#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #أفعال_ناقصه:
#قسمت_دوم:
10- در #شرح_ابن_عقیل، مثال های #توسیط_معمول_خبر بین #فعل_ناقصه و #معمولش؛ به طور واضح تری بیان شده است.
11- #مواضع_قیاسی_و_سماعی #رائده_شدن_کان، در #شرح_إبن_عقیل به درستی تبیین شده است ولی در #سیوطی بسیار مجمل آمده است.
12- آیا #کان_زائده هم #صرف می شود؟ #شرح_إبن_عقیل به پاسخ این مطلب پرداخته است ولی #سیوطی خیر.
13- #سیوطی #زائده_شدن_أمسی_و_أصبح را متذکر شده است ولی #إبن_عقیل خیر.
14- در بررسی #مثال: «أمّا أنتَ برّاً...» #إبن_عقیل صوری را مطرح کرده که #سیوطی از آنها غافل بوده است، مثل اینکه آیا در صورتی که #اسم_کان، #ضمیر متکلم یا #اسم_ظاهر باشد هم می توان #کان را #حذف نموده و #ما زائده را #عوض از آن قرار داد؟ حکم مثال #سیبویه در این باب: «أمّا زیدٌ ذاهباً» چیست؟
15- #سیوطی #حذف_کان_و_اسم_و_خبرش را بررسی نموده و موضع آن را بیان نموده است ولی #إبن_عقیل خبر.
16- #سیوطی #أفعال_ناقصه_ای که به #معنای #صار می آیند را نام برده است ولی #إبن_عقیل خبر.
17- #سیوطی #أفعال_تامه_ای که گاهی به #معنای #صار به کار می روند و در حکم #ملحق_به_صار اند را نام برده است ولی #إبن_عقیل خبر.
18- #حذف_نون_مضارع_کان در #شرح_إبن_عقیل بسیار مفصل و با بررسی #فروع بیشتری دنبال شده است.
19- در این باب، #إبن عقیل بیشتر از #سیوطی به #سماع و #إستعمال_عرب و أقوال #سیبویه و نیز ذکر #صاحبان اقوال توجه نموده است.
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مطالعات_تکمیلی
#تمرین_قرآنی
#أ_رَأیتَ (#قسمت_چهارم)
#تعدی و لزوم«أ رأیت» و «أ رأیتک و مشتقات آن:
#نظریه اول
از بزرگانی همچون #سیبویه و #سیرافی و #فراء و #کسائی و #ابن_مالک و #زمخشری و ...
مشهور نحویین «أ رأیتَ» را منقول از «رأی» به معنای «علم» دانسته و لذا آن را دو مفعولی می دانند و پیرو همین نظریه در آیات ذیل، اسم منصوب بعد از «أ رأیت» را مفعول به اول و جمله استفهامی بعدش را مفعول به دوم می دانند:
1- أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا (77) أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا (78) سوره مریم (الذی مفعول اول و أطلع ... مفعول به دوم)
2- أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا (43) سوره فرقان (مَن مفعول به اول و أ فأنت...مفعول به دوم)
3- أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى (33) وَأَعْطَى قَلِيلًا وَأَكْدَى (34) أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى (35) سوره نجم (الذی مفعول اول و أ عنده... مفعول به دوم)
4- قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكَاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ (سوره فاطر:40) (شرکاء مفعول به اول و ما ذا خلقوا ... مفعول به دوم)
#نظریه دوم از #نجم_الأئمه #شیخ_رضی و ... :
به عقیده این گروه، «أ رأیت» منقول از «رأی» به معنای «بصر» (دیدن با چشم) است و لذا متعدی به یک مفعول است . (شرح نظریه #شیخ_رضی در قسمت اول این بحث بیان شد.)
فرق دو نظریه فوق:
بنابر این نظریه جمله استفهامیه بعد از «أ رأیت» محلی از اعراب ندارد و مستأنفه است.
ولی بنابر نظریه مشهور حتی در آیاتی که بعدش جمله استفهامیه ای وجود ندارد باید یک جمله در تقدیر گرفت، ضمن اینکه بنابر نظر مشهور بحث صدارت ادات استفهام و تعلیق از مفعول به دوم فقط مطرح است.
به عنوان نمونه به ترکیب آیات ذیل در تفاسیر ادبی نظیر البحر المحیط و کشاف مراجعه کنید:
1- قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا (62) سوره إسراء (مشهور مفعول به دوم را جمله مقدر «لِمَ کَرَّمتَهُ علیَّ» می دانند که به قرینه حذف شده است و البته فهم چرایی تقدیر این جمله از توضیحات شیخ رضی در ویژگی های 4گانه أرأیت در قسمت اول، معلوم شد.)
2- أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ (1) فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ (2) سوره ماعون (زمخشری مفعول به دوم را جمله استفهامیه مقدر «مَن هو؟» می داند.)
برای #مطالعه بیشتر پیرامون «#أرأیت »
به کتاب #عناية_القاضى_و_كفاية_الراضى، ج4، ص: 88 مراجعه کنید.
.
.... ادامه دارد
باز ارسال مطالب با ذکر #آدرس کانال #نحو_الشباب
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مطالعات_تکمیلی
#تخصصی (مناسب #قاریان_قرآن و #اشعار عربی و #صوت_و_لحن)
#حروف_الفبا
#تعداد_جروف_الفبای_عربی
#سیبویه #حروف_الفبا را از سه جهت شماره نموده است:
1- اصل حروف عربی که 29 حرف است
2- فروعی که در قراءت قرآن و اشعار کاربرد دارد و تعداد حروف الفبا را به 35 حرف می رساند
3- حروف دیگری که در برخی از لهجه های عربی تلفظ می شود و تعداد حروف را به 42 می رساند البته هفت حرف اخیر که در این دسته قرار دارند در قرآن و لغت مشهور عرب جایی ندارند.
عبارت #الکتاب #سیبویه /ج2ص404:
• هذا #باب_عدد_الحروف_العربية، و مخارجها، ومهموسها ومجهورها، وأحوال مجهورها ومهموسها، واختلافها.
• الف- فأصل حروف العربية تسعة وعشرون حرفاً:
• الهمزة، والألف، والهاء، والعين، والحاء، والغين، والخاء، والكاف، والقاف، والضاد، والجيم، والشين، والياء، واللام، والراء، والنون، والطاء والدال، والتاء، والصاد، والزاي، والسين، والطاء، والذال، والثاء، والفاء، والباء، والميم، والواو.
• ب- وتكون خمسةً وثلاثين حرفاً بحروف هن فروعٌ، وأصلها من التسعة والعشرين،
• وهي كثيرةٌ يؤخذ بها وتستحسن في قراءة القرآن والأشعار، وهي:
• النون الخفيفة، والهمزة التي بين بين، والألف التي تمال إمالة شديدة، والشين التي كالجيم، والصاد التي تكون كالزاي، وألف التفخيم، يعنى بلغة أهل الحجاز، في قولهم: الصلاة والزكاة والحياة.
• ج- وتكون اثنين وأربعين حرفاً بحروف
• غير مستحسنةٍ ولا كثيرةٍ في لغة من ترتضى عربيته، ولا تستحسن في قراءة القرآن ولا في الشعر؛ وهي:
الكاف التي بين الجيم والكاف، والجيم التي كالكاف، والجيم التي كالشين، والضاد الضعيفة، والصاد التي كالسين، والطاء التي كالتاء، والظاء التي كالثاء، والباء التي كالفاء.
باز ارسال مطالب با ذکر #آدرس کانال #نحو_الشباب
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#نحو
#پیش_فرض_ها
#اختلاف_در_ترکیب به خاطر #اختلاف_در_پیش_فرض_ها
#حال
#تمییز
در إعراب «#ذهباً» در مثال زیر اختلاف است:
. لی خاتمٌ ذَهَباً (ذَهَب: طلا - خاتم: انگشتر)
نظریه #مبرد و #ابن_مالك ، و #ابن_هشام در أوضح المسالک: نصبش بنابر #تمییز بودن بهتر است.
#دلیل:
1- اسم منصوب در این مثال #جامد است و 2- #ثابت و ملازم است نا متغیّر و 3- اسمی (خاتمٌ) که از آن رفع ابهام شده است، نکره است.
در حالی که #اصل در حال #مشتق بودن و #منتقله بودن است. و #ذوالحال نیز باید #معرفه باشد.
نظریه #سيبويه : نصبش فقط بنابر #حال بودن صحیح است.
#دلیل:
تمییز رافع ابهام از #ذات یا بعد از #مقدار می آید یا بعد از #شبه_مقدار و لا غیر.
در حالی که خاتم، مقدار یا شبه مقدار نیستند.
@DUROUS_ALSHABAB