#عاشق_ترین_سردار
جناب #مسلم_بن_عقیل بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت #علی علیه السلام است. مسلم همسر #رقیه دختر حضرت علی علیه السلام است که مادرش کلبیه بود. وی به سال 60 ه.ق شهید گشت و از اجله بنی هاشم و کسی است که #سیدالشهداء او را به لقب #ثقه ملقب فرموده. وی صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت. چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام #حسین علیه السلام اعلام داشتند. حسین بن علی او را روانه کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهالی #کوفه بیعت بگیرد . اما یزید، #عبیدالله_بن_زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت حسین علیه السلام منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به #شهادت رساند.
پیامبر اکرم (ص)، علاقه فراوانی به عقیل داشت و همواره به او احترام می گذاشت. روزی #امیرالمؤمنین (ع) از پیامبر اکرم (ص) پرسید:
«ای رسول خدا (ص)! آیا #عقیل را دوست می داری؟» #پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:
«آری به خدا! او را به دو جهت دوست می دارم یکی به خاطر خودش و دیگری به خاطر دوستی ابوطالب با او». سپس در آینده روشن فرزند برومند او مسلم (ع) نگریست و فرمود: «و اما فرزندش در راه محبت و دوستی فرزند تو کشته می شود و اشک دیده مؤمنان بر او فرو می ریزد و فرشتگان مقرب درگاه خدا بر او درود می فرستند» سپس اشک در چشمان مبارکش حلقه زد؛ آنقدر که بر سینه اش فرو چکید. آنگاه دست به سوی آسمان بلند کرد و عرض نمود: «از آنچه پس از من بر سر خاندانم می آید به خدا شکایت می آورم».
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#مسلم_بن_عقیل(ع)
#سفیر_امام_حسین_(ع)
#حدیث
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
میثم تمار کیست؟
میثم تمار #خرمافروشی بود که در کوفه زندگی میکرد و از موالیان بود. «موالیان» #عجمهایی بودند که در بین عربها زندگی میکردند. جناب میثم نیز مانند بقیه موالیان که پس از اسلام برای نزدیکی بیشتر به خاندان طهارت به مناطق عرب نشین آمده بودند، به کوفه آمده بود. او اولین بار امام علی (ع) را در کوفه دیدار کرد. در آن زمان جناب میثم غلام یک زن عرب از طائفه بنی اسد بود و امیرالمؤمنین (ع) وی را از آن زن عرب میخرد و آزاد میکند.
زادگاه اصلی میثم تمار
نام پدرش یحیی بود و طبق آنچه در تاریخ ذکر شده پیش از اسلام ساکن منطقه ران در آذربایجان بوده است.
اولین دیدار میثم تمار با امام #علی (ع)
در دیدار اولی که بین میثم و امام علی (ع) اتفاق افتاد، حضرت از وی پرسید: اسم تو چیست؟ میثم جواب داد: «سالم». حضرت فرمود: اما پیامبر خدا (ص) به من فرمود که پدرت اسم تو را در ایران و در سرزمین خودت، میثم گذاشته است. میثم بسیار متعجب شد که رسول خدا (ص) و جانشین او امیرالمومنین (ع)، درست میگویند و اسمش قبلا میثم بوده است. اما در این منطقه و کوفه هیچ کس این موضوع را نمیدانسته است. حضرت به میثم فرمود: از امروز نامت همان میثم باشد و همان نامی که پدرت بر تو گذاشت و همان نامی که رسول خدا (ص) مرا از آن نام باخبرم کرد.
پیش بینی نحوه شهادت میثم تمار
میثم تمار خدمت امیرالمومنین (ع) رسید. ایشان فرمودند:
تو بعد از من دستگیر میشوی و به دار آویخته خواهی شد. روز سوم از بینی تو خون خواهد آمد و محاسنت از آن خون خضاب خواهد شد. تو بر در خانه عمرو بن حریث، جزء آن ده نفری خواهی بود که به دار آویخته میشوند. چوبه دار تو از همه آنها کوتاهتر است.
سپس حضرت آن نخله را به وی نشان داد و فرمود: تو بر آن به دار آویخته خواهی شد.
میثم پرسید: آیا واقعا این اتفاق میافتد؟ حضرت فرمودند: آری به خدای کعبه قسم که این اتفاق میافتد و این رازی است که پیامبر (ص) به من گفته است. میثم در پاسخ به امیرالمومنین میگوید: هرگز پیامبر اکرم دروغ نمیگوید و من ایمان دارم همان چیزی که شما فرمودید، اتفاق میافتد. میثم از این خبر بسیار خوشحال شد و همواره کنار آن نخل میآمد و نماز میخواند و با آن نخل سخن میگفت.
نحوه شهادت میثم تمار
20 سال از این ماجرای پیش بینی چگونگی شهادت میثم گذشته بود. در این مدت امام علی (ع) و امام حسن (ع) به شهادت رسیده بودند و دوران امامت #امام_حسین (ع) آغاز شده بود. وقتی عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه میشود، دستور میدهد تا یاران و مرتبطین با امام حسین (ع) را دستگیر کنند.
میثم نیز دستگیر میشود و هنگامی که با دستان بسته او را به دیدار عبید الله میبرند، عبیدالله با تمسخر گفت این برده #ایرانی اینقدر مهم شده است که با حسین دیدار میکند و وارد نهاد سیاست شده است.
میثم از چهرههای سرشناس #کوفه بود و همه او را به عنوان شیعه ائمه اطهار میشناختند. #ابن زیاد به جناب میثم جسارت کرد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد و به او گفت: تو باید از علی (ع) برائت بجویی و از او بدگویی کنی... و الا دست و پایت را قطع میکنم و تو را به دار میآویزم. با این سخن اشک میثم سرازیر شد. ابن زیاد از علت گریه او سؤال کرد. گفت: از قول و عمل تو گریه نمیکنم. از شکی که آن روز از خبر مولایم بر من عارض شد گریه میکنم. ابن زیاد پرسید: مگر مولای تو چه گفته؟ سپس میثم جریان را نقل کرد، ابن زیاد گفت دست و پایت را قطع میکنم. اما زبانت را باقی میگذارم تا دروغ تو و مولایت را آشکار سازم. سپس دست و پای او را قطع کرد و او را بالای دار برد. او در بالای دار صدا میزد؛ ای مردم هر کسی میخواهد احادیث علی (ع) را بشنود جلو بیاید. مردم جمع شدند. عمرو بن حریث به عبیدالله بن زیاد گفت: میترسم او دلهای مردم کوفه را دگرگون کند و آنها بر علیه تو خروج کنند. #عبیدالله دستور داد: برو زبانش را قطع کن سپس زبان او را قطع کردند و میثم به شهادت رسید.
پیکر میثم مدتى پس از شهادتش بر سر دار بود و ابن زیاد براى اهانت بیشتر به میثم، اجازه نداد که بدن او را به خاک بسپارند. به علاوه مىخواست با استمرار این صحنه، زهر چشم بیشترى از مردم بگیرد و به آنان بفهماند که سزاى مدافعان و پیروان على (ع) چنین است.
هفت تن از مسلمانان کوفه که #خرمافروش بودند، نتوانستند این صحنه را تحمل کنند. آن ها با هم، هم پیمان شدند تا پیکر میثم را برداشته و به خاک بسپارند. آن ها با نقشه ای که کشیده بودند پیکر میثم را از چوبه دار باز کردند و آن طرفتر در محل برکه آبى که خشک شده بود دفن نمودند.
مرقد میثم تمار در چند صد متری مسجد کوفه و در کنار خیابان اصلی کوفه - نجف قرار دارد. بر روی قبر مطهر میثم ضریحی کوچک و بر بالای آن گنبدی آبی رنگ وجود دارد.
✨✨✨✨
#میثم_تمار(رحمةالله علیه)
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
#بُرَیر_بن_خُضَیر_هَمْدانی_مِشْرَقی
(شهادت سال ۶۱ هجری)، از #شهیدان واقعه #کربلا و #قاری سرشناس #کوفه بود که در مسجد کوفه به تدریس قرآن اشتغال داشت. وی از شیعیان و ارادتمندان خاص اهل بیت #پیامبر (ص) و ازتابعین و یاران #امیرالمؤمنین و از یاران امام #حسین(ع) بود. مجادلۀ او قبل از جنگ، با عمر سعد، ابوحرب، یزید بن معقل و کوفیان، نشان از شجاعت او در کلام و در #دفاع از خاندان پیامبر(ص) دارد.
بریر بن خضیر همدانی از امام حسین(ع) خواست تا با عمر بن سعد دیداری داشته و وی را نصیحت کند. آنحضرت(ع) فرمود: هر آنچه صلاح و صواب میدانی، عمل کن. بریر به سمت لشکرگاه عمر سعد رفت و داخل خیمهاش شد؛ اما #سلام نکرد. #ابن_سعد خشمگین شد و گفت مگر من مسلمان نیستم و خدا و رسول خدا(ص) را نمیشناسم که بر من سلام نکردی؟ بریر گفت: اگر تو مسلمان بودی و به خدا و رسولش ایمان داشتی، با فرزندان و اهل بیت او به نبرد برنمیخاستی و آب را بر ایشان نمیبستی! ای عمر، تو ادعای مسلمانی داری و با محمّد مصطفی(ص) دشمنی میکنی! این چه دین و آیین است که تو داری؟! آب فرات در مقابل حسین بن علی(ع) و فرزندان و خانوادهاش میدرخشد و ایشان صفای این آب را میبینند، ولی کودکان خردسال او از تشنگی هلاک میشوند با آنکه لشکر تو و سگها و حیوانات وحشی و پرندگان از آن سیراب میگردند! خودت انصاف ده که چگونه بگویم تو مسلمانی! عمر سعد وقتی این سخنان را شنید، ساکت شد و بعد از مدتی گفت: راست میگویی ای بریر! هر کسی با حسین بن علی(ع) و فرزندان او جنگ کند و حق ایشان را پایمال کند، جایش در آتش دوزخ خواهد بود؛ اما نمیتوانم از فرمانروایی شهر بزرگ و آباد «ری» چشمپوشی کنم!
🌑 روز عاشورا
بریر در روز عاشورا بعد از عبدالله بن ابیعروه غفاری یا وهب بن عبدالله بن حباب کلبی و یا حرّ بن یزید ریاحی و قبل از مالک بن انس کاهلی، به میدان رفت.
این اشعار حماسی برای وی ثبت شده است:
«أَنَا بُرَیرٌ وَ أَبِی خُضَیرٌ لَیثٌ یرُوعُ الْأُسْدَ عِنْدَ الزَّئْر
یعْرِفُ فِینَا الْخَیرَ أَهْلُ الْخَیرِ أَضْرِبُکمْ وَ لَا أَرَی مِنْ ضَیرٍ
کذَلِک فَعَلَ الْخَیرُ فِی بُرَیر»؛
من بریر، پسر خضیر هستم. من شیری هستم که شیران از غرش من میترسند. افرادی که اهل خیر هستند نیکوکاری ما را میدانند. من شما را با شمشیر میزنم و ضرری نمیبینم. کار خیر بریر اینگونه است!
بر اساس برخی گزارشها وی حدود سی نفر از افراد سپاه عمر بن سعد را کشت.[
در این درگیریها یزید بن معقل (که با او مباهله کرده بود) ضربهای بر بریر بن خضیر زد؛ اما ضربهاش مؤثر نبود. اما بریر با ضربت شمشیر خود، وی را به هلاکت رساند. سپس رضی بن منقذ عبدی بر بریر حمله کرد. در حین درگیری آنها، کعب بن جابر ازدی بر بریر حمله کرد و نیزهای از پشت بر او زد، سپس وی را با ضربت شمشیری به شهادت رساند.
#صلی_الله_علیک_یااباعبدلله_الحسین
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@deldadegan_yar_ghayeb
📌 #شبهه
⁉️منتظران مهدی به هوش که حسین را منتظرانش(شیعیانش) کشتند⁉️
از #مقدس_مابی های اهل کوفه در برخی کتاب اهل سنت چون طبقات ابن سعد، تاریخ دمشق و برخی منابع روایی، مواردی چون فردی که در روز عاشورا بعد از شهادت امام حسین علیه السلام خدمت امام سجاد علیه السلام می رسد چنان گریه می کرده گویی دلسوز تر از او بر اهل ییت علیهم السلام نیست، بعد همین فرد حضرت را بخاطر ۴۰۰ درهم با همان حال گریه می برد تحویل می دهد،هست.
حالا آیا این مردم #هزار_رنگ که در برابر اباعبدالله لشکر کشیده اند، شیعه بودند⁉️
با دقت بر چندین نکته متوجه خواهیم شد این #کلام_بی_اساس است و آنها شیعه نبودند
#نماز_تراویح
با نگاهی به زمان امیرالمومنین علیه السلام متوجه می شویم #شیعه را باید به دو گروه تقسیم کرد.
💯گروهی که شیعه حقیقی حضرت بودن و ایشان را خلیفه بلافصل رسول خدا صلی الله علیه و آله و نصب شده از سوی خداوند می دانستند
❌و اینکه بعد از کشته شدن عثمان مردم دو گروه بودند، گروهی خلافت حضرت امیر را قبول نداشتند به اصطلاح شیعه عثمان بودند
💢گروهی خلافت حضرت امیر علیه السلام را به عنوان #خلیفه چهارم قبول داشتند و حضرت را بالاتر از عثمان می دانستند ولی هرگز بالاتر از ابوبکر و عمر نمی دانستند(درحالی که شیعیان حقیقی هرگز عمر و ابوبکر را بالاتر نمی دانند) پس در واقع باید اینها #شیعیان_سیاسی حضرت نامید نه شیعیان حقیقی حضرت، که اغلب شیعیان کوفه همین شیعیان سیاسی بودند.
⭕️نشانه های آن را می توان در مخالفت های آنها در تقسیم #غنائم_جنگ_جمل و اصرار بر خواندن #نماز_تراویح با تمام تلاش های حضرت امیر علیه السلام بر ترک آن، را در این مردم مشاهده کرد
نماز تراویح نمازی که در بین #اهلسنت رسم که در شبهای ماه رمضان به #جماعت می خوانند. در حالی که #شیعیان خواندن نماز تراویح به این شکل #بدعت و #حرام می دانند
#نماز_خواندن
💢نکته دیگر در تاریخ و منابع روایی خود اهل سنت بیان شده که است که لشکر عمر سعد در هنگام نماز خواندن با #دست_بسته_نماز می خواندن
⭕️ شروع دست بسته نماز خواندن از زمان #خلیه_دوم عمر هست زمانی اسرای ایرانی می آوردند برخی برای احترام دست به سینه می گذاشتند دلیل پرسید گفتند رسم ادب او دستور داد بعد از این به رسم ادب و تواضع به درگاه الهی دستها را بر هم گذاشته و نماز را اقامه کنند، و این #خلاف_سنت و دستور #رسول_خدا بود.
📚جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۹
حال آنکه به نظر شیعه این کار در نماز خلاف سنت رسول خدا بوده و بدعت و حرام است و انجام این کار را باعث #بطلان_نماز می داند .
#کلام_اباعبدالله
سومین دلیل بر بی اساس بودن این کلام می توان بیان کرد ، سخن خود ابا عبدالله الحسین علیه السلام است که فرمودند:
📜«ویلکم یا شیعة آل ابی سفیان، ان لم یکن لکم دین، وکنتم لا تخافون یوم المعاد، فکونوا احراراً فی دنیاکم هذه، وارجعوا الی احسابکم، ان کنتم عرباً کما تزعمون».
وای بر شما ای #طرفداران_خاندان_ابوسفیان؛ اگر دین ندارید و از روز قیامت نمیترسید در دنیای خودتان #آزاده باشید؛ و به #اصل خود بازگردید اگر عرب هستید (همانطور که گمان میکنید).
📚 امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۱، ص۶۰۴.
اینکه حضرت خطاب به لشکر عمر بن سعد فرمودند: شیعیان ابوسفیان، حال اگر شیعیان خودشان بود نباید اینگونه بیان می کردند
✅پس از آنچه گفته شد چنان نتیجه گرفته می شود که مطلقا هیچ کدام از کسانی که در لشکر کوفه(عمربن سعد) روبروی حضرت قرار گرفتند، یشیعه نبودند
اکثریت شیعیان حقیقی حضرت یا در #کربلا_شهید شدند و یا در #کوفه در #زندان_عبیدالله بودند
╭━═━⊰🖤🌿🖤⊱━═━╮
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
عابس بن أبی شُبیب شاکری
از یاران باوفای امام #حسین (علیهالسلام)، و به قولی از خاصّان امام #علی (علیهالسلام) بود، یکی از #شهدای کربلا است.
عابس از مهتران، دلاوران، سخنوران، عابدان و شب زنده داران شیعه بود.
عابس، نخستین کسی بود که در منزل #مختار، هنگام قرائت #نامه امام حسین (علیهالسلام) برای شیعیان #کوفه به پاخاست و پس از حمد و ثنای خداوند متعال خطاب به حضرت مسلم (علیهالسلام) گفت: من درباره مردم به شما خبر نمیدهم و نمیدانم نیّتشان چیست و از جانب آنها وعده فریبنده ای نمیدهم. به خدا قسم از چیزی که درباره آن تصمیم گرفتهام سخن میگویم هنگامی که دعوت کنید میپذیرم و همراه شما با دشمنانتان میجنگم و با شمشیر از شما دفاع میکنم تا به پیشگاه خداوند روم و از این کار جز ثواب چیزی نمیخواهم.
پس از #بیعت کوفیان با حضرت #مسلم (علیهالسلام)، عابس با شوذب به عنوان پیک، نامه آنان را به امام حسین (علیهالسلام) رساند.
🌑 روز عاشورا
چون روز عاشورا آتش جنگ شعلهور گردید و برخی از یاران اباعبدالله (علیهالسلام) به شهادت رسیدند، عابس بن ابی شبیب شاکری به همراه شوذب بن عبدالله، از هم پیمانان و وابستگان بنی شاکر به حضور امام حسین رسیدند. عابس به شوذب گفت: ای شوذب چه تصمیمی گرفتهای؟ (میخواهی چه کنی؟) شوذب گفت: چه میکنم؟! به همراه تو در رکاب فرزند دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میجنگم تا کشته شوم. عابس گفت: گمان من هم همین بود، اما نخست نزد ابی عبدالله برو (و از او اجازه بگیر تا تو جزء یاران او گردی) و او (جهاد و شهادت) تو را مانند دیگر یاران خود، به حساب خدا بگذارد، و من هم تو را به حساب خدا بگذارم (تا اجری ببرم)؛ زیرا در این ساعت اگر کس دیگری با من بود، که از تو به من نزدیکتر بود، دوست میداشتم برود و جلوی چشمانم به شهادت برسد، تا او را به حساب خدا بگذارم (و اجری ببرم) امروز روزی است که هر قدر میتوانیم، باید به دنبال اجر و پاداش باشیم؛ زیرا بعد از این روز، دیگر جای عمل نیست، و فقط حساب است.
شوذب نزد امام حسین (علیهالسّلام) رفت و بر امام (علیهالسّلام) سلام کرد و (پس از کسب اجازه) به میدان رفت و جنگید تا به #شهادت رسید. آنگاه عابس به خدمت امام (علیهالسلام) رسید و گفت: ای اباعبدالله! هیچکس در روی زمین نزد من از شما عزیزتر و محبوبتر نیست. اگر میتوانستم با چیزی بهتر از جانم از شما دفاع کنم دریغ نمیکردم. درود بر تو ای اباعبدالله، خداوند را گواه میگیرم که بر راه تو و پدرت استوار هستم. سپس با پیشانی مجروح و با شمشیر برکشیده به سوی میدان شتافت.
ربیع بن تمیم هَمْدانی، از سران سپاه یزید میگوید: «چون عابس را دیدم شناختم. زیرا او را در جنگها دیده بودم. فریاد زدم، ای مردم! این شخص، #شیر شیران است او فرزند ابی شبیب است. هیچکس از شما سوی وی نرود. عابس مکرّر فریاد میزد، آیا مردی وجود ندارد که با مردی مبارزه کند؟ کسی به میدان نرفت تا ابن سعد فرمان داد #سنگبارانش کنید. عابس چون دید از هر طرف به سویش سنگ پرتاب میشود، زره از تن بیرون آورد و #کلاه خود از سر بیفکند و بر آنها حمله کرد. به خدا قسم دیدم او بیش از دویست تن را طرد کرد. سرانجام در قلب میدان و محاصره دشمن به درجه شهادت نایل گشت. سر او را در دست چند نفر دیدم که هر کدام ادعا میکرد وی، او را کشته است. عمرسعد گفت: مشاجره نکنید. هیچکس نمیتوانست یک تنه عابس را بکشد. شما #همگی توانستید با هم او را بکشید. با این سخن، نزاع و کشمکش آنها خاتمه یافت.»
در زیارت ناحیه #مقدسه امام (علیهالسلام) و #رجبیه از وی چنین یاد شده است: «السلام علی عابس بن شبیب الشاکری.»
مرحوم شیخ عباس قمی نیز درباره او گفته است: السلام علیک یا عابس بْنِ ابی شبیب الشاکری اشْهَدُ انَّکَ مَضیت علی مامضی علیه البدریون والمجاهدون فی سبیل اللَّه.
درود بر تو ای عابس بن ابی شبیب شاکری، گواهی میدهم آنچه -از مصائب- بر رزمندگان بدر و مجاهدین راه خدا گذشت بر تو نیز وارد شده است.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb