eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5893469723168869838.mp3
15.22M
با غم دوری لاتؤدبنی من دوسِت دارم لاتؤذبنی عذاب اینه که اسم تو بیاد و گریم نگیره 🏷با غم دوری لا تودبنی علیه_السلام ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با غم دوری لا تودبنی من دوست دارم لا تودبنی عذاب اینه که اسم تو بیاد و گریم نگیره عذاب اینه که عاشق واسه معشوق آخر نمیره عذاب اینه محرم بیاد پا علم نباشم عذاب اینه شبای اریعین من حرم نباشم حسین حسین حسین تو بگذر از خطای من حسین حسین حسین عزیز لحظه های من کاش به دست تو گره هام وا شه سفر بعدی کربلا باشه دلم میخواد کسی دوست و رفیق دلم نباشه دلم میخواد غم من جز فراق حرم نباشه دلم میخواد فقط مال تو باشم نه مال دنیا دلم میخواد روی پات سر بذارم مثل شهیدا حسین حسین حسین بمون بمون برای من حسین حسین حسین عزیز لحظه های من ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
4_5893469723168869836.mp3
18.37M
«لَاحولَ‌وَلاقُوَّةَ‌الّابِالله؛علی‌ماشاءالله» با اجرای شاعرونغمه‌پرداز‌ لا حولَ و لا قوةَ الا بالله؛ علی ماشاءالله خدا نوشته سر درِ عرش اعلی؛ علی ماشاءالله شورآفرین، اعجاب‌انگیز و خاصه دنیا ما رو با «یاحیدر» می‌شناسه حتی پاش بیفته تنهایی پای کار علی می‌ایستم من جز پیروی از این آقا کار دیگه‌ای بلد نیستم یاحیدر علی علی مولا ۴ ........................ ذکر روی انگشتر رسول‌الله؛ علی ماشاءالله دونه‌دونه تسبیح حضرت زهرا؛ علی ماشاءالله جنت ایوون‌طلای باصفاشه خوش‌بحالِ هرکس حیدر باباشه باب‌القبلۀ علی یعنی بابِ اولِ شرفیابی وقتی تُو صحن نجف هستی انگار کربلای اربابی یا حیدر علی علی مولا ۴ .
4_5893469723168869832.mp3
27.21M
ای با خبر از فراق ای عشق ، آن عاشق بی خبر منم من مأنوس شب و خدا تویی تو ، آن غافل بی سحر منم من در خانه ی تو فقیر آمد ، چون رفت یتیم اسیر آمد در باز کن ای کریم و بنگر ، آن سائل پشت در منم من من را تو ندیدی و گذشتی ، من را نخریدی و گذشتی آن برده که با هزار فریاد ، می گفت مرا بخر منم من هر روز که با تو عهد بستم ، فردا شد و بازهم شکستم آن بنده ی بی وفا که هر روز شد بهر تو دردسر منم من ای پیرزن کلاف در دست ، از مشتریان یوسفی تو قدری ز کلاف خود به من ده ، چون از تو فقیرتر منم من برخیز که کاروان مهیاست ، منشین که سفر به سمت عقباست حالا که علی طلایه دار است آماده ی این سفر منم‌ من 🎤
. بِحُــــــــــرمَةِ الْحُسَـــــــینِ عَجّـــلْ فَـــــرَجَه عرضـــــــــــــــــی در شبی که گذشــــــــــت شــــــــب قـــــــدر است و من در یاد یــارم برای غیـــــــــــــــــبتش دلْ بی قــــــــــرارم خــــــــــــــــــــدايا! از وجودم ، عرضه دارم: مُـــــقَدّر كن شـُــــــــــــــــكوه و عـــــزّتت را مُـــــقَدّر  كن ظـــــــــــــهور حجّـــــــــتت را خـــــــــــــداوندا گره از عیــــــــــــــد وا کن گره از مظــــــــــهر توحیـــــــــــــــــد وا کن گره از تابش خورشــــــــــــــــــــــــید وا کن مُـــــقَدّر كن طــــــــــــــــــــــلوع  طلعتت را مُـــــقَدّر  كن ظـــــــــــــهور حجّـــــــــتت را فَـــــــــــــــــــــــــرَج را بر رخِ امسال بنويس فَـــــــــــــــــــــــــرَج را روزیِ احوال بنویس تقاص کشـــــــــــــــــــــــته‌ی گودال بنویس مُـــــقَدّر  كن بـــــــــــــهار خلقتــــــــــــت را مُـــــقَدّر  كن ظـــــــــــــهور حجّـــــــــتت را به حقّ کُشته ی مَهموم، عَـجّـــــــــــــــــــــل به حق آن شه مظلوم، عَـجّـــــــــــــــــــــــل که شد از آب هم محروم، عَـجّــــــــــــــــــل مُـــــقَدّر کن زمـــــــــــــــــــــــــان دولتت را مُـــــقَدّر  كن ظـــــــــــــهور حجّـــــــــتت را شــــــــــــــــــبیه اُمّت ادریس زاریــــــــــــم شــــــــــــــــــبیه قوم موسی بی‌قراریــــــم شــــــــــــــــــبیه قوم یونس، درد داریـــــم مُـــــقَدّر كن نجـــــــــــــــــــــــــات امتت را مُـــــقَدّر  كن ظـــــــــــــهور حجّـــــــــتت را جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ .......... ﷽ غریبونه کجا احیا گرفتی ما رو با درد و غصهَ ت آشنا کن دعای من کجا با این گناهام... خودت واسه فرج امشب دعا کن دعام کن تا منم بیتاب باشم دعام کن روز و شب واست بسوزم یه عمریه که دس رو دس گذاشتم ببین كه نیستم آماده هنوزم همه‌َش از من بدی اومد سراغت ولى تو خوب باهام رفتار کردی خدا میدونه که امشب آقا جون چقد واسه من استغفار کردی بزن امضا توی تقدیر امسال که از عمق وجودم نوکرت شم شبیه حاج قاسم که نمیشم بذار لاقَل سیاهی لشگرت شم شب قدره حلالم كن آقاجون ندارم هيچ كارى جز گدایی کجا قرآن به سر میگیری امشب مدینه ، یا نجف ، یا کربلایی؟ شب احیا کجا روضه گرفتی کجا داری رو لبهات آه و ناله... شاید امشب ميرى کنج خرابه میخونی روضهء طفل سه ساله رقیه نيمه شب مهمونى داره سر بابارو تو آغوش میگیره رگای حنجر و اونقد میبوسه ميُفته از نفس آخر میمیره ✍ .
. به قول برادرم محمد کاروان ؛ بر این در هرکسی خود را به عنوانی ملقب کرد و من از بین آنها برگزیدم لفظ نوکر را... حیدر امام ما و حیدر امام قنبر قنبر غلام حیدر ، ما هم غلام قنبر خدمت به مرتضی را لایق نبود هرکس مرغ سعادت اما پر زد به بام قنبر او احترام دارد از احترام مولا ما احترام داریم از احترام قنبر هرکس به رتبه ی خود جایی مقام دارد او زیر پای حیدر ما زیر گام قنبر از شیعیان زهرا ، زنها به فضه معروف از شیعیان مولا ، مردان به نام قنبر وقتی سلام حیدر در شهر بی جواب است می شد دل علی شاد از یک سلام قنبر القصه ما کجا و درک مقام مولا مائیم و آرزوی درک مقام قنبر ✍ .
. صدا میاد داره از کجا میاد به گوشم این صدا آشنا میاد صدای آه میاد از تو  قتلگاه انگاری مادره میکنه نگاه سوا سوا میزدن حرومیا یکی با سنگ پیر مردا باعصا وای از تنت تو رو دوره کردنت واسه ی یه مشتی گندم زدنت شمر که رسید سمت گودال میدوید چکمه رو سینه گذاشت مو رو کشید 😭😭😭😭 با خنجرش پیش چشم مادرم سر داداشم و از قفا برید هی میزدن هی پیاپی میزدن دم آخر سر تو رو نی زدن وای از  تنت تیکه تیکه بدنت افتاده به زیر نعل مرکبا به روی خاک بدن خون پره چاک سر تو شد زینت روو نیزه ها 👇
45.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شور قتلگاهی صدا میاد😭😭 کربلاییان نریمان پناهی سیب سرخی پویانفر به قلم چهارشنبه ۲۳ فروردین‌ ۱۴۰۲ روز بیست و یکم رمضان ۱۴۴۴ هجری قمری 🕌امامزاده صالح (ع)
. یتیم شدن بازم یتیما غمی نشسته رو دلاشون دیگه کسی تو‌ شهر کوفه دل نمی سوزونه براشون چند شبه که بازی نکردن با قهرمانِ زندگی شون دارن از این غم جدایی دق می کنن یکی یکی شون دیگه نمیاد اون آقایی که خنده رو لبا می آوُرد مهربونی که نیمه شب ها برا همه غذا می آوُرد یکی میگه ، بهارِ خونه م این روزا به رنگ خزونه بچه ها با گریه میخونن الهی که زنده بمونه وامیکنه به سختی دیگه دیده هاشو حضرت مولا ذکر لب همه ، علیه ذکر لبِ علی، یا زهرا داره میره دیدن زهراش شب وصاله با نگاره بچه ها دیدن پای بستر شیر خدا چه بی قراره میخ درو یادش نمیره جلو چشاش روی کبوده دیده علی تو صحن خونه ش فاطمه تو آتیش و دوده
. سروده ای درباره ی ... 🔸️🔸️🔸️🔸️ روز بزرگ همدلی از راه آمد وقت خروش ملّت آگاه آمد در آخرین آدینه ی ماه مبارک لرزه به جان دشمنان افتاده بی شک قدس ابتکارِ بی نظیری از خمینی ست قدس جلوه ی ایثار یاران حسینی است خصم فرومایه به پیش ما ضعیف است وقتی هدف آزادی قدس شریف است مشت گره کرده نشانِ غیرت ماست آری دفاع از حق، شعار ملّت ماست آزاد خواهد شد ز دست هر چه کَرکَس با اتحاد مسلمین ، بیت المقدس ما کعبه ی دلهای خود را دوست داریم خلوت گهِ مولای خود را دوست داریم "هیهات من الذله" باشد باور ما حامی مظلومانِ عالم، رهبر ما صهیون بداند ، که ستم پایان بگیرد چون انتقام ظلم را قرآن بگیرد با همت ما ، هیبت شیطان شکسته دنیا شده از ظلم اسکتبار خسته باید زمان عشق و هم عهدی بیاید ما منتظر هستیم تا مهدی بیاید .
38.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوای: شعر: حسن معارف وند اجرا شده در شب بیستم ماه رمضان 1402 - حرم امام رضا علیه السلام . یه حاجتی داشتم که آخر هم رَوا شد آخر خدا به رفتن حیدر رضا شد فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونید زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد زخم زبون میزد به من دنیا همیشه زخم بدن راحت تر از زخمای نیشه جوری زدن خانوممو که هی میگفتن زهرا دیگه واسه علی زهرا نمیشه گفتم چرا به رفتنت اصرار داری گفتی میخوام ثابت کنم تو یار داری یادم نمیره با سراپای وجودم گفتم نرو زهرای من! تو بارداری... این غصه‌های کهنه جا کرده تو سینه آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه این زینبم غصه زیاد داره، بذارید حداقل دیگه منو اینجور نبینه سنگه خلاصه دشمن اصلی شیشه شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه از تشنگی هر آدمی از حال میره با حالت زخمی شکسته بال میره فکر حسینم دردمو از یاد برده وقتی تک و تنها ته گودال میره باید دلیل کشتنو از دست پرسید حالات وحشی بودنو از مست پرسید هیچی از اعضای تنت جای خودش نیست باید اینو از اون سنانِ پست پرسید .
. تو بی قراری و من نیز بیقرارترینم که من غریب ترین مرد در تمام زمینم کشیده است از آن سو مدینه تیغ به رویم نشسته است از این سو فراق تو به کمینم به حال و روز تو گیرم که اشک شرم نبارم چه سازم این عرقی را که مانده روی جبینم علی به خاطر بسترنشینی تو بگرید تو هم به خاطر من گریه کن که خانه نشینم به چادرت متوسل شدم که باز بمانی منی که کهف امانم منی که حصن حصینم برای سنگ مزارم پس از فراق تو بگذار ز باغ پیرهنت لاله های سرخ بچینم مرا شکستن پهلو مرا شکستن بازو چنان شکست که من بعد با شکست عجینم تو را زدند و خدا خواست من ببینم و دیدم خدا کند که فراق تو را به چشم نبینم شاعر: .
پسره اومده بود که هم درد دلی بکنه و هم با من وارد بحث بشه. اولش گفت" من هیئت و مسجد و اماما و ... رو قبول ندارم.(منتظر بود من بکوبمش) منم گفتم: اعتقادته و قابل احترامه. گفت: من میگم فقط قرآن رو قبول دارم، مگه پیغمبر نگفته منم مثل شما آدمم.. پس من فقط قرآن رو قبول دارم. الان پسر تو نمیتونه یک دقیقه راجب امام باقر بگه، خوب پس چرا میره هیئت؟ الان این حکومت بنظرت داره اسلام رو پیاده میکنه... اینهمه رشوه ، پارتی بازی ، حق و ناحق کردن ها و برخوردهای زننده توی کلانتری ها و ..." خوب که حرفاش رو زد ،من پاسخ دادم: گفتم : توی کشور ،فقر موج میزنه، تو که فقط قرآن رو قبول داری، رفتی بر اساس قرآن ، به فقرای فامیلت کمک کنی؟ گفت: من زحمت کشیدم و پول جمع کردم ، برا چی باید به یکی دیگه کمک کنم.؟! گفتم: "ببین تو حتی به همین قرآن عمل نمی کنی، چطور توفع داری جامعه خوب بشه. جامعه رو تک تک ماها میسازیم." گفت: اسلام مگه یه اسلام نیست، پس چرا احکامش، توی ایران با عربستان و افغانستان فرق میکنه؟ گفتم: آخه اونا هم مثل تو حسبنا کتاب اللهی هستن، اینجاست که امام حسین و امامای ما بکار میان. پیغمبر فرمود: امتم ۷۳ فرقه میشن که فقط یک فرقه آنها حقه، اونم شبعه ی ۱۲ امامیه که قرآن رو طبق نظر خدا، تفسیر میکنه و اگر هم نقل قولی از امام شنیدیم که بنظرمون اشتباه بود، باید با قرآن مطابقت بدیم تا اگه اشتباه بود ، کنار بزاریمش. گفت الان من اگه اعتقادم رو بگم، از کار بیکار میشم و توی جامعه هم طرد میشم. گفتم: بنظرم اعتقادت حق نیست که نمیتونی فریادش بزنی.اما من در اکثریتم و مثل اکثر مردم اعتقاد دارم، اما تو در اقلیت هستی ،باید اعتقادت رو تو خونه نگه داری و تحقیق کنی . فعلا همین قدر بدون ، تویی که حاضر نیستی به فقرای فامیلت کمک کنی ، اما وقتی امام زمان ظهور کنه ، ماها ملزم هستیم به فقرای اطرافمون کمک کنیم و برای همین مواساطه که دیگه فقیری پیدا نخواهد شد. پس برو تحقیق کن ،ولی بد بودن من رو ،پای دین ننویس. چون دین حرف خداست و اشتباه نداره ولی من و یا حکومت ،بد به دین عمل میکنیم. این تقصیر دین نیست.و نباید پای اسلام و تشیّع بنویسی. گفتم: آیت الله سیستانی به روحانیت و مومنین و سخنرانا و مداحا .. پیغام داده بود که چون مردم ،دین شون رو از شما میگیرن ، پس باید خوب عمل کنید. چون مردم ، شما رو عین دین می بینن و اگه از شما بدی ببینن، پای دین میزارن. خلاصه اون دوستمون در خاتمه گفت: پس باید تحقیق کرد. منم حرفش رو تایبد کردم و گفتم فقط احکامه که تقلیدیه و برای فهم باقی دین باید تحقیق کنی. گفتم اگه بچه منم از دین چیزای کمی میدونه، کم کم توی مسجد و هیئت یاد میگیره.و این حسن هیئته. .
96.2K
یارب زِ کرم حال دعا بخش مرا از حال دعا ، جُرمو خطا بخش مرا تا امشب اگر مرا نیامرزیدی یارب به علیِ مرتضی بخش مرا ...
4_5895698325864189644.mp3
8.53M
🎞 با غمت عجینم رفیق با مرام من حسین 🎤 🏴۲۴فروردین ۱۴۰۲ علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با غمت عجینم / رفیق با مرام من حسین می زنم به سینم / پشت و پناه سینه زن حسین فکر اربعینم / براتمو امضا بزن حسین ۲ آقا به غیر این نوکری -*- چی واسه من می مونه نگو کربلام نمی بری -*- ببین چشام بارونه منو و جدایی از پرچمت -*- آخه مگه آسونه تا اسمت میاد توی روضه دلم می ریزه که خوشبختی یعنی دلم از غمت لبریزه نگاتو نگیری از این نوکر نالایق بهار دلم بی نگاهت مث پاییزه امیری حسینٌ و نعم الامیر ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سید الغريبي / تویی دلیل حال خوب من بهترین طبیبی / تویی مقلب القلوب من يا حسين حبيبی / تویی تو صبح بی غروب من ۲ خدا نیاره از روضه هات -*- جدام کنی یک لحظه یه شب زيارت کربلات -*- به عالمی می ارزه چشم میُفته به زائرات -*- دست و دلم می لرزه منی که ندیده به تو دل سپردم آقا نبود کربلات روزی چند بار می مردم آقا میدونم که من وصله ی خوبی نیستم اما به جز نون این سفره چیزی نخوردم آقا امیری حسینٌ و نعم الامیر ۴ . ✍
. 🎤 1⃣ تو بگو عشق من میگم رقیه میره قلبم با یه ذکر سه ساله تو بگو دل سر برات میارم دست ازت بردارم دیگه محاله محشره رقیه بهترین اسم دختره رقیه خودش یک تنه لشکر رقیه حبل المتین معجر رقیه تاجداری بانو پرچمداری بانو تنها دلیل ذوق علمداری بانو شاهکاری بانو با وقاری بانو ارث از پدر بزرگته کراری بانو 2⃣ بنویس شاه من حسن میخونم ای دوا درمونم شاه دو دنیا ای امیر دست و دلباز من خاطره ساز من جان حسن آقا ای ته  ابهت زیبایی تو آخر ملاحت شتر جمل و زدی چه راحت عایشه رو نشوندی به فضاحت شیر جمل تو کلاً عسل تو بر ختم غائله تنها راه حل تو حیدر تو حیرت کی شتر رو پی کرد سینه سپر کردی گفتی انا قتلت 3⃣ بگی زیبا من میگم زیباتر یه سر و گردن از یوسف م بالاتریا علی اکبر شوکت و برم من چشم و ابرو و صورت و برم من اصالت رو نجابت و برم من ترکیب قد و قامت رو برم من خوش قدوبالا لیلای لیلا دو قدم که راه میری در میره جون بابا شیر دلاور شبه پیمبر سر میزنی عمو میگه الله اکبر .👇
. در غروب آفتاب رمضان به پایان می رسد ماه خدا آهسته آهسته شود طی موسم لطف و عطا آهسته آهسته دل اهل نیاز از رفتن این ماه چون شمعی میان شعله سوزد منتها آهسته آهسته ندانستیم قدر پر بهای لیلة القدرش چه شبهایی که شد از ما جدا آهسته آهسته در این درگاه جای ناامیدی نیست می دانم به جایی می رسد هر بی نوا آهسته آهسته فقط باید شکیبا بود در این آستان یاران که می بخشند هر جرم و خطا آهسته آهسته مباش از آستان عشق حتی یک نفس غافل که مستغنی شود آنجا گدا آهسته آهسته دل شب زنده دارانی که زخم از تیغ هجران است به دست دوست می گیرد شفا آهسته آهسته مهیّای سفر کن از همین امشب دل خود را که گردد رهسپار کربلا آهسته آهسته غروب روز عاشورا میان قتلگه ای دل جدا شد رأس خورشید از قفا آهسته آهسته بسوز از این عزا چون خیمه های سوخته "یاسر" بنال از این نوا تا نینوا آهسته آهسته ،،،،،،،،،،، «یاسر»✍ .
. در آتش فراق می روی ای ماه خوبان اَلْوِداع می روی ای ماه غفران اَلْوِداع می روی ای ماه تَنْزیه وجود می روی ای ماه تابان اَلْوِداع می روی با لَیْلَةُ الْقَدْرِت ز پیش ای طلوع صبح قرآن اَلْوِداع می روی ای جوشش جوشن کبیر می روی چون موج و توفان اَلْوِداع می روی ای ماه غَفّارُالذُّنُوب ای مه غفران و رحمان اَلْوِداع می روی ای با دل زارم رَفیق می روی ای خوب دوران اَلْوِداع ای گلستان مُحِبُّ الًمُحْسِنین ای همه دریای احسان اَلْوِداع یا شَفیق و ، یا رَفیق و ، یا حَفیظ ای حریم اَمن و ایمان اَلْوِداع یا سُرورَ الْعارِفین یادت بخیر آسمان نور و عرفان اَلْوِداع ای نیاز نغمه ی کُلَّ فَقیر ای لباس کُلَّ عریان اَلْوِداع می روی ای صاحب جود و کرم می روی ای دُرِّ غلتان اَلْوِداع بزم گرمی داشتم با یار خود بزم دل را شمع سوزان اَلْوِداع بود دل را اُنس با جانان خود می روی ای جان جانان اَلْوِداع «یاسر»✍ .
. من یک زنم آزادی ام را دوست دارم ایرانی ام، آبادی ام را دوست دارم در سایه ای مردانه دلگرمم به فردا من همسر مردادی ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه دارند این شغل مادرزادی ام را دوست دارم مُهر مرا از جانمازم باز برداشت با کودک خود شادی ام را دوست دارم می گیرمت ای بچّه آهوی گریزان آهویی و صیّادی ام را دوست دارم دور اتاقش عکس های حاج قاسم طفل دهه هشتادی ام را دوست دارم در شهر، آزادی اسیر این و آن است در خانه ام آزادی ام را دوست دارم ✍ (قرائت شده در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری )۱۴۰۲ .
. زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه! شاعر: محمدحسین ملکیان✍ یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشه ی مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یکدل ما را ، پشیمان نه سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می داد بر پیکر سری دارم که آن را می سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می داند تفاوت می کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آن ها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی اینبار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته ایم "آری" به هرچه غیر جمهوری اسلامی ایران: "نه" کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه! (قرائت شده در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری )۱۳۹۷ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 تاکید رهبری بر رازهای برملا نشده از شهید فخری زاده | شهادت گم نخواهد کرد سنگرهای عاشق را | 🔹️ بخشی از شعر محمد خادم در دیدار شاعران با رهبر انقلاب برای شهید فخری زاده وقتی به این بیت رسید: ◇ تمام روزهایت راز‌های سربه مهری بود ◇ تو با خون خودت آن رازها را برملا کردی 🔻 رهبر معظم انقلاب هوشمندانه گفت: هنوز برملا هم نشده، خیلی چیز‌ها داره رازهای سر به مُهر شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی تو که هر روز و هر جا زندگی‌هایی بنا کردی شهادت قاب عکسی روی دیوار اتاقت بود همان که هر سحر با خنده‌هایش گریه‌ها کردی عبادت در عبادت در عبادت بندگی بودی اگر گاهی کتابت بسته شد، سجاده وا کردی دلت می‌خواست جنگیدن کنار حاج قاسم را ولی در دفترت ماندی و دِینت را ادا کردی شهادت گم نخواهد کرد سنگرهای عاشق را به این امّید عمری، عشق‌بازی در خفا کردی تمام روزهایت رازهای سر به مهری بود تو با خون خودت آن رازها را بر ملا کردی.. سرِ تنهایی‌ات را کوه بر دامن گرفت آخر کجا این قدر غربت در مسیرت دست و پا کردی؟.. محمد خادم✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا