eitaa logo
دورهمگرام؛ شبکه‌زنان‌روایتگر
467 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
201 ویدیو
5 فایل
با قصه‌ها زندگی کن اینجا زنان برش‌های واقعی زندگی خود را می‌نویسند. #دورهمگرام شبکه زنان روایتگر منتظر روایت‌های شما هستیم: @dorehamgram2 ❗انتشار مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است.
مشاهده در ایتا
دانلود
0️⃣0️⃣6️⃣ بادام بوداده وسط روضه‌| قسمت۱ به نظر من نوه مغز بادام نیست، بادام بو داده است بانمک فراوان. نوه باعث می‌شود تو که روی دور تند زندگی بچه‌هایت را بزرگ کردی و تا آمدی طعم مادر بودن را مزمزه کنی، دیدی یک سر و گردن از تو بلندتر روی دستت قد کشیده‌اند، حالا وقت داری بنشینی و طعم شیرین بزرگ‌شدن بچه‌هایشان را قطره‌قطره بچشی. وقتی فیلم روند بزرگ شدن بچه با دور کندتری جلوی چشمت به نمایش درمی‌آید به جای نصیحت و دعوا و نکن_بنشین، فقط قربان‌صدقه می‌چسبد و‌ دیگر هیچ. برای همین است که در جواب سوال نوه کیست؟ گفته‌اند کسی که کارهایی که پدرومادرش در کودکی جرات انجامش را نداشتند با خیال راحت و حتی با چاشنی تشویق در منزل پدر و‌مادربزرگ انجام می‌دهد. اگر در مراسم مذهبی دیدید مادربزرگی به جای انداختن چادر روی سرش، خیلی عمیق و فلسفی به جنگولک‌بازی‌های نوه‌اش نگاه می‌کند و‌ گاهی بی‌اختیار می‌خندد و به سینه می‌زند و لاحول و لاقوت می‌خواند، فکر بد نکنید. او مادربزرگ جلف و سبک و دور از نزاکتی نیست. او یاد گرفته غم و حزنش در دل و شادی و خنده‌اش را برای مغزبادامش در چشم جاری کند. او می‌داند بچه‌ها باید طعم اشک و نشاط معنوی را با هم در روضه حس کنند تا اقامه عزای اباعبدالله برایشان بهترین خاطره کودکی باشد. ✍ 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها‌
0️⃣0️⃣6️⃣ بادام بوداده وسط روضه‌| قسمت۲ او می‌داند بچه نیاز به توجه دارد، نیاز به همراهی دارد، نیاز به تشویق‌شدن دارد، حتی وسط روضه‌ای که در آن پلیدترین انسان‌نماها، مثل گرگی سیرنشده از خون، بعد از آن واقعه سرخ، به جان بچه‌ها افتادند، آتش به خیمه‌های کودکان یتیم انداختند، به گوش ظریف و‌ گوشواره دخترهای سه‌ساله رحم نکردند و با غل و زنجیر، دست‌وپای مثل برگ گل‌شان را بستند. هیولاصفتانی که مسافت طولانی کربلا تا کوفه و شام، طفلان بی‌گناه را سوار بر شترهای‌بی‌جهاز به اسیری می‌بردند بی‌آنکه بدانند گنج‌هایی را به یغما می‌برند که هر کدام فخر آفرینش‌اند و جدّشان همو که هر صلات نامش را در اذان می‌برند، نیم‌قرن پیش به جای دستمزد رسالت، فقط خواسته بود بااهلش مهربان باشند. ایلیا نوه دو ساله‌ام را نگاه می‌کنم شاید او هم با گرفتن حس توجه از مادربزرگی که در میانه روضه خنده و گریه‌اش پنهان نیست فردا روزی وسط روضه‌ای مردانه، میدان‌داری کند و به پیرغلامی اباعبدالله برسد. ✍ 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها‌
1️⃣0️⃣6️⃣ چیزی برای دوست داشتن | قسمت ۱ روبروی ویترین مغازه‌ای ایستاده‌ایم. گیر داده آهن‌ربای چینی بخرید. کنارش آهن‌ربای ایرانی صورتی‌رنگی است اما یک گوشه از روکش پلاستیکی‌اش پاره است. صدای "یارب یارب" پسربچه‌ فلسطینی توی گوشم زنگ می‌زند. چند روز است با خود می‌گویم لابد مادرش روحیه‌ مقاومت را از دوست داشتن فلسطین شروع کرده. خم می‌شوم و آهسته می‌گویم: -قبلا چینی خریدیم، به درد نمی‌خوره، این دفه ایرانی بخریم. قانع کردنش سخت نیست. کمی که سکوت کنم و دو بار بگویم ایرانی، رضایت می‌دهد. ایرانی را برمی‌داریم و می‌رویم خانه. من به شوق حمایت از محصول داخلی در جعبه را باز می‌کنم و او به شوق اسباب‌بازی جدید. این آهن‌ربا قویتر است، فقط امکاناتش اندازه‌ آهن‌ربای چینی نیست. بعد از هر بار امتحان قدرت آهن‌ربا، می‌پرسم: -حالا ایرانی بهتره یا چینی؟ هنوز دلش پیش امکانات بیشتر آهن‌ربای چینی است، چون بدون اینکه نگاهم کند، می‌گوید چینی. لبخندی زدم: -ولی قدرت چینی کمتر بود. آهنا سفت و سخت بهش نمی‌چسبیدن. کمی بیشتر روی فلزهای دیگر امتحان کردیم. خوشش آمد و گفت: -انگاری ایرانی بهتره. یاد مرد فلسطینی افتادم که روز اول حمله‌ اسرائیل با بغض رو به دوربین گفت چهل سال زحمت ساخت این خانه را کشیدم اما. بغض مرد بیشتر شد و گفت فدای فلسطین. وقتی پسرم گفت ایرانی بهتر است، رفتم منبر و از ایران و حمایت از آن حرف زدم. ✍ 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها‌
1️⃣0️⃣6️⃣ چیزی برای دوست داشتن | قسمت ۲ اولین بار که از حب‌الوطن حرف زدم، سال‌ها پیش بود برای دوستم نفیسه که یکی از استادان دانشگاه هرات بود و الآن به لطف طالبان فعلا خانه‌نشین شده. آن زمان نفیسه توی ایران، هم جا داشت و هم نداشت. هم ایران را دوست داشت، هم دلش پر می‌کشید برای هرات اما بورسیه دکترا بود و باید برمی‌گشت. وبلاگ‌نویس قهاری بود و با کلمات، اعجاز می‌کرد. یک شب که از دلتنگی برای هرات نوشت، برخلاف شب‌های قبل که درباره‌ پست‌هایش بحث می‌کردیم، ساکت بود. همه‌ هم‌اتاقی‌ها در سکوت، پست جدیدش را خواندیم و برایش نظر دادیم حب‌الوطن من الایمان. من وپسرم چند سال است کتاب‌های شهدا را می‌خوانیم، حتی روزی که آقای راجی گفت خدایی بچه‌های ما چقدر از شهید کاظمی‌آشتیانی می‌دانند که از رونالدو می‌دانند؟ پسرم پرسید: رونالدو کیه؟ گفتم: هیچی، یه فوتبالیسته. داداش ابراهیم، داداش محسن، آرمان، حاج ابراهیم همت. حاج قاسم که جای خود دارد. پسرم گاهی شب‌ها خواب حاجی را می‌بیند که بغلش می‌کند. بیدار که می‌شود، دستش را مشت می‌کند و بازویش را سفت که مثل داداش ابراهیم و حاج قاسم برود ورزش باستانی و تکواندو تا امریکا و اسرائیل را به هم بدوزد. آهن‌ربا به دست خوابش می‌برد. مادر پسربچه فلسطینی را می‌بینم که روزش با چشم در چشم دشمن شدن در ایست بازرسی، شروع می‌شود. او را به بچه‌اش نشان می‌دهد و تمام قصه آوارگی این هفتادسال را برایش تعریف می‌کند. انتخاب دومی برای پسربچه نمی‌ماند که در آن شک کند. آهن‌ربا را از دستش بیرون می‌کشم و به نسبت ِ بین پسرم و آهن‌ربا فکر می‌کنم. باید همان اول در کنار شهدا از عشق به وطن برایش می‌گفتم که وقت خرید بین چینی و ایرانی، مردد نمی‌ماند. از نفیسه تعریف می‌کردم که برای برگشت به هرات، تردید نکرد و به تعهدش به بورسیه وطنش وفادار ماند و بلیت هرات گرفت. باید از امروز در کنار هر شهید از هدفش برای جنگیدن، بگویم. حب‌الوطن قصه‌های زیادی برای یک پسربچه دارد تا از بچگی شور مقاومت را در او گرم کند. ✍ 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها‌
2️⃣0️⃣6️⃣ بازار کتاب، طرحی نو | قسمت ۱ چند سال پیش که برای اولین بار و به‌‌خاطر کرونا، نمایشگاه کتاب مجازی شد، متنی نوشتم در حمایت از این ایده عالی، چون امثال این راهکارها کمک می‌کند به برقراری عدالت اجتماعی. در این شرایط اگر کسی در شهر یا روستای دور افتاده‌ای هست و دوست دارد در نمایشگاه شرکت کند، می‌تواند کتاب‌های نمایشگاه را با همان مزایا و ارسال رایگان بخرد و این اتفاق خیلی خوبی بود. با راه‌اندازی طرح بازار کتاب به نظر می‌رسد که معکوس این اتفاق هم رقم خورده. در واقع این امکان فراهم شده که اگر کسی در تهران و شهرهای بزرگ می‌خواهد از یک کتاب‌فروشی بومی روستایی خرید کند این کار را به راحتی می‌تواند انجام دهد. چند روز پیش تعدادی کتاب سفارش دادم و از شهرهای مختلفی مثل بوشهر و کاشان و کرمان و قم و تهران خرید کردم. وقتی فکر می‌کردم که الآن کتاب‌هایی که انتخاب کردم را یک کتاب‌فروش بوشهری در یکی از کوچه‌‌پس‌کوچه‌های شهرش، از ته قفسه‌ها پیدا می‌کند و احیاناً گردوغبار رویش را با دستمال پاک می‌کند و بعد از بسته‌بندی برای من می‌فرستد، حس خیلی خوبی داشتم. یا حتی در فکر بودم که خانم یا آقای کتاب‌فروش کرمانی چه حسی دارد وقتی کتاب‌های قدیمی کتاب‌فروشی‌اش را من انتخاب می‌کنم؟ ✍️ 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها‌
2️⃣0️⃣6️⃣ بازار کتاب، طرحی نو | قسمت ۲ فروش این کتاب با قیمت قبل شاید سود چندانی برایش نداشته باشد، ولی از این‌که کار کسی را راه انداخته حتماً خوشحال است. وقتی مجبور شدم برای پُرکردن ۱۰۰ هزار تومان، حداقل خریدم از یک فروشگاه، بقیه قفسه‌هایش را نگاه کنم تا کتاب دیگری انتخاب کنم، حس قدم‌زدن در همان کتاب‌خانه را که تابه‌حال ندیده بودم برایم زنده کرد. وقت‌های بیکاری حساب می‌کردم کتاب‌ها از کاشان زودتر به‌دستم می‌رسد یا قم؟ شاید هم کرمان. همه این‌ کارها کمک می‌کند به تشکیل یک شبکه ارتباط ملی و پویا که به مرور می‌تواند تقویت شود و رویدادهای فرهنگی بزرگتری را رقم بزند. پ‌.ن: سایت بازار کتاب: https://bazarketab.ir/home ✍️ 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها‌
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این بار آقایون عقب افتادند✌️ 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظه‌های زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
3️⃣0️⃣6️⃣ حسرت ابدی شاید قیامت که برپا شود، یکی از عذاب‌ها حسرت شب‌های جمعه‌ای باشد که زائر کرب‌وبلا نبودیم. هر چند که در همین دنیا هم هر شب جمعه کم حسرت، شش‌گوشه را نخورده‌ایم! شب‌های جمعه‌ای که فرشتگان صف به صف به کربلا می‌آیند تا قدوم مادر ارباب را بر دیده بگذارند و نور بگیرند و تا آسمان بالا بروند! جسم زائر نیست! قلب که محدودیتی برای پرواز ندارد! پس به تو از دور سلام سیدالشهدا! ✍ 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
4️⃣0️⃣6️⃣ راه غلط را رفته‌ایم راهِ غلط را رفته‌ایم که از جایی به بعد رنگ‌ها از رونق افتادند و از لعاب‌‌های غلیظ‌شان هم کاری برنیامد و دردها فتح‌مان کردند، که رنگرزها هم غم را هم‌می‌زنند، که دستِ نگین‌ها رو شد و فهمیدیم تلألو‌شان همه سراب بود و عمرمان به دویدن و نرسیدن گذشت... راهِ غلط را رفته‌ایم که خو کردیم به غربت روزگار بی‌امامی‌، و بی‌امان چنگ زدیم و هر چه زخرف بود به گمان مرهم به زخم‌هایمان مالیدیم اما غمی علاج نشد. به اندازه‌ دلتنگی‌هایمان رنگ، بو، طعم و هر چه حس بلد بودیم را ترکیب کردیم اما همه شدند اَغلال، همه شدند بارهای سنگین و زمین‌گیرمان کردند. راهِ غلط را رفته‌ایم... دلم هوسِ توبه‌های تو در تو دارد... عمیق و حجم‌دار. اگر به من بود همه‌ دل‌فریب‌ها را دو دستی تحویل می‌دادم و توی بی‌رنگی، توی بی‌صدایی و تنهایی، توی جورهای خنثیِ دنیا، توی بطنِ همان ماهی که یونس ذکر گرفت، کز می‌کردم و بی‌پناهیِ دنباله‌دارم را نشان می‌دادم. آقای نَضرةَ الاَیام بیایید که بهجت در جان‌ها خودی نشان دهد. ✍ 🏷 [منبع] 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
5️⃣0️⃣6️⃣ عطر زندگی غروب یک روز پاییزی وقتی بچه‌ها هنوز خوابند، گلدان‌های توی آشپزخانه را کنار پنجره می‌چینم. آبی به سر و رویشان می‌ریزم و سیر نگاهشان می‌کنم. ظرف‌های تمیز و شسته شده را روی نمگیر می‌چینم. دو تا فنجان نعلبکی گل سرخی برمی‌دارم. عطر کیک سیب و دارچین هوش از سرم می‌برد. شعله گاز را کم می‌کنم تا چای دارچین و گل سرخ خوب دم بکشد. روبروی پنجره رو به آسمان منتظر آقای همسر می‌نشینم. قلبم به تپش می‌افتد. صدای چرخاندن کلید توی در دستپاچه‌ام می‌کند و سمت در پا تند می‌کنم. آقای همسر با یک دسته گل نرگس خستگی را از یادم می‌برد و جان دوباره به زندگی می‌بخشد. همه خانه از عطر نرگس‌ها پر می‌شود. ✍ 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
11.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓❓❓❓❓❓❓ روایت همدلی اصلا فایده‌ای هم داره؟🤔 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
دورهمگرام؛ شبکه‌زنان‌روایتگر
📌 لزوم مصاحبه و نگارش تاریخ شفاهی ✒ باید واقعیت‌ها را گسترش داد تا به اعتقاد تبدیل شون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 معیارهای نویسنده‌ی خوب ✍ نویسنده‌ کسی نیست که در اتاق در بسته بنویسد... 💯 نویسنده باید اطرافش را خوب ببیند؛ و این با تغییر محیط، به دست می‌آید. 🎬 باهم ببینیم، از زبانِ *خانم زینب عرفانیان* در نشست ماهانه دورهمگرام، جمع‌خوانی کتاب «همسایه‌های خانم‌جان» 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها