eitaa logo
دستیار محقق
186 دنبال‌کننده
79 عکس
4 ویدیو
125 فایل
برگرفته شده از مجموعه اثار و دوره های استاد شیخ عبدالحمید #واسطی #مبانی #نگرش‌سیستمی #شبکه‌هستی #روش‌تحقیق #نقشه‌راه #شبکه‌مسائل #شبکه‌نیاز #پارادایم #الگوریتم‌اجتهاد #نفوذ‌به‌موضوع #تدریس_اثربخش @salam_1001
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش شناسی عام دانشنامه, روش شناسی روش شناسی عام 6 دقیقه خواندن 164 روش شناسی عام موضوع بحث: « روش » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ مساله بحث: با وجود خطاهای فراوان در تشخیص‌ها و عملکردها، چگونه می‌توان از صحت عملکرد برای رسیدن به یک نتیجه ، مطمئن شد؟ پیش فرض ها: . فرضیه بحث: ۱. روش = مجموعه مرحله به مرحلة انجام يك فعّاليت كه سبب ايجاد اثري مي‌شود. «روش» يك خط مشي معقول و منظم براي رسيدن به يك هدف معين است. ۲. روش‌شناسی (متدولوژی) = تعیین منطقی مرحله‌به‌مرحله فرآیندهای لازم برای کسب معرفت (باور صادق موجه مبتنی بر منطق پایه) ۳. الگوی کلی در «روش‌ها» ، نُه مرحله‌ای است. (شناسایی نیاز، تعیین هدف، تعیین روابط محتمل، تعیین کم و کیف روابط، تعیین برآیند روابط، انتخاب رابطه بهینه، اجرای گزینه بهینه، ارزیابی نتایج و بازخورد) تبیین بحث: وقتي ما به دنبال فهميدن روش يك كارهستيم در حقيقت مراحل انجام آن كار تا رسيدن به هدف را مي‌خواهيم. مجموعة مرحله به مرحلة انجام يك فعّاليت كه سبب ايجاد اثري مي‌شود، را روش مي‌ناميم. روش يك خط مشي معقول و منظم براي رسيدن به يك هدف معين است. ما با “روش‌ها”زندگي مي‌كنيم؛تفاوت زندگي‌ها، خود را در تفاوت روش‌ها نشان مي‌دهد. كساني موفق هستند كه علاوه بر بينش صحيح و واقعي از هستي، داراي روش‌هاي كاربردي نيز باشند. در اهميّت روش‌ها همين يك نكته كافي است كه روش‌ها تبديل به سلاح‌ رقابت فرهنگ‌ها و تمدن‌ها شده‌اند. پشت‌صحنه «هستی‌شناسانه» در «روش»: اين عالَم عالم تدريج و عالم «علت‌ومعلولی» است که ایجاد فعاليت‌ها در آن نيازمند طي مراحل و رعايت شرايط خاص خود هستند به دلیل قاعده فلسفیِ «ضرورت سنخیت میان علت و معلول»، یعنی هر چیزی از هر چیزی صادر نمی‌شود؛ بنابراين بدون توجه به دستورالعمل‌هاي روشي نمي‌توان كاري را به درستي به هدف خود رساند. مشكلاتي كه در روند فعاليت‌ها ايجاد مي‌شوند اغلب به علت عدم وجود يك حركت آگاهانه و با برنامه وطبق دستورالعمل هماهنگ با خلقت است. ذهن و فکر انسان با استفاده از منطق و عقلانیت پایه (بدیهیات حضوری و حصولی) گزاره‌های هستی‌شناسانه پایه را تولید می‌کند؛ سپس با کمک این گزاره‌های هستی‌شناسانه، گزاره‌های معرفت‌شناسانه پایه را تولید می‌کند؛ سپس با کمک بسته حاوی گزاره‌های منطقی، هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه پایه، به تفصیل به تولید بسته «معرفت‌شناسانه» می‌پردازد و پس از تولید این بسته، به تولید تفصیلی بسته «روش‌شناسانه» می‌پردازد. الگويي كلّي‌ كه تمام روش‌ها از آن تبعيت مي‌كنند عبارت است از: مشكل و نياز را پيدا كن. هدف خود را مشخص و اهميّت آن راتعيين كن. هر چيزي كه احتمال دارد با اين هدف ارتباط داشته باشد شناسايي كن. كميت و كيفيت ارتباطات فوق را مشخص كن. مجموعه ارتباطات را با هم ارزيابي كن. بهترين راه را براي ارتباط بين امكانات و نيازها انتخاب كن. راه حل را اجراء كن. نتايج را ارزيابي كن. نقاط ضعف را برطرف نما و دوباره آن‌را اجراء كن. علت تعدّد و تنوّع روش‌ها: تفاوت روش‌ها در مرحله پنجم و ششم دستورالعمل فوق نهفته است. فرض بر اين است كه راه‌حل‌هاي مختلفِ پيشنهاد شده، ازجهت تشخيص نياز و هدف و عناصر مرتبط با موضوع و نوع ارتباطات درست عمل كرده‌اند،بنابراين فرق آنها در ارزيابي ارتباطات و تشخيص بهترين ارتباط است، يعني محاسبة كمترين هزينه و زحمت + بيشترين عمق وتأثير = بهترين روش؛ البته در بسياري از موارد تفاوت روش‌ها به سبب نقصِ در مراحل قبلي است (يا نياز كاملا تشخيص داده نشده است يا هدف بطور صحيح انتخاب نشده است يا عناصر مربوط به موضوع جامعيت و مانعيت ندارند و يا نوع ارتباط درست ديده نشده است). يك روشِ شفاف و كامل، قابل تكراراست. يعني مي‌توان با تامين شرايط آن و پيگيري مراحل آن، بارها و بارها به‌كار برد و اينطور نيست كه فقط يك بار نتيجه بدهد و بار ديگر عقيم بماند. اگر روشي يك باربا موفقيت انجام شود ولي در مرتبه بعد به نتيجه نرسد، مشخص مي‌شود كه خصوصيات وعناصري غير از آنچه در ابتدا تشخيص داده بوديم در كار است كه ما آنها را دردستورالعمل روشي خود نديده‌ايم و بايد تجديد نظر كنيم. رابطه بين روش و برنامه‌ريزي: برنامه‌ريزي، تعيين مرحله به مرحلة چگونگي حركت از وضعيّت موجود به سوي وضعيّت مطلوب (هدف) است. مراحل برنامه‌ريزي عبارتند از: ۱. تعريف وضعيّت موجود (تعريف نياز) ۲. تعريف اهداف (تعريف وضعيّت مطلوب)
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش شناسی علم دانشنامه, روش شناسی روش شناسی علم 13 دقیقه خواندن 179 روش شناسی علم روش شناسی علم دانشنامه عبد الحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرضها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «روش‌شناسی علم» (انتقال به مقاله منتخب) مسأله بحث برای دست‌یابی به واقعیت‌ها و تفکیک آنها از توهمات، چه زمینه، شرایط، ابزار، مراحل، شاخص‌ها و فرآیندهایی لازم است؟ پیش فرض­ها فرضیه بحث ۱. علم= تک گزاره یا مجموعه گزاره‌هایی که توصیف یا تبیین موجّه از واقعیت را ارائه می‌کنند. ۲. دستگاه علمی = مجموعه قضایای کلی مبتنی بر اصول موضوعه مشخص که با روش مشخص می‌توانند با یکدیگر ترکیب شوند و قضیه جدیدی را تولید کنند. ۳. روش‌شناسی (متدولوژی) = تعیین منطقی مرحله‌ به‌ مرحله فرآیندهای لازم برای کسب معرفت (باور صادق موجه مبتنی بر منطق پایه) ۴. علوم تجربی= توصیف و تبیین پدیده‌های محسوس برای دست‌یابی به قدرت کنترل آنها + مشاهدات در تجربه، نظریه ‌بار هستند + استقراء توان کشف تمام حقایق را ندارد + استقراء دارای شرایط، مفید تعمیم و حکم کلی است + برای اثبات یک قضیه تجربی، استفاده از ابزار «ابطال‌گرایی» کفایت نمی‌کند و نیاز به شواهد اثباتی برای رسیدن استقراء به حد اشباع است + روش‌، لازم است و ضدروش، کاذب است + روش‌ها دارای طیف هستند و به‌ صورت ترکیبی و در یک «برنامه و بسته پژوهشی» باید به ‌کار بروند تا به تمام ابعاد یک پدیده نزدیک شوند و در عین حال، نداشتن اثر عینی در یک نظریه، به‌ منزله بطلان آن نظریه نیست + مقام گردآوری از مقام داوری متمایز است اما مقام گردآوری بدون قاعده و قانون نیست و هر چیزی را از هر جایی نمی‌توان گردآوری کرد + میان رویکرد «علت‌گرایانه» و «دلیل‌گرایانه» باید تفکیک حاصل کرد. ۵. علوم انسانی= توصیف و تبیین ابعاد مختلف رفتار انسانی برای دست یابی به پیش‌بینی و کنترل آنها ۶. علم دینی= گزارش روشمند و نظام‌مند از توصیف و تبیین دین نسبت به پدیده‌های هستی و انسانی ۷. علوم انسانی، و علوم دینی،‌ عینی و ناظر به واقع هستند. ۸. قواعد نظریه‌پردازی در کلیه رشته‌های علمی دارای مبانی و روش زیرساختی مشترک است و حصرگرایی در روش نیز غلط است و هر سه روش تجربی، تحلیل مفهومی و شهودی، می‌توانند کاشف از واقعیت باشند. ۹. پارادایم «شبکه‌ای» بعنوان رقیب سه پارادایم رایج در علوم (اثباتی – تفسیری – انتقادی) توانایی کشف موجّه و حداکثری واقعیت‌ها را دارد. تبیین بحث روش‌شناسی، با «روش تحقیق» تفاوت دارد؛ در روش‌شناسی، انواع روش‌های ممکن و مُنتِج و متناسب با هویت پدیده‌های مورد بررسی و تحقیق، ارائه و نقد و بررسی می‌شوند تا روش متناسب موجّه برای هر پدیده‌ای، به‌ دست آید (فلسفه و علت انتخاب یک روش از میان روش‌ها، برای بررسی موضوع مورد نظر یا حل مسأله مورد نظر)؛ اما در «روش تحقیق» به بررسی ابزارهای و تکنیک‌ها و فرآیندهای عملیاتی برای تحقّق «روش انتخاب شده» پرداخته می‌شود. در نسبت میان هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی باید گفت: ذهن و فکر انسان با استفاده از منطق و عقلانیت پایه (بدیهیات حضوری و حصولی) گزاره‌های هستی‌شناسانه پایه را تولید می‌کند؛ سپس با کمک این گزاره‌های هستی‌شناسانه، گزاره‌های معرفت‌شناسانه پایه را تولید می‌کند؛ سپس با کمک بسته حاوی گزاره‌های منطقی، هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه پایه، به تفصیل به تولید بسته «معرفت‌شناسانه» می‌پردازد و پس از تولید این بسته، به تولید تفصیلی بسته «روش‌شناسانه» می‌پردازد. دیدگاه فلاسفه و معرفت‌شناسان مسلمان به نتایج زیر می‌رسد: ۱.واقعیتی خارج از ذهن ما وجود دارد (ناوابسته به ذهن و اراده ما). ۲.دست‌یابی به این واقعیت ممکن است. ۳.حقیقت= ادراک مطابق با واقع ۴.صدق= مطابقت با واقع ۵.هر کسی مجموعه‌ای ازادراکات یقینی را دارد (بدیهیات منطق و فلسفه) ۶.علم حضوری سنگ‌بنای ادراکات انسان است. ۷.با استفاده از ابزاربدیهیِ شکل اول منطق و استدلال‌های مباشر (عکس، عکس‌نقیض)، می‌توان ادراکات یقینی دیگری را تولید کرد. (گسترش‌پذیری ادراکات یقینی) ۸.معرفت = ادراکات صادق موجّه ۹.دست‌یابی یقینی به واقعیت، ممکن و معقول است= عقلانیت معرفت= رئالیسم (در برابرایده‌آلیسم به ‌معنی ذهن‌گرایی) بنابراین: ۱۰.واقع‌گرایی ممکن است ۱۱.ذهن‌گرایی یا سوبجکتیویسم ضروری نیست. ۱۲.پس پارادایم تفسیری تنها راه ممکن کشف واقع نیست.
۱۳.چهارچوب‌های ذهنی (پارادایم‌ها یا هر گونه پیش‌فرض و پیش‌داوری) سرنوشت‌ساز نیستند و می‌توان در همه آنها حقیقت ثابتی را کشف کرد. ۱۴.واقعیت ثابت است و ادراک ما از واقعیت قابل تغییراست. ۱۵.در علم حضوری نیز معرفت بالوجه ممکن است. (ضروری نیست که تمام المعلوم عندالعالم منکشف شود) ۱۶.منابع معرفت بشری منحصر در تجربه نیست. ۱۷.عقل و شهود و نقل هم کشف از واقع دارند. ۱۸.ساختار و قوانین طبیعت و فطرت، از منابع کشف واقع هستند. ۱۹.ادراک حسی فقط عوارض پدیده‌های مادی را درک می‌کند. ۲۰.مهم‌ترین منبع معرفتی انسان عقل است و دلیل موجه بودنِ آن، ابتناء بر بدیهیات یا مایصل‌ الی البدیهی است. (ابتناء بر قضایای پیشینی) ۲۱.روند تولید معرفت و ایجاد کثرت در ادراکات، با پیگیری روند تولید مفاهیم و پیدایش کثرت در مفاهیم، کشف می‌شود. ۲۲.مفاهیم به مواردی مانند «حقیقی»، «اعتباری»، «جزیی»، «کلی»، «معقولات اولی»، «معقولات ثانیه»، «معقولات فلسفی»، «معقولات منطقی» تقسیم می‌شوند. ۲۳.ابزار ایجاد معرفت‌های ترکیبی، تفکر است (فرآیند تولید تعریف­ها و فرآیند تولید حجت‌ها) ۲۴.مفاهیم اعتباری و ارزشی می‌توانند دارای منشأ انتزاع حقیقی باشند و تابعی از آن منشأ باشند. ۲۵.معیار صدقِ قضایای بدیهی، یا به ‌دلیل ذاتی بودن محمول برای موضوع است یا به ‌دلیل ارجاع آن بدیهی به علم حضوری. ۲۶.پدیده‌ها دارای ابعاد و سطوح و لایه‌ها و مراتبی هستند پس معرفت نیز می‌تواند درعین این که هسته ثابت دارد دارای مراتب و ابعاد باشد. ۲۷.به دلیل ذو مراتب و ذواضلاع بودن پدیده‌ها، رئالیسم خام (یکسان و یکنواخت‌انگاری دریافت اولیه از هر پدیده) غلط است و رئالیسم شبکه‌ای (بررسی پدیده در شبکه هستی ازابعاد مختلف) بیشترین کشف از واقعیت را دارا می‌باشد. ۲۸.به دلیل رئالیسم شبکه‌ای، پارادایم‌های اثبات‌گرایی و تفسیری و انتقادی نمی‌توانند به ‌تنهایی کاشف از واقع باشند بلکه پارادایم شبکه‌ای لازم است. (بررسی پدیده و کشف مختصات آن در شبکه هستی) ۲۹.پدیده‌ها از حیث وجودی محدودند لذا قرائت‌های مختلف از یک پدیده بی‌پایان نیست و صدق و کذب‌بردار است. ۳۰.استقراء وقتی به حد خاصی در پدیده برسد، مفید قطع روان شناختی است، لذا در کسب معرفت قابل استفاده است. ۳۱.گزاره‌های وحیانی و نقلی، مانند گزاره‌های علمی و فلسفی معنادار هستند و زبان آنها زبان توصیف و کشف واقع است. ۳۲.معیار ادراک صادق در علوم انسانی اسلامی، عبارتست از: مبناگرایی مبتنی بر بدیهیات + روش بدیهی تولید معرفت‌ها + هماهنگی با اهداف و مقاصد شریعت + هماهنگی با گزاره‌های دینی پارادایم‌ها کلان‌ترین سطح در فضای علمی «پارادایم»‌ها هستند؛ پارادایم یک اصطلاح در «فلسفه علم» است و به‌ معنی چهارچوب فکری کلان حاکم بر یک علم یا یک نظریه می‌باشد؛ چهارچوبی از مبانی نظری و عناصر کلانی که برای تحلیل، سنجش، کشف و اصلاح نظریه های علمی به کار می رود. این چهارچوب فکری،‌ ترکیبی از مبانی فکری نسبت به موارد زیر است: مبانی هستی‌شناسانه،‌ انسان‌شناسانه،‌ معرفت‌ و علم‌شناسانه،‌ جامعه‌ و عُرف‌شناسانه، روش‌شناسانه، تاریخ‌شناسانه، ارزش‌شناسانه، آینده‌شناسانه؛ تعبیر دیگری که از عناصر پارادایمی در فلسفه علم به ‌کار می‌رود به‌ صورت عناصر هشت‌گانه زیر است: ماهیت انسان، ماهیت وقایع اجتماعی، نقش شعور عامه، دلیل انجام تحقیق، چیستی نظریه، ملاک اعتبار شواهد، ملاک صحت تبیین، جایگاه ارزش ها و تمایلات پارادایم‌های کلان رایج در علوم انسانی، که پارادایم تجربه‌گرا (اثبات‌گرایی)،‌ پارادایم ذهن‌گرا (تفسیری و تفهمی)، پارادایم ساختارگرا (انتقادی) هستند، هر کدام برای هر یک از عناصر کلان پارادایمی تعریف و تبیینی دارند. پارادایم چهارمی به‌عنوان رقیب پارادایم‌های سه گانه فوق،‌ براساس هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی حکمت متعالیه اسلامی پیشنهاد می‌گردد که عبارتست از: پارادایم شبکه‌ای یعنی رویکرد «بررسی شبکه‌ای» در نگاه به هر پدیده، و یعنی: ضرورت بررسی هر موضوع و مسأله‌ در ارتباط با کل شبکه هستی، و یعنی هر تحقیقی هنگامی موجه و معتبر است که ابعاد وجودیِ موضوع و مسأله تحقیق، در مقیاس کل شبکه هستی مورد تحلیل و ترکیب قرار گیرد.
۳. در پارادایم اجتهاد دینی، تحقیق علمی به منظور کشف واقع و رسیدن به باورهای صادق موجه براساس منابع و متون دینی انجام می‌شود؛ رویکرد اجتهادی، رویکرد اکتشافی است و در پی کشف واقعی مراد جدی متکلم است. [2] ۴. علم دینی، متن محور است و براساس روش برهانی شده «اصول فقه» قابل دست‌یابی است و با تعبیر «گزاره علمی دینی» قابل ارائه است و معنی آن این است که: براساس روش معتبر، کشف شد که نظر خداوند در مورد موضوع X چیست؟ چه توصیفی از آن ارائه کرده است و چه توصیه‌ای در مورد آن به ‌کار برده است. ۵. براساس پارادایم شبکه‌ای، دست‌یابی به یک دستگاه علمی و نظام فکری منسجم در موضوعات مختلف و علوم مختلف، موجّه و ممکن است. ۶. علوم انسانی اسلامی، در پارادایم شبکه‌ای موجّه و ممکن است و نقطه شروع در تحول علوم انسانی است. (تصویر) مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث علم دینی،‌ روش‌شناسی، پارادایم، پارادایم شبکه‌ای، اثبات‌گرایی، ابطال‌گرایی، هرمنوتیک، ساختارگرایی [3] پی نوشت ها: [1] پارادایم اجتهاد دانش دینی، ص۵۳ و ۹۱ [2]. پارادایم اجتهاد دینی، ص۱۱۰ [3]. در مقاله «روش‌شناسی» از علی‌محمدابوالحسنی، به نقل از کتاب «روش‌شناسی علوم سیاسی» تالیف سیدصادق حقیقت آمده است: وقتی از روش و واژگان مربوط به آن استفاده می کنیم، باید توجه داشته باشیم که نسبت به کدام سطح از روش سخن می گوییم.به شکل خلاصه، می توان گفت واژه ی روش و مشتقات آن ممکن است در هشت معنا یا سطح به کار رود: ۱- روش معرفت : روش به این معنا،ممکن است فلسفی (عقلی)، علمی (تجربی)، شهودی یا نقلی باشد. ۲- نوع استدلال : گاهی روش به معنای نوع استدلال به کار می رود. از این حیث روش می تواند قیاسی یا استقرایی، لمی یا إنی یا غیر آن باشد. ۳- روش­ها یا فنون گردآوری اطلاعات: برای جمع آوری اطلاعات از چهار روش عمده می توان بهره برد: روش مشاهده، روش پرسشنامه، روش مصاحبه، و روش کتابخانه ای. این روش­ها به معنای دقیق کلمه، فن تحقیق هستند نه روش تحقیق. ۴- روش تحلیل داده­ها : پس از گردآوری اطلاعات، نوبت به تحلیل آنها می رسد. روش تحلیل داده­ها می تواند کلاسیک یا آماری باشد. به قول موریس دوورژه، روش کلاسیک از روش­های نقد ادبی و نقد تاریخی مشتق شده‌اند و برای تحلیل درونی اسناد به کار می روند، در حالی که روش آماری و کمی به علومی مانند اقتصاد و جامعه شناسی و یا تحلیل کمی متن اختصاص دارد. ۵- سطح تحلیل : معمولا در پژوهش ها وپایان نامه ها از روش توصیفی ـ تحلیلی و امثال آن نام می برند. این معنای روش به سطح تحلیل نظر دارد. روش تحقیق به این معنا در نگاه کلی خود به دو روش توصیفی وروش هنجاری تقسیم می شود. تحقیق هنجاری به ارائه ی بایدها و نبایدها می پردازد. ۶- روش سامان دادن پژوهش: یکی ازکاربردهای روش، روش تحقیق به معنای روش سامان دادن پایان نامه، رساله و به طور کلی پژوهش است. دانشجو در درس روش تحقیق می آموزد که چگونه موضوعی انتخاب و منابع آن را گردآوری کند، و از طریق نقد و بررسی متون مربوطه راه را برای اثبات مدعای خود هموار سازد. ۷- نوع نگاه به موضوع : محقق علاوه بر روش­های گردآوری و روش تحلیل داده­ها، به معنای دیگری نیز می تواند از روش پژوهش خود نام ببرد. پژوهشگر به موضوع مورد مطالعه ی خود می تواند با دید پدیدارشناسانه، ساختارگرایانه یا هرمنوتیکی و امثال آن بنگرد. در این سطح، از روش به عنوان نوع نگاه سخن می گوییم. ۸- روش شناسی: روش شناسی به عنوان دانشی درجه دوم است که از دیدگاهی بالاتر به روش­های تحقیق به عنوان دانشی درجه اول می­پردازد. در عناوین قبل، به تعریف روش شناسی وارتباط آن با دیگر مفاهیم و دانش ها پرداختیم. در بین هشت سطح روش، ظاهراً برای سطح اول و دوم، اصطلاح انگلیسی method، برای سطح سوم technique، برای سطح چهارم تا هفتمresearch method، و برای آخرین سطح methodology رابه کار می برند. برچسب معرفتی گرایی گرایی شبکه ای علم شناسی شناسی علم گرایی دینی دانشنامه, روش شناسی
جدول عناصر پارادایم‌ها: ردیف عناصر پارادایم اثبات‌گرایی تفسیرگرایی انتقادی شبکه‌ای ۱ دلیل انجام تحقیق کشف قوانین طبیعی و درنتیجه امکان پبش بینی و کنترل پدیده­ها فهم و توصیف کنش اجتماعی معنادار محو افسانه ها و قادر ساختن مردم به ایجاد تغییرات رادیکال در جامعه ایجاد تغییر مثبت در زندگی جمعی انسان ها بواسطه کشف قوانین حاکم بر طبیعت انسان و اجتماع تاریخ ۲ ماهیت واقعیت اجتماعی نظم یا الگوهای ثابت از پیش موجود که قابل کشف اند تعریف­های سیال موقعیت که محصول تعامل انسان هایند تضاد بسط یافته و هدایت شده توسط ساختارهای بنیادین پنهان تعریف سیال موقعیت که محصول تعامل انسان­ها و ساختارهای بنیادین قابل کشف هستند ۳ ماهیت انسان افراد منفعت طلب و عقلانی که نیروهای بیرونی به آنها شکب می دهند موجودات اجتماعی که معنا را ایجاد کرده پیوسته فهمی از دنیای خود دارند مردم خلاق و انطباق پذیر دارای قابلیت ناشناخته که با فریب و استثمار به دام افتاده اند موجود اجتماعی که پیوسته فهمی از دنیای خود دارد و قدرت تغییر آن را در زمینه ساختارهای غیر قابل تغییر دارد ۴ نقش شعور عامیانه کاملا متمایز از علم و دارای اعتباری کمتر از آن نظریه­های قدرتمند روزمره که مردم عادی آنها را به کار می برند باورهای نادرستی که قدرت و شرایط عینی را پنهان می سازند عرف که دارای معادلات و قوانین نهفته ولی دقیق است ۵ چیستی نظریه نظامی منطقی و قیاسی متشکل از تعریف­ها، آگزیوم­ها و قوانین به هم پیوسته توصیف اینکه نظام معنایی گروه چگونه ایجاد شده، تداوم می یابد نقدی که شرایط درست را آشکار ساخته، راه رسیدن به جهان بهتر را به مردم نشان می دهد نظامی منطقی و قیاسی متشکل از تعریف­ها، آگزیوم­ها و قوانین به هم پیوسته چه در مورد پدیده چه در مورد ساختارها ۶ تبیین درست ارتباط منطقی با قوانین دارد و بر پایه واقعیات استوار است در نظر افراد مورد مطالعه صحیح است یا حرف دل آنها را می زند ابزار مورد نیاز برای تغییر جهان در اختیار مردم قرارمی دهد ارائه ارتباط منطقی با پدیده تحت قوانین طبیعی – انسانی –اجتماعی ۷ مدرک و شاهد معتبر بر پایه مشاهدات دقیق و تکرار پذیر برای دیگران استوار است در متن تعاملات اجتماعی سیال نهفته است توسط نظریه اب مشخص می شود که از فریب­ها پرده برمی دارد بر پایه برهان دارای مقدمه طبیعی یا انسانی یا اجتماعی ۸ جایگاه ارزش­ها و تمایلات علم ، فارغ از ارزش است و ارزش­ها جز در انتخاب موضوع، جایگاهی ندارند ارزش­ها جزئی اساسی از حیات اجتماعی اند ارزش­های هیچ گروهی غلط نیستند و فقط متفاوت اند هر علمی باید از موضعی ارزشی آغاز شود برخی مواضع درست و برخی نادرست ارزش­ها تابع قوانین و حقایق هستند (انتقال به بحث تفصیلی رویکردهای پوزیتویستی، تفسیری و انتقادی) + (انتقال به مقاله منتخب) در کتاب ارزشمند «پارادایم اجتهاد دانش دینی» در مورد مبانی عام دانش چنین آمده است: [1] دانش، ممکن است یعنی سفسطه و شکِّ فراگیر درست نیست. دانش با در نظر داشتن همه محدودیت‌ها، در صورت کامیابی در اکتشاف واقع، مطلق است و نسبیت‌گرایی عام را برنمی‌تابد. معرفت عبارتست از باور صادق موجّه. آدمی موجودی محدود و خطاپذیر است و دانش اکتسابی او به تدریج حاصل می‌شود. آدمیان دارای روش‌های عام و مشترک برای تحصیل معرفت هستند. تمامی موارد فوق مبتنی بر دیدگاه معرفت‌شناسانه «مبناگرا» است که سنگ بنای معرفت بشری را «بدیهیات» می‌داند یعنی معرفت‌های عام مشترک بشری که مستقل از متغیرهای زمانی و مکانی و شخصی هستند. مراد از «دستگاه علمی» به‌ معنی یک «دانش» که دارای مبانی، مسائل و قواعد است = مجموعه گزاره‌هایی که درباره یک موضوع به توصیف، تعریف، تفسیر، تحلیل و تبیین می‌پردازند و براساس مبانی و قواعد آن می‌توان گزاره‌های علمی جدید تولید کرد. (انتقال به بحث نظریه‌پردازی و تولید علم) هدف از تحقیقات علمی، کشف موجّه واقعیت است به ‌طوری که بتوان براساس آن پیش‌بینی و کنترل ایجاد کرد. و از آن جایی که هم پدیده‌های طبیعی و هم پدیده‌های انسانی فردی و اجتماعی، مبتنی بر ساختارهای از پیش‌تعیین‌شده خلقت هستند لذا چه در تحقیقات تجربی و چه در تحقیقات در علوم انسانی، هدف،‌ دست‌یابی به واقعیت ثابت و قابل تعمیم است. نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث ۱.تولید علم براساس روش تجربه و برهان و شهود انجام‌پذیر است. (منابع معتبر معرفت و روش اثبات گزاره‌های علمی) ۲. به دلیل چند بُعدی،‌ چند زاویه‌ای و چند لایه‌ای بودن واقعیت‌ها، تحقیقات علمی، برای رسیدن به حداکثر کشف از پدیده‌ها، باید به سمت روش‌های کل گرایانه و سیستمی حرکت‌ کنند.
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش مدل سازی دانشنامه, روش شناسی روش مدل سازی 19 دقیقه خواندن 162 روش مدل سازی روش مدل سازی دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث مدل‌سازی نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث « طراحی سیستم و مدل‌سازی » چیست؟ و چگونه؟ مسأله بحث چگونه می‌توان با استفاده از آثار و ظرفیت‌های چند موضوع و پدیده و برقراری ارتباط میان آنها، محصول و پدیده‌ای جدید تولید کرد؟ و چگونه می‌توان فرآیندهایی را که در پیدایش یک پدیده و محصول دخالت دارند تشخیص داد و تحت کنترل درآورد؟ پیش فرض ها ۱. سیستم = مجموعه اجزاء مرتبط با یکدیگر و مرتبط با عناصر محیطی که منجر به تولید اثری می‌شوند. ۲. نگرش سیستمی = بررسی یک پدیده در ضمن کل و در ضمن فرآیندهای بیرونی و درونی که با او مرتبط هستند. فرضیه بحث ۱. طراحی سیستم = تعریف اجزاء درونی و عناصر بیرونی، + هدف و اثر مورد انتظار، + روابط میان اجزاء و میان عناصر و اجزاء ۲. مدل‌سازی = تعریف یک سیستم با تعیین کمیت و کیفیت ورودی،‌ خروجی و پردازش سیستم (تعریف فرآیند بهینه در سیستم، تعریف تابع تبدیل سیستم) ۲. تمام اطلاعات در مورد یک موضوع، تا تبدیل به مدل نشوند، به واقعیت نزدیک نخواهند شد و اثر و محصولی از آن به‌ دست نخواهد آمد. ۳. مهندسی اجتماعی يعنی طراحی مستمرّ سیستم‌ها و مدل‌های زندگی فردی و جمعی برای بهينه‌سازی حركت به‌ سوی هدف تعيين شده. در مهندسی اجتماعی برای كليّه لايه‌ها و جوانب زندگی (كه عنصری در سيستم كلان زندگی هستند) الگوسازی می‌شود و خط ‌مشی‌های كلّی و دستورالعمل‌های كلان تدوين می‌گردد و با اخذ نتيجه‌هايی كه در اجراء به ‌دست می‌آيند به اصلاح و يا تكميلِ طرح اوليّه پرداخته مي‌شود. [1] مثلاً: نامه اميرالمؤمنين عليه‌السلام به مالك اشتر(هنگام گماردن او به فرمانداری مصر) نمونه بسيار روشن از مهندسی اجتماعی است. [2] ۴. دست‌یابی به «علم دینی» منوط به سیستم‌سازی و مدل‌سازی براساس گزاره‌های دین است. تجمیع گزاره‌ها، مشکلی را حل نخواهد کرد، نظام‌مند کردن آنها به ‌طوری که هر کدام در موقعیت خاص خود قرار گیرند سبب دست‌یابی به بسته‌ای علمی برای تولید محصولی دینی خواهد شد. تبیین بحث سيستم، مجموعه‌ای از عناصر است كه با يكديگرارتباط برقرار می‌كنند و برای تحقّق يك هدف در تلاش‌اند. در هر سیستم، تغيير هر جزء بر ديگر اجزاء و بر كلّ، تأثير دارد و هيچ ‌يك از عناصر، اثری مستقل و جدا ازمجموعه نمی‌گذارند و نمي‌پذيرند. مؤلّفه‌های اصلی سيستم يا شبكه سیستم‌ها عبارتند از: اجزاء و عناصر(متغيّرها)، روابط بين اجزاء، هدف، مرز سيستم و محيط سيستم (تفكيك بين عوامل خارج از سيستم و عوامل داخلی آن)، جريان سيستم (نحوه فعاليّت متغيّرهای داخلی و خارجی برای رسيدن به هدف سيستم)، بازخورد (بررسی نتايج به ‌دست آمده از جريان سيستم و اصلاح نقاط نامناسب و بهينه‌سازی جريان، و اعمال دوباره آن به سيستم)، پايداری سيستم (ميزان قابليت مقابله يا انعطاف سيستم در برابر تغييرات احتمالی) هر سیستمی، رفتاری را از خود بروز می‌دهد، رفتارسيستم یعنی چگونگی فعاليت متغيّرهای آن برای رسيدن به هدف سيستم. در بررسی سیستم‌ها عملیات «تحلیل سیستم» انجام می‌شود و تحليل سيستم یعنی بررسی يك سيستم به هدف حلّ نارسايی و مشكل، يا به هدف ارتقاء وضعيت و رساندن به موقعيت بهتر. در تحليل سيستمی به‌ دنبال تجزيه سيستم به عوامل تشكيل‌دهنده آن و روابط بين آنها و بررسی ميزان فعل ‌وانفعال بين اجزاء و دست‌يابی به ميزان موفقيّت اين تعاملات در تأمين هدف سيستم هستيم. تحلیل سیستم نیازمند تفكّر سيستمی است و تفكّر شبكه‌ای (سيستمی)، روشی است كه می‌توان آن را در دستور العمل‌های زير خلاصه كرد: مشكل و نياز را پيدا كنيد؛ هدف خود را مشخص كرده و اهميّت آن را تعيين نماييد؛ هرچيزی كه احتمال دارد با اين هدف ارتباط داشته باشد شناسايی كنيد؛ كميّت و كيفيّت ارتباطات فوق را دقيقاً مشخص نماييد؛ مجموعه ارتباطات را با هم ارزيابی كرده و بهترين راه را برای ارتباط بين امكانات و نيازها انتخاب نماييد؛ راه حل را به مرحله اجراء بگذاريد؛ نتايج را ارزيابی كنيد؛ نقاط ضعف را برطرف نموده و دوباره آن‌ را اجرا نمایید. [3]
ثمره اصلی بحث از سيستم و نگرش سيستمي، در طراحی و مدل‌سازی متبلور است. تنها راه دست‌يابی به توليدات و نتايج كارآمد در افكار و اشياء، مدل‌سازی است و تنها راه دست‌يابی به يك مدلِ كارآمد، نگرش و تفكر سيستمی است. چگونه فرضيه را به يك حقيقت كاربردی تبديل كنيم؟ چگونه مفاهيم را به اموری قابل كنترل و پيش‌بينی تبديل كنيم؟ بحث مدل‌سازی پاسخ سؤال است. اگر در تجربيات زندگی خوددقّت كنيم می‌يابيم كه هر يك از جوانب زندگی بر اساس الگو ومدل خاصّی استوار است. مدل يا الگو عبارتست از: شبيه‌سازی واقعيّت خارجی به وسيله ترسيم روابط علّت و معلولی بين اجزاء درونی و همچنين روابط مجموعه با متغيّرهای بيرونی و فرموله كردن متغيّرها، به جهت ايجاد قدرت پيش‌بينی رفتارهای آن پديده و درك ويژگی های آن. [11] مدل، ابزاری ست كه به وسيله آن مي‌توان فرآيند خط ‌ّمشی‌ها را شناخت. مدل، ابزار تعيين ميزان آسيب‌پذيری يك پديده يا سازمان در برابر نوسانات مختلف است؛ مدل، ابزار مطالعه پديده‌ها برای درك نحوه رفتار هر پديده بصورت قابل كنترل است (يعنی بتوان به مشاهده دقيق رفتار مؤلفه‌های تشكيل‌دهنده و علل پديدآورنده آنها پرداخت و اطلاعات لازم را با يك نگاه و به سرعت بدست آورد.)؛ مدل، نظام نظری منسجم برای تشريح پديده‌ها و تعيين فعل‌ وانفعال بين آنهاست؛ مدل، شبيه‌سازی واقعيّتِ دربسته است. [12] پیش‌نیاز مدل‌سازی، دست‌یابی به تفکر تحلیلی است؛ فهم تحلیلی = کشف اجزاء و عناصر درونی و بیرونی مؤ ثر بر موضوع، و کشف تمام روابط ممکن و احتمالی بین آنها و کشف رابطه بهینه. برای دست‌يابی به فهم تحليلی، نياز به نگرش كلان و نظام‌واره (شبكه‌ای يا سيستماتيك) نسبت به موضوعات است. هر پدیده‌ای و یا هر متنی، سيستم و شبكه‌ای ‌است كه مؤلف طراحی و مدل‌سازی كرده است. مفهومی كه در عناوين و جملات و كلمات و تصاوير به كار رفته است عناصر درونی اين سيستم هستند؛ نوع مخاطب و سطح آنها و زمينه‌های فرهنگی، اجتماعی، زبانی و سياسی كه با آنها روبرو بوده‌اند، عناصر بيرونی سيستم هستند. بدون نگرش شبكه‌ای ‌نمی‌توان علم را برای زندگی به كار برد و به مقصود رسيد. الگوی دست‌يابی به نگرش شبكه‌ای و فهم تحليلی دو مرحله دارد: ‌أ. تجزيه و شناخت عناصر شبكه (شناخت موضوع، نياز وامكانات موجود) ‌ب. تركيب و طراحی شبكه (برقراری ارتباط لازم بين عناصرانتخاب شده) “تجزيه و شناخت عناصر شبكه” خود، دارای سه مرحله است: ۱. تعريف وضعيت موجود (تعريف متغير نياز): چه نيازی سبب شده است كه فكر به كار افتد[13] و در‌صدد چاره برآيد؟ ‌آيا اين نياز يك نياز بسيط است يا اينكه خود از چند عنصر تشكيل شده است؟ اين نياز چقدر مهم است؟ (ضريب اهميّت نياز) اگر مشكل حل نشود و نياز برطرف نشود، چه تبعاتی خواهد داشت؟ آيا اين نياز يك نياز واقعی است يا يك نياز كاذب وساختگی است؟ تعيين نيازهای سلبی (آن چه نمی‌خواهيم و نياز داريم كه نشود كدامند؟) ۲. تعريف اهداف (تعريف وضعيت مطلوب): ‌تعيين هدف كلّی و اساسی و ضريب اهميّت آن (اگرحاصل نشود چه تبعاتی دارد؟ ) ‌تعيين اهداف ميانی (اهدافی كه بين وضعيت موجود ومطلوب قرار دارند و برای رسيدن به هدف نهايی زمينه سازی مي‌كنند) ‌تعيين زمينه اوليه (شرايط اوليه برای شروع حركت به سوی اهداف فوق) ‌تعيين اجزاء درونی اهداف (تعريف متغيرهای دروني) ‌تعيين كميت و كيفيت عناصر فوق (از هر كدام چقدر و با چه كيفيتی؟ يعنی عناصر فوق به‌ صورت قابل اندازه‌گيری تعريف شوند) ‌تعيين ضريب اهميّت هر يك از عناصر فوق تفكيك بين حداقل لازم (مقداری از هدف كه به هيچ وجه قابل صرف نظر نيست و بايد حاصل شود) و حداكثر مطلوب ‌تعيين اهداف منفی (آنچه نمی‌خواهيم و نبايد بشود) ۳. تعريف ارتباطات (تعريف عناصر مرتبط با وضعيت موجود و اهداف مطلوب):
مهندسی سيستم، نگرشی بين‌رشته‌ای است كه همه تلاش‌ها را به‌ منظور خلق و ارزيابی مجموعه‌ای متعادل و يكپارچه ميان انسان، نياز، محصول و راه‌حل‌ها در بر می‌گيرد. وظيفه اصلی و بنيادين مهندسی سيستم، برقراری مصالحه ميان متغيرهای بخش‌های گوناگون سيستم است. در مهندسی سيستم، بازخوردها به‌ طور دائم خروجی را با معيارها مقايسه می‌كنند واطلاعات لازم برای بهينه شدن را به سيستم تزريق می‌كنند. [4] در نظريه عمومی سيستم‌ها، چهار حوزه مورد بررسی است: عوامل توصيف‌كننده سيستم‌[5] عوامل مربوط به تنظيم و حفظ سيستم[6] عوامل مربوط به پويايی و تغيير در درون سيستم[7] عوامل مربوط به افت و شكست سيستم‌[8] يك اصل اساسی در نظريه سيستم‌ها اين است كه اگر بخواهيد در يكی از اجزاء سيستم تغييرايجاد كنيد، سيستم برای بازگرداندن جزءِ تغيير يافته به حالت اوليّه خود وارد عمل می‌‌شود مگر اينكه اين تغيير در ضمن تغيير در كل سيستم اعمال شده باشد. [9] قبل از شروع هر پروژه سيستمی چند سؤال اساسی و مشخص بايد مطرح شود كه كليات آن عبارتست از: از اين سيستم چه می‌خواهيم و چرا؟، با اجرای اين سيستم چه به‌ دست مي‌آوريم؟، هزينه ای كه بايد انجام شود و امكاناتی كه بايد تخصيص يابد كدامند؟، با توجه به كمبودها ونارسايی‌ها آيا آنچه به‌دست مي‌آيد ارزشمند است؟[10] نمونه جدول تحلیل سیستم را می‌توان به ‌صورت ساده به شکل زیر نشان داد: ردیف محور تحلیل توضیح محور ۱. ورودی سیستم تعیین و ارزیابی اجزاء و عناصری که در شکل گیری سیستم دخالت دارند. ۲. جريان سيستم فعاليت متغير اصلی سيستم است كه با فعال شدن (يعنی برقراری ارتباط با عناصر و اجزاء ديگر سيستم)، متغيرهای ديگر را فعال می‌كند (اثر مورد انتظار از آنها بروز می كند). ۳. رفتار سيستم چگونگی فعاليت تمام متغيرهای آن برای رسيدن به هدف سيستم است. برآيند فرآيندهای سيستم،‌ رفتار سيستم است. ۴. شاخص پايه در سيستم متغيری است كه جهت‌گيری‌ها و جريان‌ها با توجّه به آن شكل می‌گيرند و حداقلّ قابل قبول و غيرقابل صرف‌نظر در هدف سيستم را ايجاد می‌كند. ۵. نقطه ثقل سيستم عنصری است كه بيشترين توجّه و هزينه و امكانات را به خود جلب می‌كند و جهت‌گيری اصلی جريان سيستم و فعاليت‌های آن را تشكيل می‌دهد. ۶. نقطه بحران در سيستم موقعيّت، متغير يا جريانی است كه اگر فعّال شود سيستم را از هدف خود دور خواهد كرد. ۷. اولويّت‌گذاری و تعيين ضريب اهميت عناصر سيستم تشخيص موضوع و عنصری است كه تحقّق هدف سيستم (يا زيرسيستم‌ها) بيشترين وابستگی را به آن دارد كه در اين صورت اين موضوع حالت محوری خواهد داشت و كمترين تغيير را مي‌پذيرد و ديگر اجزاء و عناصر بايد خود را با او هماهنگ كنند.‌‌ ۸. خروجی سیستم تعیین شاخص های محصول سیستم و قالب نهایی محصول ۹. بازخورد سیستم تعیین موارد نیازمند اصلاح و تعیین فرآیند اصلاح در سیستم نمونه تحلیل سیستم یاددهی – یادگیری با روش سخنرانی (جدول اول) و با روش کارگاهی (جدول دوم) ۱. جريان سيستم انتقال اطلاعات به ذهن علم‌آموزان ۲. رفتار سيستم حضور علم‌آموز و استاد در كلاس ∠ انتقال محتوای درس توسط استاد به ‌صورت سخنرانی ∠ تلاش علم‌آموز برای ثبت و فهم مطالب∠ مرور دوباره مطالب درس بعد از كلاس ∠حضور دوباره سر كلاس ۳. شاخص پايه در سيستم وجود متن آموزشی ۴. نقطه ثقل سيستم سخنرانی استاد ۵. نقطه بحران در سيستم حواس‌پرتی علم‌آموز ۶. اولويّت‌گذاری و تعيين ضريب اهميت عناصر سيستم وجود متن آموزشی سخنرانی توضيحی استاد حفظ مطالب ۱. جريان سيستم فعال‌سازی ذهن علم‌آموزان ۲. رفتار سيستم برقراری ارتباط ادراكی ميان استاد و شاگردان∠ زمينه‌سازی استاد با طرح سؤال و مسأله كاربردی و مرتبط با صحنه‌ زندگی برای فعال ‌شدن ذهن شاگردان جهت توليد جواب∠ تفكر علم‌آموزان∠ مباحثه و مطالعه تطبيقی يافته‌ها ∠ توليد پاسخ گروهی ∠ نقد و بررسی پاسخ‌ها و توليد پاسخ بهينه ∠ تكميل و اصلاح پاسخ كلاس با مقايسه با پاسخ متن يا پاسخ استاد يا منابع معتبر∠ نوشتن مقاله تحقيقی (نَه جمع‌آوری) در مورد موضوع درس به‌ طوری ‌كه حداقل به يك مورد از مسائل زندگی تعميم داده شده باشد. ۳. شاخص پايه در سيستم طرح سؤال و مسأله كاربردی ۴. نقطه ثقل سيستم توليد پاسخ برای مسأله مطرح شده ۵. نقطه بحران در سيستم ابهام سؤال و مسأله مطرح شده ۶. اولويّت‌گذاری و تعيين ضريب اهميت عناصر سيستم وجود سؤال و مسأله تفكر فردی بحث گروهی مطالعه تطبيقی تكفر نقادانه توليد مقاله علمی مدل‌سازی
چه چيزهايی سبب پيدايش نياز و مشكل شده‌اند؟ ضريب تأثير هر كدام در پديد آمدن مشكل چقدر است؟ (تشخيص سرچشمه‌ها) چه مسائلی در اثر اين مشكل به‌ وجود آمده‌اند؟ اين مشكل، چه آثاری را ايجاد كرده است؟ بر چه نقاطی تأثير گذاشته است؟ (تشخيص آثار و نتايج) چه عناصری مي‌توانند مفيد باشند؟ ضريب مفيد بودن هريك چقدر است؟ (تشخيص امكانات) چه عناصری مي‌توانند مضر باشند و برای رسيدن به اهداف مانع ايجاد كنند؟ ضريب مانعيت هر يك چقدر است؟ (تشخيص موانع) بررسی فعل و انفعال هريك از متغيرها با يكديگر: يعنی كليه ارتباطات محتملِ عناصر درونی با هم، عناصر بيرونی با هم، عناصر درونی و بيرونی نسبت به يكديگر فهرست شود. و كميت و كيفيت اثرگذاری آنها بر يكديگر مشخص شود.(تشخيص ارتباطات) قوانين خلقت كه سرمنشأ تك تك اين ارتباطات هستند مشخص شده، فعل و انفعال اين قوانين با يكديگر تعريف شود. (تشخيص معادلات و قوانين حاكم بر ارتباطات) چه تغييراتی در اين ارتباطات می‌توان ايجادكرد؟ (بهبود امكانات) ‌چه ارتباطات جديدی را مي‌توان ايجاد كرد؟ (توسعه امكانات) ‌ايجاد تغيير عناصر و ارتباط آنها يا ايجاد عناصر و ارتباطات جديد چه آثار مثبت و منفی می‌تواند داشته باشد؟ (بررسی هزينه تغيير) تركيب و طراحی سيستم نيز دارای دو مرحله است: ۱. تعيين تمام احتمالات ممكن برای حل مشكل (مدل سازی اوليه) تعيين حداقل عناصر و ارتباطات لازم كه نمی‌توان ازآنها صرف نظر كرد (شاخص پايه) ‌تعيين عناصر و ارتباطاتی كه بايد حذف شوند (موانع) ‌پاسخ به سؤالاتِ: چه چيز، توسط چه كس، تحت چه شرايطي، در چه مكان و زمانی و چگونه بايد انجام شود تا نياز برطرف شود و هدف حاصل شود؟ ۲. مدلسازی (تعيين تركيب عناصر و نوع ارتباط آنها برای رسيدن به مطلوب) بررسی هزينه‌ هر يك از راه حل‌ها ‌رعايت اصل بيشترين تأثير به وسيله كمترين هزينه و زحمت ‌انتخاب بهترين راه حل و راه‌حل‌های جايگزين احتمالی · ‌تدوين الگوی اجراء و اقدام به ‌صورت زير: تعيين نقطه شروع زمينه لازم برای شروع محرك لازم برای شروع انجام دهنده كار و شرايط آن كيفيت و كميّت كار مراحل كار نتايج مورد انتظار در هر مرحله نقاط توقّف و شرايط آن محرّك مجدّد ۱۰.شرايط اتمام كار ۱۱.نقطه پايان ۱۲.بازنگری و ارزيابي ۱۳.اصلاح نقاط ضعف، تقويت نقاط قوّت ۱۴.ايجاد زمينه لازم برای انجام حركت‌های جديد بنابراین مراحل مدل‌سازی عبارتند از: مشاهده مجموعه فرآيند، دريافت ضرورت كنترل و پيش‌بينی رفتار پديده، انتخاب متغيّرها، تعيين ضريب تأثير آنها[14] تعريف روابط علّی و معلولی، آزمايش (تفسيرنتايج حركت مدل درعمل)،اصلاح و بازنگری. [15] روش طراحی مدل به ‌ترتیب زیر است: استقراء مؤلّفه‌ها و متغيّرهای درونی و بيرونی تأثيرگذار و تأثيرپذير تعريف شاخصه‌های پايه (زمينه اوليّه و هدف حداقلی) تعيين هدف نهايی و ايده‌آل (هدف حداكثری) بررسی كميّت و كيفيّت تاثير هر مؤلّفه (با دقت بر ميزان قابل كنترل بودن يا نبودن) تعيين ارتباط اصلی و شرايط و تاثير كليدی ترسيم روابط علّی و معلولی تعيين زمينه‌ها و پيش‌فرض‌ها (وضعيتی كه مدل براساس آن طراحی می‌شود) مرحله‌بندی حركت از حداقل‌ها به سوی حداكثرها تعيين نقاط بحران طراحی حلقه‌های كنترلی و بازخوردها. ملاك اعتبار يك مدل: اعتبار يك مدل با اين عوامل سنجيده می‌شود: قدرت پاسخگويی به سؤالات و پيش‌بينی وضعيّت بعدی، ميزان كميّت‌پذير كردن عوامل ناملموس و فرض ها (قدرت اندازه‌گيری ضريب‌های تاثيرگذاری و تاثيرپذيری)، رفع نقاط كور و ابهام، قدرت اندازه‌گيری حساسيّت‌ در برابر تغييراتِ شرايط بيرونی و درونی (يعنی بتوان متغيرها را دستكاری كرد و رفتار سيستم را مطالعه نمود.) روحِ مدل‌سازی، متغيرشناسی و فرموله كردن رابطه ميان متغيرها و تولید فرآیند لازم است. منظور از فرموله كردن متغيّرها، دست‌يابی به تابعِ تبديل سيستم است. يعنی: پس ازمشخص شدن ورودی و خروجی، اجزاء، مرزها و جريان اوليّه سيستم، بايد مشخص شود كه چه نوع ارتباطاتی بين متغيّرها بايد ايجاد شود تا با كمترين هزينه بيشترين بازدهی را داشته باشد. تعيين معادلات تبديل ورودی سيستم به خروجی آن، مبنای مدل‌سازی است. [16] در مدل‌سازی نيازمند الگوی تخصيص هستيم. الگوی تخصيص يعنی پاسخ به اين سؤال كه چه كميّت و كيفيتی از موضوع بايد توليد، توزيع و مصرف شود تا جريانِ هدف در سيستم برقرار گردد.
مقايسه محيط مورد نظر با محيط‌ها و مسائل ديگر،توجه و حساسيت نسبت به علائمِ ضعيف و به‌ظاهر بي‌اهميت، فرض محيط‌های برتر و جديدو مقايسه با وضعيتی آرماني، پُر كردنِ چك‌ليست‌ها، طوفان فكری معكوس(در وضعيت به‌ظاهرخوب به‌دنبال مسأله‌تراشی باشيم نه راه حل)، اهميت به نظرخواهی و پيشنهادات وشكاياتِ ديگران، ايفای نقش(خود را به‌جای فرد يا محيط ديگر بگذاريم و از دريچه اوبه خود نگاه كنيم)، طرح سؤال “چه تفاوتی نسبت به قبل پديد آمده است؟”،طرح مسأله با فرد ديگر و بررسی واكنش او، تهيه نموداری از كليّه علل احتمالي(شروع از علل ساده به سوی علل پيچيده)، نوشتن مسأله به‌صورت‌های مختلف و ديدهای متفاوت،عصاره‌گيری از مسأله(ابتدا فقط اجزاء بسيار مهم آن را بنويسيد و كم‌كم گسترش دهيدتا تمام حيطه‌ها را در بر بگيرد؛ اين عمل با طرح “چراهای متوالي” و”چيست‌های متوالي” انجام مي‌گيرد يعنی بعد از هر پاسخ به يك سؤال، يك”چرا” و يك “چيست” برای همان پاسخ مطرح كنيد و دوباره پاسخ دهيد.)، نمودار “چرا_چرا” را رسم كنيد(طرح يك چرا برای اصل مسأله و فهرست كردن علل احتمالي، سپس طرح چرا برای هر يك از علل)، مسأله را با فعل ومفعولی به‌صورت مصدری بنويسيد.(مثلا: “بهينه‌سازی اطلاعات و قابليت‌های اساتيدِ معارف به‌منظور تقويت گرايشات دينی دانشجويان”). برای حركت به‌سوی حل‌مسأله و دست‌يابی به پاسخ مي‌توان از روش‌های زير استفاده كرد: هرچه را درباره مسأله مي‌دانيد بنويسيد(ظن و گمان‌ها، قرائن و شواهد، اطلاعاتپراكنده و احتمالي)، بررسی اطلاعات نوشته شده برای دست‌يابی به الگويی كه ارتباط دهنده اين اطلاعات است، مقايسه و تشبيه موضوع با نمونه‌يی كه در طبيعت وجوددارد (مثلا آسان‌سازی استخراج سنگ از معادن از مشكلات عمده معدن‌داران است، باتداعی ذهني‌يی كه بين شيوه طعمه‌خوردن ملخ و بيرون كشيدن سنگ از معدن انجام شددستگاه استخراجی با چنگك‌های مخصوصی طراحی شد)، راه‌حل‌های گذشته و ديگران تحليل شود كه چرا موفق بوده يا نبوده است؟، برشمردن صفاتِ موضوع و دسته‌بندی آنها وتغيير دادنِ يك‌به‌يك آنها با استفاده از آزمون و خطا و تحليلِ نتيجه، برشمردن موضوعات مرتبط با موضوعِ اصلی و انجام مراحلی كه در برشمردن صفات ذكر شد، رديابی مسأله تا رسيدن به سرچشمه و نقطه آغازين(مثلا: چرم/ دباغي/ حيوان/ دامداري/ زمين/…) و تغيير دادن هر يك از حلقه‌ها و بررسی اثر و نتيجه تغيير، معكوس كردنِ مسأله (متضاد مسأله را طرح كنيد و برای آن راه حل بدهيد. مثلا: مسأله اصلی دست‌يابی به شيوه بهبودِ محصول است، آن را به ضدش تبديل مي‌كنيم، صورت مسأله مي‌شود: دست‌يابی به شيوه خرابتر كردنِ محصول)، درباره مسأله و موارد مرتبط سؤال “چه مي‌شود اگر…؟” را مطرح كنيد(بررسی پيامدهای تمام احتمالات ممكن)، مسأله را يك سطح به عقب ببريد و به كلی شدن نزديك كنيد (مثلا: به‌دنبال راه كاهش پرسنل هستيم، آنرا تبديل به “راه صرفه‌جويی در نيرو” كنيم)، با كسانی كه پيشنهادات شما را دائم رد مي‌كنند جلسه داشته باشيد و از نقدهای آنها ايده بگيريد، جريان برخورد خود با مسأله و تلاش برای حل آن را به‌صورت يك داستان و سناريو بنويسيد، از نمودارها و ماتريس‌ها برای احاطه بر جوانب موضوع استفاده كنيد. [15]. برای مطالعه بيشتر به منابع زير مراجعه فرماييد: “نوآوری نظام‌يافته(TRIZ)”؛ تاليف جان ترنينكو، آلا زوسمن،بوريس زلاتين؛ ترجمه دكتر مصطفی جعفری و همكاران؛ موسسه خدمات فرهنگی رسا ۱۳۸۰؛”مقدمه‌ای بر مورد‌كاوی و مورد‌نگاری در مديريت (مباحث ويژه در مديريت)”؛ تاليف غلامرضا خاكي؛ انتشارات دانشكده مديريت دانشگاه تهران ۱۳۷۳؛ “راهنمای تحقيق”، شيخ‌عبدالحميد واسطي، انتشارات دارالعلم۱۴۲۳. [16]. ر.ك.به كندوكاوها و پنداشته‌ها (مقدمه‌ای بر روش‌های شناخت جامعه و تحقيقات اجتماعی)؛ دكتر فرامرز رفيع‌پور؛ شركت سهامی انتشار۱۳۸۰ [17]. ر.ك. به رابطه منطقی دين و علوم كاربردی، عليرضا پيروزمند، انتشارات اميركبير۱۳۷۴ [18]. ر.ك. به رابطه منطقی دين و علوم كاربردی، عليرضا پيروزمند، انتشارات اميركبير۱۳۷۴ [19]. عدل شبکه‌ای = برآیند مطلوبیت در ۵ محور: مطلوبیت جسمی، مطلوبیت فکری و روحی، مطلوبیت محیطی،‌ مطلوبیت جمعی (در مقیاس خانواده، محله، شهر،‌ کشور و بین‌الملل)،‌ مطلوبیت پایدار برچسب شناسی سیستمی سیستم مدل و مدل سازی دینی دانشنامه, روش شناسی روش شناسی علم دانشنامه, روش شناسی روش مطالعات تطبیقی
توجه: براساس جدول فوق، باید گزارش تحقیق، با محتوای نقاط اشتراک و اختلاف و علت اختلاف و آثار این اختلاف، تدوین شود. ردیف شاخص نظریه آقای خسروپناه نظریه آقای بستان نظریه آقای………….. نظریه آقای………….. نظریه آقای………….. ۱ عنوان نظریه الگوی حکمی اجتهادی اجتهاد فقهی تفسیری ۲ متن فرضیة نظریه با الگوی حکمی اجتهادی، تولید علوم انسانی رفتاری اجتماعی، دینی ممکن و معنی‌دار است. علم اجتماعی اسلام = منظومه ای معرفتی دربارۀ جهان واقع مادی در سطح تجربی و فراتجربی است ۳ موضوع فرضیه، با تعریف و قیود آن علم دینی (تعریف نشده است) با قیدِ «در حیطه علوم رفتاری اجتماعی» و با قیدِ «فرآیند کلی تولید» منظومه‌ای معرفتی درباره جهان واقع ۴ محمول فرضیه، با تعریف و قیود آن الگوی حکمی اجتهادی (تعریف: استخراج مبانی فلسفی از حکمت اسلام با ابزار عقل و استخراج شاخص‌های انسان مطلوب از گزاره‌های دین با ابزار اجتهاد و استخراج خصوصیات انسان موجود با ابزار تجربه گردآوری نظریات از متون دینی با روش استنباطی اجتهادی ۵ مسأله نظریه (به‌ حل چه مسأله‌ای می‌اندیشد؟) فرآیند اسلامی‌سازی علوم انسانی چگونه است؟ (فرآیند معرفتی،‌ فرآیند راهبردی، فرآیند مدیریتی) نا سازگاری قسمتی از نظریات علوم اجتماعی تجربی با مبانی دینی اسلامی ۶ پارادایم فرضیه (بستر معرفتی، پیش فرض ها و مبانی) پیشینه تاریخی: تلاش اسماعیل فاروقی، نقیب العطاس، جابرالعلوانی، شهید صدر ندارد مبنای هستی‌شناسانه: حکمت متعالیه نگاه از منظر دین و عقل به هستی (حکمت متعالیه) مبنای انسان‌شناسانه: انسان‌شناسی عام استخراج شده از حکمت متعالیه افرادی با قابلیت ادراک هست ها (عقل نظری) وبایدها (عقل عملی) دارای قدرت سنجش –منفعت طلب –متأثرازعوامل بیرونی دارای هویتی ثابت و واحد، جوهر مشترک و تغییرناپذیر(فطرت) دارای ابعاد تحول پذیر فراوان -قدرت انتخاب وانحراف پذیری متمایل به ساختارهای جمعی ودارای نظم مبنای معرفت‌شناسانه: مبناگروی و بداهت‌محوری مبناگرایی، شناخت واقعیت، رد نسبیت گرایی مبنای ارزش‌شناسانه: ابتناء ارزش‌ها بر هست‌های تکوینی و برهانی مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث روش‌شناسی،‌ روش تحقیق، موجه‌سازی، مطالعات تطبیقی، روش‌شناسی مطالعات دینی برچسب تحقیق شناسی شناسی مطالعات دینی مقارن تطبیقی سازی دانشنامه, روش شناسی
نكته: برای دست‌يابی به آثار و خصوصياتی كه مورد نياز است، بايد سيستمی طراحی شود كه برآيند معادلاتِ بروز خصلت‌های عناصر موجود در سيستم، معادله بروز خصلتِ مورد نيازباشد. برای دست‌يابی به اين معادلات، بايد نسبت ميان عناصر و متغيرها تحليل شود.( چه مي‌شود اگر x پديد آيد؟) مجموعه معادلات مانند سلول‌هايی هستند كه يك الگوی كلی را تشكيل می‌دهند با فراهم‌سازی سلول‌ها می‌توان مدل را ساخت[17] تصویر زیر نمونه‌ای از تعیین مواردی است که باید در مدل‌سازی تعریف شوند: نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث در مدل‌سازی نيازمند الگوی تخصيص هستيم. الگوی تخصيص يعنی پاسخ به اين سؤال كه چه كميّت و كيفيتی از موضوع بايد توليد، توزيع و مصرف شود تا جريانِ هدف در سيستم برقرار گردد. برای دست‌يابی به آثار و خصوصياتی كه مورد نياز است، بايد سيستمی طراحی شود كه برآيند معادلاتِ بروز خصلت‌های عناصر موجود در سيستم، معادله بروز خصلتِ مورد نياز باشد. برای دست‌يابی به اين معادلات، بايد نسبت ميان عناصر و متغيرها تحليل شود.( چه مي‌شود اگر x پديد آيد؟) مجموعه معادلات مانند سلول‌هايی هستند كه يك الگوی كلی را تشكيل مي‌دهند با فراهم‌سازی سلول‌ها می‌توان مدل را ساخت[18] « علم دینی » به دنبال کشف راه‌حل‌های دین برای مسائل انسان است؛ کشف توصیف‌ها،‌ تبیین‌ها، تفسیرها و توصیه‌های دین در حرکت‌های انسان در این هستی به‌طوری که برآيندش « عدل شبکه‌ای » [19]و حرکت به سوی «بی‌نهایت الهی» باشد. دست‌یابی به برآیندها،‌ نیازمند مدل‌سازی است. نمونه‌ای از این مدل‌سازی در پروژه تحقیقاتی « نان در اسلام » به انجام رسیده است. (انتقال به فایل نان در اسلام) + (انتقال به اسلاید نان در اسلام) مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث روش‌شناسی،‌ رویکرد سیستمی، طراحی مدل و مدل‌سازی، علم دینی پی نوشت ها: [1]. جهت مطالعه و بررسی بيشتر مي‌توانيد به منابع زير مراجعه فرماييد: (مجموعه مقالات)مباحثی در مهندسی اجتماع؛ دكتر ابوالفضل صادقپور؛ نشر مركز آموزش مديريت دولتي۱۳۷۵ جامعه‌سازی قرآني(مجموعه مقالات)؛ محمدرضا حكيمي؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامي۱۳۸۰ مديريت تغيير؛ فيليپ سادلر؛ ترجمه غلامرضا اسماعيلي؛ نشر مير۱۳۸۰ [2]. نهج‌البلاغه صبحي‌صالح صفحه ۴۲۶ [3] . برای بررسی بيشتربه منابع زير مراجعه فرماييد: پويايی سيستم‌ها؛دكترمحمدرضا حميدي‌زاده؛ نشر افق‌اميد۱۳۷۹ تجزيه و تحليل و طراحی سيستم؛ دكتر علی رضائيان؛ انتشارات سمت۱۳۸۰ [4]. در دائره‌المعارف اينكارتا اين‌گونه آمده است: Model is a copy of an object, especially one made on a smaller scalethan the original. دردائره‌المعارف بريتانيكا اين‌گونه آمده است: A model is a simplified representation of the real world and, assuch, includes only those variables relevant to the problem at hand. [5]. ر.ك. به پويايی سيستم‌ها، دكتر حميدي‌‍زاده، انتشارات دانشگاه شهيدبهشتي۱۳۷۹ [6]. در تحليل‌ها حتما بايد گره‌ها كه نقاط اصلی و محرك‌های موجود هستند تعيين شده و وزنِ هر يك از آنها محاسبه شود. [7]. مقاله “نگرش سيستمی در طراحی و ساخت موشك”، مهندس محمدهاشمصدرايي، ماهنامه صنايع هوايي، فروردين۱۳۸۰ [8]. مفاهيم زير مربوط به عوامل توصيف‌كننده سيستم هستند: باز و بسته،ارگانيسمی و غيرارگانيسمي، كلی و جزيي، حالت، همپاياني، حد و مرز، محيط، زمينه وحوزه، تعامل، اولويت و ترتيب، جدايي، تمركز، رهبري. [9]. مفاهيم زير مربوط به عوامل تنظيم و نگهداری سيستم هستند: پايداري، پايايي،تعادل، بازخورد، تغيير، نظم‌جويي، كنترل، تعمير و بازتوليد، ارتباط. [10]. مفاهيم زير مربوط به عوامل پويايی و تغيير سيستم هستند: سازگاري، برگشت‌پذيري،يادگيري، رشد، غايت‌گرايي، هدف، پويايی و ديناميك [11]. مفاهيم زير مربوط به عوامل افت و ركود سيستم هستند: فشار، اغتشاش، هنجار،افت، خرابي. [12]. مقاله” آنچه بايد طراحان آموزشی درباره نظريه عمومی سيستم‌هابدانند”، ديويد ساليباري، ترجمه توحيد ميامي، نشريه رشد تكنولوژی آموزشي،شماره ۱۰۸ [13]. مقاله “موفقيت در سيستم‌ها، طرح سؤالات اساسی و خطوط برنامه‌ريزي”،ترجمه حميدرضا نوربخش، نشريه فولاد، شماره ۱۵ [14]. برای حركت صحيح و جامع در مراحلِ مدل‌سازی بايد از تكنيك‌های حل‌مسأله استفاده كرد. توصيفی اجمالی از تكنيك‌های حل‌مسأله كه از كتاب “۱۰۱تكنيك حل‌ خلاق مسأله”، جيمز هيگينز، ترجمه دكتر محمود احمدپورداريانی اخذشده است را در زير ملاحظه فرماييد: برای تحليل محيط و شناسايی مسأله مي‌توان از روش‌های زير استفاده كرد: