eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5897760666080513497.mp3
5.97M
❣﷽❣ 🥀 🥀 عباس ، ای گل عالم پسند من عباس ،ای سوار قد بلند من عباس ،جان من بر جان تو بسته عباس ،ای امید این دل خسته عمریست تو عصای دست من هستی دیریست راه غم بر قلب من بستی عباس ، ای سپاه و ای علمدارم عباس ، یوسفی رونق به بازارم عباس ، کودکانم بی تو می میرند بی تو ،خیمه هایم شعله می گیرند عباس، تو عصای دست من هستی می زند آتش به جان من ای سوار مه نشان من 🥀یا ابالفضل یا ابوفاضل عباس کودکان در خیمه بی تابند ساقی غنچه ها لب تشنه آبند دشمن در هراس زور بازویت زینب چشم به راه دیدن رویت دیریست بر سر زلفت گرفتارم عمریست که گره خورده به تو کارم ﻋﺒﺎس ، ای ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎه زﯾﺒﺎﯾﯽ والله ، خون چکد از چشم تو ساقی ای دل ، ماه من از صدر زین افتاد بنگر ، پرچم حق بر زمین افتاد بی ابالفضل بی کس و کارم بر ابالفضل من گرفتارم 🥀یا ابالفضل یا ابوفاضل 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
. ورودیه ای نیم قرن فاطمه ی خانواده ام.. خورده گره اراده ی تو بر اراده ام تو لشکر سواره ای و من پیاده ام! من پیش تو کنار خدا ایستاده ام زینب خدای صبر مسیحای هر بلا! بانو قدم بزن روی چشمان کربلا! والا مقام! حضرت خورشید قافله! ای انبیا گدای تو در وقت نافله بین تو و امام شدن نیست فاصله لرزید از وقار تو دستان حرمله تیغ حجاب تو به سر شمر خورده است خولی ز ترس نام تو صدبار مرده است در کربلا امام تو..پیغمبرت منم آن سایه ای که هست بروی سرت منم بانوی من !محافظ دور و برت منم امری اگر که هست بگو! نوکرت منم! آل علی رکاب.. دراینجا نگین تویی چون مالک حقیقی این سرزمین تویی پایین بیا که زانوی من تکیه گاه توست تو در پناه من دو جهان در پناه توست راه حسین عاقبتش شاهراه توست خواهر چرا به زیر گلویم نگاه توست؟! یادت که هست عالم ذر ماجرای من؟! یادت که هست قصه ی قالوا بلای من؟! اینجا قرارگاه قیام تو و من است این دشت خشک و داغ بهشت است گلشن است آرام باش آخر این راه روشن است اینجا قرار ما سوی گودال رفتن است! شمشیر و نیزه خوردن من را نگاه کن با گریه هات عزم شکست سپاه کن چادر کمر ببند که این راه مشکل است پشت سر تو زجر و سنان در مقابل است افسار ناقه ی تو بدستان قاتل است! جای نقاب پوشیه ات مشتی از گِل است بی من عزیز کوچه نشینم چه میکنی؟! پرچم به دست توست ببینم چه میکنی! ✍ .
. روضه حضرت رقیه علیها سلام عاشقان را کمال، سوختن است روح عاشق مجرّد از بدن است گرچه تنها سه سال سن من است.. صورت من شبیه پیرزن است دختر نازدانه ی سابق.. شد گرفتار زجر نالایق! مَلَک اما به شکل انسانم چندوقت است در بیابانم سنگ خوردم شکسته دندانم مَرُدم شام! من مسلمانم! چهارقل خوانده ام برابرتان بر رُخم مانده چنگ دخترتان خسته از زخم های تقدیرم خوارها میکنند تحقیرم باز اما به دل نمیگیرم دارم از درد سینه می‌میرم مثل زهرا شدم حواسم هست جای پا بر روی لباسم هست بروی ناقه های لنگ و چموش.. رفتم از ترس کوچه ها از هوش.. وای از چشم مرد برده فروش حرفهای بدی رسیده به گوش جان سالم نبین به در بُردم! عمه پیشم نبود میمردم! از همه دختران گرسنه ترم پُرِ نامحرم است دورو برم دائما تیر میکشد کمرم روی این صورت گل افتاده.. ردِ دست غریبه افتاده آن‌همه اضطراب را چه کنم؟! غصه ی بی حساب را چه کنم؟! گریه های رباب را چه کنم؟! بزم رقص و شراب را چه کنم؟! به دل ما چقدر غم دادند جلوی ما به تخت لَم دادند ✍ .
. 📋 غرق گناهم یا مرا امروز رسوا کن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غرق گناهم یا مرا امروز رسوا کن یا با من آلوده‌ دامان هم مدارا کن یک روز می‌آیم به کارت پس خودت از من نوکر بساز آماده‌ی روز مبادا کن با اشک روضه پاک کن تسویه کن من را آب گل‌آلودم مرا آب گوارا کن لک زد دلم شش‌گوشه روزی کن شب جمعه پای برات کربلایم را تو امضا کن مِنَّت سَرم بگذار نوکر زاده‌ات را هم از مرحمت هم شغل با اجداد و آبا کن امشب بکش پای مرا در مجلس روضه دستم و بگیر و مرحمت بر طفل نوپا کن یک یا حسین از سوز دل قسمت کن و ما را صاحب نفس کن هم ردیف با مسیحا کن بازارِ دنیا مال اهلش، اهل هیئت را سرگرم بازار خودت مشغول اینجاکن پیراهنِ مشکی به تن کردیم اما تو در این محرم جامعه‌ی تقوا تن ما کن ما را ز خود بی‌خود بکن تا گریه‌کن باشیم ما را برای روزِ عاشورا مهیا کن گرچه نرفته آمدیم اما محبت کن مانند قبلا‌ها خودت در روی ما وا کن ما حواله بر کس دیگر مده اصلا محتاج خود را بی‌نیاز از خلق دنیا کن چشمِ تَری بر ما بده با اشک ما را هم در زمره سادات کن، فرزند زهرا کن ما را غمِ نان شب اصلا نیست لطفی کن ما مستمندان را به لطفش دارا کن بگذار تا از گریه‌کن‌های غمت باشیم رخصت بده ما نیز زیرِ پرچمت باشیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
زمینه امام باقر(ع).mp3
2.01M
علیه السلام متن نوحه : بند1️⃣ ماه ذالحجه بقیع غرق نوره زائرا هستن ولی سوت و کوره چاره چیه کنارت آقا گریه ی زائراس بی‌صدا نزدیکه ، وعده های شما روزی که ، منتقم بخدا میسازه ، مرقدت رو آقا ای آقا (السلام علی ، محمد بن علی) بند2️⃣ روزیِ ما دستته ای آقا جون عرفه یا اربعین کربلا مون میبری ما رو میدونم اونجا بیادت می‌مونم حالا که ، قبلِ ماه عزاست هرساله ، رزق ما با شماست غیر از تو ، خیر مارو کی‌خواست؟ ای آقا (السلام علی ، محمد بن علی) بند3️⃣ یادگار کربلا داره میره روضه‌دار کربلا داره میره تو کودکی چیا که دیده نیزه ها و سر بریده هر لحظه ، غصه و حقارت تو دیدی ، روز و شب جسارت واویلا ، بردنت اسارت ای آقا (السلام علی ، محمد بن علی) شاعر و نغمه پرداز :
. 📋 اصغر آمد حرمله تیر و کمانش را گرفت (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اصغر آمد حرمله تیر و کمانش را گرفت نیمه جان بود و همان یک تیر جانش را گرفت جای اینکه شیر کامِ کوچکش را پُر کند تیر آمد ناگهان حجمِ دهانش را گرفت تیر آمد با شتاب آمد امانش را برید تیر آمد با شتاب آمد امانش را گرفت ماند بابا با سری کوچک که از پیکر رهاست در عبای خویش طفلِ بی‌زبانش را گرفت روی دستان خودش آورد اصغر ولی نیزه جای دستهای مهربانش را گرفت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 اینجور به من نگاه نکن (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اینجور به من نگاه نکن گریه‌ی بی‌صدا نکن گردنت و رها نکن میدونه مادر، تشنه‌تِ اصغر میریزه قلب مادر شبیه اشکِ نازت هربار که بسته میشن چشمای نیمه بازت هر لحظه باید شرمنده‌ی نگات شم قربونِ گریه‌هات شم آروم بگیر فدات شم تو قراره واسه‌مون شیرین زبون شی بزرگ بشی جوون شی عصای دستمون شی، غریبِ مادر لالا لالا باباش(عموش) میاد یواش یواش صداش میاد با ظرف آب براش میاد میری با بابات، خدا به همرات به جای آب فقط اشک پشت سرت میریزم واسه خودت حسابی مردی شدی عزیزم میری و میرم قربون شکل ماهت زل میزنم به راهت خدا پشت و پناهت میدونم اگه اونجا بلا می‌باره بابا هوات و داره میای پیشم دوباره، عزیز مادر تیری که توو گلوت نشست از هردومون برید نفس نه راه پیش نه راه پس داره بابایی، لالا لالایی تا خونِ حنجرت ریخت ولوله روبه‌روم شد بخواب عزیزِ بابا هرچی که بود تموم شد حالا چه کنم این غمِ بی‌حساب و دلهره‌ی رباب و سوال بی‌جواب و حالا چی بدم جواب مادرت رو کاش نبینه سرت رو سرخی حنجرت رو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 همون روز دهم توی قبرش ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همون روز دهم توی قبرش دلم رو بین دستاش خاک کردم همونجا با همین چادر که سوخته خونِ دست حسین رو پاک کردم همون روزِ دهم بود یادمه خوب همین که خیمه‌هامون و سوزوندن سر قبرش براش مجلس گرفتن با نیزه فاتحه واسه‌ش می‌خوندن شبا کابوسِ تیر و حلقِ بچه‌س نه جون مونده برام نه خوابِ راحت از اون ساعت که تیر وا کرد گلوش و گلوم تیر میکشه ساعت به ساعت بهم پیریِ زودرس داده عشقش همینجور سن روی سنم گذاشته میپرسیدن زنای کوفه از هم کدوم پیرزنه شیرخواره داشته؟! بغل میخواد اگه داره میوفته دیدم بستن با معجر سرش رو نمیذارن که نیزه‌ش رو بیارم میترسم گم کنند آخر سرش رو شب از نیمه گذشته دیروقته نبودش تارو پودم رو سوزونده غروبی روی نیزه بود، دیدم نمیدونم الان دست کی مونده *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 شباهت حضرت علی اصغر به حضرت محسن (ع) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ابی عبدالله اومد دم در خیمه، دستور داد:« همه زن و بچه‌ها رو بگید ساکت بشن. کودکم علی رو بهم برسونید». بچه‌ش و توو بغلش گرفت؛ دوسه‌تا بوسه به بچه‌ش زد. گفت بر این جماعتی که جد تو دشمنشونه. کودکش و بغل گرفت رفت وسط میدون... صدازد:« ای قوم! همه‌ی ما رو کشتید، برادرام ، بچه‌هام و یارانم و همه رو کشتید. هیچکی غیر این بچه برام نمونده». مگه نمی‌بینید داره دست و پا میزنه؟! مگه نمی‌بینید تشنه‌شه، مگه گناه این بچه چیه؟! اگه به من رحم نمی‌کنید به این بچه رحم کنید. خودتون بگیرید سیرابش کنید و برگردونین. هنوز سخن ابی عبدالله تموم نشده، هنوز حرف امام تموم نشده، دیدی یه مرغ و سر می‌برند، این سر آویزون میشه، رهاش میکنند دست و پا میزنه. میگه این بچه توو بغل ابی عبدالله مثل مرغی که سر بریدن... بچه رو توو بغل گرفت، روایت میگه انقدر دست برد زیر گلوی علی‌اصغرش این خونا رو به آسمون می‌پاشید یه قطره از این خونا هم برنگشت. لذا از طرف خدا ندایی اومد حسین آروم باش، نگران نباش. اون طرف یه دایه برا بچه‌ت گذاشتیم شیرش بده... مردا هم دل دارن میتونند تحمل کنند، ولی نمیدونم پشت در خونه همچین که اون نامرد لگد به در زد، صدای ناله‌ی فاطمه بلند شد. فضه بیا محسنم و کشتند... تازه یادم اومد اینو یه سوال فاطمه راستی وقتی من بودم کنارت چی شدش فضه رو خواستی؟! فضه رو با یه دل پر تاحالا ندیدم این طور چی آورد به زیر چادر؟ کربلا آبی عبدالله بچه رو زیر عبا پنهان کرد، مدینه هم فضه بچه رو زیر چادر قایم کرد علی نبینه... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 برگشتم خونه، ولی بغلم نیست بچه‌م حاج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برگشتم خونه، ولی بغلم نیست بچه‌م برگشتم خونه، ولی بی‌یار و همدم برگشتم خونه، با یه دنیا غم یه کنج خونه دیدم، یکی از لباساش و با گریه گفتم زینب، ببین قد و بالاش و حتما اگه الان بود، باید زبون وا می‌کرد حتما اگه الان بود، منو مادر صدا می‌کرد «آه! جگرم، آه پسرم» برگشتم خونه، ولی خیلی بی‌قرارم برگشتم خونه، ولی گهواره‌شم ندارم برگشتم خونه، با حالِ زارم صدای گریه‌ش مونده، هنوزم توی گوشم به خوابم نمیدیدم، نباشه توو آغوشم هیچ کسی نمی‌فهمه، داغی رو که من دیدم هیچ کسی نمی‌فهمه، من مادر چی کشیدم حتما اگه الان بود، باید زبون وا می‌کرد حتما اگه الان بود، منو مادر صدا می‌کرد «آه! جگرم، آه پسرم» برگشتم خونه، هنوز انگاری اسیرم برگشتم خونه، ولی توو سایه نمیرم برگشتم خونه، ای کاش بمیرم گلوی یه شیرخواره، اونقدا مقاوم نیست برای این شیرخواره، سه‌شعبه که لازم نیست حالا که علی رفته، خیلی براش دلتنگم حالا که علی رفته، منو می‌کشه این ماتم حتما اگه الان بود، باید زبون وا می‌کرد حتما اگه الان بود، منو مادر صدا می‌کرد «آه! جگرم، آه پسرم» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. 📋 واسه نفس گرفتن تا خیمه برنگشته حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ واسه نفس گرفتن، تا خیمه برنگشته کمتر بهش بخندید، سنی ازش گذشته ماهِ حرامه، رهاش کن مگه نمی‌دونی امامه ماهِ حرامه، حسین زیر دست و پای ازدحامه وقتِ اذونه، همه بمونند ولی شمر نمونه وقتِ اذونه، هر چی که خواهرِ تو می‌کشه از اونه «سید الشهداء، سید الشهداء» بی‌یار و بی‌پناهی، ای سرپناه زینب تکیه زدی به نیزه، ای تکیه‌گاه زینب کجای کاری، خیمه قیامته حسین خبر نداری کجای کاری، نبودی شمر و از توو خیمه دربیاری بمیره زینب، چه جوری پیرهنت رو پس بگیره زینب «سید الشهداء، سید الشهداء» ایم زندگی نمیاد، دیگه به کارِ زینب جا مونده توی گودال، دار و ندار زینب چاره نمونده، یه جای سالم رو تنت آره نمونده چاره نمونده، حتی برات یه پیرهن پاره نمونده دو خط احکام یادش بده، اسلام یادش بده که بدونه تشنه لب سر نَبُره دو خط احکام یادش بده، اسلام یادش بده که جلو چِشای مادر نبره منو عذاب میده، به مرکب آب میده تو رو صدا میزنم و، شمر جواب میده تازه نفس اومد، تازه شبعث اومد یه پیرمردِ بی‌حیا، عصا به دست اومد «ای حسینم، ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم» زینب و کاش یادت نره، داداش یادت نره که از این قافله چشم برداری زینب و کاش یادت نره، داداش یادت نره دست و پا نزن که مادر داری عرش و بهم می‌ریخت، غصه و غم می‌ریخت خون اباالفضل روی پر عَلم می‌ریخت نگاه به خاک می‌کرد، منو هلاک می‌کرد با پیرهنِ کهنه‌ی تو دشنه‌ش و پاک میکرد «حسین مظلومم، حسین مظلومم» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 کشتن عموت و واقعا حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کشتن عموت و واقعا، زدن گلوت و واقعا جای پَرِ قنداق خون، گرفته روت و واقعا دیگه بریدم واقعا، خیری ندیدم واقعا راستی دارم میرم سر خاکِ شهیدم واقعا دیگه بریدم واقعا، که ناامیدم واقعا راستی دارم میرم سر خاکِ شهیدم واقعا آروم بخواب طفلِ نخورده آبم کاش شبِ جمعه‌ها بیای به خوابم خواب ببینم آب میدی دست مادر پیشم عروسِ من نشسته مادر «علی لا‌ی‌لای، علی لای‌لای» آبت ندادن واقعا، چه جوری شادن واقعا اگه بیان سمتِ حرم، چقدر زیادن واقعا بابات بُریده واقعا، رحمی ندیده واقعا هنوز نمیشه باورم، مِنَّت کشیده واقعا حسین که حرفِ التماس و میزد حرمله داشت تیرِ خلاص میزد این لحظه‌ی شرمندگیِ مرده هی یه قدم میره و برمی‌گرده «علی لا‌ی‌لای، علی لای‌لای» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 اونی که غمش عالم‌گیره حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اونی که، غمش عالم‌گیره نگاهش، شبیه اکسیره دوعالم، به عشقش درگیره حسینه توو قبرم، چراغِ مهتابه قراره، دلای بی‌تابه غلامم، اونی که اربابه حسینه هرجایی باشم، گره بیوفته به کارم روضه می‌خونم یا حسین میگم، مادرش از توی بهشت میگه ای جونم تا دم مرگم، تا آخرین نفس پای روضه می‌مونم میشه دنیا بی‌حسین قفسم به پرچم سیاهِ روضه قسم حسینه تموم کار و کسم الهی به حرم برسم حسین باشه آخرین نفسم «یا ثارَ الله، حسین حسین حسین» حسینه، شاه و عالم بنده با خنده‌ش، خدا هم می‌خنده حسینه، ذکرِ بازوبنده اباالفضل اباالفضل، خدا‌ی احساسه کفیلِ، عقیلِ عباسه به اسمِ، رقیه حساسه اباالفضل ساقی العطشان، هنوزم تشنه‌ی عطشه لبِ دریاست لحظه‌هایی که، رقیه می‌شینه رو شونت رویِ ابراست یا ابوفاضل، یا حَامِلَ اللِّوَایِ کرب و بلا عباس اباالفضل امید و باورمه نوای رو لبِ مادرمه دو دستش شفیعِ محشرمه عَلمش سایه‌ی سرمه پناهِ اول و آخرمه «یا ثارَ الله، حسین حسین حسین» از عشقش، به سینه می‌کوبه همیشه، توو قلبا محبوبه کسی که، یه عمری ضَروبه رقیه رقیه، ماهِ عالم تابه یه دونه، دلبرِ اربابه لِنَفْسِي أَنْتِ گفت سقا به رقیه بابِ حاجاته، دستاش کوچیکه دلش اندازه دریا زینتِ زینب، ریحانه الحسین و دلبر بابا دخترِ ارباب، مثل مادربزرگشِ ام ابیها رقیه سَجِيَّةُ الْكَرَمه دلیل دو دیده‌ی تَرمه توو روضه‌ش آدم بمیره کمه چادرش سایه‌ی سرمه بَراتِ زیارتِ حرمه یا ثارَ الله، حسین حسین حسین» شاعران: ، ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
4_5906506069898694978.MP3
18.63M
شاعر: علی اصغر شاهسنایی نغمه سرا: محمود گلستان نژاد
. 📋 کاش می‌شد بازم به آغوشت برگردم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاش می‌شد بازم به، آغوشت برگردم من اعتراف میکنم حسین، دور از تو ضرر کردم دوری از تو برام/ یه ثانیه‌ش/ یه ساعته می‌بخشی منو/ خیالم از/ تو راحته یکی یدونه‌ی خدا، قدیم کجا الان کجا منو بگیر توو بغلت، منو ببر به اون روزا کاش می‌شد /حال و هوام/ شبیه بچگیم بشه کاش می‌شد /حسین دوباره / کل زندگیم بشه تضمین خوشبختی، اباعبدالله مسیر عاقبت بخیری، جز این راه کدوم راهه؟! جز تو حُرّ و/ کی می‌تونست/ بیاد بغل کنه مرگ و واسه اون/ شیرین‌تر از / عسل کنه اسمت و از نفس نگیر، جونم و توو قفس نگیر بگو یه إرفَع رَأسَکُم عشقی که دادی پس نگیر قربونه/ این لطف و کرمت/ امام حسین همه میرن و فقط /تو می‌مونی/ امام حسین عشقِ شیرینه تو، داره توو دلها ریشه عمرش و هرکی داد پای عشق، هیچ موقع پیر نمیشه اولین بار که اومدم/ حرم رو/ هست یادم رو دوشه بابام/ با گریه‌هام/ سلام دادم امام حسینه بچگیم، تنها پناهِ زندگیم اون که عوض شده منم، هنوز همونی از قدیم میدونم بدم ولی/ دوست داشتنم/ واقعیه به خدا خیلی برام/ فرق میکنی/ با بقیه *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اجرا .
. 📋 بین غوغای دنیا حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بین غوغای دنیا این دنیای زجرآور وقتی قلبم بی‌تابه میرم کنجِ یک سنگر اگه پُر از امیدم و، ندارم از چیزی هراس خوشم که توو این زمونه، دلم توو دستِ شهداس شهید یعنی، اوجِ عاشقی شهید یعنی، اوجِ شور و شِین شهید یعنی، راه کربلا شهید یعنی، پرچمِ حسین «شهید یعنی، پرچمِ حسین» غیرِ عشقِ ثارَ الله چیزی نیست توو قلبِ ما مجنونیم و میذاریم اربعین سر به صحرا دیوونه‌‌ی حسینیم و انگشت‌نمای عالمیم عاشقیمون و مدیون مدافعان حرمیم شهید یعنی، داغِ کربلا شهید یعنی، اشکِ هرشبی شهید یعنی، سینه‌ی کبود شهید یعنی، قلبِ زینبی شهید یعنی، اوجِ عاشقی شهید یعنی، اوجِ شور و شِین شهید یعنی، راه کربلا شهید یعنی، پرچمِ حسین «شهید یعنی، پرچمِ حسین» از کربلا فهمیدیم کی شهیده کی جلاد از عاشورا فهمیدیم تا آخر باید ایستاد محاله حق و گم کنیم هرچی که جا زدیم بسه باید زود آماده بشیم که مهدی داره میرسه شهید یعنی، موندن با امام توو اوجِ جنگ، توو تحریم آب شهید یعنی، رَد هر امان شهید یعنی، حفظ انقلاب «شهید یعنی پرچمِ حسین» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. 📋 عاشق شدن شاید اگر اما نمی‌خواهد حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عاشق شدن شاید، اگر اما نمی‌خواهد مجنون نمی‌گوید، مرا لیلا نمی‌خواهد من آمدم دورت بگردم، برنگردانم شمع نگاهت گِرد خود، پروانه می‌خواهد دنیا برای اهل دنیا، من تو را دارم آن که تو را دارد، دگر دنیا نمی‌خواهد امروز جایی نوکری کردم که اربابش هرچه شود، عذر مرا فردا نمی‌خواهد عاشق میان سینه دارد، یک حسینیه عاشق برای گریه کردن، جا نمی‌خواهد هرکس که چای روضه را، پس میزند انگار در جنت است و آب کوثر نمی‌خواهد گریه کند با دست بر سر می‌زند یعنی از غصه‌ی ذبح سرت سر را نمی‌خواهد از کربلا چه گفته، پیغمبر که بعد از آن گویی تورا در بطن خود، زهرا نمی‌خواهد رو می‌زند خیمه به خیمه، پیشِ اصحابت تنهاییت را، زینب کبری نمی‌خواهد داغِ علی‌اکبر به جانت آتش افکنده جسم تو دیگر تابش گرما نمی‌خواهد حداقل یک پارچه رویت بیاندازند پوشاندن پیکر دیگر فتوا نمی‌خواهد از کربلا تا کوفه و، از کوفه تا شام راهب فقط فهمید مویت، شانه می‌خواهد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📋 ساربون اومده حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ساربون، اومده گودال خواهرت، داره می‌بینه چشمای، تو چقد تاره سینه‌ی، تو چه سنگینه می‌زنند، تو رو با نیزه پیکرت، دیگه بی‌حاله از تنت، یه چیزی برده هر کسی، توی گوداله «سَیِّدی، ابی عبدالله» نیزه‌ها، که میان پایین نفست، نمیاد بالا سر تو، به روی نیزه پیکرت، میون صحرا پاشو که، علم افتاده حَرَمت، شده آواره تو بگو، چه کنه زینب با غم، گلوی پاره «سَیِّدی، ابی عبدالله» مرکبا، رسیدن از راه تنت و، به زمین دوختن می‌دیدی، از توی گودال خیمه‌هات، چجوری سوختن نکنه، توی این صحرا بسوزه، چادرِ زینب پاشو که، پیش جسم تو کعب نی، نخوره زینب «سَیِّدی، ابی عبدالله» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