eitaa logo
پژوهش‌های علم دینی و فقه نظام
205 دنبال‌کننده
117 عکس
28 ویدیو
96 فایل
گفتگو در مبانی و مسائل علم دینی (با تمرکز بر علوم اجتماعی) و فقه نظام رویکرد: بلاگری به آسیب بدنه انقلابی بدل شده؛ اولویت، «تولید علم» و «کنشگری میدانی»است.
مشاهده در ایتا
دانلود
جامعه شناسی اشک در فرهنگ اسلامی (۷) نوع سوم از اشک در روابط جامعه و امام است. در این نوع روابط، از یک طرف هویت اجتماعی ((امت)) وجود دارد که آن ها را از دیگران متمایز می کند و از طرف دیگر سه نوع کنشگری است که منشأ تکوین مجالس اهل بیت به عنوان سازوکار ارتباطی در آغاز و سازمان اجتماعی مردمی از عهد ناصری بعد در ضمن تکیه و هیأت. به عبارت دیگر این هویت و کنشگری عامل آن سازوکار و بستر این سازمان شد. سه نوع کنشگری اشک در این روابط را از این روایت در لهوف سیدبن طاووس می‌توان فهم کرد که آن از به ائمه علیهم‌السلام نقل کرده است: 《 مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى فِينَا مِائَةً ضَمِنَّا لَهُ عَلَى اَللَّهِ اَلْجَنَّةَ وَ مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى خَمْسِينَ فَلَهُ اَلْجَنَّةُ وَ مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى ثَلاَثِينَ فَلَهُ اَلْجَنَّةُ وَ مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ اَلْجَنَّةُ وَ مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى وَاحِداً فَلَهُ اَلْجَنَّةُ وَ مَنْ تَبَاكَى فَلَهُ اَلْجَنَّةُ 》 (لهوف، ص۱۰) بنابر دلالت اجتماعی روایت، ابکاء، گریاندن و مرثیه‌خوانی در مجالس، بکاء، مشارکت در اشک و تباکی، تشبه به اشک و مشارکت در حفظ حیث ارتباطی آن با هویت امت است‌. @darsgoftar1
📚عاشورا؛ پیامد تغییر ارزش ها: تحلیلی جامعه شناختی ✍ اثر دکتر شمس الله مریجی استاد جامعه‌شناسی دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام @darsgoftar1
جامعه شناسی اشک در فرهنگ اسلامی (۸) عزاداری و هویت فرهنگی (۱) پس از آن که معنای اجتماعی اشک تبیین شد، بحث از عزاداری مطرح می‌شود که در سازمان مردمی هیأت شکل گرفته است و از اهداف و رسالت‌های آن، ابکاء و بکاء است که در یادداشت قبل اشاره شد. بر اساس فضای دانشی_فرهنگی موجود دو تلقی نسبت به عزاداری وجود دارد. یک تلقی این است که عزاداری هویت تاریخی محض دارد که میراث فرهنگی-هنری-خلاق و به عبارتی، ميراث ناملموس ایرانی است. این تلقی را می‌توان به گرایش‌های مطالعات فرهنگی و جامعه‌شناسی فرهنگی در ایران نسبت داد که کم و بیش در میان مردم، گاه جدلی و گاه عقیدتی ابراز می‌شود. اما تلقی دوم این است که عزاداری، به عنوان یک سنت فرهنگی مبتنی بر معرفت امام، هویت ایمانی محض دارد و احیای امر اهل بیت علیهم السلام است که منشأ آن محبت به ایشان است لذا ميراث فرهنگی تابعی از آن است و اصل، هویت ایمانی است. هرچند این تلقی می‌تواند دارای سطوح نگرشی مختلف بر اساس میزان معرفت دین‌شناختی باشد امّا کلیت آن را غالب شیعیان می‌پذیرند. لذا کلیدی‌ترین بحث در عزاداری، نوع دلالت کنش و سازمان آن بر هویت فرهنگی است. پیشتر در این باره با رویکرد فقه فرهنگی( https://yun.ir/egite5 ) بحث شد اما از منظر جامعه‌شناختی، نوآوری و خلاقیت هنری چه دلالتی بر هویت فرهنگی ایمانی دارد؟ مسائل پربحث این ایام مانند ورود یا منع افراد بی‌حجاب به هیأت‌ها هم از همین پرسش‌هاست که به دلیل گستره بیانی و اثباتی‌اش از یک سوی و اثباتی و رسانه‌ای شدن فرایندهای اجتماعی از سوی دیگر نیازمند به حل و فصل است هرچند مصادیق واقعی‌اش اندک باشد. در ادامه بحث خواهیم کرد. @darsgoftar1
جامعه شناسی اشک در فرهنگ اسلامی (۹) عزاداری و هویت فرهنگی (۲) برای بررسی پاسخ به پرسش‌هایی که مطرح شد با چند سؤال جهت بحث را مشخص می‌کنیم: ۱‌. هویت فرهنگی سیال است یا ثبات دارد؟ اگر ثبات دارد ثبات قطعی یا نسبی است؟ ۲. هویت فرهنگی هیأت و عزاداری چگونه است؟ ۳. نسبت ارتباطات میان‌فرهنگی و هویت فرهنگی در عزاداری‌ها چگونه است؟ تفصیل پاسخ این سؤالات به پژوهشی مستقل واگذار می‌شود اما به اختصار نکاتی اشاره می‌شود: ۱. هويت فرهنگی ایمانی از آن جهت که ایمان به عنوان عقده قلبی نفوس با ذات باری تعالی امری ثابت است، اصل تطابق فرهنگ با فطرت که در فقه فرهنگی مکرر کاربرد دارد این جا هم جاری است و هویت فرهنگی تا مرز فطرت و ایمان ثبات دارد. ۲. هویت فرهنگی عزاداری به دلیل همان هویت امت، هویت ایمانی است و چون این هویت بر اساس اطاعت‌ و نصرت امام است، معصیت امام با این هویت فرهنگی ناسازگار است. ۳. در ذیل این هویت عام، هویت سازمانی و مکانی هیأت بر اساس مجموع روایات، "ذکر" است که شامل سه قسم ذکر علوم، ذکر فضیلت و ذکر مصیبت اهل بیت علیهم السلام می‌شود. غلبه خلاقیت و امر هنری بر ذکر با هر انگیزه مغایر با این هویت است. ابزار شدن هنر برای ذکر خارج از این بحث است. ادامه دارد... @darsgoftar1
🔴انترناسیونالیسم عاشورا و ظرفیت آرزومندی و تجدیدحیات 🖊شکل‌گیری هویتی جدید در منطقه در گفتگو با سیدجواد میری؛ 🔹در گرجستان و آذربایجان و روسیه و عراق و ترکیه و در کشور‌های آسیای مرکزی و در لبنان و بسیاری از کشور‌های اروپایی و آمریکایی و حتی آفریقایی، واقعه عاشورا نقطه اتصالی ایجاد کرده که می‌تواند فراسوی مرزها تجدیدحیات عاطفی ایجاد کند. این تجدیدحیات عاطفی و جمعی به‌نوعی انسان‌ها را به هم ربط می‌دهد که من از آن به‌عنوان انترناسیونالیسم عاشورا یاد می‌کنم. 🔹واقعه عاشورا به مثابه امری واقعی در طول تاریخ به سنگ محک تاریخ خورده و توانسته خود را به اشکال گوناگون شور و هیجان عاطفی جامعه را بالا ببرد. وقتی ابعاد عاطفی عاشورا را نادیده می‌گیریم و صرفا فقط می‌خواهیم به بعد سیاسی بپردازیم به نظر من آن انرژی و قدرت و ظرفیت عاطفی که در عاشورا وجود دارد نادیده گرفته می‌شود یا آن را به حاشیه می‌بریم. به جای اینکه از این ظرفیت برای ترمیم و تجدید حیات اجتماعی استفاده کنیم این را دستمایه تضاد و تقابل قرار می‌دهیم. 📎https://farhangesadid.com/0001td 🆔 @farhangesadid
جامعه‌شناسی اشک در فرهنگ اسلامی (۱۰) عزاداری و هويت فرهنگی (۳) ۴. بنابر بند ۲ ورود اهل معصیت هم مغایر با هویت فرهنگی ایمانی هیأت است. مقصود از اهل معصیت کسی است که با معصیت شناخته شود مانند بی‌حجابی. اگر بخواهیم با ادبیات فقه فرهنگی بگوییم در این شرایط، دعوت و ارشاد بی حجاب جاهل، نهی از منکر بی‌حجاب مصرّ متعمّد و حرمت سهل‌گیری نسبت به معصیت در کنار هم مطرح است. گاه اشتباه میان این سه مورد منشأ مناقشه میان شده. بنابراین، نوع دلالت فرهنگی مواجهه با افراد بی‌حجاب و امثال آنان‌ مهم است. اگر قرار به دعوت و ارشاد است و این ارشاد صورت اجتماعی و نه فردی دارد، توبه اهل معصیت و باور عمومی به ارشادی بودن این حضور شاخص‌های آن است. اما اگر این دو شاخص نباشد، تأیید اهل معصیت و تغییر هویت مکانی هیأت در ذیل آن هویت فرهنگی عام است. در مصادیق عینی، موارد مختلف است و نمی‌توان نظر قطعی داد اما جمع بین ارشاد و نهی از منکر در هیأت‌ها از طریق تذکر خادمان و میزهای گفتگو در بیرون مجالس قابل اجرا است. اشتباهی که استدلال به حضور اهل معصیت به طور موردی در گذشته -فارغ از آن که حجیت آن هم معلوم نیست- وجود دارد در همین است. نباید با نگاهی تاریخی آداب و سنن هیأت را ارزیابی کرد بلکه شریعت و هویت فرهنگی مطرح است. تقابل معروف و منکر از ویژگی‌های این نحوه هویت فرهنگی است تعجب می‌کنم چطور بعضی دوستان قلم به دست تا بحث از معروف و منکر می‌شود سریع از دوقطبی شدن صحبت می‌کنند! فارغ از بی‌توجهی این عزیزان در تبعات منفی این رویه مانند مشروعیت‌بخشی ضمنی به انحرافات اخلاقی و آسیب‌های اجتماعی، باید بدانیم در کدام بوم و هویت فرهنگی ایستاده‌ایم. حتی اگر با رویکردهای اثبات‌گرا یا تفسیری باشیم نمی‌توانیم ویژگی‌های واحد تحقیق و تحلیل را نادیده بگیریم و نیاز است ارزیابی درون‌فرهنگی ما با همان ویژگی‌های موضوع مورد مطالعه باشد. حتی اگر این فرهنگ برساخت باشد، فاعل شناسا معروف و منکر را در ذهن خود ابژه کرده است. (لذا همیشه یکی از دلایلی که برای نازایی علوم اجتماعی سکولار در فهم جامعه ایمانی دارم همین است که چون در جهان دیگری با هویت زمانی و مکانی متفاوت تولد یافته نمی‌تواند جهان شیعی رئالیست به ویژه در زیست جهان خاص "انقلاب اسلامی" را توضیح بدهد.) ۵. عدم توجه به این اقتضائات هویتی ما را به فضای فرهنگی التقاطی مصر و ترکیه به عنوان دو کشور مدعی در تمدن اسلامی، ترکیه با سویه عثمانی، ترکی و مصر با سویه عربی، نزدیک می‌کند. صحبت‌هایی که این ایام می‌شنویم جدید نیست و تجربه‌نگاری‌ها آن را ثابت می‌کند. ۶. کنش اجتماعی تا ناشی از اطاعت‌ و نصرت امام نباشد، با هویت ((امت)) بیگانه است. تعبد شرعی و کنش فقاهتی در همین رابطه مطرح می‌شود و لذا نمی‌توان احساسات شخصی را معیار کنش ایمانی تلقی کرد‌. و للّه الحمد ✍ سیّد محمّد طباطبائی محرم الحرام ۱۴۴۵ @darsgoftar1
محرم و علوم اجتماعی: جامعه‌شناسی اشک در فرهنگ اسلامی قسمت اول: https://eitaa.com/darsgoftar1/772 قسمت دوم: https://eitaa.com/darsgoftar1/774 قسمت سوم: https://eitaa.com/darsgoftar1/775 قسمت چهارم: https://eitaa.com/darsgoftar1/778 قسمت پنجم: https://eitaa.com/darsgoftar1/779 قسمت ششم: https://eitaa.com/darsgoftar1/782 قسمت هفتم: https://eitaa.com/darsgoftar1/788 قسمت هشتم: https://eitaa.com/darsgoftar1/791 قسمت نهم: https://eitaa.com/darsgoftar1/793 قسمت دهم: https://eitaa.com/darsgoftar1/799 متن کامل یادداشت از طریق آدرس زیر قابل دسترسی است: https://basiratjooyan.ir/?p=5945 @darsgoftar1
ششمین همایش بین‌المللی اربعین دانشگاه علامه طباطبائی با همکاری مراکز آموزشی و اجرایی ثبت نام از طریق آدرس زیر https://arbaeen6.atu.ac.ir/ @darsgoftar1
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🟢علوم انسانیِ بیگانه با «انسان ایرانی» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «علوم انسانی مُقَفَّل»، «علوم انسانی مُعَطّل»، «علوم انسانی مُسَخّر»، «علوم انسانی مُحتضَر»، «مرگ علوم انسانی» از جمله اصطلاحاتی است که مدتهاست، با نگرانی و ناامیدی در بیان و بنان عده‌ای از دغدغه‌مندان و متخصصان «علوم انسانی وارداتی» در کشور ما مطرح شده و می‌شود. دائماً و به هر بهانه‌ای از بی‌مهری و بی‌اعتنایی مردم و مدیران به علوم انسانی می‌نالند. و همین بی‌مهری و بی‌توجهی به داده‌های علوم انسانی و به عالمان علوم انسانی را دلیل احتضار و بلکه مرگ علوم انسانی در ایران می‌دانند! 🔸بنده هرگز چنین نگاهی به «علوم انسانی» ندارم. بلکه اهمیت و ضرورت آنها را برای مدیریت فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی کشور به مراتب بیش از علوم طبیعی می‌دانم. و به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، علوم انسانی را «هوای تنفسی» مجموعه‌های نخبه و «عهده‌دار هدایت جامعه» و «نرم‌افزار» فردسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی‌ می‌دانم. و معتقدم نه مردم و نه مدیران جامعه اسلامی نمی‌توانند به علوم انسانی بی‌اعتنا و بی‌توجه باشند. مگر کسی می‌تواند خود را بی‌نیاز از هوا برای تنفس بداند؟ و مگر جامعه را بدون نرم‌افزار می‌توان اداره کرد؟! در عین حال، واقعیت این است که هم مردم و هم مسؤولان آگاه در جامعه ما، به حق، به «علوم انسانی موجود» بی‌اعتماد و درنتیجه بی‌اعتنایند. و نرم‌افزار موجود را «نرم‌افزاری ویروسی» و بلکه یک «بدافزار معرفتی» برای اداره جامعه می‌دانند. پیشنهاد بنده به دغدغه‌مندان این است که به جای گلایه نسبت به این بی‌مهری‌ها، بهتر است درباره چرایی آن، تحلیل و تحقیقی جامع صورت دهند. به راستی وقتی مدعیان علوم انسانی به مسائل واقعی مردم و باورها و ارزش‌های آنان بی‌توجهی می‌کنند و هیچ ابزار و روش و واژگانی برای توصیف و تفسیر و تبیین و تقویت یا اصلاح آنها در اختیار ندارد، چرا باید مورد توجه مردم و مسئولان (که آنها نیز از جنس همین مردم‌اند و دغدغه مسائل همین مردم را دارند)، قرار گیرند؟ وقتی مدعیان روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در کشور ما با عینک «فکر غربی» و با «فرهنگ انسان غربی» و با تکیه بر «انسان‌شناسی داروینیستی و اگوست‌کنتی» و «نظام ارزشی لیبرالی» به تحلیل کنش‌های فردی و اجتماعیِ «انسان ایرانی اسلامی» می‌پردازند، نه تنها از نگاه مردم، که از نگاه فرهیختگان جامعه اسلامی نیز «همان به که بمیرد.» وقتی مردم می‌بییند که با انتشار کوچکترین خبری درباره یک ناهنجاری اخلاقی در گوشه‌ای از کشور، همه باورها و ارزش‌های آنان توسط عده‌ای از مدعیان روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی به سخره گرفته می‌شود، چرا باید آنها را باور کنند؟ وقتی مردم می‌بینند که بزرگ‌ترین و مهم‌ترین عنصر هویت‌بخش و انسجام‌بخش اجتماعی‌شان یعنی «محرم و صفر» هیچ جایگاهی در تحلیل‌های اقتصادی و اجتماعی و روان‌شناختی و سیاسی مدعیان علوم انسانی ندارد، چرا باید به آنها اعتنایی کنند؟ وقتی مردم می‌بینند که فلان دانشمند بزرگ روان‌شناسی با برافروختن رگ‌های گردن و با حالتی عصبانی و دور از منطق علمی و با عینک روان‌شناسی غربی و لیبرالی علیه حکم الهی و علیه فرهنگ چند هزارساله پوشش ایرانیان، موضع‌گیری می‌کند، آیا می‌توانند باور کنند که چنین نگاهی، از روی علم و تحقیق بیان می‌شود؟! 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
📚دو اثر جدید در دو حوزه مطالعات جنسی و مطالعات جنسیت http://menhajelm.ir/ ارتباط با مسئول فروش: @ketab_menhaj @darsgoftar1
23.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تبلیغ میدانی روحانیون، بخشی از "فناوری اجتماعی دین" است که بر الگوی اسلامی مشارکت اجتماعی بنا شده و شاخص‌های آن در یادداشت های قبل اشاره شد. در این فناوری، معرفت در صور نمادین ظهور دارد و این نسبت میان بود و نمود معرفت با ابزارهای سخت‌افزاری به گسترش دینداری منجر می‌شود. محتوای فوق فراداده‌هایی با این مفهوم را انعکاس می‌دهد. @darsgoftar1
تبیین فقه حکمرانی و دو زیست جهان.mp3
47.52M
🎙سخنرانی استاد خسروپناه با موضوع: تبیین و ضرورت فقه حکمرانی و معرفی دو زیست جهان انقلاب اسلامی و پسا مدرن در جمع فضلای حوزه و دانشگاه شیراز حرم مطهر شاه چراغ ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ @khosropanah_ir @darsgoftar1
چهل‌و‌چهارمین فصلنامه تخصصی علوم انسانی اسلامی صدرا با تأکید بر سه حوزه آینده‌پژوهی علوم انسانی اسلامی، فلسفه علوم اجتماعی و اقتصاد تولید منتشر شد. فهرست مطالب این شماره: https://scih.ir/qcCkK 🖊این شماره هم مانند بسیاری از شماره‌های قبل بیشتر به مبانی معرفتی و شخصیت‌شناسی در علوم انسانی اسلامی پرداخته که هرچند واجد اهمیت است اما با وجود گذشت یازده سال از انتشار و همچنین ضرورت تبیین_انتقاد مسائل اجتماعی فرهنگی پربسامد از پایگاه علم دینی انتظار می‌رفت مجموعه‌ای که نماینده اصحاب علوم انسانی اسلامی به شمار می‌آید در نشریه‌ای که هویت رسانه‌ای این جریان را با خود دارد در این‌باره غفلت نکند. @icihch @darsgoftar1
تأملی در نسبت ادعیه با چگونگی علم دینی یکی از منابع شناخت مراد الهی به عنوان موضوع علم دینی به معنایی که پیشتر گفته شد، ادعیه‌ای است که از طریق اهل بیت علیهم‌السلام رسیده و البته از منابع اختصاصی فرهنگ شیعی هم هست. نکته‌ای که این‌جا قابل توجه است تفاوتی است که میان ادعیه با سایر روایات وجود دارد و فهم پیچیده‌ای از مراد الهی و نسبت انسان با آن به دست می‌دهد. دعای مجیر نمونه‌ای است که قبلاً اشاره شد. مثال دیگر دعای کمیل است: "إرحم من رأس ماله الرجاء و سلاحه البكاء" هم تعبیر رأس المال و هم تعبير سلاح بكاء دلالت اجتماعی دارد. معنای رأس المال، سرمایه اولیه تجارت است. در رابطه با خداوند، سرمایه اولیه مؤمن "رجاء" است. تعبیر دوم استعاره‌ای از رابطه کودک با والدین اوست. وقتی کودک هیچ راهی برای تفهیم یا اعمال نظر خود نداشته باشد از ابزار اشک استفاده می‌کند. در رابطه با خداوند هم، مؤمن ابزاری جز اشک در دعا نمی‌بیند. در هر دو تعبیر، فقر و احتیاج ذاتی انسان و تنظیم رابطه الهی با دلالت‌های اجتماعی ذکر شده. در دعای ابوحمزه و مناجات شعبانیه هم این نوع تعابیر به چشم می‌خورد. تفسیری که می‌شود از این ادبیات در ادعیه داشت این است که رابطه انسان با خداوند از روابط و ساختار اجتماعی انسان‌ها استعاره شده چون دعا بخشی از سیر از خلق به حق است. یعنی دلالت بر استعاره‌ای تکوینی دارد و غیر از استعاره‌ی ادبی است که فقط در پی شباهت‌های زبانی است. آن‌چه از این استعاره بدواً می‌شود فهمید این است که گویا به دلیل تشکیک در وجود که مرتبه متعالی و نامتناهی‌اش ذات خداوند تبارک است و مراتب مادون‌اش شامل انسان می‌شود، با استعاره‌ای از پایین به بالا رابطه‌ی انسان با خداوند با همان محور مشترک یعنی وجود توصیف می‌شود. همین استعاره را می‌توان توجیهی در چگونگی نسبت امر اجتماعی با مراد الهی تلقی کرد که علم اجتماعی دینی را رقم زند. @darsgoftar1
کمی اندیشه در نسبت تمایز علوم و نحوه علم اجتماعی اسلامی اگر بخواهیم فارغ از گفتگوهای بعضاً پیچیده و گاه مخلّ فلسفه علم و با همان ادبیات دروس سطح حوزوی درباره علم اجتماعی صحبت کنیم، در تراث دانش حوزوی از مبادی بسیاری کتب منطق که بعدها آخوند خراسانی هم در ابتدای کفایه وارد اصول فقه کرد، مسأله تمایز علوم بوده است که به یک بیان توضیح نحوه هویت علم به شمار می‌آمد. توضیح این بود که تمایز علوم به موضوع است و موضوع هر علم، آن چیزی است که از عوارض ذاتی آن بحث می‌کند. علامه طباطبائی در رساله برهان و شهید مطهری در دروس منطقی‌ خود همین یک جمله را تبیین کرده‌اند. با همین تمایز، تعیّن و تمییز (به عنوان دو رکن هویت) میان علوم مشخص می‌شود. هرچند این تعریف مربوط به حکمت نظری است و علم اجتماعی در ذیل حکمت عملی و به معنای دقیق‌تر علوم اعتباری جای دارد اما اگر تمایز علم اجتماعی را از دیگر علوم به موضوع بدانیم، از محدودیت های تبیین جامعه‌شناختی رها می‌شویم آن چه معمولا هم اساتید علم دینی و هم متون علوم اجتماعی غربی از مرگ جامعه‌شناسی و رهایی از جامعه‌شناسی تعبیر می‌کنند. یعنی هرچند موضوع اعتباری است، اقتضای تناسب و کارکرد در اعتبار، تمایز موضوعی علم اعتباری است. تمایز علم مدرن به خاطر تعهد به دوآلیسم دکارتی‌، به متد و روش است و حوزه‌های میان‌رشته‌ای با همین مبنا شکل گرفته اند. اساساً مفهوم میان‌رشتگی نفی تمایز علوم و آمیختگی علوم است امّا در علم دینی "عوارض ذاتی" مرزبندی دانشی شکل می‌دهد. بنابر این دیدگاه هویتی در علم، هیچگاه علوم اجتماعی اسلامی نخواهیم داشت بلکه آن‌چه مجرای بحث است علم اجتماعی اسلامی است و نه حتی جامعه‌شناسی اسلامی. چون اسلامی بودن حیث تعلیلی برای علم اجتماعی دارد و نه حیث تقییدی که وصف یا مضاف الیه برای جامعه‌شناسی شود. جامعه‌شناسی متدیک است و حتی از روان‌شناسی اجتماعی هم مستقل است اما این استقلال در تمایز علوم بر اساس موضوع وجود ندارد. @darsgoftar1
📚مقالاتی در پژوهش‌ اجتماعی زیارت اربعین @darsgoftar1