسیاری از اخباری که نباید محرمانه تلقی میشدند در کشور ما محرمانه بوده و هستند. دلایلی هم که اقامه میشود به ظاهر موجه است: سوء استفاده نکردن و شاد نشدن دشمن و بدبین نشدن مردم. (نتیجه این تدبیر را امروز میبینیم: نه دشمن شاد است و نه مردم بدبین!)
⬅️در واقع در بسیاری موارد، مشکل اصلی شادی دشمن نیست بلکه آرامش دوستان است و در معرض فشار افکار عمومی قرار نگرفتن و منافع شخصی و باندی.
⬅️چند روز پیش پیرمردی رنجدیده خطاب به یک وزیر چه پر معنا گفت: "خودتان میدانید و مملکتتان"! بنده هم دردمندانه میگویم که مسئولان عزیز! لاپوشانیها و پاسخ ندادن به پرسشهای اذهان پر از ابهام مردم در عصر فضای مجازی، جامعه را خیلی زود به سوی انفجار میبرد و قطعا خطر این مسأله برای نظام از خطر نفوذ و تحریم و تهدید دشمنان بسی بیشتر است. راه حل هم فیلترینگ فضای مجازی نیست، فیلترینگ ظلمها، زیادهخواهیها، پارتیبازیها و لاپوشانیهاست در کنار صداقت داشتن با مردم.
⬅️عمیقا معتقدم برخی برنامهها و سیاستهای اطلاعرسانی صدا و سیما در دورههای مختلف مدیریتی، گر چه با نیت خدمت به نظام صورت گرفته و میگیرد، تأثیرش چیزی جز تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی وحتی اقدام علیه امنیت ملی نبوده است.
⬅️اینکه غالبا آن کلیپی از برنامههای تلویزیون، بیننده چند میلیونی در فضای مجازی پیدا میکند که در «برنامه زنده» پخش شده و در واقع از دست در رفته است باید مسئولان صدا و سیما را به تأملی عمیق وادارد.
⬅️قرار بر این است که مردم در نظام مردمسالاری دینی «سالار» باشند. ظاهرا رسم نیست که سالار را چنین بیخبر بگذارند؛ سالاری که اگر او را چنانکه باید در جریان اخبار میگذاشتند از ترس او بسیاری از اقدامات غیرقانونی در کشور انجام نمیشد و امروز هر دروغ و اتهامی درباره نظام چنین مقبولیت گستردهای در میان مردم پیدا نمیکرد.
-به نقل از کانال نویسنده
#یادداشت
#آسیب_شناسی
#فرهنگ
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سرمایه اجتماعی روحانیت
🔸بخشی از سرمقاله جدیدترین شماره «افق حوزه»
🖋حجتالاسلام والمسلمین برته (مدیر رسانه و اطلاع رسانی حوزههای علمیه):
♦️روحانیت شغلی در کنار سایر مشاغل نیست و رسالتی است بهمنظور تأمین سعادت انسان که با هر شغلی قابل جمع شدن است. از این رو روحانی اقتصاددان، روحانی ادیب، روحانی مدیر و یا روحانی سیاستمدار هرگز واژگان غریبی نیستند و بر همین مبنا است که روحانیت شیعه در ایران بهعنوان نهادی مردمی، همیشه نقش هدایت و حمایت از عامه را برعهده داشته است.
♦️اخیراً چنین ادعا میشود که روحانیت در سایه تصدی مسئولیتهای جدید و بهطور خاص، دولتی و حاکمیتی، سرمایه اجتماعی خویش یعنی اعتماد و پذیرش مردم را از دست داده است.
♦️عموماً کسانی که قایل به فروکاستن مقبولیت اجتماعی روحانیتاند، تقلیل فرمانپذیری سیاسی در بخشی از طیفها نسبت به نهادهای رسمی دین را سنجه و شاخص اصلی میدانند. بررسی دقیقتر تحولات ایران بهویژه پساز انقلاب اسلامی، با توجه ویژه به تغییرات گسترده در بافت فرهنگی ایران، زوایای کمتردیدهشدهای از مناسبات روحانیت و مردم را به تصویر خواهد کشید.
♦️ایران قبل از انقلاب که بیشاز 52 درصد جمعیت بالای 6 سال آن بیسواد بودند، اکنون از جامعهای برخوردار است که فقط قریب به 10 درصد جمعیت بالای 6 سال بیسواد و نرخ فاصله جنسیتی آن در حوزه علماندوزی به کمتر از 4 درصد رسیده است. چنین رشدیافتگی و حرکت شتابانی که تحلیل و مطالبهگری جامعه را بهشدت افزایش میدهد، نسبت به خدمات دینی و معرفتی نیز سیل تقاضای انباشتهشدهای ایجاد خواهد کرد.
♦️از سوی دیگر درنوردیدن عرصههای جدید سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به یمن ورود ایران به باشگاه علم، ارتباط گستردهتر و معنادار با دنیای معاصر و نهایتاً تلاش و تقاضای درخور توجه بهمنظور تولید پیوست اسلامی عرصه های علمی بهویژه علوم انسانی، همه و همه بر مطالبات و درخواستهای عموم مردم و بهویژه صاحبنظران از روحانیت و به معنای دقیقتر، حوزههای علمیه بهعنوان نهاد متکفل امر دین و تربیت دینی بهطور زایدالوصفی افزوده است.
♦️اکنون مطالبات جدیتری در خصوص خرده نظامها و مکتبهای سیاسی، امنیتی، دفاعی، تئوریهای اقتصادی، تئوریهای بومیشده فرهنگی و... از علما و فضلای حوزه مطرح است.
♦️تأسیس کرسیهای پرشمار درس خارج فقه در موضوعات پیشگفته و مبتلابه ملی و بینالمللی مثل فقه التربیه، فقه فرهنگ، فقه اقتصاد، فقه حقوق بشر، فقه رسانه، فقه خانواده، فقه نظام و... همگی در راستای پاسخ به نیازهای فوق است.
♦️به همان میزان که سادهانگاری و چشمپوشی از عرصههای نوپیدای نقشآفرینی روحانیت و بیتوجهی به سازماندهی و نهادمندی آن متناسب با اقتضائات جهان معاصر، غیرعالمانه و نابخشودنیاست، غفلت از لزوم استمرار ارتباط مردمی و چهرهبهچهره روحانیت با بدنه جامعه و نپرداختن به آسیبهای احتمالی هم شایسته تحلیلی علمی نخواهد بود.
♦️جنس تعاملات و تأثیرگذاری روحانیت در اجتماع در عین توجه به عامه مردم، جنبههای تخصصیتری در ابعاد ملی و بینالمللی به خود گرفته است و امروزه صدای مکتب اهلبیت علیهم السلام به برکت مجاهدتهای علمای سختکوش و مخلص آن از اقصینقاط عالم، پرطنین و جانفزا به گوش میرسد.
♦️به واقع فتاوای تقریب، سکوت و جهاد مراجع معظم دامت برکاتهم، بازیگران جدی و تأثیرگذار کلانرخدادهای بینالمللی دنیای معاصرند، بهگونهای که به روشنی میتوان ضریب نفوذ حرکت علمای مکتب اهلبیت علیهم السلام بهویژه پس از انقلاب اسلامی را از متغیرهای تعیینکننده معادلات جهان کنونی دانست.
-به نقل از خبرگزاری حوزه Hawzahnews.com
#روحانیت
#مرجعیت
#فقه_تمدن_ساز
#سکولاریسم
#اجتماع
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه کافی نیست!
🔸حاشیه ای بر سخنان اخیر استاد محمدجواد فاضل لنکرانی
🖋مهدی کاظمی زمهریر
♦️1- یکی از نیازهای فکری جامعه علمی در دوره معاصر، انجام مباحث فرانظریه ای درباره فقه و حدود امکانات آن است. در بعضی نوشته هایم بالاشاره به تاثیرات این بی توجهی و بحران زا بودن نوع کاربست فقه در نظام حکمرانی در دوره معاصر پرداخته ام.
♦️2- به گمانم دیدگاه آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی در دومین آئین نکوداشت موسس دانشگاه مفید از نمونه مباحثی است که افق های گفتگو را می گشاید. سخنان وی بیان مثبت حقیقتی بود که در ماههای گذشته توسط آقای رحیم پور ازغدی با زبان تند و تلخ بیان گردید. آقای ازغدی از این شکایت داشت که فقه مصطلح از پرداختن به مسائل مربوط به جامعه و نظام حکمرانی غافل مانده است؛ آیت الله لنکرانی نیز- با بیانی مثبت - این ایده را تکرار کردند و گفتند که فقهی تحت عنوان "فقه نظام " ورای فقه مصطلح وجود ندارد.
♦️3- دستاور این دو سخن یکی است؛ فقه سنتی توانایی پرداختن به نظام اجتماعی به مثابه یک هستی جمعی را ندارد و تنها از منظر فقه فردی می تواند، درباره امر اجتماعی حکمی صادر نماید. این بدان معناست که تلاش برای برکشیدن فقه به جایگاه دانشی جامع که جانشین فلسفه و علوم اجتماعی مدرن گردد، تلاشی ناکام است. این تلاش در سال های اخیر نه تنها به شکل گیری فقه مدرن یا فقه نظام کمکی نکرده، بلکه به آشفته سازی زبان فقهی و بحران در درک نظامند از جامعه معاصر انجامیده است. ماحصل این رخداد، بسط آشفتگی در نظام حکمرانی بوده است.
