eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.1هزار عکس
8.2هزار ویدیو
721 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
توافق نامه‌های زودهنگام مرزی: شکل گیری دولت سعودی •﴿﴿قسمت دوم﴾﴾• 📍توافق‌نامه یا ؛ «گروگان رژیم» نخستین توافق‌نامه‌ای که با امضا کرد، توافقی بنیادین است که نهاد سیاسی عربستان را با هدف حفاظت از خود، به یک قدرت بین‌المللی پیوند داد. می‌توان گفت که توافق‌نامه یا در واقع تفکر و اصل حمایت را نهادینه ساخت و در این راستا منافع حیاتی خود را در مرحله نخست به و در مرحله بعد به گره زد. اين توافق‌نامه در تاریخ 26 دسامبر 1915 میان عبدالعزیز و انگلیس امضا شد که بندهایی با اهمیت ویژه و بسیار مهم دارد و نخستین توافق‌نامه‌ای است که عبدالعزیز با یک قدرت خارجی امضا می‌کند که پس از موفقیت در سیطره بر و صورت گرفت و برای نخستین بار با یک را پایه‌گذاری کرد. نیروهای عبدالعزیز در مسیر اشغال در سال 1902 در واحه واقع در منطقه به هم پیوستند. وی در این منطقه با نماینده رسمی انگلیس در خلیج دیدار کرد و پیرامون توافق‌نامه میان عبدالعزیز و دولت انگلیس با یکدیگر گفت‌وگو کردند. این گفت‌وگوها در 26 دسامبر 1915 با امضای توافق‌نامه‌ای معروف به توافق‌نامه «قطیف» یا «دارین» به پایان رسید. این توافق‌نامه با مقدمه مهمی آغاز می‌شود. ▪️نخستین مطلب قابل توجه اين است که توافق‌‌نامه میان دو کشور امضا نشده است؛ بلکه میان و به امضا رسیده است. ▪️در مقدمه توافق آمده است: «از یک سو دولت انگلیس و از سوی دیگر عبدالعزیزبن عبدالرحمن الفیصل آل‌‌سعود» حاکم ، ، ، و شهرها و مناطق تابع آن، به نمایندگی از خود، وارثان، جانشینان و قبایل آن تمایل دارند تا روابط دوستانه و طولانی میان دو طرف را با هدف تثبیت منافع خود تحکیم و تقویت کنند. دولت انگلیس سرهنگ دوم «سِرپرسی کاکس» نماینده رسمی این کشور در خلیج فارس را به عنوان نماینده خود برای امضای توافق‌نامه با عبدالعزیز بن عبدالرحمن الفیصل آل‌‌‌سعود تعیین کرد». این بدین معنا بود که و وی بر مناطق تحت سیطره‌اش را به می‌شناسد و با هر طرف دیگر را می‌کند. در بند نخست این توافق‌نامه آمده است: «دولت انگلیس اذعان و تأکید دارد که نجد، احساء، قطیف، الجبیل و توابع آن، مناطقی که در مورد آن بحث و بررسی صورت خواهد گرفت و در آینده کشورهای آن مشخص خواهد شد و به ، همه سرزمین آل‌‌سعود و نیاکان او محسوب می‌شود». در ادامه این بند، انگلیس را به عنوان و _قبایل به رسمیت می‌شناسد و و وی را او میداند تا وی و حاکمان بعدی بتوانند فرد پس از خود (پسر یا برادر بعد از خود) را به عنوان حاکم معرفی کنند. نکته قابل‌توجه در این‌جا آن است که به دولت عربستان به با است. تمام حاکمان پس از عبدالعزیز باید به این نکته پایبند باشند و این حاکم به هیچ‌‌‌وجه به‌‌ویژه در مسائل مربوط به این توافق‌نامه نباید با دولت انگلیس باشد. ▪️برای فهم اهمیت این بند، تمثيلی غنی دارد. در این داستان تمثيلی، خادمی به نام با یک کشتی چوبی و بادبانی موسوم به برای یک فرد سرمایه گذار به نام مروارید صید می‌کرد. روزی از کار کردن به عنوان خدمت‌گزار خسته شد و از ارباب خود خواست تا یکی از کشتی‌ها را به او ببخشد. ارباب پذيرفت و در سند مالکیت این عبارت را درج کرد: «این بانوش را به خادم خود جوهر بخشیدم»؛ ولی در پایان سند نوشت: «جوهر و بانوش هر دو از آن من است». ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
توافق نامه‌های زودهنگام مرزی: شکل گیری دولت سعودی •﴿﴿قسمت سوم﴾﴾• خوشحالی نیز مانند خوشحالی است. وی از این‌که به عنوان یک ، او را در منطقه به شناخت، به خود می‌باليد؛ ولی این اذعان از و عمل است؛ زیرا تمام امور بر اساس تنظیم می‌شود. در ادامه، بندهایی که بر این حقیقت تأکید دارد و بلکه از ابعاد دیگر و مهمتری پرده برمی‌دارد، را بازگو می‌کنيم. ♦️در بند دوم توافق‌نامه، بر تأکید شده است که سایر بندها را به اختصار توضیح می‌دهد. این بند میان و را طرح‌ریزی می‌کند. این بند تصریح می‌کند: ♦«اگر یکی از کشورهای خارجی بدون صلاحدید دولت انگلیس و بدون این‌که به این کشور فرصت دهد تا با ابن‌‌سعود گفت‌وگو کرده و مسئله را حل کند، به اراضی سرزمینی وابسته به وی (ابن‌‌سعود) و جانشینان وی حمله کند، در این صورت دولت انگلیس پس از رایزنی با ابن‌‌سعود به اندازه و شکلی که آن را برای حفاظت از کشور و منافع وی مؤثر می‌‌داند، او را یاری خواهد کرد. نکته این است که و به این دولت، در واقع به شمرده می‌شود و این کشور است که به حمایت از آن برمی‌خیزد. ♦️در بندهای بعدی از ارتباط میان انگلیس و ابن‌‌سعود فاش می‌شود. در بند سوم آشکارا به از چنين تصریح می‌کند: «بن‌‌سعود موافقت دارد و تعهد می‌دهد که از نامه‌نگاری یا ورود به توافق‌نامه یا امضای پیمانی با هر ملت یا دولت خارجی بپرهيزد. علاوه بر این، در صورت هرگونه کوشش از سوی هر کشور دیگری مبنی بر مداخله در سرزمین‌هایی که قبلا گفته شد، مراتب را به نمایندگان رسمی سیاسی دولت انگلیس گزارش کند». مورد اعتماد در مناطق تحت سیطره خویش نيست؛ بلکه نماينده‌ای است که خواسته‌های بیشتری از او دارد، تا جایی که باید هر نوع کوشش از سوی هر قدرت بین‌المللی رقیب انگلیس مبنی بر مداخله در دیگر سرزمین‌ها را به این کشور ابلاغ کند؛ چه مناطق تحت سیطره خویش و چه مناطق دیگر . ♦️در بند چهارم، در مناطق تحت سیطره‌اش به صورت آشکار نقض می‌‌شود؛ لذا بدون موافقت دولت انگلیس که با طرفی دیگر توافق نامه‌ای امضا کند. به موجب این بند، بن‌‌سعود متعهد می‌شود که حتی بخشی از مناطق مذکور را •نه تسلیم کند •نه بفروشد •نه رهن و اجاره بدهد •نه از آن عقب‌نشینی کند •و نه بدون رضایت دولت انگلیس امتیازی از آن را به کشوری خارجی بدهد. و در ، بدون استثنا باید با این کشور کند؛ مگر در موردی که به منافع ویژه آن آسیب نزند. در این صورت، غیرممکن است که حکومت بن‌‌سعود را حکومتی مستقل و برخوردار از حاکمیت دانست. این حکومت از تحت‌‌الحمایگی صرف انگلیس فراتر نمی‌رود و همان‌‌‌طور که در بندهای بعدی آمده است: بن‌‌سعود تنها نماینده‌ای است که در جهت منافع این کشور فعالیت می‌کرد. ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
توافق نامه‌های زودهنگام مرزی: شکل گیری دولت سعودی •﴿﴿قسمت پنجم﴾﴾• 📍توافق‌‌نامه ؛ و توافق‌نامه ماجرايی جنجالی دارد. به موجب این توافق‌نامه، مرزهای دولت را ترسیم کرد. این توافق‌نامه در ادامه و بعنوان توافق‌نامه تنظيم شد و در 2 دسامبر 1922 میان با حضور عبدالعزیز، وزیر راه و ترابری بعنوان ، پادشاه عراق و نماینده سیاسی در بعنوان نماینده این کشور به امضا رسید. طراح این توافق‌نامه بود و در نشست‌های قبل از امضای آن، نقش میانجی را داشت. به موجب این توافق‌نامه، مرزهای با کشور و مشخص شد. بحث و بررسی‌های قبل از امضای این توافق‌نامه، در فضایی پر از تنش صورت گرفت و هر طرف سقف مطالبات خود را بالا برد. عبدالعزیز خواستار تمام مناطق از تا رود ، ساحل راست فرات تا و ثابت بود؛. ولی عراق می‌خواست مرزهای آن در 12 مایلی تعیین شود. بدنبال فشارهای کاکس، از مطالبه قبایل که در نزدیکی سکونت داشتند، دست کشید؛ ولی همچنان بر مطالبه قبایل دیگر اصرار داشت. گفت‌وگوها 5 روز به طول انجامید. طرف عراقی خواستار مرزهایی بود که در 200 مایلی ترسیم شود؛ حال آن‌که بن عبدالرحمن آل‌‌سعود می‌خواست مرزها به جای این‌که با مشخص شود، بر اساس هر طرف تعیین گردد. در جلد اول کتاب خود با عنوان « و آن» (چاپ: 1990، دار صحاری، ص 280- 283) می‌گوید: « به دنبال امری بود. او می‌خواست در این نشست مرزهای قبیله‌ای ترسیم شود، نه خط داوری‌ای که بر اساس دسته بندی قبایل بر روی نقشه ترسیم می‌شود. وی معتقد بود که باید مرزهای او تا فرات امتداد داشته باشد. وقتی کاکس اشاره کرد که این ادعا عجیب است و نمی‌توان آن را اجرا کرد، ابن‌‌سعود از قبیله «ظفیر» دست کشید». دیکسون وقایع جلسه‌ای که با کاکس و ابن‌‌سعود داشت را نقل می‌کند: «در نشستی ویژه که فقط کاکس، ابن‌‌‌سعود و من حضور داشتیم، کاکس خشمگين شد و پیشنهاد بن‌‌سعود مبنی بر ترسیم مرزهای قبیله‌ای را رفتار و توصیف کرد. کاکس زبان عربی را به خوبی نمی‌دانست؛ لذا من سخنان او را ترجمه کردم. برای من شگفت‌‌آور بود که ببینم نمایند عالی‌رتبه دولت فخیمه ، پادشاه نجد را به عنوان یک توبیخ می‌کند. او با به وی گفت: «خودم شخصا مرزها را بدون در نظر گرفتن هیچ ملاکی ترسیم خواهم کرد». دیکسون واکنش ابن‌‌سعود را توصیف می‌کند و می‌گوید: « ؛ ابراز محبت می‌کرد و با عجز و لابه گفت: « جای و مرا دارد. او بود که ، به رساند و اگر دستور بدهد، من آماده‌ام که از نیمی از کشورم و بلکه از تمام آن دست بکشم». دیکسون یادآور می‌شود که در مذاکرات نداشت و کار را به کاکس واگذار کرد تا مشکل مرزها را حل کند. سپس می‌گوید: «در جلسه عمومی این نشست، کاکس خودکاری قرمز برداشت و با دقت بسیار بر روی نقشه خطی را به عنوان مرز ترسیم کرد؛ مرزهایی که از فارس تا در نزدیکی امتداد می‌یافت و برای جلب رضایت ابن‌‌سعود، بی‌رحمانه را تقریبا از خود و این اراضی را به ملحق کرد؛ با این استدلال که سیطره بر نسبت به قلمرو آن، در روزی که توافق‌نامه ـ امضا شد، کاهش یافته است». دیکسون بعدها دیداری شگفت‌انگیز را یادآور می‌شود و میگوید: «ابن‌‌‌سعود می‌خواست تا به تنهایی با کاکس دیدار کند. اما کاکس مرا نیز به همراه خود برد. ابن‌‌سعود را دیدیم که مضطرب در میان چادر ایستاده است. او با صدایی ناراحت خطاب به کاکس گفت: دوست من! از نیمی از کشور محروم کردی. بهتر است که تمام آن را بگیری و مرا رها کنی تا به تبعید بروم! این مرد تنومند ایستاده و به شدت ناراحت بود. او به مرز انفجار رسید و شروع به گریه کرد. کاکس بسیار متأثرشد. دست بن‌‌سعود را گرفت. او نیز شروع به گریه کرد. اشک برگونه‌‌های او جاری بود. در آن لحظه جز ما سه نفر کس دیگری حضور نداشت». دیکسون تأکید میکند که من هرچه ديدم را با رعایت امانت کامل ذکر میکنم. سپس می‌‌گوید: «این طوفان احساسات دیری نپایید و کاکس که همچنان دست ابن‌‌سعود را در دست داشت گفت: دوست من! احساسات واقعی تو را می‌فهمم؛ به همین دلیل دوسوم کویت را به تو بخشیدم. نمیدانم که ابن‌‌صباح چه واکنشی خواهد داشت». ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist