#قهوة در #روایات
#حدیث
محمد بن علی کَراجُکِی (متوفای 499 هجری) در کتاب «مَعْدِنِ الْجَوَاهِرِ وَ رِيَاضَةِ الْخَوَاطِر» روایتی از پیامبر نقل می کند و شیخ حر عاملی نیز آن روایت را در «وسائل الشیعة» از او نقل می کند:
قَالَ النَّبِيُّ ص خَمْسَةٌ لا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ وَ هُمُ النَّائِمُونَ عَنِ الْعَتَمَاتِ وَ الْغَافِلُونَ عَنِ الْغَدَوَاتِ وَ اللَّاعِبُونَ بِالشَّامَاتِ وَ الشَّارِبُونَ #الْقَهَوَاتِ وَ الْمُتَفَكِّهُونَ بِشَتْمِ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ.
یعنی:
در روز قیامت، خدای تعالی به پنج کس نگاه نمی کند (و رحمتش را بر آنها نمی گستراند) و آنها را از آلودگی (گناهان) پاک نکرده (و نجات نمی دهد) در حالی که برایشان عذابی دردناک مهیاست:
1. کسانی که بدون ادای نماز عشاء می خوابند.
2. کسانی که از نماز صبح غافل اند (و آن را ترک می کنند)
3. کسانی که با #شام_ها بازی می کنند. (#ترجمۀ فارشی #شامات و شرح آن را در پیام بعدی خواهم گفت.)
4. کسانی که #شراب می نوشند.
5. کسانی که سخن به بدگویی پدران و مادران می گشایند (و آنها را دشنام می دهند).
نتیجة:
#قهوة در زبان عربی به معنای #خمر (شراب) است.
قها یقهو قهوا و نیز قهی یقهی به معنای بی اشتها شدن است. از آنجا که شراب نوشنده اش را به پرنوشی و در نهایت پر شدن معده از شراب می کشاند، به آن قهوة می گویند، چون وقتی شکمش پر شد میل به خوردن غذا و هر چیز دیگری نخواهد داشت.
#جایگاه_نماز
#جزای_شرابخواری
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از علیرضا محمدی
شاید صحیحش اللاعبون بالشاهات باشه
شاه شطرنج در روایات تحریم شطرنج هم اومده و الله شاهه
هدایت شده از شهدا پیرو می خواهند،عزادار کافی نیست
سلام علیکم.
متشکرم به ذهنم نرسیده بود.
اگر وقت کردم می بینم
جزاکم الله خیرا
#توفیق
#تحصیل_موفق
#موفقیت_کاری
امروز با شتاب بیشتری به سمت مدرسه فیضیه حرکت می کردم، خواستم زودتر برسم و به هم مباحثه ای خود بگویم زودتر بیاید تا عقب ماندگی های دیروز را جبران کنیم.
وقتی بیست دقیق زودتر رسیدم، دیدم دوستم زودتر از من پیام داده که باید فرزندش را ببرد سنجش ورود به مدرسه و نمی تواند مباحثه بیاید. در خودم بودم که دید دوستم 20 دقیقه مانده به شروع درس، آمد. اندکی مباحثه کردیم. کاری ضروری پیش آمد که باید از ادامه حضور و کلاس امروز منصرف می شدم. در حیاط مدرسه جناب استاد را دیدم، گریه ام گرفت😭 دستش بوسیدم و گفتم استاد می خواهم درس بخوانم ولی دعا کند خداوند توفیق را بدهد. پس با دلی اندوهگین و چشمی اشکبار از مدرسه بیرون آمدم.
حضرت استاد آیت الله جوادی آملی می فرمودند: موفقیت در درس و کار به هوش و اراده و امکانات نیست، خدا باید بخواهد تا این امکانات و مقدمات اثر کند.
آمدی در #غرر _الحکم (کلمات قصار امیر المومنین علی علیه السلام) ، ذیل عنوان #توفیق از آن حضرت چنین نقل می کند: التوفیق جَذبَةٌ مِن جَذَباتِ الرَّبِّ
یعنی توفیق یکی از کِشش های تربیتی و ربانی خدای تعالی ست.
التماس دعا
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#فتنه
#قرآن
#نقد_ترجمه_های_مشهور
فَقالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ (سوره یونس؛ آیه85)
برخی به خاطر تقدیم (علی الله) بر (توکلنا) این قسمت آیه را با کلمۀ #فقط (از ادات #حصر) ترجمه نموده اند:
ترجمۀ حصر (#فقط بر خدا توکل کردیم) : #انصاریان ؛ #رضایی ؛ #مکارم
ترجمۀ بدون حصر: #الهی_قمشه_ای ؛ #فولادوند ؛ #مشکینی (بر خدا توکل کردیم)
واژۀ #فتنة :
در لغت به معنای آزمایش و امتحان است.
#رضایی : «[اى] پروردگار ما! ما را [وسيله] آزمايشى براى گروه ستمكاران قرار مده»
#فولادوند : پس گفتند: «بر خدا توكّل كرديم. پروردگارا، ما را براى قوم ستمگر [وسيله] آزمايش قرار مده.»
برخی آن را ترجمه نکرده اند و چیزی قبلش در تقدیر گرفته اند:
#الهی_قمشه_ای : «بار الها ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمكار مگردان.»
برخی #فتنه را به معنای #عذاب یا #شکنجه دانسته اند:
#انصاریان : «پروردگارا! ما را دستخوش شكنجه و عذاب ستمكاران قرار مده»
#مکارم : گفتند: «تنها بر خدا توكل داريم؛ پروردگارا! ما را مورد شكنجه گروه ستمگر قرار مده!»
برخی نیز هر دو معنای فوق را مطرح کرده اند:
#مشکینی : «ما را دستخوش شكنجه ستمكاران يا مايه آزمايش قدرت آنان قرار مده.»
برای توضیح بیشتر و تفسیر ایۀ فوق به منبع زیر مراجعه کنید:
ترجمه تفسير الميزان ج10 ص 167
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
🔰 مخالفت روحانیون با پپسی کولا
✍ بخشی از گزارش مخبرهای امنیتی در حدود سال 1325 شمسی
•┈┈┈••✾••┈┈┈•
1⃣ آقایان آیت الله بهبهانی، امام جمعه تهران، آیت الله نوری، حاج میرزا عبد الله چهل ستونی، قهرمانی، به وعاظ دستور دادند پپسیکولا را تکذیب کنند.
2⃣ آقای خرازی نماینده مجلس... فعالیتهایی راجع به از بین رفتن و برداشتن پپسیکولا کردهاند با نظر سید جعفر بهبهانی.
3⃣ آقای برهان پیشنماز مسجد لرزاده، آقای شیخ جواد پیش نماز مسجد خیابان خراسان، حاج شیخ مرتضی کاتوزیان پیشنماز مسجد انبارغله و نمایندههای بروجردی که فرستادهاند مسجد جدید التاسیس جاده شهرری نزدیک میدان شوش، شیخ مهدی حقپناه و شیخ علی اصغر حقپناه و شیخ رضا متبحری و شیخ حسن متبحری که چهارنفر مزبور وابسته به فدائیان اسلام بودند.... بالای منبر تبلیغ میکنند که... پپسیکولا از شراب نجستر است، تومانی یک ریال هم از آن خرج محفل بهائی میشود بر ضرر دین اسلام.
4⃣ شخصی به نام شیخ رضای دوغی که مدت مدیدی است پیشکار آیت الله کاشانی است... میگوید که پپسی که نجس است و هر کس پپسیکولا بخورد رفته به جنگ سیدالشهداء. چندین مرتبه هم متصدیان پپسیکولا از دست او شکایت کرده و پس از اینکه او را به دادگستری بردهاند او را رها نمودهاند.
📎 منبع: برگرفته از اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
فرق #کِفْل و #نَصِیب
#قرآن
#لغت
آیه ۸۵ سوره نساء
(مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا وَمَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا وَكَانَ اللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقِيتًا)
برخی همچون علامه طباطبایی کفل و نصیب را به یک معنی دانسته اند،
لذا یکی از عزیزان سؤال کرد علت اختلاف تعبیر در آیهٔ فوق چیست؟
چرا برای حسنه از واژه نصیب
و برای سیئه از واژه کفل استفاده کرده است؟
«کِفْل» (بر وزن طفل) در اصل، به معنای (قسمت عقب پشت حیوان) است که سوار شدن بر آن ناراحت کننده میباشد، و به همین جهت، هرگونه گناه و سهم بد را «کِفل» میگویند و نیز به کاری که سنگینی و زحمت داشته باشد «کفالت» گفته میشود. و نیز به معنای بهرهای است که نیاز انسان را بر طرف کند، و ضامن را از این رو «کفیل» گویند که، مشکل طرف مقابل را کفایت کرده و بهره و نصیب او را به او میدهد.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#الله_أکبر
بر اساس برخی روایات (مفضَّل علیه) جمله فوق از این قرار است:
الله أکبر مِن أن یُوصَفَ (خدا بزرگتر از آن است که به توصیف شود و در قالب واژگان و جملات بگنجد)
به عبارت دیگر (الله اکبر من کلّ شیءٍ) درست نمی باشد چون این تقدیر بدین معناست که اگر چه برخی اشیاء بزرگ اند ولی خداوند نسبت به آنها بزرگتر است.
در حالی که این جمله می خواهد بزرگی خدا را به طور مطلق نشان دهد نه به نحو نسبی.
#امشب همه با هم #شعار #الله_أکبر
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
🌸🌺 ۲۲ بهمن ماه، چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران گرامی باد.🌺🌸
#دهه_فجر🇮🇷
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#علی
نام #علی باعث #طول_عمر :
ترجمه روایت:
حسين بن سعيد گويد: «من و ابن غيلان مدائنى خدمت امام رضا عليه السلام رسيديم. ابن غيلان به حضرت گفت: خداوند امورتان را سامان بخشد! به من رسيده كه هر كس بچّهاى جنين دارد و نيّت كند كه نامش را محمّد بگذارد پسردار مىشود. سپس حضرت فرمود: على محمّد و محمّد على، يك چيز است. ابن غيلان گفت: خداوند امورتان را سامان بخشد! من همسرم را در حالى جا گذاشتهام كه حامله بود شما دعا كنيد كه حمل او پسر باشد. حضرت طولانى به زمين نگاه انداخت و سپس سرش را برداشت و به او فرمود: نامش را على بگذار چون عمرش طولانىتر مىشود. ما به مكّه وارد شديم كه از مدائن نامهاى برايمان آمد كه ابن غيلان پسردار شده است.»
#متن حدیث:
عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ ابْنُ غَيْلَانَ الْمَدَائِنِيُّ دَخَلْنَا عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع
فَقَالَ لَهُ ابْنُ غَيْلَانَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ بَلَغَنِي أَنَّهُ مَنْ كَانَ لَهُ حَمْلٌ فَنَوَى أَنْ يُسَمِّيَهُ مُحَمَّداً وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ.
فَقَالَ: مَنْ كَانَ لَهُ حَمْلٌ فَنَوَى أَنْ يُسَمِّيَهُ عَلِيّاً وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ
ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ مُحَمَّدٌ وَ مُحَمَّدٌ عَلِيٌّ شَيْئاً وَاحِداً
قَالَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنِّي خَلَّفْتُ امْرَأَتِي وَ بِهَا حَبَلٌ فَادْعُ اللَّهَ أَنْ يَجْعَلَهُ غُلَاماً.
فَأَطْرَقَ إِلَى الْأَرْضِ طَوِيلًا ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ لَهُ: سَمِّهِ عَلِيّاً فَإِنَّهُ أَطْوَلُ لِعُمُرِهِ.
فَدَخَلْنَا مَكَّةَ فَوَافَانَا كِتَابٌ مِنَ الْمَدَائِنِ أَنَّهُ قَدْ وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ.
الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج6 ؛ ص11
كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#اصول
منظور از #علم و #قطع در علم اصول و فقه و روایات چیست؟
آنچه می خوانید می تواند جرقه ای برای روشن شدن آتش شوق و تحقیق بیشتر باشد.
شیخ طوسی در کتاب العدة فی اصول الفقه بابی در تعریف علم از دیدگاه اصولیان و فقهاء و فرق آن با ظن باز نموده است و در تعریف علم می گوید: (العلم هوما یقتضی سکون النفس) علم یعنی چیزی که سبب آرامش نفس انسان است.
سید مرتضی در الذریعه نیز همین را می گوید.
شهید آقا مصطفی خمینی در کتاب
«تحريرات في الأصول ؛ ج6 ؛ ص140» می نویسد:
از جستجوی در آثار و روایات چنین به دست می آید که منظور از «علم» و «قطع»ی که در روایات آمده، قطع و علم اصطلاحی منطقی ها و فلاسفه نیست. زیرا از دیدگاه دانشمندان منطق و فلسفه علم یعنی چیزی که احتمال خلاف ندارد. (ليس ما هو مصطلح أهل المنطق الّذي لا يحتمل الخلاف)
منظور #روایات از علم اعم از #علم_عقلی و #علم_عرفی و #علم_تعبدی است.
در دوره معاصر بابی تحت عنوان #اطمینان نیز در کتب برخی از اصولیان باز شده است. منظور از اطمینان همان #علم_عرفی است که اگر چه عقل احتمال خلاف می دهد ولی عقلاء این احتمال را منتفی می دانند زیرا برای نفس، سکون و آرامش حاصل شده است. در این زمینه می توانید به حلقات و الفائق و تقریرات عبدالساتر از درس شهید صدر مراجعه کنید.
برخی از گزارههایی که #قطع را در معنای #علم_عرفی به کار برده اند:
#تواتر مفید قطع است
#اجماع به خاطر تراکم ظنون مفید قطع است.
#سیره قطع آور است.
#نتیجه:
علم در اصطلاح اصولیان #لا_بشرط از یقین عقلی است.
#نتیجه دیگر اینکه اطلاق علم بر أمارات توسط نائینی به معنای #علم_تعبدی است
و نتیجه دیگر اینکه
قطع اصولی به اعتبار عقیده قاطع است نه به اعتبار مطابقت با واقع که یقین فلسفی است. و لذا در ادامه #تجری و نیز قطع قطاع مطرح می شود.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#حدیث
#سند_حدیث
فارغ از دعواهای بین علماء که آیا علم رجال علم است یا نه، و آیا آموختنش جایز است یا خیر و آیا حجیت دارد یا ندارد،
دو روایت در اهمیت سند شناسی و دقت در اینکه از چه کسی حدیث می آموزیم:
#اول:
امير المؤمنين (ع) فرمود: چون حديثى براى شما باز گويند در هنگام نقل آن، آن را به كسى كه براى شما باز گفته نسبت دهيد، اگر راست باشد به سود شما است و اگر دروغ باشد به عهده او است.
{الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص52
7- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذَا حَدَّثْتُمْ بِحَدِيثٍ فَأَسْنِدُوهُ إِلَى الَّذِي حَدَّثَكُمْ فَإِنْ كَانَ حَقّاً فَلَكُمْ وَ إِنْ كَانَ كَذِباً فَعَلَيْهِ. }
#دوم:
جابر بن يزيد گويد بامام باقر (ع) عرض كردم: هر گاه حديثى برايم باز گفتى سندش را نيز بيان فرما. امام (ع) فرمود: پدرم از جدّم از رسول خدا (ص) از جبرئيل (ع) از خدا- عزّ و جلّ- براى من حديث گفته است، و هر حديثى كه برايت گويم با اين سند خواهد بود.
و #فرمود: جابر! همانا اگر يك حديث از شخص راستگو و مورد اطمينان فراگيرى براى تو از دنيا و آنچه كه در آنست بهتر است.
{الأمالي (للمفيد) ؛ النص ؛ ص42
10 قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنِي هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع إِذَا حَدَّثْتَنِي بِحَدِيثٍ فَأَسْنِدْهُ لِي فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنْ جَبْرَئِيلَ ع عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كُلُّ مَا أُحَدِّثُكَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ وَ قَالَ يَا جَابِرُ لَحَدِيثٌ وَاحِدٌ تَأْخُذُهُ عَنْ صَادِقٍ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا.}
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#اعجاز_قرآن
زركشى در كتاب «البرهان فى علوم القرآن» دوازده وجه براى اعجاز قرآن نقل كرده كه به اختصار عبارتند از:
1- خداوند مردم را از معارضه با قرآن منصرف كرده (اين همان قول به صرفه است)
2- اعجاز قرآن مربوط به تأليف خاص آن مىباشد.
3- اعجاز قرآن به خاطر خبرهاى غيبى و پيشگوييهاى آن است.
4- اعجاز قرآن به سبب قصهها و اخبارى است كه از گذشتگان آورده است.
5- اعجاز قرآن به سبب خبر دادن از باطن افراد است (نمونههايى از اينگونه آيات را آورده)
6- اعجاز قرآن به خاطر نظم و صحت معانى و فصاحت الفاظ آن است.
7- وجه اعجاز قرآن فصاحت و غرابت اسلوب و سلامت آن از هر گونه عيب است.
8- وجه اعجاز قرآن نظم و تأليف خاص آن است بگونهاى كه در كلام عرب سابقه نداشت.
9- وجه اعجاز قرآن چيزى است كه نمىتوان از آن تعبير كرد به اين معنى كه وجه اعجاز قرآن چيزى است كه درك مىشود ولى قابل توصيف نيست.
10- اعجاز قرآن به علت استمرار فصاحت و بلاغت در همه قرآن است.
11- اعجاز قرآن به علت بلاغتى است كه ذوق آنرا مىفهمد و نفس آنرا مىپذيرد.
12- اعجاز قرآن به سبب همه آن وجوهى است كه گفته شد و نبايد وجه واحدى را در نظر گرفت.
بدر الدين زركشى، البرهان فى علوم القرآن ج 2 ص 93- 107 همين مطلب را سيوطى نيز به صورت پراكنده آورده( الاتقان ج 2 ص 118).
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#اعجاز_قرآن
اقوال چهار نفر از بزرگان امامیه دربارۀ اعجاز قرآن:
- شيخ طوسى مى گويد: قوىترين قول در نزد من قول كسى است كه مىگويد:
معجز بودن و خارق العاده بودن قرآن به خاطر فصاحت بالاى آن با نظم مخصوص كه دارد، مىباشد. فصاحت به تنهايى و نظم به تنهايى و همينطور صرفه نمىتواند وجه اعجاز قرآن باشد.
- ابن ميثم بحرانى اظهار مى دارد حق اين است كه جهت اعجاز قرآن مجموع سه چيز است فصاحت بالا و اسلوب خاص و اشتمال بر علوم شريفه. وى اضافه مىكند كه منظور از علوم شريفهاى كه در قرآن موجود است عبارت است از علم توحيد و علم اخلاق و سياسات و كيفيت سلوك الى الله و علم احوال پيشينيان ...
- علامه حلى معتقد است كه جهت اعجاز قرآن همان فصاحت بالغه آن است و لذا عربها همواره فصاحت قرآن را تعظيم مىكردند و به همين جهت است كه افرادى مانند «نابغه» وقتى با فصاحت قرآن آشنا شدند اسلام آوردند.
- فاضل مقداد پس از نقل اقوال در مسأله، اين قول را كه جهت اعجاز قرآن مجموع اسلوب و فصاحت و اشتمال بر علوم شريفه است، تقريب مى كند.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#تاریخ معاصر
#فدائیان_اسلام
#ملت_اسلامی
عنوان پیام:
همراهی مردم با روحانیت، اهرم فشاری بر دولت فاسد 1
با تقدیم صلوات و سلام الهی به پیشگاه شهید نواب صفوی و همرزمان شهیدش
از جمله حرکتهای ارشادی - تبلیغی فدائیان اسلام، مبارزه با مفاسد فرهنگی-اجتماعی مغایر با احکام و مبانی اسلامی، در سطح جامعه و نهادهای وابسته به دستگاه حکومتی بود.
بنا بر خاطرات نواب صفوی که به فلم سید محمد واحدی تقریر و در سال ۱۳۳۴ ش در مجله «خواندنیها» منتشر شده است.
در پاییز سال ۱۳۲۶، که برخی از وکلای مجلس، درصدد ایجاد تغییراتی در قانون اساسی بودند و تصمیم داشتند مواد قانونی مربوط به «رسمیت اسلام» در کشور را تغییر دهند و فساد نیز در جامعه فزونی یافته بود،
فدائیان اسلام مبارزات گسترده ای را با ترویج فساد در جامعه و مبارزه با مظاهر آن آغاز کردند؛
برای نمونه:
از جمله اقدامات آنها در تهران مبارزه با بی حجابی زنان بود.
از آنجا که در این زمان عمده فعالیت آنها در محدوده بازار تهران و مساجد مهم منطقه بازار صورت میگرفت توسط اعضای این جمعیت پرده ای بزرگ در جلوی خان مسجد سلطانی نصب گردید که بر روی آن نوشته شده بود:
«ورود زنان بی حجاب به مسجد سلطانی اکیداً ممنوع است.» (سیدهادی خسروشاهی؛ فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه ص ۶۰-۶۱)
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#تاریخ معاصر
#فدائیان_اسلام
#ملت_اسلامی
عنوان پیام:
همراهی مردم با روحانیت، اهرم فشاری بر دولت فاسد 2
در همین رابطه اعلامیه هایی نیز از سوی فدائیان اسلام منتشر گردید که در صدر آن نوشته بودند:
«آتش شهوت از بدنهای عریان زنان بی عفت شعله کشیده، خانمان ایران را می سوزاند»، «نوامیس اسلام را بنام تمدن به بازار شهوت روز و شب کشیده اند. کجاست روح غیرتی که به درد آید؟»
فدائیان اسلام با دعوت نویسندگان و روزنامه نگاران کشور به سوی حق اعلام کردند:
«نویسندگان و جریده نگاران بایستی مرکب نگارش را با حق بیامیزند و سخن به حق گویند تا مگر کشتی سرگردان را به ساحل نجاتی رسانیده به جهل و بدبختی کنونی خاتمه دهند.» (همان منبع، ص62-63)
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#تاریخ معاصر
#فدائیان_اسلام
#ملت_اسلامی
عنوان پیام:
همراهی مردم با روحانیت، اهرم فشاری بر دولت فاسد 3
با نصب پارچه مزبور بر سر در مسجد سلطانی اعضای این جمعیت، خود در جلوی مسجد پاس می دادند و از ورود زنان بی حجاب ممانعت می کردند.
این حرکت دینی و تبلیغی آنها تأثیر شدیدی بر بازار نهاد؛ به طوری که #بازاریان نیز پارچه ای بر سردر بازار کشانده و از ورود زنان بی حجاب به محوطه بازار ممانعت می کردند و به زنان با حجاب ده درصد در فروش اجناس تخفیف میدادند.
بالاخره شهربانی با مشاهده چنین وضعیتی در جلسه ای #با_حضور آیت الله #بهبهانی، حجت الاسلام #فلسفی، سرتیپ #صفاری و #نواب_صفوی قول داد که چنین امری را خودش توسط مأمورین انتظامی عهده دار گردد.
از این رو با تأکید و نظر آیت الله بهبهانی در انجام این کار توسط شهربانی، فدائیان اسلام این وظیفه را به شهربانی واگذار کردند.
لیکن شهربانی مدت کوتاهی به این اقدام دست زد و به آن پایان داد نواب صفوی با مشاهده چنین حرکتی از سوی شهربانی طی اعلامیه ای نوشت:
«دولت ایران قانون اساسی را شمرده و با توامیس اسلام و حقوق مسلمین می جنگد و پایه های دادگاه خونین اسلامی را برای انقراض خود استوار می کند.»
نواب در پایان اعلامیه اش پس از امضا نوشته بود:
«سندی است سترگ و تاریخی بیادگار بدست ایرانیان سپرده می شود تا روزی ارزش عملی آن هویدا گردد» (همان منبع، ص62-63)
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#معقول
#علت (1)
#معنای علت به معنی اعم و اقسام و انواع آن
علت: آنست که چیزی به او محتاج است.
معلول: آنست که به چیز دیگر محتاج است.
علت به معنی فوق #چهار قسم است:
زیرا علت شیء، یا داخل در آن شی است یا خارج از آن شیء.
و #علت_داخلی بر دو قسم است:
زیرا علت داخلی
یا چیزی است که با وجود او، آن شی بالقوه است (یعنی: جهت قوه و ابهام آن شی است)
یا چیزی است که با وجود او، آن شيء بالفعل است (یعنی: جهت فعلیت و تحصّل آن شی است).
به عبارت دیگر:
جزء شی
یا در آن، قوه بودن و استعداد ماخوذ است که به آن #علت_مادی می گویند.
یا در آن، فعلیت و تحصل معتبر است ، که به آن #علت_صوری می گویند.
علت مادي وعلت صوری را #علت_ماهیت می گویند.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#معقول
#علت (2)
#تقسيم علت به تامه و ناقصه
#علت_تامه: علتی که معلول به چیز دیگری غیر از او احتیاج ندارد. (به عبارت دیگر علت تامه همه آن چیزیست که معلول به آن محتاج است، و محتاج الیه معمول از آن بیرون نیست ، یعنی با وجود آن ، چیزی دیگر در تحقق معلول مدخلیت ندارد.
علت تامه ممکن است #بسیط یا #مرکب باشد.
بسیط بودن علت تامه، در صورتیست که معلول مرکب از ماده و صورت نباشد، و غایتی زاید بر ذات فاعل نداشته باشد ، مثل واجب الوجود نسبت به صادر اول، زیرا که صادر اول مرکب از ماده و صورت نیست و غایتش نیز فاعل است.
مرکب بودن علت تامه،
ترکیب علت تامه از (فاعل و غایت) در صورتیست که غایت زاید بر ذات فاعل باشد، مثل تمامی افعالی که توسط فاعل حیوانی یا طبیعت انجام می شود.
گاهی علت تامه مرکب از چهار علت است و آن در صورتیست که معلول مرکب از ماده و صورت بوده، و غایت تیز زائد بر ذات فاعل باشد،
و گاهی مرکب از سه علت است، و آن در صورتی است که معلول مرکب از ماده و صورت بوده و غایت زائد بر ذات فاعل نباشد.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#فقه
#اسباب_تملّک
#مالکیت_تبعی چیست؟
یکی از راه های تملّک، تبعیّت است.
تعریف مالکیت یعنی:
رابطه ای شرعی یا قانونی که میان شخص و اشیاء منقول و غیر منقول وجود دارد و با تکیه و با استناد بر آن، شخص به خود، اجازه دخل و تصرف در یک مال منقول یا غیر منقول را میدهد.
ملکیّت تبعی:
مالکیت بر اموال منقول یا غیر منقول، میتواند مستقیم و بیواسطه یا با واسطه و به تبع مالکیت اصلی، محقق شود که در این شرایط، به آن، مالکیت تبعی میگویند.
#توضیح و #مثال:
یکی از قاعدۀ فقهی مربوط به مالکیت این است:
«مَن مَلَکَ شیئا، مَلَکَ ما هو مِن ضروراته»
یعنی: کسی که مالک چیزی شد، آنچه را که از ضروریاتش باشد نیز مالک میشود.
بنابراین اگر شخصی به موجب بیع، هبه، صلح و ... بر مال منقول یا غیر منقولی، مالکیت یافت، مالک ضروریات (لوازم عقلی و عرفی) آن مال منقول یا غیر منقول نیز میشود.
به عنوان مثال، در صورتی که شخصی، به موجب عقد بیع، خانهای را خریداری نماید، به تبع مالکیت خانه، مالک درختان موجود در حیاط خانه نیز میشود و لازم به عقد جدید و پرداخت مبلغی جداگانه نمی باشد.
انواع مالکیت تبعی
مالکیت تبعی نسبت به زمین و محصول
این نوع از مالکیت تبعی، در ماده ۳۳ قانون مدنی، مورد اشاره قرار گرفته است. ماده ۳۳ قانون مدنی، مقرر میدارد: «نما و محصولی که از زمین حاصل میشود، مال مالک زمین است؛ چه به خودی خود روییده باشد یا به واسطه عملیات مالک، مگر اینکه نما یا حاصل، از اصله یا حبه غیر حاصل شده باشد که در این صورت، درخت و محصول، مال صاحب اصله یا حبه خواهد بود، اگر چه بدون رضای صاحب زمین کاشته شده باشد.»
مالکیت تبعی نسبت به نتایج حیوان
این نوع از انواع مالکیت تبعی، در ماده ۳۴ قانون مدنی، مورد پیش بینی قانون گذار، قرار گرفته است. این ماده مقرر میدارد نتایج حیوانات در ملکیت، تابع مادر است و هر کس مالک مادر شد، مالک نتایج آن هم خواهد شد. "
آثار مالکیت تبعی
حق تصرف در آنچه به واسطه مالکیت تبعی، شخص مالک آن است؛ تا مادامی که این تصرف، خلاف شرع و قانون نبوده و مخالف حقوق دیگران نباشد.
حق نقل و انتقال آنچه به واسطه مالکیت تبعی، شخص مالک آن، است؛ نظیر انتقال به واسطه بیع یا هبه یا صلح و…
حق هرگونه انتفاع و بهره برداری از چیزی که شخص، به واسطه مالکیت تبعی، مالک آن است؛ البته به شرطی که خلاف شرع و قانون نباشد.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB