.
#حضرت_زهرا
#بستر_شهادت
#زبانحال_مولا_با_حضرت_زهرا
تو بی قراری و من نیز بیقرارترینم
که من غریب ترین مرد در تمام زمینم
کشیده است از آن سو مدینه تیغ به رویم
نشسته است از این سو فراق تو به کمینم
به حال و روز تو گیرم که اشک شرم نبارم
چه سازم این عرقی را که مانده روی جبینم
علی به خاطر بسترنشینی تو بگرید
تو هم به خاطر من گریه کن که خانه نشینم
به چادرت متوسل شدم که باز بمانی
منی که کهف امانم منی که حصن حصینم
برای سنگ مزارم پس از فراق تو بگذار
ز باغ پیرهنت لاله های سرخ بچینم
مرا شکستن پهلو مرا شکستن بازو
چنان شکست که من بعد با شکست عجینم
تو را زدند و خدا خواست من ببینم و دیدم
خدا کند که فراق تو را به چشم نبینم
شاعر: #محمدعلی_بیابانی
.
پسره اومده بود که هم درد دلی بکنه و هم با من وارد بحث بشه.
اولش گفت" من هیئت و مسجد و اماما و ... رو قبول ندارم.(منتظر بود من بکوبمش) منم گفتم: اعتقادته و قابل احترامه.
گفت: من میگم فقط قرآن رو قبول دارم، مگه پیغمبر نگفته منم مثل شما آدمم.. پس من فقط قرآن رو قبول دارم. الان پسر تو نمیتونه یک دقیقه راجب امام باقر بگه، خوب پس چرا میره هیئت؟ الان این حکومت بنظرت داره اسلام رو پیاده میکنه... اینهمه رشوه ، پارتی بازی ، حق و ناحق کردن ها و برخوردهای زننده توی کلانتری ها و ..."
خوب که حرفاش رو زد ،من پاسخ دادم: گفتم : توی کشور ،فقر موج میزنه، تو که فقط قرآن رو قبول داری، رفتی بر اساس قرآن ، به فقرای فامیلت کمک کنی؟
گفت: من زحمت کشیدم و پول جمع کردم ، برا چی باید به یکی دیگه کمک کنم.؟!
گفتم: "ببین تو حتی به همین قرآن عمل نمی کنی، چطور توفع داری جامعه خوب بشه. جامعه رو تک تک ماها میسازیم."
گفت: اسلام مگه یه اسلام نیست، پس چرا احکامش، توی ایران با عربستان و افغانستان فرق میکنه؟
گفتم: آخه اونا هم مثل تو حسبنا کتاب اللهی هستن، اینجاست که امام حسین و امامای ما بکار میان. پیغمبر فرمود: امتم ۷۳ فرقه میشن که فقط یک فرقه آنها حقه، اونم شبعه ی ۱۲ امامیه که قرآن رو طبق نظر خدا، تفسیر میکنه و اگر هم نقل قولی از امام شنیدیم که بنظرمون اشتباه بود، باید با قرآن مطابقت بدیم تا اگه اشتباه بود ، کنار بزاریمش.
گفت الان من اگه اعتقادم رو بگم، از کار بیکار میشم و توی جامعه هم طرد میشم.
گفتم: بنظرم اعتقادت حق نیست که نمیتونی فریادش بزنی.اما من در اکثریتم و مثل اکثر مردم اعتقاد دارم، اما تو در اقلیت هستی ،باید اعتقادت رو تو خونه نگه داری و تحقیق کنی .
فعلا همین قدر بدون ، تویی که حاضر نیستی به فقرای فامیلت کمک کنی ، اما وقتی امام زمان ظهور کنه ، ماها ملزم هستیم به فقرای اطرافمون کمک کنیم و برای همین مواساطه که دیگه فقیری پیدا نخواهد شد. پس برو تحقیق کن ،ولی بد بودن من رو ،پای دین ننویس. چون دین حرف خداست و اشتباه نداره ولی من و یا حکومت ،بد به دین عمل میکنیم. این تقصیر دین نیست.و نباید پای اسلام و تشیّع بنویسی.
گفتم: آیت الله سیستانی به روحانیت و مومنین و سخنرانا و مداحا .. پیغام داده بود که چون مردم ،دین شون رو از شما میگیرن ، پس باید خوب عمل کنید. چون مردم ، شما رو عین دین می بینن و اگه از شما بدی ببینن، پای دین میزارن.
خلاصه اون دوستمون در خاتمه گفت: پس باید تحقیق کرد.
منم حرفش رو تایبد کردم و گفتم فقط احکامه که تقلیدیه و برای فهم باقی دین باید تحقیق کنی. گفتم اگه بچه منم از دین چیزای کمی میدونه، کم کم توی مسجد و هیئت یاد میگیره.و این حسن هیئته.
.
4_5895698325864189644.mp3
8.53M
🎞 با غمت عجینم رفیق با مرام من حسین
🎤 #حاج_حسین_سیب_سرخی
🏴۲۴فروردین ۱۴۰۲
#زمینه #عاشقانه_شبهای_زیارتی
#امام_حسین علیه السلام
#احسان_نرگسی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
با غمت عجینم / رفیق با مرام من حسین
می زنم به سینم / پشت و پناه سینه زن حسین
فکر اربعینم / براتمو امضا بزن حسین ۲
آقا به غیر این نوکری -*- چی واسه من می مونه
نگو کربلام نمی بری -*- ببین چشام بارونه
منو و جدایی از پرچمت -*- آخه مگه آسونه
تا اسمت میاد توی روضه دلم می ریزه
که خوشبختی یعنی دلم از غمت لبریزه
نگاتو نگیری از این نوکر نالایق
بهار دلم بی نگاهت مث پاییزه
امیری حسینٌ و نعم الامیر ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
سید الغريبي / تویی دلیل حال خوب من
بهترین طبیبی / تویی مقلب القلوب من
يا حسين حبيبی / تویی تو صبح بی غروب من ۲
خدا نیاره از روضه هات -*- جدام کنی یک لحظه
یه شب زيارت کربلات -*- به عالمی می ارزه
چشم میُفته به زائرات -*- دست و دلم می لرزه
منی که ندیده به تو دل سپردم آقا
نبود کربلات روزی چند بار می مردم آقا
میدونم که من وصله ی خوبی نیستم اما
به جز نون این سفره چیزی نخوردم آقا
امیری حسینٌ و نعم الامیر ۴
.
✍ #احسان_نرگسی
.
#شور
#کربلایی_محمد_عطایی_نیا🎤
1⃣
تو بگو عشق من میگم رقیه
میره قلبم با یه ذکر سه ساله
تو بگو دل سر برات میارم
دست ازت بردارم دیگه محاله
محشره رقیه
بهترین اسم دختره رقیه
خودش یک تنه لشکر رقیه
حبل المتین معجر رقیه
تاجداری بانو
پرچمداری بانو
تنها دلیل ذوق علمداری بانو
شاهکاری بانو
با وقاری بانو
ارث از پدر بزرگته کراری بانو
2⃣
بنویس شاه من حسن میخونم
ای دوا درمونم شاه دو دنیا
ای امیر دست و دلباز من
خاطره ساز من جان حسن آقا
ای ته ابهت
زیبایی تو آخر ملاحت
شتر جمل و زدی چه راحت
عایشه رو نشوندی به فضاحت
شیر جمل تو
کلاً عسل تو
بر ختم غائله تنها راه حل تو
حیدر تو حیرت
کی شتر رو پی کرد
سینه سپر کردی گفتی انا قتلت
3⃣
بگی زیبا من میگم زیباتر
یه سر و گردن از یوسف م بالاتریا علی اکبر
شوکت و برم من
چشم و ابرو و صورت و برم من
اصالت رو نجابت و برم من
ترکیب قد و قامت رو برم من
خوش قدوبالا
لیلای لیلا
دو قدم که راه میری در میره جون بابا
شیر دلاور
شبه پیمبر
سر میزنی عمو میگه الله اکبر
#حضرت_رقیه
.👇
.
#وداع_با_ماه_رمضان
در غروب آفتاب رمضان
به پایان می رسد ماه خدا آهسته آهسته
شود طی موسم لطف و عطا آهسته آهسته
دل اهل نیاز از رفتن این ماه چون شمعی
میان شعله سوزد منتها آهسته آهسته
ندانستیم قدر پر بهای لیلة القدرش
چه شبهایی که شد از ما جدا آهسته آهسته
در این درگاه جای ناامیدی نیست می دانم
به جایی می رسد هر بی نوا آهسته آهسته
فقط باید شکیبا بود در این آستان یاران
که می بخشند هر جرم و خطا آهسته آهسته
مباش از آستان عشق حتی یک نفس غافل
که مستغنی شود آنجا گدا آهسته آهسته
دل شب زنده دارانی که زخم از تیغ هجران است
به دست دوست می گیرد شفا آهسته آهسته
مهیّای سفر کن از همین امشب دل خود را
که گردد رهسپار کربلا آهسته آهسته
غروب روز عاشورا میان قتلگه ای دل
جدا شد رأس خورشید از قفا آهسته آهسته
بسوز از این عزا چون خیمه های سوخته "یاسر"
بنال از این نوا تا نینوا آهسته آهسته
،،،،،،،،،،،
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
.
.
#وداع_با_رمضان
در آتش فراق
می روی ای ماه خوبان اَلْوِداع
می روی ای ماه غفران اَلْوِداع
می روی ای ماه تَنْزیه وجود
می روی ای ماه تابان اَلْوِداع
می روی با لَیْلَةُ الْقَدْرِت ز پیش
ای طلوع صبح قرآن اَلْوِداع
می روی ای جوشش جوشن کبیر
می روی چون موج و توفان اَلْوِداع
می روی ای ماه غَفّارُالذُّنُوب
ای مه غفران و رحمان اَلْوِداع
می روی ای با دل زارم رَفیق
می روی ای خوب دوران اَلْوِداع
ای گلستان مُحِبُّ الًمُحْسِنین
ای همه دریای احسان اَلْوِداع
یا شَفیق و ، یا رَفیق و ، یا حَفیظ
ای حریم اَمن و ایمان اَلْوِداع
یا سُرورَ الْعارِفین یادت بخیر
آسمان نور و عرفان اَلْوِداع
ای نیاز نغمه ی کُلَّ فَقیر
ای لباس کُلَّ عریان اَلْوِداع
می روی ای صاحب جود و کرم
می روی ای دُرِّ غلتان اَلْوِداع
بزم گرمی داشتم با یار خود
بزم دل را شمع سوزان اَلْوِداع
بود دل را اُنس با جانان خود
می روی ای جان جانان اَلْوِداع
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
.
.
من یک زنم آزادی ام را دوست دارم
ایرانی ام، آبادی ام را دوست دارم
در سایه ای مردانه دلگرمم به فردا
من همسر مردادی ام را دوست دارم
هم مادر و مادربزرگم خانه دارند
این شغل مادرزادی ام را دوست دارم
مُهر مرا از جانمازم باز برداشت
با کودک خود شادی ام را دوست دارم
می گیرمت ای بچّه آهوی گریزان
آهویی و صیّادی ام را دوست دارم
دور اتاقش عکس های حاج قاسم
طفل دهه هشتادی ام را دوست دارم
در شهر، آزادی اسیر این و آن است
در خانه ام آزادی ام را دوست دارم
#زهرا_سپهکار✍
(قرائت شده در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری )۱۴۰۲
.
.
زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه!
شاعر: محمدحسین ملکیان✍
یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه
غم دین بود در اندیشه ی مردم، غم نان نه
شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران
به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه
کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر
پریشان کرد جمع یکدل ما را ، پشیمان نه
سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد
که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه
یکی فریاد می زد شرمتان باد آی دژخیمان!
به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه
یکی فریاد سر می داد بر پیکر سری دارم
که آن را می سپارم دست تیغ و بر گریبان نه
برای او که کشتن را صلاح خویش می داند
تفاوت می کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه
دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید
رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه!
کلاه پهلوی هم کم کم افتاد از سر مردم
نرفت اما سر آن ها کلاه زورگویان، نه!
گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم
نخواهد شد ولی اینبار جمع ما پریشان، نه!
به جمهوری اسلامی ایران گفته ایم "آری"
به هرچه غیر جمهوری اسلامی ایران: "نه"
کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد
اگرچه قدرت ما می شود تحریم، کتمان نه
دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد
زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه!
(قرائت شده در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری )۱۳۹۷
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 تاکید رهبری بر رازهای برملا نشده از شهید فخری زاده
| شهادت گم نخواهد کرد سنگرهای عاشق را |
🔹️ بخشی از شعر محمد خادم در دیدار شاعران با رهبر انقلاب برای شهید فخری زاده وقتی به این بیت رسید:
◇ تمام روزهایت رازهای سربه مهری بود
◇ تو با خون خودت آن رازها را برملا کردی
🔻 رهبر معظم انقلاب هوشمندانه گفت: هنوز برملا هم نشده، خیلی چیزها داره
#شهید_فخریزاده
#شهدای_هستهای
رازهای سر به مُهر
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
شهادت قاب عکسی روی دیوار اتاقت بود
همان که هر سحر با خندههایش گریهها کردی
عبادت در عبادت در عبادت بندگی بودی
اگر گاهی کتابت بسته شد، سجاده وا کردی
دلت میخواست جنگیدن کنار حاج قاسم را
ولی در دفترت ماندی و دِینت را ادا کردی
شهادت گم نخواهد کرد سنگرهای عاشق را
به این امّید عمری، عشقبازی در خفا کردی
تمام روزهایت رازهای سر به مهری بود
تو با خون خودت آن رازها را بر ملا کردی..
سرِ تنهاییات را کوه بر دامن گرفت آخر
کجا این قدر غربت در مسیرت دست و پا کردی؟..
محمد خادم✍
.
#مناجات_با_خدا
#یا_کریم_الصفح
بر عبادت از تو میخواهم قوایِ بیشتر
مفلسم یا رب ببخشا تو نوای بیشتر
هر که دردش بیشتر باشد یقینا می دهی
از سر لطفت به غم هایش دوای بیشتر
من همان عبد گنهکارم ، همان عبد ذلیل
آمدم این دفعه امّا با خطای بیشتر
یا کریم الصفح ، از رویت خجالت می کشم
ای هواخواهم..... اسیرم در هوایِ بیشتر
هر چه کردم در اطاعت من جفای بیشتر
چشم خود را بستی و کردی وفایِ بیشتر
آمدم تا که بگیری دستِ خالی مرا
گرچه داری تو به مخلوقت عطای بیشتر
تو شبیه من هزاران عبد نادم داری و
من ندارم غیر تو مولا ، خدای بیشتر
من برای بخشش خود واسطه آورده ام
یا علی گفتم ، ندارم آشنای بیشتر
تلخی ایام را همچون عسل کن ، یا رحیم
قسمتم کن در جوانی، کربلای بیشتر
گریه ی در روضه ها را از من خاطی نگیر
چشم ها با اشک میگیرد بهای بیشتر
زینب آمد بر بلندی و صدا زد یا حسین
از عطش میزد حسینش دست و پای بیشتر
پیش چشمان ترش ، بر جسم عریان حسین
پیرمرد قد خمیده زد عصای بیشتر
#مرتضی_عابدینی✍
.
.
#امام_علی
با فرق و روی غرقِ خون، پیوست بر "یاس کبود"
باید غم "مظلوم" را منظومه منظومه سرود
در اشک و آه و هر دعا مرگ از خدایت خواستی
بر روحت ای شیر خدا، از ما سلام و صد درود
صوت مناجاتت علی،در مسجدت خاموش گشت
آنگه که با کین، دشمنت دریای فَرقت را گشود
مسجد به خود لرزید و اشک از دیده ی محراب ریخت
از شدت آن ضربه ی کاری که "شیراَنداز" بود
لعنت به دستان تو باد ای ابن ملجم،ای دَنی
آوردی بر فرق علی شمشیر نامردی، فرود
"فُزت برَبّ الکعبه" ی آقا، طنین انداز شد
ای نانجیب از ضربه ات هرگز ندیدی هیچ سود
شهد ِ شهادت را علی نوشید در محراب عشق
در کعبه زاده گشت و شد کشته به هنگام سجود
با نفرتی دنباله دار از مکر آن نامردمان
گشت آسمانی مرتضی با نقشه ی شوم حسود
یا مولی الموحدین، در دنیا و عقبی دستگیرمان باش
#فرح_یارمحمودی (صبا)✍
.
.
#شب_بیست_و_چهارم_رمضان
🔸شب بیست و چهارم مناجات خوانی ماه مبارک رمضان
📆 زمان:
👈 جمعه ۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۲
🔷 کربلایی #سید_رضا_نریمانی
🔊 سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مرتضوی
🔊 بخش اول #مناجات | بیچاره ام دل خسته ام زارم، نزارم
🔊 بخش دوم #مناجات امیرالمؤمنین (ع)
🔊 بخش سوم #روضه | فراق گشته مقدر گمان نمیکردم
👇👇👇
4_5895721522982555497.mp3
35.48M
مناجات
بیچاره ام، دل خسته ام، زارم، نزارم
باز آمدم چون ابر بارانی ببارم
قلب سیاه و چشم خشک آورده ام من
اشکم نمی آید، گره خورده به کارم
غیر از گناه و معصیت انگار اصلا
کاری نمی آید از این چشمان تارم
حرف جدایی را نزن، دق می کنم من
من که به جز این خانه جایی را ندارم
چیزی به جز بار گنه بر شانه ام نیست
بار مرا بردار که افتاده بارم
هی قول توبه می دهم اما چه سودی
دیگر به قول خویش اطمینان ندارم
من را بسوزان اعتراضی که ندارم
نا اهلم و می دانم اصلا اهل نارم
بد جور دلتنگ غروب کربلایم
ای کاش میشد سر بر آن تربت گذارم
این روزه ها، روضه به پا کردند در من
این روزها یاد لب خشک نگارم
.....
قربان آن خواهر که پای نیزه می گفت:
حالا ببین بر ناقه ی عریان سوارم
یک روز عباسِ علی دور و برم بود
حالا به شمر و حرمله افتاده کارم
#وحید_محمدی✍
4_5895721522982555499.mp3
12.09M
.
#حضرت_زینب #امام_حسین
#سیدرضانریمانی 🎤۱۴۰۲
فراق گشته مقدر ،گمان نمیکردم
رسید لحظه آخر ،گمان نمیکردم
تصورم ز اسارت طناب بود اما..
بدون چادر و معجر گمان نمیکردم!
به دست وپا وسرت بوسه ها زدم اما..
به پاره پاره حنجر ! گمان نمیکردم
همیشه عطر خوش سیب از تو می آمد
ولی ز چکمه لشکر گمان نمیکردم!
گمان به نیزه وشمشیر وسنگ می بردم
ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم
قبول! بی توسفر میکنم به شام اما..
کنار شمر برادر گمان نمیکردم
تورا به رسم عرب های جاهلی کشتند
به آن طریق که دیگر گمان نمیکردم
سربریده به هرمادری نشان دادند
ولی به مادر اصغر گمان نمیکردم
به آیه خواندن تو با همان لب زخمی
که چوب خورده مکرر گمان نمیکردم
یزید ومجلس ونامحرمان همه به کنار
به میز وتخته و آن سر گمان نمیکردم
حسین قربانچه✍
#سیدپوریاهاشمی✍
..
.
#شب_بیست_و_پنجم_رمضان
🔸شب بیست و پنجم مناجات خوانی ماه مبارک رمضان
📆 زمان:
👈 شنبه ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۲
🔷 کربلایی سید رضا نریمانی
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مرتضوی
🔊 بخش اول #مناجات | در خود خزیده بودم تو بی خبر رسیدی
🔊 بخش دوم فرازهای #دعای_ابوحمزه
🔊 بخش سوم #روضه | می کشانیم از درت چرا روم
👇👇👇
4_5899969992962608701.mp3
26.33M
.
#مناجات_با_خدا؛ #امام_زمان
#ماه_رمضان #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
در خود خزیده بودم، تو بی خبر رسیدی
من خواب مانده بودم، وقت سحر رسیدی
حتی صدای پایت من را نکرد بیدار
من منتظر نبودم، تو از سفر رسیدی
تو در زدی ولی باز، نشنید گوشم انگار
تو باز هم به داد این کور و کر رسیدی
ای ماهِ روزه خیلی، خشکیده بود چشمم
اما به جای من تو، با چشم تَر رسیدی
دیدی فرار کردم، دیدی گریز پایم
هم بیشتر دویدی، هم بیشتر رسیدی
من در گناه بودم، نزدیک چاه بودم
میخواستی نیفتم، آسیمه سر رسیدی
دست مرا گرفتی، در روضهام نشاندی
هم روضهخوان شدی و هم خونجگر رسیدی
**
هر روز وقت افطار، هر روز مثل هر بار
رفتی کنار گودال از تن به سر رسیدی
لبتشنه بود ارباب، ای روضهخوانِ بی تاب
بردار با خودت آب، فردا اگر رسیدی
✍ #محسن_ناصحی
*
4_5899969992962608707.mp3
30.11M
می کشانیم از درت چرا روم
گر برانی اَم خود بگو کجا روم
.
#شور_روضه
#امام_حسین
#سبک_همه_منتظرن_مادرش_برسه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خسته بود آقا
تازه روی مرکبش نشسته بود آقا
میزدن سنگ سرش شکسته بود آقا
تک و تنها رفت
که صدای گریه تو خیمه بالا رفت
دم رفتن طرف خیمه ی زنها رفت
تنهایِ تنها بود ، تنهایِ تنها رفت
آرومِ جونِ من ، زیر دست و پا رفت
هرکی از راه اومد ، سرنیزه خرجش کرد
پیش همه زینب از ، خولی خواهش کرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جگرش میسوخت
خیمه ی اهل حرم پشت سرش میسوخت
وسط معرکه موی دخترش میسوخت
آخره دنیاست
سرِ بردنه لباس کهنشم دعواست
این صدای گریه های مادرش زهراست
زخم کاری خورده ، پهلوهای خستش
میگه زینب برگرد ، با چشمای بستش
دریای درد خیمه ، دریای خون گودال
زینبت رو کشته ، این بدنه پامال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه مکشوفه
اونی که به حضرت عقیله معروفه
اومده با دست بسته وسط کوفه
روضه سربازه
سه شبانه روز مونده پشت دروازه
دیگه روی دشمنا به خواهرت بازه
زینب زینب زینب ، الشام الشام الشام
میخوام که سربسته ، بمونه این حرفام
لطمه لطمه لطمه ، سیلی سیلی سیلی
زینب برگشت از شام ، با صورت نیلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محمدصادق_باقی_زاده✍
.