🔰ترورها و تلهها🔰
🔹طبق بیانیه گام دوم، شاخصه اساسی در هویت انقلاب اسلامی، تبدیل «دوگانهی شرق و غرب مادّی» به «دوگانهی اسلام و استکبار» است و مهندس میدانی تداومِ این دوگانه در مقیاس منطقه و در عرصه نظامی و امنیتی، کسی نبود جز #حاج_قاسم_سلیمانی و لذا ترور او، پدیدهای در سطح ضربه به هویت انقلاب است.
🔸اما علیرغم بیان صریح رهبری نسبت به انتقام سخت و مطالبهی قویِّ مردمی، محاسبات مادی و متداول در نظام کارشناسی باعث شد تا «کیف و کمّ پاسخ» به نحوی شکل بگیرد که «انتقام سخت» به «یک سیلی» تبدیل شود و عدم پاسخ متناسب به این جنایت بزرگ، به زخمی ترمیمنشده در افکار عمومی مبدّل گردد. یعنی پیشبینیِ نظامی مبنی بر «ضربه محدود توسط ایران (عینالاسد) و سپس پاسخ امریکا و آنگاه آغاز انتقام سخت» به دلیل عدم پاسخ امریکا به عملیات عینالاسد، محقق نشد و عملاً فرصت مناسب را برای پاسخ در خور به مطالبه رهبری و مردم، از بین برد.
🔹پس از عملیات بینظیر طوفانالاقصی و ضربهی هویتی به رژیم صهیونیستی و گرفتاری آن در باتلاق غزه، غاصبان قدس شریف تلاش کردهاند تا تصویری از دستاورد متقابل برای افکار عمومی خود بسازند و به بازدارندگی ایران به عنوان رأس محور مقاومت ضربه بزنند و لذا سلسله عملیاتهایی از ترور شهیدان عطایی و تقیزاده تا اوج آن در ترور شهید سید رضی و حمله به زائران مزار حاج قاسم سلیمانی شکل گرفت. در نتیجه، دشمن دوباره به همان زخم کهنه نیشتر زده و مطالبه انتقام با استدلالهای کارشناسی متداول از قبیل «نقشه و تلهی اسرائیل برای بازکردن پای ایران به جنگ غزه» مواجه شده و نوعی دوگانگی و جدل را در میان بدنه انقلابی رقم زده و اتهاماتی از قبیل «ترس تصمیمگیران و تعلل آنها» و در مقابل، «عدم اطلاع منتقدان و تندروی آنها» میان مومنین رد و بدل میشود.
🔸اما باید توجه داشت که هم تأکید منتقدان بر «از بینرفتن بازدارندگی نسبت به امنیت شخصیتهای برجسته محور مقاومت و تداوم آن» یک واقعیت غیرقابلانکار است که نیازی به اطلاعات خاص ندارد (به طور نمونه: ترور شهید فخریزاده کمتر از یکسال از شهادت حاج قاسم و ترور شهید رضی کمتر از یکماه از ترور سرداران نیروی قدس در سوریه) و هم شجاعت مسئولان نظامی کشوری که «دائماً در حال درگیری با استکبار و تحمل هزینههای مختلف آن است و توانسته با تشکیل محور مقاومت، اسرائیل را از چند جهت تحت فشار بگذارد»، غیرقابل نفی است.
🔹در واقع اگر ترس و خوفی هم وجود دارد، صرفاً «وصف اخلاقی برای چند شخص» نیست بلکه مولودِ محاسبات متداول و «وصفی برای یک نظام عقلانیت» است که میتواند شجاعت فردی را نیز از طریق استدلالهای خود، به بیعملی منتهی کند. یعنی همان چالشی که نقش اصلی را در «پذیرش قطعنامه» و نوشیدن #جام_زهر توسط امام راحل داشت و بدلیل عدم تمرکز نخبگان حوزه و دانشگاه بر یافتن پادزهر، آثار سوء آن همچنان ادامه دارد.
🔶 امروز نیز کارشناسی مرسوم نظامی، به «نیفتادن در دام و تله اسرائیل برای ورود ایران به جنگ» استناد میکند؛ اما:
✔️اولا اگر پاسخ سخت ایران به ترورها و جنایات اسرائیل، نقشه دشمن برای افتادن در تله او (جنگ با ایران) بود، به طریق اولی این اتفاق باید در نحوه پاسخ او به حملههای حزبالله لبنان، انصارالله یمن و مقاومت عراق مشاهده میشد؛ خصوصاً با توجه به اینکه جنگ با این گروهها در مقایسه با جنگ با ایران، برای آن رژیم بسیار آسانتر است. اما ضربه کاریِ طوفانالاقصی باعث شده تا اسرائیل توانایی باز کردن جبهه جدید جنگ با گروههای فوق را نداشته باشد؛ چه برسد به ایران. پس اساساً بهترین زمان برای پاسخ سخت، اکنون است که اسرائیل عملاً دچار چنین محذورات بزرگی شده و الا پاسخ سخت پس از پایان جنگ غزه، اتفاقا خطر آغاز جنگ جدید را افزایش میدهد.
✔️ثانیاً بازدارندگی در برابر ترورها بالاخره باید از نقطهای آغاز شود و الا با استدلال مرسوم، هیچگاه به دوران این بازدارندگی نخواهیم رسید چون همواره در پاسخ، خطر ورود به جنگ وجود دارد.
✔️ثالثاً زخم کهنه در افکار عمومی نسبت به مساله انتقام را نمیتوان با ارجاع به دستاوردهای بلندمدت یا عملیاتهای سرّی ِفاقد بازدارندگی، درمان کرد و الا اقناع و اتحاد بدنه انقلابی ضربهپذیر خواهد شد.
🔷 تلهی اصلی، #محاسبات_متداول است و نه نقشه اسرائیل برای وارد کردن ایران به جنگ! پس باید تمام توان تصمیمگیران بر «فاصله گرفتن از محاسبات کارشناسی متداول (مادی) در کمّ و کیف پاسخ» متمرکز شود؛ به نحوی که هم موجب ترمیم زخم کهنه در افکار عمومی شده و هم باعث بازدارندگی در مقابل ترورها شود. به عنوان نمونه، پایگاههای دخیل در هدایت و پشتیبانی ِ ترورهای اخیر (با پیوست جهاد تبیین از سوی دستگاه اطلاعاتی و افشای مستند این پایگاهها) میتوانند با تمرکز بر #تلفات_انسانی_بالا، هدف حمله قرار گیرند.
▫️نگاههای الهام بخش
#حجه_الاسلام_فلاح_شیروانی
ما در نبردهای سختی وارد شدهایم. نبردهایی که گاهی تصویر درست پیدا کردن از ماوقع کار سادهای نیست.
طبعاً افکار عمومی و تصویری که مردم از حوادث دارند مهم است.
در نگاه «انقلاب و نظام اسلامی» مهمتر از هر جای دیگر دنیا نیز هست؛ چون تحت فشاریم و چون الگوی حکمرانی ما «مردمسالاری دینی» است.
مسؤولین ما هر یک، رسانۀ مؤثری برای سمت و سو دادن به اذهان مردم شمرده میشوند.
باید حتماً به این فرصت به چشم یک سرمایۀ بزرگ نگاه کنند و متناسب با وزنی که دارد از آن استفاده کنند.
گاهی چنین نمی شود.
سخنان اخیری سردار سلامی در واکنش نسبت به حوادث بمبگذاری کرمان سخنان راقی و بسیار سودمندی بود.
ضمن خوشحالی از آنچه شنیدیم باید آرزو کنیم که ای کاش همواره تحلیلهایی در این سطح و صدالبته بالاتر از این سطح، از این بزرگواران شنیده میشد :
┄┅••؛••┅┄
🔴سلامی فرمانده سپاه پاسداران:
🔹انتقام
• چشم؛ انتقام همه شهیدانمان گرفته خواهد شد.
• [ولی توجه هم بکنید که] این شهادتها پاسخ تمام شکستهایی است که به بدنه استکبار وارد کردهایم و طی سالهای گذشته با قدرت انتقامهایی گرفتهایم.
• ضربات سنگین، دردناک و غیرقابل تحمل به آنها وارد کرده ایم.
• اگر دشمنان در صحنه بمانند شکست خواهند خورد، اگر صحنه را ترک کنند باز هم شکست خوردهاند، ما با این شهادتها از میدان بیرون نخواهیم رفت؛ آنها شکست خوردهاند؛ این ملت سرافراز است؛ این ملت پیروز است.
• در تمام این نبردها از ایران شکست خوردهاند؛ در عراق شکست خوردند، حاج قاسم آمریکا را از سیطره عراق کوتاه کرد و نظامیان آنها دیگر جایی در عراق ندارند.
🔹آمریکا و منطقه
• دشمنان به ویژه آمریکا، دنبال سقوط یمن، لبنان و ...(محورهای مقاومت) [و سیطره بر منطقه] بودند.
• ولی الآن تقریبا آمریکا منطقه را خالی کرده است و هیچ مقام آمریکایی در هیچ بلاد اسلامی نمیتواند پا بگذارد و هیچ نقطه امنی برای آنها وجود ندارد و تسلط بر مسلمانان غیر ممکن شده است.
🔹اسرائیل
• امروز این رژیم منحوس صهیونیستی در مرز نابودی قرار گرفته است و هر روز ۲۰ صهیویست به دست فلسطینان به هلاکت میرسند.
• اسرائیلیها دیگر امیدی به زندگی در سرزمینهای اشغالی ندارند.
🔹داعش
• امروز اندازه سر سوزن در اختیار داعش نیست، هیچ نقطهای را در اختیار ندارند و ناپیدا شده اند و در میان لانهها سکنی گزیدهاند.
• اینها فقط به عنوان عوامل آمریکا و اسرائیل عمل میکنند
• به آنها هشدار میدهیم اگر مرد هستید با ما بجنگید و چرا زنان و کودکان مظلوم را به شهادت میرسانید.
• اگر مرد هستید به جنگ سپاه بیایید.
• اگر در هر کجا باشد شما را پیدا خواهیم کرد و نابودتان خواهیم کرد؛ اجازه سیطره به دشمن را نخواهیم داد و قطعا فاتح قلههای بزرگ خواهیم بود.
┄┅••؛••┅┄
شنیدن تحلیلهای قوی از شخصیتهای مهمی مثل فرماندۀ سپاه غیر از جنبۀ هدایتگری باعث احساس شخصیت در مردم عزیزمان می شود.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
مشارکت ستیزی و تحریم انتخابات:
#قسمت_اول
#ذبیح_الله_نعیمیان
جریانهای مختلفی همواره در جامعهی اسلامی نقشآفرینی میکنند و جمهوری اسلامی ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. نیمنگاهی به جریان نفاق و نقشآفرینی آن در شرایط کنونی ضروری است. تحلیل و تبیین دینی از نقشآفرینی و تأثیرگذاری این جریان در بزنگاههای سیاسی :
1. نگاه دینی اقتضا میکند از مبانی دینی به نحو احسن در مدیریت جامعه استفاده کرد. این امر بدان معناست که شناخت جریان نفاق نیز میبایست از منظر دینی مورد تأمل قرار گیرد تا نگاه سیاسی جامعه بر اساس آموزههای دینی پربار و تعمیق شود.
2. اگر از منظر قرآنی به این ماجرا نگاه کنیم، منافقان جریان مهمیاند که میبایست حساسیت سیاسی ـ دینی نسبت به آنها را حفظ کرد و ارتقا بخشید. چهآنکه، آنان میتوانند مسیر جامعهی اسلامی را کاملاً به انحراف بکشانند. قرآن کریم به صورت مکرر به نفاق و منافقان پرداخته است. ازاینرو، میبایست این جریان مؤثر را با رویکردی دینی و قرآنی رصد و تحلیل کرد.
وقتی که قرآن کریم بارها جریان نفاق را برجسته کرده است، این درس تاریخی را به مسلمانان مؤمن و متعهد میدهد که باید به شاخصهای نفاق توجه کرد و با آنان به خوبی مقابله کرد. این امر چنان اهمیت دارد که خداوند متعال، تعبیر جهاد را هم برای کفار و هم برای آنان در یک سیاق بهکار برده است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (توبه / 73). چنانکه، این آیه به نبی اکرم(ص) فرمان داده است که بر آنان سخت بگیرد.
3. در نگاه قرآنی، اهل نفاق همواره از ذهنیتسازیهای منفی علیه اسلام و نظام اسلامی استفاده میکنند. چنانکه، آنان از مهارت فوق العادهای برای یافتن بهانههای رنگارنگی برای تحریک احساسات مردم برای این کار برخوردارند.
4. آموزههای دینی میبایست محور اندیشهورزی و عمل سیاسی در یک جامعهی دینی قرار گیرد. چهآنکه، آموزههای دینی بیانگر و تبیین کنندهی ارزشها، هنجارها، ضدارزشها و ضدهنجارهای دینیاند. اما در نگاه قرآنی، منافقان نه تنها معروفهای دینی را پاس نمیدارند. بلکه، به منکرهای دینی ترغیب کرده و دیگران را به سمت آنها سوق میدهند. چنانکه، آنان دیگران را از انجام معروفهای دینی پرهیز داده و نهی میکنند:
«الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقبِضُون أَیدیَهُم» (توبه / 67).
5. این نکته هم اهمیت دارد که از منظر این آیهی شریفه، منافقان محدود به مردان نیستند و بخشی از جریان نفاق میتوانند در میان زنان وجود داشته باشند و بخشی از آنان نیز از زمرهی مردان قرار دارند. در نتیجه، حساسیت نفاق چنان است که میتواند کل جامعه را درگیر کند.
6. این هشدار ظریف قرآنی را نباید از یاد برد که منافقان از ارتباط خاصی با یکدیگر برخوردارند و ارتباط باندی، گروهی و جریانی آنان را نباید مورد غفلت قرار داد: «بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ». این امر بدان معناست که هماهنگی، همسویی و اقدام مشترک آنان، در امور مهمی چون انتخابات را باید رصد کرد و نسبت به آن حساس بود.
7. مشارکت سیاسی در انتخابات در حکومت مردممدار دینی هم یکی از سازوکارهای تأسیس و تقویت نظام اسلامی است و هم سازوکاری عقلایی ـ دینی برای اصلاح ضعفهای موجود در آن است. ازاینرو، تردیدی در معروف بودن مشارکت سیاسی در انتخابات نیست. چنانکه، ضعفها و مشکلات جاری نیز به هیچ وجه نمیتواند معروف بودن آن را زیر سؤال ببرد.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
مشارکت سایزی و تحریم انتخابات:
#قسمت_دوم
#ذبیح_الله_نعیمیان
8. بهکارگیری مفهوم معروف برای مشارکت سیاسی در انتخابات امری نیست که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت. چنانکه، دو فقیه زمانشناس و سیاستآشنای معاصر امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای بهترین مرجعیت دینی ـ سیاسی برای این تبیین کلان و تشخیص مصداق در موارد مختلفاند. چنانکه، اگر امام خمینی(ره) مشارکت در انتخابات زمان استبدادی پهلوی را تحریم میکرد، منکر بودن آن را تبیین میکرد.
9. تلاش برای ایجاد مشارکت حداکثری نیز از زمرههای تلاشهایی است که عناوین عام ارزشی مانند معروف بر آن صدق میکند. یعنی، نه تنها خود مشارکت امری است که از منظر دینی معروف تلقی میشود، بلکه، تلاشهای فردی و اجتماعی آحاد مردم و نیز تلاشهای یکایک کارگزاران نظام برای تقویت مشارکت سیاسی در انتخابات به عنوان معروف است.10. مقابله با نفاق هنگامی میتواند محقق شود که روش نقشآفرینی و تأثیرگذاری نفاق در جامعه معلوم شود. چنانکه، اگر باور داشته باشیم که نفاق موریانهای است که میتواند ریشههای جامعهی اسلامی را خشک کند، به این نکتهی عمیق قرآنی بیش از پیش توجه خواهیم کرد که آنان به ضدارزشها و ضدهنجارها امر میکنند و از انجام و التزام به ارزشها پرهیز داده و نهی میکنند: «یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ».
سخن آخر آنکه، همواره برخی در جامعهی سیاسی از تشخیصهای ضعیف و نادرستی برخوردارند. اما مسأله به این اشتباهات سیاسی ختم نمیشود. جامعهی سیاسی به چنین افرادی محدود نمیشود. بلکه، جریانهای ستیزهجو، جریانهای معارض و تلاشهای نفاقبرانگیز نیز در جامعه نقشآفرینی میکنند. چنانکه، بخشی از این مووارد برآمده از خشمهای فروخوردهی شخصی و گروهی یا منفعتهای از دسترفتهی باندی و سرمایهجویانه است.
این امر بدان معناست که تحریم نظری یا عملی مشارکت در انتخابات صرفاً نمیتواند از سر تحلیل اشتباه باشد که بسیاری به آن مبتلایند. بلکه، «نفاق سازمانیافته» را هم باید دید: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ». این امر بدان معناست که این جریان فعال و جهتدار، معروف مهم و راهبردی مشارکت را برای تضعیف نظام سیاسی مورد هجمه قرار دادهاند. چنانکه، اموری چون «مشارکت مشروط» و ... نیز صرفاً نمیتوانند در سطح «سهمخواهی در وضعیت زوال» تحلیل شوند. بلکه، میبایست از منظر تطبیق دو سنجهی قرآنی «نهی از معروف» و «امر به منکر» دیده شوند و به عنوان «سازوکاری نفاقآمیز» تحلیل شوند.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
پاسخ سختی که در انتظارشان است.
#محمدجواد_اخوان
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام تسلیت فاجعه تروریستی کرمان مرقوم فرمودند «بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد. چه دستهای آلوده به خون بیگناهان و چه مغزهای مفسد و شرارتزا که آنان را به این گمراهی کشاندهاند، از هماکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود. بدانند که این فاجعهآفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذنالله.» اکنون برای بسیاری این پرسش مطرح است که پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران به فاجعهآفرینان چگونه و با چه کیفیتی و در چه مکان و زمانی تحقق خواهد یافت؟
در تحلیل عوامل پشتصحنه فاجعه کشتار مردم بیگناه در کرمان با دو سطح از عاملیت مواجهیم؛ سطح عملیاتی و سطح راهبردی. اکنون قرائن و امارهها حاکی است که عاملیت میدانی با عناصری از داعش و بهطور مشخص شاخه خراسان آن بوده و فرایند پشتیبانی و هدایت عملیات شباهت زیادی با دو عملیات تروریستی در حرم شاهچراغ دارد. بنابراین در کف حادثه تروریستهای تکفیری داعش قرار دارند، اما این همه ماجرا نیست.
بهجز ارتباط نسبی و سببی داعش با سرویسهای اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی که بارها مورد اعتراف خود امریکاییها و اذعان ناظران بینالمللی قرار گرفته، نشانههای محکمی وجود دارد که ارتباط راهبردی عملیات کرمان با سیا و موساد را تقویت میکند.
طبیعی است که پاسخ مناسب برای این عملیات تروریستی باید متناسب با سطح عاملیت عوامل میدانی و پشتصحنه عملیات تعریف شود. در پیشانی میدانی عملیات، «دستهای آلوده به خون بیگناهان» و عوامل داعش قرار دارند که پایگاه اصلیشان در شرق کشور است و از بلاتکلیفی و پریشانیهای سیاسی سالهای اخیر همسایگان شرقی برای نضجگیری و لانهسازی استفاده کردهاند. در ماههای اخیر موساد تلاشهای فراگیری را برای احیای پایگاههای ازدسترفته در اقلیم شمال عراق، این بار در بلوچستان پاکستان و سهضلعی جنوب افغانستان به کار بسته است. پیشتر هم به همسایگان شرقی بارها در مورد لانهسازی تکفیریهای تروریست در مناطق قبایلی و خارج از نفوذ حاکمیتی ابن کشورها هشدار داده شده است. در سطحی بالاتر، البته اشاره شد، آمران و هدایتگران راهبردی این عملیات، «مغزهای مفسد و شرارتزا» یا همان سرویسهای اطلاعاتی غربی و عبری – زخمخورده از ضربات پیدرپی در منطقه- هستند و آنها نیز باید پاسخ متناسب با نقش خود را دریافت کنند.
بنابراین، روشن است که منطقاً پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران به این دو سطح عاملیت یکسان نیست و هرکدام متناسب با جغرافیای تأثیر خود آماج خواهند بود. گروه تروریستی تکفیری داعش و شاخه شرقی آن –که نقش میدانی در اجرای این عملیات تروریستی را بر عهده داشته- باذنالله ضربات مستقیمی دریافت خواهد کرد و عناصر عملیاتی و سرشبکههای آن تقاص این جنایت را پس خواهند داد. کیفیت این تقاص و مکان و زمان آن متناسب با انتخاب بهینهای است که بر اساس اطلاعات میدانی دقیق انجام خواهد گرفت و در اینجا مجال طرح جزئیات آن نیست.
اما صحنهگردانان اصلی ماجرا که پدرخواندگان حقیقی داعش هستند نیز در امان نخواهند ماند. روشن است که هدایت کلی اینگونه عملیات تروریستی ناشی از سرخوردگی برخاسته از شکستهای مکرر امریکا و رژیمصهیونیستی در جایجای منطقه و بهویژه در طی تحولات سه ماه گذشته است. چنین فعالیت تروریستی در واقع اقدامی انفعالی در طی جنگ اطلاعاتی نظام سلطه علیه محور مقاومت و نظام اسلامی است. طبیعی است که پاسخ متناسب به این اقدام مذبوحانه نیز باید طی همان نبرد اطلاعاتی داده شود. تردیدی نیست که اقدام متناسب دراینباره به اراده «سربازانِ راه روشن سلیمانی» بازمیگردد که طیف وسیعی از توانمندیها در زمین، هوا و دریا را در اختیار دارند و تجربه ۹۰ روز گذشته نشان داد که بهخوبی میتوانند اراده خود را برطرف مقابل تحمیل کنند.
تفاوت حامیان مقاومت با دشمنان مقاومت در آن است که سربازان راه روشن شهید سلیمانی بیشتر عمل میکنند و چهبسا ضربات شگرف و اعجابآوری که بر پیکره دشمنانشان وارد کردهاند و به مصالحی کمتر از آن سخن راندهاند. در مقابل دشمنان مقاومت که بر جنگ روانی و رسانهای تکیه دارند، اقدامات کوچک خود را بزرگنمایی میکنند. بنابراین نباید انتظار داشت که مقاومت پاسخ سختی را که به صحنهگردانان اصلی ماجرا خواهد داد در بوق و کرنا کند، این پاسخ برای مخاطبان اصلیاش تفهیم خواهدشد، انشاءالله «وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُواای مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ».
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
باسمه تعالی
یادداشت:
✍ چگونگی مطالبه انتقام و پاسخ سخت
قسمت 1 از 2
#علی_مهدیان
🔻بلوغ جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمنان و رقیبان منطقه ای، به عنوان یکی از برجسته ترین نقاط قوت و البته از حساس ترین ابرپرونده های نظام که با مسائل داخلی نیز به صورت جدی پیوند خورده است، به حق باعث ایجاد حساسیت ویژه ای در گفتگوی انتقادی با ساختارهای متصدی این مسئولیت گشته است. مسیری که با خون دل خوردن شخص مقام معظم رهبری و تدبیر کلان ایشان از سویی و جانبازی شهدای محور مقاومت خصوصا حاج قاسم سلیمانی به چنین ثمری نشسته است، طبعا با نقدهای بیجا نباید از شکوهش کاسته شود.
🔻در چنین فضایی، مطرح شدن چندباره مسئله انتقام مجددا چالش ها و حتی شکاف هایی را ایجاد کرده است. تفسیر ضرورت و نحوه انتقام و حتی بحث در مورد این که انتقام گرفته شده است یا نه، نشان می دهد که صحنه برای دغدغه مندان شفاف نیست.
با توجه به این ملاحظات، به نظر می رسد پیش از طراحی اقدام، باید زمینه و بستر طرح موضوع انتقام مورد بحث قرار گیرد. به نظر نگارنده، طرح مسئله انتقام از چند زاویه حتما اشتباهی راهبردی است:
1- طرح انتقام برای خروج نظام از انفعال.
طرح اینگونۀ انتقام و پاسخ سنت، چند تالی فاسد جدی دارد: اول اینکه جمهوری اسلامی در سالهای اخیر به صورت جدی آماج عملیات رسانه ای ناکارآمدی بوده است. اعتماد بخش معتنابهی از مردم به نظام دچار خدشه شده و طبیعتا گزاره های پیرامون کارآمدی را در این فضای بیاعتمادی تفسیر و فهم میکنند. در چنین فضایی، اینرسی این بخش از جامعه به خودی خود به سوی متهم کردن ساختارهای مختلف به ناکارآمدی معطوف است. این امر وقتی با پدیده ساده انگاری رسانه ای فضای مجازی تلفیق میشود ، تفکیک لایه های انفعال و ناکارآمدی را دچار دشواری مینماید. به این ترتیب ضعفی که به واسطه جریان سازشکار به نظام تزریق میگردد، به پای کلیت نظام و میدان نیز نوشته میشود. این هم جفاست، هم دوای زدودن انفعال های موجود سازشکاران نیست.
یک کاسه کردن حساب جریان های سازش و مقاومت، در واقع تقویت و مشروعیت دادن به جریان سازش است. در حالیکه رهبر انقلاب، تلاش خویش را برای مهار جریان غرب گرا و ایجاد محیط نسبتا امنی برای فعالیت محور مقاومت در دو دهه اخیر به کار گرفتند، تنها فایدۀ متهم کردن هر دو جریان به انفعال، تقویت خط سازش و عادی جلوه دادن آن در روند اداره کشور است. گویا انتهای همه مسیرهای نظام به چنین عقلانیتی ختم می شود.
2- طرح انتقام برای تشفی خاطر جریان انقلابی و افزایش سرمایه اجتماعی نظام.
پیچیدگی صحنه نزاع کنونی محور مقاومت با خط استکبار در منطقه، که در واقع نه صرفا یک درگیری نظامی، که مقابله ای تمدنی با همه ابزارها و ابعادهای ممکن است، اقتضاء می کند کنش و واکنش ها لزوما بر اساس احساسات مردم تنظیم نشود. در واقع شفای صدور مؤمنین، با کلیت این صحنه نبرد باید نسبت بگیرد نه با اجزاء آن، مخصوصا در واکنش هایی که جنبه امنیتی دارند.
صحنه مواجهۀ محور مقاومت، متشکل از مجموعه ای از دارایی ها و نادارایی هاست که در محورهایی مانند نظامی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی، رسانه ای، فرهنگی اجتماعی و ... بروز می کند. محور مقاومت هرچند در مجموع پیشرفت های شگرفی داشته است، اما طبیعتا کماکان مخصوصا در پیوست ها، با نواقصی روبروست. مدیریت مجموع نقاط قوت و ضعف به دلیل ارتباط جدی بین این ابعاد، کار آسانی نیست. کنشگری این صحنه را تابع توقعاتی قرار دادن که عمدتا نیز با جریان رسانه ای قابل مدیریت هستند، در این صحنه حتما اختلال ایجاد می کند.
3- انتقام به مثابه ابزار بازدارندگی.
مطرح کردن انتقام برای ایجاد توازن و بازدارندگی در برابر خط استکبار در منطقه، هرچند در کلان ایده درستی است. اما به دلیل فضای رسانه ای جامعه، خود در کوتاه مدت به چالش تبدیل می شود. تا زمانی که معادله قدرت در منطقه به صورت قاطعی به نفع جبهه مقاومت تغییر نکرده باشد، این زد و خوردها ادامه خواهد داشت. مخصوصا در فضای امنیتی و به دلیل اشراف دستگاه های جاسوسی دشمن، این روند ملموس تر است.
در چنین فضایی، تضمین دادن مبنی بر این که اگر بزنیم دیگر جرأت نمی کنند بزنند، خود می تواند به ابزار رسانه ای برای تضعیف خط مقاومت تبدیل شود. مخصوصا با عدم رعایت خطوط قرمز انسانی توسط جریان مقابل و اقدام به کشتار مردم عادی در برابر ضربات واکنشی ما.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
ادامه یادداشت:
✍ چگونگی مطالبه انتقام و پاسخ سخت
قسمت 2 از 2
جمع بندی
🔻با این تفاسیر، به نظر می رسد بهترین مفهوم برای تبیین چرایی لزوم پاسخ سخت، ایجاد ظرفیت اجتماعی برای کامل کردن سبد پاسخ های نظام در برابر دشمن است. ما باید بتوانیم متنوع واکنش نشان دهیم. پاسخ یک ترور امنیتی سطح بالا، نباید لزوما یک ضربه نظامی باشد. ما باید بتوانیم ابزارهای اجتماعی خود برای محاصره اقتصادی رژیم را فعال کنیم.
🔻فارغ از بحث نقصان در ساختارهای نهضتی نظام برای صدور انقلاب، ظاهرا بهترین گزینه موجود، ایجاد فشار اجتماعی است تا میدان دست بازتری برای انتخاب ابزارهای مختلف در پاسخ گویی داشته باشه. در واقع گفتمان عام انتقام باید به مثابه ابزار مهار جریان غرب گرا عمل کند و نه انتقاد از جریان مقاومت. گفتمانی که باید شکل گیرد، از سر اعتماد به میدان، باید برایش خلق فرصت کند و او را وادار کند مجموعه پیوست های عملیاتی خویش را تکمیل نماید. به نظر می رسد مدل کنش رهبر انقلاب نیز همین گونه است. در عین ابراز اعتماد به متولیان محور مقاومت، آنان را برای دادن پاسخ سخت تحریک می کنند.
ما باید جای خود را در پر کردن خلاءهای بالفعل موجود در مجموعه ظرفیت های نظام پیدا کنیم و مسیری برای رفع آنها خلق نماییم.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
بین سطور بیانیه وزارت اطلاعات
#مهدی_محمدی
۱- بین سطور بیانیه وزارت اطلاعات درباره حمله تروریستی کرمان به اندازه داده های ارائه شده در آن مهم است. نخستین نکته این است امریکا پس از بحران سوریه در انتقال جغرافیای عمل داعش به شرق با هدف عملیات علیه ایران،چین و روسیه کم و بیش موفق بوده و پروژه داعش خراسان اکنون عملیاتی است.
۲- نکته دوم این است که امریکا اکنون به جز جغرافیای عملیات، محتوای عملیات تکفیری ها را هم تعیین می کند. جریان تکفیری به عنوان ‘جبران کننده’ فشار به اسراییل عمل می کند و این یعنی دیگر چیزی به نام داعش مستقل از سیستم امنیتی امریکا وجود ندارد.
۳- نکته سوم گرایش شدید امریکا و اسراییل به افزودن جنبه های شناختی به پروژه های امنیتی خویش است. رساندن کار از جنبه محاسباتی به جایی که شما بدانید ضربه را از کجا خورده اید اما تصمیم گیری درباره شکل و شدت پاسخ بسیار دشوار باشد، هدف این نوع جدید عملیات شناختی است.
۴- موثرترین حمله در جنگ فعلی حمله به محاسبات دشمن است. دشمنی که در حال فرار از کوچه های شمال غزه است، در موقعیتی نیست که لبنان یا ایران را تهدید کند. در آغاز این نبرد پاسخ های کوچک هم بازدارنده است اما وقتی دشمن جلوتر آمد، طراحی پاسخ سخت تر و اثر آن هم کوچک تر خواهد شد.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
مردمداری چیست؟
#جعفر_علیان_نژادی
🔸یکی از فرازهای مهم بیانات رهبری در 19 دی ماه، بدست دادن شاخصهای کلان مردمداری بود. نگارنده مبتنی بر درک و دریافت خویش از این سخنرانی، چند نکته اصلی را در خصوص شاخصهای مردمداری مسئولین، عناصر و مراجع تبیینگر و مخاطب دار، احصاء کرده و به رشته تحریر درآورده است:
🔸۱. اعتماد قلبی به مردم، طوری که حاضر باشند حرف دلشان را به مردم زده و هیچ جایگزینی مانند گروههای سیاسی یا شخصیتهای معروف را بر آن ترجیح ندهد.
🔸۲. حضور با کیفیت در مردم، طوری که، هم بدانند هدف از حضورشات چیست، و هم چشم دل مردم را نسبت به آن هدف روشن کند.
🔸۳.حضور جهتدار و معرفتبخش در مردم، طوری که هدفهایی نظیر «حاکمیت اسلام، عزت ملی، صلاح کامل ملت ایران، اعتلای ملت ایران و مقابله با استکبار» را در دستور کار خود قرار دهند و توان معرفتی مردم را نسبت به آن بالا ببرند.
🔸۴.دعوت به حضور مردم در همه صحنهها، طوری که موانع حضور آنان در میادین فرهنگی، دینی و سیاسی برطرف نمایند.
🔸۵. آگاهی از راهبرد اساسی دشمن در بیرون کردن مردم از صحنه، طوری که برای خنثیسازی پروژههای فعال «مایوسسازی»، «بیاعتقادسازی یا ایمانزدایی دینی» و «هراسآفرینی» برنامه داشته باشند.
🔸۶. سعه صدر اجتماعی، به معنای بالا بردن حساسیت قلبی مردم نسبت به عادی شدن عمومیترین گناهان (مانند بیحجابی). اگر حساسیت قلبی جامعه تحریک شود، اساسا میل به سازگاری با گناه کاهش مییابد.
🔸۷.سعه صدر سیاسی، به معنای ایجاد فضایی برای ابراز اختلاف سلایق سیاسی مردم و کور کردن فضای دوقطبیساز و تفرقهانگیز مجادلات سیاسی.
🔸۸. دعوت به مشارکت در انتخابات، به عنوان عالیترین بستر تجلی حضور مردم در صحنه سیاسی.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
مولفه های افزایش امید سیاسی اجتماعی مردم
#عباسعلی_رهبر
اگردغدغه ارتقاء امید جامعه برای پیشرفت جامعه و بالندگی مردم عزیزمان را داریم و اگرنگران جمهوریت و اسلامیت و آزادی و عدالت در جامعه هستیم، لازم است به منطق راهبردی افزوندهنده امید اجتماعی سیاسی توجه نماییم. به نظر میرسد توجه منطقی به نظام معنایی مردم سالاری دینی و روایت دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران، احترام بیشتر به کرامت مردم، توجه به وجود مسایل متعدد ولی قابل حل و حرکت عملی دولت میتواند به افزایش امید سیاسی اجتماعی و مشارکت بیشتر مردم کمک نماید.
جمهوری اسلامی ایران برمنطق نظام دانایی مردم سالاری دینی الگوی امید بخشی را برای رفاه و امنیت و معنویت مردم عزیز ایران قرار داده است. در «الگوی جمهوری اسلامی» نه تنها مردمسالاری و دین دو عنصر جدا از یکدیگر نیستند بلکه مردمسالاری برآمده از دین است. مقام معظم رهبری اشاره دارند: «افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالارى و تکیهى به آراء مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامى استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدى نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. این جزو دین است... باید شریعت اسلامى رعایت بشود. و گردش کار در این نظام بهوسیلهى مردمسالارى است... کار، دست مردم است؛ این، پایهى اصلى حرکت امام بزرگوار است.»
در واقع در این الگو «جمهوریت» از «اسلام» جدا نیست «در این کشور و در این نظام، اسلام با جمهوریت همراه است. جمهوریت ما از اسلام گرفته شده و اسلام ما اجازه نمیدهد در این کشور مردمسالاری نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسی یاد بگیریم؛ اسلام این را به ما تعلیم داد و املاء کرد. این ملت، متمسک به اسلام و معتقد به جمهوریت است. در ذهن این ملت و در این نظام، خدا و مردم در طول هم قرار دارند.»
در الگوی معنایی مردم سالاری دینی ،منطق قدرت اجتماعی برآمده از حضور و حرکت مردمی با قدرت سیاسی و اعمال قدرت سیاسی توسط دولت ارتباط دوسویه ای دارد که تبدیل به دولت باظرفیت و جانعه توانمند برای بهزیستی اجتماعی و سیاسی خواهد شد .در نظام معنایی مردم سالاری دینی دیانت عقلانیت جمهوریت عدالت معنویت خدمت رسانی در محور مرکزی کرامت اجتماعی .سیاسی به حضور حداکثری مردم و اقتدار ملی خواهد انجامید.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
فروپاشی ساختار ها و ایده های نظم کهنه
#سعدالله_زارعی
#قسمت_اول
جنگ غزه و مسائلی که پس از آن پدید آمد، ثابت کرد ساختارها و ایدههای «نظم کهنه» کارایی خود را در کنترل روندی که علیرغم اهداف آن پدید آمده از دست داده است.
وقتی رژیم به شدت مسلح اسرائیل علیرغم جنگی بالنسبه طولانی نتواند فلسطینیها را مهار کند؛ وقتی آمریکا در قامت ابرقدرت نتواند از طریق هشدار و اقدامات نمادین و حتی اقدامات عملی، روندی که در مقابل آن قرار دارد، متوقف گرداند؛ وقتی دولتهای منطقهای اردوگاه نظم کهنه نتوانند در نقش واگذار شده ایفای نقش کنند و کمکی به حل مسئله نمایند؛ زمانی که ائتلافها به سختی شکل گیرند و در صحنه عمل قادر به اقدامات مدنظر نباشند؛ وقتی نهاد حقوقی نظم کهنه - یعنی شورای امنیت سازمان ملل - نتواند به کنترل روند کمک کند، این یعنی وضعیت و عناصر اصلی دخیل در آن دگرگون شده است. در این شرایط افق تحولات را نمیتوان براساس شاخصهای رهبری نظم کهنه ترسیم کرد. در چنین شرایطی «نقشآفرینان جدید» موضوعیت مضاعف پیدا میکند. در این خصوص نکاتی وجود دارد:
1- چند روز پیش اندیشکده انگلیسی «چتمهاوس» در تحلیلی نوشت «مقابله با چالش منطقهای ایران باید با مشارکت انجام شود. واشنگتن دانش، ابزار یا تمایلی برای اقدام به تنهائی ندارد. مسئولیت اصلی آمریکا باید بازیابی اعتماد شرکای منطقهای خود از طریق تضمین امنیت فیزیکی آنها باشد». ایران کشوری است که در طول چهار دهه گذشته زیرفشار شدید غرب قرار داشته و انواعی از چالشهای آن را تحمل کرده است. اینک مؤسسه سلطنتی انگلیس از لزوم مهار «چالش ایران» سخن میگوید و برای مقابله با این چالش اصلاح رفتارهای گذشته آمریکا در برخورد با دولتهای وابسته به خود را ضروری میشمرد.
چتمهاوس و بسیاری دیگر معتقدند جبهه غرب در مقابل ایران تضعیفشده و بهخصوص ضلع منطقهای آن به حاشیه رفته است. این مطلب که وابستگان از آمریکا دلخور شدهاند البته واقعیت دارد و عملکرد آمریکا دائماً بر عمق آن میافزاید. حدود سه هفته پیش یک مؤسسه مطالعاتی سعودی در ریاض نوشت آمریکا برای اثرگذاری بر جنگ غزه به جای گفتوگو و مکاتبه با کشورهای عربی، دنبال گفتوگو و مکاتبه با ایران میباشد در حالی که فلسطین یک مجموعه عربی است.
شاید چتمهاوس و مؤسسات دیگر غربی میدانند حاشیهگزینی کشورهایی نظیر عربستان، مصر و اردن و نیز اتحادیه عرب در جنگ غزه ناشی از بیتوجهی آمریکا به دولتهای عربی نیست، ناشی از بینتیجه شدن همراهی کشورهای منطقه با آمریکا در پروندههای منطقهای و بینالمللی است. دولتهای مخالف ایران در منطقه، یک بار در جریان پرونده هستهای ایران متوجه شدند ائتلاف حول محور آمریکا قادر به مهار واقعی برنامه هستهای ایران نیست حال فرقی نمیکند این کشورهای عربی مقابل ایران قرار داشته باشند یا در سکوت به سر ببرند. بر این اساس این دولتها پس از مأیوس شدن از تأثیر ائتلافهای ضدایرانی، به سمت عادیسازی با ایران آمدند.
پس واضح است که شرایط به دو دلیل تغییر کرده است یکی به دلیل استقامت هوشمندانه ایران در مقابل دستاندازیهای غرب و یکی هم به دلیل اینکه جهان دیگر حاضر به تحمل ریسک همراهی با آمریکا در مسائلی که یک طرف آن ایران باشد، نیست. خروجی این بحث این است که بسیاری از کشورها چه در منطقه و چه در خارج از منطقه، دیگر حاضر به مشارکت در طرحهای بیسرانجام آمریکا علیه ایران نیستند.
۲- یک جلوه مهم دیگر ناکارآمدی ساختارها و ایدههای نظم کهنه، مواجهه آن با چالشهایی است که مبارزان یمنی در اطراف تنگه راهبردی بابالمندب و دریای سرخ علیه غرب به راه انداختهاند. تحولات دریای سرخ بیش از آنکه رژیم اسرائیل را آزار دهد، سبب تحقیر شدید آمریکا شده است. یکی از مهمترین پوششهای مداخلات ظالمانه و قلدرمآبانه آمریکاییها در جهان «حفظ آزادی بازرگانی و دریانوردی» بوده و از این طریق به سود هنگفت و قدرت بیرقیبی دست یافته بودند. آنان ضمن آنکه محدوده دریاها را کادربندی کردهاند، در عین حال برای خویش حق هر تفسیری را برای کنوانسیونها و مواد حقوق دریایی قایل بودند.
آنان به گونهای رفتار میکردند که «پادشاه دریاها» دیده شده و ملتهای دیگر از آن تمکین کنند. حدود چهار یا پنج سال پیش «دونالد ترامپ» اعلام کرد که آمریکا دیگر حاضر به ایفای نقش نگهبان امنیت بینالمللی نیست و هر کس باید هزینه امنیت خود را به آمریکا بپردازد. بر این اساس به سرکیسه کردن دولتهای عرب وابسته به خود پرداخت.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
فروپاشی ساختار ها و ایده های نظم کهنه
#سعدالله_زارعی
#قسمت_دوم
وضعیت فعلی دریای سرخ پرده از دلیل به اصطلاح بیعلاقگی آمریکا از ایفای نقش ژاندارم امنیت بینالملل برداشت؛ آمریکا نمیتواند امنیت دیگران را تأمین کند! از اینرو پس از آنکه ارتش آمریکا اعلام کرد اسکورت کشتیهای تجاری را در دریای سرخ برعهده میگیرد، یک کمپانی ایتالیایی اعلام کرد حاضر به تردد در دریای سرخ نیست و اطمینانی به برقراری امنیت از سوی ائتلاف مدنظر آمریکا ندارد. ائتلاف بینالمللی دریایی آمریکا هم پیش از آنکه مشکل واقعی و عملی به خود بگیرد، با اما و اگرهای زیادی مواجه شد و در حین آن شلیک یمنیها به کشتیهایی که مظنون به حمل کالا برای اسرائیل بودند، ادامه پیدا کرد. یمنیها حتی یک گام هم بهجلو برداشته و اعلام کردند علاوهبر هدف قرار دادن کشتیهای حامل بار برای رژیم، به کشتیهای کشورهایی که به ائتلاف مدنظر آمریکا بپیوندند نیز اجازه تردد در دریای سرخ نمیدهند.
بر این اساس تحلیلگر چتمهاوس نوشت «این پاسخها دلالت بر این دارد که بازدارندگی آمریکا کاملاً ناکافی است» اینکه نیروهای یمنی هم بتوانند کارآیی قدرت بازدارنده آمریکا را با چالش اساسی مواجه کرده و هزینههای غرب را بالا ببرند یعنی راهحل مسئله، ائتلاف یا عدم ائتلاف با آمریکا نیست. موضوع فقدان تأثیرپذیری ایران و نیروهای دیگر در منطقه از این ائتلافها و هشدارهای آن میباشد.
3- جنگ غزه هم خود یک فاکتور اساسی در آشکارسازی منقضی شدن ساختارها و ایدههای نظم کهنه است. هنوز هم شکی وجود ندارد که رژیم غاصب اسرائیل یک قدرت نظامی تمامعیار است اما وقتی این قدرت نظامی تمامعیار نتواند حتی با جنگی پرشدت بر مقاومت در یک باریکه پیروز شود، چه اهمیتی دارد؟ شاید رژیم غاصب تاکنون نزدیک به 30 هزار نفر از زنان، کودکان، سالخوردگان و بقیه مردم غزه را به شهادت رسانده و نزدیک به دو برابر آن هم زخمی کرده و شاید تعداد خانههای ویران شده از 30 هزار واحد فراتر رفته باشد.
اینها اقداماتی نیستند که تاکنون اسرائیل از آن رویگردان بوده است. اما همین اسرائیل با قدرت نظامی جهنمی خود که بهطور کامل مستظهر به زرادخانههای آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و... است، در مواجهه با مردمی که ده درصد امکانات اسرائیل هم ندارند، تن به چند ده هزار کشته و زخمی یهودی داده است. روزنامه «یدیعوت آحارونوت» روز جمعه گذشته نوشت حداقل 12500 نظامی اسرائیل در غزه معلول شدهاند و گزارشهای تکمیلی دیگر هم از 20000 معلول یهودی در جنگ غزه خبر میدهند و حداقل در بخش توانبخشی وزارت جنگ اسرائیل 3400 معلول جنگ از 7 اکتبر گذشته (آغاز عملیات طوفانالاقصی) نگهداری میشوند. تعداد کشتههای نظامی اسرائیل هم طی سه ماه گذشته حتماً از 4000 نفر فراتر رفته است.
جنگ ارتش با نیرویی که دیده نمیشود تا بتوان از جنگافزارهای مدرن علیه آن استفاده کرد، توأم با چنین تلفاتی است و میتوان گفت ارتش اسرائیل در برابر هر شهید رزمنده، چند کشته یا در برابر هر رزمنده مجروح چند مجروح داده است. این تغییر موازنه جنگ است. اسرائیل برای آنکه بر نیروی زاینده رزمنده فلسطین غلبه کند باید چند هزار کشته و مجروح بدهد؟ در جلسه چند روز پیش کابینه امنیتی اسرائیل، گالانت از تشکیل کمیته حقیقتیاب برای مشخص کردن دلایل شکست ارتش اسرائیل در 7 اکتبر/ 15 مهر خبر داد و بنیگانتز در اعتراض به او گفت این کمیته برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی ارتش در جنگ غزه تشکیل شده و میخواهد پای مقامات سیاسی را به عنوان مسئول شکست به میان بکشد.
پس واضح است که جبهه اسرائیل امید به موفقیت در جنگ را از دست داده است. این جنگ چند وقت دیگر ادامه پیدا میکند؟ بعضی از ناظرین از دو تا سه هفته آینده سخن میگویند بعضی هم معتقدند جنگ لااقل طی دو ماه آینده استمرار پیدا میکند اما اگر این جنگ طی دو تا هشت هفته آینده ادامه پیدا کند، نتیجه چه میشود؟ بله بر تعداد شهدا و مجروحین افزوده میشود و این خیلی دردناک است اما از آن طرف عددهای مورد اشاره در روزنامههای اسرائیلی هم به دو تا سه برابر میرسد.
کدام دولت در تلآویو قادر به ادامه حیات پس از جنگی با این سطح از تلفات خواهد بود؟ لذا همانطور که وزیر خارجه آمریکا هم به آن اشاره کرده است، نتانیاهو و فرماندهان نظامی و در یک جمله کابینه امنیتی اسرائیل با دلایل آشکار از بحث درباره «پس از جنگ» جلوگیری مینمایند.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
نسبت_مردم_سالاری_دینی_و_مردم_سالاری_غربی.pdf
298.9K
📄 #معرفی_مقاله| نسبت مردمسالاری دینی و مردمسالاری غربی
✍️ مولف: ابوذر یاسری
🗳 | #انتخابات_مجلس
👤 | #حکمرانی_مردمی
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
🖇 #گراپلاس
#مهدی_محمدی
🔻 از این پس پاسخهای ایران نه هم سطح خواهد بود و نه هم جنس / عدم پیشبینی پذیری در پاسخ میتواند مبنای دور جدیدی از بازدارندگی باشد
1⃣ اساسا مهم ترین هدف اسراییل از جنایت در غزه ظرف یکصد روز گذشته ایجاد بازدارندگی از طریق ‘معتبر کردن تهدید جنایت بزرگ’ بوده است. صهیونیست ها امیدوار بودند بتوانند با جنایت ویرانی بدون مرز در غزه مدل جدیدی از بازدارندگی ایجاد کنند. حمله بامداد ۲۶ دی در درجه اول نشان داد این مدل شکست خورده است و جنایت در غزه با ایجاد انگیزه انتقام، شدت ضربات احتمالی علیه اسراییل را بالا برده است.
2⃣ حمله ۲۶ دی بر دو مفهوم کلیدی تمرکز کرده است: ۱- نایبان منطقه ای پنهان اسراییل و ۲- شبکه تامین کالا و انرژی رژیم.
3⃣ بویژه این نکته مهم است که نشان داده شود ایران همیشه مطابق قواعد بازی نخواهد کرد. عملیات ۲۶ دی نشان داد حمله با موشک بالستیک دوربرد به اهداف بسیار دوردست می تواند پاسخی به عملیات اطلاعاتی باشد. پاسخ ها از این پس نه هم سطح خواهد بود و نه هم جنس و این عدم پیش بینی پذیری در پاسخ می تواند مبنای دور جدیدی از بازدارندگی باشد
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
🔻جامعهشناسی اصلاحاتزده
(دربارهی مناظرهی آقایان شجاعیزند و جلاییپور در برنامهی شیوه)
#مهدی_جمشیدی
۱. جلاییپور، بهشدت گرفتار تکرار شده و هیچ سخن تازه و جدیدی ندارد. چند یادداشت دارد که از اینجا به آنجا میبرد و همانها را تکرار میکند. خلاقیتش، مصداقهای عینی جدیدی هستند که او به نام جنبش، به اسارت میبرد.
۲. گفتههایش، بسیار سطحی و شبهعلمی هستند. دربارهی نظریهی اجتماعی، سخنان دیگران را تکرار کرد و نظرات خودش نیز بیش از گلایههای سیاسی نبود. بیشتر شبیه یک فعال سیاسی است تا استاد دانشگاه. با عمقنگری و حکمیاندیشی، بیگانه است. حرفهایش ساده و ابتدایی هستند و نکتهی تازهای ندارند. حضورش، بازی خطابی است در قامت جامعهشناسی.
۳. مسألهی لو رفته و نخنمای همیشگی او، جریان سیاسی اصلاحات است و بس. طمع حضور جریان اصلاحات در قدرت سیاسی را دارد و برای این کار، مسائل را سرهمبندی میکند تا قدرتگیری نیروهای سیاسی همداستان با خودش را توجیه کند. غرق در سیاستزدگی است و نمیتواند خود را از این آفت رها سازد.
۴. مانند همیشه، بیانش آغشته به مبالغه و گزافهگویی است. میخواهد برای جامعهشناسی جنبش، موضوع بومی بیافریند و ازاینرو، از هر ریز واقعیتی، ابرمسأله میسازد و غلو میکند. نان تشدید و غوغا را میخورد؛ البته در زمانی که جریان اصلاحات در قدرت، مستقر نیست و به این دلیل، او موظف به سیاهنمایی و بزرگنمایی است.
۵. نهاییترین و فربهترین استدلال جلاییپور، اغتشاشات سال گذشته بود که بیش از دویست هزار نفر، بدنه نداشت. او جامعهی ایران را به نفع این تعداد اندک، مصادرهبهمطلوب کرد. بهگمانش با لحن غلیظ و حماسی میتواند فقر عددی خویش را برطرف کند اما مخاطب درمییابد که شعار میدهد و شلوغ میکند تا ضعف نظریاش را جبران کند.
۶. او از یک سو، جامعهی ایران را جامعهی ناجنبشی یا نیمهجنبشی میداند و از سوی دیگر، جوامع توسعهیافتهی غربی را جنبشی. او به این واسطه، جنبش را در غرب میستاید اما در عین حال، ناجنبش یا نیمهجنبش را در ایران، خطرناک قلمداد میکند. معیارهایش، دوگانه و دوپاره است.
۷. پاسخهای نقضی و حلی شجاعیزند، نقطهی عطف بودند. ابطالهای او سهمگین بودند و صورت مسأله را تغییر میدادند. او غلبه یافت و کار رقیب را بساخت. او توانست تناقضهای تفکر طرف مقابل را آشکار کند.
۸. به نظرم حضور نیروهای جریان روشنفکری سکولار در رسانهی ملی، امر مبارک و نافعی است و ما تاکنون از بایکوت آنها ضرر کردهایم. باید مجال داد تا جامعه، قشریگری و سطحیاندیشی آنها را در این قاب، لمس کند تا آنان، حذف و غیبت خود را به مخاطب نفروشند. اگر مقصودشان از نقادی و دگراندیشی و عقلانیت و علوم انسانی، این قبیل تحلیلهاست که باید گفت شنیدهشدن صدایشان از رسانهی ملی، مساوی است با ریزش بدنهی اجتماعیشان و زوال اعتبار علمیشان. بهراستی، آواز دهل، از دور خوش است.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
دهنمته راجع به ماجرای ایران و پاکستان
#سرباز_روح_الله
#قسمت_اول
۱- ریشهی ماجرا در منطقه عمومی بلوچستان است که یک سر در پاکستان دارد و سر دیگر در ایران. مشکل اسلامآباد با بلوچستان در این است که اساسا بلوچها خودشان را بعد از تقسیم شبه قاره در آگوست سال ۱۹۴۷ جزیی از پاکستان نمیدانستند و هیچ وقت تن به حاکمیت اسلام آباد ندادند حتی وقتی در مارس ۱۹۴۸ خان کلات قرارداد الحاق بلوچستان را به پاکستان شرقی امضا کرد. اما مشکل در سمت ایرانی بیشتر در دوگانهای مذهبی شکل گرفته است تا قومی؛ حاکمیت شیعی ایران در مواجهه با جمعیت بلوچ اهل سنت.
۲- ایران عقبه مدارس سنی دیوبندیه پاکستان را پوششی برای جریانات جدایی طلب بلوچ خودش میداند و پاکستان روابط تهران-دهلی را خطری بالقوه برای تقویت جداییطلبی بلوچ میانگارد. برای ایران نگرشهای بنیادگرایانه مذهبی مسالهساز مینماید و برای پاکستان رویکرد جداییطلبانه گروههای عمدتا سکولار بلوچ مسالهساز است. اما از بلوچهای سکولار گرفته تا بلوچهای سلفی همگی زمینهای را - عمدتا بدلیل محرومیت این منطقه - برای تمامی سرویسهای منطقهای (هند) و فرامنطقهای (آمریکا و اسرائیل) فراهم آوردهاند تا بلوچستان روی آرامی نبیند.
۳- پاکستان بشکل سنتی در اردوگاه غرب بوده و بعد از ۲۰۰۱ هم جزیی از منظومه جنگ علیه تروریسم آمریکا به شمار میآمد. بخشهایی از بدنه امنیتی پاکستان البته با گرایشات دینی-ملی که در دهه هشتاد میلادی (دوران ضیاءالحق) در نظام پاکستان رسوخ یافت، در زمین افغانستان برای مقابله با حضور آمریکاییها در منطقه اقدام کردند اما این جریان غالب نیست. جریان فکری غالب در اندیشه حاکمیت پاکستان هویت آفرینی با دال مرکزی دیگری هندوستان است. برای پاکستانیها هندوستان همان تصویر اسراییل برای بدنه نظام حاکم در ایران را دارد؛ مصداق اتم شرارت و وحشیگری و افراط دینی علیه مسلمانان و جلوگیری از قدرت یابی آنان. در این فضا ایران با باز کردن پای هندیها به چابهار بقدر کافی بهانه بدست طرف پاکستانی داده است. قرینش میشود کاری که باکو با باز کردن پای اسرائیلیها کنار مرزهای شمال غرب ایران انجام داده؛ ایران چه نگاهی به آذربایجان پیدا کرده؟ وضعیتی مشابه را میتوان برای پاکستان نسبت به ایران تصور کرد.
۴- پاکستان سیطره کاملی بر بلوچستان ندارد اما قدرت متمرکز نظامی اطلاعاتی بالایی دارد. سالها شانه به شانه هندوستان نیروی زرهی و هوایی و اتمیاش را توسعه داده. موشکهای شاهین پاکستان بردی بالغ بر ۲۵۰۰ کیلومتر دارند. اما این قدرت متمرکز نظامی تاکنون فقط توسط هند قدرتمند و حملات هوایی ایالات متحده به چالش کشیده شده بود. پرستیژ پاکستان در فضای جهان اسلام بعنوان قدرتمندترین ارتش اسلامی و تنها کشور اتمی اسلامی بوده. حملات علنی و رسمی ایران در روز سه شنبه این پرستیژ را شدیدا چالش کشید. حمله رسمی ایران به خاک پاکستان را شاید بتوان نخستین حمله یک کشور غیر اتمی به یک قدرت اتمی در تاریخ معاصر قلمداد کرد. اوضاع وقتی برای پاکستان بغرنجتر شد که وزیر امور خارجه هندوستان یک روز قبلش به تهران سفر کرده بود. میدان حمله هم بلوچستانی بوده که هند دستی باز در سمت ایرانیاش داشته. اینها همگی دست بدست هم داد و اسلامآباد را به این جمعبندی رساند که باید واکنشی درخور به حملات ایران بدهد.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
ده نکته درباره ماجرای ایران و پاکستان
#سرباز_روح_الله
#قسمت_دوم
۵- پاکستانیها از طرح مسالهی فلسطین که ایران سردمدار آن شده استقبال نمیکنند و مایلند همیشه کشمیر را کنار فلسطین ذکر کنند. روی کار آمدن مودی از حزب راستگرای بیجیپی و موج اقدامات اسلامستیزانه او دست پاکستانیها را برای وجاهت بخشی به هویت خویش در فضای بینالمللی پر ساخته. اما موضع پاکستان بر سر فلسطین همان طرح عربستان است: به رسمیت شناختن اسرائیل به شرط شکلگیری دولت فلسطین مبتنی بر مرزهای ۶۷. پاکستان هیچ وقت قائل به نابودی اسرائیل نبوده و نخواهد بود. اگر حساسیت عمومی مردم پاکستان نسبت به اسرائیل نمیبود حاکمیت هیچ ابایی برای عادی سازی روابط با اسرائیل هم نداشت و اگر عربستان قفل عادی سازی را بکشند آنها هم دنباله رو خواهند بود قطعا.
۶- پاکستان از ابتدای طوفان الاقصی خیلی تمایلی به تشدید واکنشهای عمومی نسبت به اسرائیل نداشت. شاید برای اینکه خیلی توقعی در جامعه پاکستان برای اقدامات حاکمیت ایجاد نشود. در تمام این سه ماهه هم پاکستان آهسته رفته و آمده تا سری را که درد نمیکند دستمال نبندد اما موج خبری تکاندهند ناظر به رویدادهای غزه چیزی نبود که مردم براحتی از کنارش عبور کنند.
۷- در منطقه عمومی بلوچستان، ایران در قیاس با پاکستان آسیبپذیرتر است. اولا بدلیل دست بستهتر ایران در عملیاتهای ویژه سمت پاکستان و ثانیا بدلیل دشمنهای فرامنطقهای (آمریکا و اسرائیل) که ایران دارد و پاکستان ندارد. مضاف بر این دو، ایران در پاکستان عمق راهبردی در بدنه شیعیان دارد که وقتی تنشهای میان تهران و اسلام آباد بالا میرود آنها به محاق کشانده میشوند. بدنه اهل سنت پاکستان هم عمدتا فریفته کنشگری ایران در قبال اسرائیل و آمریکا هستند که در شرایط تنش به نفع حکومت پاکستان عقب مینشینند.
۸- پاکستان با شلیک موشک روز پنجشنبه توانست هم خدشه وارد آمده بر چهرهاش توسط شلیک موشکی ایران را ترمیم بخشد و هم بزعم خویش جواب دهن کجی هندیها را بدهد و هم موقعیت شیعیان داخل پاکستان را که از ابتدای طوفان الاقصی مواضع ایران را به رخ میکشیدند تضعیف کند و هم بدنه اهل سنت متمایل سمت ایران را کنترل کند.
۹- ایران هم حق واکنش به تهدیدات امنیتی علیه خویش را دارد و هم توانش را. در منطقه مرزی با پاکستان نیز این پاسخدهی با درایت نسبت به زمان واکنش و چگونگی واکنش و پیوستهای رسانهای آن شدنی است اما حملات اخیر بنظر بدور از این ملاحظات صورت پذیرفته و در نهایت حواشیاش بیش از عوایدش شد. آن هم در میانه معرکه مستمر طوفان الاقصی که منتجه این زد و خورد به حاشیه کشاندن ماجرای فلسطین ولو برای دو روز بود. در نهایت ریشه تهدیداتی که ایران و پاکستان در منطقه بلوچستان با آن روبرو هستند تا حد زیادی مشترک است و بجای گروکشی امنیتی و باز کردن پای بازیگران رقیب (هند و آمریکا) به این منطقه طرفین میبایست به فکر افزایش نقش بازیگری باشند که برای هر دو مطلوب است: چین.
۱۰- از یاد نبریم که حتی در کوتاهمدت اصلاح روابط میان ایران و پاکستان بسیار بیش از آنکه به نفع پاکستان باشد به سود ایران است. بخش زیادی از این تعامل ایجابی به نقش بیبدیل ایران در پروندههای محوری جهان اسلام (فلسطین) باز میگردد و بخش ریشهای آن به تاریخ تمدن و هویت ایرانی اسلامی در سرزمین پاکستان.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
👈 *فوتبال و هویت ایرانی _ اسلامی*
✅ برد ایران مقابل ژاپن خیلی شیرین و دلچسب بود. آنقدر که همه را به وجد آورد. اما شیرینی این برد را میتوان در آینه بودنش از حقایق اصیلی دید که کمتر مورد توجه است.
⬅️ بعد از برد امیر قلعهنویی به #سجده میافتد و بقیه بازیکنها هم همینطور.
⬅️ انصاری فرد ماجرای سپردن پنالتی به جهانبخش را تعریف میکند و میگوید به امیرخان گفتم #مادر علیرضا داخل استادیوم است و امکان ندارد مادر #دعا کند و نشود.
⬅️ محمد محبی استوری میگذارد که مگر میشود به ابالفضل العباس متوسل شوی و نتیجه نگیری و خود را الی الابد مدیون #عباس میداند.
✅ این کلیدواژهها فقط چند کلمه نیستند: سجده، دعا، مادر، عباس... اینها #عمق_هویتی ما هستند که به طول یک تاریخ در فرهنگ ما ریشه دوانیده اند.
✅ #ماهیت_مبارزه و پیروزی و حتی شکست ايرانی از اساس متفاوت است با بقیه. اینجا یک تابلو از #غیرت_ایرانی در کنار #هویت_دینی میبینی که همهجا فریاد میشود. #دین در نهاد انسان ايرانی ریشه دارد به هر رنگ و مدلی که باشد. این هویت دینی را نبايد کم گرفت.
✅ برای ایرانی #هویت_ملی اش بسیار مقدس است. وقتی مبارزه میکند برای دل ملتش میجنگد چه در زمین فوتبال و تشک کشتی مقابل تیلور باشد، چه پشت #خاکریز یا دمشق و حلب.
✅ امروز همه #ما ایرانی ها شاد شدیم و دشمن دقیقاً این #ما را هدف گرفته است. روزهای تلخ فوتبال در جام جهانی را یادمان نرفته که چقدر کوشیدند این #ما تکه تکه و در مقابل هم شود. باید تا میتوانیم این ما را حفظ کنیم، تقویت کنیم، همان چیزی که آقا از آن به وحدت و #انسجام_ملی یاد کردند.
✅ برد شیرین دیروز آن هم در آستانه #انتخابات که میکوشند آن را سرد کنند میتواند یک زمینه باشد که ایرانی برای حفظ و اعتلای همان هویت ملی و دینی اش به میدان و کارزار انتخابات بیاید. اینها را باید #تدبیر کنیم و از این #سرمایه_اجتماعی بهره ببریم برای انقلاب...
#هویت_دینی
#انسجام_ملی
#غیرت_ایرانی
#عمق_هویتی
#انتخابات
#فوتبال
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
میانه روی اعتدال نیست انحراف است.
#حسین_شریعتمداری
۱- یکی از ترفندهای گمراهکننده دشمن که برای پیشگیری از انتخاب نامزدهای شایسته به کار میبرد، تحریف دو واژه «تندرو» و «میانهرو» است. دشمنان بیرونی و جریانات غربگرای داخلی اصرار دارند افرادی را که در اعتقادات و باورهای خود به اسلام و انقلاب ثابت قدم هستند «تندرو»! معرفی کنند و در مقابل، از کسانی که در تندبادهای مخالف از اصول و مبانی کوتاه میآیند و منافع ملی را نادیده میگیرند، «میانهرو»! مینامند.
این عده که متاسفانه بعضاً بر اثر غفلت در میان نیروهای معتقد به اسلام و انقلاب نیز دیده میشوند، به این نکته بدیهی از ترفند موذیانه دشمن توجه ندارند که «میانهروی»، نقطه مقابل «تندروی» نیست. اگر تندروی را به معنای تاکید و پایداری بر اصول و مبانی بدانیم -که چنین نیز هست- نقطه مقابل آن «انحراف» است، نه «میانهروی». چرا؟ بخوانید!
۲- دشمن در ادبیاتی که از طریق رسانههای خود و جریانات سیاسی همسو با خود به فرهنگ سیاسی ما تزریق کرده و میکند، اصرار دارد که میانهروی را «اعتدال» ترجمه کند! و متاسفانه برخی از غفلتزدگان و سادهاندیشان نیز این ترجمه غلط را میپذیرند و حتی برای اثبات آن از کلام خدا و احادیث معصومان علیهمالسلام نیز سند میآورند. مثلاً ادعا میکنند در کلام خدا آمده است: «وَ کَذلِکَ جَعَلنکُم اُمَّةً وَسَطًا... ما شما را امت وسط قرار دادهایم». و یا به کلام حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه اشاره میکنند که فرمودهاند «اَلیَمینُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّریقُ الوُسطی هِیَ الجادَّة ... راست و چپ گمراهی است و طریق وسط، جاده (راه اصلی) است». این کلام حضرت امیر علیهالسلام به معنای آن است که انحراف به چپ یا راست (و هرچه بیرون از مبانی و صراط مستقیم الهی باشد) گمراهی است.
دقیقاً شبیه این شعار حکیمانه و پذیرفته شده انقلاب که «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». مفسران بزرگ قرآن نیز «امت وسط» را به معنای امتی دانستهاند که در صراط الهی حرکت میکند و به چپ و راست جاده و این سوی و آن سوی منحرف نمیشود.
۳- حالا به شرح حکیمانهای از رهبر معظم انقلاب که در اسفند ماه سال ۹۴ در جمع مردم نجفآباد مطرح فرمودهاند، دقت کنید؛ «ما از ادبیّات سیاسی دشمن استفاده نکنیم، من این مسئله را، بخصوص به دوستان و برادران محترم خودمان در مشاغل گوناگون سیاسی و دولتی و غیردولتی و مانند اینها تأکید میکنم، از ادبیّات دشمن استفاده نکنید.
دشمنان انقلاب از روز اوّل آمدند تعبیر ادبیّات تندرو و میانهرو را مطرح کردند؛ فلانی تندرو است، فلان جریان تندرو است، فلان جریان میانهرو است. آن روز، از همه تندروتر هم از نظر آنها امام بزرگوار بود، امروز هم از همه تندروتر، به نظر آنها این بنده حقیر هستم. میانهرو حرف قشنگی است امّا اسلام اینجوری حرف نمیزند، بفهمیم معارف اسلامی را. اسلام، طرفدار میانه و طرفدار «وسط» است: وَ کَذلِکَ جَعَلنکُم اُمَّةً وَسَطًا.امّا «وسط» در اسلام چیست؟ در مقابل تندرو است؟ نه، «وسط» در مقابل منحرف است: اَلیَمینُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّریقُ الوُسطی هِیَ الجادَّة».
۴- بازهم به قول حضرت آقا: « تند رفتن در صراط مستقیم چیز بدی نیست، سابِقوا اِلی مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم؛ جلوتر بروید. آنهایی که امروز در بیرون از مرزهای کشور میگویند تندرو، مقصودی دارند. دوستان ما و برادران ما در داخل مراقب باشند آنچه مقصود او است تکرار نکنند. آنهایی که میگویند تندرو، منظورشان کسانی است که در راه انقلاب مصمّمتر و پایدارترند، حزباللّهیها را میگویند تندرو. میانهرو [هم] کسی است که در مقابل آنها تسلیم باشد».
۵- حالا نگاهی به تاریخ ۴۵ ساله انقلاب بیندازید! چه میبینید؟! فداکاریها، ثبات قدمها، مردم دوستیها و پاکدستیها را در میان چه کسانی مییابید؟ آنان که شعار میانهروی میدادند؟! و یا در قاموس و کارنامه کسانی که بر ایستادگی در برابر دشمنان و فداکاری و مردم دوستی تاکید داشتهاند و از سوی دشمنان بیرونی و جریانات غربگرا و... «تندرو» نامیده میشدند؟!
۶- و بالاخره اشاره به این آیه از کلام الله نیز بیمناسبت نیست. آنجا که خدای مهربان خطاب به رسول خدا میفرماید؛ «وَإِنْ کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا... نزدیک بود، تو را از آنچه که به تو وحی کردهایم غافل کنند تا چیز دیگری غیر از آن را به ما نسبت بدهی. [در آن صورت] به یقین تو را به دوستی برمیگزیدند» (سوره اسرا- آیه۷۳).
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
مشارکت حداکثری شدنی است..pdf
957.2K
یادداشت علیرضا معاف
در خصوص مشارکت حداکثری
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
زنگ خطری با اسم رمز خواص
درباره #انتخابات ۶
#علی_مهدیان
🔹 اگر بیشترین اهتمام حضرت امام ره در حیات مبارکش خرج ایجاد هویت انقلابی و معماری نظام اسلامی شد، بیشترین اهتمام حضرت آقا را باید طراحی و معماری «دوران دولت اسلامی» دانست.
🔹دورانی که در آن نقش جلوداران انقلابی بسیار جدی است. «حلقه های میانی» بین حاکمیت و مردم، کانال کشی تبیینی بین امام و امت، احزاب اسلامی که هویت انقلابی و مردمی و تبیین کننده دارند و بارهای کشور را بر میدارند، یک ویرایش کلان اجتماعی است که رهبری دنبال میکند.
🔹دولت ها اگر بخواهند حقیقتا مردمی باشند باید به شکل گیری چنین ویرایشی کمک کنند. اقتصاد اگر بخواهد نجات پیدا کند باید بر بستر چنین ویرایش اجتماعی شکل بگیرد. فرهنگ را و سیاست را همین ویرایش اجتماعی پیش میبرد و لذا این نکته باعث شده که بیشترین تخاطب رهبری با همین جریان گسترده انقلابی هم باشد. او از این جریان انتظارات بسیاری دارد.
🔹اما مقاطعی از سالهای رهبری ایشان بوده که تاکید و تمرکز ویژه ای روی کلیدواژه «خواص» داشته اند. کلمه خواص را عموما ایشان زمانهایی به کار برده که احساس خطر انحراف خواص و سر ریز شدنش به کل جامعه را جدی دیده اند.
🔹اولین بار که تمرکز روی کلمه خواص در گفتمان رهبری جدی شد، مربوط به سال 75 است. یعنی پایان دولت سازندگی. اینجا است که ریشه بسیاری از وقایع و انحرافات بعدی روشن میشود. در آن سال مساله انحراف خواص جبهه حق در چند سخنرانی مفصلا توضیح داده میشود. ریشه این انحراف اما مقوله «دنیاطلبی» معرفی شد.
🔹بعد از پایان جنگ و دوران سازندگی این مساله که خود را در سبک زندگی و سبک تصمیم گیری بسیاری از انقلابیون سابق نشان میدهد. اگر متوجه این زاویه نگاه و تحلیل رهبری بشویم درخواهیم یافت که ایشان ریشه اصلی انحرافات جریانات اصلاحات و گفتمان غربگرایانه شان، را چه میدانست و اگر بخشی از تلاش ایشان صرف پاسخ به هجمه های فکری و فرهنگی آن دوران بود، اما چرا و چگونه بخش عمده تلاششان صرف بالا آوردن گفتمان عدالتخواهی و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض بود. ایشان در آن سالها بارها و بارها به نقش انحراف خواص در گمراهی عوام اشاره میکنند. شاید بیشترین تاکید ایشان روی مفهوم خواص در دوران اصلاحات رقم خورد.
🔹بعد از این در سال 84 که برخی از خواص منحرف شده و کنار گذاشته شده، زیاده خواهی های خود را در نسبت با دولت وقت شروع کردند و دولت را متهم به پوپولیسم میکردند، رهبری در چند سخنرانی مفهوم «خاصه» در مقابل «عامه» را مطرح کردند. مفهوم عامه با عوام تفاوت داشت. عوام بار منفی داشت اما عامه به معنای عموم مردم و سواد الناس بود. رهبری تلاش کرد با طرح این گفتمان جلوی فشارهای گروه ها و جریانات قدرت طلب به حاشیه رفته را بگیرد.
🔹سومین مقطعی که در آن، مفهوم خواص مورد تاکید جدی ایشان قرار گرفت، سال 88 بود. این بار هم خطر از جانب خواص جدی بود. اما ریشه بیماری آنها این بار «ترس» بود. ترس از قدرت طلبان و جریانات پر مدعایی که مقابل رای عموم مردم ایستاده بودند. ترس خواص باعث سکوتشان میشد. ساکتین از خواص که یا موضع صریح نمیگرفتند یا کم سخن میگفتند یا موضع دو پهلو داشتند یا بالکل کنار کشیده بودند درد اصلی آن دوران بودند. نتیجه آن سکوت های مرگبار هم البته امروز قابل ارزیابی است.
🔹حالا بعد از سالها خطاب به خواص این دوران که عمدتا جوانان گام دومی هستند، هشدار دیگری از جانب رهبری است که به این راحتی قابل چشم پوشی نیست.
این بار هم مساله خواص هستند؛ تعلل و تردید آنها که باعث «کند شدن» حرکت انقلاب میشود. ریشه این تعلل و تردید چیست؟ باز هم ترس اما این بار ترس از فضای روانی و رسانه ای که دشمن بر ذهن عموم مردم شکل داده است. این ترس باعث شده که با صراحت و بی لکنت وارد صحنه نشوند. خود را بین عوام مخفی کنند و خلاصه «تبیین نکنند».
🔹مساله انفعال و تعلل و تردید انقلابیون یک خطر جدی است که اگر به زودی تدبیر نشود آثار کلان سیاسی اجتماعی و امنیتی و بلکه تاریخی مهمی خواهد داشت.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
انقلاب اسلامی با خواص جامعه ایرانی چه کرده است؟
#مهدی_جهانتیغی
بیانات اخیر رهبر انقلاب درباره نقش مهم خواص در جامعه ایران، فرصتی بوجود آورده که سه اتفاق و تحول بزرگی که انقلاب اسلامی در درون خواص جامعه ایرانی ایجاد کرد را یاددآوری کنیم.
یک: در انقلاب اسلامی و گفتمان رهبر انقلاب، خواص جامعه اقلیتی از سیاستمداران، صاحبان زر و زور محسوب نمیشوند، بلکه هر فرد دارای قدرت تشخیص، فکر و شناخت مستقل در هر قشری از جامعه در دایره و عضو خواص جامعه محسوب می شود. اولین برداشت همین است که انقلاب اسلامی دایره معنای و مفهومی «خواص» را متفاوت، جامع، وسیع و حتی متفاوتتر با خیلی دیگر از حاکمیتها و نظام های سیاسی مرسوم، خواص را معنا و دارای نقش و اثر میداند و به رسمیت میشناسد.
دو: انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه بر نقش تودهها و افزایش مشارکت و اعمال نظر آنها اصرار دارد، همزمان بر نقشآفرینی خواص و گسترش نقش و اثر گذاری آنها نیز تلاش کرده و به همین دلیل نیز در ملّت ما خواص در اقلیت نیستند.
انقلاب اسلامی نه یکطرفه خواص را منزوی کرده و نه عوام را و همچنین توانسته در نظام سیاسی خود هر دو را به کمال و توسعه شان نزدیک کند و بین این دو نیز ارتباط متعادل و مفیدی را استمرار ببخشد. به یک معنا انقلاب اسلامی با گسترش کمی و کیفی خواص جبهه حق به توده مردم نیز در تشخیص صحیح مسیر و جهت گیری و افزایش معرفت، خدمات بزرگی کرده است. بنابراین اتفاق مهم دومی که در انقلاب اسلامی رقم خورده، وسعت و افزایش خواص هم در بعد کیفی و هم کمی بوده است.
سه: اما انقلاب اسلامی چگونه این جبهه بزرگ خواص اهل حق را شکل داده است؟ انقلاب اسلامی با افزایش عمق و معرفت دینی و اصرار به نهادینه کردن ظلم ستیزی سبب تربیت افراد متعددی در اقشار مختلف جامعه ایرانی شده که مهمترین ویژگی های خواص یعنی تشخیص دوست و دشمن، شناخت جبهه بندی ها، شیوه ها، قدرت فهم و عمل به موقع را دارا هستند.
به همین دلیل خواص جامعه ایرانی در بعد کیفی و کمی در حال حاضر بدون اغراق با هیچ کشوری در جهان اسلام و خارج از آن، قابل قیاس نیست. به معنای دیگر هیچ کشوری به اندازه ایران نه خواص دارد و نه خواص موفق و در مسیر درست دارد. آنهم خواصی که همه جوانب جبهه خودی را بشناسد و هم دشمنان و برنامه ها و روشهایش را بشناسند و علاوه بر آن فعالانه عمل و ایستادگی در برابر دشمن هم داشته باشد.
چهار: راز موفقیت انقلاب اسلامی به نسبت بسیاری از دروه های مختلف تاریخ اسلام نیز همین است که تعداد خواص جبهه حق آن به تناسب حرکت و اقدامی که در هر دوره شروع شده بسیار بزرگتر و گستردهتر بوده و به همین دلیل آنها دچار مانع، سرکوب یا انحراف شدند ولی انقلاب اسلامی همچنان به مسیر خود با قوت ادامه میدهد.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
اقتدار ملی
#محمدکاظم_انبارلویی
1- مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش به مقوله «قدرت» و «اقتدار ملی» اشاره فرمودند و نقش تعیینکننده این دو مقوله در پدیداری «امنیت ملی» را یادآور شدند.
ایشان آنگاه به رسالت تاریخی و وظایف کلیدی خواص در پدیداری اقتدار ملی و امنیت ملی اشاره فرمودند و این نقش را در خنثی کردن تهدیدات دشمن، تعیینکننده خواندند و تأکید کردند: «مردمسالاری دینی ضامن امنیت ملی و قدرت ملی است».
ملت ما در چهل و پنجمین سال پیروزی انقلاب اسلامی به پای صندوقهای رأی میروند تا با تحکیم مبانی مردمسالاری مهر تائیدی بر اقتدار ملی ایرانیان در مقابله با استبداد و استکبار جهانی بزنند.
2- 22 بهمن را در پیش داریم. روز غلبه نور بر ظلمت، روز آغاز حکومت الله در ایران اسلامی و روز پایان حکومت 2500 سال ستمگری و تبهکاری پادشاهان جور!
ایرانیان در این روز به خیابانها میآیند تا با حضور خود درصحنه، اقتدار ملی را به رخ جهانیان بکشانند و حمایت خود را از نظام الهی تکرار کنند.
حضور در این میدان در نگاه جهانیان بهمثابه یک رفراندوم در تائید نظام الهی و اعلام نظر صریح مردم بر تداوم انقلاب اسلامی دارد.
3- فیلسوفان سیاسی غرب و برخی دلسوزان به مصلحان اجتماعی در 200 سال اخیر توصیه میکردند، قدرت فساد آور است و به آن نزدیک نشوید؛ آن را برای اهلش که در وادی فساد و تباهی هستند بگذارید.
گزاره قدرت فساد آور است، یک دروغ فلسفی بود. مماشی رهبران انقلاب نشان داد ترس از دست دادن قدرت، حرص رسیدن به قدرت و طعمه انگاشتن قدرت، فساد آور است.
4- امامین انقلاب در مشی سیاست ورزی و انقلابی گری نشان دادند نه حرص و طمعی در رسیدن به قدرت دارند و نه ترس از دست دادن آن را دارند. آنها بر «علم»، «عدل»، «حکمت»، «خداترسی» و «صیانت نفسی» تکیه دارند.
امامین انقلاب نشان دادند «حرص»، «طمع» و «ترس» در سازه روحی آنان راه ندارد و در پی ایجاد حیات طیبه الهی در جامعه هستند.
از جمعبندی همه سخنان و رهنمودهای امامین انقلاب تاکنون سه کلمه بیشتر صادر نشده است:
الف- به آیات الهی کفر نورزید.
ب- از طاغوتها حمایت نکنید.
ج- از نافرمانی انبیا و اولیای الهی پرهیز کنید.
تا به حیات طیبه برسید و مشمول رحمت الهی شوید.
امامین انقلاب به قدرت ملی و اقتدار ملی میاندیشیدند و آن را متضمن امنیت ملی و رفاه ملی میدانستند. آنان ثابت کردند «سیاست» امر مقدسی است و طواغیت جهان با تقدسزدایی از آن در پی ستم و دیکتاتوری، تباهی و تبهکاری هستند.
لذا امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی صریح، شفاف و عریان فرمود:
- ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست تا مبارزه هست ما هستیم.
- ما تصمیم داریم پرچم لاالهالاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.
- جنگ ما جنگ عقیده است، جغرافیا و مرز نمیشناسد.
- من به صراحت اعلام میکنم جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایهگذاری میکند.
5- امروز امام خامنهای با همین دستفرمان امام خمینی (ره) و راهبرد انقلابی ایشان با تکیه بر جوانان انقلابی و ملت رشید ایران و تربیتیافتگان مکتب امام(ره) در خارج از مرزهای جغرافیایی پشت دیوارهای ناتو و پایگاههای نظامی آمریکا و نیز مرزهای سرزمینهای اشغالی خیمه زده است.
مردم دلیر غزه و کرانه باختری رود اردن و دیگر نیروهای مقاومت در عراق، سوریه، لبنان و یمن بیش از 127 روز است یک نبرد حماسی و یک شکست جبرانناپذیر را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرده و بهزودی صدای شکستن استخوانهای طاغوت و طواغیت منطقه در 5 قاره جهان شنیده میشود.
6- انتخابات با یک فهم درست از حکمرانی باید منجر به آرامش و امنیت شود. دشمن میخواهد با دستکاری در ذهن مردم و خواص، انتخابات را بهصورت تهدید امنیت ملی درآورد.
کما اینکه در انتخابات سال 88 در این مسیر گام برداشت.
دشمن به اضلاع مشارکت و رقابت القا میکند انتخابات یعنی «منافزایی» در قدرت نه «همافزایی»! با همین ترفند کلید ذهن سیاسی برخی را در دست میگیرد و در روز برگزاری انتخابات اخلال میکند.
متأسفانه برخی در اردوگاه اصلاحطلبی با پذیرش این منطق مسیر «افسادطلبی» را پیشگرفته و درراه امنیت و رفاه ملی اخلال میکنند.
ملت رشید ایران روز 11 اسفند بهپای صندوقهای رأی میروند تا مجلس شورای اسلامی بهعنوان نهادی که باید امور کشور را تدبیر کند را با یک نوسازی جدید شکل دهند و نیز با رأی به خبرگان ملت حیات و تداوم رهبری «علم» و «عدل» در اداره امور کشور را تضمین کنند انشاءالله.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
مجموعه یادداشت های علی مهدیان درباره انتخابات.pdf
435.3K
مجموعه یادداشت های علی مهدیان درباره انتخابات
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
🔻رهبری که کار رسولانه کرد:
صورتبندی ارادۀ مردم در انقلاب ایران
#مهدی_جمشیدی
۱. «انقلاب» را شوریدن مردم در برابر نظام سیاسی برای درافکندن طرح نو و عبور بنیادین از وضع موجود تعریف میکنند اما بهطور معمول، اشاره نمیکنند که در این میان، چه تعداد از «مردم» باید حضور داشته باشند و انقلاب، حاصل ارادۀ چه کمّیّتی از مردم است. در اینجا باید از زاویۀ دیگری به واقعیّت اجتماعی نگریست و انقلاب را در چهارچوب کیفی و تاریخی روایت کرد؛ به این معنی که باید در انقلاب، ارادۀ کلّی و عمومیِ جامعه به حرکت درآید و نشان داده شود که جامعه، برانگیخته و فعّال شده است و تداوم شرایط کنونی، میسّر نیست. در تجربۀ انقلاب اسلامی، این واقعیّت به گونهای درخشان و چشمگیر، نمایان شد؛ بهطوری که جامعه به صورت یکپارچه و تمامعیار، به صحنۀ مبارزه وارد شود و بسیج انقلابی در گسترهای وسیع شکل گرفت. در این انقلاب، مفهوم «ارادۀ تاریخیِ مردم»، متجلّی شد و به چشم آمد؛ چنانکه حتی شاهدان و ناظران بیرونی نیز بهروشنی دریافتند که در ایران، یک اتّفاق اجتماعی پدید آمده و انقلابی که ریشه «باطن جامعه» دارد، صورتبندی شده است. در این لحظه از تاریخ، انقلاب در ضمیر ایرانیان، درونی شده بود و یک ارادۀ عام و تجمیعشده به وجود آمده بود که در خیابانها و شعارها و اعتصابها و مساجد و ... دیده میشد. تمامیّت جامعه به طرز معجزهآسایی، همسخن و یکصدا شده بود و نمیخواست در ایران، کمترین اثری از شاه و سلطنت بر جا بماند. در واقع، افق بینشیِ مردم به یک نقطۀ مشترک رسیده بود و خواستهها و ارادهها، به اتّحاد و همگونی رسیده بودند.
۲. اینچنین وضعی، حاصل ارادۀ شخص امام خمینی بود؛ این او بود که توانسته بود به «حلقۀ وصل» تبدیل شود و یک چتر تاریخیِ گسترده به وجود بیاورد و از مردمِ سرگردان و غرق در زندگی روزمرّه، یک «منِ تاریخی» بیافریند. پیش از این، نه آرمانها معطوف به «انقلاب» بودند و نه کار در اختیار «تودههای مردم» قرار داشت. از یک سو، نیروهای سیاسی در اندیشۀ اصلاح و ترمیم بودند و انقلاب از دایره و دامنۀ خواستههای آنها خارج بود؛ و از سوی دیگر، زمام و عنان مبارزه نیز به دست گروههای خاص و نخبگانی قرار داشت و نهضت و مبارزه، چندان اجتماعی و مردمی نشده بود. تجربههای ناکام پیشین، همگان را به ورطۀ نوعی امتناع تاریخی فرو برده و ارادههای سیاسی و اجتماعی را فرسوده بود؛ آنان که گمان میکردند میتوان کاری کرد، به حداقلها راضی شده بودند و سودای تاریخی نداشتند. در این میان، امام خمینی توانست در امتداد آرمانیترین آرمانِ تاریخی، بسیج انقلابی پدید آورد و پنجرۀ تازهای به روی تودههای خسته و ناامید بگشاید. او کار خود را از اعتراض آغاز کرد، اما حکومت پهلوی، واکنشهای سخت از خود نشان داد و به این ترتیب، امام خمینی در عمل به مردم نشان داد که نباید در اندیشۀ اصلاح بود و از شاه، توقع همدلی داشت، باید ایدۀ انقلاب را پی گرفت و به کمتر از آن قانع نشد. از آن نقطۀ آغازین تا این مرحله که همچون نقطۀ عطف بود، دو سه سالی بیش طول نکشید و چنین شد که جامعه در مسیر نهضت قرار گرفت. سرکوب شدید، حس انقلاب را در جامعه، پنهان و زیرپوستی کرد، اما در نهایت از اواسط سال پنجاهوشش، آتشزیرخاکستر، شعلهور و عیان شد و مهار اوضاع جامعه برای شاه، دشوار گردید. در این لحظه بود که موج نهضت نیز وسعت آنچنانی یافت و یکپارچگیِ تمامعیاری در عمق جامعه پدید آمد. زینپس، هرچه که به لحظۀ وقوع انقلاب نزدیک و نزدیکتر میشویم، ارادۀ تاریخی در مردم، متمرکزتر و سختتر میشود و امام خمینی، بیشتر و بیشتر، به مظهر و تجسّم خواست عمومیِ مردم تبدیل میگردد.
۳. مسألۀ تمایز انقلاب ایران نیز در اینجا جلوهگر و برجسته میشود؛ نسبتی که میان «مردم» و «امام خمینی» برقرار شد و او بهطور طبیعی و خودجوش، رهبری انقلاب را به دست گرفت. رهبری او، برآمده از انتخاب طبیعی و تاریخیِ خودِ جامعه بود، نه دخالت نیروهای سیاسی و تبلیغات هدفمند. هیچ نیرویی در تاریخ گذشته، نتواسته بود در این سطح، چنین نسبتی با جامعه برقرار کند و به قلّه و نهایتِ خواست مردم تبدیل بشود و همۀ هویّت و تعلّق و ارادۀ آنها را نمایندگی کند. حتی فراتر از این باید گفت ارادۀ مردم در ارادۀ او، مستحیل شده بود و مردم، چیزی را میطلبیدند که او میخواست. او در روان ناخودآگاه مردم، رسوخ کرده بود و به منِ ثانویشان تبدیل شده بود. این نسبت بود که تحلیلگران متعمّق و تمدّنی را در مغربزمین، به حیرت افکند؛ نسبت رمزآلود میان پیرمرد تبعیدی که سیما و سیرۀ رسولانه داشت و مردمی که شیفته و شیدای او شده بودند.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha