eitaa logo
دانشمند؛ روایت پیشرفت ایران
252 دنبال‌کننده
206 عکس
7 ویدیو
0 فایل
🌱مجله دانشمند اولین نشریه تخصصی «روایت پیشرفت» 💠تهیه‌ مجله 🔹دکه‌های مطبوعاتی سراسر کشور 🔹سایت انتشارات ایران ketabir.com با ارسال رایگان 🔹تماس برای اشتراک سالانه و سفارش تلفنی 09123969195- آقای بابایی ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
💡 برای مدیریت مصرف انرژی راه‌حل دانش‌بنیان داریم در گفتگو با مهندس محمد اخترشناس، مدیر شرکت دانش‌بنیان قمی 💎بخشی از متن⬇️
💡 برای مدیریت مصرف انرژی راه‌حل دانش‌بنیان داریم در گفتگو با مهندس محمد اخترشناس، مدیر شرکت دانش‌بنیان قمی 💎بخشی از متن: 🔻من سال 59 تا 62 در جهاد لرستان فعالیت کردم. در آنجا، بمب صوتی و نوری برای جنگ‌های نامنظم تولید می‌کردیم. تعمیر بیسیم مخابراتی ارتش و سپاه هم الی‌ماشاءالله انجام دادم. خب کسانی که در ارتش مسلط به این مسائل بودند و در آمریکا دوره‌دیده بودند، بعد انقلاب از کشور رفتند. تا مدتی که بتوانند دوباره تیم درست کنند، این مشکلات و خلأها وجود داشت. تعمیر بیسیم پادگان‌ها را مدتی انجام دادم. در نهایت یک سیستم کنترل از راه دور پیشرفته ساختم. البته کمبود امکانات زیاد بود. این کارها را من داوطلبانه می‌کردم. هم‌زمان در بروجرد و اراک، برای گذران امورات زندگی تعمیرگاه راه انداخته بودم و رادیوپخش ماشین و این‌ها را تعمیر می‌کردم. 🔻جنگ به من فهماند با وجود فداکاری‌های بسیار، در بحث تکنولوژی بسیار عقب هستیم. از سال 70 تا 73، از دانشگاه آزاد تهران جنوب لیسانس الکترونیک گرفتم. از جهاد آمدم بیرون و رفتم در یک شرکتی مشغول شدم که ارتباطات را به صورت مکانیکال انجام می‌داد؛ با یک شرکت ژاپنی به اسم نیکون قرارداد بست. من هم از این فرصت استفاده کردم و رفتم با ژاپنی‌ها کار کردم. اول در ایران، بعد هم رفتم اوزاکا. ژاپن که رفتم احساس خوبی به من دست داد که اینجا درگاه تکنولوژی است و اگر بخواهم دست خالی برگردم عین خسران است. 8 سالی در شرکت (N.E.C.nipon electric company) کار کردم و دانش خوبی در بخش بهینه‌سازی انرژی به دست آوردم. ساخت اینورترهای کنترل سرعت الکتروموتور و تجهیزات مدرن مخابراتی را در ژاپن آموختم. 🔻تأمین برق مخابرات، (ری‌اکتیو و هارمونیک و تلفات محلی و شبکه انتقال) یک معضل مهم در صنعت برق ایران و جهان است. ری اکتیو حاصل برق تولید شده توسط الکتروموتوراست و ژاپنی‌ها، ری اکتیو را به اکتیو تبدیل می‌کنند. من تغییراتی در کار آنها دادم و آوردم در ایران ثبت اختراع کردم. نوعی بانک خازن بسیار پیشرفته با فرکانس کاری 12000 هرتز ساخته بودم که ۵ تا امکان دارد و یکی از امکاناتش همین مبحث تبدیل ری‌اکتیو به اکتیو است. وقتی آن را پیش یکی از مسئولین وقت بردم و بهشان گفتم که می‌تواند ری اکتیو را به اکتیو تبدیل کند، یک برخورد گنده با من کرد! نزدیک بود مثل گالیله من را از پشت‌بام کلیسا پایین بیاندازد. به من گفت این حرف را نزن تو داری کفر می‌گویی! متأسفانه از ما برای تأییدیه، رشوه خواستند و من هم ندادم.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ زبان فارسی در علم افق‌های دانش‌بنیان(۱) 💎بخشی از متن⬇️
⭕️ زبان فارسی در علم افق‌های دانش‌بنیان(۱) 💎بخشی از متن: 🔻وقتی از قدرت صحبت می‌کنیم، نباید آن را با زور اشتباه بگیریم؛ گاهی قدرت نرم است و از جنس گفتمان یا زبان. امروزه همه‌ی کسانی که دل در گروی پژوهش دارند، می‌دانند که زبان رسمی پژوهش، زبان انگلیسی است. این مسئله را نباید تصادفی تلقی کنیم و بگوییم که توافق کرده‌اند تا زبان بین‌المللی انگلیسی است و چون نیاز به قضاوت دانشمندان و دسترسی حداکثری دانشمندان به مطالب علمی تولید شده حس می‌شده، همگان به زبان انگلیسی مقاله می‌نویسند. 🔻زبان علم نشانگر مهمی برای فهم نظام تولید و مصرف علم و فناوری دارد و وقتی زبان علم انگلیسی است، ما باید بدانیم که پژوهش‌های جدی و به‌اصطلاح عوض‌کننده‌ی بازی در بستر انگلیسی‌زبان تولید می‌شوند و در همان بستر نیز بیشترین کارآمدی و استفاده را دارند. خواهش می‌کنم که این مسئله را در ساحت یک توطئه یا استعمار نفهمید. این مسئله، یک وضع است و با استیلا و توانایی در علم و فناوری پیش‌آمده است. 🔻گاهی ما می‌توانیم ساده‌لوح باشیم و بگوییم که در مرزهای فرهنگی کشور محکم می‌ایستیم و واژه‌هایی که هیچ نقشی در تألیف آن‌ها نداشتیم را با معادل‌های فارسی آن جایگزین می‌کنیم؛ ولی اگر این راه تا امروز جوابی نگرفته و هر نسل کمتر از نسل قبل، علاقه یا اهمیتی به این واژه‌های نسبتاً عجیب و نامأنوس جایگزین شده نشان می‌دهد، باید در این مسیر نسبتاً سخت تجدیدنظر کنیم. 🔻مسئله اساساً این است که زبان فارسی در علم، یک طرفِ متخصص و دانشمند دارد و یک طرفِ مردمی. یک بُعد از این مسئله، روایت و قصه و هنر است و طرف دیگر نیز، تألیف و مسئله فارسی است. می‌توان گفت اگر زبان فارسی در علم می‌خواهیم، باید با یک زنجیره‌ی تولید تا مصرف فارسی‌زبان در علم و فناوری سروکار داشته باشیم؛ این یعنی اهالی زبان فارسی، مسئله‌یی در اینجا و اکنون وضع ما داشته باشند و دانشمند و متخصص فارسی‌زبان در شرایطی قرار گیرد تا اولاً این مسئله را به رسمیت بشناسد و ثانیاً در حل آن همت و جوانمردی به خرج دهد؛ در اینصورت او صاحب تألیف یا فرآیندی خواهد بود که نمی‌تواند از زبان فارسی بیرون باشد. 🔻شرکت‌های دانش‌بنیان، با هوشیاری نهادهای مسئول و بخصوص معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری، امروز در چنین موقعیتی قرار گرفته‌اند؛ آنها یک فرصت استثنایی در تاریخ ما هستند که شئون پراکنده‌ی اقتصاد، فعالیت علمی و صنعت را در یک وحدت به نام زندگی و نظام مسائل مردم ایران مطرح کرده‌اند. بنابراین اگر امیدی به جدی بودن زبان فارسی در جهان علم باشد، باید در زیست‌بوم دانش‌بنیان به دنبال آن گشت.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🚀 یگان غیرکلاسیک موشکی یادداشتی بر کتاب خط مقدم 💎بخشی از متن⬇️
