«شرح #مثنوی_مولانا بدون داشتن ذوق عرفانی، مانند تلاش یک کافر برای فهم مرام نبی مرسل است! »
📝 امام_خمینی
♦️ کثیرى از ناس شعر مثنوى را جبر مىدانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمىدانند. و چنانکه مرحوم حاجى (مراد امام، حکیم حاج ملا هادی سبزواری است) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلاتشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى قریب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمىخیزد، به شرح آن بپردازد.»
📚 تقریرات فلسفی، ج۲، ص۱۹۸
___
#عرفان_خمینی
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ @ensani_islami ༻
🕯️ عيناك بيتي
عندما ضاقت بنا الدنيا
وضاق بنا العذاب...
چشمهایت خانه من است
وقتی دنیا به ما تنگ میشود
و از درد به ستوه میآییم...
#عکس_نوشت
_
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ @ensani_islami ༻
14.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽️ #امنیت یک وقت به معنی سرکوب است یک وقت به معنی مدیریت است.
#محمد_علی_مرادی
____
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ @ensani_islami ༻
4_5895530259498929067.mp3
1.62M
#دکلمه غزل دیوان شمس:
گفتی شکار گیرم، رفتی شکار گشتی
گفتی قَرار یابم، خودْ بیقَرار گشتی
خِضْرت چرا نخوانم؟ کابِ حَیات خوردی
پیشَت چرا نَمیرم؟ چون یارِ یار گشتی
گِردَت چرا نَگَردم؟ چون خانهٔ خدایی
پایَت چرا نَبوسَم؟ چون پایدار گشتی
جامَت چرا نَنوشَم؟ چون ساقیِ وجودی
نُقلَت چرا نَچینیم؟ چون قَندبار گشتی
فاروقْ چون نباشی؟ چون از فِراق رَستی
صِدّیق چون نباشی؟ چون یارِ غار گشتی
اکنون تو شهریاری، کو را غُلام گشتی
اکنون شِگَرف و زَفتی، کَزْ غَمْ نِزار گشتی
هم گُلْشَنَش بِدیدی، صد گونه گُل بِچیدی
هم سُنبُلَش بِسودی، هم لالهزار گشتی
ای چَشمَش، اَللَّهْ اللَّهْ خود خُفته میزدی رَهْ
اکنون نَعوذُبِاللَّهْ، چون پُرخُمار گشتی
آن گَه فقیر بودی، بسْ خِرقهها رُبودی
پس وای بر فقیران، چون ذوالْفَقار گشتی
هین بیخِ مرگ بَرکَن، زیرا که نَفْخِ صوری
گَردن بِزَن خَزان را، چون نوبهار گشتی
از رَسْتخیز ایمِن، چون رَستْخیزِ نَقْدی
هم از حسابْ رَستی، چون بیشُمار گشتی
از نان شُدی تو فارغ، چون ماهیانِ دریا
وَزْ آبْ فارغی هم، چون سوسمار گشتی
ای جانِ چون فرشته، از نورِ حَق سِرِشته
هم زِ اخْتیار رَسته نَکْ اختیار گشتی
از کامِ نَفْسِ حسّی روزی دو سه بُریدی
هم دوست کامی اکنون، هم کامیار گشتی
غَم را شکار بودی، بیکِردگار بودی
چون گِردِ کار گشتی، باکِردگار گشتی
گَر خونِ خَلْق ریزی، وَرْ با فَلَک سِتیزی
عُذرت عِذار خواهد، چون گُلْ عِذار گشتی
نازت رَسَد، ازیرا زیبا و نازنینی
کِبْرَت رَسَد، هَمی زان چون از کِبار گشتی
__
#مولانا
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ @ensani_islami ༻
♦️ ما آغوشمان را به همان علوم انسانی غربی باز کرده و مقلد شده ایم، باید در زمینه #علوم_انسانی اجتهاد کنیم.
#سید_علی_خامنه_ای
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ @ensani_islami ༻
در توصیف قدرت #پول
"جامعه بیگانه "فقط نیازهایی را واقعی می شناسد که بتواند با پول بخرد،یعنی نیازهایی که در دسترس و در حیطه قدرت پول باشد.
در این شرایط،خصوصیات و خصایل فرد انسان جنبه ثانوی دارد.
" حدود قدرت پول،حدود قدرت من است.ویژگی های پول،ویژگی ها و قدرت های ذاتی من است_ ویژگی ها و قدرت های صاحب آن.بنابراین آن چه که هستم و آن چه که قادر به انجام دادنش هستم،ابدن بر اساس فردیت من تعیین نمی شود"
پول به واسطه این قدرتش که " معیار مشترک" همه چیز قرار می گیرد،می تواند" هر مالی را با هر مال و عین دیگری،هرچند متضاد با آن،مبادله کند: پول بین ناممکن ها صیغه اخوت می خواند"
" پول وفاداری را به بی وفایی،عشق را به نفرت،نفرت را به عشق،فضیلت را به شرارت،شرارت را به فضیلت،خدمتکار را به ارباب،ارباب را به خدمتکار،حماقت را به هوش و هوش را به حماقت تبدیل می کند".
📚 کتاب نظریه بیگانگی مارکس
#ایشتوان_مزاروش
#اقتصاد
__
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ @ensani_islami ༻
🔹- اسلام گستره فلسفه را چنان وسیع کرده است که هیچ موجود و مرتبه از مراتب عالم خارج از فلسفه نیست.
🔸_ اینکه بگویید فلسفه را منکرین خدا یا یونانی ها به وجود آورده اند بی انصافی نسبت به فلسفه است.
♦️- ویژگی خاص توحید باعث شده تا اسلام در همه شئون زندگی انسان بتواند نظر بدهد.
📝 #علامه_طباطبایی
◾-منکرین فلسفه اسلامی فلسفه را چنين معرفى مىكنند: «فلسفه مجموعهاى از آراء و افكار گروهى از مردان يونانى و غير يونانى است كه در ميان آنها خداشناس و منكر خدا، ملحد و پرهيزگار، مؤمن و كافر، حقيقت جو و خطاگر يافت مىشوند. پس طرح مسائل فلسفى چيزى جز پيروى از دانشمندان معروف آنها و به كار بستن آراء و نظريات آنها نمىباشد».
اگر فلسفه اين باشد كه اينها براى ما ترسيم مىكنند و حقيقت آن همان باشد كه اينها مىپندارند عدمش بهتر از وجود آن است و بر اشخاص ارزشمند است كه خود را با آن آلوده نسازند و بر دين است كه با قاطعيت تمام در برابر آن بايستد و از آن بيزارى بجويد، ولى خوشبختانه مطلب از اين قرار نيست و اين عقيده در مورد فلسفه صحيح نيست. اين عقيده تنها در برخى از رشتهها صادق است كه به آراء و عقايد دانشمندان اعتماد مىكنند و در مسائلى كه دليلى جز اتفاق آراء ندارد به استقراى عقايد دانشمندان مىپردازند و آنرا ملاك و معيار قرار مىدهند اما در مورد فلسفه، حقيقت برعكس پندار اين گروه است، زيرا فلسفه به طورى كه يادآور شديم عبارت است از بحث و كاوش استدلالى از حقيقت اشياء، و هرگز به گفته اين و آن توجهى ندارد و حتى وحدت نظر و اتفاق آراء در فلسفه ارزش و اعتبارى ندارد. و هرگز نمىتوان در شناخت واقعيت اشياء به سخنان اين و آن اعتماد كرد، و آراء و عقايد دانشمندان هرگز نمىتواند در اين مسائل، آرامش بخش و اطمينان آور باشد چه رسد به اين كه به صورت پناهگاه علمى درآيد.
ما با قاطعيت تمام اعلام مىكنيم كه به حق داورى كردهايم و شما مىتوانيد مطالب ما را با تجزيه و تحليل عميق در معارف عاليه اسلام بيازماييد و صحت آن را دريابيد.
◾ -ما ترديدى نداريم در اين كه هر پژوهشگر با انصاف كه روش تحقيق را بداند و شيوه ورود و خروج را بشناسد چون به تحقيق معارف اسلامى بپردازد بدون درنگ اعتراف خواهد كرد كه اسلام دامنه بحث را در موجودات خارجى آن چنان توسعه داده كه هيچ موجودى را در جهان هستى فروگزار نكرده و نقطه ابهامى در ذات و صفات و افعال آنها باقى نگذاشته است كه از جمله آنها «انسان» است كه تمام شئون هستى آن را بيان كرده و آن را به جهان ماوراء طبيعت مربوط ساخته است.
اسلام در اين بحث و تحليل مرزى را نمىشناسد و آن را از هر جهت گسترش داده، با حفظ حريم كبريايى به ساحت قدس ربوبى ارتباط مىدهد.
اسلام معارف الهى را پايه و اساس اخلاق فاضله و صفات برجسته انسانى قرار داده و اخلاق فاضله را ريشه و اساس تشريع قرار داده است.
اسلام صفات پسنديده را از صفات نكوهيده مشخص كرده، جامعه بشرى را به صفات پسنديده فرمان، و از صفات نكوهيده بيم داده است. آن گاه شالوده مسائل حقوقى و نظامات اجتماعى خود را كه تنظيم كننده برنامه زندگى و تأمين كننده خوشبختى واقعى است، بر اساس صفات برجسته انسانى استوار ساخته است.
◾-بدين ترتيب بر اساس تعاليم اسلام، «توحيد» يگانه اصل حاكم بر تمام شئون جهان هستى است، زيرا چنان كه قبلًا شرح داديم اسلام همه ابعاد زندگى و شئون جهان هستى را به جهان ماوراء طبيعت مربوط مىسازد.
پژوهشگرى كه با دقت معارف اسلامى را بررسى كند به اين نتيجه مىرسد كه از نظر اسلام همه قضاياى علمى و عملى در حقيقت همان «توحيد» است كه به صورتهاى مختلفى در آمده به رنگهاى قضاياى علمى و عملى جلوهگر شدهاند و در مقام تحليل، تماماً به توحيد بر مىگرداند و در مقام تركيب، تفكيكناپذير مىباشند.
اين همان مطلبى است كه جلوتر ياد آور شديم و گفتيم كه فلسفه الهى را به اوج كمال ممكن رسانيده، زيرا اسلام مىخواهد حكم خدا را در تمام قضاياى علمى و عملى جهان جارى كند
📚 کتاب مجموعه رسائل، ج1، ص: 192
__
#فلسفه_اسلامی #توحید #علوم_انسانی #اصلاح_دینی
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ @ensani_islami ༻