مسائل مهم و مغفول بیمه و صندوقهای بازنشستگی
از متن سرمایهداری علیه عدالت
@edallat
بیمه و بازنشستگی در برنامه هفتم توسعه.
نظام تأمین اجتماعی از آخرین بخشهای هر سیستم حاکمیتی است که در صورت ضرورت باید دربارۀ آن، سیاستهای محدودکنندۀ متناسب با شرایط اتخاذ کرد. در واقع اگر شرایط خاص و سخت اقتصادی، بهانۀ تحدید تأمین اجتماعی باشد، از قضا این ساختار، خود، متکفل تأمین حقوق نیازمندترین آسیبدیدگان آن وضع بوده و مستلزمِ نه تضعیف، که تقویت اقدامات و حمایتها است.
با این حال، در شرایطی که اقتصاد ایران سه دهه ناکارآمدی و کجکارکردیِ آسیبزا، خاصه برای فرودستان را پشت سر گذاشته و احتمالاً سالهای مشابهی را در پیش دارد، لایحۀ برنامۀ هفتم، ناظر به کلیت تأمین اجتماعی از جمله در مسئلۀ بیمه، رویکردی کاملاً انقباضی در پیش گرفته است و بر همین اساس، تحت عنوان «کاهش نسبت کمکهای دولت به صندوقهای بازنشستگی به بودجۀ عمومی کشور» و با تأکید بر «اصلاحات سنجهای»، تنها هدف فصل اصلاح صندوقهای بازنشستگی را کاهش هزینهها و مشارکت و در واقع سلب مسئولیت دولت قرار داده است.
این مسئله در حالی صورت گرفته است که «نظام جامع تأمین و رفاه اجتماعی» در ایران با حذف مطلق مسئولیت رفاهگستری، رسالت خود را به صِرف «تأمین» تقلیل داده و حتی ذیل تأمین نیز کارویژۀ اصلی خود را صرفاً بیمۀ اجتماعی تعریف کرده و در واقع سازمان تأمین اجتماعی را به یک سازمان بیمهگر اجتماعی تبدیل کرده است.
از سوی دیگر با ملاحظۀ شرایط کشور و اقشار فرودستی که ترمیم و تأمین حقوق تضییعشدۀ آنان بر عهدۀ حاکمیت و ساختار تأمین اجتماعی آن است، عدالت حکم میکند که تأمین منابع مالی این عرصه، جزو اولویتهای اول کشور قرار بگیرد و علاوه بر رفع مسائل، فسادها، ریختوپاشها و ناکارآمدیهای داخلی، راجع به حمایت بیرونی از آن نیز اقدام شود تا ناترازی مالی بهانهای برای سرکوب بیش از پیش حقوق اولیه و حداقلی جامعه نشود.
طبق منطق مقبول و معقول نظام بیمۀ اجتماعی، التزام به حداقل چهار اصل: «کفایت»، «عدالت»، «فراگیری» و «پایداری» در این زمینه ضروری است. اصل کفایت بهمعنای «تأمین حداقل سطح درآمد برای زندگی، شامل نیازهای اساسی زندگی همچون سلامت و بهداشت، مسکن، غذا و پوشاک» است؛ اصل عدالت و انصاف بهمعنای «رفتار برابر با بیمهشدگان با شرایط برابر» است؛ اصل فراگیری بهمعنای «پوشش همۀ افراد جامعه و تضمین آیندۀ فرد و خانواده» است و نهایتاً اصل پایداری «تعادل منابع و مصارف برای تضمین پرداخت حقوق و لحاظ تعهدات بیننسلی» را در نظر دارد.
با وجود ابتلای صندوقهای بازنشستگی ایران به مسائل مهم در هر چهار محور، لایحه با غفلت مطلق از اصل کلیدی کفایت، توجه منفی به اصل مبنایی عدالت و پرداخت ضعیف به اصل ضروری فراگیری، تمرکز تکبعدی و ناموجهی بر وجه اقتصادی اصل پایداری، آنهم از مسیرهای مسئلهزایی نظیر واگذاری و بورسبازی به اسم کاهش بنگاهداری و اصلاحات سنجهای داشته است. در واقع لایحه، با مسکوتگذاشتن مسائل اصلی بیمههای اجتماعی و توجه ضعیف و مبهم به پوشش بیمۀ رانندگان پلتفرمهای مجازی ذیل مشاغل غیررسمی، تمرکز خود را معطوف به سیاستهای سختگیرانه با عنوان اصلاحات سنجهای کرده است. فهرستی از مسائل و چالشهای اصلی بیمۀ اجتماعی در ایران در این جدول ارائه شده است.
در این موقعیت، هرچند اشکالات اساسی رویکردی و ساختاری در پیشنهادات لایحه برای اصلاح صندوق بازنشستگی نظیر «تأدیۀ بدهی حسابرسیشده (بهصورت غیرمرکب) خود به سازمان تأمین اجتماعی و صندوق بیمۀ اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر از محل سهام شرکتهای دولتی بورسی قابل واگذاری»، «تغییر رویکرد بهسمت سرمایهگذاریهای بورسی» بهنحوی که باید «تا پایان برنامه 80 درصد داراییهای صندوقها در قالب سهام غیرمدیریتی سودآور باشد» وجود دارد اما فارغ از این اشکالات، مسئلۀ اصلی متن حاضر در این زمینه، اصل و انحصار ایدۀ «اصلاحات سنجهای» لایحه است.
این لایحه ذیل مادّۀ 29 فصل 5، برخلاف قوانین بالادستی و حتی برنامۀ ششم، و بدون ملاحظۀ وضعیت اقتصادی جامعه، بر موارد زیر تأکید کرده است:
• افزایش حق بیمۀ کارگران در بندهای «چ» و «ح».
• افزایش سن بازنشستگی در بند «خ».
• محدودیت سنوات ارفاقی مشاغل سخت و زیانآور در بند «د».
• محدودیت سن بازنشستگی برای مشاغل سخت و زیانآور در بند «ذ».
• محدودیت بازنشستگی پیش از موعد در بند «ر».
• کاهش حقوق بازنشستگی با کاهش سنوات مبنای محاسبه حقوق یا مستمری بازنشستگی و محاسبه بر اساس متوسط پنج سال آخر کار بهجای دو سال آخر در بند «ژ».
• احتمال انتقال تعهد بیمه از کارفرما به کارگر در بند «ت».
کیوان سلیمانی
از متن سرمایهداری علیه عدالت
@edallat
عدالت و برنامه هفتم توسعه
دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی
یکشنبه سوم دی ساعت ۱۵
@edallat
نخودسیاه مردم، میدان، منطقه و محله.
یکی از باگهای بزرگ رویکردهای رایج مردمیسازی و حلقههای میانی و پیشرفت منطقهای و محلهمحوری و امثالهم، فرستادن جوانان انقلابی و فعالان اجتماعی به دنبال نخودسیاه میدان، منطقه، محله و... و خالی کردن عرصه حکمرانی و برنامهریزی کلان کشور برای یکهتازی طیف راست نئولیبرال اسلامی یا سکولار است.
قطعا مردممحوری مخصوصا مبتنی بر قرائت اصیل از جمهوریت اجتماعی، در سطوح کلان تا خرد، در جای خود مقبول و مطلوب است اما وضعیت زمانی مسئلهمند و مسئلهساز میشود که اولا این جهتگیری، جایگزین تمرکز بر مدیریت و برنامهریزی کلان شود که تقریبا شده است، و دوما روایتی محافظهکارانه و تقلیلگرایانه از آن انجام شود که کاملا شده است.
ارائه الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت نیز به معنای واقعی خود، الزامی و اتفاقا از مطالبات همین متن است اما مسئله محل نقد، درجا زدن در مبانی و اکتفا به کلیات و اشتغال به انتزاعیات و پرهیز از مسئلههای اجتماعی و دوری از مدلهای اجرایی است.
بنابراین امروزه که جبهه انقلاب! عمیقا دچار تحجر یا تجرد شده و نیمی در قرارگاههای سازمانی و کنگرههای میلیاردی، مجاهدانه مشغول به میدان کشاندن مردم و در واقع کارنامهسازی برای سمتهای رانتی اجرایی هستند و نیمی دیگر در فضاهای کهکشانی و همایشهای نمایشی، مجتهدانه دنبال طراحی ابرالگوی کلان ایرانی اسلامی پیشرفت و در واقع رزومهسازی برای سمتهای رانتی علمی هستند، سازمان برنامه و بودجه پس از ارائه شاهکار برنامه هفتم توسعه علیه همه آرمانها، حالا الگوی پیشرفت متوازن توام با عدالت خود را نیز در راستای حل منظومه و شبکه جامع مسائل اقتصاد ایران منتشر کرده است.
در این فضای غلبه بیتفاوتی و جنگ قدرت و توزیع غنائم، در زیر پوست جامعه، مستضعفان و کارگران، بیپناهتر از همیشه، مشغول تلاش فردی و تقلای تشکیلاتی برای نجات از باتلاقها و بحرانهای امروز، و البته در اندیشه احیای آرمانها با انفجارهای انقلابی در ایامالله فردا هستند.
@edallat
صوت جلسه برنامه توسعه هفتم .mp3
42.9M
چرا برنامه هفتم توسعه ضد عدالت و همه آرمانهاست؟
کیوان سلیمانی
سوم دی ۱۴۰۲، دانشگاه علامه طباطبایی
@edallat
🔰 نشست بررسی تحلیلی الگوی پیشرفت منطقهای مجموعه همپا
🔸 جلسه چهارم: مسئلهشناسی
🔹 ارائهدهنده:
➖ آقای سجاد ساکنی
🔹 ناقدین:
➖ دکتر حسین افتخاری
(پژوهشگر حوزه حکمرانی و پیشرفت)
➖ آقای مسلم شهسواری
(مدیر اندیشکده حکمرانی مطلوب همافزا)
➖ آقای کیوان سلیمانی
(پژوهشگر حوزه مسائل اجتماعی)
➖ آقای علیرضا رهنما
(مدیر اندیشکده متد)
📅 چهارشنبه ۲۷ دی، ساعت 14
📍تهران، خیابان ملکالشعرا بهار، کوچه گوهر، پلاک۴
@edallat
هدایت شده از اندیشکده شرح
✅ بررسی تطبیقی مدلهای مسئلهپژوهی
✳️ مدلهای مسئلهپژوهی مجموعههای محل بحث در جلسه فردا، ۱۸ بهمن:
1⃣ تحقیق شبکهای مسئلهمحور؛ موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
2⃣ مسئلهشناسی تحلیلی؛ مجموعه همپا و ستاد پیشرفت منطقهای
3⃣ آیندهپژوهی مسئلهمحور؛ مرکز پژوهشی آیندهبان
4⃣ تحقیق مسئلهمحور راهبردگرا؛ مرکز پژوهشی مبنا
5⃣ فعالیت مسئلهمحور؛ موسسه متد
6⃣ کنشگری اجتماعی مسئلهمحور؛ مرکز گام و مرکز کوثر
7⃣ تحلیل ساختاری مسئلهمحور؛ پژوهشکده مطالعات راهبردی
8⃣ مدل مسئلهپژوهی اجتماعی؛ اندیشکده شرح
❇️ دوره برنامهریزی اجتماعی مسئلهمحور
✅ اندیشکده شرح
✅ @sharhthinktank
هدایت شده از نامه جمهور
🖋شماره 4 فصلنامه «نامهجمهور» ویژهنامه انتخابات مجلس منتشر شد:
📌 تعداد صفحات: 232 صفحه
📎شش فصل این ویژهنامه:
1️⃣کلیات
📝راه عدالتخانه از عدالتخواهی میگذرد؛جدال جمهوریخواهی و نانمایندگی:
مقاومت در برابر «کلمه کمتر»|مجتبی نامخواه
🗞جمهوری اسلامی؛ ولایت فقیه ذیل حاکمیت ملی؛از تعاون تا شورا ذیل مناسبات امر ولایی و امر عمومی در قانون اساسی| محسن قنبریان
2️⃣وضعیت تاریخ پارلمان
🗞کشاکش مجلس و پارلمان؛ چرا پارلمان نداریم؟|محدثه جزایی
📝تاریخ مختصر پارلمان در ایران |علی رحیمی
3️⃣وضعیت کنونی مجلس
📝کارنامه یک مجلس ضعیف؛ گزارشی از وعدهها و عملکرد مجلس یازدهم|امیررضا بهنامی
🗞تحول در قانون گذاری اتفاق افتاده است |سعید احدیان
🗞اصل بر عدم قانون گذاری است؛ وظیفه مجلس تحدید قدرت است|سید احمد حبیبنژاد
4️⃣جایگاه پارلمان
📝مجلس کجای کار است؟
📝قانون و فراتر از آن؛ تفوق شوراهای موازی بر مجلس شورای اسلامی
شریعت و شورا؛ تأثیر مناسبات فقه و قانون بر مجلس شورای اسلامی
5️⃣سیاست جایگزین
گفتگوهایی درباره تجربه تلاش عدالتخواهان برای سیاستورزی متفاوت
6️⃣چه باید کرد؟
📎میزگرد: راه عدالتخواهی از انتخابات میگذرد؟|باحضورسیدعلی موسوی، روحالله ایزدخواه، مجتبی عرب، میلاد گودرزی، مسعود براتی، وحید اشتری
➖➖➖➖
برای تهیه نامه جمهور با #ارسال_رایگان مبلغ 150هزارتومان به شماره کارت:
۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳
به نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم
واریز کرده و رسید واریز را به همراه آدرس پستی و شماره همراه به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید
➖➖➖➖
🆔 @nameh_jomhour | نامه جمهور
منطق طبقاتی دستمزد منطقهای.
این روزها دو موضع خاص ناظر به موضوع «دستمزد منطقهای» یعنی تعیین مزد کارگران به تناسب منطقه زندگی وجود دارد؛ یک، موافق اجرا در شرایط موجود، دو، موافق اجرا در شرایط مطلوب. فارغ از شرایط مد نظر طیف دوم باید تأکید کرد که رویکرد دستمزد منطقهای اساسا اشتباه است و در هیچ شرایطی توجیهپذیر نیست، خاصه اگر به نفع فرادستان تنظیم شده باشد.
دو معیار عادلانه توزیع ثروت از جمله در تعیین دستمزد کارگر، «کار» و «نیاز» هستند؛ تعیین دستمزد نابرابر برای کار برابر، به وضوح ناعادلانه بوده و بنابراین توجیه دستمزد منطقهای از این حیث منتفی است.
استدلال پشتیبان این ایده اما معیار دوم و مبتنی بر هزینه معیشت نابرابر و در نتیجه نیاز نابرابر در مناطق مختلف است؛ این استدلال نیز از حیث تثبیت، تعمیق و به رسمیتشناختن نابرابری و عدم توازن منطقهای نابهجا و ناعادلانه است. در واقع قانونگذاری معطوف به نابرابری ناعادلانه موجود، به جای تغییر آن، به تثبیت این شرایط دامن زده و خلاف غایت اولی و اصلی قانون یعنی عدالت است.
از طرفی زیست در کلانشهرهای گرانتری چون تهران، علاوه بر هزینه بیشتر در برخی مصارف، از مزایا و فرصتهای بیشتری نیز بهرهمند بوده و زندگی در شهرستانهای مستضعف، برعکس و هم محروم از مزایای مذکور است و هم در برخی مصارف، پرهزینهتر. بنابراین اگر شهروندان و کارگران کلانشهرها معیشت نسبتا گرانتری دارند، از فرصتهای حداقل بالقوه رشد و رفاه بیشتر و برخی دسترسیهای ارزانتر و آسانتر نیز برخوردار هستند.
در ضمن تمرکز این متن بر نقد و رد اصل دستمزد منطقهای است و نه تبعات غیرمستقیم آن. از این حیث تشدید تمرکزگرایی، مهاجرت، تکهپارهکردن جامعه و... نیز ضرورت مخالفت مطلق با این منطق طبقاتی را مضاعف میکند.
بنابراین قانون معقول و سیاست مطلوب باید به سمت اجرای عدالت مرکب از «تساوی» و «توازن» حرکت کند؛ از یک سو دستمزد و مزایای برابری برای کار برابر تعیین کند، و البته برای ایجاد توازن، جانب فرودستان را گرفته و شرایط زیست و معیشت و کار و رشد و رفاه آنان را به سطح متوسط کشور ارتقا دهد و نه برعکس، با تقویت موقعیت فرادستان به تعمیق وضعیت نابرابری منجر شود.
در این شرایط حتی اگر قرار قطعی بر تعیین مزد نابرابر منطقهای باشد نیز این نابرابری تنها در صورتی عادلانه است که به نفع منطقه و طبقه نیازمند عمل کند و برای نمونه با تعیین دستمزد بیشتر برای کارگران مناطق و البته مشاغل فرودست به جبران بخشی از محرومیتها و اجحافهای جاری در آنجا و بر آنها کمک کند و نه برعکس.
راهحل بهبود وضعیت کارگران کلانشهرها در مواجهه با هزینههای کمرشکنی چون مسکن نیز افزایش سراسری و واقعی دستمزدهاست نه سرکوب مضاعف دستمزد فرودستان.
البته راهحل بنیادین وضعیت طبقه کارگر در کشور فراروی از کلیت این بحث و مسئله دستمزد، و احیا و اعطای حق مالکیت کارگر بر ابزار و منابع تولید و ثروت تولیدی است؛ مسئلهای بنیادین که باید در جای خود به آن پرداخته و بر آن تمرکز شود.
کیوان سلیمانی
@edallat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنارشیسم مسالمتآمیز!
در عصر سِرشدگی حکومت سرمایهسالار و اسیرشدگی جامعه ناچار، برای مسئلهسازی عمومی در راستای سیاستگذاری اجتماعی و اصلاح اقتصادی سیاسی، چارهای جز اعتراض اجتماعی از جمله با آنارشیسم مسالمتآمیز نمانده است. پاسخ شوکدرمانی، شوکدرمانی است!
چگونه؟ مثلا گِلگرفتن ماهرانه در مجلس با مواد مرغوب..
@edallat
درباره مجلس.
مجلس شورا باید برآمده از جامعه تشکلیافته و نماینده گروههای متکثر اجتماعی باشد و حین و پس از انتخابات نیز آنها را نمایندگی کند نه باندها و قبایل جناحی و خانوادگی. مجلسهای ما اینگونه نبوده و نیستند. در این فضا حتی اگر افراد خوبی هم برآمده شوند، در بهترین حالت نانماینده خوب هستند.
مجلس سه مسئولیت دارد؛ یک، کنترل قدرت. دو، قانونگذاری معطوف به حل مسائل اجتماعی. سه، تداوم و تقویت تشکلیافتگی و قدرتیابی جامعه. مجلس یازدهم در هر سه نه تنها ضعیف بلکه آسیبزا و ضد منافع عمومی عمل کرد؛ مثلا ملاحظهکاری با دولت، افزایش سن بازنشستگی و بیتوجهی به سرکوب تشکلیابی کارگران.
کیوان سلیمانی
@edallat
چند توییت درباره مشارکت در انتخابات 1402 مجلس
مشارکت کشور با فرض صحت، و احتساب رای سفید و قومیتی و کارمندی؛ 41. مشارکت تهران حدود 18. بدون باطله؛ ایران 33، تهران 16. کدام پیروزی؟
36 میلیون نفر (60 درصد) از ایرانیان واجد شرایط در انتخابات شرکت نکردند. گر در خانه کس است یک حرف بس است.
یه عده درباره نتایج انتخابات تهران طوری مردم مردم میکنن انگار متوجه نیستن ۸۰ درصد مردم پایتخت کل باغ و چنار و پاجوشهاش رو قبول ندارن و اصلا شرکت نکردن. برای اینها هنوز مردم یعنی اقلیت مذهبی مسجدی و بسیجی.
نبویان در انتخابات ۱۳۹۴ با ۶۹۲ هزار رای، نفر ۵۲ ام شد و در انتخابات ۱۴۰۲ با ۵۹۷ هزار رای، نفر اول! با حدود ۶ درصد از آراء واجدین! یعنی علیرغم افزایش جمعیت، رای نومتحجرها کم هم شده اما چون رقبا حذف و مشارکت کم شده، رتبه در ظاهر جابهجا شده. پیروزی که هیچ، این شکست هم نیست؛ سقوطه.
برای اینکه عمق فاجعه رو حس کنید فرض کنید یه جمع ۱۰۰ نفری هستید و در انتخابات برای تعیین رئیس، فقط ۱۸ نفر شرکت میکنن که ۳ نفرشون هم رای باطله میدن، یعنی فقط ۱۵ رای صحیح. بعد نفر اول با ۶ رای و طرفدار، رئیس ۱۰۰ نفر یا شاید ۱۰۰۰ نفر میشه! چند نفر هم با ۳ رای جزء هیئت رئیسه میشن!
فارغ از علت اصلی قومیتی و همچنین عدم عاملیت ارادی در علت فرعی معرفتی؛ ضرورت بیشتر و ابزار کمتر هم یکی از علل مغفول مشارکت بالا در برخی مناطق مظلوم است. شهروند منطقه مرفه برای رفع چه نیازی به انتخابات متوسل شود؟ شهروند منطقه مستضعف برای رفع نیاز ضروری به چه ابزاری متوسل شود؟
کیوان سلیمانی
@edallat
درباره تحجر و انتخابات ۱۴۰۲
اگر تحجر را نمیبینید چون درونش هستید.
تحجر کلمات را مصادره، مصرف، بیمعنا و بیآبرو میکند؛ مستقل عدالتخواه؟!
بی خنده و خجالت میگویند فلانی زیر میز الیگارشی زد! امثال فلانی پاجوش الیگارشی هستند نه آلترناتیو آن.
بازنمایی نواصولگراهایی که تا دیروز کیفکش اصولگراها بودن و فردا کپیپیست امروزِ اونها میشن، به عنوان جریان منتقد و آلترناتیو؛ یعنی محافظهکاری، انحصارطلبی و تفکرگریزی در تاروپود این طیف ریشه داره و هیچوقت ارتباط اصیلی با عدالت، جمهوریت و عقلانیت نداشته و نخواهند داشت.
عدالتخواهانی که در پازل نواصولگرایی بازی میکنند، نسل مخربتری از اصولگرایی را بازتولید میکنند.
زمان تعیین حداقل دستمزد کارگران است؛ این مسئله بر حدود ۴۰ میلیون ایرانی تاثیر مستقیم میگذارد. تورم ۴۲ درصد است و ترمیم دستمزد حداقل باید ۴۲ باشد. از همه برندگان! انقلابی! انتخابات! اخیر بخواهید موضع بگیرند و نقشآفرینی کنند تا تفاوت سیاست جناحی و اجتماعی مشخص شود.
به واسطه ابتلا به شرایط اضطرار و ابتذال، شاخصهای شرایط نرمال و ایدهآل در ذهن و زبانها کمرنگ و فراموش شده و این از مهمترین معضلات و مسائل امروز و فردای ماست.
کیوان سلیمانی
@edallat
عدالت و شرافت علیه تبعیض و تحقیر.
تبعیض، تحقیر، تحمیل و تحمیق چهار مسئله اصلی امروز ایران هستند؛ از این میان هرچند نابرابری ریشه و امکان سایر مسائل است اما تحمل تحقیر، سختتر و البته به عصیان نزدیکتر است.
عدالت، کرامت، آزادی و آگاهی چهار ضرورت در مواجهه با استضعاف، استعباد، استبداد و استحمار هستند. تمرکز این تضادها به ترتیب در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. تاریخ ایران و جهان، عرصه این تقابل بوده، هست و خواهد بود.
عدالت، جامع و مبنا و معیار سایر ارزشهاست، و جمهوریت و استقلال ذیل آزادی قابل تعریفند. سرنخ همه مسائل و راهحلها را باید در این چهارگانه و مخصوصا نابرابری و عدالت جستوجو کرد.
معنویت، غایت عدالت است اما عدالت، امکان معنویت.
عدالت یعنی موازنه امکانات به نحوی که هر که به هر آنچه برای رشد نیاز دارد، دست پیدا کند؛ فهم این تعریف و دلالتهای اجتماعی آن، راه رفع بسیاری از اشتباهات موافقان و مخالفان عدالتخواهی است. برای نمونه گره نظری (و نه عملی) مسائل حداقل دستمزد و بیمه اجتماعی با همین تعریف باز میشود.
برآیند خواست عدالت، کرامت، آزادی و آگاهی منجر به شکلگیری شخصیت مبتنی بر شرافت میشود؛ و برعکس. پس شرافت مرز انسانیت و ضد آن است.
خواست عدالت و ... بدون تطبیق بر مصادیق، عین ضدیت با عدالت و البته شرافت است.
کیوان سلیمانی
@edallat
کارگران و چهارگانه تبعیض، تحقیر، تحمیل و تحمیق.
وضعیت کارگران گرهگاه چهار مسئله اجتماعی اصلی سرمایهداری یعنی تبعیض، تحقیر، تحمیل و تحمیق است.
تبعیض و استثمار ذاتی نهفته در نظام سرمایهداری و منعکس در مناسبات کار و سرمایه، ریشه وضعیت نامناسب کارگران است. خواست برابری و توازن مهمترین مطالبه کارگران و مدافعان آنان باید باشد. موازنه متعالی با منطق طبقاتی، تضاد منطقی و تاریخی دارد.
تحقیر و استعباد هم نتیجه نابرابری است و هم مکانیسم بازتولید و تشدید آن؛ نظام ارزشی سرمایهداری کار و کارگری را تحقیر و تمسخر کرده و از همین مسیر امکان تضییع حقوق و نگهداشت وضعیت آنان در فرودستترین وضع ممکن را میسر میسازد. کرامتخواهی و خواست برادری برابریبنیاد از موارد مغفول اما مهم جنگ فقر و غناست.
تحمیل و استبداد، در بستر نابرابری امکانپذیر شده و با روشهای پیدا و پنهان و پیچیدهای در نظام سرمایهداری صورت میپذیرد. سرکوب دستمزد یکی از محسوسترین مصادیق تحمیل طبقاتی از یک موضع نابرابر است. نفی هرگونه سلطه، اعمال اراده و سلب آزادی، از وجوه بنیادین مبارزه عدالتخواهانه است.
تحمیق و استحمار از روشهای سلطه برای تمدید و تداوم حیات خود است؛ سرمایهداری با استفاده صنعت فرهنگ، استبداد شایستگی، نابرابری آموزشی و... بخشی از طبقه کارگر را فریفته و وضع نابرابر موجود را توجیه میکند. تحلیل و تفکر بر مدار تحجر و تجدد به ترتیب جادهصافکن و بزرگراه مسیر پرتردد سرمایهداری ایرانی هستند. آگاهی انقلابی باطلالسحر دستگاه تزویر و شکننده شیشه عمر سرمایهداری است.
کیوان سلیمانی
@edallat
هدایت شده از نامه جمهور
🖋پیشفروش شماره 5 فصلنامه «نامهجمهور» آغاز شد:
📌 صفحات: 336 صفحه
📎فصلهای این شماره عبارتند از:
1️⃣کلیات
📝طبقه دولتمند و سرکوب رفاه؛ چگونه طبقه مرفه جدید دولت سیاسی را میبلعد و رفاه اجتماعی را تعلیق میکند|مجتبی نامخواه
2️⃣سرکوب دستمزد
نظریه:
📝مسئله کارگران؛ مسئولیت همگانی|گفتوگو با حجتالاسلاموالمسلمین قنبریان
🗞افزایش دستمزد به مثابه استراتژی توسعه |گفتوگو با علی نصیریاقدم
میدان:
🗞سرکوب دستمزد؛ زمینهها و چالشها|گفتوگو با علیرضا میرغفاری و علیرضا خیراللهی
🗞طرد ساختاری کارگران|گفتوگو با خانم سمیه گلپور
🗞من نمیگویم دستمزد را سرکوب کنید|گفتوگو با سردار علی حسین رعیتیفرد معاون روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاهاجتماعی
📝شما میتوانید با این حقوق زندگی کنید؟| روایت مردم نگارانه از وضعیت معیشت حقوق بگیران قانون کار
3️⃣مولد سازی یا طبقه سازی
📝مولدسازی، بازتولید طبقه مرفه جدید|مجتبی نامخواه
🗞فروش زمین زیر پا| گفتوگو با میثم ظهوریان
4️⃣جراحی؛ اینبار صندوقهای بازنشستگی
📝آناتومی یک بحران ساختگی|علیرضا خیراللهی
📝تأمین طبقاتی و تمدید بیگاری| کیوان سلیمانی
5️⃣نقدنامه
نو عدالت خواهی در ترازوی نقد درون گفتمانی با آثار و گفتاری از:
علیرضا شجاعیزند
محمدرضا قائمی نیک
و...
➖➖➖➖
جهت تهیه این شماره در طرح پیشفروش با ۱۰ درصد تخفیف و #ارسال_رایگان، مبلغ ۱۶۲ هزارتومان به شماره کارت:
۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳
به نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم
واریز کرده و رسید واریز را به همراه اطلاعات پستی به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید
➖➖➖➖
🆔 @nameh_jomhour | نامه جمهور
هدایت شده از مسائل کارگران
در برههای که کارگران برای حداقل دستمزد ۱۵ میلیونی که تنها قابلیتش جلوگیری از گرسنه ماندن کارگران است چانهزنی میکنند حکم پرونده معدن طرزه صادر شد.
حکم را دوباره میخوانم، سه باره میخوانم، چهار باره میخوانم «در حکم قطعی پرونده معدن طزره، کارفرما به اتهام قتل غیرعمدی ناشی از حوادث کار ۶ کارگر معدن، ناشی از بیاحتیاطی و بیمبالاتی در حین کار در معدن طزره، محکوم به ۳ سال حبس تعزیری شد»، همین.
در سرمایهداری، رذالت این قدرت را دارد که تا بیشترین حد ممکن پایش را بر گلوی کارگر برای سود بیشتر و دستمزد کمتر فشار دهد و حتی اگر شش کارگر باهم بمیرند نهایتاً به سه سال حبس تعزیری و پرداخت دیه محکوم شود.
نه مسئولی بازخواست میشود، نه مدیرعاملی برکنار میشود، نه فردی استعفا میکند و نه حتی بازبینی کیفی در ایمنسازی و جلوگیری از کشته شدن مجدد کارگران صورت میگیرد. این عیانترین حالت ممکن بیارزش و ناچیز بودن جان کارگر است.
الهه طالبزاده
Telegram :@Criticalanalysis0
استدلال صدویکم: به درک!
درباره ضرورت و مزایای ترمیم دستمزد کارگران برای بهبود وضع عدالت، اقتصاد، تولید، اشتغال و حتی فرهنگ و ... دهها استدلال و استناد ذکر و بحث و بررسی شده (به پرونده سرکوب دستمزد نامه جمهور پنجم مراجعه بفرمایید) اما زبان دولت و مسئولان و ذینفعان زبان استدلال و دلیل نیست؛ ترکیبی از منفعت و جهالت است.
در این فضا صدویکمین استدلال در پاسخ به دو توهم تکراری و تاریخگذشته تورم و تعدیل یک کلمه است: به درک!
میگویند ترمیم دستمزد باعث افزایش تورم میشود. به صد دلیل نمیشود اما اگر نمیفهمند؛ پس به درک اگر بشود. به دولتی که نمیتواند یا نمیخواهد تورم را کنترل کند و میخواهد از این ناتوانی کره هم بگیرد و حقوق کارگران را سرکوب کند باید گفت به درک اگر باعث تورم میشود؛ حقوق حقه کارگر را باید پرداخت کنی و تورم را از سرچشمه آن کنترل کنی.
میگویند ترمیم دستمزد باعث افزایش هزینه تولید کارگاههای کوچک و احتمال اخراج کارگران میشود. به صد دلیل نمیشود و اگر برای یک درصد بسیار کمی هم بشود باید با حمایت دولتی جبران شود نه تحمیل بردگی به میلیونها کارگر. به کارفرمایی که علیرغم سود بادآورده تورم، انواع حمایت پیدا و پنهان، طفره از قانون و... باز هم حرف از افزایش هزینه تولید میزند، باید گفت به درک! اگر عرضه تولید در این شرایط را نداری، حق نداری ضعف خود یا دولت را با بردگی کارگران جبران کنی.
ممکن است گفته شود پاسخ دولت و کارفرما هم یک بهدرک در قالب سرکوب دستمزد است، که هست، اما بهدرک کارگران نیز صرفا یک عصبانیت کلامی نیست؛ این عصبانیت میتواند به عصیان تبدیل شود، انشاءالله.
کیوان سلیمانی
@edallat
مشغول نوشتن متنی درباره فلسطین؛ فاجعه شفاء جان و توان ادامه را گرفت. پس «با چشمان خودت این صحنههای پر از رنج و درد و ستم را ببین و بگذار که فرزندان و نوههایت نیز آنها را مشاهده کنند. ببین و کینۀ صهیونیستها را به دل بگیر و با تمام وجود و احساس خودت به آنها کینه بورز و از آنها متنفّر باش».
@edallat
چند کلمه درباره نابرابری و برادرکشتگی.
یکی از مصائب جامعه ما این است که «جامعه» نیست؛ نه از آن منظر گمنشافت و گزلشافتی که سنتی و عاطفهمحور است، بلکه از این منظر که فاقد تشکلیافتگی مولّد کنش مشترک فضیلتخواهانه است؛ در واقع «قائم بالقسط» نیست. البته علت نه در خلقیات جامعه که در حاکمیت جامعهزدا و «ناجامعه»ساز است.
حاکمیت چگونه جامعهزدایی و ناجامعهسازی میکند؟ با طرد هرگونه اجتماع مستقل منتقد و تولید مجموعههای متصل مطیع.
حاکمیت چگونه جامعهزدایی و ناجامعهسازی میکند؟ با نابرابری نابرادریساز؛ یک سو طبقه مترف متصل و یک سو ناطبقه تجزیهشده یا همان «کارگران بیطبقه».
وقتی سرمایهداری مرگ و زندگی را طبقاتی میکند، طبیعی و ضروری است که مستضعفین با مترفین برادرکشتگی داشته باشند.
در جنگ نابرابر فقر و غنا، ما با شما برادری نداریم، برادرکشتگی داریم. البته «تشنگی به خون سرمایهداران زالوصفت» مبنای انسانی و اسلامی دارد.
آنها که به بهانه برادری بر نابرابری سرپوش میگذارند، فارغ از نفهمیدن ربط عدالت و وحدت؛ برادری خود را ثابت نکردهاند. ایدههای جنایتپوش داعی به برادری در وضع نابرابر؛ نابرادرانه و ناجوانمردانهاند.
آنها که نابرابری را تنها اقتصادی میفهمند، برابری را ناقص فهمیدهاند اما آنها که نابرابری اقتصادی را فرعی جلوه میدهند، برابری را اصلا نفهمیدهاند؛ نابرابری اقتصادی سرچشمه نانمایندگی سیاسی و نابرادری اجتماعی است، و البته برادرکشتگی حیاتی...
کیوان سلیمانی
@edallat
ستم یا آسیب؛ مسئله کدام است؟
حلقههای میانی؛ راه یا بیراهه؟
امروز تحجر ارتجاعی راه دیروز تجدد التقاطی را در پیش گرفته و با تمرکز بر آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد و طلاق و مفاسد اخلاقی، که هم اشتباه و چالش نیمهاختیاریاند و هم معلول و پیامد مسائل اجتماعی، از تمرکز بر مسائل اجتماعی همچون نابرابری و تبعیض و سرکوب دستمزد کارگران، که هم ظلم اجباری و تحمیلیاند و هم علت آسیبهای اجتماعی، طفره رفته و بر آنها سرپوش میگذارد. طبق منطق عقلی و نقلی و تجربی، نابرابری و فقر و تکاثر منجر به رواج آسیب و فساد و مفاسد اجتماعی و اخلاقی در جامعه میشود.
از طرفی موضوع و مخاطب اصلی آسیبشناسی اجتماعی، جامعه است و موضوع و مخاطب مسئلهشناسی اجتماعی، حاکمیت. بنابراین از این منظر نیز تمایل محافظهکاری متصل نسبت به غلبه آسیبشناسی بر مسئلهشناسی، طبیعی و قابل فهم در فضای تضاد منافع است. در حالی که حاکمیت هم از مسیر مسائل آسیبزا و هم از مسیر آسیبهای مبتلابه، در شیوع آسیبهای اجتماعی در کشور نقش ویژه داشته و شایسته تمرکز از سوی مصلحان اجتماعی است.
از طرف دیگر در فضای آسیبشناسی نیز تحجر و تجدد، هر دو بر طبقه مستضعف تمرکز داشته و کمتر به شیوع علِّی آسیبها در طبقه مترف و مسئول و سرریز آنها در ساختار طبقاتی جامعه سرمایهداری، توجه دارد. کافی است پژوهشی کمّی و کیفی انجام شود تا کمّ و کیف آسیبها در طبقات مترف و مستضعف سنجش و مقایسه شود. قابل پیشبینی نیست که انواع روابط نامتعارف و نامشروع، مصرف مواد مخدر گران و نوظهور و طلاق در میان مترفین شایعتر است یا مستضعفین؟
بنابراین فارغ از حسن نیت احتمالی برخی فعالان جوان، شبهکنشگری متحجرها از جمله در بهاصطلاح جریانات حلقههای میانی برخاسته از حاشیه نهادهای امنیتی و عمومی و متمرکز بر آسیبهای اجتماعی مناطق و محلات حاشیهنشین، نه تنها امکان کارآمدی و اثرگذاری جدی در حل مسئله و بهبود وضعیت اجتماعی ندارد بلکه هم به تعلیق و تعمیق مسائل و آسیبهای اجتماعی کمک میکند و هم از پیدایش و گسترش نیروها و جریانات خودجوش، مستقل و منتقد اجتماعی برای کنشگری کارآمد و مؤثر در حل مسئله و تحول وضعیت پیشگیری و ممانعت میکند.
برای نمونه در شرایطی که هر ساله میلیونها ایرانی در سایه سرکوب تشکلهای مستقل کارگری، از سرکوب دستمزد کارگران متضرر میشوند، مجموعههای مردمینما بدون کوچکترین واکنش و حتی اطلاعی از مسئله، به خیال خام خود مشغول کاهش آسیبها با حمایت و شبکهسازی گروههای مردمی محلات حاشیه و شهرستانهای محروم هستند!
البته تولید و تکثیر این مجموعههای مصنوعی ریشه در تصمیم و سیاستی فراتر از کنشگران و گروهها، و در سطح سیستم و ساختارها و تصمیمگیران حاکمیت دارد؛ ساخت و برساخت یک مشارکت مصنوعی یک تصمیم تحجرمآبانه و محافظهکارانه در تثبیت وضع موجود است. جریان حاکم دچار یک معضل متناقض است؛ از یک سو نیازمند مشارکت و مدعی جمهوریت است، و از سوی دیگر درگیر بحران اعتماد و رضایت اجتماعی. پاسخ حاکمیت به این پارادوکس، ساخت یک شبهجامعه همدل، همسو، متصل و مطیع از یک سو و اجتماعزدایی و جامعهستیزی و تبدیل جامعه به ناجامعه از سوی دیگر است.
بنابراین عجیب اما واقعی است که ادبیات و انگاره رنگباخته آسیبهای اجتماعی، همچنان و هنوز نقل محافل پیدا و پستوی اجرایی و سیاسی و سیاستی کشور، از وزارت کشور تا شورای عالی انقلاب فرهنگی است. شعار امسال نیز وزش باد به خرمن حلقههای مزاحم و کاسبان آسیب است؛ از جیب بیتالمال، به نام مردم مستضعف و به کام دلالان اجتماعی لولیده در دکانهایی با عناوین «قرارگاه»، «شتابدهنده»، «دانشبنیان»، «مرکز نوآوری» و... .
خلاصه آنکه باید به جای «کاهش آسیبهای معلولی جامعه مستضعفان با تکثیر مجموعههای مصنوعی مردمینما»، بر «حل مسائل علّی حاکمیت مترفان با تقویت تشکلهای مستقل مردمی» تمرکز کرد.
کیوان سلیمانی
@edallat
درباره نابرابری و جامعهشناسی.
سرنخ هر مسئله را که دنبال کنی به نابرابری میرسی، وگرنه بیراهه رفتهای. نابرابری علتالعلل مسائل اجتماعی است؛ تحقیر شخصیتی، تحمیل اراده و تحمیق فکری تنها از موقعیت تبعیضآمیز ممکن است. نابرابری علتالعلل آسیبهای اجتماعی است؛ فقر و تکاثر دو بال نابرابریاند و دو بستر کفر و تُرف و فسق و فساد. سرنخ اعتیاد، طلاق، فحشا، اسراف، رشوه، رانت، اختلاس، بیحجابی، خشونت، افسردگی و هر گناه و خطای شرعی و عرفی را دنبال کنی، به نابرابری میرسی. راهحل؟ تمرکز بر تمهید جامعه متوازن؛ لیقوم الناس بالقسط...
اگر نابرابری علت مسائل و آسیبهای اجتماعی است، علت خود نابرابری چیست؟ نابرابری! یعنی حتی علت خود نابرابری نیز نابرابری است؛ نابرابری امروز، ریشه نابرابری مضاعف فرداست؛ داراها داراتر میشوند و ندارها ندارتر. تو گویی نابرابری مادر نابرابری است و نحوی اتحاد خالق و مخلوق برقرار است!
علتالعلل نابرابری، سرمایهداری است. سرمایهداری یعنی چه؟ یعنی نظام ذاتاً طبقاتی و نابرابر. علت نخستین و سنگبنای سرمایهداری، یک نابرابری بنیادین است؛ باور به برتری سرمایه بر کار. سرمایهداری هم خدای نابرابری است هم خود نابرابری.
کل جامعهشناسی یک کلمه است در تحلیل و حل یک مسئله؛ نابرابری! باقی، یا زاییده است یا زائده. پس جامعهشناسی علم مطالعه نابرابری است. اگر جامعهشناسی میخوانید و مسئلهتان مستقیم یا غیرمستقیم نابرابری نیست، جامعهشناسی نمیخوانید. اگر علوم انسانی میخوانید و عدالت را محور نظام مسائل رشته خودتان نمیدانید، علوم انسانی نمیخوانید.
کیوان سلیمانی
@edallat
🔴⚪️🔵 ویژه برنامه روز جهانی کارگر دفتر آرمان علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📌 بازخوانی پویش حداقل مزد ۱۴۰۳
با ارائه:
🔻 علیرضا میرغفاری، نماینده کارگران در شورایعالی کار
🔻 علی حیدری، معاون اشتغال سازمان تامین اجتماعی
🔻 کیوان سلیمانی، پژوهشگر اجتماعی
🔻 امیر خراسانی، پژوهشگر اجتماعی
⭕️ زمان: روز جهانی کارگر مصادف با ۱۴۰۳/۰۲/۱۱ از ساعت ۱۶ تا ۱۸
📍 مکان: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سالن دکتر شریعتی
@edallat