eitaa logo
دستیار محقق
188 دنبال‌کننده
79 عکس
4 ویدیو
125 فایل
برگرفته شده از مجموعه اثار و دوره های استاد شیخ عبدالحمید #واسطی #مبانی #نگرش‌سیستمی #شبکه‌هستی #روش‌تحقیق #نقشه‌راه #شبکه‌مسائل #شبکه‌نیاز #پارادایم #الگوریتم‌اجتهاد #نفوذ‌به‌موضوع #تدریس_اثربخش @salam_1001
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه > دانشنامه > نقشه مسائل > نقشه اسماء الله دانشنامه, نقشه مسائل نقشه اسماء الله 6 دقیقه خواندن 149 نقشه اسماء الله موضوع بحث: « نقشه اسماء الله » چیست؟ چه کاربردی دارد؟ مساله بحث: اسماء الهی، منشاء پیدایش موجودات و روابط میان آنها هستند و کل هستی را شکل می‌بخشند، چگونه می‌توان از کمیت و کیفیت و روابط میان اسماء الهی، نقشه‌ای از هستی را به‌دست آورد و براساس آن، نقشه تمدنی برای زندگی بشر ترسیم نمود؟ پیش فرض ها: فرضیه بحث: ۱. هستی، تجلی اسماءالله است. ۲. اسماءالله دارای نظام است (یعنی براساس قواعد و ضوابط وجودی، تکثیر یافته‌اند لذا برخی اسماء، ریشه‌ای هستند و برخی شاخه‌ای و از ترکیب آنها نیز ظهور و تجلیات جدید حاصل می‌شود.) ۳. کشف معادلات وجودی حاکم بر اسماءالله (نقشه اسماءالله) یکی از راه‌های کشف نقشه هستی و نقشه تمدنی است. تبیین بحث: یکی از سرفصل‌های عرفان نظری، بحث و بررسی «اسماء و صفات الهی و نظام حاکم بر آنها» است؛ علامه طباطبایی در «رساله الاسماء» خود که در ضمن رسائل توحیدیه ایشان منتشر شده است روایتی را از کتاب کافی از امام صادق علیه‌السلام در توضیح اسماءالله نقل کرده‌اند که عین روایت از کتاب کافی به شرح زیر است: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ اسْماًبِالْحُرُوفِ غَيْرَ مُتَصَوَّتٍ وَ بِاللَّفْظِ غَيْرَ مُنْطَقٍ وَ بِالشَّخْصِ غَيْرَ مُجَسَّدٍ وَ بِالتَّشْبِيهِ غَيْرَ مَوْصُوفٍ وَ بِاللَّوْنِ غَيْرَمَصْبُوغٍ مَنْفِيٌّ عَنْهُ الْأَقْطَارُ مُبَعَّدٌ عَنْهُ الْحُدُودُ مَحْجُوبٌ عَنْهُ حِسُّ كُلِّ مُتَوَهِّمٍ مُسْتَتِرٌ غَيْرُ مَسْتُورٍ فَجَعَلَهُ كَلِمَةًتَامَّةً عَلَى أَرْبَعَةِ أَجْزَاءٍ مَعاً لَيْسَ مِنْهَا وَاحِدٌ قَبْلَ الْآخَرِ فَأَظْهَرَ مِنْهَا ثَلَاثَةَ أَسْمَاءٍ لِفَاقَةِ الْخَلْقِ إِلَيْهَاوَ حَجَبَ مِنْهَا وَاحِداً وَ هُوَ الِاسْمُ الْمَكْنُونُ الْمَخْزُونُ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ الَّتِي ظَهَرَتْ فَالظَّاهِرُ هُوَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ سَخَّرَ سُبْحَانَهُ لِكُلِّ اسْمٍ مِنْ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ أَرْبَعَةَأَرْكَانٍ فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ رُكْناً ثُمَّ خَلَقَ لِكُلِّ رُكْنٍ مِنْهَاثَلَاثِينَ اسْماً فِعْلًا مَنْسُوباً إِلَيْهَا فَهُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ السَّمِيعُ الْبَصِيرُالْحَكِيمُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ الْمُقْتَدِرُ الْقَادِرُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْبَارِئُ الْمُنْشِئُ الْبَدِيعُ الرَّفِيعُ الْجَلِيلُ الْكَرِيمُ الرَّازِقُ الْمُحْيِي الْمُمِيتُ الْبَاعِثُ الْوَارِثُ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ وَ مَا كَانَ مِنَ الْأَسْمَاءِ الْحُسْنَى حَتَّى تَتِمَّ ثَلَاثَ مِائَةٍ وَ سِتِّينَ اسْماًفَهِيَ نِسْبَةٌ لِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الثَّلَاثَةِ وَ هَذِهِ الْأَسْمَاءُالثَّلَاثَةُ أَرْكَانٌ وَ حَجَبَ الِاسْمَ الْوَاحِدَ الْمَكْنُونَ الْمَخْزُونَ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الثَّلَاثَةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى قُلِ ادْعُوااللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى (کافی ج۱ص۱۱۳) ترجمه تفسیری: «خداوند ظهوری از ذات مقدسش را تجلی داد که هیچ کلمه‌ای قادر به بیان آن نبود، و هیچ پدیده‌ای هیچ شباهتی با آن نداشت، هیچ حد و مرزی نداشت، هیچ ذهن و فکری قدرت ادراک آن را نداشت، چنان ظهوری داشت که نورش او را از دید مخفی کرده بود؛ خداوند این ظهور را به چهارگونه تجلی نشان داد که همه با هم یک حقیقت را نشان می‌دادند، از آن چهار تجلی، سه تجلی‌اش را آشکار کرد و یک تجلی‌اش را در ذات مقدس نگاه داشت؛ هر کدام از این سه تجلی، را به چهارگونه بروز و ظهور مجدد داد که در نتیجه دوازده تجلی عظیم الهی شکل گرفت؛ سپس هر کدام از این دوازده تجلی را در سی قالب ظهور داد و اینگونه بود که سیصد و شصت اسم برای ذات مقدس او پدید آمد.» علامه طباطبایی براساس برهان فلسفی و متن روایت فوق، درختی از این اسماء را به شکل زیر ترسیم نموده‌اند که تصویر آن در همان کتاب آمده است:
خانه > دانشنامه > نقشه مسائل > نقشه شناسی دانشنامه, نقشه مسائل نقشه شناسی 7 دقیقه خواندن 137 نقشه شناسی نقشه شناسی موضوع بحث: « نقشه » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ روش طراحی نقشه جامع؟ (نمونه یک نقشه جامع) مساله بحث: چگونه می‌توان بر موقعیت یک پدیده، احاطه پیدا کرد به‌طوری که از مبدء تا مقصد حرکتهای مرتبط با آن پدیده را پیش‌بینی کرد؟ پیش فرض ها: فرضیه بحث: ۱. نقشه = شبیه‌سازی کلیه عناصر و اجزاء درونی و بیرونی مرتبط با یک پدیده، به‌همراه روابط بین آنها،‌ به‌طوری که بتوان فعل‌وانفعالات احتمالی مرتبط با آن پدیده را تشخیص داد و پیش‌بینی کرد. ۲. در هر نقشه‌ای ترسیم عناصر و روابط و مرزهای میان آنها، به هدف تسهیل در کشف کلیه فعل‌وانفعالات محتمل مرتبط با یک هدف است. (حتی نقشه جغرافیایی ترسیم‌کننده استانهای یک کشور با نقشه ترسیم‌کننده کوه‌های همان کشور یا دریاچه‌های آن کشور یا …متفاوت است.) ۳. نقشه‌ها فقط متکفل دیدهای کلان نیستند و ممکن است نقشه‌ای با تمام جزئیات ارائه شود؛ نقشه‌ها متکفل دید جامع نسبت به عناصر و روابط میان آنها هستند. (دید شبکه‌ای) انتقال به بحث نگرش سیستمی تبیین بحث: اشياء مادي به‌واسطه عناصر زير درمحدوديت قرار دارند: زمان، مكان، كميت، كيفيت، اثرگذاري واثرپذيري (نوع رابطه با ديگر اشياء). ذهن انسان قدرت دارد اشياء را برش بزند و لايه لايه كند و ابعاد آن را از هم جدا كند و هر يك را مستقل نگاه كند. ذهن مي‌تواند فقط بُعد مكاني شيء را نگاه كند و از اين زاويه به بررسي آن بپردازد يا فقط جنبه كميتي آن را نگاه كند و از اين حيث به مطالعه آن به‌پردازد . كلماتِ :زاويه ديد، جهت، حيث، بُعد، لايه، جنبه و مانند اينها همگي دلالت بر قابليت ذهن درايجاد نگرش‌هاي خاص نسبت به موضوعات دارند. نگرش يعني جهت توجّه به ابعاد وجودي يك شيء. از سوي ديگر ذهن انسان به‌واسطه انس با ماده و محدوديت‌‌هاي مادي، جزئي نگر است. يعني در ديد اوليه فقط متوجّه برخي ازابعاد و جنبه‌ها مي‌شود و براي دست‌يابي به يك ديد كامل بايد چندين بار از جوانب و زاويه‌هاي مختلف شيء را بررسي كند سپس تصاوير به‌دست آمده در هر يك از بررسي‌ها راكنار هم بگذارد تا بتواند يك ديد كلّي و جامع از موضوع به‌دست آورد. بنابراين مي‌توان گفت: نگرش‌هاي انسان دوگونه است : نگرش خُرد و نگرش كلان. ۱. نگرش‌هاي خُرد فقط به اجزاء وخصوصيات آنها مي‌پردازند و توجّهي به ارتباط اجزاء با يكديگر و جايگاه آنها درمجموعه اصلي ندارند.( ديد دروني ) ۲. نگرش‌هاي كلان به ارتباطات اجزاء ومجموعه‌اي كه اين اجزاء ايجاد كننده آن هستند مي‌پردازد. (ديد بيروني ) خود را در موقعيتي فرض كنيد كه طاقه پارچه‌اي را مي‌بينيد. يك وقت است به جنس آن نگاه مي‌كنيد، رنگ آن را بررسي مي‌كنيد،عرض آن را مي‌پرسيد و يك وقت به طرح لباسي كه از اين پارچه مي‌توان درآورد فكر مي‌كنيد. تمام بررسي‌هاي جزئي ما براي رسيدن به يك كلّ است. اگر در جزئيات بمانيم و فقط خود را سرگرم بررسي جزئيات كنيم، درحقيقت مانند اين است كه بهترين پارچه‌ها را بخريم و انبار كنيم و با وجود نياز به لباس آنها را ندوزيم نپوشيم. اگر اين توجّه به برخي از ابعاد باشد، نگرش جزئي است و اگر به تمام ابعاد باشد نگرش كُلي است. ما در زندگي به هردو گونه از نگرش نيازمنديم ولي نگرش‌هاي جزئي هميشه مقدمه‌چين و زمينه ساز براي نگرش‌هاي كلّي هستند. بدون يك ديد كلان و محيط بر موضوع، تلاش‌هاي انسان براي رسيدن به حقيقت ناكام مي‌ماند. اين جهان يك شبكه وجودي است و تا انسان اين مجموعه و جايگاه خود در آن را نشناسد نمي‌تواندبرنامه‌ريزي صحيح نسبت به زندگي داشته باشد. علم بيان واقعيات هستي است و علم آموزي دست‌يابي به اين واقعيات. اگر مي‌خواهيم به علم واقعي دست يابيم و گرفتار”توهّم علم ” نشويم بايد ذهن خود را براي تفكّر شبكه‌اي تمرين بدهيم؛ «نقشه‌ها» ابزارهایی برای تفکر شبکه‌ای هستند. (انتقال به بحث در مورد نگرش سیستمی و تفکر شبکه‌ای) نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث: اگر بخواهیم «نقشه» ای را ترسیم کنیم باید قواعد و روش «نگرش سیستمی» را اِعمال کنیم. تفسيراين الگو و تبيين مراحل يك تفكّر شبكه‌اي ‌به اين شرح است : الف- طرح ريزي عناصر شبكه داراي سه مرحله زير است : ۱. تعريف وضعيت موجود: (تعريف متغير نياز)
‌چه نيازي سبب شده است كه فكر به كار افتد و در‌صدد چاره برآيد؟ آيااين نياز يك نياز بسيط است يا اينكه خود از چند عنصر تشكيل شده است؟ ايننياز چقدر مهم است؟ (ضريب اهميّت نياز ) اگرمشكل حل نشود و نياز برطرف نشود، چه تبعاتي خواهد داشت؟ آيااين نياز يك نياز واقعي است يا يك نياز كاذب و ساختگي است؟ تعيين نيازهاي سلبي (آنچه نمي‌خواهيم و نياز داريم كه نشود كدامند؟) ۲. تعريف اهداف (تعريف وضعيت مطلوب ) تعيين هدف كلّي و اساسي و ضريب اهميّت آن (اگر حاصل نشود چه تبعاتي دارد؟ ) تعيين اهداف مياني (اهدافي كه بين وضعيت موجود و مطلوب قرار دارند و براي رسيدن به هدف نهايي زمينه سازي مي‌كنند ) تعيين زمينه اوليه (شرايط اوليه براي شروع حركت به سوي اهداف فوق ) تعيين اجزاء دروني اهداف (تعريف متغيرهاي دروني) تعيين كميت و كيفيت عناصر فوق (از هر كدام چقدر و با چه كيفيتي؟ يعني عناصر فوق به‌صورتقابل اندازه‌گيري تعريف شوند.) ‌تعيين ضريب اهميّت هر يك از عناصر فوق تفكيك بين حداقل لازم (مقداري از هدف كه به هيچ وجه قابل صرف نظر نيست و بايد حاصل شود) و حداكثر مطلوب تعيين اهداف منفي (آنچه نمي‌خواهيم و نبايد بشود.) ۳.تعريف ارتباطات (تعريف عناصر مرتبط با وضعيت موجود و اهداف مطلوب؛ تعريف متغيّرهاي بيروني + ارتباط آنها با متغيّرهاي دروني) چه چيزهايي سبب پيدايش نياز و مشكل شده‌اند؟ ضريب تأثير هر كدام در پديد آمدن مشكل چقدر است؟(تشخيص سرچشمه‌ها) چه مسائلي در اثر اين مشكل به‌ وجود آمده‌اند؟ (اين مشكل، چه آثاري را ايجاد كرده است؟ بر چه نقاطي تأثير گذاشته است؟)(تشخيص آثار و نتايج) چه عناصري مي‌توانند مفيد باشند؟ ضريب مفيد بودن هريك چقدر است؟( تشخيص امكانات ) چه عناصري مي‌توانند مضر باشند و براي رسيدن به اهداف مانع ايجاد كنند؟ ضريب مانعيت هر يك چقدر است؟ ( تشخيص موانع ) بررسي فعل و انفعال هريك از متغيرها با يكديگر ( كليه ارتباطات محتملِ عناصر دروني باهم، عناصر بيروني با هم، عناصر دروني و بيروني نسبت به يكديگر فهرست شود. و كميت وكيفيت اثرگذاري آنها بر يكديگر مشخص شود.) ( تشخيص ارتباطات ) قوانين خلقت كه سرمنشاء تك تك اين ارتباطات هستند مشخص شده، فعل و انفعال اين قوانين بايكديگر تعريف شود. ( تشخيص معادلات و قوانين حاكم بر ارتباطات ) چه تغييراتي در اين ارتباطات مي‌توان ايجاد كرد؟ (بهبود امكانات) چه ارتباطات جديدي را مي‌توان ايجاد كرد؟ (توسعه امكانات ) ايجادتغيير عناصر و ارتباط آنها يا ايجاد عناصر و ارتباطات جديد چه آثار مثبت و منفي مي‌تواندداشته باشد؟ (بررسي هزينه تغيير ) اين سه مرحله، طرح ريزي عناصر يك سيستم هستند. ب_ تركيب و طراحي سيستم اين قسمت داراي دو مرحله است : ۱.تعيين تمام احتمالات ممكن براي حل مشكل (مدل سازي اوليه: چه نوع عناصري با چه نوع ارتباطي مي‌توانندوضعيت موجود را به وضعيت مطلوب برسانند؟) تعيين حداقل عناصر و ارتباطات لازم كه نمي‌توان از آنها صرف نظر كرد. (شاخص پايه ) تعيين عناصر و ارتباطاتي كه بايد حذف شوند. (موانع ) پاسخ به سوالات چه چيز، توسط چه كس، تحت چه شرايطي، در چه مكان و زماني و چگونه بايد انجام شود تانياز برطرف شود و هدف حاصل شود؟ ۲. مدل سازي (تعيين تركيب عناصر و نوع ارتباط آنها براي رسيدن به مطلوب ) بررسي هزينه‌ هريك از راه حل‌ها رعايت اصل بيشترين تأثير بوسيله كمترين هزينه و زحمت انتخاب بهترين راه حل و راه حل‌هاي جايگزين احتمالي تدوين الگوي اجراء و اقدام به‌صورت زير: تعيين نقطه شروع زمينه لازم براي شروع محرك لازم براي شروع انجام دهنده كار و شرايط آن كيفيت و كميّت كار مراحل كار نتايج مورد انتظار در هر مرحله نقاط توقّف و شرايط آن محرّك مجدّد شرايط اتمام كار نقطه پايان بازنگري و ارزيابي اصلاح نقاط ضعف، تقويت نقاط قوّت ايجادزمينه لازم براي انجام حركت‌هاي جديد روش تفكّر شبكه‌اي ‌و عملكرد نظام‌واره كه محصول ديد كلان و جامع نسبت به موضوعات است سكوي يك جهش علمي‌و عملي به سوي حقايق هستي است. نمونه عملیات تدوین یک نقشه جامع: (اخذ شده از سامانه مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی) مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث: نگرش سیستمی ،‌ تفکر شبکه‌ای ، نقشه‌شناسی ،‌ نقشه جامع علمی ، نقشه جامع فرهنگی ، نقشه تمدنی برچسب شبکه‌ای تمدنی جامع علمی جامع فرهنگی راه شناسی سیستمی کلان دانشنامه, نقشه مسائل
خانه > دانشنامه > نقشه مسائل > نقشه علم و طبقه بندی علوم دانشنامه, نقشه مسائل نقشه علم و طبقه بندی علوم 19 دقیقه خواندن 161 نقشه علم و طبقه بندی علوم موضوع بحث: نقشه دانش و مدل طبقه‌بندی علوم با اقتباس از نگرش اسلام (مقاله + اسلاید) مساله بحث: طبقه‌بندی علوم، آینه‌ای برای نوع نگاه، زاویه دید به جهان، انسان و زندگی اوست، هر دستگاه فکری که بخواهد در مقیاس تمدنی فعالیت کند باید مدلی برای طبقه‌بندی علوم ارائه نماید؛ مدل طبقه‌بندی علوم براساس نگرش اسلام چگونه است؟ پیش فرض ها: پارادایم شبکه‌ای (برای دست‌یابی به توضیح این اصطلاح روی عنوان کلیک کنید) فرضیه بحث: ۱. مدل پیشنهادی با اقتباس از گزاره‌های دین، مدل پیشینی است نه پسینی. یعنی به دنبال این نیستیم که بشر چه دانش‌هایی را تولید کرده است و ما با دسته‌بندی آنها به یک طبقه‌بندی برسیم، بلکه براساس اهدافی که دین در زندگی بشر دنبال می‌کند، علومی را برای رسیدن به آن پیشنهاد می‌دهد و این پیشنهاد‌ها، ملاک طبقه‌بندی و ساختار دانش قرار می‌گیرد و سپس اطلاعات و علوم تولیدی بشر در قفسه‌های این مدل طبقه‌بندی توزیع می‌گردد. ۲. طبق اهداف اسلام، هسته مرکزی آنچه يك انسان بايد بداند راه رسيدن به خدا و سعادت ابدي است و به‌دلیل شبکه‌ای بودن هستی و برآیندی بودن حرکت‌ها، تغییرات و نیروها در انسان، رسيدن به اين هدف حاصل نمي‌شود مگر با تعادل و سلامت در : ۱. بدن _ فكر _ قلب ( ارتباط با خود ) ۲. خانواده _ محيط كار _ جامعه ( ارتباط با همنوع ) ۳. محيط زيست ( ارتباط با دنيا ) ۴. شناخت آنچه براي ورود به عوالم بالا لازم است ( ارتباط با ماوراء ) دست يابي به محورهاي فوق نيازمند شناخت چهار شاخة زير است : ۱. دين ۲. طب و بهداشت فردي و جمعي _ جسمي‌ورواني _ انساني و محيطي ۳. روش‌هاي ارتباطي ۴. روش‌هاي ايجاد ابزار برای رسیدن به اهداف (با تعادل و كنترل درفعاليت‌ها) اطلاعات لازم در هر يك ازاين شاخه‌ها، سه لايه دارد: ۱. شناخت هستي و موقعيت موضوعات درمعماري هستي (نگرش‌ها) ۲. حداقل‌هاي ضروري و روش دست‌يابي به آنها (قوانين) ۳. حداكثر‌هاي مطلوب و راه رسيدن به آنها(فرهنگ‌ها) علوم باید بتوانند به سوالات زیر پاسخ دهند: · چگونه ارتباط مطلوب با خدا داشته باشيم؟ · چگونه به هدف زندگي برسيم؟ · چگونه قلب و روح سالم داشته باشيم؟ · چگونه فكر و ذهن فعال و خلاق داشته باشيم؟ · چگونه بدن سالم و قوي داشته باشيم؟ · چگونه ارتباط مطلوب با ديگر انسان‌هاداشته باشيم؟ · چگونه محيط زندگي سالم داشته باشيم؟ · چگونه نيازهاي خود را به راحتي برطرف كنيم؟ براساس روایات،‌ مدل طبقه‌بندی علوم را می‌توان به‌صورت زیر ارائه کرد: تبیین بحث: تفسیر و تبیین بحث: تعريف طبقه‌بندي (Classification): طبقه‌بندي عبارت است از: «كنار هم قرار دادن اشياء(واقعي) يا مفاهيم (ذهني) بر اساس تشابه‌ و تمايز با يكديگر و تعيينجايگاه و موقعيت آنها نسبت به يكديگر»؛ طبقه‌بندي يا رده‌بندي، تعيين سلسله مراتب و روابط است. خود را در وضعيّت زير قرار دهيد و ببينيد چه تصميمي مي‌گيريد؟ حجم انبوهي از هزاران پرونده، نوشته و كتاب‌هاي متنوع را به همراه يك فضاي محدود و امكانات لازم براي قفسه‌بندي و بايگاني و ارائة خدمات به شما مي‌دهند، و از شما مي‌خواهند كه يك كتابخانه درست كنيد. مسئوليّت نگهداري وپاسخگويي به هزاران مراجعه‌كننده كه خواستار اطلاعات گوناگون موجود در اين مجموعه هستند را نيز به شما واگذار مي‌كنند. در حالي كه منابع اطلاعاتي شما و مراجعه‌كنندگان هر روز بر تعدادشان افزوده مي‌شود و بسياري از اطلاعات درخواستي نيز از اهميّت‌هاي حياتي و اولويّت برخوردارند كه بايد به سرعت به دست آيند و اشتباه در ارائة آنها نيز مخاطره آميز است؛ از كجا شروع مي‌كنيد؟ طبيعي است كه اوّل بايد طرحي براي فضاي نگهداري كتاب‌ها داشته باشيد. ساختمان كتابخانه بايد چند طبقه داشته باشد؟ در هر طبقه به چند قفسه نياز داريم؟ در هر قفسه چند رديف؟ هر قفسه چه عنواني داشته باشد؟ هر طبقه چطور؟ كدام عناوين كنار هم قرار گيرند؟ موقعيّت ديگر: مقدار زيادي يادداشت و مقاله در موضوعات مختلف را در اختيار شما قرار داده‌اند تا آنها را در پوشه‌ها و كشوها دسته‌بندي كنيد. چند كشو و چند پوشه لازم داريد؟ هر كشو چه برچسبي بايد داشته باشد؟ هر پوشه چطور؟ منشأ توجه ذهن به طبقه‌بندي:
سرچشمة توجّه ذهن به طبقه‌بندي، مشاهدة اشياء مشابه (از جهت جنس يا نوع يا عوارض و آثار) است. اشياء يا مفاهيم مشابه در كنار هم قرار مي‌گيرند و از مقايسه آنها، مفهومي كلي انتزاع مي‌شود. (مانند مشاهده برگ چنار و برگ گيلاس و برگ انجير و … كه با مقايسة آنها مفهوم كلّي «برگ» انتزاع مي‌شود.) سپس اين مفاهيم كلّي با يكديگر مقايسه مي‌شوند و مفهوم كلي‌تري انتزاع مي‌شود. (مانند مقايسة مفاهيم: برگ، ساقه، ميوه و … كه از بررسي آنها مفهوم «گياه» انتزاع مي‌شود.) و به همين ترتيب به سوي كلي‌تر شدن پيش مي‌رود تا به كلي‌ترين مفاهيم كه مفهوم «وجود» است مي‌رسد. نياز به طبقه‌بندي: آنچه در عصر فعلي مورد نياز و توجه آگاهانه يا ناخودآگاه عموم مردم دنيا است، دست‌يابي به يك طرح و برنامه (يك سيستم و نظام) در امور مختلف حياتي است. نظام فكري و جهان‌بيني- نظام شهرنشيني- نظام اقتصادي- نظام پزشكي- نظام خانوادگي- نظام آموزشي- نظام توليدي- نظام مصرفي- نظام ارتباطاتي- نظام امنيتي- و … ؛ به عبارت ديگر اطلاعات مجزا از يكديگر و نه در قالب پيكرة يك سيستم، مخاطبين خود را از دست داده و مثمر ثمر نيز نمي‌باشد و جز خستگي براي مخاطب ارمغاني ندارد. بنابراين براي مديريت صحيح اطلاعات، ضرورت طراحي يك «سيستم‌ طبقه‌بندي‌ اطلاعات» احساس مي‌شود. تعريف طبقه‌بندي (Classification): طبقه‌بندي عبارت است از: «كنار هم قرار دادن اشياء (واقعي) يا مفاهيم (ذهني) بر اساس تشابه‌ و تمايز با يكديگر و تعيين جايگاه و موقعيت آنها نسبت به يكديگر». طبقه‌بندي يا رده‌بندي، تعيين سلسله مراتب است و با مفهوم «عدل» (وضع كل شيء في موضعه) ارتباط دارد. تعريف رده يا طبقه (class): به دسته يا گروه‌هاي متمايز از يكديگر كه داراي ويژگيهاي مشترك هستند اطلاق ميشود. به هر عنوان موضوعي كه مجموعه‌اي از زيرعنوانها (دانشها) را با مشخصات مشترك در بر گرفته باشد رده يا طبقه مي‌گويند. اصول طبقه‌بندي كردن: براي يك طبقه‌بندي مطلوب و مناسب بايد اصول زير مراعات شوند : ۱- موضوع طبقه‌بندي مشخص شود (آيا مي‌خواهيم تمام دانش بشري را طبقه‌بندي كنيم يا فقط مثلاً اطلاعات مربوط به بدن را؟) ۲- كلية موضوعات مهم و موجود كه مي‌خواهيم طبقه‌بندي كنيم فهرست شوند. (جامعيت) ۳- مواردي كه در موضوع كلّي طبقه‌بندي نيستند در فهرست داخل نباشند. (مانعيت) ۴- عناصر موجود در فهرست، با يكديگر مقايسه شوند و تشابهات و تمايزات آنها استخراج شود. (تشابه در جنس يا نوع يا عوارض و آثار) ۵- دسته‌بندي‌هاي به‌دست آمده بر اساس يكي از دو ملاك زير، رتبه‌بندي شوند: أ‌- ميزان اثرگذاري و اهميّت نسبت به هدفي كه به خاطر آن طبقه‌بندي مي‌كنيم. ب‌- نوع ارتباط با يكديگر (ارتباط عام و خاص؛ ارتباط كلّي و جزئي؛ ارتباط كلّ و جزء) انواع طبقه‌بندي: ما با دو نوع از طبقه‌بندي مواجه هستيم. گاه محقق در صدد آن است كه مجموعة علوم بشري را در يك ساختار منطقي قرار دهد و با رعايت اصل عام و خاص بودن، علوم را به صورت زيرمجموعه‌اي دسته‌بندي كند؛ و گاه محقق در مقام يك كتابدار در صدد آن است كه مجموعة كتابها و اسنادي كه از دانش بشري در دست اوست به نحوي طبقه‌بندي كند تا در پاسخگويي به مراجعه‌كنندگان بتواند در كمترين زمان و با صرف كمترين هزينه سند مورد نظر را بازيابي كند. بنابراين واضح است كه هدف فيلسوف و كتابدار در طبقه‌بندي علوم متفاوت است كه در ادامه مطلب، هر كدام از اين دو حالت را به طور مجزا مورد بررسي قرار مي‌دهيم. ۱. طبقه‌بندي علوم يا ساختار علوم هدف از اين طبقه‌بندي: ۱. تمركز در ارتباطات مكاني، زماني، فكري، كاربردي، و … ۲. ارائة تصوير بيروني (جامع و كلي‌نگر) براي تشخيص روابط و پيوندهاي ميان واحدهاي آن مجموعه. ۳. تفكيك موضوعات. طرح‌هاي طبقه‌بندي علوم: ‌أ- طبقه‌بندي اوپانيشادها (Upanishads): به اعتقاد كومار پيش از آن كه رده‌بندي در يونان باستان آغاز شود، در اوپانيشادها (كتاب مقدس هندوان) كه در برگيرندة رساله‌هاي فلسفي، عرفاني و ديني است، تقسيم‌بندي موضوعي يا رده‌بندي وجود داشته و همة علوم در اين مجموعه (به زبان امروزي) به چهار بخش تقسيم شده‌اند: ۱. دارمد (حقوق، الاهيات، اخلاق و جامعه‌شناسي) ۲. آرته (تاريخ، علوم سياسي، اقتصاد و علوم كاربردي) ۳. كاما (ادبيات، هنرهاي زيبا و علوم خاص) ۴. موكشا (فلسفه و تجربه معنوي) ‌ب- طبقه‌بندي افلاطون (Plato): از دانشمندان يوناني، افلاطون (از ۳۴۷ – ۴۲۷ پ م) كه به ديالكتيك اهميت بيشتري ميداد، علوم مقدماتي را شامل چهار علم به شرح زير ميداند: ۱. حساب ۲. هندسه ۳. نجوم ۴. موسيقي ‌ج- طبقه‌بندي ارسطو (Aristotle): ارسطو (از ۳۲۱ يا ۳۲۲ – ۳۸۴ پ م) با ديد گسترده‌تري دانش بشري را به ترتيب زير رده‌بندي ميكند: ۱. نظري (الاهيات، ما بعد الطبيعى، رياضيات و فيزيك)
۲. عملي (اخلاق، سياست، اقتصاد و فن خطابه) ۳. توليدي يا خلاق (شعر و هنرها) نظام رده‌بندي ارسطويي تا پايان سدة شانزدهم، پاية رده‌بندي و چارچوب دانش به شمار مي‌آمد. ‌د- طبقه‌بندي فارابي (Al-Farabi): رده‌بندي فارابي (از ۲۵۹ – ۳۳۹ ق = ؟۸۷۳ – ۹۵۰ م) در كتاب احصاء العلوم: ۱. علم زبان يا علوم انساني ۲. علم منطق ۳. علم تعاليم (رياضيات) ۴. علم طبيعي و علم الاهي ۵. علم مدني (اخلاق و سياست) و علم فقه و كلام ‌ه- طبقه‌بندي اخوان الصفا و خلان الوفاء: رساله‌هاي اخوان الصفا (عده‌اي از حكماي اسلامي): ۱. القسم الرياضي ۲. القسم الطبيعي ۳. قسم النفسانيات و العقليات ۴. قسم الآراء و الديانات ‌و- طبقه‌بندي ابن سينا (Avicenna): ابن سينا (از ۳۷۰ – ۴۲۸ ق = ۹۸۰ – ۱۰۳۸ م) كتاب خود «شفا» را به ترتيب زير دسته‌بندي كرده است: ۱. الاهيات ۲. رياضيات ۳. طبيعيات ۴. منطق ‌ز- طبقه‌بندي قطب الدين شيرازي: قطب الدين محمد بن ضياء الدين مسعود شيرازي (وفات: ۷۱۰ ق = ۱۳۱۱ م) در كتاب درى التاج، ص ۱۴۹، فصل مشبعي را به تقسيمات علوم اختصاص داده است كه اصل و اساس آن تقسيم ارسطو مي‌باشد. ‌ح- طبقه‌بندي راجر بيكن (Roger Bacon): سال‌هاي بعد با ترجمة متون عربي به لاتين و با جذب علوم يوناني – اسلامي در اروپاي غربي، رده‌بندي علوم پي گرفته شد. راجر بيكن (۱۲۱۴- ۱۲۹۴ م) طرح وسيع نظم دائرى المعارفي را در چهار بخش به وجود آورد: ۱. دستور زبان و منطق ۲. رياضيات ۳. علوم طبيعي ۴. مابعد الطبيعى ‌ط- طبقه‌بندي كنراد گسنر (Konrad Gesner): رده بندي علوم كنراد گسنر (۱۵۱۶ – ۱۵۶۵ م) كه پايه‌اش همان رده بندي ارسطو بود در خور توجه است. وي علوم را در ۴ شاخه تقسيم كرده است: ۱. الاهيات ۲. حقوق ۳. طب ۴. هنر ‌ي- طبقه‌بندي فرانسيس بيكن (Francis bacon): فرانسيس بيكن Francis bacon (1561 – 1626 م) تغييراتي را در رده‌بندي ارسطو به وجود آورد. ‌ك- طبقه‌بندي يوهان آلستد: با آغاز سدة هجدهم و افزايش رشته‌هاي علوم، در رده‌بندي نيز دگرگوني ايجاد شد. يوهان آلستد در دايرى المعارف خود، تقسيم بندي زير را به وجود آورد: ۱. مابعد الطبيعى ۲. دانش هواشناسي ۳. فيزيك ۴. حساب ۵. هندسه ۶. تشريح جهان ۷. نجوم ۸. جغرافيا ۹. اپتيك ۱۰. موسيقي ۱۱. مكانيك ۱۲. كشاورزي ۱۳. متالورژي و غيره سالهاي بعد در رده‌بنديهاي علوم، تقسيم دوارزشي، يعني تقسيم علوم به دو بخش متفاوت مانند ذهني و تشريحي، خالص و مخلوط، خالص و تجربي، قراردادي و تجربي، مجرد و ملموس، بنيادي و وابسته، عمومي و خالص، عمومي و كاربردي و غيره، و نيز تقسيم علوم به نظم سلسله مراتبي از سوي دانشمنداني مانند آگوست كنت، هربرت اسپنسر، ويليام هيوئتل و نيز انواع رده‌بندي‌ها با گرايشهاي ذهني و تحليل عيني و ماديگرايانه از سوي دانشمنداني مانند استانلي، شيلدز، ككوله، و انگلس مطرح شد. ‌ل- طبقه‌بندي دائره المعارف بريتانيكا (Encyclopædia Britannica 2007): ۱- هنر · معماري · رقص · زبان و ادبيات · تصاوير متحرك · موسيقي · ورزش · تئاتر · هنرهاي مجازي ۲- جغرافيا · شهرها · قاره‌ها · كشورها · بيابان‌ها · جزيره‌ها · مناطق تاريخي · نقشه‌برداري · كوهستانها و تغييرات طبيعي زمين · اقيانوس‌ها و آبراه‌ها · ايالت‌ها · تالاب‌ها · باقي مناطق ۳- رياضيات و علم · حيوانات · هيئت · شيمي · زمين‌شناسي · بهداشت · علوم مربوط به موجودات زنده: زيست‌شناسي، گياه‌شناسي، حيوان‌شناسي و موضوعات وابسته · رياضيات · فيزيك · گياه · تكنولوژي ۴- علوم اجتماعي · اقتصاد · حكومت · جشن‌ها و تعطيلات · مردم و فرهنگ‌ها · مذهب · تاريخ بريطانيا · تاريخ آمريكا · رئيس‌جمهورهاي آمريكا · تاريخ جهان ‌م- طرح طبقه‌بندي دائره المعارف اینكارتا ۲۰۰۷ (Microsoft Encarta 2007): ۱- تاريخ · … ۲- جغرافيا · مفاهيم پاية جغرافيا · آبها · كانادا · قاره‌ها و سرزمين‌ها · كشورها · مناطق مشهور · كوهستان‌ها و بيابان‌ها · آمريكا · شهرهاي جهان ۳- مردم و اجتماع · انسان‌شناسي · زندگي نامه‌ها · اقتصاد و مؤسسات تجاري · سالنامه و تعطيلات · حكومت و قانون · روانشناسي · دين و فلسفه
· وقايع اجتماعي ۴- علم و طبيعت · هيئت و فضا · شيمي · كامپيوتر · زيست‌شناسي · محيط زيست · بدن انسان · مخترعين و دانشمندان · رياضيات · فيزيك · تكنولوژي و حمل و نقل ۵- ادب و هنر · هنر و معماري · ادبيات و نوشته‌جات · موسيقي و رقص · اسطوره‌شناسي و آداب و رسوم (فولكلور) · مردم در هنر · تئاتر، فيلم و تلويزيون · فيلم‌هاي مشهور ۶- ورزش و سرگرمي · ورزش · حيوانات دست‌آموز · بازي و سرگرمي تصویری از طرح‌های طبقه‌بندی علوم به‌طور کلی: طرح‌هاي طبقه‌بندي علوم و معارف اسلامي: ‌أ- طبقه‌بندي انجمن مطالعات اسلامي هند: ۱- قرآن ۲- حديث ۳- فقه ۴- كلام و عقائد ۵- فرق اسلامي ۶- اخلاق ۷- آداب و رسوم ۸- تصوف و عرفان ۹- تاريخ و طبقات و تراجم ‌ب- طبقه‌بندي نهج البلاغه صبحي صالح (در تهية فهرست): ۱- عقائد ديني ۲- احكام شرعي ۳- عبارات فلسفي و كلامي ۴- تعاليم اجتماعي ۵- دعاها ۶- شعرها ۷- وقايع تاريخي ‌ج- طبقه‌بندي دليل نهج البلاغه: ۱- الاهيات ۲- نبوت ۳- عقائد و احكام ۴- امامت و خلافت ۵- تاريخ ۶- اجتماع و سياست و اقتصاد ۷- اخلاق ‌د- استخراج نظام فكري مؤلف دورة علوم و معارف اسلام: (انتقال به متن کتب دوره علوم و معارف اسلام) حضرت علامه آيه الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني قدّس الله نفسه الزكيى مجموعة مصنّفات خود را به صورت زير طبقه‌بندي كرده‌اند كه با توجه به ديد كلاني كه در آن به كار رفته است، مي‌توان آنرا يكي از طبقه‌بندي‌هاي علوم و معارف اسلام به حساب آورد. نگرش فرد مسلمان به خدا و خلقت (توحيد علمي و عيني و الله شناسي) نگرش فرد مسلمان به ولايت (امام شناسي) نگرش فرد مسلمان به هدف خلقت (معادشناسي) ارائة راه و روش و موارد ملموس در رسيدن به هدف (رسالة لب اللباب و بحرالعلوم و مهرتابان و روح مجرد) ارائة الگوهاي صحيح در جوانب مختلف زندگي براي ايجاد قابليت و فعليت در رسيدن به هدف (رسالة بديعه و نوين و وظيفة فرد مسلمان و ولايت فقيه و نكاحيه و نامة قانون اساسي و نورملكوت و لمعات الحسين) · دورة معارف · الله شناسي · امام شناسي · معاد شناسي · دورة علوم · اخلاق- حكمت- عرفان · تفسير · فقه · تاريخ ۲. طبقه‌بندي يا رده‌بندي كتابخانه‌اي در رده‌بندي كتابخانه‌اي هدف اصلي تسهيل دسترس‌پذيري به هر نوع اطلاع و دانشي است كه در كتابها و ساير رسانه‌ها اعم از چاپي و غير چاپي نهفته است. بنابراين در كتابخانه در واقع ما «اطلاعات» را رده‌بندي ميكنيم و در رده‌بندي اطلاعات، اصول عملي در مقايسه با اصول نظري از اهميت بيشتري برخوردار است. به زباني ديگر منظور از رده‌بندي در كتابخانه تنها نشان دادن رابطة اساسي اجزاء و عناصر نيست بلكه بيشترين منظور، نشان دادن رابطه‌ها و ارتباطاتي است كه بتواند به تسهيل در امر بازيابي كمك كند.[۳] به عبارت جامع: سهولت دستيابي البته نبايد از اين نكته غافل شد كه براي دستيابي به بهترين وجه ممكن در رده‌بندي، بايد در عين رعايت اصل سهولت دستيابي به اطلاعات، نزديك‌ترين حالت ممكن به ساختار عالم وجود را لحاظ كنيم تا طبقه‌بندي ما از انسجام دروني بيشتري برخوردار باشد. نظام رده‌بندی‌های مشهور عبارتند از: دیویی ، کنگره ، کاتر ، کولن (انتقال به مقاله تفصیلی در مورد این نظام‌ها) مستندات مدل طبقه‌بندی چهارمحوره برای شکل‌گیری کتابخانه‌های مخروطی چهار طبقه، با اقتباس از نگرش اسلام: (علت نام‌گذاری این کتابخانه‌ها به «مخروطی چهارطبقه» این است که این طبقه‌بندی مبتنی بر ساختار هستی و عالم وجود است و در عالَم هستی از وحدت به کثرت گسترش به‌وجود می‌آید که تصویری مخروطی شکل را تداعی می‌کند؛ و براساس روابط چهارگانه انسان، دارای چهار محور کلی است که به شکل چهار طبقه احاطه محتوای هر طبقه بر طبقه زیرین خود را نشان می‌دهد.) (انتقال به شکل مخروطی هستی + نمایی از کتابخانه مخروطی چهارطبقه) ۱. قال أميرالمؤمنين عليه‌السلام: «رَحِمَ اللهُ امرَءً عَلِمَ مِن أينَ و في أينَ و إلى أينَ».[۱] «خداوند كسي را كه بداند از كجا آمده است، و در كجا زندگي مي‌كند، و به كجا خواهد رفت، به كمال و سعادت مي‌رساند.» ۲. قال الصادق عليه‌السلام: «وَجَدتُ عِلمَ الناسِ كُلَّه في أربع: أولها أن تَعرِفَ ربَّكَ، و الثاني أن تَعرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ، و الثالث أن تَعرِفَ ما أرادَ مِنكَ، و الرابع أن تَعرِفَ ما يُخرِجُكَ مِن دِينِكَ».[۲] «تمام آنچه دانستن آن براي مردم لازم است را در چهار محور يافته‌ام: خدايت را بشناسي، بفهمي ‌با تو چه كرده است، بداني از تو چه مي‌خواهد، آنچه موجب انحراف تو مي‌شود را تشخيص دهي.»
– «من عمِل بما يعلم علَّمهُ الله ما لا يعلم»؛[۱۳] هر كس به آنچه مي‌داند عمل كند خداوند علم آنچه نمي‌داند را به وي خواهد داد. با بررسي اين روايات كه بر كاربرد دانسته‌ها تأكيد مي‌كنند به نتيجة زير مي‌رسيم: «اصلی‌ترین مادة درسي براي تعليم و تربيت، علم زندگي در تمام ابعاد آن است.» يعني پيوسته كاربردي بودن علم بايد در نظر گرفته شود و نقش آن در زندگي ملموس باشد. ۲- انسان در تمام لحظات زندگي در حال برقراري ارتباط با موجودات ديگر است و نحوة زندگي انسان به كيفيت مديريت و تنظيم اين ارتباطات بستگي دارد. ارتباط با خدا، ارتباط با خانواده، ارتباط با دوستان، ارتباط با غذا، ارتباط با علم و دانش، ارتباط با طبيعت، ارتباط با خيال، ارتباط با كامپيوتر، ارتباط با دولت‌ها و ملت‌ها، و هزاران ارتباط ديگر كه انسان در يك سوي رشتة آن قرار گرفته است و هر كدام از اينها وي را به سمت خود مي‌كشند و كسي زندگي موفقي دارد كه بتواند در ميان اين كششها تعادل برقرار كند و با مديريت صحيح زندگي را به سرانجام برساند. به عبارت ديگر انسان پيوسته در حال فعل و انفعال است (كه از آن به ارتباطات تعبير مي‌كنيم) و اين فعل و انفعال از ارادة انسان سرچشمه مي‌گيرد كه حاصل توجه اراده به موضوعات پيرامون خود است. ۳- دانش‌ها را بر اساس نوع ارتباط آنها با انسان در زندگي و مقام عمل رده‌بندي كرده و هر كدام را در محور مخصوص خود قرار مي‌دهيم. دقيقاً همين كار در روايت شمارة ۵ انجام شده است و علوم را بر اساس شاخصة پايه و بنيادين «ارتباطات» طبقه‌بندي كرده‌اند و لذا اين روايت را به عنوان راهبرد اسلام در طبقه‌بندي علوم می‌توان در نظر گرفت و الله العالم. نكته‌اي كه بايد لحاظ شود اين است كه در طبقه‌بندي محورهاي زندگي بر اساس ساختار وجودي و ساختار واقعیت خارجی جلو مي‌رويم، اما در طبقه‌بندي دانش‌ها به واسطة كثرت مراجعات و كاربرد بيشتر برخي از آنها، بعضي از علوم نسبت به بعض ديگر ضريب اهميتي پيدا كرده‌اند كه باعث شده است از آن ساختار وجودي فاصله بگيرد. از طرفي ناچاريم علوم موجود را طبقه‌بندي كنيم و لذا بايد تا حد امكان سعي كنيم بر اساس ساختار عينی پيش برويم كه هر چه طبقه‌بندي ما به آن ساختار وجودي نزديكتر بشود، رده‌بندي ما اعتبار بيشتري پيدا خواهد كرد. (دریافت فایل تحلیل تفصیلی مستندات روایی) برخی تصاویر از شبیه‌سازی «کتابخانه مخروطی چهار طبقه»: (دریافت فایل فیلم گردش مجازی در کتابخانه مخروطی چهارطبقه – ۴۴MB) [۱]-أعلام الدين، ص ۳۴۴ [۲]-كافي، ج ۱، ص ۵۰ [۳]-بحار الأنوار ، ج ۱، ص ۲۲۰ [۴]-أعلام الدين، ص ۳۰۵ [۵]-بحار الأنوار ، ج ۱، ص ۲۱۸ [۶]-مصباح‌الشريعه، ص ۵ [۷]-چرا «معامله الله» به ارتباط با ماوراء ترجمه شده است؟ همانطور كه گفته شد چونحضرت در مقام جامعيت و كلان‌نگري تحديد اقسام كرده‌اند، پس نبايد چيزي خارج بماند.از طرفي مواردي مثل فرشتگان يا بهشت و جهنم در هيچ كدام از سه محور ديگر نيست (درقسمت معامله الخلق هم نمي‌تواند باشد چون به قرينة ادامة روايت كه اصول معامله الخلق ذكر مي‌شود معلوم مي‌شود كه مراد حضرت از مخلوق، همنوع انسان مي‌باشد) پسبايد در قسمت معامله الله باشد. لذا ذكر معامله الله ذكر مصداق اتمّ است نه داراي موضوعيت؛ يعني هر چه كه در مقام غير حسّ بشري قرار بگيرد. [۸]-با دقت در مضامين اين روايت و روايت شمارة ۴ تشابه زياد اين دو روايت به دست مي‌آيد،و چه بسا هر دو روايت يك نوع تقسيم‌بندي را ارائه مي‌كنند. [۹]-كافي، ج ۱، ص ۳۲ [۱۰]-از كتاب غررالحكم [۱۱]-الكافي، ج ۱، ص ۴۴ [۱۲]-همان [۱۳]-أعلام‏ الدين، ص ۳۰۱ [۱۵]- تأثيرگذاري و تأثيرپذيري انتقال به انجمن بحث‌وگفتگو در مورد این موضوع برچسب بندی بندی علوم دانشنامه, نقشه مسائل نقشه آرمان شهرها دانشنامه, نقشه مسائل فلسفه مضاف
اسلام، برنامة رسيدن مخلوق از سرآغاز خلقت به سرانجام آن است. لذا داراي محورهاي زير است: ۱. نحوة نگرش و تعريف او از سرآغاز (عَلِم مِن أين / أن تَعرِفَ ربَّكَ) ۲. نحوة نگرش و تعريف او از سرانجام (عَلِم إلي أين / أن تَعرِفَ ما أرادَ مِنكَ) ۳. نحوة نگرش و تعريف او از مخلوق و فضاي خلقت (عَلِم في أين / أن تَعرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ) ۴. نحوة نگرش و تعريف او از راه‌هاي ارتباطي مخلوق با سرانجام و نقاط بحران در مسير (عَلِم في أين / أن تَعرِفَ ما يُخرِجُكَ مِن دِينِكَ) ۳. قال النبي صلّى الله عليه و آله: «العِلمُ عِلمانِ: عِلمُ الأديانِ و عِلمُ الأبدانِ».[۳] «مجموعة دانش‌ها بر دو دسته‌اند: علوم مربوط به تدبير روح و عوالم ماوراء، و علوم مربوط به تدبير جسم و عالم دنيا.» ۴. قال الصّادق عليه‌السلام: «أوْلَى العلمِ بكَ ما لايَصلَحُ لكَ العَمَلُ إلاّ به و ألزَمُ العلمِ لكَ ما دَلَّكَ علَى صَلاحِ قَلبِكَ و ظهَر لكَ فَسادَه و أحمَدُ العِلمِ عاقِبَةً ما زادَ فِي عَمَلِكَ العاجِل».[۴] «مهم‌ترين اطلاعات براي تو آگاهي از روش صحيح زندگي است، و ضروري‌‌ترين اطلاعات براي تو آگاهي از روش معالجة بيماريهاي روحي است، و مفيدترين علم براي تو آگاهي از روش‌هاي آماده شدن براي عوالمي است كه در پيش داري.» ۵. قال أميرالمؤمنين عليه‌السلام: «العُلُومُ أربَعَةٌ: الفِقهُ للأديان، و الطبُّ للأبدان، و النحوُ لِلِّسان، و النجُومُ لِمَعرِفَةِ الأزمانِ».[۵] «اطلاعات لازم براي بشر چهار دسته هستند: دين شناسي، طب و بهداشت (علوم مربوط به حفظ و نگهداري بدن)، زبان و ادبيات (علوم مربوط به برقراري ارتباط)، نجوم (براي گاه‌شماري).» اين روايت در حقيقت تقسيم حوزه‌هاي نياز بشري به اين چهار محور است: نياز به ارتباط با بي‌نهايت، نياز به اصلاح بدن، نياز به قدرت ارتباط با غير، نياز به مديريت امور. معناي عام و كلي قابل استخراج از اين ۴ محور عبارتند از: ۱- علوم مربوط به فرهنگ و انديشه و قانون؛ ۲- علوم مربوط به حفظ و نگهداري تعادل در بدن و طبيعت و محيط زيست؛ ۳- علوم مربوط به ارتباطات؛ ۴- علوم مربوط به توزيع عادلانه امكانات و موقعيت‌ها و منابع. ۶. قال الصّادق عليه‌السلام: «اُصُولُ المُعامَلاتِ تقَعُ عَلى أربَعَةِ أوجُهٍ: مُعامَلةُ اللهِ، و مُعامَلةُ النَّفسِ، و مُعامَلةُ الخَلقِ، و مُعامَلةُ الدنيا».[۶] «ارتباطات انسان در چهار محور است: ارتباط با خدا، ارتباط با خود، ارتباط با همنوع، ارتباط با دنيا.» طبق نگرش اسلام، آنچه انسان بايد بداند راه رسيدن به خدا و سعادت ابدي است. رسيدن به اين هدف حاصل نمي‌شود مگر با تعادل و سلامت در: ۱. شناخت آنچه براي ورود به عوالم بالا لازم است (ارتباط با ماوراء[۷])؛ ۲. بدن ـ فكر ـ قلب (ارتباط با خود)؛ ۳. خانواده ـ محيط كار ـ جامعه (ارتباط با همنوع)؛ ۴. محيط زيست (ارتباط با دنيا).[۸] ۷. قال النبي صلّى الله عليه و آله: «إنّما العِلمُ ثَلاثَةٌ: ءآيَةٌ مُحكَمَةٌ، أو فريضَةٌ عادِلَةٌ، أو سُنَّةٌ قائِمَةٌ».[۹] «علم مفيد براي بشر سه گونه است: علوم مربوط به شناخت هستي و ارتباط آن با مبدأ خلقت، علوم مربوط به شناخت حقوق و قوانين، علوم مربوط به شناخت فرهنگ و روش زندگي برتر.» اطلاعات لازم در هر يك از محورهاي ارتباطي زندگي انسان، سه لايه دارد: ۱. نگرش‌هاي لازم به هستي و موقعيّت موضوعات در معماري هستي (نگرش‌ها)؛ ۲. حداقل‌هاي ضروري و روش دست‌يابي به آنها (قوانين)؛ ۳. حداكثر‌هاي مطلوب و راه رسيدن به آنها (فرهنگ‌ها). مرحلة سوم: طبقه‌بندي علوم بر اساس نگرش اسلام ۱- به اين روايات نگاه كنيد:[۱۰] – «العلمُ يُرشدك و العملُ يبلُغ بك الغاية»؛ علم تو را راهنمايي مي‌كند و راه رشد و سعادت را به تو نشان مي‌دهد و عمل به آن علم تو را به هدف مي‌رساند. – «تمامُ العلمِ استعمالُه»؛ تماميِ علم، به كار بردن آن است. – «تمامُ العلمِ العملُ بموجَبه»؛ تماميِ علم، عمل به دستآوردهاي آن است. – «خيرُ العلوم ما أصلحك»؛ ازميان علوم، آن‌كه نقائصِ نفْست را برطرف كند، انتخاب شده است. – «العلمُ يَهتِف بالعمل فإن أجابه و إلاّ ارتحل»؛ علم به سوي عمل فرا ميخواند، اگر كسي پاسخش گويد و بدان عمل كند باقي مي‌ماند و الا از دست مي‌رود. و همچنين روايات زير كه رابطة علم و عمل را بررسي مي‌كنند: – «العلمُ مقرونٌ إلى العملِ فمن علِمَ عمِلَ و من عمِلَ علِمَ»؛[۱۱] علم با عمل همراه است، پس هر كس دانشي كسب كند بدان عمل كند و هر كس به دانشي عمل كند دانشي جديد كسب خواهد كرد. – «من عرف دلّتهُ المعرفة على العملِ و من لم‌يعمل فلامعرفة له‏»؛[۱۲] هر كس شناختي برايش حاصل شود آن علم و شناخت چگونگي عمل را به وي مي‌نمايد و كسي كه به علمش عمل نمي‌كند در واقع شناخت حقيقي به دست نياورده است.
دست‌یابی به روش‌های خلاقیت و تولید ایده و پیش‌برد مرزهای دانش شروعی برای دست‌یابی به آرمان‌شهر اسلام: توصیفات قرآن از امت‌ها و مناطقی که خداوند خصوصیاتی را به‌عنوان نعمت برای آنها ذکر کرده است مانند «ضرب الله مثلا قریه آمنه مطمئنه یاتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بانعم الله» توصیفات روایات از دوران ظهور امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه توصیفات قرآنی و روایی از بهشت توصیفات قرآنی و روایی از صالحین استخراج دستگاه شناختی اسلام، دستگاه حقوقی اسلام و دستگاه فرهنگی اخلاقی اسلام استخراج راهبردهای حاکم بر هر یک از سیستم‌های تمدنی که رفع نیازی از نیازهای انسان را به‌عهده دارد. مقاله‌ای در مورد آرمانشهر مهدوی نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث: اگر آرمانشهر جایی است که رشد و تربیت انسان برای رسیدن به کمال، زمینه‌سازی شده است و ابزارهای لازم برای حرکت انسان فراهم گردیده است، و اگر حرکت انسان، در شبکه هستی معنادار است آنگاه دست‌یابی به نقشه این آرمانشهر نیازمند دست‌یابی به نقشه هستی ، نقشه قوای انسان ، نقشه طبیعت ،‌ نقشه نیازهای انسان ،‌ نقشه جامعه و نقشه تاریخ بشریت است. برای تحقق این نقشه،‌نیاز به شناخت فرآيندهای رفع‌کننده نیازها و فرآیندهای رشددهنده است به‌طوری‌که نقاط بحران و خطر و اختلافات را پیشگیری کند. اگر بخواهیم در مسیر تمدن‌سازی اسلامی حرکت کنیم ، نیاز به شبیه‌سازی اولیه آن در قالب آرمان‌شهری داریم تا نقشه راه الگوی پیشرفت و توسعه به‌سوی آن مدینه فاضله به‌دست آید. در این مسیر،‌باید علاوه بر نقشه تمدنی ، فرآیندهای جاری در هر کدام از سیستم‌های تمدنی را براساس گزاره‌های دین شبیه‌سازی کرد. نقشه تمدنی ویرایش یک به‌صورت زیر است: (دریافت مقاله‌ای در مورد شبکه مسائل شهر اسلامی) مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث: تمدن‌سازی ، الگوی پیشرفت و توسعه ،‌علم دینی ،‌ مدینه فاضله ، شبکه موضوعات و مسائل ، اجتهاد سیستمی انتقال به انجمن بحث‌وگفتگو در مورد این موضوع برچسب شهر سیستمی پیشرفت و توسعه موضوعات و مسائل دینی فاضله فاضلی دانشنامه, نقشه مسائل نقشه اسماء الله دانشنامه, نقشه مسائل نقشه علم و طبقه بندی علوم
افلاطون نخستین فیلسوفی است که مساله ایجاد «مدینه فاضله» را مطرح کرده است. حتی عبارت مدینه فاضله مبتنی‌بر آرا و عقاید افلاطون است که به سال ۴۲۷ پیش از میلادمسیح متولدشده و قریب هشتاد سال عمر کرد و همه را با استفاده از محضر سقراط و سایرمتفکران معاصر و افاضه به طالبان علم و دانش مصروف داشت. وی معتقد بود حکمت و عدالت اجتماعی، دو اصل بسیار مهم و زیربنایی مدینه فاضله است. به اعتقاد وی، کسب فضیلت و کمال، متناسب با میزان استعداد و تلاش هر فرد است. در مدینه فاضله،جوانانی که اداره جامعه را در دست می‌گیرند، باید عدالت خواه عاقل، عالم و پرهیزگارباشند. در مدینه فاضله افلاطون تساوی مطلق میان مردان و زنان برقرار است و تربیت آنان کاملا مشابه و یکسان خواهد بود. این افراد برگزیده چون دوران پنج‌ساله تحصیل فلسفه را طی کردند به تعلیمات عملی می‌پردازند و اصول صحیح کشورداری را یاد می‌گیرند یعنی آنچه در طول سالیان متمادی آموخته‌اند در زندگانی روزمره به کار می‌بندند ومدت ۱۵ سال بدین‌منوال ادامه می‌دهند تا مرد کار و عمل بار بیایند و در پنجاه سالگی به‌عنوان فیلسوف و حکیم کامل شایسته رهبری شوند و زمام امور کشور را به دستگیرند. شهر خدا آگوستین قدیس مهم‌ترین فیلسوف مسیحی است که در کتاب خود اندیشه آرمانشهرگرایانه رادنبال کرده است. کتاب شهر خدا که نسبتا مفصل هم است، مهم‌ترین اثری است که ازابتدای پیدایش مسیحیت تا ششم میلادی درباره اختلاف نظری و سیاسی مسیحیان و مردمی که هنوز به اعتقادات باستانی خود وفادار مانده‌اند به رشته تحریر درآمده است. ازاین لحاظ، این کتاب سندی است بسیار معتبر که فهم مرحله‌ای از گذرگاه بسیار مهم تاریخ جهان را ممکن می‌سازد. می‌توان آن را نوعی دایره‌المعارف تحلیلی و استدلالی نیز دانست که افکار و عقاید مختلف دینی و فلسفی را که هنوز در اوایل قرن پنجم میلادی به نحو حاد، میان رومیان وجود داشته مطرح ساخته است. مولف کوشش دارد از طریق استدلال‌های خود از هر نوع تفرقه و اختلاف میان مسیحیان ممانعت کند و آنها را به وحدت‌نظر دعوت کند. از این لحاظ، کتاب کاملا جنبه کاربردی دارد. آرای اهل المدینه‌الفاضله فارابی نخستین فیلسوف مسلمان است که با دقت خاصی، نظریات افلاطون و ارسطو را باآموزه‌های اسلام سنجید و به تفصیل، به موضوع مدینه فاضله پرداخته است. اساس وزیربنای مدینه فاضله فارابی، پرداختن به امور معنوی، عدالت‌خواهی، پرهیز از همه بدی‌ها و خصوصا ظلم است. رئیس مدینه فاضله وی، شخصی عالم به همه علوم و معارف وحقایق است که راه‌های سعادت را از طریق وحی و الهام و عقل، در می‌یابد و با ایجادوحدت بین مردم و رفع بدی‌ها، آنان را به سعادت حقیقی در دنیا و آخرت می‌رساند. درمدینه فاضله فارابی، همه صاحبان حرفه‌ها، تحت ریاست عالم‌ترین فرد آن حرفه قرار می‌گیرندو متصدی هر کاری باید شایستگی و توان انجام دادن آن کار را داشته باشد. در بررسی مدینه فاضله فارابی، که نگاه عمده ما بر دو محور مدنیت در نگاه فارابی و ریاست وانواع آن در مدینه وی بود، می‌توان نتیجه گرفت که نظر فارابی عمدتا اصالت قائل شدن به ریاست است. وی ریاست و انواع آن را بعد از مدنی‌الطبع دانستن انسان به رسمیت می‌شناسدو برای آن مرتبه بالایی قائل است. ریاست نقطه نهایی کمالی است که می‌توان برای نوع انسان متصور شد و نیز راهبر دیگر افراد جامعه به سوی سعادت که خیر محض و غایت نهایی جامعه مطلوب، یعنی مدینه فاضله فارابی است، می‌باشد. (انتقال به مقاله‌ای در مورد آرمانشهر فارابی) اتوپیاتوماس مور فیلسوف، سیاستمدار و حقوقدان انگلیسی است که از پیشگامان نظریه آرمانشهری در فلسفه سیاسی غرب است. توماس مور در رساله ادبی خود به نام «اتوپیا»به توصیف جزیره‌ای آرمانی و امن پرداخته است که همه ساکنان این جزیره که در ۵۴ شهربزرگ و زیبا زندگی می‌کنند، دارای زبان و قوانین و آداب و رسوم مشترک هستند. توزیع منابع در همه شهرها یکسان است، مالکیت خصوصی از میان رفته، فقر و فلاکت، از جامعه رخت بربسته و پیروان همه ادیان مختلف، در کنار یکدیگر، بدون هیچ تعصبی در صلح وآرامش زندگی می‌کنند. شهر آفتابتوماس کامپانلا که نمونه بارز نظریه‌پردازان اتوپیا در فلسفه سیاسی غرب است، درکتاب «شهر آفتاب» خود، معتقد است بشر، از طریق اصلاح نژاد، با روش پیشگیری از به دنیا آمدن افراد شرور مادرزاد و تشکیل ملت واحد و رسیدن به وحدت سیاسی به جامعه آرمانی دست می‌یابد. آتلانتیس جدید
خانه > دانشنامه > نقشه مسائل > نقشه آرمان شهرها دانشنامه, نقشه مسائل نقشه آرمان شهرها 19 دقیقه خواندن 143 نقشه آرمان شهرها نقشه آرمان شهر دانشنامه عبدالحمید واسطی موضوع بحث: « آرمان‌شهر » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ مساله بحث: چگونه می‌توان براساس آیات و روایات، تمدن مطلوب اسلام را شبیه‌سازی کرد؟ پیش فرض ها: فرضیه بحث: ۱. آرمان‌شهر یا همان «مدینه فاضله»، شبیه‌سازی فرآیندهای یک تمدن مطلوب با ذکر حداکثر ممکن از جزئیات است. توصیف کلان از موقعیت جغرافیایی محل زندگی، توصیف سازه‌ها و معماری ساختمان‌ها، توصیف کالبد شهری، توصیف راه‌ها و ارتباطات، توصیف سیستم‌های کلان سیاسی اقتصادی فرهنگی، توصیف سیستم‌های رسانه‌ای، امنیتی، غذایی، قضایی، هنری، ….، توصیف مناطق و نهادها و سازمان‌ها، توصیف فرآیندها در هر یک از سیستم‌های جاری زندگی، توصیف روابط انسانی، توصیف احساس افراد از موقعیت‌ها و … آرمانشهر افلاطون، فارابی، ابن‌خلدون، تامس مور، اسکینر، اتین کابه و …نمونه‌هایی از ایده‌های بشری برای تحقق تمدن برتر هستند. ۲. برای آرمان‌شهرنویسی یا آرمان‌شهرسازی، باید باورها و ارزش‌های مورد نظر، تبدیل به راهبرد شوند سپس راهبردها تبدیل به «فرآیندها» شوند سپس برای تحقق فرآیندهای مطلوب «مدل‌سازی عینی» انجام شود. تبیین بحث: دست‌یابی به نتایج و محصولات مطلوب، نیازمند دقیق‌سازی در برنامه‌ریزی است؛ لذا برای دست‌یابی به یک تمدن مطلوب، باید کلیه فرآیندهای آن در جوانب مختلف زندگی،‌ با تمام جزئیات، شبیه‌سازی شود تا امکان تحقق و تشخیص حفره‌ها و خطاهای احتمالی بررسی گردد. از آنجایی‌که تحقق یک پدیده در دنیای مادی، نیازمند تعیین تمام جزئیات زمانی، مکانی، کمّی،‌ کیفی، اجزاء، روابط، عناصر و عوامل موثر بیرونی، زمینه و محیط لازم،‌ نقطه شروع، مرکز ثقل،‌ مراحل تغییر و پیشگیری از بحران‌های احتمالی است لذا برای شبیه‌سازی یک باور یا ارزش باید عملیات تبدیل آن به مدل‌ عینی مادی دارای ساختار مطلوب برای تولید اثر مورد نظر انجام شود. تعابیر مختلفی در تعریف آرمان‌شهر ذکر شده است: (ر.ک. کتاب مدینه فاضله در متون اسلامی، و کتاب آرمان‌شهر در اندیشه ایرانی) ۱. آرمان‌شهر را به معنای نيكوشهر، شهر مطلوب، خوب‌ستان، مكان نيك، دولت شهر آرمانی و شهر خدا و آسمانی دانسته اند و آرمان‌شهر اسلامی تمثيلی از بهشت است. ۲. زمینی که در آن از نابسامانی و دغدغه های جوامع موجود, اثر و نشانی نباشد. بهشت موعود زمینی, علاوه بر بهشت آسمانی, رؤیای همیشگی انسان بوده است و گمان نمی رود که تا پایان تاریخ نیز, تغییری بر آن رود. اما همین اندیشه, در میان اوراق تاریخ, تعیّنات گوناگونی یافته و هر یک از اندیشه وران بزرگ تاریخ, تصویری ویژه از آن بر صفحه ضمیر انسانها, نقش کرده اند. ۳. جايي که همه چيزش نيک باشد. توصيف آرماني شهري ايده آل يا همان آرمان شهر مطلوبشان که در آن این مطالب محقق باشد تحقق عدالت اجتماعي و انصاف، دستيابي به حقيقت، روابط اجتماعي آرماني (سالم)، غلبه ي خير بر شر، برابري و برادري، غلبه عقلانيت بر اجتماع، رستگاري آدميان، منتخب و محبوب بودن حاکمان، تحقق بهشت اين جهاني. ۴. مدينه فاضله، در واقع، داستان عصيان و اعتراض انسان‌ها در برابر شرايط عصر خويش است. مدينه فاضله و آرمان شهر، در واقع، سرزمين موعودي است که مکاتب و انديشه هاي گوناگون، دربرابر انسان ها به تصوير کشيده اند. ۵. جایی که شکوفایی همه استعدادهای انسانی در پرتو پرستش و ستایش خداوند انجام می‌شود. انسان خود آگاه و خداگاه که خود آگاهی او عین خدا آگاهی اوست فرزند طبیعی مدینه النبی است. ۶. مدينه فاضله، در واقع، داستان عصيان و اعتراض انسان ها در برابر شرايط عصر خويش است. مدينه فاضله و آرمان شهر، در واقع، سرزمين موعودي است که مکاتب و انديشه هاي گوناگون، دربرابر انسان ها به تصوير کشيده شده‌اند. سیرتاریخی آرمان‌شهر نویسان : جمهوری