eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
881 عکس
229 ویدیو
12 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است » • گروه #شعر و هنر چامه : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed تبادل نداریم🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان همه عالم است و قرآن اداره انسان را به همه اقشار میکند... ___ #امام_خمینی #قرآن #انسان __ @howzeh_enghlab
انسان موجودى است زمينى كه در زمين زندگى مى‌كند و نيازمندى‌هاى خود را با نيروى جسم و جان و انديشه و بازوى خويش، از زمين و محصولات آن رفع مى‌نمايد و به همين جهت، زمين و آنچه را كه در زمين است، از آن خود مى‌پندارد خداى متعال نيز در كلام خود اين مطلب را تأييد كرده مى‌فرمايد: خدا هر چه در زمين است براى شما آفريده است. همين كه زمين را از آن خود مى‌داند، به او اجازه مى‌دهد كه از پديده‌هاى آن به طور ساده استفاده كند؛ مثلًا از آب گواراى آن بنوشد و از ميوه‌هاى لذيذ و گوشت حيوانات آن بخورد، و در شكاف كوه‌ها و سايه درختان آرام گيرد، يا به واسطه صنعت- يعنى فعاليت‌هايى كه روى ماده انجام مى‌دهد- خواسته‌هاى خود را به دست آورد. البته اگر افرادى چند، در زمين زندگى مى‌كردند كه هيچ گونه برخوردى با همديگر نداشتند، هرگز اشكالى پيش نمى‌آمد، ولى گرد هم آمدن افراد و ايشان، كه اساس‌{اجتماع مدنى انسان‌} است، در حالى كه هر فردى زمين و پديده‌هاى آن را از آن خود مى‌داند، طبيعتاً سبب و برخورد شديد بين افراد خواهد بود، چون هر كس كه براى خود به چيزى دست زند، ديگران او را مخل و مزاحم و خود پنداشته و به ممانعت خواهند پرداخت، زيرا انسان ناگزير است به هر قيمتى كه هست، به خود ادامه دهد. به اين جهت نخست اصل و قانون به نام‌{ } وضع نموده و براى جلوگيرى از تزاحم و برخوردهاى اجتماعى آن را محترم شمرده است. به موجب اين اصل، هر چيزى را كه انسان با سعى و كوشش به دست مى‌آورد، متعلق به خود اوست و ديگران حق ندارند به آن چشم طمع دوخته مزاحمت وى را فراهم نمايند. پس از آن اصل ديگر را به نام‌{ } محترم شمرده است كه به موجب آن انسان مى‌تواند در چيزهايى كه با كوشش خويش به دست آورده است، به طور دلخواه تصرف نمايد، اين اصل در واقع تكميل يافته اصل «اختصاص» است، زيرا اصل اختصاص، جلوى مزاحمت ديگران را مى‌گيرد و اين اصل، هر گونه تصرف را براى مالك در آن چيز مشروع مى‌سازد. اصل مالكيت مهم‌ترين اصلى است كه انسان را به آرزوى خود مى‌رساند و آزادى فردى را در سايه رعايت مقررات، تا آخرين حد امكان تأمين مى‌نمايد. هر اندازه از تسلط انسان بر مال يا وى در كار و كوشش كاسته شود، به همان‌ اندازه آزادى وى سلب شده و استقلال فرديش از بين مى‌رود. و اگر اصل تسلط به كلى از بين برود، اصل و در حقيقت خاصيت يك موجود زنده، از وى گرفته خواهد شد. تعالیم اسلام ص ۳۰۸ _ _ @howzeh_enghlab
.. زندگي بشر ، خواهناخواه همچنانكه خوشيها ، شيرينيها ، به دست آوردنها و كاميابيها دارد ، رنجها ، مصائب ، شكستها ، از دست دادنها ، تلخيها و ناكاميها دارد بسياري از آنها قابل پيشگيري يا برطرف كردن است هر چند پس از تلاش زياد بديهي است كه بشر موظف است با طبيعت پنجه نرم كند ، تلخيها را تبديل به شيريني نمايد اما پارهاي از حوادث جهان قابل پيشگيري و يا برطرف ساختننيست ، مثلا پيري انسان خواهناخواه به سوي پيري گام بر ميدارد و چراغ عمرش رو به خاموشي ميرود ، ناتواني و ضعف پيري و ساير عوارض آن ، چهره زندگي را دژم ميكند به علاوه انديشه مرگ و نيستي ، چشم بستن از هستي ، رفتن و جهان را به ديگران واگذاشتن ، به نوعي ديگر انسان را رنج ميدهد . ايمان مذهبي در انسان نيروي مقاومت ميآفريند ، تلخيها را شيرين ميگرداند انسان با ايمان ميداند هر چيزي در جهان حساب معيني دارد و اگر عكس العملش در برابر تلخيها به نحو مطلوب باشد ، فرضا خود اين غير قابل جبران باشد به نحوي ديگر از طرف خداوند متعال جبران ميشود پيري به حكم اين كه پايان كار نيست و به علاوه يك فرد با ايمان همواره فراغت خويش را با عبادت و انس با ذكر خدا پر ميكند مطبوع و دوست داشتني ميگردد به طوري كه لذت زندگي در دوره پيري براي مردم خدا پرست از دوره جواني بيشتر ميگردد . قيافه مرگ در چشم فرد با ايمان با آنچه در چشم فرد بي ايمان مينمايد ، عوض ميشود از نظر چنين فردي ديگر مرگ ، نيستي و فنا نيست ، انتقال از دنيائي فاني و گذرا به دنيائي باقي و پايدار ، و از جهاني كوچكتر به جهاني بزرگتر است ، مرگ منتقل شدن از جهان عمل و كشت است به جهان نتيجه و محصول از اين رو چنين فردي نگرانيهاي خويش را از مرگ ، با كوشش در كارهاي نيك كه در زبان دين " عمل صالح " ناميده ميشود برطرف ميسازد . از نظر روانشناسان ، مسلم و قطعي است كه اكثر بيماريهاي رواني كه ناشي از ناراحتيهاي روحي و تلخيهاي زندگي است ، درميان افراد غير مذهبي ديده ميشود افراد مذهبي به هر نسبت كه ايمان قوي و محكم داشته باشند از اين بيماريها مصونترند از اين رو يكي از عوارض زندگي عصر ما كه در اثر ضعف ايمانهاي مذهبي پديد آمده است افزايش بيمارها و بيماريهاي رواني و عصبي است . _ کتاب انسان و ایمان _ _ @howzeh_enghlab
از ديگر تفاوت‌هاى و اين است كه آنها به وجود و وجود احكام قطعى عقلى اعتراف نمي‌كنند و يقين را مطلقاً قبول ندارند و گرايش غالب در نزد آنها گرايش و ترديد است و بدان افتخارمى‌كنند و مي‌گويند كه قايلان به وجود و جزم، جاهلند و انسان عالم، ادّعاى يقين و جزم نمي‌كند، بلكه نهايت نتيجه و تحقيقاتش اين است كه يكى از دو احتمال را ترجيح مي‌دهد و مقتضاى اين است كه به خود تصريح كند. پس، يكى از نشانه‌هاى و جديد، است و اين غايتى است كه به آن مي‌رسد! علامه کتاب چکیده ای از اندیشه های بنیادین اسلام _ @soha_olom_ensani
انسان در اين است كه آنچه را فهميده به دل تحويل دهد تا با دو بال و عقل پرواز كند. هرگز به تنهايي، با بال نمي توان كرد، زيرا كه انديشه فقط يك بال است. چه اين كه هرگز با بال دل نمي شود سفر كرد. چون عمل، فقط يك بال است. آن كه اهل است هم اهل فكر است و هم اهل ذكر. هم مي فهمد و هم مي پذيرد، ولي آن كسي كه بر اساس آورده و از روي جهل شده است به نمي رسد گرچه در بخشي از راهِ خود، علم گراست. چه اين كه اگر كسي تمام عمرش را در راه ، صرف كند سير و سفري به سرزمينهاي نزديك دارد نه دور. كسي به مقصد مي رسد كه محقق باشد از راه ، و متحقق باشد از راه ذكر. نتيجه اين كه الهيات و هم هدف ذاتي نيست، بلكه الهي مي شود تا متألّه گردد نه اين كه حكيم الهي بماند. يعني «جهان بين» مي شود تا توحيد را بپذيرد _ آیت الله زن در آينه جلال و جمال، صفحه 269 _ @soha_olom_ensani
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
@soha_olom_ensani در فرهنگ غربی فرد متدین مانند یک شاعری است که تخیلات خود را میپرستد. 🔻🔻🔻🔻🔻
پيروان و معتقدان به با دين همانند يك فن و هنر ظريف معامله مي‌كنند و را همانند مي‌دانند كه با خودش خلوت مي‌كند و به خيال پردازى مي‌پردازد و گاهى ماه و خورشيد و مانند آنها را مخاطب خويش قرار مي‌دهد. همان طور كه نفى شاعر جايز نيست و او مي‌تواند هر چه مي‌خواهد، بگويد و منظره‌هاى زيبايى را خلق كند، در نظر آنها متدين نيز همين طور است؛ او براى هستى خالقى را تخيل مي‌كند كه غير است و آن گاه او را مخاطب خويش قرار مي‌دهد و در مقابلش سجده كرده و او را مي‌پرستد؛ اما اين كار او ركن اصلى زندگى نيست؛ بلكه اصل همان خوردن و نوشيدن و لذت‌هاى مادى هستند. در نظر آنها هر انسان مي‌تواند تخيلاتى داشته باشد و اين حقى است كه براى هر فردى وجود دارد و بايد به آن احترام گذاشت؛ ولى اين بدان معنا نيست كه اين تخيلات در زندگى اثرى جدّى داشته باشد. اين، يكى از بنيان‌هاى اساسى در فرهنگ غربى است كه گاهى صراحتاً و گاهى نيز با اشاره و كنايه آن را مطرح مي‌كنند و يا از لوازم سخنان ايشان است. در نزد اكثر غربى‌ها به ذوق و سليقه متدينان بر مي‌گردد و در خارج حقيقتى ندارد كه بخواهيم با دليل عقلى و و آن را اثبات كنيم. کتاب اندیشه های بنیادین اسلام @soha_olom_ensani
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
حضرت آدم اگر خطا نمیکرد به کمال نمیرسید! #سید_روح_الله_خمینی زيرا كه آدم- عليه السلام- در تحت جذبه
❖ توضیحی مختصر پیرامون ضرورت خطای حضرت آدم برای کمال انسانی - خطا در عبارت حضرت امام به معنی گناه نیست بلکه به معنی توجه به کثرات هست، ماهیت عالم دنیا که بر اساس اعتباریات انسان شکل گرفت در واقع همان غفلت هست و انسان برای اینکه بتواند تمام مراتب هستی را در خود داشته باشد یعنی خلیفه الهی شود باید شامل جمیع مراتب عالم باشد، از جمله مراتب انسانیت همان غفلت اوست که این امر بدون واقع شدن در امر دنیایی ایجاد نمیشود. یعنی فرق انسان با سایر موجودات در جامعیت نفس او نسبت به همه عوالم مثل عقل، مثال و دنیاست. - دنیا که محل غفلت انسان است تا انسان در آن واقع نباشد رشد مفهومی برای انسان رخ نمیدهد و علاوه بر این تنها عالمی که بین عوالم امکان حرکت برای انسان را میدهد عالم ماده است که دارای قوه و فعل میباشد یعنی امکان حرکت جوهری به نحوی که در اثر تکامل در عالم دنیا برای ما وجود دارد برای موجوداتی که فاقد عالم ماده هستند وجود ندارد_ هر موجودی هم که در عالم ماده است توان تکامل مانند انسان را ندارد چون نفس او فاقد اتصال با عالم عقل است_ برای همین مجردات در فعلیت خود تام هستند نه امکان سقوط و نه امکان کمال دارند ما فرشتگانی داریم که همواره در حال سجده اند، فرشتگانی داریم که فقط همواره تسبیح گوی هستند اما این انسان است که نماز را که جامع همه این هاست دارد . -اگر حضرت آدم توجه به عالم کثرت نمیکرد توان خرق حجاب های دنیوی و حرکت برای او وجود نداشت و در این صورت به کمال نیمرسید. پ.ن؛ این متن فاقد دقت های علمی است. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ هوش مصنوعی مدرن و عقلانیت دینی • مسئله ای که در مواجه با هوش مصنوعی نادیده گرفته میشه توجه نکردن به معنی عقلانیت و تفاوت های بنیادین اون در بعد اسلامی و غربی هست. • اساسا چون در عقلانیت مدرن معنایی متفاوت تر نسبت به عقلانیت اسلامی وجود داره برای همین احساس میشه که اگر قدرت هوش مصنوعی در تحلیل اطلاعات و داده ها افزایش پیدا کنه این هوش میتونه به جای انسان فکر کنه اما چرا؟ چون فکر انسانی در تصور آقایان در سیستم مدرن اون هست که چیزی مثل تحلیل ارتباطات اجتماعی یا تاریخی و فرهنگی معنی پیدا کرده. • اما انسان با تعریف دینی در واقع با علم به جوهر مثالی یا عقلانی داره به عالم قدسی متصل میشه و صیرورت وجودی پیدا میکنه،این افاضه قدسی که باعث میشه در انسان دینی سعه نفسانی ایجاد بشه منجر به تولید فکر میشه! این معنی از اندیشه رو اگر در انسان بتونیم تصویر کنیم هوش مصنوعی در افزایش معرفت بشری اساسا فاقد اعتبار میشه . - البته که شاید در حوزه اطلاعات و تحلیل های اجتماعی و ... میتونه این مدل کمک به بشر کنه اما جامعه و فرد صرفا به تناسب ارتباط با عقلانیت قدسی هست که توان تولید علم و معرفت رو پیدا میکنه! ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef