💠معتادلار مالاسی(روحانی معتادها)
⏺گفتگویی با رضا جهانشاهلو طلبه زنجانی
⬅️به من میگویند «معتادلار مالاسی» کارم تلاش برای دور کردن اعتیاد از جوانان و خانوادههاست. حدود 6 سال است که در وادی کمک و همراهی معتادان هستم، من معتادان زیادی در این چند سال دیدهام کارتن خواب، فرغون خواب و یا معتادانی متمول با داشتن خانه و خودروهای آن چنانی. من برخی مواقع برای آوردن معتاد به کمپ خودم در خانه افراد حاضر میشوم و با آنها گفتوگو میکنم تا به کمپ بیاید.
⬅️برای اینکه افرادی را برای رفتن به کمپ و ترک اعتیاد تشویق کنم به سراغ کسانی رفتهام که امکاناتی در اتاق شخصیاش داشت که آنها را حتی در کل زندگی ندیدهام، ولی به هر صورت بود او را راضی کردم تا به کمپ بیاد و کار درمانیهای لازم را دنبال کند، خدا رو شکر امروز در گرجستان زندگی میکند و حالش خوب شده است و هر از چند وقت تماس میگیرد.
⬅️اعتقاد من این است که باید مواد در کنار معتاد باشد تا وی از آن استفاده نکند اینکه اجازه ندهیم مواد به فرد در حال ترک برسد و او نیز در این مدت مصرف نکند و بعد بگوییم ترک کرده درست نیست؛ معتاد باید در جایی که مواد وجود دارد اراده کند و مواد را کنار بگذارد و این موفقتر و ماندگارتر است.
⬅️برخی مواقع وقتی به اتاق معتادان حاضر در کمپ میروم از گوشه و کنار اتاقشان مواد پیدا میکنم ولی سعی میکنم با حرفهایی که به آنها انرژی میدهد و موجب میشود اراده آنها قویتر شود خودشان مواد را در اختیار من بگذارند چرا که این کار ارزش بیشتری دارد.
⬅️من با معتادان صمیمی و ساده برخورد میکنم و سعی میکنم با آنها طوری برخورد کنم تا فراری نشوند،
⬅️متاسفانه در برخی مواقع برخی دوستان روحانی تلاش میکنند همه چیز را شلاقی به فرد منتقل کنند و به یکباره آنها را برای انجام فرامین دینی اجبار میکنند در حالی که این کار درست نیست، ما در کمپ فردی را داشتیم که در ابتدا از نماز و دین فراری بود ولی بعد از چند ماه در کمپ دیدیم حتی اجازه نمیدهد نماز شبش قضا شود.
⬅️باید حال معتاد را درک کنیم اینکه از همان روز نخست بر او سخت بگیریم قطعا فراری میشود باید با زبان او با خودش سخن بگوییم و در این صورت است که فرد در حال ترک اعتماد میکند و آن وقت هر چه بگویی به آن عمل خواهد کرد.
⬅️بعضا برخی از افراد بستری در کمپ در شرایط روحی و روانی بسیار بدی هستند که اگر از خدا سخن بگویی از خود بیخود میشوند و شروع به فحاشی و ناسزا گویی میکنند، این افراد حال خود را نمیدانند و این من هستم که باید خود و کارهای خود را کنترل و با او کنار بیایم.
⬅️من رفتار آنها را رصد میکنم و آنچه را که باب میل آنها از دین است را مطرح میکنم به هیچ وجه از جهنم سخن نمیگویم چون زندگی کنونی فرد جهنمی است و تلاش میکنم آنچه مطرح میشود سرشار از امید به زندگی بهتر باشد در این زمان است که وی اعتماد میکند و برای ادامه راه همراه میشود.
⬅️روزی یک کارتن خواب را معرفی کردند که در شرایط بسیار بدی بود و روحیه آنچنانی نداشت و تقریبا در حال مرگ بود؛ ولی با وی صحبت کردم و برای آمدن به کمپ وی را ترغیب کردم، به کمپ آمد و خوشبختانه ترک کرد و الان یک زندگی خوب و مرفه دارد و دست بسیاری از کسانی را که در حال ترک هستند را نیز میگیرد.
⬅️من در طول این چند سال با درد این افراد خوب و کامل آشنا شدهام، من نقطه ضعفها و دردهایی را که این افراد تحمل میکنند را کاملا درک میکنم و به صورت تخصصی وارد عمل میشوم که همین امر باعث موفقیت بنده شده است.
⬅️برخی از مواقع به صورت شبانهروزی افرادی برای مشاوره و کمک با من تماس میگیرند و من با جان و دل با آنها همکاری و همراهی میکنم، چرا که از این کار لذت میبرم و همین امر موجب شده تا آنها به من اعتماد داشته باشند؛ من با معتادان پاک شده ارتباط خوبی دارم با هم برای تفریح به تفرجگاههای زنجان میرویم و چند بار تا کنون به صورت مجردی به سفر رفتهایم.
⬅️پس از پاک شدن بچهها ارتباط ما باهم قطع نمیشود و من سعی میکنم در سختیها و شادیهای این افراد در کنارشان باشم یادم هست حتی به همراه معتادی پاک شده به خواستگاری دختری رفتیم که خانوادهاش در ابتدا مخالف بودند ولی بعد از گفتوگو راضی شدند و الان این دو جوان زندگی بسیار خوب و موفقی دارند.
⬅️برخی از هم لباسها به من این خرده را میگیرند که با هم نشینی با معتادان، اراذل و اوباش که سخن گفتن معقول را نمیدانند و همه جای بدن خود را خال کوبی کردهاند چه لذتی دارد ولی من به آنها میگفتم که این افراد دریای مرام و معرفت هستند و این ما هستیم که باید نحوه برخورد را بدانیم و قبول کنیم که باید با هر کس بسته به شرایط و مکان برخورد داشته باشیم.
به نقل از خبرگزاری فارس
#طلبگی
#تبلیغ
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠خطر ظهور "سکولاریسم ستیزه جو" در ایران!
🖋مهران صولتی
⬅️با جان باختن محمد تولایی؛ طلبه مضروب مشهدی، تعداد سوء قصدهایی که منجر به فوت روحانیون در مکان عمومی شده به انگشتان یک دست رسیده است. تعداد مجروحین البته بسیار بیشتر از این است.
⬅️به نظر می رسد انبان کینه ها آنچنان لبریز شده است که کسی توجه نمی کند این طلبه های جوانی که به سختی در پی معیشت خود در میان شهروندان دیگر زیست می کنند چندان نسبتی با آن روحانیون مسئولی ندارند که هرگز بدون محافظ در جامعه ظاهر نمی شوند.
⬅️روشن است که این رویداد را باید نشانه ای از عمیق تر شدن شکاف میان جامعه با خوانشی از دینداری حکومتی دانست که بیش از همه خود را در تحمیل یک سبک زندگی سختگیرانه از جنس گشت ارشاد به نمایش می گذارد. نگرشی که نه تنها در قبال تحولات اجتماعی، انعطافی از خود نشان نمی دهد بلکه تک صداهای مخالفی همچون نقویان، دانشمند، زائری و ... را نیز از عرصه رسانه های فراگیری همچون صدا و سیما حذف می کند! در چنین بستری است که نوعی برخورد هیستریک علیه نمادهای دینداری در جامعه شکل گرفته و شمایلی از ظهور یک سکولاریسم ستیزه جو در افق فردای ایران پدیدار شده است.
⬅️در قاموس چنین سکولاریسمی دین عامل تمامی ناکامی ها، عقب ماندگی ها و سرکوب ها قلمداد شده و لذا نمادهای دینی باید از عرصه جامعه حذف شود.
⬅️شاید بتوان حجم توهین های اخیر به ساحت امام حسین(ع) در فضای مجازی را نیز جلوه ای دیگر از این ستیزه جویی تلقی کرد. اینکه با عرب تلقی کردن حسین و یاران اش کوشیده می شود تا این نهضت را به درگیری دو طایفه غیر ایرانی فروکاسته و آن را پاک بی ارتباط به جامعه ایران نشان دهند! روایت عبدالکریم سروش نیز نشان می دهد که روشنفکران دینی مهاجر هم با محدودیت ها و تنگ نظری های بسیاری از سوی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور روبرو هستند.
⬅️در چنین فضایی روشن است که می توان بخشی از واکنش تند مردم نسبت به برخی نمادهای دینداری از جمله طلبه های جوان را به بازنمایی نقش منفی روحانیون از سوی کانال های ماهواره ای خارج از کشور نسبت داد.
⬅️اما در هر حال اگر چشمی بینا و گوشی شنوا برای رصد تحولات اجتماعی ایران در میان مسئولان وجود داشت باید نسبت به شکل گیری این پدیده نوظهور در فضای ایران امروز حساس می بود.
⬅️رویکردی که در پی ناکامی از انجام اصلاحات بنیادین در راستای بهبود وضعیت موجود، اکنون حاملان دین را هدف قرار داده و حتی به آنها فرصت توضیح نیز نمی دهد. کاهش تاب آوری جامعه ایران در برابر بحران های آوار شده، از آن دست نشانه های آشکاری است که نمی توان صرفا با تاکید بر حجم و شکوه عزاداری های موجود در این ایام، به آسانی از کنارش گذشت. ایران فردا باید همچون گذشته پرافتخار این سرزمین، مکانی امن برای گفت و گو و زیست مسالمت آمیز همه افکار و اقوام باشد!
#یادداشت
#طلبگی
#نقد_و_نظر
#سکولاریسم
#روحانیت_و_مردم
#طلبه_مشهدی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠بعضی طلبهها انگیزه ندارند چون فکر میکنند حوزه حرفی برای گفتن ندارد!
🔊محمدجواد فاضل لنکرانی
⬅️باور داریم که حوزه می تواند در دنیا پاسخ گو باشد و اگر کسی بپرسد آیا حوزه می تواند در بخش اخلاق جهانی و بشری تحول آفرین باشد؟، باید گفت، بله قطعا این گونه است. علوم کاذبی که غرب تولید کرده نتوانسته اثرگذار باشد، ولی ما معتقدیم که به برکت عترت و قرآن، از منابع وحیانی قوی برخوردار هستیم که از آن استفاده نشده است. این درهمه مسائل مانند فقه این گونه است.
⬅️در گذشته بادیگران مشورت می کردیم و به آنها می گفتم روی چه موضوعاتی در حوزه می توان تحول آفرین بود، بعضی معتقد بودند در حوزه کف گیر به ته دیگ خورده است. درحالی که این حرف درستی نیست، چون بسیاری از موضوعات است که می توان در آنها نقش آفرینی کرد. اگر در حوزه مباحثی اصیل توحیدی را بیان کنیم دیگر مجالی برای داعش و سلفی گری نیست. همه سخن روی توحید است و متأسفانه در ارائه این بحث تلاش ما در حوزه ناتمام مانده است.
⬅️چرا بعضی طلبه ها انگیزه ندارند چون باور ندارند که حوزه می تواند در موضوعات مختلف حرف برای گفتن داشته باشد. باید هر کسی در حوزه، فعالیت علمی می کند، لازم است به این مسئله توجه کند، حوزه می تواند در موضوعات جدید تحول آفرین باشد. این امر زمانی محقق می شود که موضوعات جدید در حوزه استخراج شود و به این باور برسیم که می توانیم این گونه عمل کنیم.
⬅️اگر مجتهد و مفسر به اجتهاد و تفسیر باور نداشته باشند، نمی توانند فقیه و مفسر شوند. آنچه که انگیزه را در حوزه افزایش می دهد باور و اعتقاد است. مسئولین حوزه باید به فکر تقویت انگیزه و باورهای طلاب باشند که حوزه می تواند در موضوعات مختلف اثر گذار باشد. توجه به این مسئله حوزه را رشد می دهد. باید برای تقویت انگیزه، اتاق فکری تشکیل داد. الان منابع در متون دینی وجود دارد و برای استخراج این متون به انگیزه قوی و باور نیاز است.(نامه های حوزوی)
#سخنرانیها
#حوزه_علمیه
#طلبگی
#تحول
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چاپ دوم کتاب "طلبه زیستن"💠
♦️از سوی انتشارات «نگاه معاصر»، ناشر کتاب "طلبهزیستن؛ پژوهشی مقدماتی جامعهشناختی در سنخشناسی زیست طلبگی" چاپ دوم رسیدهاست.
♦️چاپ اول این کتاب، که خلاصهای از یافتههای پایاننامه کارشناسی ارشد مهدی سلیمانیه است، با مقدمه نسبتاً مفصل دکتر سارا شریعتی با عنوان «طلبگی یک نظام جامع؟ (جامعیت یا تخصص)» در سال 91 منتشر شد.
#معرفی_کتاب
#طلبگی
#روحانیت
#حوزه_علمیه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه: آنها که میروند
🖋مهدی سلیمانیه
♦️حدوداً سی و پنج ساله است. اخلاقی، اهل مطالعه و دقیق. برای خودش پروژه علمی عمرانهای دارد. از روی طرز لباس پوشیدن و آرایش مو و چهرهاش ممکن نیست بفهمی که روزی طلبه بودهاست. حدود ده سال. در کجا؟ مدرسه حقانی. طلبهای پیگیر، با سواد، اهل مطالعه و مؤمن. اما پس از ده سال، به این نتیجه میرسد که حوزه، جای او نیست. میرود. کجا؟ دانشگاهی از دانشگاههای قم. از آنها که تیپهای حوزوی/دانشگاهی پرورش میدهند. از گذشتهی حوزویاش چندان صحبت نمیکند. وقتی به اصرار، یا به برانگیختهشدن شوقی، از گذشتهی حوزویاش میگوید، جز یاد برخی دوستان هم مباحثه و برخی اساتید اهل علم و ذوقش، باقی خاطرهها، چهرهاش را در هم میکشد. گاه، حتی یادی از آن گذشتهی حوزوی، به خشم میآوردش و گاه بیان افسوسی از عمر ِ از دست رفته.
♦️همکار بودیم. انگلستان درس خوانده بود. فلسفه. تا مقطع ارشد. یکی دو بار، از به کار بردن کلماتی حوزوی، حدس زدم شاید با حوزه، به صورت خانوادگی یا شخصی آشنایی داشته باشد. اما وارد گفتگو نمیشد. حدود چهل ساله مردی با دانش و منش. پوشش را به تعمد، خلاف معمول و عرف انتخاب میکرد. مثلاً در روزهای عزای شیعیان، رنگ شادتر میپوشید یا در جلسات رسمی، بین آنهمه کت و شلوار خاکستری، تیشرت سفید با نقشهای فانتزی به تن میکرد. خلاف موج. خلافآمد عادت. بعدتر، فهمیدم که طلبهی فاضلی بودهاست. برای بیش از ده سال در حوزه قم. بعد، از حوزه بریدهاست و به دانشگاه رفته و بعدتر، به غرب. در جستجوی دانایی. یا در جستجوی چیزی که در حوزه نبوده و نیافتهاست.
♦️به کانادا مهاجرت کردهاند. حدود بیست سال قبل. تا پنج نسل پشتش، همگی از چهرههای شناختهشدهی حوزهی مشهد بودهاند. پدربزرگش، از پیشنمازان یکی از بزرگترین مساجد نزدیک به حرم امام هشتم شیعیان. پدرش، حوزوی مشهوری که فرزندانش را با تربیت دینی سختگیرانهای بزرگ کرده بوده است. خودش تا حدود سی سالگی، حوزوی مقیدی بودهاست. اما اکنون کجاست؟ حدود سی سال است که لباس طلبگی را از تن درآورده و سپس با خانواده، خانوادهای که او را در سلک حوزوی میشناختهاند، به کانادا مهاجرت کردهاست. هنوز هم وقتی سخن میگوید، طنین صدایش، نوع ادای کلماتش حتی نوع نگاه کردن غیرخیره و آمیخته با نوعی شرم اخلاقیاش، مرا به یاد تربیت شدگان واقعی حوزههای سنتی میاندازد.
♦️برای مشورتی آمده است. طلبهی حوزه است. مؤمن و مقید و مأخوذ به حیا. از حوزه خسته است. آنچه میجسته، نیافته است. اینک در جستجوی آن «گمشدهی نایافته»، به سوی دانشگاه آمدهاست. میخواهد جامعهشناسی بخواند. سه جلسهای حرف میزنیم. تشویقش میکنم که ارتباطش را با حوزه تا جایی که میتواند قطع نکند. از داشتههای مغفول حوزه میگویم. از آنچه از جنس سنت و فرهنگ است. نه سیاست. نه حتی صرفاً مذهب. اما به شدت از فضای حوزه بریدهاست. رنجیده است. کنکور میدهد. میشنوم که در دانشگاه تهران پذیرفته شده. یکی دیگر از حوزه جدا میشود.
🔸ما، غالباً حوزه و حوزویان را از خلال مطالعهی کسانی میشناسیم که همچنان در سلک طلبه و حوزوی ماندهاند؛ اما حوزه، ریزش کم نداشتهاست. بسیار چهرههای مشهور و نامشهور، دانشگاهی و بازاری و محقق و روشنفکر که وقتی به گذشتهشان دسترسی پیدا میکنی، به تعجب میبینی که دورهای گاه طولانی، حوزوی بودهاند. شفیعی کدکنی، کسروی، تقیزاده، میرزا حسن رشیدیه و ... .
🔸چرا میروند؟ چه چیزی آنها را "طرد" میکند؟ الگوها و ساز و کارهای این طرد شدنها و طردکردنها حوزوی، در دورههای مختلف چه تغییری کردهاند؟ این نسلهای طرد شده از حوزه، با هم چه نقاط اشتراک و تفاوتی دارند؟ این ریزشهای حوزوی، این فراریان، طردشدگان، مهاجران، از چه جنسی هستند؟ چه چیزی را نمییابند که میروند؟ نسبت به گذشته حوزویشان چه احساسی دارند؟ چه چیزی از تجربهی حوزه، در خودآگاه و ناخودآگاهشان به میراث میماند؟ نگاهشان، حالا از بیرون، به تجربهی درونی حوزه چگونه است؟ به کجا میروند؟ آیا آنچه را که در حوزه نیافتهاند، در بیرون از حوزه، در "آنجای دیگر" مییابند؟
🔹حوزه را تنها با شناخت حوزویان، با آنها که ماندند، نمیتوان شناخت. شناخت حوزه، بخش مغفول بزرگی دارد. این تصویرها در کنار هماند که حوزه را آنطور که واقعن هست، آنطور که واقعاً احساس میشود، به ما میشناساند: آنان که میمانند، آنها که می روند.
#آسیب_شناسی
#حوزه_علمیه
#پذیرش
#طلبگی
#دانشگاه
@daghdagheha
📸 این عکس را دوست خوبام جناب سیّد محمّدحسن لواسانی در صفحهٔ اینستاگراماش به اشتراک نهاده، و در توضیحِ آن نوشته است:
💠«دو ساعت مانده بود به اذان صبح. در سکوتِ عمیقِ حیاط حوزهٔ علمیّه[ی لواسان]، قدم میزدم. تنها روشنایِ مدرسه، از کتابخانه توجّهام را جلب کرد. گفتم شاید طلبهها یادشان رفته چراغ را خاموش کنند. آرام وارد کتابخانه شدم و با این صحنه مواجه شدم. با عجله رفتم و دوربین را آوردم. صحنه همچنان، همینی بود که میبینید. تا صدای شاتر را شنید، آرام برگشت و با لبخندی شرمگون و چهرهای که عجیب خسته بود؛ گفت: حاج آقا! عکس نگیرین! من هم فوراً گفتم: چشم! این عکس، بعدها مورد توجّه هیأت داورانِ جشنوارهٔ عکس اشراق قرار گرفت و به فینال راه یافت؛ اگرچه حائز رتبهٔ اوّل تا سوم نشد.»
🔺 برای من امّا این عکس به طرز عجیبی الهامبخش است. روزنهای از نور و عشق و امید، و آینهای است برای دیدنِ طلبههای تنها و گمنام و بیریا و سختکوشی که کسی نمیبیندشان. گوشهٔ حوزهٔ یک شهرستان دور، دلگرم به مطالعه و درساند و حتّی گاه به زشتترین وجهی مورد ظلم و ستم مسؤولینشان قرار میگیرند.
#طلبگی
#حوزه_علمیه
-به نقل از چراغ مطالعه
➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha