eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبای دلتنگی چه بی طاقت بودم به خدا دلتنگ شب هیئت بودم نذار از روضت کوتاه بشه دستم خودت وابستم کردی که دلبستم میدونی از دنیای خودم خستم اباعبدالله کجای دنیا واسم امنِ جز حرم اباعبدالله و صل الله علیک یا ذالکرم حسین ای جانم عمریه دنبال یه نفر میگردم تو همونی قطعا به تو برمیگردم یه چند وقته مدیون دلم هستم دل آشوبم دل تنگ حرم هستم بگو آقا اربعین منم هستم تو روزیمون کن یه موکب وقف تو روز و شب کربلا یه موکب به نام نامی حضرت زینب کربلا «حسین ای جانم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
شبای دلتنگی - @Maddahionlin .mp3
23.04M
احساسی 🍃 شبای دلتنگی 🍃چه بی طاقت بودم 🎤
. 📋 / بخش دوم صوت (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ جنجال بود و... لب‌تشنه‌ای در گوشه‌ی گودال بود و... گودال بود و... از نیزه و شمشیر مالامال بود و... می‌رفت بالا... تیغی که دست نفرت دجال بود و... دجال بود و... در زیر پایش پیکری پامال بود و... "ای وای ای وای" ذکر لبانِ مادری بی‌حال بود و... بُنَیَّ قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 / بخش اول صوت (ع) (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد زشت است پیش چشم‌ها افتاده باشد ای‌کاش با افتادنش طشتی نکوبند روی زمین بی‌سرصدا افتاده باشد تلخ است همسر، زهر همسر را بنوشد مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند در حجره‌اش آقای ما افتاده باشد در راه پشت بام می‌بیند مصیبت پیکر که بین پله‌ها افتاده باشد هرجا بیُفتد روزگارش کربلایی‌ست فرقی ندارد که کجا افتاده باشد ای وای اگر در ازدحام سخت گودال روی تنی سرنیزه‌ها افتاده باشد این آبرودار قبیله‌ست و روا نیست عریان در این صحرا رها افتاده باشد *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. شب جمعه شد،باز دلا کربلاس دلای حسینی همه نینواس داره میرسه مادری قد کمون یه لشگر به همراهش از انبياس . سوی قتلگاه تا صدا میزنه حسینم حسینٰا، صدا میزنه بُنَیّه بُنَیّه زبون می گیره شهیداً غریبٰا، صدا میزنه . از این ضجّه عالم دگرگون میشه دلا زیر و رو میشه، مجنون میشه مجسّم میشه روضه ی قتلگاه تنی با هزار زخم، پُر از خون میشه . میگن کربلا، من هوایی میشم هوایی گنبد طلایی میشم میرم کفُ العباس، میرم علقمه با دلْ زائرم، نینوایی میشم . آقا یه نگاهی به بیچاره کن بیا و غمِ این دلو چاره کن نجف تا حرم در "طریقُ الحسین" دوباره توو این راهم آواره کن .
. ی داغی تو دلم دارم فقط شوق حرم دارم کارِ من حسرته.. آهِ .. بخون شعرم رو، غم دارم . ی غم تو سینه محبوسه واسم رؤیاست و کابوسه بازم دیشب دیدم تو خواب زدم شیش گوشه رو بوسه . "پایین پا" نشستم باز دلم رفته ز دستم باز یادِ شهزاده افتادم یاد این روضه هستم باز . علی راهی میدونه ببین لیلا چه مجنونه حسین دست به محاسن برد دلش غمدیده و خوونه . کی فکرمیکرد که اینجورشه؟! علی از خیمه ها دورشه کنارِ پیکرش بابا عبا بندازه..، مجبورشه... . تنش تا ارباً اربٰا شد ز داغش خون به دلها شد "عَلَی الدُّنیٰا عَفٰا" سر داد حسین خسته ز دنیا شد . عجیب این روضه جانکاه حسين تنها كارش آه روی زانوهاش افتاده هنوز تا خیمه ها راه... . میگن زینب رسید اینجا وگرنه جون می داد آقا حسینو از تو میدون بُرد شاید دورشه از این غوغا .
. با مدد از کرامت زینب کنم آغاز حکایت زینب . سرِ خورشید و عرش بالا هم بر زمین ارادت زینب . عشق خواهد که عشق آموزد تحتِ دست و نظارت زینب . ما گدای علی و فاطمه ایم دست ما و کرامت زینب . فاطمه سیده به نسوان و ارث مادر سیادت زینب . در ادب هم مقام فاطمه و مثل حیدر شجاعت زینب . ما اهالی عشق آبادیم گوشه ای از ولایت زینب . هرکه را دیده ام مقدس شد بوده تحت قداست زینب . التماس دعای ارباب است به نماز و عبادت زینب . روز محشر پیمبران حتی چشمشان بر شفاعت زینب . نکند فهم عقل کوته ما جلوه ی بی نهایت زینب . او وزیر حسین و بنت حسین شد دبیر سفارت زینب . هر چه گفتیم در مناقب او بوده لطف و عنایت زینب . کرده خون اشک چشم مهدی را روضه های اسارت زینب . از عَلیکُم بِعَمّتی دریاب فرج از یک اشارت زینب . مایه ی فخر آل زهرا شد در اسارت ، امارتِ زینب . کربلا را نموده کرب و بلا انقلاب و کیاست زینب . خطبه هایش به کوفه وشام است چشمه ای از مهابت زینب . اُسکُتوا را شنو ازاو و ببین بیکران ِصدارت زینب . گفت با حق،" قلیل ما بپذیر" عقلْ مبهوت، زین عبارت زینب . در بلا هم زبان او شاکر نشنَوَد کس شکایت زینب . اجر ما کاشکی بنویسند زینبیه.. زیارت زینب . . زینب است و وليةُ الله است عمّه جان بقیةُ الله است . . سروده مشترک: شاعر اهلبیت علیهم السلام شاعر اهلبیت علیهم السلام و سلام الله علیها .
. بخشی از در . به شُکر آنکه تو هستی مرا امام، حسن نشستـه ام بنویسـم کـه ٱلسَّـلام، حسن چگونه واژه بـه اوصافت اختیار کنم کمـالِ حُسـنِ تو آقـا کجا..؟ کلام، حسن کجـا به درکِ مقـام تو پی بَـرَند اوهـام؟! به مدح تو چه بگویم در این مقام، حسن مرا به نامِ "گدای حسن" صـدا کـردند به انتساب شمـا دیـدم احتــرام، حسن به جای جور و جفایی که دیدی از یاران بخـوان تـو ایـل و تبـارِ مـرا غلام، حسن اَلا کـه عـزّت هــر مـؤمـنِ خــداجویی، زبان به مدحِ تو وا می کنم مُدام، حسن بـه نـامِ نامی تـو إلتجــا کنـم هـــر روز تویی تو حُسنِ هر آغاز و هر خِتام، حسن به لطفِ مَقدم تو ماهِ حقّ، فضیلت یافت که جلوه ی دگـری داده بـر صیام، حسن تویی که خنده به لب های مادر آوردی تویی نبی صفـت و احمــدِ تمـام، حسن تو سفـره دار علـی در مدینـه بـودیّ و گـدا گـرفته ز دستانِ تـو طعـام، حسن سکوت و صبـر تو رونق به دینِ حقّ داده وَ داشت صلحِ تو صدها هزار پیام، حسن امــامِ کـرب و بـلا اقتــدا بـه تـو دارد به یُمنِ صلح تو کـرده حسین قیام، حسن کسی که جنگِ جمل، کفر را ز پا انداخت وَ روز خصـمِ علـی را نمـوده شـام، حسن تمـامِ لشگـرِ کوفـه بـه یادت افتـادند به روز واقعه چو کرد قیام، حسن فتـاده لـرزه بـر انـدام أَزْرَق و آلـش چو بُرده نامِ تو و داده تا پیام، حسن ز جـور همسـرِ ملعـونه، ای ولـیّ خـدا تو را نشد که شود زندگی به کام، حسن میانِ کوچه ی غم، بس که روضه جانسوز است نیـافتْ زخمِ غمت یکـدم التیـام، حسن غُبارِ قبر تو داروی دردِ مسکین است که مانده در هوس عطر آنْ، مشام، حسن .
. چگونه شرح دهم غصه ی فراق تو را که خواهد این شب تیره فقط چراغ تو را کجا روم به که گویم که این دلم تنگ است دلم به عقربه ی کربلا هماهنگ است بزن به نام خودت بر دلم علامت را تو وامکن ز سر خویشتن غلامت را اگرچه روز و شب از چشمه ی تو سرشارم (از اینکه نام تو بردم به تو بدهکارم) بگیر از دل نوکر تمام عالم را ولی مگیر ز نوکر تب محرم را مقام نوکر تو کمتر از مسیحا نیست کسی که نان تو خورده گدای هرجا نیست نمی دهم به جنان عطر کوچه باغت را کمی به ما برسان تربت عراقت را منم که از حرمت بوی سیب می خواهم و بوسه ای به ضریح حبیب می خواهم هر آن زمان که به دوریت مبتلا شده ام به اشک راهی دریای کربلا شده ام دلی که با غم و با روضه ی تو خو کرده به آب رو ز خدا کسب آبرو کرده الا تمام دو عالم اسیر چشمانت تو امتحان مکن این بنده را به هجرانت همیشه نوکرم و از غم تو می خوانم که من به غیر تو ارباب ، کس نمیدانم حسین ای همه ی عالمین‌ محتاجت تویی که دوش پیمبر شده است معراجت تویی که از مه رویت به عرش نور افتاد چه شد که راه تو در گوشه ی تنور افتاد ......................... به ای مسیحا که کنی زنده دو صد عیسی را ای که چشم تو کند، کار دو صد موسی را تو حسینی که خدا، گشته بهای دَمِ تو تو حسینی که شدی آینه، بی همتا را گفته احمد که حسین، از من و من از اویم جان شیرین شده ای، جان و تن طاها را گفته ای هر چه پسر هست، علی بگذاری تا کنی زنده به دنیا، علم مولا را تا که بر روی لبم، نام تو را می گویم می کنم شاد دل مادرتان زهرا را کربلا آخر دنیای همه نوکرهاست دم آخر برسان، آخر دنیا ما را تا که ناکام از این عالم خاکی نروم کن نصیبم سحری، جنت پایین پا را شوق وصل است که در دیده ی ما می جوشد قسمت دیده ی ما کن، نظر دریا را زودتر کار مرا، دست علمدار انداز نیست معلوم ببینم، سحر فردا را کشته ی اشک، بده اشک، بده سوز جگر تا که از داغ تو پر خون بکنم دلها را جان به قربان ترک های لب تشنه ی تو آب کرده لب خشک تو قد سقا را چه کشیدی تو در آن لحظه که دیدی آقا پر نموده تن اکبر، همه ی صحرا را طالب خون تو کی می رسد از راه حسین تا کند پر ز حسینیه همه دنیا را... https://eitaa.com/emame3vom/47322 .
. . نفس نمانده که از تو بپرسم از سر و رویت لبی نمانده برایت بپرسی از سر و رویم بیا بگو که چرا خون نشسته بر سر مویت بگو که با تو بگویم ز ‌آتش سر مویم تو و لبان پر از خون، من و کبودی صورت تو از کدام بگویی، من از کدام بگویم؟ رسید‌ه‌ای و نشستی دقایقی به کنارم چه خوب بود می‌آمد به همره تو عمویم ز پلک پارۀ خود کن نظاره دختر خود را ببین که بغض غریبی گرفته راه گلویم گمان کنم که ز چهره دگر مرا نشناسی چنان به صورت من زد، نه بهتر است نگویم ببین که زائر زهرا شدم میانۀ صحرا دمی‌که مادرت آمد در آن میانه به سویم نمی‌شود ز لبانت یکی دو بوسه بگیرم ترک‌‌ترک پر زخم است هر کجا که بجویم بیا و دختر خود را ببر تو از دل ویران دگر نمانده توانی که‌ این مسیر بپویم به قصد کشت مرا می‌زند حرامی‌بی دین هر آن زمان که به لب نام دلربای تو گویم *** عیان شود به قیامت شکوه و جاه و جلالم چو قبر مخفی یاس مدینه سرّ مگویم https://eitaa.com/emame3vom/47323 .
. . آن قدر بد شدیم که مارا عِقاب کرد با دوری از مجالس روضه عذاب کرد بیمارِ بی پناه ، فقط گریه می کند وقتی طبیب حاذقش او را جواب کرد می سوختیم و روزیِ اشکی نداشتیم بار گناه ، اشک گدا را سراب کرد برداشتیم یک قدم ساده تا خدا او مادرانه سمت دل ما شتاب کرد حاجت به غیرِ روضه و هیئت نداشتیم گفتیم یا حسین و خدا مستجاب کرد عمریست دور سفره ی مولا نشسته ایم زهرا همیشه مزدِ گدا را حساب کرد .