eitaa logo
🌺ــهـشـتـــ❤️ـــبــهـشــتـــ🌺
495 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
ادبی، مذهبی، تاریخی، شهدا و... ادمین کانال @seyyed_shiraz آیدی 👆جهت انتقادات و پیشنهادات، سوالات شرعی، اعتقادی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷 ﷽ 💡 در یک ملک از صبح تا شب هنگام ندا می دهد که خوش به حال اهل ذکر و اهل ماه رجب زیرا که خداوند می فرماید: « یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ تَغْفَرَنِی الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَهُ رَحْمَتِی فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَی» من همنشین کسی هستم که همنشین من است، من مطیع کسی هستم که مطیع من است، من بخشنده کسی هستم که تقاضای بخشش کند؛ ماه، ماه من، بنده، بنده من، رحمت، رحمت من. هرکس مرا در این ماه بخواند اجابتش می‌کنم، و هرکس از من چیزی طلب کند به او عطا کنم و هرکس از من طلب هدایت کند، او را هدایت می‌کنم. این ماه را ریسمانی بین خود و بین بندگانم قرار دادم، هرکس بدان چنگ زند به من می رسد». دوستانِ عزیزمـ 👇 💖 https://eitaa.com/eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷 ﷽ ✨صبح علی الطلوع که بیدار می شویم ✨از واجبات ماست سلامٌ علی الحسین 💐یا اباعبدالله من و شش گوشه تان صبح،قراری داریم دلبری کردن از او،ناز کشیدن از من 💫أَلسلام على مَن افتخَرَ به جبرئیل 💫سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود. لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ ١۴_اسفند_١٣٩٩ برنامه ی تلاوت قرآن 📖 صفحه ی ١٢۶، سوره ی مبارکه ی مائده 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَذْهَبَ اللَّيْلَ مُظْلِماً بِقُدْرَتِهِ ، وَجَاءَ بِالنَّهَارِ مُبْصِراً بِرَحْمَتِهِ ، وَكَسَانِى ضِياءَهُ وَأَنَا فِى نِعْمَتِهِ . اللّٰهُمَّ فَكَمَا أَبْقَيْتَنِى لَهُ فَأَبْقِنِى لِأَمْثالِهِ ، وَصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ ، وَلَا تَفْجَعْنِي فِيهِ وَفِي غَيْرِهِ مِنَ اللَّيالِى وَالْأَيَّامِ ، بِارْتِكَابِ الْمَحَارِمِ ، وَاكْتِسَابِ الْمَآثِمِ ، وَارْزُقْنِى خَيْرَهُ ، وَخَيْرَ مَا فِيهِ ، وَخَيْرَ مَا بَعْدَهُ ، وَاصْرِفْ عَنِّى شَرَّهُ ، وَشَرَّ مَا فِيهِ ، وَشَرَّ مَا بَعْدَهُ ، اللّٰهُمَّ إِنِّى بِذِمَّةِ الْإِسْلامِ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ ، وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَيْكَ ، وَبِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفىٰ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ أَسْتَشْفِعُ لَدَيْكَ؛ فَاعْرِفِ اللّٰهُمَّ ذِمَّتِىَ الَّتِى رَجَوْتُ بِهَا قَضَاءَ حَاجَتِى ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ، اللّٰهُمَّ اقْضِ لِى‌فِى الْخَمِيسِ خَمْساً لَايَتَّسِعُ لَها إِلّا كَرَمُكَ ، وَلَا يُطِيقُها إِلّا نِعَمُكَ ، سَلَامَةً أَقْوىٰ بِهَا عَلَىٰ طَاعَتِكَ ، وَعِبادَةً أَسْتَحِقُّ بِها جَزِيلَ مَثُوبَتِكَ ، وَسَعَةً فِى الْحَالِ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلَالِ ، وَأَن تُؤْمِنَنِى فِى مَوَاقِفِ الْخَوْفِ بِأَمْنِكَ ، وَتَجْعَلَنِى مِنْ طَوَارِقِ الْهُمُومِ وَالْغُمُومِ فِى حِصْنِكَ ، وَ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجْعَلْ تَوَسُّلِى بِهِ شَافِعاً ، يَوْمَ الْقِيامَةِ نَافِعاً ، إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ. 📿💠 ترجمه 💠📿 به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است، سپاس خدای را که شب تاریک را باقدرت خود برد و روز روشن را به رحمتش آورد و لباس پرفروغ آن را درحالی‌که قرین نعمتش بودم بر تن من کرد، خدایا! همچنان که مرا برای این روز نگاه داشتی برای امثال آن نیز پابرجا بدار و بر پیامبر اسلام محمّد و خاندان او درود فرست و مرا در این روز و شب‌ها و روزهای دیگر به فاجعه‌ی انجام گناهان مبتلا مساز، خیر این روز و خیر آنچه در آن است و خیر بعدازاین روز را روزی‌ام گردان و شرّ این روز و شرّ آنچه در آن است و شرّ بعدازآن را از من دور ساز. خدایا! من با گردن نهادن به دین اسلام به‌سوی تو وسیله می‌جویم و با حرمت نهادن به قرآن بر تو اعتماد می‌کنم و به دوستی محمّد، بنده برگزیده‌ات که (درود خدا بر او و خاندانش باد) نزد تو شفاعت می‌طلبم؛ پس بار خدایا پیمانی که روا شدن حاجتم را به آن امید بسته‌ام به حساب آور، ای مهربان‌ترین مهربانان! بار خدایا برطرف نما که آن‌ها را جز کرم تو گنجایش و جز نعمت‌های تو طاقت ندارد: 1⃣سلامتی که با آن برای انجام طاعتت نیرو گیرم و 2⃣عبادتی که با آن سزاوار پاداش فراوان تو گردم و 3⃣گشایشی در حال من با روزی حلال و اینکه 4⃣به من با امن خویش در هنگامه‌های ترس امنیت دهی و 5⃣از هر غم و اندوه کوبنده در دژ استوار خویش پناهم دهی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و چاره‌جویی‌ام را به‌وسیله‌ی او شفیع سودمندی برایم در روز قیامت قرار ده، به‌یقین تو مهربان‌ترین مهربانانی. ✅ الهی آمین در ایام پر برکت ، برای رفع مشکلات مادی و معنوی برای سلامتی و سلامتی بیماران خصوص مبتلایان به بیماری و همچنین ریشه کن شدن این منحوس اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🌸🌸🌸🌸 لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ قسمت 6⃣1⃣ عقبه ی سوم «سؤال منکر و نکیر است در قبر» قسمت اول از حضرت صادق (ع) روايت شده كه فرمود: كسى كه سه چيز را انكار كند از شيعيان ما نيست . آن سه چيز عبارتند از: معراج ، سؤ ال در قبر و شفاعت . و روايت شده كه آن دو ملك به هيئت هولناك بيايند، صداى ايشان مثل رعد غرنده و چشمهايشان مثل برق خيره كننده باشد؛ سؤ ال كنند كه پروردگارت كيست ؟ و پيغمبرت كيست ؟ و دينت چيست ؟ و نيز سؤ ال كنند از ولى و امام او، پس در آن حال چون جواب دادن بر ميت سخت و محتاج است به كمك ، لاجرم براى مرده دو جا تلقين ذكر كرده اند: يكى وقتى كه او را در قبر مى گذارند و بهتر آنست كه ، به دست راست ، دوش راست ، و به دست چپ ، دوش چپ او را بگيرند و حركت دهند و تلقين كنند. و ديگر وقتى كه او را دفن كردند، مستحب است كه ولى ميت يعنى نزديكترين خويشان او بعد از آنكه مردم از سر قبر او برگردند نزد سر ميت بنشيند و با صداى بلند او را تلقين كند و بهتر است كه دو كف دست را روى قبر گذارد و دهان را نزديك قبر برد، و اگر ديگرى را نائب كند نيز خوب است ؛ و وارد شده است كه چون اين تلقين را كند منكر به نكير مى گويد: بيا برويم تلقين حجتش كردند احتياج به پرسيدن نيست پس برمى گردند و سؤ ال نمى كنند.و در كتاب من لا يحضره الفقيه است كه چون پسر جناب ابى ذر غفارى (رضى الله عنه ) وفات كرد ابوذر بر سر قبر او ايستاده و دست بر قبر ماليد و گفت : خداى ، تو را رحمت كند اى ذر. به خدا سوگند كه تو نسبت به من نيكوكار بودى و شرط فرزندى را بجا مى آوردى ، والحال كه تو را از من گرفته اند من از تو خشنودم . به خدا سوگند كه از رفتن تو مرا بر من باكى نيست و نقصانى به من نرسيد، و ما لى الى اءحد سوى الله من حاجة ((يعنى بغير از حق تعالى به احدى حاجت ندارم )) و اگر نبود هول مطلع ((يعنى جاهاى هولناك آن عالم كه بعد از مرگ ديده مى شود)) هر آينه خوشحال مى شدم كه به جاى تو رفته باشم ولكن مى خواهم چند روزى تلافى مافات كنم و تهيه آن عالم را ببينم و هر آينه اندوه از تو مرا مشغول ساخته كه كارى كه برايت سودمند باشد انجام دهم سوگند به خدا كه براى مرگ تو گريه نمى كنم و غم مردنت را ندارم تنها غم من حال فرداى تو است . فليت شعرى ما قلت و ما قيل لك پس كاش مى دانستم كه تو چه گفتى و به تو چه گفتند؟ خداوندا حقوقى را كه براى من بر او واجب كرده بودى بر او بخشيدم پس تو هم حقوق خود را كه بر او واجب كرده بودى ببخش چه آنكه تو به جود و كرم از من سزاوارترى . 📚 👇 💖 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ آموزش قسمت 3⃣ 🌸 چگونگی خواندن همزه ی وصل همزه وصل در آغاز فعل و اسم و حرف مى آيد. در حروف : همزه (ال ) تعريف هميشه مفتوح مى باشد، مانند: الشَّمْس ، الْقَمَر كه خوانده مى شوند: اَلشَّمْس ، اَلْقَمَر در اسمها: هميشه مكسور مى باشد، مانند: ابْن ، اسْم كه خوانده مى شوند: اِبْن ، اِسْم در افـعـال : بـا تـوجـّه به دوّمين حرف بعد از همزه ، اگر مفتوح يا مكسور بود با كسره و اگر مضموم بود با ضمّه خوانده مى شود، مانند: افْتَحْ، اضْرِبْ، انْصُرْ كه خوانده مى شوند: اِفْتَحْ، اِضْرِبْ، اُنْصُرْ 🌸 علامت گذاری همزه ی قطع و وصل در بـعـضـى از قـرآنها براى راهنمايى قارى ، روى الف همزه قطع ، همزه (اء) و روى الف همزه وصل ، صاد كوچكى (ا) قرار داده اند؛ مانند (اءَتَى اءَمْرُ اللّهِ) در بـعـضـى از قـرآنـهـاى ديـگـر الف هـمـزه قـطـع را بـا حـركـت و عـلامـت مـربوطه و الف همزه وصل را بدون علامت نوشته اند، مانند: (اَتى اَمْرُ اللّهِ) O تـمـريـن : كـلمـه هـايـى را كـه داراى هـمـزه وصـل اسـت ، يـك بـار بـا كـلمـه قبل و بار ديگر بطور جداگانه بخوانید. وَاسـْتـَكـْبـَرَ ـ وَالْقـَمـَرِ ـ فـَاسـْتَشْهِدُوا ـ هُوَالْهُدى ـ فَارْزُقُوهُمْ ـ وَاتَّقُوهُ ـ وَابْتَلُوا الْيَتامى ـ فـَاسـْتـَفـْتـِهـِمْ ـ فـَقـَدِ افـْتَرى ـ لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا ـ قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ـ وَ لا تُخْسِرُوا الْميزانَ ـ وَاكْسُوهُمْ ـ اَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ ـ وَاخْشَوْنِ ـ مِنَ الْكِتابِ 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ در فروبند که ما ... عاشق این انجمنیم تا که با یار شکرلب ... نفســــے دم بزنیم ❁ مولانا 👇 💖https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ هیچ وقت از گذشته یه نفر بر علیه‌‌ش استفاده نکن چون ممکنه خدا گذشته اون آدم رو تبدیل به آینده تو کنه . . . 👇 🌸https://eitaa.com/eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 💑 ما ثابت می‌کنیم مذهبیا عاشقترن👌 📚 قسمت چهل و ششم 🎬 روزای آخر منوچهر بیشتر حرف می زد🗣 و من گوش می دادم. می گفت: "همه ی زندگیم مثل پرده ی سینما جلوی چشمم اومده" گوشه ی آشپزخونه تک مبل گذاشته بودم. می نشست اونجا. من کار می کردم و اون حرف می زد. خاطراتش رو از چهار سالگی تعریف می کرد.... 《منوچهر هوس کرده بود با لثه هاش بجود. سالها غذاش پوره بود. حتی قورمه سبزی را که دوست داشت فرشته برایش آسیاب می کرد که بخورد. اما آن روز حاضر نبود پوره بخورد. فرشته جگرها را دانه دانه سرخ می کرد و می گذاشت دهان منوچهر. لپش را می کشید و قربان صدقه ی هم می رفتند... دایی آمده بود بهشان سر بزند. نشست کنار منوچهر. گفت: "اینها را ببین عین دوتا مرغ عشق می مانند "》 از یه چیز خوشحالم و تاسف نمی خورم، اینکه منوچهر رو دوست داشتم و بهش گفتم. از کسی هم خجالت نمی کشیدم. منوچهر به دایی گفت: "یه حسی دارم اما بلد نیستم بگم. دوست دارم به فرشته بگم از تو به کجا رسیدم اما نمیتونم" دایی شاعره... به دایی گفت: "من به شما میگم. شما شعر کنید سه چهار روز دیگه که من نیستم، برای فرشته از زبان من بخونید " دایی قبول کرد... گفت: "میارم خودت برای فرشته بخون " منوچهر خندید و چیزی نگفت. بعد از اون نه من حرف رفتن می زدم نه منوچهر. اما صبح که از خواب بیدار می شدم آنقدر فشارم پایین میومد که می رفتم زیر سرم. من که خوب می شدم، منوچهر فشارش میومد پایین.... ظاهرا حالش خوب بود. حتی سرفه هم نمی کرد. فقط عضلات گردنش می گرفت و غذا رو بالا می آورد. من دلهره و اضطراب داشتم. انگار از دلم چیزی کنده می شد. اما به فکر رفتن منوچهر نبودم.... ... 📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق ✍نویسنده:مریم برادران ✅لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان خوبتــ😍ــون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷 ﷽ 💑 ما ثابت می‌کنیم مذهبیا عاشقترن👌 📚 قسمت چهل و ششم و چهل و هفتم 🎬 ✅لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان خوبتــ😍ــون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ 💑 ما ثابت می‌کنیم مذهبیا عاشقترن👌 📚 قسمت چهل و هفتم 🎬 ظهر سه شنبه غذا خورد و خون و زرد آب بالا آورد. به دکتر شفاییان زنگ زدم. گفت: "زود بیاریدش بیمارستان" عقب ماشین نشستیم. به راننده گفت: "یه لحظه صبر کنید " سرش روی پام بود. گفت: "سرمو بگیر بالا" خونه رو نگاه کرد. گفت: "دو سه روز دیگه تو بر می گردی" نشنیده گرفتم.... چشماش و بست. چند دقیقه نگذشته بود که پرسید: " رسیدیم؟ " گفتم: "نه، چيزی نرفتیم " گفت: "چقدر راه طولانی شده. بگو تندتر بره " از بیمارستان نفرت داشت. گاهی به زور می بردیمش دکتر. به دکتر گفتم: «چیزی نیست. فقط غذا توی دلش بند نمیشه. یه سرم بزنید بریم خونه" منوچهر گفت: "منو بستری کنید " بخش سه بستری شد، اتاق سیصد و یازده. توی اتاق چشمش که به تخت افتاد، نفس راحتی کشید و خدا رو شکر کرد که رو به قبله است. تا خوابوندیمش رو تخت سیاه شد. من جا خوردم. منوچهر تمام راه و توی خونه خودش رو نگه داشته بود. باورم نمیشد آنقدر حالش بد باشه.... انگار خیالش راحت شد تنها نیستم. شب آروم تر شد. گفت: "خوابم میاد ولی انگار یه چیز تیز فرو میره تو قلبم" صندلی رو کشیدم جلو. دستم رو بالای سینش گرفتم و حمد خوندم تا خوابید. 《هیچ خاطره ی خوشی به ذهنش نمی آمد. هر چه با خودش کلنجار می رفت، تا می آمد به روزهایی فکر کند که می رفتند کوه، با هم مچ می انداختند، با عصا دور اتاق دنبال هم می کردند و سر به سر هم می گذاشتند، تفال دایی می آمد در دهانش... منوچهر خندیده بود، گفته بود: "سه چهار روز دیگر صبر کنید " نباید به این چیز ها فکر می کرد. خیلی زود با منوچهر بر می گشتند خانه ....》 از خواب که بیدار شد، روی لباش خنده بود. ولی چشماش رمق نداشت.... گفت: "فرشته، وقت وداعه" گفتم: "حرفش رو نزن" گفت: "بذار خوابم رو بگم، خودت بگو، اگه جای من بودی می موندی توی این دنیا؟" روی تخت نشستم. دستش رو گرفتم... گفت: "خواب دیدم ماه رمضونه و سفره ی افطار پهنه. رضا، محمد، بهروز، حسن، عباس، همه ی شهدا دور سفره نشسته بودن. بهشون حسرت می خوردم که یکی زد روی شونم. حاج عبادیان بود. گفت: "بابا کجایی؟ ببین چقدر مهمون رو منتظر گذاشتی" بغلش کردم و گفتم: "منم خسته ام " حاجی دست گذاشت روی سینم... گفت: "با فرشته وداع کن. بگو دل بکنه. اون وقت میای پیش ما... ولی به زور نه " ... 📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق ✍نویسنده:مریم برادران ✅لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان خوبتــ😍ــون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🖤 پنجشنبه است 🌷مادر مهربانے، پدر عزیزے 🍃فرزند دلبندے رفیقی دوست داشتنے همسایه خوبے 🌷و همه آنهایے ڪہ رفته اند 🍃را یاد کنیم با دادن خیرات و یا و 🙏 خدایا🙏 تمام اسیران خاک را ببخش وبیامرز🌷 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🅾 بهانه براى 🅾 🔴 Sorry I’m late. 🔴 ببخشيد دير کردم ------------------------------------------------------- 🔵 I overslept. 🔵 خواب موندم 🏮( I slept longer than I should have)🏮 ------------------------------------------------------- 🔴 My alarm didn’t go off. 🔴 ساعتم زنگ نزد ------------------------------------------------------- 🔵 I had to wait ages for a bus. 🔵 كلى منتظر اتوبوس بودم 🏮(ages = a very long time)🏮 ------------------------------------------------------- 🔴The bus was late. 🔴 اتوبوس دير اومد ------------------------------------------------------- 🔵 The traffic was terrible. 🔵 ترافيك افتضاح بود ------------------------------------------------------- 🔴 I couldn’t find a parking spot. 🔴 جاى پارك پيدا نكردم ------------------------------------------------------- 🔵 I got lost coming here. 🔵 داشتم میومدم راه گم كردم ------------------------------------------------------- 🔴 I was tied up in a meeting. 🔴 توى جلسه معطل شدم 🏮(tied up = occupied, impossible to escape)🏮 ------------------------------------------------------- 🔵 I just lost track of time. 🔵 اصلا زمان رو فراموش كردم 🏮( I didn’t notice what time it was)🏮 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ حکایت این بابا شده حکایت مهمانی کلاغ و روباه🦊🐧 این مثل را به طنز درباره میزبانی می گویند كه در پذیرایی از مهمان قصور كند یا به فكر آسایش او نباشد و بی اعتنا به ذائقه و میل مهمان، خوردنی هایی موافق میل خود در سفره نهد یا آنچه در سفره است خود، بخورد. داستان: روزی روباهی کلاغی را به لانه خود دعوت كرد و از قبل، آشی پخت و آماده كرد. وقتی کلاغ به لانه روباه رفت. روباه پس از سلام و تعارف آش را روی تخته سنگی صاف ریخت و به کلاغ گفت: بفرمایید بخورید.« ‌کلا‎غ بیچاره هرچه نوك زد روی تخته سنگ چیزی نتوانست بخورد و منقارش به شدت درد گرفت و گرسنه ماند. اما روباه زبانش را مالید روی تخته سنگ و همه آش را خورد. بعد از تمام شدن غذا روباه رو كرد به کلاغ بیچاره و گفت:« ای رفیق شفیق! حالا بیا تا راه رفتن را به تو یاد بدهم.» و دُم کلاغ بیچاره را به دُم خود بست و بنای دویدن را گذاشت. آنقدر کلاغ را توی كوه و صحرا كشید تا از حال رفت و بعد او را از دُم خود باز كرد. پس از چند دقیقه ای كه کلاغ جان گرفت از روباه تشكر كرد و گفت: «‌ای رفیق! حالا دیگر نوبت توست كه به لانه من بیایی.»‌ و خداحافظی كرد و رفت. روز مقرر روباه درست سر وقت به لانه کلاغ رفت. کلاغ آشی را كه درست كرده بود توی بوته خار ریخت و به روباه گفت: « بفرمایید.» روباه كه نمی دانست کلاغ چه آشی برایش پخته با حرص و ولع زبانش را كشید روی بوته خار تا آش بخورد؛ كه چشمت روز بد را نبیند. خار تیغ به زبان روباه رفت و خون جاری شد ولی در عوض کلاغ هی نوك زد به بوته و هر چه آش بود خورد. بعد رو كرد به روباه گفت: «‌ خُب، این از خوراك. حال بیا تا پرواز یادت بدهم.»‌ روباه را روی بال خود سوار كرد و به آسمان پرواز كرد. قدری كه رفت به روباه گفت: « ‌زمین را چقدر می بینی؟»‌ روباه گفت:« به قدر یك هنداونه.» باز رفت بالاتر و پرسید:« زمین را چقدرمی بینی؟»‌ روباه جواب داد:«‌دیگر نمی بینم.» کلاغ موقع را مناسب دانست و بال خود را كج كرد و روباه را از آن بالا انداخت زمین و نیست و نابود كرد. 😀 👇 💖https://eitaa.com/eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷 ﷽ 🎤 مهدی رسولی 📥 حجم تقریبی : ۲۷ مگابایت ⏰ زمان تقریبی : ۲۹ دقیقه یا من اسمه دوا و ذکره شفاء🍃 لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ ... وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ أَ فَتَرَاکَ [تُرَاکَ‏] یَا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونَنَا أَوْ تُخَیِّبُ آمَالَنَا کَلا یَا کَرِیمُ فَلَیْسَ هَذَا ظَنَّنَا بِکَ وَ لا هَذَا فِیکَ طَمَعَنَا یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلا طَوِیلا کَثِیرا إِنَّ لَنَا فِیکَ رَجَاءً عَظِیما عَصَیْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَوْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا فَحَقِّقْ رَجَاءَنَا مَوْلانَا فَقَدْ عَلِمْنَا مَا نَسْتَوْجِبُ بِأَعْمَالِنَا وَ لَکِنْ عِلْمُکَ فِینَا وَ عِلْمُنَا بِأَنَّکَ لا تَصْرِفُنَا عَنْکَ وَ إِنْ کُنَّا غَیْرَ مُسْتَوْجِبِینَ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیْنَا وَ عَلَى الْمُذْنِبِینَ بِفَضْلِ سَعَتِکَ،... 4⃣1⃣ 🌸 ترجمه و رحمت گسترده ‏ات اعتماد نمودیم، آیا ممکن است پروردگارا برخلاف گمانهاى ما به خویش رفتار کنى، یا آرزوهایمان را نسبت به رحمتت نومید سازى‏ هرگز اى بزرگوار، چنین گمانى به تو نیست، و طمع ما درباره تو این چنین نمى ‏باشد، پروردگارا، ما را درباره تو آروزى طولانى بسیارى است، ما را در حق تو امید بزرگى است، از تو نافرمانى کردیم و حال آنکه امیدواریم گناه را بر ما بپوشانى، و تو را خواندیم، و امیدواریم که بر ما اجابت‏ کنى، مولاى ما امیدمان را تحقق بخش، ما دانستیم که با کردارمان سزاوار چه خواهیم بود، ولى دانش تو درباره ما، و آگاهى ما به اینکه ما را از درگاهت نمی‌رانى، گرچه ما سزاوار رحمتت نیستیم ولى تو شایسته آنى که بر ما و بر گنهکاران به فضل گسترده‏ ات جود کنى... 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷 ﷽ 🌷 باور من اینِ که همیشه تو زندگیمی من عوض شدم ولی تو حسین بچگیمی 🍃 شفاعت علیه السلام روزیمون بشه ان شاء الله 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ امام زمانمـــ❤️ــــــ این دیده نیست لایق دیدار روی تو چشمی دگر بده که تماشا کنم تو را 🌥 تو در میان جمعی و من در تفکرم کاندر کجا برآیم و پیدا کنم تو را 🌥 هر صبح جمعه ندبه کنان در دعای صبح از کردگار خویش تمنا کنم تو را 🌥 |💔|اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ 🤲🏼 🌷🍃💖 همین که تو هر صبح در خیالِ منی؛ حالِ هر روزِ من خـوب است... صبحت بخیر آقایِ خوبی ها ❤️ هزار جمعه به یادت دلم بهانه گرفت 💞 🌸 ✋سلام مهربانان همراه آدینه‌تون بخیر در پناه خدا و نگاه خاص و پر مهر امام زمان 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷 ﷽ 🌹زیباترین ترانه های دنیا به پای دعای ندبه نمی‌رسند خواندن را امتحان کنید... ✨♥️الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج♥️✨ 👇 💖 @eightparadise