eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
764 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
توافق نامه‌های زودهنگام مرزی: شکل گیری دولت سعودی •﴿﴿قسمت چهارم﴾﴾• در بند پنجم، بن‌‌سعود متعهد می‌شود که در تحت ، را و مناطق تحت را فراهم سازد. در بند ششم، به یک مطلب بی‌سابقه اشاره می‌شود. معمولا وقتی سخن از ارتباط میان عبدالعزیز و انگلیس به میان می‌آید، به تاریخی استناد می‌شود که وی تصمیم گرفت تا را و در سال 1902 برای سرنگونی دولت حمله‌ای نظامی سازماندهی کرد. حال آن‌که در تاریخ اشاره‌ای به ارتباط نیاکان عبدالعزیز با انگلیس نشده است. در بند ششم آشکارا به اشاره می‌شود؛ تعهداتی که نیاکان عبدالعزیز مبنی بر به تمام مناطق داده‌اند. در این بند تصریح شده است: «بن‌‌سعود همانند نیاکان خود می‌شود که از به سرزمین‌های و که تحت حمایت دولت انگلیس قرار دارند و با این کشور روابطی دیرینه دارند، و در آن ». 📍توافق‌نامه ؛ توافق‌نامه » در 5 مه 1922 میان حاکم و با منعقد شد. این توافق‌نامه مقدماتی، نقشه منطقه را بر اساس توافق‌نامه در سال 1916 ترسیم می‌کرد. هدف از این توافق‌نامه آن است که در روابط میان کشورهای تحت سیطره انگلیس را تثبیت کند. این امر در مقدمه توافق‌نامه ْآشکار است: «باتوجه به لزوم وجود روابط دوستانه و ایجاد روابط حسنه میان دو دولت عراق و نجد ...». این هدف، تنها زمانی محقق می‌شود که مسئله در میان دو طرف حل و فصل گردد؛ البته «سِرپرسی کاکس» نماینده عالی‌رتبه انگلیس نیز بر این امر نظارت داشت و توافق نامه‌ای با بندهای مشخص به امضا رساند. نسبت به مرزها مبتنی بر بود که نه‌‌تنها آن را کرد، بلکه آن را خواند و از او خواست تا از این تفکر دست بکشد؛ لذا پاراگراف ماده نخست توافق‌نامه تصریح می‌کند که قبایل ، و به دولت واگذار می‌شوند. دو دولت عراق و نجد نیز به صورت متقابل متعهد می‌گردند که از حملات قبایل خود علیه دیگری جلوگيری کنند و هر دو موظفند تا قبایل خود را کنند. چنانچه شرایط برای تأدیب مساعد نبود، این دو دولت برای اتخاذ تدابیر مشترک بر اساس روابط حسنه میان دو طرف مذاکره خواهند کرد. پاراگراف #ب بند نخست این مطلب را توضیح می‌داد. اعتراض عبدالعزیز به مرزهای موردنظر نماینده دولت عراق باعث شد تا یک تبصره به پاراگراف «الف» اضافه شود: باید به نجد واگذار شوند؛ چاه‌ها و اراضی‌ای که از قدیم، عشایر عراق از آن استفاده می‌‌کردند، برای عراق است و چاه‌ها و اراضی‌ای که از قدیم قبيله شمر از آن استفاده می‌‌کردند، متعلق به نجد است. برای تعیین این چاه‌ها و اراضی و تعیین مرزها، توافقی صورت گرفت تا کمیته‌ای متشکل از کارشناسان تشکیل شود. از هر دولت دو نفر تحت ریاست یکی از سیاستمداران انگلیس که از سوی نماینده عالی‌رتبه انتخاب می‌شد، در این کمیته حضور داشتند. در تشکیل جلسه می‌داد؛ مرزهای قطعی را تعیین می‌کردند و دو طرف آن را می‌پذیرفتند. در ماده سوم هر کدام از دو طرف و متعهد می‌شدند که و را تا زمانی که در مرزهای آنان قرار دارند، تأمین کنند. این ماده به تعهد سابق میان عبدالعزیز و دولت انگلیس اشاره دارد. به موجب ماده پنجم توافق‌نامه / که قبلا گفته شد، باید امنیت مسیر حج و سلامت حجاج تأمین می‌شد. پاراگراف الف، ب، ج از ماده سوم به روابط تجاری و فرایند سازماندهی راه‌های زمینی تجارت می‌پردازد. در ماده چهارم توافق‌نامه درباره میان دو کشور توافقی صورت گرفت که بنا بر آن، شهروندان هر دو کشور باید را به همراه داشته باشند. در ماده پنجم دو طرف موافقت کردند که هر کدام از قبایل عراق یا نَجد که تصمیم به در اراضی طرف مقابل داشته باشد، باید وضع شده را . در ماده ششم نکته مهمی است که می‌گوید: «در صورتی که میان هرکدام از دو طرف عراق یا نجد و دولت انگلیس دشمنی ایجاد شود، این توافق‌نامه خود‌‌به‌‌خود می‌‌شود. نخستین معنای این بند آن است که این توافق‌نامه در اصل برای روابط میان کشورهای و به تنظيم شده و نماینده پادشاه نجد و عراق و نماینده پادشاه انگلیس بر این اساس آن را امضا کرده‌اند. ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
توافق نامه‌های زودهنگام مرزی: شکل گیری دولت سعودی •﴿﴿قسمت پنجم﴾﴾• 📍توافق‌‌نامه ؛ و توافق‌نامه ماجرايی جنجالی دارد. به موجب این توافق‌نامه، مرزهای دولت را ترسیم کرد. این توافق‌نامه در ادامه و بعنوان توافق‌نامه تنظيم شد و در 2 دسامبر 1922 میان با حضور عبدالعزیز، وزیر راه و ترابری بعنوان ، پادشاه عراق و نماینده سیاسی در بعنوان نماینده این کشور به امضا رسید. طراح این توافق‌نامه بود و در نشست‌های قبل از امضای آن، نقش میانجی را داشت. به موجب این توافق‌نامه، مرزهای با کشور و مشخص شد. بحث و بررسی‌های قبل از امضای این توافق‌نامه، در فضایی پر از تنش صورت گرفت و هر طرف سقف مطالبات خود را بالا برد. عبدالعزیز خواستار تمام مناطق از تا رود ، ساحل راست فرات تا و ثابت بود؛. ولی عراق می‌خواست مرزهای آن در 12 مایلی تعیین شود. بدنبال فشارهای کاکس، از مطالبه قبایل که در نزدیکی سکونت داشتند، دست کشید؛ ولی همچنان بر مطالبه قبایل دیگر اصرار داشت. گفت‌وگوها 5 روز به طول انجامید. طرف عراقی خواستار مرزهایی بود که در 200 مایلی ترسیم شود؛ حال آن‌که بن عبدالرحمن آل‌‌سعود می‌خواست مرزها به جای این‌که با مشخص شود، بر اساس هر طرف تعیین گردد. در جلد اول کتاب خود با عنوان « و آن» (چاپ: 1990، دار صحاری، ص 280- 283) می‌گوید: « به دنبال امری بود. او می‌خواست در این نشست مرزهای قبیله‌ای ترسیم شود، نه خط داوری‌ای که بر اساس دسته بندی قبایل بر روی نقشه ترسیم می‌شود. وی معتقد بود که باید مرزهای او تا فرات امتداد داشته باشد. وقتی کاکس اشاره کرد که این ادعا عجیب است و نمی‌توان آن را اجرا کرد، ابن‌‌سعود از قبیله «ظفیر» دست کشید». دیکسون وقایع جلسه‌ای که با کاکس و ابن‌‌سعود داشت را نقل می‌کند: «در نشستی ویژه که فقط کاکس، ابن‌‌‌سعود و من حضور داشتیم، کاکس خشمگين شد و پیشنهاد بن‌‌سعود مبنی بر ترسیم مرزهای قبیله‌ای را رفتار و توصیف کرد. کاکس زبان عربی را به خوبی نمی‌دانست؛ لذا من سخنان او را ترجمه کردم. برای من شگفت‌‌آور بود که ببینم نمایند عالی‌رتبه دولت فخیمه ، پادشاه نجد را به عنوان یک توبیخ می‌کند. او با به وی گفت: «خودم شخصا مرزها را بدون در نظر گرفتن هیچ ملاکی ترسیم خواهم کرد». دیکسون واکنش ابن‌‌سعود را توصیف می‌کند و می‌گوید: « ؛ ابراز محبت می‌کرد و با عجز و لابه گفت: « جای و مرا دارد. او بود که ، به رساند و اگر دستور بدهد، من آماده‌ام که از نیمی از کشورم و بلکه از تمام آن دست بکشم». دیکسون یادآور می‌شود که در مذاکرات نداشت و کار را به کاکس واگذار کرد تا مشکل مرزها را حل کند. سپس می‌گوید: «در جلسه عمومی این نشست، کاکس خودکاری قرمز برداشت و با دقت بسیار بر روی نقشه خطی را به عنوان مرز ترسیم کرد؛ مرزهایی که از فارس تا در نزدیکی امتداد می‌یافت و برای جلب رضایت ابن‌‌سعود، بی‌رحمانه را تقریبا از خود و این اراضی را به ملحق کرد؛ با این استدلال که سیطره بر نسبت به قلمرو آن، در روزی که توافق‌نامه ـ امضا شد، کاهش یافته است». دیکسون بعدها دیداری شگفت‌انگیز را یادآور می‌شود و میگوید: «ابن‌‌‌سعود می‌خواست تا به تنهایی با کاکس دیدار کند. اما کاکس مرا نیز به همراه خود برد. ابن‌‌سعود را دیدیم که مضطرب در میان چادر ایستاده است. او با صدایی ناراحت خطاب به کاکس گفت: دوست من! از نیمی از کشور محروم کردی. بهتر است که تمام آن را بگیری و مرا رها کنی تا به تبعید بروم! این مرد تنومند ایستاده و به شدت ناراحت بود. او به مرز انفجار رسید و شروع به گریه کرد. کاکس بسیار متأثرشد. دست بن‌‌سعود را گرفت. او نیز شروع به گریه کرد. اشک برگونه‌‌های او جاری بود. در آن لحظه جز ما سه نفر کس دیگری حضور نداشت». دیکسون تأکید میکند که من هرچه ديدم را با رعایت امانت کامل ذکر میکنم. سپس می‌‌گوید: «این طوفان احساسات دیری نپایید و کاکس که همچنان دست ابن‌‌سعود را در دست داشت گفت: دوست من! احساسات واقعی تو را می‌فهمم؛ به همین دلیل دوسوم کویت را به تو بخشیدم. نمیدانم که ابن‌‌صباح چه واکنشی خواهد داشت». ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist