هانی ابن عروة
از پيشگامان شهادت در نهضت #حسينى بود كه پيش از مسلم بن عقیل به شهادت رسيد. #هانى، از صحابه پيامبر بود و آن حضرت را ديده و با وى مصاحبت داشت. بزرگ قبيله «مراد» بود و در كوفه مىزيست. در ركاب #امیرالمومنین علیه السلام، نيز در سه جنگ #جمل، جنگ #صفین و جنگ #نهروان شركت داشت.
در حركت انقلابى حجر بن عدى بر ضد زياد بن ابيه، از اركان مهم به شمار مىرفت. پس از آن كه «ابن زياد» به عنوان والى جديد كوفه به اين شهر آمد، #مسلم_بن_عقيل پس از آن كه هزاران نفر با وى بيعت كرده بودند، خانه هانى را مقر پنهانى خويش قرار داد.
چون براى والى روشن شد كه در نهضت مسلم، هانى از زمينهسازان و چهرههاى مؤثر است، او را دستگير، زندانى و #شهيد كرد.
هانى در كوفه، موقعيت ويژهاى داشت. چندين هزار مرد مسلح و سلاح بر دوش، زيرفرمان داشت و از بزرگان و اشراف اين شهر محسوب مىشد.
حتى #ابن_زياد كه والى بصره و كوفه بود، به وى احترام مىگذاشت و در كوفه به عيادت هانى آمد ولى چون هانى به مسلم بن عقيل پناه داده بود و حاضر نشد او را تسليم ابن زياد كند، مورد غضب قرار گرفت و توهين و شكنجه و سپس شهيد شد.
هانى را پس از دستگيرى و گفتگوهاى تندى كه با ابن زياد داشت، دست بسته به بازار #گوسفندفروشان برده و كشتند. قاتلش «رشيد تركى»، غلام ابن زياد بود. شهادت او روز #ترويه (هشتم ذی الحجه سال 60) بود.
درباره وى، عبدالله بن زبير اسدى اشعارى گفته كه مطلع آن چنين است: اذا كنت لاتدرين ما الموت، فانظرى الى هانى بالسوق و ابن عقيل.
هانى، هنگام شهادت 83 و به قولى 90 سال داشت. روزى به شهادت رسيد كه امام #حسين علیه السلام از مكه به طرف كوفه حركت كرد. #قبر او در كوفه پشت قبر مسلم بن عقيل مشهور است و زيارتگاه اهل ولاست. در مفاتيح الجنان و كتب زيارت، زيارتنامهاى براى آن شهيد ذكر شده است (سلام الله العظيم و صلواته عليك ياهانى بن عروة...).
برگرفته از #کتاب #فرهنگ_عاشورا
#نویسنده #جواد #محدثی
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🥀🕊️✨🕊️🥀
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_علماء
🖍️ سلطان الواعظین نویسنده کتاب ارزشمند شبهای پیشاور
#سید_محمدسلطان_الواعظین در سال 1314 ه.ق در تهران چشم به جهان گشود. خانوادهای که مرحوم سید محمد در آن به دنیا آمد از مهمترین و معتبرترین #سادات ایران به شمار میرود. نسب شریف وی چنان که مرحوم آیتاللّه العظمی نجفی مرعشی نگاشتهاند، با 25 واسطه به حضرت موسی بن جعفر، #امام_کاظم_علیهالسلام، میرسد.
در همان اوان کودکی در خدمت پدر ارجمندش و سپس در مدرسه پامنار تهران از محضر اساتید و علمای دیگر بهرهمند شد. ایشان پس از مدتی، در سال 1326 ه. ق، راهی عتبات عالیات شد.
ایشان در این شهر از محضر اساتیدی همچون آیتاللّه#فاضل_مرندی و آیتاللّه#شهرستانی کسب فیض نمود. وی پس از مدتی به تهران بازگشت و بعد از درگذشت پدر گرامیش در سال 1351 ه . ق از آنجا به قم آمد و از محضر برخی بزرگان حوزه علمیه قم همچون استاد الفقها آیتاللّه حاج شیخ #عبدالکریم_حائری، آیتاللّه حاج #سیدمحمدحجت، آیتاللّه آقا سید محمد تقی #خوانساری، آیتاللّه آقا میرزا محمد علی #شاه آبادی و...استفاده نمود.
سلطان الواعظین سفرهای متعددی به خارج از ایران داشت؛ وی در همه این مسافرتها علاوه بر مجالس وعظ و منبر و تبلیغ، با علمای بزرگ فرق و مذاهب نیز به گفتگو و تبادل نظر میپرداخت و آراء و عقاید حقه شیعه را با ایشان مطرح میساخت.او سفرهایی را به مصر، سوریه، لبنان، اردن، فلسطین و هندوستان انجام داد، و مهمترین آنها - که مناظره معروف او در آن تحقق یافت و باعث شهرت وی گشت - #سفربه_پیشاور بود. ایشان در ربیع الاول سال 1345 ه . ق که تنها سی سال از عمرشان میگذشت، پس از سفر به عتبات و استعانت از سلطان الاولیاء حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام راهی هندوستان شد.
در کراچی، بمبئی، لاهور، پنجاب، حیدرآباد و بسیاری نقاط دیگر هند مورد استقبال و احترام مسلمانها و غیر مسلمانها واقع شد و جلساتی از بحث و مناظره را برقرار کرد. بعد از آن به دهلی نو دعوت شد و جلسه مناظره با عدهای از علمای هند را برای ایشان فراهم ساختند. در بعضی از این جلسات که در دهلی انجام میشد، رهبر بزرگ هند مهاتما گاندی نیز شرکت میکرد.
بعد از این جلسات، سلطان الواعظین به دعوت محمد سرور خان که از متنفذین خاندان قزلباش هندوستان به شمار میرفت، برای سخنرانی و خطابه راهی پیشاور شد. این مجلس با حضور جمع زیادی از مردم پیشاور و حومه آن و نیز عدهای از علمای فریقین- شیعه و سنی - در امام باره- حسینیه - مرحوم عادل بیک برقرار شد. سلطان الواعظین در این جلسات مباحثی در زمینه خلافت و ولایت و عقاید شیعه مطرح ساخت. در پایان یکی از این سخنرانیها دو تن از علمای کابل نزد سلطان الواعظین آمده و تقاضا میکنند در ارتباط با سخنان او با ایشان مناظره کنند. این دو نفر به نامهای حافظ محمد رشید و شیخ عبدالسلام از آن شب به بعد، پس از نماز مغرب و عشاء در حضور جمع زیادی از علما و رجال و مردم شهر، پیرامون مسائل مورد اختلاف با سلطان الواعظین به گفتگو مینشستند.
این جلساتِ پرشور که از شب جمعه 23 رجب 1345 ه . ق شروع شد، تا ده شب به طول انجامید. جلسه مناظره هر شب بعد از نماز مغرب و عشا تا 6 یا 7 ساعت و گاهی نیز تا اذان صبح ادامه مییافت.در این مباحثات مسائلی از قبیل: دلالت آیات و روایات بر مقام شیعه، عقاید فرق مختلف شیعه، ظلم و ستم خلفا در طول تاریخ نسبت به شیعه، مذاهب اربعه اهل سنت، احادیث مختلف در فضیلت حضرت امیر (علیه السلام)، دلالت آیات مختلف بر شأن و منزلت حضرت امیر (علیه السلام) ، مسأله سقیفه، شورا ، بدعتهای معاویه، قیام و شهادت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) و بسیاری از مباحث تاریخی و اعتقادی دیگر مطرح شده است. استدلال مرحوم سلطان الواعظین در طول این مناظره، فقط از کتب و منابع#اهل #سنت میباشد، و این خود نشانه تسلط و احاطه آن بزرگوار به منابع روائی و تفسیری عامه است. این احاطه تا جایی است که در برخی موارد موجب حیرت علمای اهل سنت حاضر در مجلس میشود و تحسین ایشان را برمیانگیزد. به راستی حضور ذهن و قدرت حافظه ایشان در ذکر منابع و کتب مختلف برای یک مطلب، حیرت انگیر است. درگذشت آن مدافع حریم ولایت، پس از سالها تلاش خستگیناپذیر، واپسین سالهای عمر خویش را با بیماری شدید قلبی میگذراند، به طوری که تقریباً در ده سال آخر زندگی کاملاً خانه نشین شد. آن عالم فرزانه سرانجام روز جمعه 17 شعبان المعظم 1391 ه . ق، برابر با 16 مهرماه 1350 ه.ش در تهران درگذشت. ایشان در قبرستان نو در شهر مقدس قم مدفون است. علاوه بر #شبهای_پیشاور کتب ارزشمندی همچون #گروه_رستگاران، #صدمقاله_سلطانی... از خود به یادگار گذاشته است. #شنبه_ها #آشنایی_با_علماء #اللهم_عجل_لولیک_الفرج لینک کانال 👇✨ @deldadegan_yar_ghayeb
میثم تمار کیست؟
میثم تمار #خرمافروشی بود که در کوفه زندگی میکرد و از موالیان بود. «موالیان» #عجمهایی بودند که در بین عربها زندگی میکردند. جناب میثم نیز مانند بقیه موالیان که پس از اسلام برای نزدیکی بیشتر به خاندان طهارت به مناطق عرب نشین آمده بودند، به کوفه آمده بود. او اولین بار امام علی (ع) را در کوفه دیدار کرد. در آن زمان جناب میثم غلام یک زن عرب از طائفه بنی اسد بود و امیرالمؤمنین (ع) وی را از آن زن عرب میخرد و آزاد میکند.
زادگاه اصلی میثم تمار
نام پدرش یحیی بود و طبق آنچه در تاریخ ذکر شده پیش از اسلام ساکن منطقه ران در آذربایجان بوده است.
اولین دیدار میثم تمار با امام #علی (ع)
در دیدار اولی که بین میثم و امام علی (ع) اتفاق افتاد، حضرت از وی پرسید: اسم تو چیست؟ میثم جواب داد: «سالم». حضرت فرمود: اما پیامبر خدا (ص) به من فرمود که پدرت اسم تو را در ایران و در سرزمین خودت، میثم گذاشته است. میثم بسیار متعجب شد که رسول خدا (ص) و جانشین او امیرالمومنین (ع)، درست میگویند و اسمش قبلا میثم بوده است. اما در این منطقه و کوفه هیچ کس این موضوع را نمیدانسته است. حضرت به میثم فرمود: از امروز نامت همان میثم باشد و همان نامی که پدرت بر تو گذاشت و همان نامی که رسول خدا (ص) مرا از آن نام باخبرم کرد.
پیش بینی نحوه شهادت میثم تمار
میثم تمار خدمت امیرالمومنین (ع) رسید. ایشان فرمودند:
تو بعد از من دستگیر میشوی و به دار آویخته خواهی شد. روز سوم از بینی تو خون خواهد آمد و محاسنت از آن خون خضاب خواهد شد. تو بر در خانه عمرو بن حریث، جزء آن ده نفری خواهی بود که به دار آویخته میشوند. چوبه دار تو از همه آنها کوتاهتر است.
سپس حضرت آن نخله را به وی نشان داد و فرمود: تو بر آن به دار آویخته خواهی شد.
میثم پرسید: آیا واقعا این اتفاق میافتد؟ حضرت فرمودند: آری به خدای کعبه قسم که این اتفاق میافتد و این رازی است که پیامبر (ص) به من گفته است. میثم در پاسخ به امیرالمومنین میگوید: هرگز پیامبر اکرم دروغ نمیگوید و من ایمان دارم همان چیزی که شما فرمودید، اتفاق میافتد. میثم از این خبر بسیار خوشحال شد و همواره کنار آن نخل میآمد و نماز میخواند و با آن نخل سخن میگفت.
نحوه شهادت میثم تمار
20 سال از این ماجرای پیش بینی چگونگی شهادت میثم گذشته بود. در این مدت امام علی (ع) و امام حسن (ع) به شهادت رسیده بودند و دوران امامت #امام_حسین (ع) آغاز شده بود. وقتی عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه میشود، دستور میدهد تا یاران و مرتبطین با امام حسین (ع) را دستگیر کنند.
میثم نیز دستگیر میشود و هنگامی که با دستان بسته او را به دیدار عبید الله میبرند، عبیدالله با تمسخر گفت این برده #ایرانی اینقدر مهم شده است که با حسین دیدار میکند و وارد نهاد سیاست شده است.
میثم از چهرههای سرشناس #کوفه بود و همه او را به عنوان شیعه ائمه اطهار میشناختند. #ابن زیاد به جناب میثم جسارت کرد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد و به او گفت: تو باید از علی (ع) برائت بجویی و از او بدگویی کنی... و الا دست و پایت را قطع میکنم و تو را به دار میآویزم. با این سخن اشک میثم سرازیر شد. ابن زیاد از علت گریه او سؤال کرد. گفت: از قول و عمل تو گریه نمیکنم. از شکی که آن روز از خبر مولایم بر من عارض شد گریه میکنم. ابن زیاد پرسید: مگر مولای تو چه گفته؟ سپس میثم جریان را نقل کرد، ابن زیاد گفت دست و پایت را قطع میکنم. اما زبانت را باقی میگذارم تا دروغ تو و مولایت را آشکار سازم. سپس دست و پای او را قطع کرد و او را بالای دار برد. او در بالای دار صدا میزد؛ ای مردم هر کسی میخواهد احادیث علی (ع) را بشنود جلو بیاید. مردم جمع شدند. عمرو بن حریث به عبیدالله بن زیاد گفت: میترسم او دلهای مردم کوفه را دگرگون کند و آنها بر علیه تو خروج کنند. #عبیدالله دستور داد: برو زبانش را قطع کن سپس زبان او را قطع کردند و میثم به شهادت رسید.
پیکر میثم مدتى پس از شهادتش بر سر دار بود و ابن زیاد براى اهانت بیشتر به میثم، اجازه نداد که بدن او را به خاک بسپارند. به علاوه مىخواست با استمرار این صحنه، زهر چشم بیشترى از مردم بگیرد و به آنان بفهماند که سزاى مدافعان و پیروان على (ع) چنین است.
هفت تن از مسلمانان کوفه که #خرمافروش بودند، نتوانستند این صحنه را تحمل کنند. آن ها با هم، هم پیمان شدند تا پیکر میثم را برداشته و به خاک بسپارند. آن ها با نقشه ای که کشیده بودند پیکر میثم را از چوبه دار باز کردند و آن طرفتر در محل برکه آبى که خشک شده بود دفن نمودند.
مرقد میثم تمار در چند صد متری مسجد کوفه و در کنار خیابان اصلی کوفه - نجف قرار دارد. بر روی قبر مطهر میثم ضریحی کوچک و بر بالای آن گنبدی آبی رنگ وجود دارد.
✨✨✨✨
#میثم_تمار(رحمةالله علیه)
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@deldadegan_yar_ghayeb
#شهید_مدافع_حرم
نویدصفری در تاریخ ۱۶ تیر سال ۱۳۶۵ در محله تهرانپارس تهران به دنیا آمد. در خانوادهای شهیدپرور که با فرهنگ شهید و شهادت الفتی دیرینه داشت، بزرگ شد. منوچهر صفری عموی نوید، در سال ۱۳۶۳ در ابوغریب به شهادت رسیده و محمد احدی دایی او وقتی ۲۰ ساله بود در سال ۱۳۶۷ در دهلران شیمیایی شده و ۱۸ روز بعد در تهران به شهادت رسیده بود.
دو برادر و یک خواهر داشت و آخرین پسر خانواده بود. نسل سوم از فرزندان روحالله بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) راهی سفر عشق، #سوریه شد و به شهادت رسید.
نوید متأهل و تازه داماد بود و خطبه عقد او و همسرش توسط رهبر معظم انقلاب به صورت تلفنی خوانده شده بود.
شهید #نویدصفری که برای انجام مأموریت سه ماهه به سوریه اعزام شده بود، پس از پایان مأموریت به درخواست خودش و با اجازه فرماندهان به دیرالزور بوکمال اعزام شد. او طی نبرد با تروریستهای داعش در شهر بوکمال زخمی و به اسارت تروریستها درآمد. مدتی خبری از وی نبود تا اینکه با آزادی کامل شهر بوکمال از لوث تروریستهای تکفیری در تاریخ ۵ آذر ۱۳۹۶ پیکر مطهر او شناسایی و مشخص شد که همچون سالار و سرور شهیدان، مظلومانه به شهادت رسیده و #سر از #پیکرش جدا شده است.
از صفات بارز اخلاقی او میتوان به احترام بسیار زیاد به پدر و مادر، ادب و حیا، دلسوزی، تفکر و صبر، شوخطبعی، و توانمندی در کار اشاره کرد. از علایق دیگرش شرکت در #هیئت و #روضههای هفتگی، زیارت شهدا، کارهای فرهنگی، سر زدن به خانواده شهدا بود.
شهید نوید صفری بسیار اهل زیارت بود و تا جایی که شرایط اجازه میداد به سفر مشهد، کربلا و قم میرفت و شرایط سفر اطرافیان و نیازمندان را برای رفتن به زیارت فراهم میکرد.
شهید نوید در دست نوشتهای آورده است: «زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانید از طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید. آه که تمام حسرتم این است که چه قدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه روزیم نشد. و بدانید هر که چهل روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتماً تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم. حتی یک عاشورا هم قیامت میکند با روضه ارباب از زبان مادرش و خواهرش. ان شاالله شرمنده شما نباشم.»
وارد قطعه ۵۳ ردیف ۸۶ که میشوی سمت راستت مزار شهید مدافع حرم رسول (محمدحسن) خلیلی و سمت چپ ات مزار شهید مدافع حرم نوید صفری است. این شهید مدافع حرم خیلی اصرار داشت که او را در کنار شهید خلیلی دفن کنند. در وصیت نامهاش یک کروکی هم کشیده بود که دقیقاً فلان جا من را دفن کنید. عقدش هم بالای سر شهید خلیلی خوانده شد. عکسهایش موجود است عکس پروفایلش این شهید بود و خاطراتش همه از شهید خلیلی بود.
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✨✨✨✨✨✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
#بُرَیر_بن_خُضَیر_هَمْدانی_مِشْرَقی
(شهادت سال ۶۱ هجری)، از #شهیدان واقعه #کربلا و #قاری سرشناس #کوفه بود که در مسجد کوفه به تدریس قرآن اشتغال داشت. وی از شیعیان و ارادتمندان خاص اهل بیت #پیامبر (ص) و ازتابعین و یاران #امیرالمؤمنین و از یاران امام #حسین(ع) بود. مجادلۀ او قبل از جنگ، با عمر سعد، ابوحرب، یزید بن معقل و کوفیان، نشان از شجاعت او در کلام و در #دفاع از خاندان پیامبر(ص) دارد.
بریر بن خضیر همدانی از امام حسین(ع) خواست تا با عمر بن سعد دیداری داشته و وی را نصیحت کند. آنحضرت(ع) فرمود: هر آنچه صلاح و صواب میدانی، عمل کن. بریر به سمت لشکرگاه عمر سعد رفت و داخل خیمهاش شد؛ اما #سلام نکرد. #ابن_سعد خشمگین شد و گفت مگر من مسلمان نیستم و خدا و رسول خدا(ص) را نمیشناسم که بر من سلام نکردی؟ بریر گفت: اگر تو مسلمان بودی و به خدا و رسولش ایمان داشتی، با فرزندان و اهل بیت او به نبرد برنمیخاستی و آب را بر ایشان نمیبستی! ای عمر، تو ادعای مسلمانی داری و با محمّد مصطفی(ص) دشمنی میکنی! این چه دین و آیین است که تو داری؟! آب فرات در مقابل حسین بن علی(ع) و فرزندان و خانوادهاش میدرخشد و ایشان صفای این آب را میبینند، ولی کودکان خردسال او از تشنگی هلاک میشوند با آنکه لشکر تو و سگها و حیوانات وحشی و پرندگان از آن سیراب میگردند! خودت انصاف ده که چگونه بگویم تو مسلمانی! عمر سعد وقتی این سخنان را شنید، ساکت شد و بعد از مدتی گفت: راست میگویی ای بریر! هر کسی با حسین بن علی(ع) و فرزندان او جنگ کند و حق ایشان را پایمال کند، جایش در آتش دوزخ خواهد بود؛ اما نمیتوانم از فرمانروایی شهر بزرگ و آباد «ری» چشمپوشی کنم!
🌑 روز عاشورا
بریر در روز عاشورا بعد از عبدالله بن ابیعروه غفاری یا وهب بن عبدالله بن حباب کلبی و یا حرّ بن یزید ریاحی و قبل از مالک بن انس کاهلی، به میدان رفت.
این اشعار حماسی برای وی ثبت شده است:
«أَنَا بُرَیرٌ وَ أَبِی خُضَیرٌ لَیثٌ یرُوعُ الْأُسْدَ عِنْدَ الزَّئْر
یعْرِفُ فِینَا الْخَیرَ أَهْلُ الْخَیرِ أَضْرِبُکمْ وَ لَا أَرَی مِنْ ضَیرٍ
کذَلِک فَعَلَ الْخَیرُ فِی بُرَیر»؛
من بریر، پسر خضیر هستم. من شیری هستم که شیران از غرش من میترسند. افرادی که اهل خیر هستند نیکوکاری ما را میدانند. من شما را با شمشیر میزنم و ضرری نمیبینم. کار خیر بریر اینگونه است!
بر اساس برخی گزارشها وی حدود سی نفر از افراد سپاه عمر بن سعد را کشت.[
در این درگیریها یزید بن معقل (که با او مباهله کرده بود) ضربهای بر بریر بن خضیر زد؛ اما ضربهاش مؤثر نبود. اما بریر با ضربت شمشیر خود، وی را به هلاکت رساند. سپس رضی بن منقذ عبدی بر بریر حمله کرد. در حین درگیری آنها، کعب بن جابر ازدی بر بریر حمله کرد و نیزهای از پشت بر او زد، سپس وی را با ضربت شمشیری به شهادت رساند.
#صلی_الله_علیک_یااباعبدلله_الحسین
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
زُهَیر بن قَین بَجَلی
از #شهدای_کربلا و از بزرگان قبیله بجیله؛ او عثمانی مذهب بود
وی از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده میشد و به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود.
زهیر از هواداران عثمان به شمار میرفت. در سال ۶۰ قمری، او و همسرش به همراه برخی از خویشاوندان و اهل قبیلهاش هنگام بازگشت از #حج به کوفه، در یکی از منازل بین راه، با امام حسین(ع) و همراهانش که به سوی کوفه در حرکت بودند _هم منزل_ روبرو شدند.
#امام_حسین(ع) شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد.این دیدار آن چنان غافلگیرانه بود که افرادی که بر سر سفره غذا بودند لقمههایشان را از دستها انداختند و همه بیحرکت شدند گوییا پرندهای بر سر آنها نشسته است. زهیر در ابتدا تمایلی به این دیدار نشان نداد؛ اما به توصیه #همسرش- دیلم یا دَلْهم دختر عَمرو به محضر امام حسین(ع) حاضر شد. این دیدار مسیر زندگانی زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات کوتاه شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد تا خیمه و بار و بُنه او را به کنار خیمه امام حسین(ع) منتقل کنند.
امام حسین (علیهالسلام) #زهیر بن قین را به فرماندهی #جناح_راست سپاه برگزید؛ که نشان لیاقت و شایستگیهای اخلاقی و نظامی «زهیر» است.
🌑 روز عاشورا
نخست امام حسین (علیهالسلام) به #نصیحت سپاهیان دشمن پرداخت. آنگاه زهیر گفت: «ای مردم کوفه، شما را از عذاب الهی بیم میدهم. بر مسلمان واجب است که خیرخواه برادر مسلمانش باشد. ما تا این هنگام برادریم، دارای یک آیین و مذهبیم تا زمانی که جنگ بین ما روی نداده است. اما با وقوع جنگ، پیوند برادری و دینی میان ما گسسته خواهد شد و دو امّت جداگانه خواهیم بود. پروردگار متعال ما و شما را به وسیله فرزندان پیامبرش، محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) می آزماید تا ببیند با آنها چگونه رفتار می کنیم. اینک شما را به یاری آنها و رها کردن #عبیدالله زیادِ بیدادگر دعوت میکنیم. زیرا شما در تمام دوران حکومت این دو نفر- عبیدالله و پدرش- جز #بدی از آنان چیزی ندیدهاید: چشمهاتان را میل می کشیدند، دست و پایتان را می بریدند و به سختی شکنجهتان میدادند. بر ساقههای درخت خرما به دارتان میکشیدند. خوبان شما و قاریان قرآن را میکشتند؛ همچون حجر بن عدی و یارانش و هانی بن عروه و مانند او.»
سپاهیان عمرسعد، زهیر را دشنام داده ضمن ستایش از عبیدالله زیاد، گفتند: «از اینجا نمیرویم تا اینکه رفیقت و همراهانش را بکشیم. یا اینکه تسلیم شوند و آنان را نزد ابن زیاد بفرستیم.»
زهیر گفت: «ای بندگان خدا، فرزندان #فاطمه (علیهاالسلام) به دوستی و یاری، از فرزند سمیه سزاوارترند. اگر به آنان کمک نمیکنید، شما را به خدا مبادا آنان را بکشید.
در این هنگام، #شمر تیری به سوی او افکند و گفت: «ساکت شو، خدا صدایت را خاموش کند. »
زهیر گفت: «ای پسر کسی که ایستاده ادرار میکرد! با تو حرف نمیزنم. تو حیوانی بیش نیستی. به خدا سوگند، گمان نمیکنم دو آیه از قرآن را درست بدانی! تو را بشارت میدهم به خواری و رسوایی در روز قیامت و عذاب دردناک.»
شمر گفت: «تا ساعتی دیگر، خداوند تو و رفیقت را خواهد کُشت.»
زهیر پاسخ داد: «آیا مرا از مرگ میترسانی؟! به خدا سوگند، مردن در کنار او از زندگی جاودانه با شما نزد من محبوبتر است!» آنگاه رو به مردم کرد و با صدای بلند گفت: «بندگان خدا، این احمق خشن و امثال او، شما را درباره دینتان فریب ندهند. به خدا سوگند، شفاعت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به کسانی که فرزندان و اهل بیت او و یاوران و مدافعان آنها را کشتهاند، نمیرسد!»
در این هنگام، کسی زهیر را صدا زد و گفت: اباعبدالله (علیهالسلام) میفرماید: برگرد. به جانم سوگند، چنانکه مؤمن آل فرعون، مردمش را نصیحت کرد، تو نیز اینها را نصیحت کردی، اگر نصیحت فایدهای داشته باشد.
#ظهر_عاشورا، زهیر و سعید بن عبدالله حنفی جان خویش را سپر کردند، تا امام حسین (علیهالسلام) همراه جمعی از یارانش، #نماز_خوف به جای آوردند.
پس از اقامه نماز، حمله دشمن شدّت یافت. زهیر و اندک یاران باقی مانده امام (علیهالسلام) با تمام توان به دفاع از آن حضرت و اهل بیتش پرداختند.
زهیر پس از نبردهای دلیرانه و کم نظیر و کشتن حدود ۱۲۰ نفر از دشمن، سرانجام به وسیله «کثیر بن عبدالله شعبی» و «مهاجر بن اوس» به شهادت رسید. .
خوارزمی مینویسد: هنگامی که زهیر بر زمین افتاد، امام حسین (علیهالسّلام) به وی گفت: «خداوند تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتل تو را لعنت کند، به مانند کسانی که ملعون گشتند و به صورت بوزینه و خوک مسخ شدند.»
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
حَبیب بن مُظاهِر اَسَدی
(شهادت ۶۱ق) از شهدای کربلا. حبیب از قبیله بنیاسد و از اصحاب خاص حضرت علی(ع) بود. او از کسانی بود که پس از مرگ معاویه به امام حسین(ع) برای رفتن به کوفه نامه نوشتند. پس از شهادت مسلم، حبیب مخفیانه از کوفه خارج شد و خود را به امام حسین (ع) رساند و در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. قبر او در حرم امام حسین(ع) و در نزدیکی ضریح امام حسین(ع) قرار دارد.
شیخ طوسی او را در زمره فهرست اصحاب امام #علی(ع)، امام #حسن(ع) و امام #حسین(ع) آورده است.
حبیب، در همه جنگها در کنار امام علی (ع) بود و از یاران #خاص و از حاملان علم و دانش آن حضرت شمرده میشد.
حبیب #حافظ قرآن کریم بود . از امام حسین(ع) نقل شده است که او در هر شب قرآن را ختم میکرد. او در برابر پیشنهاد امان و پول برای دست برداشتن از یاری امام حسین: گفت: «ما نزد رسول خدا(ص) عذری نداریم که زنده باشیم و فرزند رسول خدا(ص) را مظلومانه به قتل برسانند»
در زیارت امام حسین(ع) در نیمه #شعبان و غیره نام او آمده است.
🌑 دعوت از امام
پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ق، حبیب و جمعی از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمان بن صُرَد، مُسیب بن نَجَبَه و رَفاعة بن شداد بَجَلی، از بیعت با یزید خودداری کردند و برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به کوفه دعوت کردند. زمانی که #مسلم بن عقیل به کوفه آمد، به یاری او شتافتند. حبیب به همراه #مسلم بن عوسجه به طور پنهانی در کوفه برای #مسلم بن عقیل از مردم بیعت میگرفتند.
🌑 پیوستن به امام
هنگامی که ابنزیاد به کوفه رفت و مردم مسلم بن عقیل را تنها گذاشتند، قبیله بنیاسد، حبیب و مسلم بن عوسجه را پنهان کردند تا به آنها آسیبی نرسد. آنها مخفیانه از کوفه خارج شدند و در روز #هفتم محرم در کربلا، به کاروان امام پیوستند
#حبیب وقتی دید که یاران امام اندک و دشمنان او بسیارند، از امام حسین(ع) اجازه گرفت و نزد افرادی از قبیله #بنیاسد که در نزدیکی کربلا سکونت داشتند رفت و آنان را به یاری امام طلبید. اما #عمربن_سعد با فرستادن سپاهی، مانع از پیوستن آنان به امام شد.
🌑 روز نهم محرم
حبیب به همراهی زهیر و گروهی دیگر به همراه حضرت #عباس(ع) به قصد #موعظه سپاه دشمن که میخواستند به خیمههای امام حمله کنند، به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و آنان را از جنگ برحذر داشت.
🌑 در روز عاشورا
روز عاشورا، امام حسین(ع) حبیب بن مظاهر را فرمانده جناح چپ نیروهای خویش کرد. امام #حسین(ع) در سخنرانی خود، حسب، نسب، فضایل خویش و حدیث "هذانِ سَیّدا شَبابِ اَهلِ الْجَنَّةِ" را یادآور شد و فرمود در میان شما افرادی هستند که این حدیث را از #پیامبر(ص) شنیدهاند. در این هنگام #شمر بن ذیالجوشن گفت: من خدا را با شک و تردید عبادت کرده باشم اگر بدانم تو چه میگویی. #حبیب بن مظاهر در پاسخ او گفت: به خدا من چنان میبینم که تو با هفتاد شک و تردید خدا را عبادت میکنی، شهادت میدهم که راست میگویی و نمیفهمی چه میگوید، چراکه قلب تو سیاه و مهر شده است.
زمانی که ابوثمامه صائدی وقت نماز را به #امام یادآوری کرد، امام فرمود: از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا #نماز بخوانیم. حصین بن نمیر گفت: نمازتان قبول نیست. حبیب بن مظاهر گفت: خیال میکنی نماز خاندان رسول قبول نیست و نماز تو قبول است ای شرابخوار. حبیب بر او حمله کرد و با شمشیر به صورت اسب حصین زد، او بر زمین افتاد و یارانش حمله کرده، او را از چنگ حبیب نجات دادند.
حبیب بن مظاهر ۶۲ نفر از افراد دشمن را کشت. پس از آن بدیل بن صریم عقفانی به او حمله کرد و با شمشیر بر فرقش زد، فرد دیگری با نیزه به او حمله کرد. پس از آنکه حبیب از اسب بر زمین افتاد بدیل بن صریم سرش را از تن جدا کرد.
امام #حسین(ع) خود را به بالین #حبیب رساند و فرمود: «اَحْتَسِبُ نَفْسی و حماة اَصحابی» پاداش خود و یاران حامی خود را، از خداوند انتظار میبرم.
در #نَفَس_المَهْموم آمده است که حضرت فرمود: ای حبیب، مردی با فضیلت بودی که در یک شب #قرآن را ختم میکردی.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
#مسلم_بن_عوسجه_اسدی
صحابی #پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و امام #علی و امام #حسن (علیهماالسلام) و از یاران امام #حسین (علیهالسلام) و از #شهدای_کربلا است.
وی از بزرگان عرب در صدر اسلام به شمار میرفت.در بسیاری از جنگهای دوره اسلامی از جمله غزوه #آذربایجان شرکت کرد. در جنگ #جمل، #نهروان و #صفین نیز به نبرد با مخالفان علی (علیهالسلام) پرداخت.
مسلم بن عوسجه پس از ورود مسلم بن #عقیل به کوفه، به یاریاش شتافت و از مردم برای حمایت از امام حسین (علیهالسلام) بیعت گرفت او همچنین، کار خرید سلاح، دریافت کمکهای مردمی و فرماندهی جنگجویان طایفه مذحج و بنی اسد را بر عهده داشت.
عبیدالله غلام خود، معقل را به عنوان جاسوس به مسجد جامع کوفه فرستاد تا از مسلم بن عقیل اطلاعاتی بدست آورد. اهل کوفه، #مسلم_بن_عوسجه را به وی معرّفی کردند و گفتند: او از هواداران مسلم بن عقیل است، معقل نزد فرزند عوسجه رفت و گفت: من مردی شامی و دوستدار اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هستم و میخواهم با فرزند عقیل بیعت کنم. مسلم از او خواست تا موضوع را کتمان کند و تا فرا رسیدن وعده دیدار صبوری ورزد. پس از گذشت چند روز و با مشورت مسلم بن عقیل، معقل به خانه هانی بن عروه راه یافت و به دیدار فرزند عقیل نائل آمد.
🌑 مسلم بن عوسجه پس از پراکنده شدن #کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، خود را از دید سربازان عبیدالله مخفی ساخت و #شبانه همراه خانواده خود از کوفه خارج گردید و در شب هفتم یا هشتم محرّم به سپاه امام حسین (علیهالسلام) پیوست.
🌑 او در شب عاشورا در پاسخ امام حسین (علیهالسلام) گفت: ترا رها کنیم تا خدا بداند که در کار ادای حق تو نکوشیدهایم؟ نه به خدا باید نیزهام را در سینههاشان بشکنم و با شمشیرم چندان که دسته آن به دستم باشد ضربتشان بزنم از تو جدا نمیشوم اگر سلاح برای جنگشان نداشته باشم به دفاع از تو چندان سنگشان میزنم که با تو بمیرم تا خدا بداند که ما در نبرد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از تو حمایت و حفاظت کردیم، به خدا قسم اگر هفتاد مرتبه مرا بکشند، بسوزانند، ریز ریز کنند و دوباره زنده شوم هرگز از تو دست بر نمیدارم و جانم را فدای تو خواهم کرد، چگونه در راه تو کشته نشوم در حالی که این تنها برای یکبار است و عزّتی جاودانه دارد؟
🌑 صبح عاشورا پس از آن که به دستور امام (علیهالسلام) اطراف خیمهها را آتش زدند، گروهی از سواره نظام سپاه ابن سعد به سمت خیمهها آمدند، یکی از آنها فریاد زد: ای حسین (علیهالسلام) پیش از فرا رسیدن رستاخیز، سوی آتش شتاب کردی، امام فرمود: کیست این مرد؟ به گمانم شمر بن ذی الجوشن باشد. یاران گفتند: آری.
مسلم بن عوسجه گفت: ای فرزند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، فدایت شوم، من میتوانم با تیر او را هدف قرار دهم، تیر من خطا نمیرود و این تبهکار از ستمکاران است، حضرت فرمود: نه من دوست ندارم شروع کننده جنگ باشم.
وقتی دو لشکر به هم درآمدند، عدهای از سپاه ابن سعد که عمرو بن حجاج سرکردگی آنان را بر عهده داشت، از سمت رودخانه فرات به لشکر امام (علیهالسلام) حمله کردند و با میسره سپاه به فرماندهی زهیر بن قین درگیر شدند. در این میان مسلم بن عوسجه سرسختانه به نبرد با دشمن پرداخت .
وی حدود پنجاه تن از جنگجویان ابن سعد را به خاک افکند و همچنان با شمشیر خود به قلب سپاه دشمن میزد. در این حملهٔ دسته جمعی بود که مُسلم بن عوسجه اسدی به شهادت رسید.
مسلم بن عوسجه اولین #شهید از یاران امام حسین (علیهالسّلام) در روز عاشوراست؛
هنگامی که عمرو بن حجاج و لشکریانش عقب نشستند و غبارها فرو نشست، دیدند که مسلم بن عوسجه بر زمین افتاده است. امام حسین (علیهالسّلام) تنها بر بالینش حاضر شد و مُسلم هنوز رمقی در بدن داشت. امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «ای مُسلم بن عوسجه، پروردگارت تو را رحمت کند»؛ و آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا؛
برخی از آنان (در راه خدا) کشته شدند و برخی دیگر انتظار میکشند».
#حبیب_بن_مظاهر نیز نزد مسلم آمد و گفت: تحمّل شهادت تو برایم سخت است، تو را به بهشت بشارت میدهم. مسلم با صدای ضعیف پاسخ داد: خداوند تو را به خیر و نیکی بشارت دهد. حبیب گفت: تقدیر چنین است که من بزودی به تو بپیوندم، اگر اینگونه نبود، برای پیوند دینی و خانوادگی که میان ماست، دوست داشتم خواستههای تو را بشنوم و بدان جامه عمل بپوشانم. مسلم با دست خود به امام حسین (علیهالسلام) اشاره کرد و گفت: من تو را وصیت میکنم که تا پای جان از او حمایت کنی، حبیب گفت: به خدای کعبه قسم که آن حضرت را یاری خواهم کرد.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
در زیارت ناحیه مقدسه از او چنین یاد شده است:
«السلامُ علی مُسْلِم بْنِ عَوْسَجةِ الاسَدی .... وَ کنْتَ اوّلُ مَنْ شَرَی نَفْسَه و اوَّلُ شهیدٍ شَهِدَالله ... فقال: یرْحَمْک الله یا مُسْلِمَ بنِ عَوسَجِه و قَرَأَ «فَمِنْهُمْ مَن قَضَی نَحْبَه وَ مِنْهُم مَنْ ینْتَظِر وَ مَا بَدَّلُوا تبدیلا» لَعَنَ الله المُشترکینَ فی قَتْلِک.» نفرین خدا بر کسانی که در کشتن تو مشارکت کردند.» سلام بر تو ای مسلم فرزند عوسجه اسدی ... تو نخستین فداکار و شهید راه خدا بودی ... سپس فرمود: «از مؤمنان کسانی هستند که پیمان خود را به آخر بردند و در راه او کشته شدند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیل در عهد و پیمان خود ندارند.»
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
#سعید_بن_عبدالله
وی اهل کوفه بود و به شجاعت و عبادت شهرت داشت.
در زیارت الشهدا با نام سعد و در زیارت رجبیه امام حسین(ع) با نام سعید به او سلام داده شده است.
#سعید بن عبدالله و #هانی بن هانی سبیعی #نامه سوم #کوفیان را برای امام حسین(ع) بردند. نویسندگان این نامۀ شَبَث بن رِبعی، حَجّار بن اَبجَر، یزید بن حارث، یزید بن رویم، عزرة بن قیس، عمرو بن حجاج و محمد بن عمیر بودند. برخی معتقدند که این مأموریت به جهت #وجاهت سعید بن عبدالله بوده، به امید آنکه این وجاهت، امام(ع) را به رفتن به کوفه #قانع کند.
امام حسین(ع) به وسیلۀ سعید #پاسخ مردم کوفه را داد و نوشت که مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود روانه کوفه کرده است. به گزارش تاریخ طبری (تألیف ۳۰۳ق) زمانی که مسلم وارد کوفه شد و برای مردم سخنرانی کرد. #عابس بن ابیشبیب شاکری، #حبیب بن مظاهر و #سعید بن عبدالله در سخنانی بر #حمایت خود از امام #حسین تأکید کردند.
مسلم در این مجلس، سعید بن عبدالله را مأمور کرد تا امام(ع) را برای ورود به کوفه دعوت کند. سعید به مکه بازگشت و نامۀ مسلم بن عقیل را به امام داد و از مکه با کاروان امام حسین #همراه شد.
سعید بن عبدالله در شب عاشورا خطاب به امام حسین، سوگند یاد کرد اگر هفتاد مرتبه مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد دهند باز هم از شما دست بر نخواهم داشت. او این سخنان را در واکنش به سخنان امام حسین مطرح کرد که در سخنانی از اصحابش خواست هر یک دست دوست خود را گرفته و از تاریکی شب بهره گرفته و کربلا را ترک کنند.
🌑 ظهر عاشورا
هنگامی که امام حسین(ع) #نماز خوف به جا آورد، سعید بن عبدالله و زهیر بن قین مقابل حضرت #ایستادند و با صورت، سینه، پهلو و دست، از اصابت تیرها به امام(ع) جلوگیری کردند. نقل شده هنگام شهادت، به جز زخمهای شمشیر و نیزه، ۱۳ #تیر بر بدنش بوده است. ازاینرو از او به عنوان شهید #نماز یاد میشود.
نقل کردهاند زمانی که سعد به زمین افتاد و در حال جاندادن بود این دعا را میخواند:
خدایا! همانگونه که قوم عاد و ثمود را لعنت کردی، اینان (سپاه کوفه) را مورد لعن خویش قرار ده. خدایا! سلام و درود مرا به پیامبرت برسان و درد و رنجی را که در اثر زخمهای بدنم تحمل نمودم به آن حضرت ابلاغ فرما؛ زیرا من در یاری پیامبرت خواستار دستیابی به پاداش توام.
سپس رو به امام(ع) کرد و گفت:ای فرزند رسول خدا، آیا به #پیمانم عمل کردم؟ امام(ع) فرمود: آری؛ تو پیشاپیش من به #بهشت خواهی رفت.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
وهب بن وهب یا وهب بن عبدالله بن حباب کلبی
از #شهدای واقعه #کربلا و یاران امام حسین(ع).
منابع #وهب را جوانی #مسیحی دانستهاند که به همراه #مادرش بهدست امام حسین(ع) #مسلمان شد و همراه با امام به کربلا آمد و در روز #عاشورا به شهادت رسید. وی از افرادی است که بیشتر منابع نامش را در فهرست شهدای کربلا آوردهاند ولی درباره نسب و همچنین یک یا چند نفر بودنش اختلافاتی وجود دارد.
وهب پس از #بُرَیر بن خُضَیر و یا #زیاد بن مهاجر کندی و قبل از #عمرو بن خالد ازدی یا #مُسْلِم بن عَوْسَجِه اَسَدی و یا #هلال بن حجاج به میدان #جنگ رفت. درباره مبارزه او نقلهایی وجود دارد و گفته شده در میان نبرد به سمت #مادر و #همسرش بازگشته و از مادرش میپرسد که آیا از او راضی شده است یا نه؟ و در جواب، کشته شدن در راه حسین(ع) را شرط رضایت مادر مییابد. در این بازگشت مکالمات بین وهب و همسرش نیز نقل شده است.
درباره نحوه شهادت وهب نقلهای مختلفی وجود دارد و با روایات مربوط به شهادت عبدالله بن عمیر کلبی مخلوط شده است. نقلهایی مانند اینکه همسرش نیز به میدان جنگ رفته، لباس او را گرفت و گفت بازنمیگردم تا با تو بمیرم و امام حسین(ع) وی را با وعده پاداش خیر در آخرت به خیمهها باز گرداند. پس او نزد زنان بازگشت. گفته شده وهب دوازده نفر پیاده و نوزده نفر سواره را از سپاه ابن سعد کشته است. او اسیر شد با دستور عمر سعد #گردنش را زدند و سپس سرش را به سمت سپاه امام حسین(ع) #پرتاب کردند.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
عابس بن أبی شُبیب شاکری
از یاران باوفای امام #حسین (علیهالسلام)، و به قولی از خاصّان امام #علی (علیهالسلام) بود، یکی از #شهدای کربلا است.
عابس از مهتران، دلاوران، سخنوران، عابدان و شب زنده داران شیعه بود.
عابس، نخستین کسی بود که در منزل #مختار، هنگام قرائت #نامه امام حسین (علیهالسلام) برای شیعیان #کوفه به پاخاست و پس از حمد و ثنای خداوند متعال خطاب به حضرت مسلم (علیهالسلام) گفت: من درباره مردم به شما خبر نمیدهم و نمیدانم نیّتشان چیست و از جانب آنها وعده فریبنده ای نمیدهم. به خدا قسم از چیزی که درباره آن تصمیم گرفتهام سخن میگویم هنگامی که دعوت کنید میپذیرم و همراه شما با دشمنانتان میجنگم و با شمشیر از شما دفاع میکنم تا به پیشگاه خداوند روم و از این کار جز ثواب چیزی نمیخواهم.
پس از #بیعت کوفیان با حضرت #مسلم (علیهالسلام)، عابس با شوذب به عنوان پیک، نامه آنان را به امام حسین (علیهالسلام) رساند.
🌑 روز عاشورا
چون روز عاشورا آتش جنگ شعلهور گردید و برخی از یاران اباعبدالله (علیهالسلام) به شهادت رسیدند، عابس بن ابی شبیب شاکری به همراه شوذب بن عبدالله، از هم پیمانان و وابستگان بنی شاکر به حضور امام حسین رسیدند. عابس به شوذب گفت: ای شوذب چه تصمیمی گرفتهای؟ (میخواهی چه کنی؟) شوذب گفت: چه میکنم؟! به همراه تو در رکاب فرزند دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میجنگم تا کشته شوم. عابس گفت: گمان من هم همین بود، اما نخست نزد ابی عبدالله برو (و از او اجازه بگیر تا تو جزء یاران او گردی) و او (جهاد و شهادت) تو را مانند دیگر یاران خود، به حساب خدا بگذارد، و من هم تو را به حساب خدا بگذارم (تا اجری ببرم)؛ زیرا در این ساعت اگر کس دیگری با من بود، که از تو به من نزدیکتر بود، دوست میداشتم برود و جلوی چشمانم به شهادت برسد، تا او را به حساب خدا بگذارم (و اجری ببرم) امروز روزی است که هر قدر میتوانیم، باید به دنبال اجر و پاداش باشیم؛ زیرا بعد از این روز، دیگر جای عمل نیست، و فقط حساب است.
شوذب نزد امام حسین (علیهالسّلام) رفت و بر امام (علیهالسّلام) سلام کرد و (پس از کسب اجازه) به میدان رفت و جنگید تا به #شهادت رسید. آنگاه عابس به خدمت امام (علیهالسلام) رسید و گفت: ای اباعبدالله! هیچکس در روی زمین نزد من از شما عزیزتر و محبوبتر نیست. اگر میتوانستم با چیزی بهتر از جانم از شما دفاع کنم دریغ نمیکردم. درود بر تو ای اباعبدالله، خداوند را گواه میگیرم که بر راه تو و پدرت استوار هستم. سپس با پیشانی مجروح و با شمشیر برکشیده به سوی میدان شتافت.
ربیع بن تمیم هَمْدانی، از سران سپاه یزید میگوید: «چون عابس را دیدم شناختم. زیرا او را در جنگها دیده بودم. فریاد زدم، ای مردم! این شخص، #شیر شیران است او فرزند ابی شبیب است. هیچکس از شما سوی وی نرود. عابس مکرّر فریاد میزد، آیا مردی وجود ندارد که با مردی مبارزه کند؟ کسی به میدان نرفت تا ابن سعد فرمان داد #سنگبارانش کنید. عابس چون دید از هر طرف به سویش سنگ پرتاب میشود، زره از تن بیرون آورد و #کلاه خود از سر بیفکند و بر آنها حمله کرد. به خدا قسم دیدم او بیش از دویست تن را طرد کرد. سرانجام در قلب میدان و محاصره دشمن به درجه شهادت نایل گشت. سر او را در دست چند نفر دیدم که هر کدام ادعا میکرد وی، او را کشته است. عمرسعد گفت: مشاجره نکنید. هیچکس نمیتوانست یک تنه عابس را بکشد. شما #همگی توانستید با هم او را بکشید. با این سخن، نزاع و کشمکش آنها خاتمه یافت.»
در زیارت ناحیه #مقدسه امام (علیهالسلام) و #رجبیه از وی چنین یاد شده است: «السلام علی عابس بن شبیب الشاکری.»
مرحوم شیخ عباس قمی نیز درباره او گفته است: السلام علیک یا عابس بْنِ ابی شبیب الشاکری اشْهَدُ انَّکَ مَضیت علی مامضی علیه البدریون والمجاهدون فی سبیل اللَّه.
درود بر تو ای عابس بن ابی شبیب شاکری، گواهی میدهم آنچه -از مصائب- بر رزمندگان بدر و مجاهدین راه خدا گذشت بر تو نیز وارد شده است.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_علماء
🖍️ ابوالفتوح رازی
جمالالدین حسین بن علی بن محمد خزاعى نیشابورى رازى، مشهور به #ابوالفتوح رازی، از #مفسران و علمای بزرگ #شیعه در سده #ششم هجری بود.
ابو الفتوح رازی از ذرّیه نافع بن بُدَیل بن ورقاء خُزاعی #صحابی پیامبر اسلام(ص) بود؛ یعنی سلسله نسب ابو الفتوح رازى به قبیله #خزاعه میرسد. همانطور که ابو الفتوح در کتاب تفسیر خود میگوید: «بدیل بن ورقاء خزاعى، از پدران ماست».در طول تاریخ، خاندان خزاعه از برجستهترین #دوستان ائمه اطهار(ع) بوده تا آنجایى که معاویه گفته است: «محبّت قبیله بنى خزاعه نسبت به #على به حدّى است که اگر زنانشان فرصت مییافتند، با ما میجنگیدند تا چه رسد به مردانشان!».
جدّ ابو الفتوح، محمّد بن احمد نیشابورى صاحب کتاب «الروضة الزهراء فی مناقب فاطمة الزهراء» و عموى پدرش، شیخ عبد الرحمن صاحب کتاب «سفینة النجاة» در مناقب و فضائل اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، از دانشمندان برجسته شیعى بودهاند. پسرش، شیخ تاج الدین محمّد نیز از علماى عصر خود به شمار میآید.
علاّمه سید محسن امین در مورد خاندان ابو الفتوح، مینویسد: «ابو الفتوح و پسرش تاج الدین محمّد و پدرش على بن محمّد و جدّش و جدّ اعلاى وى، شیخ ابو بکر احمد و عموى بزرگش شیخ عبد الرحمن بن ابى بکر، همه از دانشمندان نامدار امامیه هستند. و خلاصه، این سلسله معروف در میان علماى شیعه، جایگاه ویژهاى داشتهاند و تألیفات پر بار و کتابهاى متعددى را از خود به یادگار گذاشتهاند».
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
برخى از #اساتید وى عبارتند از: 📕
1. على بن محمّد نیشابورى رازى . این شخصیت پدر بزرگوار ابو الفتوح رازى است؛ وى داراى تألیفاتى همچون «مسائل المعدوم» و «دقائق الحقایق» مىباشد.
2. عبد الرحمن خزاعى نیشابورى، عموى بزرگ ابو الفتوح.
3. شیخ عبد الجبار بن مقرى رازى، معروف به مفید رازى.
4. شیخ ابو على حسن بن محمّد طوسى،( فرزند شیخ طوسى).
5. ابو القاسم محمود بن عمر زمخشرى؛ وى استاد غیر شیعى ابو الفتوح به شمار میآید. و مؤلف تفسیر معروف کشّاف است و از مذهب حنفى معتزلى پیروى میکرده است. ابو الفتوح در تفسیر آیه شریفه «الَّذی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُون»؛ از زمخشرى به عنوان استاد خود یاد کرده است.
از جمله #شاگردان معروف مکتب وى محمّد بن شهر آشوب مازندرانى است.
🌑 📚 برخی از #آثار و #تألیفات ابو الفتوح رازی عبارت است از:
الف. «روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن»؛ این کتاب- که معروفترین اثر شیخ ابو الفتوح رازى است- از جهت فصاحت لفظ و پردازش عبارت، توجه به نکات مناسب تفسیرى، ترجمه دقیق آیات، آزاد اندیشى در بهرهگیرى از روایات مخالف و موافق، نقل اقوال مختلف و گزینش مناسبترین آن و دفاع منطقى و بجا از مذهب شیعه، بر همه تفاسیر فارسى تشیع برترى دارد. این اثر #گرانسنگ و #کهن شیعى، یکى از بزرگترین یادگارهاى #نثر فصیح ادب فارسى است.
ب. «روح الاحباب و روح الالباب فى شرح الشهاب»؛ این کتاب، شرحى است بر «شهاب الأخبار» از قاضى قضاعى شافعى و موضوع آن، در حکمتها، موعظهها و امثال پیامبر اکرم(ص) است. این کتاب یکى از مدارک #بحار الانوار است.
ج. «رساله یوحنّا»؛ که از زبان یک نفر مسیحى به نام یوحنّا و در مسئله امامت نوشته شده است.
د. «تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام»؛ این کتاب به زبان فارسى است و ابو الفتوح در بخشى از آن، اندیشههاى حسین بن منصور حلاّج را #نقد کرده و در بابهاى دیگر، از نسبتهاى ناروا به شیعه جواب داده و از #تشیع #دفاع نموده است.
طبق وصیت خود ابو الفتوح رازی، او را در شهر رى و در صحن حضرت امامزاده حمزة بن موسى بن جعفر(ع)، در جوار حضرت #عبدالعظیم حسنى(ع) دفن کردند.
#شنبه_ها
#آشنایی_با_علماء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_علماء
🖍️ شیخ صدوق
ابن بابِوِیهْ، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، ملقب به شیخ #صدوق (ح ۳۰۵-۳۸۱ق/ح۹۱۷-۹۹۱م)، #محدث و #فقیه بزرگ شیعه #امامیه، در قرن #چهارم هجری قمری بود.
📚 شیخ طوسی در اسانید الاستبصار ، از وی با لقب «#عمادالدین» یاد کرده است. او ابتدا نزد پدرش به شاگردی پرداخت و بعد برای کسب علم به شهرهای #مختلفی سفر کرد و از #اساتید بسیاری بهره برد.
وى پيشواى شيعه در قم و اطراف آن در زمان خود بوده و در عصر امام حسن #عسکری (علیهالسلام) و #غیبت #صغرای حضرت ولی عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) و در عهد #نيابت خاصه #حسین بن روح مىزيسته است.
📚 به دعاى حضرت ولیعصر (عجّلاللهفرجهالشریف) شهرت شيخ صدوق عالمگير شد و تمام دانشوران، زبان به مدح و ثناى او گشودند و در برابر عظمت و گستردگى دانش او خضوع کردند
بيشترين فرصت و زحمت وى صرف جمعآورى و تدوين و تبويب و نشر احاديث و نگارش کتب مختلف شد و اين امر جز با تسلط او بر آن رشتههاى علمى تحقق نخواهد يافت.
تبويب و تدوين حديث با توجه به موقعيت زمانى صدوق و نبود يا کمبود امکانات نگارشى و تحقيقى در آن عصر، حاکى از تلاش طاقتفرساى او است. امروزه انجام چنين امر بزرگ با وجود امکانات زياد حتى از توان يک گروه علمى هم خارج است.
صدوق با کار ابتکارى خود در تنظيم آثار معصومین (علیهمالسلام) چشمهسارى را جارى ساخت که نسلهاى آينده توانستند از جويبار روان و زلال آن نيازهاى علمى و دينى بشريت را مرتفع سازند.
📚 تفاوت ناصبی و سنی
ابن بابویه مانند اکثر مکاتب دیگر امامی بین اهل سنت و ناصبی فرق آشکار گذاشته، ضمن احترام به اهل سنت (چنانکه مثلاً از تمجید مشایخ سنی توسط او بر میآید) ناصبی را کافر شمرده و #برائت از #ظالمین نسبت به ائمه را از #واجبات دانسته است.
📚 لقب صدوق
لقب «#صدوق» بلیغترین کلمه در بیان امانت وی در روایت است. نخستین کسی که ابن بابویه را صدوق نامیده ابن ادریس است، لیکن پس از وی تا زمان #شهید اول این لقب شهرت نداشته است.
برخی، اساتید او را تا ۲۵۰ تن شمرده اند.
او از نظر فکری از مکتب اخباریان متقدم قم به شمار میرود. عصر شیخ صدوق، عصر #حدیث بوده و ایشان در ادامه حرکت شیخ #کلینی، به ضبط و نشر حدیث بنا نهاده است. ایشان #کثیرالتالیف بوده و آثار زیادی به او نسبت دادهاند که از مهمترین آنها کتاب
من لا یحضره الفقیه، علل الشرایع، الخصال، عیون الاخبار الرضا، معانی الاخبار را میتوان نام برد.
ابن بابویه پس از گذشت هفتاد و پنج سال از عمر شریفش، در سال ۳۸۱ دعوت حق را لبیک گفت و در شهر #ری دیده از جهان فرو بست و در نزدیکی مرقد #عبدالعظیم #حسنی مدفون گردید.
امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و آرامگاهش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.
#شنبه_ها
#آشنایی_با_علماء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_علماء
🖍️#شیخ_مفید
محمد بن محمد بن نعمان، در روز یازدهم ذیقعده سال 336 یا 338 ق، در قریه«سویقه ابن بصری» از توابع«عکبری» در ده فرسنگی شمال #بغداد، نزدیک شهر«دجیل» در یک خانواده اصیل و عمیق در مذهب #تشیع- که زندگی آنان مالامال از #عشق به #اهلبیت(ع) بود- دیده به جهان گشود.
📚 آغاز تحصیلات
شور و عشق فراوان به تحصیل، نشاط و علاقه بسیار به مطالعه، کار را بدانجا رسانید که در #پنجسالگی برای او از«ابن ابیالیاس» اجازه روایت گرفتند.! در سنین هفت هشتسالگی، از«ابن سماک» روایت نقل کرد. وی فرزانهای تلاشگر گردید؛ بهطوریکه پیش از سن #دوازدهسالگی، از برخی محدثان اخذ روایت کرد و از استاد خویش، شیخ #صدوق قبل از #بیستسالگی حدیث شنید.
📚 شخصیتشناسی
وقتی مجاهدات علمی علمای پرتلاش شیعه در عصر خفقان حکومتهای جور را بررسی میکنیم، سرتاسر زندگی بزرگ#متکلم شیعه، شیخ مفید به جهاد علمی برای اثبات #حقانیت شیعه سپری شده است و این مفید امت, توانسته با توکل بر خداوند متعال از امتیازات مثبت خود بهنحو احسن بهرهبرداری کند و همه را خرج دفاع از مکتب مظلوم تشیع نماید. ایشان توانست از علم وافر، نژاد عربی و سکونت در بغداد(که مهد خلافت عباسی و علمای سنی مقرب نزد دربار بود) بهعنوان برگهای برنده جهت مناظرههای علنی با بزرگان اهل سنت استفاده کند و خدمات شایانی به مکتب اهلبیت(ع) بنماید.
محدث بزرگوار، حاج میرزا حسین نوری در اثر گرانقدرش«خاتمة مستدرک الوسائل» پنجاه تن از استادان شیخ مفید را نام میبرد. شیخ مفید در نزد اینان که شیعه و سنی و زیدی بودهاند، علوم متداول عصر؛ یعنی ادبیات عرب، قرائت، کلام، فقه، اصول، حدیث، تفسیر، رجال و غیره را فراگرفته است.
اساتید معروف شیخ، همگی از اعاظم فقها و متکلمین و محدثین و رجال نامی بودهاند.
📚 شخصیت علمی
شیخ طوسی یکی از شاگردان مفید در کتاب«فهرست» میگوید: محمد بن محمد بن نعمان، مکنی به ابوعبدالله و معروف به ابن معلم، از متکلمین شیعه است که در زمان او ریاست شیعه به او منتهی شد و در علم و صناعت کلام، مقدم بر دیگران بود و در فقه نیز سرآمد فقهای زمان بوده، مردی سریع الانتقال و بافطانت و حاضرجواب بود و او نزدیک به دویست جلد کتاب کوچک و بزرگ تألیف کرده ...
نجاشی یکی دیگر از شاگردان مفید میگوید:
فضیلت او در فقه و کلام و روایت، وثاقت و علم مشهورتر از آن است که توصیف شود. آنگاه متجاوز از 170 کتاب از تألیف او را نام میبرد.
✨💥✨💥✨💥✨💥✨💥
آن مرد بزرگواری که در مقام خدمتگزاری به ساحت قدس حضرت #صاحبالامر(عج) و آباء گرامی اش بدان پایه رسد که به نقل #طبرسی صاحب کتاب«احتجاج» از میان علمای شیعه به #توقیعات شریف از آن ناحیه مقدسه ممتاز گردد و به خطاباتی چون:«سلام علیک أیها الولی المولی المخلص فی الدین المخلص فینا بالیقین ... أدام الله توفیقک لنصرة الحق و أجزل مثوبتک علی نطقک عنا بالصدق».
یا مانند #توقیع دیگر:«هذا کتابنا إلیک أیها الأخ الولی المخلص فی ودّنا، الصفی الناصر لنا ... حرسک الله بعینک التی لا تنام».
یا مانند توقیع دیگر:«سلام علیک أیها العبد الصالح الناصر للحق الداعی إلیه ...» و امثال اینگونه کلمات مفتخر گردد و از برکت وجود او بسیاری از گمگشتگان وادی ضلالت به شاهراه هدایت راهنمایی شوند و در #مرگش دشمنان دین و مذهب اظهار سرور و شادمانی کرده و جشن بگیرند.
علامه امینی در«الغدیر» میگوید: او پیشوای ملت مسلمان آن زمان و مورد احترام همگان بوده، نه پیشوای شیعه تنها
🌑 وفات
شیخ مفید در سال 413 ق، در بغداد و پس از 77 سال تلاش و خدمت ارزنده درگذشت و مورد تجلیل فراوان مردم و قدردانی علما و فضلا قرار گرفت.
شیخ طوسی، که خود در تشییع جنازه او حضور داشته است، میگوید:
«روز وفات او از کثرت شیعه و سنی برای ادای نماز و گریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است».
#هشتادهزار تن از شیعیان، او را #تشییع کردند و سید مرتضی #علمالهدی بر او نماز گزارد و در حرم مطهر امام #جواد(ع)، پایین پای آن حضرت، نزدیک قبر استادش #ابن_قولویه، #مدفون گردید.
#شنبه_ها
#آشنایی_با_علماء
#مهدویت
#تشرف
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_علماء
🖍️#شیخ_مفید
📚 اساتید
الف) علمای شیعه
1. ابن قولویه قمی، متوفای 368؛
2. شیخ صدوق، متوفای 381؛
3. ابن ولید قمی، متوفای 368؛
4. ابوغالب زراری، متوفای 368؛
5. ابن جنید اسکافی، متوفای 381؛
6. ابوعلی صولی بصری، زنده در سال 352؛
7. ابوعبدالله صفوانی، زنده در سال 346.
ب) علمای سنی
1. شیخ علی بن عیسی رمانی، متوفای 384؛
2. محمد بن عمران مرزبانی، متوفای 384؛
3. ابوبکر محمد بن سالم، معروف به حافظ جعابی، متوفای 355.
📚 شاگردان
1. سید مرتضی علمالهدی، متوفای 436؛
2. سید رضی، متوفای 406؛
3. شیخ طوسی، متوفای 460؛
4. نجاشی، متوفای 450؛
5. ابوالفتح کراجکی، متوفای 449؛
6. ابویعلی جعفر بن سالار، متوفای 463.
📚 تألیفات
بنا بر نقل شیخ طوسی، شاگرد برجسته شیخ مفید، وی نزدیک به 200 عنوان کتاب تألیف نموده است(شیخ طوسی، ص 238)، از جمله:
1. المقنعة؛
2. الإرشاد؛
3. أحکام النساء؛
4. الأمالی؛
5. المسح علی الرجلین؛
6. الجمل؛
7. أوائل المقالات؛
8. المسائل الصاغانیة؛
9. الإفصاح؛
10. الاختصاص؛
11. إیمان أبیطالب؛
12 تصحیح اعتقادات الإمامیة؛
13 رسالة حول حدیث نحن معاشر الأنبیاء لا نورث؛
14. الکافئة فی إبطال توبة الخاطئة؛
15. أربع رسالات فی الغیبة؛
16. تحریم ذبائح أهل الکتاب؛
17. تفضیل أمیرالمؤمنین(ع)؛
18. رسالة حول خبر ماریة؛
19. شرح المنام؛
20. عدم سهو النبی(ص)؛
21. الفصول العشرة فی الغیبة؛
22. الفصول المختارة؛
23. مسار الشیعة فی مختصر تواریخ الشریعة؛
24. المزار.
#شنبه_ها
#آشنایی_با_علماء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
✨✨✨✨🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#آشنایی_با_شهداء
سردار سرلشکر شهید «#غلامحسین_افشردی» معروف به «#حسن_باقری»، ۲۵ اسفند سال ۱۳۳۴ در تهران چشم به جهان گشود. وی سال ۱۳۵۴ پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته #دامپروری دانشکده کشاورزی دانشگاه #ارومیه تحصیلات عالی خود را آغاز کرد؛ اما در دانشگاه بهعنوان یک عنصر #مذهبی و فعال حساسیت مسئولان و گارد دانشگاه را برانگیخت؛ لذا در نهایت به دلیل این فعالیتها پس از یک سال و نیم تحصیل، از دانشگاه اخراج شد.
شهید حسن باقری اسفند سال ۱۳۵۶ به خدمت #سربازی اعزام و پس از طی دوره آموزشی در پادگان جلدیان نقده، به ایلام منتقل شد؛ اما به فرمان امام #خمینی (ره) مبنی بر ترک خدمت سربازان، از سربازی فرار کرد و هنگام بازگشت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به میهن اسلامی، در کمیته استقبال از ایشان به فعالیت چشمگیری پرداخت.
شهید حسن باقری در روزهای پرالتهاب پایانی عمر حکومت پهلوی، بهدلیل برخورداری از آموزش نظامی، به همراه سایر اعضای خانواده و دوستانش، در تصرف کلانتری ۱۴ و پادگان عشرتآباد (ولیعصر (عج) کنونی) در تهران نقش بارزی ایفا کرد، تا اینکه اوایل سال ۱۳۵۹ به عضویت #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد.
این شهید ولامقام پس از ورود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ابتدا در واحد اطلاعات مشغول به خدمت شد و در این واحد بود که نام #مستعار «حسن باقری» برای او در نظر گرفته شد. وی از ابتدای ورودش به منطقه جنوب (اهواز) در پایگاه «منتظران شهادت» به منظور دستیابی به اطلاعات مناسب از موقعت دشمن، به جمعآوری نقشهها و پیاده کردن وضعیت مناطق عملیاتی روی آنها اقدام کرد و شخصاً به همراه عناصر اطلاعاتی، برای کسب اطلاع دقیق از دشمن، به شناسایی محورها و نقاط مدنظر پرداخت.
شهید حسن باقری علاوه بر ارائه اطلاعات، توان و استعداد ذاتی بالایی در تحلیل اطلاعات دشمن داشت و اغلب محرکات احتمالی دشمن را پیشبینی و حتی به زمان و مکان آن هم اشاره میکرد. از اقدامات بسیار مؤثر شهید باقری که در این دوره پایهریزی شد، میتوان به بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و بخش نشون بیسیمهای دشمن اشاره کرد.
«معاونت ستاد عملیات جنوب»، «فرمانده محور دارخوین در عملیات ثامنالائمه»، «معاونت فرماندهی عملیات طریقالقدس»، «فرماندهی قرارگاه نصر در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس و رمضان»، «فرماندهی قرارگاه کربلا» و «جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب» از مسئولیتهایی است که فرمانده جوان و پراستعداد، در دوران دفاع مقدس برعهده داشت.
شهید حسن باقری سرانجام نهم بهمن سال ۱۳۶۱ که برای شناسایی و آمادهسازی عملیات «#والفجر_مقدماتی» در خطوط مقدم چنانه واقع در منطقه فکه در #سنگر دیدهبانی حضور یافته بود، مورد هدف گلوله خمپاره دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.
برای اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه فرمایید.👇👇
شهید «حسن باقری»
https://defapress.ir/fa/news/647487/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1%DB%8C
#شنبه_ها
#شهید_حسن_باقری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
🥀🥀🥀🕊️🕊️🕊️💔💔💔
#آشنایی_با_شهداء
سردار سرلشکر شهید «#مهدی_باکری» ۳۰ فروردین سال ۱۳۳۳ در شهرستان «#میاندوآب» در یک خانواده مذهبی متولد شد. وی در دوره دبیرستان با #شهادت برادرش «#علی» به دست #ساواک، وارد جریانات سیاسی شد و پس از اخذ دیپلم به دانشگاه راه یافت و در رشته «#مهندسی_مکانیک» مشغول تحصیل شد. مهدی باکری از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یکی از افراد مبارز این دانشگاه بود و برادرش #حمید را نیز به همراه خود به تبریز آورد و او نیز در مبارزات ضد رژیم طاغوت با برادرش همراه شد.
شهید باکری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال تشکیل #سپاه پاسداران انقلاب به عضویت این نهاد در آمد و در سازماندهی و استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا کرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. وی همزمان با خدمت در سپاه، به مدت چهار ماه با عنوان #شهردار ارومیه نیز خدمات ارزندهای از خود به یادگار گذاشت. همچنین او مدتی مسئولیت #جهاد سازندگی و فرماندهی عملیات سپاه ارومیه را بر عهده داشت.
مهدی باکری با استعداد و دلسوزی فراوان خود توانست در عملیات #فتحالمبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزیها مؤثر باشد. وی در همین عملیات، در منطقه رقابیه از ناحیه چشم #مجروح شد و به فاصله کمتر از یک ماه در عملیات #بیتالمقدس شرکت کرد. او همچنین در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس نیز از ناحیه کمر #زخمی شد و با وجود جراحتهایی که داشت، در مرحله سوم عملیات به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بیسیم هدایت کند. مهدی باکری در عملیات «#رمضان» با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد بیامان در داخل خاک عراق پرداخت و اینبار نیز #مجروح شد.
شهید باکری در عملیات «#مسلم بن عقیل» با فرماندهی بر لشکر عاشورا و ایثار رزمندگان سلحشور، بخش عظیمی از خاک گلگون ایران اسلامی و چند منطقه استراتژیک آزاد کرد. وی همچنین در عملیات «والفجرمقدماتی» و «والفجر یک»، «والفجر دو»، «والفجر سه» و «والفجر چهار» نیز با عنوان فرمانده لشکر عاشورا، به همراه بسیجیان غیور و فداکار، در انجام تکلیف و نبرد با متجاوزین، آمادگی و ایثار همهجانبهای را از خود نشان داد.
پس از شهادت برادرش حمید در عملیات خیبر، روح در کالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود که به زودی به او خواهد پیوست. پانزده روز قبل از عملیات بدر به #مشهد مقدس مشرف شده و از امام رضا (ع) خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش کند. سپس خدمت حضرت امام #خمینی (ره) و حضرت آیتالله #خامنهای (مدظلهالعالی) رسید و از ایشان درخواست کرد که برای شهادتش دعا کنند.
این فرمانده دلاور سرانجام ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۳ در عملیات «#بدر» بر اثر اصابت تیر مستقیم ندای حق را لبیک گفت و #قایق حامل او در آبهای #هورالعظیم، مورد هدف آر پی جی دشمن قرار گرفت و پیکرش به دریا پیوست و هرگز #بازنگشت.
برای اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه فرمایید.👇👇
سردار سرلشکر شهید «مهدی باکری»
https://defapress.ir/fa/news/655309/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D9%84%D8%B4%DA%A9%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D8%B1%DB%8C
#شنبه_ها
#شهید_مهدی_باکری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین مکالمه شهید مهدی باکری با شهید احمد کاظمی
#شنبه_ها
#شهید_مهدی_باکری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
💔💔💔🕊️🕊️🕊️🥀🥀🥀
#آشنایی_با_شهداء
فرزند سید عباس، متولد 1344 تهران و اصالتاً تبریزی و اسم شناسنامه ای او سید منوچهر پلارک است.
از مزار این شهید بوی گلاب به مشام میرسد و به همین دلیل به او #شهید_عطری میگویند. مزار وی در #بهشت زهرا (س) زیارتگاه افرادی است که حاجت های خود را از شهدایی مثل پلارک میگیرند.
پلارک در سال ۱۳۴۴ در تهران دیده به جهان گشود. وی در خیابان ایران، میدان شهدا و در محلهای مذهبی زندگی میکرد و مسجد حاج آقا ضیاء آبادی مأمن همیشگیاش بود. سید احمد دائماً به منطقه و خط مقدم میرفت و #فرمانده آر.پی.جی زنهای گردان #عمار در لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود. وی در ۲۲ فروردین سال ۱۳۶۶ در #عملیات_کربلای_۵ در سن ۲۲ سالگی به #شهادت رسید.
برای اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه فرمایید.👇👇
شهید سید احمد پلارک
گروه جهادی سربازان حضرت زینب (س)
https://jahadi69.com/shahid13/
#شنبه_ها
#شهید_عطری
#شهید_سید_احمد_پلارک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
💔💔💔🕊️🕊️🕊️🥀🥀🥀
#آشنایی_با_شهداء
#سید_مصطفی_صدر_زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش #پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند.
مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان #شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید.
ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته #ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و… برای آنان بودند.
نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
https://eitaa.com/sadrzadeh1/47966
مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی #زینب (س) با نام جهادی #سید_ابراهیم، داوطلبانه به #سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، #فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز #تاسوعا مقارن با اول آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی #شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان #شهریار آرام گرفت.
https://eitaa.com/sadrzadeh1/47977
برای مطالعه بیشتر رجوع کنید:👇
زندگینامه شهید مصطفی صدرزاده
https://www.faraketab.ir/blog/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87/
#شنبه_ها
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سید_مصطفی_صدرزاده
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
🥀🥀🥀🕊️🕊️🕊️💔💔💔
#آشنایی_با_شهداء
#محمدعلی_پورعلی
جوان زیبا و سفیدرویی بود که به خاطر طلایی بودن رنگ موهایش در روستای #گُراخک شاندیز #مشهد به «#مندلیطلا» معروف شد، اما کمی بعد به دام #اعتیاد افتاد؛ وضعیت ناگواری که او و خانواده را سردرگم کرده بود. محمدعلی به امام #رضا (ع) متوسل شد تا از دام اعتیاد رها شود. با تولد فرزندش رضا از اعتیاد فاصله گرفت و مصمم شد راهی جبهه شود، اما به دلیل شرایطی که پیش از آن داشت، اعزامش به جبهه کار راحتی نبود. محمدعلی برای اعزام به #جبهه دست به دامان امام #حسین (ع) شد، توبه کرد و نهایتاً مسیر رفتنش به جبهه فراهم شد و عاقبت در عملیات کربلای یک با اصابت تیری به قلبش به شهادت رسید.
وصیت شهید:
به دوستش گفته بود: «من میروم و شهید میشوم و پیکرم چند روزی در بیابان میماند. وقتی پیکرم را برای شما آوردند، پدرم را بالای سرم بیاورید تا من را حلال کند و بگوید که دیگر مایه آبروی او شدهام. پیکرم را در همان نقطهای که حد شلاق بر من جاری شد، قرار دهید و فرزندم رضا را روی تابوتم بگذارید تا ببیند پدرش بعد از توبه به درگاه خدا و عشقی که از امام حسین (ع) در وجودش جاری شد، به چه مقامی رسید که خدا توبه کنندگان را دوست دارد.»
پیکر جامانده
بعد از شهادت ، بعثیها پیشروی میکنند. پیکرش همانجا روی زمین میماند. حدود ۴۰ روز پیکر ایشان مهمان خاکهای مهران بود. وقتی پیکرش را بعد از ۴۰ روز به عقب آوردند، دستش در حالی که روی سینه قرار داشت، خشک شده و صورتش سوخته بود. آنچه در روز تشییع پیکرش از زبان هم محلیها و دوستانش نقل شده :
دقیقاً ۴۷ روز پس از اعزام، پیکر مطهر این شهید را به روستا آوردند و تشییع کردند. مردم روستا میگویند با اینکه پیکر، روزهای زیادی در بیابان روی زمین افتاده بود، در فضای مسیر تشییعش بوی #عطری عجیب پیچیده بود. تمام اهالی روستا در تشییع پیکر #شهید_تواب شرکت و این عطر را با جان و دل احساس کرده بودند.
برای اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه فرمایید.👇👇
مردم روستا هنوز عطر پیکر «مندلی طلا» را به یاد دارند
https://www.javanonline.ir/fa/news/1096808/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7-%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B2-%D8%B9%D8%B7%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%DA%A9%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%B7%D9%84%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF
#شنبه_ها
#شهید_تواب
#شهید_محمدعلی_پورعلی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb
💔💔💔🕊️🕊️🕊️🥀🥀🥀
#آشنایی_با_شهداء
بسیجی شهید #مجیدقربانخانی متولد ۲۹ مرداد ماه ۱۳۶۹ ه.ش. می باشد. «شهید مدافع حرم مرتضی کریمی با مجید دوست بود. گویا در بسیج با هم آشنا شده بودند. یک بار مرتضی از مجید می خواهد به #هیئت آنها برود. اسباب تحولات مجید از همین جا آغاز شد. البتّه ناگفته پیداست که منشأ اثر این تحولات ریشه در باورهایی داشت که سرشت شهید قربانخانی با آنها آمیخته شده بود. نفس سلیم مجید مثل آتش زیر خاکستری بود که در انتظار یک تلنگر نشسته بود تا صفای وجودش را بروز دهد.
تحول شهید مجید قربانخانی
شهید قربانخانی از اعضای اصلی هیئت جوانان سیدالشهدا(علیه السلام) یافتآباد بودو ازکودکی ارادت خاصّی به اهلبیت و حضرت زینب(سلام الله علیها) داشت، امّا دعوت شهید کریمی به هیئت و شنیدن درباره ی مدافعان حرم و مظلومیت اهل بیت در سوریه ، اسباب دگرگونی او را فراهم می سازد .
دوستان شهید اذعان داشتند: آن شب مجید، در هیأت آن قدر گریه می کند که از هوش می رود، وقتی به هوش می آید می گوید: من باشم و کسی نگاه چپ به حرم بی بی زینب(سلام الله علیها) بیندازد. از آن لحظه به بعد اخلاق مجید تغییر می کند. ساکت و آرام می شود. تمام تلاش خود را برای رفتن به #سوریه می کند.
همراهی یک دوست خوب، به او در نشان دادن مسیر کمک کرد. شهید مرتضی کریمی در تمام این مراحل با شهید مجید قربانخانی بود. اتفاقاً با هم در یک منطقه و عملیات #شهید شدند.
تغییر خصوصیات اخلاقی شهید قربانخانی پس از سفر به کربلا
خواهر شهید می گوید: وقتی از سفر #کربلا برگشت، مادر پرسیده بود چه چیزی از امام #حسین علیه السلام خواستی؟ مجید گفته بود: از امام حسین علیه السلام خواستم آدمم کنه ...
سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلّی متحول شد، همیشه در حال دعا و گریه بود، نمازهایش را سر وقت می خواند و حتّی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند.
خودش همیشه می گفت نمی دانم چه اتّفاقی برایم افتاده که این طور عوض شده ام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم.
اهتمام شهید مجید قربانخانی برای کمک به نیازمندان
پدر شهید میگوید:«مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. غیر از ماشین نیسان، یک زانتیا هم برای سواری خودش داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را میدید، هرچه داشت به او میبخشید. فکر هم نمی کرد که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی طی یک روز کلی با نیسانش کار میکرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من میگرفت! ته توی کارش را که درمی آوردی میفهمیدی کل درآمد روز قبلش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت، تکه کلامش این بود که «خدا بزرگ است میرساند.».
مهربانی شهید مجید قربانخانی
#مادر شهید میگوید: «مجید خیلی شوخ طبع بود و شیطنت داشت، از بیرون نگاه می کردی به نظرت میرسید این جوان جز خودش و جمع دوستانهای که با بچه محلها دارد به چیز دیگری فکر نمیکند اما من که مادرش هستم می دانم چه ذات خوبی داشت و چه قلب مهربانی در سینهاش میتپید. می دیدی کله سحر زنگ می زد و می گفت مریم خانم سفره را بینداز که کلهپاچه را بیاورم. گیج خواب میگفتم یعنی چه کلهپاچه بیاورم؟ میگفت با بچهها رفتیم طباخی دلم نیامد تنهایی بخورم. یا یک بار سه روز با ما قهر کرده بود، زنگ میزد برایتان غذا فرستادهام. میگفتم آقا مجید شما با در و دیوار خانه قهر کردهاید یا با ما؟ میگفت با این چیزها کاری نداشته باشید، بیرون غذا خوردم دلم نمیآید شما از این غذا نخورید. آن قدر دل مهربانی داشت که نظیرش را ندیده بودم.»
لحن خاص شهید مجید قربانخانی
پدر شهید هم میگوید:«لحن حرف زدن مجید خاص بود. بگویی نگویی #داش_مشتی حرف میزد. من و مادرش را به اسم کوچک صدا میزد. به من میگفت آقا افضل، مادرش را هم مریم خانم صدا میزد. یا مثلاً از بین داییهایش، تنها به دو نفرشان دایی میگفت و سه تای دیگر را به اسم کوچک صدا میزد.
گفته ی شهید مجید قربانخانی شب قبل از عملیات
#فرمانده یگان فاتحین تهران می گوید: شب قبل از آغاز عملیات متوجّه شدم مجید با یکی دیگر از دوستانش در حال کندن یک کانال است. بلند گفتم مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود. گفتم «چرا خالکوبی ات مشخص است . چند بار گفتم بپوشان». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود».
مجید قربانخانی در ۲۱ دیماه سال ۹۴ به همراه همرزمانش همچون شهید مصطفی چگینی، شهید مرتضی کریمی و شهید محمد آژند در خان طومان حلب سوریه به #شهادت رسیده و مفقود الاثر شد.
ایشان پس از گذشت سه سال از شهادتش به وطن #بازگشت. #هویت شهید مجید قربانخانی در سال ۹۸ توسط گروه های تفحص شهدا کشف و توسط آزمایش "دی ان ای" شناسایی شد.
#شنبه_ها
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال 👇✨
@deldadegan_yar_ghayeb