🚀 یگان غیرکلاسیک موشکی یادداشتی بر کتاب خط مقدم 💎بخشی از متن: 🔻«خط مقدم» کتابی داستانی از دو سال ابتدایی تشکیل یگان موشکی و موشک‌دار شدنِ ایران است؛ ماجرایی که از تابستان ۶۳ و در ملاقاتِ محسن رفیق‌دوست، وزیر وقتِ سپاه ایران با قذافی شروع می‌شود: "با آقارحیم هماهنگ شدیم و همین که وارد چادر شدیم، هر دو احترام نظامی کردیم و تا آزادباش نداد همان جا ایستادیم. بعد من با همون لحن نظامی به عربی گفتم که دو تا سرباز اسلام اومدن به سرهنگ قذافی فرمانده کل نیروهای انقلابی دنیا گزارش بدن. بعدش یه سری نقشه اینا باز کردیم و بعد از توضیحات مختصر درباره وضعیت جنگ و پیشرفت‌های خودمان، گفتم حالا ما از شما موشک می‌خوایم که آخرین ضربه رو به دشمن وارد کنیم. قذافی هم سرش رو تکون داد و گفت: «آره جلود یه چیزایی می‌گفت. باشه من بهتون موشک می‌دم. فقط به شرطی که گاهی لابه‌لای عراق، عربستان رو هم بزنید.»" 🔻شاید اگر این مطلب را جای دیگری بشنویم، باورش برایمان سخت باشد که وزیر کشوری که امروز مهم‌ترین قدرت موشکیِ مستقلِ منطقه است، در برابر آدمی مثل قذافی مجبور باشد چنین احترامی بگذارد، اما اگر این کتاب که روایتی مستند دارد را بخوانیم، مشخص می‌شود که قضیۀ نیاز ایران و ناز لیبیایی‌ها ادامه‌دار است! قذافی، موشک‌ها را به همراه هیئتی مستشاری به ایران می‌فرستد که یکی از شرط‌هایشان، عدم دخالت ایرانی‌ها در مراحل پرتاب موشک است! اینطور می‌شود که شهید طهرانی مقدم و همکارانش، که با هزاران امید دورۀ آموزشی پرتاب موشک را در سوریه گذرانده بودند، مجبور می‌شوند به عنوان نیروی ساده و حتی مسئول تدارکات تیم پرتاب موشک، فعالیت کنند و همه تلاششان این باشد که لابه‌لای کمک به لیبیایی‌‌ها، بتوانند آموخته‌های نظری‍شان را کامل کنند و از چندوچون موشک‌هواکردن بیشتر سر در بیاورند. 🔻برای همین هم تا پایان کتاب «خط مقدم»، ما «حسن طهرانی‌مقدم» مرد شماره یک و فرماندۀ بلندنظرِ موشکی ایران را، نه پای مانیتورهای پایش اطلاعات موشک و نه در آزمایشگاه‌های ساخت سوخت و یا کارگاه‌های ساخت بدنه و کلاهک موشک، بلکه تنها در معیّت گروه مستشاری لیبیایی و پای موضع پرتاب موشک‌های اسکادبی شوروی می‌بینیم؛ خطِ شروعی که از آنچه ما از امروزِ خودمان سراغ داریم، بسیار عقب‌تر است و در عین‌حال، ویژگی مشترک همه پیشرفت‌هایی است که از دلِ جنگ و با دستان خالی آغاز شده‌اند؛ تجربیات منحصربه‌فردی که بازخوانی و روایت آنها می‌تواند از هر الگوی خارجی دیگری، برای امروزمان کارسازتر باشد. 🔻البته تلاش برای بازخوانی و الگوگیری از این تجربیات، مخالفانی هم دارد: کسانی که اصولا سرمایه‌گذاری در حوزه‌های نظامی و حتی سخن‌گفتن از پیشرفت‌های نظامی و علمی و فناورانۀ برآمده از شرایط جنگی را، جنگ‌طلبانه می‌خوانند. از منظر پاسخ به این شبهات هم، «خط مقدم» در نقطۀ مهمی از روایت جنگ ایستاده است و واقعیت «دنیای موشک‌ها» را به خوبی نشان داده است. برش خاطرات مربوط به سالهای پرالتهاب ۶۳ تا ۶۵ است که به نوعی کار جنگ به بن‌بست رسیده بود؛ همۀ دنیا پشت صدام بودند و حتی اگر توفیقی در جبهه‌های جنگ به‌دست می‌آمد، با بمباران گسترده و غیرانسانی مناطق مسکونی و شهری ایران پاسخ داده می‌شد. روزگاری که گاهی شهدای پشت‌جبهه‌اش، از خطوط مقدم رویارویی با دشمن بیشتر بود و دستیابی به قدرت آتش دوربرد و امکان ناامن‌کردن بغداد، می‌توانست اهرم مهمی برای کاهش بی‌پروایی و وحشی‌گری صدام باشد. 🌐 خرید اینترنتی: ketabir.com 🗨️ خرید تلفنی: 09123969195 📲 مجله دانشمند در [بله](https://ble.ir/daneshmand_mag)‌ | [ایتا](https://eitaa.com/daneshmand_mag) | [تلگرام](https://t.me/daneshmand_mag)
⭕️ سخت‌ترین روز کاری به حرم پناه بردم باور نمی‌کردند بتوانیم رآکتور گلاس‌لایند را بسازیم 4 💎 بخشی از متن⬇️
⭕️ سخت‌ترین روز کاری به حرم پناه بردم باور نمی‌کردند بتوانیم رآکتور گلاس‌لایند را بسازیم 4 💎 بخشی از متن: 🔻روزهای تلخ‌وشیرین زیادی را توی این مسیر پشت سر گذاشتم. همیشه از ریختن اعتبار و آبرو می‌ترسیدم و دعای همیشگی‌ام حفظ آبرو و اعتبار بود. غافل از اینکه اگر خدا بخواهد ایمان را بسنجد آبرو و اعتباری را هم که خودش داده، می‌گیرد. اگر هم بخواهد بنده‌اش را عزیز کند طوری این کار را می‌کند که عقل بشر نمی‌رسد. در اولین سفارشی که قرار بود تحویل بدهم، درست بعدازظهر روز قبل از تحویل به مشتری، در بررسی‌های آخر دیدم پوشش یکی از راکتورها تخریب شده و راکتور کارایی‌اش را ازدست‌داده است. وقتی این صحنه را دیدم شوکه شدم. من حتی وقتش را نداشتم با مشتری تماس بگیرم و برنامه تحویل فردا را لغو کنم. قبل از این یک فرصت یک‌ماهه هم گرفته بودم برای پایان کار و حالا بعد از این فرصت، رویش را نداشتم خبرش کنم. 🔻از شهرک صنعتی قم بیرون زدم و کاملاً ناامید و مبهوت به حرم حضرت معصومه (س) پناه بردم. هیچ کاری از من برنمی‌آمد. ناخودآگاه اشک از چشم‌هایم جاری شد و مدتی به همان حال در حرم نشستم. می‌خواستم از خدا بخواهم آبرویم را حفظ کند؛ ولی فکر کردم خدا ممکن است آبروی بنده‌اش را هم در بوتۀ آزمایش بگذارد. دیگر حرفی برای گفتن نبود. بلند شدم و به خانه برگشتم. آن شب برف سنگینی در کل ایران آمد و بسیاری از شهرهای ایران را درگیر کرد و راه‌ها بسته شد. زمستان سال ۸۶ بود. کارخانۀ شرکت طرف قرارداد ما در آن پروژه هم در ساوه بود و آنجا برف ارتفاع بیشتری داشت. طوری که تا سه هفته درگیر مشکلات ناشی از برف شدند و حتی فرصت نکردند سراغی از رآکتورهای سفارش داده شده بگیرند. در این سه هفته کار را تکمیل کردیم و تحویل دادیم و من فکر کردم این مقارنه، یعنی خدا اعتبار و آبرویم را حفظ کرده است. 