eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. شمر اگه بره ، سنان نمی گذره توو قتلگاهِ تو ، زمان نمی‌ گذره حتی ازت دمِ ، اذان نمی‌ گذره توو قتلگاهِ تو ، زمان نمی‌ گذره غروب شد ، آفتاب نشست شمر ولی از تنت پا نشد اذون شد ، نمازش رو بست راهِ حلقت ولی وا نشد یک زنِ تنهام چطور شمرو ازت جدا کنم پاشو اذون مغربه من به کی اقتدا کنم سید مظلوم من... با مرکب از تنِ ، برادرم گذشت آب از سرت گذشت ، آب ا سرم گذشت خودم دیدم چیا ، به مادرم گذشت آب از سرت گذشت ، آب از سرم گذشت خلاصه ، راحت شدی من بمیرم بهت سخت گرفت میدونم ، این نصف روز قدر یک عمر ازت وقت گرفت نذار جلو نامحرما تو رو بلند صدا کنم پاشو اذون مغربه من به کی اقتدا کنم سید مظلوم من... : 👇 .👇
. غریب آقا تو رو کشتنت یه عده نانجیب آقا بمیرم برات که موندی بی حبیب آقا توی قتلگاه پیچیدِه عِطر سیب آقا با پا می زد یه حرومی ضربه هاشو از قفا می زد مادرت یه گوشه ای تو رو صدا میزد توو جواب یه پیر مردی با عصا میزد _ جفا کردن با لبای تشنه راستو جدا کردن همه عقده هاشونو سر تو واکردن تیر و نیزه هارو توو تن تو جاکردن سرو بُردن بمیرم که یادگار مادر و بُردن نانجیبا پیرهن و انگشترو بُردن روی نِی سر علیه اصغر و بُردن __ جنایت شد توی خیمه های عمه ها قیامت شد به مخدرات و اهل بیت جسارت شد قسمت زَنا و بچه ها اسارت شد کتک خوردن هرجایی که اسمت و به زیر لب بُردن رو به روی نیزه ی تو عمه ها مُردن زن و بچه ی تو رو غریب گیر آوردن ----------------------------- ✍ .👇
. صلوات_الله_علیه ۴۶۰ مقتل نوشته سهم تو شد بوریا حسین جسم تو زیر پا شده از هم جدا حسین مقتل نوشته بر بدنت گیر کرده بود تیری که شد به سینه‌ی تو جابجا حسین مقتل نوشته دور تنت ازدحام شد هم باخشب زدند به توهم عصا حسین مقتل نوشته که، نفست بند آمده از نیزه ای که خورد به تو بی هوا حسین مقتل نوشته نحر گلو طول می کشید نیزه به حلق بود و زدی دست و پا حسین مقتل نوشته روی تنت راه رفته اند کوبیده شد تنت ز سم اسبها حسین مقتل نوشته بر دهنت چکمه می‌زدند چکمه چه کرده با لب خشکیده یا حسین **** .
. صلوات_الله_علیه ۴۶۲ همین که روح از جسم لطیف تو رها می‌شد ندیدی که چگونه مادرت گرم دعا می‌شد دعا کردم برایت تا نمانی زیر دست و پا چه اعضائی که دیدم روی خاک از هم جدا می‌شد دلم می‌خواست تا بهتر در آغوشت بگیرم؛حیف به هر عضوی که دستم خورد دیدم که دو تا می شد تو بند قلب من بودی و هر بند تنت ای وای به جای گندم ری زیر مرکب آسیا می‌شد فتادم از نفس من از نفس های صدادارت ولی دیدم که هر لحظه لبانت بی‌صدا می‌شد سرت بر دامنم بود و سرت را شمر می‌چرخاند تمام مهره های گردن تو جابجا می‌شد **** ✍ ‌ .
. صلوات_الله_علیه ۴۶۳ افتادنم به روی زمین ماجرا شده هر عضو عضو پیکرم از هم جدا شده آن گیسویی که مادرم آرام شانه زد حالا به پنجه های کسی آشنا شده دست خودم نبود اگر دست و پا زدم یک نیزه ای به سینه‌ی من جابجا شده خواهر برو مواظب گوش سه ساله باش خواهر برو به خیمه عدو بی حیا شده یک نیزه را به ترقوه‌ی من سنان زده بیرون کشیدو باز به حلقوم جا شده چشمان خود ببند که با چکمه آمده بر سینه ای که زخمیِ سر نیزه ها شده هنگام رگ جداشدنم با لگد مزن ای شمر دون نفس زدنم با صدا شده **** ✍ .
2023_07_18_15_17_06.mp3
631.5K
از ۸۳۵ الی ۸۴۱ به این سبک صلوات_الله_علیه ۸۴۱ زینت دوش نبی دیدم زیر مرکبی بس که نیزه خوردی نامرتبی یوسفم به قتلگاه دیدم پیرُهن نداشت پیرهن جای خودش که تن نداشت دیدم حرف بد زدن تو رو بی عدد زدن پیش چشمام به تنت لگد زدن با زانو لعین نشست راه نفست رو بست استخوون سینه ات دیدم شکست به اشک و ناله‌ی ما اصلاً اعتنا نکرد شمر محاسن تو رو رها نکرد زیرو رو شد بدنت با چکمه رفت رو تنت چی شده که خون میاد از دهنت در بین هلهله ها ضجه به هر سو زدم ناگزیر به قاتل تو رو زدم به حال و روز حسین داری می‌خندی برو بسّه دیگه سرشو کندی برو ........ علیه_السلام ۸۴۰ عباسم جان بر لبم بی تو در تاب و تبم ای علمدار حرم من زینبم شیرمادرت حلال دور کن از دلم ملال بعد تو قامت من شده هلال دستاتو بریدن و چشماتم دریدن و تنتو به هر طرف کشیدن و ای وای دوره کردنت شد پاره پاره تنت نانجیبا همه با هم زدنت توی اون شلوغیا که شد فرق تو دوتا کاش به من خواهر می‌گفتی یا اخا ای نور چشم ترم بعد از تو برادرم رفتی و ریختن یه عده توو حرم همین که رفتی ز دست کمر حسین شکست شمر اومد رو قفس سینش نشست .
. همه دارن می‌خندن بهم هیشکی فکر دردای تو نیست جایگاهت آغوش منه روی نیزه که جای تو نیست بی پناهم بعد از تو حسین طعنه خیلی قلبم رو سوزوند دورم هستن این نامَحرما مَحرمی که واسه من نَموند به روی نیزه ، کرده تجلّی سری که غرق خونه و زخمیه خیلی بایدم این سر ، شکسته باشه انگاری که خورشید به خون نشسته باشه مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم پیکر مجروح شاه دین روی خاکه بی غسل و کفن پاره پاره جسم اطهرت من بمیرم ای عریان بدن هنوزم از گودال می‌رِسه ناله های مادرم حسین کاش می‌ذاشتن که خاکت کنم خاک عالم بر سرم حسین اطراف گودال ، ناله کشیدم هرچی پی ت گشتم حسین تو رو ندیدم ظرف سه ساعت ، شد خواهرت پیر مدفون شده بودی زیر نیزه و شمشیر مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم گریه می‌کرد به حال دلم هرکسی که اشکامو می‌دید مگه یادم میره که چطور با قساوت رگهات و بُرید لحظه ای چشم تو چشمت شدم وقتی می‌زد با خنجر شدید تا من از بالای تل بیام زنده زنده رگهات و بُرید با اینکه جسمِ ، تو رو دریدن انگاری که منو به صُلّابه کشیدن تهِ یه گودال ، یه عده دشمن فقط تو نه بلکه منم همونجا کُشتن مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم تازیونه اجبارم شده... فکر نکن که معمولی میرم با ابالفضل و تو اومدم حالا با شمر و خولی میرم با همونایی که کُشتنت با همون که بودم دشمنش بخدا جون دادم صد دفه پیرهنت رو دیدم توو تنش هیشکی به فکره ، چشم ترت نیست محمل بی پرده که جای خواهرت نیست به فکر من باش ، ای نازنینا... حرف از شراب و بزم می می‌زنن اینا مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم . 👇
. خیمه سوزان داره مثل قلب خواهرت خیمه هامون می‌سوزه حسین سرِ لیلا روی نیزه و دل مجنون می‌سوزه حسین بدن تو روی خاکه و شده خاک عالَم بر سرم غیرت الله پاشو از زمین عده ای مَست ریختن توو حَرَم حالا که وقتِ ، جُدائی مونه آتیش تمام زندگی مو می‌سوزونه لشکر دشمن ، چه کینه توزه پیکر پاک شهدا داره می‌سوزه مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم ای عزیز قلب مادرم من فدای زخمای سرت دَه سواره از راه اومدن واسه ی تشییعِ پیکرت برنداشتن دست از رو سرت اینا خیلی نامَردن حسین زیر سُمِّ اسبا بدجوری بدنت رو لِه کردن حسین توو این دقایق ، غَمَم همینه ساربون و دیدم یه گوشه در کمینه برات بمیرم ، ای وای به حالِت اگه بیفته چشم ساربون به شالِت! مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم خداحافظ ای صدپاره تن خداحافظ ای عُریان بدن من می‌مونم با داغ غمت تو می‌مونی بی غسل و کفن اسیریِ خواهرت دیگه توی شأن و قاموسِت نبود بخدا که بعد از رفتنت کسی فکرِ ناموسِت نبود توقع داری ، گریون نباشم که بَعدِ پنجاه سال باید ازت جداشَم توقع دارم ، بلند شی از جا با دستای بسته دارم میرم ازینجا مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم . 👇
. مقومه ورود به روضه و قتلگاه 🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلَى قَتِیلِ الاَدْعِیَآءِ》🔷🔹 ✅در تاریخ نقل شده است که؛ عَمرو بن عَبدِوُدّ از برترین جنگجویان قریش بود که در سال پنجم هجری در جنگ خندق، به دست امام علی(ع) کشته شد. با اینکه او دشمن خدا و رسول خدا(ص) بود، اما امیرالمومنین علی(ع) در نهایت جوانمردی او را کشت و با تمام تجهیزات جنگی اش، او را تحویل سپاه دشمن داد. تا جایی که در منابع آمده است؛ 📋《أُخْتُ عَمْرِو بْنِ عَبْدِوُدٍَّّ اَلْعَامِرِيِّ [اِذَا] رَأَتْهُ قَتِيلاً، فَقَالَتْ مَنْ قَتَلَهُ؟ فَقِيلَ لَهَا : عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)؟》 ♦️هنگامی که خواهر عمرو بن عبدودّ برادرش را دید که كشته شده است، پرسيد : چه کسی برادر مرا كشته است؟ به او گفتند : او به دست على بن ابى طالب(ع) كشته شده است. در این هنگام خواهر عمرو گفت : 📋《كُفْوٌ كَرِيمٌ! ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ : لَوْ كَانَ قَاتِلُ عَمْرٍو غَيْرَ قَاتِلِهِ، لَكُنْتُ أَبْكِي عَلَيْهِ آخِرَ اَلْأَبَدِ، لَكِنَّ قَاتِلَهُ مَنْ لاَ يُعَابُ بِهِ، مَنْ كَانَ يُدْعَى قَدِيماً بَيْضَةَ اَلْبَلَدِ》 ♦️به درستى كه على بن ابى طالب(ع) همتاى خوبى است. بعد از آن، این شعر را سرود : اگر كشنده ی عمرو بن عبدود، غير كشنده ی او يعنى على بن ابى طالب(ع) بود، هر آينه تا آخر الزمان گريه مى‌ كردم. اما كشنده ی عمرو كسى است كه نمی توان بر او عيب گرفت، کسی که از قدیم الایام او را بيضة البلد(کنایه از کمال مدح) خوانده اند.(۱) اما کربلا؛ هیچ روزی مانند روز (ع) نبود. در زیارت ، امام زمان(عج) خطاب به جدّ مظلومش عرضه می دارد : 📋《وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِکَ، بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ》 ♦️شمر بر روی سینه ات نشست و شمشیرش را بر گلوگاه تو گذاشت و محاسن غرقه به خون تو را به دست گرفت و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا کرد.(۲) در روز عاشورا، هنگامی که امام حسین(ع) به شهادت رسید، دشمن برای غارت ایشان وارد شد. طبری می نویسد : 📋《وَ سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَا كَانَ عَلَیهِ》 ♦️هر آنچه با حسین(ع) بود، از او ربوده شد.(۳) در مقاتل آمده است که؛ 📋《فَأَخَذَ قَمِيصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ الْحَضْرَمِيُّ وَ أَخَذَ سَرَاوِيلَهُ أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ أَخَذَ سَيْفَهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ》 ♦️پيراهن شريفش را اسحاق بن حَيْوَة حَضْرَمى برداشت و رویین پوشش را ابجر بن کعب و عِمامه حضرت سيدالشهداء(ع) را اَخْنَس بن مَرْثَد و شمشیرش را مردی از قبیله بنی دارم برداشت.(۴) در نقلی آمده است که؛ 📋《أَخَذَ خَاتَمَهُ بَجدَلُ بنُ سُلَيمِِ الكَلبِي وَ قَطَعَ اِصبَعَهُ مَعَ الخَاتَمِ》 ♦️ امام حسین(ع) را بجدل بن سلیم کلبی ربود که حتی انگشتان امام(ع) را به همراه انگشتر برید.(۵) و آن لحظه ای بود که خواهری دلشکسته و محزون این صحنه ها را می دید و ندبه کنان می گریست. راوی می گوید : 📋《فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ(ع) تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ(ع) وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ : يَا مُحَمَّدَاهْ! بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ(ع) مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ》 ♦️سوگند به خدا که زينب(س) دختر على(ع) را فراموش نمی‏ كنم كه با آهى جانكاه براى حسين(ع) می‏ گريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى‏ زد : فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده ‏اند، فرزندانت كشته شده‏ اند و باد صبا بر بدنشان مى ‏وزد، اين حسين(ع) تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده ‏اند، عمامه و لباسش را به يغما برده‏ اند. راوی می گوید : سوگند به خدا که همه حاضران از دشمن و دوست با ديدن حال زينب(س) می گريستند.(۶) 📝 آندم بریدم از زندگی دل، کآمد به مسلخ، شمر سیه دل، او می دوید و من می دویدم، او سوی مقتل من سوی قاتل، او می نشست و من می نشستم، او روی سینه من در مقابل، او می کشید و من می کشیدم، او از کمر تیغ، من آه باطل، او می بُرید و من می بریدم، او از حسین سر من غیر از او دل! 👤عبدالجواد جودی 📚منابع : ۱)الفصول المختارة علم الهدی، ج۱، ص۲۹۲ ۲)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۵ ۳)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ ۴)اللهوف ابن طاووس،ص۱۲۹ ۵)اللهوف ابن طاووس،ص۱۳۰ ۶)اللهوف ابن طاووس،ص۱۳۳ .
روضه حر ابن ریاحی چرا آواره کوه و بیابانم، نمی دانم چه می خواهد غم عشق تو از جانم، نمی دانم 🔸یا صاحب الزمان!نمی دونم بالاخره می بینمت،نمی بینمت؟ نمی دونم بالاخره سرم رو روی دامنت میذارم،نمی ذارم؟.. 😭 به سمت آسمان رو می کنم هر روز می پرسم کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی دانم مولای من! تو که هر هفته امضا می کنی پرونده ی ما را ▪️من فقط یه جمله دارم بگم،شرمنده اتم آقاجان.. 😭 تو که هر هفته امضا می کنی پرونده ی ما را نمی مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی دانم ▪️چقدر مُحرما اومدم توبه کردم،اما الان سرم رو از خجالت انداختم پایین،بهت قول دادم دیگه گناه نکنم.. 😭 🔹اما نا امید نباشی، محرم بهاره توبه است،مگه نگفت: خدا اگه بخواد کسی رو هدایت کنه، مسیر کربلا رو نشونش میده.. از این گریه کجا بالاتر پیدا می کنی؟ خدا رحمت کنه بزرگان ما رو،علمای ما رو ، حضرت آیت الله بهجت(ره) رحمة الله علیه نقل می کنن از ایشون، که فرمود:، "نگاه کردم توی مستحبات دیدم هیچی ثوابش از گریه ی بر حسین بالاتر نیست.. حتی از نماز شب" ▪️این گریه رو به همه نمیدن، این چشم پر اشک رو به همه نمیدن، حتماً دوستت داشته که صدات کرده،امشب اومدی بگی:حسین جان اومدم از نو شروع کنم.. 😭 در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو به جا می ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی دانم 🔸مگه نمیگن:دوره ی آخر الزمان نگه داشتن دین مثل نگه داشتن گلوله ی آتش کف دسته، راست و حسینی بگم.. دستت رو از رو سرم برداری می خورم زمین،آقا هوام رو داشته باش، من گریه کن جدتم..😭 خیالم راحته جایی اومدم،که عاقبت به خیری تو همین راهه،آی رفیقای عزیز من! ابی عبدالله سر راه همه ی ما قرار می گیره، 🔹یکی از یاران حضرت نقل می کنه،میگه داشتیم می رفتیم سمت کربلا، تو راه یه مرتبه حضرت ایستاد، همه منتظرند دلیل این ایستادن حضرت چیه،حضرت نشون داد یه سیاهی داره از دور میاد گفت:بایستید این داره به طرف ما میاد،بذارید مارو ببینه، میگه،اومد،اومد،نزدیک حضرت که شد راهش رو کج کرد و رفت، دیدن امام یه دست حسرتی رو هم زد، امام گفت:ما ایستادیم ببینیمش،خودش نخواست.. حواسمون باشه راهمون رو از حسین جدا نکنیم،حسین رحمة الله الواسعه است.. همیشه دستش رو دراز میکنه، زُهیر یه نمونه اش،حُر یه نمونه اش،چقدر زُهیر راهش رو عوض کرد،یه جای دیگه خیمه زد، اما ابی عبدالله دستش رو دراز کرد،اینقدر رفت سراغش تا آخر زهیر خودش رو انداخت روی پای حسین، حُر و زهیر این طرف، عبیدالله حُر جفی و هرثمه اون طرف،اینها دست امام رو گرفتند،عبیدالله و هرثمه دست امام رو رها کردن، 🔸عمر سعد لعنت الله علیه،شما فکر می کنید امام به عمر سعد راه نشون نداد،دستش رو نگرفت، شروع کرد باهاش حرف زدن،خونه بخوای بهت میدم، امان بخوای بهت میدم،زن و بچه ات تو امان من،بیا برو دست از خون من بردار، بالاترش رو بگم، اما قول بده منو اونجا نکشونی، ▪️من می خوام برم و رد شم،بالاترش رو بگم، نگاه کرد دید شمر رو سینه اش نشسته، گفت: اگه پاشی بری قول میدم شفاعتت کنم.. 😭 امشب ما با این حسین اومدیم در خونه ی خدا رو در بزنیم. مولا یا صاحب الزمان! فدای قلب پر مهرت که این شب ها پر از درد است مُحرَم مثل تو ناحیه می خوانم، نمی دانم ▪️من اگه هزار سالم گریه کنم مثل شما نمیشه،شنیدم شب و روز برا جدت گریه می کنی، شنیدم، "اَبکِي صَباحَاً وَ مَساءَ" نمی فهمم " بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً" یعنی چی؟ اما این رو می دونم چه می شد اینکه مانند شما خون گریه می کردم خدا می کرد چون زینب (س) پریشانم، نمی دانم ▪️حسین... کسی آروم از کنار این اسم رد نشه، بی تفاوت رد نشی، اینقدر محرم ها بیاد و بره، زیر خاک بخوابیم و نتونیم بگیم، هر کی نفس داره،ناله بزنه:حسین....😭 ببرمت سراغ روضه،آخر این غزل قشنگ من و تو رو وصل میکنه،آقاجان!امام زمان! شبیه حُر سرم زیر است پشت خیمه ی ارباب نگاهش می کند امروز مهمانم؟، نمیدانم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج بحق مولاتنا الزینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁 🏴 🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
السلام علیک یا اباعبدالله مثل امروزی عمربن حجاج زبیدی، وارد کربلا شد، ماموریتش هم بستن شریعه ی فراته، با پنج هزار سرباز، شریعه رو به روی ابی عبدالله و بچه هاش بست ، با کمال جسارت، اومد سمت خیام حسینی، فریاد می‌زد حسین، یه قطره از این آب فراتم نمیزارم بهت برسه، از امشب دیگه برا آوردن آب، قمر بنی هاشم و علی اکبر جنگیدند رفتند از فرات مشکها رو پر از آب کنند، یعنی از امروز دیگه قحط آبه، آب تو کربلا جیره بندی شده، الله اکبر، تو اون گرمای طاقت فرسا، اونم از امروز تا روز عاشورا، ▪️تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... خیمه هام که کنار فرات بنا نشده بود لذا میرفتند ۲۰ تا ، ۲۰ تا مشکو پراز آب میکردند، می آوردند توی خیمه ها، حتی تو بعضی نقل‌ها داره مشکها رو که تو خیمه ی بچه ها آویزان کردند، بُرِیر میگه من خودم آوردم یه دونه از این مشکها رو، بچه ها انقده تشنه بودند آویزان از مشک شدند، آب مشک رو زمین خیمه ریخت دیدم برای اینکه هدر نره آب، دارند رو خاکها خودشونو میغلطونند، شکمهاشونو به خنکی آب و خاک میزنند، بلکه رفع عطش بشه، شب عاشورا سکینه ی بنت الحسین میگه سهمیه ی آب ما تو خیمه تمام شد روم نشد بیام به بابام بگم گفتم میرم خیمه ی عمه جانم زینب، حتما عمه برام یه راه چاره ای داره، اومدم صحنه ای دیدم پشیمون شدم بگم، تشنمه، دیدم عمه برادرم علی اصغر رو بغل کرده، هر کاری میکنه داداشم آرام نمیگیره، عمه هی رو زمین مینشینه هی بلند میشه هی مضطرانه میگه یَابنَ اَخِی، اِصبِر، پشیمون شدم که به عمه بگم تشنمه، یه مرتبه پدرم ابی عبدالله وارد خیمه شد این اضطراب عمه رو که دید این بچه رو از عمه گرفت دیدم داداشم داره زبونش رو دور لبهاش میچرخونه، بلکه با تریِ زبان، بتونه قدری رفع عطش کنه، الله اکبر، دیدم بابام علی رو بغل گرفت زبان خودشو گذاشت تو کام دهان علی، دیگه بعد از این ندیدم داداش علی، زبونشو بیرون بیاره، یعنی ابی عبدالله با این کار با شیرخوارشم داره نشون میده زبانتو دور دهان و لبهات نچرخون علی جان خدا رحمت کنه استاد ما رو میفرمود روز عاشورا اولین کسی ک جلو خیمه ها مقابل ابی عبدالله قرار گرفت سکینه بود چقدر این خانوم عقیله ست میدونه جلوتر اومده، باباش از رباب خجالت نکشه. من ندیدم رباب اومده باشه بیرون، سکینه جلوتر آمد دید بابا داره میاد علی رو هم داره میاره، اما چه آمدنی، قنداقه غرق خون، بابا مضطر ، تیر رو اگه بیرون بیاره سر جدا میشه، تیر رو بیرون نیاره، چکنه با علی، این بچه رو رو دست بگیر ، دو دست بگیرش، ببین چه کردن با این تیری که زدن، ▪️روی این دستم تنش ▪️بر روی این دستم سرش ▪️آه بفرستم کدامش را برای مادرش... حسین.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
حضرت عباس(ع)🥀 گریز حضرت رقیه (س) بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید 🔸به روی دست ملائک بهار می آید 🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی 🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید هرکجا نشستی. اول مجلس. همه با هم. اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 🔸🔸🔸🔸🔸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای بانوی محترمی که حاجت داشتی برای آقا اباالفضل سفر پهن نمودی انشالا به هرنیتی این کاررا انجام دادی به حق مادرش ام البنین حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشالا همه اموات فیض ببرند الخصوص اموات بانوی محترم حالا دلت اماده شد بریم کربلا السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم 🔸بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل 🔸تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل 🔸هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او 🔸دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل 🔸گر دوای دردخواهی روکن درخانه او 🔸ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل 🔸تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت 🔸همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل 🔸قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل 🔸یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان 🔸دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل ⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر برادر درخون تپیده ات را دریاب انشالا خدا کنه کسی درمجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد 😭 عباسم برادر آیا وصیتی دارید 😭 صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم ⬅️وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم😭 راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم😭 ⬅️وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم😭 🔸مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم 🔸چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم 🔸سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم 🔸نشد که قطزه ابی برای او ببرم😭 ⬅️اما وصیت سوم برادر حسین جان سلام من را به خواهرم زینب برسان بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشاءالله هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه😭 یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص اموات بانوی محترم ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما میدونم کسانی هستند درگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته اند که مریض دارند، گرفتارند ، جوان دارند امشب دلتو از کربلا روانه کن خرابه شام به یاد سه ساله امام حسین اشک بریز بگو حسین جان امشب شما را به جان دختر سه ساله ات قسم میدم امشب به امیدی آمدم آقاجان دست خالی ردمان نکنی میگن یک شب درخرابه شام رقیه بهانه بابا گرفت طوری گریه می کرد که صداش به کاخ یزید رسید یزید ملعون گفت این صدای گریه کیه گفتند صدای گریه دختر امام حسینه گفت سر باباش براش ببرید تاسربابا را جلوی دختر سه ساله گذاشتند صدا زد بابای خوبم 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده اما میخام بگم😭 بابای خوبم 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن..😭. 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم. طاقت سیلی خوردن ندارم. طاقت سنگ خوردن ندارم. 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات تایپ مداح اهل بیت(ع)احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀
. علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سید مهدی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خانمایِ حرم بچه م نمیره داره از تشنگی آتیش میگیره کسی اینجا یه ذره آب نداره ؟ روی دستم داره از هوش میره * بالام لای لای .. گُلوم لای لای .. علی م لای لای .. من هیچی نمیخونم روضه هیچی متن روضه نمیخونم دیگه اهل روضه بودی و هستی و حق روضه رو هم ادا کردی فقط زبان حال مادر میخونم* میترسم از غم فردات مادر بمیرم خشکِ دست و پات مادر ندارم مرهمی تو خیمه حالا براِ زخم روی لب هات مادر *قرار شد با رباب آروم بریم جلو* ما گریه کردیمُ دشمن چه شاده چه کاری تشنگی دستِ تو داده بمیره مادرت دارم میبینم ترک رویِ لبات خیلی زیاده چرا این غصه ها آخر نمیشه روزایِ بی کسی مون سر نمیشه بیا زینب ببین هر کاری کردم چرا حال علی بهتر نمیشه *شب هفتمِ به خدا دلم نمیاد بچه رو بغل کنم .. آروم تو بغل فقط میخوام تصور کنی .. شروع کرد با بچه حرف زدن قبل از اینکه بخواد بدش به عمه گفت:* داری میری تو میدون زود برگرد میشه مادر پریشون زود برگرد به دلِ من بد افتاده عزیزم برو اما علی جون زود برگرد میشد ای کاش موتُ می پوشوندم زیر خورشید روتُ می پوشوندم یه جوری کاش میشد قبل رفتن سفیدی گلوتُ میپوشوندم *تا بچه رو روی دست گرفت ... نانجیب تیر رو رها کرد ..* شنیدم آه مادر تیر خوردی یه جرعه خون به جایِ شیر خوردی گلویی رو که من دیدم گمونم عمیقاً ضربه‌ی شمشیر خوردی *آخه گلوی شش ماهه تیر نمیخواد ..* هوا گرمه ولی دستام سرده کمون حرمله با تو چه کرده دعا کردم علی رو دستِ بابا گلوت پاره نشه ، سر برنگرده *خدایا دیگه جلوتر نرم ..* غمت راه نفس میبنده مادر لبت تو حالت لبخنده مادر نمیتونم ببینم بند جونم گلوی تو به مویی بنده مادر *هیچ شهیدی رو خود ابی عبدالله ننشست برای هیچ شهیدی خودش قبر نکند .. تنها شهیدی که خودش دفن کرد .. (خیلی روضه‌ی علی اصغر منحصر به فرده) تنها شهیدی که خودش دفن کرد .. تنها شهیدی که خودش خاک ریخت رو بدن .. (من دلم رفته مدینه) کجای رفته دلم .. همه دیدن رفت پشت خیمه ها کاش مثل باباش امیرالمومنین چهل تا صورت قبر برای علی اصغر درست میکرد .. (زود میگمُ رد میشم هرکی گرفت ..) کاش مثل باباش چهل تا صورت قبر درست میکرد کسی نفهمه قبر مادرش کجاس .. یدونه قبر درست کرد پشت خیمه وقتی لشکر حمله کرد دیدن یه عده رفتن پشت خیمه ها هی با نیزه میزنن تو زمین .. اجازه بدید روضه م رو اینجور جلو ببرم .. مادر .. شما هم شش ماهه از دست دادید .. شما هم محسن از دست دادید .. اما محسنت به دنیا نیومده رفت (مادرا حرف منو بهتر میگیرن) مادری که بچش به دنیا نیومده سقط بشه از دنیا بره سخته ، داغ هر جوری باشه سخته . اما به دنیا نیومده بره راحت تره زود برمیگرده به زندگی زود با این غصه کنار میاد چون تصویری از بچه تو ذهنش نیست .. اما وای به دل مادری که شش ماه بچشُ بغل کنه .. دستاشُ ببینه .. چشماشُ ببینه .. شش ماه بچه شُ شیر بده صدای گریه و خندش تو گوشش باشه .. چیکار کرد رباب ؟!! ببخشید نمیشه نگفت میتونی تصور کنی رباب تو کربلا بالا سر علی گریه نکرد؟! الله اکبر .. تو رو خدا امروز تا صبح فکر کن چرا یه مادر میتونه اینقدر محکم باشه؟! دلیلش چیه جز عشق به حسین ..! جز اینکه نمیخواست امامش اذیت بشه ..! دیدی به داغ دیده میگن گریه کنه سبک بشه آروم بشه داغ دیده گریه نکنه همه میگن نکنه یهو دق کنه ، نکنه سکته کنه . هی زینب میگفت رباب گریه کن .. خیره خیره نگاه میکرد .. رباب گریه کن .. بعضیا میگن شام غریبان گریه کرد . اینی که میگن شام غریبان رباب آب خورد شیر امد تو سینه ش من میگم آب نخورد بعیده از این مادر تا آب آزاد شد آب بخوره .. آخه کسی که تو سایه نرفت بعد حسین .. (چرا ؟!!) چون دیده بود بدن حسینش زیر آفتابه ، آب بخوره ؟! عاشورا گریه نکرد شام غریبان گریه نکرد گلوی پاره دید گریه نکرد هی ریخت تو خودش کجا گریه کرد؟ واسه کی گریه کرد؟ نگاه کرد دید یه سر بریده رو تو تشت .. عبیدالله چوب برداشت ، دیدن از تو جمعیت یه زنی خودشُ انداخت رو سر بریده .. هی سر حسینُ بغل کرد .. حالا گریه کن رباب ..* ــــــــــــــــــ
مداحی_آنلاین_خانمای_حرم_بچم_نمیره_میرداماد.mp3
6.59M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃روضه حضرت علی اصغر(ع) 🍃خانمای حرم بچم نمیره 🎤