♦️4- فقه به مثابه دانش اجتماعی بخشی از حیات جمعی و فردی ما را در جامعه دینی سازمان می دهد، اما تلاش برای کاربست حداکثری آن و تصاحب کارکرد سایر دانش ها، بطور همزمان هم فقه را آشفته می کند و هم نظام دانش های مدرن را. اگر در عالم قدیم فقه در کنار دانش فلسفه، الهیات و سایر دانش ها ، در زندگی اجتماعی مشارکت داشت، امروزه نیز ناگزیر از پذیرش حدود امکانات خود و تلاش برای نقش آفرینی در زندگی جمعی بر مبنای آن است.
-به نقل از نامه های حوزوی
#فقه
#جامعه
#اجتماع
#فقه_تمدن_ساز
#تحول
#نقد_و_نظر
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه کلی نگر، فقه جزئی نگر
🔸نقدی بر یادداشت مهدی کاظمی زمهریر
🖋سیّد مرتضی اهری
♦️پیش از پاسخ به نوشته استاد و برادر بزرگوار دکتر مهدی کاظمی زمهریر، بایستی توجه داشت که بحث استاد بزرگوارم حضرت آیت الله محمّد جواد فاضل لنکرانی مبتنی بر سه مقدّمه است:
♦️مقدمه نخست:
مراد آیتالله از نظام، همان «سیستم» (System) است که عبارت است از مجموعه یا گروهی از اشیاء مرتبط یا غیر مرتبط که هدف یا اهدافی خاص را دنبال کرده و روی هم یک «کلّ» به مثابة یک واحد پیچیده - را تشکیل میدهند.
♦️مقدمه دوم:
در حوزۀ اجتهاد - از جهتی - دو منهج «جزءنگر» و «کلّ نگر» وجود دارند. محقق خوئی نماینده شاخص منهج نخست، و شهید صدر نماینده بارز منهج دوّم به شمار می آیند.
♦️مقدمه سوم:
دو تفاوت عمده دو روش فوق به شرح زیر است:
🔹۱. در «روش کلّنگر»، به مجموعۀ کتاب و سنّت به مثابة یک کلّ واحد نگریسته شده و برای این کلّ بما هو کلّ، اعتباری جداگانه نسبت به تک تک احادیث و آیات نهاده میشود. در حالی که «روش جزء نگر» به هر آیه و روایت وارد شده در خصوص هر مسأله، مستقل از آیات و روایت مربوط به دیگر مسائل می نگرد. بر این پایه ممکن است میوة اجتهاد فقیه جزء نگر در یک مساله - با توجه به روایت ویژهای که در آن زمینه وجود دارد – متفاوت از میوة اجتهاد وی در خصوص مسائل دیگر باشد و به تعبیر کل نگرها، ممکن است فتوای ناسازوار با اهداف کلّی شریعت از فقیهان جزء نگر صادر شود.
برای نمونه برخی «کل نگرها» معتقدند یکی از اهداف اسلام، حفظ بنیان خانواده است. از این رو اگر «حق حبس زن» منجر به طلاق شود، بهره گیری از این حق توسط زن جایز نیست. در برابر دیدگاه جزء نگر، چنین حقی را برای بانوان، به گونة مطلق قائل است.
🔹۲. روش کل نگر، نخست در پی روح یا «مقاصد شریعت» رفته و سپس بر اساس آن و با دخالت آن، به اخراج احکام از ادله می پردازد. برای نمونه مرحوم شهید صدر تلاش کرده روح شریعت را در خصوص مسائل اقتصادی به دست آورده و بر آن اساس نظام اقتصادی اسلام را صورت بندی کند. و در همین راستا ایشان در مقدمه «اقتصادنا» خود اذعان کرده که صرفاً بر اساس فتاوای خویش نتوانسته نظام اقتصادی اسلامی پی ریزی کند و گاه از فتاوای دیگران – که همسو با نظام مد نظر او بوده – بهره برده است.
🔹در برابر، روش جزء نگر اصولاً توجهی به مقاصد نداشته و صرفاً حکم به دست آمده از ادله را – بدون در نگر داشتن مقاصد – به مثابة میوه اجتهاد و فقه خویش بر میشمارد.
❤️مراد حضرت آیت الله از عدم وجود فقه نظام، در حقیقت اشاره به روش اجتهادی خودشان است. ایشان بر اساس مبنای خویش در اصول فقه – که برای مقاصد شریعت جز یکی دو مورد ویژه اعتبار چندانی قائل نیستند – تبعیت از نظام مبتنی بر مقاصد را نیز ناتمام دانسته و به تبع محقّق خوئی و دیگران، منهج مبتنی بر جزء نگری خویش را مورد تأکید قرار داده اند.
♦️بر این پایه ترابردن «فقه نظام» به «فقه اجتماعی» و این برداشت که آیت الله در صدد رویارو نهادن فقه فردی و اجتماعی بوده اند، ناتمام به نظر میرسد.
🔹امّا اصل مدعای جناب کاظمی مبنی بر ناتمام بودن تلاش برای نشاندن فقه به جای فلسفه و علوم اجتماعی مدرن فی الجمله تمام است. هر دانشی کارویژه ی خود را دارد و فقه نیز از این قاعده مستثنی نیست. هرچند گمان نمی برم آیت الله فاضل لنکرانی نیز چنان ادعایی (لزوم جایگزینی فقه به جای علوم اجتماعی) داشته باشد.
-نامه های حوزوی
#نقد_و_نظر
#فقه
#جامعه
#اجتماع
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چه کسی گفته حکومت باید به فکر افزایش دینداری مردم باشد؟!
🔊دکتر سعید زیباکلام در گفتگو با نشریه خیمه
♦️اساساً چه کسی گفته كه اصحاب حكومت، هر قدر هم كه صادق و صديق و امين و خيرخواه و مردمي و خادم خلايق باشند، بايد به فكر افزايش دينداري مردم باشند؟
♦️بنده بر اين گمان نيستم كه افزايش ايمان و دينداري مردم، مردم هر قوم و قبيله و ولايتي، بر عهده حاكمان باشد. بيترديد بسياري از مردم كه در اثر عوامفريبيها، دروغگوييها، و شيّاديهاي بسياري از مسئولان در اين چند دهه، از دين و ديانت رميده و يا دست كم دلمُرده و بيتفاوت شدهاند، از اين سخن خرسند و دلشاد ميشوند اما بلافاصله بايد بيفزايم كه حتي اگر هيچيك از آن عوامفريبيها و دروغها و غارتها و پنهانكاريها هم رخ نداده بود باز هم اين سؤال به طور راهبردي موضوعيت دارد كه بر چه اساسي ميخواهيم قائل شويم كه: حاكمان را بايد كه ايمان و ديانت خلايق حفظ و بلكه افزايش دهند؟
♦️مادامي كه در عرصهی انديشگي و سياسي قائل باشيم يك يا تني چند عرشنشين هستند كه آراء درست و عقلاني را نهايتاً ميدانند هيچ جاي جدّياي نه براي آزادي انديشه و آراء ميماند و نه براي پژوهشي آزاد كه به انديشه و آرائي بديع و نوآورانه بينجامد. در اين صورت است كه مابقي كه فرشنشيناند كما بيش مشغول تئاتري ميشوند بزرگ و ملي كه اگر سالي سيصد همايش و نمايش براي جنبش نرمافزاري و تحول علوم انساني در آن برگزار شود و سيصد هزار سكه هم اعطا شود به قدر عطسهی بزي، اين تنور خاموش عقيم را گرم نخواهد كرد. آيا صادقانه نيست كه دستكم ديگر شعار آزادي انديشه و آراء هم ندهيم؟ و امانتدارانه نيست كه آن هزاران هزار سكه را هم خرج مستضعفاني كنيم كه صاحب حقيقي آن سكهها هستند؟
-به نقل از کانال مطالعات اجتماعی فقه
#دین
#دینداری
#روحانیت
#حکومت
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ظرفیت فحشخوری!
🖋محمد ترکاشوند
♦️تقریبا پانزده سال پیش که می خواستم لباس آخوندی را بپوشم یکی از اساتید اهل معرفت گفت آیا تحمل و ظرفیت داری فحش بخوری؟
آن روز احساس می کردم ظرفیتش را دارم. جز یک بار در ایام اکران فیلم مارمولک، دیگر برایم پیش نیامده که بفهمم واقعا تحمل فحش خوردن را دارم یا نه.
خدا کمک مان کند که چنین ظرفیتی را پیدا کنیم.
♦️یکی از حقوق مسلمان بر مسلمان این است که اگر لغزش و خطایی کرد دیگران از خطای او درگذرند.
. لِلْمُسْلِمِ عَلَى أَخِيهِ ثَلاَثُونَ حَقّاً لاَ بَرَاءَةَ لَهُ إِلاَّ اَلْأَدَاءُ أَوِ اَلْعَفْو؛ُ يَغْفِرُ زَلَّته
مسلمان بر برادرش سی حق دارد که یا باید این حقوق را ادا کند یا برادرش این حقوق را به او ببخشد. اولین حق، حق گذشت از اشتباهات و لغزش هاست.
♦️ساده تر بگویم؛ طرف نسبت به ما لغزش و خطا داشته طلبکار هم می شود که چرا از اشتباهم نگذشتی. من بر گردنت حق داشتم که مرا ببخشی.
اگر ما بتوانیم ببخشیم، خیلی ها آماده معذرت خواهی می شوند.
♦️خیلی ها حاضرند حر شوند اگر امام حسینی پیدا کنند.
کاش ما بخشیدن بدیهای دیگران را وظیفه خود بدانیم.
♦️این روزها یک بنده خدایی فحش داده، یکی هم فحش خورده، هر دو هم مدعی اند که طرف مقابل خطا کرده، یکی هم فیلمش را گرفته، یکی هم در جلسه غیر علنی مجلس تصمیم گرفته با کسی که فیلم گرفته و کسی که فحش خورده برخورد کند، در همان جلسه غیر علنی یک فرد دیگری یواشکی از آن تصمیم عجیب فیلم گرفته!!!
♦️ما هم همه را دیدیم و منتظریم ببینیم چه کسی بزرگ تر است. از بچگی شنیده ایم بخشش از بزرگان است.
-به نقل از کانال نویسنده
#نقد_اجتماعی
#جامعه
#فرهنگ
#آسیب_شناسی
#مردم_داری
#انقلاب_اسلامی
#چهل_سالگی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سخنی با برخی از روحانیون منفعل
🖋روح الله جلالی
♦️برخی از روحانیون، خصوصا آنها که جوانتر هستند و تریبون و مخاطب زیادی دارند. بدجوری تحلیل و نظرات خود را سبک کردهاند. تحلیلهایشان به بیوزنی از توحید مبتلا شده است.
بگذارید عقبتر برویم!
آیت الله اعظم بروجردی، در سال 1340 فوت میکند. تمرکز مرجعیت از میان میرود، همانگونه که تمرکز مدیریت حوزه علمیه قم نیز از هم پاشید.
چند تن از شخصیتهای برجسته علمی زمان یعنی آیات امامخمینی، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیداحمد خوانساری و سیدشهابالدین مرعشی نجفی و ... در مصدر زعامت حوزه و مرجعیت تشیع قرار گرفتند، که امام خمینی از مطرح ساختن خود و توزیع رساله ابا مینمود.
شاه به آیت الله سیدمحسن حکیم در نجف تسلیت میگوید. این کار تمایل رژیم به انتقال مرجعیت و مرکزیت حوزه به عراق و نجف تلقی میشود.
اما حوزه قم یک فرق بزرگ با حوزه دو دهه گذشته دارد و آن اینکه با برنامههای درازمدت و زیربنایی بروجردی، جان گرفته است. بعضا آخوندهای متفکری بار آورده است که تیغی برندهتر از سلاح و قیام فیزیکی دارند:
اولا سواد دارند. دوما فکر میکنند!
این دو تا که جمع شود اوضاع برای دشمن خطرناک میشود؛ وگرنه غرزنهای عربدهکش و بیمایه، ترس ندارند.
♦️همان موقع، چند تا از این آخوندها جمع میشوند و نتیجه فکرشان این میشود که بجای بیرون، باید خانه را از درون مستحکم ساخت پس سال 41، کتابی مینویسند به نام «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت».
نویسندگان این کتاب آدمهای خیلی خطرناکی برای دشمنانشان هستند:
علامه طباطبائی، شهید آیت الله دکتربهشتی، شهید آیت الله مطهری، آیت الله سیدمحمود طالقانی و چند نفر دیگر! اتفاقا از نظرات بازرگان و همفکرانش هم استفاده میکنند و مقاله بازرگان در نقد حوزه را هم در این کتاب چاپ میکنند. پس بازرگان میشود تنها منتقد غیر روحانی کتاب.
نظراتشان تند و تیز است اما لازم.
♦️بین نظراتشان، این نظر مطهری مورد نظر من است:
مطهری میگوید خوب است که استفاده از وجوهات مردم و سهم امام، روحانیت را در مقابل حکومتها مستقل و آزاده کرده است اما وابستگی مالی به مردم موجب عوامزدگی روحانیت شده است.
آفت عوامزدگى روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده به نحوى که «ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند و غالب مفاسدى که در روحانیت شیعه هست از همین جا است». او معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوامزدگى مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. مطهری میگوید: «روحانیت عوامزده ما چارهاى ندارد از این که هر وقت مسأله اجتماعى مىخواهد عنوان کند به دنبال مسائل "سطحى و غیراصولى" برود و از مسائل اصولى صرف نظر کند، و یا طورى درباره این مسائل اظهارنظر کند که با کمال تأسف علامت تأخر و منسوخیت اسلام به شمار رود و وسیله به دست دشمنان اسلام بدهد ... حکومت عوام منشأ رواج بىحد و حصر ریا، مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوین و القاب بالا و بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بىنظیر است. حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاحطلبان روحانیت ما را دلخون کرده و مىکند».
♦️حالا برخی روحانیون انقدر در پی جلب رضایت بخشی از مردم گریبان چاک میدهند که فراموش کردهاند نقش هادی و دلیل اجتماعی را مبتنی بر آموزههای وحیانی و علمی دارند، نه جلب رضایت مردم.
جلب رضایت مردم زمانی ارزش دارد که در راستای خواست خدای مردم باشد. وقتی میدانیم با جامعهای مواجهیم که کسر قابل توجهی از آن بددهن، پرخاشگر، فریبکار، دروغگو، بینظم و مبتلا به بسیاری از ناهنجاریهای ریز و درشت است، چرا تمام سعی خود را در زدودن این آفات نمیکنیم تا اتوماتیک سایر مسائل حل شود؟
البته اگر جرئت داریم از خودمان شروع کنیم. برویم ببینیم روحانیون سیاسی ما چقدر مراعات منطق، صداقت، عقلانیت، نظم، سعه صدر، کلام حسن و ... را میکنند؟
ما یک جامعه استبدادزده صفر و صدی هستیم که میراث شوم چندهزار سال سلطنت و طاغوت را بر دوش فرهنگ خویش حمل میکنیم، آخوند و روشنفکر هم ندارد.
♦️بایستی تلاش کنیم روز به روز با روشهای غلط اخلاقی و فرهنگی در سیاست و ... مبارزه کنیم تا ترقی کنیم.
نه اینکه دنبال رضایت کامنتهای پیجمان باشیم که معلوم نیست چندصد تای آن فیک یا متعلق به زبالههای مغزی عدهای عیاش و بیمنطق است.
#روحانیت
#مرجعیت
#مردم_داری
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت؛ از موعظه گری تا فهم ساختارهای اجتماعی
🖋دکتر بیژن عبدالکریمی
♦️روحانیت و حوزههای علمیه ما خود را محدود به فضای ذهنی، فرهنگی و اعتقادی جامعه کردهاند، اما کمتر به هستی اجتماعی و واقعبودگی تاریخی و اجتماعی ما می اندیشند.
♦️یعنی چنین نیست که مردم صرفا بر اساس اعتقاداتشان و اندیشههایشان زندگی کنند، بلکه برعکس، بسیاری از اعتقادات و باورها و شیوه زیست افراد جامعه تابعی از شرایط، واقعیتها و ساختارهای اجتماعی است.
♦️برای مثال، رشد روزافزون متزلزل شدن نهاد خانواده یا رشد فحشا، رشوه گیری یا فساد اخلاقی صرفا حاصل تغییر باورها و نظام ارزشی افراد جامعه نیست که با تکیه صرف بر خطابه، منبر و تبلیغات بتوان در برابر آنها مقاومت کرد و کوشید فرضا احترام به نهاد خانواده و تلاش برای حفظ آن یا رعایت دیگر ارزشهای دینی و اخلاقی را در جامعه بسط داد؛ بلکه این خود روند واقعیت زندگی و بیماری ساختارهای اجتماعی است که تا حدود زیادی مسیر زندگی افراد جامعه را تعیین میکند و رفتار آزادانه و مختارانه و عاملیت و فاعلیت اخلاقی در این میان نقش بسیار کمرنگی دارند.
♦️رشد فحشا، ارتشا، یا استفاده از مواد مخدر در جامعه را بیش از آنکه معضلاتی اخلاقی بدانیم، باید حاصل شرایط نابسامان زیستی مردم به دلیل بیماری و ناتوانی ساختارهای اجتماعی تلقی کنیم.
♦️این نحوه تلقی از مسائل، همان امری است که در میان بخش کثیری از روحانیون و حوزویان و مراجع ما کمتر دیده می شود. لذا روحانیت و حوزه های علمیه ما بدون تغییر نگرش در جهت توجه به هستی و واقعبودگی اجتماعی و تاریخی کشور و درک ساختاری از مسائل، نمیتوانند در روند تاثیرگذاری مثبت بر تحولات، خروج کشور از عقب ماندگی اجتماعی و تاریخی، روند نوسازی و توسعه کشور و مبارزه با توسعهنیافتگی جامعه، نقش مهمی ایفا کنند.
♦️بخش اعظم روحانیون و حوزویان ما بر مفاهیم و آرمانهایی چون تحقق جامعهای دینی و الهی و تشکیل حکومتی اسلامی و ایدهئالهایی همچون بازگشت به مدینه فاضله و تحقق حکومت عدل علی(ع) تاکید میورزند، لیکن واقعیت این است تا زمانی که ما نتوانیم برای این آرمانها و ایدهئال ها، ساختارهای شایسته پیدا کنیم، آنها اموری ذهنی، بیبنیاد و بیگانه از واقعیت باقی میمانند.
♦️ما با انقلاب ایران نامها و تابلوها را تغییر دادیم، اما رسمها، ساختارها مثل بانکها، ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی، وضع تولید، نظام توزیع، ساماندهی اجتماعی نیروی کار، نظام طبقاتی جامعه و بسیاری از امور دیگر، با همه ضعفها و ناتوانی ها و بیماریهایشان، کمافی السابق به روند خود ادامه دادند و حتی بر ضعفها و ناتوانیهای بسیاری از نهادها در انجام کارکردهایشان افزوده گشت.
♦️واقع امر این است که روحانیون و حوزویان ما و به تبع آنها قدرت سیاسی ما فاقد آلترناتیو ساختاری برای وضعیت ساختاری جامعه و کشور هستند.
♦️بر حذر بودن از شعارها و رجزخوانیها، تغییر نگرش به سوی هستی و واقعبودگی اجتماعی و تاریخی، درک ساختاری از مسائل و اندیشیدن به ساختارهای اجتماعی از اهم اموری است که روحانیت و حوزه های علمیه ما باید بدان اهتمام ورزند.
-کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر/بیژن عبدالکریمی/صفحه۲۱
#روحانیت
#حوزه_علمیه
#مرجعیت
#جامعه
#فرهنگ
#توسعه
#ساختار_سازی
#تحول
#فقه_تمدن_ساز
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فرهنگ بیصاحب!!
🖋امیر مسروری
♦️ماجرا از اینجا شروع میشود که فرهنگ ما صاحب ندارد. یعنی حوزه علمیه تا فلان نهاد اجرایی مدعی است وظیفه تولیت فرهنگی دارد و هر یک سودای اجرای فرهنگی را مد نظر دارد که از اندیشه و پویایی ذهنی خود دم میزنند! شما یک نفر یا مسئول را در کشور نام ببرید که مدعی فرهنگ نباشد! به نظرم فرهنگ بیش از آنکه یک صاحب نظر و کارشناسِ فرهنگی میخواهد یک مدیر کارکشته و یک شخصیت کاریزماتیک و یک دیکتاتورِ قدرتمند را میطلبد. فرهنگ رها شده است! هیچکس هم مسئولیت آن را نمیپذیرد. در حوزه امنیتی و نظامی اگر مسئولی اشتباهی کند، دادسرای نظامی و امنیتی با آن برخورد میکند، اما در حوزه فرهنگ نه تولیت مشخص است و نه از کسی میپرسند در طول مسئولیت چه کردی! به ویژه آنکه در حوزه قدرت فرهنگی تریبون دارد و اگر دست به او بزنند، داد گروهی بلند میشود!
♦️مثلا کسی اجازه دارد از ضرغامی سوال چالشی کند که چه کرد؟ یا جایی هست از آقای قمی بخواهد طرحهای اجرایی دوره جدید را قبل از اجرا ارزیابی کند؟ یا مثلا کسی هست از وحید جلیلی پرسشی کند یا پیرامون عملکردشان کنجکاوی داشته باشد؟ یا مثلا از آقای محمدی اوقاف یا صالحی امیری [ وزیر سابق] سوالی داشته باشد که در این مدت چه کردید؟ اصلا مگر میشود از آقای مخبر پرسید چرا یک دامپزشک باید دبیر شورای عالی فرهنگی باشد؟ یا حتی دبیرِ خانهی سینما و موسیقی کشور چگونه عزل یا انتصاب میشوند!
♦️فرهنگ کشور ما همینقدر بیصاحب و بیهویت و پدر و مادر است. پس خواهشاً ناراحت نباشید چرا در فضای مجازی فیلم ساسی مانکن در مدارس پخش میشود یا فلان بازیگر برای ژست روشنفکری عکس سگش را منتشر میکند!
-به نقل از @saraeer
#آسیب_شناسی
#فرهنگ
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
هدایت شده از دغدغههای حوزوی
💠تبرئه کردن حوزه، غفلت بزرگ!
🖋هادی چیتساز
♦️فرض کنید وضع اقتصادی مملکت بدتر از این شود؛ شرایط تولید بسیار سخت تر، دلال بازی راحت تر، فروشگاه های زنجیره ای هر روز بیشتر از دیروز، قیمت خرید و فروش و اجاره ملک به آسمان برسد، رشوه و رانت سر به فلک بگذارد، هزینه تحصیل نفس گیر شود، درد هزینه درمان برای بیماران قابل تحمل نباشد و... .
🔺 اما عکسالعمل حوزویها (وضع موجود):
🔸بزرگان: ۱. به مسئولان تذکر داده ایم. ۲. تکرار راهبردهای کلی نظام.
🔸ائمه جمعه: ۱. همه چیز تقصیر مدیریت مجلس و دولت است. ۲. تکرار راهبردهای کلی نظام.
🔸منبری های معروف و به اصطلاح انقلابی: ۱. تقصیر خودتان است که کاندیدا یا نماینده ای که ما گفتیم، انتخاب نکردید. (خربزه خوردید، پای لرزش بنشینید.) ۲. تکرار راهبردهای کلی نظام.
🔸کانالها و سایتهای حوزوی: ۱. مشغول قر زدن و سوتی گرفتن از دولت و مجلس فعلی. ۲. تکرار راهبردهای کلی نظام.
♦️اما وظیفه حوزه (وضع مطلوب):
۱. تحقیق و تدوین طرح های اقتصاد اسلامی؛
۲. ارائه راهکارهای عملی برای راهبردهای کلی نظام؛
۳. تربیت نیروی کارآمد؛
۴. پیگیری جدی از راه های قانونی برای تصویب و اجرائی شدن طرح ها؛
۵. مطالبه گری فراگیر رسانه ای و تبلیغی حوزوی ها برای اجرائی شدن طرح ها در صورت عدم تمکین مجلس و دولت.
🔹پ.ن ۱: هر صنفی باید وظیفه خودش را صحیح و کامل انجام دهد تا مشکلات حل شوند. انتقاد حوزویان در جای خودش لازم است، اما مهمتر و قبل از انتقاد، حوزوی ها باید به نیازهای نظام پاسخ علمی دقیق داده و نیرو تربیت کنند.
🔹پ.ن ۲: اشکال حوزه این است که در مشکلات اقتصادی و فرهنگی و غیره، خودش را تبرئه کرده و تقصیر را از دیگران می داند. در حالیکه انتقاد اصلی به حوزویان است که به جای عمل به وظیفه اصلی، به کارهای درجه چندم روی آورده و نتوانسته اند از ظرفیتهای انقلاب در راستای اجرای اسلام محمدی استفاده کنند.
#آسیب_شناسی
#حوزه_علمیه
#جامعه
#مسئولیت
-به نقل از کانال @manahejj
@daghdagheha
💠خاکسترینشینان
🖋دکترمحمدعلی فیاضبخش
🔸دوران نوجوانی و جوانی نسل من، دوران گفتمانی از اعتقادات و آموزشهای دینی بود که سردار آن دوران، شهید مرتضی مطهری بود. در میان بیشمار آثار مکتوب و شفاهی او، کتابی بود به نام «جاذبه و دافعهی علی علیهالسلام». در این اثر به شفافیت تمام، میبینیم که چگونه چهرهای مانند امیرالمؤمنین علیهالسلام، در یک عصر واحد، محل تعاطف و نیز تخاصم بوده است. در این کتاب ارزشمند، دو قطب تاریک و روشن بههمراه طیفی خاکستری میان آن دو قطب ترسیم شده است:
دشمنان قسمخورده و دانای علی علیهالسلام؛ دوستان عارف به حق او، و نیز مردمان سردرگم در طیف خاکستری میان این دو قطب.
🔸شهید مطهری وزن گفتار خویش را در این کتاب، بیشتر بر تحلیل اوضاع و احوال طیف خاکستری جامعهی آن روز متمرکز کرده و با نگاهی بسیار دقیق و جامعهشناسانه، به واکاوی و علتیابی رفتار طیف خاکستری با علی علیهالسلام پرداخته است.
🔸بدون آن که از این مثال، قصد جابهجا کردن مرزهای اعتقادی را داشته باشم و به تشابهسازی تاریخی علاقهای بورزم، فقط از باب تقریب ذهن، به شباهتهای جاذبه و دافعهی سردار شهید قاسم سلیمانی نظر دارم.
🔸در این روزهای فقدان غمبار شهید سلیمانی، این دو قطب و نیز طیفی خاکستری قابل تمیزند:
یک سر، دشمنان پلشت و برنامهریز؛ یک سو، دوستان بامعرفت و نمکشناس، و یک طیف خاکستری که یا سکوت کرده یا دوپهلو حرف میزند. البته یک پیرنگ نازک زرد از پوزههای کفتاران آوارهی آن سوی آبها نیز گاه چشمآزار است، که از دور پوزه بر سایهی جسد سردار میسایند؛ همان فاحشگان دربهدر سیاسی که همهی جرئت و همتشان، تشکیل کمپینهای طعن و طنز و دروغ است و «بیبی»سی، مادربزرگ همهی این پیرکفتارهاست.
🔸...و اما طیف خاکستری عبارتند از کمخبران دهنبین که همهی اطلاعاتشان منحصر به آخرین خواندههای صفحهی تلگرامیشان است.
🔸دو گروه اول (دشمنان و دوستان)، محل سخن این مکتوب نیستند. طیف زردِ «کمپینباز» نیز، بیمقدارتر از آنند، که شرافت و شأن این قلم، به توصیف عفونت رقاصی توییتریشان بپردازد و سرگرم تحلیل عقدههای دوران کودکی و نوجوانیشان شود. وزن این گفتار، بر گروه خاکستری است.
🔸در دنیایی که هژمونی ثروت و سلاح، همهی مرزهای شرف و اخلاق و انسانیت را درنوردیده، بسیار سادهبینی و بیاطلاعی است، فیالمثل، اگر بگوییم داعش زاییدهی پاگذاشتن حاجقاسمها به آنسوی مرزهاست.
🔸اولاً، کافی است تقدم و تأخر این دو اتفاق را -که در تقویم مشخص است- در نظر آوریم؛ که آیا داعش و زایندگان داعش ابتدا قصد ما را کردند یا امثال سلیمانیها ابتدا رفتند و هلمنمبارز طلبیدند؟ این که دیگر به تقویم ملکشاهی و زیج خوارزمی و اسطرلاب بغدادی نیاز ندارد؛ تاریخِ همین یک دهه است.
🔸ثانیاً، خاکسترینشینانِ تردیدگر -که از چندجا رنجیدهاند و به هزارجای دیگر ربط میدهند- پاسخ دهند: در زمانی که کاندولیزا رایس، با نظریهی خاورمیانه جدید، آرمان از نیل تا فرات را تئوریزه کرد، سردار سلیمانیها در کدام ماورای مرزها جبههگستر بودند؟ نیز پاسخ دهند: زمانی که ناوهای ائتلاف جهانی تا بیخ گوش ما در آبهای بینالمللی و گاه سرزمینی ما جولان میدهند و لنگر میفکنند، آیا خود این حضرات تحلیلگرِ(!) خاکستری نشین، جربزهی پوشیدن یک لباس غواصی برای بازدید از هیمنهی فوقبشری(!) این شناورها را دارند؟ ...و اگر غیورمرد و مردانی بیجنجال و بیحاشیه و ناآلوده به برجسازی و خصولتیخری و زیادهخوری، تن به دریای حادثه سپردند تا امواج برخاسته از خرناس ناوها به سینهی بندرگاههای کشورمان را بیاثر کنند، باید به فرضیههای فضایی روی آوریم که: بعله؛ این ما بودیم که بهانه به دست ناوها و ناخدایان دادیم؟!
🔸در ذات سیاست، غلط و درست، درهم تنیده است. سیاستمداران نیز آدمهای همین درستها و غلطها هستند. لطفاً طیف خاکستری، لطفی کنند و بعد از آنکه سیاستهای برونمرزی کشورمان را یکسره تخطئه میکنند و آن را علت تامهی همهی مشکلات میدانند، ابرویی هم نازک کنند و چینی نیز بر پیشانی مبارک آورند به سوی ناودارانِ ناوبری که از سالها پیش از عزیمت سلیمانی به سوریه و عراق، رسالت و رنج سفر دریایی چنددههزارکیلومتری را بر خود هموار کردهاند؛ از بس نگران نفت و گاز هستند در زمستانها، و دغدغهی کسادی دکان اسلحهفروشیشان را دارند در تابستانها.
-روزنامه اطلاعات/ شماره ۲۷۴۷۲
#شهید_قاسم_سلیمانی
#جامعه
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
💠ارتباط میان گرایش دینی و جمعیت خانوادهها
🔹گزارشی از مرکز تحقیقاتی پیو (PEW)
🔸براساس نتایج تحقیقات مرکز پژوهشی پیو، معمولاً خانوادههای مسلمان و هندو پرجمعیتتر از خانوادههای مسیحی و بیدین هستند. مرکز پیو بهتازگی دادههایی را از 130 کشور مختلف جمعآوری کرده که نشان میدهد جمعیت و ترکیببندی خانوادهها بسته به گرایش دینی آنها متفاوت است.
🔸مسلمانان با میانگین 6.4 نفر پرجمعیتترین خانوادهها را دارا هستند، بعد از آنها هندوها (5.7) در مرتبۀ دوم قرار دارند، مسیحیان میانگین 4.5 نفر (مسیحیان آفریقا خانوادههای پرجمعیتتر و مسیحیان اروپا خانوادههای کوچکتری دارند)، بوداییها رقم 3.9، یهودیان 3.7 و بیدینها 3.7 را به خود اختصاص دادهاند.
🔸معمولاً در کشورهای کمتر توسعهیافته خانوادههای پرجمعیتتری میبینیم و بالعکس در کشورهای ثروتمندتر نرخ زاد و ولد پایینتر و جمعیت رو به پیری است.
🔸اما تعداد افراد هر خانواده تنها یکی از ابعادی است که در آرایش خانوادهها میتوان به آن توجه کرد. ممکن است چند خانواده همه جمعیت یکسان اما آرایش متفاوتی داشته باشند؛ مثلاً یک خانوادۀ سه نفره میتواند از پدر و مادر و فرزند، یک والد، یک جد و فرزند، یک مرد و دو همسر و… تشکیل شده باشد. دانستن ترکیب و آرایش خانوادهها نیز میتواند برای ما ارزشمند و معنادار باشد.
🔸در سطح جهانی رایجترین نوع خانواده خانوادههای گسترده هستند (خانوادهای که بیش از دو نسل از افراد را دربرمیگیرد). خانوادههای گسترده 38% از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. از میان پیروان ادیان مختلف، بیش از همه هندوها در چنین خانوادههایی زندگی میکنند و خانوادههای آنها معمولاً پدربزرگ و مادربزرگ، عموها و عروس و دامادها را زیر چتر خود میگیرد. مسلمانان، مسیحیان و یهودیان معمولاً در خانوادههایی متشکل از پدر و مادر و فرزندان زندگی میکنند. تنها زیستن در میان پیروان تمام ادیان غیرمعمول است و تنها در میان یهودیان رواج دارد و از هر ده یهودی یک نفر تنها زندگی میکند.
🔸این که دین چه ارتباطی با جمعیت و آرایش خانوادهها دارد بسیار مورد بحث و تحقیق بوده است. متون مقدس و رهبران دینی رهنمودهایی دربارۀ بسیاری از ابعاد زندگی خانوادگی ارائه داده و میدهند. بسیاری از ادیان پیروان خود را به ازدواج و فرزندآوری تشویق میکنند و آموزههایی در رابطه با نحوۀ تربیت و مراقبت از فرزندان ارائه میدهندجامعه
پژوهشها در حوزۀ علوم اجتماعی نشان میدهد که بین میزان ارزشگذاری مردم برای دین و الگوهایی که برای ازدواج، طلاق و فرزندآوری دارند ارتباط وجود دارد. مطمئناً دین تنها عامل یا حتی مهمترین عاملی نیست که بر جمعیت و ترکیب خانوادهها تأثیر میگذارد. شرایط مختلفی مثل قوانین و مقررات، هنجارهای فرهنگی، اوضاع شخصی افراد و فرصتهای اقتصادی بر این مسئله تأثیرگذار است.
-پایگاه مؤسسه تحقیقاتی پیو
#دین
#جمعیت
#جامعه
#خانواده
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
💠قم؛ کرونا و خطر بیاعتباری نهادهای مرجع!
🖋محمد وکیلی
🔸بعد از چند هفته پوشش خبری رسانه های مختلف پیرامون گسترش ویروسی جدید به نام کرونا در بعضی مناطق چین و خطر گسترش آن در سایر کشورها، بلاخره نمونه هایی از این بیماری در ایران نیز گزارش شد، آن هم در شهر مقدس قم.
🔸طبیعی است که وقتی پای چنین ویروسی به کشوری جدید و منطقهای جدید باز شود به ویژه کشوری مثل ایران که طی ماههای گذشته اسمش بر سر زبانهای رسانه های دنیا بوده، قابل توجه خواهد بود. و چنین نیز شد و خبر مثبت بودن آزمایشهای اولیه بیماران مبتلا به این بیماری خیلی سریع در رسانه های به ویژه فارسی زبان بازتاب یافت.
🔸اما واکنشها به این بیماری در شهر قم به عنوان اولین شهری در ایران که نمونه این بیماری مشاهده شد متفاوت و چه بسا نگران کننده بود.
🔸خلاصه آنچه که در قم شاهد بودیم عبارت از این بود که هر کسی از گوشه ای، اپیدمی کرونا را مورد تشکیک قرار داد:
🔹عدهای تحت عناوینی چون طب اسلامی یا طب سنتی و... با تاکید بر خباثت مافیای پزشکی اصل وجود چنین بیماری را مورد تشکیک قرار داده و آنرا در حد یک آنفولانزای ساده تقلیل داده و دیگران را نسبت به وجود چنین بیماری تشویق به بی تفاوت مینمایند. هرچند طیفی دیگر از این طایفه، با پذیرش اصل این بیماری، نسخههایی در حد چند جوشانده و دمنوش و مصرف چند گیاه دارویی، پیچیدند.
🔹عدهای دیگر زمان شیوع یا اعلام بیماری را به توطئه استکبار جهانی برای تحت شعاع قرار دادن انتخابات تحلیل کردند و به این بهانه، در اصل وجود این بیماری ایجاد تردید مینمایند.
🔹عده ای دیگر با توجه به فرارسیدن زمان اخذ رای، آنرا توطئه رقبای سیاسی برای جلوگیری انتخاب کاندیدای خودشان دانسته و تاکید میکنند که باید بدون توجه به چنین نقشهای، با قدرت و صلابت تمام به پای صندوق رای رفت و با انتخاب کانیداهای خاص، طومار یک عده از سیاسیون را در هم پیچید.
🔹البته در کنار این طیف ها، کوتوله های سیاسی نشسته در آن سوی آبها، به رسم همیشگی بر وقوع فاجعه انسانی قریب الوقوع هشدار میدهند تا مگر بدین ترفند، کمی بیشتر آب را گلآلود کند برای صید خود.
🔸بدون قضاوت در مورد اینگونه تحلیلها و نظرات، که به وفور در کانالها و گروههای حوزوی شاهدش هستیم(هرچند عمده آنها بدون استدلال قابل قبول یا پشتوانه علمی بیان می شود) نتیجهای مشخص دارد: بی اعتباری نهادهای علمی و حاکمیتی کشور.
🔸در چنین فضایی نظرات، گزارشها و تحلیلهای نهادهای علمی چون وزارت بهداشت، پزشکان شناخته شده و محققان علوم پزشکی بی اعتبار میگردد و مرجع تحلیلها و در نتیجه کنشها قرار نمیگیرد و از سوی دیگر اطلاعیه ها و بیانیه های نهادهای حاکمیتی مرجع همچون ستاد بحران، وزرات خانههای مربوطه و... به حاشیه رانده می شود.
♦️از چنین وضعیتی میتوان به خطر بیاعتبارسازی مراکز و نهادهای علمی و حاکمیتی نام برد.
🔸چنین بیاعتبار شدنی، به زعم نگارنده میتواند خطرات جدی را برای جامعه به همراه داشته باشد از جمله:
🔹۱. زمینه مناسب برای گسترش شایعات فراهم میگردد. در چنین فضای به دلیل فقدان مرجعیت، هرگونه شایعهای را به راحتی رواج داد؛
🔹۲. وقوع آنارشیسم و هرج ومرج در سطح جامعه و بلاتکلیفی جامعه در اتخاذ نوع واکنش به وقایع؛
🔹۳. عدم امکان برنامه ریزی حاکمیتی برای مواجهه با بحرانها در زمان وقوع آن به دلیل عدم همراهی و همکاری مردم؛
🔸امیدوارم افرادی که در شبکه های اجتماعی فعالیت میکنند به ویژه جریانهای رسانه با توجه به نکات فوق، به گونهای رفتار نمایند و تحلیلها را منعکس کنند که فضای عمومی اعتماد جامعه و نهادهای مرجع نابود نگردد.
#کرونا
#قم
#جامعه
#آنارشیسم
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
💠کرونا و سیاست کوتهبینی
🖋استاد سیدحسن اسلامی اردکانی
🔹 یک. اولین فیلمی که در مایه بیماری فراگیر و خطر واگیر دیدم، گذرگاه کاسندرا (جورج پَن کوزماتوس، ۱۹۷۶) بود. این فیلم داستان یک قطار آلوده به بیماری طاعون و اقدام ارتش آمریکا برای مهر و موم کردن آن را روایت میکرد. سرانجام مسئولین تصمیم میگیرند که قطار را روانه مسیری کنند که نهایتش سقوط به دره و مرگ همه مسافران است. بدین ترتیب، صورت مسأله پاک و بیماری حذف میشود. تجربه زیستن در قم و مشاهده کرونا و حوادث پیش و پس آن، این نگرانی را ایجاد میکند که نکند ما نیز داریم همین سیاست را کمابیش دنبال میکنیم. گویی همگی دست به دست هم دادهاند تا عملاً یک اتفاق ساده مهارپذیر را به فاجعهای پایدار تبدیل کنند.
🔹 دو. این سنت سیئه سیاستگذاری ما است که اصل را در غالب امور بر پنهانکاری و کتمان میگذاریم. انگار شهامت نداریم با واقعیت مواجه شویم و به دیگران بگوییم. لذا هنگامی که با بیماری مشکوک یا گاه روشنی مواجه میشویم، از منطق «انشاء الله بز است» بهره میگیریم. گویی تصور میکنیم که مردم ظرفیت یا صلاحیت مواجهه با واقعیت را ندارند. همچنین چون اصولاً از بحران هراس داریم و همیشه میخواهیم در بر یک پاشنه بچرخد، در چنین مسائلی هم تا لحظات آخر دست به دست میکنیم تا مشکل خودش حل شود و معمولاً برنامه بلندمدتی برای حل آن اتخاذ نمیکنیم. اما همین که کارد به استخوان رسید، دست به اقدامات شتابزدهای میزنیم که به جای ایجاد آرامش که لازمه مواجهه درست با بحران است، فضای وحشت را حاکم میکنیم و مردم فاجعه را دو چندان تصور میکنند. حتی همان سیاست غلط را هم که میخواهیم اجرا کنیم، از منطق یک بام و دو هوا پیروی میکنیم. برای مثال، مراکز آموزش عالی را تعطیل میکنیم، اما مراکز زیارتی عمومی را نه. در حالی که در مجموع به نظر میرسد به دلایل متعدد در مراکز آموزشی و تحقیقاتی بهتر مسائل بهداشتی و پیشگیرانه رعایت میشود تا مراکز زیارتی. تا جایی که میدانم کسی درِ هیچ دانشگاهی را نمیبوسد! الان وضع چنان شده است که یاد «وضع طبیعی» هابز و تصویری سیاهی که وی در لویاتان از آن به دست میدهد میافتیم.
🔹سه. به مردم که میرسیم همین مسأله به شکل دیگری پیش میرود. بازار شایعه و خبرهای نادرست داغ است. البته طبیعی است. هنگامی که گردش اطلاعات به شکل شفافی نباشد، شایعهپراکنی کمترین واکنش مردم میتواند باشد. باز در این آشفته بازار، شاهد تجویزهای مختلف دارویی هستیم از دود کردن اسفند تا مصرف سیاهدانه و روغن بنفشه. برخی نیز با این تصور که ریشه این بیماری قم و اهل قم هستند، چنان با مردم قم در جاهای دیگر رفتار میکنند که گویی با جذامیان رو برو هستند. اگر امروز به هر دلیل کرونا از قم سر باز کرده است، فردا ممکن است کروناهای دیگر از شهرهای دیگر سر برآورد. بیاییم مدنی رفتار کنیم. هنگامی که کارکنان یک داروخانه معتبر در تهران، با دکتر داروساز قمی آن، رفتار زشت ناخوشایندی دارند، نمیتوان انتظار داشت که مردم عادی رفتار مناسبی داشته باشند. بیماری، بیماری است و هنگامی شیوع پیدا میکند، به جای دنبال مقصر گشتن و قربانی کردن این و آن، به افزایش آگاهی و اقدام درست دست بزنیم.
#کرونا
#جامعه
#اعتماد_عمومی
#برنامه_ریزی
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠اصحاب رسانه و تریبوندارها در شرایط امروز چه باید بکند؟
🔸در روزهای بحرانی از دست اصحابرسانه چه کارهایی برمی آید؟
🔸راهکارهایی جهت مدیریت و کنترل افکار عمومی جامعه در شرایط بحران
#کرونا
#جامعه
#رسانه
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
💠تقدیر کرونا
🖋رضا تسلیمی طهرانی
🔸چرا فکر میکنید در شرایط عجیب و غریب امروز، مردم با اراده خود در خانه خواهند ماند و به خرید نخواهند رفت؟ چرا فکر میکنید در نوروز امسال جادهها خالی خواهند بود و مردم با میل و اراده خویش به مسافرت نخواهد رفت؟ شاید چون هنوز فکر میکنید مردم در تمام شرایط بر اساس فرهنگ والای انسانی و قواعد تمدن بشری عمل میکنند!
🔸اتفاقات چند هفته اخیر بار دیگر نشان داد که انسانهای قرن بیست و یکم که متمدن و با فرهنگ خوانده میشوند در مواقع اضطراری و بحرانی بسیاری از آداب و رفتارهای متمدنانه را به فراموشی میسپارند و به آنچه تمدن بشری و اخلاق انسانی از آنها انتظار دارند بیتوجه هستند. تفاوتی هم نمیکند که این انسانها در ایران باشند یا در ایتالیا و آلمان!
🔸با اینهمه، اوضاع در ایران ممکن است مقداری متفاوت باشد. دلایل این امر را میتوان در نحوه مواجهه ایرانیان با مرگ و مردن پیدا کرد. ایران جامعهای است که در آن حوادث غیر عمد شایعترین علت مرگ و میر در بین افراد زیر 40 سال است.
🔸ایران از لحاظ آمار مربوط به کشته شدگان بر اثر تصافات رانندگی وضعیت مناسبی ندارد و در رتبهای پایانی جدول کشورهای جهان قرار دارد. در ایران سالانه 27000 نفر بر اثر حوادث رانندگی جان خود را از دست میدهند و تنها در تعطیلات نوروزی سال گذشته (از 25 اسفند 97 تا 17 فروردین 98) روزانه 38 نفر در تصادفات رانندگی کشته شدهاند.
🔸آلودگی هوا در کلان شهرها، شهرهای بزرگ و متوسط سالانه هزاران قربانی میگیرد، به نحوی که در سال 1397 و تنها در تهران 3447 مرگ بر اثر آلودگی هوا رخ داده است.
🔸در کنار اینها باید مرگهای ناشی از حوادث هوایی، ریلی و بلایای طبیعی را نیز در نظر گرفت که سالانه هزاران قربانی میگیرند.
🔸ایران سرزمینی است که مرگ در آن پدیدهای غریب و ناآشنا نیست و مرگ حداقل در بین بسیاری از افراد و اعضای طبقات اجتماعی چندان جدی گرفته نمیشود.
🔸تا به حال فکر کردهاید، چرا فردی که از اتومبیل یا موتور سیکلت نمیترسد و بسیاری از رفتارهای پرخطر را با آنها انجام میدهد باید از ویروسی نادیدنی و کوچک بهراسد؟
🔸بر اساس نتایج نظرسنجیهای انجام شده در چند هفته اخیر در تهران بیش از نیمی از پاسخگویان نگران مبتلا شدن خود و خانوادهشان به کرونا نیستند و 68 درصد آنها گمان میکنند هرگز به کرونا مبتلا نمیشوند. مسئولان بهداشت کشور هر روز از مردم درخواست میکنند که به سفر نروند و در بازارهای پر جمعیت به خرید نپردازند اما بسیاری از مردم توجهی به این هشدارها نمیکنند.
🔸یافتههای تحقیقات پیشین و از جمله پژوهش انجام شده توسط نگارنده در مورد «سیمای فکری مرگ در بین ساکنان شهر تهران» نشان میدهند که در اینجا تقدیرگرایی یکی از نمایشنامههای فرهنگی رایج در مورد مرگ و مردن است. بر این اساس بسیاری از افراد به انجام رفتارهای پرخطر مبادرت میورزند و خود را در معرض مرگ قرار میدهند. آنها مردن را بخشی از تقدیر و سرنوشت خود میدانند که با اعمال و رفتارهای آنها نسبت مستقیمی ندارد. بسیاری از ایرانیان فکر میکنند، «مرگ برای همسایه است» و هیچ گاه درب منزل آنها را نخواهد زد. همین نگرش در بین بسیاری از مسئولان نیز به چشم میخورد زیرا آنها نیز بخشی از جامعه هستند و تحت تاثیر باورهای فرهنگی جامعه قرار دارند. به نظر می رسد مرگ و مردن تنها هنگامی از سوی مردم و مسئولان جدی گرفته میشوند که در نزدیکی خود آنها اتفاق بیافتند.
🔸اینها بخشی از واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی است که در برنامه ریزیها و مدیریت بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا باید در نظر گرفته شوند. در هفتههای گذشته برنامههای صدا و سیما و صحبتهای مسئولان بر عادی نشان دادن شرایط و تقلیل ترس و وحشت در بین شهروندان مبتنی بودهاند اما به نظر میرسد این برنامهها و سخنان با ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ما و بالاتر از آن با رفتارهای خودخواهانه و منفعت طلبانه انسان در وضعیت بحرانی تناسب ندارند.
-به نقل از کانال جامعهشناسی
#کرونا
#جامعه
#فرهنگ
#قرنطینه
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
💠روشنفکران و کرونا
🖋محسن آزموده
🔸رمان مشهور و کلاسیک آلبر کامو(1960-1913)، فیلسوف، نویسنده و روشنفکر نامدار فرانسوی مورد استقبال همگانی قرار گرفته است. این اثر برجسته که نخستین بار در سال 1947 به زبان فرانسوی(با عنوان La Peste) منتشر شد، در سال های اخیر کمتر مورد توجه مخطابان بود، شاید به این دلیل که آدمیان وضعیت طاعونی را بسیار دور تلقی می کردند و بعید میدانستند که در روزگار کنونی ، امکان آن باشد وضعیتهای اپیدمک بار دیگر حتی جوامع فوق مدرن را دچار سازد. اما شیوع نابهنگام و سریع و گسترده ویروس کرونا و ابتلای خیل عظیمی از انسان ها به آن، به تلخی نشان داد که چنین نیست و بشر در این عصر طلایی بهداشت و پزشکی حتی در پیشرفتهترین کشورها و جوامع نیز از امکان بیماری های اپیدمک خلاصی ندارد. از این رو در همان هفته های آغاز شیوع جهانی کرونا به ویژه در کشورهای اروپایی، اخباری به گوش میرسید از مراجعه گسترده مخاطبان به طاعون کامو.
🔸رمان مشهورتر از آن است که نیازی به معرفی آن باشد، داستان فراگیری طاعون در شهری از الجزایر و مواجهه مردمان با آن به ویژه از خلال روایت زندگی چندین شخصیت از جمله پزشک شهر، یک روزنامه نگار، قاضی شهر و ... آنچه رمان را از حیث بحث حاضر یعنی روشنفکران و مساله کرونا مهم میسازد، مواجهه مسئولانه و متعهدانه آلبر کامو با یک اپیدمی همگانی موضوعی است که کمتر به آن توجه شده است.
🔸روشنفکر به عنوان یک تیپ اجتماعی مدرن بر آمده روزگار جدید است، البته آن طور که برخی محققان نشان داده اند، میتوان با بر شمردن خصائل و ویژگیها و کارویژههای این تیپ اجتماعی، نمونهها و مثال هایی از این قشر اجتماعی در جوامع پیشامدرن بازشناخت. اما ظهور این قشر یا گروه اجتماعی محصول دوران مدرن است و برخی شروع آن را به آغاز قرن بیستم و قضیه دریفوس مربوط میدانند، یعنی زمانی که اقشار تحصیلکرده و نویسندگانی چون امیل زولا، در واکنش به یک اجحاف اجتماعی، از ابزار قلم بهره میگیرند و به نقد بیپروای جامعه و دولت میپردازند. از این حیث روشنفکر تنها کسی نیست که مثل یک دانشمند یا فیلسوف کار فکری می کند، بلکه در کنار تفکر و تامل و نگارش اندیشه ها، مسئولیتی اجتماعی و سیاسی نیز دارد و آنچه را حقیقت می پندارد، بدون هراس با جامعه و دولت در میان میگذارد و نگران عواقب و پیامدهای ناگوار این حضور حقیقت طلبانه در عرصه اجتماع نیست.
🔸از این حیث آلبر کامو در رمان طاعون در کنار کار نویسندگی در قامت یک روشنفکر نیز ظاهر میشود. او با نگاه تیزبین خود به میان اقشار گوناگون اجتماعی شهر مذکور میرود، واکنش آنها نسبت به یک بیماری فراگیر را وا می کاود، به نقد سیاسی و اجتماعی دولت و راهکارهایش برای مبارزه با طاعون می پردازد و در کنار همه اینها از بحثهای فلسفی و فکری عمیق نیز وا نمی ماند. شمار عظیمی که رمان عمیق کامو را خوانده اند، لابد با مباحث فلسفی و تئولوژیک ژرفی که میان ریو(پزشک عقل گرا و متعهد داستان) با پدر پانلو(کشیش شهر) در می گیرد، آشنا هستند، جایی که پزشک می کوشد توجیهات تئولوژیک و «ترانسندنت» کشیش را با اشاره به آنچه فی الواقع و برای همگان از جمله کودکان، در شهر میگذرد، دچار چالش سازد و او را متقاعد سازد که طاعون(بخوانید کرونا) عذابی برای گناهکاران نیست، بلکه خطری است که می تواند هر جامعه انسانی را دچار سازد، به ویژه جوامعی که غیرمسئولانه و فردگرایانه زندگی می کنند. آنچه از دید کامو اهمیت بیشتری دارد، تعهد همه انسان ها به رستگاری جمعی و مشارکت و همبستگی همگانی نسبت به شرور اعم از شرور طبیعی و انسانی است.
🔸در وضعیت کنونی شیوع کرونا نیز به نظر می رسد روشنفکران وظیفه مشابهی به دوش دارند. آنها موظفند از گوشه های انزواجویانه خویش بیرون بیایند و متعهدانه با بیان و زبانی قابل فهم و انضمامی، به نقد دولت و جامعه بپردازند. این کار می تواند چنان که کامو نشان داد، با روایت دقیق و موشکافانه و صد البته به دور از حب و بغض آنچه در جامعه می گذرد، صورت پذیرد. به گواه آنچه اخبار و رسانه ها میگویند، ما هنوز در میانه بحران هستیم و کماکان زود است که از پایان کرونا سخن بگوییم. در این شرایط به نظر میرسد وظیفه روشنفکری(یک توتولوژی چرا که اصولا روشنفکری چنان که گفتیم یک تعهد است) ایجاب میکند که یکدیگر را تنها نگذاریم و حتی اگر هیچ کاری از دست مان بر نمیآید، بکوشیم به مرزهای کار ماندگاری که کامو کرد، نزدیک شویم، یعنی به روایت دقیق و سرراست آنچه میگذرد.
#کرونا
#روشنفکری
#رمان
#ادبیات
#جامعه
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
💠گروه ها و کانالهای طلبگی مشغول بحث در مورد کرونا و واکسن کرونا و نزاع طب مدرن و سنتی و اسلامی هستند، به همین خاطر فرصت نکرده اند نسبت به وظیفه عدالتخواهی خود در مورد عزل #امام_جمعه_لواسان، اعتراض کنند یا واکنشی مناسب نشان دهند.
🔺سوال اول: با توجه به اینکه امام جمعه لواسان برخی اقدامات شایسته از جمله #مبارزه_با_زمین_خواری داشته اند و افراد زیادی با فعالیتهای ایشان به #مبارزه_با_فساد و ایفای نقش مثبت روحانیت در جامعه امیدوار شدند، چه عواملی موجب عزل ایشان شده است؟
🔺سوال دوم: چه کسانی، چه طیفی و چه نهادی باید در مورد دلائل و عوامل چنین عزلی مطالبه گر باشند؟ روحانیت اگر به دنبال ایفای نقش مثبت در جامعه باشد، چه جایی بهتر از چنین موقعیتهایی؟؟
#روحانیت
#جامعه
#مطالبه_گری
#مبارزه_با_فساد
🔹به بهانه تأکید مقام معظم رهبری بر مسئله مهاجرت نخبگان
💠مهاجرت؛ عوامل و زمینه ها، عوارض و تبعات
🔸بخش اول: عوامل و زمینه های فرهنگی وقوع مهاجرت
🖊محمد وکیلی
✅مقدمه: #مهاجرت طی سالهای اخیر به واقعیتی ناراحت کننده برای #جامعه#ایرانی تبدیل شده است. واقعیتی که بخش مهمی از مسائل و مشکلات را می توان با این موضوع مرتبط دانست. لذا ضروری است مورد توجه جدی تر سیاستگذاران، برنامهریزان و مدیران قرار گیرد. مفهوم "مهاجرت" مفهومی نسبی است و می تواند مهاجرت شهری از شهری به شهر دیگر، از منطقه ای به منطقه دیگر، از کشوری به کشور دیگر و حتی از یک محیط فرهنگی به محیط فرهنگی دیگر مثل مهاجرت از #حوزه به #دانشگاه و یا بلعکس را شامل شود.
پدیده مهاجرت پدیده ای تک عاملی نیست و به مجموعه ای از عوامل روانی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وابسته است، که مهمترینِ این عوامل فرهنگی و اجتماعی این پدیده را می توان به شرح زیر برشمرد:
🔸1. #افق#روشن: نداشتن افق روشن در کوتاه مدت و میان مدت، از مهمترین عوامل تأثیرگذار در ماندن یا رفتن افراد یک جامعه است. در ترسیم این افق روشن و انتقال آن به جامعه و یا زدون آن سیاستگذاری های حاکمیتی، نقش مهمی دارد. داشتن و یا نداشتن این افق روشن، انگیزه اصلی بسیاری از کنشها و رفتارهای انسانی از جمله تحصیل، کار و تلاش، تشکیل خانواده، #فرزندآوری و نیز مهاجرت است.
🔸2. #امکان_پیشبینی وضعیت جامعه: #برنامهریزی تنها زمانی ممکن می شود که امکان پیشبینی وجود داشته باشد. با برنامهریزی، امکان رویت #افق آینده جامعه فراهم می شود. بدون پیشبینی و بدون برنامهریزی، جامعه دچار #ناپیدایی_افق و #گمگشتگی هویتی خواهد شد. وضعیت و موقعیت #ناافقی، وضعیتی ترسناک و اضطرابزایی است که انسانها ترجیح میدهند خودشان را در چنین موقعیتی قرار ندهند و از آن بگریزند.
🔸3. #احساس_نبود_امکانات: بین نبود امکانات با احساس نبود امکانات باید تفکیک قائل شد. اولی یک شاخص مادی و ملموس است و دومی یک شاخص روانی. این احساس، گاهی با بیان ها و تحلیلهای منفی به جامعه تزریق می گردد و گاهی با نوع عملکرد مسئولان و مدیران جامعه. احساس خفگان اجتماعی و یا تنگی فضای جامعه را نیز می توان نوع دیگری از این احساس برشمرد. هرچند ممکن است در واقع وضعیت آزادی های مدنی و اجتماعی، وضعیت بغرنجی نداشته باشد و یا در جوامع دیگر وضعیت بهتر از اینجا نباشد، اما احساس، همیشه تابع واقعیت ها نیست و ممکن است بر خلاف واقعیت ها، چنین احساسهایی به حدی آزاردهنده باشد که فرد را مجبور نماید برای تغییر وضعیت خود اقدام به مهاجرت نماید.
🔸4.بسته بودن #چرخه_مدیریت و حاکمیت نظام ارتباطی و فامیلی: رفتار حاکمان و مدیران جامعه، به ویژه در انتصابات و فراهم کردن موقعیت های شغلی برای اطرافیان خود می تواند این پیام را به جامعه منتقل کند که تلاش و کوشش چقدر می تواند در دستیابی به #موقعیتهای_شغلی موثر باشد. از همین جاست که یک #انتصاب_فامیلی، هر چند ممکن است ذاتا فاقد اشکال باشد اما به دلیل انتقال چنین پیامی به جامعه، و ایجاد احساس تبعیض در تقسیم موقعیت ها و فرصتها می تواند #فاجعه به بار بیاورد و بخش قابل توجهی از افراد جامعه را از داشتن چنین امیدواری و افق روشنی محروم کند.
🔸5.تغییر #اولویتهای_زندگی و #الگوهای_مطلوب: انسان ذاتا موجودی مختار و صاحب اراده است و تحت شرایط، موقعیت و نیز آموزشها، مدام اولویت های زندگی خود را مورد بازبینی قرار داده و وضعیت مطلوب خود را ترسیم می کند. اینکه اولویت های زندگی افراد و نیز الگوهای مطلوب آنها چیست، نقشی تعیین کننده در انتخاب محل زندگی افراد دارد.
🔸6. در کنار عوامل فوق که بیشتر جنبه روانی و احساسی دارند، می توان به عواملی چون عدم ارتباط بین نظام علمی و نظام تولید و اشتغال، آسان شدن زمینه جابجایی و تغییر مکان سکونت به مدد تسهیل حمل و نقل و دهها عامل دیگر اشاره کرد.
🔸7. #رسانه: رسانه در میان عوامل مهاجرت شاید مهمترین نقش و جایگاه را داشته باشد چرا که تمام عوامل فوق به نوعی به رسانه برمی گردد و توسط رسانه یا تشدید می شوند و یا تلطیف می گردند. رسانه در ترسیم افق روشن یا تاریک برای یک جامعه، و یا انتقال افقهای ترسیم شده به جامعه، احساس خفگان یا آزادی، احساس عدالت یا تبعیض، ترسیم اولویت ها و الگوهای مطلوب جامعه نقشی محوری دارد. امروزه شاهد هستیم که رسانه های بیگانه در مواجهه با #انقلاب_اسلامی، بیشترین تلاش خود را بر همین مقوله قرار داده اند تا با القای خفقان، القای آینده و افق تاریک و نیز ترسیم چهرهای باثبات، روشن و مطلوب از غرب، #سرمایههای_اجتماعی جامعه ایرانی را به یغما ببرند.
➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha
💠 فروپاشی نخبگانی با خیزش اجتماعی.
🌐 بازنشر سخنرانی استاد پارسانیا در نشست تحلیل جامعه شناختی آخرین وضعیت انقلاب اسلامی با تأکید بر وقایع اخیر/ 14 تیر 1397
🔹 پارسانیا بحث خود را با موضوع فروپاشی حوزه نخبگانی سیاسی و بازآفرینی و خیزش حوزه اجتماعی مطرح کرد. او از دو شکاف اجتماعی در سه دهه اخیر یاد کرد. یکی از این دو شکاف مربوط به فاصله بین نخبگان، خواص و مدیران سیاسی و اجتماعی کشور با حوزه عمومی و مردم است و شکاف دیگر مربوط به فاصله بین نخبگان، خواص و مدیران سیاسی و اجتماعی با یکدیگر است. به نظر پارسانیا هر کدام از این دو شکاف در دورههای هشتساله یا ده ساله خود را نشان دادهاند، هر چند که اغلب تفسیر درستی از آنها نشده است.
🔹 او درباره انشقاق بین حوزه اجتماعی و عمومی با نخبگان سیاسی گفت: در دوران جنگ شاهد فاصلهای کمتر بین این دو حوزه هستیم نخستین انشقاق در این حوزه در سال 71 در اعتراضاتی شکل گرفت که از کوی طلاب مشهد آغاز شد و سپس این انشقاق به ترتیب در سه دوره هشت ساله یعنی در سه مقطع انتخابات 76، 84 و 92 خود را نشان داد. در این سه مقطع، مردم اعتراض خود را به نخبگان سیاسی و الگوی مدیریتی واحد آنها، نشان دادند.
🔹 شکاف دوّم، مربوط به نزاع بین نخبگان سیاسی با یکدیگر است. این شکاف، در مقاطعی غیر از انتخابات، یعنی در حوادث سال 78 و 88 خود را نشان داد. حادثه سال78 از نوع حوادث مقاطع انتخابات نبود؛ یعنی حادثهای عمومی و فراگیر نبود. این حادثه مربوط به تهران، آنهم در میانه شهر از کوی دانشگاه تا خیابان انقلاب بود. حادثه کاملاً نخبگانی و سیاسی بود و کانون فرماندهی آن، برخی از معاونتهای دولت و یا وزارت علوم بودند و هدف آن نیز عبور از خیابان جمهوری بود. حادثه سال88 نیز حادثهای مربوط به شهرهای بزرگ و بیشتر مربوط به بالای شهر تهران بود و طرفهای این حادثه اینبار، سران و محورهای اصلی مدیریت کشور و نخبگان سیاسی بودند.
🔹 نخبگان سیاسی، اغلب به رقابتهای مربوط به خود نظر داشتهاند و مسائل روزمره زندگی مردم ما کمتر مسأله آنها بوده است. آنها متأسفانه هیچگاه قرائت درستی از مقاومتهای عمومی مردم در انتخاباتهای مکرر نکردهاند و مقاومت مردم نسبت به الگوهای مدیریتی خودشان را هزینه رقابتهای سیاسیشان کردهاند.
🔹 پارسانیا، حوادث جاری جامعه را با نوع حوادث سال 78 و 88 متفاوت دانست و گفت: این حادثه مربوط حوزه نخبگانی کشور نیست و به حوزه عمومی جامعه بازمیگردد. این حادثه مطالبه عمومی جامعه جامعه از الگوهای مدیریت ثابت و مستمری است که نزاعهای سیاسی نخبگانی نیز کمتر در آن تأثیرگذار بوده و هست.
🔹 پارسانیا در بخش دوم صحبت خود به علّت ناکارآمدی مدیریتی کشور پرداخت و این امر را ناشی از بیتوجهی مدیران به تفاوت دو عرصه سیاستگذاری و خطمشیگذاری دانست و بر این نکته تأکید کرد که قانون اساسی به گونهای است که اجازه استقرار سیاستگذاری را به هیچیک از قوا نمیدهد و حال آن که مدیران کشور رقابتهای قبیلهای خود را اغلب با ادبیات سیاستگذارانه توجیه کرده و از این افق به چالش با یکدیگر میپردازند. بهزعم او نتیجه طبیعی این وضعیت، غفلت از خطمشیگذاری و تدوین و اجرای سیاستهای اجرایی (و نه سیاستهای کلان) در عرصه مدیریت و غفلت از مسائل جاری مردم است.
🔹 پارسانیا از نمونههای متعددی یاد کرد که بیتوجهی مدیران قوای مختلف را نسبت به خطمشیگذاری و دخالتهای غیرقانونی و ناروای آنان را در عرصه سیاستگذاری نشان میدهد.
🔹 این مدل از مدیریت، آسیب واقعی و عینی خود را در حوزه عمومی وارد میسازد و ساختار اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حوزه عمومی را تخریب می کند و اینک خیزش عمومی مردم، این مدل از مدیریت اجتماعی را در معرض فروپاشی قرار میدهد و فرصت مناسبی را برای تغییر و تحول بنیادین آن که به گونهای رسوبکرده و سخت و درعینحال فرتوت است، ایجاد میکند.
#نقد_فرهنگی
#سیاستگذاری
#جامعه
#نخبگان
@hparsania
@daghdagheha