eitaa logo
دیدگاه
425 دنبال‌کننده
29 عکس
8 ویدیو
36 فایل
📚دیدگاه رسانه دانایی کانالی برای بیان اندیشه ها و دیدگاه ها ارتباط با مدیر @Admindidgah
مشاهده در ایتا
دانلود
مربوطیت پاسداری 🔸نظریه‌ای پراهمیت و قوی به نام مربوطیت وجود دارد. در این نظریه مطرح شده همه اشیاء در هستی به نحوی با یکدیگر در ارتباطند. مربوطیت کشف ارتباط چیزی با چیز دیگر است. بنابراین اگر چیزی با چیز دیگر ارتباط داشته باشد وجه و نوع ارتباط آن دو چیز به یکدیگر، مربوطیت نام دارند. 🔸اما وجه مربوطیت پاسداران انقلاب اسلامی یا پاسداری و انقلاب اسلامی در چیست؟ به نظر می‌رسد حداقل به سه اعتبار می‌توان بین پاسدار و انقلاب اسلامی ارتباط برقرار کرد. ▫️پاسداشت انقلاب (کشور و نظام) ▫️پاسداشت اسلام (دین و مذهب) ▫️پاسداشت مردم 🔸این سه محور را گرچه نمی‌توان در بادی واقعیت از یکدیگر تفکیک کرد، اما سه وجه مربوطیت پاسداری است که از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون، تنظیم‌گر وظایف و تکالیف پاسداران انقلاب اسلامی بوده است. تجربه چهل و پنج ساله انقلاب اسلامی نشان داده پاسداری بدون فرض این سه وجه مربوطیت، تهی از معنا می‌شود. 🔸پاسداری مربوط به هر کاری نیست، و هر کاری هم شایسته پاسداری نیست. اما همه کارهایی که مستلزم پاسداشت آن سه وجه است به پاسدار مربوط می‌شود. پاسداری تنها یک شغل نیست، کنشی داوطلبانه است در قامت و قالبی سازمان‌یافته به نمایندگی از مردم. 🔸جان و جهان پاسدار، در خدمت پاسداری از انقلاب و دین و مردم است، حتی اگر دیده نشود. پاسدار گزارش نمی‌دهد، تلاش می‌کند و به زبان نمی‌آورد. آخر او پاسداری را نعمت می‌داند و شکرگذار این نعمت است. او شکر این نعمت را تنها با حفظ انقلاب ادا نمی‌کند، او حافظ تداوم انقلاب است. 🔸نکته آخر آنکه پاسدار، برای شکر نعمت پاسداری، در وهله اول و به طور ویژه، سپاسگزار اسلام و انقلاب و مردم است. بدون سپاسگزاری و تکریم این سه وجه، کنش پاسداری نمی‌تواند جان‌بازانه و ایثارگرایانه باشد. 🔸مربوطیت پاسدار به مردم، انقلاب و اسلام با اراده ایمانی ممکن شده است. همین اراده ایمانی منجر به تکریم می‌شود و همان تکریم مایه اعتبار و افتخار و ارزش پاسداران انقلاب اسلامی شده است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🟢 برای در انتخابات چه کنیم؟ 📝حسین مهدیزاده 🔻قبلا هم گفتم که انتخابات برای من فصل حاصلخیز تفکر سیاسی است و به همین دلیل هم گفتگوی از را در این ایام شروع کردم. اما همزمان به علت مشارکت بسیار پایین امروز در ایران، نیاز به سناریوهایی برای افزایش مشارکت هم هستیم؛ اینجا هم پیشنهادی دارم! 🔺تصور من این است که پویش خودش و سناریو اش، غلط است؛ یعنی اثر منفی اش بشتر از اثر مثبت آن است چرا که اساسا گفتگوی مستقیم بر سر رای دادن و ندادن، یکی و یک زیادی مستقیم است، در حالی که همیشه دعوت های غیر مستقیم (به دلایل کاملا انسانی و موجه) قدرت جذب بیشتر و تری دارد! 🔻یک سناریو این است که جریان انقلابی واقعا مشغول انتخاب آدمهای خوب بشود و مردم ببینند که شما با چه جدیتی و در یک طرح جذاب و مربوط به زندگی واقعی همه مردم و برای مسائلی که خود آنها هم دیگر حوصله دنبال کردن آن را ندارند، در حال تلاش برای رای آوردن یک یا چند حرف و ایده و رای نیاوردن تعدادی دیگر هستید و مساله اصلی هم اصلا تعصب بر آدمها نیست، بلکه کارهای مهم و موثر بر زندگی مردم است! 🔻برای این پویش مثلا ایده آقای جبرائیلی و آقای رائفی پور خیلی خوب است و یک وجهه اثباتی به انتخابات می دهد اما ایده در برنامه ١ اسفند به علت اینکه به مسأله شدیداً ملموس و مربوط می شود بسیار موثرتر و جذاب تر خواهد بود. 🔺و شاید اگر در انتخابات امسال 20 تا طرح واقعی و موثر، ممکن و از سوی جریان انقلابی (نه آنهایی که تَکرار و عملی کردن ایده لیبرالهاست اما روتوش انقلابی و جهادی می‌شود) داشتیم، و آنها را درست و واضح کنیم و بعد روند حرکت آن در دولت و مجلس را نقطه گذاری میکردیم و بعد 2 تا نماینده مؤثر و دو تا کار مهم نماینده مخالف با آن را با همین ادبیات، آرام و متین و مستند معرفی می کردیم الان کسی نمی گفت ما به چی رأی بدیم و اگر رأی بدهیم چه می شود؟! خب معلوم بود که به نماینده هایی برای کارهایی مشخص رأی داده اند و میزان پیشرفت واقعی آن، چراغ اصلی امید در زندگی سیاسی مردم می شد. 🔺فضای سیاسی ایران، شده است محل جولان کسانی که رأی مردم را با هیجان صید می کنند و بعد که رأی می آورند، هر کاری بکنند، تعهدی برای آن نزد مردم ندارند که ضایع شوند. این کار به ناامیدی و از میان مردم منتهی شده است. 🔻فایده دیگر این کار این است که جریان دلبسته به انقلاب میتواند به مرور نقاط تمایزش با جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی (که جناح های غیر واقعی اما رسمیت یافته امروز ایران هستند) را واضح تر و واقعی تر کند و از حالت شعاری خارج شود و به سوی استقلال حرکت کند. جبهه های سیاسی فعلی ما با ایده کشور را اداره می کنند و اینگونه است که روابط قبیلگی و لابی های سیاسی تا این حد بر کارشناسی و طراحی غلبه پیدا می کند! جناح های ما خودشان هم واقعا هیچ واضحی ندارند! از سوی دیگر آنقدر کار روزمره روی سرشان ریخته است که هنر کنند از روی دست نسخه های تجویزی توسط غرب یک رونویسی می کنند و کارها را جمع می کنند! به این معنا شاید امروز به طرح مدرنیته غربی دلبستگی هم پیدا کرده باشند و خیلی از آنها نقطه تمایزشان را با غرب استعمارگر و منفعت خواه و نابود کننده ثروت ملت ها گم کرده باشند! با این روش می توان این فضای مبهم در افق سیاسی ایران را به سمت وضوح برد! دولتمردان ما، طرح ندارند و با این کار و در یک مسیر معقول و آرام، یک گام، یک گام به سمت یا همان و محقق کردن آن در موضوعات مختلف پیش خواهند رفت و خودشان هم طعم واقعی سیاست و همراهی مردم را تجربه خواهند کرد و از سیاست ورزی مبهم و شعاری فاصله خواهند گرفت! ⭕️ قویاً پیشنهاد میکنم 45 دقیقه اول این جلسه را نگاه کنید. واقعا یک جلسه سرزنده و جذاب است و آن را به دوستان انقلابی تان توصیه کنید. برای آنها اهمیت این رفتار را قصه وار شرح دهید. بدانید که هر کسی با نگاه کردن یک گزارش کارشناسی، متوجه فایده و سناریو آن نمی شود، شمایی که متوجه کار می شوید، برای بقیه ماجرا را شرح دهید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
❇️ پایان نوستالژی‌ها «این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست است 📝 بخش 1️⃣ از 3️⃣ ⏪در این نوشته در صدد هستم تبیینی از سردیِ فضای سیاسی کشور ارایه نمایم و از «این سَردی» استقبال کنم. این سَردی که امیدوارم ریشه‌های آن را بیابیم و از آن عبور کنیم، حادثه‌ای مهم در تجربه‌ی تاریخی انقلاب اسلامی و لحظه‌ای مهم برای بازیابی سیاست در جمهوری اسلامی ایران است. ⏪طی یک دهه اخیر، روایت غلطی از سال‌های پس از فتنه‌ی 88 در محافل فکری کشور مطرح شده و بخشی از نیروهای انقلابی از آن استقبال کرده‌اند. در این روایت ـ که منشا آن اصحاب علوم اجتماعی انتقادی بوده‌اند ـ تحوّلات کشور در دهه‌ی نود شمسی را «روند سیاست‌زدایی» دانسته‌اند. باورمندان به این روایت، معتقدند که فعال شدن گسل‌های سیاسی و اجتماعی بعد از سال 88، نظام و به ویژه نیروهای امنیتی را به این تصمیم رسانده که برای کاستن از تنش سیاسی و مهار آن، باید با کند کردن تیغ نزاع‌های سیاسی، محلّ نزاع را به نقطه‌های دیگری منتقل کرد؛ از این رو، برجسته شدن شعارهای اقتصادی، شکل‌گیری گفتمان «حل مسئله» و حکمرانی و تاسیس اندیشکده‌های متعدّد، ظهور پدیده‌ی استارتاپ و سایر مظاهر فرهنگی و اقتصادی نئولیبرال، همگی دعوت‌هایی هستند برای تهی کردن فضای کشور از نزاع سیاسی جدّی. در این میان، تطبیق ناشیانه‌ی دوگانه «سیاست ـ اداره» بر فضای کشور ـ برگرفته از مباحث ویلسون، بنیان‌گذار رشته مدیریت دولتی ـ هم چاشنی این روایت نارسا شد؛ با این توضیح که گفتار حاکم بر جمهوری اسلامی از «سیاست» به سوی «اداره» سوق یافته و تاکید بر امر اداره و تنظیم‌گری، «امر سیاسی» را به حجاب برده است. علی‌القاعده بر مبنای چنین روایتی، می‌بایست «احیای امر سیاسی» را از طریق «تضادّ سیاسی حادّ» و «گفتار انتقادی تند و تیز» در تقابل با اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران دنبال کرد. ⏪گفت‌وگو درباره مفروضات غلط چنین روایتی مجال دیگری می‌طلبد؛ این‌که «تفکیک سیاست از اداره» در جمهوری اسلامی، تا چه اندازه بهره‌ای از واقعیت دارد، این‌که گفتمان اقتصاد مقاومتی و طرح مسئله‌ی «تولید» نه یک گفتار غیرسیاسی که اتّفاقاً معطوف به تغییر اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی است، این‌که مناسبات فرهنگ و اقتصاد و سیاست در جمهوری اسلامی چقدر با مناسبات صنعت فرهنگ و اقتصاد سرمایه‌داری هم‌خوان است، این‌که مشی جمهوری‌ اسلامی در مواجهه با مظاهر سرمایه‌داری جهانی(مانند استارتاپ و ...)، برخلاف مبارزات چپ متعارف، از مجرای تقابل سیاسی دنبال نمی‌شود، این‌که «نظام» دقیقاً کجای ساختار سیاسی کشور است که این‌قدر هوشمندانه و سازوار فرآیند زدودن سیاست را پیش می‌برد، و از همه مهم‌تر، این‌که «امر سیاسی» را نمی‌توان با گفتار انتقادی به امور الصاق کرد و در جهان مصرف‌زده‌ی کنونی، راه دشوار بنای سیاست به این سادگی‌ها نیست. سخنی که در این نوشته در صدد طرح آن هستم، روایتی دیگر از ماجرای سیاست در جمهوری اسلامی است که طی دهه‌ی نود پیش آمد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
❇️پایان نوستالژی‌ها «این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست است بخش 2️⃣ از 3️⃣ ⏪بر این باورم که با وقوع فتنه‌ی 88، یک دوره‌ای از سیاست در جمهوری اسلامی به پایان رسید؛ دوره‌ای که با محوریت شخصیت اکبر هاشمی رفسنجانی و بعد از سال‌های دفاع مقدّس تکوین یافته بود. سیاست امر غریزی و طبیعی نیست که همه‌جا و همیشه حاضر باشد؛ سیاست همچون «زمین» است، زمینی که در آن ایده‌ها و الگوهای اداره و کنشگری‌های سیاسی می‌رویند. زمینِ سیاست رسمیِ جمهوری اسلامی بعد از سال‌های دفاع مقدّس(و بهتر است بگوییم، در سال‌های پایانی جنگ، در مجلس دوّم شورای اسلامی)، با محوریت اکبر هاشمی رفسنجانی شکل گرفته بود. سال 1388، پایان راهِ آن سیاست بود و از آن روز تا امروز، زمان کِش آمده و انگار ما در برزخ بی‌سیاستی به سر می‌بریم. نه به این خاطر که گروهی در جمهوری اسلامی تصمیمی مبنی بر سیاست‌زدایی اتّخاذ کرده باشند؛ مگر سیاست امری دادنی و زدودنی است؟ سیاست، «بی‌زمین» شده و نیروهای سیاسی اصرار دارند همان رفتار و منش سیاسی سابق و همان قواعد کنش‌گری سیاسی را پی بگیرند، در حالی که آن راه، دیگر زمینی ندارد و مسدود شده است. ⏪سردیِ فضای سیاسی کشور، برخلافِ درک متعارف، به علّتِ فقدان رقابت نیست. کسانی که فکر می‌کنند انتخابات اگر طرفینِ جدّی‌تری داشت، عرصه‌ی بانشاط‌تری بود، سخت در اشتباه‌اند. تندترین و رادیکال‌ترین ادّعاها طی دهه‌ی نود از سوی تمامی جریان‌ها ابراز شده و هیچ جریانی نمی‌تواند ادّعا کند که حرف نزده‌ای دارد. همه، ناگفته‌ها را به زبان آوردند و پس از هیجان مقطعی، به حاشیه رانده شدند. در زمینِ سیاستی که به آن اشاره شد، به ویژه این اواخر، ما با درک مبتذلی از «مشارکت» رو به رو بوده‌ایم که بر گونه‌ای از «رقابت» تاکید داشته که «تهی از مسئولیت» بوده است و این مسئولیت‌ناپذیری امری دوسویه در کارگزاران سیاسی جمهوری اسلامی و مردم بود. نه مردم پای رای خود می‌ایستند و «اراده ملّی» به معنای حقیقی آن واقع می‌شود، نه کارگزار سیاسی خود را متعهّد به عهدی می‌داند که با آرای عمومی بر سر آن میثاقی شکل گرفته باشد. ⏪من سردیِ فضای سیاسی کشور را که پایانِ یافتن راه آن سیاست نشان می‌دهد، نشانه‌ی خوبی می‌دانم و به فال نیک می‌گیرم. الان «لحظه‌ی تولّد سیاست» با معنا و زمینِ جدید آن است. بر این باورم که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، از ابتدای دوران رهبری، در قالب طرح پیچیده‌ای، در متن ساختار رسمی و به موازات آن، در صدد درانداختن طرح دیگری از سیاست بوده است. جلوه‌هایی از این سیاست جدید در نیمه دهه‌ی هشتاد ظهور یافت، اما احمدی‌نژاد و ما نیروهای انقلابی کوچک‌تر از آن بوده‌ایم که در چنین وزانی خود را بیابیم. این طرح نو از سیاست، زیرِ پوست تحوّلات ساختار رسمی، پیش آمده و اعلام «گام دوّم» نشان از ظرفیت ظهور آن بوده است، امّا هنوز در سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران مستقر نشده است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
❇️ پایان نوستالژی‌ها «این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست است بخش 3️⃣ از 3️⃣ ⏪بعد از وفات آقای هاشمی رفسنجانی و به ویژه بعد از صدور بیانیه گام دوم، موجی از تغییرات سیاسی با شتاب بسیار زیاد ـ در مقایسه با سه دهه قبل ـ در کشور شکل یافته است. از نقدهای جزیی اگر صرف نظر کنیم و نگاه روندی به سیاست رسمی جمهوری اسلامی داشته باشیم، به این نتیجه خواهیم رسید که سیاست در حال پوست‌اندازی است. آن مانع ذهنی که اجازه نمی‌دهد نخبگان و نیروهای انقلابی در لحظه پوست‌اندازی سیاست، وارد میدان شوند و زبان باز کنند و راه خود را پیدا کنند، نوستالژی‌های سیاسی دهه هشتاد است. انگار همه به آن نوستالژی‌ها دلخوش کرده‌اند و آینده خود را در آن گذشته می‌یابند؛ در حالی که منطق سیاست در کشور در حال دگرگونی است. کاش ندای بی‌صدای این تغییر آرام گوش بسپاریم و به استقبال آن برویم. ⏪درجازدن حزب‌الله و نیروهای انقلابی به این خاطر است که اصرار دارند در همان زمین سابق سیاست‌ورزی کنند و قصد دل‌کندن از مفروضات آن سیاست را ندارند. راه آن سیاست برای همیشه به سر آمده و تمنّای «احیایِ امر سیاسی» در آن زمین، مسیر بیهوده و عبثی بوده که در دهه نود و تا امروز پی گرفته‌ایم. ما نیروهای انقلابی از دهه هفتاد شمسی عادت کرده‌ایم جمهوری اسلامی را دیگری خودمان بدانیم و مرز و فاصله خود با سیاست رسمی را حفظ کنیم؛ حتّی آنهایمان که در مسئولیت‌های ساختار رسمی جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند، سعی می‌کنند در همراهی با مُد روز، روایتی منتقدانه از صحنه سیاست رسمی ارایه نمایند که انقلابی بودن خود را احراز نمایند. این روحیه، این فاصله‌گذاری و این شکاف در زیستن با وجه رسمی جمهوری اسلامی، ادراک روند سیاست رسمی را از منسد کرده است. ⏪تذکّر و هشدار رهبر بزرگوار انقلاب درباره کوتاهی خواص و نخبگان انقلابی در «شتابدهندگی» را جدّی بگیریم. به خاطر بیاوریم که این تذکّر و هشدار یک‌بار در نیمه دهه‌ی هفتاد شمسی مطرح شده بود و از خود بپرسیم که چه تفاوتی میان آن تذکّر دهه هفتاد و تذکّر امروز وجود دارد. بر این باورم که تذکّر دهه‌ی هفتاد «نگرانی از ندیدن تهدید» بود و تذکّر این روزها «نگرانی از ندیدن فرصت و ظرفیت» است. امروز فرصت استثنایی برای بازخوانی، بازیابی و بنا کردن مجدّد سیاست در کشور پدید آمده و اگر از نوستالژی‌های سیاسی دهه‌ی هشتادی عبور کنیم، راه باز است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💢اتفاقی مبارک در سپهر سیاست ایران💢 🔹 بازی لیست‌بندی بعد از چندین دهه، امروز به نقطه پایان خود رسیده و دو قطبیِ کاذبِ اصولگرایان و اصلاح طلبان امروز تا حد زیادی از حیز انتفاع ساقط شده است. 🔹همین امر موجب شده جریانهای متعدد و متنوعِ نوظهوری، به نحوی مستقل اقدام به ارائه لیست‌های ائتلافی خود نمایند و عملاً قُرُق دو قطب اصولگرایی و اصلاح طلبی را نقض کنند. 🔹در این میان برخی بر مردمی و شفاف بودن فرآیند رسیدن به کاندیداهای اصلح خود تاکید نموده و تلاش کرده‌اند با دخیل کردن افراد متخصص و سرشناس شهرها، بر وجه مردمی و کارشناسی بودن فرآیند خود صحه بگذارند، ولی به نظرم این شیوه راه به جایی نخواهد و برد و دیر یا زود یا "دچار همان آفت تصمیمات پشت پرده‌ای اصولگرایان و اصلاح طلبها خواهد شد" و یا "لااقل بدان متهم خواهد شد". 🔹اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲، شاهد الگوی دیگری از سیاست‌ورزی نیز هستیم که به جای اینکه بر صحت و سلامت فرآیند افراد برگزیده در لیست خود تأکید کند، بر که مورد حمایت اوست تأکید دارد و شفاف و بدون لکنت، محتوای سیاستی را به میان گذاشته که مدعی است می‌خواهد آن را از فردای انتخاب شدن دنبال کند. نمونه بارز این کار را می‌توان در حمایت‌ تعدادی از مؤسسات و افراد سرشناس در شهرهایی چون تهران و قم مشاهده کرد که پای طرحها و ایده‌هایی مانند «طب سنتی»، «پولطلا»، «معماری اسلامی و خانه های ویلایی»، «بانکداری اسلامی»، « نفی احتکار منابع طبیعی»، «کاشت درختان مثمر» و ... ایستاده‌اند. 🔹هرچند بسیاری از این ایده‌ها به نظر حقیر اولیه و ناپخته برای اجرا در سطح کشورند، ولی فرود آمدن سیاست در طرحهای اداره امور زندگی مردم امر بسیار مبارکی است که باید پیگیری شود. اساسا دوگانه توسعه مدرن و پیشرفت اسلامی ایرانی در چنین آوردگاهی قابليت صورت‌بندی و مرزبندی پیدا می‌کند و سیاست به ناچار می بایست موضع خود را در نحوه‌ی اداره و تمشیت مسئله‌های واقعی مردم در دوراهی توسعه و پیشرفت مشخص کند. 🔹این اقدام را باید به فال نیک گرفت و برای بارورسازی و آفت زدایی از آن به عنوان یکی از مهمترین راههای ارتقای امر سیاسی در کشور به آن همت گمارد... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💢به ایده ائتلاف "انسجام" چه نقدی دارم؟💢 🔹اینکه میزان مشارکت مردم در انتخابات از سال 98 به بعد دچار افت معناداری شده است، به نظرم جای شک و شبهه ندارد. 🔹ریشه این مشکل هم نه صرفاً در شیوه رد صلاحیتهاست که اصلاح‌طلب‌ها بخواهند از پشم آن کلاهی برای خود دست و پا کنند و نه صرفاً در مشکلات معیشتی است که اصولگرایان بخواهند گردن این و آن بیندازند. 🔹مشکل اصلی همانطور که قبلاً گفته‌ام در است. نمایندگی مجلس، منصب وکالت و نمایندگی از مردم است و اینکه در مردم‌سالاری دینی باید نماینده از مردم باشد و با مردم باشد و در مردم باشد، از آنروست که مسئله‌ها را بفهمد و به دیگرانی بفهماند و پیچیدگی‌ها و هزینه‌ فایده‌ها را هم برای مردم کند. 🔹ولی چه می‌توان کرد که منصب سیاسی نمایندگی مجلس، خواه ناخواه موقعیت برخورداری از ارتباطات فراتر از دائره موکلین و قرار گرفتن در مناسبات سیاسی و اقتصادی گسترده است. همین جاست که محیط نماینده به تدریج از محیط موکلین جدا می‌شود و در مناسبات قدرت و ثروتی قرار می‌گیرد که در بهترین وضعیت در کنار نمایندگی مردم، نمایندگی امور دیگر هم بر او بار می شود! 🔹راهکاری که برای رفع این در پیش گرفته است، برون رفتن از «رویه‌های عادی» و «خلق مشارکت واقعی در ذیل تصویری روشن از آینده» از طریق «ایجاد پیمان سیاسی جدید حول شکستن انحصار محافل کنونی قدرت» است. خب سوال اساسی این است که «تصویر روشنی که می‌فرمایید کجاست؟» و بر فرض هم که این تصویر هم ترسیم شده است؛ «با چه راهبردهای عملیاتی می‌خواهید این تصویر آینده را محقق کنید؟» این پرسش دوم از پرسش اول هم مهمتر است، چرا که اتفاقاً در مقام پیگیری این راهبردهای عملیاتی است که تزاحمها رخ می نماید و تعارض منافع آشکار می شود؛ دقیقاً در چنین موقعیتی است که مصلحت‌سنجی‌ها و سبک سنگین کردن‌ها باب توجیه همه چیز را می گشاید و هر کوتاه آمدنی را برچسب نرمش قهرمانه می‌زند! 🔹از اینرو به طور مشخص اشکالم به ائتلاف انسجام و هر مجموعه دیگری مانند مجمع هم‌افزایی جوانان قم و امثالهم این است که از طریق طرح پیمان جدید سیاسی و یا با طراحی فرآیندهای شناسایی کاندیداها با شاخصهایی مانند ولایی بودن و مدیر بودن و انقلابی بودن و صادق بودن و ... نمی توان جلوی نانمایندگی سیاسی را گرفت. نانمایندگی سیاسی، راه مهارش مشخص شدن محتوای سیاست در دوگانه توسعه و پیشرفت در مسئله های اساسی مردم است، وگرنه ممکن است خروجی ارزیابی‌ها بزرگواری مانند حاج آقای ذوالنوری بشود که با آن همه سوابق درخشان، کمر یکی از پیشروترین طرحهای تحولی و تمدنی ایران یعنی طرح احیاء ساخت خانه‌های ویلایی را قربة الی الله بشکند و بکند آنچه را نباید بکند .... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
رای دادیم چی شد؟ : مهم‌ترین شبهه این روزهای مرددین برای رأی ندادن، این گزاره است که معمولا به زبان‌های مختلف بیان می‌شود. مثلا رأی دادیم تورم چی شد؟ یا مگه رأی دادیم مسکن درست شد؟ یا اگر رأی‌دادن فایده داشت اینقدر بیکاری نبود یا خودرو چنان نبود و غیره. اما واقعا رأی دادیم چی شد؟ 2پاسخ در این رابطه وجود دارد و لازم است توأمان به هردو توجه کرد.اولا فارغ از اینکه با رأی‌دادن چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود، خود رأی‌دادن موضوعیت دارد نه صرفا طریقیت. صندوق رأی قدرت‌ساز است. قدرت مهم‌ترین رکن یک جامعه است برای اینکه به هرجایی بخواهد برسد. حضور مردم اراده جامعه و حاکمیت را تقویت می‌کند. همین قدرت است که امنیت‌ساز است. همین قدرت است که موجب انسجام اجتماعی و جلوگیری از فروپاشی می‌شود. همین قدرت است که مسیر پیشرفت را تعیین می‌کند. اراده صالح‌ترین مسئول در بالاترین سطح کارآمدی، بدون پشتوانه و اقبال و مشارکت مردم محکوم به شکست است.اما واقعیت این است که فارغ از این موضوع، رأی دادیم و تغییر هم ایجاد شد.رأی‌دادیم تورم 60درصدی دولت قبل در کمتر از یک‌سال به 45درصد رسید؛ تورمی که همه اقتصاددانان و حتی مسئولان دولت قبلی پیش‌بینی می‌کردند سه‌رقمی می‌شود.رأی‌دادیم نرخ بیکاری از 5/11درصد به 5/7درصد رسید و رکورد کاهش نرخ بیکاری پس از انقلاب شکسته شد.رأی‌دادیم و قدم‌های بلند برای شفافیت قوا برداشته شد. قانون سوت‌زنی برای مبارزه با فساد تصویب شد و به جای اینکه مسئولان دولتی خط‌قرمز مبارزه با فساد باشند، گشت ارشاد مدیران راه‌افتاد و 60مدیر متخلف، بیکار و 20مدیر به دادگاه معرفی شدند.رأی‌دادیم و نرخ رشد اقتصادی از منفی‌بودن خارج شد و به 4درصد بدون احتساب نفت و 7درصد با احتساب نفت رسید. رأی‌دادیم و مالیات تولید از 26درصد به 15درصد کاهش یافت و همزمان مالیات خانه‌های خالی و مالیات بر سوداگری و سفته‌بازی و مالیات بر درآمد سلبریتی‌ها و هنرمندان و غیره برقرار شد.رأی‌دادیم و رشد 10برابری قیمت مسکن در چند سال آخر دولت قبل، با ساخت یک میلیون مسکن در سال، متوقف و در برخی نقاط کاهشی شد.رأی‌دادیم و رشد تولید خودرو افزایش یافت و به یک‌میلیون‌و300هزار دستگاه در سال رسید و با واردات خودروی مصرفی، انحصار خودروی داخلی شکسته و درنهایت جلوی رشد افسارگسیخته قیمت‌ها گرفته شد.رأی‌دادیم و تسهیلات مسکن5/3 برابر و حقوق سربازان 12برابر و یارانه 9برابر شد.رأی‌دادیم و 5دهک اول بیمه کامل شدند و 3دهک بیمه رایگان شدند و هزینه درمان بیماران صعب‌العلاج صفر شد.اینها همه ثمره رأی‌دادن است. امروز وظیفه همه ما این است که برای دیگران هم توضیح دهیم که رأی دادیم و شد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
تقوای سیاسی حلقه فراموش شده انتخابات: اخلاق و تقوای سیاسی از مهم‌ترین اصول اساسی در اسلام است. درواقع در اسلام نمی‌توان اخلاق و تقوا را از دین جدا فرض کرد. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در مکتب اسلام سیاست برای کسب قدرت نیست، بلکه وسیله‌ای برای احقاق حق و گسترش دادگری و از بین بردن ظلم و فساد وخدمت به مردم و آشنا ساختن آن‌ها با فضائل و کمالات انسانی است. پس سیاستمدار اسلامی می‌تواند با حفظ تقوی و فضائل انسانی در امور سیاسی مداخله کند و یقیناً در آن صورت، تقوی و پاکی‌اش بیشتر ارزش پیدا می‌کند. به همین دلیل می‌توان گفت تقوای سیاسی اصلی انکارناپذیر در تعالیم دینی است و جامعه ما مکلف به رعایت این اصل است. تقوا به معنای خویشتن‌داری و پرهیزکاری است که به صورت گسترده در فرهنگ اسلامی ما تبلور پیدا کرده است. در آیات نورانی قرآن کریم سفارش فراوانی به تقوا شده و در سنت وسیره پیشوایان الهی تقوا در رأس تمام امور قرار گرفته است. در جمهوری اسلامی که منبعث از آموزه‌های دینی است، انتخابات مهم‌ترین سرفصلی است که اخلاق و تقوا باید سلسله جنبان آن باشد. بنابراین، انتخابات به عنوان یکی از سرفصل‌های مهم تاریخ انقلاب اسلامی، بیش از هر مورد دیگر در این زمان حساس، به رعایت تقوای سیاسی نیازمند است. در جای جای کلام نورانی حضرت امام (ره) و در همه صحنه‌های انقلاب، مسئولان و مردم به تقوا دعوت شده‌اند. به اعتقاد امام، تحکیم مبانی تقوا در جامعه موجب کاهش حب دنیا و کنترل نفسیات در جامعه می‌شود. با توجه به این تأکیدات مهم، این روز‌ها که کمتر از دو هفته به روز سرنوشت ساز انتخابات یعنی ۱۱ اسفند نزدیک می‌شویم شاهد رفتار‌هایی از سوی برخی کاندیدا‌های جریان‌های سیاسی و سمپات‌های آن‌ها هستیم که با مبانی دینی در رعایت اخلاق و تقوای سیاسی منافات دارد. انتشار برخی افشاگری‌ها که اساساً یا وجود خارجی نداشته یا اگر هم وجود داشته، حداقل انتشار آن‌ها در این روز‌های منتهی به برگزاری انتخابات بیش از آنکه کمک کننده برای شناخت مردم نسبت به کاندیدا‌ها باشد، ضربه به اصل انتخابات و خدای نکرده دلسرد کردن مردم از حضور پای صندوق‌های رأی است که یقیناً با اصل رعایت تقوا منافات دارد. اخلاق محوری و رعایت تقوای سیاسی همواره یکی از شاخصه‌های مهم مورد تأکید مقام معظم رهبری در انتخابات است. تحقق «سلامت رقابت‌های انتخاباتی» در گرو رعایت اخلاق در میدان رقابت‌هاست. توجه به مسائلی از قبیل پرهیز از دروغ، تهمت و افترا، تخریب، سیاه‌نمایی، بزرگنمایی مشکلات، اسراف، هزینه‌کردن‌های غیرشرعی، دادن وعده‌های غیرواقعی و خرید رأی از دغدغه‌هایی است که توجه به آن می‌تواند متضمن سلامت رقابت انتخابات باشد. این اصول در سطوح مختلف و اکنون که نامزد‌های انتخاباتی و هواداران آن‌ها در موقعیت رقابت انتخاباتی قرار دارند و ارائه اخبار منفی در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی ذهنیت مردم را مشوش می‌کند، خلاف تقوا و اخلاق انتخاباتی است. نمونه آن را این روز‌ها در رفتار یک طیف سیاسی نسبت به نامزدی که احتمال سرلیستی آن در بزرگ‌ترین جریان سیاسی انقلابی وجود دارد شاهد هستیم. بنابراین، این سؤال مطرح است جماعتی که فرد مذکور را عامل و مانع تصویب «قانون شفافیت» در مجلس می‌دانستند چرا در روزی که مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب این قانون در مجمع را اعلام کرد، اقدام به انتشار کلیپی از روند پرونده فرزند او برای اقامت در کانادا آن هم در حد گسترده اقدام می‌کنند و دست به تخریب این چهره سیاسی می‌زنند. ممکن است ما نقد‌هایی به این شخصیت انقلابی در مجلس هم داشته باشیم ولی چرا باید با وجود راکد ماندن این قانون در مجمع تشخیص، این شخصیت پاسخگو باشد؟ آنچه مسلّم است این است که در ارائه نظرات و مصاحبه در رسانه ها، یادداشت‌های مطبوعاتی و بیان مطالب نزد طرفداران و هواداران، این تقوا و اخلاق انتخاباتی است که باید مبنای رفتار باشد و هیچ گاه نباید از دایره انصاف خارج شد. رهبر معظم انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات در ۳۰ دی ۱۳۹۴ در همین زمینه می‌فرمایند: «نامزد‌های انتخاباتی به یکدیگر اهانت نکنند؛ خب، جنابعالی نامزد هستید، معتقدید که آدم صالحی هستید، آدم برجسته‌ای هستید؛ بسیار خوب، از خودتان هرچه می‌خواهید تعریف کنید، بکنید، اما به رقیبتان اهانت نکنید، به رقیبتان تهمت نزنید، از رقیبتان غیبت هم نکنید؛ تهمت و افترا یعنی نسبتی بدهید که واقعیت نداردو... بنابراین، این هم یک وظیفه است و یک معیار است برای سلامت انتخابات». ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
تقوای سیاسی حلقه فراموش شده انتخابات: سؤال اینجاست کجای این رفتار‌ها با منش و اخلاق اسلامی و تقوای سیاسی و دینی ما سازگاری دارد. چرا نسبت به یکدیگر تا این میزان متصلبانه و بی­‌منطق رفتار می‌کنیم. اگر افراد و جریانات سیاسی و همه آن‌هایی که می‌خواهند در این شرایط حساس کمک کار این انقلاب باشند و در ۱۱ اسفند انتخابات پر شوری را رقم بزنند و چشم طمع دشمن را کور و نقشه‌های او را نقش بر آب کنند، حتماً باید رعایت تقوا را در گفتار و رفتار خود داشته باشند و از اخلاق غیر خداپسندانه و مذموم که سم مهلک برای کشور، انقلاب و نظام اسلامی ­است، پرهیز کنند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
⛔️دروغ 60 درصدی 📛ضدانقلاب بعد از حماسه جمعه در تقلاست و می گوید:"اینکه 41 درصد شرکت کردند، پس 59 درصد مقابل نظام اند." این ادعای مشحون از بلاهت نیاز به توضیح ندارد. اما چون برخی در داخل دانسته یا نادانسته آنرا تکرار می کنند مختصری توضیح می دهیم. 1⃣یکم. با چی مقایسه می کنید؟ معیار مقایسه نرخ مشارکت با متوسط مشارکت است؛ نه عدد 100. متوسط نرخ مشارکت در مجلس طی یازده دوره گذشته57 درصد است. جهت اطلاع متوسط نرخ مشارکت در اتحادیه اروپا 50 درصد و در آمریکا زیر 50 درصد است. تفاوت نرخ مشارکت در انتخابات ها نیز به شرایط سیاسی اجتماعی وقت مرتبط است و اساسا از عدم مشارکت هیچ وقت درصد مخالفان نظام در نمی آید. 🔻خاطرتان هست نرخ مشارکت رفراندوم اول انقلاب چقدر بود؟ 96 درصد. اما چند ماه بعد مشارکت در انتخابات مجلس به 52 درصد رسید. این یعنی مردم چند ماهه از انقلاب برگشتند؟ مضحک نیست؟ سال 76 مشارکت ریاست جمهوری 80 درصد بود. چند ماه بعد مشارکت مجلس به 67 درصد رسید. باید چی می گفتیم؟ 2⃣دوم. هرکس رای نداد ضدانقلاب است؟ 🔻و اما کسانی که رای نمی دهند چند دسته اند: 🔸الف. بخشی به هر دلیل ناتوان از حضورند. 🔸ب. بخشی آرای معترض امااصلاح گرند. آرائی که نظام را قبول دارند اما به خطا معتقدند قهر بیشتر از رای جواب می دهد. 👈تا اینجا این دودسته که مخالف نظام نیستند. هستند؟ 🔸ج. دسته سوم آرای هیجانی اند. آرائی که سرشان به کار خودشان است و عمدتا در شرایط دوقطبی ترغیب به رای می شوند. تخمین این افراد چقدر است؟ 🔻یک مثال برای اینکه متوجه شویم از چه جماعتی حرف می زنیم: بالاترین نرخ مشارکت در سال 88 و برای انتخابات دوقطبی احمدی نژاد- موسوی است؛ با نرخ مشارکت 85 درصد. فاصله این عدد با نرخ 66 درصدی متوسط مشارکت ریاست جمهوری، سهم آرائی است که در شرایط دوقطبی زنده می شوند؛ 22 درصد. 👈آرائی که در شرایط هیجانی زنده می شود ضدانقلاب است؟ 🔸د. دسته دیگر آرای مردد است که ممکن است با آرای هیجانی در دوقطبی ها هم پوشانی داشته باشد و به هر دلیل به جمع بندی نمی رسد که در انتخابات شرکت کند. این آرا در انتخابات اخیر حدود 29 درصد است. این عدد از کجا آمده است؟ نزدیک ترین پیش بینی مشارکت به واقعیت، مربوط به نظرسنجی ایسپا است. ایسپا مشارکت را 41 درصد پیش بینی کرد. حالا؛ همین نظرسنجی نرخ مرددین را 29 درصد برآورد کرد. این نرخ را نظرسنجی صداووسیما 28 درصد اعلام کرده بود. 👈آیا مردد یعنی ضدانقلاب؟ چنین ادعایی از سر حماقت نیست؟ 🔸ه. بله. بخشی از آرا نیز البته برای مخالفان نظام است که با دسته بندی بالا وزن شان روشن است که در اقلیت است. 3⃣سوم. و اما چرا رای غائب؟ آرای معترض و مردد چطور شکل گرفته است؟ 🔹اینجاست که باید به جنگ ترکیبی تمام عیار دشمن طی ماه های گذشته اشاره کرد. هم جنگ اقتصادی و هم جنگ رسانه ای. با جنگ اقتصادی تلاش کردند روز به روز سفره مردم کوچکتر شود. چه کسی است که نداند تورم امروز رابطه مستقیم با تحریم نفتی دارد؟ با جنگ رسانه ای نیز تمام تلاش خود را برای تبلیغ انسداد سیاسی در ایران بکار بستند. اینکه کشور را سیاهی و فلاکت و فساد گرفته است و طبیعتا هیچ امیدی به آینده نیست. این ماجرا وقتی جالبتر می شود که توجه کنیم همین رسانه ها نرخ مشارکت در انتخابات را زیر 20 درصد تخمین می زدند تا جائی که رسانه معتبر گاردین باور کرد و نرخ مشارکت را حداکثر 27 درصد پیشبینی کرد. 🔹و اما لازم است در کنار این جنگ ترکیبی به عنوان مسبب اصلی به دو دلیل داخلی نیز اشاره کرد. اول اینکه خدمات دولت و مجلس با همه تلاش هائی که داشتند هنوز به صورت محسوس سر زندگی مردم احساس نشده است و این سوال مطرح می شود که رای های قبلی ما چه اثری داشت که اینبار مجدد رای دهیم. و اما دلیل دوم اینست که برخی بداخلاقی ها در رقابت های ایام انتخابات باعث شد که اساسا مردم از هردو گروه تنفر پیدا کنند. تهمت زدن ها و بی آبرو کردن ها و دروغ گفتن ها و مجادلات پیاپی بسیار مشارکت سوز است. ✅با این توضیح علیرغم اینکه حتی کاهش یک رای برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد اما باید توجه داشت که با این شرایط، آرای 41 درصدی آرای غیرتمند و پرقدرت محسوب می شود و دژ مستحکم انقلاب اسلامی را شکل می دهند و می تواند در آینده موتور محرکه و شتابدهنده رشد مشارکت در کشور باشند. خلاصه اگر ترکیب غائبین روشن شود، حماسه 25 میلیونی نیز به روشنائی خورشید خواهد بود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔻دست ناپیدای تقدیر ۱. قالیباف، جوهره‌ی شخصیتی عمل‌گرا دارد و اطرافیانش نیز او را در این جهت، بیشتر و بیشتر، تهییج می‌کنند. از جمله درباره‌ی مدیریت فضای مجازی، او نشان داد که اهل حقیقت و سیاست‌ورزی مؤمنانه نیست. مگر رهبری در اول مجلس نگفتند که برای مدیریت فضای مجازی، در کوتاه‌مدت فکر کنید؟! مگر مرکز پژوهش‌های مجلس، طرح ننوشت؟! مگر این طرح در کمیسیون بحث نشد؟! مگر خود قالیباف آن را تأیید نکرد؟! ۲. آری، اندکی که گذشت، اصلاح‌طلبان علیه طرح، جوسازی کردند و نظرسنجی‌ها از مخالفت مردم با طرح حکایت داشت. قالیباف به رئیس جدید مرکز پژوهش‌ها دستور داد طرح را به گونه‌ای نقد کنند که اعتبارش ساقط شود. بابک نگاهداری هم فوری دست به کار شد و اطاعت کرد. چندی بعد، قالیباف اعلام کرد که اصلا اول باید شورای عالی فضای مجازی، مبانی را تعریف کند و سپس خودش هم طرح بدهد! ۳. رهبری در اولین دیدار، به مجلس تذکر داد که دچار تعارض منافع نشوند و عوام‌زدگی با مردم‌گرایی، تفاوت دارد و مصالح ملی را بر منافع خودشان ترجیح بدهند. تعارض منافع از این واضح‌تر که طرح کارشناسی را به بهانه نظرسنجی، کنار گذاشتند و به توصیه رهبری عمل نکردند؟! انگیزه در اینجا مشخص نیست؟! مگر رهبری به طور مستقیم، تکلیف نکردند؟! چرا شانه خالی کردند؟! رهبری، مجلس را مخاطب قرار داد یا شورای عالی مجازی را؟! چرا قالیباف، ابتدا موافق بود و پس از اطلاع از نظرسنجی، ناگهان چرخش پیدا کرد؟! جز این است که نگران ازدست‌دادن بدنه‌ی اجتماعی‌اش بوده؟! نیاز به نیت‌خوانی نیست؛ چون این چرخش، به شدت رسوا و بدتعبیر است. رفتار او چه معنای دیگری دارد؟! اگر طرح، ضعیف بود می‌توانست طرح جدید بنویسند، اما ننوشتند؛ چون احساس کردند که اصرار بر مدیریت فضای مجازی برای حیات سیاسی‌شان، هزینه‌ساز است. ۴. در پاییز ۱۴۰۱ نیز اغتشاش شکل گرفت که قطعاً، مبتنی بر فضای مجازی رها بود. دویست نفر جان باختند در اثر القائات فضای مجازی. همه‌ی بازداشت‌شدگان تصریح می‌کردند که در سایه‌ی هیجانات فضای مجازی، عنان از کف داده و از خود، بی‌خود شده‌اند. اگر قالیباف در آن لحظه‌ی تاریخی به وظیفه‌اش عمل می‌کرد، شاید اغتشاش هم رخ نمی‌داد یا دست‌کم، دویست نفر جان خود را از دست نمی‌دادند. اکنون نیز تلفات می‌دهیم، اما خاموش و ناپیدا. و البته گاه هم آشکار، چنان‌که کشف حجاب، برخاسته از سبک زندگی رایج در زیست‌جهان اینستاگرامی است که اینک در خیابان، تجلی یافته است. ۵. دو سال است که در انتظار خروجی هستیم اما خبری نیست! هیچ طرحی برای مدیریت فضای مجازی در کار نیست. رهبری هم گاه‌وبیگاه گلایه می‌کنند، اما حاصلی ندارد چون عزم و اراده‌ای در میان نیست. صد وعده دادند و یکی را عمل نکردند.‌ شبکه‌های اجتماعی غربی، به جان دیانت و اخلاق افتاده‌اند و اغتشاش خیابانی و گسست هویتی و تضاد سیاسی می‌آفرینند و ما همچنان نظاره‌گر هستیم. و پس از این‌همه تنش و تلاطم برآمده از ولنگاری، تازه شورای عالی فضای مجازی به پوسته‌سازی رسیده است که حاصلش، بازتولید خفت‌بار سلطه‌ی غرب بر ذهنیت جامعه‌‌ی ماست. درس نامقاومت به مردم می‌دهند و چوب حراج به هویت ملی می‌زنند. ۶. قالیباف خود را از شرّ مدیریت فضای مجازی، آسوده کرد تا مبادا بدنه‌ی اجتماعی‌اش تضعیف شود و کرسی قدرت را از دست بدهد، اما انتخابات اسفند ۱۴۰۲ نشان داد که همه‌ی معادلات او نقش بر آب شد و از جایی ضربه خورد که حتی حدس نمی‌زد. او به مجلس راه یافت ولی با حقارت و سرافکندگی تمام؛ با رأی به‌شدت متزلزل، فروتر از دیگران (و حتی نوپاهای سیاسی)، و بدون اینکه بتواند نیروهای حلقه‌اش را در رقابت، پیروز کند. این رأی، از صد شکست، تلخ‌تر است. او برای رضای خدا از منافعش درنگذشت و مصالح ملی را ترجیح نداد، و امروز، نه به دنیا رسید و نه به آخرت. هر دو را باخت و به دام رقیبان افتاد. او دیگر حتی خواب ریاست‌جمهوری را هم نخواهد دید؛ آنقدر که اعتبار و وجاهتش را سوزانده و با ارزش‌ها، معامله‌ی سیاسی‌کارانه کرده است. چه خوش گفت مولانا درباره‌ی قاعده‌ی عمل و عکس‌العمل: این جهان کوه‌ست و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha