توافق نامههای زودهنگام مرزی: شکل گیری دولت سعودی •﴿﴿قسمت چهارم﴾﴾•
در بند پنجم، بنسعود متعهد میشود که در #مناطق تحت #سیطره_خود، #اجازه_رفتوآمد_آزادانه را #بدهد و #امنیت_حجاج مناطق تحت #سیطره_انگلیس را فراهم سازد.
در بند ششم، به یک مطلب بیسابقه اشاره میشود. معمولا وقتی سخن از ارتباط میان عبدالعزیز و انگلیس به میان میآید، به تاریخی استناد میشود که وی تصمیم گرفت تا #ریاض را #بازپس_بگیرد و در سال 1902 برای سرنگونی دولت #ابنالرشید حملهای نظامی سازماندهی کرد. حال آنکه در تاریخ اشارهای به ارتباط نیاکان عبدالعزیز با انگلیس نشده است.
در بند ششم آشکارا به #تعهدات_سابق اشاره میشود؛ تعهداتی که نیاکان عبدالعزیز مبنی بر #عدم_تجاوز به تمام مناطق #تحت_حمایت_انگلیس دادهاند. در این بند تصریح شده است: «بنسعود همانند نیاکان خود #متعهد میشود که از #تجاوز به سرزمینهای #کویت #بحرین #شیخنشین #قطر و #سواحل_عمان که تحت حمایت دولت انگلیس قرار دارند و با این کشور روابطی دیرینه دارند، #بپرهیزد و در #امورات آن #مداخله_نکند ».
📍توافقنامه #محمّره؛ #چتر_انگلیس
توافقنامه #محمّره» در 5 مه 1922 میان حاکم #نَجد و #توابع_آن با #کشور_عراق منعقد شد. این توافقنامه مقدماتی، نقشه منطقه را بر اساس توافقنامه #سایکس_پیکو در سال 1916 ترسیم میکرد.
هدف از این توافقنامه آن است که در روابط میان کشورهای تحت سیطره انگلیس #یک_اصل را تثبیت کند. این امر در مقدمه توافقنامه ْآشکار است: «باتوجه به لزوم وجود روابط دوستانه و ایجاد روابط حسنه میان دو دولت عراق و نجد ...». این هدف، تنها زمانی محقق میشود که مسئله #مرزها در میان دو طرف حل و فصل گردد؛ البته «سِرپرسی کاکس» نماینده عالیرتبه انگلیس نیز بر این امر نظارت داشت و توافق نامهای با بندهای مشخص به امضا رساند.
#رویکرد_عبدالعزیز نسبت به مرزها مبتنی بر #اصول_قبیلهای بود که #کاکس نهتنها آن را #رد کرد، بلکه آن را #رفتاری_بچهگانه خواند و از او خواست تا از این تفکر دست بکشد؛ لذا پاراگراف #الف ماده نخست توافقنامه تصریح میکند که قبایل #منتفک، #ظفیر و #العمارات به دولت #عراق واگذار میشوند. دو دولت عراق و نجد نیز به صورت متقابل متعهد میگردند که از حملات قبایل خود علیه دیگری جلوگيری کنند و هر دو موظفند تا قبایل خود را #تأدیب کنند. چنانچه شرایط برای تأدیب مساعد نبود، این دو دولت برای اتخاذ تدابیر مشترک بر اساس روابط حسنه میان دو طرف مذاکره خواهند کرد.
پاراگراف #ب بند نخست این مطلب را توضیح میداد. اعتراض عبدالعزیز به مرزهای موردنظر نماینده دولت عراق باعث شد تا یک تبصره به پاراگراف «الف» اضافه شود: #عشایر_شمر_نجد باید به نجد واگذار شوند؛ چاهها و اراضیای که از قدیم، عشایر عراق از آن استفاده میکردند، برای عراق است و چاهها و اراضیای که از قدیم قبيله شمر از آن استفاده میکردند، متعلق به نجد است. برای تعیین این چاهها و اراضی و تعیین مرزها، توافقی صورت گرفت تا کمیتهای متشکل از کارشناسان تشکیل شود.
از هر دولت دو نفر تحت ریاست یکی از سیاستمداران انگلیس که از سوی نماینده عالیرتبه انتخاب میشد، در این کمیته حضور داشتند. #کمیته در #بغداد تشکیل جلسه میداد؛ مرزهای قطعی را تعیین میکردند و دو طرف #بدون_اعتراض آن را میپذیرفتند.
در ماده سوم هر کدام از دو طرف #عراق و #نجد متعهد میشدند که #امنیت_مسیر_حج و #حجاج_محترم را تا زمانی که در مرزهای آنان قرار دارند، تأمین کنند. این ماده به تعهد سابق میان عبدالعزیز و دولت انگلیس اشاره دارد. به موجب ماده پنجم توافقنامه #دارین/ #قطیف که قبلا گفته شد، باید امنیت مسیر حج و سلامت حجاج تأمین میشد. پاراگراف الف، ب، ج از ماده سوم به روابط تجاری و فرایند سازماندهی راههای زمینی تجارت میپردازد.
در ماده چهارم توافقنامه درباره #جابهجایی_مسافران میان دو کشور توافقی صورت گرفت که بنا بر آن، شهروندان هر دو کشور باید #مدارک_سفر را به همراه داشته باشند.
در ماده پنجم دو طرف موافقت کردند که هر کدام از قبایل عراق یا نَجد که تصمیم به #اقامت_اجباری در اراضی طرف مقابل داشته باشد، باید #مالیات وضع شده را #بپردازد.
در ماده ششم نکته مهمی است که میگوید: «در صورتی که میان هرکدام از دو طرف عراق یا نجد و دولت انگلیس دشمنی ایجاد شود، این توافقنامه #محمّره خودبهخود #فسخ میشود. نخستین معنای این بند آن است که این توافقنامه در اصل برای #ساماندهی روابط میان کشورهای #بدون_حاکمیت و #رژیمهای_وابسته به #امپراتوریبریتانیا تنظيم شده و نماینده پادشاه نجد و عراق و #بوردیلا نماینده پادشاه انگلیس بر این اساس آن را امضا کردهاند.
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
توافق نامههای زودهنگام مرزی: شکل گیری دولت سعودی •﴿﴿قسمت پنجم﴾﴾•
📍توافقنامه #العقیر؛ #مرزهای_انگلیس و #عربستان
توافقنامه #العقیر ماجرايی جنجالی دارد. به موجب این توافقنامه، #نماینده_انگلیس مرزهای دولت #عبدالعزیز را ترسیم کرد. این توافقنامه در ادامه و بعنوان #پیوست توافقنامه #محمره تنظيم شد و در 2 دسامبر 1922 میان #پادشاهی_نَجد با حضور عبدالعزیز، #صبیح_بک وزیر راه و ترابری بعنوان #نماینده_فیصل_اول، پادشاه عراق و #جان_مور نماینده سیاسی #انگلیس در #کویت بعنوان نماینده این کشور به امضا رسید. #سِرپرسیکاکس طراح این توافقنامه بود و در نشستهای قبل از امضای آن، نقش میانجی را داشت. به موجب این توافقنامه، مرزهای #پادشاهی_شمالی_نجد با کشور #عراق و #کویت مشخص شد. بحث و بررسیهای قبل از امضای این توافقنامه، در فضایی پر از تنش صورت گرفت و هر طرف سقف مطالبات خود را بالا برد.
عبدالعزیز خواستار تمام مناطق #شمالی_عشایری از #حلب تا رود #عاضی، ساحل راست فرات تا #بصره و #مرزهای ثابت #قبیلهای بود؛. ولی عراق میخواست مرزهای آن در 12 مایلی #ریاض تعیین شود. بدنبال فشارهای کاکس، #بنسعود از مطالبه قبایل #ظفیر که در نزدیکی #فرات سکونت داشتند، دست کشید؛ ولی همچنان بر مطالبه قبایل دیگر اصرار داشت.
گفتوگوها 5 روز به طول انجامید. طرف عراقی خواستار مرزهایی بود که در 200 مایلی #جنوب_فرات ترسیم شود؛ حال آنکه #عبدالعزیز بن عبدالرحمن آلسعود میخواست مرزها به جای اینکه با #ترسیم_نقشه مشخص شود، بر اساس #محل_سکونت_قبایل_حامی هر طرف تعیین گردد.
#دیکسون در جلد اول کتاب خود با عنوان « #کویت و #همسایگان آن» (چاپ: 1990، دار صحاری، ص 280- 283) میگوید: « #بنسعود به دنبال امری #غیرممکن بود. او میخواست در این نشست مرزهای قبیلهای ترسیم شود، نه خط داوریای که بر اساس دسته بندی قبایل بر روی نقشه ترسیم میشود. وی معتقد بود که باید مرزهای او تا فرات امتداد داشته باشد. وقتی کاکس اشاره کرد که این ادعا عجیب است و نمیتوان آن را اجرا کرد، ابنسعود از قبیله «ظفیر» دست کشید».
دیکسون وقایع جلسهای که با کاکس و ابنسعود داشت را نقل میکند: «در نشستی ویژه که فقط کاکس، ابنسعود و من حضور داشتیم، کاکس خشمگين شد و پیشنهاد بنسعود مبنی بر ترسیم مرزهای قبیلهای را رفتار و #ایدهای_کودکانه توصیف کرد. کاکس زبان عربی را به خوبی نمیدانست؛ لذا من سخنان او را ترجمه کردم. برای من شگفتآور بود که ببینم نمایند عالیرتبه دولت فخیمه #انگلیس، پادشاه نجد را به عنوان یک #دانشآموز_گستاخ توبیخ میکند. او با #لحنی_قاطعانه به وی گفت: «خودم شخصا مرزها را بدون در نظر گرفتن هیچ ملاکی ترسیم خواهم کرد».
دیکسون واکنش ابنسعود را توصیف میکند و میگوید: « #ابنسعود_از_درون_فروپاشید؛ ابراز محبت میکرد و با عجز و لابه گفت: « #کاکس جای #پدر و #مادر مرا دارد. او بود که #مرا_از_هیچ، به #جایگاه_کنونی رساند و اگر دستور بدهد، من آمادهام که از نیمی از کشورم و بلکه از تمام آن دست بکشم».
دیکسون یادآور میشود که #ابنسعود در مذاکرات #نقشی نداشت و کار را به کاکس واگذار کرد تا مشکل مرزها را حل کند. سپس میگوید: «در جلسه عمومی این نشست، کاکس خودکاری قرمز برداشت و با دقت بسیار بر روی نقشه #شبهجزیره_عربستان خطی را به عنوان مرز ترسیم کرد؛ مرزهایی که از #خلیج فارس تا #جبل_عنیزان در نزدیکی #مرزهای_شرقی_اردن امتداد مییافت و برای جلب رضایت ابنسعود، بیرحمانه #کویت را تقریبا از #دو_سوم_اراضی خود #محروم_میکرد و این اراضی را به #نجد ملحق کرد؛ با این استدلال که سیطره #ابنصباح بر #صحرا نسبت به قلمرو آن، در روزی که توافقنامه #انگلیس ـ #ترکیه امضا شد، کاهش یافته است».
دیکسون بعدها دیداری شگفتانگیز را یادآور میشود و میگوید: «ابنسعود میخواست تا به تنهایی با کاکس دیدار کند. اما کاکس مرا نیز به همراه خود برد. ابنسعود را دیدیم که مضطرب در میان چادر ایستاده است. او با صدایی ناراحت خطاب به کاکس گفت: دوست من! #مرا از نیمی از کشور محروم کردی. بهتر است که تمام آن را بگیری و مرا رها کنی تا به تبعید بروم! این مرد تنومند ایستاده و به شدت ناراحت بود. او به مرز انفجار رسید و شروع به گریه کرد. کاکس بسیار متأثرشد. دست بنسعود را گرفت. او نیز شروع به گریه کرد. اشک برگونههای او جاری بود. در آن لحظه جز ما سه نفر کس دیگری حضور نداشت».
دیکسون تأکید میکند که من هرچه ديدم را با رعایت امانت کامل ذکر میکنم. سپس میگوید: «این طوفان احساسات دیری نپایید و کاکس که همچنان دست ابنسعود را در دست داشت گفت: دوست من! احساسات واقعی تو را میفهمم؛ به همین دلیل دوسوم کویت را به تو بخشیدم. نمیدانم که ابنصباح چه واکنشی خواهد داشت».
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist