eitaa logo
دروس آیت الله اراکی
420 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
43 فایل
این کانال جهت نشر صوت و متن دروس آیت الله اراکی ایجاد شده است . . ارتباط با ادمین 👉 @smmch7
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 📅 سه شنبه 24 مهر 97 🔻جلسه 14 🔰مباحث مربوط به تعیین ولی امر در عصر غیبت 🔸مبحث چهارم: فرض وجود افراد متعدد جامع‌الشرایط برای تصدی ولی امر. فرض اول (نظر مختار): در فرد واحد متعین است. 🔹دلیل هشتم: در روایت فضل بن شاذان از حضرت رضا علیه السلام -که درباره علل احکام و شرایع وارد شده است- علتِ وحدت در امامت یا وحدت در امام بیان شده است. لذا به دلیل اینکه علت بیان شده است حکم در اینجا تعلیل دارد و علت آن معمم حکم است. عللی که در این روایت آمده است وحدت فرمانروای سیاسی را مطلقاً اقتضا می‌کند. چه این فرمانروای سیاسی شخص معصوم علیه السلام باشد یا نایب عام آن حضرت باشد. علت‌ها، تعمیم دارند و شامل هر فرمانروای سیاسی مشروع خواهد شد. 🔸دلیل نهم: استدلال به مقبوله عمر بن حنظله است در اثبات ضرورت یا وجود وحدت فرمانروایی سیاسی «مَنْ كَانَ مِنْكُمْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُكْمِ اَللَّهِ قَدِ اِسْتَخَفَّ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ اَلرَّادُّ عَلَيْنَا اَلرَّادُّ عَلَى اَللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ اَلشِّرْكِ بِاللَّهِ.» (الكافي (ط - الإسلامية)، ج7، ص: 412) نکات روایت: 1. تغییر عبارت از حکم به حاکم؛ این عبارت «فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً» جعل به ولایت عامه است نه جعل در خصوص قضاء. 2. قضاء از لوازم و فروع ولایت عامه است و فردی هم که جعل در خصوص قضاء باشد، برای او کشف از ولایت عامه فقیه می‌کند. 3. از اینکه «عَلَى حَدِّ اَلشِّرْكِ بِاللَّهِ» هم برداشت می‌شود که رد حکم امام و ولی امر منصوب او، همان شرک اساسی یعنی شرک لایغفر است. شرکی که مورد توجه و نهی شدید قرآن است، شرک در اطاعت و فرمانروایی است. 4. طبق قسمت «فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً» ضمیر به شکل مفرد آمده است. یعنی این باید معلوم شود که اینجا جعلته صدق بر فرد واحد می‌کند؛ به فرد واحدی که این صفات را داشته باشد که «رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا» صدق می‌کند که باید یک نفر باشد و این صفات را داشته باشد. 🔹سه مقطع بررسی: 1. خطاب «عَلَيْكُمْ» در «جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً» خطاب به همه ماعدای غیر از حاکم است. از خود اینکه بر همه شما حاکم است یعنی دیگر فرصتی برای تعدد حاکمیت وجود ندارد. 2. خطاب «فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُكْمِ اَللَّهِ قَدِ اِسْتَخَفَّ» یعنی اگر فرد دیگری -ولو فقیه- در مقابل این حاکم ادعای حاکمیت و فرمانروایی کند، معنی فرمانروایی او این است که حکم حاکم را قبول ندارد و حکم خود را قبول دارد و این مصداق «بِحُكْمِ اَللَّهِ قَدِ اِسْتَخَفَّ» می‌شود. پس حتی اگر هر دو هم واجد شرایط باشند؛ هر دو از واجد شرایط بودن می‌افتند؛ چون هم این «بِحُكْمِ اَللَّهِ قَدِ اِسْتَخَفَّ» شده و مرتکب کبیره می‌شود و هم آن این کار را کرده است. البته اگر از اول فرض بر تعدد رهبری داشته و از اول دو انتخاب داشته باشیم. 3. خطاب «اَلرَّادُّ عَلَيْنَا اَلرَّادُّ عَلَى اَللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ اَلشِّرْكِ بِاللَّهِ» یعنی هر نوع تعدد حاکمیت موجب این می‌شود که هر یک از این دو حاکم حکم دیگری را رد کرده و دیگری را قبول نمی¬کند. تعدد حاکمیت به این معناست که یا هر دو همدیگر را رد کرده و یا حداقل یکی حکم دیگری را رد می‌کند که در این صورت شرک بالله دارد. 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
💠 درس اصول فقه، 📅 سه شنبه 24 مهر 97 🔻جلسه 14 🔰اقتضای امر للفساد؛ بررسی براهین اثبات کننده نهی للفساد 🔸برهان دوم: برهان دوم مبتنی بر این است که هرچند نهی به معنای نفی مصلحت نیست اما کاشف از غلبه مفسده بر مصلحت دارد. بنابراین وقتی نهی کاشف از این باشد که مفسده فعل غالب بر مصلحت است دیگر چنین فعلی نمی‌تواند مقرب باشد، پس نتیجه اقتضای نهی، فساد است. 🔹ایراد شهید صدر بر این برهان: ایشان بر اساس یک مقدمه ایرادی را بر این برهان وارد می‌کند. مقدمه ایراد: مقربیتی که صحت عبادت دایر مدار آن است و اگر مقرب نباشد عبادت فاسد خواهد شد به دو معناست؛ معنای اول مقربیت این است که این فعل موجب خوشحالی و خوشنودی مولی می‌شود که بنا بر مقربیت به معنای اول این برهان صحیح است. معنای دوم این است که مقربیت در باب مولویت و عبودیت باشد؛ یعنی مقربیت فعلی که بتواند عبد را در عبودیت به مولی نزدیک کند. طبق معنای دوم این برهان دیگر نمی‌تواند صحیح باشد؛ زیرا به فرض آنکه غلبه مفسده باشد، اما اگر این عبد نمی‌داند که غلبه مفسده وجود دارد و اصلاً علم به این نهی ندارد به آن امتثال کرده است. نکته: در حقیقت اگر فعل مصلحت هم نداشته باشد بازهم می‌تواند مقرب باشد تا چه رسد به اینکه مصلحتی هم داشته باشد و این بیان شما نمی‌تواند مانع از عبادیت فعل در این فرض باشد. بنابراین صرف غلبه مفسده بر مصلحت فعل نمی‌تواند مانع از مقربیت و موجب فساد شود. 🔸تعلیق بر نظر شهید صدر: یک مقربیتی به معنای ثالث هم وجود دارد که این منافات با مولویت مولی ندارد؛ به‌عبارت‌دیگر آنچه مقتضای مولویت و عبودیت است تنها مقربیت به معنای انقیاد نیست. بنابراین اگر (بنا بر مقربیت به این معنا) مفسدۀ فعلی غالب بر مصلحت آن باشد، وقتی مفسده‌اش غالب بود –به این معنا که تکویناً مانع می‌شود که این شخص به خدا نزدیک شود- دیگر مقربیتش را از دست می‌دهد. 🔹نتیجه: پس اگر نهیی به فعلی خورد و این نهی کاشف از مفسده به این معنا بود، دیگر با صرف علم شخص به مفسده و مصلحت، آن مفسده بار می‌شود، چه بخواهد چه نخواهد. به عبارتی می‌تواند کاشف از یک فساد تکوینی باشد. نکته: بسیاری از احتیاطاتی که در شرع آمده، از باب احتیاط مولی است نه از باب احتیاط عبد. یعنی مولی یک نهیی می‌کند نه از باب اینکه حتماً مفسده در خصوص کل فعل از افعال وجود داشته باشد بلکه از این باب که ممکن است در بعضی از جاها مفسده داشته باشد. 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
💠 درس اصول 2 📅 سه شنبه 24 مهر 97 🔻جلسه 14 🔰بحث در مورد نتیجه مقدمات حکمت (نتیجه شمولی یا نتیجه بدلی) 🔸نظریه شهید صدر در باب تفاوت مفاد حکمت در موارد افاده اطلاق بدلی و اطلاق شمولی: علت اینکه اطلاق گاهی شمولی و گاهی بدلی است، اختلاف در متعلق و موضوع است؛ موضوع مفروغ عن وجوده تلقی می‌شود اما متعلق مطلوب الوجود است نه مفروغ عن وجوده. در موضوع افراد در خارج موجود و بالفعل است اما متعلق مطلوب است و چیزی است که وجود ندارد و می‌گوید ایجاد کن. پس طبیعت موضوع اطلاق شمولی و طبیعت متعلق اطلاق بدلی است. 🔹در این بحث دو استثناء وجود دارد: 1. اگر تنوین تنکیر بیاید چون افاده وحدت می‌کند طبیعت را از دلالت موضوع بر شمولیت می‌اندازد. لذا بر اساس این قرینه از افاده شمولیت بازمی‌ماند و افاده بدلیت می‌کند. 2. آنجایی که این متعلق، متعلق نهی باشد نه متعلق امر، افاده شمولیت می‌کند. 🔸نکته: قرینه عرفیه، غلبۀ انحلالیت مفسده است؛ انحلال مفسده به تعدد افراد متعلق این مفسده است. تأملات بر نظریه شهید صدر: 1. طبق نظر مرحوم خوئی مفاد بدلیت یعنی اینکه یک اطلاق بدلی یا شمولی باشد، لذا بدلیت و شمولیت ربطی به مقدمات حکمت ندارد بلکه نشئت‌گرفته از یک قرائن و خصوصیات خارج از مقدمات حکمت است. شما (مرحوم صدر) این را نپذیرفتید اما در نهایت به همان کبرای ختم کردید. شما برای هر دو اطلاق یک قرینه خارجی می‌آورید و در نهایت می‌گویید که قرینه اقتضای آن را دارد. حرف آقای خوئی هم همین بوده است! پس رد فرمایش آقای خویی وجهی ندارد. 2. فرمودید نکته در طرف نواهی این است که اگر افاده اطلاق شمولی می‌شود این افاده نشئت‌گرفته از قرینه عرفیه انحلالیت مفسده است و این قرینه عرفیه اقتضا می‌کند که به هر فردی از افراد اکرام یک نهی خورده است، چون هر فردی طبق این قرینه عرفیه یک مفسده مستقل دارد جدای از مفسده‌ای که بر فعل دیگر بار می‌شود. 🔹علت: تفاوت اصلی بین امرونهی در مفاد این دو فعل است؛ در امر ارسال است (مفاد هیئت امر نسبة ارسالیة است.) مفاد هیئت نهی نسبة زجریة است؛ دلالت بر زجر می‌کند. 🔸نتیجه تأملات: لازم عقلی ارسال به طبیعت این است که مراد مرسل یتحقق بتحقق فردٌ ما از افراد طبیعت و لازم عقلی زجر هم این است که زجر از کل فردٍ فردٍ از افراد طبیعت باشد و لذا نسبت زجریه در مقام مدلول تصدیقی افاده اطلاق شمولی و نسبت ارسالیة هم در مقام مدلول تصدیقی افاده اطلاق بدلی می‌کند؛ اما مدلول تصوری نسبت ارسالیه ارسال الی الطبیعة و مدلول تصور نسبت زجریه هم زجر خود طبیعت است. لذا ربطی به عرف ندارد و از لازمه عقلی می‌توان به آن پی برد. 🔹نظر مختار: ما این کبری را نظر قبول داریم که بدلیت یا شمولیتِ اطلاق نشئت‌گرفته از امری خارج از خود مقدمات حکمت است. اما سه خصوصیت وجود دارد که برخی از این سه خصوصیت، موجب افاده اطلاق بدلی و بعضی از این خصوصیات موجب اطلاق شمولی می‌شود. 🔸خصوصیات سه‌گانه افاده کننده اطلاق شمولی یا بدلی 1. تفاوت بین موضوع و متعلق؛ ذات متعلق بودن اقتضای بدلیت و ذات موضوع بودن اقتضای شمولیت می‌کند. پس موضوع بر سر هرکدام برود، اطلاق شمولی خواهد شد. 2. تفاوتی بین لازم عقلی مدلولِ تصوریِ نسبتِ زجریه با لازم عقلی مدلول تصوری نسبت ارسالیه وجود دارد. 3. زجر با بعث یا ارسال دو گونه لازم عقلی هستند؛ وقتی نسبت بعثیة یا ارسالیة باشد تنوین تنکیر در عالماً افاده فردٌ ما می‌کند چه در موضوعات متعلق اوامر و چه در موضوعاتی که متعلق نواهی می‌شوند. اما وقتی ارسال به فرد ما می‌شود طبیعتاً اطلاق بدلی مفاد است. 🔹🔸نتیجه: بنابراین با این خصوصیات ثلاثة می‌توان روشن کرد که در آنجایی که مفاد، اطلاق بدلی است ملاک دلالت بر اطلاق بدلی چه چیزی و آنجایی که مفاد اطلاق شمولی است ملاک دلالت بر اطلاق شمولی چه چیزی است. 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
فقه نظام سیاسی جلسه14 970724.pdf
424.2K
#متن / درس خارج #فقه_نظام_سیاسی 🔸دارالشفا 🗓سه شنبه 24 مهر ۹۷ 🔻جلسه چهاردهم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
اصول1 جلسه14 970724.pdf
218.7K
#متن / درس خارج #اجتماع_امر_و_نهی 🔸فیضیه 🗓سه شنبه 24 مهر ۹۷ 🔻جلسه چهاردهم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
اصول2 جلسه14 970724.pdf
206K
#متن / درس خارج #اطلاق_و_تقیید 🔸دفتر معظم له 🗓سه شنبه 24 مهر ۹۷ 🔻جلسه چهاردهم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
🔻دروس خارج فقه و اصول آیت الله اراکی طبق ساعات مقرر فردا شنبه ۱۹ آبان برگزار خواهند شد. 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
🔻🔻دروس پنج شنبه 26 مهر🔻🔻 👇👇👇👇👇👇👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت/ درس خارج #فقه_فرهنگ 🔸دفتر معظم له 🗓پنج شنبه 26 مهر ۹۷ 🔻جلسه سوم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت/ درس خارج #فقه_نظام_خانواده 🔸دفتر معظم له 🗓پنج شنبه 26 مهر ۹۷ 🔻جلسه سوم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
💠 درس 📆 پنج شنبه ۲۶ مهر 🔻 جلسه3 مقدمه: 🔰بحث در مورد فقه نظام؛ یعنی بحث در مورد مکلفی که ملکف فقه کلان است. 🔸 یک جامعه با اراده مطاع و مطیع شکل می‌گیرد و تا زمانی که فرمانروا و فرمانبری نباشد جامعه‌ای هم شکل نمی‌گیرد. معنی فرمانبری و فرمانروا یعنی اراده واحد بر جامعه حاکم است. حال به دلیل اینکه این اراده، واحد شده و ‌یک شخص کلان می‌شود و احکام مخصوص به خود را دارد. بنابراین وقتی مردم در یک جامعه‌ای به هم پیوند خوردند و یک جامعه شدند تبدیل به یک انسان کلان و بزرگ می‌شوند و احکام مخصوص به خود را دارند. 🔹نکته: گاهی یک حکم در مقیاس فرد مستحب است اما اگر این حکم به فقه کلان تبدیل شد یعنی اراده کلان جامعه مدنظر قرار گرفت دیگر واجب می‌شود. 🔸جایگاه فقه نظام خانواده در فقه: باید نداست که یک فقه خرد وجود دارد که فقه اراده فرد است و یک فقه کلان که فقه اراده جامعه‌ای است که از حاکمیت واحد برخوردار است. در بین این دو شخصیت -شخصیت فردی و آن شخصیت اجتماعی کلان- یک شخصیت میانه‌ای داریم که شخصیتی است که در خانواده شکل می‌گیرد. 🔹علت نام‌گذاری خانواده به بیت: دلیل اینکه چرا به خانواده بیت می‌گوییم این است که در قرآن کریم و روایات از خانواده به بیت یا اهل‌البیت تعبیر می‌شود. 🔸زمان شکل‌گیری یک خانواده: خانواده وقتی شکل می‌گیرد که در محیط آن یک اراده، حاکم باشد. اگر در خانواده اراده واحدی حاکم شد یعنی در اینجا حق امر، دستور و حق فرمان دارد و بقیه باید از فرمان او اطاعت کنند و در این صورت یک شخصیت واحد شکل می‌گیرد. 🔹از نظر اسلام این اراده واحدی که باید این بیت را شکل بدهد آن مردی است که همسر زنِ و پدر فرزندان آن خانواده است. یعنی این اراده واحد متعلق به مرد است. خانم خانواده و بچه‌ها باید از او اطاعت کنند و آن‌وقت خانواده می‌شوند. دلایل وجوب اطاعت از مرد در خانواده: 1. مرد منشأ پیدایش و نقطه آغاز تشکیل خانواده است. 2. مرد عنصر اقوی خانواده و تأمین کننده معاش است. 3. مرد دارای قدرت دفاع و حفاظت و حراست از این خانواده است. 4. علم تدبیر نیازمند قدرت است که این هم در مرد وجود دارد. 🔸نتیجه: اگر خانواده‌ای به این شکل عمل کرد در نتیجه آن همه اعضای خانواده شکل واحد پیدا خواهند کرد. لذا در اهل خانواده بودن هم ملاک حاکمیت واحد است و اگر حاکمیت واحد نبود، اعضا هم یکی نخواهند بود. پس در خانواده باید یکی تصیمیم آخر را بگیرد. 🔹خانواده وقتی شکل می‌گیرد که شخصیت واحدی در خانواده شکل گرفته باشد و در نتیجه آن هم سرنوشت یکی می‌شود؛ « وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ»(طور: 21). 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki