روایت پیشرفت ایران
قصهی لولههای نفت یادداشتی بر کتاب «شریان مکران» 💠بخشی از متن⬇️
قصهی لولههای نفت
یادداشتی بر کتاب «شریان مکران»
💠بخشی از متن:
🔸روزی که مطالعه در ژانر روایت پیشرفت را با کتاب «تندتر از عقربه ها حرکت کن» شروع کردم، فکر میکردم شاید «نوید نجات بخش» یک استثناست. ولی بعد، داستان عبدالرضا یعقوبزاده، سیدرضا رفیعی، محمد رستمی را خواندم و حالا هم در «شریان مکران»، قصۀ علی جعفرزاده و تورج دهقانی و خیلیهای دیگر را شنیدهام. خوبی خواندن روایت این آدمها این است که میفهمی صحبت از پیشرفت و توسعۀ پایدار، دروغ و غیرممکن نیست، خیالپردازی نیست. استعداد و امکاناتش هست، سیاستگذاریهای کلان و اراده و عزم آن هم هست؛ پس چه چیزی ممکن است نباشد؟ گاهی فقط نخواستن مانع این راه است و خودباختگی. عدمفهم درست از آنچه داریم و عدمشناخت از نسخهای که ایران را تبدیل به گوهری تابان میکند ، ما را به بیراهه میبرد. وقتی تشخیص درد غلط باشد، طبعا نسخۀ درمان هم غلط از کار درمیآید.
در شریان مکران چه خبر است؟
🔸احداث خط لوله هزار کیلومتری برای انتقال نفت از گوره به جاسک چیزی نیست که قائم به یک نفر باشد؛ دهها مهندس، صدها کارگر، جوشکار و راننده، جان برکفانه تلاش کردند تا شد آنچه شد.کار کردن 27600 تریلی را تصور کنید که 83000 شاخه لوله را به محل پروژه آوردهاند. پانصد جوشکار را در نظر بگیرید که در گرمای 40 درجه، آن هم با زبان روزه و با ماسک (به دلیل محدودیتهای کرونا) ، مشغول جوشدادن لولهها هستند.
🔸فکرش را بکنید؛ سی میلیون متر مکعب در این هزار کیلومتر، عملیات خاکی انجام شده است. فقط رساندن سوخت به دستگاههای این عملیات خاکیِ بزرگ، خودش یک پروژۀ مهم بوده است؛ آنجا که ششصد دستگاه، بیست ساعت در روز، یک ضرب کار میکردند. اما غیر از اینها، چیزی که پروژۀ "احداث خط لولۀ هزار کیلومتری انتقال نفت از گوره به جاسک" را مهم و متمایز میکند، نحوۀ مدیریت و تفکر مدیران آن است؛ تفکری که چشم به دست بیگانه ندارد، توان متخصص و کارگر ایرانی را دست کم نمیگیرد. دنبال بهانهتراشی برای کار نکردن و معطل کردن پروژه نیست؛ از تمام ظرفیتها استفاده میکند تا هرجا گرهی هست، با دست یا با دندان، آن را باز کند و کار را متوقف نگذارد.
چرا خواندن «شریان مکران» مهم است؟
🔸چون دانستن چگونگی اجرای یک اَبَرپروژۀ ملّی، فهم ما مردم عادی را از آنچه هستیم، تغییر میدهد؛ آیینۀ صادقیست که تصویر واقعبینانهتری از ما به خودمان نشان میدهد. یک نمونهاش این که برای ساخت این لولههای انتقال، فناوری پیچیدهای بهکاررفته که در ایران وجود نداشته است. در ابتدا مدیران پروژه تصمیم داشتند آن را از چین وارد کنند اما چین تا پای قرارداد میآمد و بعد میزد زیرش؛ از آنجا که کشورهای حاشیه خلیج فارس نمیخواستند این پروژه در ایران به اتمام برسد، با فشار و لابی چین را منصرف میکردند. نتیجه چه شد؟ متخصصان و مهندسان داخلی با غیرت ایستادند و به برکت این اَبَرپروژه، کشور را صاحب این فناوری کردند.
🔸فقط همین نبود:«هر پروژهای از صفر شروع و تا صد تمام میشود. ولی پروژۀ خط لولۀ گوره به جاسک از منفی بینهایت شروع شده بود، از ناامیدی مطلق، از هیچ. تحریم و کارشکنیهای خارجیها خیلی تأثیر داشت. از اواسط سال ۹۷ رویکرد جدیدی برای تأمین کسریهای پروژه، حاکم شد و تمرکز را گذاشتیم بر بررسی ظرفیتهای داخلی و امکان ارتقای این ظرفیتها و توانمندیها. خوشبختانه با همّت مهندسین و کارشناسان این حوزه و راهبری مجموعۀ وزارت نفت در زنجیرۀ تأمین فولاد، نتایج خوبی گرفتیم. اوایل سال ۹۸ یک همکاری و همافزایی در حلقههای مختلف این زنجیره اتفاق افتاد.»
#کتابخانه_پیشرفت #شریان_مکران
#انتشارات_جامجم #مهدی_قزلی
#پریسا_زارع #روایت_پیشرفت #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
زرشک، با دستان مردم طلا شد ۱ ماجرای یک نقشآفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید
زرشک، با دستان مردم طلا شد ۱
ماجرای یک نقشآفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید
🔸زرشک از همان کودکی برای من یک دغدغه بود. از روزهایی که برای تعطیلات به روستای پدریام، تختهجان میرفتم. از همان وقتهایی که پای گلایههای پدربزرگم مینشستم. شکایت اصلی او و بقیه باغداران ، از قیمت پایین زرشک بود. قیمتی که دلالها تعیینکننده اصلی آن بودند و برای باغدارها بهصرفه نبود. از طرفی همین درآمد کم، دیر به دست باغدارها میرسید؛ چون زرشک تر خریداری نداشت و حدود پنج- شش ماه طول میکشید تا زرشک، خشک و آماده فروش بشود. خشککردن به شیوه سنتی و غیرمکانیزه هم دردسرهای خودش را داشت. باغدارها برای نگهداری و خشککردن شاخههای زرشک به فضاهای سرپوشیده نیاز داشتند. مراقبت دائمی از زرشکهای انبار شده، برای جلوگیری از کپکزدگی و پلاسیدگی هم زحمت زیادی داشت. همه این مسائل درحالی بود که به خاطر فراگیرشدن خشکسالی، اهالی تختهجان و بقیه روستاهای استان، چارهای جز ادامۀ باغداری زرشک نداشتند.
🔸ده یازده ساله بودم که از پدربزرگم پرسیدم چرا مثل انگور و زردآلو و بقیه محصولات کشاورزی روستا، زرشک را تازه و نوبرانه نمیفروشند؟ ایدۀ ترفروشی از ذهن پدربزرگم و بقیه باغدارها هم گذشته بود؛ اما از طرفی در آن سالها سردخانهای برای نگهداری زرشک به صورت تازه نداشتند و از طرفی، زرشک میوه سرسختی نبود و در نقل و انتقلات به بقیه شهرها، خیلی زود له و پلاسیده میشد. مهمتر اینکه آن سالها یعنی اواخر دهه هفتاد، زرشک غیر از مصرف غذایی تقریبا هیچ مصرف دیگری نداشت؛ همان هم محدود به یکی دو نوع غذا و مربا بود. فقر بعضی از هممدرسهایهایم را که میدیدم، برایم قابل تحمل نبود. وقتی سالهای طلبگی را در اصفهان میگذراندم، محبوبیت زغالاخته بین اصفهانیها و گردشگران باعث شد خیلی جدیتر به ایده تَرفروشی و فرآوری زرشک فکر کنم.
روستای اجدادی، برایم مرکز دنیا شد
🔸هرطور حساب میکردم، فروش زرشک تَر بهصرفهتر بود. چهار کیلو زرشک تَر بعد از خشکشدن تبدیل به یک کیلو زرشک میشد. در واقع باغدارها برای تولید چهار کیلو زحمت میکشیدند اما درآمدشان برای یک کیلو زرشک بود. در هر تعطیلاتی که به تختهجان سر میزدم، مشکلات آنجا را بررسی میکردم و هر وقت به اصفهان برمیگشتم، آنها را ثبت و تحلیل میکردم. با همین بررسیها، یک «طرح تحول» تدوین کردم؛ طرحی که در آن، علاوهبر اینکه مشکلات شناساییشدۀ تختهجان رفع میشد، بلکه اوضاع مردم از نظر اقتصادی و حتی فرهنگی و اجتماعی هم بهتر میشد.
🔸در یکی از سفرهایم، طرح تکمیلشده را به دهیار و شورای تختهجان ارائه دادم تا بررسی و عملیاتی کنند. ماهها گذشت اما تغییری ایجاد نشد. باید تصمیم دیگری میگرفتم. تصمیمی که یکی از توصیههای رهبری در آن بیتاثیر نبود. ایشان سالها قبل گفته بودند «در جمهوری اسلامی، هرجا که قرار گرفتهاید، همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همهی کارها به شما متوجه است.». خوب که فکر کردم دیدم من نمیتوانم در جایی به بزرگی اصفهان یا حتی شهر بیرجند،تغییر خاصی ایجاد کنم اما شاید میتوانستم در روستایی به وسعت تختهجان منشأ اثر باشم. به این ترتیب تختهجان مرکز جهان من شد. سال 1395 زندگیام را از اصفهان جمع کردم و راهی تختهجان شدم؛ با این امید که هم برای رفع مشکلات روستای اجدادیام کاری بکنم، هم برای زرشک.
#روایتخانه #روایت_پیشرفت
#سعید_پورمهدوی #پیشرفت_تولید
#نقشآفرینی_مردمی #دانشمند۲۳
#اقتصاد_مردمی #تعاونی #صنعت
#خراسان_جنوبی #زرشک
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
میداندارِ پیشرفت راهبرد پیشرفت فناورانه با نگاهی به تجربه شهید جمهور 💠بخشی از متن⬇️
میداندارِ پیشرفت
راهبرد پیشرفت فناورانه با نگاهی به تجربه شهید جمهور
💠بخشی از متن:
🔸قطعا یکی از شاخصترین ویژگیهای شهید رئیسی، که در نحوۀ شهادت ایشان هم نمود یافت، حضور در کف میدان بود؛ میدانی که عرصههای مختلفی را شامل میشد و یکی از آنها، علم و فناوری بود. حضور متعدد در مراکز پیشرفت که محل حضور شرکتهای دانشبنیان کشور است، از برنامههای ثابت ایشان بود. ایشان باور داشت که حل مسائل کشور، با کمک بخش اصلی اقتصاد مردمی یعنی دانشبنیانها، به پاسخ میرسد. بازدید از بهیارصنعت و شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان، پارک فناوری پردیس تهران در کنار دستگاه همودیالیز و ونتیلاتورهای پیشرفته، بازید از شرکت آهار مشهد و انواع داروهای پیشرفتۀ بیوتک و رادیوداروها و نانو داروها، تا پهپادهای پیشرفتۀ کشاورزی ایران در دل آفریقا و محصولات فناورانه در ونزولا، تا ربات جراحی سینا در اندونزی و... نمونههای اندکی از حضور میدانی او در پیشبرد فضای علموفناوری کشور است.
🔸شهید عزیز جمهور ایران با حضور و ضریبدادن به این آدمها و مجموعهها، خودش راوی پیشرفت شده بود و ظرفیت بالای ریاستجمهوری را پای کار روایت پیشرفت آورده بود. ایشان حتی در سفرهای خارجی، با وجود شلوغی و فشردگی برنامهها، باز هم پای کار علموفناوری بود و غیر از آنکه بستر و زمینه برای صادرات محصولات فناورانه شرکتهای دانش بنیان را فراهم میکرد، باز هم با بازدید از این مجموعهها تلاش میکرد تا ضریب رسانهای مضاعفی به توانمندی جوانان ایرانی در اذهان سایر کشورها بدهد.
🔸در سه سال ریاست جمهوری ایشان، ما شاهد سرعت گرفتن واقعی تحولات علموفناوری بودیم؛ یک نمونه مهم ملّی که مدتی به اغما رفته بود، پیشرفتهای صنعت ماهوارهای کشور بود که در دوران ایشان دوباره شکوفا شد. صنعت پیشران فضایی به شکل عجیبی در سالهای دهۀ نود، دچار سکته و فریز شده بود؛ اما ایشان با جلسات عالی متعدد، افق جدیدی از پیشرفت در فضا را دنبال میکردند که یکی از افتخارات اخیر آن، رسیدن ایران به مدار جدید فضایی بود.
🔸تغییر نگاه در روابط بینالملل و فرصتشناسی از ظرفیت عظیم کشورهای همسایه و همسو بههمراه پیگیری دیپلماسی فناوری از سوی شهید جمهور و تیم دولت، که با سفرهای متعدد و پربار ایشان دنبال میشد، یک حاصلش پیشرفت حیرتانگیز در صادرات فناوری کشور بود. طی این سه سال، پای محصولات هایتِک شرکتهای دانشبنیان ایرانی، به کشورهای مختلفی از همسایگان تا شرق آسیا، تا آفریقا و آمریکای لاتین و آسیای میانه باز شد. در کنارش با نوآوری نهادی و راهاندازی سازمان توسعۀ همکاریهای علمی فناورانۀ بینالمللی، فصل جدیدی در روابط فناورانۀ بینالمللی ما آغاز شد؛ امری که موجب شده است حجم صادرات فناورانۀ شرکتهای دانشبنیان پنج برابر شود و به عدد ۲ و نیم میلیارد دلار برسد که یک جهش بزرگ به شمار میرود.
🔸تجربه شهید جمهور نکات قابل تأملی درباره اثرات داشتن نگاه راهبردی یک رئیسجمهور برای پیشبرد امور کشور دارد؛ بهعنوان مثال تصمیمات دولت دوازدهم در بستن لیست داروهای بیوتکنولوژی، موجب از بین بردن امید جوانان متخصص و مهاجرت آنها شد، ولی احیای سایت پرتودهی تهران در دولت شهید رییسی، توسعۀ تولید رادیوداروها را موجب شد. برای تغییرات مثبت در آینده هم، قطعا نیازمند تفکری هستیم که خواستهها و برنامههای جدی در حوزه علموفناوری داشته باشد و همه چیز را به حرف و آرزو گره نزند.
#سرمقاله #دانشمند۲۳
#پیشرفت_فناورانه
#راهبرد_پیشرفت #شهید_رییسی
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕ حل مشکلات با توان مردم ۱
وقتی فناوری نرم، پیشرفت منطقهای را به دست مردم میسپارد
💠بخشی از متن:
🔸اندیشمندان حوزه فناوری، فناوریها را به دو دسته «فناوری سخت» و «فناوری نرم» تقسیم میکنند. دانش کاربردی و نشأت گرفته از علوم انسانی ـ اجتماعی، در اصطلاح فناوری نرم نامیده میشود. فناوری نرم مفهوم جدیدی نیست؛ هزاران سال است که انسان در حال ایجاد و توسعهی فناوری نرم و بهرهبرداری از آن بوده است ولی میتوان گفت که آن را بهندرت، بهصورت آگاهانه توسعه داده است. شرکت «رویش نوین نصیر ایرانیان»، با هدف توانمندسازی جوامع محلی و بهبازاررسانی محصولات و خدمات و تولیدات محلی، به عنوان یک شرکت فناور وارد شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان شد. ما تنها شرکتی هستیم که با موضوع فناوری اجتماعی، نشان شرکت فناور را داریم؛ در واقع فناوری نرم ما، مطالعات منطقهای و متشکلکردن مردم است که سبب ایجاد جریان مشارکت مردمی در حل مسائل خودشان و دادن افق مشترک به آنها برای برداشتن گامها و پروژههای بزرگ میشود.
🔸همیشه فاز اول کار ما، مطالعات و اعتمادسازی است. ما چون به عنوان عامل بیرونی وارد منطقه میشویم، پس باید ابتدا ظرفیتهای منطقه را شناسایی بکنیم؛ ظرفیتهای انسانی، ظرفیتهای طبیعی و ظرفیتهای اجتماعی. با مردم ارتباط میگیریم و بر اساس همین شناسایی، طرح و برنامه میدهیم که چطور مشارکت اجتماعی ایجاد بشود. در فاز مطالعات، ما معمولا محلی را برای پروژه انتخاب میکنیم که مردم آنجا آمادگی ذهنی یا علاقه کافی برای شروع کار جمعی را دارند. شاخص اصلی انتخاب این است که قبل از ورود ما به منطقه، خودشان دغدغهی تغییر را داشته باشند؛ آنوقت ما راهنمایی میکنیم، آموزش میدهیم، شتاب میدهیم و حل دغدغهی آنها را تسریع میکنیم.
اقتصاد مقاومتی با مالکیت مردم بر کار
🔸یکی از پروژههایی که ما در اواخر سال 1401 قبول کردیم، متعلق به بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی بود. در این پروژه قرار بود عملکرد اقتصاد مقاومتی این بنیاد را در شهرستان قلعهگنج ارزیابی کنیم که ببینند فعالیتهای بازوهای عملیاتی آنها و بنیاد علوی، در نهایت منجر به خودکفایی منطقه و گسترش اقتصاد مقاومتی شده است یا خیر. هرکدام از شرکتهای زیرمجموعهی بنیاد، یکسری اقدامات را در قلعهگنج انجام داده بودند؛ مثلا هولدینگ گردشگری، بومگردی و هتل کپر در منطقه ایجاد کرده بود، هولدینگ لبنیات در حوزهی شیر بز کار انجام داده بود و شرکت روغن، در حوزهی روغن کنجد آنجا فعالیت میکرد.
🔸ابتدا که ما این پروژه را به عنوان ارزیابی قبول کردیم، نگاه بهشدت نقادانهای داشتیم و ایراداتی جدی به این جنس پروژههای اجراشده گرفتیم. نقدمان این بود که وقتی بنیاد کار ایجاد میکند، این فعالیت شاخص اقتصاد مقاومتی را ندارد. اقتصاد مقاومتی، مشارکت مردم و مالکیت مردم بر کار معنی میدهد. بر همین اساس پیشنهادات خودمان را به بنیاد دادیم که کل زنجیرهی فعالیتهای انجامشده باید مردمی باشد. بنیاد هم الحمدالله به خوبی حرف ما را شنید و به ما پروژهی دوم را سپرد که فاز عملیاتی برای مردمیسازی اقتصاد قلعهگنج بود. کار را مجدد آغاز کردیم و برنامهای گامبهگام برای عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی در منطقه طراحی کردیم.
#فناوری_نرم #توان_مردم
#علی_وطندوست #فرناز_ایزدبین
#پیشرفت_منطقهای #قلعه_گنج
#دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕ سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۲ گفتوگو با نعمتالله سعیدی؛ پژوهشگر و منتقد سینما 💠بخشی از
⭕ سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۲
گفتوگو با نعمتالله سعیدی؛ پژوهشگر و منتقد سینما
💠بخشی از متن:
🔸 آیا پیشرفت و توسعه را دانشکدههای علوم انسانی ما میتوانند تعریف کنند که ما از سینما و تلویزیون توقع داریم که به تصویرش بکشد؟ میتوان قصه گفت ولی باید توجه کرد که هنر، برزخی است بین حس و تجربه، علم و فلسفه و عرفان. هنرمند وقتی میتواند پیشتازی کند که تو بهش مواد خام بدهی که روی آن فعل و انفعال انجام بدهد. الان شما یک بچه مسلمان را پیدا کن که بیاید پیشرفت یا توسعه را تعریف کند؛ هزار تا ابهام داریم در این مفاهیم. در علوم انسانی به شدت مشکل داریم؛ مثلا رفاه، توسعه، سعادت چه نسبتی دارد. آیا فرهنگ غربی توسعه را سعادت تعریف میکند؟ نمیکند.
🔸ما برای اینکه بتوانیم پیشرفت را روایت کنیم، باید این تعاریف را داشته باشیم. الان ما بنشینیم ساعتها فکر بکنیم، یک تهران ایدهآل 20 سال آینده را میتوانیم تصور کنیم؟ اگر هم تصور کنیم، تمام الفبایش همان توسعه بر مبنای تعریف غربی است چون حتی نمیدانیم معماری ایدهآل ما چه خواهد بود. سینماگری که میخواهی بروی شهر آرمانی ما را در 20 سال بعد به تصویر بکشی، شهر میدانمحور و فلکهمحوری مثل مشهد مثل همدان مثل اصفهان، چه فرقی دارد با شهرهای شطرنجی؟ پس چرا طلبکارانه از سینماگر و تلویزیون خودمان انتظار داریم که تو چرا پیشرفت را روایت نمیکنی؟وقتی اندیشمند ما نمیتواند تعریفی بگوید، آن موقع تو نمیتوانی از سینماگر توقع داشته باشی که وقتی میرود سراغ ناو جماران، بتواند داستان هم بگوید. تهش این است که ناو جماران را لوکیشن داستانش در نظر میگیرد.
*تفکر اسلامی مبتنی بر شکر، به ذکر و یادآوری نیاز دارد*
🔸ما گرفتار تفکر انتقادی هستیم. الان مثلا بنده نوعی شمای نوعی، هر کسی بخواهد با سوژه روایت پیشرفت در سینمای ایران صحبت کند، فکر میکند حتما باید چند تا نقد اساسی و فحش محکم، مثلا حرف نیشدار بزنم تا کارم بگیرد. اما جانمایهی تفکر اسلامی، تفکر انتقادی نیست؛ تفکر ما میگوید شکر. به داود حکمت یاد دادیم برای اینکه شکر کند؛ تفکر مبتنی بر شکر، با تفکر مبتنی بر انتقاد زمین تا آسمان فرق دارد. البته آن تفکر شاکرانه تفکر انتقادی را هم دارد و به معنای انفعال نیست. وقتی به سینماگر میگویی در اساس، فیلمسازی نوآوری است؛ با قحط سوژه مواجه میشود. اما هنر فقط نوآوری نیست؛ بخش عمدهای از آن هم ذکر و یادآوری است. وقتی با رویکرد یادآوری میروی جلو، میبینی چقدر سوژه داری در همین روایت پیشرفت! از شدت ایدهها و سوژههایی که به ذهنت میآید، هنگ میکنی و آنوقت نوآوری هم تویش اتفاق میافتد.
🔸الان گرفتاری سینمای ما این است که وقتی میخواهد برود سراغ روایت پیشرفت، میخواهد نوآوری کند و مثلا یک چیز تازهتری بگوید. عزیزم شما خود همان روایت را بگو؛ اصرار بر نوآوری در اینجا، بیشتر منجر به واپسگرایی میشود. یعنی طرف میگوید مثلا قواعد سینمای ملودرام، تقی و نقی و عشق مثلثی است. تو به من شهید بدهی، در این میگذارم. دانشمند بدهی هم در این میگذارم. قاتل بدهی توی این میگذارم که فیلم هناس در میآید. اما درستش این است که آن فرم و آن مدیوم و آن موقعیت نمایشی، از دل روایت میآید بیرون نه اینکه موقعیت نمایشی را بگیری دستت و کاراکتر را بگذاری تویش و بعد تاریخ را جعل کنی. اتفاقا فیلم هناس را قواعد دراماتیک خراب کرده است! چرا فکر میکنیم اصلا شروع انرژی اتمی، قصه علمی و تکنولوژیک ندارد؟ اپنهایمر، قصه اصلیاش همین علم و تکنولوژی است؛ عشق و خرده پیرنگهای جانبی هم دارد ولی دال مرکزی آن چیز دیگری است. هناس اما هیچ دال مرکزی ندارد.
##کارخانه_رؤیا #کارخانه_آرمان
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#نعمتالله_سعیدی #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۳ گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی 💠بخشی
دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۳
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
💠بخشی از متن:
🔸سال 95، اتحادیهای از گلکاران که بذر ما را تست کرده و خیلی راضی بودند، با ما جلسه گذاشتند. گفتند که رقم شما به خشکی و شوری که معضل خیلی از خاکهای ایران است، تحمل خوبی نشان داده و کیفیت و وزن محصولش هم خیلی خوب بوده است و ما بذرتان را میخواهیم. همان جلسه 3 میلیون بذر سفارش دادند. آن سال، سه میلیون بذر برای ما یک عدد رویایی بود! آنقدری که ما نتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم و از ذوقمان قضیه قرارداد و مبلغش را گفتیم؛ اولین قرارداد و درآمدی بود که شرکت به دست میآورد. همهجای دانشگاه پیچید که بله، شرکتشان قرارداد میلیاردی بسته است. البته قرار بود مرحله اول صدهزار بذر بهشان تحویل بدهیم که با بذری 200 تومان آن سال، میشد بیست میلیون تومان.
🔸اما حقیقت ماجرا تلخیاش را خیلی زود به ما نشان داد؛ آنها بهخاطر مشکل داخلی با هم درگیری داشتند و همین اختلافنظرها باعث شد که خیلی زود اتحادیهشان منحل بشود و آن قراردادی هم که با ما داشتند رفت روی هوا. حتی یک دانه از بذرهایی که سفارش داده بودند را نبردند و ما مانده بودیم که با این بذرها چه کنیم. یک مدت هم کارهای تحقیقیمان را که روی بذرها و محصولات دیگر بود، تعطیل کرده بودیم و همه نیرویمان را گذاشته بودیم روی تولید این تعداد بذر سفارشی که به نتیجه نرسید. تعداد زیادی بستهبندی صدتایی از بذرمان را آماده کرده بودیم و بهطور مجانی بین کشاورزها توزیع میکردیم. در جلسات و همایشها و نمایشگاههای مختلفی که شرکت میکردیم، بذرمان را به عنوان نمونه و هدیه میدادیم.
🔸از مدیرعامل یکی از شرکتهای خوشنام توزیعی که دوستی و ارتباط خوبی با آقای اقتداری داشت، دعوت کردیم که بیایند و از نزدیک شرکت ما و بذری که تولید کرده بودیم را ببینند. آن روزی که آنها آمدند، یک تیم خارجی که از کشورهای اروپایی بودند و با آنها تجارت بذر داشتند را همراهشان آوردند. ما هم همه جای شرکت و گلخانهها را نشانشان دادیم و روند کار و تولیدمان را توضیح دادیم. آن تیم خارجی هم تأیید کرده و گفته بود که روند کارشان علمی و درست است. این تأیید هم کمک کرد که به ما اعتماد کنند و با خوشنامی و قدرتی که در توزیع نهادههای کشاورزی در بازار داشتند، تعداد زیادی از بذرهای ما را توزیع کرده و بفروشند. سال اول بالاخره آن صدهزار بذر را فروختیم، سال بعدش فروش بذر خیارمان رسید به یک میلیون و بعد هم دو میلیون و 8 میلیون و 12 و 15 میلیون. اینها همه به این معنی بود که کشاورزها اعتماد پیدا کرده بودند وگرنه کشاورز را نمیتوانی مجبور کنی که از یک بذر خاص بکارد؛ چون بازگشت و سوددهی همه هزینههایی که صرف گلخانه میکند، بستگی به همین انتخاب اولش دارد.
توسعۀ محصولات
🔸از همان سال 92 که دیگر بذر خیارمان در روند تولید و تجاریسازی قرار گرفت، تحقیق روی بقیه محصولات را هم شروع کردیم. گوجه و فلفل و بادمجان اولین محصولاتی بود که بعد از خیار، تولید بذر هیبریدش را شروع کردیم؛ هم نوع گلخانهای و هم نوع مزرعهای و فضای بازش را. الان دیگر بذر گوجه و فلفل شرکتمان وارد بازار شده است و البته چندسالی طول میکشد تا بتواند جای پایی برای خودش باز کند. هندوانه و ملون هم بعدتر وارد تحقیقاتش شدیم و توانستیم بذر هیبریدش را تولید کنیم. چند سالی هم هست که وارد تحقیق و تولید بذرهای کدو و ذرت و دانه روغنی کنجد شدهایم. در حال حاضر 11 محصول داریم و از آن 5 محصولی که به بازار رسیدهاند، سه رقم به اسم شرکت ثبت شده است. تولید بذر سبای خیار که اولین محصول تولیدیمان بود، حدود 5 درصد نیاز داخلی را تأمین میکند و ما هم روزبهروز تلاش میکنیم تا زیرساختهای تولیدش را گسترش بدهیم. در چند سال اخیر تصمیم گرفتیم که با تثبیت تحقیق و تولید صیفیجات، به سمت تولید گیاهان دانه روغنی برویم که تأمینشان برای کشور یک موضوع حیاتی است.
#روایتخانه
#دکتر_گلآبادی #بذر_هیبرید
#کشاورزی_دانشبنیان #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
حل مشکلات با توان مردم ۲ وقتی فناوری نرم، پیشرفت منطقهای را به دست مردم میسپارد 💠بخشی از متن⬇️
حل مشکلات با توان مردم ۲
وقتی فناوری نرم، پیشرفت منطقهای را به دست مردم میسپارد
💠بخشی از متن:
🔸منطقهی جنوب کرمان جزو مناطق مستضعف کشور است که هم از نظر علمودانش ضعف دارد و هم از نظر اقتصادی و اجتماعی. از نظر ما کشاورزی، ترابری، ادارهی کارخانه روغنکشی و همهی فعالیتهایی که تا به حال توسط بنیاد انجام میشد، باید به مردم سپرده میشد. اول مردم باید تعاونی و مدیریت آن را تحویل میگرفتند و بعد هم بازاررسانی را انجام میدادند. طرح توسعهی اقتصادی منطقه در رستهی کنجد را شروع کردیم که یکی از ظرفیتهای اصلی قلعهگنج بود. طبق تحقیقاتی که انجام دادیم مشخص شد بهرهوری کنجد قلعه گنج بسیار پایینتر از سایر مناطق است. بر اساس تحقیقات، باید بذر بهتری انتخاب میشد و حتی نگهداری بذر در حین فرایند کاشت کنجد، بهتر صورت میگرفت.
🔸برای حل این مسئله باید خود جوانان منطقه پای کار میآمدند؛ ما با آنها ارتباط گرفتیم و سعی کردیم با مشارکت مردم به حل مشکل خودِ مردم کمک بدهیم. با کمک جهادکشاورزی منطقه، بذر مناسب را تعدادی از کشاورزان تست کردند و عملکرد سطح زیرکشتشان افزایش پیدا کرد. بحث آموزشی هم مهم بود. تعدادی از جوانان کشاورز منطقه را با ماشین شخصی خودمان به جنوب استان فارس بردیم؛ آنجا به صورت میدانی با کشاورزان استانهای دیگر آشنا شدند و یاد گرفتند. با این کار هم تجربهی میدانی آنها بیشتر شد، هم ارتباطاتشان با کشاورزهای موفق حاصل شد و هم انگیزه آنها بالا رفت که برای پیشرفت منطقهی خودشان کاری انجام بدهند.
🔸مرحلهی دوم طرح، بخش فروش و بازاریابی بود. مهم است که به جای فروش کنجد خام با قیمت پایین، آن را فرآوری بکنند تا ارزش افزودهی آن زیاد بشود. مرحلهی سوم هم تشکیل یک شبکه برای بازاررسانی بود تا سود بیشتری از فروش نصیبشان بشود. مجدد هماهنگیهای لازم را در اصفهان کردیم و این کشاورزان را به اصفهان آوردیم. در بازار اصفهان با تجّار اصفهانی آشنا شدند و این ارتباطات منجر به شروع بازاری جدید شد. همهی این کارها انجام شد و الحمدالله بهرهوری کنجد بالا رفت، روغن کنجد توسط مردم تولید و توسط خود مردم فروخته شد. در این راه، از ظرفیت گروههای جهادی خود منطقهی قلعه گنج که پای کار حل این مسئله بودند هم بسیار استفاده کردیم.
آرمان نهادهای مردمی توانمند در مناطق
🔸هدف اصلی حل کردن مسائل مردم توسط مردم، ایجاد نهادهای مردمی پایدار در مناطق است. به هر حال ما پس از پایان هر پروژه از آن منطقه خارج میشویم ولی آنچه اهمیت دارد این است که مردم کنار هم بمانند، جمعشان بزرگتر بشود و مسائل مهمتری را حل کنند. اگر این نهادهای مردمی کوچک بزرگتر و تبدیل به نهاد پیشرفت شهرستان میشوند، در افق دورتر تبدیل به نهاد پیشرفت منطقهای خواهند شد و باهم پایِ کار حل مسائل منطقهی خود میایستند. آرمان ما تشکیل نهادهای اجتماعی هست که توان تعریف کار و انجام پروژههای بزرگ را داشته باشند و این زمانی معنی پیدا میکند که تعداد زیادی از نهادهای توانمند روستایی و شهرستانی را داشته باشیم.
#فناوری_نرم #توان_مردم
#علی_وطندوست #فرناز_ایزدبین
#پیشرفت_منطقهای #قلعه_گنج
#دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند