eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 اين قلم نمى تواند اوج غربت تو را در آن لحظه ترسيم كند. تو در اوج قله غربت ايستادى و افتخار آفريدى. جانم فداى غربت تو! تو تنها نيستى. هر كس اين كتاب را مى خواند دلش همراه توست. تو را به خدا قسم مى دهم، اشك چشمانت را پاك كن! اى غريب كوفه! تاريخ، نمى تواند اشكِ چشم تو را ببيند. آرى، اكنون مى فهمم چرا وقتى امام حسين(ع) مى خواست با تو خداحافظى كند، تو را در آغوش كشيد و گريه نمود. آيا او هم به غربت تو اشك مى ريخت؟ دل من طاقت ندارد. اين گونه، سر به ديوار غريبى نگذار! تو به غريبى خود گريه نمى كنى. آرى، دلت هواى امام حسين(ع) كرده است و به ياد غربت او اشك مى ريزى. اكنون در اين انديشه هستى كه چگونه به امام حسين(ع) خبر دهى كه كوفيان، پيمان خود را شكسته اند. تو مى دانى كه اكنون نامه ات به دست مولايت رسيده است و او همين روزها به سوى كوفه حركت مى كند. كاش مى شد از اين ديوارهاى بلند كوفه بالا رفت و به دشت و بيابان زد و تا مكّه به پيش تاخت و به امام حسين(ع) خبر داد كه كوفيان وفا ندارند! آنها نامرد هستند و پذيرايى شان با شمشير است! اكنون، مأموران ابن زياد به وى خبر مى دهند كه ياران مسلم متفرّق شده اند. امّا ابن زياد نگران است كه نكند اين يك تاكتيك نظامى باشد و در واقع نيروهاى مسلم در كمين باشند تا شبانه حمله كنند. عجيب است كه ابن زياد هم باور نمى كند كه كوفيان اين قدر بى وفا باشند! به او مى گويند: "به خدا قسم، مسلم ديگر هيچ يار و ياورى ندارد"، امّا او باور نمى كند. ابن زياد مى گويد: "شايد ياران مسلم در مسجد مخفى شده اند، نكند آنها براى ما كمين كرده باشند؟". براى همين سربازان ابن زياد مشعل هاى زيادى را روشن مى كنند و تمام مسجد كوفه را جستجو مى كنند و كوچه ها و محلّه هاى كوفه را با دقّت مى گردند تا اطمينان پيدا كنند كه از ياران مسلم، كسى نمانده است. <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
❗️ 🍃مکرّر اندر مکرّر علامه طباطبایی را در خیابان و یا صحن مطهّر و غیر این جاها ملاقات می‌کردم ، از خدمتشان استمداد و کمک می‌خواستم می‌فرمودند : « کلید سعادت در است». 📚اقیانوس علم و معرفت،محمد کریم پارسا ۲۶۹ @delneveshte_hadis110 <====🔷🌷🔷====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 چقدر زیبا و چقدر عالی و چقدر حماسی و احساسی احترام به پرچم مقدس را با دو دقیقه نمایش نشان دادند 🔰 چقدر موضوع درس در میهن دوستی بچه ها تاثیر دارد 💠 یکی خودش را پله کرد ، یکی بند کفشش را در آورد.... به به، احسنت به این @delneveshte_hadis110 <====🔷🌷🔷====>
51.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هم کانالیهای عزیزم جاتون خالی مسجد مقدس جمکران دعاگوتون هستم جاتون خالی و عیدتون مبارک 🌹🌹🌹🌹
یه کانالی کاملا هیچ مطلبی جز مطلب گذاشته نمیشه عاشق عليه السّلام هستی عضو شو اینم 👇👇👇 عاشقانه امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
دوستان عزیزم سلام شبتون بخیر 🌹🌹در مسجدمقدس جمکران عاگوتون هستم..... به ذهنم رسيد ختم صلوات هدیه کنیم به چهارده معصوم و مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیت سلامتی و ظهور حضرت بقیه الله اعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف....... دوستان عزیزم تا فردا شب تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید 💐💐💐 👇👇👇👇 @Yare_mahdii313
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞💖✺‌﷽‌‌‌✺💖۞✦┄ ✨امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌‌الشریف) فرمودند: من ذخیره خدا در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان او هستم.✨ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @delneveshte_hadis110
         👩‍⚖   🌷 ﷽ حالت تهوع شديد گرفتم. دستم رو جلوي دهنم گذاشتم و به عمو اشاره كردم. عمو با ديدنم هول شد و پاش رو روي ترمز فشار داد و ماشين با سرعت ايستاد. دستم رو به داشبورد ماشين گرفتم تا با سر توي شيشه نرم. به محض ايستادن ماشين در رو باز كردم و خودم رو بيرون انداختم. هواي سرد بيرون هم نتونست حالم رو بهتر كنه. تموم محتويات معده‌ام رو بالا آوردم و اشك راه خودش رو پيدا كرد تا كل صورتم رو بپوشونه. عمو بطري آبي به سمتم گرفت كه باهاش صورتم رو شستم و بعد با گريه به عمو زل زدم. اگه بلايي سر احسان بياد... خودم رو نمي‌بخشم. عمو دستم رو گرفت و داخل ماشين نشوندم. در ماشين رو بستم و به عمو كه حالا پشت ماشين نشسته بود نگاه كردم. پاش رو روي پدال گاز گذاشت و گفت: - ميريم خونه. ملتمس بهش نگاه كردم. - نه. خواهش ميكنم. - نميتونم تو رو با اين وضعيتت ببرم كلانتري. - من خوبم. به خدا خوبم. نگاهي بهم انداخت و به راهش ادامه داد. ماشين جلوي كلانتري ايستاد و قلبم از شدت تپش محكم به ديواره‌ي سـ*ـينه‌ام برخورد ميكرد و استرس تموم وجودم رو گرفته بود. از ماشين پياده شدم و همراه عمو وارد كلانتري شديم. با راهنمايي سربازي كه اونجا بود به‌سمت دفتر جناب سروان رفتيم و با چند ضربه به در وارد شديم. با ديدن ما از روي صندلي بلند شد و با عمو دست داد. بي‌صبرانه به چهره‌ي آرومش خيره شدم. ته ريش و چشمهاي مشكي رنگش جذبه ي خاصي داشت. فوري گفتم: از احسان خبر داريد جناب سروان؟ به صندلي اشاره كرد و گفت: - لطفاً بشينيد تا توضيح بدم. با وجود دلهره و اضطراب شديدم كنار عمو روي صندليهاي مشكي جا گرفتم. پشت ميزش نشست و پرونده‌اي رو باز كرد. آرنجش رو تكيه‌گاه ميز كرد و گفت: - شب قبل رد يكي از ماشيناي مربوط به پلاكايي رو كه توسط افرادشون گفته شده بود گرفتيم. روزنه‌ي اميدي توي وجودم شكل گرفت و با توجه بيشتري به حرفهاش گوش ميدادم. - اين ماشين تا بندر لنگه رفته و تو راه بازگشت مأموران ما ماشين و راننده رو دستگير كردن؛ اما توي بازجويي چيزي رو اعتراف نكرده و فقط گفته يه سري كالا رو به يكي از كشتيا سپرده. مكثش بيش از حد روي اعصابم بود و ميخواستم هرچه زودتر زبون باز كنه و از اين برزخ نجاتم بده. نميدونم چطور بايد بگم. اميدوار بودم كه خودتون بيايد و بعداً براي همسرشون توضيح بديد؛ اما... عصبي از روي صندلي بلند شدم. - چرا حرفتون رو درست نميزنين؟ چي ميخواين بگين؟ احسان چي شده؟ چه بلايي سرش اومده؟ عمو دستم رو گرفت و روي صندلي نشوند. ليوان آبي از روي ميز برداشت و به دستم داد. به‌زور جرعه اي خوردم و نفس عميقي كشيدم. عمو آروم بهم گفت: - ميشه خواهش كنم بيرون منتظر باشي؟! - عمو! - خواهش ميكنم. برخلاف خواسته‌ام سري تكون دادم و از روي صندلي بلند شدم. پشت در ايستادم و به دقيقه هايي كه خيلي كند سپري ميشدن خيره شدم. ثانيه شمار ساعت روبه روم قصد تكون خوردن نداشت و عذاب دست از سرم برنميداشت. نميدونم چقدر طول كشيد كه جلوي در رژه رفتم و سعي كردم ذهنم رو به سمت اتفاقات خوب بكشونم. بالاخره در اتاق جناب سروان باز شد و عمو به همراه جناب سروان درحاليكه عمو تشكر ميكرد، توي چارچوب در ايستادن. فوري به سمت عمو رفتم. برگه اي داخل دستش بود و چهره ي پريشونش و چشمهاي قرمزش خبرهاي خوبي نميدادن. نگاه ملتمسانه اي به عمو انداختم و گفتم: - چي شده؟ عمو سري تكون داد و گفت: - بريم توي راه درموردش صحبت ميكنيم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
💖 قیامتےاسٺ گمانم قیامٺ جهان‌محیط وسیع مهدےاسٺ زمان، زمانِ شروع مهدےاسٺ غدیر دوم شیعہ، مهدےاسٺ @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
ای به دستت نظام یا مهــدی دولـتـت مـسـتـدام یا مهــدی به ائمــه به انبـیـاء تبـریـــک که تو گشتی امـام یا مهــدی (عج) گل سرسبد عالم هستی، تبریک و تهنیت باد @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ بررسی علمی اثرات بدحجابی بر ذهن مردان و زنان هرزگی در پوشش چه بلایی بر سر سلول های مغزی می آورد؟ @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 بعد از ساعتى، ابن زياد يقين پيدا مى كند كه همه، مسلم را تنها گذاشته اند. اكنون موقع آن است كه دستور جديد ابن زياد را بشنوى: اى مردم كوفه! همه بايد براى خواندن نماز به مسجد كوفه بياييد. هر كس به مسجد نيايد خونش ريخته خواهد شد. مأموران با مشعل هاى زيادى مسجد را مانند روز، روشن مى كنند و مردم گروه گروه به مسجد مى آيند. عجيب است! امروز صبح همين مردم، براى يارى مسلم، اين مسجد را پر نمودند و امشب براى يارى ابن زياد! ابن زياد در حالى كه مأموران زيادى از او محافظت مى كنند، از قصر خارج مى شود و به سوى مسجد مى آيد. نماز خفتن (نماز عشا) به امامت ابن زياد، در حالى كه مأموران زيادى پشت سر او قرار گرفته اند، بر پا مى شود. نماز تمام مى شود و ابن زياد به منبر مى رود: اى مردم! ديديد كه مسلم چه آشوبى در شهر شما به پا نمود و چگونه گروهى از مردم نادان را گرد خود جمع كرد! خدا را شكر كه همه آنان متفرّق شدند. اكنون بدانيد هر كس كه مسلم در خانه او پيدا شود مرگ در انتظار او خواهد بود. هر كس مرا از مكانى كه مسلم در آنجاست با خبر كند، من جايزه ويژه اى به او خواهم داد. و بعد از منبر پايين مى آيد و به قصر مى رود. مردم هم به خانه هاى خود باز مى گردند. وقتى ابن زياد به قصر مى رسد به فرمانده نيروهاى خود مى گويد: "اگر امشب مسلم را پيدا نكنى مادرت را به عزايت مى نشانم، واى به حالت اگر مسلم از اين شهر فرار كند!". نيروهاى ابن زياد در هر كوى و برزن در جستجوى مسلم هستند. آيا آنها مسلم را خواهند يافت؟ ــ ما به هر كس كه از مسلم خبرى بياورد جايزه بزرگى مى دهيم. مردم! بشتابيد! جايزه، جايزه! به راستى مسلم كجاست؟ <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠 💠خیلی از بزرگترها مصاحبه فرزاد حسنی با سهیلا خانم را دیده اند.حال در این برهه زمانی که بحث پوشش مناسب مطرح است، این کلیپ را برای جوان‌ترهایی که ممکن است این مصاحبه را آن موقع ندیده باشند ارسال فرمایید. 🎥خانم محجبه 🌸 اکنون در وسط میدان نبرد هستید و فرمانده و سرباز این میدان هم شما هستید. @delneveshte_hadis110 <====🔷🌷🔷====>
📿 آثار عجیب تسبیحات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ‌ 🔸در روایت داریم که بعد از نماز و یا هنگام خواب تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام را بگویم تا از خواص و آثارش بهره‌مند بشویم. @delneveshte_hadis110 <====🔷🌷🔷====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خسته شدی ؟ کار سخت شده؟ حس میکنی دیگه کار از کار گذشته؟ فکر میکنی هر چی بدوئی هیچی درست نمیشه!؟ شما بعنوان یک منتظر، در معرض یک خطر بزرگ قرار داری 🎙 @delneveshte_hadis110
امام على عليه السلام :مَنْ ساءَ خُلْقُهُ ضاقَ رِزْقُهُ؛ هر كس بد اخلاق باشد، روزى اش تنگ مى شود. [غررالحكم، ح ۸۰۲۳] @delneveshte_hadis110 <====🔷🌷🔷====>
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت حسین جان همه را بخشیدند😭💔 @delneveshte_hadis110 <====🔷🌷🔷====>
enc_16383766019680718401589.mp3
3.05M
کرببلا به خدا که سر اومده طاقت من 🎙کربلایی حسن عطایی شب زیارتی امام حسین علیه السلام @delneveshte_hadis110 <====🔷🌷🔷====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16219335428641530668385.mp3
2.79M
کربلا ببین بی سر و سامونم 🎙کربلایی سید محمدرضا نوشه ور شب زیارتی امام حسین علیه السلام @delneveshte_hadis110 <====🔷🌷🔷====>