eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
459 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠رحیم پور ازغدی و سکولاریسم در حوزه 🖊مهدی کاظمی زمهریر ◀️در سخنرانی اخیر آقای حسن رحیم پور ازغدی، حوزه‌های علمیه به خاطر گرفتار شدن در سکولاریسم مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. از نظر وی، حوزه‌ها از پرداختن به مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که نظام سیاسی و جامعه با آن درگیر هستند، اجتناب کرده و به جای آن به مسائل سنتی مرتبط با دینداری فردی متمرکز هستند که به معنای سکولاریسم حوزه‌های علمیه است. راهکار وی، تمرکز حوزه‌های علمیه بر مسائل جدید و اخذ دستور کار خود از اجتماع است، نه پرداختن به مسائل ذهنی و غیرمرتبط با نیازهای اجتماعی. اما، آیا این راهکار به معنای خروج حوزه‌های علمیه از دایره سکولاریسم است؟ ◀️سکولاریسم (Secularism) را می‌توان به معنای «جدایی سیستم اجتماعی و آموزشی از دین»، «جدایی دولت از مؤسسات دینی»، «نفی تبعیض علیه افراد به نام دین یا تعریف هویت شهروندی براساس هویت دینی» و «عدم مشارکت دین در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی روزمره» دانست. همچنین، دیکشنری بریتانیکا آن را به معنای «جنبشی در جامعه در نظر می‌گیرد که معطوف به زندگی دنیوی در مقابل تمایل شدید در قرون وسطی به نادیده گرفتن امور انسانی و تفکر درباره خدا و زندگی پس از مرگ است». ◀️گفتار حسن رحیم‌پور ازغدی بیش از هر چیز ناظر به معنای نخست از سکولاریسم یعنی جدایی دین از سیستم اجتماعی است. لذا، پیشنهاد می‌دهد که حوزه‌های علمیه با درگیر شدن با مسائل جدید خود را از سلطه رویکرد سکولار نجات دهند، اما در تعبیر دوم که به معنای دنیوی شدن و گسست میان زندگی اخروی و زندگی دنیوی است، می‌توان ایده رحیم‌پور را نه خروج از سکولاریسم بلکه تشدید دنیوی شدن فقه دانست. ◀️در واقع، روش پیشنهادی رحیم‌پور ازغدی برای غلبه بر سکولاریسم یعنی اخذ پرسش‌ها و مسائل از جامعه و تلاش برای ارائه حکم بر آنها، روش مسلط بر فقه سنتی از گذشته تاکنون بوده است. آنچه، فقه سنتی را دچار عقب افتادگی کرده، تحول در زمینه‌های جامعه‌شناختی و ایجاد جامعه نو است که به‌طور اساسی از جامعه سنتی متفاوت است. در این میان، حیات حوزه‌های علمیه و فقه سنتی، در پیوند با جامعه سنتی ادامه یافته است. این وضعیت باعث عدم ورود نیازهای جامعه نو به درون برنامه‌های آموزشی و پژوهشی حوزه‌های علمیه گردیده است. تأکید بر ضرورت پیوند حوزه‌های علمیه با نیازهای جامعه نو، باعث تحول در سرشت فقه و دانش فقهی که به تعبیر سخنران سکولار است نمی‌شود، بلکه تنها افق فقه را از عالم سنتی به عالم مدرن تغییر جهت می‌دهد. ◀️اما تبعات این تغییر افق برای فقه سنتی چیست؟ پاسخ دنیوی شدن بیشتر فقه. اگر عالم جدید در گسست از عالم قدسی سازمان یافته است، تمرکز بر مسائل و نیازهای آن به معنای دنیوی شدن بیشتر نظام فقهی است. این مسئله با فهرستی که سخنران از دستورکارهای جدید فقه به زعم خود عرضه می‌کند، عیان می‌گردد؛ فقه نوین بیش از هر چیز درگیر اقتصاد و نظام بانکداری، نظام قضایی، سیاست خارجی و ... است و مسئله رستگاری فردی که بخش عمده‌ای از فقه سنتی را تشکیل می‌دهد و فقه از این زاویه به کردارهای روزمره نظر می‌کند، چندان دیگر در این نظام دانش جایگاهی نخواهد داشت. ◀️نظرگاه سخنران از جنبه دیگری نیز به سکولار شدن فقه می‌انجامد. فقه در تعریف سنتی یعنی صدور حکم شرعی از ادله تفصیلی. اما، سخنران بیشتر انتظار دارد که دانش فقه جانشین علوم اجتماعی گردد و به تحلیل نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدید بپردازد و برای رفع مشکلات این نظامات راهکارهایی عرضه نماید. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠شکاف‌های متراکم در روابط مراجع تقلید و طلبه‌های جوان 🖋رضا تاران ⬅️محمدتقی اکبرنژاد با شعار تحول‌ کتب درسی، تبریزیان با ترویج طب اسلامی، صمصام‌الدین قوامی با طرح امامت و امارت، حسن میلانی در ضدیت با فلسفه و عرفان و… با رویکردهای انتقادی، هرکدام طیفی از طلبه‌های جوان حوزه علمیه قم را تحت تأثیر قرار داده‌ و اتوریته و اقتدار نهاد مرجعیت را با چالش‌هایی مواجه کرده‌اند. هرچند اختلاف نظر بین طلاب و مراجع تقلید در تاریخ حوزه علمیه کم و بیش دیده می‌شود، اما هیچ‌گاه این‌گونه آشکار، گسترده و بعضا ساختارشکنانه نبوده. این تنش‌ها می‌تواند نشان‌دهنده وجود شکاف‌هایی در رابطه طلبه‌های جوان و علمای رده بالا در حوزه علمیه باشد که بستر چنین فعالیتهایی را آماده می‌کند. ⬅️در مباحث اجتماعی از دو نوع شکاف سخن می‌گویند: شکاف‌های متراکم و شکاف‌های متقاطع. شکاف‌های اجتماعی ممکن است یکدیگر را تقویت یا تضعیف کنند یا تحت تأثیر عواملی دیگر به وضعیت فعال درآیند. شکاف‌ها اگر در ارتباط با یکدیگر شکل موازی یا متراکم به خود بگیرند، باعث تقویت یکدیگر می‌شوند و این امکان وجود دارد که فعال شوند. شکاف‌های متقاطع یکدیگر را تضعیف می‌کنند. چهار شکاف آموزشی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میان مراجع تقلید و اساتید رده بالای حوزه علمیه با طلاب در یک راستا قرار گرفته و فعال شده‌ است. ⬅️شکاف آموزشی: بخش‌های سنتی حوزه علمیه و مراجع تقلید معتقد هستند برای تسلط بر فقه و اندیشه‌های اسلامی، طلبه‌ها باید کتاب‌های کلاسیک حوزه علمیه را بخوانند. طلبه‌ها تصور می‌کنند خواندن این کتاب‌ها نیاز به مدت زمان مثلاً پانزده تا بیست سال دارد؛ ضمن آن‌ که پاسخگوی نیازهای جامعه نیست. همین مسأله باعث شده است کلاس‌های دروس سنتی حوزه علمیه خلوت شود و مدیریت حوزه را مجبور کند در برگزاری کلاس‌ها، حضور و غیاب اجباری را در پیش گیرد. تغییر و تحول کتاب‌های درسی موافقان و مخالفان جدی دارد. طرفداران تغییر کتاب‌ها، ذهن طلاب جوان را نسبت به کتاب‌های درسی مورد تأیید مراجع تقلید مخدوش کرده‌اند و احیاناً راه و روش مورد تأیید مراجع تقلید را غیرمؤثر جلوه می‌دهند. ⬅️شکاف اقتصادی:‌ طلبه‌های جوان در درس‌های اخلاق و جلسات علما از زهد علی(ع) و زندگی سخت علمای گذشته شنیده‌اند؛ اما در رفت و آمدها و زندگی در فضای قم احساس می‌کنند زندگی برخی از علما، فرزندان علما و اطرافیان بیوت و وابستگان سنخیتی با زهد علی(ع) ندارد و شاید دردناک‌تر این بوده است که این بخش از حوزه، خود را پشت ویترین زندگی طلاب تهیدست قرار داده‌اند. حال ممکن است برداشت طلبه‌ها درست نباشد یا برخی از علما توجیهایی درباره زندگی خود داشته باشند؛ اما مهم ذهنیتی است که طلبه‌ها دارند. ⬅️شکاف سیاسی: سلیقه‌های سیاسی علما و مراجع تقلید با طلاب جوان در یک راستا قرار ندارد. اگر کسی مواضع مراجع تقلید و طلبه‌های جوان را از سال ۷۶ تا همین امروز مرور کند می‌تواند این تفاوت‌ها را مشاهده کند. ممکن است کسی بگوید طلاب جوان تحت تأثیر مراکز غیر حوزوی چنین نگاه‌هایی پیدا کرده‌اند و این اتفاق را انحراف از سیره تربیتی حوزه بداند؛ اما مسأله نگارنده‌ی این یادداشت بررسی منشأ و علت این نگرش‌ها نیست. ⬅️شکاف اجتماعی: طلبه‌ها ارتباط بیشتری در بین مردم دارند؛ با خویشاوندان خود در ارتباط هستند؛ نقدها، کنایه‌ها و تحقیرها را می‌شنوند و لمس می‌کنند؛ نگاه‌های سنگین مردم ناراضی از اوضاع جامعه بر روی آنها متمرکز است. علمای رده بالا ارتباط کمتری با مردم کوچه و بازار دارند و بیشتر با عده‌ای از مریدان که برای تقدیم وجوهات آمده‌اند دیدار دارند و احتمالاً شکایت‌ها و ناراحتی‌های جامعه را از زبان آنان بشنوند. این دو نوع سبک زندگی اجتماعی شکافی را در منزلت اجتماعی آنان ایجاد کرده است. 🔴چهار شکاف آموزشی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در موازات هم قرار گرفته‌ و همدیگر را تقویت می‌کنند. طیف وسیعی از طلبه‌ها تربیت شده‌اند که نه دل خوشی از سیستم آموزشی حوزه دارند، نه وضعیت زندگیشان با علمای رده بالا قابل قیاس است و نه از نظر سیاسی هم‌سلیقه هستند؛ ضمن آن که بیشتر فشارهای اجتماعی بر آنان وارد می‌شود. در چنین وضعیتی است که هر جریانی می‌تواند طلبه‌های حوزه را به سمت و سوی خود جذب کند. این یک واقعیت است که بدنه طلاب حوزه علمیه همراهی چندانی با مراجع تقلید و اساتید عالی‌مقام ندارند. این که نگاه آن‌ها درست است یا نه، مسأله اصلی نیست؛ بلکه مهم ذهنیتی است که وجود دارد و تحولات فضای عمومی حوزه علمیه را سامان می‌دهد؛ تجمع اخیر مدرسه فیضیه و حواشی آن در چنین بستری شکل می‌گیرد. تا این زمینه‌ها وجود دارد چنین وقایعی دور از ذهن نخواهد بود و با خطابه نیز این زمینه‌ها از بین نخواهد رفت.(مباحثات) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠"پیکره فوکلی" کانون منازعه سنت و تجدد! 🔸به بهانه هشدار حجت الاسلام رشاد مدیر حوزه علمیه تهران نسبت به ظهور روحانیون فوکولی و کت و شلواری!!!! 🖋مهدی کاظمی زمهریر ⬅️1. مدت ها ، به صرافت افتاده بودم که گزارشی از یک فیلم قبل از انقلاب و ایده های آن برای فهم تاریخ معاصر بنویسم؛ محافظه کاری مانع بود، تا اینکه حجت الاسلام رشاد با دادن عنوان " فوکلی ها " به بخشی از نسل جوان تر حوزه بهانه آن را برای من فراهم ساخت. ⬅️2. تعبیر "فوکلی ها " برای نسلی که در حال پدیدار شدن هستند، و الگوی زیست و خواسته های متفاوتی را نمایندگی می کنند، چندان جدید نیست. یکی از شیوه های مواجه قدیم و جدید، برچسب زنی و طرد یکدیگر است. یکی از "فوکلی ها " ( حجت الاسلام رشاد ) صحبت می کند و دیگری ( رحیم پور ازغدی) از " بی سوادها ". ⬅️3. از منظر دیدگاهی که من در حوزه جامعه شناسی تاریخی دارم، تاریخ مجموعه ای از امکان هاست، که خود را در آینده شکوفا می کند. کنش گران فکری و اجتماعی تنها در چارچوب این امکان هاست که فرصتی برای عمل دارند. به تعبیر مارکس، « آزادی درک (شناخت) ضرورت است». تنها با شناخت ضرورت های تاریخی است که حدود آزادی ما پدیدار می شود. در نتیجه، مواجه با تاریخ و ستیز با امکان های نهفته در آن امری از پیش شکست خورده است. ⬅️4. فیلم «جوجه فکلی (1353 )»، نمایش فرسایش امکان های فعلیت یافته و ظهور امکان های جدیدی است که در تقلا برای فعلیت یابی می باشند. فیلم جوجه فکلی، داستان زوال اخلاق "مردی، مردانگی، لوطی گری " است؛ مردانگی که « قیصر بازاچه نواب» نماد آن است و با حضورش « رعشه به تن همه می افتد»؛ فریدون بازیگر اصلی داستان که فرزند یک لوطیست، تبدیل به " مطرب و آوازه خوانی" شده است که از اخلاقیات مردانه در او خبری نیست. لحظه واپسین فیلم، با پیروزی اخلاق مردانه (صلابت،هیبت، قدرت) بر اخلاقیات زنانه (نرم خویی،ظرافت و عاطفه) به پایان می رسد، اگرچه فریدون جدید دیگر دقیقا لوطی قدیم نیست و در لحظه انتهایی فیلم نه از « گربه را دم حجله کشتن» بلکه از «حقوق زن» سخن می گوید، که این خود خبر از پیروز واقعی می دهد. اما، در روند تاریخ پیروزی با کدام بود؟ ⬅️5. بعد از 5 دهه از ساخت این فیلم می توان نشان داد، کدام پایان غالب شده است: مردسالاری یا زنانگی. صحنه پایانی جوجه فکلی که نمایش دوام فرهنگ مردسالار و تسلیم جوجه فکلی در مقابل آن بود نه تنها با گذشته زمان تحقق نیافت، بلکه شاهد نشر جوجه فکلی ها در جامعه پس از انقلاب هستیم. حال، جوجه فکلی ها نه تنها ناپدید نشدند، بلکه در حال تسخیر مهم ترین نهاد سنتی در ایران هستند. استعاره جوجه فکلی که در گذشته نه چندان دور برای برچسب زدن و تحقیر مردان شهری شده بکار می رفت، حال به برچسبی برای تمایز میان نسل گذشته و جدید حوزه تبدیل شده است. اما، تاریخ یکبار نشان داده است که آینده هیچگاه مغلوب برچسب زنی نمی شود و آنچه باید زاده شود و فعلیت یابد، زائیده خواهد شد و فعلیت خواهد یافت. ⬅️6. بعد از تحریر؛ به گمانم این دو نسل به جای طرد یکدیگر می بایست راهی برای زیستن در کنار هم بیابند. امری که نیاز ما هم در سطح جامعه و هم نهاد حوزه است. اولین گام، توقف برچسب زنی و به رسمیت شناختن یکدیگر می باشد، تا زمینه برای گفتگو و مفاهمه فراهم گردد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠طعم خوش گفتگو! 🔸به بهانه گفتگوی تلویزیونی احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم: 🖊محمد وکیلی ◀️شب گذشته برنامه تلویزیونی «شوکران» با موضوع "عدالت، آگاهی و آزادی در حوزه‌های علمیه" میزبان احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی بود. برنامه ای که با تهیه کنندگی و اجرای پیام فضلی نژاد که به روزنامه نگار و فعال رسانه ای هوشمند و صریح‌گو شهرت دارد به گفت‌وگوهاى چالشى با متفکران و شخصیت‌هاى تراز اول فکرى و فرهنگى کشور می پردازد. حضور واعظی در این برنامه، زمینه ای شد برای طرح مهمترین سوالات و مسائل مطرح پیرامون حوزه های علمیه و روحانیت که به نظرم مهمترین مباحث مطرح شده در این برنامه را در چند محور می توان خلاصه کرد: 🔸1. حوزه علمیه نسبت به وضعیت امروز جامعه باید پاسخگو باشد و نمی تواند خود را کنار کشیده و بی تفاوت نشان دهد. چرا که این نظام و این مدل حکومت بر اساس ایده حوزوی و توسط یک مرجع تقلید پایه گذاری شده است و به همین دلیل، حوزه و روحانیت همچنان که نسبت به حدوث و ایجاد این نظام، در وسط میدان بوده، در بقا و تدام آن نیز در وسط میدان است. 🔸2. پذیرش تنوع و تکثر علمی، از ضروریات یک محیط علمی است و با توجه به اینکه محیط حوزه علمیه قم در درجه اول یک محیط علمی است، طیف های مختلف فکری نیز در این محیط فعال هستند، لذا توقع اینکه از چنین محیطی صدای واحد و یک دستی شنیده شود، توقعی بی جاست. در هیچ محیط علمی دیگری نیز نمی توان این یک دستی را پیدا کرد. 🔸3. حوزه علمیه طی سالهای اخیر در چند محور تولید و عرضه داشته است. از جمله کادرسازی و تربیت نیرو برای نظام اسلامی، تربیت افراد جهت حضور در محیط های علمی و دانشگاهی و نیز پژوهش و تولید علم؛ همه این ها در کنار تربیت مبلغ جهت تبلیغ و ترویج دین بوده است. 🔸4. یکی از دلائل وضعیت موجود که شکاف بین نهادهای حوزوی و عرصه جامعه ایجاد شده، به‌ کارگیری تولیدات است. امروزه در حوزه های علمیه تولید علم که شامل نظریه، تئوری، راهکارها و برنامه ها صورت می گیرد (ممکن است در حد مطلوب نباشد اما به هر حال تولید صورت می گیرد) اما امکان به کارگیری همین حد از تولید هم فراهم نمی شود که این مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد نه در حوزه علمیه. به عنوان مثال تبدیل این تولیدات به قانون که وظایف قوه مققنه است تا استفاده از آن در سایر قوا. ◀️در کنار این نکات، به چند محور از انتقادات نیز اشاره شد از جمله: 🔸5. بعد از انقلاب توسعه کالبدی و فیزیکی اتفاق افتاده است اما این توسعه کالبدی آنگونه که باید، به توسعه علمی منجر نشده است که نیاز به بررسی عوامل و دلائل دارد. 🔸6. فضای آزاد اندیشی که مقدمه تولید و توسعه علم، دانش و نظریه است، نسبت به قبل کمتر شده است و این مسئله می تواند در رونق حوزه علمیه اثر منفی بگذارد و مانع تحرک علمی گردد. مخصوصا نسبت به نواندیشان و مصلحان آستانه تحمل ها کم شده است. 🔸7. مراودات علمی با جهان اسلام کم شده است. در سابق طلاب با آثار و نظریات اندیشمندان مسلمان و مخصوصا جهان عرب آشنایی بیشتری داشتند و تعامل علمی بین مراکز علمی در جهان اسلام برقرار بود؛ ولی امروزه آشنایی طلاب با آثار نظریات غربی ها بیشتر از آشنایی با نظریات علمای جهان اسلام است. که در نتیجه آن، حضورمان در محیط های علمی جهان اسلام کم شده است که این می تواند خطرناک باشد. یکی از دلائل آن این است که نظام آموزشی تابع سیاست ها شده است. ◀️ادامه حضور مدیران مهمترین نهادهای حوزی و گفتگوی صریح و چالشی به آن شکلی که در برنامه شوکران اتفاق افتاد، می تواند فتح بابی باشد برای گفتگوهای بعدی تا بتوان در محیطی به دور از سیاست زدگی، به درکی واقعی و منصافه از وضعیت فعالیت های حوزه های علمیه دست یافت. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تعدد نهادهای حوزوی و تبعات ناخواسته!/آسیب شناسی وضعیت موجود نهادهای حوزوی ⬅️مدتیست حوزه علمیه از طرف مردم و حاکمیت مورد مطالبه قرار می گیرد و هردو به یک دلیل مشترک!. حوزه علمیه مبدع و محدث نظام جمهوری اسلامی بوده است و به همین دلیل نیز در تمام دستاوردها و بالتبع ضعف و ناکارآمدی های وضع موجود نیز شریک است. نکته ای که در گفتگوی اخیر رئیس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم در برنامه شوکران نیز بدان تصریح شد. ⬅️اما چرا حوزه های علمیه آنگونه که توقع می رود و آنگونه که مورد انتظار است، نمی تواند نقش فعال خود را بازی کند و تحرک لازم برخورد نیست؟ ⬅️اگر به صورت نسبی این فرضیه را بپذیریم، در کنار دلائل و عوامل متعددی که برای آن می توان برشمرد، یکی از مهمترین دلائل این کم تحرکی و انفعال را باید در تعدد ساختاری مراکز راهبری و سیاست گذاری حوزه های علمیه دانست. ⬅️تصور کنید کسی که بیرون از حوزه علمیه است وقتی از جامعه الزهرا اسم می برد، در پاسخ بشنود که جامعه الزهرا ارتباط ساختاری و سازمانی با مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران ندارد و نهادی است مستقل از مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران با مدیریتی مستقل. ⬅️و باز تصور کنید وقتی از مرکز خدمات حوزه های علمیه سوال می شود، پاسخ داده شود مرکز خدمات ساختاری است مستقل با هیئت امنا و مدیریت مستقل که هیچ ارتباط ساختاری و سازمانی با مدیریت حوزه های علمیه ندارد. ⬅️و باز دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، نهادی است مستقل از مدیریت حوزه های علمیه، مرکز خدمات حوزه های علمیه و مدیریت حوزه علمیه خواهران دارد. ⬅️و باز وقتی از مرکز مدیریت حوزه های علمیه نام برده می شود، منظور مدیریت حوزه های علمیه برادران است که حتی شامل حوزه علمیه خراسان و اصفهان هم نمی شود. ⬅️خلاصه آنکه مرکز مدیریت برادران از خوهران جداست، این دو از دفتر تبلیغات حوزه علمیه جداست، و این سه از مرکز خدمات حوزه های علمیه جداست و این چهار نهاد از حوزه علمیه خراسان و اصفهان جداست و جدا بودنشان هم بدین معناست که شورای سیاست گذار، هیئت امنای مستقل و مدیریتی مستقل دارند بدون هیچ ارتباط ساختاری و سازمانی با دیگری اما همه آنها پسوند «حوزه های علمیه» را یدک می کشند! ⬅️مشکل عدم ارتباط و تعامل سازمانی و ساختاری وقتی به سراغ مراکز تابعه این نهادها مثل دانشگاه ها، پژوهشگاهها و مراکز آموزشی پژوهشی و خدماتی می رویم حادتر می شود. ⬅️تبعات طبیعی چنین تعدد و تکثری این خواهد بود: 🔸پژوهشگاهی در حوزه علمیه روی مسائلی پژوهش می کند که نه از دانشگاههای حوزه بیرون آمده و نه از مراکز مطالعات حوزوی و نه از هیج اتاق مسئله یابی. 🔸هزینه های تبلیغی در جایی صرف شوند که مسئله حوزه های علمیه نیست و یا فاقد اولویت است. 🔸از طرف دیگر جذب و پذیرش طلبه بر اساس شاخصه هایی صورت میگیرد که بر اساس نیاز ماموریتهای تبلیغی یا پژوهشی یا تربیت نیرو نیست. 🔸به طلاب و روحانیونی خدمات ارائه می شود که هیچ فعالیتی در راستای وظایف و ماموریتهای حوزوی ندارند. 🔸به دلیل همین تعدد مراکز مدیریت و تصمیم گیری، امکان مدیریت بودجه های حوزه های علمیه از دست رفته است. 🔸تراکم طلبه هایی که بدون هیچ گونه ظرفیت سنجی و نیاز سنجی و استعداد سنجی پذیرش شده اند و اکنون به دلیل فراهم نبودن شرایط بکارگیری این حجم از طلاب، شاهد تراکم و در نتیجه فقر و محرومیت شدید اقتصادی و خدمات حمایتی آنها مواجهیم. 🔸همچنین موازی کاری، بر زمین ماندن مسئولیت ها و ماموریت ها و دهها مشکل دیگر، نتیجه چنین تنوع و تشتتی است. ⬅️مدیران و ‌مسئولان حوزی اگر به دنبال افزایش بهره وری هستند، اگر عزم جدی برای حضور فعال در جامعه و ایفای نقش محوری دارند، فقط کافیست از این همه تنوع و‌ تعدد و تشتت بکاهند. ( به نقل از مباحثات http://mobahesat.ir/ ) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠یک پیشنهاد مهم! 🖋استاد شهید مرتضی مطهری ⬅️...در اینجا من پیشنهادی دارم که برای پیشرفت و ترقی فقه ما بسیار مفید است. این را قبلا مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم یزدی فرموده اند و من پیشنهاد ایشان را عرض میکنم. ایشان گفته بودند چه لزومی دارد که مردم در همه مسائل از یک نفر تقلید کنند؟ بهتر این است که قسمت های تخصصی در فقه قرار دهند؛ یعنی هر دسته ای بعد از آنکه یک دوره فقه عمومی را دیدند و اطلاع پیدا کردند، تخصص خود را در یک قسمت معین قرار دهند و مردم هم در همان قسمت تخصصی از آنها تقلید کنند. مثلا بعضی رشته تخصصی خود را عبادات قرار دهند و بعضی معاملات و بعضی سیاسات و بعضی احکام ( احکام به اصطلاح فقه)، همان طوری که در طب این کار شده و رشته های تخصصی پیش آمده، هر دسته ای متخصص یک رشته از رشته های پزشکی هستند: بعضی متخصص قلب می باشند، بعضی متخصص چشم، بعضی متخصص گوش و حلق و بینی و بعضی متخصص چیز دیگر. اگر این کار بشود، هر کسی بهتر می تواند تحقیق کند در قسمت خودش. گمان می کنم در کتاب الکلام یجر الکلام تألیف آقای سید احمد زنجانی (سلمه الله) این مطلب از قول ایشان چاپ شده. این پیشنهاد، بسیار پیشنهاد خوبی است. و من اضافه میکنم که احتیاج به تقسیم کار در فقه و به وجود آمدن رشته های تخصصی در فقاهت، از صد سال پیش به این طرف ضرورت پیدا کرده و در وضع موجود یا باید فقهای این زمان جلوی رشد و تکامل فقه را بگیرند و متوقف سازند و یا به این پیشنهاد تسلیم شوند. 🔸تقسیم کار تخصصی در علوم زیرا تقسیم کار در علوم، هم معلول تکامل علوم است و هم علت آن؛ یعنی علوم تدریجا رشد می¬کنند تا می رسند به حدی که از عهده یک نفر تحقیق در همه مسائل آنها ممکن نیست، ناچار باید تقسیم بشود و رشته های تخصصی پیدا شود. پس تقسیم کار و پیدایش رشته های تخصصی در یک علم نتیجه و معلول تکامل و پیشرفت آن علم است و از طرف دیگر با پیداش رشته های تخصصی و تقسیم کار و تمرکز فکر در مسائل بخصوص آن رشته تخصصی، پیشرفت بیشتری پیدا می کنند. در همه علوم دنیا از طب و ریاضیات و حقوق و ادبیات و فلسفه، رشته¬های تخصصی پیدا شده و همین جهت، آن رشته ها را ترقی داده است. 🔸شورای فقهی پیشنهاد دیگری هم دارم که عرض می کنم و معتقدم این مطالب هر اندازه گفته شود بهتر است، و آن اینکه در دنیا در عین اینکه رشته های تخصصی در همه علم ها پیدا شده و موجب پیشرفت ها و ترقیات محیر العقول شده، یک امر دیگر نیز عملی شده که آن هم به نوبه خود یک عامل مهمی برای ترقی و پیشرفت بوده و هست، و آن موضوع همکاری همفکری بین دانشمندان طراز اول و صاحبنظران هر رشته است. در دنیای امروز دیگر فکر فرد و عمل فرد ارزش ندارد، از تک روی کاری ساخته نیست، علما و دانشمندان هر رشته دائما مشغول تبادل نظر با یکدیگرند، محصول فکر و اندیشه خود را در اختیار سایر اهل نظر قرار می دهند، حتی علمای قاره¬ای با علمای قاره دیگر همفکری و همکاری می کنند. در نتیجه این همکاری¬ها و همفکری ها و تبادل نظرها بین طراز اولها ، اگر نظریه مفید و صحیحی پیدا شود زود تر منتشر می شود و جا باز می کند و اگر نظریه باطلی پیدا شود زود تر بطلانش روشن میشود و محو میگردد، دیگر سالها شاگردان آن صاحب نظر در اشتیاه باقی نمی مانند. متأسفانه در میان ما هنوز نه تقسیم کار و تخصص پیدا شده نه همکاری و نه همفکری، و بدیهی است که با این وضع انتظار ترقی و حل مشکلات نمی توان داشت...» _مقاله اجتهاد در اسلام. مرتضی مطهری http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در 200 سال اخیر، غیر از کتاب‌های قدیم فقهی، کتابی به فقه اضافه نشده است ▪️حجت‌الاسلام مجتبی الهی خراسانی ⬅️موضوعات مستحدثه چندوجهی است و به همین دلیل دارای پیچیدگی‌هایی هستند. دلیل چندوجهی بودن آن‌ها، آمیختگی زندگی با فناوری، بُعدهای مختلف زندگی آدمی و سهم دانش‌های مختلف در مدیریت پدیده‌ها و کالاها است. ⬅️مثلاً آلبوم‌های موسیقی که امروزه خلاصه در خواندن و شنیدن نمی‌شوند و دارای فرآیند تولید، ساخت، ضبط، اجرا و ... هستند، دارای وجوه مختلفی‌اند. برخی وجوه آن مربوط به هنر، برخی مربوط به اقتصاد و تجارت، برخی مربوط به حوزه حقوق و مالکیت هنری و برخی مربوط به بازتاب اجتماعی هستند. ⬅️نتیجه چندوجهی بودن مسائل، چند تباری بودن آن‌ها را در پی دارد؛ بنابراین پدیده‌های امروزه صرفاً به‌وسیله فقه همراه با موضوع شناسی، توسط عرف، حل نمی‌شوند؛ بلکه نیاز به آشنایی بادانش های مختلف است. حتی نگاه به وجوه مختلف موضوع از منظر دانش‌های مختلف، نتیجه‌های متفاوتی در پی دارد. ⬅️مسئله دیگر پارادوکس‌هایی است که فقه معاصر با آن‌ها روبرو است. دوگانه روشمندی و نوگرایی دوگانه‌ای است که عدم وجود پیشینه تحقیق در مسائل مستحدثه از طرفی و از طرف دیگر چارچوب‌های اجتهاد و الزامات مربوط بدان، کشاکش میان این دو را به همراه دارد. ⬅️نص گرایی موجب ایستایی شده و ما را ملزم به فقه حداقلی خواهد کرد. عرف زدگی نیز مشکلاتی داشته و منجر به انسداد فهم نصوص خواهد شد. ⬅️پیشنهاد این است که تعمیق رویکرد اجتهادی در فقه مستحدثات صورت گرفته و قلمرو نص و عرف، دوباره بازخوانی شود. همچنین سیره عقلا بازخوانی شده و بین روایاتی که به دنبال ایجاد شبکه‌اند و روایاتی که صرفاً استفتائی هستند، قائل به تفاوت شویم. ⬅️مسئله دیگر توسعه ظرفیت فقه برای هضم و بازتولید موضوعات جدید است. هنوز مستحدثات در حاشیه فقه است و در 200 سال اخیر، غیر از کتاب‌های قدیم فقهی، کتابی به فقه اضافه نشده است. شاید نیاز به کتاب الفن و کتاب الصحه داشته باشیم. از طرفی ظرفیت فقه برای پذیرش معتبر دستاوردهای موضوع شناسی علوم جدید وجود ندارد. ⬅️مسئله دیگر جهانی‌سازی ادبیات فقه است. ادبیات علمی فقه باید قابل مفاهمه باشد. قابل مفاهمه و مبادله با دیگر مذاهب و با دیگر علوم؛ مانند مدیریت، حقوق و سیاست و نیز با فلسفه‌های مضافِ دیگر علوم؛ مانند فلسفه حقوق. درصورتی‌که جهانی‌سازی ادبیات صورت گیرد، سفره فقه و اصول برای ارزیابی دیگر علوم گسترده خواهد شد. از حالت صرف جاذبه یا دافعه خارج‌شده و مدل ارزیابی دیگر علوم تدوین خواهد شد.(به نقل از شبکه اجتهاد) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠بعضی طلبه‌ها انگیزه ندارند چون فکر می‌کنند حوزه حرفی برای گفتن ندارد! 🔊محمدجواد فاضل لنکرانی ⬅️باور داریم که حوزه می تواند در دنیا پاسخ گو باشد و اگر کسی بپرسد آیا حوزه می تواند در بخش اخلاق جهانی و بشری تحول آفرین باشد؟، باید گفت، بله قطعا این گونه است. علوم کاذبی که غرب تولید کرده نتوانسته اثرگذار باشد، ولی ما معتقدیم که به برکت عترت و قرآن، از منابع وحیانی قوی برخوردار هستیم که از آن استفاده نشده است. این درهمه مسائل مانند فقه این گونه است. ⬅️در گذشته بادیگران مشورت می کردیم و به آنها می گفتم روی چه موضوعاتی در حوزه می توان تحول آفرین بود، بعضی معتقد بودند در حوزه کف گیر به ته دیگ خورده است. درحالی که این حرف درستی نیست، چون بسیاری از موضوعات است که می توان در آنها نقش آفرینی کرد. اگر در حوزه مباحثی اصیل توحیدی را بیان کنیم دیگر مجالی برای داعش و سلفی گری نیست. همه سخن روی توحید است و متأسفانه در ارائه این بحث تلاش ما در حوزه ناتمام مانده است. ⬅️چرا بعضی طلبه ها انگیزه ندارند چون باور ندارند که حوزه می تواند در موضوعات مختلف حرف برای گفتن داشته باشد. باید هر کسی در حوزه، فعالیت علمی می کند، لازم است به این مسئله توجه کند، حوزه می تواند در موضوعات جدید تحول آفرین باشد. این امر زمانی محقق می شود که موضوعات جدید در حوزه استخراج شود و به این باور برسیم که می توانیم این گونه عمل کنیم. ⬅️اگر مجتهد و مفسر به اجتهاد و تفسیر باور نداشته باشند، نمی توانند فقیه و مفسر شوند. آنچه که انگیزه را در حوزه افزایش می دهد باور و اعتقاد است. مسئولین حوزه باید به فکر تقویت انگیزه و باورهای طلاب باشند که حوزه می تواند در موضوعات مختلف اثر گذار باشد. توجه به این مسئله حوزه را رشد می دهد. باید برای تقویت انگیزه، اتاق فکری تشکیل داد. الان منابع در متون دینی وجود دارد و برای استخراج این متون به انگیزه قوی و باور نیاز است.(نامه های حوزوی) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠مرزهای توسعه و پویایی فقه باید گسترده شود. 🔊آیت الله اعرافی رییس جامعه المصطفی العالمیه (مراسم آغاز سال تحصیلی المصطفی) ⬅️فقه باید مسائل نو را پاسخ بدهد و هم ابواب و بخش های جدید در فقه جای خود را باز کند که البته فقه داستان وسیعی دارد و بحمدلله نظام آموزشی حوزه های علمیه و المصطفی هیچگاه راکد و ساکن نبوده است هرچند هنوز به آمال و آرزوهای خود نرسیده ایم. ⬅️وجود نزدیک به ۱۵ رشته در حوزه فقه در نظام آموزشی المصطفی پیش بینی شده است و افراد زبده را باید در سطح پنج تربیت کنیم و به همین جهت نگاه جدید و اما اصیل و اجتهادی المصطفی در حوزه فقه بسیار مهم و مورد توجه بوده است. ⬅️در حوزه معارف کلامی و عقیدتی نیز با پرسش و دامنه های جدید مواجه هستیم؛ باید همه کلام پیشین خود را صیانت کرده و عمق ببخشیم ولی باید بدانیم آن کلام پاسخگوی همه نیازها نیست، چرخ تحول کلام و فلسفه و عقاید از ضرورت های غیرقابل انکار است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠کانال فقاهت منتشر کرد: نامه سرگشاده "استاد اکبرنژاد" به «مراجع معظم تقلید» عرض سلام و ادب خدمت مراجع معظم تقلید -دامت تأییداتهم الوارف- 🔹از اینکه این نامه را سرگشاده می نویسم پیشاپیش اعتذار می کنم. زیرا امیدی به تسلیم خصوصی آن به دفاتر نداشتم. باز در این شرایط سخت که هرگونه گفتگو و پیشنهادی از سمت شاگرد به استاد حمل بر اسائه ادب می گردد، اعلام می دارم که حقانیّتی در دل ندارم جز اعتلای مرجعیت و مراجع معظم تقلید(حفظهم الله). 🔹سخن را با حدیثی از حضرت امیر(ع) شروع می کنم که فرمود: "لا تَقسِروا أولادَکُم علی آدابِکُم فإنّهُم مَخلوقون لزمانٍ غیرَ زَمانِکُم"؛ توجه به اقتضائیات زمانه و ضرورت تربیت بر اساس آن از مسلمات روش تربیتی انبیای عظام بوده است. حتما سروران معظم در جریان هستند که طلاب عصر ما از حضور در سر کلاس ها لذت نمی برند و از نشاط علمی و سبک بالی معنوی تهی شده اند و در چنگال تحیر گرفتارند و امیدی به آینده خود ندارند و روشنایی برای خود نمی بینند و بر این باورند که بزرگان راه خود را می روند و اعتنایی به آنان نمی کنند و بیشتر حرف می زنند و امر و نهی می کنند اما گوشی برای شنیدن و دستی برای مهر ورزی ندارند و بنای بر تغییر و دیدن افتادن ها و شنیدن شکستن ها ندارند! 🔹 طلبه ای که درباره بزرگان و پدران معنوی خود چنین بیندیشد و آنان را شریک غم فقر و نداری خود نداند و اولویت های خود را در سبد اولویت هایشان نیابد و نتواند به آنان پناه ببرد، آیا جز شکستن و افسردگی چاره ای خواهد داشت؟ 🔹طلبه ها از خود می پرسند چرا بزرگان ما قبول نمی کنند که جامعه فقط فقه نمی خواهد و به مبلغ و متکلم و عالم اخلاق و مشاور و اقتصاددان و هنرمند دین آشنا هم نیاز دارد، پس چرا تنها یک رشته بر همه استعدادها و علاقه ها تحمیل می شود، آن هم در بازه زمانی ده ساله سطوح و ده ساله خارج! 🔹آنان از خود می پرسند؛ حوزه ما اگر پویا بود چطور ممکن بود کتابها صدها سال دوام بیاورند و چرا امروز او محکوم به درس گرفتن آثاری است که ارتباط منطقی میان آنها و دغدغه های جامعه خود نمی یابد؟! 🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا مشکلات معیشتی و بن بست های شکننده مالیشان دیده نمی شود؟ چرا پدران معنویشان گاه ساختمان سازی و روی هم گذاشتن آجرها را بر عرق شرمساری طلاب ترجیح می دهند؟ 🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا مراجع معظم پس از 40 سال که از انقلاب می گذرد و مسائل نوپیدا از در و دیوار بالا می رود، باز هم به همان مسائل هزار ساله مشغولند از قبیل "نکاح و ارث و آیات الاحکام و نماز جماعت و خیارات و..!" 🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا طلبه ها به سیاهی لشکر دروس مراجع بدل شوند و کسی از دست رفتن نشاط جوانی و بی انگیزگی آنان را نبیند؟ 🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا مراجع معظم تقلید در کنار ده ها جلسه درسی که با طلاب دارند، حاضر نمی شوند حتی یک جلسه تریبون را در اختیار فرزندان خود قرار دهند و گوش باشند برای شنیدن حرف های شنیده نشده و دردهای زخم خورده؟ 🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا مراجع از آنان فاصله گرفته اند؛ نه در حجره ای را ناغافل باز می کنند و نه خانه طلبه ای را سرزده به قدوم خود مبارک می سازند؟ 🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا وقتی طلبه ها قربانی بی تدبیری و بی تقوایی برخی روحانی نمایان و سیاست بازان می شوند؛ یکی از ناحیه چشم زخم بر می دارد و دیگری خنجر در قلبش فرو می رود و آن دیگر دشنه در گلویش می نشیند، نه تنها از سوی نهادهای رسمی که حتی از سوی مراجع معظم مورد حمایت قرار نمی گیرند و تیر غربت بر تابوتشان می نشید و با مظلومیت در آغوش خاک پنهان می شوند؟! 🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا حرکت های انقلابی فرزندان دلسوز حوزوی مراجع که بی شک در مواقع خطر بیش از هر طلبه و غیر طلبه ای از حریم مرجعیت دفاع خواهند کرد، به خاطر یک خطای کوچک از سوی مراجع مورد هجمه قرار بگیرد و دستاویزی برای لت و پار کردن بی رحمانه آنان شود و خاکریزی برای دولتمردان تنبل و بی فکر گردد. آیا نمی شد با زبان پدرانه با آنان سخن گفت و حمایت کرد و البته تذکر داد و هدایت؟! ▪️در پایان ضمن عذر پوزش به خاطر جسارت خویش، برای سلامتی و عزت روافزونتان دعا می کنم. (کانال فقاهت) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠کانال فقاهت منتشر کرد: پاسخ محمدتقی اکبرنژاد به اظهارات استاد علیدوست 🔴پیشنهادی به برادر بزرگوار آقای علیدوست: 🔸برای چندین و چندمین بار است که آقای علیدوست(حفظه الله) بر اغلاق و صعوبت متون درسی پافشاری می کنند و از اینکه "خدای ناکرده" متن درسی خوانا و روان شود، برحذر می دارند تا مبادا طلاب نتوانند با متون سلف صالح خود ارتباط بگیرند. 🔸اصل اینکه طلبه دوره اجتهاد –و نه لزوما هر طلبه ای- بتواند با متون گذشته علم ارتباط بگیرد، مطلب درست و ضرورت علمی است. اما آیا تنها راه آن، اغلاق در متون درسی است؟ آیا در سالهایی درازی که پشت سر گذاشته ایم، این ایده، جواب داده و خیل عظیم طلبه هایی که متون مغلق فعلی مانند شرح لمعه و کفایه را خوانده اند، به این غرض نائل آمده اند؟! 🔸وقتی که بالعیان مشاهده می کنید این روش جواب نداده، به جای پافشاری بر آن باید به آسیب شناسی آن بپردازید و مشکل را به مسأله تبدیل کنید. به نظر می رسد برای اینکه به غرض مطلوب آقای علیدوست برسیم لازم است چند کار هم زمان انجام گیرد که عبارتند از؛ 1⃣ به جای اغلاق متون درسی، درس نامه متن خوانی را به دروس جاری حوزه اضافه کنیم. یعنی کتابی برای آموزش خواندن و فهمیدن متون قدیمی و تراث علمی. پیشنهاد بنده این است که از کتابهای مقنع شیخ صدوق، خلاف و مبسوط شیخ طوسی، سرائر ابن ادریس حلی، تذکره الفقهای علامه، شرح لمعه شهیدین، مجمع الفائده و البرهان محقق اردبیلی، مرآه العقول علامه مجلسی، حدائق شیخ یوسف بحرانی، جواهر الکلام شیخ محمد حسن نجفی، مکاسب شیخ انصاری(رحمه الله علیهم) و از معاصرین یکی از متون فقهی شهید محمد باقر صدر(ره)، از هر کدام حدود ده صفحه انتخاب شود و به صورت کتاب آموزش کار با متون تراث درآید. تا طلبه هم با تاریخ علم و رشد آن آشنا شود و هم به جای متون خاص، از متون متنوع بهرمند گردد. 2⃣ از نظر آموزشی نیز این کتابها نباید توسط استاد ترجمه و توضیح داده شود. کما اینکه همین روش باعث تنبلی طلاب شده و طلبه هیچ گاه متن خوانی را فرا نمی گیرد. در این روش طلبه دوره اجتهاد و نه هر طلبه ای، مکلف است متن را بخواند، بفهمد، بحث کند و در نهایت در قالب کارگاه با استاد به بحث و گفتگو بگذارد. 3⃣ خدمت برادر بزرگوار عارضم که تا آقایان فقه و اصول را با عمومی کردن آن از ارزش انداخته اند و تا همه حتی طلبه ای که شرح لمعه را با زور و اجبار به پایان برده، در کنار طلبه مستعد علاقمند در درس خارج شرکت می کند، حوزه فقه سامان نخواهد یافت و پافشاری بر سنت های گذشته هم دردی را دوا نخواهد کرد. 🔸برادر بزرگوار تا کی می خواهید از طلبه ها برای درس خارجتان سیاهی لشکر بسازید و تا کی نمی خواهید از دردهای پیدا و پنهان طلبه ها فریاد کنید؟ تا کی سکوت و چشم بستن بر فاجعه انسانی که در حوزه رخ می دهد؟ 🔸راستی به شهادت وجدانتان چند نفر از طلبه هایی که در درستان شرکت می کنند، طلبه دوره اجتهاد هستند و چند درصد به ناچار در آن شرکت می کنند؟ چرا نمی خواهید از اینها فریاد بزنید. حجت شما و اساتید بزرگوار مثل شما برای روز قیامت چیست؟ -ارادتمند محمد تقی اکبرنژاد http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠معرفی کتاب جدید نظام آموزشی حوزه: «الفائق فی الاصول» ️ ◀️مجموعه فقه معاصر که متشکل از اساتید با تجربه و شناخته شده دروس خارج: قائنی، شهیدی، شب زنده دار، شوپایی، عندلیب، مدرسی یزدی و تحت اشراف مدیریت حوزه های علمیه می باشد از دو سال قبل یکی از برنامه های خود را تالیف کتب جدید فقهی و اصولی برای تدریس در دروس سطح و خارج قرار داد که بخش اول اولین اثر پرمایه و حاصل صدها ساعت تلاش علمی آن اساتید با نام «الفائق فی الاصول» به زیور طبع آراسته و از ابتدای سال تحصیلی 97 ـ 98 جز دروس رسمی حوزه گردیده است. ◀️این اثر در چهار موضوع مهم اصولی و مورد نیاز و کاربردی در مباحث فقه معاصر تالیف گشته است: باب اول: سیره عقلای قدیم و مستحدث باب دوم: سیره متشرعه قدیم و مستحدث باب سوم: قاعده لو کان لبان باب چهارم: تمسک به اطلاقات در موضوعات مستحدثه ◀️در تالیف این کتاب تلاش گردیده ضمن حفظ دقت های خاص اصولی و اجتهادی، با ادبیاتی روان و فصیح و باذکر مثال های خاص فقهی موضوعات کاربردی فوق برای طلاب محترم به طور دقیق بررسی و روشن گردد و با ارجاع به کتب فقهای و اصولیون معاصر و سلف، محققین فعال حوزوی بتوانند بیشتر با تراث علمی شیعه آشنا گردند. ◀️مجموعه فقه معاصر در آینده ای نزدیک با انتشار مباحث مهم اصولی و فقهی زیر که در کتب درسی حوزوی به صورت بحثی مستقل مورد تدقیق و آموزش قرار نگرفته است؛ گامی بسیار مهم در راستای تحول و بالندگی هر چه بیشتر دروس حوزوی بر خواهد داشت؛ موضوعی که همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری و مراجع معظم «دام ظلهم العالی» بوده است. 🔸موضوعات اصولی آینده: بررسی حجیت الغای خصوصیت، تنقیح مناط، اولویت، تناسب حکم و موضوع، مذاق شارع، قیاس، مقاصد شریعت و نیز بررسی حجیت عرف و تطبیقات آن. 🔸موضوعات فقهی آینده: ماهیت شخصیت حقوقی و احکام آن، ماهیت پول و احکام آن، احکام بانک و عقود جدید و ... 🔴حال با ابلاغ مدیریت محترم حوزه های علمیه کتاب «الفائق فی الاصول» امسال به صورت آزمایشی جزء برنامه درسی رسمی حوزه قرار گرفته است و طلاب پایه نهم و دهم حوزه می توانند درس الفائق را در سامانه آموزش انتخاب و ثبت نام کنند و در صورت موفقیت در امتحان کتبی این درس 3 نمره تشویقی به امتحان شفاهی کفایه در صورت کسب نمره حداقل 12 افزوده می گردد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه در مرحلهٔ پژوهش‌های بنیادی مانده است!! گفتگو با حجت الاسلام احمد رهدار -بخش اول ⬅️ضعف حوزه در این است که در مرحله پژوهش‌های بنیادین مانده است؛ درست و عمیق پیش رفته‌اند؛ ولی ابترند؛ چون امتداد اجتماعی ندارند. در بسیاری از مراکز حوزوی تابلوی مرکز راهبردی را داریم که عمدتاً راهبردی نیستند و وقتی داخل می‌شوید از جنس طرح و برنامه است. ما در حوزه استراتژیست تربیت نکردیم. محصول حوزه آدم‌های عمیقِ غیرمفید است. ⬅️مهم‌ترین مؤید تاریخی من انقلاب اسلامی است. هیچ پژوهشگری (غربی، شرقی، اپوزیسیون، خودی و غیرخودی) نسبت حوزه و انقلاب اسلامی را منکر نشده و همه بر این باورند که انقلاب اسلامی مولود حوزه است. بعد از انقلاب امام خمینی فرمودند هر کسی می‌تواند پیش‌نویس قانون اساسی را ارائه بدهد. ۸۰۰ پیش‌نویس قانون اساسی ارائه می‌شود که از کل حوزه‌های علمیه فقط دو پیش‌نویس ارسال می‌شود! همین مسأله نشان می‌دهد که ما آدم‌هایی عمیق و غیرمفید هستیم. ما حتی نمی‌توانیم صورت‌بندی کلان اداری کاری را که خودمان راه انداخته‌ایم انجام بدهیم. ⬅️در مقاله‌ای ایده «سفیر فقیه» را مطرح کردم. چند بار از وزارت امور خارجه به سراغ ما آمدند و پرسیدند شما می‌خواهید چه کاری انجام بدهید؟ گفتیم همان کار شما را به صورت فقهی انجام می‌دهیم. گفتند پروتکل‌هایی وجود دارد که حوزه در جریان نیست. گفتیم ظاهراً قرار بود ما پروتکل‌ها را از دین استنباط و استخراج کنیم! ⬅️سیستم نشر در دست مارکسیست‌هاست؛ سیستم ترجمه هم در دست تربیت‌شده‌های دهه چهل بنیاد فرانکلین در ایران است. آن وقت حوزه نشسته است و حرف می‌زند و گمان می‌کند اگر حرفش خوب است و کتاب خوب باشد، خودبه‌خود پخش می‌شود. مهندسی نشر وجود دارد. ما باید پرونده‌ای باز کنیم و با همان کسانی که در مقابل ما هستند جلسه بگذاریم. آنجا متوجه مهندسی نشر خواهیم شد و اینکه حوزه چه ساده‌اندیشانه در قم نشسته است و فکر می‌کند تألیف کتاب خوب می‌تواند مردم را به سمت آن کتاب جلب کند؛ درحالی که کتاب ما اصلاً به دست مردم نمی‌رسد. ⬅️وقتی می‌گویم معنی اجتهاد باید تغییر کند یعنی کسی که بهتر ضمیر بر‌می‌گرداند خارج شود و آن کسی که اجتهاد او امتداد اجتماعی دارد وارد شود. به قول آقای قرائتی قوی‌ترین کتاب‌های فقه و اصول در نجف نوشته شده و شهر نجف یکی از کثیف‌ترین شهرهای دنیاست. فقیهی در قم داریم که سی سال درس خارج گفته ولی تا تهران نرفته است. ⬅️مسائل ما در پژوهش‌های بنیادین گاهی به دلیل این‌که ارتباطی با واقعیت اجتماعی ندارد، انتزاعی می‌شود. مثلاً در باب دخانیات نوعاً مسأله را به اینجا کشانده‌ایم که حرام است. ملاکمان هم ضرر معتنابه است. آقای مکارم پس از جلسات بسیاری با پزشکان، آن را حرام اعلام کردند؛ اماما اداره دخانیات داریم! حتی برای سیگاری که مرجع تقلیدمان حرام اعلام کرده سوبسید هم می‌دهیم. ⬅️با استاندار ایلام درباره تونلی حرف زده می‌شد که بیست کیلومتر مسیر دو شهر را به هم نزدیک می‌کرد و ۱۲۰ میلیارد هزینه داشت؛ یعنی ۶ برابر هزینه‌ای که در بهترین وضعیت به مؤسسات حوزوی داده شده. آن وقت روحانی ما اینجا نشسته و ضمایر کفایه را برمی‌گرداند و توجه ندارد و نمی‌داند حکومت یعنی چه! مطلقاً عدد و رقم در دستشان نیست! از این آقایانی که هرچند وقت یک‌بار دادشان درمی‌آید و از حرکت روحانیت به سمت حکومت گله می‌کنند بپرسید آیا درباره حکومت و این عدد و رقم ها چیزی می‌دانند؟ - به نقل از سایت مباحثات http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت؛ نیازمند بازتعریف هویت! 🖋محمد وکیلی ⬅️نوع تعامل روحانیت با محیط پیرامون خود در تمام عرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی طی چند سال اخیر، دچار تغییرات اساسی شده است. از طرفی جایگاه روحانیت به عنوان گروه مرجع، مورد خدشه قرار گرفته و گزارشهایی از تنزل قابل توجه جایگاه روحانیت در سلسه گروه های مرجع منتشر شده، از لحاظ اقتصادی برنامه های توسعه ای حوزه های علمیه بیش از آنکه متکی به حمایتهای مردمی باشد به بودجه های دولتی وابسته گشته و از لحاظ سیاسی نشانه هایی از تنزل اعتبارش مشهود است. ◀️این تغییر، موجب بروز واکنشهایی شده که قبل از این سابقه نداشته است. واکنشهایی که در درجات مختلف از طرف طیف های مختلفی صورت می گیرد: شبکه های به اصطلاح آن‌ور آبی برنامه های متنوعی برای بررسی نظام، نقش و کارکرد روحانیت ترتیب می دهند. نشست های مختلف و متنوعی در مورد روحانیت در مراکز علمی مختلف برگزار می شود و پژوهشها و پایان نامه های متعددی اخیرا به این سو سوق داده شده است. این نهاد توسط شخصیتهای مختلفی از رحیم پور تا جلایی پور مورد نقد و کنکاش قرار می گیرد. و نیز از طرف بدنه عمومی اجتماع که به برکت فضای مجازی و شبکه های اجتماعی امکان ایفای نقش فعال یافته اند، مورد اظهار نظر، نقد و ارزیابی قرار می گیرد. تعرض های خیابانی که طی چند سال گذشته افزایش چشمگیری داشته و چندین روحانی مورد تعرض، خشونت خیابانی، ضرب و شتم قرار گرفته و تعدادی نیز کشته شده اند. این چنین مواردی نشان از آن دارد که نوع تعامل روحانیت با جامعه دچار تغییری اساسی شده و به شکل بی سابقه ای اوبژه جریانها و تفکرات مختلف واقع شده است. این چنین تغییری با توجه به گستردگی و عمیق بودنش از لحاظ جامعه شناسی نیازمند تبیین و تحلیل است. ◀️بر همین اساس به نظر می رسد که روحانیت جهت بازیابی تعامل خود با جامعه پیرامونی، نیازمند بازتعریف هویت خویش است، بازتعریفی که حداقل باید سه محور را شامل شود: 🔸تعریف سازمان و نهاد روحانیت و جایگاه روحانیون در این سازمان؛ امروزه این نهاد به حدی از پیچیدگی و متداخل رسیده است که بر اساس نگرش ها و مبانی سابق، امکان درک و تحلیل آن وجود ندارد(کتاب شکل‌گیری سازمان روحانیت شیعه نوشته محمدعلی اخلاقی) 🔸کارکرد و نقش روحانیت: هرچند به کاركرد و نقش روحانیت(به معناي شغل، وظيفه، هدف و...) پرداخته شده اما آن چه مراد است و کمتر بدان پرداخته شده عمل و وظيفه اجتماعي سازمان روحانيت شيعه است. 🔸اشکال و شیوه های ایفای نقش: طی سالهای گذشته ورود مولفه های جدیدی که بدان اشاره خواهد شد، موجب تغییر نقش و وظیفه اجتماعی روحانیت شده است، اما همچنان شیوه ایفای نقش روحانیت در شکل و قالب سنتی خود باقی مانده و توجهی به تنوع اَشکال حضور خود ننموده است. ⬅️در این بازتعریف واقعیتهایی نیز باید مورد توجه قرار گیرد: 🔸1. این بازتعریف نمی تواند در خلا یا در محیط درون روحانیت مشخص گردد، بلکه باید در تعامل با جامعه اتفاق بیافتد، حداقل دو محور از این محورهای سه گانه (کارکرد و شیوه های ایفای نقش) نمی تواند بودن در نظر گرفتن اجتماعی که روحانیت در آن حضور دارد، تعریف و تبیین گردد. 🔸2. به این مسئله توجه نمود که دنیای مدرن ویژگی ها مشخصه هایی دارد که اگر جایگاه، نقش و شیوه عمل بدون توجه به این فضا ترسیم گردد، امکان عمل و کنشگری فراهم نخواهد شد. مهمترین مشخصه و وجه تمایز جهان کنونی با جهان سنت را به تعبییر امیل دورکیم(جامعه شناس فرانسوی)باید در تنوع، تکثر و تفاوت دنیای مدرن و تشابه و یک دستی جهان سنت باید جست. 🔸3. روحانیت باید متوجه باشد که در دنیای جدید رسانه، ابزاری جانبی و عارضی نیست و بدون توجه با نقش و جایگاه رسانه ها روحانیت نمی تواند به ایفای نقش بپردازد. توجه به محوریت رسانه در دنیای مدرن که در نظریه بازنمایی استوارت ها(نظریه پرداز فرهنگی) بر آن تأکید می شود شرط اولیه ایفای نقش و بازیگری است. 🔸4. روحانیت بر خلاف فضای سنت که فاقد رسانه عام و فراگیر بود، هر روز به مدد فضای رسانه ای، صدها رقیب جدی می یابد. چنین فضای رقابتی، از اقتضاعات دیگر دنیای امروز است. این تنوع و تکثر رقیب به حدی است که با توجه به گسترش دین و معنویت فردمحور و خویش‌محور است، هر فردی، خود رقیبی برای روحانیت می تواند باشد. در چنین فضایی هرگونه کنشگری روحانیت بدون توجه به این حجم از تنوع و تعدد رقیب، نتیجه ای جز طرد و انزوا برای روحانیت به بار نخواهد آورد. -به نقل از http://mobahesat.ir http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠با افتخار اعلام می کنیم که از مرحله تدوین اسناد راهبردی عبور کرده ایم. 🔊آیت الله اعرافی مدیر حوزه های علمیه (در جمع مدیران و کارکنان مرکز مدیریت حوزه های علمیه) ⬅️برای تحقق هر تحولی در جامعه، دو عنصر لازم است: ۱. طراحان و برنامه ریزان از آگاهی و آشنایی کافی برخوردار باشند. ۲. اهل اقدام، شجاعت کافی برای عمل داشته باشند. 🔸همچنان که موفقیت هر جامعه ای در گرو داشتن این دو عنصر است، رمز شکست هر جامعه ای نیز، ضعف یا ناتوانی در یکی از این دو عنصر یا هر دو است. جوامع شکست خورده یا فاقد دانش و آگاهی هستند یا اهل اقدام و عمل شجاعانه نیستند. ⬅️دستاوردهای مهم مرکز مدیریت حوزه های علمیه طی دو سال گذشته را در دو محور می توان برشمرد: ♦️طراحی و تدوین اسناد راهنما: 🔸از مهمترین نیازهای ما طراحی و تدوین اسناد راهنما و راهبردی بود که برای هر برنامه ای باید از این مرحله عبور می کردیم که امروز با سربلندی اعلام می کنم که مرکز مدیریت حوزه های علمیه قریب به صد سند و طرح راهنمای حرکت آماده و نهایی کرده است. 🔸این، محور بزرگی بود که باید انجام می شد که انجام شد و با افتخار اعلام می کنیم که از این مرحله عبور کردیم و ان شالله از ابتدای سال آینده، ذهن مدیران ما درگیر اسناد و طرحهای کلان نخواهد بود مگر در حد تکمیل و اصلاح. 🔸هر چند که این اسناد به سرعت نتایج خود را نشان نمی دهد اما ریل گذاری آینده حوزه را تعیین می کند. 🔸از جمله این اسناد و طرحهای کلان می توان به طرح کارویژه روحانیت، طرح آمایش، درختواره رشته های حوزوی، نظام های جامع و چند طرح دیگر اشاره کرد که همه این طرحها در اولین طرح برنامه ۵ساله حوزه تجلی یافته است. ♦️اقدامات اساسی: 🔸در محور دیگر یعنی اقدامات نیز دستاوردهایی داشته ایم. هر چند که در این دو سال در مرحله گذار بوده ایم و در مرحله گذار ضعف ها و نقصانهایی وجود دارد، اما تلاش کرده ایم که در این مدت خللی در فعالیت های روتین ایجاد نشود. 🔸طرحهایی مثل اصلاح نظام آموزشی، امتحانات، نظام پذیرش، راه اندازی کرسی های درس خارج استانها و گروههای علمی مدارس که فقط کلید آن زده شد و در آینده منشا آثار علمی فراوانی خواهد بود، از مهمترین اقدامات ما طی دو سال گذشته است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چرا در آموزش های حوزوی، تغییر جدی نمی کنیم؟ 🖋استاد رسول جعفریان ♦️هر نوع برنامه ریزی آموزشی در حوزه علمیه قم می تواند راهگشای تغییراتی باشد که هم به نفع حوزه است، هم به نفع مردم و هم به نفع ایران. در این یادداشت دکتر رسول جعفریان به طرح دیدگاه های خود پرامون وضعیت نظام آموزشی حوزه های علمیه پرداخته اند: ⬅️اینکه مدیر حوزه های علمیه اخیرا گفته است: دویست رشته و گرایش در یازده حوزه دانشی در حال برنامه ریزی است»، خوب است، اما یک نکته مهم وجود دارد و آن نوع نگاه، نگرش و محتوایی است که به این افراد (طلاب) آموزش داده می شود. ⬅️به عبارت دیگر، تنوع در برنامه ریزی آموزشی، فقط بخشی از مشکل است، و عمده مسأله به نوع نگاه این افراد به مسأله دین و جامعه مربوط می شود. عقلانیت حوزوی، به طور خاص، با هزاران پیش فرض همراه و در هم تنیده است. اگر طلبه نتواند درباره آنها بحث و تردید کند، راه به جایی نمی برد. در واقع، این مسأله شبیه این است که ما در اصلاح متون درسی، فقط به فصل بندی و سر و صورت کتابهای درسی بپردازیم و از خط عبدالرحیم عبور کرده، به چاپ علمیه و از آنجا به حروفچینی فلان ناشر روز در پاساژ قدس و مجتمع ناشران برسیم، یا متن را با چند پرسش همراه کنیم. ⬅️تغییر دادن درون فکر این افراد، آشنا کردن آنها با معارف جدید، ایجاد تنوع و پذیرفتن نوعی تکثر اندیشه ای، تقویت خلاقیت فکری و نوآوری، همه مهم است. جالب است که این افراد، در همین نظام آموزشی که سی سال است برای آن کار می شود، تربیت شده، اما وقتی وارد جامعه می شوند، مانند شمار فراوانی از فارغ التحصیلان جامعة الزهراء، زیر فشار باورهای عامیانه مردم، همان اندک روشنگری که دارند، از دست می دهند و اسیر این باورها می شوند، و هنوز چند روز نگذشته، خودشان به عنوان عامل افزایش این باورها تبدیل می شوند. ⬅️تصور بر این است که ساختار دستگاه های عمومی تبلیغی در کشور هم به علاوه روند سیاسی کشور، موید آنهاست. به هر روی، حواسمان باشد، همه بودجه و وقت را صرف برنامه ریزی آموزشی نکنیم، فکر ترویج نوعی شفافیت، علم خواهی عمیق که قرآن روی آن تأکید دارد، تقویت نگاه های متفاوت، ایجاد فضای مناسب برای اندیشه ای آزادتر و حتی تقویت مباحثات دینی و تقویت تحمل برای شنیدن و فکر کردن در باره آراء مختلف باشیم. بدون شک، بخش مهمی از کار، آشنایی با تحولات مربوط به دین و فکر دینی در آن سوی دنیاست. ⬅️ما با اهل کتاب، نقاط بسیار مشترکی داریم، و سرنوشتی که آنها پشت سر گذاشته اند، از جهات زیادی برای ما آموزنده است. مرور بر آنها، از سر علم خواهی، نه فقط موضع گرفتن و از اول به هدف پاسخ دادن، می تواند ما را در تقویت حوزه ای فکورتر آماده کند. شاید این نتیجه گیری مستقیم مطالب بالا نباشد، اما باید بگویم، نفس این که غالب پایان نامه های حوزوی، ارزش مرور ندارد، دقیقا در این است که اندیشه ای پشت سر آنها جز اثبات اثبات شده ها ندارد، و الا مشکل فقط در شکل و شمایل آنها و فصل بندی و رعایت موازین رساله نویسی نیست. -به نقل از http://mobahesat.ir http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در فقه چیزی به نام نظام نداریم/ اسلام در اقتصاد و سیاست و امور قضائی نظام ندارد! 🔸اظهارات چالش برانگیز استاد محمدجواد فاضل لنکرانی: ♦️اگر فقهی به نام فقه نظامات وجود داشت می بایست امام راحل به آن می رسید و می گفت. ♦️ما این مقدار که در فقه کار کردیم چیزی به نام نظام نداریم، نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام قضایی، نباید این عنوان چشم و گوش ما را پر کند که بگوئیم اسلام نظام دارد، نه، اسلام در هر زمینه‌ای احکام جزئی دارد، قواعد دارد. ♦️آقایانی که قائل هستند که ما نظام اقتصادی داریم، می‌گویم هر موضوعی در نظام اقتصادی با هم ارتباط تنگاتنگ دارد، در نظام اقتصادی موضوعات را منفرداً و مستقلاً نمی‌شود دید، در فقه فردی هر موضوع مستقلی را فقیه استنباط می‌کند ولی در اقتصاد باید همه موضوعات را با هم و در کنار هم، و چیزهای عجیبی آدم در این مقالات می‌بیند. ♦️ما اگر بخواهیم شئون فرهنگی، شئون اقتصادی، شئون سیاسی را، رنگ دینی بدهیم، باید نظام را استخراج کنیم، اگر از مرحوم شهید صدر رضوان الله علیه(که معتقد به نظام سازی است) سوال کنیم کاشف این نظام چیست؟ بالاخره از کجا به این نظام که شما مدعی هستید پی ببریم؟ ایشان می‌گوید اتفاقاً اینجا باید از رو بنا به زیربنا رسید، از همین فقه موجود و احکام موجود باید به زیربنا رسید، می‌گوئیم اولین سؤال این است که این فقه موجود با اجتهاد مجتهدین مختلف است، پس هر مجتهدی خودش باید یک نظام خاصی استخراج کند چون شما کاشف دیگری برای رسیدن به آن نظام ندارید غیر از همین مسائل روبنایی. ♦️در مسائل روبنایی در اقتصاد، در هر فرعی از آن، در مالکیت خصوصی، اقوال، انظار، مختلط است، با اختلاف انظار چطور می‌شود به نظام رسید؟ اگر یک فقهی داشتیم، احکام واحدی داشت هیچ اختلافی هم در آن نبود اینجا ثبوتاً ممکن بود بگوئیم به نظام می‌رسیم ولی با وجود اختلاف چطور می‌توانیم به نظام برسیم؟ و ثانیاً شما وقتی در اقتصاد می‌گوئید ما نظام اقتصادی داریم، در سیاست می‌گوئیم نظام سیاسی داریم، در قضاوت باید بگوئید نظام قضایی داریم؟ باز یک سؤال دیگر پیش می‌آید که خود این نظام‌ها چه نظامی دارد؟ بالاخره اینها زیرمجموعه های دین هستند اگر زیرمجموعه‌های دین هست چطور می‌توانیم بگوئیم اگر شما می‌گوئید در خود اقتصاد نظام است باید در مرحله کلان هم یک نظامی باشد که اینها قابل التزام نیست. ♦️اگر ما ورای این فقه فردی یک فقهی به نام فقه نظامات داشتیم، آن کسی که باید به آن می‌رسید در درجه اول امام راحل است، امام با همین فقه فرمود که ما حکومت را اداره می‌کنیم. (۸ آذر ,۱۳۹۷ سایت شفقنا) -به نقل از کانال فقاهت http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه کافی نیست! 🔸حاشیه ای بر سخنان اخیر استاد محمدجواد فاضل لنکرانی 🖋مهدی کاظمی زمهریر ♦️1- یکی از نیازهای فکری جامعه علمی در دوره معاصر، انجام مباحث فرانظریه ای درباره فقه و حدود امکانات آن است. در بعضی نوشته هایم بالاشاره به تاثیرات این بی توجهی و بحران زا بودن نوع کاربست فقه در نظام حکمرانی در دوره معاصر پرداخته ام. ♦️2- به گمانم دیدگاه آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی در دومین آئین نکوداشت موسس دانشگاه مفید از نمونه مباحثی است که افق های گفتگو را می گشاید. سخنان وی بیان مثبت حقیقتی بود که در ماههای گذشته توسط آقای رحیم پور ازغدی با زبان تند و تلخ بیان گردید. آقای ازغدی از این شکایت داشت که فقه مصطلح از پرداختن به مسائل مربوط به جامعه و نظام حکمرانی غافل مانده است؛ آیت الله لنکرانی نیز- با بیانی مثبت - این ایده را تکرار کردند و گفتند که فقهی تحت عنوان "فقه نظام " ورای فقه مصطلح وجود ندارد. ♦️3- دستاور این دو سخن یکی است؛ فقه سنتی توانایی پرداختن به نظام اجتماعی به مثابه یک هستی جمعی را ندارد و تنها از منظر فقه فردی می تواند، درباره امر اجتماعی حکمی صادر نماید. این بدان معناست که تلاش برای برکشیدن فقه به جایگاه دانشی جامع که جانشین فلسفه و علوم اجتماعی مدرن گردد، تلاشی ناکام است. این تلاش در سال های اخیر نه تنها به شکل گیری فقه مدرن یا فقه نظام کمکی نکرده، بلکه به آشفته سازی زبان فقهی و بحران در درک نظامند از جامعه معاصر انجامیده است. ماحصل این رخداد، بسط آشفتگی در نظام حکمرانی بوده است. ♦️4- فقه به مثابه دانش اجتماعی بخشی از حیات جمعی و فردی ما را در جامعه دینی سازمان می دهد، اما تلاش برای کاربست حداکثری آن و تصاحب کارکرد سایر دانش ها، بطور همزمان هم فقه را آشفته می کند و هم نظام دانش های مدرن را. اگر در عالم قدیم فقه در کنار دانش فلسفه، الهیات و سایر دانش ها ، در زندگی اجتماعی مشارکت داشت، امروزه نیز ناگزیر از پذیرش حدود امکانات خود و تلاش برای نقش آفرینی در زندگی جمعی بر مبنای آن است. -به نقل از نامه های حوزوی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تولید عِلمِ مُرده 🖋مهراب صادق‌نیا ♦️دیروز به مناسبت هفته‌ی پژوهش، یکی از مراکز مطالعاتی از شماری محقق تقدیر کرد. نام من نیز در لیست تقدیرشدگان بود. از لطف دوستانِ دست‌اندرکار سپاس‌گزارم. ♦️این سال‌ها به دلیل کم شدن بودجه‌های دولتی، شمار زیادی از پژوهش‌گاه‌ها و نیز مؤسسه‌ها و مراکز تحقیقاتی با چالش‌های مالی شدیدی روبرو شده‌اند. پروژه‌های تحقیقاتی زیادی کنسل شده و پژوهش‌گران فراوانی کم‌کار و یا بی‌کار شده‌اند. ♦️وضعیّتِ پیش‌آمده این واقعیّت را آشکار می‌کند که میان فرآورده‌های پژوهشیِ این مؤسسه‌ها و نیاز جامعه‌ی علمی و دانش‌جویان پیوند چندانی نیست. وقتی یک پژوهش‌گاه نتواند از راه فروش فرآورده‌های خود روزگار بگذراند و به کمک‌های دولتی بند باشد، معنایش این است که آن‌چه تولید می‌کند نیازِ جامعه‌ی علمی نیست. وقتی کیفیّت مقاله‌ها و کتاب‌های تولیدی به گونه‌ای است که کسی حاضر نمی‌شود برای مطالعه‌ی آن‌ها پولی بدهد، طبیعی است که چرخ پژوهش‌گاه‌ها با اعانه‌های دولتی خواهد چرخید و نه فروشِ آثارشان. ♦️پژوهش‌گاه‌ها، معاونت‌های پژوهشی دانش‌گاه‌ها، مجله‌های رنگارنگ علمی-پژوهشی، و مراکز تحقیقاتی بهتر است اوضاع ناشاد خود را به تنگاهای بودجه‌های دولتی برنگردانند؛ بخش زیادی از این مشکل به تولید مقاله و کتاب‌های "مُرده" بر می‌گردد. مراد من از کتاب و مقاله‌ی مُرده، آثاری هستند که چنان از نیاز علمی جامعه دوراند که کسی از تولیدشان خبردار نمی‌شود. کتاب و مقاله‌هایی که سال‌ها از تولیدشان می‌گذرد ولی هیچ نویسنده‌ای به آن‌ها ارجاع نمی‌دهد. ۹۷/۹/۲۵ -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آقای ازغدی از مسائل حوزه علمیه بی اطلاع است! 🔊سیدمحمد غروی( عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه) ♦️متاسفانه، آقای ازغدی بیش از آنچه به او مربوط است، صحبت می کند. او باید حد و منزلت خود را بداند و متوجه موقعیتی که در آن قرار دارد باشد. این شکل صحبت کردن اثرات مناسبی ندارد. ایشان حوزه را نمی شناسد. اگر می خواهد نظر بدهد بیاید به او توضیحاتی بدهیم و آموزش بدهیم که در حوزه چه تحولاتی شکل گرفته و بعد از آن در خصوص موضوعات حرف بزند. ♦️آقای ازغدی اطلاعاتی ندارد و سالیان سال بیرون از حوزه بوده است. ایشان فقط در زمینه های مختلف ادعا دارد. صحبت های او در حوزه بازخورد خوبی نداشته، مسئولین هم به این مسئله توجه نمی کنند و نمی دانند این شخص موجب نارضایتی بزرگان حوزه شده است. ♦️باید به او تذکر بدهند و تریبون های او را محدود کنند، حداقل او را توقیف کنند یا توسط افراد اثر گذار در او، معنای حرف هایش را به او بفهمانند. ادامه رفتارهای آقای ازغدی اصلا به صلاح نیست، ایشان در قم و مشهد صحبت هایی کرده که موجب بزرگان حوزه شده است. او جایگاهی ندارد که در این موضوعات صحبت کند. این موضوعات به ایشان چه ارتباطی دارد؟ ♦️آقای ازغدی می توانست در حد خودش اثر گذاری هایی در بعضی مجامع داشته باشد اما با این کارها باعث می شود خود را منزوی کند و در انزوا قرار بگیرد. او مثل اینکه نظر کرده در مسائلی که به او ارتباطی ندارد دخالت کند. ظاهرا همه مسائل حل شده همین این مسئله مانده که فقط او باید حل کند. امیدوارم هدف او از حرف هایش خیر باشد. -نامه‌های حوزوی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ازغدی، ادامه ی شریعتی یا مطهری؟! (بخش اول) 🖋محسن قنبریان 🔷حوزه ی بی عیب! شریعتی از اسلامی انقلابی می گفت که در آن نقش جدی ای برای مرجعیت و روحانیت نبود! انتقادهای زیادش از این نهاد او را نماد "اسلام منهای روحانیت" کرد و فتوایی از مراجع آنروز مبنی بر ضاله بودن کتابهایش صادر شد! مطهری اما منتقدی از روحانیت بود که اعتراف به مزایایش داشت. اعتقاد داشت با لزوم حفظ و نگهداری اش باید آنرا اصلاح کرد. اسلام منهای روحانیت را خیانت می دید و فقهاء را تنها سلسله ی معرفتی متصل به معصوم می شمرد. ⬅️آیا حوزه و روحانیت پس از انقلاب و خورده گیری های آندو(با حفظ تفاوت) از آسیبها مبرا شد؟! 🔺مثلا مطهری هم از "لوس و ننر و امتیاز طلب و مسرف" بودن برخی فرزندان علماء گله داشت که "همه حواسشان متوجه پستها و مقامات است که کی برد و کی محروم شد و چگونه خودشان آنها را بربایند یا به دوستان خودشان اختصاص دهند"! مطهری اینان را "تحمیل بزرگی به بودجه روحانیت" می خواند(یادداشتها ج۴ص۵۵۵). اینبار ازغدی پیش از خطبه ها چیزی از این جنس گفت: "امام گفت مرجع پاپ نیست، مرجعیت نمایشی نیست، مرجعیت ارثی نیست"! از قضا برخی آقازادگان زود به خود خریدند و موضع گرفتند و البته واضح است همه امکانات پدر و مرجع عظیم الشأن را هم به ارث برده اند! 🔺مطهری از نظارت برمرجعیت و پاسخگویی آن هم می گفت! صراحتا در ده گفتار آورد: "تقلید ممدوح و مشروع سرسپردن و چشم بستن نیست. چشم باز کردن و مراقب بودن است وگرنه مسئولیت و شرکت در جرم است"!(مجموعه آثار ج۲۰ص۱۷۶). (جملات تیز و تندترش را جرأت نمی کنم نقل کنم به یادداشتها ج۴ص۵۵۶ رجوع کنید). شاید بازخوانی این تفکر مطهری علت گران شدن سخنان ازغدی بر بعض بزرگان شد! آنچه دارد کم کم نمودار میشود مواجهه ای از جنس شریعتی با ازغدی توسط زعمای حوزه است. البته دو نکته را نمی توان لحاظ نکرد: 1⃣ حوزه مطهری را هم روی دست نگرفت بلکه در مواردی بایکوت هم کرد!اگر خون پاکش سند حقانیتش نمی شد معلوم نبود اقلا با بخشی از آرائش مواجهه شریعتی نشود! 2⃣ قیاس ازغدی هم با مطهری از جهاتی، از جمله وزان علمی و اتصال به بزرگان و مفاخر حوزه(مثل مرحوم بروجردی و علامه طباطبایی)مع الفارق است. ❓جان کلام اینکه: آیا آسیبها و عیوب سازمان روحانیت تمام شده یا رو به صفر است؟! و امروز نیازی به فریادهای مطهری وار نیست؟ ❓اصلا شریعتی و مطهری هردو به کنار، امام خمینی تا آخرین سخنان از این آسیبها و هم خطر ارتجاع و تحجر و مارهای خوش خط و خال در حوزه می گفت(آخرین نمونه ها در منشور روحانیت منعکس است). یعنی نه قبل از انقلاب که حتی تا سال ۶۸مرجع و زعیم منحصر بفردی مثل امام از آسیبها و حتی خطرات می گفت! بعد امام چه شد؟! آیا همه آن آسیبها و نگرانی ها یکباره خود به خود مرتفع شد؟! ❓اگر اقلا برخی از آنها باقی است چرا بزرگان حوزه و بخصوص شاگردان امام، آن خط را دنبال نکرده چیزی از جنس آن فریادها و روشنگری ها نشنیده ایم؟!نمونه های کوچکی از تذکر به یک مرجع توسط بزرگی در حوزه را همین ماهها دیدیم چگونه برخورد شد؟! و از سوی زعماء هیچ حمایتی نشد! ❓تازه آیا نگرانی های امام فقط مربوط به متحجرین ضدانقلاب بود؟! نگرانی و گله از زیاد شدن تشریفات و تجملات، ساختمانها و ماشین ها و...کم زبان زدند؟!آیا در جواب هم مباحثه خود(آیت الله حسن فرید گلپایگانی) مرقوم نفرمود: "بهتر است که بنده و جنابعالی در فکر قبه و بارگاه نباشیم..."!(صحیفه امام ج۲۰ص۲۴۵). آیا واقعا شاگردان دیروز امام همه مبرای از این تجملات و نگرانی هایند؟! آیا... پس چرا مطهری ای در حوزه پیدا نمیشود تا مثل ازغدی(طلبه ی کت وشلواری) ساکت بماند؟! ❗️ادامه متن در بخش دوم @m_ghanbarian http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ازغدی، ادامه شریعتی یا مطهری؟! (بخش دوم) 🖋محسن قنبریان 🔷 یک نقص مطهری و نقضی از او! حتی مطهری با وجود تشخیص درست و فریادهای به حقی که داشت "یک نقص" داشت که بالتبع مثل ازغدی هم دارند. امام خمینی آن نقص را در کشف الاسرار برای منتقدین حوزه و روحانیت بیان می کند. و آن نبودن در کسوت زعامت و مرجعیت است. امام نیز عیوب و آسیبهای حوزه را قبول داشت و حتی با زعیم آن روز حوزه(آیت الله بروجردی) سرآنها مباحثه داشت اما تصریح می کند اصلاح این عیوب بدون تکیه زدن زعامت و مرجعیت ممکن نیست. ❓سخن اما این است که زعماء چرا حرکت مصلحانه مطهری بلکه امام خمینی را در زدودن عیوب حوزه یا اقلا روشنگری دراینباره که آن عیوب به حساب اسلام نرود، را دنبال نکرده اند؟ چرا بزرگان امروز آنجور که سالهای انقلاب در کسوت یک مدرس سطح بر مرجع بزرگ شیعیان -آیت الله العظمی خویی- شوریدند و در ماجرای دیدار فرح پهلوی با ایشان، شهریه او را حرام کردند، امروز همان مقدار را برای فضلای دیگر(مثل دیروز خود) برنمی تابند و حمایت نمی کنند؟! آیا مثلا "حکومت گمراه خواندن"، جمهوری اسلامی از وارد شدن فرح پهلوی در روز غدیر برمرجع شیعیان کمتر است؟! بلکه بالاتر چرا خود آن بزرگان در کسوت زعامت و مرجعیت همان خط انقلابی را در طرد و افشاء سطحی بینی، تحجر و هم اشرافیت مذهبی و...تعقیب نمی کنند؟! امروز برخورد برخی فضلای انقلابی با مثل آن نمونه بسیار پخته تر و متین تر از نمونه های گذشته انجام میشود اما دوچندان از آن نمونه ها طرد و رد میشود! ❓مرجعیت آیا مسئولیت ندارد پس از فوت مرجعی، مهر او را -مثل سلف صالح-شکسته و اموالی که مربوط به شخصیت حقوقی آن مرجع بوده را به مرجع بعد -نه الزاما بیت و پسران- بسپارد؟! و آیا بدون انجام این وظایف، خطر موروثی شدن مرجعیت حرف گزافی است؟! 🔷نقض شهید مطهری برآن نقص! مطهری در آسیبهای سازمان روحانیت از این مشکل می گوید که گمان میکردیم برخی مصلحان اگر در حوزه زعیم شوند مشکل حل میشود اما دیدیم زعیم شدند و مشکل باقیست بعد بحث شریف و دقیقی مبتنی بر "تقدم سازمان صالح بر زعیم صالح" پیش می کشد: "نظامات اجتماعی نسبت به افراد اجتماع، مانند خیابانها و کوچه های یک شهر است نسبت به مردم آن. مردم مجبورند از همین خیابانها و کوچه ها حرکت کنند حداکثر آزادی عمل مردم، در انتخاب نزدیکترین راه از بین این راه هاست. حال اگر شهری بدون نقشه و حساب، توسعه یافته باشد، افراد چاره ای ندارند که رفت و آمد خود را با وضع موجود تطبیق دهند مگر آن که تغییراتی در وضع کوچه و خیابانها پدید آورند. همچنین اگر زعمای صالح، در رأس سازمانهایی که نواقصی دارند قرار بگیرند، تفاوت آنها با دیگران به اندازه آن است که کسی از میان خیابانهای پرپیچ و خم و نامنظم یک شهر نزدیک ترین راه را برگزیند. به این بیان اگر بخواهیم توجیهی برای نظر افلاطون و فارابی[که تقدم زعیم صالح بر سازمان صالح را قائلند] بتراشیم باید بگوییم: آنها به آن افراد صالحی اهمیت داده اند که حاکم برسازمانهای اجتماعی باشند نه محکوم آنها"(ده گفتارص۲۷۸با تلخیص) ⬅️یعنی جامعه انقلابی و جوانان و طلاب انقلابی امروز چیزی بیشتر از مراجع و زعمای صالح -که الحمدلله دارند- می خواهند: زعمایی حاکم بر سازمان حوزه نه محکوم آن. به کی بگوییم هنوز طلاب برای گرفتن چند هزارتومن در چند صف شهریه اند؟!پاسخ زعیم صالح نمیتواند این باشد که ما شهریه مان را به کارت می ریزیم! این همان رفتن از راه نزدیکتر جای اصلاح سازمان است! حالا ببینید چند ده مساله مهمتر، فوری تر و کلیدی تر از صف شهریه، معطل مانده است؟! جواب یک زعیم صالح و دلسوز براینکه دهها مسأله مستحدثه را در درس خارج خود بحث کرده مثل همان حذف صف برای پرداخت شهریه خود و رفتن از نزدیکترین راه است نه درست کردن جریان فقاهت معاصر! اگر فحلی از این زعما عروه ای نو پر از مستحدثات می نگاشت و وزنش چنان بود که همه فقهای بعد ناگزیر از تعلیقه برآن بودند آنوقت مرجع و زعیم جریان فقاهت را به مسائل عینی و واقعی نزدیک کرده بود آیا چنین شده است؟! ❗️به کی بگوییم سه تن از بزرگان حوزه، رئیس قوه قضاییه شدند و در بطن نیازهای کشور قرار گرفتند اما وقتی به حوزه برگشتند همان کتابهای سابق و همان فروعات را کاویدند و حداکثر مقالاتی در مسائل جدید چاپ کردند!باوجودی که برخی از آنها علمیت بلکه شائبه اعلمیت داشته و دارند! آیا جا نداشت مثل آنچه شیخ انصاری با متاجر کرد این بزرگواران اقلا با کتاب القضاء، حدود، دیات و...میکردند که دیگر هیچ فقهی مفری از پرداختن به آن فروع و آن تبویب مسائل نداشته باشد؟! آیا چنین شده است؟! @m_ghanbarian http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت؛ از موعظه گری تا فهم ساختارهای اجتماعی 🖋دکتر بیژن‌ عبدالکریمی ♦️روحانیت و حوزه‌های علمیه ما خود را محدود به فضای ذهنی، فرهنگی و اعتقادی جامعه کرده‌اند، اما کمتر به هستی اجتماعی و واقع‌بودگی تاریخی و اجتماعی ما می اندیشند. ♦️یعنی چنین نیست که مردم صرفا بر اساس اعتقاداتشان و اندیشه‌هایشان زندگی کنند، بلکه برعکس، بسیاری از اعتقادات و باورها و شیوه زیست افراد جامعه تابعی از شرایط، واقعیت‌ها و ساختارهای اجتماعی است. ♦️برای مثال، رشد روزافزون متزلزل شدن نهاد خانواده یا رشد فحشا، رشوه گیری یا فساد اخلاقی صرفا حاصل تغییر باورها و نظام ارزشی افراد جامعه نیست که با تکیه صرف بر خطابه، منبر و تبلیغات بتوان در برابر آنها مقاومت کرد و کوشید فرضا احترام به نهاد خانواده و تلاش برای حفظ آن یا رعایت دیگر ارزشهای دینی و اخلاقی را در جامعه بسط داد؛ بلکه این خود روند واقعیت زندگی و بیماری ساختارهای اجتماعی است که تا حدود زیادی مسیر زندگی افراد جامعه را تعیین میکند و رفتار آزادانه و مختارانه و عاملیت و فاعلیت اخلاقی در این میان نقش بسیار کم‌رنگی دارند. ♦️رشد فحشا، ارتشا، یا استفاده از مواد مخدر در جامعه را بیش از آنکه معضلاتی اخلاقی بدانیم، باید حاصل شرایط نابسامان زیستی مردم به دلیل بیماری و ناتوانی ساختارهای اجتماعی تلقی کنیم. ♦️این نحوه تلقی از مسائل، همان امری است که در میان بخش کثیری از روحانیون و حوزویان و مراجع ما کمتر دیده می شود. لذا روحانیت و حوزه های علمیه ما بدون تغییر نگرش در جهت توجه به هستی و واقع‌بودگی اجتماعی و تاریخی کشور و درک ساختاری از مسائل، نمیتوانند در روند تاثیرگذاری مثبت بر تحولات، خروج کشور از عقب ماندگی اجتماعی و تاریخی، روند نوسازی و توسعه کشور و مبارزه با توسعه‌نیافتگی جامعه، نقش مهمی ایفا کنند. ♦️بخش اعظم روحانیون و حوزویان ما بر مفاهیم و آرمانهایی چون تحقق جامعه‌ای دینی و الهی و تشکیل حکومتی اسلامی و ایده‌ئال‌هایی همچون بازگشت به مدینه فاضله و تحقق حکومت عدل علی(ع) تاکید می‌ورزند، لیکن واقعیت این است تا زمانی که ما نتوانیم برای این آرمانها و ایده‌ئال ها، ساختارهای شایسته پیدا کنیم، آنها اموری ذهنی، بی‌بنیاد و بیگانه از واقعیت باقی می‌مانند. ♦️ما با انقلاب ایران نامها و تابلوها را تغییر دادیم، اما رسم‌ها، ساختارها مثل بانکها، ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی، وضع تولید، نظام توزیع، ساماندهی اجتماعی نیروی کار، نظام طبقاتی جامعه و بسیاری از امور دیگر، با همه ضعف‌ها و ناتوانی ها و بیماری‌هایشان، کمافی السابق به روند خود ادامه دادند و حتی بر ضعف‌ها و ناتوانی‌های بسیاری از نهادها در انجام کارکردهایشان افزوده گشت. ♦️واقع امر این است که روحانیون و حوزویان ما و به تبع آنها قدرت سیاسی ما فاقد آلترناتیو ساختاری برای وضعیت ساختاری جامعه و کشور هستند. ♦️بر حذر بودن از شعارها و رجزخوانی‌ها، تغییر نگرش به سوی هستی و واقع‌بودگی اجتماعی و تاریخی، درک ساختاری از مسائل و اندیشیدن به ساختارهای اجتماعی از اهم اموری است که روحانیت و حوزه های علمیه ما باید بدان اهتمام ورزند. -کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر/بیژن عبدالکریمی/صفحه۲۱ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دقیقاً بفرمایید کجای سیستم آموزش غرب به سمت سنت های حوزوی ما در حرکت است!؟؟ 🖋صادق بابایی(دانش‌آموخته حوزه علمیه قم) ♦️گاهی فرمایشاتی اعجاب آور در لسان برخی بزرگان دهان به دهان میگردد و به تکرار در حضور عموم مطرح میشود درحالیکه نه جایی بطور مستند صحت و سقم شان نشان داده میشود و نه پاسخی برای ابهامات ایجاد شده داده میشود. ♦️یکی از آنها جمله ای معروف است که مطمئنم شما نیز بارها شنیده اید. اینکه: (غرب در آموزش و پرورش دارد به سنت های حوزوی ما برمیگردد آنوقت ما خودمان دنباله رو آنها شده ایم) الان من بطور سلبی و ایجابی نمیخواهم قضاوتی بکنم. اما سوالاتی دارم که کسی را صاحب عزم پاسخگویی بدانها نمیبینم. روی سخنم نیز دقیقاً با همان سنت های موروثی از گذشته است نه ساختارهایی مثل مدرک و پایه و سطح که چند دهه اخیر وارد سیستم آموزشی حوزه شده است. ♦️خواسته من مشخصا اینست که این اعزه تریبون دار حوزوی، پنج الی ده مورد از سنت های حوزوی ما را بشمارند و نشان دهند که در همان جایی که غرب مینامیم ش، هم اکنون پویا و زنده در دست اجراست! تا آنجاییکه اطلاعات ناقص نگارنده قد میدهد سیستم آموزشی اروپا امروزه به سمتی میرود که شاگردان را صرفا از پشت میز نشستن و تلمذ در محضر کتاب و استاد برحذر میدارد. نظام هایی که بر مبنای رشد جامع بجای تحصیل تک بعدی شاگردان تمرکز کرده و سعی دارد بجای مشتی معلومات از برکردنی، قوه تعقل، عواطف، قوا و استعدادهای گوناگون شاگردان را شکوفا کند و در قالب های نظری و عملی، مهارت های گوناگون زندگی را به کودکان و نوجوانان آموزش دهند. این تفکر با پیگیری این اصل که فراگیری زندگی صحیح از صرف یادگیری معلومات موجود در کتب مهم تر است، از بسیاری روش های سنتی آموزشی عبور کرده است. ♦️شاید ما این نحوه آموزش و پرورش را قبول نداشته باشیم، صاحب اختیاریم؛ اما باید این را پاسخ بدهیم که با این جهت گیری آموزشی فوق الذکر، چگونه میتوان ادعا کرد قبله آمال سیستم آموزشی غرب، همان سنت های حوزوی ماست؟ بنظر میرسد تقاضای کمی توضیح بیشتر در این موضوع، توقع چندان بیجایی نباشد. ♦️کلامم را با این نکته ختم میکنم که امروز برای طلبه ای همچون من که بیش از ده سال یعنی از دوران نوجوانی تاکنون، در حوزه قم تحصیل کرده است، افسوسی در دل وجود دارد که چرا در بطن حوزه های مقدس، باید آنهمه از فضیلت علم و عالم و شان طلبه و استاد میشنیدیم اما یک نفر پیدا نشد به ما بگوید تمام "تو"ی طلبه در کتاب و درس و بحث خلاصه نمیشود. هزار و یک هنر و مهارت و تخصص دیگر هم وجود دارد که چنانچه فروگذارشان کنی میشوی یک موجود تک بعدی که معایبش را ده سال دیگر میفهمی، یعنی همین امروز من! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
📝دوران مدیریت حضرت آیت‌الله اعرافی در حوزه علمیه؛ ⭕️ سیاه" سفید" خاکستری! ✏️ محمد یاوری/ طلبه حوزه علمیه قم و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر ♻️ یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولاً سدیداً (احزاب/۷۰) 1⃣ انتخابِ امیدآفرین ۱۲ تیرماه ۱۳۹۵" خبر انتخاب آیت‌الله اعرافی به سمت مدیریت حوزه‌های علمیه با توجه به سوابق و حضور درخشان ایشان در منصب ریاست جامعه المصطفی العالمیه، برای اغلب حوزویان امیدبخش بود؛ امید به عملکرد تاثیرگذارتر در تحولات ملی و بین المللی، برنامه‌ریزی دقیق‌تر و انسجام بیشتر درون حوزوی، تعامل و تفاهم بهتر برون حوزوی و ارتباط عمیق‌تر با عموم مردم به ویژه نسل جوان؛ 2⃣ وضعیتِ سفید با نگاه منصفانه می‌توان گفت علیرغم وجود محدودیت‌های فراوان مالی، کارشکنی‌های دردنی و بیرونی، بعضاً وجود سیستم‌های اداری و نیروی انسانی منفعل و گاهاً زائد که می‌تواند موانع جدی برای موفق بودن هر مدیری باشد، حوزه علمیه در طول ۴ سال مدیریت آقای اعرافی، اقدامات مثبت و مهمی در عرصه تهیه اسناد بالادستی و راهبردی، تدوین نظام‌نامه‌ها و ساختارهای کارآمد، گفتمان‌سازی کلید واژه ، راه‌اندازی رشته‌ها و مراکز تخصصی و راهبردی و در برخی موارد واکنش نسبتاً بهنگام و موثر نسبت به تحولات اجتماعی، داشته است که شایسته‌ی ارتقاء و استمرار است؛ 3⃣ وضعیتِ سیاه حتی با چشم غیر مسلح هم می‌توان عدم موفقیت و پیشرفت ملموس و محسوس حوزه علمیه در زمینه‌های مختلف از جمله اصلاح فرایندها و برنامه‌های اجرایی آموزشی، تبلیغی، تهذیبی، اداری و ....، بازنمایی واقعی چهره حوزه و روحانیت در عرصه‌های گوناگون، اقناع سازی اقدامات و برنامه‌ها به صورت صنفی و عمومی و زمینه سازی مناسب جهت استفاده از ظرفیت‌ها و نظرات عموم طلاب به ویژه طلاب جوان را مشاهده کرد؛ اگر اقدام یا تغییری هم در خصوص این موضوعات صورت گرفته، اغلب به صورت بوده نه مستمر و شبکه‌ای؛ ⚫️ به عنوان نمونه: ▪️به لحاظ حقوق صنفی، همه طلاب حوزه علمیه(حتی اگر حق انتخاب نداشته باشند)، حق اطلاع دارند! اطلاع از چرایی و چگونگی فرایند انتخاب معاونین و مدیران و برنامه‌های هریک از آنها؛ اما در هیچ دوره‌ای از جمله دوره مدیریت آیت الله اعرافی این اتفاق رخ نداده است؛ ▪️ برخی از ساختارها و برنامه‌ها و شیوه‌های اجرایی حوزه علمیه در بخش‌های مختلف آموزشی، تهذیبی، صیانتی و ... دارای ابهامات جدی و حتی ایراداتِ است که همچنان نیز پابرجاست! ▪️ تاکید مکرر مقام معظم رهبری در خصوص جوان‌سازی نیروی انسانی و نوسازی سیستم‌های اداری، همچنان مغفول است و برنامه‌‌ی خاصی در این زمینه جز چرخش مدیران در منصب‌های مختلف دیده‌ نمی‌شود! ▪️ کاهش ورودی‌های حوزه علیرغم تسهیل و تسامح تامل برانگیز در پذیرش‌ها، بی انگیزگی رو به افزایش ورودی‌های هرسال و سردرگمی هویتی طلاب و نگرانی در خصوص آینده شغلی همچنان جزء چالش‌های لاینحل باقی مانده است! ▪️ نارسایی مالی، گلایه‌مندی حوزویان از میزان شهریه‌ها و محرومیتِ دردناک از امکانات رفاهی قابل توجه نیز مسیرِ خروجِ تمام وقت یا پاره وقت طلاب از حوزه را شلوغ و پُر رونق کرده است! 5⃣ وضعیتِ خاکستری ⚠️ شروع دوره جدید مدیریت، شروع سال تحصیلی و انتخاب ! اینکه در دوره جدید مدیریت آیت الله اعرافی چقدر نقاطِ قوت دوره‌ی قبل ارتقاء می‌یابد و چقدر نقاط ضعف اصلاح و جبران می‌شود، اینکه سالِ تحصیلی جدید حوزه علمیه(به سه صورت حضوری، مجازی و نیمه حضوری) در شرایط فعلی به نحو مطلوب پیش خواهد رفت یا به همان کیفیت ناامیدکننده‌ی امتحانات مجازی اجرا خواهد شد، اینکه چقدر در انتخاب شعار سال حوزه(حوزه و فضای مجازی) به زیر ساخت‌ها، مولفه‌ها، موانع و مقتضیات انتخابِ یک شعار سال مناسب و متناسب دقت شده است، چیزی است که باید منتظر ماند و امیدوارانه نگاه کرد؛ ⛔️ دفع یک شبهه! ممکن است گفته شود در تمام اشکالاتی که بیان شد، اقداماتی صورت گرفته و زمان بازدهی هنوز نرسیده است" در پاسخ باید به این نکته توجه کرد که تحولات اجتماعی دنیای امروز فرصت سیاستِ گام به گام و آهسته_ پیوسته را از مدیران می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد آنها ظهور و بروز ثمرات برنامه‌های خود و اصلاح اشکالات واضح ساختاری و اجرایی را به گذر زمان سپرده و به آینده موکول کنند؛ امروزِ جهان گام‌های و توجه توامان به زیرساخت‌ها و برنامه‌های اجرایی را می‌طلبد. 💠 هیچ دستگاهی نباید خود را از انتقاد و نقد مصون و از عیب خالی بداند؛ همه‌ی دستگاه‌های كشور باید مورد نقد منصفانه قرار بگیرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح كنند. (مقام معظم رهبری ۱۳۸۳/۰۱/۰۲)