eitaa logo
دین پژوهی
191 دنبال‌کننده
318 عکس
179 ویدیو
21 فایل
پژوهش ها، آراء و نکات دینی ارتباط با ادمین: @afshari79
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ برتری مذاکره علمی بر دعا در لیالی قدر، ✔️آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی: 🔹شیخ صدوق متفرداتی دارد که خود اوست و‌ در جای دیگری نیامده است. از جمله گفته است: اگر احیای شب‌های بیست و یکم و بیست و سوم رمضان، برای مذاکره علم باشد، این افضل است. او این را به کسی نسبت و نه در کتاب «ثواب الاعمال» و نه در «کتاب من لایحضره الفقیه» که مهم‌ترین کتابش است و کتاب فتوایی هم هست چیزی نقل نکرده است. در کتاب «امالی» هم از ادله خودش استفاده کرده و گفته که مذاکره علم افضل است. پس چون در کار نیست و شم‌الفقاهه خود ایشان است، برای ما حجت . درست است که کلیاتی از ثواب علم آمده است، ولی در این شب‌های قدر، افضل از بقیه اعمال است. پس این که خوانده می‌شود باید محفوظ شود و نباید متروک شود. نباید طلبه از اینها جدا شود. (جلسه علمی شب ۲۰ ماه رمضان، تیرماه ۱۳۹۵) ♦️نکات مهم: ▫️ حدیث و روایتی از اهلبیت(ع) درباره به مذاکره علمی در شبهای قدر، . ▫️گفته شیخ صدوق، در واقع نوعی است و اگر بزرگانی به این موضوع عمل کرده اند، پیشنهاد صدوق را پذیرفته اند. ▫️با مراجعه به روایات می‌بینیم که سیره و روش اهلبیت(ع) در شبهای قدر تا ، صرفا انجام اعمال بوده و نه مذاکره علمی! گوشه ای از حالات ایشان را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید: https://erfan.ir/m863 ▫️انتخاب با شماست که احیای شب قدرتان، صدوقی باشد یا صادقی! https://eitaa.com/dinpajouhi
⛔️ روایت جعلی مولوی از جنگ خندق ⛔️ 🔹یکی از داستانهای مشهور اما که تقریبا همه ما ایرانیان از امیرمومنان (ع) شنیده ایم، این است که در جریان جنگ خندق، عمرو بن عبدود به صورت مبارک حضرت، نعوذ بالله، آب دهان می‌اندازد و حضرت بخاطر اینکه بر غضب خود از این عمل غلبه کنند و مخالفت هوای نفس نمایند، کشتن وی را به تاخیر می‌اندازند! 🔹این داستان دروغ، اولین بار توسط مولوی در دفتر اول کتاب مثنوی جعل شد و بعدها بقدری مشهور گشت که بسیاری از بزرگان و علمای شیعه نیز بدون بررسی و صحت سنجی، آنرا روایتی واقعی پنداشته و در آثار خود نقل کرده اند و بدلیل همین شهرت، دستاویزی برای شیعه پنداری مولوی، توسط برخی گردید. 🔹ابیات آغازین این شعر که از قدیم الایام تا کنون در کتب درسی ما ایرانیان تدریس می‌شود چنین است : از على آموز اخلاص عمل شير حق را دان منزه از دغل‏ در غزا بر پهلوانى دست يافت زود شمشيرى بر آورد و شتافت‏ او خدو انداخت در روى على افتخار هر نبى و هر ولى‏... 🔴 اما نکات مهم این داستان جعلی : 🔻این داستان سندی ندارد و در هیچیک از منابع اسلامی، اعم از کتب شیعه و سنی نقل نشده است و مانند بیشتر داستان های مثنوی، ساخته و پرداخته مولوی است و بس. اما متاسفانه با استناد به همین اشعار مولوی، حتی بر فراز منابر در مساجد و هیاتهای مذهبی نقل می‌گردد و از آن فاجعه بارتر اینکه، به مدد کتب درسی، این داستان نسل به نسل برای شیعیان تدریس و جزو مستندات اعتقادی آنان می‌گردد، چنانکه ممکن است خوانندگان همین متن، جعلی بودن آنرا نپذیرند!! 🔻نکته بسیار مهم اما مغفول اینکه، طبق این داستان جعلی مولوی، امیرالمومنین(ع)، نه برای خدا، که برای نفس خود غضب کرد! لذا مانند مردم عادی باید دوری بزند و هوایی بخورد تا خشمش فرو بنشیند!! یعنی درست برخلاف عقیده در مکتب حقه تشیع، امامان، می باشند و اگر حتی ثانیه‌ای برای غضب کنند از مقام عصمت خارج شده و دیگر تفاوتی با مردم عادی ندارند! بنابر این مولوی در این اشعار، نه تنها امیرالمومنین(ع) را مدح است، بلکه طبق مذهب خود، مقام عصمتی برای ایشان قائل ! در حالیکه ما شیعیان ، هم این داستان را بعنوان مولایمان نقل و تدریس می‌کنیم، و هم آنرا تشیع مولوی نیز می‌دانیم!! یا للعجب.. 🔻حتی اگر فرضا بپذیریم که مولوی در این اشعار، امیرالمومنین(ع) را مدح کرده است، باز نشان شیعه بودن او . چرا که وی در همین کتاب مثنوی، برخلاف عقیده شیعیان، حضرت ابوطالب (ع) را دانسته، برای حضرت فاطمه(س) فضائل و مناقب زیادی جعل کرده، معاویه را مدح نموده و موارد دیگری آورده که دقیقا منظومه اعتقادی شیعیان است! پس نشان تشیع، صرفا مدح امیرالمومنین(ع) نیست، بلکه از دشمنان ایشان شاخص تشیع است. همگی می دانیم که اهل تسنن، امیرالمومنین علیه السلام را خلیفه چهارم خود می دانند و بخاطر وجود فضائل بی شمار آن حضرت، بسیاری از بزرگان سنی مذهب مانند: نسائی، جوینی، خوارزمی، شافعی، و ... کتاب های مهمی با نام مناقب و فضائل امیرالمومنین(ع) تالیف کرده و اشعار بسیاری نیز در مدح ایشان سروده اند، اما تا پایان عمر خود، بر مذهب تسنن باقی ماندند! پس یکبار برای همیشه باید دانست که مدح امیرالمومنین(ع) به ، نشانه تشیع نیست! 🔻 این داستان جعلی مولوی نیز هیچ شباهتی به پایان واقعی نبرد عمروبن عبدود با حضرت امیرالمومنین(ع) ندارد، چرا که در اصل واقعه، عمرو بدست حضرت به جهنم فرستاده می شود که پیامبر اکرم(ص) در اینباره فرمودند: لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَيْن‏. اما طبق داستان جعلی مولوی، عمروبن عبدود، در آخر کشته بلکه مسلمان شده و درجات معنوی را طی می‌کند و به مقاماتی می‌رسد!! 🔻ایکاش با در این نکات، ناشر فضایل امیرالمومنین(ع) در بین نسل خود و شیعیان حضرت باشیم که فرموده اند: كونوا درائين و لا تكونوا روائين! https://eitaa.com/dinpajouhi
🔴نگاهی به چله موسوی(کلیمی)🔴 چند سالی است که به مدد رسانه، چند روز مانده به آغاز ماه ذیقعده، فضای مجازی پر می شود از تبلیغ چله موسوی یا کلیمی و برکات باورنکردنی آن! به همین مناسبت، چند نکته برای اهل و و نه برای تقلیدگران متعصبی که مرعوب بزرگی اسم افرادند، عرض می‌گردد: 🔹در اسلام هر شب و روزی که قداست یا اهمیتی ویژه داشته باشد توسط اهلبیت(ع)، مورد تاکید قرار گرفته است مانند: شبهای قدر، شب نیمه شعبان، روز عرفه، روز عاشورا و... و اعمالی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. در طول ۲۵۰ سال حضور ۱۳ معصوم(ع) و هزار و صد و چند سال دوران امامت امام عصر(عج)، اشاره ای از سوی از آنان به قداست و معنویت چله موسوی نشده است، چه رسد به انجام آن! یعنی اگر، این چله به لحاظ معنوی اهمیت داشت، یقینا از سوی امامان ما، مورد تاکید قرار گرفته ضمن اطلاع به اصحاب و شیعیانشان، اعمالی برایش توصیه می‌شد. اکنون که حتی از طریق فریقین در اهمیت چله موسوی وجود ندارد، اسرارتراشی‌های موجود برای آن، صرفا بافته است و بس! به بیان ساده‌تر، اگر این چله در ترقی و پیشرفت معنوی انسان، آنچنانکه قائلند موثر بود، سلمان و ابوذر و عمار و کمیل و هشام و...مامور به انجام آن می‌شدند. لذا مستندسازی این چله به اهلبیت(ع)، راه به جایی ندارد. 🔹این چله و نظایر آن، از دیرباز مورد توجه بوده و در آثار آنان بدان اشاره شده است. جالب اینجاست که عده ای از اعلام صوفیه نظیر شمس‌تبریزی، این چله را دانسته و از اساس آن را می‌دانند!(مقالات شمس‌تبریزی، ج۱، ص۳۲۳) اما با وجودیکه این چله در میان صوفیه مخالفانی دارد، امروزه شیعیانی هستند که به تصوف‌اند و به تشریع و استناد آن به قرآن و سنت دارند! عجیب است ولی، اینبار گویا تشخیص شمس تبریزی، از تشخیص برخی معاصرین صحیح‌تر است! 🔹اگر بر فرض و با هزار ، بتوان محملی برای چله‌نشینی ساخت، باید پرسید که چرا بین تمامی چله‌ها، فقط چله موسوی که منتسب به قوم است، تا این حد مورد و و قرار می‌گیرد؟ آیا در قرآن، پیامبراکرم(ص) بعنوان ما مسلمین معرفی نشده؟ آیه می‌فرماید: لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب۲۱) اگر اسوه مسلمین باید رسول خدا(ص) باشد، فارغ از اینکه این اسوه چنین عملی را نه توصیه کرده و نه انجام داده، بهتر این بود که چله‌ای در اوقات مورد تاکید دین مبین وی، انتخاب می‌گردید. در مقام مثال و نه تایید، مثلا: از عاشورا تا اربعین حسینی یا اوقات دیگری که رنگ و بوی محمد و آل محمد در آن محسوس‌ تر باشد. تبلیغ وسیع و این چله در بین مسلمانان و آنان برای انجام آن و قراردادن موسای کلیم خاتم النبیین(ص) در عبادت، خبر از دست پنهان و نقش موثر آنان در تبلیغ این ماجرا دارد.(فتامل) 🔹قدمت توجه به این چله در میان ، با ارفاق، محدود به سده اخیر است و اگر نگاهی به آثار عرفای شیعه بیندازید، خواهید دید که تا قبل از آن، نشانی از این چله در مکتوبات آنان نیست. یعنی در آثار افرادی چون شیخ بهایی، میرداماد، آقا محمد بیدآبادی و...خبر و توصیه ای به انجام این چله نیست. در حالیکه احاطه هر کدام از آنان به دقایق عرفان، بر کسی پوشیده نیست. 🔹یکی از شگردهای اعتبار دهی به موضوعات، انتساب آن به افراد مشهور است. قریب به اتفاق ناقلین چله موسوی در عصر معاصر، آنرا منتسب به سید علی قاضی می‌دانند بدون آنکه سند معتبری دال بر آن موجود باشد. 🔹عده‌ای در مقام دعا و می‌خوانند: اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد. ولی در مقام عمل، به چله ای که در سیره اهلبیت(ع) نبوده، متمایل‌اند و سندشان برای این چله، گفتار یا نوشتار فلان صوفی و عارف است. لذا بعد از قول و فعل فلان پیر و مرشد بر قول و فعل آل‌الله، در نهایت و پس از انجام این چله،(به اقرار تنی چند از آنان نزد راقم) فقط عُجب و چله‌نشینی، عایدشان شده و تغییر روحی محسوسی برایشان اتفاق نیفتاده! همان بیت معروفِ: هر که گریزد ز خراجات شاه.. 🔹عده‌ای دیگر، واقعا از صدق دل و با نیت خیر، بدنبال طهارت نفس و سلوک الی الله هستند و بدون هیچ اطلاعی از برخی اشکالات، به چله ها و اربعینیات مشغولند و نیّت‌شان جز تزکیه، چیز دیگری نیست. لذا برای آنان، یادآوری این کلام مرحوم بهجت(ره) سودمند است که فرمود: چنانچه طالب، صادق باشد، کافی و وافی است برای ، اگر چه باشد. https://eitaa.com/bahjat_ir/3669 🔹چون همیشه، تاکید می گردد که تصمیم‌گیری نهایی برای یا این چله و انتخاب در عبادات، بر عهده خوانندگان است و هدف این متن، صرفا یادآوری برخی نکات بوده است. https://eitaa.com/dinpajouhi
🌸 مهر قبولی اعمال شیعیان 🌸 🔹قال الامام الكاظم علیه السّلام : اِنَّ خَواتیمَ أعمالِكُم قَضاءُ حَوائجِ إخوانِكُم والإحسانِ إلیهِمْ ما قَدَرْتُم و الاّ لَمْ یُقْبَلْ مِنْكُم عَمَلٌ. 🔹 امام كاظم علیه السّلام : همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن برادرانتان و نیكی كردن به آنان در حد توانتان است و الّا عملی از شما پذیرفته نمی شود! 📚 بحار الانوار، ج ۷۵ ، ص ۳۷۹ ⭕️ مبادا نامه اعمال ما، مهر نداشته باشه یا مهرش کم‌رنگ باشه! ⭕️ https://eitaa.com/dinpajouhi
🔴 امان از این زبان! 🔴 درباره حفظ زبان، کتابها نوشتن، موعظه ها کردند، روایت ها گفتن و جلسات گرفتن... اما باز تذکر و یادآوری درباره‌ش لازمه. این حفظ زبان اونقدر مهمه که امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: واللّه ما أرى عَبدا يَتَّقي تَقوىً تَنفَعُهُ حتّى يَخزِنَ لِسانَهُ. به خدا قسم بنده اى را نديده ام كه سودمند باشد ، مگر اينكه را نگه دارد. 📘 نهج البلاغة ، خطبة۱۷۶ یعنی تقوا که خیرالزاد هست، بدون حفظ زبان فایده‌ای نداره. نکته دیگه اینکه در بعضی از زیارتنامه‌ها وارد شده: لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ بِالْأَيْدِي وَ الْأَلْسُنِ. خدا لعنت کند کسی را که تو را با دست و کشت! یعنی بعضی افراد، با این مرتکب قتل حضرات معصومین(ع) شدند نه جور دیگه! یعنی معصوم‌کشی با زبان! وقتی همینجوری، برای رضای خدا از صبح تا شب از زبان کار بکشی، این عواقبم داره!! با یه کلمه حرف، دیدی شدی قاتل یا شریک در خون! در روایات هست طرف فردای قیامت ایستاده، میان خون‌آلودش می‌کنن، میگه این چه کاریه؟ میگن این خون فلانیه که حرف تو، اسباب قتلش شد! تعابیرش مختلفه در روایات. خلاصه بی محابا حرف زدن، ضرر داره مخصوصا اگر نسبت به آل الله باشه. اگر خدای نکرده حرفی زده بشه که اسباب ، یا درباره اهلبیت(ع) باشه که واویلا. مخصوصا در این ایام، اشکال کردن‌های بیجا، اجتهاد کردن‌های بی‌علم، خود عالم پنداری و صدور فتوا.. همه اینها، به حرفهایی ختم میشه که تهش اگر شراکت در قتل نباشه، کم از اون نیست. به هر جهت اگر عادت می‌کردیم به زبان و قلم، یقینا وضع این نبود. فرمود: آفت ُالانسان مِنَ اللّسان! رو معلوم کردن، اما کی همت کنه، دفع کنه. اگر بگیم تمرین برای حفظ و جزء سخت‌ترین ریاضتهاست، بیراه نگفتیم. چون ترک عادت ِ یه دفتر ۱۰۰ برگ حرف زدن بطور روزانه، کار هر کسی نیست! تازه گاهی بیشتر هم حرف می‌زنیم و اسمش هم می‌گذاریم تیپیکال آدم اجتماعی و برون‌گرا..!! الغرض، باید مواظب حرف زدنها درباره همه چیز و همه کس، مخصوصا حول اهلبیت علیهم السلام بود. باز درباره این عضو و خواهم نوشت ان شاءالله. https://eitaa.com/dinpajouhi