eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
837 عکس
198 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان موجودى است زمينى كه در زمين زندگى مى‌كند و نيازمندى‌هاى خود را با نيروى جسم و جان و انديشه و بازوى خويش، از زمين و محصولات آن رفع مى‌نمايد و به همين جهت، زمين و آنچه را كه در زمين است، از آن خود مى‌پندارد خداى متعال نيز در كلام خود اين مطلب را تأييد كرده مى‌فرمايد: خدا هر چه در زمين است براى شما آفريده است. همين كه زمين را از آن خود مى‌داند، به او اجازه مى‌دهد كه از پديده‌هاى آن به طور ساده استفاده كند؛ مثلًا از آب گواراى آن بنوشد و از ميوه‌هاى لذيذ و گوشت حيوانات آن بخورد، و در شكاف كوه‌ها و سايه درختان آرام گيرد، يا به واسطه صنعت- يعنى فعاليت‌هايى كه روى ماده انجام مى‌دهد- خواسته‌هاى خود را به دست آورد. البته اگر افرادى چند، در زمين زندگى مى‌كردند كه هيچ گونه برخوردى با همديگر نداشتند، هرگز اشكالى پيش نمى‌آمد، ولى گرد هم آمدن افراد و ايشان، كه اساس‌{اجتماع مدنى انسان‌} است، در حالى كه هر فردى زمين و پديده‌هاى آن را از آن خود مى‌داند، طبيعتاً سبب و برخورد شديد بين افراد خواهد بود، چون هر كس كه براى خود به چيزى دست زند، ديگران او را مخل و مزاحم و خود پنداشته و به ممانعت خواهند پرداخت، زيرا انسان ناگزير است به هر قيمتى كه هست، به خود ادامه دهد. به اين جهت نخست اصل و قانون به نام‌{ } وضع نموده و براى جلوگيرى از تزاحم و برخوردهاى اجتماعى آن را محترم شمرده است. به موجب اين اصل، هر چيزى را كه انسان با سعى و كوشش به دست مى‌آورد، متعلق به خود اوست و ديگران حق ندارند به آن چشم طمع دوخته مزاحمت وى را فراهم نمايند. پس از آن اصل ديگر را به نام‌{ } محترم شمرده است كه به موجب آن انسان مى‌تواند در چيزهايى كه با كوشش خويش به دست آورده است، به طور دلخواه تصرف نمايد، اين اصل در واقع تكميل يافته اصل «اختصاص» است، زيرا اصل اختصاص، جلوى مزاحمت ديگران را مى‌گيرد و اين اصل، هر گونه تصرف را براى مالك در آن چيز مشروع مى‌سازد. اصل مالكيت مهم‌ترين اصلى است كه انسان را به آرزوى خود مى‌رساند و آزادى فردى را در سايه رعايت مقررات، تا آخرين حد امكان تأمين مى‌نمايد. هر اندازه از تسلط انسان بر مال يا وى در كار و كوشش كاسته شود، به همان‌ اندازه آزادى وى سلب شده و استقلال فرديش از بين مى‌رود. و اگر اصل تسلط به كلى از بين برود، اصل و در حقيقت خاصيت يك موجود زنده، از وى گرفته خواهد شد. تعالیم اسلام ص ۳۰۸ _ _ @howzeh_enghlab
.. زندگي بشر ، خواهناخواه همچنانكه خوشيها ، شيرينيها ، به دست آوردنها و كاميابيها دارد ، رنجها ، مصائب ، شكستها ، از دست دادنها ، تلخيها و ناكاميها دارد بسياري از آنها قابل پيشگيري يا برطرف كردن است هر چند پس از تلاش زياد بديهي است كه بشر موظف است با طبيعت پنجه نرم كند ، تلخيها را تبديل به شيريني نمايد اما پارهاي از حوادث جهان قابل پيشگيري و يا برطرف ساختننيست ، مثلا پيري انسان خواهناخواه به سوي پيري گام بر ميدارد و چراغ عمرش رو به خاموشي ميرود ، ناتواني و ضعف پيري و ساير عوارض آن ، چهره زندگي را دژم ميكند به علاوه انديشه مرگ و نيستي ، چشم بستن از هستي ، رفتن و جهان را به ديگران واگذاشتن ، به نوعي ديگر انسان را رنج ميدهد . ايمان مذهبي در انسان نيروي مقاومت ميآفريند ، تلخيها را شيرين ميگرداند انسان با ايمان ميداند هر چيزي در جهان حساب معيني دارد و اگر عكس العملش در برابر تلخيها به نحو مطلوب باشد ، فرضا خود اين غير قابل جبران باشد به نحوي ديگر از طرف خداوند متعال جبران ميشود پيري به حكم اين كه پايان كار نيست و به علاوه يك فرد با ايمان همواره فراغت خويش را با عبادت و انس با ذكر خدا پر ميكند مطبوع و دوست داشتني ميگردد به طوري كه لذت زندگي در دوره پيري براي مردم خدا پرست از دوره جواني بيشتر ميگردد . قيافه مرگ در چشم فرد با ايمان با آنچه در چشم فرد بي ايمان مينمايد ، عوض ميشود از نظر چنين فردي ديگر مرگ ، نيستي و فنا نيست ، انتقال از دنيائي فاني و گذرا به دنيائي باقي و پايدار ، و از جهاني كوچكتر به جهاني بزرگتر است ، مرگ منتقل شدن از جهان عمل و كشت است به جهان نتيجه و محصول از اين رو چنين فردي نگرانيهاي خويش را از مرگ ، با كوشش در كارهاي نيك كه در زبان دين " عمل صالح " ناميده ميشود برطرف ميسازد . از نظر روانشناسان ، مسلم و قطعي است كه اكثر بيماريهاي رواني كه ناشي از ناراحتيهاي روحي و تلخيهاي زندگي است ، درميان افراد غير مذهبي ديده ميشود افراد مذهبي به هر نسبت كه ايمان قوي و محكم داشته باشند از اين بيماريها مصونترند از اين رو يكي از عوارض زندگي عصر ما كه در اثر ضعف ايمانهاي مذهبي پديد آمده است افزايش بيمارها و بيماريهاي رواني و عصبي است . _ کتاب انسان و ایمان _ _ @howzeh_enghlab
▪وقتی که افراد میخواهند پیش خودشان تصویری از درست کنند، به ذهنشان و روزه و عبادت و ذکر و دعا می‌آید. ممکن است همه اینها در تقوا باشد، اما هیچکدام از آنها معنای تقوا نیست. ▪تقوا، یعنی خود بودن. تقوا، یعنی یک انسان بداند که چه کار میکند و هر خودش را با اراده و و تصمیم کند؛ مثل انسانی که بر یک اسب رهوار نشسته، دهانه اسب در دستش است و میداند کجا میخواهد برود. تقوا، این است. ▪آدمی که تقوا ندارد، حرکات و تصمیمها و آینده‌اش در اختیار خودش نیست. ممکن است کسی نداشته باشد، اما به همین معنایی که گفتم، تقوا داشته باشد - او بلاشک از خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد. اما اگر تقوا نداشته باشد، احتمالاً در هم پایدار نیست. ۷۷/۰۲/۰۷ •••• _ @soha_humanism
‍ تصور نادرست از اسلام...تبلیغ کردند که اسلام فقط احکام حیض و نفاس است... دین افراد است که به دنبال حق و عدالتند. دین کسانی است که‌# ‌آزادی و می خواهند. و مردم ضد استعمار است. اما اینها اسلام را‌ ‌طور دیگری معرفی کرده اند و می کنند. تصور نادرستی که از اسلام در به وجود‌ ‌آورده و شکل ناقصی که در های_علمیه عرضه می شود برای این منظور است که‌ ‌خاصیت و اسلامی را از آن بگیرند، و نگذارند مسلمانان در کوشش و‌ ‌جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند؛ دنبال اسلام باشند؛  ‌به وجود بیاورند که سعادتشان را تامین کند؛ چنان زندگی داشته باشند که در شأن انسان‌ ‌است. ‌  مثلاً تبلیغ کردند که اسلام نیست؛ دین نیست؛ برای جامعه‌# ‌نظامات و ندارد؛ طرز و نیاورده است. اسلام فقط احکام و است. اخلاقیاتی هم دارد؛ اما راجع به زندگی و ادارۀ جامعه چیزی ندارد.‌ ‌تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از عامۀ مردم،طبقۀ‌ ‌تحصیلکرده، چه دانشگاهی و چه بسیاری از محصلین روحانی، اسلام را درست‌ ‌نفهمیده اند و از آن تصور خطایی دارند. همان طور که مردم افراد غریب را نمی شناسند،‌ ‌اسلام را هم نمی شناسند. و ‌[‌اسلام‌]‌ در میان مردم دنیا به وضع غربت زندگی می کند.‌ ‌چنانچه کسی بخواهد اسلام را آنطور که هست معرفی کند، مردم به این زودیها باورشان‌ ‌نمی آید؛ بلکه عمال استعمار در حوزه ها هیاهو و جنجال به پا می کنند. ولایت فقیه/ص۹ @soha_humanism
از ديگر تفاوت‌هاى و اين است كه آنها به وجود و وجود احكام قطعى عقلى اعتراف نمي‌كنند و يقين را مطلقاً قبول ندارند و گرايش غالب در نزد آنها گرايش و ترديد است و بدان افتخارمى‌كنند و مي‌گويند كه قايلان به وجود و جزم، جاهلند و انسان عالم، ادّعاى يقين و جزم نمي‌كند، بلكه نهايت نتيجه و تحقيقاتش اين است كه يكى از دو احتمال را ترجيح مي‌دهد و مقتضاى اين است كه به خود تصريح كند. پس، يكى از نشانه‌هاى و جديد، است و اين غايتى است كه به آن مي‌رسد! علامه کتاب چکیده ای از اندیشه های بنیادین اسلام _ @soha_olom_ensani
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
فرق آدم بزرگ و بزرگوار بسیار است... 🔻🔻🔻
•فرق بین بزرگی و بزرگواری چیست؟ فرض کنیم شخصی یک بزرگ باشد و فضیلت دیگری غیر از علم نداشته باشد، یعنی کسی باشد که فقط می‌خواهد یک کشف جدید کند، تحقیق جدید کند. این یک فکر و اندیشه بزرگ است، یعنی یک اراده بزرگ و یک همت بزرگ در راه علم است. • آن دیگری یک افزون طلب بزرگ است که همیشه دنبال می‌رود و ثروت برای او هدف است، یک شهوت بزرگ است، یک بزرگ است. دیگری یک رقابت بزرگ است، دیگری یک کینه توزی بزرگ است، دیگری یک بزرگ است، دیگری یک جاه طلبی بزرگ است. تمام اینها خودپرستی‏های بزرگ هستند. هیچ یک از اینها را نمی‌شود بزرگواری دانست؛ بزرگی هست ولی بزرگواری نیست. •آن آدم بزرگ جاه پرست برای جاه پرستی آنقدر اهمیت قائل است که می‌گوید اگر هست این است که آدم مثل شیر زندگی کند نه مثل گوسفند، یعنی بدرد نه اینکه دیگری او را بدرداما بزرگوار چگونه است؟ بزرگوار می‌خواهد همه مردم شیر باشند، یعنی گوسفندی نباشد که دیگری طعمه‏اش کند. اصلًا می‌خواهد درندگی در دنیا وجود نداشته باشد. این معنایش احساس بزرگواری است، احساس انسانیت است، به تعبیر قرآن احساس عزّت است، احساس کرامت نفس است. کلمه « » در آثار اسلامی زیاد آمده و همان مفهوم بزرگواری را دارد. ▪ کتاب آزادی معنوی ▪ ▪▪ @soha_olom_ensani
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
@soha_olom_ensani در فرهنگ غربی فرد متدین مانند یک شاعری است که تخیلات خود را میپرستد. 🔻🔻🔻🔻🔻
پيروان و معتقدان به با دين همانند يك فن و هنر ظريف معامله مي‌كنند و را همانند مي‌دانند كه با خودش خلوت مي‌كند و به خيال پردازى مي‌پردازد و گاهى ماه و خورشيد و مانند آنها را مخاطب خويش قرار مي‌دهد. همان طور كه نفى شاعر جايز نيست و او مي‌تواند هر چه مي‌خواهد، بگويد و منظره‌هاى زيبايى را خلق كند، در نظر آنها متدين نيز همين طور است؛ او براى هستى خالقى را تخيل مي‌كند كه غير است و آن گاه او را مخاطب خويش قرار مي‌دهد و در مقابلش سجده كرده و او را مي‌پرستد؛ اما اين كار او ركن اصلى زندگى نيست؛ بلكه اصل همان خوردن و نوشيدن و لذت‌هاى مادى هستند. در نظر آنها هر انسان مي‌تواند تخيلاتى داشته باشد و اين حقى است كه براى هر فردى وجود دارد و بايد به آن احترام گذاشت؛ ولى اين بدان معنا نيست كه اين تخيلات در زندگى اثرى جدّى داشته باشد. اين، يكى از بنيان‌هاى اساسى در فرهنگ غربى است كه گاهى صراحتاً و گاهى نيز با اشاره و كنايه آن را مطرح مي‌كنند و يا از لوازم سخنان ايشان است. در نزد اكثر غربى‌ها به ذوق و سليقه متدينان بر مي‌گردد و در خارج حقيقتى ندارد كه بخواهيم با دليل عقلى و و آن را اثبات كنيم. کتاب اندیشه های بنیادین اسلام @soha_olom_ensani
▪️ آیت‌الله #شهید_سید_محمدباقر_صدر : یکی از تلخ‌ترین و دشوارترین چیزهایی که ممکن است یک #رهبر یا یک #پیشوا یا یک صاحب #روش را آزار دهد، این است که با جماعتی به سر بَرد که با او هم‌کنشی فکری ندارند و با #اهداف او #زندگی نمی‌کنند و با خط او پیش نمی‌روند. با مردمانی روبه‌رو شود که همه چیز خود را در راه آنان نثار می‌کند، اما آنها اصلاً احساس نمی‌کنند که همه این‌ها در راه آنان است. از این گذشته، به او و به نیت او و به انگیزه‌های او شک هم می‌کنند. این همان آزمون جانکاهی است که امام [علی علیه‌آلسلام] را که برترین درود و سلام بر ایشان باد، می‌آزُرد . اما به‌رغم این آزمون، باز از توان #امام کاسته نشد و اراده ایشان سست نشد. تا واپسین دم ایستاد و تلاش کرد تا از روح بزرگ خود در این #جامعه متلاشی که رو به شک و توقف بُرده، بدمد. تلاش می‌کرد از روح بزرگ خود در آنان بدمد تا این‌که سرانجام در مسجد کوفه به #شهادت رسید. برترین درود و سلام بر او باد . امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۳۴۱. 💠 @soha_olom_ensani
• زندگی این است که انسان هدفی را، معشوق و محبوبی را، ایده شریف و عزیزی را پیدا کند و دنبالش راه بیفتد. آن که مینشیند کنار تا ببینم چه میشود، او هیچوقت یک انسان والا و برجسته نیست و نمیتواند باشد. ۶۵/۰۳/۰۹ _ @soha_olom_ensani
•فرق بین بزرگی و بزرگواری چیست؟ فرض کنیم شخصی یک بزرگ باشد و فضیلت دیگری غیر از علم نداشته باشد، یعنی کسی باشد که فقط می‌خواهد یک کشف جدید کند، تحقیق جدید کند. این یک فکر و اندیشه بزرگ است، یعنی یک اراده بزرگ و یک همت بزرگ در راه علم است. • آن دیگری یک افزون طلب بزرگ است که همیشه دنبال می‌رود و ثروت برای او هدف است، یک شهوت بزرگ است، یک بزرگ است. دیگری یک رقابت بزرگ است، دیگری یک کینه توزی بزرگ است، دیگری یک بزرگ است، دیگری یک جاه طلبی بزرگ است. تمام اینها خودپرستی‏های بزرگ هستند. هیچ یک از اینها را نمی‌شود بزرگواری دانست؛ بزرگی هست ولی بزرگواری نیست. •آن آدم بزرگ جاه پرست برای جاه پرستی آنقدر اهمیت قائل است که می‌گوید اگر هست این است که آدم مثل شیر زندگی کند نه مثل گوسفند، یعنی بدرد نه اینکه دیگری او را بدرداما بزرگوار چگونه است؟ بزرگوار می‌خواهد همه مردم شیر باشند، یعنی گوسفندی نباشد که دیگری طعمه‏اش کند. اصلًا می‌خواهد درندگی در دنیا وجود نداشته باشد. این معنایش احساس بزرگواری است، احساس انسانیت است، به تعبیر قرآن احساس عزّت است، احساس کرامت نفس است. کلمه « » در آثار اسلامی زیاد آمده و همان مفهوم بزرگواری را دارد. ▪ کتاب آزادی معنوی ▪ ▪▪ @soha_olom_ensani