🔻اما همیشه هم اوضاع به کام من نبود. یک‌بار وقت بارگیری راکتورهای یک مشتری بدقلق و سخت‌گیر، زنجیر جرثقیل از جایش خارج شد و به رآکتور برخورد کرد و رآکتور آسیب دید. رفع آسیب رآکتور دو ماه زمان می‌برد و کلی هم خسارت مالی برای ما داشت. با این حال تحمل این خسارت برای من از تحمل بداخلاقی و زخم‌زبان‌های مشتری راحت‌تر بود. آخر هم تماس گرفت و هر چه دلش خواست بارم کرد. حق داشت و من هم چاره‌ای جز تحمل نداشتم. اما یاد گرفتم همیشه اوضاع خوب پیش نمی‌رود و روزهای سخت و راحت همیشه هستند و باید یاد بگیریم در هر شرایط، کاری را که درست است، انجام دهیم.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ قصهٔ تکراری بروکراسی و قدرنادانی ثروت نیروی انسانی روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎بخشی از متن⬇️
⭕️ قصهٔ تکراری بروکراسی و قدرنادانی ثروت نیروی انسانی روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎بخشی از متن: 🔻حرف کشورهای عربی منطقه خیلی داغ شده است؛ در حوزه رسانه و تأمین زیرساخت‌ها، با منابع مالی زیادی که دارند و تحریم‌هایی که نیستند، مدتهاست دارند فعالیت می‌کنند. با این حال، پاشنه‌ی آشیلشان، همین تأمین نیروی متخصص و نخبه است که آن را هم سعی می‌کنند با پیشنهادهای مالی وسوسه‌انگیز جلو ببرند. 🔻رهبری هم میان صحبت‌هایشان به این تبلیغات اشاره کردند و تعریضی هم به آنها زدند: «یک نکته‌ی اساسی در این چیزی که من در نمایشگاه و در اجمالِ صحبتهایی که آقایان کردند مشاهده کردم، مسئله‌ی وجود ابتکار است. ابتکار هم از هر کسی برنمی‌آید؛ نیروی انسانی نخبه میتواند ابتکار کند، و ما در کشورمان این ثروت عظیم را داریم. حالا بعضی از کشورها در منطقه‌ی ما ادّعا میکنند که میخواهند مثلاً فرض کنید تا فلان سال، اقتصاد چندم جهان بشوند! فقط با پول نمیشود اقتصاد چندم جهان شد؛ نیروی انسانی لازم است؛ نیروی انسانی‌تان کجا است؟ ندارند. آنچه میتواند راه‌های دشوار را بپیماید و کشور را به اوج برساند، به قلّه برساند، در درجه‌ی اوّل، نیروی انسانی توانا و نخبه است؛ از این جهت، ما یک ثروت عظیمی داریم. تا آنجایی که من اطّلاع دارم و من می‌شناسم، کمتر کشوری دُوروبَرمان به قدر ما برخوردار از این ثروت و این نعمت است. میتوان مطمئن شد که این ظرفیّت عظیمی که ما داریم ــ منظورم ظرفیّت عظیم نیروی انسانی است ــ قادر است چندین برابر وضع کنونی به کشور سود برساند و می‌تواند در مسائل کلان کشور گره‌گشایی کند.» 🔻حالا توپ توی زمین دولتی‌ها بود تا بتوانند این حرف‌ها را بشنوند و مشکلات همین نیروی انسانی نخبه‌ای که به‌رغم همه سختی‌ها میدان را خالی نکرده است، جدی بگیرند و ثروت عظیم نیروی انسانی ایرانی را به‌خاطر بروکراسی و روزآمدنبودن ساختارهای اعطای مجوز و تسهیلات دولتی و بانکی، تضییع نکنند. رهبری هم توصیه‌ها و راهکارهای خودشان را دوباره تکرار کردند و از مسئولان دولتی خواستند که برای بررسی پیشنهادهایی که سخنرانان جمع و احتمالا دیگر فعالان بخش خصوصی تولید داده‌اند، کارگروه‌های مشترک و جدی تشکیل بدهند. جدی‌اش را از اینجا می‌گویم که همان ابتدای دیدار، یک گزارش تصویری از جلسات سال‌های قبل و پیگیری نتایج آن پخش کردند و در آن، یکی از حاضرانی که در دیدار پارسال، پیشنهاد تشکیل کارگروه ملی صنعت نوشت‌افزار ایرانی در وزارت صمت را داده بود، تعریف می‌کرد: «بعد از آن جلسه و با وجود تأییدی که رهبری برای تشکیل این کارگروه کردند، حتی یک تماس هم با من گرفته نشد و تاکنون هم جلسه مشترکی با فعالان این حوزه برگزار نشده است.» 🔻پایان صحبت رهبری، با وجود اشاره به مشکلات و تحریم‌ها و شرایط سخت، امیدوارانه بود: «اگر ان‌شاءالله اینها رعایت بشود، به نظر من ظرفیّت ما در زمینه‌ی پیشرفت اقتصادی خیلی بالا است؛ به معنای حقیقی کلمه، ظرفیّت ما خیلی بالا است. کشور ما واقعاً کشور ثروتمندی است؛ هم ثروت طبیعی داریم، هم ثروت انسانی داریم، هم ارتباط بین دولت و ملّت داریم. دولت باید کمک کند.... ما البتّه مشکلات خارجی داریم، تحریم داریم، دشمنی‌های گوناگون داریم، امّا همینها هم میتواند برای ما فرصت بشود. دیروز یکی از آقایانی که در نمایشگاه بود، به من گفت که ما را تحریم کردند، ما توانستیم به خودکفایی برسیم؛ ما را تهدید کردند، توانستیم به امنیّت برسیم. این نکته‌ی درستی است؛ اگرچه تحریم ضربه‌زننده است و بدون تردید مشکل‌درست‌کن است، امّا از آن به عنوان یک فرصت هم میشود استفاده کرد... اگر به ما سلاح میفروختند، ما امروز در باب تسلیحات به اینجایی که رسیده‌ایم نمی‌رسیدیم. اگر ماهواره‌های ما را از فضا یکی‌یکی جدا نمیکردند و ما را از ماهواره‌ی فضائی محروم نمیکردند، ما امروز مثلاً فرض کنید که «ماهواره‌ی ثریّا» را به فضا نمی‌فرستادیم؛ یعنی دیگر احتیاج نداشتیم. آن تحریم موجب شد که ما بتوانیم این کارها را انجام بدهیم...»   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ زبان فارسی در علم 2 افق‌های دانش‌بنیان  💎بخشی از متن⬇️
⭕️ زبان فارسی در علم 2 افق‌های دانش‌بنیان  💎بخشی از متن: 🔻شرکت‌های دانش‌بنیان یک فرصت استثنایی در تاریخ ما هستند که شئون پراکنده‌ی اقتصاد، فعالیت علمی و صنعت را در یک وحدت به نام زندگی و نظام مسائل مردم ایران مطرح کرده‌اند. این اتفاق مبارکی است؛ چراکه شما برای اولین‌بار قصه و روایتی در علم دارید و از سینمای دانش‌بنیان و علمی می‌شنوید. قصه را دست‌کم نگیریم. اگر فعالیت اداری علم در دانشگاه‌های ما قصه تولید نمی‌کند و چیزی برای روایت ندارد، یعنی از زندگی مردم غایب است و احتمالاً از آموختن به نقش‌آفرینی در علم گذر نکرده است. 🔻وقتی شما قصه دارید، یعنی جوانمردی، ایثار و شجاعت شما بر زبان مردم جاری شده و درخت تناور علم و فناوری ایرانی برای استقامت در طوفان حوادث و بی‌مسئولیتی‌ها جز به این ریشه نمی‌تواند تکیه کند. این قصه‌ها نه فقط برای مردم ما جذاب و بااهمیت است، بلکه به‌زودی برای کسانی که قصد درس‌آموزی از تجربه‌ی زیست‌بوم علم و فناوری ایران را دارند نیز قابل روایت و نمایش هنری است.از طرفی به مقام کشف، نام‌گذاری و راه‌هایی فکر کنید که دانشمند ایرانی در تحقیق و توسعه‌ی دانش‌بنیان تجربه می‌کند. اگر امیدی به جدی بودن زبان فارسی در جهان علم باشد، باید اینجا به دنبال آن گشت. 🔻ما باید به مفاهیم اقتصاد، قدرت پول ملی، به‌صرفه‌بودن، مزیت نسبی، فناوری‌های بالا و... دوباره فکر و مسیر تا امروز خود را بازخوانی کنیم به شکلی که موقعیت دانش‌بنیان را صرفاً صورت جدیدی از کسب‌وکارهای رایج نفهمیم. در این مسیر البته تنها هم نیستیم و دیگران هم به این فکر افتاده‌اند. این به رسمیت نشناختن در هیچ کجای دنیا بی‌هزینه نیست. در کشورهای درگیر توسعه‌نیافتگی این هزینه‌ها بیشتر از طرف داخل تحمیل می‌شوند چرا که این کشورها آنچنان درگیر ضرورت‌های هرروزی حکمرانی می‌شوند که از فکرکردن به آینده بازمی‌مانند. 🔻کشوری که ضرورت اندیش باشد، اصلاً به صلاح نمی‌بیند که از استیلای زبانی و فناوری غیر خارج شود. آیا امروز نگاه ما به شرکت‌های دانش‌بنیان استراتژیک و آینده‌نگر است یا اینها را در اعداد مسائل مختلف کشور می‌بینیم؟ هرکس وظیفه‌یی دارد. اهل‌قلم و اهل رسانه و هنر باید بدانند که اولاً نشان‌دادن اولویت کشور در این مسیر بسیار حیاتی است. همین‌طور روایت که خود از مهم‌ترین قدرت‌های نرم است، می‌تواند در درازمدت، معنی ساخت ایران و فناوری ایرانی را عوض کند.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ از پژوهشکده دانشجویی تا شهرک دانش‌بنیان روایت دانشجویانی که حل مسائل کشور برایشان اولویت شد 💎بخشی از متن: 🔻در مورد نیروی انسانی، یک سری آدم‌ها برای استخدام ساخته شده‌اند؛ شما اگر اینها را بردارید بیاورید در کار دانش‌بنیان دیوانه می‌شوند. اما یک‌سری آدم‌ها توانش را دارند و اینها برای این کار ساخته شده‌اند؛ یعنی زیر بار حرف کسی نمی‌روند، زیر بار ساختارش نمی‌روند. می‌خواهم بگویم به شخصیت آدم‌ها هم‌ بستگی دارد. من آدمی نبودم که هیئت‌علمی بشوم، آدم کت‌وشلواری هم نبودم. ولی یک‌سری از دوستان من هستند هیئت‌علمی شدند؛ آن آدم ظرفش آن بود ما ظرفمان این‌ور است.‌ البته آدم‌ها در شرایط، از جمله خانوادگی، تصمیم می‌گیرند؛ مثلاً از دوستانم خیلی کسانی بودند که آدم کله‌خرابی بودند که اگر شرکت می‌زدند شاید از ما خیلی بهتر بودند؛ ولی در آن مقطع زمانی مثلاً پدرش فوت شد یا داشت ازدواج می‌کرد و باید خرج خودش و پدر و مادرش را در می‌آورد، پس رفت کارمند شد. ناگفته‌های تولید 🔻چند نکته در مورد ناگفته‌های تولید بگویم: ببینید کارهای تولیدی برکت دارد. من با همین کار تولیدی‌ام هم خانه خریدم، هم ماشین خریدم، هم زن گرفتم و هم بچه دارم. چند تا از دوستان ما کارمند شدند، چند تا از دوستان ما مدیر ارشد شدند، چند تا از دوستان ما به اسم امروزی کارشان دلالی و بازرگانی است؛ ولی من‌بعد از 10-15 سال می‌بینم بچه‌های تولید با اینکه کمتر خوردند و کمتر گردش مالی داشتند، ولی به لحاظ مالی زندگی‌های موفق‌تری داشته‌اند. کار تولیدی یک برکتی دارد؛ برکتش هم این است که شما رزق می‌دهی و نان می‌رسانی. وقتی رزق بدهی، خدا هم به تو رزق می‌دهد و این اعم از مادی و معنوی است. 🔻اما هنوز این فرهنگ نیست که اگر تولید راه بیفتد همه چیز راه می‌افتد؛ هنوز در کشور ما دلالی حرف اول را می‌زند. در آمریکا و آلمان و ژاپن (این 3 تا کشور را معمولاً خیلی مقایسه می‌کنند) پردرآمدترین شغلشان مهندسی است؛ حالا برعکس در کشورهای جهان سوم جزء پایین‌ترین رده‌ها است. اقتصادمان هنوز مبتنی بر شرکتهای بزرگ است. در کشورهای به اصطلاح پیشرفته 70 درصد اقتصادشان دست بنگاه‌های خرد و متوسط است یعنی شرکت‌های زیر 50 نفر. می‌دانید این یعنی چی؟ یعنی بهترین پدافند غیر عامل؛ یعنی هیچوقت شما یک ایران‌خودرویی نداری که اگر ورشکست شد، مجبور باشی با ضرر روزانه 3 میلیارد تومان حفظش کنی تا 2 میلیون نفر بیکار نشوند. وقتی که اقتصادت 70 درصدش دست بنگاههای خرد و کوچک باشد، اینها نمی‌توانند فساد کنند ولی وقتی دست یک هولدینگ باشد، آن برایت دلار را بالا و پایین می برد و به طور طبیعی فسادزا خواهد بود.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ خروج از خیابان سئول یادداشتی بر یک تجربه بومی در حل مسائل دانش‌بنیان 💎بخشی از متن: 🔻کتاب «خروج از خیابان سئول»، روایت خروج از بعضی بن بست‌ها و صعود به قله هاست؛ روایت شکل‌گیری یک نمایشگاه تخصصی برای برطرف کردن مشکلاتی از جنس کمبود امکانات برای توسعه فناوری. شاید با خودتان بگویید «خواندن ماجرای شکل‌گیری یک نمایشگاه تجهیزات آزمایشگاهی چه جذابیتی می‌تواند داشته باشد؟» واقعیت این است که این کتاب، چیزی فراتر از یک گزارش خشک و تبلیغی است و تحلیل‌های جدی و راه‌حل‌های بومی جالبی دارد. در فصل اول کتاب، مروری سریع و اجمالی از تاریخچه علم و فناوری در ایران ارائه شده است که در عین فشردگی، روشن‌کننده ذهن برای تحلیل وضعیت فعلی و آینده‌اند. در پایان کتاب هم باز لابه‌لای صفحات تاریخ سرکی می‌کشیم و ریشه مشقّات و مشکلات علم و فناوری این سال‌هایمان را جستجو می‌کنیم. 🔻در خلال این مثال‌ها، نویسندگان کتاب ما را با سؤالاتی سهمگین و جواب‌هایی تلخ از عدم توجه به تخصص و توان داخلی مواجه می‌کنند که آه از نهاد انسان بر می‌آورد. درد اصلی، درد خودباختگی و بیگانه پرستی است که روح فن آور و فناوری را می‌خراشد: «شرکت پر توان و پر انگیزه اهوازی، یک سال عمر و پول خود را گذاشت و از عهده ساختن پمپ گل حفاری برآمد. بر اساس اعتمادی که به تعمیرکاری او بود، پمپ او کنار یکی از چاه‌های عملیاتی نصب شد تا در عمل عیار آن مشخص شود. نتیجه هم جالب بود و هم تأسف‌انگیز؛ درحالی‌که پمپ‌های چینی پس از دو سال استعمال، تعمیر لازم می‌شدند، پمپ ایرانی به مدت شش سال یک آخ هم نگفت، اما حتی یک شرکت نفتی هم‌آغوشی برایش باز نکرد! گویی این آغوش برای محصول خارجی، قالب‌سازی شده بود و ایرانی در آن جا نمی‌افتاد. همچنان یک ایرانی پمپ‌های چینی را وارد می‌کرد و یک ایرانی دیگر پمپ‌های چینی را تعمیر.» 🔻در طی مطالعه این کتاب متوجه می‌شوی با پیاده‌سازی ایده و انجام کار است که ضعف و مشکل و خلأها هم به چشم می‌آیند. در طی حرکت به سمت قله است که توانایی‌ها و ناتوانی‌ها آشکار می‌شوند، راه و بیراهه رخ می‌نمایند، خطا رفتن و در پی آن اصلاح حرکت، معنا می‌یابند. خواندن این کتاب را به تصمیم‌سازان اقتصاد و فناوری، به همه اهالی صنعت و دانشگاه، به کسانی که در حوزه تاریخ شفاهی قلم می‌زنند و به عموم مردمی که علاقه‌مندند بدانند کدام مسیر برای «خروج از خیابان سئول» مناسب است، پیشنهاد می‌کنم.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ خارج از قاب ثبت‌شده‌ی دیدار روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎بخشی از متن⬇️
⭕️ خارج از قاب ثبت‌شده‌ی دیدار روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎بخشی از متن: 🔻صبح که به محل حسینیه رسیدم، حدود دو ساعتی طول کشید تا حاضران جمع شدند و ساعت حضور رهبری فرارسید. در این فرصت، سعی کردم با خانم‌های آن جمع گفتگو کنم. گرچه تعداد خانم‌ها کمتر بود، ولی بعدتر که عکس‌های مراسم را دیدم، متوجه شدم که چیدمان مکانی سالن، همان تعداد کم را از بیشتر قاب‌های عکاسی خارج کرده است. میان صحبت‌ها و معرفی حوزه کاری و دستاوردهایشان، برایم از مشکلاتی می‌گفتند که زنان بیشتر از مردان با آن‌ها روبرو می‌شوند. اینکه خیلی اوقات، پیش‌بردن پیگیری‌های کار با وجود بروکراسی‌های سنگینی که وجود دارد، نیازمند دسترسی به مدیران بالادستی است. برای خانم‌ها هم کمتر پیش می‌آید که بتوانند با آنها تماس یا جلسه‌ای داشته باشند و حرف‌هایشان را بزنند. فضای جلسه هم تاحدی گویای این امکان نامتقارن بود؛ برخی وزرا و آقای دهقانی معاون علمی رییس‌جمهور در جلسه حاضر بودند و خلاف آقایانی که خیلی راحت‌تر می‌توانستند با آنها صحبت کنند، خانم‌ها داشتند نامه می‌نوشتند و گوشه امیدی هم داشتند تا خود مسئولین به این سمت مجلس بیایند. متأسفانه این وسط، اثری هم از معاونت‌های زنان این وزارتخانه‌ها نبود که واسطه‌گری کنند. 🔻خانم دکتر احمدی که پارسال، خبر امیدبخش «درمان سرطان خون یک کودک به کمک ژن‌درمانی» توسط داروی پیش‌رفته درمانی شرکت آنها صورت گرفته بود، از وضعیت ناامیدانه اعطای مجوزها می‌گفت: «دارویی که ما تولید کردیم، پیش از ما فقط در آمریکا تولید شده بود و قیمتش هم یک پنجم آنها بود. ما توانستیم نتیجه تحقیقاتی خوبی بگیریم اما برای انجام مطالعات کلینیکال، نیازمند مجوز سازمان غذاودارو و کمیته ملی اخلاق هستیم. بعد از مدتها دوندگی، بالاخره مجوز سازمان غذاودارو را گرفتیم اما چندین ماه است که منتظر تشکیل جلسات کمیته ملی اخلاق و تصمیم‌گیری نهایی آنها هستیم. در این مدت حدود دو میلیارد تومان از مواد اولیه ما که می‌توانست صرف درمان پنج بیمار دیگر شود، خراب شد و از بین رفت و با این شرایط تأخیر بیش از یک‌ساله، ادامه‌دادن مسیر برایمان خیلی دشوار است. این‌ها همه در حالی است که بسیاری از متخصصان ما از سر ناامیدی به فکر مهاجرت می‌افتند و پیشنهادهای خوبی هم از سوی کشورهای عربی منطقه می‌شود تا این تکنولوژی را در آنجا به نتیجه برسانیم.» 🔻حرف‌های خانم احمدی را خانم ابراهیمی هم تأیید می‌کرد؛ ایشان هم که شرکتی در حوزه سلول‌درمانی بیماران سرطانی داشتند، از اعصاب فولادین و کفش آهنی موردنیاز برای گرفتن مجوزها می‌گفتند: «من خودم از سوییس برگشته‌ام ایران تا اینجا کار کنم، اما بیشتر از یک سال است که درگیر گرفتن مجوز غذاودارو هستم. غیر از سختی‌ها و ناامیدی‌های زیادی که این مشکلات، برای فناوران و نوآوران حوزه‌های علمی ایجاد می‌کند، مشکل اصلی ما در بحث رقابت‌پذیری است. حوزه علوم پیشرفته یا های‌تِک به مقدار زیادی به سرعت عمل بستگی دارد چراکه یک محصولی که در یک بازه‌ای، به خاطر نوبودن پرارزش و کم‌یاب است، ممکن است طی سه‌چهارسال دارای تکنولوژی تولید و دسترسی بالایی شود. ما به دلیل متخصصان علمی خوبی که در ایران داریم، به‌رغم کمبود تجهیزات و موانع، معمولا بخش پژوهشی و حتی مقدمات تولیدی کار را با سرعت خوبی انجام می‌دهیم اما یک‌دفعه، کارمان برای ماه‌‌ها و حتی بیشتر از یک سال، به درِ بستهٔ تأمین مجوز می‌خورد.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ شکست در کنکور باور نمی‌کردند بتوانیم رآکتور گلاس‌لایند را بسازیم ۵ 💎بخشی از متن⬇️
⭕️ شکست در کنکور باور نمی‌کردند بتوانیم رآکتور گلاس‌لایند را بسازیم ۵ 💎بخشی از متن: 🔻در کنکور سراسری نتوانستم رشته مناسب و باب دلم را قبول بشوم. دانشگاه آزاد قبول شده بودم و چون در خودم نمی‌دیدم یک سال دیگر برای کنکور درس بخوانم، ثبت‌نام کردم. وقت ثبت‌نام کنکور، اولویت اول را رشتۀ عمران زده بودم چون آن سال‌ها خیلی روی زبان‌ها بود. اما زمان ثبت‌نام فهمیدم عمران باب میلم نیست. من کارهای صنعتی را بیشتر دوست داشتم. برای همین رشته مهندسی متالوژی دانشگاه آزاد یزد را انتخاب کردم. 🔻عدم قبولی در کنکور برایم یک شکست بزرگ به حساب می‌آمد و تحملش برایم سخت بود. یکی از دوستان صاحب‌ تجربه‌ام به من انگیزه داد و توانستم خودم را جمع‌وجور کنم. می‌گفت: «دانشگاه رو دانشجو می‌سازه. تو اگه آدم پیگیر و تلاشگری باشی دورترین نقطۀ کشور هم که باشی، موفق می‌شی. تلاش خودته که تعیین می‌کنه کجا قرار بگیری. هدف و انگیزته که تعیین‌کننده است. اینکه چرا دانشگاه رفتی؟ برای مدرک؟ اسم و رسم؟ یا خدمت به کشورت و حل گره‌ای از گره‌های مردم؟» این حرف‌ها از جنس انگیزه‌های دوران کودکی بود؛ از جنس فضای جبهه و شهادت. فکر کردم ما که نتوانستیم جبهه برویم، پس باید در زمان خودمان ببینیم تکلیف ما چیست. 🔻فضای دانشگاه یزد با تصورم متفاوت بود؛ با اینکه اساتیدش شاید درس‌خواندۀ بهترین دانشگاه‌های دنیا و ایران نبودند، اما اکثرشان اهل صنعت و فعالیت‌های اجرایی و کاربردی بودند و این یعنی اتصال علم به صنعت و خودساختگی تدریجی در فضای دانشگاهی. هر علمی که یاد می‌گرفتم ما به‌ازای واقعی‌اش را در صنعت کاربردی می‌دیدم و تجربه می‌کردم. من نمی‌خواستم فقط یک پروژۀ دانشجویی بردارم که نمره‌اش را بگیرم؛ دغدغه‌ام انجام یک پروژۀ مسئله‌محور بود. برای همین به توصیۀ یکی از استادها، پیگیر موضوع آندهای فداشونده در سیستم‌های حفاظت کاتدی و آندی شدم که سرعت استهلاک فلز را کاهش می‌دهد؛ شنیده بودم در ایران تولید می‌شوند، اما بازدهی مناسبی ندارند و اغلب از خارج وارد می‌کنند. 🔻برخی از اساتید توصیه می‌کردند که موضوع ساده‌تر و دردسترس‌تری را انتخاب کنم. اما من اصرار داشتم که همین موضوع را انتخاب کنم؛ چون برایم حس مفیدبودن برای جامعه را داشت و اگر موفق می‌شدم، وابستگی به واردات را کم می‌کردم. همۀ دانشجوها پروژه‌هایشان را تحویل دادند و من هنوز درگیر رفت‌وآمد به مراکز صنعتی بودم تا راهی برای تولید پیدا کنم. سه سال گذشت و من به نتیجۀ چشمگیری نرسیدم؛ طوری که استاد راهنما از سر دلسوزی توصیه کرد پایان پروژه را اعلام کنم. نمره‌ام را گرفتم اما شکست خوردم. شکستی که برایم بد تمام نشد و من تجربۀ زیادی از تعامل با واحدهای صنعتی به دست آوردم و فهمیدم اهل درجازدن نیستم. در مسیر آرزوها 🔻از دانشگاه و پروژۀ شکست‌خورده‌اش که فارغ شدم به تهران برگشتم. مهندس بیکاری بودم که جز کارگاه پدرش جایی برای اشتغال نداشت. همان روزها به پیشنهاد دوستی که قبلاً انباردار یک کارگاه بود، به آن کارگاه رفتم تا از کار جدیدشان بشنوم. آنجا یک مخزن آهنی نشانم دادند و گفتند: «به این میگن رآکتور گلاس‌لایند؛ جنس بیرونش از آهنه، ولی داخلش لایه‌هایی از جنس شیشۀ مخصوصه. توی هر واکنش شیمیایی ممکنه موادی که مخزن ازش ساخته شده به مواد داخل مخزن حساس باشند و مقاومت خودشون رو از دست بدن. پس لازمه مخزن از جنس مناسبی ساخته بشه تا ضمن مقاومت در مقابل مواد شیمیایی، درصد خطای واکنش‌ها رو پایین بیاره. به این مخزنا میگن گلاس‌لایند؛ یعنی پوشش داده شده با شیشه.**توی ایران تولید نمی‌شن و فقط وارد میشن. اگر نباشه هم صنایع شیمیایی مهمی مثل تولید مواد اولیه داروها می‌خوابه. اخیرا هم خارجی‌ها سر وارداتش باهامون خوب تا نمی‌کنن و اذیت می‌کنن.» گوش می‌دادم و خودم را توی مسیر رسیدن به آرزوهایم می‌دیدم.** آنجا همان جای پرهیجانی بود که سال‌ها دنبالش بودم و پیدایش نمی‌کردم. با آغوش باز پذیرفتم.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
📽️ معلم بچه فقیرا قصه واقعی معلمی هندی 🎥 فیلم سوپر 30 (30 Super)، داستان واقعی یک ریاضی‌دان هندی به نام "آناند کومار" در شهر پتنه را روایت می‌کند. آناند کومار پسری جوان است که در یک خانواده فقیر زندگی می‌کند. او نابغه ریاضی است. آناند از طرف دانشگاه کمبریج دعوت نامه دریافت می‌کند؛ اما برای رفتن هیچ پولی ندارد. تا اینکه رئیس یک آموزشگاه گران قیمت او را دعوت به کار می‌کند. 🎞️او به‌عنوان معلم و مشاور در آموزشگاه مشغول کار می‌شود تا پول سفر خود را به دست بیاورد. آناند در این آموزشگاه به دانش‌آموزان ثروتمند آموزش می‌دهد تا در آزمون استخدامی و ورودی یک شرکت رایانه‌ای قبول شوند. او پس از مدتی متوجه می‌شود رئیس آموزشگاه از نام او برای جذب بیشتر دانش‌آموزان مرفه استفاده می‌کند. همزمان آناند تصمیم می‌گیرد کارش را در این آموزشگاه رها کند و به بچه‌های مستعد اما فقیر درس بدهد. 🎞 او با پخش اعلامیه و به‌صورت رایگان آموزش سی دختر و پسر فقیر را در یک کلاس درس مخروبه شروع می‌کند. اما مسئول آموزشگاه و یکی از مسئولین شهر که با رفتن او، بسیار متضرر شده‌اند، تلاش می‌کنند کلاس او را منحل کنند و این شروع ماجراهای او و بچه‌های کلاسش است... 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 خرید تلفنی و‌ اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🎥 نور، صدا، برپا معرفی آثار سینمایی مرتبط با مدرسه
🎥 نور، صدا، برپا معرفی آثار سینمایی مرتبط با مدرسه 📽 بایست و تحویل بده (Stand and Deliver) کارگردان: Ramón Menéndez 🔻فیلم «بایست و تحویل بده» داستان زندگی واقعی معلم ریاضی دبیرستان، جیمی اسکالانته را روایت می‌کند که در یک مدرسه آمریکایی در منطقه‌ای کارگرنشین است. همان‌طور که انتظار می‌رود دانش‌آموزان این مدرسه درگیر حاشیه‌های اجتماعی زیادی هستند و عملکرد تحصیلی خیلی پایینی دارند. اسکالانته تلاش می‌کند دانش‌آموزانی را که تمایل به ترک تحصیل دارند، تشویق به یادگیری علم حساب کند. ادوارد جیمز اولموس که نقش این معلم را بازی می‌کند، نامزدی بهترین بازیگر مرد را در شصت و یکمین دوره جوایز اسکار دریافت کرد. 📽 به من تکیه کن (Lean on Me) کارگردان: John G. Avildsen 🔻در این فیلم روایت یک مدیر به نام دکتر فرانک ناپیر بی‌اراده را می‌بینیم که مدرسه‌اش به پایین‌ترین رتبه در بین مدارس ایالت نیوجرسی نزول می‌کند. دکتر ناپیر در حالی که مدرسه‌اش در خطر قرار گرفتن در اختیار دولت ایالت نیوجرسی قرار دارد و امیدش را از دست داده، از معلم سابق مدرسه با نام جو کلارک (با بازی مورگان فریمن) برای سپردن مسئولیت مدیریت مدرسه‌ی رو به زوالش دعوت می‌کند. متأسفانه کلارک، قبل از اینکه بتواند روی بهبود نمرات آزمون دولتی دانش‌آموزان تمرکز کند، باید به‌نوعی مدرسه را از شر مشکلاتی مانند درگیری با مواد مخدر خلاص کند. جو کلارک معلمی سخت‌گیر، اما درستکار است که تصمیم می‌گیرد مدرسه را به هر نحوی بهبود ببخشد. درحالی‌که در مدرسه از روش‌های آموزشی غیرمتعارف استفاده می‌شود. در این مدرسه او باید با معتادان به مواد مخدر و خشونت‌های گروهی دانش‌آموزان مقابله کند. باوجوداینکه به‌تدریج در تغییر رویه‌ی آنجا موفقیت بسیار بالایی به دست می‌آورد، روش‌های غیرمعمول او منجر به درگیری با مقامات شهر می‌شود. مورگان فریمن در این فیلم بازی درخشانی را در نقش جو کلارک از خود به نمایش گذاشت. 📽 آن‌سوی تخته‌سیاه (Beyond the Blackboard) کارگردان: (Jeff Bleckner) 🔻فیلم آن‌سوی تخته‌سیاه برگرفته از زندگی زنی جوان به نام استیسی بِس (Stacy Bess) است. استیسی قرار است فعالیت معلمی خود را در یک مدرسه آغاز کند، اما در اولین روز کاری‌اش متوجه می‌شود که مدرسه‌اش نه یک مدرسه‌ی معمولی، بلکه اردوگاهی برای اقامت آوارگان است و او قرار است به کودکان خانواده‌های آواره تعلیم دهد. در آغاز کار، انبوه مشکلات این اردوگاه، مشکلات خانوادگی زیاد کودکان، و نبود حداقل امکانات آموزشی برای برگزاری کلاس، استیسی را سردرگم، و گاه خسته و ناامید می‌کند. او به اتاق کثیفی پا می‌گذارد که هیچ صندلی‌ و نمیکتی ندارد. آن‌ها کتاب و دفتر و مدادی ندارند و سن‌وسال هر کدام با دیگری فرق می‌کند. اما استیسی روبه‌روی این چالش‌ها رفته‌رفته می‌آموزد که چگونه شور و شوقش برای تعلیم و پرورشِ کودکانِ این اردوگاه را، با اشتیاقی که در دیگران می‌بیند پیوند دهد؛ اشتیاقی هرچند پنهان که در هر کدام از والدین، مسئولان اردوگاه و خود کودکان، برای تغییر وضع و احوالشان وجود دارد. استیسی با امیدی که در چشم مخاطب خوش‌خیالی به نظر می‌رسد، دست‌به‌کار می‌شود و درحالی‌که باردار است، پله‌پله مدرسه‌اش را می‌سازد… 📽 جلوی کلاس (Front of the Class) کارگردان : Peter Werner 🔻فیلم "جلوی کلاس" یک فیلم زندگی‌نامه‌ای درام است که در سال 2008 منتشر شد. این فیلم بر اساس داستان واقعی برنده‌ی جایزه‌ی معلم کارآموز " برت کوهن" است که به دلیل ابتلا به بیماری تورتیکس و عدم کنترل حرکات بدنی خود، با مشکلاتی روبرو شده است. "جلوی کلاس" داستان برد کوهن یک جوان با سندرم تورت را دنبال می‌کند. او رؤیای تبدیل‌شدن به یک معلم را دارد. با وجود مواجه‌شدن با چالش‌های بسیاری به دلیل وضعیتش، از جمله آزار و اذیت و تبعیض، برد هرگز از رؤیایش دست نمی‌کشد. با حمایت خانواده‌اش و اراده خود، او موانع را پشت سر می‌گذارد و به یک معلم الهام‌بخش تبدیل می‌شود. فیلم سیر زندگی برد را درحالی‌که از سیستم آموزش عبور می‌کند، به تصویر می‌کشد و خودش را به‌عنوان یک معلم قابل‌اعتماد و پرتلاش اثبات می‌کند. همچنین تأثیر او بر دانش‌آموزانش را نشان می‌دهد، زیرا او به آن‌ها درس‌های مهم زندگی راجع به پذیرش، پیشروی و قدرت اعتقاد به خودش آموزش می‌دهد. "جلوی کلاس" داستانی دلگرم‌کننده و الهام‌بخش است که پیروزی روح انسان و توانایی پشت سر گذاشتن سختی‌ها را جشن می‌گیرد. این فیلم یادآور این است که بااراده و انگیزه، هر چیزی ممکن است. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ بازاریابی صلواتی برای مدیریت مصرف انرژی راه‌حل دانش‌بنیان داریم بخشی ازمتن⬇️
⭕️ بازاریابی صلواتی برای مدیریت مصرف انرژی راه‌حل دانش‌بنیان داریم بخشی از متن: 🔻برای بازیابی و فروش رفتیم با سازمان‌های مختلف رایزنی کردیم. صنایع کلان گفتند که گفته‌های شما برای ما قابل‌فهم نیست. معامله‌مان نمی‌شد. سراغ مصرف‌کنندگان متوسط هم رفتیم، گفتند ما نیاز نداریم، برو برای آن کارخانه روبه‌رویی نصب کن. ببینید ما با چه فضای غم‌انگیزی روبه‌رو شدیم. خب من فناور هستم. مجبور شدم از متخصصین فروش استفاده کنم. دفعه‌ی اول مجبور شدم بروم و صلواتی این محصول را نصب کنم؛ رفتم سراغ یک رستوران عظیم چندمحصولی. گفتم می‌خواهم این تجهیز را برای شما ببندم. گفت آقا من پول به شما نمی‌دهم ها! گفتم اشکال ندارد. ما برای شما نصب می‌کنیم، اگر کاهش مصرف داشتید پول ما را بدهید. اگر هم بد بود، ما وسایلمان را جمع می-کنیم و می‌بریم. گفتند باشه نصب کن. نصب کردم و حتی بعد از مدتی یادم رفت این را کجا نصب‌کرده بودم. چندین ماه گذشت و به من زنگ زدند و گفتند فلانی دستت درد نکند. نگران شدم فکر کردم اتفاقی افتاده برایشان. گفت 750 هزار تومان پرداختی پول برق ما تبدیل شده است به 250 هزار تومان. حالا آن موقع پول برق خیلی ارزان‌تر از الان بود. گفت بیا تا پول شما را بدهیم. ما این‌طوری توانستیم وارد بازار بشویم. خیلی سخت ما را در بازار پذیرفتند. درک کمی از این موضوع داشتند. با کنتورخوان‌ها در این مورد مشورت می‌کردند. 🔻آن زمان کنتور اکتیو و ری اکتیو دو تا کنتور جدا بود. الان یکپارچه‌اش کردند. چون در پیک مصرف، قیمت‌ها متفاوت است. بعد از آن بود که دیگر سرپرستی بانک‌ها که 8 طبقه چیلر و آسانسور و امکانات دارند ما را پذیرفتند. ما تا سال 99 بیش از 500 هزار تا محصول فروختیم. از آنتی‌شوک استقبال زیادی کردند ولی سیستم‌های دیگر را در ایران خیلی جدی نمی‌گیرند. از نظر اقتصادی خوب جلو رفتیم تا سال 99 که خوردیم به کرونا! بازارهای بین المللی را تا حدود زیادی از دست دادیم. تجربه بازار بین‌المللی 🔻منطقه‌ی سبز باکو که منطقه‌ی سیاسی آنهاست، پست‌های برقش منفجر می‌شد. در تابستان 2018 کل مرکز انرژی باکو منفجر شد و این بندر عظیم آسیایی در خاموشی فرورفت. اگر وزارت نیروی ایران نبود همچنان این‌ها خاموش بودند. وزیر نیروی آنها چون در یک نمایشگاهی من را دیده بود از من دعوت کرد. 150 تا دستگاه آنتی شوک نصب کردیم در پست‌های برق منطقه‌ی سبز باکو؛ نوسان و جریان زیاد و ترکیدگی و آتش‌سوزی و خاموشی‌ها کم شد. بعد علاقه‌مند شد که سیستم مدیریت خطوط را هم برایشان نصب کنیم که متأسفانه خوردیم به کرونا و از یک درآمد ارزی خوب عقب ماندیم. 🔻من عاشق کارم، مخصوصاً عاشق پژوهش و تحقیق هستم. می‌خواهم کمک ‌کنم که از پرمصرف تبدیل به کم‌مصرف بشویم؛ ولی خیلی‌ها مقاومت می‌کنند. الان شرکت زیمنس از من دعوت کرده که بروم آنجا. او که دلش برای مردم ما نمی‌سوزد، فقط دنبال بازار فروش است. چرا من باید این تکنولوژی را ببرم آلمان؟ 📍گفت‌وگو با مهندس اخترشناس مدیر شرکت دانش‌بنیان قمی   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ خشت به خشت تا ثریا روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎بخشی ازمتن⬇️
⭕️ خشت به خشت تا ثریا روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎بخشی از متن: 🔻همینکه رهبری حرف پرتاب ماهواره را پیش آورد، صحبت‌های قبل از دیدار برایم معنادارتر شد؛ با خانم ابراهیمی که صحبت می‌کردم و ایشان از ذوق و شوقی که به ایران داشت و به‌خاطرش از سوییس بازگشته بود می‌گفت، ناگهان یاد خبر پرتاب ماهواره افتاد و گفت: «پسر من عاشق ناسا است و می‌گوید من آرزو دارم که بروم و در ناسا کار کنم. خبر پرتاب ماهواره را که شنیده بود، با ذوق آمد پیش من و گفت: مامان دیگه نمی‌خوام برم ناسا کار کنم، ایران تونسته با یک موشک، سه تا ماهواره را پرتاب کنه و این یعنی من می‌تونم توی همین ایران هم به آرزوهایی که در زمینه فضا دارم، برسم.» جالب است که این حرف خانم ابراهیمی، با تأیید اطرافیان هم همراه شد و گفتند که علایق بچه‌هایشان هم همین است و خبر پرتاب ماهواره خیلی خوشحالشان کرده است. 🔻جالب اینجاست که میزان سرمایه‌گذاری ما برای اتفاق بزرگی مثل پرتاب ماهواره، شاید یک هزارم هزینه‌هایی که همین کشورهای منطقه برای فقط تبلیغ رویاهای آینده‌شان انجام می‌دهند، نبوده است. یادم افتاد که وقتی چندوقت پیش برای نوشتن یک گزارش در مورد پیشرفت‌های فضایی تحقیق می‌کردم، چقدر از توانمندی بالای علمی ایران و موانع عجیب‌وغریبی که توسط سیاست‌گذاران جلوی پای توسعه این صنعت چیده شده بود، تعجب کردم. حالا هم اینجا، فناوران و نوآورانی را می‌دیدم که سخت تلاش کرده‌اند و با وجود موانع زیاد، به دستاوردهای زیادی رسیده‌اند و همچنان امیدوارند تا با حل برخی مشکلات اساسی، با سرعت بیشتری پیش بروند. امیدوارم سال آینده، حرفهای چنین دیداری نشان دهد که بسیاری مشکلات کنونی رفع شده‌اند و مسائل اصلی فعالان، در سطح بالاتر و جدیدتری است. 🔻دیدار که تمام شد، با خودم فکر می‌کردم از میان حرف‌های رهبری، حتما بخش‌هایی که مربوط به بخش خصوصی و وظایف دولت در این حوزه است، حتما در رسانه‌ها ضریب می‌گیرد و بارها منتشر خواهد شد. اما دل من به عنوان کسی که وظیفه روایت‌گری دیدار را بر عهده داشت، پیش آن صحبت‌های رهبر مانده بود که گفت: «من تصوّر میکنم که می‌توانیم نمایشگاه دیروز را نمونه‌ای از نمایش اقتدار علمی و فنّاوری کشور معرّفی کنیم. تنها تأسّفی که من دارم این است که این پیشرفتها برای مردم توضیح داده نشده و مطمئنّاً اکثر افراد کشورمان از این تلاشهایی که انجام گرفته و توفیقاتی که به دست آمده و ابتکاراتی که از نیروهای انسانی نخبه‌ی ما سر زده، بی‌اطّلاعند.» از خودم پرسیدم چه کسی و چگونه اینها را روایت خواهد کرد تا همه باور کنند، چه فرصت‌های زیادی برای کار و پیشرفت در همین کشور وجود دارد. 🔻با خودم می‌گفتم که اگر خانم ابراهیمی از پیچ‌وخم مجوزها هم بگذرد و به نتیجه درمانی ارزشمندش برسد، باز هم اگر نتوانیم داستان آن را وارد زندگی مردم بکنیم، همچنان حق تلاش این آدم‌ها را خوب ادا نکرده‌ایم. یاد حسرتی افتادم که از میان صحبت‌هایش در مورد آثار رسانه‌ای کشورهای منطقه برمی‌آمد: «آنها در سریال‌های به‌ظاهر معمولی‌شان هم یک گوشه نشان می‌دهند که مثلا فلان بیمار را با روش درمانی جدید دانشمندان خودشان درمان کرده‌اند و مخاطبانشان را امیدوار می‌کنند که کشور ما دارد در علم پیشرفت می‌کند، ولی کار ما را کسی نمی‌بیند و اصلا تصوری نسبت به آن ندارد.» با خودم فکر می‌کنم که اگر می‌توانستیم این دستاوردها را حتی به اندازه یک در هزار، درست و در جای مناسبش روایت کنیم، حتما چندسال دیگر بچه‌ی خانم ابراهیمی و دیگران، نه‌تنها آرزوهایشان را اینجا دنبال خواهند کرد، بلکه تصویر قهرمانان واقعی پیشرفت را در چهره مادران و پدران خودشان خواهند دید.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند