eitaa logo
دروس الشباب
392 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
661462785_1248477469.mp3
17.93M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمع کثیری از بسیجیان. ۱۴۰۱/۹/۵ 💻 Farsi.Khamenei.ir
احکام آیات : 1- آيه 8 و 9 از سوره مائده: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ. ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ‏. : أ) تشريع طهارات سه گانه: وضوء و غسل و تيمم. ب و ج) كيفيت و ترتيب هر يك از آنها. د) تخفيف در احكام و رفع حرج از باب امتنان و به عنوان نعمتی بر مردم 2- آيه 46 از سوره نساء: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‏ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً. : أ) بطلان نماز در حالت مستی. ب) وجوب غسل جنابت. ج) تشریع تیمم برای کسی که نمی تواند غسل کند. د) حرمت توقف جنب در مسجد. هـ) تیمم بر زمین نکته: فاضل مقداد در کتاب کنز العرفان می گوید: این آیه دربارۀ 31 حکم شرعی را اثبات می کند. 3- آيه 4 از سوره بينه: وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ‏. : أ) وجوب نيت و قصد قربت و اخلاص در همه عبادات 4- آيه 76 و 77 و 78 از سوره واقعه:‏ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ‏ : حرمت مسّ قرآن بدون طهارت. 5- آخر آيه 109 از سوره توبه‏: فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ‏ : طهارت از نجاسات و نیز استحباب طهارت داشتن همیشگی (رجوع کنید به: کنز العرفان فی فقه القرآن) 6- آخر آيه 50 از سوره فرقان:‏ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً : طهارت ذاتى آب و پاک کننده بودن آن 7- وسط آيه 11 از سوره انفال:‏ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ‏ : آب مایۀ تحصیل طهارت از حدث و خبث 8- آيه 222 از سوره بقره:‏ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً‏ فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ، إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ- الْمُتَطَهِّرِينَ‏. برخی از مطرح در این آیه: أ) نجس بودن حيض ب) وجوب غسل بعد از اتمام حیض ج) وجوب اجتناب از زنان در حال حیض د) محل یا زمان جواز مباشرت با زنان. 9- اول آيه 28 از سوره توبه:‏ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا- الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا : أ) نجس العين بودن مشركان ب) ممنوع الورود بودن آنها از دخول در مسجد الحرام. 10- آيه 92 از سوره مائده:‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‏. : أ) حرمت شراب و قمار و ... ب) نجاست خمر 11- آيه 4 و 5 از سوره مدّثّر: وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ : وجوب غيرى طهارت لباس برای نماز 12- اول آيه 118 از سوره بقره:‏ وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ... : سنن ابراهیمی که 10 چیز است. مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABA
و و آیا مشرکین و کفار می باشند؟ یا پاک هستند؟ یکی از آیاتی که گفته شده دال بر نجس بودن مشرکین و کفار است آيه 28 سوره توبه است:‏ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا- الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا استدلال به آیۀ فوق در گرو چند اشکال صرفی و نحوی و لغوی است: : نَجَس به معنای پلیدی است یا نجاست اصطلاحی فقهی (گویا این ایه یکی از مثال های عملی و ثمرۀ اثبات حقیقت شرعیه است. برخی فقها این آیه را بر معنای شرعی اصطلاحی اش حمل نموده اند.) : «نَجَس» مصدر است یا صفت مشبهه؟ : : اگر «نَجَس» مصدر باشد، چون مصدر نمی تواند خبر از اسم ذات باشد، باید «ذو» در تقدیر بگیریم همانند (زیدٌ قیامٌ) یعنی: زیدٌ ذو قیامٍ پس: آیه دال بر نجس بودن کفار و مشرکین نیست بلکه دال بر این است که آلوده به نجاسات و پلیدی ها هستند زیرا از نجاسات اجتناب نمی کنند. اشکال:حمل مصدر بر ذات از باب و بدون تقدیر «ذو» صحیح است مانند: علیٌّ عدلٌ پس: آیه به نحو مبالغه آمیز دال بر نجس بودن مشرکین و کفار است. : صفت مشبهه است. پس آیه می فهماند که خود مشرکین و کفار «نجس» اند. اشکال صفت بودن «نجس»: «نجس» مفرد است و «مشرکون» که مبتداست جمع می باشد، پس خبرش نمی تواند مفرد بیاید و باید آن را مصدر گرفت. نکته: در معنای مقصود از مشرکون نیز بحث است. برای مطالعه بیشتر: القواعد الفقهیة ج5 ص333 مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABA
هدایت شده از خانه علم و مهارت طه
❇️ با استعانت از الطاف الهی، سلسله مباحث خارج نحو با گرایش نحو متعالی برگزار می‌گردد. 💠 مدرس: استاد حجة السلام و المسلمین سجاد قربانی (زید عزّه) ✳️ مخاطبین: اساتید ادبیات، فضلای درس خارج فقه و اصول که تسلط کامل بر نحو دارند. ❇️ پیش نیاز: تسلط کامل بر دروس ادبی رایج حوزه، انگیزه برای مطالعه پژوهش‌های سنگین و جدید نحوی، آمادگی برای پذیرش نظریات جدید؛ 🕰 زمان برگزاری: دوشنبه تا چهارشنبه ساعت ۱۲:۳۰ الی ۱۴ 💠 مکان برگزاری: قم؛ مدرسه علمیه امام کاظم علیه السلام 📅 شروع: از دوشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۱؛ 📌دوره به صورت حضوری و مجازی خواهد بود. ( شرکت در دوره به صورت مجازی، مستلزم پرداخت ۵۰ هزار تومان می‌باشد) 🔖جهت ثبت نام از لینک زیر اقدام بفرمائید: https://formafzar.com/form/l0ap5 🌐جهت کسب اطلاع بیشتر به کانال زیر مراجعه کنید: https://eitaa.com/joinchat/3280928965C37d1129dcb
و سؤال: و چیست؟ پاسخ: : الإنسان حیوان ناطق : الإنسان عبدٌ عارفٌ بحمدِ اللهِ شاکرٌ لنعمتِهِ اکنون متن صحیفه و ترجمه آن را در فصل انسان و بهائم ببینید: الصحيفة السجادية ؛ ؛ ص28 (1) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِيدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ،) .... (8) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ. (9) لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ إِلَى فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا.» الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام ؛ ؛ ص31 و سپاس خداى را كه اگر بندگانش را از شناختن سپاسگزارى خود بر نعمتهاى پى در پى كه بايشان داده و بخششهاى پيوسته كه براى آنها تمام گردانيده باز ميداشت (امر نفرموده بود كه شكر نعمتهايش بجا آورند) هر آينه نعمت‏هايش را صرف نموده او را سپاس نميگزاردند، و در روزى كه عطا فرموده فراخى مييافتند و شكرش بجا نميآوردند-] [9 و اگر چنين ميبودند (شكر نميكردند) از حدود انسانيّت بمرز بهيميّت (چارپايان، كه مرتبه بى خردى است) روى ميآوردند و چنان بودند كه در كتاب محكم و استوار خود (قرآن مجيد س 25 ى 44) وصف فرموده: انْ هُمْ الاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ اضَلُّ سَبيلاً، يعنى) ايشان (ناسپاسان) جز مانند چارپايان نيستند بلكه گمراهترند (زيرا چارپايان هيچيك از قواى طبيعى را تعطيل و بيكار ننموده بلكه هر يك را براى آنچه آفريده شده بكار مياندازند، پس اگر گمراه باشند در طلب كمال كوتاهى ننموده‏اند بخلاف انسان كه اگر قوّه عقليّه را كه بمعرفت حقّ راهنما است و امتياز او از چارپايان بهمين قوّه است تعطيل نموده از كار بيندازد از چارپايان گمراهتر و سزاوار كيفر است) ________________________________________ على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم - فيض الاسلام اصفهانى، على نقى، الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام، 1جلد، فقيه - تهران، چاپ: دوم، 1376ش. شرح : رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين ؛ ج‏1 ؛ ص308 و في إضافة الحدود مجموعة إلى الإنسان‏ إشارة إلى اتصاف الإنسان بامور متعدّدة بها عمّا سواه من الكمالات العلميّة و العمليّة التي كلّ واحد منها بالنسبة إليه حدّ بخلاف البهيميّة فليس لها إلا حدّ عدم العقل و في نسخة قديمة: و لدخلوا في حريم البهيميّة و هو قريب من معنى الحدّ، فان حريم الدار ما حولها من حقوقها و مرافقها سمّي بذلك لأنّه يحرم على غير مالكها أن يستبدّ بالارتفاق به، و منه حريم البئر أربعون ذراعا .......... و الإنسان: اسم جنس يقع على الواحد و الجمع و الذّكر و الأنثى و اختلفوا في اشتقاقه مع اتّفاقهم على زيادة النّون الأخيرة. ________________________________________ كبير مدنى، سيد عليخان بن احمد، رياض السالكين في شرح صحيفة سيّد الساجدين، 7جلد، دفتر انتشارات اسلامى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409ق. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#منطق #صحیفه_سجادیه و #علم_منطق سؤال: #جنس و #فصل #انسان چیست؟ پاسخ: #منطق: الإنسان حیوان ناطق #صحی
: سید کبیر در خط آخر متن فوق درباره واژه سخن گفته است: انسان: اسم جنس افرادی است و لذا برای واحد و جمع، و مذکر و مؤنث استعمال می شود. البته درباره اشتقاق آن اختلاف است. ولی در اینکه آخر است اجماع وجود دارد. از دوستان: شما اشتقاق را بنویسید تا استفاده کنیم. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
شهادت مادر سادات (سلام الله علیها و علیهم) را به تمامی محبین حضرتش تسلیت می گویم. فاطمه (سلام الله علیها) بهانه خلقت عالم است.
هیچ کس از پیش خود چیزی نشد هیچ آهن خنجر تیزی نشد هیچ قنادی نشد استاد کار تا که شاگرد شکر ریزی نشد مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
در وزن دو احتمال است: 1- فَعِیل: اصلش«تقیی»،یاء اول ساکن و دوم متحرک است لذا قاعده إدغام جاری شده؛«تقیّ»شد. 2- فَعُول: اصلش«تَقُوی»بود،واو و یاء در یک کلمه کنار هم قرار گرفتند و اولی ساکن بود،واو قلب به یاء شده«تَقُیی»و یاء در یاء ادغام گردید«تَقُیّ»،به جای ضمه قبل از یاء نیز به خاطر مناسبت کسره آمد،«تَقِیّ»شد. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
حدود11 سال است که یک پوشه تحت این عنوان باز کرده و نکاتی را یادداشت می کنم. یکی از این لطیفه ها به نام مبارک است. شاعر گفته: نـام نـام جمـله انبیاسـت چون که صد آمد نود هم پیش ماست و در کتابی که نامش را یادم نیست این گونه نوشته بود: تمام حالات عبادی در نام « » جمع است، زیرا: « » اشاره به و قامت راست است و « » اشاره به ( یعنی شکل این حرف به سان شخصی است که خمیده و در حالت رکوع است) و « » به شکل است و « » به شکل (به سان شخص جالس در محضر معبود) مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
اسم منسوب به (نام دیگر ) است. بنابر این یعنی: اهل نجف الدین استر آبادی در مقدمه می گوید: الحمد للّه الذي .... ؛ و صلواته على أنبيائه، و مبلّغ أنبائه، محمد بن عبد اللّه المبشّر به قبل ميلاده، و على الأطهار من و ؛ .... فإن جاء مرضيا، فببركات ، صلوات اللّه على مشرّفه، لاتفاقه فيه «2»، و إلا فمن فيما ينتحيه؛ توضیح شهرت این کتاب: ایشان بعد از حمد الهی و درود بر و آن سرور، و اصحاب؛ می گوید: اگر این کتاب مورد باشد، به برکت (امام علی علیه السلام) است که این کتاب در این شهر (غرا) نوشته شده و اگر مورد نبود، به خاطر است. مناقشه در انتساب به : با اینکه هیچ یک از عامه در شیعه بودن جنابش شک ندارند و در کتاب های لغوی و تراجم به منسوبین نجف گفته اند، برخی از متأخرین عامه مثل مصحح شرح الرضی خواسته افتخار مجاورت شاه نجف را از نجم الأئمه رضی سلب نماید لذا در پاورقی ضمن ذکر مطالب فوق، می گوید احتمال انتساب به مدینه و قبر پیامبر بیشتر است. در حالی که سیوطی می گوید از زندگی ایشان اطلاعی در دست نیست. ضمن اینکه شعراء و علمائی که اهل نجف بوده و با عنوان شناخته شوند بسیارند لکن کسی که منسوب به مدینه باشد و به نام مشهور باشد نیافتم. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
: كلمة در آية شريفه (وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ)، (احزاب: 33) به دو گونه قرائت شده است: 1- بيشتر قاريان آن را به قاف، 2- نافع و عاصم به فتح قاف، قرائت كرده اند. اين كلمه طبق هر دو قرائت، صيغة دوازدهم فعل امر حاضر و خطاب به زنان است و ازاين رو، در ساخت آن ميان مفسران اختلافي نيست؛ اما در ريشة اين كلمه، براساس هر دو قرائت احتمالات متعددي مطرح شده كه عبارت است از: 1. مصدر مضاعف به معناي سكونت و استقرار؛ فعل امر از اين ريشه، به فتح و كسر قاف صحيح است؛ زيرا فعل مضاعف از سه باب فَعَلَ يَفْعُلُ مثل مَدَّ يَمُدُّ و فَعَلَ يَفْعِلُ مثل فَرَّ يَفِرُّ و فَعِلَ يَفْعَلُ مثل عَضَّ يَعَضُّ آمده است (مير سيدشريف، 1376، ج1، ص133). فعل قرّ يقرّ از دو باب اخير آمده است (ر.ك: ابن سيده، 2000، ماده قرر؛ زبيدي، بي تا، ماده قرر؛ فيروزآبادي، بي تا، ماده قرر). بنابراين، كلمة طبق هر دو قرائت، از اين ريشه محتمل است. 2. وَقار مصدر معتل الفاء (مثال واوي) به معناي طمأنينه و آرامش؛ ماضي و مضارع از اين ريشه وَقَر يَقِرُ مثل وَعَدَ يَعِدُ و فعل امر آن قِرْن به كسر قاف مثل عِدْن است. احتمال اشتقاق كلمه از اين ريشه، طبق قرائت كسر قاف قِرْن (ر.ك: جوهري، 1407، ماده وقر) است، نه هر دو قرائت. 3. القُرّ مصدر مضاعف به دو معنا آمده است: يكي به معناي سردي و دوم به معناي ثبوت و قرار (ر.ك: ابن فارس، بي تا، ماده قر؛ جوهري، 1407، ماده قر). احتمال اشتقاق قَرْنَ از اين ريشه، طبق هر دو قرائت صحيح و به اعتبار معناي دوم است، نه اول. البته راغب اصفهاني معناي ثابت ماندن و قرار گرفتن را نيز از ماده قُرّ دانسته است (ر.ك: راغب اصفهاني، 1404، ماده قر). 4. قَوْر مصدر معتل العين (اجوف واوي) به معناي اجتماع؛ ماضي و مضارع آن، قار يَقارُ مثل خاف يخاف و امر آن قَرْنَ به فتح قاف مثل خَفْنَ است. اين احتمال منسوب به ابوالفتح همداني است (زمخشري، بي تا، ج3، ص535؛ اندلسي، 1422، ج7، ص 223). در برخي كتاب هاي تفسيري (ابن عجيبه، 2002، ج 6، ص 37؛ ابوالسعود، بي تا، ج 7، ص 102) و ادبي نيز بدون ذكر قايل آمده است (صبان، 1412، ج4، ص344؛ استرآبادي، 1402، ج 3، ص 245؛ مرادي، 1428، ج3، ص1637). 5. قَرْي مصدر ناقص، به معناي جمع و اجتماع (فراهيدى، بي تا، ماده قري؛ ازهرى، 1421، ماده قري؛ جوهرى، بي تا، ماده قري)؛ ماضي و مضارع اين ماده قَري يَقْري مثل رمي يرمي است. اين احتمال را خليل بن احمد براي قرائت قِرْن به كسر قاف ذكر كرده است (فراهيدي، بي تا، ماده وقر). نقد و بررسي اقوال فوق ادامه دارد.... مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB