eitaa logo
دیدگاه
369 دنبال‌کننده
27 عکس
7 ویدیو
34 فایل
📚دیدگاه رسانه دانایی کانالی برای بیان اندیشه ها و دیدگاه ها ارتباط با مدیر @Admindidgah
مشاهده در ایتا
دانلود
فروپاشی ساختار ها و ایده های نظم کهنه وضعیت فعلی دریای سرخ پرده از دلیل به اصطلاح بی‌علاقگی آمریکا از ایفای نقش ژاندارم امنیت بین‌الملل برداشت؛ آمریکا نمی‌تواند امنیت دیگران را تأمین کند! از این‌رو پس از آنکه ارتش آمریکا اعلام کرد اسکورت کشتی‌های تجاری را در دریای سرخ برعهده می‌گیرد، یک کمپانی ایتالیایی اعلام کرد حاضر به تردد در دریای سرخ نیست و اطمینانی به برقراری امنیت از سوی ائتلاف مدنظر آمریکا ندارد. ائتلاف بین‌المللی دریایی آمریکا هم پیش از آنکه مشکل واقعی و عملی به خود بگیرد، با اما و اگرهای زیادی مواجه شد و در حین آن شلیک یمنی‌ها به کشتی‌هایی که مظنون به حمل کالا برای اسرائیل بودند، ادامه پیدا کرد. یمنی‌ها حتی یک گام هم به‌جلو برداشته و اعلام کردند علاوه‌بر هدف قرار دادن کشتی‌های حامل بار برای رژیم، به کشتی‌های کشورهایی که به ائتلاف مدنظر آمریکا بپیوندند نیز اجازه تردد در دریای سرخ نمی‌دهند. بر این اساس تحلیلگر چتم‌هاوس نوشت «این پاسخ‌ها دلالت بر این دارد که بازدارندگی آمریکا کاملاً ناکافی است» اینکه نیروهای یمنی هم بتوانند کارآیی قدرت بازدارنده آمریکا را با چالش اساسی مواجه کرده و هزینه‌های غرب را بالا ببرند یعنی راه‌حل مسئله، ائتلاف یا عدم ائتلاف با آمریکا نیست. موضوع فقدان تأثیرپذیری ایران و نیروهای دیگر در منطقه از این ائتلاف‌ها و هشدارهای آن می‌باشد. 3- جنگ غزه هم خود یک فاکتور اساسی در آشکارسازی منقضی شدن ساختارها و ایده‌های نظم کهنه است. هنوز هم شکی وجود ندارد که رژیم غاصب اسرائیل یک قدرت نظامی تمام‌عیار است اما وقتی این قدرت نظامی تمام‌عیار نتواند حتی با جنگی پرشدت بر مقاومت در یک باریکه پیروز شود، چه اهمیتی دارد؟ شاید رژیم غاصب تاکنون نزدیک به 30 هزار نفر از زنان، کودکان، سالخوردگان و بقیه مردم غزه را به شهادت رسانده و نزدیک به دو برابر آن هم زخمی کرده و شاید تعداد خانه‌های ویران شده از 30 هزار واحد فراتر رفته باشد. اینها اقداماتی نیستند که تاکنون اسرائیل از آن رویگردان بوده است. اما همین اسرائیل با قدرت نظامی جهنمی خود که به‌طور کامل مستظهر به زرادخانه‌های آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و... است، در مواجهه با مردمی که ده درصد امکانات اسرائیل هم ندارند، تن به چند ده هزار کشته و زخمی یهودی داده است. روزنامه «یدیعوت آحارونوت» روز جمعه گذشته نوشت حداقل 12500 نظامی اسرائیل در غزه معلول شده‌اند و گزارش‌های تکمیلی دیگر هم از 20000 معلول یهودی در جنگ غزه خبر می‌دهند و حداقل در بخش توان‌بخشی وزارت جنگ اسرائیل 3400 معلول جنگ از 7 اکتبر گذشته (آغاز عملیات طوفان‌الاقصی) نگهداری می‌شوند. تعداد کشته‌های نظامی اسرائیل هم طی سه ماه گذشته حتماً از 4000 نفر فراتر رفته است. جنگ ارتش با نیرویی که دیده نمی‌شود تا بتوان از جنگ‌افزارهای مدرن علیه آن استفاده کرد، توأم با چنین تلفاتی است و می‌توان گفت ارتش اسرائیل در برابر هر شهید رزمنده، چند کشته یا در برابر هر رزمنده مجروح چند مجروح داده است. این تغییر موازنه جنگ است. اسرائیل برای آنکه بر نیروی زاینده رزمنده فلسطین غلبه کند باید چند هزار کشته و مجروح بدهد؟ در جلسه چند روز پیش کابینه امنیتی اسرائیل، گالانت از تشکیل کمیته حقیقت‌یاب برای مشخص کردن دلایل شکست ارتش اسرائیل در 7 اکتبر/ 15 مهر خبر داد و بنی‌گانتز در اعتراض به او گفت این کمیته برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی ارتش در جنگ غزه تشکیل شده و می‌خواهد پای مقامات سیاسی را به ‌عنوان مسئول شکست به میان بکشد. پس واضح است که جبهه اسرائیل امید به موفقیت در جنگ را از دست داده است. این جنگ چند وقت دیگر ادامه پیدا می‌کند؟ بعضی از ناظرین از دو تا سه هفته آینده سخن می‌گویند بعضی هم معتقدند جنگ لااقل طی دو ماه آینده استمرار پیدا می‌کند اما اگر این جنگ طی دو تا هشت هفته آینده ادامه پیدا کند، نتیجه چه می‌شود؟ بله بر تعداد شهدا و مجروحین افزوده می‌شود و این خیلی دردناک است اما از آن طرف عددهای مورد اشاره در روزنامه‌های اسرائیلی هم به دو تا سه برابر می‌رسد. کدام دولت در تل‌آویو قادر به ادامه حیات پس از جنگی با این سطح از تلفات خواهد بود؟ لذا همان‌طور که وزیر خارجه آمریکا هم به آن اشاره کرده است، نتانیاهو و فرماندهان نظامی و در یک جمله کابینه امنیتی اسرائیل با دلایل آشکار از بحث درباره «پس از جنگ» جلوگیری می‌نمایند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
نسبت_مردم_سالاری_دینی_و_مردم_سالاری_غربی.pdf
298.9K
📄 | نسبت مردم‌سالاری دینی و مردم‌سالاری غربی ✍️ مولف: ابوذر یاسری 🗳 | 👤 | ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🖇 🔻 از این پس پاسخ‌های ایران نه هم سطح خواهد بود و نه هم جنس / عدم پیش‌بینی پذیری در پاسخ می‌تواند مبنای دور جدیدی از بازدارندگی باشد 1⃣ اساسا مهم ترین هدف اسراییل از جنایت در غزه ظرف یکصد روز گذشته ایجاد بازدارندگی از طریق ‘معتبر کردن تهدید جنایت بزرگ’ بوده است. صهیونیست ها امیدوار بودند بتوانند با جنایت و‌یرانی بدون مرز در غزه مدل جدیدی از بازدارندگی ایجاد کنند. حمله بامداد ۲۶ دی در درجه اول نشان داد این مدل شکست خورده است و جنایت در غزه با ایجاد انگیزه انتقام، شدت ضربات احتمالی علیه اسراییل را بالا برده است. 2⃣ حمله ۲۶ دی بر دو مفهوم کلیدی تمرکز کرده است: ۱- نایبان منطقه ای پنهان اسراییل و ۲- شبکه تامین کالا و انرژی رژیم. 3⃣ بویژه این نکته مهم است که نشان داده شود ایران همیشه مطابق قواعد بازی نخواهد کرد. عملیات ۲۶ دی نشان داد حمله با موشک بالستیک دوربرد به اهداف بسیار دوردست می تواند پاسخی به عملیات اطلاعاتی باشد. پاسخ ها از این پس نه هم سطح خواهد بود و نه هم جنس و این عدم پیش بینی پذیری در پاسخ می تواند مبنای دور جدیدی از بازدارندگی باشد ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔻جامعه‌شناسی اصلاحات‌زده (درباره‌ی مناظره‌‌ی آقایان شجاعی‌زند و جلایی‌پور در برنامه‌ی شیوه) ۱. جلایی‌پور، به‌شدت گرفتار تکرار شده و هیچ سخن تازه و جدیدی ندارد. چند یادداشت دارد که از اینجا به آنجا می‌برد و همان‌ها را تکرار می‌کند.‌ خلاقیتش، مصداق‌های عینی جدیدی هستند که او به نام جنبش، به اسارت می‌برد. ۲. گفته‌هایش، بسیار سطحی و شبه‌علمی هستند. درباره‌ی نظریه‌ی اجتماعی، سخنان دیگران را تکرار کرد و نظرات خودش نیز بیش از گلایه‌های سیاسی نبود. بیشتر شبیه یک فعال سیاسی است تا استاد دانشگاه. با عمق‌نگری و‌ حکمی‌اندیشی، بیگانه است. حرف‌هایش ساده و ابتدایی هستند و نکته‌ی تازه‌ای ندارند.‌ حضورش، بازی خطابی است در قامت جامعه‌شناسی. ۳. مسأله‌ی لو رفته‌ و نخ‌نمای همیشگی او، جریان سیاسی اصلاحات است و بس. طمع حضور جریان اصلاحات در قدرت سیاسی را دارد و برای این‌ کار، مسائل را سرهم‌بندی می‌کند تا قدرت‌گیری نیروهای سیاسی هم‌داستان با خودش را توجیه کند. غرق در سیاست‌زدگی است و نمی‌تواند خود را از این آفت رها سازد. ۴. مانند همیشه، بیانش آغشته به مبالغه و گزافه‌گویی است. می‌خواهد برای جامعه‌شناسی جنبش، موضوع بومی بیافریند و ازاین‌رو، از هر ریز واقعیتی، ابرمسأله می‌سازد و غلو می‌کند. نان تشدید و غوغا را می‌خورد؛ البته در زمانی که جریان اصلاحات در قدرت، مستقر نیست و به این دلیل، او موظف به سیاه‌نمایی و بزرگ‌نمایی است. ۵. نهایی‌ترین و فربه‌ترین استدلال جلایی‌پور، اغتشاشات سال گذشته بود که بیش از دویست هزار نفر، بدنه نداشت. او جامعه‌‌ی ایران را به نفع این تعداد اندک، مصادره‌به‌مطلوب کرد. به‌گمانش با لحن غلیظ و حماسی می‌تواند فقر عددی خویش را برطرف کند اما مخاطب درمی‌یابد که شعار می‌دهد و شلوغ می‌کند تا ضعف نظری‌اش را جبران کند. ۶. او از یک سو، جامعه‌‌ی ایران را جامعه‌ی ناجنبشی یا نیمه‌جنبشی می‌داند و از سوی دیگر، جوامع توسعه‌یافته‌ی غربی را جنبشی. او به این واسطه، جنبش را در غرب می‌ستاید اما در عین حال، ناجنبش یا نیمه‌جنبش را در ایران، خطرناک قلمداد می‌کند. معیارهایش، دوگانه و دوپاره است. ۷. پاسخ‌های نقضی و حلی شجاعی‌زند، نقطه‌ی عطف بودند. ابطال‌های او سهمگین بودند و صورت مسأله را تغییر می‌دادند.‌ او غلبه یافت و کار رقیب را بساخت. او توانست تناقض‌های تفکر طرف مقابل را آشکار کند. ۸. به نظرم حضور نیروهای جریان روشنفکری سکولار در رسانه‌‌ی ملی، امر مبارک و نافعی است و ما تاکنون از بایکوت آنها ضرر کرده‌ایم. باید مجال داد تا جامعه، قشری‌گری و سطحی‌اندیشی آنها را در این قاب، لمس کند تا آنان، حذف و غیبت خود را به مخاطب نفروشند. اگر مقصودشان از نقادی و دگراندیشی و عقلانیت و علوم انسانی، این قبیل تحلیل‌هاست که باید گفت شنیده‌شدن صدای‌شان از رسانه‌ی ملی، مساوی است با ریزش بدنه‌ی اجتماعی‌شان و زوال اعتبار علمی‌شان. به‌راستی، آواز دهل، از دور خوش است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
دهنمته راجع به ماجرای ایران و پاکستان ۱- ریشه‌ی ماجرا در منطقه عمومی بلوچستان است که یک سر در پاکستان دارد و سر دیگر در ایران. مشکل اسلام‌آباد با بلوچستان در این است که اساسا بلوچ‌ها خودشان را بعد از تقسیم شبه قاره در آگوست سال ۱۹۴۷ جزیی از پاکستان نمی‌دانستند و هیچ وقت تن به حاکمیت اسلام آباد ندادند حتی وقتی در مارس ۱۹۴۸ خان کلات قرارداد الحاق بلوچستان را به پاکستان شرقی امضا کرد. اما مشکل در سمت ایرانی بیشتر در دوگانه‌ای مذهبی شکل گرفته است تا قومی؛ حاکمیت شیعی ایران در مواجهه با جمعیت بلوچ اهل سنت. ۲- ایران عقبه مدارس سنی دیوبندیه پاکستان را پوششی برای جریانات جدایی طلب بلوچ خودش می‌داند و پاکستان روابط تهران-دهلی را خطری بالقوه برای تقویت جدایی‌طلبی بلوچ می‌انگارد. برای ایران نگرش‌های بنیادگرایانه مذهبی مساله‌ساز می‌نماید و برای پاکستان رویکرد جدایی‌طلبانه گروه‌های عمدتا سکولار بلوچ مساله‌ساز است. اما از بلوچ‌های سکولار گرفته تا بلوچ‌های سلفی همگی زمینه‌ای را - عمدتا بدلیل محرومیت این منطقه - برای تمامی سرویس‌های منطقه‌ای (هند) و فرامنطقه‌ای (آمریکا و اسرائیل) فراهم آورده‌اند تا بلوچستان روی آرامی نبیند. ۳- پاکستان بشکل سنتی در اردوگاه غرب بوده و بعد از ۲۰۰۱ هم جزیی از منظومه جنگ علیه تروریسم آمریکا به شمار می‌آمد. بخش‌هایی از بدنه امنیتی پاکستان البته با گرایشات دینی-ملی که در دهه هشتاد میلادی (دوران ضیاءالحق) در نظام پاکستان رسوخ یافت، در زمین افغانستان برای مقابله با حضور آمریکایی‌ها در منطقه اقدام کردند اما این جریان غالب نیست. جریان فکری غالب در اندیشه حاکمیت پاکستان هویت آفرینی با دال مرکزی دیگری هندوستان است. برای پاکستانی‌ها هندوستان همان تصویر اسراییل برای بدنه نظام حاکم در ایران را دارد؛ مصداق اتم شرارت و وحشی‌گری و افراط دینی علیه مسلمانان و جلوگیری از قدرت یابی آنان. در این فضا ایران با باز کردن پای هندی‌ها به چابهار بقدر کافی بهانه بدست طرف پاکستانی داده است. قرینش می‌شود کاری که باکو با باز کردن پای اسرائیلی‌ها کنار مرزهای شمال غرب ایران انجام داده؛ ایران چه نگاهی به آذربایجان پیدا کرده؟ وضعیتی مشابه را می‌توان برای پاکستان نسبت به ایران تصور کرد. ۴- پاکستان سیطره کاملی بر بلوچستان ندارد اما قدرت متمرکز نظامی اطلاعاتی بالایی دارد. سال‌ها شانه به شانه هندوستان نیروی زرهی و هوایی و اتمی‌اش را توسعه داده. موشک‌های شاهین پاکستان بردی بالغ بر ۲۵۰۰ کیلومتر دارند. اما این قدرت متمرکز نظامی تاکنون فقط توسط هند قدرتمند و حملات هوایی ایالات متحده به چالش کشیده شده بود. پرستیژ پاکستان در فضای جهان اسلام بعنوان قدرتمندترین ارتش اسلامی و تنها کشور اتمی اسلامی بوده. حملات علنی و رسمی ایران در روز سه شنبه این پرستیژ را شدیدا چالش کشید. حمله رسمی ایران به خاک پاکستان را شاید بتوان نخستین حمله یک کشور غیر اتمی به یک قدرت اتمی در تاریخ معاصر قلمداد کرد. اوضاع وقتی برای پاکستان بغرنج‌تر شد که وزیر امور خارجه هندوستان یک روز قبلش به تهران سفر کرده بود. میدان حمله هم بلوچستانی بوده که هند دستی باز در سمت ایرانی‌اش داشته. اینها همگی دست بدست هم داد و اسلام‌آباد را به این جمع‌بندی رساند که باید واکنشی درخور به حملات ایران بدهد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
ده نکته درباره ماجرای ایران و پاکستان ۵- پاکستانی‌ها از طرح مساله‌ی فلسطین که ایران سردمدار آن شده استقبال نمی‌کنند و مایلند همیشه کشمیر را کنار فلسطین ذکر کنند. روی کار آمدن مودی از حزب راست‌گرای بی‌جی‌پی و موج اقدامات اسلام‌ستیزانه او دست پاکستانی‌ها را برای وجاهت بخشی به هویت خویش در فضای بین‌المللی پر ساخته. اما موضع پاکستان بر سر فلسطین همان طرح عربستان است: به رسمیت شناختن اسرائیل به شرط شکل‌گیری دولت فلسطین مبتنی بر مرزهای ۶۷. پاکستان هیچ وقت قائل به نابودی اسرائیل نبوده و نخواهد بود. اگر حساسیت عمومی مردم پاکستان نسبت به اسرائیل نمی‌بود حاکمیت هیچ ابایی برای عادی سازی روابط با اسرائیل هم نداشت و اگر عربستان قفل عادی سازی را بکشند آنها هم دنباله رو خواهند بود قطعا. ۶- پاکستان از ابتدای طوفان الاقصی خیلی تمایلی به تشدید واکنش‌های عمومی نسبت به اسرائیل نداشت. شاید برای اینکه خیلی توقعی در جامعه پاکستان برای اقدامات حاکمیت ایجاد نشود. در تمام این سه ماهه هم پاکستان آهسته رفته و آمده تا سری را که درد نمی‌کند دستمال نبندد اما موج خبری تکان‌دهند ناظر به رویدادهای غزه چیزی نبود که مردم براحتی از کنارش عبور کنند. ۷- در منطقه عمومی بلوچستان، ایران در قیاس با پاکستان آسیب‌پذیرتر است. اولا بدلیل دست بسته‌تر ایران در عملیات‌های ویژه سمت پاکستان و ثانیا بدلیل دشمن‌های فرامنطقه‌ای (آمریکا و اسرائیل) که ایران دارد و پاکستان ندارد. مضاف بر این دو، ایران در پاکستان عمق راهبردی در بدنه شیعیان دارد که وقتی تنش‌های میان تهران و اسلام آباد بالا می‌رود آنها به محاق کشانده می‌شوند. بدنه اهل سنت پاکستان هم عمدتا فریفته کنشگری ایران در قبال اسرائیل و آمریکا هستند که در شرایط تنش به نفع حکومت پاکستان عقب می‌نشینند. ۸- پاکستان با شلیک موشک روز پنج‌شنبه توانست هم خدشه وارد آمده بر چهره‌اش توسط شلیک موشکی ایران را ترمیم بخشد و هم بزعم خویش جواب دهن کجی هندی‌ها را بدهد و هم موقعیت شیعیان داخل پاکستان را که از ابتدای طوفان الاقصی مواضع ایران را به رخ می‌کشیدند تضعیف کند و هم بدنه اهل سنت متمایل سمت ایران را کنترل کند. ۹- ایران هم حق واکنش به تهدیدات امنیتی علیه خویش را دارد و هم توانش را. در منطقه مرزی با پاکستان نیز این پاسخ‌دهی با درایت نسبت به زمان واکنش و چگونگی واکنش و پیوست‌های رسانه‌ای آن شدنی است اما حملات اخیر بنظر بدور از این ملاحظات صورت پذیرفته و در نهایت حواشی‌اش بیش از عوایدش شد. آن هم در میانه معرکه مستمر طوفان الاقصی که منتجه این زد و خورد به حاشیه کشاندن ماجرای فلسطین ولو برای دو روز بود. در نهایت ریشه تهدیداتی که ایران و پاکستان در منطقه بلوچستان با آن روبرو هستند تا حد زیادی مشترک است و بجای گروکشی امنیتی و باز کردن پای بازیگران رقیب (هند و آمریکا) به این منطقه طرفین می‌بایست به فکر افزایش نقش بازیگری باشند که برای هر دو مطلوب است: چین. ۱۰- از یاد نبریم که حتی در کوتاه‌مدت اصلاح روابط میان ایران و پاکستان بسیار بیش از آنکه به نفع پاکستان باشد به سود ایران است. بخش زیادی از این تعامل ایجابی به نقش بی‌بدیل ایران در پرونده‌های محوری جهان اسلام (فلسطین) باز می‌گردد و بخش ریشه‌ای آن به تاریخ تمدن و هویت ایرانی اسلامی در سرزمین پاکستان. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
👈 *فوتبال و هویت ایرانی _ اسلامی* ✅ برد ایران مقابل ژاپن خیلی شیرین و دلچسب بود. آنقدر که همه را به وجد آورد. اما شیرینی این برد را می‌توان در آینه بودنش از حقایق اصیلی دید که کمتر مورد توجه است. ⬅️ بعد از برد امیر قلعه‌نویی به‌ می‌افتد و بقیه بازیکن‌ها هم همینطور. ⬅️ انصاری فرد ماجرای سپردن پنالتی به جهانبخش را تعریف می‌کند و می‌گوید به امیرخان گفتم علیرضا داخل استادیوم است و امکان ندارد مادر کند و نشود. ⬅️ محمد محبی استوری می‌گذارد که مگر می‌شود به ابالفضل العباس متوسل شوی و نتیجه نگیری و خود را الی الابد مدیون می‌داند. ✅ این کلیدواژه‌ها فقط چند کلمه نیستند: سجده، دعا، مادر، عباس... این‌ها ما هستند که به طول یک تاریخ در فرهنگ ما ریشه دوانیده اند. ✅ و پیروزی و حتی شکست ايرانی از اساس متفاوت است با بقیه. اینجا یک تابلو از در کنار می‌بینی که همه‌جا فریاد می‌شود. در نهاد انسان ايرانی ریشه دارد به هر رنگ و مدلی که باشد. این هویت دینی را نبايد کم گرفت. ✅ برای ایرانی اش بسیار مقدس است. وقتی مبارزه می‌کند برای دل ملتش می‌جنگد چه در زمین فوتبال و تشک کشتی مقابل تیلور باشد، چه پشت یا دمشق و حلب. ✅ امروز همه ایرانی ها شاد شدیم و دشمن دقیقاً این را هدف گرفته است. روزهای تلخ فوتبال در جام جهانی را یادمان نرفته که چقدر کوشیدند این تکه تکه و در مقابل هم شود. باید تا می‌توانیم این ما را حفظ کنیم، تقویت کنیم، همان چیزی که آقا از آن به وحدت و یاد کردند. ✅ برد شیرین دیروز آن هم در آستانه که می‌کوشند آن را سرد کنند می‌تواند یک زمینه باشد که ایرانی برای حفظ و اعتلای همان هویت ملی و دینی اش به میدان و کارزار انتخابات بیاید. این‌ها را باید کنیم و از این بهره ببریم برای انقلاب... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
میانه روی اعتدال نیست انحراف است. ۱- یکی از ترفندهای گمراه‌کننده دشمن که برای پیشگیری از انتخاب نامزدهای شایسته به کار می‌برد، تحریف دو واژه «‌تند‌رو‌» و «‌میانه‌رو‌» است. دشمنان بیرونی و جریانات غربگرای داخلی اصرار دارند افرادی را که در اعتقادات و باورهای خود به اسلام و انقلاب ثابت قدم هستند «‌‌تندرو»! معرفی کنند و در مقابل، از کسانی که در تندبادهای مخالف از اصول و مبانی کوتاه می‌آیند و منافع ملی را نادیده می‌گیرند، «‌میانه‌رو‌»! می‌نامند. این عده که متاسفانه بعضاً بر اثر غفلت در میان نیروهای معتقد به اسلام و انقلاب نیز دیده می‌شوند، به این نکته بدیهی از ترفند موذیانه دشمن توجه ندارند که «‌میانه‌روی‌»، نقطه مقابل «‌تند‌روی‌» نیست. اگر تندروی را به معنای تاکید و پایداری بر اصول و مبانی بدانیم -که چنین نیز هست- نقطه مقابل آن «‌انحراف» است، نه «میانه‌روی». چرا؟ بخوانید! ۲- دشمن در ادبیاتی که از طریق رسانه‌های خود و جریانات سیاسی همسو با خود به فرهنگ سیاسی ما تزریق کرده و می‌کند، اصرار دارد که میانه‌روی را «اعتدال‌» ترجمه کند! و متاسفانه برخی از غفلت‌زدگان و ساده‌اندیشان نیز این ترجمه غلط را می‌پذیرند و حتی برای اثبات آن از کلام خدا و احادیث معصومان علیهم‌السلام نیز سند می‌آورند. مثلاً ادعا می‌کنند در کلام خدا آمده است: «وَ کَذلِکَ جَعَلنکُم اُمَّةً وَسَطًا... ما شما را امت وسط قرار داده‌ایم‌». و یا به کلام حضرت امیرالمؤمنین‌(ع) در نهج‌البلاغه اشاره می‌کنند که فرموده‌اند «‌‌اَلیَمینُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّریقُ الوُسطی هِیَ الجادَّة ... راست و چپ گمراهی است و طریق وسط، جاده (راه اصلی‌) است». این کلام حضرت امیر علیه‌السلام به معنای آن است که انحراف به چپ یا راست (و هرچه بیرون از مبانی و صراط مستقیم الهی باشد‌) گمراهی است. دقیقاً شبیه این شعار حکیمانه و پذیرفته شده انقلاب که «‌نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی‌». مفسران بزرگ قرآن نیز «‌امت وسط‌» را به معنای امتی دانسته‌اند که در صراط الهی حرکت می‌کند و به چپ و راست جاده و این سوی و آن سوی منحرف نمی‌شود. ۳- حالا به شرح حکیمانه‌ای از رهبر معظم انقلاب که در اسفند ماه سال ۹۴ در جمع مردم نجف‌آباد مطرح فرموده‌اند، دقت کنید؛ «‌ما از ادبیّات سیاسی دشمن استفاده نکنیم، من این مسئله را، بخصوص به دوستان و برادران محترم خودمان در مشاغل گوناگون سیاسی و دولتی و غیر‌دولتی و مانند اینها تأکید می‌کنم، از ادبیّات دشمن استفاده نکنید. دشمنان انقلاب از روز اوّل آمدند تعبیر ادبیّات تندرو و میانه‌رو را مطرح کردند؛ فلانی تندرو است، فلان جریان تندرو است، فلان جریان میانه‌رو است. آن روز، از همه تندروتر هم از نظر آنها امام بزرگوار بود، امروز هم از همه تندروتر، به نظر آنها این بنده‌ حقیر هستم. میانه‌رو حرف قشنگی است امّا اسلام این‌جوری حرف نمی‌زند، بفهمیم معارف اسلامی را. اسلام، طرف‌دار میانه و طرف‌دار «وسط» است: وَ کَذلِکَ جَعَلنکُم اُمَّةً وَسَطًا.امّا «وسط» در اسلام چیست؟ در مقابل تندرو است؟ نه، «وسط» در مقابل منحرف است: اَلیَمینُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّریقُ الوُسطی هِیَ الجادَّة‌». ۴- بازهم به قول حضرت آقا: « تند رفتن در صراط مستقیم چیز بدی نیست، سابِقوا اِلی‌ مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم؛ جلوتر بروید. آنهایی که امروز در بیرون از مرزهای کشور می‌گویند تندرو، مقصودی دارند. دوستان ما و برادران ما در داخل مراقب باشند آنچه مقصود او است تکرار نکنند. آنهایی که می‌گویند تندرو، منظورشان کسانی است که در راه انقلاب مصمّم‌تر و پایدارترند، حزب‌اللّهی‌ها را می‌گویند تندرو. میانه‌رو [هم‌] کسی است که در مقابل آنها تسلیم باشد‌». ۵- حالا نگاهی به تاریخ ۴۵ ساله انقلاب بیندازید! چه می‌بینید؟! فداکاری‌ها، ثبات قدم‌ها، مردم دوستی‌ها و پاکدستی‌ها را در میان چه کسانی می‌یابید؟ آنان که شعار میانه‌روی می‌دادند؟! و یا در قاموس و کارنامه کسانی که بر ایستادگی در برابر دشمنان و فداکاری و مردم دوستی تاکید داشته‌اند و از سوی دشمنان بیرونی و جریانات غربگرا و‌... «‌تندرو‌» نامیده می‌شدند؟! ۶- و بالاخره اشاره به این آیه از کلام الله نیز بی‌مناسبت نیست‌. آنجا که خدای مهربان خطاب به رسول خدا می‌فرماید؛ «‌وَإِنْ کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا‌... نزدیک بود، تو را از آنچه که به تو وحی کرده‌ایم غافل کنند تا چیز دیگری غیر از آن را به ما نسبت بدهی. [در آن صورت‌] به یقین تو را به دوستی برمی‌گزیدند» (سوره اسرا- آیه۷۳‌). ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
مشارکت حداکثری شدنی است..pdf
957.2K
یادداشت علیرضا معاف در خصوص مشارکت حداکثری ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
زنگ خطری با اسم رمز خواص درباره ۶ 🔹 اگر بیشترین اهتمام حضرت امام ره در حیات مبارکش خرج ایجاد هویت انقلابی و معماری نظام اسلامی شد، بیشترین اهتمام حضرت آقا را باید طراحی و معماری «دوران دولت اسلامی» دانست. 🔹دورانی که در آن نقش جلوداران انقلابی بسیار جدی است. «حلقه های میانی» بین حاکمیت و مردم، کانال کشی تبیینی بین امام و امت، احزاب اسلامی که هویت انقلابی و مردمی و تبیین کننده دارند و بارهای کشور را بر میدارند، یک ویرایش کلان اجتماعی است که رهبری دنبال میکند. 🔹دولت ها اگر بخواهند حقیقتا مردمی باشند باید به شکل گیری چنین ویرایشی کمک کنند. اقتصاد اگر بخواهد نجات پیدا کند باید بر بستر چنین ویرایش اجتماعی شکل بگیرد. فرهنگ را و سیاست را همین ویرایش اجتماعی پیش میبرد و لذا این نکته باعث شده که بیشترین تخاطب رهبری با همین جریان گسترده انقلابی هم باشد. او از این جریان انتظارات بسیاری دارد. 🔹اما مقاطعی از سالهای رهبری ایشان بوده که تاکید و تمرکز ویژه ای روی کلیدواژه «خواص» داشته اند. کلمه خواص را عموما ایشان زمانهایی به کار برده که احساس خطر انحراف خواص و سر ریز شدنش به کل جامعه را جدی دیده اند. 🔹اولین بار که تمرکز روی کلمه خواص در گفتمان رهبری جدی شد، مربوط به سال 75 است. یعنی پایان دولت سازندگی. اینجا است که ریشه بسیاری از وقایع و انحرافات بعدی روشن میشود. در آن سال مساله انحراف خواص جبهه حق در چند سخنرانی مفصلا توضیح داده میشود. ریشه این انحراف اما مقوله «دنیاطلبی» معرفی شد. 🔹بعد از پایان جنگ و دوران سازندگی این مساله که خود را در سبک زندگی و سبک تصمیم گیری بسیاری از انقلابیون سابق نشان میدهد. اگر متوجه این زاویه نگاه و تحلیل رهبری بشویم درخواهیم یافت که ایشان ریشه اصلی انحرافات جریانات اصلاحات و گفتمان غربگرایانه شان، را چه میدانست و اگر بخشی از تلاش ایشان صرف پاسخ به هجمه های فکری و فرهنگی آن دوران بود، اما چرا و چگونه بخش عمده تلاششان صرف بالا آوردن گفتمان عدالتخواهی و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض بود. ایشان در آن سالها بارها و بارها به نقش انحراف خواص در گمراهی عوام اشاره میکنند. شاید بیشترین تاکید ایشان روی مفهوم خواص در دوران اصلاحات رقم خورد. 🔹بعد از این در سال 84 که برخی از خواص منحرف شده و کنار گذاشته شده، زیاده خواهی های خود را در نسبت با دولت وقت شروع کردند و دولت را متهم به پوپولیسم میکردند، رهبری در چند سخنرانی مفهوم «خاصه» در مقابل «عامه» را مطرح کردند. مفهوم عامه با عوام تفاوت داشت. عوام بار منفی داشت اما عامه به معنای عموم مردم و سواد الناس بود. رهبری تلاش کرد با طرح این گفتمان جلوی فشارهای گروه ها و جریانات قدرت طلب به حاشیه رفته را بگیرد. 🔹سومین مقطعی که در آن، مفهوم خواص مورد تاکید جدی ایشان قرار گرفت، سال 88 بود. این بار هم خطر از جانب خواص جدی بود. اما ریشه بیماری آنها این بار «ترس» بود. ترس از قدرت طلبان و جریانات پر مدعایی که مقابل رای عموم مردم ایستاده بودند. ترس خواص باعث سکوتشان میشد. ساکتین از خواص که یا موضع صریح نمیگرفتند یا کم سخن میگفتند یا موضع دو پهلو داشتند یا بالکل کنار کشیده بودند درد اصلی آن دوران بودند. نتیجه آن سکوت های مرگبار هم البته امروز قابل ارزیابی است. 🔹حالا بعد از سالها خطاب به خواص این دوران که عمدتا جوانان گام دومی هستند، هشدار دیگری از جانب رهبری است که به این راحتی قابل چشم پوشی نیست. این بار هم مساله خواص هستند؛ تعلل و تردید آنها که باعث «کند شدن» حرکت انقلاب میشود. ریشه این تعلل و تردید چیست؟ باز هم ترس اما این بار ترس از فضای روانی و رسانه ای که دشمن بر ذهن عموم مردم شکل داده است. این ترس باعث شده که با صراحت و بی لکنت وارد صحنه نشوند. خود را بین عوام مخفی کنند و خلاصه «تبیین نکنند». 🔹مساله انفعال و تعلل و تردید انقلابیون یک خطر جدی است که اگر به زودی تدبیر نشود آثار کلان سیاسی اجتماعی و امنیتی و بلکه تاریخی مهمی خواهد داشت. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
انقلاب اسلامی با خواص جامعه ایرانی چه کرده است؟ بیانات اخیر رهبر انقلاب درباره نقش مهم خواص در جامعه ایران، فرصتی بوجود آورده که سه اتفاق و تحول بزرگی که انقلاب اسلامی در درون خواص جامعه ایرانی ایجاد کرد را یاددآوری کنیم. یک: در انقلاب اسلامی و گفتمان رهبر انقلاب، خواص جامعه اقلیتی از سیاستمداران، صاحبان زر و زور محسوب نمی‌شوند، بلکه هر فرد دارای قدرت تشخیص، فکر و شناخت مستقل در هر قشری از جامعه در دایره و عضو خواص جامعه محسوب می شود. اولین برداشت همین است که انقلاب اسلامی دایره معنای و مفهومی «خواص» را متفاوت، جامع، وسیع و حتی متفاوت‌‎تر با خیلی دیگر از حاکمیت‌ها و نظام های سیاسی مرسوم، خواص را معنا و دارای نقش و اثر می‌داند و به رسمیت می‌شناسد. دو: انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه بر نقش توده‌ها و افزایش مشارکت و اعمال نظر آنها اصرار دارد، همزمان بر نقش‌آفرینی خواص و گسترش نقش و اثر گذاری آنها نیز تلاش کرده و به همین دلیل نیز در ملّت ما خواص در اقلیت نیستند. انقلاب اسلامی نه یکطرفه خواص را منزوی کرده و نه عوام را و همچنین توانسته در نظام سیاسی خود هر دو را به کمال و توسعه شان نزدیک کند و بین این دو نیز ارتباط متعادل و مفیدی را استمرار ببخشد. به یک معنا انقلاب اسلامی با گسترش کمی و کیفی خواص جبهه حق به توده مردم نیز در تشخیص صحیح مسیر و جهت گیری و افزایش معرفت، خدمات بزرگی کرده است. بنابراین اتفاق مهم دومی که در انقلاب اسلامی رقم خورده، وسعت و افزایش خواص هم در بعد کیفی و هم کمی بوده است. سه: اما انقلاب اسلامی چگونه این جبهه بزرگ خواص اهل حق را شکل داده است؟ انقلاب اسلامی با افزایش عمق و معرفت دینی و اصرار به نهادینه کردن ظلم ستیزی سبب تربیت افراد متعددی در اقشار مختلف جامعه ایرانی شده که مهمترین ویژگی های خواص یعنی تشخیص دوست و دشمن، شناخت جبهه بندی ها، شیوه ها، قدرت فهم و عمل به موقع را دارا هستند. به همین دلیل خواص جامعه ایرانی در بعد کیفی و کمی در حال حاضر بدون اغراق با هیچ کشوری در جهان اسلام و خارج از آن، قابل قیاس نیست. به معنای دیگر هیچ کشوری به اندازه ایران نه خواص دارد و نه خواص موفق و در مسیر درست دارد. آنهم خواصی که همه جوانب جبهه خودی را بشناسد و هم دشمنان و برنامه ها و روش‌هایش را بشناسند و علاوه بر آن فعالانه عمل و ایستادگی در برابر دشمن هم داشته باشد. چهار: راز موفقیت انقلاب اسلامی به نسبت بسیاری از دروه های مختلف تاریخ اسلام نیز همین است که تعداد خواص جبهه حق آن به تناسب حرکت و اقدامی که در هر دوره شروع شده بسیار بزرگتر و گسترده‌تر بوده و به همین دلیل آنها دچار مانع، سرکوب یا انحراف شدند ولی انقلاب اسلامی همچنان به مسیر خود با قوت ادامه می‌دهد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
اقتدار ملی 1- مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش به مقوله «قدرت» و «اقتدار ملی» اشاره فرمودند و نقش تعیین‌کننده ‌این دو مقوله در پدیداری «امنیت ملی» را یادآور شدند. ایشان آنگاه به رسالت تاریخی و وظایف کلیدی خواص در پدیداری اقتدار ملی و امنیت ملی اشاره فرمودند و این نقش را در خنثی کردن تهدیدات دشمن، تعیین‌کننده خواندند و تأکید کردند: «مردم‌سالاری دینی ضامن امنیت ملی و قدرت ملی است». ملت ما در چهل و پنجمین سال پیروزی انقلاب اسلامی به پای صندوق‌های رأی می‌روند تا با تحکیم مبانی مردم‌سالاری مهر تائیدی بر اقتدار ملی ایرانیان در مقابله با استبداد و استکبار جهانی بزنند. 2- 22 بهمن را در پیش داریم. روز غلبه نور بر ظلمت، روز آغاز حکومت الله در ایران اسلامی و روز پایان حکومت 2500 سال ستمگری و تبهکاری پادشاهان جور! ایرانیان در این روز به خیابان‌ها می‌آیند تا با حضور خود درصحنه، اقتدار ملی را به رخ جهانیان بکشانند و حمایت خود را از نظام الهی تکرار کنند. حضور در این میدان در نگاه جهانیان به‌مثابه یک رفراندوم در تائید نظام الهی و اعلام نظر صریح مردم بر تداوم انقلاب اسلامی دارد. 3- فیلسوفان سیاسی غرب و برخی دلسوزان به مصلحان اجتماعی در 200 سال اخیر توصیه می‌کردند، قدرت فساد آور است و به آن نزدیک نشوید؛ آن را برای اهلش که در وادی فساد و تباهی هستند بگذارید. گزاره قدرت فساد آور است، یک دروغ فلسفی بود. مماشی رهبران انقلاب نشان داد ترس از دست دادن قدرت، حرص رسیدن به قدرت و طعمه انگاشتن قدرت، فساد آور است. 4- امامین انقلاب در مشی سیاست ورزی و انقلابی گری نشان دادند نه حرص و طمعی در رسیدن به قدرت دارند و نه ترس از دست دادن آن را دارند. آن‌ها بر «علم»، «عدل»، «حکمت»، «خداترسی» و «صیانت نفسی» تکیه‌ دارند. امامین انقلاب نشان دادند «حرص»، «طمع» و «ترس» در سازه روحی ‌آنان راه ندارد و در پی ایجاد حیات طیبه الهی در جامعه هستند. از جمع‌بندی همه سخنان و رهنمودهای امامین انقلاب تاکنون سه کلمه بیشتر صادر نشده است: الف- به آیات الهی کفر نورزید. ب- از طاغوت‌ها حمایت نکنید. ج- از نافرمانی انبیا و اولیای الهی پرهیز کنید. تا به حیات طیبه برسید و مشمول رحمت الهی شوید. امامین انقلاب به قدرت ملی و اقتدار ملی می‌اندیشیدند و آن را متضمن امنیت ملی و رفاه ملی می‌دانستند. آنان ثابت کردند «سیاست» امر مقدسی است و طواغیت جهان با تقدس‌زدایی از آن در پی ستم و دیکتاتوری، تباهی و تبهکاری هستند. لذا امام خمینی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی صریح، شفاف و عریان فرمود: - ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست تا مبارزه هست ما هستیم. - ما تصمیم داریم پرچم لااله‌الاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم. - جنگ ما جنگ عقیده است، جغرافیا و مرز نمی‌شناسد. - من به‌ صراحت اعلام می‌کنم جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند. 5- امروز امام خامنه‌ای با همین دست‌فرمان امام خمینی (ره) و راهبرد انقلابی ایشان با تکیه بر جوانان انقلابی و ملت رشید ایران و تربیت‌یافتگان مکتب امام(ره) در خارج از مرزهای جغرافیایی پشت دیوارهای ناتو و پایگاه‌های نظامی آمریکا و نیز مرزهای سرزمین‌های اشغالی خیمه زده است. مردم دلیر غزه و کرانه باختری رود اردن و دیگر نیروهای مقاومت در عراق، سوریه، لبنان و یمن بیش از 127 روز است یک نبرد حماسی و یک شکست جبران‌ناپذیر را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرده و به‌زودی صدای شکستن استخوان‌های طاغوت و طواغیت منطقه در 5 قاره جهان شنیده می‌شود. 6- انتخابات با یک فهم درست از حکمرانی باید منجر به آرامش و امنیت شود. دشمن می‌خواهد با دست‌کاری در ذهن مردم و خواص، انتخابات را به‌صورت تهدید امنیت ملی درآورد. کما اینکه در انتخابات سال 88 در این مسیر گام برداشت. دشمن به اضلاع مشارکت و رقابت القا می‌کند انتخابات یعنی «من‌افزایی» در قدرت نه «هم‌افزایی»! با همین ترفند کلید ذهن سیاسی برخی را در دست می‌گیرد و در روز برگزاری انتخابات اخلال می‌کند. متأسفانه برخی در اردوگاه اصلاح‌طلبی با پذیرش این منطق مسیر «افسادطلبی» را پیش‌گرفته و درراه امنیت و رفاه ملی اخلال می‌کنند. ملت رشید ایران روز 11 اسفند به‌پای صندوق‌های رأی می‌روند تا مجلس شورای اسلامی به‌عنوان نهادی که باید امور کشور را تدبیر کند را با یک نوسازی جدید شکل دهند و نیز با رأی به خبرگان ملت حیات و تداوم رهبری «علم» و «عدل» در اداره امور کشور را تضمین کنند ان‌شاءالله. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
مجموعه یادداشت های علی مهدیان درباره انتخابات.pdf
435.3K
مجموعه یادداشت های علی مهدیان درباره انتخابات ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔻رهبری که کار رسولانه کرد: صورت‌بندی ارادۀ مردم در انقلاب ایران ۱. «انقلاب» را شوریدن مردم در برابر نظام سیاسی برای درافکندن طرح نو و عبور بنیادین از وضع موجود تعریف می‌کنند اما به‌طور معمول، اشاره نمی‌کنند که در این میان، چه تعداد از «مردم» باید حضور داشته باشند و انقلاب، حاصل ارادۀ چه کمّیّتی از مردم است. در اینجا باید از زاویۀ دیگری به واقعیّت اجتماعی نگریست و انقلاب را در چهارچوب کیفی و تاریخی روایت کرد؛ به این معنی که باید در انقلاب، ارادۀ کلّی و عمومیِ جامعه به حرکت درآید و نشان داده شود که جامعه، برانگیخته و فعّال شده است و تداوم شرایط کنونی، میسّر نیست. در تجربۀ انقلاب اسلامی، این واقعیّت به گونه‌ای درخشان و چشمگیر، نمایان شد؛ به‌طوری که جامعه به صورت یکپارچه و تمام‌عیار، به صحنۀ مبارزه وارد شود و بسیج انقلابی در گستره‌ای وسیع شکل گرفت. در این انقلاب، مفهوم «ارادۀ تاریخیِ مردم»، متجلّی شد و به چشم آمد؛ چنان‌که حتی شاهدان و ناظران بیرونی نیز به‌روشنی دریافتند که در ایران، یک اتّفاق اجتماعی پدید آمده و انقلابی که ریشه «باطن جامعه» دارد، صورت‌بندی شده است. در این لحظه از تاریخ، انقلاب در ضمیر ایرانیان، درونی شده بود و یک ارادۀ عام و تجمیع‌شده به وجود آمده بود که در خیابان‌ها و شعارها و اعتصاب‌ها و مساجد و ... دیده می‌شد. تمامیّت جامعه به طرز معجزه‌آسایی، هم‌سخن و یک‌صدا شده بود و نمی‌خواست در ایران، کمترین اثری از شاه و سلطنت بر جا بماند. در واقع، افق بینشیِ مردم به یک نقطۀ مشترک رسیده بود و خواسته‌ها و اراده‌ها، به اتّحاد و همگونی رسیده بودند. ۲. این‌چنین وضعی، حاصل ارادۀ شخص امام خمینی بود؛ این او بود که توانسته بود به «حلقۀ وصل» تبدیل شود و یک چتر تاریخیِ گسترده به وجود بیاورد و از مردمِ سرگردان و غرق در زندگی روزمرّه، یک «منِ تاریخی» بیافریند. پیش از این، نه آرمان‌ها معطوف به «انقلاب» بودند و نه کار در اختیار «توده‌های مردم» قرار داشت. از یک سو، نیروهای سیاسی در اندیشۀ اصلاح و ترمیم بودند و انقلاب از دایره و دامنۀ خواسته‌های آنها خارج بود؛ و از سوی دیگر، زمام و عنان مبارزه نیز به دست گروه‌های خاص و نخبگانی قرار داشت و نهضت و مبارزه، چندان اجتماعی و مردمی نشده بود. تجربه‌های ناکام پیشین، همگان را به ورطۀ نوعی امتناع تاریخی فرو برده و اراده‌های سیاسی و اجتماعی را فرسوده بود؛ آنان که گمان می‌کردند می‌توان کاری کرد، به حداقل‌ها راضی شده بودند و سودای تاریخی نداشتند. در این میان، امام خمینی توانست در امتداد آرمانی‌ترین آرمانِ تاریخی، بسیج انقلابی پدید آورد و پنجرۀ تازه‌ای به روی توده‌های خسته و ناامید بگشاید. او کار خود را از اعتراض آغاز کرد، اما حکومت پهلوی، واکنش‌های سخت از خود نشان داد و به این ترتیب، امام خمینی در عمل به مردم نشان داد که نباید در اندیشۀ اصلاح بود و از شاه، توقع همدلی داشت، باید ایدۀ انقلاب را پی گرفت و به کمتر از آن قانع نشد. از آن نقطۀ آغازین تا این مرحله که همچون نقطۀ عطف بود، دو سه سالی بیش طول نکشید و چنین شد که جامعه در مسیر نهضت قرار گرفت. سرکوب شدید، حس انقلاب را در جامعه، پنهان و زیرپوستی کرد، اما در نهایت از اواسط سال پنجاه‌وشش، آتش‌زیرخاکستر، شعله‌ور و عیان شد و مهار اوضاع جامعه برای شاه، دشوار گردید. در این لحظه بود که موج نهضت نیز وسعت آنچنانی یافت و یکپارچگیِ تمام‌عیاری در عمق جامعه پدید آمد. زین‌پس، هرچه که به لحظۀ وقوع انقلاب نزدیک و نزدیک‌تر می‌شویم، ارادۀ تاریخی در مردم، متمرکزتر و سخت‌تر می‌شود و امام خمینی، بیشتر و بیشتر، به مظهر و تجسّم خواست عمومیِ مردم تبدیل می‌گردد. ۳. مسألۀ تمایز انقلاب ایران نیز در اینجا جلوه‌گر و برجسته می‌شود؛ نسبتی که میان «مردم» و «امام خمینی» برقرار شد و او به‌طور طبیعی و خودجوش، رهبری انقلاب را به دست گرفت. رهبری او، برآمده از انتخاب طبیعی و تاریخیِ خودِ جامعه بود، نه دخالت نیروهای سیاسی و تبلیغات هدف‌مند. هیچ نیرویی در تاریخ گذشته، نتواسته بود در این سطح، چنین نسبتی با جامعه برقرار کند و به قلّه و نهایتِ خواست مردم تبدیل بشود و همۀ هویّت و تعلّق و ارادۀ آنها را نمایندگی کند. حتی فراتر از این باید گفت ارادۀ مردم در ارادۀ او، مستحیل شده بود و مردم، چیزی را می‌طلبیدند که او می‌خواست. او در روان ناخودآگاه مردم، رسوخ کرده بود و به منِ ثانوی‌شان تبدیل شده بود. این نسبت بود که تحلیل‌گران متعمّق و تمدّنی را در مغرب‌زمین، به حیرت افکند؛ نسبت رمزآلود میان پیرمرد تبعیدی که سیما و سیرۀ رسولانه داشت و مردمی که شیفته و شیدای او شده بودند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
مربوطیت پاسداری 🔸نظریه‌ای پراهمیت و قوی به نام مربوطیت وجود دارد. در این نظریه مطرح شده همه اشیاء در هستی به نحوی با یکدیگر در ارتباطند. مربوطیت کشف ارتباط چیزی با چیز دیگر است. بنابراین اگر چیزی با چیز دیگر ارتباط داشته باشد وجه و نوع ارتباط آن دو چیز به یکدیگر، مربوطیت نام دارند. 🔸اما وجه مربوطیت پاسداران انقلاب اسلامی یا پاسداری و انقلاب اسلامی در چیست؟ به نظر می‌رسد حداقل به سه اعتبار می‌توان بین پاسدار و انقلاب اسلامی ارتباط برقرار کرد. ▫️پاسداشت انقلاب (کشور و نظام) ▫️پاسداشت اسلام (دین و مذهب) ▫️پاسداشت مردم 🔸این سه محور را گرچه نمی‌توان در بادی واقعیت از یکدیگر تفکیک کرد، اما سه وجه مربوطیت پاسداری است که از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون، تنظیم‌گر وظایف و تکالیف پاسداران انقلاب اسلامی بوده است. تجربه چهل و پنج ساله انقلاب اسلامی نشان داده پاسداری بدون فرض این سه وجه مربوطیت، تهی از معنا می‌شود. 🔸پاسداری مربوط به هر کاری نیست، و هر کاری هم شایسته پاسداری نیست. اما همه کارهایی که مستلزم پاسداشت آن سه وجه است به پاسدار مربوط می‌شود. پاسداری تنها یک شغل نیست، کنشی داوطلبانه است در قامت و قالبی سازمان‌یافته به نمایندگی از مردم. 🔸جان و جهان پاسدار، در خدمت پاسداری از انقلاب و دین و مردم است، حتی اگر دیده نشود. پاسدار گزارش نمی‌دهد، تلاش می‌کند و به زبان نمی‌آورد. آخر او پاسداری را نعمت می‌داند و شکرگذار این نعمت است. او شکر این نعمت را تنها با حفظ انقلاب ادا نمی‌کند، او حافظ تداوم انقلاب است. 🔸نکته آخر آنکه پاسدار، برای شکر نعمت پاسداری، در وهله اول و به طور ویژه، سپاسگزار اسلام و انقلاب و مردم است. بدون سپاسگزاری و تکریم این سه وجه، کنش پاسداری نمی‌تواند جان‌بازانه و ایثارگرایانه باشد. 🔸مربوطیت پاسدار به مردم، انقلاب و اسلام با اراده ایمانی ممکن شده است. همین اراده ایمانی منجر به تکریم می‌شود و همان تکریم مایه اعتبار و افتخار و ارزش پاسداران انقلاب اسلامی شده است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🟢 برای در انتخابات چه کنیم؟ 📝حسین مهدیزاده 🔻قبلا هم گفتم که انتخابات برای من فصل حاصلخیز تفکر سیاسی است و به همین دلیل هم گفتگوی از را در این ایام شروع کردم. اما همزمان به علت مشارکت بسیار پایین امروز در ایران، نیاز به سناریوهایی برای افزایش مشارکت هم هستیم؛ اینجا هم پیشنهادی دارم! 🔺تصور من این است که پویش خودش و سناریو اش، غلط است؛ یعنی اثر منفی اش بشتر از اثر مثبت آن است چرا که اساسا گفتگوی مستقیم بر سر رای دادن و ندادن، یکی و یک زیادی مستقیم است، در حالی که همیشه دعوت های غیر مستقیم (به دلایل کاملا انسانی و موجه) قدرت جذب بیشتر و تری دارد! 🔻یک سناریو این است که جریان انقلابی واقعا مشغول انتخاب آدمهای خوب بشود و مردم ببینند که شما با چه جدیتی و در یک طرح جذاب و مربوط به زندگی واقعی همه مردم و برای مسائلی که خود آنها هم دیگر حوصله دنبال کردن آن را ندارند، در حال تلاش برای رای آوردن یک یا چند حرف و ایده و رای نیاوردن تعدادی دیگر هستید و مساله اصلی هم اصلا تعصب بر آدمها نیست، بلکه کارهای مهم و موثر بر زندگی مردم است! 🔻برای این پویش مثلا ایده آقای جبرائیلی و آقای رائفی پور خیلی خوب است و یک وجهه اثباتی به انتخابات می دهد اما ایده در برنامه ١ اسفند به علت اینکه به مسأله شدیداً ملموس و مربوط می شود بسیار موثرتر و جذاب تر خواهد بود. 🔺و شاید اگر در انتخابات امسال 20 تا طرح واقعی و موثر، ممکن و از سوی جریان انقلابی (نه آنهایی که تَکرار و عملی کردن ایده لیبرالهاست اما روتوش انقلابی و جهادی می‌شود) داشتیم، و آنها را درست و واضح کنیم و بعد روند حرکت آن در دولت و مجلس را نقطه گذاری میکردیم و بعد 2 تا نماینده مؤثر و دو تا کار مهم نماینده مخالف با آن را با همین ادبیات، آرام و متین و مستند معرفی می کردیم الان کسی نمی گفت ما به چی رأی بدیم و اگر رأی بدهیم چه می شود؟! خب معلوم بود که به نماینده هایی برای کارهایی مشخص رأی داده اند و میزان پیشرفت واقعی آن، چراغ اصلی امید در زندگی سیاسی مردم می شد. 🔺فضای سیاسی ایران، شده است محل جولان کسانی که رأی مردم را با هیجان صید می کنند و بعد که رأی می آورند، هر کاری بکنند، تعهدی برای آن نزد مردم ندارند که ضایع شوند. این کار به ناامیدی و از میان مردم منتهی شده است. 🔻فایده دیگر این کار این است که جریان دلبسته به انقلاب میتواند به مرور نقاط تمایزش با جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی (که جناح های غیر واقعی اما رسمیت یافته امروز ایران هستند) را واضح تر و واقعی تر کند و از حالت شعاری خارج شود و به سوی استقلال حرکت کند. جبهه های سیاسی فعلی ما با ایده کشور را اداره می کنند و اینگونه است که روابط قبیلگی و لابی های سیاسی تا این حد بر کارشناسی و طراحی غلبه پیدا می کند! جناح های ما خودشان هم واقعا هیچ واضحی ندارند! از سوی دیگر آنقدر کار روزمره روی سرشان ریخته است که هنر کنند از روی دست نسخه های تجویزی توسط غرب یک رونویسی می کنند و کارها را جمع می کنند! به این معنا شاید امروز به طرح مدرنیته غربی دلبستگی هم پیدا کرده باشند و خیلی از آنها نقطه تمایزشان را با غرب استعمارگر و منفعت خواه و نابود کننده ثروت ملت ها گم کرده باشند! با این روش می توان این فضای مبهم در افق سیاسی ایران را به سمت وضوح برد! دولتمردان ما، طرح ندارند و با این کار و در یک مسیر معقول و آرام، یک گام، یک گام به سمت یا همان و محقق کردن آن در موضوعات مختلف پیش خواهند رفت و خودشان هم طعم واقعی سیاست و همراهی مردم را تجربه خواهند کرد و از سیاست ورزی مبهم و شعاری فاصله خواهند گرفت! ⭕️ قویاً پیشنهاد میکنم 45 دقیقه اول این جلسه را نگاه کنید. واقعا یک جلسه سرزنده و جذاب است و آن را به دوستان انقلابی تان توصیه کنید. برای آنها اهمیت این رفتار را قصه وار شرح دهید. بدانید که هر کسی با نگاه کردن یک گزارش کارشناسی، متوجه فایده و سناریو آن نمی شود، شمایی که متوجه کار می شوید، برای بقیه ماجرا را شرح دهید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
❇️ پایان نوستالژی‌ها «این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست است 📝 بخش 1️⃣ از 3️⃣ ⏪در این نوشته در صدد هستم تبیینی از سردیِ فضای سیاسی کشور ارایه نمایم و از «این سَردی» استقبال کنم. این سَردی که امیدوارم ریشه‌های آن را بیابیم و از آن عبور کنیم، حادثه‌ای مهم در تجربه‌ی تاریخی انقلاب اسلامی و لحظه‌ای مهم برای بازیابی سیاست در جمهوری اسلامی ایران است. ⏪طی یک دهه اخیر، روایت غلطی از سال‌های پس از فتنه‌ی 88 در محافل فکری کشور مطرح شده و بخشی از نیروهای انقلابی از آن استقبال کرده‌اند. در این روایت ـ که منشا آن اصحاب علوم اجتماعی انتقادی بوده‌اند ـ تحوّلات کشور در دهه‌ی نود شمسی را «روند سیاست‌زدایی» دانسته‌اند. باورمندان به این روایت، معتقدند که فعال شدن گسل‌های سیاسی و اجتماعی بعد از سال 88، نظام و به ویژه نیروهای امنیتی را به این تصمیم رسانده که برای کاستن از تنش سیاسی و مهار آن، باید با کند کردن تیغ نزاع‌های سیاسی، محلّ نزاع را به نقطه‌های دیگری منتقل کرد؛ از این رو، برجسته شدن شعارهای اقتصادی، شکل‌گیری گفتمان «حل مسئله» و حکمرانی و تاسیس اندیشکده‌های متعدّد، ظهور پدیده‌ی استارتاپ و سایر مظاهر فرهنگی و اقتصادی نئولیبرال، همگی دعوت‌هایی هستند برای تهی کردن فضای کشور از نزاع سیاسی جدّی. در این میان، تطبیق ناشیانه‌ی دوگانه «سیاست ـ اداره» بر فضای کشور ـ برگرفته از مباحث ویلسون، بنیان‌گذار رشته مدیریت دولتی ـ هم چاشنی این روایت نارسا شد؛ با این توضیح که گفتار حاکم بر جمهوری اسلامی از «سیاست» به سوی «اداره» سوق یافته و تاکید بر امر اداره و تنظیم‌گری، «امر سیاسی» را به حجاب برده است. علی‌القاعده بر مبنای چنین روایتی، می‌بایست «احیای امر سیاسی» را از طریق «تضادّ سیاسی حادّ» و «گفتار انتقادی تند و تیز» در تقابل با اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران دنبال کرد. ⏪گفت‌وگو درباره مفروضات غلط چنین روایتی مجال دیگری می‌طلبد؛ این‌که «تفکیک سیاست از اداره» در جمهوری اسلامی، تا چه اندازه بهره‌ای از واقعیت دارد، این‌که گفتمان اقتصاد مقاومتی و طرح مسئله‌ی «تولید» نه یک گفتار غیرسیاسی که اتّفاقاً معطوف به تغییر اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی است، این‌که مناسبات فرهنگ و اقتصاد و سیاست در جمهوری اسلامی چقدر با مناسبات صنعت فرهنگ و اقتصاد سرمایه‌داری هم‌خوان است، این‌که مشی جمهوری‌ اسلامی در مواجهه با مظاهر سرمایه‌داری جهانی(مانند استارتاپ و ...)، برخلاف مبارزات چپ متعارف، از مجرای تقابل سیاسی دنبال نمی‌شود، این‌که «نظام» دقیقاً کجای ساختار سیاسی کشور است که این‌قدر هوشمندانه و سازوار فرآیند زدودن سیاست را پیش می‌برد، و از همه مهم‌تر، این‌که «امر سیاسی» را نمی‌توان با گفتار انتقادی به امور الصاق کرد و در جهان مصرف‌زده‌ی کنونی، راه دشوار بنای سیاست به این سادگی‌ها نیست. سخنی که در این نوشته در صدد طرح آن هستم، روایتی دیگر از ماجرای سیاست در جمهوری اسلامی است که طی دهه‌ی نود پیش آمد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
❇️پایان نوستالژی‌ها «این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست است بخش 2️⃣ از 3️⃣ ⏪بر این باورم که با وقوع فتنه‌ی 88، یک دوره‌ای از سیاست در جمهوری اسلامی به پایان رسید؛ دوره‌ای که با محوریت شخصیت اکبر هاشمی رفسنجانی و بعد از سال‌های دفاع مقدّس تکوین یافته بود. سیاست امر غریزی و طبیعی نیست که همه‌جا و همیشه حاضر باشد؛ سیاست همچون «زمین» است، زمینی که در آن ایده‌ها و الگوهای اداره و کنشگری‌های سیاسی می‌رویند. زمینِ سیاست رسمیِ جمهوری اسلامی بعد از سال‌های دفاع مقدّس(و بهتر است بگوییم، در سال‌های پایانی جنگ، در مجلس دوّم شورای اسلامی)، با محوریت اکبر هاشمی رفسنجانی شکل گرفته بود. سال 1388، پایان راهِ آن سیاست بود و از آن روز تا امروز، زمان کِش آمده و انگار ما در برزخ بی‌سیاستی به سر می‌بریم. نه به این خاطر که گروهی در جمهوری اسلامی تصمیمی مبنی بر سیاست‌زدایی اتّخاذ کرده باشند؛ مگر سیاست امری دادنی و زدودنی است؟ سیاست، «بی‌زمین» شده و نیروهای سیاسی اصرار دارند همان رفتار و منش سیاسی سابق و همان قواعد کنش‌گری سیاسی را پی بگیرند، در حالی که آن راه، دیگر زمینی ندارد و مسدود شده است. ⏪سردیِ فضای سیاسی کشور، برخلافِ درک متعارف، به علّتِ فقدان رقابت نیست. کسانی که فکر می‌کنند انتخابات اگر طرفینِ جدّی‌تری داشت، عرصه‌ی بانشاط‌تری بود، سخت در اشتباه‌اند. تندترین و رادیکال‌ترین ادّعاها طی دهه‌ی نود از سوی تمامی جریان‌ها ابراز شده و هیچ جریانی نمی‌تواند ادّعا کند که حرف نزده‌ای دارد. همه، ناگفته‌ها را به زبان آوردند و پس از هیجان مقطعی، به حاشیه رانده شدند. در زمینِ سیاستی که به آن اشاره شد، به ویژه این اواخر، ما با درک مبتذلی از «مشارکت» رو به رو بوده‌ایم که بر گونه‌ای از «رقابت» تاکید داشته که «تهی از مسئولیت» بوده است و این مسئولیت‌ناپذیری امری دوسویه در کارگزاران سیاسی جمهوری اسلامی و مردم بود. نه مردم پای رای خود می‌ایستند و «اراده ملّی» به معنای حقیقی آن واقع می‌شود، نه کارگزار سیاسی خود را متعهّد به عهدی می‌داند که با آرای عمومی بر سر آن میثاقی شکل گرفته باشد. ⏪من سردیِ فضای سیاسی کشور را که پایانِ یافتن راه آن سیاست نشان می‌دهد، نشانه‌ی خوبی می‌دانم و به فال نیک می‌گیرم. الان «لحظه‌ی تولّد سیاست» با معنا و زمینِ جدید آن است. بر این باورم که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، از ابتدای دوران رهبری، در قالب طرح پیچیده‌ای، در متن ساختار رسمی و به موازات آن، در صدد درانداختن طرح دیگری از سیاست بوده است. جلوه‌هایی از این سیاست جدید در نیمه دهه‌ی هشتاد ظهور یافت، اما احمدی‌نژاد و ما نیروهای انقلابی کوچک‌تر از آن بوده‌ایم که در چنین وزانی خود را بیابیم. این طرح نو از سیاست، زیرِ پوست تحوّلات ساختار رسمی، پیش آمده و اعلام «گام دوّم» نشان از ظرفیت ظهور آن بوده است، امّا هنوز در سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران مستقر نشده است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
❇️ پایان نوستالژی‌ها «این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست است بخش 3️⃣ از 3️⃣ ⏪بعد از وفات آقای هاشمی رفسنجانی و به ویژه بعد از صدور بیانیه گام دوم، موجی از تغییرات سیاسی با شتاب بسیار زیاد ـ در مقایسه با سه دهه قبل ـ در کشور شکل یافته است. از نقدهای جزیی اگر صرف نظر کنیم و نگاه روندی به سیاست رسمی جمهوری اسلامی داشته باشیم، به این نتیجه خواهیم رسید که سیاست در حال پوست‌اندازی است. آن مانع ذهنی که اجازه نمی‌دهد نخبگان و نیروهای انقلابی در لحظه پوست‌اندازی سیاست، وارد میدان شوند و زبان باز کنند و راه خود را پیدا کنند، نوستالژی‌های سیاسی دهه هشتاد است. انگار همه به آن نوستالژی‌ها دلخوش کرده‌اند و آینده خود را در آن گذشته می‌یابند؛ در حالی که منطق سیاست در کشور در حال دگرگونی است. کاش ندای بی‌صدای این تغییر آرام گوش بسپاریم و به استقبال آن برویم. ⏪درجازدن حزب‌الله و نیروهای انقلابی به این خاطر است که اصرار دارند در همان زمین سابق سیاست‌ورزی کنند و قصد دل‌کندن از مفروضات آن سیاست را ندارند. راه آن سیاست برای همیشه به سر آمده و تمنّای «احیایِ امر سیاسی» در آن زمین، مسیر بیهوده و عبثی بوده که در دهه نود و تا امروز پی گرفته‌ایم. ما نیروهای انقلابی از دهه هفتاد شمسی عادت کرده‌ایم جمهوری اسلامی را دیگری خودمان بدانیم و مرز و فاصله خود با سیاست رسمی را حفظ کنیم؛ حتّی آنهایمان که در مسئولیت‌های ساختار رسمی جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند، سعی می‌کنند در همراهی با مُد روز، روایتی منتقدانه از صحنه سیاست رسمی ارایه نمایند که انقلابی بودن خود را احراز نمایند. این روحیه، این فاصله‌گذاری و این شکاف در زیستن با وجه رسمی جمهوری اسلامی، ادراک روند سیاست رسمی را از منسد کرده است. ⏪تذکّر و هشدار رهبر بزرگوار انقلاب درباره کوتاهی خواص و نخبگان انقلابی در «شتابدهندگی» را جدّی بگیریم. به خاطر بیاوریم که این تذکّر و هشدار یک‌بار در نیمه دهه‌ی هفتاد شمسی مطرح شده بود و از خود بپرسیم که چه تفاوتی میان آن تذکّر دهه هفتاد و تذکّر امروز وجود دارد. بر این باورم که تذکّر دهه‌ی هفتاد «نگرانی از ندیدن تهدید» بود و تذکّر این روزها «نگرانی از ندیدن فرصت و ظرفیت» است. امروز فرصت استثنایی برای بازخوانی، بازیابی و بنا کردن مجدّد سیاست در کشور پدید آمده و اگر از نوستالژی‌های سیاسی دهه‌ی هشتادی عبور کنیم، راه باز است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💢اتفاقی مبارک در سپهر سیاست ایران💢 🔹 بازی لیست‌بندی بعد از چندین دهه، امروز به نقطه پایان خود رسیده و دو قطبیِ کاذبِ اصولگرایان و اصلاح طلبان امروز تا حد زیادی از حیز انتفاع ساقط شده است. 🔹همین امر موجب شده جریانهای متعدد و متنوعِ نوظهوری، به نحوی مستقل اقدام به ارائه لیست‌های ائتلافی خود نمایند و عملاً قُرُق دو قطب اصولگرایی و اصلاح طلبی را نقض کنند. 🔹در این میان برخی بر مردمی و شفاف بودن فرآیند رسیدن به کاندیداهای اصلح خود تاکید نموده و تلاش کرده‌اند با دخیل کردن افراد متخصص و سرشناس شهرها، بر وجه مردمی و کارشناسی بودن فرآیند خود صحه بگذارند، ولی به نظرم این شیوه راه به جایی نخواهد و برد و دیر یا زود یا "دچار همان آفت تصمیمات پشت پرده‌ای اصولگرایان و اصلاح طلبها خواهد شد" و یا "لااقل بدان متهم خواهد شد". 🔹اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲، شاهد الگوی دیگری از سیاست‌ورزی نیز هستیم که به جای اینکه بر صحت و سلامت فرآیند افراد برگزیده در لیست خود تأکید کند، بر که مورد حمایت اوست تأکید دارد و شفاف و بدون لکنت، محتوای سیاستی را به میان گذاشته که مدعی است می‌خواهد آن را از فردای انتخاب شدن دنبال کند. نمونه بارز این کار را می‌توان در حمایت‌ تعدادی از مؤسسات و افراد سرشناس در شهرهایی چون تهران و قم مشاهده کرد که پای طرحها و ایده‌هایی مانند «طب سنتی»، «پولطلا»، «معماری اسلامی و خانه های ویلایی»، «بانکداری اسلامی»، « نفی احتکار منابع طبیعی»، «کاشت درختان مثمر» و ... ایستاده‌اند. 🔹هرچند بسیاری از این ایده‌ها به نظر حقیر اولیه و ناپخته برای اجرا در سطح کشورند، ولی فرود آمدن سیاست در طرحهای اداره امور زندگی مردم امر بسیار مبارکی است که باید پیگیری شود. اساسا دوگانه توسعه مدرن و پیشرفت اسلامی ایرانی در چنین آوردگاهی قابليت صورت‌بندی و مرزبندی پیدا می‌کند و سیاست به ناچار می بایست موضع خود را در نحوه‌ی اداره و تمشیت مسئله‌های واقعی مردم در دوراهی توسعه و پیشرفت مشخص کند. 🔹این اقدام را باید به فال نیک گرفت و برای بارورسازی و آفت زدایی از آن به عنوان یکی از مهمترین راههای ارتقای امر سیاسی در کشور به آن همت گمارد... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💢به ایده ائتلاف "انسجام" چه نقدی دارم؟💢 🔹اینکه میزان مشارکت مردم در انتخابات از سال 98 به بعد دچار افت معناداری شده است، به نظرم جای شک و شبهه ندارد. 🔹ریشه این مشکل هم نه صرفاً در شیوه رد صلاحیتهاست که اصلاح‌طلب‌ها بخواهند از پشم آن کلاهی برای خود دست و پا کنند و نه صرفاً در مشکلات معیشتی است که اصولگرایان بخواهند گردن این و آن بیندازند. 🔹مشکل اصلی همانطور که قبلاً گفته‌ام در است. نمایندگی مجلس، منصب وکالت و نمایندگی از مردم است و اینکه در مردم‌سالاری دینی باید نماینده از مردم باشد و با مردم باشد و در مردم باشد، از آنروست که مسئله‌ها را بفهمد و به دیگرانی بفهماند و پیچیدگی‌ها و هزینه‌ فایده‌ها را هم برای مردم کند. 🔹ولی چه می‌توان کرد که منصب سیاسی نمایندگی مجلس، خواه ناخواه موقعیت برخورداری از ارتباطات فراتر از دائره موکلین و قرار گرفتن در مناسبات سیاسی و اقتصادی گسترده است. همین جاست که محیط نماینده به تدریج از محیط موکلین جدا می‌شود و در مناسبات قدرت و ثروتی قرار می‌گیرد که در بهترین وضعیت در کنار نمایندگی مردم، نمایندگی امور دیگر هم بر او بار می شود! 🔹راهکاری که برای رفع این در پیش گرفته است، برون رفتن از «رویه‌های عادی» و «خلق مشارکت واقعی در ذیل تصویری روشن از آینده» از طریق «ایجاد پیمان سیاسی جدید حول شکستن انحصار محافل کنونی قدرت» است. خب سوال اساسی این است که «تصویر روشنی که می‌فرمایید کجاست؟» و بر فرض هم که این تصویر هم ترسیم شده است؛ «با چه راهبردهای عملیاتی می‌خواهید این تصویر آینده را محقق کنید؟» این پرسش دوم از پرسش اول هم مهمتر است، چرا که اتفاقاً در مقام پیگیری این راهبردهای عملیاتی است که تزاحمها رخ می نماید و تعارض منافع آشکار می شود؛ دقیقاً در چنین موقعیتی است که مصلحت‌سنجی‌ها و سبک سنگین کردن‌ها باب توجیه همه چیز را می گشاید و هر کوتاه آمدنی را برچسب نرمش قهرمانه می‌زند! 🔹از اینرو به طور مشخص اشکالم به ائتلاف انسجام و هر مجموعه دیگری مانند مجمع هم‌افزایی جوانان قم و امثالهم این است که از طریق طرح پیمان جدید سیاسی و یا با طراحی فرآیندهای شناسایی کاندیداها با شاخصهایی مانند ولایی بودن و مدیر بودن و انقلابی بودن و صادق بودن و ... نمی توان جلوی نانمایندگی سیاسی را گرفت. نانمایندگی سیاسی، راه مهارش مشخص شدن محتوای سیاست در دوگانه توسعه و پیشرفت در مسئله های اساسی مردم است، وگرنه ممکن است خروجی ارزیابی‌ها بزرگواری مانند حاج آقای ذوالنوری بشود که با آن همه سوابق درخشان، کمر یکی از پیشروترین طرحهای تحولی و تمدنی ایران یعنی طرح احیاء ساخت خانه‌های ویلایی را قربة الی الله بشکند و بکند آنچه را نباید بکند .... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
رای دادیم چی شد؟ : مهم‌ترین شبهه این روزهای مرددین برای رأی ندادن، این گزاره است که معمولا به زبان‌های مختلف بیان می‌شود. مثلا رأی دادیم تورم چی شد؟ یا مگه رأی دادیم مسکن درست شد؟ یا اگر رأی‌دادن فایده داشت اینقدر بیکاری نبود یا خودرو چنان نبود و غیره. اما واقعا رأی دادیم چی شد؟ 2پاسخ در این رابطه وجود دارد و لازم است توأمان به هردو توجه کرد.اولا فارغ از اینکه با رأی‌دادن چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود، خود رأی‌دادن موضوعیت دارد نه صرفا طریقیت. صندوق رأی قدرت‌ساز است. قدرت مهم‌ترین رکن یک جامعه است برای اینکه به هرجایی بخواهد برسد. حضور مردم اراده جامعه و حاکمیت را تقویت می‌کند. همین قدرت است که امنیت‌ساز است. همین قدرت است که موجب انسجام اجتماعی و جلوگیری از فروپاشی می‌شود. همین قدرت است که مسیر پیشرفت را تعیین می‌کند. اراده صالح‌ترین مسئول در بالاترین سطح کارآمدی، بدون پشتوانه و اقبال و مشارکت مردم محکوم به شکست است.اما واقعیت این است که فارغ از این موضوع، رأی دادیم و تغییر هم ایجاد شد.رأی‌دادیم تورم 60درصدی دولت قبل در کمتر از یک‌سال به 45درصد رسید؛ تورمی که همه اقتصاددانان و حتی مسئولان دولت قبلی پیش‌بینی می‌کردند سه‌رقمی می‌شود.رأی‌دادیم نرخ بیکاری از 5/11درصد به 5/7درصد رسید و رکورد کاهش نرخ بیکاری پس از انقلاب شکسته شد.رأی‌دادیم و قدم‌های بلند برای شفافیت قوا برداشته شد. قانون سوت‌زنی برای مبارزه با فساد تصویب شد و به جای اینکه مسئولان دولتی خط‌قرمز مبارزه با فساد باشند، گشت ارشاد مدیران راه‌افتاد و 60مدیر متخلف، بیکار و 20مدیر به دادگاه معرفی شدند.رأی‌دادیم و نرخ رشد اقتصادی از منفی‌بودن خارج شد و به 4درصد بدون احتساب نفت و 7درصد با احتساب نفت رسید. رأی‌دادیم و مالیات تولید از 26درصد به 15درصد کاهش یافت و همزمان مالیات خانه‌های خالی و مالیات بر سوداگری و سفته‌بازی و مالیات بر درآمد سلبریتی‌ها و هنرمندان و غیره برقرار شد.رأی‌دادیم و رشد 10برابری قیمت مسکن در چند سال آخر دولت قبل، با ساخت یک میلیون مسکن در سال، متوقف و در برخی نقاط کاهشی شد.رأی‌دادیم و رشد تولید خودرو افزایش یافت و به یک‌میلیون‌و300هزار دستگاه در سال رسید و با واردات خودروی مصرفی، انحصار خودروی داخلی شکسته و درنهایت جلوی رشد افسارگسیخته قیمت‌ها گرفته شد.رأی‌دادیم و تسهیلات مسکن5/3 برابر و حقوق سربازان 12برابر و یارانه 9برابر شد.رأی‌دادیم و 5دهک اول بیمه کامل شدند و 3دهک بیمه رایگان شدند و هزینه درمان بیماران صعب‌العلاج صفر شد.اینها همه ثمره رأی‌دادن است. امروز وظیفه همه ما این است که برای دیگران هم توضیح دهیم که رأی دادیم و شد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
تقوای سیاسی حلقه فراموش شده انتخابات: اخلاق و تقوای سیاسی از مهم‌ترین اصول اساسی در اسلام است. درواقع در اسلام نمی‌توان اخلاق و تقوا را از دین جدا فرض کرد. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در مکتب اسلام سیاست برای کسب قدرت نیست، بلکه وسیله‌ای برای احقاق حق و گسترش دادگری و از بین بردن ظلم و فساد وخدمت به مردم و آشنا ساختن آن‌ها با فضائل و کمالات انسانی است. پس سیاستمدار اسلامی می‌تواند با حفظ تقوی و فضائل انسانی در امور سیاسی مداخله کند و یقیناً در آن صورت، تقوی و پاکی‌اش بیشتر ارزش پیدا می‌کند. به همین دلیل می‌توان گفت تقوای سیاسی اصلی انکارناپذیر در تعالیم دینی است و جامعه ما مکلف به رعایت این اصل است. تقوا به معنای خویشتن‌داری و پرهیزکاری است که به صورت گسترده در فرهنگ اسلامی ما تبلور پیدا کرده است. در آیات نورانی قرآن کریم سفارش فراوانی به تقوا شده و در سنت وسیره پیشوایان الهی تقوا در رأس تمام امور قرار گرفته است. در جمهوری اسلامی که منبعث از آموزه‌های دینی است، انتخابات مهم‌ترین سرفصلی است که اخلاق و تقوا باید سلسله جنبان آن باشد. بنابراین، انتخابات به عنوان یکی از سرفصل‌های مهم تاریخ انقلاب اسلامی، بیش از هر مورد دیگر در این زمان حساس، به رعایت تقوای سیاسی نیازمند است. در جای جای کلام نورانی حضرت امام (ره) و در همه صحنه‌های انقلاب، مسئولان و مردم به تقوا دعوت شده‌اند. به اعتقاد امام، تحکیم مبانی تقوا در جامعه موجب کاهش حب دنیا و کنترل نفسیات در جامعه می‌شود. با توجه به این تأکیدات مهم، این روز‌ها که کمتر از دو هفته به روز سرنوشت ساز انتخابات یعنی ۱۱ اسفند نزدیک می‌شویم شاهد رفتار‌هایی از سوی برخی کاندیدا‌های جریان‌های سیاسی و سمپات‌های آن‌ها هستیم که با مبانی دینی در رعایت اخلاق و تقوای سیاسی منافات دارد. انتشار برخی افشاگری‌ها که اساساً یا وجود خارجی نداشته یا اگر هم وجود داشته، حداقل انتشار آن‌ها در این روز‌های منتهی به برگزاری انتخابات بیش از آنکه کمک کننده برای شناخت مردم نسبت به کاندیدا‌ها باشد، ضربه به اصل انتخابات و خدای نکرده دلسرد کردن مردم از حضور پای صندوق‌های رأی است که یقیناً با اصل رعایت تقوا منافات دارد. اخلاق محوری و رعایت تقوای سیاسی همواره یکی از شاخصه‌های مهم مورد تأکید مقام معظم رهبری در انتخابات است. تحقق «سلامت رقابت‌های انتخاباتی» در گرو رعایت اخلاق در میدان رقابت‌هاست. توجه به مسائلی از قبیل پرهیز از دروغ، تهمت و افترا، تخریب، سیاه‌نمایی، بزرگنمایی مشکلات، اسراف، هزینه‌کردن‌های غیرشرعی، دادن وعده‌های غیرواقعی و خرید رأی از دغدغه‌هایی است که توجه به آن می‌تواند متضمن سلامت رقابت انتخابات باشد. این اصول در سطوح مختلف و اکنون که نامزد‌های انتخاباتی و هواداران آن‌ها در موقعیت رقابت انتخاباتی قرار دارند و ارائه اخبار منفی در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی ذهنیت مردم را مشوش می‌کند، خلاف تقوا و اخلاق انتخاباتی است. نمونه آن را این روز‌ها در رفتار یک طیف سیاسی نسبت به نامزدی که احتمال سرلیستی آن در بزرگ‌ترین جریان سیاسی انقلابی وجود دارد شاهد هستیم. بنابراین، این سؤال مطرح است جماعتی که فرد مذکور را عامل و مانع تصویب «قانون شفافیت» در مجلس می‌دانستند چرا در روزی که مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب این قانون در مجمع را اعلام کرد، اقدام به انتشار کلیپی از روند پرونده فرزند او برای اقامت در کانادا آن هم در حد گسترده اقدام می‌کنند و دست به تخریب این چهره سیاسی می‌زنند. ممکن است ما نقد‌هایی به این شخصیت انقلابی در مجلس هم داشته باشیم ولی چرا باید با وجود راکد ماندن این قانون در مجمع تشخیص، این شخصیت پاسخگو باشد؟ آنچه مسلّم است این است که در ارائه نظرات و مصاحبه در رسانه ها، یادداشت‌های مطبوعاتی و بیان مطالب نزد طرفداران و هواداران، این تقوا و اخلاق انتخاباتی است که باید مبنای رفتار باشد و هیچ گاه نباید از دایره انصاف خارج شد. رهبر معظم انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات در ۳۰ دی ۱۳۹۴ در همین زمینه می‌فرمایند: «نامزد‌های انتخاباتی به یکدیگر اهانت نکنند؛ خب، جنابعالی نامزد هستید، معتقدید که آدم صالحی هستید، آدم برجسته‌ای هستید؛ بسیار خوب، از خودتان هرچه می‌خواهید تعریف کنید، بکنید، اما به رقیبتان اهانت نکنید، به رقیبتان تهمت نزنید، از رقیبتان غیبت هم نکنید؛ تهمت و افترا یعنی نسبتی بدهید که واقعیت نداردو... بنابراین، این هم یک وظیفه است و یک معیار است برای سلامت انتخابات». ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
تقوای سیاسی حلقه فراموش شده انتخابات: سؤال اینجاست کجای این رفتار‌ها با منش و اخلاق اسلامی و تقوای سیاسی و دینی ما سازگاری دارد. چرا نسبت به یکدیگر تا این میزان متصلبانه و بی­‌منطق رفتار می‌کنیم. اگر افراد و جریانات سیاسی و همه آن‌هایی که می‌خواهند در این شرایط حساس کمک کار این انقلاب باشند و در ۱۱ اسفند انتخابات پر شوری را رقم بزنند و چشم طمع دشمن را کور و نقشه‌های او را نقش بر آب کنند، حتماً باید رعایت تقوا را در گفتار و رفتار خود داشته باشند و از اخلاق غیر خداپسندانه و مذموم که سم مهلک برای کشور، انقلاب و نظام اسلامی ­است، پرهیز کنند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
⛔️دروغ 60 درصدی 📛ضدانقلاب بعد از حماسه جمعه در تقلاست و می گوید:"اینکه 41 درصد شرکت کردند، پس 59 درصد مقابل نظام اند." این ادعای مشحون از بلاهت نیاز به توضیح ندارد. اما چون برخی در داخل دانسته یا نادانسته آنرا تکرار می کنند مختصری توضیح می دهیم. 1⃣یکم. با چی مقایسه می کنید؟ معیار مقایسه نرخ مشارکت با متوسط مشارکت است؛ نه عدد 100. متوسط نرخ مشارکت در مجلس طی یازده دوره گذشته57 درصد است. جهت اطلاع متوسط نرخ مشارکت در اتحادیه اروپا 50 درصد و در آمریکا زیر 50 درصد است. تفاوت نرخ مشارکت در انتخابات ها نیز به شرایط سیاسی اجتماعی وقت مرتبط است و اساسا از عدم مشارکت هیچ وقت درصد مخالفان نظام در نمی آید. 🔻خاطرتان هست نرخ مشارکت رفراندوم اول انقلاب چقدر بود؟ 96 درصد. اما چند ماه بعد مشارکت در انتخابات مجلس به 52 درصد رسید. این یعنی مردم چند ماهه از انقلاب برگشتند؟ مضحک نیست؟ سال 76 مشارکت ریاست جمهوری 80 درصد بود. چند ماه بعد مشارکت مجلس به 67 درصد رسید. باید چی می گفتیم؟ 2⃣دوم. هرکس رای نداد ضدانقلاب است؟ 🔻و اما کسانی که رای نمی دهند چند دسته اند: 🔸الف. بخشی به هر دلیل ناتوان از حضورند. 🔸ب. بخشی آرای معترض امااصلاح گرند. آرائی که نظام را قبول دارند اما به خطا معتقدند قهر بیشتر از رای جواب می دهد. 👈تا اینجا این دودسته که مخالف نظام نیستند. هستند؟ 🔸ج. دسته سوم آرای هیجانی اند. آرائی که سرشان به کار خودشان است و عمدتا در شرایط دوقطبی ترغیب به رای می شوند. تخمین این افراد چقدر است؟ 🔻یک مثال برای اینکه متوجه شویم از چه جماعتی حرف می زنیم: بالاترین نرخ مشارکت در سال 88 و برای انتخابات دوقطبی احمدی نژاد- موسوی است؛ با نرخ مشارکت 85 درصد. فاصله این عدد با نرخ 66 درصدی متوسط مشارکت ریاست جمهوری، سهم آرائی است که در شرایط دوقطبی زنده می شوند؛ 22 درصد. 👈آرائی که در شرایط هیجانی زنده می شود ضدانقلاب است؟ 🔸د. دسته دیگر آرای مردد است که ممکن است با آرای هیجانی در دوقطبی ها هم پوشانی داشته باشد و به هر دلیل به جمع بندی نمی رسد که در انتخابات شرکت کند. این آرا در انتخابات اخیر حدود 29 درصد است. این عدد از کجا آمده است؟ نزدیک ترین پیش بینی مشارکت به واقعیت، مربوط به نظرسنجی ایسپا است. ایسپا مشارکت را 41 درصد پیش بینی کرد. حالا؛ همین نظرسنجی نرخ مرددین را 29 درصد برآورد کرد. این نرخ را نظرسنجی صداووسیما 28 درصد اعلام کرده بود. 👈آیا مردد یعنی ضدانقلاب؟ چنین ادعایی از سر حماقت نیست؟ 🔸ه. بله. بخشی از آرا نیز البته برای مخالفان نظام است که با دسته بندی بالا وزن شان روشن است که در اقلیت است. 3⃣سوم. و اما چرا رای غائب؟ آرای معترض و مردد چطور شکل گرفته است؟ 🔹اینجاست که باید به جنگ ترکیبی تمام عیار دشمن طی ماه های گذشته اشاره کرد. هم جنگ اقتصادی و هم جنگ رسانه ای. با جنگ اقتصادی تلاش کردند روز به روز سفره مردم کوچکتر شود. چه کسی است که نداند تورم امروز رابطه مستقیم با تحریم نفتی دارد؟ با جنگ رسانه ای نیز تمام تلاش خود را برای تبلیغ انسداد سیاسی در ایران بکار بستند. اینکه کشور را سیاهی و فلاکت و فساد گرفته است و طبیعتا هیچ امیدی به آینده نیست. این ماجرا وقتی جالبتر می شود که توجه کنیم همین رسانه ها نرخ مشارکت در انتخابات را زیر 20 درصد تخمین می زدند تا جائی که رسانه معتبر گاردین باور کرد و نرخ مشارکت را حداکثر 27 درصد پیشبینی کرد. 🔹و اما لازم است در کنار این جنگ ترکیبی به عنوان مسبب اصلی به دو دلیل داخلی نیز اشاره کرد. اول اینکه خدمات دولت و مجلس با همه تلاش هائی که داشتند هنوز به صورت محسوس سر زندگی مردم احساس نشده است و این سوال مطرح می شود که رای های قبلی ما چه اثری داشت که اینبار مجدد رای دهیم. و اما دلیل دوم اینست که برخی بداخلاقی ها در رقابت های ایام انتخابات باعث شد که اساسا مردم از هردو گروه تنفر پیدا کنند. تهمت زدن ها و بی آبرو کردن ها و دروغ گفتن ها و مجادلات پیاپی بسیار مشارکت سوز است. ✅با این توضیح علیرغم اینکه حتی کاهش یک رای برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد اما باید توجه داشت که با این شرایط، آرای 41 درصدی آرای غیرتمند و پرقدرت محسوب می شود و دژ مستحکم انقلاب اسلامی را شکل می دهند و می تواند در آینده موتور محرکه و شتابدهنده رشد مشارکت در کشور باشند. خلاصه اگر ترکیب غائبین روشن شود، حماسه 25 میلیونی نیز به روشنائی خورشید خواهد بود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha