eitaa logo
دل‌گویه
311 دنبال‌کننده
780 عکس
35 ویدیو
30 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
حال همه‌ی ما خوب است اما تو باور نکن 🌐@del_gooye
کاش دستم به حنجره‌‌اش می‌رسید. حنجره‌ای که دستور شهادت تو را داد. 🏴🏴🏴 وقتی که یار کرمانی رفت چهره‌ی یار خراسانی بود که التیام درد بود 🏴🏴🏴 دلم جامانده در انتهای جاده بغداد و ابتدای گلزار شهدا‌ی کرمان جایی که ماه تکه شد و تکه‌هایش خاک https://eitaa.com/del_gooye/314 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
از آستین مخملی آمریکا خون سردار می‌چکد. بر حقیقت تاریخ این المنتقم؟
به‌نام‌او ترک عادت سخت است. مثلا وقتی عادت داری به همه‌ی دور و برت جان بدهی، حتی ماشین یک تنی. وقتی که خوش رکاب(اسمی که اوایل پسرم رویش گذاشته بود) برای ما شد. پسرم مطمئن بود که دعای او در حرم حضرت معصومه کار خودش را کرده و من مطمئن بودم، این هدیه از جانب ارباب است تا این نوکر مخلص(همسرم را می‌گویم) بتواند راحت‌تر خدمت کند. وقتی قصد سفر می‌کردیم. دستم را روی فلز سرد و بی روحش می‌کشیدم و آرام در گوشش می‌گفتم: مامانم منتظره هوای ما رو داشته باش. رفاقت ما وقتی بیشتر شد که او را عضو چهارم سفرهایمان دیدیم. وقتی با او به دل جغرافیای ایران می‌زدیم و او هم مرام می‌گذاشت و همراهی می‌کرد. بهترین روزها را در کنارمان بود. در قاب عکس های سلفی سفر او هم خودش را جا داده بود. از خزر تا خلیج فارس با ما آمده بود. نه خلیج فارس بلکه تا قلب خلیج فارس، در گرمای بالای ۴۰ درجه. خم به ابرو نیاورد و آمده بود. با ما سوار کشتی شد و با او بر روی خلیج فارس عکس گرفتیم. با ما همراه سرد و گرم جاده شد. تمام آثار تاریخی را کنارمان بود. تا خودِ خود اثر. جایی که خیلی ها حوصله اش را نداشتند. از توی آب، از روی شن و گل، خلاصه گیر نمی‌کردیم. انگار دستی بود که به ماشین قوت می‌داد. اولین باری که با او به مشهد رفتیم. از بست نواب تا نزدیک درب ورودی حرم با ماشین آمدیم و سلام دادیم به امام رضا علیه السلام. می‌خواستیم امام، ماشین جدید ما را ببیند. ذوق دیدن گنبد برای بار اولی که با ماشین خودمان دل به جاده زده بودیم، وصف ناشدنی بود. خانه‌ی کوچکی بود در سفر، وقتی که با حساب سر انگشتی می‌فهمیدیم که مسافرخانه یک چیز خیلی لاکچری ست. آن موقع بود که دست و پایش را می‌کشید تا ور بیاید و ما سه نفر را برای خواب در خود جای دهد. هر بار که دوستان همسر او را می‌دیدند می‌گفتند: چه‌خوب دوام آورده دست شما. اسمش را گذاشته بودند سفینه الحسین. به خاطر مرامی که به خرج داده بود قول داده بودم او را کربلا ببرم. ولی صد حیف که نشد. ولی باز هم مرام داشت و تا صفر مرزی با ما آمد و شاهد میهمان نوازی اعراب چزابه بود. شب آخر تا حرم رفتیم و وداع... حالا دو روز است که سفينة الحسين صاحب جدیدی پیدا کرده. دلم برای روزهای خوبی که با او بودم تنگ می‌شود. دلم برای خبرهای خوبی که در کنارش شنیدم تنگ می‌شود. هر جا باشی سالم بمونی رفیق کهنه‌کار -------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
غروب سه جمادی‌الثانی نزدیک می‌شود. و ما همچنان زنده‌ایم* برگرفته از روایت امام صادق علیه‌السلام -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
وقتی همه خواب بودند مادر در خاک آرام گرفت سردار در بغداد مکثر شد رازی‌ست در شب که جز اهل دل کسی نمی‌داند. -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
به‌نام‌او معیار خوبی و بدی 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ملاک خوبی و بدی اعمال طبق موازین اسلامی تعریف می‌شود. ان اکرمکم عند الله اتقکم اما گاهی پیش می‌آید که ما هرکدام ملاک و معیاری برای خوبی و بدی تعریف می‌کنیم. این ملاک‌ها از نوع فرهنگ و تفکر و محیط پیرامون ما نشأت می‌گیرد. گاهی برخی از این ملاک ها با موازین اسلامی تعارضی ندارند. برخی دیگر حتی کمک کننده هستند. برخی دیگر هم می‌توانند نوعی کج سلیقه‌ای و یا شاید نوعی تمرد از فرمان الهی باشد. این مباحث درباره واجبات و محرمات و وظیفه ما در مقابل دین مشخص شده است. اما در بسیاری از مواقع امر مباحی دست خوش سلیقه افراد قرار می‌گیرد. این سلیقه در زندگی شخصی هر فرد متفاوت است. حتی شاید در مسائل اجتماعی فرد اثر گذار باشد. گاهی راهی باریک‌تر از مو هست و توجه به این راه می‌تواند گره گشای بسیاری از کارها باشد؛ آن هم سلیقه‌ای عمل نکردن است. یکی از این مصادیق درباره من هم اتفاق افتاد. یکی از دوستان صمیمی، وقتی از رونمایی کتابم خبر دار شد. با خوشحالی به من تبریک گفت و کتاب ندیده من را جز بهترین کتاب‌ها در حوزه یادداشت نویسی معرفی کرد. از تعریفش کلی خوشحال شدم ولی فکر نکردم کتاب ندیده را چرا این طور مورد تقدیر قرار می‌دهد؟! تا این‌که درخواست‌ خودش را مطرح کرد که برای کتابخانه مسجد چند جلد کتاب باید برایش کنار بگذارم. من هم گفتم مانعی ندارد و هزینه کتاب را با نهایت تخفیف به ایشان گفتم. اصرار کرد که کار فرهنگی‌ست و باید هدیه بدهی. در صورتی که همکاران ایشان مشکلی در پرداخت هزینه حداقلی نداشتند و گفتند ردیف بودجه داریم و باید از طلبه‌ها حمایت کنیم. القصه بعد از چند روز پیامی به من داد با مضمون این‌که: کتاب شما مؤلفه های لازم را برای کتابخانه مسجد ندارد. با محبت گفتم: کتابخانه جامعه الزهرا از شما آسان‌تر می‌گیرد. دلم گرفت چطور کتاب من که آن آسمان‌ها برده بودند سر از زمین و یا شاید زیرزمین در آورد؟ دلم می‌خواست بگویم: ملاک خوبی و بدی کتابی که هنوز ندیده‌اید. چقدر با پول جابه‌جا می‌شود. اما نگفتم. کتاب ندیده من را با ملاک‌های خودشان ارزیابی کردند. کاش می‌خواندند و ایراد می‌گرفتند. کاش می‌گفتند که بودجه نداریم نه این‌که کتاب نخوانده را .... بگذریم. کاش اگر تعریفی باشد؛ بتوان به واقعی بودن آن دل خوش کرد. میزان و ملا‌ک کس دیگری است. اصلا باید دست او باشد تا دلت قرص شود که نه حقی از تو ضایع می‌شود و نه جرات داری حقی را ضایع کنی. ولایت در دست خداست https://eitaa.com/del_gooye/323 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
📣اهدا کتاب به کتابخانه جامعه الزهرا سلام الله علیها 🔰کتاب شهید ۱ خاطرات شهیدان کریمی است که توسط سرکار خانم فاطمه میری طایفه فرد باز نویسی شده است. خاطرات دو تن از شهیدان استان قزوین دو برادر در سن کم و در دوره نوجوانی حسب وظیفه خود و لبیک به امام پا در عرصه‌ جهاد و شهادت می‌گذارند. 🆔https://eitaa.com/jz2602
📣اهدا کتاب به کتابخانه جامعه الزهرا س 🔰نام کتاب: دل گویه ها ✅نویسنده:فاطمه میری طایفه فرد (عضو شورای انجمن علمی پژوهشی تاریخ اسلام) ⬅️ کتاب دل‌گویه‌ها اثری‌ست که با توجه به مسائل روز جامعه، سعی در نشان دادن فرهنگ ایرانی اسلامی دارد. معنویتی که گاه در قالب داستان کوتاه بیان شده، گاه در قالب یادداشت علمی. دراین میانه از ایران عزیز هم سخن به میان می‌آید؛ از داشته‌ها و یافته‌ها و میراث معنوی تمدن ایرانی. تمدنی که با ورود اسلام به شکوفایی رسید و سردمدار میدان تمدن اسلامی شد. در کتاب دل‌گویه‌ها از جبهه مقاومت می‌گوید. از قدس، سوریه و از تمدن افغانستان می‌گوید. دل‌گویه‌ها، با نگاهی متفاوت از کوچه‌های ماه‌ مبارک رمضان عبور می‌کند. و مخاطب را میهمان خوان اباعبدالله الحسين علیه السلام می‌شود. فصل آخر کتاب به‌نام چهره‌ها است. چهره‌ها، از شهید فخری زاده می‌گوید و خونِ جریان ساز حاج قاسم.🚩 📚برشی از کتاب 🖋روز سختی بود و استخوان‌سوز... خیلی طول کشید تا خودم را جمع و جور کنم و به حال عادی زندگی برگردم این دگرگونی برای من بود و پسر نوجوانم شاهد این دگرگونی. غرق در چراها بود. چرا باید اسطوره زندگی اش را ناجوانمردانه شهید کنند؟ 💔 اسطوره‌ای که فراتر از پهلوانان شاهنامه از دل کتاب‌ها را بیرون زده بود و شجاعانه تمام هویت ایرانی اش را نشان می‌داد. حال عجیب فرزند نوجوانم مرا به شگفتی وا می داشت از مشت گره کرده اش، از اخم هایش، از گریه‌ ای که گوشه چشمش را تر می کرد. از عزمی که در کارها پیدا کرده بود؛ از مظلومیتی که در چشمانش می یافتم؛ و سوال پاسخ داده نشده... 🆔https://eitaa.com/jz2602
سرعت نور ۳۰۰ هزار کیلومتر در ثانیه است یعنی هر ثانیه اگه بخواد می‌تونه ۱۵۰۰ بار بره قزوین برگرده قم خوش به حال نور
یکی از ویژگی‌های مومن ویژگی اسوه پذیری است و قرآن صراحتا به آن اشاره کرده است. یکی از بهترین اسوه‌ها، وجود مقدس ائمه معصومین علیهم السلام به ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها است‌.‌ شخصیت ایشان ابعاد گوناگون دارد که یکی از مهم‌ترین آنان، ابعاد سیاسی و اعتقادی جامعه اسلامی‌ست. https://hawzahnews.com/xbx9X -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
شک نکنید برای تیله بازی آماده شده‌اید. وقتی بهترین تیم فوتبال آسیا(ایران) در لیگ قهرمانان آسیا نماینده ندارد پرسپولیس* استقلال دارد. *شهر پارسی،ایران -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
در هیاهوی زمان و مکان در جوششی از جنس هستی، به کتابی برمی‌خوری به نام کهکشان نیستی. کهکشان نیستی، داستان‌واره‌ای از زندگانی سیدعلی قاضی‌طباطبایی است که با بیانی شیوا خواننده را با ایشان آشنا می‌کند. داستانی که ناقلان زیادی از خانواده، همسر، شاگردان ایشان و... دارد. شاید نگاه اول، مجاب نشوی که کتاب را ورق بزنی و یا شاید تعداد صفحات کتاب تو را بترساند. اما کمی که تورق می‌کنی، نوری از جنس سیدعلی قاضی از کتاب بر چشمانت می‌تابد. دیگر نمی‌توانی رهایش کنی. اصلاً گم می‌شوی در کوچه‌های تبریز و با سیدعلی راهی نجف می‌شوی. همراه او و رخشنده پشت دیوار نجف اجازه ورود می‌گیری و وارد کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر می‌شوی. از شارع‌الرسول به سمت حرم می‌روی و برای ورود به خانه پدری اذن ورود می‌گیری. در التهاب اذنِ پدر از تبریز مانند سیدعلی می‌سوزی. خداخدا می‌کنی پدر اجازه اقامت دهد. در خلسه لازمان هم‌پای شاگردان سید، پای درس می‌نشینی و از محضر استاد تلمذ می‌کنی. صبح برای دوگانه وارد حرم می‌شوی، دستت را به انگورهای حرم حلقه می‌کنی و شهد گوارای ولایت را در کام می‌ریزی. گاهی با درشکه خودت را به سید می‌رسانی و در مسجد سهله مشغول عبادت می‌شوی. صدای گریه سید خواب تو را برهم می‌زند، می‌ترسی جا بمانی و به کوفه نرسی. اما سحرهای وادی‌السلام حلاوت دیگری دارد. عالم انگار محو تماشای طلوع آفتاب وادی‌السلام است. انگار با سید کنار انبیای الهی نشسته‌‌ای و محو در عظمت اراده خدا در حرکت روزها و شب‌هایی. دلت می‌خواهد پشت در وادی‌السلام نفَسِ الهی‌ سید بر روحت بوزد. همان‌گونه که بر قَسّام وزید. تو نیز سرِساعت برای عبادت بیدار شوی. دلت می‌خواهد دل محکم کنی از رزقی که خدا وعده کرده، بروی و دلت قرص باشد از حکمت و رحمت خدا. کتاب را ورق می‌زنی در کوچه‌های نجف قدم می‌زنی، اصلاً نجفی می‌شوی. دلت می‌خواهد گَرد شهر برتنت بنشیند. آه، ای شهر دوست داشتنی کوچه‌پس‌کوچه‌های عطرآگین ای مرور تمام خاطره‌ها چون دهین ابوعلی شیرین می‌خواهی گوشه‌ای از حرم، زغال بفروشی و یکباره با امیرالمؤمنین(ع) انس بگیری. یا شبیه شاگرد قاضی‌طباطبایی پتک بر آهن تفتیده بکوبی، شاید بتوانی هوای نفس را بکوبی تا رام شود. داستان آیت‌الله قاضی‌طباطبایی حرکت از خود به سمت خداست. در میانه راه باید نفس را قربان کنی. وقتی وصف محب امام‌علی(ع) تو را بی‌تاب می‌کند. خود مولا چه برسر دلت می‌آورد؟! سنگ، دُر می‌شود در این وادی صاحبان جواهرند همه واژه‌درواژه با امین‌الله زائران تو شاعرند همه کهکشان نیستی کتابی‌است که تو را از این عادات روزمرگی می‌کَند و وصل یک دریای بی‌کرانه می‌کند. دلت می‌خواهد واژه‌ها تمام نشود و تو باز از دریای ولایت بنوشی؛ دریایی که آبش چون آب شط، شیرین است. دلت را به امام بسپار و بگو: زخمی‌ام التیام می‌خواهم التیام از امام می‌خواهم السلامُ علیک یا ساقی من علیک‌السلام می‌خواهم* اشعار متن: سیدحمیدرضا برقعی https://eitaa.com/del_gooye/330 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
مادران عجیب و غریب‌اند مادران، عجیب غریب‌اند
به‌نام‌او صفیر قلم بود و قلبی که بی وفقه به دیوار قفس می‌کوبید و ساعتی که قصد بیدار شدن نداشت
دور از هیاهو کنج عزلت من در کنار تو یا در خیال تو -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
و نفس سخت به دیوار قفس می‌کوبد تا که از روزن آهی ز اسارت آزاد -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
قوس و قزح فشاند رنگ‌هایش را به کام سرنوشتم شاید از این فصل بی‌رنگی رها شوم -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
بند تسبیح دلم پاره شد و نام تو بر لب آمد و می‌افتاد دانه‌هایش بر گونه‌های من -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
قلم بنواز به نام دل ترَک خورده که واژه‌های تو درد ترَک دوا کرده -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
و دلم سخت به باران دم رفتن تو محتاج است -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
✨امام محمدباقر علیه‌السلام فرمودند: 💠 من حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهلِهِ زیدَ فی‌عُمُرهِ. کسی که با اهل و خانواده‌اش خوش‌رفتار باشد عمر طولانی خواهد داشت. 📚تحف‌العقول، ص ٣٠٥