eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
459 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠طعم خوش گفتگو! 🔸به بهانه گفتگوی تلویزیونی احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم: 🖊محمد وکیلی ◀️شب گذشته برنامه تلویزیونی «شوکران» با موضوع "عدالت، آگاهی و آزادی در حوزه‌های علمیه" میزبان احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی بود. برنامه ای که با تهیه کنندگی و اجرای پیام فضلی نژاد که به روزنامه نگار و فعال رسانه ای هوشمند و صریح‌گو شهرت دارد به گفت‌وگوهاى چالشى با متفکران و شخصیت‌هاى تراز اول فکرى و فرهنگى کشور می پردازد. حضور واعظی در این برنامه، زمینه ای شد برای طرح مهمترین سوالات و مسائل مطرح پیرامون حوزه های علمیه و روحانیت که به نظرم مهمترین مباحث مطرح شده در این برنامه را در چند محور می توان خلاصه کرد: 🔸1. حوزه علمیه نسبت به وضعیت امروز جامعه باید پاسخگو باشد و نمی تواند خود را کنار کشیده و بی تفاوت نشان دهد. چرا که این نظام و این مدل حکومت بر اساس ایده حوزوی و توسط یک مرجع تقلید پایه گذاری شده است و به همین دلیل، حوزه و روحانیت همچنان که نسبت به حدوث و ایجاد این نظام، در وسط میدان بوده، در بقا و تدام آن نیز در وسط میدان است. 🔸2. پذیرش تنوع و تکثر علمی، از ضروریات یک محیط علمی است و با توجه به اینکه محیط حوزه علمیه قم در درجه اول یک محیط علمی است، طیف های مختلف فکری نیز در این محیط فعال هستند، لذا توقع اینکه از چنین محیطی صدای واحد و یک دستی شنیده شود، توقعی بی جاست. در هیچ محیط علمی دیگری نیز نمی توان این یک دستی را پیدا کرد. 🔸3. حوزه علمیه طی سالهای اخیر در چند محور تولید و عرضه داشته است. از جمله کادرسازی و تربیت نیرو برای نظام اسلامی، تربیت افراد جهت حضور در محیط های علمی و دانشگاهی و نیز پژوهش و تولید علم؛ همه این ها در کنار تربیت مبلغ جهت تبلیغ و ترویج دین بوده است. 🔸4. یکی از دلائل وضعیت موجود که شکاف بین نهادهای حوزوی و عرصه جامعه ایجاد شده، به‌ کارگیری تولیدات است. امروزه در حوزه های علمیه تولید علم که شامل نظریه، تئوری، راهکارها و برنامه ها صورت می گیرد (ممکن است در حد مطلوب نباشد اما به هر حال تولید صورت می گیرد) اما امکان به کارگیری همین حد از تولید هم فراهم نمی شود که این مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد نه در حوزه علمیه. به عنوان مثال تبدیل این تولیدات به قانون که وظایف قوه مققنه است تا استفاده از آن در سایر قوا. ◀️در کنار این نکات، به چند محور از انتقادات نیز اشاره شد از جمله: 🔸5. بعد از انقلاب توسعه کالبدی و فیزیکی اتفاق افتاده است اما این توسعه کالبدی آنگونه که باید، به توسعه علمی منجر نشده است که نیاز به بررسی عوامل و دلائل دارد. 🔸6. فضای آزاد اندیشی که مقدمه تولید و توسعه علم، دانش و نظریه است، نسبت به قبل کمتر شده است و این مسئله می تواند در رونق حوزه علمیه اثر منفی بگذارد و مانع تحرک علمی گردد. مخصوصا نسبت به نواندیشان و مصلحان آستانه تحمل ها کم شده است. 🔸7. مراودات علمی با جهان اسلام کم شده است. در سابق طلاب با آثار و نظریات اندیشمندان مسلمان و مخصوصا جهان عرب آشنایی بیشتری داشتند و تعامل علمی بین مراکز علمی در جهان اسلام برقرار بود؛ ولی امروزه آشنایی طلاب با آثار نظریات غربی ها بیشتر از آشنایی با نظریات علمای جهان اسلام است. که در نتیجه آن، حضورمان در محیط های علمی جهان اسلام کم شده است که این می تواند خطرناک باشد. یکی از دلائل آن این است که نظام آموزشی تابع سیاست ها شده است. ◀️ادامه حضور مدیران مهمترین نهادهای حوزی و گفتگوی صریح و چالشی به آن شکلی که در برنامه شوکران اتفاق افتاد، می تواند فتح بابی باشد برای گفتگوهای بعدی تا بتوان در محیطی به دور از سیاست زدگی، به درکی واقعی و منصافه از وضعیت فعالیت های حوزه های علمیه دست یافت. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سکولار بودن حوزه، انتقاد نیست اتهام است 🔴مرتضی جوادی آملی ⬅️نقد به هر صورتی که باشد، حتی از یک فرد غیر حوزوی، قابل قبول است؛ هیچ اشکالی ندارد و در گذشته هم بود. اما گاهی اوقات به عنوان نقد هست ولی انگیزه دیگری پشت آن وجود دارد. اشکال ندارد مردم به حوزه انتقاد کنند، اگر بدون شناخت و آگاهی به جای انتقاد اتهامی مطرح شود، مثلا حوزه متهم به سکولاریزم شود در حالی که تمام جهات وجودی او با این گونه از مسائل اجتماعی و سیاسی به نظام پیوسته شده است و بسیاری از مسئولین نظام مثل ائمه جمعه و خبرگان از حوزه استفاده می کنند، انتقاد نیست و اتهام است. ⬅️اگر برخوردی شده و مقابله ای وجود دارد به این دلیل است که طراحان یا از روی جهالت و یا از روی غرض مطرح می شود و به همین دلیل نمی توان آن را انتقاد نامید. این یک اتهام است و اگر بزرگان حوزه و مراجع در این خصوص موضع گرفته اند برای این است که افراد جایگاه خودشان را بدانند. اگر بنا است انتقادی داشته باشند حوزه با کمال استقبال از فضای انتقاد بهره خواهد گرفت. زیرا انتقاد باعث پیشرفت، تکامل و اصلاح شئون و اموری است که وجود دارد. ⬅️در اعتراضات کوری که می شود عده ای انگشت اتهام را به سمت حوزه می برند و متأسفانه منتهی به این می شود که حوزه ها آسیب ببینند. اگر قبلا نهادهای انحرافی مورد تعرض بود، امروزه گاهی اوقات می بینیم که انگشت اعتراضات به سمت حوزه های علمیه می رود. همان طوری که در زمان پهلوی سلطنت طلبان و ساواک به حوزه های علمیه حمله می کردند امروز این اعتراضات کور به این صورت مطرح می شود. ⬅️حوزه با همه وجود از انتقاد استقبال می کند و آن را برای خودش یک نعمت می داند. اما اگر اتهام باشد طبیعی است که جهات دفاعی حوزه برای صیانت و حفظ این پایگاهی که متعلق به دین، جامعه و نظام است اقدام می کند و اجازه طرح چنین اتهاماتی را نخواهد داد. ⬅️امروزه یک سؤال ناروا و ناصواب می شود که نسبت بین حوزه و حکومت چیست. حکومت از نظر علمی باید متأثر از حوزه های علمیه عمل کند. البته اگر چنین حکومتی واقعا متأثر از آموزه های دینی حوزه ها عمل کردند طبیعی است که این نظام بار اسلامیت را به دوش دارد و حوزه ها موظف هستند که از آن حمایت کنند. اما اگر مثلا بانکداری که امروز به دروغ بانکداری اسلامی معرفی شده است، بی توجه به همه آموزه ها و فتاوایی که در فضای دینی گفته شده در مسیر بانکداری اسلامی پیش می رود، چگونه حوزه ها بتوانند از این فضا حمایت کنند؟ دیگر بخش ها هم همین طور است.(به نقل از نامه های حوزوی) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه در متروی تهران: سکولار یا دینی؟ 🖋استاد مهراب صادق‌نیا ⬅️چندین سال بود که با لباس روحانیّت در خیابان‌های تهران قدم نزده بودم. هر وقت تهران می‌آیم معمولا با ماشین شخصی و بیش‌تر با لباس غیر طلبگی هستم. امّا این‌بار برای شرکت در یک گفتگو در وسط طرح ترافیک، مجبور شدم در کِسوت روحانیّت، ساعت‌هایی با مردم خیابان معاشرت کنم. یک مسیر به نسبت طولانی را با مترو رفته و برگشتم. نگاه مردم پر بود از حرف‌های عجیب و غریب، بماند که برخی از آن حرف‌ها در قالب ناسزا و با صدای بلند گفته می‌شد. برای نمونه، جوانی جلو آمد و با حالتی عصبانی گفت "دست از سر ما بردارید، شماها دین ما را هم خراب کردید." راستش را بخواهید یک لحظه ترسیدم. نا خودآگاه یاد مرحوم جمشید بحری افتادم، روحانی‌ای که چندی پیش در متروی تهران به وسیله‌ی یک معترض کشته شد. ⬅️مثل همیشه مترو شلوغ بود و بیش‌تر مردم جایی برای نشستن نداشتند و من یکی از آن‌ها بود. در هر ایستگاه چند صندلی خالی می‌شد و ایستاده‌ها شانسی برای نشستن می‌یافتند. در این میان چند بار صندلی جلوی من خالی می‌شد ولّی در رقابت بر سرِ تصاحبِ آن، جا می‌ماندم. هیچ کس برای نشستن به من بفرما نگفت؛ بلکه همه می‌خواستند از من پیشی بگیرند. تلاش می‌کردم درد زانوهایم را نشان ندهم ولی نمی‌شد. در میان آن همه نگاه، برخی‌ها رنگ "دل‌خُنکی" داشت. مرد میان‌سالی که روی صندلی لم داده بود، نگاهم می‌کرد و لبخند معناداری می‌زد. گویی می‌خواست بگوید: "آخیش، دلم خنک شد." ⬅️در مجموع نگاه مردم دوستانه نبود. من بارها با لباس روحانیّت در همین تهران آمد و شد داشته‌ام. آن زمان هم برخی ناسزائی می‌گفتند و یا تکّه‌ای می‌پراندند، ولّی کسانی هم بودند که بسیار لطف داشتند و به اعتبار این لباس ما را تکریم می‌کردند. ولی این بار ماجرا قدری فرق داشت. لباسی که تن من بود احترام سابق را نداشت. پیش‌تر یادم هست خانم‌های محترمی که پوشش شرعی کم‌تری داشتند با دیدن یک روحانی به احترام لباسش هم که شده، روسری خود را مرتب می‌کردند، ولّی این‌بار گویی تعمّدی بود که اعلام کنند ما این‌ایم! خود دانید. ⬅️یاد برنامه‌ی شب قبل افتادم که شبکه چهار حضور داشتم و در باب امکان سنجی فقه سکولار حرف می‌زدیم. با دیدن این صحنه‌ها به ذهنم رسید که بحث از فقه سکولار از منظر جوهری و فلسفی چقدر بی‌معناست. کاش این سؤال را مطرح می‌کردیم که از منظر این مردم فقه، حوزه و روحانیّت چه هستند. آیا مردم فقه، حوزه و روحانیّت را دینی می‌دانند یا سکولار؟! آن‌هایی که فکر می‌کنند پاسخ به این سؤال چندان مهم نیست، کافی‌ست چند باری به صورت عادی در میان مردم شهر قدم بزنند. ۹۷/۶/۱۶ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه سکولار است یا سکولار مذهبی؟ 🖊روح الله جلالی ◀️تعریف دقیق سکولاریسم جدایی دین از سیاست یا جدایی دولت از کلیسا و نهادهای مذهبی نیست. معنای دقیق سکولاریسم در «حجت‌محوری» و «هدف گذاری» است. به این معنا که یک جامعه سکولار نمی‌گوید چون وحی یا مذهب گفته، این باید یا نباید وجود دارد، بلکه این باید و نباید از مسیر عقل و رأی و منابع دیگر حجت است. به عبارت دیگر ممکن است مولفه‌ای مذهبی پذیرفته و قانون شود اما علت پذیرفته شدن آن حجت بودن منابع مذهبی نیست، بلکه همان منابع مرجع غیرمذهبی مانند عقل و عرف و رأی و ... باعث پذیرش آن می‌باشد. هدف سکولاریسم هم تأمین سعادت دنیوی و اخروی نیست و تنها آنچه در دنیا و پیش‌برد امور آن، مورد خوش‌آمد است را می‌پذیرد. پس کناره گرفتن از منابع دینی در اداره امور دنیوی چه فلسفه، چه سیاست و ...، و این جهانی دیدن مسائل، مهم‌ترین پایه‌های سکولاریسم هستند. ◀️بدنه بزرگی از حوزه علمیه، پس از چهاردهه دخالت حداکثری در تقنین، اجرا و قضا در حاکمیت ایران، هنوز مهم‌ترین وظیفه خود یعنی تولید مبانی محکم از منابع فقهی(ادله اربعه)، در رابطه با سیاست، اقتصاد، فرهنگ و...، را به درستی نه تولید و نه تبیین نموده است. پس می‌تواند مبتلا به پدیده خطرناک‌تری از سکولاریسم باشد، یعنی "سکولاریسم مذهبی". کنار گذاشتن منابع وحیانی و رشد نتیجه‌گرایی بجای تکلیف محوری، در عین نیازهای پیچیده اداره امور، منجر به تورم سکولاریسمی می‌شود که رنگ و لعاب مذهبی دارد. این سکولار شدن، به دلیل فقر تبیین و تولید محتوای دینی متناسب و برگرفته از اجتهاد پویا، و عدم رفتارسازی متناسب با آن، گریزناپذیر است. مشکل اینجاست که همه طلاب، در بحث اجتهاد و تقلید میلیون‌ها ساعت برای مردم از لزوم تخصص‌گرایی و لزوم و وجوب رجوع عقلانی غیرمتخصص به متخصص منبر رفته‌اند اما خود در مباحث فقه سیاسی و پیچیدگی‌های سیاسی تماما مجتهد و نه مقلد هستند. ◀️طلبه‌ای که معنای بغی را نمی‌داند و هیچ تصوری از بایسته‌های اعتراض اجتماعی و... ندارد، طوری در تجمعات سیاسی فریاد "اعدام" می‌زند که تا مدت‌ها با گلوی گرفته بایستی سخن بگوید. آن یکی که فرق سد ذرایع و افتتاح ذرایع را نمی‌داند و زمانی که بسیاری از فقها و مراجع، در زندان و شکنجه بوده‌اند به دنیا نیامده بوده است، نه بخشی، بلکه تمام مراجع را بی‌بصیرت، سکولارپرور و ناآگاه تصور می‌کند که بایستی با تجمعات خودجوش ادب و متنبه شوند. دیگری با ادعای دین‌شناسی، مرتب در تحلیل‌های خود دم از ممنوعیت و محدودیت‌های سلیقگی می‌زند درحالیکه از برگزاری و تاب‌آوری 6 دقیقه مناظره فقهی در مورد ادعاهای پرتکرار خود عاجز است. ◀️نگون بختی اینجاست که بسیاری از میدان‌داران پرسر و صدای حوزوی، نه دین را بلدند نه سیاست را می‌شناسند. رک و پوست‌کنده به این "کنار گذاشتن ادله دینی و دخالت سلایق شخصی و باندی به اسم مذهب" می‌گویند «سکولاریسم مذهبی». طبیعتا اگر حوزه به این سمت حرکت کند که بخاطر پشت‌گرمی‌های دسته‌ای و باندی و نه توان فقهی و علمی، به تبیین باید و نبایدهای سیاسی بپردازد، و سایرین را وادار به احتیاط و یا سکوت کند، به سرعت به سمت سکولاریسم مذهبی پیش می‌رود. ◀️ریل‌گذاری دروس و هشدارهای زعمای حوزه اگر در مسیر غنای دین‌محوری در امور سیاسی و اجتماعی و ... نباشد، حوزه، مرجعیت عمومی خود را بیش از گذشته از دست خواهد داد، چراکه سلایق مبتدی انسانی، مانند مبانی دینی پشتوانه حکمت‌های الهی را ندارد که ثمره مثبت آن عمیق و درازمدت باشد. از طرفی اگر به بحث سلایق شخصی باشد ما در جنگ با تفکرات و مکاتب وارداتی که رویکرد آکادمیک و تجربی آن‌ها دهه‌ها از حرکت ما سبقت دارند، از پیش بازنده خواهیم بود. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠خطر ظهور "سکولاریسم ستیزه جو" در ایران! 🖋مهران صولتی ⬅️با جان باختن محمد تولایی؛ طلبه مضروب مشهدی، تعداد سوء قصدهایی که منجر به فوت روحانیون در مکان عمومی شده به انگشتان یک دست رسیده است. تعداد مجروحین البته بسیار بیشتر از این است. ⬅️به نظر می رسد انبان کینه ها آنچنان لبریز شده است که کسی توجه نمی کند این طلبه های جوانی که به سختی در پی معیشت خود در میان شهروندان دیگر زیست می کنند چندان نسبتی با آن روحانیون مسئولی ندارند که هرگز بدون محافظ در جامعه ظاهر نمی شوند. ⬅️روشن است که این رویداد را باید نشانه ای از عمیق تر شدن شکاف میان جامعه با خوانشی از دینداری حکومتی دانست که بیش از همه خود را در تحمیل یک سبک زندگی سختگیرانه از جنس گشت ارشاد به نمایش می گذارد. نگرشی که نه تنها در قبال تحولات اجتماعی، انعطافی از خود نشان نمی دهد بلکه تک صداهای مخالفی همچون نقویان، دانشمند، زائری و ... را نیز از عرصه رسانه های فراگیری همچون صدا و سیما حذف می کند! در چنین بستری است که نوعی برخورد هیستریک علیه نمادهای دینداری در جامعه شکل گرفته و شمایلی از ظهور یک سکولاریسم ستیزه جو در افق فردای ایران پدیدار شده است. ⬅️در قاموس چنین سکولاریسمی دین عامل تمامی ناکامی ها، عقب ماندگی ها و سرکوب ها قلمداد شده و لذا نمادهای دینی باید از عرصه جامعه حذف شود. ⬅️شاید بتوان حجم توهین های اخیر به ساحت امام حسین(ع) در فضای مجازی را نیز جلوه ای دیگر از این ستیزه جویی تلقی کرد. اینکه با عرب تلقی کردن حسین و یاران اش کوشیده می شود تا این نهضت را به درگیری دو طایفه غیر ایرانی فروکاسته و آن را پاک بی ارتباط به جامعه ایران نشان دهند! روایت عبدالکریم سروش نیز نشان می دهد که روشنفکران دینی مهاجر هم با محدودیت ها و تنگ نظری های بسیاری از سوی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور روبرو هستند. ⬅️در چنین فضایی روشن است که می توان بخشی از واکنش تند مردم نسبت به برخی نمادهای دینداری از جمله طلبه های جوان را به بازنمایی نقش منفی روحانیون از سوی کانال های ماهواره ای خارج از کشور نسبت داد. ⬅️اما در هر حال اگر چشمی بینا و گوشی شنوا برای رصد تحولات اجتماعی ایران در میان مسئولان وجود داشت باید نسبت به شکل گیری این پدیده نوظهور در فضای ایران امروز حساس می بود. ⬅️رویکردی که در پی ناکامی از انجام اصلاحات بنیادین در راستای بهبود وضعیت موجود، اکنون حاملان دین را هدف قرار داده و حتی به آنها فرصت توضیح نیز نمی دهد. کاهش تاب آوری جامعه ایران در برابر بحران های آوار شده، از آن دست نشانه های آشکاری است که نمی توان صرفا با تاکید بر حجم و شکوه عزاداری های موجود در این ایام، به آسانی از کنارش گذشت. ایران فردا باید همچون گذشته پرافتخار این سرزمین، مکانی امن برای گفت و گو و زیست مسالمت آمیز همه افکار و اقوام باشد! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ترویج جدایی دین از سیاست ناشی از عدم فهم معنای دین و سیاست است 🔊آیت الله اراکی ⬅️از آغاز اولین جامعه ای که بشر تشکیل داد به دست امام بود و هیچگاه زمین خدا خالی از حجت نبوده و نیست. ⬅️در برخی از مقاطع تاریخی امام قدرت پیدا می کرد و مردمی که توان یاری امام را داشته باشند وجود داشت و امام حکومت رسمی تشکیل می داد اما در مواقعی هم که شرایط لازم برای حکومت رسمی فراهم نبوده ائمه حکومت غیر ظاهری و پنهان داشتند؛ بنابراین این که تصور شود که امامان حکومت نداشتند غلط است. ⬅️این که تصور شود امامان بعد از امام حسین(ع) کار سیاسی نکردند غلط است چرا که امامت به معنای سیاست است، چرا که گاهی حکومت ها رسمی و ظاهری بوده و گاهی نیز به دلیل عدم وجود شرایط لازم این حکومت غیر ظاهری بوده است. ⬅️کسی که تصور کند دین از سیاست جدا است معنای دین و سیاست را نمی فهمد؛ دین مجموعه فرمایشات الهی است و سیاست به معنای فرمانروایی است. ⬅️امام زمان آخرین امام است و باید نصرت در حدی باشد که برای برقراری حکومت عدل جهانی کفایت کند و مردم در حدی وفادار باشند که امام را رها نکنند، در راه یاری امام محاصره و جنگ وجود دارد که یاران امام تا آخر باید همراه ایشان باشند و در اینجا دیگر حادثه کربلا تکرار نخواهد شد.  ⬅️تا زمانی که جامعه حمایتگر کامل از امام نشود و اهل پیمان شکنی و عدم وفاداری باشد غیبت پایان نمی یابد، مردم باید آمادگی کامل داشته باشند تا حضرت ظهور کرده و حکومت عدل الهی را تشکیل دهند.(به نقل از اجتهاد) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠امام سجاد و جامعه‌سازی بر مدار فقه 🖋حمزه واقعی ⬅️نهضت حسینی از ابتدا تا همیشه‌اش در ساختار فقه امامیه تعریف می‌شود. اگر چه برخی کربلا را، عاشورا را، ابتلائات آن را نهضتی فرافقهی می‌دانند اما برخی نیز بر این عقیده استوارند که عاشورا به تمامه در ساحت فقه می‌نشیند و دارای احکامی است که جز با تراز فقه نمی‌توان سنجید. ⬅️این رفتار فقهی اهل‌بیت بعد از عاشورا هم ادامه دارد که می‌توان آن را در مباحث صد در صد فقهی چون ولایت و امامت امت و رابطه «امت- امامت» سنجید. حتی فرازمند‌ترین نقش‌های بعد از عاشورا هم دقیقاً ذیل همین مبحث تحلیل می‌شود مثل رابطه حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) که گرچه در نگاه افرادی که به ظواهر نگاه می‌کنند، تحت تأثیر نقش حضرت بی بی زینب سلام‌الله علیها قرار می‌گیرند و هژمونی بی بی چنان آنان را در بر می‌گیرد که آفتاب نور افشان بعد از عاشورا را نمی‌بینند اما آنانی که نگاهی به تأمل دارند و رفتار‌ها را در چهار چوب قواعد می‌سنجند خوب می‌دانند رابطه حضرت زینب و امام علی بن حسین، فراتر از یک رابطه فامیلی که رابطه‌ای است نهادی و اعتقادی که بی بی همان جایگاهی که نسبت به امام پیشین، حضرت حسین (ع) داشته است، بعد از امام حسین، نسبت به امامت امام زمان خویش، حضرت سجاد تعریف می‌کند. ⬅️این هدایت خواهی و البته کسب «تکلیف» از همان لحظه شهادت سیدالشهدا آغاز می‌شود که می‌توان در همان کربلا هم نمونه‌ خوانی کرد آنجا که بی بی به خیمه حضرت می‌رود که؛ دارند آتش در خیمه‌ها می‌افکنند، چه کنیم؟ و با فرمان امام، زنان و کودکان را به فرار از خیمه‌ها و رها شدن در بیابان، هدایت می‌کند یعنی در بحبوحه خطر و آتش هم حاضر نیست بی‌اجازه ولی و امام زمان خویش، قدم از قدم بردارد چون می‌داند و در قرآن خوانده و در مکتب نبوی و زهرایی و علوی و حسنی و حسینی آموخته است “ألنَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ” و می‌داند بعد از نبی، حضرت ولی هم دارای این جایگاه و اولی بالمومنین است، لذاست که برای کسب تکلیف محضر امام زمان خود می‌رود. ⬅️در ادامه نیز تمام فریاد و سکوت، قیام و قعود حضرت زینب و همه کاروانیان، تحت امامت و هدایت حضرت سجاد است و بی بی در حقیقت سخنگوی امام زمان خویش و نفس ناطقه کربلاست. او نمی‌تواند بدون اجازه امام خویش گام از گام و حتی لب از لب بردارد. شیر بانوی حیدری کربلا، ولایت پذیری و سربازی امامت را به تمامه آموخته و به تمامه به کار بسته است و به جرأت می‌توان گفت بی اجازه و هدایت امام و خارج از طراحی ایشان، پلک هم نزده است که ولایت هم معنایی جز این ندارد. ⬅️اتفاقاً شکوه نقش ایشان نیز از همین اطاعت پذیری است. این است که زینب را در جایگاهی می‌نشاند که اسوه شیعگی می‌شود و نماد نهاد «امت- امامت» و تا همیشه نیز نگاه‌ها را با خود به کربلا باز می‌گرداند. ⬅️در کاخ کوفه، در منازل بین راه کوفه و شام و حتی در مجلس یزید، این طراحی ادامه دارد و البته گاه خود امام به تبیین ‌هادیانه ماجرا می‌پردازند و گاه عنان سخن را به سخنگوی امامت می‌سپارند. یزید هم این را دریافته است که بنا به گزارش‌های تاریخی، بعد آنکه گناه ماجرا را به گردن ابن زیاد می‌اندازد و زبان به لعنش می‌گشاید، از امام کاروان حقیقت راه توبه و رستگاری می‌جوید نه از سخنگوی نهضت. ⬅️با این نگاه می‌توان گفت که دشمن هم به درک این واقعیت رسیده است که نقش‌ها با همه برجستکی‌هایش، ذیل هدایت امام زمان انجام می‌شود. بله، ادامه نهضت را هم باید در تراز فقه دید و در شکوه رابطه «امت – امامت» بازخوانی کرد تا دید که در کربلا هر چیز دقیقاً جای خود قرار دارد و این می‌خواهد در طول تاریخ، چنان طرحی در اندازد که هر چیز دقیقاً جای خود باشد. ⬅️این جای خود بودن یعنی تحقق عملی دین، یعنی تجسم فقه در عرصه جامعه، یعنی اکمال اخلاق و تبیین معارف و ثمر دادن بعثت انبیا. همه این‌ها را می‌شود در سلوک کاروانیان و نقش آفرینی‌ها دید. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تشیع یک مذهب سیاسی است و نمی تواند نسبت به مردم بی اعتنا باشد 🔈آیت‌الله علوی‌بروجردی در ابتدای در ابتدای درس خارج: 🔹 در روزنامه‌ها و اين طرف و آن طرف و در فضاي مجازي می‌نویسند چرا در هيئت‌ها خرج مي‌كنيد؟ به فقرا كمك كنيد؛ من گفتم اتفاقا همان فقرا ‌هستند كه اين بساط عزاداری را به پا مي‌كنند نه ثروتمندان. 🔹 مردم نسبت به سيدالشهداء از جان و دل حركت مي‌كنند؛ اینطور هم نیست که فقط به حرف ما روحانیت گوش دهند؛ مردم در اين جهت دنباله‌روي ما نيستند بلکه ما در پی مردم حركت مي‌كنیم. 🔹 گاهي از اوقات من مي‌ديدم تحليل مي‌كنند و مي‌نويسند كه جمهوري اسلامي از اينجا پول مي‌فرستد كه در فلان کشور عزاداري كنند و دسته عزا به راه بيندازند؛ ولی متاسفانه توجه ندارند که خود جمهوري اسلامي هم با اين عزاداري‌ها به وجود آمده است و از همین عزاداری‌ها سر پا مانده است؛ شما يادتان نيست محرم و صفري را که در همان ايام شروع این نهضت اسلامی و دوران انقلاب گذشت؛ عاشورا نه تنها در عصر ما بلکه در زمان مشروطيت و در طول تاریخ شیعه حركت‌ساز بوده است. 🔹 من فيلمي ديدم خيلي تاثرآور بود؛ آقایي اول ظهر آمد به هيئت تعرض کرد كه بياييد نماز اول وقت بخوانيد؛ عيبي ندارد نماز خيلي خوب است و نماز اول وقت هم مستحب است اما اگر کسی نخواست به اين مستحب عمل كند، فسق نكرده است. 🔹 اين شيخ بنده خدا در مشهد مرحوم آقاي تولايي کشته می‌شود؛ طلبه‌ فاضلي كه نه كاري به جايي و نه سمتي و شغلي داشته است؛ فقط طلبه‌ای ساده بود و ماشينش هم بنز نبوده است، پيكان بوده است... فردی بيايد چاقو بزند و برود؛ انتقام از چه چيزي مي‌خواستيد بگيريد؟ 🔹 مردم باید بدانند اين طلبه‌ها با اقل ما يمكن زندگی می‌کنند؛ اقل ما يمكن يعني شما خط فقر را در مملكت در نظر بگیرید و با شهریه طلّاب مقایسه کنید؛ اين است وضعيت طلبه در حوزه‌های علمیه؛ اينجور دارد زندگي مي‌كند و درس مي‌خواند در حالي كه امكانات برايش فراهم است كه برود جایی دیگر درآمد كسب كند اما ايستادگی می‌کند و درس مي‌خواند؛ چرا مردم ما نبايد اين معاني را متوجه باشند؟ 🔹 اگر مراد برخی منتقدان اين است كه حوزه به زندگي و مشكلات و وضعيت و دغدغه‌های مردم كاری ندارد كه اين به شهادت تاريخ حوزه دروغ است؛ اصلا تشيع يك مذهب است و اصلا نمي‌تواند نسبت به مردم بي‌اعتنا باشد. 🔹 گاهي از اوقات مي‌خواهند به حوزه فحش بدهند مي‌گويند آقايان علما در مسائل طهارت مانده‌اند؛ ولی در همین طهارت، مسائل ما هنوز حل‌نشده باقی مانده است؛ در همین طهارت که از نظر این آقایان ساده و پیش پا افتاده است ما امروز مسائل حل‌نشده داريم؛ من مسائل بسیاری در طهارت به شما نشان مي‌دهم كه الان ابتلاي عجيب و غريب مردم است و ما براي آن جواب درست و حسابي نداريم. 🔹 ما هم منجمد نيستيم بگوييم پنجاه‌ودو كتاب از طهارت تا دیات بیشتر در فقه نداريم و ديگر کتابی لازم نیست؛ شما بياييد كتاب جديد بياوريد. 🔹 در مسائل بانك‌ها ما خيلي حرف زديم؛ گاهي حرف مي‌زنيم و از خود حوزه ما را نمی‌تابند؛ حرف را بايد گوش كنيد و در آن تامل كنيد؛ اين بساطی است كه ما با بانک‌ها بر سر مردم آورديم و خودمان هم همگی اشكال مي‌كنيم اين بهره‌ها چیست که مي‌گيريد؟ سود و جريمه چیست که مي‌گيريد؟ اما اينها را چه کسی برای بانکها درست كرده است؟ ما خودمان به نام اسلامي كردن بانك‌ها اين بساط را درست كرديم. 🔹 درس‌هاي خارج را تخطئه نكنيد؛ حوزه قم را بعضي‌ها به بي‌سوادي رمي نكنند؛ بله ما سر برنامه‌ها و درس‌ها و امتحانات اشكال داريم و به آقايان هم تذكر مي‌دهيم و محترمانه هم می‌گوییم و آقايان هم دارند زحمت مي‌كشند؛ اما حوزه قم الان بزرگترين حوزه علميه‌ی نه شيعه بلكه دنياي اسلام است.(به نقل از خبرگزاری حوزه) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فیضیّه سیاسی‌تر!! 🖋مهراب صادق‌نیا ⬅️امروز به یاد سال‌های دور رفته بودم فیضیه و دارالشفا تا قدری خاطره بازی کرده و قدمی بزنم. این دو مدرسه همواره نبض حوزه‌ی علمیّه بوده‌اند و نمایش‌گر فضای حاکم بر آن. از حیاط دارالشّفا گذشتم و به فیضیّه رفتم، یک ساعتی آن‌جا چرخی زدم؛ درست است که از آن فضا و سرسبزی قدیمش فاصله گرفته است ولی هنوز هم شماری از روحانی‌های جا افتاده و جوان دور تا دور حیاط، هر جا سکویی برای نشستن هست، نشسته بودند؛ گویی در انتظار اتّفاقی هستند. مثل همیشه در و دیوار پر بود از اطلاعیّه. آغاز سال تحصیلی بود و بیش‌تر اعلامیّه‌های درسی بودند. به اسم استادها دقّت کردم، بیش‌ترشان را نمی‌شناختم. با این حال، برخی از استادهای دروس خارج از دوستان قدیمی‌ام بودند. بعضی عنوان‌ها برایم جالب بود: "خارج فقه تربیت"، "خارج مهدویّت"، "خارج فقه حکومتی". ⬅️بعد از اطلاعیّه‌های درسی، بیش‌ترین اعلامیّه‌ها سیاسی بود. در تابلوهای اعلانی که به سازمان‌های خاصّی تعلّق داشتند، بریده‌هایی از روزنامه‌های منسوب به برخی جناح‌ها و بولتن‌های ویژه، بیش‌تر به چشم می‌آمد. برخی یادداشت‌ها به صراحت در انتقاد از دولت و رئیس‌جمهور بود. به هر حال این روزها از کف خیابان تا فیضیه و دانشگاه سخن از گرانی است و انگشت همه‌ی نقدها رو به دولتی است که "هر چه بلد نباشد، سکوت بلد است." و به قول دوستی " هر چه نداشته باشد، حوصله دارد." ⬅️فضای فیضیّه و دارالشّفا را هیچ وقت تا این اندازه سیاسی ندیده بودم؛ حتّی در سال‌های آغازین انقلاب و جنگ در این دو مدرسه تا این اندازه اطلاعیّه‌ی سیاسی دیده نمی‌شد. با این حال، نمی‌توانم بفهمم برخی‌ها از حوزه چه انتظاری دارند که هم‌چنان آن را غیر سیاسی و سکولار می‌دانند! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه در مرحلهٔ پژوهش‌های بنیادی مانده است!! گفتگو با حجت الاسلام احمد رهدار -بخش اول ⬅️ضعف حوزه در این است که در مرحله پژوهش‌های بنیادین مانده است؛ درست و عمیق پیش رفته‌اند؛ ولی ابترند؛ چون امتداد اجتماعی ندارند. در بسیاری از مراکز حوزوی تابلوی مرکز راهبردی را داریم که عمدتاً راهبردی نیستند و وقتی داخل می‌شوید از جنس طرح و برنامه است. ما در حوزه استراتژیست تربیت نکردیم. محصول حوزه آدم‌های عمیقِ غیرمفید است. ⬅️مهم‌ترین مؤید تاریخی من انقلاب اسلامی است. هیچ پژوهشگری (غربی، شرقی، اپوزیسیون، خودی و غیرخودی) نسبت حوزه و انقلاب اسلامی را منکر نشده و همه بر این باورند که انقلاب اسلامی مولود حوزه است. بعد از انقلاب امام خمینی فرمودند هر کسی می‌تواند پیش‌نویس قانون اساسی را ارائه بدهد. ۸۰۰ پیش‌نویس قانون اساسی ارائه می‌شود که از کل حوزه‌های علمیه فقط دو پیش‌نویس ارسال می‌شود! همین مسأله نشان می‌دهد که ما آدم‌هایی عمیق و غیرمفید هستیم. ما حتی نمی‌توانیم صورت‌بندی کلان اداری کاری را که خودمان راه انداخته‌ایم انجام بدهیم. ⬅️در مقاله‌ای ایده «سفیر فقیه» را مطرح کردم. چند بار از وزارت امور خارجه به سراغ ما آمدند و پرسیدند شما می‌خواهید چه کاری انجام بدهید؟ گفتیم همان کار شما را به صورت فقهی انجام می‌دهیم. گفتند پروتکل‌هایی وجود دارد که حوزه در جریان نیست. گفتیم ظاهراً قرار بود ما پروتکل‌ها را از دین استنباط و استخراج کنیم! ⬅️سیستم نشر در دست مارکسیست‌هاست؛ سیستم ترجمه هم در دست تربیت‌شده‌های دهه چهل بنیاد فرانکلین در ایران است. آن وقت حوزه نشسته است و حرف می‌زند و گمان می‌کند اگر حرفش خوب است و کتاب خوب باشد، خودبه‌خود پخش می‌شود. مهندسی نشر وجود دارد. ما باید پرونده‌ای باز کنیم و با همان کسانی که در مقابل ما هستند جلسه بگذاریم. آنجا متوجه مهندسی نشر خواهیم شد و اینکه حوزه چه ساده‌اندیشانه در قم نشسته است و فکر می‌کند تألیف کتاب خوب می‌تواند مردم را به سمت آن کتاب جلب کند؛ درحالی که کتاب ما اصلاً به دست مردم نمی‌رسد. ⬅️وقتی می‌گویم معنی اجتهاد باید تغییر کند یعنی کسی که بهتر ضمیر بر‌می‌گرداند خارج شود و آن کسی که اجتهاد او امتداد اجتماعی دارد وارد شود. به قول آقای قرائتی قوی‌ترین کتاب‌های فقه و اصول در نجف نوشته شده و شهر نجف یکی از کثیف‌ترین شهرهای دنیاست. فقیهی در قم داریم که سی سال درس خارج گفته ولی تا تهران نرفته است. ⬅️مسائل ما در پژوهش‌های بنیادین گاهی به دلیل این‌که ارتباطی با واقعیت اجتماعی ندارد، انتزاعی می‌شود. مثلاً در باب دخانیات نوعاً مسأله را به اینجا کشانده‌ایم که حرام است. ملاکمان هم ضرر معتنابه است. آقای مکارم پس از جلسات بسیاری با پزشکان، آن را حرام اعلام کردند؛ اماما اداره دخانیات داریم! حتی برای سیگاری که مرجع تقلیدمان حرام اعلام کرده سوبسید هم می‌دهیم. ⬅️با استاندار ایلام درباره تونلی حرف زده می‌شد که بیست کیلومتر مسیر دو شهر را به هم نزدیک می‌کرد و ۱۲۰ میلیارد هزینه داشت؛ یعنی ۶ برابر هزینه‌ای که در بهترین وضعیت به مؤسسات حوزوی داده شده. آن وقت روحانی ما اینجا نشسته و ضمایر کفایه را برمی‌گرداند و توجه ندارد و نمی‌داند حکومت یعنی چه! مطلقاً عدد و رقم در دستشان نیست! از این آقایانی که هرچند وقت یک‌بار دادشان درمی‌آید و از حرکت روحانیت به سمت حکومت گله می‌کنند بپرسید آیا درباره حکومت و این عدد و رقم ها چیزی می‌دانند؟ - به نقل از سایت مباحثات http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه سکولار، واقعیت یا هشدار؟ ⬅️با حضور: دکتر صادق حقیقت و دکتر مهراب صادق نیا 🔸ای کاش سخنرانان از طیف های مختلف فکری انتخاب می شدند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سکولاریسم مردود است اما در باره توانایی فقه برای اداره جامعه و رفع مشکلات غلو نکنید(بخش اول) 🖋مهدی نصیری ⬅️ظرف هفته های اخیر بحث های زیادی بین صاحب نظران در مورد حوزه و سکولاریسم مطرح شد. آنچه مسلم است قول به جدایی دین و حوزه های دینی از سیاست، بر خلاف مسلّمات و الفبای دین و شریعت است و بدون شک همه انبیای الهی تحقق اهداف والای معنوی و اخلاقی و عدالت خواهی و ایجاد قسط را از رهگذر تحقق حکومت الهی دنبال می کرده اند و هیچ حکومت نامشروعی را ـ جز از باب تقیه ـ تایید نمی کردند. اما این همه ی ماجرا نیست و در این میان نکات دیگری مطرح است که باید در این بحث بدانها هم توجه کرد: 🔻 1. بر اساس مبانی تشیع، قوام دین و ارائه و اقامه دین در حد مطلوب و رضایت بخش منحصر به امام معصوم است، آن هم مشروط بر مبسوط الید بودن او. اگر معصوم حاضر ولی مبسوط الید نباشد و یا در پرده غیبت برود، خیمه تشریع و هدایت و جامعه سازی و حکومت دینی با انکسار و خلل های بسیار جدی مواجه خواهد شد و هیچ عامل دیگری نمی تواند چنین انکسار و خللی را به نحو کامل و مطلوب پر کند. 🔻2. مراجعه به فقها در عصر غیبت، سفارش اهل بیت علیهم السلام و عمل به فتاوای فقهای جامع الشرایط تکلیف است و رد بر آنها مانند رد بر حجت معصوم خداوند و رد بر خود خداوند است اما روشن و واضح است که این امر از باب ضرورت و اضطرار است و در مثل مانند تیمم به جای وضو در زمان فقدان آب است. 🔻3. مرجعیت و فقاهت در عصر غیبت نمی تواند خلا حضور و حاکمیت معصوم علیه السلام را پر کند و جامعه را به زلال معارف و احکام الهی و عدالت مطلوب انبیای الهی برساند. مرجعیت و فقاهت گر چه تنها گزینه مومنان برای رستگاری و عمل بر اساس موازین دینی ـ در حد وسع و توان فقه و فقیهان ـ د ر عصر غیبت است و فقه و فقها موظف به تشکیل حکومت در صورت امکان و فراهم بودن زمینه های آن و جامعه سازی دینی در حد توان اند و این وسع و توان در روزگار کنونی می تواند نتیجه بسیار مهم و سازنده ای داشته باشد، اما این باور که با فقه مبتنی بر اختلافات فراوان و ظنون بی شمار ـ البته معتبر و مجزی از تکلیف ـ می توان جامعه و نظامی تراز دینِ نفس الامری و احکام الله واقعی ساخت، بر خلاف مبانی قران و اهل بیت علیهم السلام و واقعیت های فقه موجود است. 🔻4. فقه موجود، علاوه بر مصیبت غیبت حجت معصوم خداوند، با پدیده ای دیگر به نام سیطره مدرنیته و تمدن جدید غرب مواجه است که مانعی بسیار اساسی در تحقق مطلوب بسیاری از احکام الله و ارزشهای دینی است و فقه و شریعت را با شوره زاری تمدنی مواجه کرده است که اصلاح آن اغلب جز با حذف و نسخ این تمدن امکان پذیر نیست و این البته از عهده فقه و حوزه ساخته نیست و اساسا دیدگاه مشهور در حوزه، تایید و امضای بخش های زیادی از این تمدن است و در یک نگاه ساده و بسیط، مانعیتی برای آن نمی بیند و تحولات سترگ موضوعی و ساختاریِ حاصل از مدرنیته را صرفا محصول یک تحول کمّی و تکاملی می بیند و ظاهرا تا مدرنیته همه عرصه های ذهنی و عینی را کاملا فتح نکند، حرکتی جدی و فراگیر را در حوزه برای فهم مستحدثه ای به نام مدرنیته ـ به وسعت تاثیرگذاری بر همه جهان و همه ابعاد زندگی، که هزاران موضوع جدید را به دنبال خود داشته است ـ بر نمی انگیزد... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سکولاریسم مردود است اما درباره توانایی فقه برای اداره جامعه نباید غلو کرد!(بخش دوم) 🖋مهدی نصیری 🔻ندیدن این مانع و مستحدثه بزرگ توسط فقه و حوزه اولا خود از مصادیق نوعی سکولاریسم است که سکولاریسم ستیزان انقلابی و حوزوی اغلب بدان التفات ندارند و بر تمدنی مبناء و بناء سکولار مهر تایید ـ جز در ابعاد اخلاقی و فرهنگی آن که تعارضش با فقه و دین آشکار است ـ می زنند و ثانیا من حیث لایحتسب چنان ناکامی هایی را برای فقه و حوزه در تحقق آرمانهای دینی رقم خواهد زد که در آینده ای نه چندان دور همه خوش باوران را از خواب جزمیِ آرمان گرایی فارغ از واقعیات و تنگناهای موجود در عصر سیطره مدرنیته بیدار خواهد کرد. 🔻حوزه و فقهی که کمترین تحلیلی از نقدینگی در اقتصاد امروز و پول اعتباری و تورم ناشی از آنها ـ و این که همین پول اعتباری که موضوع مستحدثی در برابر نقدین (طلا و نقره) و پول واقعی بوده است ـ ندارد و توجه ندارد که دولت های مدرن (و در راس همه دولت آمریکا با دلار خود) بیشترین دستبردها را به اموال و دارایی های مردم جهان با پدیده مدرنی به نام خلق پول می زنند و دولت جمهوری اسلامی هم ید طولایی در این تکنیک اقتصادی مدرن دارد و سی هزار میلیارد تومان به سرقت رفته و یا گم شده در صندوق های اعتباری و بانکهای خصوصی را برای جلوگیری از بحران، با خلق پول توسط بانک مرکزی جبران می کند و غول نقدینگی را فربه تر می کند تا زنجیر پاره کند و فاتحه ارزش پول ملی را ظرف چند هفته بخواند، چگونه این همه شعار سکولاریسم ستیزی می دهد؟ وضع روانی بسیاری از انسانها بیانگر این است که اگر از رفتار شما ناراحت باشند، سعی می کنند با همان چیزهایی که شما مخالفید، همدردی بیشتری کنند و لذا خوف آن وجود دارد که سکولاریسم ستیزی سطحی و شعاری ما با این مدیریت فشل اقتصادی منجر به محبوبیت بیشتر سکولاریسم در جامعه شود. 🔻5. تصوری غلو آمیز از توانایی های فقه و حوزه در حل مشکلات و مسائل کشور، نه به نفع فقه و حوزه است و نه به نفع نظام. باید واقع بین بود. از اشکالات فقه و اسلام شناسی موجود، اهتمام به برش هایی از دین و ندیدن برخی دیگر از برش هاست. ما پیوسته در تمام این سالیان از عدالت و سرسختی و سازش ناپذیری امیرالمؤمنین علیه السلام گفته ایم و درست هم بوده است و چون افتخاری برتارک آن عدالت مجسم و مذهب تشیع می درخشد اما همه سیره آن امام همام این نبوده است. این سترگ مرد عرصه عدالت و سیاست، سیره ای از واقع بینی و خاضع شدن در برابر واقعیت های تلخ نیز دارد. 🔻تاکنون کمتر به مردم گفته ایم که علی علیه السلام وقتی حکومت را در دست گرفت در برابر 26 بدعت اساسی و بزرگ که میراث خلفای پیشین بود و مبارزه با آنها موجب از هم گسیختگی انسجام اجتماعی و ملی و سیاسی می شد، مماشات کرد و از اصلاح آنها چشم پوشید و از جمله این موارد بازنگرداندن بخشی از قطایع و اموال و املاکی بود که اغلب توسط خلیفه سوم به این و آن به ناحق داده شده بود در حالی که حضرت قبلا سوگند یاد کرده بود که اگر به کابین زنانشان رفته باشد باز خواهم گرداند. (البته در این زمینه بیش از اندازه به این سیره عمل کرده ایم! در حالی که در زمانه ما برای حفظ انسجام و اعتماد اجتماعی باید اغلب عکس این عمل کرد و دست نظام مانند دست امیرالمؤمنین جز در مواردی که فلان مسئولی که اعلام می کند که اگر سراغ فلانی بروید اعلام جنگ می کنم، بسته نیست). http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سکولاریسم مردود است اما درباره توانایی فقه برای اداره جامعه نباید غلو کرد(بخش سوم) 🖋مهدی نصیری ⬅️در هر صورت این که تصور کنیم راه حل بسیاری از مشکلات امروز کشور در دست فقه و حوزه است و نظام و جامعه منتظر درسهای خارج فقه حوزه است تا خروجی آنها موجب حل این مشکلات شود، تا حد زیادی از واقعیت بیگانه است. بسیاری از مشکلات کنونی ناشی از ضعف مدیریت و بسیاری دیگر ناشی از ساختارهای مدرن اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی است که حوزه و فقه کار زیادی نمی توانند در باره آنها انجام دهند و اتفاقا بخشی از راه حل های آنها ممکن است در عرف موجود حکمرانی در جهان و تجربیات موجود در دنیا باشد که باید حوزه راه استفاده از چنین عرفی را به نحو احکام اولی و یا ثانوی و مهمتر از همه فقه مصلحت برای نظام و جامعه باز کند و بی جهت در موارد ناتوانایی ها و تزاحم اهم و مهم مته بر خشخاش نگذارد. 🔻6. حوزه انقلابی به جای ورود به مباحثی سروصدا برانگیز و کم فایده و گاه ذهنی محض، می تواند با ایستادن بر سر مسلّمات فقهی و دینی و انقلابی (فارغ از تعدد و تکثر فتاوا) و مطالبه آن از نظام و دستگاهها بیشترین نقش را در تقویت جمهوری اسلامی داشته باشد. پدیده فسادهای مالی و اقتصادی موجود در کشور و انواع رانت خواری ها و فسادهای گسترده اداری، بیش از هر شبهه فلسفی و فقهی و سیاسی و فرهنگی برای نظام و حکومت روحانیت ویرانگر و مشروعیت زداست و فقه و حوزه اگر در این زمینه ورود لازم و کافی را نکند، باید مطمئن باشد که دو جریان موجود سیاست گریز در حوزه ـ که البته دراقلیتند ـ شامل جریان سنتی قائل به عدم جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت و نیز جریان مدرن قائل به محوریت عرف و دموکراسی در حکومت، عرصه را بر انقلابیون سکولاریسم ستیز تنگ خواهند کرد که نتیجه آن تضعیف نظام خواهد بود. پس مبارزه با فساد یاد شده وظیفه معجّل حوزه انقلابی و فقه غیر سکولار است. ♦️خاتمه: حوزه و فقه مبتنی بر منجزیت و معذریت و فاصله دار از بسیاری از احکام واقعی خداوند در فراتر از مسلمات دین و مذهب، باید سودای تحقق جامعه ای تراز دین که رضایت عمومی را در حدی بالا جلب کند و آرمانها را در سطحی عالی محقق کند، که نه وظیفه حوزه است و نه مقدور حوزه و جمهوری اسلامی، برای صاحب اصلی شریعت و مفسر حقیقی آن و فصل الخطاب دین ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ بگذارد که ان شاء الله با ظهور قریبش محقق خواهد شد. و الله العالم. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت؛ نیازمند بازتعریف هویت! 🖋محمد وکیلی ⬅️نوع تعامل روحانیت با محیط پیرامون خود در تمام عرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی طی چند سال اخیر، دچار تغییرات اساسی شده است. از طرفی جایگاه روحانیت به عنوان گروه مرجع، مورد خدشه قرار گرفته و گزارشهایی از تنزل قابل توجه جایگاه روحانیت در سلسه گروه های مرجع منتشر شده، از لحاظ اقتصادی برنامه های توسعه ای حوزه های علمیه بیش از آنکه متکی به حمایتهای مردمی باشد به بودجه های دولتی وابسته گشته و از لحاظ سیاسی نشانه هایی از تنزل اعتبارش مشهود است. ◀️این تغییر، موجب بروز واکنشهایی شده که قبل از این سابقه نداشته است. واکنشهایی که در درجات مختلف از طرف طیف های مختلفی صورت می گیرد: شبکه های به اصطلاح آن‌ور آبی برنامه های متنوعی برای بررسی نظام، نقش و کارکرد روحانیت ترتیب می دهند. نشست های مختلف و متنوعی در مورد روحانیت در مراکز علمی مختلف برگزار می شود و پژوهشها و پایان نامه های متعددی اخیرا به این سو سوق داده شده است. این نهاد توسط شخصیتهای مختلفی از رحیم پور تا جلایی پور مورد نقد و کنکاش قرار می گیرد. و نیز از طرف بدنه عمومی اجتماع که به برکت فضای مجازی و شبکه های اجتماعی امکان ایفای نقش فعال یافته اند، مورد اظهار نظر، نقد و ارزیابی قرار می گیرد. تعرض های خیابانی که طی چند سال گذشته افزایش چشمگیری داشته و چندین روحانی مورد تعرض، خشونت خیابانی، ضرب و شتم قرار گرفته و تعدادی نیز کشته شده اند. این چنین مواردی نشان از آن دارد که نوع تعامل روحانیت با جامعه دچار تغییری اساسی شده و به شکل بی سابقه ای اوبژه جریانها و تفکرات مختلف واقع شده است. این چنین تغییری با توجه به گستردگی و عمیق بودنش از لحاظ جامعه شناسی نیازمند تبیین و تحلیل است. ◀️بر همین اساس به نظر می رسد که روحانیت جهت بازیابی تعامل خود با جامعه پیرامونی، نیازمند بازتعریف هویت خویش است، بازتعریفی که حداقل باید سه محور را شامل شود: 🔸تعریف سازمان و نهاد روحانیت و جایگاه روحانیون در این سازمان؛ امروزه این نهاد به حدی از پیچیدگی و متداخل رسیده است که بر اساس نگرش ها و مبانی سابق، امکان درک و تحلیل آن وجود ندارد(کتاب شکل‌گیری سازمان روحانیت شیعه نوشته محمدعلی اخلاقی) 🔸کارکرد و نقش روحانیت: هرچند به کاركرد و نقش روحانیت(به معناي شغل، وظيفه، هدف و...) پرداخته شده اما آن چه مراد است و کمتر بدان پرداخته شده عمل و وظيفه اجتماعي سازمان روحانيت شيعه است. 🔸اشکال و شیوه های ایفای نقش: طی سالهای گذشته ورود مولفه های جدیدی که بدان اشاره خواهد شد، موجب تغییر نقش و وظیفه اجتماعی روحانیت شده است، اما همچنان شیوه ایفای نقش روحانیت در شکل و قالب سنتی خود باقی مانده و توجهی به تنوع اَشکال حضور خود ننموده است. ⬅️در این بازتعریف واقعیتهایی نیز باید مورد توجه قرار گیرد: 🔸1. این بازتعریف نمی تواند در خلا یا در محیط درون روحانیت مشخص گردد، بلکه باید در تعامل با جامعه اتفاق بیافتد، حداقل دو محور از این محورهای سه گانه (کارکرد و شیوه های ایفای نقش) نمی تواند بودن در نظر گرفتن اجتماعی که روحانیت در آن حضور دارد، تعریف و تبیین گردد. 🔸2. به این مسئله توجه نمود که دنیای مدرن ویژگی ها مشخصه هایی دارد که اگر جایگاه، نقش و شیوه عمل بدون توجه به این فضا ترسیم گردد، امکان عمل و کنشگری فراهم نخواهد شد. مهمترین مشخصه و وجه تمایز جهان کنونی با جهان سنت را به تعبییر امیل دورکیم(جامعه شناس فرانسوی)باید در تنوع، تکثر و تفاوت دنیای مدرن و تشابه و یک دستی جهان سنت باید جست. 🔸3. روحانیت باید متوجه باشد که در دنیای جدید رسانه، ابزاری جانبی و عارضی نیست و بدون توجه با نقش و جایگاه رسانه ها روحانیت نمی تواند به ایفای نقش بپردازد. توجه به محوریت رسانه در دنیای مدرن که در نظریه بازنمایی استوارت ها(نظریه پرداز فرهنگی) بر آن تأکید می شود شرط اولیه ایفای نقش و بازیگری است. 🔸4. روحانیت بر خلاف فضای سنت که فاقد رسانه عام و فراگیر بود، هر روز به مدد فضای رسانه ای، صدها رقیب جدی می یابد. چنین فضای رقابتی، از اقتضاعات دیگر دنیای امروز است. این تنوع و تکثر رقیب به حدی است که با توجه به گسترش دین و معنویت فردمحور و خویش‌محور است، هر فردی، خود رقیبی برای روحانیت می تواند باشد. در چنین فضایی هرگونه کنشگری روحانیت بدون توجه به این حجم از تنوع و تعدد رقیب، نتیجه ای جز طرد و انزوا برای روحانیت به بار نخواهد آورد. -به نقل از http://mobahesat.ir http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠برآمدن نسل تازه ای از روشنفکران پسا سکولار- پسااسلامیست 🔸گزارشی از همایش «امکان امر دینی در عصر حاضر» تهران ۲۹مهرماه۹۷ ⬅️«اینک چهل سال پس از انقلاب اسلامی و استقرار حکومت دینی در ایران امر قدسی بیش از همیشه، در معرض خطر حذف کامل از سپهر فرهنگی-اجتماعی ایران آینده قرار گرفته است.» این موقعیت خطیر تاریخی بنیاد پروژه بیژن عبدالکریمی و همایش دو روز اخیر درباره کتاب «امکان امر دینی در عصر حاضر» بود. از جزئیات اندیشه عبدالکریمی که در این دو روز به تفصیل مورد بررسی و نقد قرار گرفت اگر بگذریم، این همایش به طور کلی ورود روشنفکری و اندیشه ایرانی به جهان پسا سکولار- پسااسلامیستی تازه ای را نوید می داد. ⬅️تاریخ اخیر ایران بیهودگی نزاعهای روشنفکری دهه شصت و هفتاد شمسی را آشکار کرده است، چه هر دو نسخه ی اصرار بر تئولوژی و الهیات حوزوی از یکسو و سپر انداختن در برابر سوبجکتیویسم مدرن و ادغام در لیبرال-سرمایه داری جهانی هیچیک نتوانستند گرهی از مصائب تاریخی ایران دردآلود امروز باز کنند و امروز حتی در میان قائلان سابق خود نیز بی اعتبار گشته اند. ⬅️عبدالکریم سروش با سخن گفتن از «نولیبرالیسم مسلح» از تجدید نظر خود در ارزیابی مدرنیته سخن می گوید و رضا داوری اردکانی از هر فرصتی استفاده می کند که خوش بینی دهه شصتی خود به اسلام گرایی حداکثری را تصحیح کند. مصطفی ملکیان هم اسلامیسم و هم سیانتیسم را شکست خورده در حل معضلات بشر معرفی می کند و با زبان فلسفه تحلیلی از موضع عبدالکریمی تقدیر می کند و رضا داوری اردکانی تلویحاً بر موضع ملکیان صحه می گذارد و مجتهد شبستری فراسوی تئولوژی و سوبجکتیویسم از «اونتولوژی سخن» که نهفته در متن مقدس است و سرچشمه رودخانه در سیلان تفکر اسلامی است سخن می گوید. طرفه آنکه روحانیون حاضر در همایش «امکان امر دینی» هم هیچیک حاضر به دفاع از موضعی تئولوژیک نشدند. مهدوی زادگان از این گفت که در دین تعبد نیست و خسروپناه پروژه جمع دین و عقلانیت مدرن را پروژه ای ممکن، موفق و قابل دفاع توصیف کرد. پارسانیا نیز تئولوژی را طاغوت دانست و از امکان گشودگی به هستی در تفکر کلاسیک فیلسوفان ایرانی سخن گفت. ⬅️چنین به نظر می رسد که اینک در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب، طرفین دعوای اسلام و سکولاریسم به تدریج از مسیرهای مختلف به این نتیجه می رسند که هر دو سالها در زندان معرفت شناسی اسیر بوده اند و بی اعتنا به بحرانهای بنیادین جامعه ایرانی، ساده لوحانه به میراث سنت و مدرنیته نظر داشته اند. ⬅️اینک که پس از دو دهه جولان کارگزاران و تکنوکراتهای ریش دار و بی ریش بر سپهر سیاسی و اجتماعی ایران نزاع بیهوده ی روحانیون و روشنفکران دینی در ایستگاهِ دوگانه ی مبتذل روحانی-رییسی به فرجام خود رسیده است، عبدالکریمی از استیلای کامل نیهیلیسم قدیم و جدید بر روح ایرانی سخن می گوید. هشدار عبدالکریمی اگرچه لحنی عارفانه و اشراقی و انزواجویانه دارد -و من به تفصیل آنرا در ارائه ام در همایش مورد نقد قرار دادم- اما هشدار او را هشدار نسبت به مرگ مدنیت و سیاست در ایران تلقی می کنم. هشدار نسبت به آغاز دوران طولانی ای از انحطاط، روزمرگی، نیهیلیسم، سردرگریبانی، منفعت جویی، تعصب و بی خردی در ایران که چهره شوم و طنین کریه و بوی ناگوار آن چند صباحی است که خود می نمایاند. ⬅️امروز که حاکمیت ما روزبه روز بیشتر در بن بست تئولوژیک-غربزده ی خودساخته اش گرفتار می شود و امکاناتی برای برون رفت خود متصور نیست، بیژن عبدالکریمی، سیدجواد میری و همایش «امکان امر دینی در عصر حاضر» نوید آرام اما امیدوار کننده ای از برآمدن نسل تازه ای از روشنفکران دینی پساسکولار-پسااسلامیستی را در گوش ایران آینده زمزمه کردند. جریان نویی که به زعم من توفیق آن تنها زمانی خواهد بود که با اعلام پایان تقابل انسان و خدا و امر مقدس و امر عرفی، بتواند به صورت بندی تازه ای از «اومانیسم تعالی خواهانه» و «عقلانیت انتقادی غیرتئولوژیک-غیرسوبجکتیو» دست یابد. چشم اندازی که در میان مفسران هایدگر بیش از هانری کربن نزد هانا آرنت و در میان مفسران علی شریعتی بیش از عبدالکریمی و خانواده شریعتی نزد جواد میری دنبال شده است. -به نقل از کانال سید جواد میری http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت علیه روحانیت! 🔸اختلافات مکتوم و جدال‌های معلوم 🖋علی زمانیان ⬅️روحانیت ایران در حال حاضر امواج تند و بعضا نگران کننده‌ای را از سر می‌گذراند. تجربه‌هایی که به ویژه در چند دهه‌ی اخیر با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، هر یک آثار و نتایجی در پی داشته و دارد. علاوه بر این که علل و عواملی دست به دست هم داده است تا روحانیان در فراز و نشیب تاریخی و سرنوشت‌ساز کنونی به انواع مسئله‌ها دچار شوند، نتایج و پیامدهای تضعیف کننده نیز حیات اجتماعی و سیاسی روحانیت را با چالش روبرو کرد. ⬅️پرداختن به سلسله‌ی علل و عوامل، نیاز به نوشتاری طولانی دارد، اما در این جا صرفا به یک نکته اشارتی می‌شود. ⬅️در طول تاریخ، روحانیت همواره سعی کرده است منزلت و احترام گروه، صنف و یا طبقه ی خودشان را در ساحت عمومی جامعه حفظ نماید. مراعات یکدیگر را بکنند و دست کم در علن و آشکارا مقابل یکدیگر صف آرایی نکنند. از این رو با همه‌ی اختلافات و احیانا تقابل‌هایی که با یک‌دیگر داشتند، آن اختلافات را مسکوت گذاشته و از بیان آن نزد جامعه خودداری می‌کرده است. اما آن رابطه‌ی به ظاهر مسالمت‌آمیز میان روحانیت، در سپیده‌دم پیروزی انقلاب، جای خودش را به تیرگی رابطه و تقابل آشکار داد. این تقابل و رویارویی از بالاترین سطح روحانیت، یعنی مراجع تقلید آغاز گردید. فارغ از ماهیت و محتوای نزاع‌ها و یا داوری در باب آن‌ها، اما این نکته را نمی‌توان از نظر دور داشت که بتدریج آن جدال‌ها و تسویه حساب‌ها به خیابان‌ها کشیده شد و هر یک از آن‌ها آثاری را بر جای گذاشت. ⬅️ستیز روحانیت علیه روحانیت، با افشاگری‌ها و متهم کردن‌ها آغاز گردید. برخی از مراجع تقلید در این نزاع‌ها مورد انواع بی مهری‌ها و توهین‌ها از سوی تریبون‌های رسمی و شعاردهندگان تندرو در تظاهرات‌های طراحی شده‌ی خیابانی قرار گرفتند. به خانه‌هاشان هجوم آورده شد و زندگی‌شان تخریب گردید. اوج چنین تقابلی را می‌توان در حصار چندساله و توهین‌های علنی علیه آیت الله منتظری ملاحظه کرد. آن تقابل هر چه که بود و فارغ از این که حق با چه کسی بود، اما روحانیت حاکم که بر سریر قدرت تکیه داشت، توجه نکرد که حتی اگر در این تقابل حق با آن‌ها باشد، اما این بدان معنا نیست که نتایج و پیامدهای عمل‌شان را خودشان تعیین و مدیریت می‌کنند. مهم این بود که آن حد و مرزِ احترام سنتی به روحانیت و به ویژه مراجع تقلید شکسته شد. آن چه که اهمیت داشت این بود که مرزهای حرمت روحانیت توسط خود روحانیت در هم فرو ریخت، مرزهایی که در طول تاریخ، کم و بیش مستحکم باقی مانده بود و حتی نظام پیشین هم آن را به رسمیت می‌شناخت. ⬅️نزاع و ستیز روحانیت علیه روحانیت، در حوزه و حریم روحانیت باقی نماند. مردم را نیز به میدان فراخواندند و از پشتوانه‌های آنان استفاده کردند. آنان نمی‌دانستند ممکن است مردم به فرمان‌شان بیایند اما دیگر به فرمان آن‌ها نخواهند رفت. این همان پاشنه آشیل نظامی شد که می‌خواست سقف سیاست را بر ستون حوزه بنا کند. نتیجه این شد که حریم سنتی مراجع تقلید و مجموعه‌ی روحانیت به دست خود روحانیت از میان رفت. آن دیواری که قرار بود بر سر برخی فرو بریزد اما بر کل روحانیت آوار شد و حرمت تاریخی و سنتی‌شان را در جدال‌ها تخریب کرد. روحانیتی که نقد اجتماعی نسبت به خود را برنمی تافت، به یک باره در برابر تهاجمی بزرگ قرار گرفت که از میان خودشان آغاز شده بود. ⬅️زمان و تاریخ، برنمی گردد. آن مرزهای شکسته، ترمیم نمی‌شود. دیوارهایی که بر حریم مراجع تقلید کشیده شده بود، برداشته شده است. اقتدار سنتی روحانیت با بحران روبرو شده و پایه های منزلت اجتماعی‌اش سست و بی اعتماد گشته است. البته اقتدار به علت‌های دیگری هم فرو ریخت، اما کشمکش روحانیت علی روحانیت، علت قابل تاملی است که باید در نظر داشت. روحانیت به جای این که گریبان دیگران و به ویژه روشنفکران را در فروکاهش منزلت اجتماعی و فروریختن مرزهای پیشین بگیرد باید که علت را در خود بجوید و خویش را به داوری تاریخ ببرد. ♦️جدال و کشمکش روحانیت علیه روحانیت هنوز ادامه دارد و بقایای اقتدار و احترام سنتی را چون سیل با خود می برد. این نزاع و ستیزها سرمایه تاریخی‌شان را فرسوده می کند، البته اگر چیزی باقی مانده باشد. 1397/08/12 -به نقل از خرد نقد http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نامه‌ای برای پاپ، نامه‌ای برای چه؟ 🖋مهراب صادق‌نیا ⬅️روز گذشته آیت‌الله دکتر محقق داماد به زبان فارسی نامه‌ای به پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان نوشته و از ایشان خواسته‌اند که در مسئله‌ی تحریم‌های ظالمانه‌ی آمریکا علیه ایران مداخله کرده و "ارشادات لازم را مبذول" دارند. ⬅️پاپ فرانسیس احتمالاً این نامه را که با ادبیاتی حقوقی-الاهیاتی و تا اندازه‌ای مستند به کتاب مقدس مسیحی نوشته شده است، بخواند و خوش‌حال شود که " یکی از معلّمین دینی" از ایران در این شرایط سخت ارشادات او را مفید دانسته و از او کمک طلبیده است. اما احتمالا پیشِ خودش فکر خواهد کرد که به یک حکومت سکولار در یک کشور بیشتر پروتستان، چه ارشادی می‌تواند داشته باشد. ⬅️سال‌هاست که شماری از ارباب ادیان به بهانه‌ی محیط زیست، گازهای گل‌خانه‌ای، جنگ و ترور، مهاجرت و پناهندگی و ده‌ها معضل بین‌المللی گرد هم جمع می‌شوند، به هم نامه می‌نویسند و توان خود را برای حل این مشکلات روی هم می‌گذارند ولی آب از آب تکان نمی‌خورد. این یعنی آن که مذهب نقش سنتی خود را دستِ‌کم در سطح قدرت‌ها و حاکمان از دست داده است. ⬅️حکومت‌های امروز ترجیح می‌دهند که به مجامع و قوانین بین‌الملل پای‌بند باشند تا به آموزه‌های کتاب مقدس و نصحیت‌ها و ارشادات پاپ‌ها. ⬅️من هم می‌دانم احتمالاً استاد ما از سرِ دل‌سوزی و تعهّد به ملّت خود خواسته است با کمک ارشادات پاپ فرانسیس وجدان عمومی جامعه‌ی آمریکا را بیدار کند، بلکه رئیس جمهور خیره‌سرشان را وادار کنند که قدری از ماجراجویی خود دست بکشد؛ ولی واقعیّت آن است که حاکمانِ جهان، دین را به توده‌ها داده و قدرت را از آنِ خود کرده‌اند و در این میان معلم‌های دینی حرفشان در کشور خودشان هم شنیده نمی‌شود، چه رسد به جامعه‌ای که خود را سکولار معرفی می‌کند. ⬅️در دنیای امروز، دین و فهم دینی ممکن است برای توده‌ها مهم باشد، آن‌قدر که برایش جنگ کنند و یا صلح؛ اما برای حاکمان نه. در روزگار ما همین که پاپ فرانسیس و همه‌ی پاپ‌ها و معلمان و مبلغان ادیان بکوشند پیروانشان را از جنگ‌های مذهبی بر حذر دارند و کمک کنند تکفیر و تبشیر آتش کینه و دشمنی نیافروزد، کاری بس ستُرگ کرده‌اند. ۹۷/۸/۱۳ -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠غفلت از علوم انسانی اسلامی به معنای سپردن صحنه به سکولارها است 🔹حجت الاسلام علی اکبر رشاد: ⬅️برخی توهم کردند کسانی که سخن از تحول علوم انسانی به زبان می آورند و آرمان علوم انسانی اسلامی را دنبال می کنند با اصل علوم انسانی مخالف هستند که واقعیت ندارد اما واقعیت را نمی توان انکار کرد که علوم انسانی موجود رقیب فقه است. ⬅️علوم انسانی همه آنچه را که فقه مدعی است جز در عبادیات مدعی است، این گفتمان ها دو سبک زندگی ارائه می کنند و بین آن ها موازات توام با رقابت جدی وجود دارد، از نظر معرفتی با 2 گفتمان مبتنی بر فقه و علوم انسانی مدرن مواجه هستیم. ⬅️جمهوری اسلامی مبتنی بر مبانی فقهی و کلامی شیعی است اما متأسفانه بسیاری از شئون را به علوم انسانی سکولار سپرده ایم، در شئون فردی و شرعی مردم طبق فقه عمل می کنند اما در بسیاری از ساحات عرصه دست فقه نیست. -به نقل از شبکه اجتهاد http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آن کسی که روزی برای شما دغدغه دموکراسی داشت، روحانیت بود. 🔸 گزارشی از مراسم رونمایی از کتاب «مکتب اجتهادی آخوند خراسانی» جدیدترین اثر سید مصطفی محقق داماد 🔈آیت الله محقق داماد ♦️ما در کشوری زندگی می کنیم که نام آن جمهوری اسلامی است و چهل سال قبل قانون اساسی آن نوشته شده و بعدها نیز اصلاحات و ترمیمی روی آن انجام شده است، اما فکر نمی کنم به یک نکته در قانون اساسی توجه کرده باشید و آن اینکه در این قانون اساسی ۴۰ سال قبل، ۱۰ پُست کلیدی به شخصی به نام مجتهد داده شده از جمله رهبری، رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، رئیس قوه قضاییه و شش فقیه شورای نگهبان. ♦️شما اگر می خواهید نماینده مجلس شوید باید مجتهدین تایید کنند و همچنین قانونی که در مجلس تصویب یا تفسیر می شود، نیاز به تایید مجتهدین دارد. بنابراین کشور را باید اجتهاد اداره می کند. شاهدیم که هر روز با هر مسأله کوچک شرعی، چه مشکلاتی که برای کشور به وجود نمی آید. برای نمونه سفیر کشور باید دستش را باند ببندد تا مبادا با یک خانم دست دهد! حال باید چه کرد که مشکلات برای این کشور به وجود نیاید؟ ♦️در صد سال قبل یک شیخ فقیه از بُعد اجتهادی یک دموکراسی برای ایران درست کرده که در آن زمان در منطقه شاید از پیشروترین دموکراسی های منطقه بود که هنوز ترکیه و کشورهای دیگر به آن دموکراسی نرسیده بودند. ای کسانی که از عمامه و لباس روحانیت گله مندید و حق هم دارید، ولی یک روزی روحانیت دموکراسی را برای شما خواست. من به این جهت این کتاب را نوشتم که بدانید آن کسی که روزی برای شما دغدغه دموکراسی داشت، روحانیت بود. ♦️یک فقیه در آن زمان از چارچوب فقاهت مشکلات را حل کرده و اجتهاد را تحول بخشیده و در چارچوب اجتهاد پویای شیعی، دموکراسی و مردم سالاری به تمام معنا را برای ما آورده است. ♦️من خواستم با این کتاب بگویم که ما امروز به یک آخوند خراسانی و یک فقیهی نیاز داریم که حرفی که می زند از بُعد فقهی باشد تا کسی روی حرفش حرفی نزند. من طلبه جوان مدرسی بودم که کتاب حجاب آیت الله مطهری منتشر شد، یک عده دگم و متحجرین علیه ایشان سر و صدا را شروع کردند و گفتند این کتاب بی حجابی را رواج می دهد. یک فقیه، ولی قوی که مرحوم پدرم بود، سرکلاس درسش گفت آیت الله مطهری یادداشت های درس من را به زبان فارسی تقریر کرده، هر کسی حرف دارد با من صحبت کند! بعد از آن دیگر کسی حرفی نزد. ♦️ما امروز به یک آخوند خراسانی قوی نیازمندیم. من تعجب می کنم از اینکه برخی که خود و استادشان هم شاگرد مرحوم آخوند خراسانی نیستند، گاهی در مورد نظریه های ایشان سخنانی می گویند که نه تنها از مسیر فکری آخوند خراسانی منحرف است بلکه با هیچ موازین فقهی تطبیق نمی کند. _به نقل از سایت شفقنا http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سرمایه اجتماعی روحانیت 🔸بخشی از سرمقاله جدیدترین شماره «افق حوزه» 🖋حجت‌الاسلام‌ والمسلمین برته (مدیر رسانه و اطلاع رسانی حوزه‌های علمیه): ♦️روحانیت شغلی در کنار سایر مشاغل نیست و رسالتی است به‌منظور تأمین سعادت انسان که با هر شغلی قابل جمع شدن است. از این رو روحانی اقتصاددان، روحانی ادیب، روحانی مدیر و یا روحانی سیاست‌مدار هرگز واژگان غریبی نیستند و بر همین مبنا است که روحانیت شیعه در ایران به‌عنوان نهادی مردمی، همیشه نقش هدایت و حمایت از عامه را برعهده داشته است. ♦️اخیراً چنین ادعا می‌شود که روحانیت در سایه تصدی مسئولیت‌های جدید و به‌طور خاص، دولتی و حاکمیتی، سرمایه اجتماعی خویش یعنی اعتماد و پذیرش مردم را از دست داده است. ♦️عموماً کسانی که قایل به فروکاستن مقبولیت اجتماعی روحانیت‌اند، تقلیل فرمان‌پذیری سیاسی در بخشی از طیف‌ها نسبت به نهادهای رسمی دین را سنجه و شاخص اصلی می‌دانند. بررسی دقیق‌تر تحولات ایران به‌ویژه پس‌از انقلاب اسلامی، با توجه ویژه به تغییرات گسترده در بافت فرهنگی ایران، زوایای کمتر‌دیده‌شده‌ای از مناسبات روحانیت و مردم را به تصویر خواهد کشید. ♦️ایران قبل‌ از انقلاب که بیش‌از 52 درصد جمعیت بالای 6 سال آن بی‌سواد بودند، اکنون از جامعه‌ای برخوردار است که فقط قریب به 10 درصد جمعیت بالای 6 سال بی‌سواد و نرخ فاصله جنسیتی آن در حوزه علم‌اندوزی به کمتر از 4 درصد رسیده ‌است. چنین رشدیافتگی و حرکت شتابانی که تحلیل‌ و مطالبه‌گری جامعه را به‌شدت افزایش می‌دهد، نسبت به خدمات دینی و معرفتی نیز سیل تقاضای انباشته‌شده‌ای ایجاد خواهد کرد. ♦️از سوی دیگر درنوردیدن عرصه‌های جدید سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به یمن ورود ایران به باشگاه علم، ارتباط گسترده‌تر و معنادار با دنیای معاصر و نهایتاً تلاش و تقاضای درخور توجه به‌منظور تولید پیوست اسلامی عرصه های علمی به‌ویژه علوم انسانی، همه و همه بر مطالبات و درخواست‌های عموم مردم و به‌ویژه صاحب‌نظران از روحانیت و به معنای دقیق‌تر، حوزه‌های علمیه به‌عنوان نهاد متکفل امر دین و تربیت دینی به‌طور زایدالوصفی افزوده است. ♦️اکنون مطالبات جدی‌تری در خصوص خرده نظام‌ها و مکتب‌های سیاسی، امنیتی، دفاعی، تئوری‌های اقتصادی، تئوری‌های بومی‌شده فرهنگی و... از علما و فضلای حوزه مطرح است. ♦️تأسیس کرسی‌های پرشمار درس خارج فقه در موضوعات پیش‌گفته و مبتلا‌به ملی و بین‌المللی مثل فقه التربیه، فقه فرهنگ، فقه اقتصاد، فقه حقوق بشر، فقه رسانه، فقه خانواده، فقه نظام و... همگی در راستای پاسخ به نیازهای فوق است. ♦️به همان ‌میزان که ساده‌انگاری و چشم‌پوشی از عرصه‌های نوپیدای نقش‌آفرینی روحانیت و بی‌توجهی به سازماندهی و نهادمندی آن متناسب با اقتضائات جهان معاصر، غیرعالمانه و نابخشودنی‌است، غفلت از لزوم استمرار ارتباط مردمی و چهره‌به‌چهره روحانیت با بدنه جامعه و نپرداختن به آسیب‌های احتمالی هم شایسته تحلیلی علمی نخواهد بود. ♦️جنس تعاملات و تأثیرگذاری روحانیت در اجتماع در عین توجه به عامه مردم، جنبه‌های تخصصی‌تری در ابعاد ملی و بین‌المللی به خود گرفته است و امروزه صدای مکتب اهل‌بیت‌ علیهم السلام به برکت مجاهدت‌های علمای سخت‌کوش و مخلص آن از اقصی‌نقاط عالم، پرطنین و جان‌فزا به گوش می‌رسد. ♦️به واقع فتاوای تقریب، سکوت و جهاد مراجع معظم دامت برکاتهم، بازیگران جدی و تأثیرگذار کلان‌رخ‌دادهای بین‌المللی دنیای معاصرند، به‌گونه‌ای که به روشنی می‌توان ضریب نفوذ حرکت علمای مکتب اهل‌بیت‌ علیهم السلام به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی را از متغیرهای تعیین‌کننده معادلات جهان کنونی دانست. -به نقل از خبرگزاری حوزه Hawzahnews.com http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه نظام ساز؛ داریم یا نداریم؟ 🖋مهدی نصیری ♦️با اظهارات اخیر یکی از اساتید حوزه در باره فقدان نظام سازی در فقه، دوباره بحث فقه نظام ساز در محافل حوزوی مطرح شده است. بالاخره فقه نظام ساز است یا خیر؟ ♦️اولین نکته مهم این است که اساسا مساله و معضله عدم کفایت فقه سنتی و موجود برای اداره جامعه مربوط به یک قرن اخیر است و در قرون گذشته چنین موضوعی تقریبا مطرح نبوده است و مردم مسلمانی که مقید به دینی و فقهی زندگی کردن بوده اند بر اساس همین فقه همه امور زندگی خود را انجام و سامان می داده اند. و اگر در آن دوران، حکومتی فقهی و دینی هم تشکیل می شد همین فقه از عهده اداره امور جامعه تا حد زیادی بر می آمد و به هیچوجه با این حجم از گره های نظری و عملی کنونی مواجه نمی شد. ♦️بنا براین سئوال اساسی این است که چه اتفاقی در یک قرن اخیر رخ داده است که چالش ناتوانی فقه سنتی در اداره امور جامعه و ضرورت ارتقا و یا انطباق آن با مقتضیات و پیشرفت زمانه مطرح شده است؟ روشن است که اتفاق رخ داده چیزی جز مدرنیته و تمدن جدید غرب و ورود و رسوخ آن به شرق و جوامع اسلامی نیست که ساختارهای تمدنی را در عرصه های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دگرگون و با تغییراتی عمیق مواجه کرده است. اما مساله مهم این است که حوزه ها و فقه ما در باره این پدیده فوق العاده تاثیرگذار و ساختار آفرین و نظام ساز کمترین بحث و تحلیل و موشکافی ای ندارد. همان حوزه و فقه و اصولی که در برخی از موشکافی هایش دنیایی از بحث و قیل و قال بعضا کم فایده وجود دارد. ♦️حوزه و فقه ما مثل عموم مردم تحت تاثیر نظریه سیر خطی پیشرفت تاریخ و تمدن {که هیچ استناد علمی و تاریخی درست و ثابت شده ندارد و برخلاف نصوص قرانی و صدها روایت است اما به دلیل القای آن در نظام آموزشی مدرن و رسانه های جدید شهرت و قطعیتی غیرقابل بحث یافته است} معتقد به مشروعیت و مطلوبیت تمدن جدید در ساحت معیشت و ساختارهای مادی مانند بانک و بورس و بیمه و رسانه و حمل و نقل و ... است. البته در مطلع ورود مظاهر مدرنیته به جامعه ما مخالفتها و نقدها و مقاومت هایی از سوی برخی علما و فقها در برابر آن صورت گرفت اما نتوانست در برابر سیلاب سهمگین نظری و عملی مدرنیته تاب بیاورد و لذا به محاق رفت. خب با این نگاه به تمدن جدید دو راه و گزینه در پیش روی فقه و فقیهان وجود دارد: ..... 🔴جمع بندی بحث این که فقه در قیاس با جامعه و تمدن سنتی ماقبل مدرن (جدای از مشکل غیبت امام معصوم)، ارزشها و احکامش با نظامها و ساختارهای حاکم در تلائم وتناسب بوده و اساسا بحث نظام سازی (مقصودم در اینجا تاسیس حکومت ونظام سیاسی نیست که مشروعیت انحصاری آن برای دین و فقه در عصر حضور و غیبت ثابت است) مطرح نیست اما در روزگار کنونی نظام سازی مستقل و خالص و یک دست دینی و فقهی در قبال ساختارها و نظامات مدرن اغلب غیر عملی و منتفی است و تنها باید به طور نسبی و در حد مقدور به تغییر و اصلاحات دست زد و البته این توان محدود و نسبیِ تمدن سازی در زمانه جدید (صرف نظر از مانعیت غیبت که آن هم به مردم بر می گردد) نه به دلیل ضعف و نقصان دین و فقه و فقها به عنوان علت فاعلی بلکه به جهت انحطاط و ویرانی علت قابلی که بستر تمدنی مدرن است، بر می گردد و از این رو تحلیل روشنفکران که این مساله را به عقب ماندگی فقه و دین و پیشرفتگی و کمال یافتگی تمدن جدید ربط می دهند، مردود است. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سخنی با مهدی نصیری! 🖋پاسخ حجت الاسلام رضا غلامی به یادداشت «فقه نظام ساز، داریم یا نداریم؟» ♦️چند سالی است جناب آقای مهدی نصیری در قامت یک صاحب نظر دینی ظاهر شده و به خود اجازه می دهند بدون ارائه بحثی روشمند و مستند، درباره همه موضوعات مبنایی دین اظهار نظر کنند؛ از نفی فلسفه اسلامی و ترویج نوعی اخباریگری، تا بازگویی و ترجمه امروزی نظرات فردیدی در باب غلبه مطلق مدرنیته بر عالم، از تحدید و کوچک نمایی مرزها و طاقت فقه شیعی و ناتوانی آن در نظام سازی، تا تردید افکنی و کمرنگ سازی بُروز و ظهور عینی اسلام در قالب تمدن نوین اسلامی در دوران غیبت امام زمان (عج) و غیره. ♦️جالب اینجاست که این همه اظهار نظر در شرایطی صورت می گیرد که دقیقاً معلوم نیست جناب نصیری در چه حوزه و مکتب علمی ای، و در چه سطح و عرصه ای تحصیل و سپس مورد آزمون قرار گرفته اند و اساساً چقدر شایستگی اظهار نظر قطعی در این موضوعات دارند؟ ♦️آیا سکوت فضلای حوزه در قبال این نظرات به مفهوم بی نظر بودن آنها در قبال این اظهار نظرهاست یا به معنای جدی نگرفتن نظرات ایشان است؟ آیا سزاوار نیست این دیدگاهها قبل از درج در رسانه های عمومی در مجامع تخصصی حوزه نقد شود؟ ♦️و نکته دیگر آنکه چقدر سوژه هایی که ایشان برای اظهار نظر انتخاب می کنند مسأله امروز انقلاب است و واقعاً پشت این نظرات که من از آن به " تقلیل گرایی " و " خنثی گری انقلاب اسلامی " تعبیر می کنم چیست؟ ♦️معتقدم گرچه آقای نصیری خود را مخالف فلسفه معرفی میکند اما به شدت از آن تفکر متأثر است. حتی اگر بگوییم که برآیند برخی از مباحث آقای نصیری با مباحث انجمن حجتیه شباهت دارد، سخن غیر دقیقی نگفته ام. ♦️لازم می دانم خیلی مجمل به چند نکته اشاره نموده و مابقی بحث را به فرصت دیگری مؤکول کنم: 🔸اولاً. اگر از موضع کلام سیاسی اسلام به بحث های ایشان بنگریم، گوهر مباحث آقای نصیری به خنثی سازی حکومت اسلامی در دوران غیبت معصوم (ع) منجر میشود. ایشان با زبان پنهان و آشکار این پیام را به مخاطبشان منتقل می کنند که حکومت اسلامی در دوران غیبت با محوریت فقه و فقیه اقامه میشود و در جایی که دستگاه فقه ما قدرت پاسخگویی به انتظارات، من جمله نظام سازی ندارد، حکومت اسلامی در دوران غیبت، یک حکومت حداقلی است و نباید آرزوی احیاء تمدن اسلامی را داشته باشد. 🔸ثانیاً. آقای نصیری در شرایطی وارد فاز زیراب فقه زدن شده اند که قبلاً به زعم خودشان حقانیت میراث فلسفی شیعه به خصوص حکمت صدرایی را نفی کرده اند و از صلاحیت مطلق فقه اخباری نسبت به فلسفه سخن رانده اند و حال که چندی است وارد کوتاه سازی قد و قواره فقه و به تبع آن حوزه های علمیه شده اند، معلوم نیست نهایتاً در منظر او چه چیزی از اندیشه اسلامی باقی مانده است و آیا از نظر ایشان امروز کاری جز به انتظار ظهور نشستن و دعاگویی، باقی مانده است یا خیر؟ 🔸ثالثاً: ما در اتمسفر انقلاب اسلامی تنفس می کنیم و عمل خود را در چارچوب تفکرات امام (ره) و رهبر بزرگوار انقلاب تعریف می کنیم، هر چند این به منزله بحث نکردن نیست لکن روشن است که در یک کار عظیم جمعی نمی توان خود رأی بود و یا بلبشوی فکری را مباح ساخت؛ ♦️در چنین شرایطی، چقدر نظرات آقای نصیری با محکمات دیدگاه های امام درباره فقه، درباره حکومت اسلامی و ولایت فقیه در دوران غیبت و بحث تمدن سازی و غیره انطباق دارد؟ به نظر میرسد یا جناب آقای نصیری سخنان صریح امام درباره رسالت حاکمیت اسلامی را ملاحظه نکرده اند و یا انتظار دارند نیروهای انقلاب به جای اندیشه های امام (ره) از اندیشه های ایشان تبعیت کنند؟! ♦️به هر حال، توصیه بنده به جناب آقای نصیری این است که بیشتر مطالعه کنند و قبل از آنکه جمعبندی های خود را عجولانه منتشر کنند، آن را متواضعانه با علما و فضلای حوزه در میان بگذارند و اصلاح و تکمیل کنند؛ ضمن اینکه دسترسی ایشان به رسانه ها و محافل انقلابی سبب نشود که انتظار داشته باشند این دیدگاهها، جزو تفکر انقلاب محسوب شود. -به نقل از کانال مهدی نصیری http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آقای ازغدی از مسائل حوزه علمیه بی اطلاع است! 🔊سیدمحمد غروی( عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه) ♦️متاسفانه، آقای ازغدی بیش از آنچه به او مربوط است، صحبت می کند. او باید حد و منزلت خود را بداند و متوجه موقعیتی که در آن قرار دارد باشد. این شکل صحبت کردن اثرات مناسبی ندارد. ایشان حوزه را نمی شناسد. اگر می خواهد نظر بدهد بیاید به او توضیحاتی بدهیم و آموزش بدهیم که در حوزه چه تحولاتی شکل گرفته و بعد از آن در خصوص موضوعات حرف بزند. ♦️آقای ازغدی اطلاعاتی ندارد و سالیان سال بیرون از حوزه بوده است. ایشان فقط در زمینه های مختلف ادعا دارد. صحبت های او در حوزه بازخورد خوبی نداشته، مسئولین هم به این مسئله توجه نمی کنند و نمی دانند این شخص موجب نارضایتی بزرگان حوزه شده است. ♦️باید به او تذکر بدهند و تریبون های او را محدود کنند، حداقل او را توقیف کنند یا توسط افراد اثر گذار در او، معنای حرف هایش را به او بفهمانند. ادامه رفتارهای آقای ازغدی اصلا به صلاح نیست، ایشان در قم و مشهد صحبت هایی کرده که موجب بزرگان حوزه شده است. او جایگاهی ندارد که در این موضوعات صحبت کند. این موضوعات به ایشان چه ارتباطی دارد؟ ♦️آقای ازغدی می توانست در حد خودش اثر گذاری هایی در بعضی مجامع داشته باشد اما با این کارها باعث می شود خود را منزوی کند و در انزوا قرار بگیرد. او مثل اینکه نظر کرده در مسائلی که به او ارتباطی ندارد دخالت کند. ظاهرا همه مسائل حل شده همین این مسئله مانده که فقط او باید حل کند. امیدوارم هدف او از حرف هایش خیر باشد. -نامه‌های حوزوی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ازغدی، ادامه ی شریعتی یا مطهری؟! (بخش اول) 🖋محسن قنبریان 🔷حوزه ی بی عیب! شریعتی از اسلامی انقلابی می گفت که در آن نقش جدی ای برای مرجعیت و روحانیت نبود! انتقادهای زیادش از این نهاد او را نماد "اسلام منهای روحانیت" کرد و فتوایی از مراجع آنروز مبنی بر ضاله بودن کتابهایش صادر شد! مطهری اما منتقدی از روحانیت بود که اعتراف به مزایایش داشت. اعتقاد داشت با لزوم حفظ و نگهداری اش باید آنرا اصلاح کرد. اسلام منهای روحانیت را خیانت می دید و فقهاء را تنها سلسله ی معرفتی متصل به معصوم می شمرد. ⬅️آیا حوزه و روحانیت پس از انقلاب و خورده گیری های آندو(با حفظ تفاوت) از آسیبها مبرا شد؟! 🔺مثلا مطهری هم از "لوس و ننر و امتیاز طلب و مسرف" بودن برخی فرزندان علماء گله داشت که "همه حواسشان متوجه پستها و مقامات است که کی برد و کی محروم شد و چگونه خودشان آنها را بربایند یا به دوستان خودشان اختصاص دهند"! مطهری اینان را "تحمیل بزرگی به بودجه روحانیت" می خواند(یادداشتها ج۴ص۵۵۵). اینبار ازغدی پیش از خطبه ها چیزی از این جنس گفت: "امام گفت مرجع پاپ نیست، مرجعیت نمایشی نیست، مرجعیت ارثی نیست"! از قضا برخی آقازادگان زود به خود خریدند و موضع گرفتند و البته واضح است همه امکانات پدر و مرجع عظیم الشأن را هم به ارث برده اند! 🔺مطهری از نظارت برمرجعیت و پاسخگویی آن هم می گفت! صراحتا در ده گفتار آورد: "تقلید ممدوح و مشروع سرسپردن و چشم بستن نیست. چشم باز کردن و مراقب بودن است وگرنه مسئولیت و شرکت در جرم است"!(مجموعه آثار ج۲۰ص۱۷۶). (جملات تیز و تندترش را جرأت نمی کنم نقل کنم به یادداشتها ج۴ص۵۵۶ رجوع کنید). شاید بازخوانی این تفکر مطهری علت گران شدن سخنان ازغدی بر بعض بزرگان شد! آنچه دارد کم کم نمودار میشود مواجهه ای از جنس شریعتی با ازغدی توسط زعمای حوزه است. البته دو نکته را نمی توان لحاظ نکرد: 1⃣ حوزه مطهری را هم روی دست نگرفت بلکه در مواردی بایکوت هم کرد!اگر خون پاکش سند حقانیتش نمی شد معلوم نبود اقلا با بخشی از آرائش مواجهه شریعتی نشود! 2⃣ قیاس ازغدی هم با مطهری از جهاتی، از جمله وزان علمی و اتصال به بزرگان و مفاخر حوزه(مثل مرحوم بروجردی و علامه طباطبایی)مع الفارق است. ❓جان کلام اینکه: آیا آسیبها و عیوب سازمان روحانیت تمام شده یا رو به صفر است؟! و امروز نیازی به فریادهای مطهری وار نیست؟ ❓اصلا شریعتی و مطهری هردو به کنار، امام خمینی تا آخرین سخنان از این آسیبها و هم خطر ارتجاع و تحجر و مارهای خوش خط و خال در حوزه می گفت(آخرین نمونه ها در منشور روحانیت منعکس است). یعنی نه قبل از انقلاب که حتی تا سال ۶۸مرجع و زعیم منحصر بفردی مثل امام از آسیبها و حتی خطرات می گفت! بعد امام چه شد؟! آیا همه آن آسیبها و نگرانی ها یکباره خود به خود مرتفع شد؟! ❓اگر اقلا برخی از آنها باقی است چرا بزرگان حوزه و بخصوص شاگردان امام، آن خط را دنبال نکرده چیزی از جنس آن فریادها و روشنگری ها نشنیده ایم؟!نمونه های کوچکی از تذکر به یک مرجع توسط بزرگی در حوزه را همین ماهها دیدیم چگونه برخورد شد؟! و از سوی زعماء هیچ حمایتی نشد! ❓تازه آیا نگرانی های امام فقط مربوط به متحجرین ضدانقلاب بود؟! نگرانی و گله از زیاد شدن تشریفات و تجملات، ساختمانها و ماشین ها و...کم زبان زدند؟!آیا در جواب هم مباحثه خود(آیت الله حسن فرید گلپایگانی) مرقوم نفرمود: "بهتر است که بنده و جنابعالی در فکر قبه و بارگاه نباشیم..."!(صحیفه امام ج۲۰ص۲۴۵). آیا واقعا شاگردان دیروز امام همه مبرای از این تجملات و نگرانی هایند؟! آیا... پس چرا مطهری ای در حوزه پیدا نمیشود تا مثل ازغدی(طلبه ی کت وشلواری) ساکت بماند؟! ❗️ادامه متن در بخش دوم @m_ghanbarian http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0