eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
802 عکس
193 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
▪وقتی که افراد میخواهند پیش خودشان تصویری از درست کنند، به ذهنشان و روزه و عبادت و ذکر و دعا می‌آید. ممکن است همه اینها در تقوا باشد، اما هیچکدام از آنها معنای تقوا نیست. ▪تقوا، یعنی خود بودن. تقوا، یعنی یک انسان بداند که چه کار میکند و هر خودش را با اراده و و تصمیم کند؛ مثل انسانی که بر یک اسب رهوار نشسته، دهانه اسب در دستش است و میداند کجا میخواهد برود. تقوا، این است. ▪آدمی که تقوا ندارد، حرکات و تصمیمها و آینده‌اش در اختیار خودش نیست. ممکن است کسی نداشته باشد، اما به همین معنایی که گفتم، تقوا داشته باشد - او بلاشک از خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد. اما اگر تقوا نداشته باشد، احتمالاً در هم پایدار نیست. ۷۷/۰۲/۰۷ •••• _ @soha_humanism
معنی کار فرهنگی از دید مقام معظم رهبری 🔻🔻🔻🔻
... را درست لخت کنیم و بفهمیم یعنی چه. کار فرهنگی، آن چیزی نیست که فرهنگی دارد. لباس فرهنگی، یعنی و کاغذ و قلم و امثال اینها. این، میشود؛ اما کار فرهنگی نیست. کار فرهنگی، یعنی فرهنگی در آن باشد، یک حرکت فرهنگی باشد، رشد بدهد و فعل و انفعال را در و مغز و جان و به وجود آورد. اگر شما درست کردید، ولی این مدرسه در روح که هدف و آماج شماست، اثر مثبت نگذاشت، این کار چیست؟ میتوانید ادعا کنید که کار فرهنگی است؟ نه، این، ضد کار فرهنگی است. میخواهم قضیه را توجه بکنید. _ ۷۵/۹/۱۵ _ _ @soha_humanism
تفاوت نقد انسان واقع نگر با ایده آلیست #شهید_بهشتی _ @soha_humanism
•نظریات فلسفی ای که روشنفکران غرب زده در ایران ترویج میکنند در خود غرب منسوخ است. •اینها علاوه بر غربزدگی از تحولات جدید هم بی خبر اند! 🔻🔻🔻
ده‌ها سال است که نظریات پوپر در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی کهنه و منسوخ شده و ده‌ها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشته‌اند؛ اما در سال‌های اخیر آدم‌هایی پیدا شدند که با ادعای فهم فلسفی، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر! سال‌های متمادی است که نظریات حاکم بر مراکز اقتصادی دنیا منسوخ شده و حرف‌های جدیدی به بازار آمده است؛ اما عده‌ای هنوز وقتی می‌خواهند طراحی اقتصادی بکنند، به آن نظریات کهنه‌ی قدیمی نگاه می‌کنند! این‌ها دو عیب دارند: یکی این‌که مقلدند، دوم این‌که از تحولات جدید بی‌خبرند؛ همان متن خارجی را که برای آن‌ها تدریس کرده‌اند، مثل یک کتاب مقدس در سینه‌ی خود نگه داشته‌اند و امروز به جوان‌های ما می‌دهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه می‌کنند! سخنرانی در دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاه‌های استان همدان - _ 17/04/1383 _ _ @soha_humanism
برای ریاست جمهوری این انقلاب شخصیتی مانند شهید مطهری لازم است! 🔻🔻🔻🔻
•• با خودم فکر میکردم که اگر آقای بود امروز برای کجا خوب بود؟ به نظرم رسیده بود که اگر ایشان بودند یک خوب و مناسب برای این اجتماع بود. حقیقت هم همین است که انقلابی که مثل ما با ابعاد و عمیق و قوی و با یک پیام و با یک رسالت دارد می‌آید و توی جوامع و خودش را ظاهر میکند در رأس این یک شخصیتی مثل آقای مطهری لازم است. سید علی خامنه ای ۱۳۶۳/۰۲/۱۰ _ _ @soha_humanism
آدرس کانال سُها در پیام رسان بله: https://ble.im/soha_humanism
انقلاب اسلامی ایران از لحاظه ارائه مبانی فکری کم کارترین انقلاب دنیاست و مسئولیت این به عهده حوزه علمیه است. _ @soha_humanism
اثبات خدا برهان لمّی پذیر نیست. 🔻🔻🔻🔻
•• ▪ حقيقتى كه در باطن نفس است، از خود نفس، آشكارتر وبديهى‌تر است وآنچه كه در باطن اين باطن است، از آن نيز روشن‌تر وبديهى‌تراست، وهمين طور پيش مى‌رود تا مى‌رسد به حقيقتى كه هر حقيقتى به او ختم مى‌گردد، واو خود آشكارترين معلوم‌ها وبديهى‌ترين بديهيات است. ▪وازآن‌جا كه وجود او صِرفْ وپاك از آلودگى واختلاط است، ثانى ودوم ونيز غير وبيگانه براى او تصور نمى‌شود. ونسبت به ادراك او نيز دفع دفع كننده ومنع وبازدارى منع كننده، فرض ندارد. ▪و اين البته برهانى تام و غير قابل ردّ است. مجموعه رسائل علامه طباطبایی ج ۲ ص ۵۹ _ _ @soha_humanism
#شهید_مطهری _ @soha_humansim
ما جهان را واقعیت میدانیم، آن هم واقعیتی قابل شناخت. 🔻🔻🔻🔻
ما رئالیست هستیم... 🔹اين فشرده بحث بود كه روشنگر سه موضع مهم از مواضع ماست: يكى اينكه ما رئاليستيم، ايدئاليست نيستيم. ما جهان را واقعيت میدانيم، آن هم واقعيتى قابل شناخت. 🔸ايدئاليست كسى است كه يا جهان را اصلاً واقعيت نداند يا اگر واقعيت میداند آن را براى انسان قابل شناخت نداند. ما، هم جهان را واقعيت مىدانيم و هم آن را قابل شناخت، پس رئاليستيم و ايدئاليست نيستيم. 🔸 دوم اينكه ما راههاى شناخت را چون حسيّون منحصر به حس نمیدانيم و مانند كسانى كه اصلاً حس را خطاكار میدانند، منحصر به انديشه و عقل نمیدانيم، بلكه الهام و اشراق را هم يك راه میدانيم 🔸 و سوم اينكه ما با اعتقاد به وحى، به يك بابِ وسيعِ جديد براى آگاهى معتقديم و به اين ترتيب زمينه ها و ميدان آگاهى براى ما نسبت به همه فراختر است. همه آنچه را كه حسيّون معتقدند از راه حس میشود درك كرد ما هم بدان معتقديم 🔹 پس جنبه مثبت موضع حسيّون را ما داريم اما جنبه منفی اش را نداريم يعنى اين موضع كه آنها ادراكات غيرحسى را اصيل و قابل اعتنا نمیشمرند را اعتقاد نداريم جنبه مثبت عقليون را هم داريم، جنبه مثبت معتقدان به الهام و اشراق را هم داريم، ولى جنبه منفی اش را نداريم. آنها میگويند: <<پاى استدلاليان چوبين بود / پاى چوبين سخت بیتمكين بود>> ولى ما میگوييم استدلال در جاى‌ خودش ارزش دارد. اينها تازه در ميان گروه هايى است كه پيوندى با وحى ندارند 🔸 ما فراتر از اين با اعتقاد به وحى يك امكان وسيعِ عالىِ ارزنده براى كسب مقدار زيادى از آگاهی ها بر آن امكانات ديگر، اضافه میكنيم. اين است كه میبينيم براى ما راه هاى كسب آگاهى از ديگران وسيعتر است. شهید آیت الله دکتر بهشتی کتاب "حزب جمهوری اسلامی ، مواضع تفصيلى" __ ☫ @soha_humanism
معنی سُها ▪▪▪ @soha_humanism
#دمی_با_سها _ @soha_humanism
فقه چیزی است که باید با غور در مسائل عقلی آن هارا کسب کرد. 🔻🔻🔻
در اکثر ادوار تاریخی، روحانیت با یک چالش مواجه بود؛ آن چالش امروز هست، یک چالش دیگر هم وجود دارد. اشتغال و چالش اصلی روحانیت - که در ادوار مختلف، حوزه‌های علمیه و علمای ما با آن مواجه بودند - تبیین و تعلیم دین به معنای واسع کلمه بوده است؛ فقه‌اللَّه، فقه‌الدین. فقط فروع نیست؛ فقه اکبر، و است؛ چیزهایی است که با غور در مسائل عقلی باید آنها را به دست آورد و فهمید و با آنها را صیقل داد. میخواستند را فرابگیرند و آن را به مخاطبان خودشان تعلیم بدهند. تعلیم دین هم ابعادی دارد؛ یکی از ابعاد، رشد دادن فکر و عقل است - که «و یثیروا لهم دفائن العقول» - یکی دیگر از آن ابعاد، رفع شبهات است. شبهات همیشه بوده، اما نوع شبهات متفاوت بوده است. در دوره‌های مختلف، علمای بزرگ ما را ملاحظه کنید؛ یکی از مسؤولیتهای خودشان را این میدانستند که با مقابله کنند. مقابله هم یا به نحو پیشگیری است یا به نحو درمان. پیشگیری، بهتر از درمان است. این‌که کلام را تعلیم میدادند، را تعلیم میدادند و شخصیتی مثل علامه‌ی حلی - که عالیقدری است - هم در کلام کتاب دارد، هم در فلسفه کتاب دارد، به‌خاطر این بود که با باور کردن عقلیت مخاطبانِ خودشان بتوانند از ورود یا جایگیر شدن شبهه‌ها در ذهن پیشگیری کنند. مخاطب آنها - چه انسان معمولی یا طالب علم، یا شخص فرزانه و تحصیلکرده - در مقابل شبهه‌یی که به او میرسید یا دیگری به ذهن او وارد میکرد، درنمی‌ماند. کار دیگر هم این بود که شبهه را درمان کنند؛ اگر شبهه‌یی پیش میآمد، مجالس و بحث و پاسخ به سؤالات تشکیل دهند و بنویسند تا شبهه‌ها را برطرف کنند. برای این کار، فقه و فلسفه و و تفسیر و علوم مقدماتی میخواندند؛ از مطلع میشدند و بسیاری از علوم عصر خود را فرا میگرفتند تا بتوانند دین را کنند؛ «لقد منّ اللَّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب والحکمة». یکی هم است. تعلیم با تزکیه متفاوت است. اگرچه تعلیم چنانچه به شیوه‌ی صحیح و با درست انجام بگیرد، تزکیه را هم در خود دارد؛ اما تزکیه جریان مستقلی است. شما امروز با این چالش مواجه‌اید و مسأله‌ی شما مهمتر و دشوارتر است از مسأله‌ی یا مسأله‌ی یا مسائل علمای بزرگی که در طول تاریخ بوده‌اند؛ با آنها قابل مقایسه نیست ۱۳۸۳/۰۴/۱۵ __ @soha_humanism
#دمی_با_سها @soha_humanism
در میان علما افرادی که زیاد استاد دیده اند و یا با یک استاد مدت زمان زیادی درس خوانده اند قدرت تفکر ندارند. 🔻🔻🔻
▪▪ در ميان افرادى كه خيلى استاد ديدهاند، من به اينها هيچ اعتقاد ندارم. به همين دليل اعتقاد ندارم كه خيلى استاد ديدهاند، همان كه برايشان باعث افتخار است. مثلًا مىگويند فلان كس سى سال به درس مرحوم نائينى رفته يا بيست و پنج سال متوالى درس آقا ضياء را ديده. عالمى كه سى سال يا بيست و پنج سال عمر يكسره اين استاد و آن استاد را ديده، او ديگر مجال فكر كردن براى خودش باقى نگذاشته؛ دائماً مىگرفته، تمام نيرويش صرف گرفتن شده، ديگر چيزى نمانده براى آنكه با نيروى خودش به مطلبى برسد. مغز انسان، درست حالت معده انسان را دارد. معده انسان بايد غذا را از بيرون به اندازه بگيرد و با ترشحاتى كه خودش روى غذا مىكند آن را بسازد. و بايد معده اينقدر آزادى و جاى خالى داشته باشد كه به آسانى بتواند غذا را زير و رو كند، اسيدها و شيرههايى را كه بايد، ترشح نمايد و بسازد. ولى معدهاى كه مرتب بر آن غذا تحميل مىكنند و تا آنجا كه جا دارد به آن غذا مىدهند، ديگر فراغت، فرصت و امكان برايش پيدا نمىشود كه اين غذا را درست حركت بدهد و بسازد. آنوقت مىبينيد اعمال گوارشى اختلال پيدا مىكند و عمل جذب هم در رودهها درست انجام نمىگيرد. مغز انسان هم قطعاً همين جور است. در تعليم و تربيت بايد مجال كردن به آموز داده بشود و او به فكر كردن ترغيب گردد. ما در ميان استادهاى خودمان، آن استادهايى را مىديديم دارند كه زياد معلم نديده بودند. آقاى بروجردى را اغلب ايراد مىگرفتند كه كم استاد ديده، و از نظر ما حسنش همين بود كه خيلى استاد نديده بود. ايشان هم كم استاد نديده بود، ده دوازده سال استادهاى درجه اول ديده بود، هفت هشت سال نجف و سه چهار سال اصفهان استاد ديده بود. ولى نجفيها قبولش نمىكردند، مىگفتند اين استاد كم ديده، مثلًا بايد سى سال استاد ديده باشد. و به همين دليل كه كمتر استاد ديده بود، ابتكارش از اغلب آن علما بيشتر بود، يعنى فكر مىكرد. مسائلى كه مطرح كرده مسائلى است كه خودش فكر مىكرد، چون مجال فكر كردن داشت. به هر حال خيال نمىكنم اين مسئله جاى ترديد باشد كه در آموزش و پرورش، هدف بايد رشد فكرى دادن به متعلّم و به جامعه باشد. تعليم دهنده و مربى هر كه هست (معلم است، استاد است، خطيب است، واعظ است) بايد كوشش كند كه [به متعلّم و متربّى] رشد فكرى يعنى قوّه و بدهد، نه اينكه تمام همّش اين باشد كه دائم بياموزيد، فرا گيريد و حفظ كنيد. تعلیم و تربیت در اسلام ص ۱۹ _ @soha_humanism
اگر کسی اسلام واقعی را تبلیغ کند، کسی باورش نمیشود. 🔻🔻🔻