eitaa logo
امام حسین ع
19هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. مسندنشین عالم بالا خدیجه فخر قریش و همدم طاها خدیجه ام الائمه مادر زهرا خدیجه مادربزرگ زینب کبرا خدیجه اسلام ما مدیون اسلام خدیجه است هرجا علی گفتیم پیغام خدیجه است با جان و با دل جور دلبر را کشیده با شانه اش بار پیمبر را کشیده با چشم گریان، آب کوثر را کشیده با نور ایمان، نور حیدر را کشیده آنگونه که تسبیح با نخ سودمند است دین خدا هم با خدیجه سربلند است او که همان اول به داد غم رسیده وقت گدایی یادش افتادم، رسیده از برکت او خرجی ما هم رسیده با نیت خیرش به ما پرچم رسیده بر دین و دینداری خود پابندمان کرد از مال خود بخشید و ثروتمندمان کرد تحریم کردند از شقاوت مرد او را دیدند نزدیکان بی بی طرد او را هی مسخره کردند آه سرد او را مردم نفهمیدند اصلاً درد او را آن بانوئی که کنیه، ام المومنین داشت مثل امیرالمومنینش درد دین داشت صدیقه شد زهرا پس از مادر که رفته همدرد مولا بوده پشت در که رفته حتماً علی را دیده بی لشکر که رفته چون شوهرش حیدر شده حیدر، که رفته انداختند او را کنار در که میسوخت میسوخت او هم با علی، حیدر که میسوخت او را زدند آنجا که با غم خو بگیرد نگذاشتند آئینهء ما رو بگیرد فرصت نشد که دست بر به پهلو بگیرد یا راه آتش را به سمت مو بگیرد وقتی صدای رنج مادرها زیاد است یعنی مصیبت های دخترها زیاد است ای وای از غم، از پر آتش گرفته از ماجرای دختر آتش گرفته از غصهء موی سر آتش گرفته زینب کجا و معجر آتش گرفته روی کلام او به آقای نجف بود با خولی و شمر و سنان دیگر طرف بود ای وای از آن شب، از شب درد و بلاها گم شد میان سم مرکبها صداها آتش گرفته دامن ناموس طاها می رفت زینب در پی طفلان کجاها او که عزا هم داشت از داغ برادر می زد به قلب شعله ها مانند مادر می سوخت خیمه، آه زینب سوخت از درد چشم کسی این صحنه را طاقت نیاورد بازادهء زهرا ببین دنیا چه ها کرد سر از تنور خانهء خولی درآورد باید به پای غصه هایش مُرد امشب با دست بسته تا کجاها رفت زینب! ۱۴۰۱ ....................................................... .
. تشنه ام! آب در این مشک ندارم چه کنم آمدم گریه کنم اشک ندارم چه کنم طبل رسوایی من را سر بازار زدند آبروریزی من را همه جا، جار زدند جرم و عصیان مرا اینهمه باهم ننویس اعترافات مرا وقت گناهم ننویس زده از بار گناهان به سرم بی خوابی آمدم پیش علی تا که مرا دریابی منِ آلوده و بیچاره همینم که همین! تو بزرگی کن و در خانهء قلبم بنشین پای شیطان به دلم بود، قلم کردی باز سر تو داد کشیدم بغلم کردی باز به ابالفضل قسم کار خودت را بلدی کار این بچه زدن داشت، ولی تو نزدی وای اگر تلخی غم را نمکِ زخم کنی به حسابم برسی، پشت سرش اخم کنی گرچه بیمار شدم باز شفا می گیرم چادر سوختهء فاطمه را می گیرم مادری حرز علی داشت، ولی حال نداشت به خدا طاقت رفتن ته گودال نداشت فاطمه پیرهنی دوخت به چشمان ترش با همان چشم ترش دید به جسم پسرش کربلا با پسر فاطمه درگیر شدند همه بر پیرهن کهنه سرازیر شدند .
. جز نوای عشق هرگز نیست شوری در سرش او که سرتا پا شده محو صفات دلبرش شد مسلمانِ نگاه رحمه للعالمین قبل از آنیکه بخواند آیه ای پیغمبرش شان او بنگر، سلام از ذات حق می آورَد تا که از معراج می آید به خانه همسرش هرچه زن های عرب زخم زبانش میزدند بیشتر از قبل ها میشد به احمد باورش میرود اسلام تا اوج آن زمان که میشود ثروت بانو و تیغ مرتضی بال و پرش اشهد انَّ علی را گفته چون قبل از غدیر اسوه ی عالم شد ایمان ولایت محورش پاک تر از او نبوده پس خدا میخواسته پرورش یابَد درآغوش خدیجه کوثرش مادر زهراست ام المومنین، شاعر بگو کوری چشم تمام دشمنان ابترش تا قیامت زیر دین مادری هستیم که مادری کرده برای اهل عالم دخترش .
4. جز نوای عشق.mp3
7.06M
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا اُمَّ فاطِمَةُ الزَّهرا ( سلام الله علیها ) جز نوای عشق هرگز نیست شوری در سرش او که سرتا پا شده محو صفات دلبرش شد مسلمانِ نگاهِ رحمتً لِلعالمین قبل از آنیکه بخواند آیه ای پیغمبرش .. شأن او بنگر سلام از ذات حق می آورَد تا که از معراج می آید به خانه همسرش .. هرچه زن های عرب زخم زبانش میزدند ؟ بیشتر از قبل ها میشد به احمد باورش .. میرود اسلام تا اوجِ آن زمان که میشود ثروت بانو و تیغ مرتضی بال و پرش .. اَشهدُ اَنَّ علی را گفته چون قبل از غدیر اُسوه ی عالَم شد ایمانِ ولایت محورش پاک تر از او نبوده پس خدا میخواسته پرورش یابَد درآغوشِ خدیجه کوثرش مادرِ زهراست اُم المومنین شاعر بگو : کوری چشمِ تمامِ دشمنانِ ابترش تا قیامت زیر دِینِ مادری هستیم که مادری کرده برای اهلِ عالم دخترش ... شاعر :
5. روضه حضرت خدیجه س.mp3
4.85M
تا قیامت زیر دِینِ مادری هستیم که مادری کرده برای اهلِ عالم دخترش ... دور بابا می گشت ، دختر پنج ساله ، گریه میکرد ، فاطمه زهرا ، میگفت بابا مادرم کو ؟ دختر پنج ساله نیاز به مادر داره ... قنوت امشب زهرا فقط شده مادر به روی سینه ی مادر نهاده سر، کوثر الهی ، مادرِ یاسم غریب می میرد غریب بود و غریبانه جان دهد آخر ... نفسای آخرشه ، چند کلام با پیغمبر گفته ، دلِ پیغمبر رو آتیش زده ... اولین جملش اینه : یا رسولَ الله حلالم کن ... همه زندگیشو داده ، همه هستی و دارائیشو داده ، دمِ آخر میگه : یا رسولَ الله حلالم کن ... وصیت دومش این بود : یا رسولَ الله ، دخترم داره بی مادر میشه ، یا رسولَ الله مواظب فاطمه باش ، یا رسولَ الله مواظب دخترم باش ، یا رسولَ الله ، یه حرف دیگه دارم ... ببین ادب رو ... یا رسولَ الله یه حرف دیگه دارم اما خجالت میکشم به شما بگم ، به دخترم میگم ، فاطمه به شما بگه ، چیه حرف خانم خدیجه که خجالت میکشه به پیغمبر بگه ؟ میدونم اگه بگم ، شما هم برای این خانم گریه میکنید ... دخترش رو صدا زد ، مادر بیا ، من یه حرفی دارم تو دلم اما خجالت میکشم به بابات پیغمبر بگم ... مادر من از شب اول قبر میترسم مادر ، شب سختیه ، مادر میترسم ، دلم میخاد از بابات تقاضا کنی ، اون عبایی که هنگام وحی روی دوشش می انداخت ، اون عبا رو کفن خدیجه کنه ... جبرئیل نازل شد ، کفنی از بهشت آورد ، یا رسولَ الله ، این کفن بهشتی مالِ خدیجه است . بگم یا خدیجه ، کفن از بهشت برات آوردند خانم ، اما بمیرم برا اون غریبی که کربلا ...
. 🎤 وقتی زین العابدین میخواست بدنش رو برداره ، هر کاری کرد دید نمیتونه این بدن رو برداره ... چرا ؟ آخه اونقدر زیر سم اسبا کوبیده بودند ... دلت رفت کربلا ، برو کنار ضریح شش گوشه ، سرت رو روی ضریح ارباب بگذار ... دو جمله بگم : صدا زد بنی اسد ، بروید یک قطعه بوریا بیارید ... تنِ سالار زینب به زیر سم مرکب به خون غلطیده یا رب حسین کفن ندارد .. بدن رو داخل بوریا پیچید ، ( اینو یادگاری از من داشته باش ) کربلا که رفتی ، کنار ضریح شش گوشه ی ارباب ، چشمت رو ببند ، چشم دلت رو باز کن ، ببین یه بدن بی سر ، میان بوریا پیچیده شده ... آی ی ی ی... اما میدونی دل امام سجاد کجا آتیش گرفت ؟ وقتی میخواست خشت لحد رو بگذاره ، وقتی نگاه کرد دید بابا سر نداره ، یه مرتبه دیدند آقا خم شد ، لباش رو گذاشت روی حلقوم بریده ی بابا ، ... بابا بابا بابا ... خدا اشک چشمت رو زیاد کنه ... این مکان این بیت ، بوی کربلا میده ، این اشک شما این حال شما ... حسییییین ... جانم ... خدا نفس بهت داده ، باهاش بگی حسین ... آقام آقام آقام ... روزه دار بهتر متوجه میشه ... خاک رو بدن ریخت ، نشست کنار قبر ، رو قبر با انگشتش نوشت ... چی نوشت ؟ ننوشت این قبر کسی است که سر در بدن نداره ، ننوشت این قبر کسیه که کفن نداره ... بگم ناله میزنی ؟ نوشت : هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب ، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً ... حالا هر کجا نشستی بگو حسیییین ... زان تشنگان هنوز به عيوق ميرسد فرياد العطش ز بيابان کربلا ... ایام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه سحر هفتم فضایل امیرالمؤمنین موضوع: سخاوت و بخشندگی امیرالمؤمنین و خدمت به مردم حجت‌الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برنامه سحر نهم فضایل امیرالمؤمنین موضوع: عبادت حیرت انگیز حجت‌الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برنامه سحر ششم فضایل امیرالمؤمنین موضوع: عدالت و عدم تبعیض امیرالمؤمنین و قبیله گرایی حجت‌الاسلام
‍ . سلام ما به مادر مومنین به اشک چشم خاتم المرسلین به هستی قائمه مادر فاطمه بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ...... کفن شده با جامه ی پیمبر غسلش شده از آب چشم کوثر سیه پوش آسمان علی شد نوحه خوان بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ....... دلهای مومنین عزاخانه اش گریه کنم به قبر ویرانه اش گشته چون پیمبر چشم آسمان تر بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است https://eitaa.com/emame3vom/60075 .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام  وی محمّد برده نامت را به لب با احترام  همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام  سایه‌ات تا صبح محشر بر سر دین مستدام  ای شده وقف خداوند تعالی هست تو  وی تمام هستی خالق به روی دست تو  پاک‌تر از پردۀ بیت الهی دامنت  خلعت زیبای اُم‌المؤمنینی بر تنت  بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت  نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت  کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟  کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟  این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت  می‌سزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت  نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت  یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت  بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس  ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس  ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی  هر که هستی احمد مختار داند کیستی  بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی  فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی  ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت  وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت  در مقام زن ولی مردانگی قانون توست  تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست  بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست  هر که از اسلام دارد بهره‌ای، مدیون توست  مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت  در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت  این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین  هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین  از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین  راستی این است در اسلام، دین راستین  با علی همگام در احیای قرآن بوده‌ای  پیشتر از بعثت احمد مسلمان بوده‌ای  مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز  مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز  بر تو می‌بالد محمّد، بر تو می‌نازد حجاز  با محمّد خوانده‌ای پیش از شب بعثت، نماز  مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت  یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت  کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن  گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن  بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن  جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن  گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت  شد روان از دیده‌اش بر چهره اشک ماتمت  ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر  در هجوم سنگ‌ها جان محمّد را سپر  بر محمّد از همه زن‌های عالم خوب‌تر  مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر  بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست  بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست  مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد  همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد  شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد  منطقت تا حشر بر بوجهل‌ها کوبنده باد  جان شیرین محمّددرلب خندان توست  میوه‌های نخل«میثم» مدح فرزندان توست استاد حاج غلامرضا سازگار✍ .
. باید از ذات تو آموخت فقط باور را دید در آینه ی چشمه ی تو کوثر را تو همانی که کمی قبل رسالت حتی خواند بیت غزل بعثت پیغمبر را چه نیازی است که از مرتبه ات دم بزنیم فقط این بس که تو مادر شده ای مادر را مادر مادر سادات به نورت سوگند برکت توست که بر سجده گذارم سر را چه نمازیست نمازی که به چشمش یکجا دیده نفس نبوی را و تو و حیدر را شرح این لحظه پر شور شنیدن دارد این همه نور به یک آینه دیدن دارد ای که خورشید در این آینه حیران شماست آسمان کودک مستوجب احسان شماست پسر مریم اگر گشت مسلمان نبی شخص مریم به گمانم که مسلمان شماست کاملا اشرف زنهای قریشی بانو کیست آن مرد که اندازه برهان شماست؟ هیچ کس قبل نبی اهل حریم تو نبود این خودش مدرک عذرایی دامان شماست شجر طیبه هم را که همه میدانند که گل سرسبدش برکت گلدان شماست بی سبب نیست به این مرتبه خوشنام شدی بانوی وحی شدی مادر اسلام شدی بعد پرواز تو غم بر دل طه مانده اشک در آینه صورت زهرا مانده مادر فاطمه جایت چقدر خالی بود که ببینی گل تو پشت دری جا مانده کاش بودی که حسن پیش تو اشکی میریخت از همان کوچه و آن لحظه ی تنها مانده ارغوانی شدن صورت و درد بازو روضه هایی است که از ام ابیها مانده نفسی سرد نشد آتش این غم هرگز داغ این واقعه در سینه ی دریا مانده اسم آب آمد و آمد به لبانم ناگاه به فدای لب خشک تو ابا عبدالله .
• لحظه های آخر عُمر... و توسل به کبری سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── حضرت خدیجه سلام الله علیها، اون لحظه های آخر عُمر، با رسولِ خدا حرف زد، وصیت کرد، عرضه داشت: یا رسول الله! فاطمه ی من، بعد از من یتیم میشه، حواست به دخترم باشه، یا رسول الله! یه چیزِ دیگه از شما میخوام، اما به شما روم نمیشه بگم، اون حرفم رو با دخترم میزنم... قربونِ حیایِ این بی بی برم، همه ی زندگیش رو خرجِ اسلام کرده، یه کفن میخواد، یه عبا میخواد ازپیغمبر، روش نمیشه به پیغمبر بگه، فاطمه رو در آغوش گرفت، دخترم! عزیزِ دلم، من روم نشد به بابات بگم، بگو: همون پیراهنی که اون لحظه ای که وحی بر تو نازل شد، همون پیراهن رو به من بده، من بگم اون پیراهن رو تویِ قبرم بذارن... رسولِ خدا هم پیراهنش رو داد و هم عباش رو داد، تا اینجا کارِ پیغمبر بود، یه وقت جبرئیل نازل شد، عرضه داشت یارسول الله! خدیجه همه ی زندگیش رو خرجِ دینِ خدا کرده، خدا فرموده: کفنِ خدیجه با منِ... چندتا کفنِ بهشتی آوُردن، یارسول الله! این برا خدیجه است، یه دونه برا خودته، یه دونه برا علی، یه دونه برا فاطمه، این آخری هم برا حسن... از همین جا روضه ی حسین شروع شد، شاید همین جا جبرئیل روضه ابی عبدالله رو خونده باشه، اما این سئوال موند تا زمانی که حضرت زهرا وصیت کرد به زینب، یک یک کفن هارو که گفت، یه وقت زینبِ کبری، زینبی که از لحظه ی تولد حسینی است، یه نگاهی به مادر کرد، صدا زد: مادر! مگه حسینم کفن نداره؟ فرمود: دخترم! اگه حسینم سهمی ازاین کفن ها نداره، اما پیراهنی رو برای حسینم با دستایِ خودم بافتم، یه ساعتی که داره میره میدان، غریب و تنهاست، این پیراهن رو بهش بده، اما یه کاری هم عوضِ مادر انجام بده، عوضِ من زیرِ گلویِ حسینم رو بوسه بزن... کربلا زینب وصیتِ مادر رو عمل کرد، زیرِ گلو رو بوسه زد، اما هنوزنمیدونه چرا مادر گفته زیرِ گلو رو بوسه بزن، چرا نگفت: دستِ برادر، پیشانیِ برادررو ببوس؟ زینب اون لحظه ای متوجه فرمایش مادر شد که اومد بالا تلِ زینبیه، وقتی دید نانجیب رو سینه ی برادر نشسته، خنجر رو زیرِ گلویِ برادر گذاشته، هر قدر ناله داری بلند صدا بزن" یا حسین!... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
14000202e-taheri-roze2-1.mp3
1.6M
|⇦•لحظه های آخر عُمر... سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری
. 💠جايگاه خديجه نزد رسول خدا(ص) 🔺در روايت رسول خدا(ص)، خديجه از زنان بهشتي و از بهترين زنان و در کنار حضرت مريم بن عمران، و آسيه که قرآن کريم به بهشتي بودن آنان بشارت داده، ياد شده است. در ثناي او همين بس که رسول خدا(ص) فرمود:«سوگند به خدا که حق تعالي بهتر از او به من نداد. وي ايمان آورد؛ در حالي مردم کافر بودند. مرا تصديق کرد؛ زماني که مردم مرا تکذيب کردند. مرا با اموالش همراهي کرد. خداوند مرا از او به فرزنداني روزي داد؛ هنگامي که مرا از فرزندان زنان ديگر محروم کرد.» 🔺در روايات بسياري حضرت خديجه از زبان رسول خدا(ص) مدح شده است؛ چنان که روايت شده پيامبر فرمود: « جبرئيل نزد من آمد و گفت: خديجه را به خانه‌اي مرصّع به ياقوت و زبرجد (در بهشت) مژده ده که نه صدايي در آن است و نه بيماري و سختي. 🔻علاوه بر رسول خدا(ص) اهل‌بيت آن حضرت نيز همواره افتخار مي‌کردند که مادرشان خديجه است. امام حسين(ع) در مقابل لشکر ابن زياد در خطابه‌اي فرمود: «هل تعلمون انّ جدتي خديجه بنت خويلد...؛ آيا مي‌دانيد که مادربزرگ من، خديجه دختر خويلد است... .» در بين زنان رسول خدا(ص) ، اين افتخار نصيب حضرت خديجه شد که نسل پيامبر(ص) از طريق او باقي بماند و يازده امام معصوم از نسل او و از طريق فاطمه (س) به وجود بيايد. .
. اگر چه هر سحرم کل یوم عاشوراست همیشه روز نهم روز شاه تاسوعاست ببین برای تو یک شهر حاجت آوردم ببین که ذکر همه شهر حضرت سقاست .
. شرح دعای روز نهم رحمت خداوند از واژگان مهم قرآني و روايي است كه سخنان زيادي پيرامون آن گفته شده اما آنچه در متن دعاي اين روز وارد شده و ما بايد به شرح آن بپردازيم "گستره رحمت الهي" است. صفت "الواسعه " كه براي "رحمت " به كار رفته است گوياي عظمت و گستردگي رحمت بي‌پايان خداوند و از قرآن گرفته شده است. در قرآن كريم مي‌خوانيم: "وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيءٍ ؛ رحمت من همه چيز را فراگرفته است".‌ (سوره مبارکه اعراف ، آيه156) قرآن از زبان ملائكه‌‌اي كه عرش خداوند را حمل مي‌كنند اين طور بيان می کند: "رَبَّنا وَسِعَتْ كُلَّ شَيءٍ رَحْمَةً‌ وَ عِلْمَاً ؛ خداوند رحمت و علم تو بر همه چيز احاطه دارد." (سوره مبارکه غافر ، آيه7) اين همان مضموني است كه در بيشتر ادعيه مأثوره آمده‌و همواره رحمت خداوند با صفت واسعه توصيف شده است. در دعاي كميل نيزمي‌خوانيم:"بِرَحْمَتِكَ الَّتي وَسِعَتْ كُلُّ شَيء" در دعاي ابوحمزه ثمالي نيز مي‌گوييم:"اَيْنَ رَحْمَتُكَ الْواسِعَه". اين نوع نگاه به رحمت الهي در غالب دعاهاي فرهنگ شيعه به چشم مي‌خورد. مهم اين است كه،از اين رحمت بي‌پايان،نااميد نشويم و چشم اميد به رحمت واسعه الهي داشته باشيم. اين دستور خداوند است كه مي‌فرمايد: "لا تَقْنَطوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ" يعني از رحمت خداوند نااميد نشويد. (سوره مبارکه زمر ، آيه53) قرآن کريم در داستان حضرت يوسف(ع) با اشاره به گناه بزرگ برادران يوسف از قول حضرت يعقوب نبی(ع) چنين می فرمايد: "و لا تَيأسوا مِن رَوحِ الله إنَّهُ لا يَيأسُ مِن رَوحِ الله إلّا القومُ الکافَرون" يعنی از رحمت خدا نا اميد نباشيد زيرا جز گروه کافران از خداوند نوميد نمی‌شوند. (سوره مبارکه يوسف ، آيه 87) خداوندا مرا به سوی برهان های درخشانت هدايت فرما "بُرهان" را علماي علم لغت به "دليل روشن"، "بياني براي حجت"، "دليل و توضيح آن" و "محكم‌ترين دليل‌ها" ترجمه كرده‌اند. در قرآن نيز چند مرتبه اين واژه به كار رفته است كه در غالب آنها همان معناي "حجت و دليل محكم" استفاده می شود. در آيه‌اي مي‌خوانيم: "يا اَيُهَا النّاسُ قد جاءَكُم برهانٌ مِنْ رَبِّكم و اَنْزَلْنا اِلَيْكُمْ نوراً مُبيناً ؛ اي مردم براي شما از جانب پروردگارتان حجت و دليل روشن آمده است و به سوي شما نوري آشكار كننده نازل كرديم". (سوره مبارکه نساء ، آيه 74) مفسرين از اين برهان، به "قرآن" يا "دين حق" يا "رسول خدا"(ص) تعبير كرده و احتمال داده‌اند كه معناي "برهان" هر كدام از اين معاني باشد. (تفسيرهای: جوامع الجامع، مجمع البيان، الميزان) در دعای اين روز از خداوند طلب مي‌كنيم كه ما را به سوي برهان‌هاي روشن هدايت كند؛شايد اين برهاني كه از خداوند طلب مي‌كنيم همان برهاني باشد كه يوسف را از دام گناه زليخا نجات داد. در داستان پيشنهاد زليخا به حضرت يوسف براي انجام گناه، خداوند در قرآن كريم چنين مي‌فرمايد: "وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا اَنْ رَأي بُرْهانَ رَبّهِ ..." (سوره مبارکه يوسف ، آيه24) اگر يوسف "برهان پروردگارش" را مشاهده نمي‌كرد،قصدِ زليخا مي‌نمود. البته برخي مفسرين قصدِ گناه را در تفسير خود آورده‌اند ولي برخي ديگر هم با ادلّه محكمي يوسف را از قصد گناه دور و مبرّا دانسته و قصدِ كشتن و يا ضربه زدن به زليخا را صحيح دانسته‌اند. در هر صورت اين مشاهده "برهان الهي" ،يوسف را از مكر زليخا نجات مي‌دهد. در تفاسير گوناگون ذيل اين آيه، برهان را به "يادآوري خدا بر تحريم زنا و خيانت"، "روح ايمان و تقوي"، "مقام عصمت" يا "نوعي تعيين مكشوف و مشهود" معنا كرده‌اند. (تفسيرهای: خسروی، نمونه، الميزان) شايد مراد از اين فراز دعاي روز نهم ماه مبارک رمضان اين گونه باشد كه:خدايا از آن برهاني كه به يوسف پيامبر ارزاني داشتي و او را از نفس و شيطان و هوي و هوس نجات دادي، به ما هم عطا فرما. در شرح ادعيه روزهاي گذشته پيرامون رضايت الهي و موجبات خشنودي خداوند مطالبی از نظر گذشت. در اينجا و در توضيح حرکت به سوی خشنودی خدا به ذكرآيه و حديثي بسنده مي‌كنيم: خداوند هنگامي كه متقين را به بهشت و نعمت‌هاي جاودان آن وعده مي‌دهد مي‌فرمايد: "وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ اَكْبَرُ : و خشنودي خداوند [از بهشت و نعمت‌هايش] بزرگ‌تر است" (سوره مبارکه توبه ، آيه72) اگر چه از خداوند مي‌خواهيم كه ما را به رضايت كامل خويش نزديك كند اما مسلما ما نيز بايد اعمالي را انجام دهيم كه موجبات خشنودي خداوند را فراهم سازد. همانطور که در روايتي از معصوم(ع) ذکر شده است: كه "هر كس از روي ايمان يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد،مستوجب خشنوديِِ بزرگ خداوند مي‌شود". (مفاتيح الجنان، اعمال ماه رجب) 📚 برگرفته از کتاب "تا آسمان" اثر دکتر حسین محمدی فام ۱۴۴۳ https://eitaa.com/emame3vom/60085 .
. 🔸🔸سی شب مناجات ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳ _ شب ششم 📆 زمان: 👈پنچشنبه ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۱ 🔷 با مداحی: 👈 کربلایی 🔊 بخش اول | آنچنان که در صدف در و گوهر ارزنده است 🔊 بخش دوم 🔊 بخش سوم l باورم نمیشه که داری میری 🔊 بخش چهارم 👇👇👇