.
#مادر_شهید
#سبک_با_نوای_کاروان
مادرانِ شهدا،زائران کربلا
در راه دین دادید دسته گل خود را
اَجر شما بادا با حضرتِ زهرا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
بی قرارانِ حسین،غصه داران حسین
ای پیروانِ راهِ زینبِ کبریٰ
اَجر شما بادا با حضرتِ زهرا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
بچه هاتان را همه،کرده گلچین فاطمه
از بهرِ دیدارِ شهید عاشورا
اَجر شما بادا با حضرتِ زهرا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
هَمرَهِ گلهایتان،با نوای کاروان
گریه کنید بَهرِ مظلومِ عاشورا
اَجر شما بادا با حضرتِ زهرا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
همصدا با فاطمه،در کنارِ علقمه
نوحه کنید بهرِ آن تشنه لب سقّا
اَجر شما بادا با حضرتِ زهرا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
راهتان راهِ حسین،پیرتان پیرِ خمین
بر صَبرتان مدیون این انقلابِ ما
اَجر شما بادا با حضرتِ زهرا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا
.👇
yeki-bood-yeki-nabood.mp3
15.52M
#شعر
#کودکانه
#محرم
داستان واقعه ده روز کربلا به زبان کودکانه و به صورت شعر.
حتما برای بچه ها بزارید تا این واقعه سوزناک رو بهتر متوجه بشن😔😢
4_1032791475496157242.mp3
1.86M
#مناجات با #امام_زمان(عج)!
🎙حاج حسن خلج
🔊شاید امشب دمشق رفتی.....
.
#امام_حسین
عشق، سر در قدمِ ماست اگر بگذارند
عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند
ما و این کشتی طوفانزده در موج بلا
ساحل ما دل دریاست اگر بگذارند
دشت از هُرم عطش سوخته و هالۀ غم
سایهبانِ گل زهراست اگر بگذارند
آب بر آتش لبهای عطشناک زدن
آخرین نیّت سقاست اگر بگذارند
دوش در گلشن ما بلبل شیدا میگفت:
باغ گل، وقف تماشاست اگر بگذارند
هرچه گل بود، ز تاراج خزان پرپر شد
وقت دلجویی گلهاست اگر بگذارند
طفل ششماهۀ من زینت آغوشم شد
جای این غنچه همینجاست اگر بگذارند
این به خون خفته، که عالم ز غمش مجنون است
تشنۀ بوسۀ لیلاست اگر بگذارند
چهرهاش آینۀ حُسن رسولالله است
آری این آینه زیباست اگر بگذارند
این گل سرخ که از گلبُن توحید شکفت
آبروی چمن ماست اگر بگذارند
در عقیق لب من موج زند دریایی
که شفابخش مسیحاست اگر بگذارند
یوسف مصر وجودم من و، این پیراهن
جامۀ روز مباداست اگر بگذارند...
🔸شاعر:
#محمدجواد_غفورزاده
_______________
#شب_عاشورا
.
#امام_حسین
ای سایه سار گیسوی تو سرپناه ما
ای صبح و شب شمایل تو مِهر و ماه ما
مِهر تو آتشی ست به شدّت گُناه سوز
ماه تو ماه بخشش جُرم و گُناه ما
تا سهم اشک ما برسد باز دوخته ست
با صد هزار امید به چشمت نگـاه ما
تا بر جبینِ مان عَرقِ نوکری توست
هرشب مُعطّر است لباس سیاه ما
مثل همیشه باز ندیده گرفته شد
با لطف گریه هـای عزا ، اشتباه ما
مقصود،اگر خُداستومقصد اگرکهعرش
باید به کربلا برسد ختم راه ما
تمرین کنیم بلکه کمی مُخلصت شویم
شاید اثر کند به دل خَلق ، آه ما
با ذاکرت بگو به بیان احتیاج نیست
وقتی که هست روضه ی تو قتلگاه ما
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
.
.
📝 #هر_ضربه_ی_تو_به_یادگار_میمامند
🖊 #شور
🖊 #شب_تاسوعا_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_روضة_العباس "علیه السلام"
ابروی کجت به ذوالفقار می ماند
مه پشت سرت به انتظار می ماند
نازم به تو و رزم تو که در تاریخ
هر ضربه ی تو به یادگار می ماند
نشسته به دلها
کلام ابالفضل
همه به فدای
مرام ابالفضل
سلاطین عالم
غلام ابالفضل
به نام خدا و به نام حسین و به نما ابالفضل
به به چه زیبایی
ساقی و سقایی
ماه نوراییِ زینب کبرایی
مولانا یا عباس مولانا یا عباس (ع)
عکس رخ تو تا که به آب می افتد
آب از تب تو در تب و تاب می افتد
رزم آوری تا را هراس کس دیده
یاد پدرت ابوتراب می افتد
تو وارث تیغ و
شجاعت حیدر
اصالت تو از
اصالت حیدر
کشیده جمالت
به هیبت حیدر
رسیده به میدان عموی رقیه
به صولت حیدر
به به چه سیمایی شمشیر مولایی
ماه ام البنین خورشید زهرایی
مولانا یا عباس مولانا یا عباس (ع)
با آمدنت ولوله می اندازی
آتش به دل حرمله می اندازی
از بس که غضب ز چشم تو میریزد
با نعره ی خود زلزله می اندازی
شکسته کمین را
نگاه ابالفضل
تمام حرم در
پناه ابالفضل
قسم به مقام و
به جاه ابالفضل
که اکبر لیلاست
همیشه و هرجا
سپاه ابالفضل
به به چه والایی خوش و قد و بالایی
تو استاد رزم اکبر لیلایی
مولانا یا عباس مولانا یا عباس (ع)
.👇
.
📝 #خاک_بر_معجر_بانوی_حرم_میریزی
🖊 #شور
🖊 #شب_هشتم_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_روضة_العباس "علیه السلام"
خاک بر معجر بانوی حرم میریزی
بر دلم بر جگرم آتش غم میریزی
خانه ویران شده ام خانه ات آباد ببین
بر سر اهل زمین خاک ادب میریزی
بال و پر های تو را جمع نمودم اما
حتم دارم که به یک آه به هم میریزی
میکشم در بغل خود بدنت را ببرم
صبر کن تا در خیمه پسرم میریزی
هر کجا می نگرم رد تو باقیست هنوز
بس که از نیزه و شمشیرو صنان میریزی
عمه ات امده و گریه کنان می گوید
چه سرت آمده هر نیم قدم میریزی
با سر نیزه تنت را چه به هم ریخته اند
ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند
سنگ ها روی لب خشک تو جا خشک کردند
این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند
وسط معرکه ای رفتیو گیر افتادی
سر و وضعت بدنت را چه به هم ریخته اند
تا به حالا نشده بود جوابم ندهی
وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند
عمه ات آمده تا دست به معجر ببرد
پدر بی کفنت را چه به هم ریخته اند
ابروان تو حسینیت و چشمت حسن است
این حسین و حسنت را چه به هم ریخته اند
السلام علیک مرمل البدماء
مانده روی زمین پیکر تو چرا
السلام علی من دفن اهل القری
ای امام غریب سید الشهدا
وای وای
فریاد العطش زبیابان کربلا
انگشترت چی شد
تو اون شلوغی یادگار مادرت چی شد
انگشترت چی شد
رو خاک صحرا غرق در خون پیکرت چی شد
حیدر زمین افتاد مادر زمین افتاد
تنها در این صحرا وای از دل زینب
السلام علیک مغسل البدمک
حرمت تو شکست پیش چشم همه
السلام علی من قتلوه بالرماح
روی نی نگران سوی خیمه نگاه
گهواره رو بردن
رفتی ندیدی چی به روز خیمه آوردن
گهواره رو بردن
رفتی ندیدی بچه هاتو خون دل خوردن
تا یاد آب افتاد بازم رباب افتاد
تنها در این صحرا وای از دل زینب
السلام علی من هتکت حرمته
آیه های غمت روی نیزه بگو
السلام علی من ............
