زمان:
حجم:
112K
#اسارت
■ روایت #شام | نامحرم
□ احمد حیدری
زنهای شام غصه معجر نداشتند
کمبودی از غنیمت و زیور نداشتند
در کوچه ها نشد سرشان زخم سنگ و چوب
در پیش چشم رأس برادر نداشتند
بر خار، پا برهنه نبودند کل راه
زنجیر هم به گردن مضطر نداشتند
اطرافشان به هلهله نامحرمی نبود
داغ تنور و سوختن سر نداشتند
حین حراجِ سوختهی گاهواره ای
شرمی ز داغ سینه مادر نداشتند
بی شرم های کوچهی برده فروشها
شرم از کنیز خواندن سرور نداشتند
یک زن دلش به حال اسیران کمی گرفت
میگفت کاش کودک دختر نداشتند
نامردهای شام چه مردانه میزدند
جز تازیانه صحبت دیگر نداشتند
از دینشان که خیر ندیدیم کاش که
در شهرشان یهودی کافر نداشتند
در پاسخ تلاوت قرآن نیزه ها
از سنگ و چوب حربه بهتر نداشتند
از سنگ و چوب و آتش عوض شد رخ حسین
دست از سرش هنوز ولی برنداشتند
#شام_بلا
#اسارت
#کربلایی_امیرحسین_یعقوبیان🎤
#لبیک_یاحسین_علیه_السلام
کانال نوحه حضرت زینب سلام الله علیها
@eetazeinab
شور احساسی _رسیده عمه سادات4_5902322045902914611.mp3
زمان:
حجم:
5.41M
#زمینه یا #شور #اسارت #حضرت_زینب سلام الله علیها(اول ماه صفر-شام بلا)
#اول_صفر
#ورود_به_شام
#زمینه_اول_صفر
#شور_اول_صفر
#ایام_اسارت
#پشت_دروازه
🏴بند اول
پشت دروازه ساعات رسیده عمه سادات
سر ارباب روی نیزه سر دیگه باب حاجات
واویلا همراهه شمرو حرمله
واویلا داره میاد یه قافله
واویلا میاد صدای هلهله
واویلا زینب و کوچه های شام
واویلا زینب و دیده ی عوام
واویلا زینب و مجلس حرام
(واویلا رسیده کاروان به شام)
🏴بند دوم
شروع ماتم عظماست پریشون حضرت زهراست
واسه ی آل پیمبر اوج این مصیبت اینجاست
واویلا انگاری عید شامیاس
واویلا چراغونی محله هاس
واویلا بساط رقصشون بپاس
واویلا رقیه و یه عده پست
واویلا بگم ز سنگینیه دست
واویلا دندون شیریش و شکست
(واویلا رسیده کاروان به شام)
🏴بند سوم
دختر حضرت حیدر زینت دامن مادر
وارد شام بلا شد همرهه راس برادر
واویلا ز غصه های بی امون
واویلا ز طعنه و زخم زبون
واویلا یزید و چوب خیزرون
واویلا زینب و شیون رباب
واویلا زینب و سینه ی کباب
واویلا زینب و اون بزم شراب
(واویلا رسیده کاروان به شام)
🎤با نوای زیبای کربلایی سید محسن گندمی
#دروازه_ساعات #شام_بلا
✍کربلایی امیرحسین سلطانی
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
.
#اول_صفر_ورود_به_شام
#ترکیب_بند
پشتِ دروازه غرق ابهام است
ازدحامی عجیب در شام است
کاروان را مُعطّلش کردند
این چه جور احترام و اکرام است
به کدامین بیان کنم تشریح
فخرِ عالم به شام، گمنام است
سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم
همۀ شهر پُر ز دشنام است
جای گُل، بر سر و روی زینب
بارشِ سنگ و آتش از بام است
بهرِ تهمت زدن به آل علی
پیرِزن هم به عرضِ اندام است
اصلاً انگار این ولایتِ کفر
بی خبر از ظهور اسلام است
شامیان را حیا و عفت نیست
آل عصمت به شام بَد نام است!
بر یتیم و اسیر بَد اَخمند
از صغیر و کبیر بی رحمند
کاروان شد به پیشِ منظرها
همه دیدند پاره معجرها
آستین های پارۀ زنها
شد حجابی برای دخترها
دور از چشم حضرت عباس
ریختند آبروی خواهرها
میهمانان خارج حتی
همه دیدند بغضِ کوثرها
سرِ شب تا سحر حرامی ها
سنگ میریختند بر سرها
این مصیبات را همان بهتر
که ندیدند چشمِ مادرها
حرف بَد میزدند نامردان
پیش چشم و سر برادرها
گریۀ آسمان درآمده بود
داشت میریخت اشکِ اخترها
هر طرف غرق در فسادی بود
پایکوبی و رقص و شادی بود
وای بر شامیانِ لاکردار
بدتر از کوفیانِ بَدرفتار
اهل بیتِ حسین را بردند
از محلِ یهود تا بازار
رأسها با کجاوه ها نزدیک
تا ببینند مردمِ بَدکار
از غرورِ شکستۀ زینب
تارسیدن به کاخِ استکبار
نان و خرما تعارفش کردند
صدقه دادنِ حقارت بار
ناسزا گفتنِ حرامیِ پست
گریۀ طفل و خندۀ حضّار
ریسمان ها به دستِ اهل حرم
کعبِ نی ها به پنجۀ کفار
همه اینها به یک طرف اما
وای از چشم های پُر آزار
اُسرا را به شهر گرداندند
شهدا را چه سخت گرياندند
#محمود_ژولیده
#شام_بلا #دروازه_ساعات
.
۲۱
#زمینه
#ورود_اهل_بیت_به_شام
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
در شام غم
آورده اند جمع اسیران را
بر نیزه ها سر شهیدان را
همراه شان دل پریشان را
در شام بلا شور و همهمه است
زخم زبان ها بر لب همه است
در رو به روی زینب حسین
بر نیزه رأس پور فاطمه است
آه واویلتا امان ز شام۴
در شام غم
دشمن دین حق چو مجنون است
ظلم و ستم بر همه افزون است
دل همه اهل حرم خون است
خورشید ولا روی نیزه هاست
خون دل خاندان مصطفاست
بهر خاندان آل عبا
بدتر از کربلا شام بلاست
آه و واویلتا امان ز شام۴
در شام غم
آنان که جاهل و بد و پستند
دست همه اهل حرم بستند
قلب گل فاطمه بشکستند
روز اهل حرم به شهر شام
گشته از ظلم و کینه همچو شام
بر سر و روی آل مصطفی
سنگ کینه زنند ز روی بام
آه و واویلتا امان ز شام۴
در شام غم
صبر همه اهل حرم کم شد
نصیب شان غصه و ماتم شد
قامت ساجدین ز غم خم شد
آتش ظلم و کین زبانه زد
یتیمانش را بی بهانه زد
بر اسیران دشت کربلا
با کعب نی و تازیانه زد
آه و واویلتا امان ز شام۴
#اول_صفر
#شام_بلا
#شام
.👇
#شام_بلا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[9] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه کرد.
▪️دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز به سوی شام حرکت دادند. مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بیادبیهای حاملین سرهای مبارک از قبیل شراب اشاره دارند و در طول مسیر از شهرهای مختلف گذر میکردند.
▪️نقل شده که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دشمق کردند.[10] واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علیرغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک ولی شهر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند، و مردم غافل شام که از حقیقت ماجرا بیخبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله میکردند و بر سرها اهانت مینمودند.
▪️سفر شام برای اهلبیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ بسیار تلخ و مصیبتهای دوران اسارت در این دیار، برایشان از سختترین مصیبتها بوده است. وقتی از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».[11]
▪️ در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و این صحنه از سوزناکترین صحنههایی است که برای امام سجاد و خانم زینب اتفاق میافتد. چرا که یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت میکند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس به لبهای مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران میزند.[12]
گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه میدهد و این جسارت بزرگ را میکند.
▪️دختر امام حسین به نام فاطمه را از یزید به کنیزی میخواهد😭 و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب روبرو میشود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب و یزید خانم زینب خطبهای در مجلس یزید ایراد میکنند و شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره میکند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار میکند.
❇️ منابع:
[9] . محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، ص 329، خرداد 1372.
[10] . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص 240، اسفند 1374.
[11] . ابو مخنف، مقتلالحسین، ترجمه سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنیالزهرا، چاپ اول، 1380، ص 385.
[12] . ابومخنف، پیشین، ص 387. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
🏴سبک #زمینه یا #زمزمه یا #شور اول ماه صفر مصیبت اهل بیت علیهم السلام ورود کاروان اسرا به شام
#زمینه_اسارت
#شور_اسارت
#کاروان_رسید
🏴بند اول
مصیبتً ما اعظمها
و اعظم رزیتها
فی الاسلام الشام الشام الشام
کاروان رسید،ای وای به شام
دوره اسرا،کردن ازدحام
تموم شهر،چراغونی شد
آماده واسه،مهمونی شد
اهل بیت پیغمبر و سنگ روی بام
اهل بیت پیغمبر و دیده ی عوام
اهل بیت پیغمبر و مجلس حرام
واویلا،امون از شام
مصیبت ما اعظمها...
🏴بند دوم
کاروان رسید،با سرت به شام
ای وای رسید،خواهرت به شام
مردم شهر،با طعنه میگن
به همدیگه،اینا خارجی ان
اهل بیت پیغمبر و بازار یهود
اهل بیت پیغمبر و شامی حسود
اهل بیت پیغمبر و صورت کبود
واویلا،امون از شام
مصیبت ما اعظمها...
🏴بند سوم
ای وای رسید،دخترت به شام
دخترت رسید،با سرت به شام
مردم شهر،با نگاهِ هیز
اومدن واسه،بردنِ کنیز
اهل بیت پیغمبر و شام پر بلا
اهل بیت پیغمبر و اون خرابه ها
اهل بیت پیغمبر و اون طشت طلا
واویلا،امون از شام
مصیبت ما اعظمها...
#شام_بلا #اسارت
#دروازه_ساعات
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
🏴سبک #زمینه مصیبت اهل بیت علیهم السلام اول ماه صفر ورود کاروان اسرا به #شام
#زمینه_اسارت
#رسیده_به_شام_بلا
🏴بند اول
رسیده به شام بلا کاروان ای امان
آجرک الله حضرت صاحب العصرو زمان
عمه جانت رسیده،پشت دروازه ی شام
بچه هارو آورده،میونه این ازدحام
دخترارو آورده،بین انظار عوام/وای...حسین
رسیده خسته زینب،تا بشه بی احترام
بریزن رو سرش سنگ،جای گل از روی بام
بشنوه از زبون،شامیا لفظ دشنام/وای...حسین
🏴بند دوم
شده به رنگ خون تو ای حسین آسمون
شده از این درد و بلا خواهر تو قد کمون
چی گذشته به زینب،چه بلاهایی دیده
دیده از غم رقیه،شده قامت خمیده
بی برادر به اینجا،با حقارت رسیده/وای...حسین
توی بازار شام و،کوفه اینارو بردن
چقد از مردماشون،سنگای شامی خوردن
بازم از روی نیزه،سرو پایین آوردن/وای...حسین
#شام_بلا
#اسارت #دروازه_ساعات
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
✍️کربلایی مجید آقاجانی
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شام_بلا
#دروازه_ساعات
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کارِ ما گرچه به جز گریهی پیوسته نبود
کارِ این قوم ولی خندهی آهسته نبود
آنقدر ضربهی نیزه همه را ساکت کرد
بِینِ ما در پِیِ تو یک سرِ نشکسته نبود
پشت دروازهی ساعات معطل شده است
آن کریمی که درِ خانهی او بسته نبود
خسته از زخمِ زبانیم و جسارت به لبت
پایِ ما با تو در این راه ولی خسته نبود
فقط از دور تو را دخترکانت دیدند
نیزهای کاش به تو اینهمه وابسته نبود
گرچه از دور ولی باز زمین میاُفتند
زخمِ حلقومِ تو ای کاش که برجسته نبود
گرمِ تزئین و پذیرایی شاماند همه
ورنه دروازهی این شهر چنین بسته نبود
▪️امام صادق (ع) از زبان امام زینالعابدین (ع) نقل کردهاند که: «مرا بر شتری لنگ، بدون روپوش و جهاز سوار کردند. سر سیدالشهداء (ع) بر نیزهی بلندی بود و زنان بر شتران پالان دار پشت سر من بودند.
جماعتی که ظلم و ستم را از حد گذرانده بودند ، با نیزهها در جلو ، عقب و اطراف ما بودند.
هرگاه یکی از ما گریه میکرد، بر سرش میزدند.»
شاعر: حسن لطفی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2. درد کمر.mp3
زمان:
حجم:
4.53M
روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها)
🎤 استاد حیدرزاده
درد كمر
تمام توان مرا گرفت
این زخم سر
قرار و امان مرا گرفت
بابا سرم هنوز
كمی تیر می كِشد
دستی رسید و
روح و روان مرا گرفت
تا پیش من رسید
دگر مهلتم نداد
( الهی نبینی دختر سه ساله رو میزنند ، الهی نبینی خواهر کوچولوتو میزنند ... )
تا پیش من رسید
دگر مهلتم نداد
انگار از سرِ تو
نشان مرا گرفت ..
می خواستم كه
رو سری اَم را گِره زنم
( آی مادری که امشب دختر کوچولوتو آوردی ، آی ی ی ی... دیگه روضه خون نمیخوای ، نگاه به این صورت کوچولوش کن ... )
می خواستم كه
رو سری اَم را گِره زنم
گیسم كشید و
نطق زبان مرا گرفت ..
( تا سر رو دید ، زبونش لُکنت گرفت ، بابا بابا بابا ... )
دانی چرا یتیم تو
لُكنَت گرفته است ؟
( ببینم با این یه بیت چه میکنی ؟ امشب جواز کربلات رو باید بگیری ازخانم رقیه ، اگه بی بی امضا کنه ، باباش برنمی گردونه ، خیلی دوستش داره ، اگه دوستش نمیداشت ، توو خرابه با سرِ بریده نمی اومد به دیدنش ، ... خیلی دوستش داره ...) بابا :
دانی چرا یتیم تو
لُكنَت گرفته است ؟
با یك كِشیده
لفظِ لسان مرا گرفت ؟
🗣 استاد محمود ژولیده
#محرم
#کربلا
#شام_بلا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4. ادامه روضه.mp3
زمان:
حجم:
4.8M
🎧 روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها)
استاد حیدر زاده
#حضرت_رقیه (س)
#شام_بلا
#امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_اشف_مریض🤲
۳۳
#مجلس_یزید
در شام غم از کینه ها،غربت شده معنا
واویلا واویلا
رأس حسین بن علی،بر نیزه ی اعدا
واویلا واویلا
بدتر بود از کربلا،شام بلا امروز
غرق عزا امروز
خون شد دل اهل حرم،از کینه ی اعدا
واویلا واویلا
بر اهل بیت مصطفی،هر دم جسارت شد
وقت اسارت شد
از کینه های شامیان،بر نی سر مولی
واویلا واویلا
بردند سوی بزم شراب،با قلب بشکسته
دستان شان بسته
تا دیده اند رأس حسین،شد روز عاشورا
واویلا واویلا
با عمه گوید دختری،امان ز بی یاری
اشکش شده جاری
سکینه ی بنت الحسین،شد دیده اش دریا
واویلا واویلا
شرر زده آن بی حیا،بر حاصل زینب
خون شد دل زینب
زینب کنار تشت زر،با سر کند نجوا
واویلا واویلا
رأس حسین در تشت زر،دم می زد از محبوب
خورد بر لبانش چوب
از این همه ظلم و ستم،خون شد دل زهرا
واویلا واویلا
به جای بوسه بر لب،آن قاری قرآن
زد بر لبش خزران
با این جنایت گشته است،قصر یزید غوغا
واویلا واویلا
#حاج_رضا_یعقوبیان
#شام_بلا
.............
#پنجم_صفر
(حضرت رقیه س)
امشب پدر خوش آمدی،ممنونم ای بابا
واویلا واویلا
از شوق دیدار رخت،اشکم شده دریا
واویلا واویلا
تنها و سرگردان منم،در کنج این ویران
دنیا شده زندان
تا آمدی خرابه ام،گردیده روح افزا
واویلا واویلا
غریب مادر بعد تو،غم شد نصیب من
غم شد شکیب من
ای روشنی خانه ام،با تو کنم نجوا
واویلا واویلا
تا رأس تو دیدم به نی،رنگم پرید بابا
قدم خمید بابا
چون عمه ی مظلومه ام،دیگر شدم تنها
واویلا واویلا
هر جا که نامت برده ام،با ضربه ی سیلی
رویم شده نیلی
سیرم دگر از زندگی،بعد از تو ای بابا
واویلا واویلا
خوابم نمی برد پدر،از درد پاهایم
خرابه شد جایم
خون شد دلم از این همه،بیداری شب ها
واویلا واویلا
طفلم ولی بابای من،از داغ تو پیرم
از زندگی سیرم
مرا به همراهت ببر،ای کعبه ی دل ها
واویلا واویلا
سرت به روی دامنم،زد شررم بابا
خونجگرم بابا
رقیه ی دلخسته را،همره ببر بابا
واویلا واویلا
در کنج این ویرانسرا،سرت به دامانم
آرامش جانم
راحت شوم از درد و غم،روم سوی زهرا
واویلا واویلا
ای نور چشم فاطمه،جانم بود بر لب
با گریه ی زینب
گریان برای عمه ام،از این مصیبت ها
واویلا واویلا
چون مادرت در نیمه شب،گردم کفن بابا
دور از وطن بابا
با گریه ی اهل حرم،گردد عزا برپا
واویلا واویلا
(سبک: ای ساقی لب تشنگان)
#رضا_یعقوبیان
#سبک_ای_ساقی_لب_تشنگان
#حضرت_رقیه
#زنجیرزنی
#سه_ضرب_یزدی
............
۳۴
(ورود اهل بیت ع به شام)
ای شامیان بی حیا،گرچه گرفتاریم
همه عزاداریم
ما اهل بیت مصطفی،گر بی علمداریم
همه عزاداریم
بهر ورود آماده ایم،با عمه ی سادات
دروازه ی ساعات
بر کودکان خونجگر،یار و مددکاریم
همه عزاداریم
ای شامیان بی حیا،هستیم گل حیدر
از نسل پیغمبر
عشق حسین بن علی،با جان خریداریم
همه عزاداریم
ای شامیان بی حیا،این سر گل زهراست
بر نیزه ی اعداست
ما دیده گریان حسین،رهبر احراریم
همه عزاداریم
بر روی ناقه ساجدین،با قلب بشکسته
دستش شده بسته
از کینه های شامیان،بر سر بازاریم
همه عزاداریم
کمتر بخندید شامیان،ای بی حیا لشکر
بر آل پیغمبر
با اشک و آه و ناله ها،ما یاد دلداریم
همه عزاداریم
از این همه جور و جفا،جان ها بود بر لب
خون گریه کرد زینب
از بس به ما گشته ستم،از عدو بیزاریم
همه عزاداریم
#رضا_یعقوبیان
#سبک_ای_ساقی_لب_تشنگان
#شام
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها