eitaa logo
دلکده متن(پرسش‌وپاسخ)^_^❤️🍃
38.6هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
5 فایل
و تو خدای بعیدهایی❤️ #کپی‌از‌سرگذشت‌ها‌حرام‌است‌دوست‌عزیز نکات همسرداری ویژه، سرگذشت های واقعی✔️👌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 اینکه همسر ما گاهی نیاز به تنهایی دارد دلیل برکم شدن احساساتش نیست. ازهر موضوعی به بدترین حالتش برداشت نکنید گاهی کمی تنهایی میتواند روابطتان را هم بهتر کند. ❤️ @delkade_matn
وقتی باهم قهر میکنید طوری رفتار نکنید طرفتون ازتون دلسرد شه؛😕 حق ندارید به خانواده هم توهین کنید، 😱حق ندارید مسائل و مشکلات قبلیو مطرح کنید،شام و ناهار نپختن و غذا نخوردن نداریم،سلام و خدافظی در هرصورت لازمه، هیچکس حق نداره جای خوابشو عوض کنه، 🤩🥳هرکس واسه آشتی پیشقدم بشه اون یکی باید واسش کادو بخره... 🤕🤒واسه پایداری رابطه هاتون از این قانونا بذارید تا بمونید واسه هم :)     🦋┅❅❈❅┅❅❈❅┅🦋
Untitled(1).ogg
4.94M
تشکر کردن برکت میاره برکت از خونه ها رفته ❌گناه زیاد شده شکر گزاری کم شده!😔 @delkade_matn
👈 16 راز موفقیت زوجها 👈 1. دعوا دلیل جدایی نیست 👈2. به تعهدات رابطه پایبند باشید 👈 3. چیزهای مورد علاقه او را بخرید 👈4. هنگام ورود و خروج از خانه، همسرتان را ببوسید 👈 5. گاهی کنسل کردن یک قرار، به بودن در کنار همسرتان می ارزد 👈6. با خانواده او مانند خانواده خود رفتار کنید 👈 7. گفتن «دوستت دارم» هر چه بیشتر، بهتر 👈8. هنگام بیماری با او مهربان باشید 👈9. در نبود یکدیگر، کارهای خانه را انجام دهید 👈10. از گفتن جوک های توهین آمیز خودداری کنید 👈11. وقت شناس باشید 👈 12. با افرادی که پشت همسر شما بد می گویند، به تندی رفتار کنید 👈13. او را از کوچیک ترین تصمیمات خود آگاه کنید 14. به تماس و پیام ها او پاسخ دهید 👈 15. از همسرتان بپرسید روز خود را چگونه گذرانده است 👈16. در مسافرت دعوا نکنید،مشکلات را بگذارید برای بعد از بازگشت ،مسافرت و تفریحتان را به هیچ عنوان خراب نکنید.. @delkade_matn
❌ چهار حرف راستي كه نبايد به همسرتان بگوييد: ⚜ "فلانی که اومده بود خواستگاریم خیلی مهربون بود." هر عاقلی می گوید، حرف شما درست است چون هر آدمی حسنی دارد اما زخم این سخن در وجود شوهر شما التیام ناپذیر است. ⚜ "بدم میاد ازت" طبیعی است که هر رابطه ای پست و بلند دارد، اما وقتی حالتان بد می شود جملاتی از این قبیل فقط رابطه شما را برای مدتی خراب می کند و دیگر هیچ. ⚜ "چکار داری؟" بیان گذشته، آن هم با جزئیات و موبه مو، آن هم برای آدم مو از ماست کش، کاری کشنده است؛ اما پنهان کردن گذشته و سانسور آن هم زندگی خراب کن! ⚜ "از اون خواهرت متنفرم" افکار منفی خود را درباره افراد برای خود نگه دارید. بخصوص اگر این افکار درباره دوستان یا بستگان شوهرتان باشد. سودی که ندارد هیچ، زندگیتان را هم تلخ می کند. آری جز راست نباید گفت؛اما هر راست نشاید گفت .البته دروغ گفتن حتی اگر کوچک باشه بنیان خانواده رو نابود می کنه؛    ‎‎‍‌‌‎‌‎‌‎@delkade_matn
❌هرگز از همسرتان نپرسید❌. «مشکلت چیه؟ چرا همیشه این کار رو میکنی» 👈مثلاً فرض کنیم که همسرتان همیشه عادت دارد در خمیردندان را باز بگذارد. به جای اینکه به او بگویید، «مشکلت چیه؟ چرا همیشه این کار رو میکنی؟ 👈 می‌توانید بگویید، «عزیزم میشه لطف کنی از این به بعد بیشتر در خمیردندان را ببندی؟ شاید احمقانه به نظرت برسه ولی وقتایی که این کار رو میکنی احساس می‌کنم بیشتر دوستم داری.»✔️✔️ ✅بعد دفعه بعدی که در خمیردندان را بست، آن لذت بیشتر دوست داشته شدن را احساس کنید و بگذارید خوشحالتان کند. بغلش کنید و ببوسیدش. به او بگویید که می‌دانید کار کوچک و پیش‌پا‌افتاده‌ای است اما واقعا ممنونید که این کار را کرده است. ❤️ وقتی همسرتان ببیند بخاطر این کار کوچک تحسینش می‌کنید، دلش می‌خواهد کارهای بیشتر و بیشتری برایتان انجام دهد و این حس مثبت بین‌تان باقی می‌ماند 🌱 @delkade_matn
🤝♥️ خاتون با یه لیوان آب اومد نزدیکم و به خوردم داد، شیرینش یکم حالم رو بهتر کرد، صورتم خیس اشک شده بود، دیار پارچه رو به خاتون داد: بده اینو یه جا چال کنن! خاتون پارچه رو از دستش گرفت و بهش نگاهی کرد و گفت: یا بی بی دو عالم! این دیگه چه کوفتیه! -خدیجه خوش خوشانشه که قبل اینکه اینو ببینم از این خونه رفته(بلندتر گفت) به گوشش برسونین دیگه پاشو تو این خونه نذاره، د..عا و طل. سم گرفته واسه زن من؟! چی میخواد دیگه از زندگیم؟! داد و بیداد دیار که بلند شد مهتاج خانوم با صورت رنگ پریده ای اومد تو اتاق و گفت: دیار؟ چیشده؟ -از من می‌پرسی مادر من؟ زنمو به تو سپردم! نیمه جون تحویل گرفتم، خونه زندگی دست توئه ببین چی از بین وسایلمون پیدا شده! پارچه رو از دست خاتون گرفت و نشون مهتاج خانوم داد،مهتاج خانوم بیچاره کم مونده بود از حال بره، یه گوشه نشست و با ناراحتی گفت: من از شرمندگی نمیتونم تو روی این دختر نگاه کنم! دیار کلافه روی طاقچه نشست و دستی بین موهاش کشید و گفت: از درسم، از آرزوهام و خواسته هام زدم، قید پیشرفت و مطب زدن رو زدم! اومدم اینجا کمک حال شما باشم عوض اینکه پشتم باشین ولم کردین به امون خدا، یه زن و بچه ام رو بهتون سپردم، بچه رو مرده و زنمم دم مرگ تحویل گرفتم ازتون! هیچ کس هیچ حرفی نزد؛ دیار هم از جاش بلند شد و رو به من گفت: راه بیوفت، به شب نخوریم. از جام بلند شدم، دیار رو به خاتون با تأکید گفت: اونو یه طوری گم و گورش کنین، فضای خونه طوری سنگینه که نمیتونم نفس بکشم! حیف این خونه نبود که درگیر ج ا د و، ج.ن.ب .ل شد؟ سری به افسوس تکون داد و وسایل رو برد گذاشت تو ماشین، تو این فاصله هم من ازشون خداحافظی کردم، مهتاج خانوم با ناراحتی گفت: بهش حق میدم ناراحت باشه، دلخور باشه و بخواد بره اما نذار طولانی بشه...راضیش کن برگرده! دیار برام عزیزه، انقدری که عذر مادرمو خواستم!باهاش حرف بزن، آرومش کن، راضیش کن. سر تکون دادم و با خاتون هم خداحافظی کردم، موقع رفتنمون هم احمد خان هم اومد، خداروشکر کردم که از همه به موقع خداحافظی کردیم! افشار هم همسیرمون بود، وقتی دیار ازش پرسید واسه چی برگشتی گفت: هرجا بری من عین کش تنبون دنبالتم؛ از من خلاصی نداری!وقتی نیستی دلم میگیره مرتیکه، دله دیگه رفته برات! گنده دماغی ولی خب، منه خاک بر سر گلوم پیشت گیر کرده! از حرفای افشار خنده ام گرفت،وقتی رسیدیم تهران نفسم باز شد، دلم برای این خونه و طوبی خانوم تنگ شده بود شور و شوق رفته ام برگشت! یه اصرار دیار دوباره درس خوندن رو شروع کردم و دیگه حالت های بارداری هم نبود که اذیتم کنه، روز عید بود
♥️ 🦋دلبر خانم زمانایی که همسری خونه نیست بفرست واسش😍👇 🍃هر روز، دلم برات تنگ میشه😊 🍃هر ساعت، بهت نیاز دارم😍 🍃هر دقیقه، من احساست میکنم🥰 هر ثانیه من تورومیخوام☺️ برای همیشه، من عاشقتم🙂♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ . @delkade_matn
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 قدرثانیه های اول ورودتون به خانه رابدانید؛ ثانیه های طلائیه... اگرثانیه های اول دیدار یک زن وشوهرخراب شد،خودمون روهم بکشیم اون روز رو به زحمت میتونیم اصلاح کنیم! @delkade_matn
🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 🌸 🕤هر روز برای صحبت با همسرتون وقت بگذارین!! ⏳ شما باید در زندگیتون "قانونی" داشته باشین که بگه: «هرگز اجازه نمیدیم سرمون اونقدر شلوغ بشه که باهم حرف نزنیم»!!! ✂️گوشی های موبایل و کامپیوتر ها رو کنار بزارین! 💑 باید زمانی داشته باشیم که "دو نفری" تنها باشیم؛ رو در رو بشینیم و باهم حرف بزنیم. 💏باید وقت کافی بزاریم و هر روز در یک "زمان خاص" و "فضایی صمیمانه" در مورد مسائل شخصیمون صحبت کنیم. و این یعنی: «من دوستت دارم»! فقط ۱۰ تا ۲۰ دقیقه در روز!! برای ارتباط برقرار کردن، وقت کافی بزارین… 👈اگه سرتون خیلی شلوغه خلوتش کنین!! به چیزهای دیگه نه بگید، اما به همسرتون نه نگید✔️ ‌‌‌ ‌ ┈┈•°.⤳❁ ♥️ ❁⬿.° @delkade_matn
38.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔮شناخت نوجوانان ❌نوجوانی سن حساسیه 🔍ممکنه یگ مسئله ای برای نوجوان انقدددر مهمه که برای هیچکس مهم نیست. @delkade_matn
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان دامادی که در اولین روز خواستگاری عصبانی بود - آیا این مرد برای ازدواج مناسب است؟ + دکتر سعید عزیزی، کارشناس خانواده @delkade_matn
دلکده متن(پرسش‌وپاسخ)^_^❤️🍃
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با م
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با مادرم به سرزمین مادریش یعنی ایران برم. بعد از اون همه کشمکش و بحث دعوای مادرم سر جدایی که من رو حسابی کلافه کرده بود تا به پارتی و مهمونی و هرچی خلاف هست رو بیارم، با مادرم به ایران رفتیم، حتی فکرشم نمی کردم که یه دختر ایرانی بخواد من و این همه تغییر بده... اون حجاب و صلابتش، اون چشمای معصومش قلب من و نشونه رفته بود. پسر بی بند و باری بودم ولی اون دختر ایرانی شد همه ی وجودم😍... فکر می کردم ساده به دستش میارم ولی اون واسم شرط داشت، یه شرط... سرگذشت‌کارن👇 @delkade_matn
دیگه نفهمیدم چی گفتن، توی رویای خودم غرق بودم و متوجه ی صحبتشون نشدم. عمه که رفت،‌ منم از خونه بیرون زدم، به مادرم گفتم که با آتنا قرار دارم، ولی دروغ گفتم، حالم خیلی بد بود، تحمل فضای خونه رو نداشتم، پیاده اونقدر رفتم تا این که خسته شدم، نفهمیدم کجام، پارکی رو تو چند قدمیم دیدم، وارد شدم و روی نیمکت نشستم و به بچه هایی که مشغول بازی با تاب و سرسره بودن چشم دوختم، انگار دنیا واسم تموم شده بود، دلخوشی از دلم پر کشیده بود و آینده رو تاریک می دیدم. گوشی تو دستم شروع به زنگ خوردن کرد، به شماره ی غریبه ای که روی صفحه بود چشم دوختم. وصل کردم و قبل این که الو بگم پسری که پشت خط بود گفت: - سلام زهراخانم، شما کجا تشریف دارید، میخوام ببینمتون؟ اخمام و تو هم کردم. - شما؟! - رادمهرم زهراخانم، متاسفم که با گوشی شخصیتون تماس گرفتم. نفسم توی سینه ام حبس شد، چرا این پسر و از خاطر برده بودم؟ قرار بود زنگ بزنه و جلسه ی بعدی رو با هماهنگی تعیین کنیم. - زهرا خانم هستید؟ - بله، نیستم آقا رادمهر، به خونه زنگ بزنید. - من با شما حرف دارم، نه با اهل خونه! با مامانتون برای وقت بعدی خواستم هماهنگ کنم جواب سربالا به من دادن، چرا؟ چی شده که نمیخواین من و ببینین؟ دست به سرم گرفتم و گفتم: - نه همچین چیزی نیست! - پس چیه؟! نمی دونستم چی بگم! می گفتم که پسر عمه ام بعد تو اومد و همه چی و تموم کرد. دوباره ملمتس گفت: - زهراخانم خواهش می کنم ازتون، آدرس بفرستید بیام حضوری ببینمتون! گناه داشت، وجدانم اجازه نمی داد اونو دور سرم بگردونم، برای همین چشمی چرخوندم تا اسم پارک و ببینم تا براش بفرستم. - منتظر پیامک من باشید. ممنونی گفت و قطع کرد.
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂 ❤️ 🔑وقتی می خواین از شوهرتون انتقاد کنید قهر و داد و هوار و گریه راه نندازین بهتره از اسلوب انحرافی وارد شید مثلا این جمله رو بگید :  "من ازشوهرم فلان انتظار رو دارم" آقایون کلا برای برآورده کردن انتظارات شما جون هم میدن  چون👇🏻 حس الگو بودن رو در وجود خودشون احساس میکنن❤️ اما اگر سر همسرتون داد بزنید اون فکر میکنه میخواین برش مسلط بشین اونم سرتون داد میزنه ❤️ @delkade_matn
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 🌹 مراقب باشید باشریک زندگیتان خصمانه صحبت نکنید‼️ مثل اینکه بگویید👇 "صد بار بهت گفتم" "حقته" "چرا رفتی؟" "چرا گفتی؟" "کجا بودی تا حالا؟ " @delkade_matn
🤝♥️ پیراهن حریر گل گلی که بلندیش تا ساق پام می‌رسید تنم کردم و آرایش کم رنگی روی صورتم نشوندم و از پله ها رفتم پایین، دو سه هفته ای میشد جاگیر شده بودیم، همه چی خوب و آروم میگذشت، دیار روزا می‌رفت دنبال کاراش و عصر به بعد برمیگشت خونه! اینجا رو به اون عمارت و آدماش ترجیح میدادم!نگاهی به سفره امون انداختم، اولین بار بود که تنها سر سفره مینشستم، همیشه برادرام و خواهرا و عموهام میومدن، گاها هم تبریز بودم و اونجا هم حسابی با خاله و دایی هام شلوغ بود! با لبخند کنار دیار نشستم و گفتم: چیزی نمونده انگار. صدای رادیو رو بیشتر کرد و سرتکون داد، چشمام رو بستم و شروع کردم به دعا کردن، از خدا عاقبت به خیری خواستم و دل خوش و سلامتی عزیزانم! صدای توپ و شل‍..یک که بلند شد، دیار آغوشش رو برام باز کرد، دستام رو دور کمرش حلقه کردم و گفتم: عیدت مبارک دیار خان! -عید توأم مبارک ماه طلا. لبخندی به روش زدم و با ناراحتی گفتم: امسال حسابی دور شدی از خانواده ات! خندید و گفت: انگار یادت رفته من خیلی سال اونور آب بودم و سال تا ماه اینجا نمیومدم؛ من عادت دارم به این دور بودن! با لبخند و کمی مکث: خوشا دوری که ختم به تو باشه! +اینجوری قشنگ حرف میزنی نمیگی ماهی میمیره برات؟ رو سرمو بوسید و گفت: لازمت دارم فعلا! اول بگو ببینم عیدیم چیه؟ خندیدم: عیدی رو تو باید بهم بدی! از جاش بلند شد و گفت: نشد دیگه، قرار نشد دبه کنی، عیدی بده عیدی بگیر! -عیدی میخوای چیکار؟ تو دیگه بزرگ شدی! از تو کیف چرمیش جعبه ای بیرون کشید و اومد سمتم و گفت: امیدوارم به دلت بشینه ماهی خانوم! در جعبه اش رو باز کردم و با ذوق به گردنبد مروارید تو جعبه نگاه کردم و گفتم: برای منه؟ +کس دیگه ای هست؟ خوشت میاد ازش؟ -خیلی خوشگله! با عشق بهش نگاه کردم و جعبه رو کنار گذاشتم و صورتش رو غر.ق بو..سه کردم و همون‌طور که به گردنش چسبیده بودم گفتم: خیلی قشنگه دیار! ممنون ازت! با لبخند گفت: بیا ببندمش برات! گردنبد رو از تو جعبه درآوردم و دادم دستش، چرخیدم و گردنبد رو برام بست و نزدیک گوشم گفت: دلی از عزا دربیارم یا هنوز نمیشه؟ از جا بلند شدم و گفتم: مگه کادو نمیخواستی؟ رفتم سمت پله ها، دنبالم اومد در اتاق رو باز کردم و گفتم: انشالله که اندازه است! جلیقه ای که طوبی خانوم براش بافته بود رو تخت بود و ساعتی که براش خریده بودم هم کنارش! برق چشماش نشون از رضایتش داشت، با ذوق گفت: از کجا می‌دونستی ساعت دوست دارم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه‌ها از همون ماه های اول متوجه خندیدن و جروبحث والدینشون میشن پس لطفا مواظب باشیم...🙂🙏 @delkade_matn
دلکده متن(پرسش‌وپاسخ)^_^❤️🍃
من پری_ام به خاطر مشکل مادرزادی که داشتم کل مردم از من فراری بودن. حتی مادر خودم! هروقت منو می دیدن
من پری_ام به خاطر مشکل مادرزادی که داشتم کل مردم از من فراری بودن. حتی مادر خودم! هروقت منو می دیدن بسم الله می گفتن و جوری فرار می کردن که انگار جن دیده باشن! تا این که یه روز یه مرد جذاب من و دید و عاشقم شد و.... شروع سرگذشت واقعی پری👇👇 @delkade_matn
... سوسن خانم چرخید سمتم و گفت : ببین دختر، از روز اولی که اومدی اینجا مهرت به دلم نشست میدونم دختر خوبی هستی ، دیدی که خودم نیره رو صدا کردم تا با هم دوست بشید ، اما تو نیره و منیره رو گذاشتی کنار و رفتی ور دل ملکه !! از حرفاش چیزی نمی فهمیدم ، یکم نگاه سوسن خانم کردم و گفتم : خب مگه چیه ؟؟ ملکه دختر خوبیه !! سوسن خانم کلافه سری تکون داد و گفت : دخترم، عزیزم، من که نگفتم ملکه بده ، من میگم ملکه ازدواج کرده ، شوهر داره! خوبیت نداره با دختری که شوهر داره اینقد جیک تو جیک بشی . چشم و گوشتو باز می کنه !! هر لحظه گیج تر میشدم ، چشم چرخوندم و گفتم : سوسن خانم ، نیره دختر خوبیه . اما ، منیره از من خوشش نمیاد و به نیره هم اجازه نمیده با من حرف بزنه . سوسن خانم از جا بلند شد و گفت : من الان میرم باهاشون حرف میزنم ، تو هم دیگه اینقدر با ملکه پچ پچ نکن و از اتاق بیرون رفت . دراز کشیدم به حرفهای سوسن خانم فکر میکردم و توی حال و هوای خودم بودم بی بی در رو باز کرد و داخل شد زود از جا بلند شدم و نشستم. قیافه ی بی بی ناراحت بود و توی خودش رفته بود . چادرش رو از سرش درآورد و اومد زیر کرسی نشست و شروع به ماساژ دادن پاهاش کرد ، رفتم کنارش و مشغول ماساژ دادن پاهاش شدم و گفتم فکر کردم حالا حالاها نمیای؟؟ بی بی ، کمی تو چشم هام خیره شد و سرش رو پایین انداخت پاهاشو ماساژ دادم و پرسیدم : بی بی چیزی شده؟ اتفاقی افتاده ؟؟ کار پیدا کردی ؟؟
🌀🔻🌀🔺🌀🔻🌀🔺🌀🔻🌀🔺 ﮔﺎﻫﯽ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ،ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﻲ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯾﻲ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻨﯿﻦ. ﺍﮔﺮ کسی ﺑﻬﺘﻮﻥ میگه ﭼﻘﺪﺭ ﻟﺒﺎﺳﺖ قشنگه ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵ سلیقه ﺍﯼ ﻭ.... ﺣﺘﻤﺎ ﺑﯿﺎﯾﻦ واسه ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﺗﻌﺮﯾﻒ کنین ﺑﮕﯿﻦ:"ﻓﻼﻧﻲ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵ سلیقه ﺍﯼ..." ﯾﺎ ﻣﺜﻼ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺮﺩﯼ ﺗﻮﻥ ﻫﺮ ﺍﺯ ﮔﺎﻫﯽ ﺻﺤﺒﺖ کنین. ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺳﺘﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻩ،ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭗ ﺑﻮﺩﯾﻦ،ﺍﮔﺮ ﺁﺷﭙﺰﯼ ﺗﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻩ ﯾﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﻩ دیگه ﺍﯼ. ﻓﮏ ﮐﻨﯿﻦ که چه ﭼﯿﺰﺍﯾﻲ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻩ،ﺍﺯ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺎﯾﻲ ﺗﻮﻥ که ﺩﺭ ﺯمینه ﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼقه ﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﻫﺴﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ کنید. ❤️ @delkade_matn
19.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 خوب به این حکایت گوش کنید!👆 حتما گوش بدید قشنگه👌👆👆 @delkade_matn
📌هر کسی اندازه خودش 🔵یکی از ویژگیهای خوبی که باعث میشه در ارتباط با دیگران ، آرامش بیشتری رو تجربه کنین داشتن مناعت طبع و کم توقعیه . ❌یعنی چه طوری ؟ 🔵یعنی اینکه توقعتون رو از هرکس در حد خودش بذارین .توقع نداشته باشین که در حق هر کس همونطور که لطف میکنین همونطور هم جبران کنه. واقعا دنیا اینطوری نیست. 🔵اگر اینجوری توقع داشته باشین وقتی که به اندازه خودتون براتون جبران نکنن اعصابتون خورد میشه و خودخوری میکنین. به خودتون بگین" مگه چند سال زنده ایم؟ یا "من بزرگتر از اونم که بخوام منتظر محبت اونها باشم ..." بهتر از خودخوریه که .... ‎‎‍‌‌‎‌‎‌‎@delkade_matn
مردها وقتی با زن روبرو هستند، یک پا اخلاق بچه را دارند؛ این موضوع مهم را نباید فراموش کنی که با بارک الله و ماشاءالله بهتر میشود آنها را رام کرد تا با اخم و تخم و حتی خواهش و التماس. ⬅️از من به تو امانت، چه یک روز چه یک سال، هرگز به او نکن که از این دست بردارد یا تو را دوست داشته باشد؛ اگر کردی یقین بدان که نتیجه عکس گرفته ای. باز به تو میکنم دختر، نرمی و نوازش، نرمی و نوازش. اما نرمی و نوازشی که بجا و از راهش باشد. موی گربه را اگر از راه برعکس کنند برمیگردد چنگ میزند ‎‎‍‌‌‎‌‎‌‎@delkade_matn