ای تو کشته ای بریده گلو
هم ازقفا میزد
هم پیرمردی بین مقتل با عصا میزد
هم از قفا میزد
هم پیش چشم خون زینب بی هوا میزد
خون از تنت میره پیراهنت میره
تنها در این صحرا وای از دل زینب
👇
4_5980789882925091015.mp3
17.55M
🎧 #شور جدید و بسیار شنیدنی
🎼 خاک بر معجر بانوی حرم میریزی ....
🎤 #حسین_سیب_سرخی
🏴 #محرم_الحرام۹۹
.
#با_امام_باقر_علیه_السلام
#نکته_های_ناب
#قصه_عبرت
🔷🔶 #داستان_عجیب_و_خواندنی_پیرمرد_بهشتی_در_محضر_امام_باقر_علیه_السلام
👈🏼👈🏼 مولف جلیل القدر کتاب کافی، مرحوم کلینی (م ۳۲۹ق) در روضه کافی جریانی را از امام باقر علیهالسلام نقل می کند که برای شیعیان و ارادتمندان به آن حضرت بسیار گوارا و نوید بخش است.
🌿راوی این روایت حَكَمِ بْنِ عُتَیْبة است. او میگوید: در خدمت امام باقر علیه السّلام بودم و اطاق آكنده از جمعیّت بود. ناگاه پیرمردى كه بر عصاى خود تكیه داشت، پیش آمد تا به در اطاق ایستاد.
عرض کرد: السلام علیك یا ابن رسول الله و رحمة الله و بركاته و بعد سكوت كرد. امام پاسخ داد: علیك السلام و رحمة الله و بركاته.
🌿بعد پیرمرد رو كرد به سایر جمعیت كه در آنجا بودند و به آنها نیز سلام کرد. همه جواب سلامش را دادند. در این موقع رو به جانب حضرت نمود و گفت: یا ابن رسول الله مرا نزدیك خود بنشان فدایت شوم. به خدا سوگند من شما و كسى كه شما را دوست داشته باشد را دوست دارم و این علاقه برای مطامع دنیایی نیست. با دشمن شما دشمنم و از او كناره مى گیرم و به خدا سوگند این نفرت و دشمنی نیز بواسطه اختلاف شخصی نیست و با هم پدر كشتگى نداریم [به دلیل پیروی از شما از آنها کناره گیری می کنم].
به خدا سوگند حلال شما را حلال و حرام شما را حرام می دانم و در انتظار برپایی حکومت عدل خاندان شما هستم. با این عقیده و روشی که دارم آیا امید به نجات من هست؟
🌿امام باقر علیه السلام دوبار به او فرمود: نزدیک من بیا! پیرمرد جلو آمد و حضرت او را پهلوى خود نشاند.
🌿آنگاه فرمود: پیرمرد! مردى خدمت پدرم على بن الحسین رسید و همین سؤال تو را از او پرسید. پدرم امام سجاد علیه السلام به او فرمود: وقتى جانت به اینجا رسید- با دست اشاره به حلقوم خود نمود - با قلبی مطمئن، دلی آرام و با شوق فراوان با فرشته هاى اعمال روبرو می شوى اگر [با این عقیده و روشی که داری] از دنیا رفتی خدمت پیامبر و على و حسن و حسین و على بن الحسین علیهم السلام خواهی رسید. اگر هم زنده ماندی؛ خداوند در همین دنیا چشم تو را روشن میكند و در هر صورت تو در مقامات عالیه با ما خواهى بود.
🌿پیرمرد [که به نظر انتظار این همه لطف و کرامت را نداشت با تعجب] عرض کرد: چه فرمودید؟
امام باقر علیه السلام دو مرتبه سخنان خود را تكرار كرد. پیرمرد از خوشحالى و تعجب گفت الله اكبر؛ اگر بمیرم خدمت رسول خدا و امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین و على بن الحسین می رسم و در وقت جان دادن با قلبی مطمئن، دلی آرام و با شوق فراوان با فرشته هاى اعمال روبرو می شوم و اگر [هم تا وقت ظهور] زنده مانده و آن زمان را درک کردم خدا زندگى خوشى برایم فراهم می كند و با شما در درجات عالیه خواهم بود؟
🌿پیرمرد این را که گفت فریاد به گریه بلند کرد و شروع کرد به هاى هاى گریستن. در نهایت اختیار از کف داد و بر زمین افتاد. اهل مجلس نیز با دیدن این حال پیرمرد به گریه افتادند و آنها نیز شروع کردند به بلند بلند گریه کردن.
در حالی که امام باقر علیه السّلام با انگشت، اشک از دیدگان مبارک خود می زدود ؛ پیرمرد سربلند کرد و از امام علیه السلام خواست تا دست مبارک خود را به او دهد. امام علیه السلام دست خود را به او داد. او دست امام علیه السلام را گرفت و بوسید و بر دو دیده و صورت خود گذاشت. سپس جامه از روى شكم خود بالا زده دست امام را روى شكم و سینه خود نهاد. بعد از جاى خود بلند شد و با گفتن «السلام علیكم» از امام و اهل مجلس خداحافظی کرد و از خانه خارج شد.
🌿امام علیه السلام همان طورى كه پیرمرد می رفت به او نگاه می كرد. بعد رو به جمعیت فرمود: « مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَى هَذا ، هر كه مایل است یك نفر بهشتى را ببیند به این پیرمرد نگاه كند.»
🌿حكم بن عتیبه راوى حدیث می گوید: من خانه مصیبت زده اى را ندیده بودم كه مثل این مجلس گریه كنند (چنان تحت تاثیر نیت پاك پیرمرد و لطف امام قرار گرفته بودند كه همه با صداى بلند گریه می كردند.)
📚 الكافی ، ج8، ص 77
.
.
#امام_حسین #علیه_السلام
#اشعار_حسینی
#محرم
چه میشود نگهی هم بما کنی آقا
مرا برای غلامی سوا کنی آقا
چه میشود که شبی میان خلوت خود
فقط بهخاطر زهرا دعا کنی آقا
فراق تو همه درد است ای طبیب من
چه میشود که تو دردم دوا کنی آقا
گرفتهای زهمان روز ابتدا دستم
گرفتهای و محال است رها کنی آقا
بدان امید دهم جان که روز رستاخیز
میان ان همه من را صدا کنی آقا
چقدر گریه کنم میان روضهیتان
که زائر حرم کربلا کنی آقا
🔆
.
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#دو_دستان_حضرت_عباس_علیه_السلام_اسباب_شفاعت_قیامت
👈🏼 «إذا صار یوم القیامة واشتد الأمر على أهل المحشر بعث رسول الله صلیاللهعلیهوآله أمیرالمؤمنین علیهالسلام إلى فاطمة علیهاالسلام لتحضر مقام الشفاعة.
فیقول أمیرالمؤمنین علیهالسلام یافاطمة، ما عندك من أسباب الشفاعة وما ادّخرت لأجل هذا الیوم الذی فیه الفزع الأکبر.
فتقول فاطمة علیهاالسلام: یا أمیرالمؤمنین، کفانا لأجل هذا المقام الیدان المقطوعتان من ابنی العباس».
📝 وقتی روز قیامت برپا میشود و شرایط برای تمام مردم دشوار میشود، پیامبرخدا(صلیاللهعلیهوآله)، توسط امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به فاطمه(سلاماللهعلیها) پیغام میدهد تا برای شفاعت حاضر شود.
مولا به بیبی میگوید: ای فاطمه! از اسباب شفاعت چه چیزی نزد توست و برای امروزی که سختترین روز است، چه چیزی ذخیره کردی؟!
بیبی پاسخ میدهد: ای امیرمؤمنان! در جایگاه شفاعت، تنها دو دست قطع شده فرزندم عباس برای ما کافی است.
1⃣ أسرار الشهادة، دربندی، ص۳۳۹
2⃣ الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء(س)، انصارى زنجانى، ج۲۴، ص۱۷۱
3⃣ معالی السبطین، مازندرانی ج۱، ص۴۵۲
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#حسن_کردی #بازار_شام
▶️
رسیده روضه به بازار شام واویلا
تمام مرثیه در یک کلام واویلا
شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر
شکنجه در ملأ بار عام واویلا
ز کوچه ها همه بوی شراب می آید
رسیده قافله در ازدحام واویلا
در ازدحام نظرها،سلاله های علی
اسیر و خسته و بی احترام واویلا
به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی
رسیده مرحله ی انتقام واویلا
به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد
سری به نیزه ندارد دوام واویلا
مقابل دل زینب چگونه می شکنند
به سنگ کینه جبین امام واویلا
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#عادل_حسین_قربان
▶️
"ای تیرِ غمت را دلِ عشاق نشانه"
شیطانصفتان در عملی ددمنشانه
بردند سرِ پاکِ تو را خیرهسرانه
جمعی ز عقب خیره به سر بود روانه
تا شام کشاندند تو را خانه به خانه
بردند تو را تا وسط بزم حرامی
تا خار شوی! وه که چه اندیشهی خامی
تا روزِ ابد نامِ تو را نیست تمامی
این قومِ ستمکار ندارند دوامی
هرچند بنوشند کمی عیشِ زمانه
ای کاش سرت بر سرِ بازار نمیرفت
ناموسِ خدا در صفِ اغیار نمیرفت
بییاور و بییار و مددکار نمیرفت
بر آلِ علی آنهمه آزار نمیرفت
ای کاش که این حادثهها بود فسانه
آن سر به روی دوشِ نبی بود هماره
او نیست مگر جلوهی معبود هماره
آزارگرش هیچ نیاسود هماره
باید که بگرییم چنان رود هماره
در روزِ قیامت نپذیرند بهانه
گاهی روی نی رفتی و گه کنجِ تنوری
فرقی نکند، در همهجا منشأ نوری
ای آنکه میانِ دلِ ما عینِ حضوری
عشاق ندارند دمی طاقتِ دوری
این آتش عشق است، کشیدهست زبانه
تا روز قیامت نرسد عشق به پایان
در اول خلقت ملکی گفت به انسان:
تنها هدفِ آمدنِ خلق همین دان
حب علی و آل علی در همه دوران
پس بر سرِ ما دست کشیده پدرانه
#شام
.
.
#پرچم
پرچم ســرخِ تو زیباست ولی آقا جان
چقدر بیرق مشڪی ، به حرم می آید
گفته اند لحظه تعویض همین پرچمها
صاحبِ چادرِ خاڪی به حرم می آید
صلی الله علیک یامظلوم یا اباعبدالله
.
شعردر #تعویض_پرچم
یابرافراشتن پرچم امام حسین درمحرم
بی قراران توآقا زیر پرچم زنده اند
آری آری سینه زنها فصل ماتم زنده اند
در حقیقت تو به آنها زندگی بخشیده ای
آن نفس هایی که از عیسی بن مریم زنده اند
عاشقان با هرنفس نام شما را می برند
سینه زن های تو آقا تا همان دم زنده اند
هرکسی پای غمت جان داد عمر خضر یافت
هم شهیدان می روند از بین ما هم زنده اند
پیر ما فرمود اسلام از محرم زنده است
پس مسلمان یقینا از محرم زنده اند
کودکان از غربت شش ماه ات جان می دهند
داغ اکبر دیده ها با قامت خم زنده اند
لااقل آزاده باشید از خیلش بگذرید
مردهای این حرم هرچند هم کم زنده اند
.
.
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفس کربلایی سید مهدی حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
همه به گوش صدا از حرم میاد
همه به پیش داره دلبرم میاد
عالمی زیر پایِ آقامه آقامه
شوریدهِ و شیدایِ مولامه مولامه
یاحسین آبرومهِ ، عشقِ تو ناتمومه
کربلات آرزومهِ ، یاحسین ..
ــــــــــــــــــ
برای جون سپردن به پای تو
با سر میام سویِ کربلای تو
بر سر کل عالم حق داری حق داری
هر کاری کردی با من مختاری
یاحسین اعتبارم هستی مو از تو دارم
صاحب اختیارم یاحسین
عالمی زیر پایِ آقامه آقامه
شوریدهِ و شیدایِ مولامه مولامه
یاحسین آبرومهِ ، عشقِ تو ناتمومه
کربلات آرزومهِ ، یاحسین ..
ــــــــــــــــــ
تو حج عشق چشای تو کعبه مِ
طواف مون شبایِ محرمِ
کعبه خودش دنبالِ چشماتِ
حجرالاسود خال زیباتِ
عازم روضه هاتم ، مُحرِمِ کربلاتم
تاابد خاکِ پاتم یا حسین
عالمی زیر پایِ آقامه آقامه
شوریدهِ و شیدایِ مولامه مولامه
یاحسین آبرومهِ ، عشقِ تو ناتمومه
کربلات آرزومهِ ، یاحسین ..
ــــــــــــــــــ
یه کربلا یه صحنُ یه بارگاه
یه خیمه گاه یه تلُ یه قتلگاه
عِطر دلِ سقایی از یاسِ
ادب عاشورایی عباسِ
ساقیا با کرشمت ، دلسپردم به عشقت
کی میام من به چشمت یاحسین
عالمی زیر پایِ آقامه آقامه
شوریدهِ و شیدایِ مولامه مولامه
یاحسین آبرومهِ ، عشقِ تو ناتمومه
کربلات آرزومهِ ، یاحسین ..
ــــــــــــــــــ
همه به گوش صدا از حرم میاد
همه به پیش داره دلبرم میاد
بر سر کل عالم حق داری حق داری
هر کاری کردی با من مختاری
یاحسین اعتبارم هستی مو از تو دارم
صاحب اختیارم یاحسین
عالمی زیر پایِ آقامه آقامه
شوریدهِ و شیدایِ مولامه مولامه
یاحسین آبرومهِ ، عشقِ تو ناتمومه
کربلات آرزومهِ ، یاحسین ..
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#امام_حسین
#سینه_زنی
#اربعین
https://eitaa.com/emame3vom/30591
○
babolharam _ Mahdi Hoseyni.mp3
5.94M
|⇦•همه به گوش؛ صدا از حرم میاد..
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام به امید دفع بلا از همۀ بلاد به نفس کربلایی سید مهدی حسینی
.
#شب_جمعه
💫✨شب جمعه ز حرم موج کرم میآید
💫✨باز از کرب و بلا شیون و غم میآید
💫✨امشب انگار هوای دگری خواهم داشت
💫✨فاطمه با کمری خم به حرم میآید
کربلایی حسن کاتب
.
.
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه #شب_زیارتی_ارباب
کفاف داد اگر عمر من به ماتم تو
دعا بکن که بمیرم به زیر #پرچم تو
بهشت را وسط سینه تو می یابد
کسی که در همه عمرش شده ست آدم تو
به سوز دل به دلم چای این حسینیه گفت
که دم به دم نفسش زنده است از دم تو
حدیث چشم ترم در عزات این گونه است
گیاه خشک که وابسته شد به شبنم تو
چه می توان بنویسد بشر ز نام تو چون
غدیر رفته به قربان اسم اعظم تو
ربیع الاول و ثانی، رجب و شعبانم
همه فدایی یک روز از محرم تو
چه خوش شبیه پدربذل و بخششی داری
به دست دیگری افتاده است خاتم تو
خوشا اصابت سر بر اصالت محمل
خوشا که سر زند از خواهر مکرم تو
مصیبت همه اولیا یکی است ولی
امان ز ماتم تو، الامان ز ماتم تو
🔸شاعر:
#پیمان_طالبی
___________
(شکرِ خدا دیدم دوباره پرچمت را)۲
شکرِ خدا دیدم سیاهیِ غمت را
دیدم دوباره روضههای ماتَمَت را
دیدم دوباره نوحه و شور و دَمَت را
(باور نمیکردم محرم را ببینم)۲
بر سَردَرِ این خانه پرچم را ببینم
ما را همین شورِ عزایت زنده کرده
ما را نوای نینوایت زنده کرده
ما را هوای روضههایت زنده کرده
ما را نسیمِ کربلایت زنده کرده
ما در میان روضهی تو قد کشیدیم
از لطف تو امروز ما اینجا رسیدیم
امسال اگرکه باز هم این روضه برپاست
ما که یقین داریم از الطاف زهراست
بی بی دعایش پشتِ سر ماست
زهرا نگهدارِ تمام سینه زنهاست
دستِ شکسته، اسم ما را هم نوشته
خوب و بدِ ما را همه با هم نوشته
یادم نخواهد رفت لطف مادرت را
او لطف کرده راه داده نوکرت را
او جمع کرده خادمانِ محضرت را
پس گرم کرده او تنور منبرت را
از سوز آهش قلب این عالم گرفته
ذکرِ بُنَیَه یا بُنَیَه دم گرفته
هم ماهیِ دریا برایت گریه کرده
هم مادرت زهرا برایت گریه کرده
هم زینبِ کبری برایت گریه کرده
دنیا و مافیها برایت گریه کرده
جان عزیزت اشک را ازما نگیری
این اشک را از چشم نوکرها نگیری
من آمدم امشب بسوزم پا به پایت
تا چند خطی روضه بنویسم برایت
روضه بخوانم از تنِ در خون رهایت
یادی کنم از ماجرای بوریایت
خورشید بودی بر نوکِ نِیها نشستی
ای جان زینب، پشت زینب را شکستی
--
ای حضرت غریبِ من ای آشنای من
ای کعبهی معظمهی کربلای من
زانو بگیر تا به زمین نازلم کنی
رحلی گذار تا برسد آیههای من
هرجا تویی بهشتِ معلای زینب است
صحرا و خانه فرق ندارد برای من
خونِ تو با اسارت من جلوه میکند
پس انتهای توست همان ابتدای من
تا شیرهای آلِ علی دورِ زینباند
کرب و بلاست مرکزِ دولتسرای من
حالا نبین برای تو فریاد میکنم
همسایه لحظهای نشنیده صدای من
گفتی قرارِ گریه کنان است این زمین
خرج تمام گریه کنانت به پای من
عباس خیمه را بغلِ خیمهام بزن
هرجا که میروم تو بیا از قفای من
زینب علیست هیچ نمیترسد از بلا
گیرم به کوچهها برسد ماجرای من
امروز که به شانهی تو تکیه میکنم
روز دهم چه میشود اینجا خدای من
وقتی که نیزهها به تنت سجده میکنند
تا عرش میرود شررِ وای وایِ من
بگذار تا که ذبح شوم من بجای تو
با بچهها برو به مدینه بجای من
عالَم اسیر سفرهی خیرات زینب است
نانِ بیات کوفه نباشد غذای من
لعنت به نیزههای میان گلوی تو
لعنت به خندهها وسط گریههای من
---
تشنه بود و خاکها خونَش
از رخ و گونه وجبین میریخت
یک نفر خنده کرد به تشنگیاش
پیش او آب بر زمین میریخت
نیمه جان بود و پشت مرکب خود
بوسهاس سنگ بر جبینش زد
نوبتِ تیر حرمله شد
آه، از پشت زین زمینش زد
فاصله کم شده کمانداری
تیرها را دقیقتر میزد
یک نفر برآن تنِ زخمی
نیزهاش را عمیقتر میزد
آن وسط چندتا حرامزاده
بدنی ریز ریز میکردند
با لباسی که از تنش کندند
تیغشان را تمیز میکردند
#تعویض_پرچم