eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
882 عکس
229 ویدیو
12 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است » • گروه #شعر و هنر چامه : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed تبادل نداریم🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺اشتباه به عرض‌تان رساندند! لینک عضویت در کانال خانوم فاطمه داداشی دانشجوی دکتری 🔻🔻🔻🔻 ✅ @fatemedadashi_arani _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🔹- اسلام گستره فلسفه را چنان وسیع کرده است که هیچ موجود و مرتبه از مراتب عالم خارج از فلسفه نیست. 🔸_ اینکه بگویید فلسفه را منکرین خدا یا یونانی ها به وجود آورده اند بی انصافی نسبت به فلسفه است. ♦️- ویژگی خاص توحید باعث شده تا اسلام در همه شئون زندگی انسان بتواند نظر بدهد. 📝 ◾-منکرین فلسفه اسلامی فلسفه را چنين معرفى مى‏كنند: «فلسفه مجموعه‏اى از آراء و افكار گروهى از مردان يونانى و غير يونانى است كه در ميان آنها خداشناس و منكر خدا، ملحد و پرهيزگار، مؤمن و كافر، حقيقت جو و خطاگر يافت مى‏شوند. پس طرح مسائل فلسفى چيزى جز پيروى از دانشمندان معروف آنها و به كار بستن آراء و نظريات آنها نمى‏باشد». اگر فلسفه اين باشد كه اينها براى ما ترسيم مى‏كنند و حقيقت آن همان باشد كه اينها مى‏پندارند عدمش بهتر از وجود آن است و بر اشخاص ارزشمند است كه خود را با آن آلوده نسازند و بر دين است كه با قاطعيت تمام در برابر آن بايستد و از آن بيزارى بجويد، ولى خوش‏بختانه مطلب از اين قرار نيست و اين عقيده در مورد فلسفه صحيح نيست. اين عقيده تنها در برخى از رشته‏ها صادق است كه به آراء و عقايد دانشمندان اعتماد مى‏كنند و در مسائلى كه دليلى جز اتفاق آراء ندارد به استقراى عقايد دانشمندان مى‏پردازند و آن‏را ملاك و معيار قرار مى‏دهند اما در مورد فلسفه، حقيقت برعكس پندار اين گروه است، زيرا فلسفه به طورى كه يادآور شديم عبارت است از بحث و كاوش استدلالى از حقيقت اشياء، و هرگز به گفته اين و آن توجهى ندارد و حتى وحدت نظر و اتفاق آراء در فلسفه ارزش و اعتبارى ندارد. و هرگز نمى‏توان در شناخت واقعيت اشياء به سخنان اين و آن اعتماد كرد، و آراء و عقايد دانشمندان هرگز نمى‏تواند در اين مسائل، آرامش بخش و اطمينان آور باشد چه رسد به اين كه به صورت پناهگاه علمى درآيد. ما با قاطعيت تمام اعلام مى‏كنيم كه به حق داورى كرده‏ايم و شما مى‏توانيد مطالب ما را با تجزيه و تحليل عميق در معارف عاليه اسلام بيازماييد و صحت آن را دريابيد. ◾ -ما ترديدى نداريم در اين كه هر پژوهشگر با انصاف كه روش تحقيق را بداند و شيوه ورود و خروج را بشناسد چون به تحقيق معارف اسلامى بپردازد بدون درنگ اعتراف خواهد كرد كه اسلام دامنه بحث را در موجودات خارجى آن چنان توسعه داده كه هيچ موجودى را در جهان هستى فروگزار نكرده و نقطه ابهامى در ذات و صفات و افعال آنها باقى نگذاشته است كه از جمله آنها «انسان» است كه تمام شئون هستى آن را بيان كرده و آن را به جهان ماوراء طبيعت مربوط ساخته است. اسلام در اين بحث و تحليل مرزى را نمى‏شناسد و آن را از هر جهت گسترش داده، با حفظ حريم كبريايى به ساحت قدس ربوبى ارتباط مى‏دهد. اسلام معارف الهى را پايه و اساس اخلاق فاضله و صفات برجسته انسانى قرار داده و اخلاق فاضله را ريشه و اساس تشريع قرار داده است. اسلام صفات پسنديده را از صفات نكوهيده مشخص كرده، جامعه بشرى را به صفات پسنديده فرمان، و از صفات نكوهيده بيم داده است. آن گاه شالوده مسائل حقوقى و نظامات اجتماعى خود را كه تنظيم كننده برنامه زندگى و تأمين كننده خوشبختى واقعى است، بر اساس صفات برجسته انسانى استوار ساخته است. ◾-بدين ترتيب بر اساس تعاليم اسلام، «توحيد» يگانه اصل حاكم بر تمام شئون جهان هستى است، زيرا چنان كه قبلًا شرح داديم اسلام همه ابعاد زندگى و شئون جهان هستى را به جهان ماوراء طبيعت مربوط مى‏سازد. پژوهشگرى كه با دقت معارف اسلامى را بررسى كند به اين نتيجه مى‏رسد كه از نظر اسلام همه قضاياى علمى و عملى در حقيقت همان «توحيد» است كه به صورت‏هاى مختلفى در آمده به رنگ‏هاى قضاياى علمى و عملى جلوه‏گر شده‏اند و در مقام تحليل، تماماً به توحيد بر مى‏گرداند و در مقام تركيب، تفكيك‏ناپذير مى‏باشند. اين همان مطلبى است كه جلوتر ياد آور شديم و گفتيم كه فلسفه الهى را به اوج كمال ممكن رسانيده، زيرا اسلام مى‏خواهد حكم خدا را در تمام قضاياى علمى و عملى جهان جارى كند 📚 کتاب مجموعه رسائل، ج‏1، ص: 192 __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
«تفاوت نگاه فلسفه با فلسفه اسلامی» 📝 @ensani_islami • کانت همانندِ تمام فلاسفه دیگر معتقد است که شناخت ما در دو مرحله حس و فهم رقم می خورد. وقتی شما با امور عالم بر خورد می کنید، یکبار تصور این است که تمام این امور را که می بینید، نفس الامر اشیاء را تشکیل می دهند و حقیقت امور هستند و آنچه که به ذهن ما می اید روگرفته و رونوشته امور است. این همانی بود که در تاریخ فلسفه پیش از دوره مدرن مورد نظر فیلسوفان بوده و معتقد بودند که ماده و صورت این عالم را در واقع خداوند ایجاد کرده، حداقل در قرون وسطی این تفکر حاکم بود، و ذهن انسان قادر است صور اشیاء را انتزاع کند، اخذ کند، تجرید نماید. و تا مرتبه عقل آن را بسطش دهد. در کانت این رویه را به نحوی وارونه می بینید، یا کانت معتقد بود که گذشتگان به طور وارونه نگاه می کردند. در واقع صور امور عالم را ذهن انسان افاضه می کند – اگر اینطور راحت ترید و با فلسفه اسلامی آشناتر هستین، در واقع عقل فعال ذهن انسان می شود منتها ماده عالم را دیگر نمی دهدفقط صورت امور را می دهد. عالم عالمِ خائوس است و به هم ریخته و کازموس نشده است هنوز، یعنی نظم پیدا نکرده است. و این نظم امور عالم، وحدتی که در امور عالم وجود دارد از طرف ذهن انسان است. • اگر بخواهیم از دید هگل نگاه کنیم ، در تاریخ فلسفه همواره نسبت به امور عالم ، یا اشیاء دو دید وجود داشته است. یا کثرت را نسبتِ به ذهن می دادند و وحدت را از آنِ خارج می گرفتند ارسطوییان چنین بودند. (یعنی ما یک حبه قند یا درخت را می بینیم، کثراتی را از این انتزاع می کنیم. کثرت برای ذهن است.) و در جناب کانت قضیه کاملا بالعکس می شود. یعنی کثرت از آنِ خارج است و وحدت بخشی از آنِ ذهن است.چون ذهن صورت را می دهد. و لذا با صورت بخشیدنِ به امور، باعث وحدتِ آنها می شود. درسگفتارهای کانت ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📝 • ضرورت خواندن به معنی ضرورت تقدم خواندن فلسفه غرب به اسلامی نیست. کسی که قبل از تسلط کافی به مباحث وارد فلسفه غرب شود تفکیک تفاوت مفهومی گذاره های این دو فلسفه برای او بسیار دشوار است. این خلط مفهومی باعث خواهد شد خروجی نظام مند فکری فلسفی برای دانش پژوه حاصل نگردد. • البته ملاک از خواندن فلسفه اسلامی لزوما خواندن یک دور کتاب فلسفه نیست بلکه امکان تفلسف با فلسفه اسلامی است که در هر زمان برای ما چنین قوه ای مقدر گردید، نشان از تسلط اولیه برای سیر در مباحث حکمی است. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
امکان کار تشیکلاتی در اسلامی سازی علوم انسانی 📝 • امروزه وقتی حرف از کار تشکیلاتی یا جمعی میزنیم اولین چیزی که غالبا به ذهن ما متبادر میشود انجام دادن یک کار عینی فیزیکی به صورت دسته جمعی است، مثلا افرادی یا گروهی تشکیل داده و به یک منطقه محروم به صورت گروهی برای خدمت رسانی بروند یا یک فعالیت فرهنگی عینی خارجی را به صورت جمعی شروع کنند. اما با یک نگاه عمیق تر به معنی هویت جمعی شاید بتوان کار تشکیلاتی را در قالبی به نام بازتعریف نمود. • تشکیل دولت اسلامی که متوقف بر داشتن تئوری نظام مند اسلامی است صرفا با تولید یک بخش آن محقق نمیشود. مثلا یک دولت که نیازمند به آموزش، اقتصاد فرهنگ و... است اگر صرفا اقتصاد آن اسلامی شود دولت اسلامی نخواهد بود و حتی چه بسا ناهماهنگی دیگر مولفه های این دولت با بعد اسلامی آن مانع از اجرا شدن همان یک بعد نیز بشود. • گستردگی نیاز به تولید و تبلیغ در عرصه علوم اجتماعی به حدی هست که عملا در زمانه ما انجام دادن این کار از عهده یک فرد خارج بوده و نمیتوان تا تکمیل این فرایند بسیار زمان بر متکی به کار فردی بود. یکی از راز های پیروزی انقلاب اسلامی هم تربیب شاگردانی بود که در یک هندسه فکری واحد تنفس میکردند، یعنی اساس این انقلاب هم با یک کار تشکیلاتی اجتهادی که به رهبری امام خمینی و علامه طباطبیی در طول بیست سی سال شاگرد پروری آغاز شده بود به ثمر رسید. • اکنون بعد از چهل سال از انقلاب گرچه به صورت فردی گاه دیده میشود افرادی در زمینه علوم اجتماعی فعالیت های بسیار خوبی را آغاز کرده اند اما هنوز عدم احیاء سنت شاگرد پروری معماران انقلاب در کند بودن و جریان ساز نبودن این روند مشهود است. به نظر میرسد میتوان با تمسک به و سنت فکری معماران انقلاب احیا نظام مند را برای تولید علوم انسانی در راهبرد فرهنگی موجود چاره ساز دانست، به صورتی که با تغییر حکمرانی فکری اذهان افراد و ارزش های آنان یک متد اجتهادی واحد در عین حفظ اختلاف نظرات را این سنت مقدور میسازد که در نهایت خروجی این اندیشه ها همچون تکه های پازل یک نمای مشخص و منسجم از هویت فکری را در قالب ارکان به نمایش خواهند گذاشت. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
آیا دیدار مقام معظم رهبری با مداحان تقویت نظام است؟ جایگاه قوه واهمه در نفس انقلاب کجاست؟ 📝 •دیدار اخیر مقام معظم رهبری با مداحان این سوال را در ذهن ایجاد کرده است که آیا این راهبرد نظام در راستای تقویت قوه واهمه است؟ آیا تقویت بنیان وهمی در سنت انقلاب به خاطر گرفتار کردن مردم با بعد احساسیشان و فارغ کردن آنان از واقعیت های عقلانی جامعه است؟ •غالب ذهنیت ما نسبت به مسئله رابطه واهمه و عقل به نحو تضاد است، یعنی در تصور نسبت این دو همواره تصمیم عقلانی را در مقابل تصمیم احساسی قرار داده ایم. اما با دقت در چینش نفس انسان به این مسئله پی میبریم که قوای ما از جمله وهم و عقل در تضاد یک دیگر شکل نمیگیرند، اساسا تضاد در حوزه مفاهیم بوده و حیثیت وجودی نفس ما نمیتواند تضاد را داشته باشد مثل اینکه ما هم میتوانیم شاد باشیم، هم ناراحت، هم عصبانی و هم آرام و همه اینها در نفس ما شکل میگیرند و متضاد هم نیستند بلکه به جهت حیثیت وجودی این قوا در صورت حکمرانی عادلانه در نفس، عقل حاکم بر وهم خواهد بود. یعنی عقل وهم را نفی نمیکند بلکه تسلط و حکمرانی وجودی احساسات در انسان عادل ذیل عقل شکل میگیرد. بر اثر تقویت قوه واهمه تحت مملکت عقل است که نفس انسان رشد میکند. •این نگاه بر خلاف سنت غرب است که اساسا واهمه را از ذیل مفهوم عقل خارج کرده و ساختار مفاهیم ذهنی را بر اساس وهم میچیند. یعنی مفهوم شعر در سنت اسلامی یا مفهوم داستان در سنت اسلامی غیر از مفهوم در سنت غربی است. حافظ نمونه شعر وهمی ای است که در اثر حکمرانی عقل بر آن تولید میشود. • البته با این ملاک حتی اگر مداحی تولید شده در اثر یک معرفت مبنایی صورت نگرفته باشد انسان غربی تولید خواهد کرد چرا که صرفا این مداحی بعد حیوانی یعنی قوه واهمه را رشد میدهد. این مداحی به غیر زمزمه ای که مدام زیر لب منجر به تقویت واهمه میشود و حیوانیت ما را رشد میدهد اثر دیگری در نفس انسان ندارد. •انقلاب اسلامی در صورتی که بخواهد بر مدار رشد کند نمیتواند قوه احساسی خود را نفی کند بلکه در صورتی که بتواند قوه احساسی را در تحت مملکت عقل رشد دهد جامعه متعالی را ایجاد خواهد کرد این اهمیت پرداخت عادلانه به قوه واهمه غیر از آن چیزی است که نفس غربی دارد در جامعه محقق میکند. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ تشکیل دولت اسلامی با اسلامی سازی علوم انسانی 📝 _ رسیدن به تمدن نوین اسلام مستلزم تشکیل دولت اسلامی است. _ هر دولتی حداقل پنج رکن آموزش، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، امینت را داراست. _ هر یک از این ارکان دولت ساز در حوزه تئوری خروجی علوم اجتماعی است. _ علوم اجتماعی بر اساس هر منبع و متدی شکل گرفته باشد نظام اجتماعی که منتج میشود از همان جنس است. _ تا زمانی که علوم اجتماعی مبتنی بر فلسفه اسلامی و منابع دینی ساخته نشود نمیتوان دولت اسلامی را حتی در حوزه تئوری شکل داد. _ تولید علوم انسانی مستلزم جریان ساز شدن علوم عقلی و احیا سنت است. _ حوزه علمیه به عنوان مهد و نهاد علوم دینی تا زمانی که بهای کافی به فقه اکبر یا فلسفه اسلامی ندهد تغییر و تحول اجتماعی انقلاب ممکن نخواهد بود _ تحول اجتماعی به صرف کار فردی و مقاله نویسی ممکن نیست و کار تشکیلاتی لازمه جریان سازی در عرصه علوم دینی است. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
"فلسفه ما بر خلاف فلسفه غرب هنوز امتداد عملی پیدا نکرده است" ◾ لکن آنچه زندگی را اداره میکند، عملاً فقه ما است؛ علّت هم این است که فلسفه‌ی اسلامی در طول زمان امتداد عملی نداشته؛ یعنی این حکمت نظری ما به حکمت عملی امتداد پیدا نکرده؛ در حالی که فلسفه‌های غربی که از لحاظ نفْسِ فلسفه بودن خیلی کم محتواتر و ضعیف‌تر از فلسفه‌ی اسلامی هستند، امتداد عملیّاتی دارند؛ یعنی اگر چنانچه شماها مثلاً فرض کنید که فلسفه‌ی کانت یا هگل یا مارکس را معتقد باشید، در مورد حکومت نظر دارید، در مورد فرد نظر دارید، در مورد ارتباطات اجتماعی نظر دارید؛ امّا [اینکه] اقتضای فلسفه‌ی ملّاصدرا یا فلسفه‌ی فرض بفرمایید که ابن‌سینا یا دیگری در حکومت یا در فلان [مسئله] چیست، چیزی برای ما روشن نشده؛ نه اینکه ندارد،‌ قطعاً دارد؛ سفارش من به متفلسفین و فعّالان فلسفه همیشه این بوده که این امتداد را پیدا کنند؛ چون معتقدم اثر دارد؛ این امتداد وجود دارد امّا خب روی آن کار نشده؛ بنابراین فعلاً آنچه میتواند جامعه را اداره کند، فقه ما است. ۱۳۹۷/۱۲/۱۳ ___ _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
🔹- اسلام گستره فلسفه را چنان وسیع کرده است که هیچ موجود و مرتبه از مراتب عالم خارج از فلسفه نیست. 🔸_ اینکه بگویید فلسفه را منکرین خدا یا یونانی ها به وجود آورده اند بی انصافی نسبت به فلسفه است. ♦️- ویژگی خاص توحید باعث شده تا اسلام در همه شئون زندگی انسان بتواند نظر بدهد. 📝 ◾-منکرین فلسفه اسلامی فلسفه را چنين معرفى مى‏كنند: «فلسفه مجموعه‏اى از آراء و افكار گروهى از مردان يونانى و غير يونانى است كه در ميان آنها خداشناس و منكر خدا، ملحد و پرهيزگار، مؤمن و كافر، حقيقت جو و خطاگر يافت مى‏شوند. پس طرح مسائل فلسفى چيزى جز پيروى از دانشمندان معروف آنها و به كار بستن آراء و نظريات آنها نمى‏باشد». اگر فلسفه اين باشد كه اينها براى ما ترسيم مى‏كنند و حقيقت آن همان باشد كه اينها مى‏پندارند عدمش بهتر از وجود آن است و بر اشخاص ارزشمند است كه خود را با آن آلوده نسازند و بر دين است كه با قاطعيت تمام در برابر آن بايستد و از آن بيزارى بجويد، ولى خوش‏بختانه مطلب از اين قرار نيست و اين عقيده در مورد فلسفه صحيح نيست. اين عقيده تنها در برخى از رشته‏ها صادق است كه به آراء و عقايد دانشمندان اعتماد مى‏كنند و در مسائلى كه دليلى جز اتفاق آراء ندارد به استقراى عقايد دانشمندان مى‏پردازند و آن‏را ملاك و معيار قرار مى‏دهند اما در مورد فلسفه، حقيقت برعكس پندار اين گروه است، زيرا فلسفه به طورى كه يادآور شديم عبارت است از بحث و كاوش استدلالى از حقيقت اشياء، و هرگز به گفته اين و آن توجهى ندارد و حتى وحدت نظر و اتفاق آراء در فلسفه ارزش و اعتبارى ندارد. و هرگز نمى‏توان در شناخت واقعيت اشياء به سخنان اين و آن اعتماد كرد، و آراء و عقايد دانشمندان هرگز نمى‏تواند در اين مسائل، آرامش بخش و اطمينان آور باشد چه رسد به اين كه به صورت پناهگاه علمى درآيد. ما با قاطعيت تمام اعلام مى‏كنيم كه به حق داورى كرده‏ايم و شما مى‏توانيد مطالب ما را با تجزيه و تحليل عميق در معارف عاليه اسلام بيازماييد و صحت آن را دريابيد. ◾ -ما ترديدى نداريم در اين كه هر پژوهشگر با انصاف كه روش تحقيق را بداند و شيوه ورود و خروج را بشناسد چون به تحقيق معارف اسلامى بپردازد بدون درنگ اعتراف خواهد كرد كه اسلام دامنه بحث را در موجودات خارجى آن چنان توسعه داده كه هيچ موجودى را در جهان هستى فروگزار نكرده و نقطه ابهامى در ذات و صفات و افعال آنها باقى نگذاشته است كه از جمله آنها «انسان» است كه تمام شئون هستى آن را بيان كرده و آن را به جهان ماوراء طبيعت مربوط ساخته است. اسلام در اين بحث و تحليل مرزى را نمى‏شناسد و آن را از هر جهت گسترش داده، با حفظ حريم كبريايى به ساحت قدس ربوبى ارتباط مى‏دهد. اسلام معارف الهى را پايه و اساس اخلاق فاضله و صفات برجسته انسانى قرار داده و اخلاق فاضله را ريشه و اساس تشريع قرار داده است. اسلام صفات پسنديده را از صفات نكوهيده مشخص كرده، جامعه بشرى را به صفات پسنديده فرمان، و از صفات نكوهيده بيم داده است. آن گاه شالوده مسائل حقوقى و نظامات اجتماعى خود را كه تنظيم كننده برنامه زندگى و تأمين كننده خوشبختى واقعى است، بر اساس صفات برجسته انسانى استوار ساخته است. ◾-بدين ترتيب بر اساس تعاليم اسلام، «توحيد» يگانه اصل حاكم بر تمام شئون جهان هستى است، زيرا چنان كه قبلًا شرح داديم اسلام همه ابعاد زندگى و شئون جهان هستى را به جهان ماوراء طبيعت مربوط مى‏سازد. پژوهشگرى كه با دقت معارف اسلامى را بررسى كند به اين نتيجه مى‏رسد كه از نظر اسلام همه قضاياى علمى و عملى در حقيقت همان «توحيد» است كه به صورت‏هاى مختلفى در آمده به رنگ‏هاى قضاياى علمى و عملى جلوه‏گر شده‏اند و در مقام تحليل، تماماً به توحيد بر مى‏گرداند و در مقام تركيب، تفكيك‏ناپذير مى‏باشند. اين همان مطلبى است كه جلوتر ياد آور شديم و گفتيم كه فلسفه الهى را به اوج كمال ممكن رسانيده، زيرا اسلام مى‏خواهد حكم خدا را در تمام قضاياى علمى و عملى جهان جارى كند 📚 کتاب مجموعه رسائل، ج‏1، ص: 192 __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
::: • درس گفتار جامع ❞نظام فلسفی علامه طباطبایی❝ • مدرس: حجت الاسلام علی اسدی • به زودی از کان
📌 توضیحی در باره درس گفتار جامع ❞نظام فلسفی علامه طباطبایی❝ • اما بپردازیم به ویژگی این درس‌گفتارهای فلسفی که قرار است تا چند سال، هر روز درسی ما در کانال‌ قرار بگیرد. اول از همه بگویم که استادی که این جلسات را تدریس کرده، یک طلبه گمنام است که بخش زیادی از عمرش را برای مباحث علوم عقلی و علوم انسانی گذاشته و در عین حال فرد شناخته‌شده‌ای نیست. اگر دنبال این هستید که فرد مشهوری یا شناخته‌شده‌ای این جلسات را برگزار کرده باشد، همین ابتدا باید بگویم که نه، این‌طور نیست. البته، این خودش شاید یکی از ویژگی‌های مثبت این جلسات هم باشد. • این درس‌گفتار چند ویژگی دارد که من آن ویژگی‌هایی که از همه مهم‌تر هستند را خدمت شما عرض می‌کنم: • طبیعتا مخاطب این جلسات طلابی هستند که یادگیری فلسفه را صرفاً برای اینکه در فلسفه اجتهاد پیدا کنند نمی‌خوانند بلکه به عنوان مقدمه‌ای برای یک کار پژوهشی در زمینه علوم انسانی کار می‌کنند. اما این کار به این معنی نیست که این درس‌گفتار فقط برای آن‌هایی مناسب است که دنبال بحث‌های علوم انسانی و... هستند. ممکن است کسی که این‌ صوت ها را کار می‌کند هدف متفاوت‌تری داشته باشد. • نکته بعدی اینکه اگر اراده کافی برای اینکه چند سالی با این درس‌گفتار همراه باشید و فلسفه را کار کنید داشته باشید، می‌توانم به جرات بگویم یک دور کامل به هندسه فکری علامه طباطبایی در اکثر آثارش تسلط پیدا می‌کنید. یعنی این درس‌گفتار یک بسته جامع از نظام فکری فلسفی علامه طباطبایی است که حداقل منی که تدریس اکثر اساتید مشهور و غیر مشهور فلسفه رو گوش کردم تاحالا مشابه این مدل کار رو ندیدم، در این سیر فلسفی شما با تفکراتی از علامه آشنا میشید که به نظر می‌رسد مهم‌ترین پروژه زندگی ایشان بوده. شما در این درس‌گفتار آشنایی کافی با کل متن کتب بدایة، نهایة و بخش زیادی از آثار رساله‌های علامه و همین‌طور تفسیر المیزان و... پیدا خواهید کرد. • این درس‌گفتار به صورت کاملاً مقایسه‌ای و رفت و برگشتی بین آرا فکری علامه و شاگردان آن بزرگوار و گذشتگان تدریس خواهد شد. امروزه به خاطر بزرگی بسیاری از شاگردان و شارحان علامه طباطبایی غالباً نظام فکری ایشان را از منظر شاگردان یاد می‌گیرند یا حتی بعضاً نظام فکری علامه به خاطر موضوعیت پیدا کردن خود شاگردان ایشان به حاشیه می‌رود. این در حالی است که ما ادعا داریم هیچ‌کدام از شاگردان فلسفی علامه در عین بزرگی و عظمت فکری که خودشان داشته‌اند و دارند به پای علامه نرسیدند و این ابتکار علامه بود که توانست قرن‌ها بعد از نظام ملاصدرا یک نظام فلسفی جدید غیر از نظام فلسفی صدرا تأسیس کند و به ارمغان بیاورد. در زمانی که شما این جلسات را کار می‌کنید به قدری به آثار شاگردان علامه از جمله آیت الله جوادی آملی، مرحوم علامه مصباح یزدی و مرحوم شهید مطهری و آقای فیاضی رجوع می‌کنید که می‌توان گفت در انتهای این کار فلسفی، علاوه بر اینکه یک دور آشنایی کامل با نظام فلسفی علامه پیدا کردید، مهم‌ترین ویژگی‌های نظام فکری شاگردان مرحوم علامه طباطبایی و همچنین عمده‌ترین تفاوت این بزرگان با همدیگر و استادشان یعنی علامه را هم خواهید شناخت. یعنی این جلسات فلسفی در نهایت به شما فقط فلسفه علامه را یاد نمی‌دهد بلکه به صورت نظام‌وار با مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اندیشه‌های فلسفی اسلامی دوران ما آشنا خواهید شد. • ویژگی دیگر این جلسات این است که روش تدریس به صورت کاملاً نظام‌ وار تدریس شده. یعنی چی؟ یعنی اینکه وقتی قرار است نظام فکری علامه طباطبایی را کار کنید، این‌طور نیست که به صورت جزیره‌ای و بریده از هم مطالب فلسفی را کنار هم کار کرده باشید بلکه در روند علمی خودتان مهم‌ترین عناصری که باعث شده فکر فلسفی علامه طباطبایی شکل بگیرد را یاد می‌گیرید و با این ادعا که علامه طباطبایی یک نظام فلسفی مستقلی غیر از ملاصدرا و دیگر فلاسفه داشته کاملاً آشنا می‌شوید. این آشنایی کاملاً مستند به متن بوده و به هیچ وجه مبتنی بر مباحث تحلیلی صرف نیست. • طبیعتاً این درس‌گفتار یک سیر طولانی در فلسفه اسلامی است که برای آن‌هایی که دنبال فهم تخصصی نظام فلسفی علامه هستند مفید و مناسب می‌تواند باشد و این روند برگزاری جلسات هم چند سال طول می‌کشد. • در آخر هم بگویم اگر کسی واقعاً این جلسات را خواست کار کند و نیاز به مشاوره یا سوالی داشت، در خدمتش هستیم. کانال "زندگی برای علوم انسانی" https://eitaa.com/ensani_islami :::
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
📌 سلام، یک سری سوالاتی هست که مدام از ما راجع به سیر فلسفه پرسیده میشه که سعی میکنم تا حد امکان بهشو
سوال: این جلسات مجموعاً چقدر قراره باشه و سالی چند تا صوت هست؟ جواب: این جلسات تقریباً سالی حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ جلسه، بستگی به اتفاقاتی که در آن سال درسی می‌افته، برگزار می‌شه. بستگی به شرایط مختلف داره و دقیقاً هم نمی‌شه گفت چند سال طول می‌کشه، ولی شما در نظر بگیرید که حداقل پنج سال برای اینکه این دور فلسفه تموم بشه زمان نیاز داره. نمی‌شه دقیق گفت مثلاً ۶ سال طول می‌کشه یا ۷ سال. ولی خوب ما در این مدل فلسفی دنبال طولانی کردن مسیر نیستیم که بگیم یک سیر نامتناهی و نامشخص هست،نه اما مسیر کوتاه در فلسفه با مسیر کوتاه در سایر علوم خیلی فرق داره. و اینکه یک نفر انتظار داشته باشه با دو سه سال کار کردن و کلاس رفتن دیگه فیلسوف بشه، تقریباً امری فانتزی هست. ملاصدرا با این عظمت شخصیتی شصت سال برای فلسفه خودش وقت گذاشته بود یا شهید مطهری تقریباً بیست سال شاگردی علامه رو کرد که آخر سر علامه در توصیف شهید مطهری می‌گفت، آخرای عمر کم کم تازه داشته در فلسفه صاحب‌نظر می‌شد! یا خود شهید مطهری یک جایی در آثارش می‌گه که فهم نظام صدرا ۲۰ سال عمر می‌خواد. همه این اعداد و ارقام بستگی به سیر درس، عمق مطالب، استعداد افراد و ... متفاوت است. اما اونی که در کار فلسفی خیلی خیلی مهم است، این هست که شما در زمانی که می‌خواید فلسفه بخونید استمرار، تمرکز و عدم تعطیلی رو در کارتون داشته باشید. وگرنه آدمی که یک ماه نماز می‌خونه یک ماه نمی‌خونه به جایی نمی‌رسه! سوال: مخاطب این جلسات کی هست؟ جواب: این جلسات همون‌طوری که گفته شد برای طلاب علوم دینی که دغدغه علوم انسانی دارند گفته شده. اما لزوماً به این معنی نیست که این درس‌گفتار به درد کسی می‌خوره که طلبه هست یا دنبال علوم انسانی هست. بلکه برای هرکسی که دنبال این هست که یک دور نظام فکری فلسفی علامه طباطبایی رو کار کنه مفید هست ولی به شرطی که شرایط کار کردن رو رعایت کنه. و کلی سوال دیگه که کم کم بهشون پرداخت می‌کنیم ان‌شاءالله... ——————- زندگی برای علوم انسانی https://eitaa.com/ensani_islami
❖ برزخ اهل فلسفه و فضل کوتاه تر از سایرین است 📝 • و عالم برزخ هم يك مرحلۀ قهرى از مراتب وجود است، لذا براى همه قهرى است. منتها كسانى كه در اين عالم مطالب عقلانى و فضايل كسب كردند، راه برزخيشان كوتاه است و زود به عالم تجرد عقلانى مى‌رسند و سير برزخى آنها كمتر مى‌باشد و حركت جوهرى برزخيه تندتر و سريع‌تر صورت مى‌گيرد؛ چون به معاونت كسب فضايل عقلانى براى نيل به خلعت تجرد عقلانى مستعدتر هستند. و همچنين آنهايى كه كسب رذايل كرده‌اند، دوزخ تجردى كامل، زودتر نصيبشان مى‌شود، و در دوزخ برزخى آن قدر معطلى ندارند ــــــــ ------- مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir