eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
337 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
5_6338927852615894433
3.87M
دل بی تاب اومده چشم پر از اب اومده اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده لشکر مشکی پوشا سینه زنای ارباب شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب جان اقام سن قربان اقام سید العطشان اقام دل من در به دره درمون دردش سفره یه نفر نیست که یه شب ما رو زیارت ببره دست ادب رو سینه سینه زنای ارباب با یه سلامم میرن پایین پای ارباب جان اقام سن قربان اقام سید العطشان اقام آه حسرت میکشم بار مصیبت میکشم وقتی که گریم نمیاد خیلی خجالت میکشم پای علم می مونم پای علم میمیرم خواب دیدم اخر توی راه حرم میمیرم جان اقام سن قربان اقام سید العطشان اقام شب اول محرم.
4_5987630769395207282.mp3
1.7M
👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• شاه سلام علیک آقا سلام علیک ماه سلام علیک مولا سلام علیک گفت: ای گروه هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما شاه سلام علیک آقا سلام علیک ماه سلام علیک مولا سلام علیک در دلم بود شوم عاشق بین الحرمین پدرم بود مصمم که ادا سازم دِین مادرا حس مرا گفت: که ای نور دو عین هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین این در کعبه عشق است که باز است هنوز شاه سلام علیک آقا سلام علیک ماه سلام علیک مولا سلام علیک  شاعر : حاج امیر عباسی •----
4_5947251887764931827.mp3
1.84M
❣﷽❣ 🔆 🌿 🔆 🌿 : اباصالح التماس دعا به دل دارم شوق روی تو را عطر و بوی تو را، ای حبیب من شده مجنون گوشه گیر غمت زال و پیر غمت، ای طبیب من به عشق لیلی شدم مجنون مرا با دوری مکن دلخور یوسف زهرا 🌿اباصالح العجل آقا 🌿 به عشق خود لایقم کردی عاشقم کردی، جان به قربانت تمام اصلم فدای تو دل برای تو، بهر احسانم مرا تاب انتظارم نیست دگر آرام و قرارم نیست یوسف زهرا 🌿اباصالح العجل آقا 🌿 گنهکارم زال و خسته اسیر توبه ام بپذیر از شکیبایی شود یوسف مست بوی تو محو روی تو بس زیبایی ببین از قبل گریه سر دادم از این ز دل بشنو فریادم یوسف زهرا 🌿اباصالح العجل مولا 🌿 🕊اباصالح التماس دعا🕊 نجف رفتی، کاظمین رفتی کربلا رفتی، یاد ما هم باش به عشق لیلی شدم مجنون مرا با دوری مکن دلخو یوسف زهرا 🌿اباصالح العجل مولا 🌿 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5787685520481982559.mp3
6.22M
❣﷽❣ 🥀 🥀 نمیشه باورم محرمت بیاد و بین روضه هات نباشم نمیشه باورم میون جمع دسته های باصفات نباشم نمیشه باورم این‌ اربعین آقا منم تو کربلات نباشم نمیشه باورم خیمه بازم علم میشه،ایشالله با دعای تو خیلی دلتنگتم حسین، توسر دارم هوای تو اشهدُ اَنَّکَ ،اَقَمتَ الصَّلاه لک زده باز دلم، واسه کربلات 🥀سیدی یاحسین امیر عالمین خودت یکاری کن دلم آقا دیگه ازین زمونه سیره سیره خودت یکاری کن مثه گذشته روضه ها دوباره پا بگیره خودت یکاری کن نزاری نوکرت توحسرت حرم بمیره خودت یکاری کن منوبازامتحان نکن، رد میشه نوکرت حسین جمع میشیم‌ بازکنارهم،با لطف مادرت حسین زندگیمون فدا،همه بچه هات لک زده باز دلم، واسه کربلات 🥀سیدی یاحسین_امیر عالمین چه حس خوبیه همین که رام میدی بیام کنار تو بشینم چه حس خوبیه میزاری اربعین بازم ضریحتو ببینم چه حس خوبیه گداتم اما انگاری که شاه رو زمینم چه حس خوبیه وقتی که گریه میکنم،روضت آقا بهشتمه اینکه هستم غلام تو،بهترین سرنوشتمه تو اجازه بدی ، میمیرم برات لک زده باز دلم واسه کربلات 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام اللہ علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
Shab02Moharram1402[01].mp3
63.16M
|⇦•چه بیرقی که تا ابد... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "آه از زمین کربلا، ای وای از نیزه‌های بی‌هوا، ای‌ وای از پیرمردا، از عصا، ای وای
|⇦•چه بیرقی که تا ابد.... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حسینیا! به پا شده بازم دوباره محشری حسین حسین حسین حسین" چه اسمِ گریه آوری حسینه، عزیزم چه کشته‌ای که تا هنوز، تنهاست چه بِیرقی که تا ابد، بالاست صدا‌‌ صدایِ گریه‌ی، زهراست حسین حسین حسین حسین، مظلوم حسین حسین حسین حسین، عطشان حسین حسین حسین حسین، بی سر *به خدا اگه بدونی روضه خوندن چقدر خوبه،خودتو محروم نمی کنی، میگی منم روضه خونش باشم.مادرش روضه خونای پسرش رو نگاه می کنه.روضه بخون مادرش میشنوه...میگه جانم حسینم...* حسین حسین حسین حسین، مظلوم حسین حسین حسین حسین، عطشان حسین حسین حسین حسین، بی سر *همه محرمت یه طرف! اون لحظه ای که میوندار دستشو بلند می کنه،میگه: مظلوم...حسین... غریب...حسین... عطشان...حسین... حسین حسین... فریاد یا محمدا ! حسین رسید به کربلا... *یه بانوی پهلوشکسته ای در آستانه مجلس ایستاده:صلی الله علیکِ یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمه الزهراء.لعن الله قاتلیکِ و ظالمیکِ و ضاربیکِ و غاصبی حقکِ یا سیدتی یا زهراء...* فردا میرسه کربلا میفرماید:همه پیاده بشید.روضه هم از طرف مادرشه هم بابای غریبش... " اَخبَرُ رسولَ الله،فاطمَة بقتل الحسین" یه روز پیغمبر و فاطمه زهرا نشسته بودند؛فرمود:دخترم! تقدیر خداوند اینه:پسرت رو می کشند،حرفی نزد. فاطمه زهرا شروع کرد گریه کردن...پیغمبر اکرم فرمود:"یا فاطِمَة! اِصبِری و سَلِّمی..."دخترم صبر کن...دخترم تسلیم باش." قالَت:صَبَرتُ و سَلَّمتُ یا رسول الله..."سریع تسلیم امر خدا شد.صبر جزیل کرد. فقط یه سوال کرد آخه مادره... " فَاَینَ یکون قَتلُه ؟ " بابا پسرمو کجا می کشن...؟ فرمود:"یُقتَلَ بِارضِِ یقولُ لها کربلاء‌‌‌..." یه جایی میکشنش،بهش میگن کربلا..." فی غربةٍ مِنَ الاهلِ والعشیرة "پسرتو غریب میکشن... بعد یه جمله ای گفت بی بی خوشحال شد. یا فاطمه غصه نخور! یه عده ای میان همه نگرانیشون اینه اربعین کربلا میرن یا نه یه عده میان زیارتش...* «پشت سر مرقد مولا روبه رو جاده و صحرا بدرقه با خودِ حیدر... پیش رو حضرت زهرا...» *تو برای زائراش دعا می کنی...این حرفی که زدم در روایت نیستش...ولی مگه میشه زائر بره کربلا، فاطمه زهرا براش دعا نکنه؟* کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم ستون های این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم شبیه رباب و سکینه، برای شما بی قراریم از این سختی و دوری راه، به شوق تو باکی نداریم فدایی زینب، پر از شور و عشقیم اگر که خدا خواست، بزودی دمشقیم «لبیک یابن الزهرا...یابن الزهرا...یابن الزهرا...» دلم هوای تو کرده،بگو چه چاره کنم...؟! حالا باباش علی رو بگم.فردا که امام حسین،رسید کربلا.میدونید،بار چهارمی بود که رسید کربلا. سه بار همراه پدرش علی، برادرش امام حسن،اومده بود کربلا...یه بار در مسیر رفت به صفین...یه بار مسیر برگشت...یه بار هم رفتن به نهروان‌‌‌... نصربن مزاحم،کتاب "وَقْعَةُ صِفّین" داره؛از علمای قرن دومه متوفی ۲۱۲ است.بهترین کتاب در مورد جنگ صفین رو نوشته. هرثمة بن سُلَیم میگه: همراه امیرالمومنین بودم از صفین برگشتیم .رسیدیم به یه سرزمینی آقا برامون نماز خوند...وقتی نمازش رو سلام داد"رَفَعَ الیه من تربَتَها..." یه مشت خاک برداشت"فَشَمَّها..." شروع کرد این خاک رو بوییدن..."ثُمَّ قالَ:واهنَّک ایَّتُهاالتُّربَه ! " ای خاک! خوش به حالت! "لَيُحشَرَنَّ مِنكِ قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بغيرِ حِسابٍ ."از تو خاک اقوامی محشور میشن، بدون حساب وارد بهشت میشن...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
ای دل آرام حسین-واحد.mp3
4.46M
(زیبا و دانشین) ای دل آرام حسین 💥 ای دلارام حسین،حضرت خوشنام حسین من مسلمان توام ای همه اسلام حسین پادوی سینه زناتم بده انعام حسین غیرِ انعام حرم هیچی نمیخوام حسین کاشکی زودتر برسه خبرِ کرببلا عشقه شبهای نجف، سحرِ کرببلا هرشب جمعه حرم که میشه عرش خدا ما به معراج میگیم سفر کرببلا جانِ دلم ۲ حضرتِ سلطانِ دلم دل شده رّحلِ تو وُ تو نسخهء قرآنِ دلم پایِ تو پیمانِ دلم دستِ تو فرمانِ دلم امرنّما هر ضربانم بله قربانِ دلم حسین حسین ...بده بین الحرمین شدی ارباب حسین نوکری شد باب حسین همه مجذوب تو بسکه شدی جذاب حسین همه در سایهء تو خود تو آفتاب حسین با دّمت میوفته چشم و دهنم آب حسین کربلا خلاصه شِه میشه در کل حرمت تو یه صحرا مثل تو دستهء گل حرمت دوتا جنّت که زدن بین هم پل حرمت پلِ بینِ این دوتا چیه بین الحرمین شاهِ حرم ۲ ابی عبداللهِ حرم روحِ منی۲ قسم به ارواح حرم خاطرِ تو عزیزِ که شدم خاطرخواهِ حرم شیش گوشُ آخر میگیرم از دستِ شیش ماهِ حرم حسین حسین...بده بین الحرمین 👇
10)shor-moharam1403-shab1-14030416.mp3
12.42M
🔘 «کار همه رو راه انداختی کار منو هم راه بنداز» 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 شنبه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۳ علیه_السلام کار همه رو راه انداختی کار منم راه بنداز به منم یه نگاه بنداز من ته چاه گیر افتادم یه طنابی تو چاه بنداز یا نور فی ظلمات کشتی نجات من نوکرتم همونکه می میره برات یا نور فی ظلمات ای آب حیات کاش کرببلا بودم و می مردم بجات بدون عشقت همه چی باطله اینکه منم خریدی کار دله جوری میگم گوش همه بشنوه کار فقط دست ابوفاضله ___ دل همه رو آروم کردی دل منو هم آروم کن با عابست هم سوم کن می بینی بلا تکلیفم تکلیفمو معلوم کن میشه منم بخری گوشه نظری روی سرمن بکش یه دست پدری مثل روزای قدیم آقای کریم یه کاری بکن برای این حال وخیم منو به دوری نده عادتم یه شب قدم بزار تو خلوتم مریض عشقتم امام حسین میشه یبار بیای عیادتم شاعر
4_5818974992888499218.mp3
10.65M
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ... ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ تو دیگه روتو از ما برنگردون إِذَا نَاجَيْتُكَ چرا؟ آخه فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ ما همون عبد فراری در خانه‌ی خودتیم، امروز به سوی تو داریم فرار میکنیم مگه تو قرآن نفرمودی فَفِرّوا إلَی اللّه بنده‌ی فراریت اومده در خونت وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ چجوری اومدم؟ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ دارم ضجّه میزنم در خونت، دست خالی اومدم، اما رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي هرگز از تو نا امید نیستم با امید تمام اومدم در خونه ات، مثل حُر که از وسط لشکر دشمن فاصله گرفت منم از وسط منجلاب گناه میام به سمت تو، توام دیگه روتو از ما برنگردون دست گداییمون رو بالا بیاریم خدایا به این دلهایی که تا خبردار شدن حر محاصرشون کرده شکست، چقدر ترسیدن به دل زینب کبری، به ناله‌ها و نگرانی بچه‌های اباعبدالله تو را میخوانیم الهی العفو... الهی العفو... الهی العفو.. مرحبا به شما ع ادارات ابی‌عبدلله اینها رو مقدمه قرار میدیم برای آشتی با خدا اومد پیش عمرسعد گفت امیر نکنه میخوای با حسین بجنگی؟ به ما گفتند فقط محاصرش کن گفت حر چی داری میگی کار از محاصره گذشته با او میخوام جنگی کنم که سرها از بدن جدا بشه، اعضا وجوارحش رو قطعه قطعه کنیم تازه فهمید کجا ایستاده خوشبحال اونا که وسط روضه‌ی اباعبدالله بفهمن کجا هستن آیا با امامند یا نقطه مقابل امام؟ بدنش شروع کرد به لرزیدند همینجا یه گریز بزنم، تو فقط شنیدی میخواند حسین رو «مُقَطَّعُ الاَعضاء» کنند بدنت شروع کرد به لرزیدن پس ببین اون دختری که دید بدن بابا ، ارباً ارباست، اون خواهری که دید ابی‌عبدلله دیگه قابل شناسایی نیست چه حالی پیدا کرد نه عبا داره نه عمامه داره نه لباس داره نه دست داره نه انگشت داره هان ساکت نباش ناله‌هات دیگه باید عاشورایی باشه به بهانه‌ی آب دادن به مرکبش از لشکر جدا شد حُر ، همینجا من ازت یه سوال دارم چجوریه که آب به روی مرکب‌هاتون بازه اما همین آب فرات به رو ابی‌عبدلله وزن و بچش بسته هست ننگ برتو ای فرات حرکت کرد، اومد سمت اباعبدلله بدنش داره میلرزه فرماندهی که زبانزد خاص و عامه دو دستش رو روی سرش گذاشت، بعضیها نوشتند چکمه‌های جنگیش رو هم حمایل گردنش کرد، که دلالت بر ذلت او میکنه هنوز به ابی‌عبدلله نرسیده بود شروع کرده مناجات کردند اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَنَبْتُ فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِک خدایا منو بخر من بودم که دل ابی‌عبدلله و زن و بچش رو ترسوندم من بودم که دل اینا رو لرزوندم... بعد رسید محضر ابی‌عبدلله گفت هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ امام بی معطلی فرمود نَعَمْ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْکَ إرْفَعْ رَأسَک خدا توبه‌ات روقبول کرده پیاده شو از خجالت پیاده نشد آقاجان اجازه بده هنوز عرق توبه‌ام خشک نشده خونم رو تقدیمت کنم آمد وسط لشکر، خطبه خواند، موعظه کرد فایده نداشت؛ تیر بارونش کردند برگشت نزد ابی‌عبدلله، حضرت فرمود إنْزِل من اینجوری میفهمم. شاید امام به او میخواست بگه، خسته شدی قدری استراحت کن بازم پیاده نشد تا خونم رو در راهت ندم رو زمین قرار نمیگیرم وقتی خورد زمین خود ابی‌عبدلله یارانش رو فرستاد الله‌اکبر فرمود برید حُر رو بیارید سمت خیمه‌ها آوردنش سمت خیمه‌ها، تنها شهیدی که سر از تنش جدا نشده حُر هست قربونت برم آقاجان هزینه‌ی همه رو پرداخت کردی حتی نخواست سر تو از تنش جدا بشه فهمیدی چی گفتم؟ آقا اومد بالا سرش اولین کاری که کرد، گردوخاکها رو از سر و روی حُر کنار زد قربونت برم که حتی راضی نشدی گرد و خاک رو صورت اصحاب بشینه أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ اما وقتی خودت رو زمین افتادی، جوری خاک مالیت کردند به همین اکتفا نکردند با لگد به سینه و صورتت زدند بدنت رو برگردوندند اسب بر این بدن تازوندند حسین... ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
3.73M
ورود به کربلا بوی غم بوی جدایی بوی هجران می رسد کربلا آغوش خود واکن که مهمان می رسد ناقه ام در گل نشسته چاره ای کن یا حسین دیر اگر آیی کنارم بر لبم جان می رسد حاجی زهرا علم کن خیمه هایت در منا زین عطش آباد بوی عید قربان می رسد خاک سرخ این بیابان بوی مادر می دهد گوش کن آوای محزون حسین جان می رسد گو فرات بی مروّت اینقدر هوهو مکن کودک ششماهه ای با کام عطشان می رسد کمتر از ده روز دیگر بی برادر می شوم روزگار عشق بازی ها به پایان می رسد در همان لحظه که ترکیب رخت پاشد زهم از حرم زینب به گیسوئی پریشان می رسد کمتر از ده روز دیگر از فراز نیزه ها درچهل منزل به گوشم صوت قرآن میرسد قافله سالار زینب گو شبی بر ساربان وقت خاتم بخشی دست سلیمان می رسد وای از هنگامه وصلی که یک نیزه سوار روبرو با خواهری پاره گریبان می رسد مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام: 🎤 🏴🏴🥀🥀 🇮🇷 حذف هشتک نام کانال ممنوع ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.54M
ورود به کربلا شب دوم زمین کربلا اینجاست زینب دیار پر بلا اینجاست زینب تحمل می کنی؟ گویم برایت فراق ما دو تا اینجاست زینب صدایی آشنا آید به گوشم که مادر قبل ما اینجاست زینب چه سرهایی شکسته بین این دشت مسیر انبیا اینجاست زینب برای خواب پنجاه سال پیشت دم تعبیر ها اینجاست زینب همان جایی که گفته «ام ایمن» زمین نینوا اینجاست زینب بزن بوسه تمام سینه ام را ضریح مصطفی اینجاست زینب همان جایی که قرآنها بیفتد به زیر دست و پا اینجاست زینب ببین نرمی زیر حنجرم را فرود نیزه ها اینجاست زینب ببین این مهره های محکمم را ذبیحاً بالقفا اینجاست زینب تمام خاک این صحرا خریدم همه سرّ خدا اینجاست زینب به مسلخ پا گذاری و ببینی غسیلاً بدماء اینجاست زینب مبادا معجر از سر وا نمایی عدوی بی حیا اینجاست زینب حنا از خون به گیسویت بگیری حجاب کبریا اینجاست زینب مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام:⬇️ 🎤 🥀🥀🥀 🇮🇷 حذف نام کانال ممنوع ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه شب سوم ۹۵ انصار العباس.mp3
8.45M
▪️آخ بابا سلام برگشتی؟ ▪️سفرت خوش گذشت بابا جان ▪️مثل. یک حاله نور میماند ▪️سرتو روی تشت، بابا جان ===================
▪️آخ بابا سلام... اول هر مکالمه ای سلام رد و بدل میشه ، اما ببین مکالمه ی این نازدانه با بابا چجوری شروع میشه ▪️آخ بابا سلام برگشتی؟ این حواله ی حرم امام رضاست ▪️آخ بابا سلام برگشتی؟ ▪️سفرت خوش گذشت بابا جان ▪️مثل. یک حاله نور میماند ▪️سرتو روی تشت، بابا جان ▪️عمه میگفت زود میایی ▪️سرزده سرزدی چرا حالا ▪️تو نبودی خلاصه میگویم ▪️یک نفر گوشواره هایم را.... حسین.... ▪️یک نفر زد بصورتم سیلی ▪️چشم خود را بدوز معلوم است ▪️چند روزی گذشته است اما ▪️اثر دست او معلوم است ▪️کمرم درد میکند اما ▪️نگرانم نباش چیزی نیست الله اکبر اینهمه سال روضه گوش دادی این حرف روضه خونهاست که شروع کرداز خودش گفتن، اما توی این عبارت حرفی از خودش نزده همش مقتل بابا رو داره گزارش میکنه یا میگه مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَک یا میگه مَنِ الَّذی خَضَبَک َبِدِمائِک اما من زبانحال بگم ▪️کمرم درد میکند اما ▪️نگرانم نباش چیزی نیست ▪️باید عادت کنم چون که این دردی ▪️اندرین خانواده موروثیست ▪️دستی از پشت خیمه ها آمد ▪️ناگهان راه چاره ام گم شد ▪️در هیاهوی غارت خیمه ▪️ناگهان گوشواره ام گم شد... حسیـــــــــن... گفت بابا ▪️از دستها مپرس که با گوشها چه کرد ▪️از گوشها بپرس که بی گوشواره ماند ==================== ✍ حجت‌الاسلام میرزامحمدی
روضه_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب_سوم.mp3
4.24M
شب سوم است ، شبی که از قدیم ، شب توسل به نازدانه ای ابی‌عبدالله بوده ====================
شب سوم است ، شبی که از قدیم ، شب توسل به نازدانه ای ابی‌عبدالله بوده اون باب الحوائجی که با دستان کوچکش گره های بزرگی رو میتونه باز بکنه اون خانومی که شهادت او به تعبیر آیت الله خوشبخت رضوان الله تعالی علیه مایه ای انقراض بنی امیه شد ، شهادت ی نازدانه که خب همه تاریخ نوشتند : غافله وقتی وارد شام شد فَسُرَّ اَوّلا یعنی همه می رقصیدند و شادی می‌کردند اما بعد از شهادت این نازدانه ورق برگشت به طوری که ،مورخین اهل سنت مینویسند: سربازان لشگر یزید ، در پادگان ها و اردوگاه ها به یزید فحش میدادند و کاری کرد که پایه های دولت بنی امیه روی به تزلزل و انقراض رفت ،شهادت این نازدانه تمام شهر شام را بهم ریخت که وقتی اهل بیت خواستند از شام بلا برند ،خود یزید ،با کمال عجز و ذلت خطابِ به زینب کبری گفت : هر خواسته ای داشته باشید ،ما برآورده می کنیم مرحوم سید در لهوف، گفت و گویی بین یزید و زین العابدین مطرح می‌کند ، که خطاب به امام سجاد علیه‌السلام هم یزید گفت : هر حاجتی داشته باشید من برآورده می کنم . مرحوم ابی مخنف این گفت و گو را با زینب کبری هم نقل می کنه دختر امیرالمومنین در برابر این یزید ،که برا خودش یک پادشاهِ امپراتوری بود فرمود : يَابْنَ الطُّلَقاءِ! أطلبُ مِنکَ ثلاثةَ أشیاء: ما از تو چیزی نمی خوایم مگر آن سه چیزی که از ما به غارت بردی یک - عمّامةَ جدِّی داداشم وقتی به میدان میرفت عمامه پیغمبر به سرش بود دو - قَمیصُ أخی یه پیراهنی من بهش دادم که این پیراهن از مادرم به من رسیده بود این پیراهن رو زیر همه لباس ها به تن کرد خودش هم با خنجر قطعاتیش رو پاره پاره کرد که بلکه بدنش رو برهنه نکنند . اما این نانجیب ها این پیراهن رو به غارت بردند سومی رو دیگه بازش نمیکنم ، فقط بازگو میکنم فرمود: سومین چیزی که از ما به غارت رفته: مَقنعةُ أمِّی ان شاءالله که این مقنعه و معجر از سر زنی ربوده نشده باشه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ نیمه دل شب نازدانه بیدار شد ، دیدند داره بی قراری میکنه ، عمه الان خواب بابام رو دیدم ، دخترم اگر خواب بابا رو دیدی چرا بی‌قراری میکنی  عمه خواب بابام رو این گونه دیدم سر بریده اش میان تشت طلا بود قرآن می‌خواند و استغاثه می کرد اما دیدم یزید با چوب خیزران برلب و دندان بابام میزنه عمه ها هر چه کردند نتونستند آرومش کنند صدای ناله و گریه اش بلند شد صندوق دار سر ابی عبدالله ، طاهر بن عبدالله دمشقی است میگه من در مجلس یزید بودم سر یزید روی زانو من بود ، خوابش برد سر حسین هم توی طشت طلا بود یه وقت دیدم سر بریده حرکتی کرد رو به سمت خرابه قرار گرفت صدا زد: «أُخْتی سَكِّتی اِبْنَتی» خواهرم دخترم رو ساکت کن از این صدا ، یزید به وحشت افتاد سراسیمه بیدار شد گفت طاهر ، صدا صدای کی بود ؟ گفتم امیر هر خبری هست از خرابه است چون چشمان سر بریده سمت خرابه رو نگاه میکنه نانجیب بی معطلی گفت : اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا بلافاصله سر بریده بابایش رو براش ببرید یا صاحب الزمان ، نقلِ مقتلِ ، آقاجان من رو ببخش با چه بی احترامیِ سر جدت رو آوردند وَاَطرَحُوا الیها سر ابی‌عبدالله را میان خرابه انداختند این نازدانه سر بریده رو گرفت ی سوال کرده همه عالم رو به آتش کشیده نگفت عمه این سر کیه ؟ گفت : ما هذا الرّأس ؟  یعنی سوال از چیستی سر است نه مَن هذا الراس ؟ نه اینکه این سر کیست ؟ عمه به من بگو این سر چیه ؟ فهمیدی چی گفتم ؟ ما هذا الرأس ؟!! یعنی شباهتی به سر انسان نداره!! بعد از اینکه متوجه شد این سر بریده باباش حسین ِ ، چه کرد؟ دیدن دستاش رو آورد بالا آنقدر با سیلی به لب و دندان خودش زد حسین.... ==================== حجت‌الاسلام میرزامحمدی
تا قافله اطراق کرد یه نازدانه که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین که بعضیا هم گفتن این همون رقیه بود از سایه بوته خاری استفاده کرد، رفت زیر سایه‌ی این خار اونقدر خسته بود تشنه بود گرسنه بود خواب برد اگه اینجوری بخوای بی‌قراری کنی، من خودم بیقرار روضه‌ی این نازدانه‌ام اجازه بدین امروز همه گریه کنن عقبیا بیرونی و شهدا گریه کنن خواب برد، قافله حرکت کرد، این دختر جا موند گوش بده قافله که حرکت کرد، عقیله‌ی بنی هاشم خبردار شد این نازدانه جا مونده صدا زد، یا قَوم بِالله، شما و به خدا قدری صبر کنید إفتَقَدَت إبنتُ اَخِ الحسین جگر گوشه‌ی حسینم جا مونده حواست اینجاست یا نه؟ چنان ناله‌ای زد، راوی میگه من شنیدم دستور دادن قافله توقف کنه گفتن الان از ناله‌ی زینب آسمان و زمین به هم میریزه دونفر مامور شدند، این بچه رو برگردونند یکی من بودم یکی زجر بن قیس... آروم باش من با زجر یا زهر بن قیس برگشتم عقب قافله از دور داشتم میدیدم حالت این دختر رو دیدم دست روی سر گذاشته هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه میکنه هان بچه‌ی گم شده دیدی یا نه؟ بشنو میدونی کیا رو صدا میزد اولین کسی که صدا میزد عمو جانش بود هی میگفت یا عماه، یا عمتاه، یا اماه از دور داشتم میدیدم هی به سمت چپ و راست فرار می‌کرد، هی می نشست رو زمین پاهاش رو نگاه می‌کرد چقدر خار تو این پا رفته بود نمیدونم تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه آی حسین... اینم مال شهیدمون انشالله تو حرم اين نازدانه بریم عرض ادب اولین سوالی که من دارم اینه بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه؟ این دختر حسینِ از کربلا تا اینجا دائم کتک خورده، طعنه و ناسزا شنیده یه جمله‌ای گفت من واسطه شدم گفتم زجر ملاحظه من، یتیمه اجازه ندادم دیگه بیش از این اذیتش کنه، این دختر به من اعتماد کرد، فرمود من دختر پیغمبرم بهش بگو اگه میخوای منم بکشی بکش اما فقط بزار یه بار دیگه عمه‌ام رو ببینم... آی حسین... ▪️بابا آتیش زدن به خیمه‌هامون ▪️تار میبینه دیگه نگامون ▪️نمونده گوشواره برامون ▪️کجایی بابا ▪️سر تو روی نیزه دیدم ▪️دنبال نیزه می‌دویدم ▪️اما به تو من نرسیدم ▪️کجایی بابا؟ بابا، ▪️داری با خود هزار نشونه ▪️لبت به رنگ ارغوونه ▪️نگو که کار خیزرونه ▪️کجایی بابا؟ بابا، ▪️امان از این زخمای کاری ▪️خون از لب تو شده جاری ▪️کی سنگ زده بر لب قاری ▪️بابای خوبم ▪️سرت رو نیزه رو به روم بود ▪️اما یه بغضی توی گلوم بود ▪️گلوتو نیزه‌ها بوسیدن ▪️اما یه بوسه آرزوم بود ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره، هر چی تو این مسیر کتکشون میزدند، طعنه و ناسزا بهشون میگفتند این نازدانه‌ها فقط سر بریده رو میدیدند، فقط میگفتن حسین... ==================== ✍ حجت‌الاسلام میرزامحمدی
روز سومه یه کسی آمد پیش پیغمبر، شکایت کرد از قساوت قلبش، ماهام اگه قساوت قلب داریم شکایت کنیم امام به منزله ی اب هست، پدره، بریم به آقا شکایت کنیم در خواست کنیم یا رسول الله قلبم قسی شده چه کنم؟ حضرت فرمودند دو کار کن اَطعِمِ المِسکِین وَ امسَح رأسَ الیَتِیم برو یه بچه یتیم پیدا کن یه دست نوازش رو سرش بکش قساوت قلبت حل میشه همین پیغمبر فرمود: انَّ الیَتیمَ اِذا بَکیٰ بچه یتیم وقتی گریه کنه اِهتَزَّ لَهُ العَرش عرش خدا به لرزه در میاد و می فرماید کی این بچه یتیم رو به گریه انداخته وَ عِزَّتی وَ جَلالِی لا یَسکُتُه اَحَدٌ الّا اَوجَبتُ لَه الجَنَّة هر کی این بچه یتیم رو ساکت کنه بهشت رو بهش واجب میکنم امروز بلدی بچه یتیم ساکت کنی یا نه؟ عرش خدا به لرزه افتاد وقتی این نازدانه ضجه میزد حسین جان تو ابوالاَیتامی امام ابوالاَیتامه ناله ها و گریه ها و ضجه ها و بی قراریهای ما سیدالشهدا تو مهد و گهواره ی معرفت و محبت و مودتش جوری به آرامش تبدیل کرده که وقتی تو جلسه ی ابی عبدالله میاید دلت نمیخاد زود تموم بشه جلسه، نه تعلق زن و بچه نه تعلقات دنیا هیچکدوم عقربه ی دلتو از کربلا و حسین جدا نمیکنه دیروز وقتی رسید به کربلا 61 خیمه به پا کرد هر بچه ای رو که با زنی مرتبط بود مادری داشت کربلا، این بچه رو تو یه خیمه راهی کرد ، نوبت که رسید به این دختر، این دختر مادر نداره ، حسین اينو نگه داشت برا خودش، سفارششم به زینب کرد بعضیا نوشتند از همین روز دوم تا روز عاشورا این بچه سجاده ی حسین رو هرروز پهن می‌کرد، خیلی عاشق سیدالشهدا ست هلال بن نافع میگه من بین دو صف لشکر ایستاده بودم یه صحنه ای دیدم خیلی دلم آتش گرفت فَرَأیتُ جارِیةً صَغیرةً باکیةً یه نازدانه ای رو دیدم در حالیکه گریه میکرد لباس عربی سیدالشهدا رو گرفته بود هی میگفت بابا، اَنا العَطشان آنقدر به حسین این تشنگي نازدانه فشار آورد که هلال میگه دیدم فَبَکی الحُسین حسینم داره گریه میکنه هی میگه الله یَسقِیک دخترم آرام باش خدا سیرابت میکنه السلام علیک یا اباعبدالله حسین یا صاحب الزمان امروز نیت ما برا روضه ی این عمه ی سه ساله ات اینه ان شاءالله حرمش باز بشه قربون حرم خلوتش برم ان شاءالله شیعه با نابودی وهابیت بازم بره زیارت این دو عمه جان امام زمان شما دیگه مقدمه نمیخواید من فقط برا خودش میگم ان شاءالله یه زیارت روزی هممون کنه گفت بابا ▪️سخن آغاز کنم از دهنم یا گوشم همه ی روضه تو همین یه بیته ▪️سخن آغاز کنم از دهنم یا گوشم ▪️که در اینجا دهنم زخم شد آنجا گوشم حسین.... ▪️چهار انگشت که مردانه و نامحرم بود ▪️پلی از درد زده از دهنم تا گوشم حسین.... کجا ببرمت؟ اینهمه این نازدانه غصه داره نیمه شب بلند شد بزار ساده روضه بخونم همه قدیمیا، شهدا، امام، همه فیض ببرند.. نیمه شب که بهانه‌ای بابا رو گرفت گفت عمه الان بابام زیارت کردم گفت چجوری سربریده اش توی تشت طلا بود، هی داشت قران میخوند استغاثه میکرد الله اکبر... صندوق دار سر ابی عبدالله طاهر بن عبدالله دمشقیه، میگه تو کاخ یزید سر ابی‌عبدلله تو تشت کنار من بود یزید هم سرش رو زانوی من خوابش برده بود، یه مرتبه دیدم این سر بریده توی تشت تکون خورد، چشماش داره می چرخه انگار دنبال یه گمشده داره میگرده، چشماشو چرخوند، این سر گردوند دیدم تا روبروی محازی خرابه قرار گرفت فقط یه جمله گفت، صدا زد خواهرم دخترم رو ساکت کن الله اکبر... از این سروصدا یزید از خواب بیدار شد، گفت طاهر چه خبره؟ گفتم امیر هر خبری هست از خرابه هست چون سر داره به سمت خرابه حرف میزنه نانجیب دستور داد إرفَعوا إلَیها رَأسَ ابیها... سر باباش رو براش ببرید... شنیدی‌ها، بشنو شنیدی تو طبق آوردند، این فقط یه نقل هست من این نقل رو قبول ندارم چون کلام یزید ادامه داره، گفت سر رو ببرید اما چجوری به دختر بدید؟ وَ ادفَعوا اِلَیها این سر رو نه با احترام ، بلکه این سر رو تو خرابه پرت کردند ... این سری که بارها از رو نیزه افتاده بود...، یا صاحب الزمان اینجوری سر بریده جدت رو آوردند... حسین.. بگو بگو تا دلت آرام بشه... حسین... حسین... حسین... ▪️بابا بی‌تو دلم آروم نداره ▪️بابا خیلی رقیه بی‌قراره ▪️بابای خوبم اینم مال بچه‌هایی که سالهاست ازشون یاد نمیشه، بچه‌هایی که هنوز خبری از باباهاشون نیومده اینم برا اونا بگم اونا ما رو دعا کنند شهدای گمنامی که آوردند زینت مملکت ما هستند و بودند و خواهند بود چقدر این بچه‌ها چشم به راه بابا موندند هنوز خبری از با باهاشون نیومده گفت بابا ▪️بی‌تو دلم آروم نداره بی بی جان مدد بده... ▪️خیلی رقیه بی‌قراره ▪️دیگه نمونده راه چاره ▪️کجایی بابا؟ بابا ▪️آتیش گرفته خیمه‌هامون ▪️تار میبینه دیگه نگامون ▪️نمونده گوشواره برامون ▪️کجایی بابا؟
تموم کردم دیگه، فقط برا اونا خوندم اینو.. ▪️تا سرتو رو نیزه دیدم ▪️دیگه ز دنیا دل بریدم ▪️دنبال نیزه می‌دویدم ▪️اما به تو من نرسیدم ▪️بابای خوبم دست گداییتو بیار بالا انشالله احدی امروز دست خالی برنمیگرده خدا به کبودی بدن این نازدانه به پاهای تاول زده‌ی این نازدانه به چشم انتظاری این نازدانه با نابودی وهابیت ، حرم این نازدانه رو به روی شیعه مفتوح بفرما آروم شدی؟ خدا به چشم انتظاری و بی‌قراری این نازدانه، شیعه رو از چشم انتظاری نسبت به آقا و مولاش حجت بن الحسن بیرون بیار حالا دستت رو دیگه بالا بگیر چون نازدانه داره ازت دستگیری میکنه حسین وای... ==================== حجت‌الاسلام میرزامحمدی