eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
مادران و مادربزرگ های فلسطینی، اساتید مسلط مقاوم پروری هستند. باید یک کلاس جهانی تشکیل شود و آن ها برایمان زیسته هایشان را بگویند. بگویند چطور میشود فرزندت را آنقدر مؤمن و قوی تربیت کنی که وقتی از زیر آوار ناملایمات (آوار خانه و ساختمان یا آوار گرفتاری و شکست و مصیبت) بیرون آمد، اول سجده‌ی شکر برود و بندگی یادش نرود. چطور میشود فرزندت را آنقدر مؤمن و قوی تربیت کنی که در لحظه های نفس‌گیر مرگ عزیزانش قرآن بخواند وبرای دیگران شهادتین زمزمه کند و دعا و یاد الله اولین پناهگاهی باشد که در شرایط سخت یادش می‌آید، نه پناه بردن به عشق پوشالی و اندوه و خودزنی و فاز افسردگی گرفتن... مادرهای غزه باید یادمان بدهند چطور میشود فرزندت را آنقدر مؤمن و قوی تربیت کنی، که بجای توقع از همه کس و همه چیز و شاکی بودن از زمین و زمان، در لحظات سخت هم شاکر باشد، وگرنه شاد و راضی بودن به وقت آسایش را که همه بلدند. امام زمان ما یارانش را از مؤمنانی انتخاب میکند که قدرت روحی دارند نه از بین وارفته ها و مچاله های روحی، ما نیاز به آموختن الفبای این سبک زندگی داریم! به مادرهای بگویید برایمان یک دوره تربیت دینی فرزند بگذارند، که سربازانی قوی برای های دنیا لازم داریم. eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
🌹 امام صادق علیه السلام: ‌ در شگفتم از آنکه مورد مکر و حیله واقع شده، و چرا به این ذکر پناه نمی‌برد: ‌ «أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ» ‌ 📗من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۸۰ eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
غم و شادی ۲۳.mp3
9.73M
و شادی 💫 قسمت (بیست وسوم ) غمهای خوب🍂 حاجیه خانم رستمی فر @delneveshte_hadis110
کاش روی پیشونی آدمایی که دارن زیر بار غصه‌هاشون له می‌شن یه چیزی نوشته بود تا بقیه کمی مراعاتشون رو می‌کردن. مثلا نوشته بود: این آقا دارد از صدمین جایی که فرم پر کرده و استخدام نشده برمیگردد، این خانم سالهاست بغل نشده، این آقا را دارند می‌گذارند خانه‌ی سالمندان، این خانم مادرش مریضی صعب‌العلاج دارد، این آقا قول داده تابستان برای پسرش دوچرخه بخرد ولی پول ندارد، این خانم تا حالا کسی عاشقش نشده، این آقا خیلی حالش بد است و اگر یقه‌اش را بگیرید امشب خودش را می‌کشد… این آدم شکستنی‌ست… eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
تو مپندار که از یاد تو را خواهم برد من بدون تو به یک پلک زدن خواهم مرد💚 سلامتی و تعجیل در فرج   @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ الهی... تو را سپاس میگويم از اينکه دوباره خورشيد مهرت از پشت پرده ی تاريکی و ظلمت طلوع کرد و جلوه ی صبح را بر دنيای کائنات گستراند " سلام صبح عالیتان متعالی "   @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ امام موسی بن جعفر علیه السلام امام رضا علیه السلام امام جواد علیه السلام امام هادی علیه السلام يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
🪴 🌿﷽🌿 از حمام برمی گشتم در کوچه عده ی زیادی جمع شده بودند چقدر مردم بیکارن ولی نه چرا بین این زنها مرد هم هست این جمعی که من می‌بینم برای تخمه شکستن و غیبت کردن جمع نشده اند انگار اتفاقی افتاده است این جمع کنار خانه ی ما هستند. صدای جیغ می‌شنوم صدای جیغ زن همسایه مثل مادر بچه مرده زجه میزند ولی چرا این صدا از خانه ی ماست ؟ جمع را کنار زدم وارد خانه شدم در دالان پسر بچه ای را دیدم با لپ های گل انداخته سوال کردم چه شده؟ پسر بچه دست خود را حائل کرد و خود را برای کتک خوردن احتمالی آماده کرد. یکی از بین جمع گفت وای مادرش آمد و من گیج و گم بودم در گوشه ی حیاط مادر رحیم را دیدم که روسری از سر کشیده بود و به سینه میکوبید محبوب آمدی دیدی که خاک برسر شدیم به سینه میکوبید و پشت سر هم میگفت پسرم پسرم وای دیدی چه خاکی بر سرم شد. رحیم؟ رحیم که خانه نبود چه اتفاقی برای او افتاده ؟ ولی بین ناله هاش مدام علی اصغرم هم می‌گوید علی اصغر که طفل بود الماس ؟ نه نه امکان ندارد برای الماس اتفاقی افتاده باشد دنیا لحظه ای در چشمم تار شد خورشید چرا انقدر تار است چرا همه جا را تاریک میبینم ؟ چشمم به گوشه ی حیاط افتاد جسمی که زیر پارچه ای سفید آرام و بی صدا خوابیده بود رحیم است آره رحیم است ولی رحیم که جسه ای به این کوچکی ندارد آری رحیم است خواستم برم و پارچه را از روی بدن کنار بزنم کسی مانع شد ولی اون را پس زدم خدای من الماس است چرا صورت او خیس است مگر حمام رفته است نه او که حمام نرفته بود چقدر آرام خوابیده است چه لپ هائی چقدر شبیه نزهت است چرا تا به حال الماس را اینجور ندیده بودم انگار نزهت خوابیده است با خودم فریاد میزدم نزهت است وای من هربار نزهت را بینم یاد الماسم می‌افتم ولی اگر ببینمش از خود بی‌خود شدم مدام بر سر میزدم بی هوش میشدم یکی به داد من برسد :صداهايي در پشت سرم درهم و برهم مي گفتند .ديوانه شده، بيچاره، به سرش زده - :و من فرياد زدم خواستم بلند شوم. يعني چه؟ چرا كمرم اين طور شده؟ نمي توانم صاف شوم. زانوهايم همان طور خميده مانده اند. :خودم را كشيدم كنار ديوار. انگار كه آفتاب نبود. زير لب گفتم .واي مادرم. واي پدرم - .كسي نبود اي دايه جان، اي دايه جان، به دادم نمي رسي؟ - با خود زمزمه مي كردم. صداي فريادهاي گوشخراش مادرشوهرم زجرم مي داد و من زير لب با خود زمزمه مي .كردم. اشكي در كار نبود :كسي با دلسوزي گفت .بيا بنشين اين جا - مثل بره اطاعت كردم. انگار چهار پايه اي، چيزي بود. چهار پنج نفر زن و مرد دور و برم را گرفته بودند. چشمان زن ها اشك آلود. قيافه مردها عبوس و گرفته. البته، چرا زودتر به فكرم نرسيد؟ مادرشوهرم عامي بيچاره من كه عقلش نمي رسد. چون رحيم نبود، چون مردي در خانه نداشتيم، همين طور دست روي دست گذاشته شيون مي كند. سرم :را بالا گرفتم. خودم را مي كشيدم، رو به بالا. با التماس، و با دهان باز نفس مي كشيدم. له له مي زدم. گفتم .محض رضاي خدا ... شما برويد دكتر بياوريد ... مردما خانه نيست - نمي دانستم چرا به يكديگر نگاه مي كنند؟ چرا سر به زير مي اندازند؟ چرا نمي جنبند؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
غم و شادی ۲۴.mp3
9.81M
و شادی 💫 قسمت (بیست وچهارم ) غم امام زمان(عجل الله)🍂 حاجیه خانم رستمی فر @delneveshte_hadis110
.... آیت الله مرعشی (ره):سفارش میکنم به خواندن قرآن و هدیه آن به ارواح مومنین بی وارث ، که این عمل موجب توفیق بیشتر میشود. ➰✨➰✨➰✨➰ eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
مسافرِ جاده های دور...😔 قدری زودتر بیا بیا که داشتنِ آرزوهای دراز براندازه‌ی دلِ مومن نیست...
میگمـا:↯ چرافڪرمیکنۍشہیددیگہ‌نگات‌نمیکنہ؟! چرافڪرمیڪنۍامام‌رضاتورونمۍطلبہ؟! چرافڪرمیڪنۍخدانگآشوازت‌گرفتہ؟! چرا🚶🏻‍♂ اولاشہیدبہ‌خواست‌تونیومده‌توۍقلبت‌ ڪه‌به‌خواست‌توبخوادبره‌بیرون دوما‌امام‌رضامآرومۍطلبہ(: خودمون‌نمیریم!💔 گناهامون‌نمیزارن(: سومـا... خودت‌ببین‌اصلامنطقیه‌این‌حرف... خدااگه‌یڪ‌هزارم‌ثانیہ نگاشوازت‌بگیره دیگہ‌شش‌هاۍقفسہ‌ۍ‌سینت براۍهمیشہ‌ازڪارمیوفتن حتۍ با مرگ هم به سوی او بامیگردیم... دنیایی سراسر با عشق خدا رو داریم و قدر نمیدونیمツ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⇆
ـــــــ"📻⃟🔗|○○ اگرنتوانستـیدجنــازه‌ام‌رابہ‌عقـب بیاورید‌آنرا‌بہ‌روي‌میــن‌هاي‌دشمن بیـندازیـد.تـا.اقلاً‌جنـازه‌مـن‌کمکي بہ‌اسلام‌کرده‌باشد. ツ♥️ ‹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⇆ '🌿!
وتو‌پایان‌غم‌ها‌و‌ناراحتی‌هایم‌هستی:) که‌مرا‌شادمان‌تر‌از‌قبل‌میکنی! 💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⇆ '🌿!
یه جمله رو قاب کنیم بزنیم گوشه ی ذهنمون، هروقت خواستیم عملی انجام بدیم یه نگاهی به این تابلو بندازیم: .......دونه........ ..........دونه.......... 😞 ..............گناه .......... ................."من".......... ...................لحظه .......... ........................لحظه............ ...................ظهور.............. .....مهدی فاطمه............ .روعقب.................... میندازه............ ⇆
برای‌دل‌امام‌زمانمون 12شاخه‌گل‌صلوات‌روتقدیم‌میکنیم‌ ب‌بابامون،بابا‌مهدی🩶🙂
اَللّهُم‌َاَرِنی‌ِالطَّلعه‌الرَّشیدَهَ دیگه‌جونم‌به‌لب‌رسیده‌:) ⇆ 🦋
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ای امیـــر دو جهان یوسف زهرا؛ مهدی حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
🪴 🌿﷽🌿 :خودم را كشيدم كنار ديوار. انگار كه آفتاب نبود. زير لب گفتم .واي مادرم. واي پدرم - .كسي نبود اي دايه جان، اي دايه جان، به دادم نمي رسي؟ - با خود زمزمه مي كردم. صداي فريادهاي گوشخراش مادرشوهرم زجرم مي داد و من زير لب با خود زمزمه مي .كردم. اشكي در كار نبود :كسي با دلسوزي گفت .بيا بنشين اين جا - مثل بره اطاعت كردم. انگار چهار پايه اي، چيزي بود. چهار پنج نفر زن و مرد دور و برم را گرفته بودند. چشمان زن ها اشك آلود. قيافه مردها عبوس و گرفته. البته، چرا زودتر به فكرم نرسيد؟ مادرشوهرم عامي بيچاره من كه عقلش نمي رسد. چون رحيم نبود، چون مردي در خانه نداشتيم، همين طور دست روي دست گذاشته شيون مي كند. سرم :را بالا گرفتم. خودم را مي كشيدم، رو به بالا. با التماس، و با دهان باز نفس مي كشيدم. له له مي زدم. گفتم .محض رضاي خدا ... شما برويد دكتر بياوريد ... مردما خانه نيست - نمي دانستم چرا به يكديگر نگاه مي كنند؟ چرا سر به زير مي اندازند؟ چرا نمي جنبند؟ .... !برويد دكتر بياوريد ديگر - :يكي به ملایمت گفت .ديگر فايده ندارد - كلمه ديگر در مغزم درخشيد و حواسم يك دفعه سر جا آمد. ديگر يعني چه؟ ديگر يعني تمام شده؟ يعني الماس .... مرده؟ وقتي حرف زدم از صداي خودم تعجب كردم. از اين كه دهانم اين قدر خشك بود. هي آب دهاني را كه نبود فرو مي دادم تا بتوانم حرف بزنم و نمي شد. لب پايينم ترك خورد. گوشه لب هايم به هم مي چسبيد. انگار كه توپي در :گلويم گذاشته اند. صدايم بم و گرفته، كت و كلفت از حلقوم خارج شد. پرسيدم چي شده؟ - .افتاده توي حوض - يعني چه؟ حتما اشتباهي شده. حوض ما كه گود نيست. مادربزرگش كه اين جا بود؟ حوض؟ كدام حوض؟ - .حوض خانه آسيد تقي سقط فروش - مرده؟ - .سكوت :با فرياد پرسيدم .... مرده؟ - به همين آساني از دستم رفته بود. مثل يك ماهي ليز خورد و در رفت. بچه هاي همه سالم هستند. دست همه در دست مادرانشان است. حالا همه مي روند خانه. خوشحال از اين كه بلا به سر پسر آن ها نيامده. فقط به سر من آمده. .مي گويند ببين مادر نگفتم سر حوض نرو؟ و من، تك و تنها، وسط اين حياط ... ديگر بچه دار هم نمي شوم :مثل شمع تا شدم. يكي مرا گرفت .برويد مردش را بياوريد. از حال رفت - نمي فهميدم چه مي گذرد. عزا و شيون را كه نمي شود تعريف كرد. رحيم كه آمد مرا به اتاق برده بودند. از پله ها بالا آمد. چشمانش سرخ بود. از تن پروري خودم نفرت داشتم. چرا اين قدر به من مي رسيدند؟ چرا نمي گذارند :توي حياط بروم؟ گفتم .رحيم، بياورش اين جا. بيرون هوا سرد است - .دستم را به التماس دراز كرده بودم .رحيم با چشمان سرخ به جرز ديوار تكيه داد و بي صدا به من خيره شد خانه سوت و كور بود. آتش بس بود. مادرشوهرم در يك طرف حياط و من در طرف ديگر. رحيم تحمل نداشت. از خانه بيرون مي رفت. دلم مي خواست كنارم بود. سر بر شانه اش مي گذاشتم و او شانه هاي ضعيف مرا مي ماليد. دلم .مي خواست بگويم رحيم، غصه دارد مرا مي كشد به دادم برس دلم مي خواست بگويد نكن محبوب جان، با خودت اين طور نكن. دلم مي خواست شب ها ببينم كه مثل من بيدار است و به سقف خيره شده. اشك هايش را ببينم كه بي صدا از گوشه چشم ها بر روي متكا مي ريزد. ولي رحيم نبود. .او تكيه گاه من نبود. انگار ميان زمين و آسمان معلق بودم دايه آمد. شنيدم كه با مادرشوهرم حرف مي زند. ده پانزده روز گذشته بود. ديدم كه اشكريزان از پله ها بالا آمد و :بي حرف مرا در آغوش گرفت. گفتم !آخ، دايه، دايه، دايه - .و اشكم سرازير شد .غروب دايه رفت. ولي زود برگشت چرا برگشتي دايه جان؟ - .پيشت مي مانم. يك چند روزي پيش تو مي مانم - خانوم جان چه گفت؟ - .چه گفت؟ ضجه مويه مي كند - آقا جانم چي؟ - .توي اتاق تنها نشسته تسبيح مي اندازد و لام و تا كام حرف نمي زند. رنگش شده رنگ گچ :شب در كنارم دراز كشيد. رحيم در اتاق مجاور خوابيد. نجوا مي كردم. اشك مي ريختم و برايش درد دل مي كردم دايه جان پشت دستش از گرد و خاك تركيده بود و مي سوخت. دايه جان وقتي بد و بيراه مي گفت مي زدم توي - دهان كوچكش.... دايه وقتي با رحيم دعوا مي كرديم مي ترسيد و گريه مي كرد ... دايه جان گندم شاهدانه نداشتم .بهش بدهم :دايه گريه مي كرد بس كن محبوب، داري خودت را مي كشي. خوب بچه را بايد ادب كرد ديگر. همه بچه هايشان را كتك مي زنند. - پس هيچ كس از ترس اين كه مبادا بچه اش يك روز توي حوض بيفتد نبايد بچه اش را ادب كند؟🎗🎗🎗🎗 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
enc_16608288892298219701411.mp3
5M
به وقت مداحی... مهدی عابد🎤 @delneveshte_hadis110
یک انسان خردمند، فرصتها و شانس ها را می سازد نه اینکه در انتظار آنهاست. eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استاد شهید مطهری: بدبخت‌تر از بچه‌هایی که در ناز و نعمت پرورش پیدا می‌کنند در دنیا کسی نیست! بسیار عالی 👆 eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○