eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
844 عکس
202 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
- بریدن از نظریات و دیدگاه ها برای ما به مانند بریدن دستمان گاهی زجر آور است. نفس ما نظریات ما را به مانند عضو بدن ما برای خود میداند و به‌ آنان دلبسته است. - این یعنی انسان به همان اندازه که از نفسانیت دور است آزاد اندیش تر است و آزاد اندیشی با تعلقات نفسانی سازگار نیست. • فلسفه و معرفت از آن جهت که تمام باور های عرفی‌ نفس را از دستش میگیرد و آن را از بین می‌برد برای نفس در ابتدا به مانند یک دشمنی است که هرچه برایش محبوب بوده را از چنگش در می آورد. برای همین است که فلسفه تماما برای نفس ریاضت و سلوک است.
📚 حتی انکار فلسفه هم نوعی تایید آن است. چاره ای غیر از آموختن فلسفه نیست... __ __ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
❖ میبایستی مثل علامه طباطبایی امروزه خیلی بیشتر از وضعیت فعلی بود اما اتفاقات دوران مدیریت آقای بروجردی مانع ترویج فلسفه شد. نباید این تکرار شود. 📝 ... با بودنِ استادی مثل آقای طباطبایی، جا داشت امروز تعداد زیادی استاد درجه‌ی یک از تلامذه‌ی ایشان در قم و دیگر شهرستانها داشته باشیم. آقای طباطبایی فرد فعّالی بود؛ بنابراین جریان فلسفی‌ای که به وسیله‌ی ایشان پایه‌گذاری شد، باید به شکل وسیعی گسترش پیدا میکرد، که نکرده است. البته ما همان وقت مقلّد آقای «بروجردی» بودیم و الان هم با چشم تجلیل و تعظیم به ایشان نگاه میکنیم؛ اما بالاخره هرچه بود، نتیجه‌اش این شد. این نباید تکرار شود.... . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
❖ میبایستی مثل علامه طباطبایی امروزه خیلی بیشتر از وضعیت فعلی بود اما اتفاقات دوران مدیریت آقای بروج
- یک روایتی رو چند سال پیش خوندم که الان دقیقش یادم نیست اما مضمونش این بود که بعد از تشکیل حکومت دینی حضرت حجت سلمان ها از هر محله بیرون میان‌، یعنی چی؟ یعنی همین آدم های معمولی ای که توی زندگی روزمره چه بسا به سطح معرفتی خاصی هم نمیرسن اگر ساختار ها و حکومت ها اصلاح بشه در حد سلمان فارسی به راحتی تعالی پیدا میکنن، به تعبیر حضرت امام خمینی پیامبر ما اومده بود همه‌ انسان ها رو تبدیل به حضرت علی کنه و این ممکن بود اما نگذاشتن! - این مسئله دوتا نکته داره یکی اینکه قوه و استعداد انسان ها تحت شرایط مساعد به شدت رشد بهتری خواهد داشت پس مدیریت و ساختار و حکمرانی یک امر فوق العاده مهمیه ( برای همین حضرت آقا میگن اگر مدیریت آقای بروجردی اونطور نبود وضع فلسفه خیلی بهتر بود) - دوم اینکه همین ما انسان های معمولی قوه و استعداد رسیدن به نهایت کمال رو داریم و اگر هدف کمتری داشته باشیم ضرر کردیم! - این دوتا مقدمه رو گفتم تا بگم شهید مطهری شدن و علامه طباطبایی شدن استثنا نیست بلکه تکلیف هست یک تکلیف دوسویه برای اصلاح ساختار ها و برای اصلاح فرد ها، اینکه به اون حد از کمال میرسیم یک بحثه اینکه برای رسیدن به اون حد از کمال باید تمام تلاشمون رو کنیم یک بحث دیگه هست و ما مامور به امید و تلاشیم!
• راستی امروز هجدهم محرم سالروز وفات علامه طباطبایی رحمه الله علیه بود مردی که اگر نبود حقیقتا انقلاب ما یک پر برای این پرواز باشکوه نداشت، اگر میتونید با قرائت فاتحه ای از این بزرگمرد عرفان و علم دوران ما تجلیل کنید.
ربطش به حجاب واضح است؟ @Mahdi_Takallou
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
❖ طب و صنعت خارج از علم‌دینی اند. 📝 #علامه_طباطبایی • برهان علامه طباطبایی بر وجود علوم انسانی ا
❖ تبیین مراتب علم دینی 📝 - برهان وجود علوم انسانی اسلامی از منظر علامه طباطبایی - طب و صنعت خارج از علم دینی اند مگر از جانب صحت و فساد • معارف انسان دو گونه اند علمی و عملی معارف علمی آن آرا و نظرات حقی است که به باری اول- عز اسمه- اسمای او صافت او افعال زیبای او ملائک مقربین و نظام خلقت در آغاز و پایانش بازمیگردد و معارف عملی آن آرا و نظرات حقی است که به کمالات خاص نفس حفظ میشود تا نفس با آن ها یعنی کمالات بدنی زندگی لازم را در حیات دنیا داشته باشد و این کمالات بدنی کمالات نوعیه از باب شهوت و غضب است که این دو سنخ کمال برای حیات دنیا لازم بوده و کمال بدن است. • و اینها کمالاتی هستند که از بدن به نفس می رسند چه انسان تنها باشد و چه با جمع کوچک اهل منزل و چه با همه مردم اهل محله و دیار و مملکت و سرزمین و جهان. همچنین افعالی وجود دارد که به واسطه آنها این ملکات زیبا به دست می آید و حفظ میگردد، و اگر آن افعال نباشد به سببی که پیش از این مطرح گشت _ آن ملکات استقرار نمی یابد؛ زیرا ملکه با ورود افعال غیر مناسبش ثبوت پیدا نمیکند. • لذا روشن میشود که واجب است آرای وارد بر رسول که شریعت نامیده میشود شامل همه آن ها باشد یعنی شامل معارف علمی و عملی به همه اقسام مطرح شده . در آن شریعت، آرا و نظراتی که قبول آن ها واجب است بیان میگردد؛ آرا و نظرات در باب خداوند بلند مرتبه، اسمای او، صفات او و ترتیب خلقت او در مبدا و معاد؛ سپس نظرات و آرای حقی در باب اخلاف نفس، فضائل و رذائل آن بیان میشود؛ سپس قوانین معینی برای اجتماع شهری و خانوادی بیان می گردد که این قوانین بین امور مباح و حرام تمایز می گذارد و این تمایز بر اساس تناسب با معارف حقه است؛ زیرا کمال در اجتماع خانوادگی و شهری مقصود بالذات نیست، بلکه برای امری دیگری قصد شده است. سپس به مقداری به احکام اجتماعی خانوادگی و شهری پرداخته میشود که موجب رساندن انسان به مقصود بالذات است. • سپس در شریعت، افعالی که موجب حفظ معارف میگردد، تبیین میشود و آن همان چیزی است که عبادات نامیده میشود که شامل انواع خضوع، خشوع و به کار گرفتن احترام نسبت به خداوند بلند مرتبه است و همچنین شامل اعمال شخصیه که به عبادات ملحق میشود، است. اینها همان چیزی است که شریعت شامل آن است. • و غیر از اینها مانند علوم، صناعت ها و حالات، خارج از شریعتتند، مگر آنکه از حیث صحت و فساد به شریعت مرتبت گردند؛ مانند لزوم نوعی پزشکی، مهندسی و سایر مشاغل و صنعت ها. - رساله النبوات و المنامات علامه طباطبایی فصل پانزده . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📚 ❖ چند روز پیش اولین جلد از مجموعه آثار فلسفی درس خارج حاج آقای منتشر شد، این مجموعه با توجه به اینکه محوریت فهم فلسفی رو خود نظام فکری علامه طباطبایی قرارداده تفاوت آرا و اختلافات فلسفی شاگردان علامه - آیت الله جوادی و آیت الله مصباح یزدی و... - رو هم تبیین کرده. به نظر برای اندیشمندان فلسفه اسلامی که به صورت تخصصی در حال تحصیل هستند میتونه کمک کار باشه. در ادامه فهرست مطالب کتاب رو در کانال قرار میدم. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
بیرون داشتم خرید میکردم مغازه داره بهم گفت: - میبینم که رئیسی قیمتا رو پایین آورده و گرون نمیشه! - لحنش کنایه بود فکر کردم منظورش اینکه گرونی خیلی زیاده ولی یکم که توضیح داد دیدم نه واقعا منظورش اینکه یه مدته ثبات اقتصادی هست و وضعیت قیمتا بهتر شده. بعدش روکرد بهم گفت: - من که باور نمیکنم اینطور پیش بره! حتما اینکارو دارن میکنن یهو باز قیمتا رو ببرن بالا. - خیلی دلم براش سوخت، وقتی چندین سال مردم بیچاره همش دچار شوک های سنگین اقتصادی بودن حق دارن فکر کنن ثبات اقتصادی برای این مملکت مثل یه خوابه!
♦️ به طلاب و فضلا پیشنهاد میکنم بر مردم خودسازی را تحمیل نکنید. ◾به طلاب و فضلای حوزه هم به دنبال این بحث یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را برمبنای معیارهای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید، زمینه سازی کنید برای رشد اسلام ، ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، می خواهد خودسازی داشته باشد،خودش، خودش را بسازد، اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید، که اگر تحمیل کردید آنها علیه این تحمیل تان طغیان خواهند کرد. ◾انسان عاشق آزادی است ، می خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد،”اما شاکرا واما کفورا”؛ آنقدرتحمیل راه و عقیده بر انسان ها نامطلوب است که خدا به پیامبر اکرمش خطاب می کند. (پیغمبر اصرار داشت، پافشاری می کرد، زحمت می کشید، خودش را به رنج وتعب می انداخت که مردم را به راه خدا بیاورد) که ای پیغمبر کار تو هم حد دارد. (افی انت تکره الناس حتی یکونوا مومنین ) تو می خواهی مردم را وادار کنی، مجبور کنی که آنها مومن باشند؟ اینکه راه پیغمبر نیست.توصیه من به طلاب عزیز وبه فضلای ارجمند این است که منادی حق باشید، دعوت کننده به حق باشید، آمر به معروف و ناهی از منکر با رعایت تمام معیارهای اسلامی اش باشید، اما مجبور کننده مردم در راه اسلام نباشید، چون آن مسلمانی ارزش دارد که از درون انسان ها و عشق انسان ها بجوشد و بشکفد. ندیدید مردم ما در این دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشی وچه خود شکوفائی نشان دادند؟ ◾بزرگ ترین اصل بعد از پیروزی یک انقلاب چیست؟ تداوم همان انقلاب است ،همین طور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند و رهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا وراه اسلام، راه حق وراه خیر و صفا و راه صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند، این است سفارشم به طلاب وفضلای عزیز.» 📚 منبع: روزنامه‌ی اطلاعات، پنجشنبه، ۱۵/۱۲/۱۳۵۷، ش ۱۵۸۰۱ ، ____ پ.ن: شهید بهشتی توی سخنرانی های دیگشون صریح گفتن که نمیشه حکومت دینی به ابتزال جنسی آزادی بده. یعنی ایشون در عرصه اجتماعی و حکمرانی قطعا قائل به ولنگاری فرهنگی نیستن و باید همه حرفاشون رو باهم دید. اینجا هم آزادی در حوزه رشد عقیدتی رو تصریح کردن. ____ ___ زندگی برای علوم انسانی ✅ 🔻 https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
- اقتصاد دان سیاست فهم غیر از اقتصاد دان سیاسی کار و حزب باز است، به تئوری های اقتصاددان سیاسی کار به چشم سوءظن نگاه کنید ...
38.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سعی سایه هوشنگ ابتهاج - کنسرت کلن (۱۳۷۵) امیر هوشنگ ابتهاج، از آخرین نسل شاعران و میراث‌داران سنت ادبی و فرهنگی ایران، ۱۹ مرداد سال گذشته از دنیا رفت. سایه از ابتدای فعالیتش همواره مرکز تلاشی برای هم‌گام‌کردن شعر و موسیقی با آهنگ مردم بود. همین تلاش که او در نحوی فعالیت سیاسی دنبال می‌کرد، در حساسیت او نسبت به وضع هنری ما و ایجاد فرصتی برای فعالیت هنری و سیاسی میان حلقه‌ پیرامون خود از جمله محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و حسین علیزاده نمود داشت. آنچه از «سایه» به یادگار ماند همین تلاشی بود که نه‌تنها شورانگیزی، بلکه تغزل هم داشت. غم‌آلود بودن غزل‌های سایه وضع رنج‌دیده مردم را در خروش آنها حفظ می‌کرد. قطعه‌ای که می‌بینید مربوط به کنسرت مشترک ابتهاج، محمدرضا لطفی و محمد قوی‌حلم است که سال ۱۳۷۵ در شهر کلن آلمان برگزار شده است. • سیما فکر 🆔 عضویت در گروه و هنر ما؛ https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb
- بحث پیرامون امکان مسئله مسخ در هیئت ظاهری انسان ها بی فایده است آنچه امروز شاهدش هستیم مسخ باطن انسان هاست یعنی انسان هایی که در زندگی خود امکان فکر و اندیشه را در خود نابود کرده و از حیث قوای باطنی تبدیل به یک حیوان شده اند. انسان معاصر مسخ شده ی دنیا است.
دیدار با سنتی فراموش شده 📝 ۱.نگاه محافظه کارانه اهل ثبات است و با تغییر میانه ندارد. همین است که با وجود چاپ کتابهای جدید با خط تایپی و چاپ صنعتی( که انبوه و ارزان و تمیزتر بود)، سنتی های حوزه، کماکان کتابهایی به سبک قدیم که «خطی» و «چاپ سنگی‌» بود‌ند را بر کتابهای جدید ترجیح می‌دادند. حتی معتقد بودند که این کتابها نور دارد و برکت در خواندن همین کتاب ها است. ۲. امروز به ندرت می توان کسی را یافت که برای کتاب خواندن، چاپ ها و خط های قدیمی را ترجیح دهد و توصیه کند. داشتن نسخه های خطی و چاپ قدیم مگر برای کلکسیون ها ارزشمند باشند همان ویترین های غم آلود کتاب، وگرنه خواندن آنها به کسی توصیه نمی‌شود و حتی به دلایلی، مانند اذیت شدن چشم، از  خواندن کتابهای قدیم پرهیز می‌دهند که چرا باید چشم را در خواندن آن خط های فرو رفته در هم خسته کنیم؟ چرا آنهمه وقت را برای خواندن آن خط ها صرف کنیم؟ نور داشتن چه ربطی به نوع خط دارد کتابهای امروز هم نور دارند! و..... ۳. من هم نتوانسته ام نوری که می گویند در آن کتابهای قدیمی ببینم و توصیه خیلی از سنتی ها را از روی همان روحیه محافظه کاری می‌دانم. اما‌ انصاف این است که شتابزده و بر اساس این ارتکازات درباره این مساله حکم نکنیم. سنت را به صرف یک جنبه منفی یا خلل نباید سرکوب کرد. باید دوباره بازگردیم و اجازه ظهور ظرفیت های تازه را فراهم کنیم. ۴. آن کتابها خصلتی ارزشمند و تعیین کننده داشت که امروز اغلب در نقطه مقابل آن قرار داریم. «آهسته خوانی!»  آن کتابها افسار آهسته خوانی اند در مقابل شلاق های سرعت، و آهسته خوانی زمینه ساز تفکر در و تأدب به محتوا است. خط های قدیمی را نمی شود تندخوانی کرد و از روی کلماتشان پرید، همه جمله و حتی همه کلمه باید خوانده می شد. چون خط ها، دستی نوشته شده، وحدت رویه و یکپارچگی تایپ در آن نیست که بتوان به دیدن شباهت، کلمه را تشخیص دهیم. ۵.آهسته خوانی ویژگی آن کتابها بود و آهسته خوانی درّ مفقود دوران سرعت های سرسام آور است. دورانی که سرعت متوقف نشدنی اش همه چیز را بی‌وزن و معلق در هوا کرده است. در سیلاب سرعت و بی وزنی، سنگینی و آهستگی تخته پاره ای است که می توان از آن امید نجات داشت. - به نقل از کانال مشق فلسفه ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
دیدار با سنتی فراموش شده 📝 #امیر_آقاجانلو ۱.نگاه محافظه کارانه اهل ثبات است و با تغییر میانه ندار
_ تساهل و تسامح یکی از بزرگترین آفات علم در عصر ما است و هرچه جلوتر میرویم مسامحه کاری در حوزه تفکر نه تنها بهبود پیاد نمیکند بلکه تشدید نیز میگردد در این میان کار های علمی ژورنالیستی و رسانه ای بیشتر در آتش این امر دمیده اند و علم را به ابتذال کشیده اند. اما تسامح علمی کنونی به معنی قوت نسخه علمی پیشین برای عصر ما نیست بلکه بازگشت به عقب همواره یک عقب گرد است و آن موقع میتوان بر بازگشت افتخار کرد که با تکامل همراه باشد ما سنت را، فکر را، اندیشه را، زمانی میتوانیم ستایش کنیم که در تکامل آن کوشیده باشیم نه آنکه عینا آن را تکرار کنیم. فاصله گرفتن از متن و تسامح کاری در عصر فعلی در نویسندگی ها و ترجمه های ما نیز نمایان گشته است یعنی وقتی به اکثر کتب و نوشته های معاصر نگاه میکنیم از نظر تسامح قلم با یکدیگر در حال رقابت اند و این سهل انگاری در حوزه نوشتار ریشه در تشویش در حوزه تفکر انسان امروزی دارد پس آنچه قطعی و مطلوب است بازگشت به دقت در متن خوانی و متن نویسی است اما این دقت در متن نویسی غیر از پیچیده نویسی و سخت نویسی است یعنی آنچه برای ما مطلوبیت دارد افزایش قدرت فکر به وسیله تفکر در متن است و این امر غیر از تفکر در پیچیدگی های ادبی یا گاها غلط نویسی و سخت نویسی ها است. توجه نکردن به روش نوشتار درست کتب آموزشی در کنار عبارت پردازی های دشوار از جمله آسیب های سنت علمی ماست که در عین بازگشت به دقیق نویسی باید از تکرار چنین آسیب هایی جلوگیری کرد.
امروزه نعش مرده فلسفه و فقه را بر روی دوش کشیدن فایده ای ندارد بلکه باید این جنازه را احیا کرد، احیا آن ها هم در متن است و هم در فکر
حال و هوای سالکین الی الله هم مثل پیاده روی اربعینه که یه عده به خاطر سختی راه کلا بیخیال سفر میشن، یه عده رو خورد و خوراک و جاذبه های مسیر با خودش می‌بره و در آخر بعضیا خود امام حسین رو انتهای مسیر ملاقات میکنن...
• از جمله تفاوت های تحلیل جامعه شناس های انقلاب با تحلیل های رهبری این هست که جامعه شناس ها اکثرا در بهترین حالت نسبت به اتفاقی که در گذشته افتاده تحلیل ارائه می‌کنند ولی رهبری علاوه بر تحلیل های پسینی وقایع، تحلیل های پیشینی و قبل از وقایع را نیز بیان گر است. به عبارتی تحلیل گران غالبا تنها توان توصیف آنچه اتفاق افتاده را دارند نه آنچه خواهد افتاد و این عجز در بیان یعنی توان فهم مسیر حرکت جامعه را ندارند.
- بیماری ضدیت با علم دینی صرفا در قشر ضد انقلاب یا اپوزیسیون جامعه دانشگاهی نیست که به صرف اخراج تعدادی از آن ها بشود دانشگاه را از این بیماری نجات داد بلکه در بخشی از بدنه در ظاهر مذهبی و انقلابی این انحراف فکری و عدم سنخیت با مبانی انقلاب اسلامی بسیار عمیق تر است.
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
- بیماری ضدیت با علم دینی صرفا در قشر ضد انقلاب یا اپوزیسیون جامعه دانشگاهی نیست که به صرف اخراج تعد
یک جریان قابل توجهی از اندیشمندان در ظاهر همسو با مبانی انقلاب و اساتید تراز دانشگاهی کوچک ترین اعتقادی به وجود علم دینی و اصلاح پایه های علوم انسانی ندارند.