سر سلسله ی دلاوران است علی
لب دوز همه سخنوران است علی
آلاف تحیه و الثنا بر او باد
میر دو سرا امیر جان است علی
#علیرضا_قربان_خان
#رباعی
https://eitaa.com/eshare
۱
عروض به زبان ساده ؛
#عروض
#عروض۱
#رکن
#هجا
#صامت
#مصوت
رکن ؛
اساس و ستون هر چیز،
در عبادات، جزئی است که کم و زیاد کردن عمدی یا سهوی آن موجب بُطلان عبادت میشود.
رکن در شعر ؛
به هر یک از میزانها یا افاعیل؛
پایه یا رُکن میگویند.
مانند؛
فَعولُن، مَفاعیلُن، فاعِلاتُن، مُستَفعِلُن، مَفاعِلَتُن و ...
جمع رکن ؛ #ارکان
&
هجا ؛
هجا یا بخش، یک واحد گفتار است که با هر ضربه هوا از ریه خارج میشود. مثلا کلمه دفتر به دو هجا تقسیم میشود که عبارتند از؛ دف _ تر
در واقع هر هجا یک بخش از یک کلمه است.
هجا در شعر ؛
هر بخش رکن را یک هجا می گویند ؛
رکن مفاعیلن ؛ مَ / فا / عی / لُن
شامل ۴ هجا
رکن فعولن ؛ فَ / عو / لُن
شامل ۳ هجا
تکرار و تمرین روزانه باعث می شود ارکان ملکه ی ذهن شده و خودبخود ذهن آماده ی کلاسیک گویی می شود
برای مثال کلمات و جملاتی که روزانه می شنویم یا می گوییم ممکن است هم آوا با برخی ارکان باشد در حالیکه تعمدا به آن آگاه نیستیم؛
می نشستم ؛ فاعلاتن
می / نِ / شس / تم
فا / عِ / لا / تن
در را ببند ؛ مُستَفعِلُن
در / را / بِ / بند
مس / تف / عِ / لُن
و ...
انواع هجا؛
ابتدا خیلی مختصر به معرفی صامت و مصوت می پردازیم ؛
صامت؛
به معنی ساکت و بیصداست.
در زبان فارسی ۲۳ صامت وجود دارد؛
ء ب پ ت ث ج چ ح خ د ز ژ س ش ف ق ک گ ل م ن و هـ ی
در واقع هر حرف بدون صدا, صامت نامیده می شود که البته خواندن آن بدون صدا امکان پذیر نیست
مصوت؛
مصوِّت آوایی که با لرزش تارهای صوتی از گلو خارج میشود و در هنگام ادای آن، دهان باز میماند.
در زبان فارسی شش مصوت داریم؛
ــَـ ــِـ ــُـ آ او ای
مصوت کوتاه ؛ سه مصوت «ــَـ ــِـ ــُـ»
مصوت بلند ؛ سه مصوت «آ، او، ای»
یک. هجای کوتاه ؛
۱. مصوت کوتاه ؛
اَ اِ اُ
۲.صامت +مصوت کوتاه ؛
نُ تُ رِ و....
خوانش حرکات فتحه، کسره و ضمه بر روی یک حرف هجای کوتاه را بوجود می آورد؛
بَ
بِ
بُ
در کلمه ی « برادر »
اولین هجا، « بَ » هجای کوتاه است
دو . هجای بلند؛
۱. صامت+مصوت کوتاه+صامت ؛
مَن زَد شُد و...
۲. صامت + مصوت بلند ؛
با بو سو مو و...
۳. مصوت بلند به تنهایی ؛
آ او ایی
خوانش صداهای « آ - ای - او » بر روی یک حرف هجای بلند را بوجود می آورد ؛
با
بی
بو
خوانش دو حرف کنار هم به صورتی که حرف دوم ساکن باشد هجای بلند را بوجود می آورد ؛
دَرْ
بر
سر
تن
من
آن
و...
در کلمه ی « برادر » دومین و سومین هجا، هجای بلند است؛
۱. بَ هجای کوتاه
۲. را هجای بلند
۳. در هجای بلند
برادر ؛ فعولن
ب / را / در
فَ / عو / لُن
سه . هجای کشیده ؛
۱. مصوت بلند+صامت ؛
آش آب و...
۲. صامت +مصوت کوتاه +صامت+صامت؛ رَفت بَست بُرد و....
۳. صامت +مصوت بلند+یک یا چند صامت؛
زور دور مار کار پیش کیش دید بید و...
نکته؛
۱. هجای کشیده دو هجاء محسوب می شود.
ادامه دارد
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
https://eitaa.com/eshare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#می_مینای_حقیقت
#ذلک_الکتاب
#قرآن
#جام_هشت
#هم_راکعون
#علی
#آیه_ولایت
#آیه_انگشتری
#مائده۵۵
« إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ » مائده۵۵
« ولیّ امر و یاور شما تنها خدا و رسول و مؤمنانی خواهند بود که نماز به پا داشته و به فقرا در حال رکوع زکات میدهند »
به اتفاق مفسّران مراد مولا علی علیه السّلام است.
#راكعون؛ ركوع كنندگان
#ركع و #ركوع؛ خم شدن
به آیه ۵۵ مائده که درباره ی
ولایت علی علیهالسّلام است « آیه ولایت » اطلاق میشود زیرا که آشکارا بر حق ولایت و خلافت مولا علی علیه السلام دلالت دارد.
#امام_علی
#امام_شناسی
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
https://eitaa.com/eshare
۲
#دعاهای_قرآنی
#دعای_دوم
#فاتحه
#قرآن
« اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ » فاتحه۶
« صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ » فاتحه۷
« ما را به راه راست هدایت کن »
« راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی، نه کسانی که بر آنان غضب کردهای؛ و نه گمراهان »
در روایات متعدد « صراط مستقیم » به اهلبيت عليهم السلام و ولايت مولا على عليه السلام تعبير شده است.
« صراط مستقیم » مولا علی علیه السلام است و ائمه اطهار علیهم السلام
« اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ » ؛
دعایی ست بسیار روان و ساده که می تواند ذکر لحظه های کار و فراغت باشد هم بر زبان جاری گردد و هم در عمل اجرا گردد
« اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ » ؛
آنتی تز مقابله با شیطان است زیرا بنابر آیه ی مبارکه ی ۱۶. از سوره ی اعراف شیطان اینگونه گفته است که ؛
« قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ »
« شیطان گفت که چون تو مرا گمراه کردی من نیز البته در کمین بندگانت در سر راه راست تو مینشینم »
#امام_علی
#امام_شناسی
#شیطان
#صراط_المستقیم
#صراط
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
https://eitaa.com/eshare
۱۴
#چله_واژه
#واژه۱۴
#اسم۱
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
اسم ؛ نام، عنوان، شهرت، آوازه
&
اسم ؛ از ( س م و ) به معنای علو، مشتق از ( سما، یَسْمو، سُمُوّاً ) به معنای برتری و عُلُوّ به دلیل برتری اسم بر مسمی و نیز بر فعل و حرف دانستهاند. و به دلیل بالابردن و معرفی مسمی.
سما، آسمان ؛ بلند
&
اسم ؛ از ( س م ه ) به معنی نشانه مشتق از ( وَسَمَ، یَسِمُ، وَسْماً ) به معنای علامت، نشانه و داغ زیرا اسم علامتی برای مسمّای خود است که آن مسمی، بدان بازشناخته میشود. که این ریشه هم دلالت ضمنی بر علو دارد زیرا بلندی نشانه است.
&
اسم در منطق ؛ لفظ مفرد دارای معنای مستقل بدون دلالت زمان، یعنی اینکه معنایی را بیان می کند بدون اینکه زمان وجود آن معنا را نشان بدهد.
&
اسم در ادبیات ؛ لفظی که بر چیزی که اسم بر او نهاده شده (مسمّی) دلالت کند.
&
« وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ » بقره ۳۱
و الله همه اسماء را به آدم یاد داد، آن گاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اسماء اینان را بیان کنید اگر شما در دعوی خود صادقید.
و در الرحمن مبارکه ۴ ؛
« عَلَّمَهُ الْبَيَانَ » به او تعلیم نطق و بیان فرمود.
و در قلم مبارکه ۴ ؛
« الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ »
آن که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت.
کل اسما را الله به انسان تعلیم داد.
بیان و نطق را الله به انسان تعلیم داد.
نوشتن و کتابت را الله به انسان تعلیم داد.
« ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ »
تمام حمد فقط و فقط خاص برای الله پروردگار جهانیان است.
از دست و زبان که بر آید
کز عهدهٔ شکرش به در آید
&
« اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ » طه ۸
به جز الله یکتا که همه اسماء و صفات نیکو مخصوص اوست الهی نیست.
از این آیه معلوم می گردد که اسم فقط اسم نیست و فقط برای نامیده شدن نیست بلکه ؛
اسم؛ مسمی و حقیقت وجودی مسمی و عرفان و شناخت آن و صفات و مشخصات و ... را نیز شامل می شود پس وقتی فرمود کل اسما را به انسان تعلیم داد یعنی تمام موارد فوق را تعلیم داد.
در این آیه می فرماید برای اوست اسما حسنی که قابل تامل است
&
#الله ؛
نام جامع اسما و صفات الهی است.
اسم ذات است.
« سُبۡحَٰنَ رَبِّكَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ »
اسم علم ( خاص ) است. نباید و نمی شود ترجمه کرد
اسم معرفه است. الله اعلم
ریشه شناسی؛
از ریشه #اله
#شهید_مطهری ؛
« کلمه الله در اصل الاله بوده است و همزه آن به خاطر کثرت استعمال حذف شده است »
اللّه در اصل اَلاِله بوده است، که در تلفظ، تخفیف پذیرفته است: اَل + اِله => اللّه
در معنی همان تنها اله معروف و مشخص
از ریشه #اَلَه
عبادت و پرستش کردن (کسی یا چیزی را)
تنها و تنها معبود مشخص و معروف
از ریشه #أَلَهَّه
اِتَّخَذَ اِلهاً: (چیزی یا کسی را به) خدایی گرفتن.
از ریشه #اَلِه
پناه جستن، پناه گرفتن، تنها و تنها پناه حقیقی معروف و مشخص
از ریشه #وله
اله فی الشی: اذا التحیر فیه و لم یهتد الیه
تحیر و سرگردانی پیرامون چیزی
آنکه عقول در درک حقیقت ذات و صفات او متحیر و ناتوانند.
و نیز ؛
مشتق از «وله» است و بنابراین اصل «اله» هم «وله» است که واو آن به همزه بدل شده است. هر مخلوقی یا به تسخیر و یا به اختیار ( طَوْعاً وَ کَرْهاً )
مایل به اوست.
و نیز از ریشه ؛ ........
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
۱۴
#چله_واژه
#واژه۱۴
#اسم۲
برگرفته از یکی از سایت های آموزش زبان فارسی؛
اسم کلمه اى است که معنى مستقل دارد; زمان خاصّى را نشان نمى دهد; براى نامیدن موجودات به کار مى رود.
گروه اسمى = اسم + وابسته.
گروه اسمى دو گونه است:
موصوف + صفت
مضاف + مضافٌ الیه.
#انواع_اسم ؛
اسم مشتق:
اسمى است که در ساخت آن، بن فعل وجود داشته باشد.
. مثال :( بن مضارع +ش= آرامش)
«من به برکت این پیام خداوند، آرامش یافتم.»
اسم جامد:
اسمی است که در ساختمانش بن فعل نباشد.
مثال:گلاب/کتاب/رخسار
اسم خاص:
اسمی که بر فرد یاافرادی خاص و معین دلالت میکند.
مثال:مدیترانه/خزر
اسم عام:
اسمی که شامل همه گروه همجنس باشد.
مثال:دریا
اسم ساده:
اسمى است که داراى بیش از یک جزء معنادار نباشد.
مثال:قلم/ کتاب
اسم مرکّب:
اسمى است که در عین برخوردارى از مفهوم واحد، داراى بیش از یک جزء باشد،
مثال: روزگار، روزنامه، قلمدان، گریه
اسم نکره:
اسمى است که نزد مخاطب، بر فردى نامعیّن از یک جنس دلالت کند.
مثال:مردی کتاب می خواند.
اسم معرفه:
اسمی است که نزد مخاطب نشانگر فرد یا مفهومی معیّن از یک جنس باشد.
مثال:پیامبر قرآن تلاوت می فرمود.
معمولا اسم نکره علامت ندارد و آن را از معنى باید شناخت.
اسم مفرد:
اسمی است که بر یک موجود یا مفهوم دلالت کند.
مثال:درس/کتاب
اسم جمع:
اسمی است که هم بر بیش از یک موجود دلالت کند و هم داراى نشانه جمع (ها ـ ان) باشد.
مثال:دروس/کتابها
گاهی اسم جمع اسمى است که بر واحدى دلالت دارد که آن واحد بیش از یک فرد یا شىء را شامل مى شود. اسم جمع داراى نشانه جمع نیست.
مثال: رمه، لشکر، مردم
اسم جمع مى تواند جمع بسته شود.
اسم ذات:
اسمی که بطور مستقل مفهومی خارج از ذهن داشته باشد و قابل لمس باشد.
مثال :خانه/ میز
اسم معنی:
اسمی که به طور مستقل در خارج از ذهن وجود ندارد و وجود آن وابسته به مفهوم دیگریست.
مثال:ادب/هوش
اسم مصدر:
اسمى است که حاصل و نتیجه معناى مصدر را نشان مى دهد، بى آن که خود داراى علامت مصدر باشد.
مثال:دانش/ستایش
حاصل مصدر همان اسم مصدر است، منتها ساختى خاص از آن، یعنى: اسم یا صفت + ى; همچون: شادى (نتیجه شاد بودن)، مَردى (نتیجه مَرد بودن).
دیگر ساخت هاى مشهور اسم مصدر از این قرارند:
1. بن مضارع + ـِ ش: دانش.
2. بن مضارع + هاى غیر ملفوظ: گریه.
3. بن ماضى + آر: گفتار.
4. بن مضارع + آن: حنابندان.
5. اسم + آن: چراغان.
6. بن مضارع: دو.
7. بن ماضى + و + بن مضارع: گفتگو.
#واژه_شناسی
https://eitaa.com/eshare
۱۴
#چله_واژه
#واژه۱۴
#اسم۳
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
برگرفته از یکی از سایت های آموزش زبان فارسی ؛
#نقش_اسم ؛
نقشِ اسم یعنى وظیفه اى که اسم در جمله بر عهده دارد. این وظیفه در دانش نحو (Syntax) بررسى مى شود، در مقابل دانش صرف یا تکواژشناسى (Morphology) که صرفاً نوع کلمه را بررسى مى کند.
نقش هاى گوناگون اسم از این قرارند:
نهاد:
اسمى که فعل به آن نسبت داده مى شود:
الف. کننده کار (فاعل):محمد آمد.
ب. پذیرنده کار (نایب فاعل): ماه دیده شد.
ج. داراى صفت یا حالتى (مسندٌالیه) :علی با هوش است.
مُسند:
اسمى که با فعل ربطى به نهاد نسبت داده مى شود.
مثال :خراسان استان است.
مفعول:
اسمى که فعل بر آن واقع شود:
مثال :سعید را دیدم.
تنها افعال متعدّى، مفعول مى پذیرند. مفعول معمولا پیش از حرف نشانه را مى آید.
مُتَمِّم (مفعول با واسطه):
اسمى که به وسیله حرف اضافه، معنى فعل را در جمله تکمیل کند.
مثال :علی تکالیفش را در کلاس با خودکار در دفترش نوشت.
هم فعل متعدّى چنین مفعولى را مى پذیرد و هم فعل لازم.
وجوه معانىِ فعل که با متمّم تکمیل مى شوند، از این قبیلند: زمان، مکان، غرض و منظور، ابزار، و چگونگى وقوع فعل.
حروف اضافه مشهور : از،به، با، در، براى، بر.
قید:
اسم یا گروه اسمى که بدون واسطه حرف اضافه، راجع به فعل و گاه غیرفعل توضیح دهد:
مثال :"در همان دقایق اول یکدیگر را شناختیم."
قید ممکن است مانند مثال شامل حرف اضافه و متمم باشد.
بَدَل:
اسمى که پیش یا پس از اسم دیگر مى آید تا آن را بهتر بشناساند، مثلا لقب، مقام، یا پیشه اش را بیان کند:
مثال:«پدرم ...به پشتوانه ابوطالب، بزرگِ سرزمینِ بَطحا، در برابر طوفان قامت راست مى کرد.»
کلمه اى که بدل آن را مى شناساند، مبدَلٌ منه نام دارد. مبدَلٌ منه مُرادِ اصلى است، گر چه گاه پس از بدل قرار مى گیرد.
مضافٌ الیه:
اسمى که به اسم دیگر مى پیوندد تا مفهومى از این قبیل را به آن بیفزاید:
ملکیّت (کتابِ حسین)، تشبیه (کتاب گل)، استعاره (کتابِ جدایى)، اختصاص (کتابِ درس)، توضیح (کتابِ مکاسب)، بیان جنس (کتابِ زر)، فرزندى (محمّدِ زکریّا).
اسمى که پیش از مضافٌ الیه قرار دارد، مضاف نامیده مى شود که خود مى تواند نقش هایى بپذیرد.
گاه نیز مضافٌ الیه پیش از مضاف مى آید که آن را اضافه مَقلوب مى نامند; مثل: کوهپایه (= پایه کوه)، دریا کنار (= کنارِ دریا)اسمی که در جمله مورد خطاب قرار گیرد.
مثال:"برادر! خوش آمدی."
وصفی:
اسمی که در جمله به مفهوم و در نقش صفت بیاید.
مثال:"سنگینترین دل ، دل اوست."
#واژه_شناسی
https://eitaa.com/eshare
بیار باده که شد اشتیاق ما لبریز
بریز بر جگر خستگان از آتش تیز
کدورت است در آئینه ی دل و دیده
بشوی دیده و دل را به آن شراب تمیز
اگر بناست بمیریم مرگ را برسان
اگر بناست بمانیم باده کن تجویز
کدام باده همان که از اوست صلح و صفا
نبودنش همه را کرده است چون چنگیز
کدام باده همو که خوش است از او عالم
جهان شده است از او برقرار و حاصلخیز
اگر به جبر وگر اختیار میکده را
رها مکن که ببینی ضرر از این پرهیز
به حکم عقل نه احساس و عشق می گویم
که جام باده و ساقی ست خوشگوار و عزیز
بهار را برسانید باغ خشکیده ست
چمن شده ست لگدمال چکمه ی پاییز
بگیر جام دمادم که صلح را بچشی
بنوش باده و پایان بده به جنگ و گریز
حکایت من و تو مثنوی فریاد است
اگر که ساقی ما نشنود همه باد است
بدون یار، بدون قرار می میریم
بدون عشق، بدون مزار می میریم
بدون یاز نشستیم عاقبت این شد
به جای صلح و صفا و صمیمیت، کین شد
اگر که عشق نباشد چکار باید کرد
به عشق چاره ی حال نزار باید کرد
به عقل دلخوشی و در نتیجه بیرحمی
وگر به تجربه دل بسته ای چه کج فهمی
کدام راه نرفته برای تو مانده
به مقصدت نرسیدی غریب وامانده
تو کور بودی و ناجورها تو را بردند
چه یوسفی تو که این گرگ ها تو را خوردند
تو آدمی و پر از اشتباه ای آدم
تو یوسفی و به فکر گناه ای آدم
به هوش باش از این چاله درنیاندازند
برادران حسودت به چاه ای آدم
اگر به گوشه ی زندان نشسته ای خوش باش
غیور باش نگردی تباه ای آدم
اگر عزیز شدی همبه فکر کنعان باش
گناهکار نشو از نگاه ای آدم
سوار کشتی بی ناخدای نوح نشو
هزار مرتبه از دستت آه ای آدم
به چله از چه نشستی که قوم ملعونت
شدند گاو پرستان تشنه ی خونت
به چله از چه نشستی دوباره ای موسی
چه سوزنی ست که بر جامه بسته ای عیسی
لباس شستی و چک خوردی و صلیب شدی
برای قوم مریض خودت طبیب شدی
صبور بودی و ماندی غریب ای ایوب
بخوان ترانه ی امن یجیب ای ایوب
به جز تو کیست که صبرش هزار ساله شده
به جز تو کیست غریب و نجیب ای ابوب
مریضی است و تباهی، فساد و فتنه و شر
به جز تو کیست حکیم و طبیب ای ایوب
بگو سپیده ی مشرق که صبح نزدیک است
که شب شده ست عجیب و غریب ای ایوب
کویر؛ عاشق بارانی بهار شماست
به دل هوای تو دارد عجیب ای ایوب
کجاست آنکه سرانگشت اوست نقش بهار
گلاب و گلشن و گلپونه است و گل رخسار
به او خوش است دل تنگ غنچه و از اوست
اگر هنوز گلی مانده است در گلزار
چه باغبان عزیزی ست آنکه می آید
به دست اوست گل و زیر پای او هر خار
خدا کند که ببینیم روی ماهش را
نه آنکه کور بگیریم نقش بر دیوار
به این امید تفال زدم به خواجه و گفت؛
به غیر قافیه با کسب رخصت این گفتار؛
دلم رمیده ی لولی وشیست خوش رفتار...
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ درآر
فدای پیرهن چاک ماه رویان باد
هزار جامه تقوی و خرقه و دستار
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیر تبار
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم آر
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز لاکردار
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست به کار
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و از قضا مگذار
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان بردار
#علیرضا_قربان_خان
#غزل_مثنوی
_____________&__________________
دلم رمیده لولیوشیست شورانگیز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز
فدای پیرهن چاک ماه رویان باد
هزار جامه تقوی و خرقه پرهیز
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی #حافظ از میان برخیز
https://eitaa.com/eshare
۱۵
#چله_واژه
#واژه۱۵
#رحم
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
&
باءِ بسم الله الرحمن الرحيم
بابِ خوبي هاست بر خلقِ رَجيم
مي كنم آغاز با حمد خدا (حمد/1)
مالك ديروز و امروز و جزا (حمد/3)
آن خدايي كه همه عالم از اوست (حمد/1)
آنكه نزديك است و خويشاوند و دوست (حمد/2)
تو سزاوار عبادت بوده اي ، (حمد/5)
هستي و خود نيز هم فرموده اي
دست ياري مي كنم سويت دراز (حمد/5)
اي خداوند كريم چاره ساز
دستگيري كن من گمراه را
رهنمايي كن بيابم راه را (حمد/6)
راه آنان را كه نعمت داده اي (حمد/7)
مومناني را كه عزّت داده اي (منافقون/8)
مومنانِ غيب و انفاق و صلات (بقره /3)
مومنانِ مجريِ خمس و زكات
راه مغضوبين و ضالين باطل است (حمد/7)
فطرت انسان خدا را مايل است (روم/ 30)
&
اصل ریشه در معنی نزدیک بودن و خویشاوندی ست
و در اینجا نزدیک بودن به معنی نهایی آن منظور است. یعنی در نزدیک ترین حالت ممکن
#صله_رحم از همین معناست ؛ دوستی، احسان،
اتصال و دیدار با نزدیکان و خویشاوندان
رحم در بدن زن چون نزدیکترین جا ( داخل بدن ) زن قرار دارد رحم نامیده شده است و نیز عضوی که باعث خویشاوندی می گردد.
#رحمان ؛ صیغه مبالغه از ریشه ( ر ح م )
#رحیم ؛ صفت مشبهه از ریشه ( ر ح م )
در هر دو مبالغه وجود دارد
معنای همزمان همیشگی بودن، استمرار، ثبوت، همگانی بودن،
مهربان در عربی می شود رئوف یا ودود و ...
بخشنده در عربی می شود جواد
باز هم در ترجمه ی فارسی این دو کلمه همان قاعده ی اشتباه کلی بکار رفته است یعنی استفاده از نمونه ی بارز به جای ترجمه
نزدیکی و خویشاوندی مهربانی و بخشندگی می آورد و بارز ترین مشخصه اش است.
برای مثال در تعریف مادر اگر فقط بگوییم مهربان است و یا فقط بگوییم بخشنده است ویا هر دو، جفا کرده ایم.
درست است که مادر نمونه ی منخصر به فرد مهربانی و بخشندگی است اما این همه ی مادر نیست.
این که موقع گفتن بسم الله در ذهن خود بدانیم که الله همیشه به ما نزدیک نزدیک نزدیک .... است و نیز بسیاااااااار نزدییییک است حس آرامش و اطمینان خاطر فوق العاده بیشتری به ما دست می دهد.
&
اول قرآن خداوند علیم
گفت؛ « بسم الله الرحمان الرحیم »
جای «جبار» و «شدید» و «منتقم»
اصل رحمان و رحیمی شد مهم
هر که او دور است او شیطانی است
هر که نزدیک است یار جانی است...
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
من کنت مولا رضا شیرازی.mp3
2.2M
🎙️ ؛ #رضا_شیرازی
مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ
فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ
اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ
وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ
وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ
وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
هر که من مولا و فرمانروای اویم؛
علی مولای او است.
خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست دارد
و دشمن دار آن کس که او را دشمن دارد.
#خطبه_غدیریه
#امام_علی
#امام_شناسی
https://eitaa.com/eshare
مرحوم عباس قربانی.mp3
1.62M
🎙️؛ #عباس_قربانی
دل شکسته ی من انس با علی دارد
امید از همه بگسسته تا علی دارد
منم ز شهر ولایت ز کوچه ی عشاق
شناسنامه ی من مهر یا علی دارد
خدا مدال علی دوستی به ما داده است
به غیر کشور شیعه کجا علی دارد؟
خدا یکی و علی هم یکیست در عالم
علی چنانکه خدا را, خدا علی دارد
در آن محیط که از دست و پا نیاید کار
دل شکسته ی بی دست و پا علی دارد
نه در گذشته, در آینده نیز هر ذی روح
نظر به مرحمت مرتضی علی دارد
به روز حشر برای شفاعت امّت
علی, حسین و رسول خدا, علی دارد
#سید_رضا_موید_خراسانی
#عباس_دایی
#عباس_دایی_محمد_آقا
#مدح_مولا
#امام_علی
#امام_شناسی
https://eitaa.com/eshare
۱۶
#چله_واژه
#واژه۱۶
#عدل
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
بعضی صفات و اسامی هستند که طیف وسیعی از معنی خود را شامل می شوند مثلا رازق که مقدار رزق می تواند از کم یا زیاد باشد و یا ایمان که اندازه دارد و ....
نمونه برای ایمان ؛
« هُوَ الَّذي أَنزَلَ السَّكينَةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ لِيَزدادوا إيمانًا مَعَ إيمانِهِم ۗ وَلِلَّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۚ وَكانَ اللَّهُ عَليمًا حَكيمًا» فتح ۴
او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند؛ لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است.
اشاره به امکان ازدیاد ایمان دارد.
اما بعضی کلمات صفر و یک هستند یعنی یا هستند یا نیستند. نقطه ی صفر وجودی دارند که اگر به اندازه یک اپسیلون تغییر یابند از معنا ساقط می شوند و به ضد خود تبدیل می گردند .
یکی از این کلمات عدل است. یعنی اینکه یا عدل وجود دارد یا ندارد. و مابین آن را نمی توان گفت عادل. انسان یا عادل هست یا نیست. نمی شود گفت که در جایی عادل است و در جای دیگر نیست و نمی شود گفت که در مساله ی واحدی تا حدودی عادل است. چنین چیزی صحیح نیست و از معنای عدل خارج است و به ظلم می رسد.
عدل؛ مصدر و اسم از ریشه ( ع د ل )
برابری در کمیت و کیفیت
قرار دادن هر چیزی در جایگاه خود
بکارگیری هرانسان، تخصص، موضوع، مفهوم، مسئول، مذهب، ایده و .... در محل و موضع دقیق خویش که شایستگی و توانایی و استحقاق آن را دارد به صورتیکه حقی ضایع نگردد و عدل کامل و جامع اتفاق بیافتد.
عدل دو شاهین ترازوست که اگر فقط و فقط و فقط مقابل هم باشند عدل برقرار است. در مرحله ی بعد به کیفیت دو کفه و محتویاتش می پردازیم که آیا عدل برقرار شده است یا خیر
یککیلو زباله با یک کیلو الماس برابرند اما عدیل هم نیستند. همین مورد را به موارد دیگر تعمیم بدهید.
برای مثال دو قاضی با سوابق و تحصیلات یکسان در شاهین برابرند اما در کفه های ترازوی عدالت اگر یکی به اندازه ذره ای از عدل خارج شود ظالم است. و نیز در مثال قبل هرگاه چیزی کمتر از الماس را بر نگین انگشتری جواهر بنشانیم از عدل خارج شدیم.
&
ظلم به تساوی یا بالسویه عدل است.
ظلم ظلم است،به هر صورتی که باشد و به مقام رفیع و بلند عدل هیچگونه دسترسی نخواهد داشت، حتی اگر ظلم به تساوی باشد. ظلم به تساوی اگر دقیق انجام شود نهایتا برابری معمولی فقط در کمیت است آن هم نه با رضایت و نه از روی علم و در نظر گرفتن تمام جوانب و بیشتر در شرایط بحران و خفقان صورت می پذیرد.
&
آفرینش بر عدل استوار است
« الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ...» سجده ۷
او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید.
و نیز تعدیل را دوست دارد ؛
« بگذار عدالت برقرار شود
هستی عاشق عدل است
نمی بینی باد و باران چگونه کوه های سر به فلک کشیده را می فرسایند
تا دره های عمیق تشنه به سطحی از مقبولیت برسند
نمی بینی که تقدیر دو انسان متضاد در کنار هم رقممی خورد تا هم را تعدیل کنند. »
&
عدل و عبد و منفق؛
در معنای عبد گفتیم که ؛ خودسازی، کوبیدن و هموار کردن ناهمواری های خود تا امر خداوند جاری شود یعنی عدل اجتماعی برقرار گردد. و در انفاق گفتیم که ؛ منفق کسی ست که با انفاق مادی، معنوی، زمانی، علمی و ... سعی در پر کردن چاله چوله های فکری، اعتقادی، اقتصادی و جهالتی مردم و جامعه دارد که یعنی عدل اجتماعی برقرار گردد.
&
در بعضی کتاب لغات و تفاسیر برای عدل معنای ظلم هم آورده اند که درست نیست.
عدل یک نقطه است و هر انحرافی از آن نقطه و هر تمایلی از ان نقطه به هر جهت و هر مقدار دیگر عدل نیست و ظلم است.
عدول از عدل ظلم است نه خود عدل.
&
عدل؛ علی علیه السلام است نه عمر
حاکمی که بدون استحقاق در جایگاه حکم نشسته است چگونه می تواند عدل باشد. حتی اگر تمام احکامش عادلانه باشد، خودش عدل نیست و ظلم موکد است. حق حکومت بر مسلمین و تشکیل حکومت عادلانه ی اسلامی بعد از پیامبر خدا توسط سه غاصب ضایع گردید. بنابراین هر سه از عدل خارج شدند و حداقل یکی از اصول دین خود را زیر پا گذاشتند. بنابراین سخن گفتن از عدل عمر _:حتی با توجه به رفتار سختگیرانه و پافشاری بر اجرای احکام اسلام توسط او _ خنده دار است
ادامه دارد
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
قسمت دوم ؛
۱۶
#چله_واژه
#واژه۱۶
#عدل
شیعیان چون زور تو بینند خوانندت علی
سنیان چون عدل تو بینند خوانندت عمر.
معزی
دوری از جهل همچو علم علی
پاکی از جور همچو عدل عمر.
سنائی.
فزوده حرمت عدل عمر به دین درست
نموده حجت علم علی ز رای مصیب.
ادیب صابر.
مکارم را چو برخیزد امل جود علی یابد
مظالم را چوبنشیند جهان عدل عمر گیرد.
سید حسن غزنوی.
به عمر عدل عمر ورز و جاودان زی زانک
به عدل نام عمر زنده ماند جاویدان.
سوزنی.
محمد آنکه ز جاهش گرفت ملت و ملک
همان نظام که دین زابتدا به عدل عمر.
انوری.
تمام این دوستان به خطا رفته اند !!!
&
« إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون » نحل ۹۰ ۴
همانا الله به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مىدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز مىدارد. به شما اندرز مىدهد، باشد که پند گیرید.
&
بارالها ؛ مرا در بهترین تقویم و بهترین شکل و بهترین .... آفریدی ، مرا به عدل آفریدی و خود نیز عادل بودی و هستی و خواهی بود. آنچه استحقاق لازمم بود عطا کردی و نیز باز هم برپایه ی عدلت، به وسعم تکلیفم دادی. اما من ......
بارالها مرا به عدلت بازخواست نکن. عدول کن، روز میزان عدول کن. هیچ ندارم که شایسته ی رضوان رضایت تو باشد. هیچ ندارم. 🙏❤️
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
کم مانده بود رونق عیسا به هم خورد
آیین هفت قرن مسیحا به هم خورد
چیزی نمانده بود کلسیا به هم خورد
ناقوس و دیر و راهب و ترسا به هم خورد
اسقف زرنگ بود که فکر خطا نکرد
برگشت و رفت و هیچ نگفت و دعا نکرد
ابنائنا نبود بجز سیدالشباب
انفس نبود غیر جناب ابوتراب
جز فاطمه نبود نسائی که در حساب
در آیه ی مباهله حق کرد انتخاب
امر خدا اگرچه به جمع است منتها
جز این چهار نور کسی نیست مصطفی
آورد با خودش حسنین عزیز را
مولا علی قاطع دشمن ستیز را
و کوثر عطا شده ی ناگریز را
آورد با خودش همه اهل تمیز را
نجرانیان از این همه هیبت به واهمه
عیسی گرفته رسم ادب پیش فاطمه
وقتی رسید کار به اصل مباهله
آمد نبی و همره او وحی منزله
ناقوس از صلابت ایشان به زلزله
نجرانیان به غلغله و شور و ولوله
عیسی از آسمان چهارم اشاره کرد
اسقف عقب کشید و به تدبیر چاره کرد
ترسا به قدر سوزن، ناورد سوءظن
شرم از مرام شبه مسلمان مرد و زن
مولا علی چقدر غریبی تو در وطن
قرآن تمام، شان تو را گفته در سخن
در انما و آیه ی تطهیر نام توست
باور نمی کنند که قرآن به کام توست
باور نمی کنند که جان پیمبری
سر نهان و نفس عیان پیمبری
در جنگ؛ تیغ و صلح؛ زبان پیمبری
تنها امام عصر زمان پیمبری
جان پیمبری و تو را لعن می کنند
از عالمی سری و تو را لعن می کنند
باور نمی کنند تویی اصل سلسله
ننگ سقیفه ماند چنان زخم آبله
باور نمی کنند اگرچه مباهله
آمد به پیشواز غدیر مکمله
ننگ سقیفه تا ابدالدهر باقی است
اهل سقیفه تا ابدالدهر یاغی است
بی مایگان پست به جایت نشسته اند
از کینه ریسمان به دو دست تو بسته اند
این ناکسان که عهد خدا را شکسته اند
حبل المتین آل نبی را گسسته اند
در قصه ی مباهله نجران چه می کند
بعد از نبی ببین که مسلمان چه می کند
با چوب و نیزه هتک حریم علی کنند
قتل علی ز عدل و ز بیم علی کنند
خون جگر به قلب کریم علی کنند
لشگر به قصد ذبح عظیم علی کنند
خونم حلال گشت و زبانم بربده شد
موج جنون و پهنه ی خون هر دو دیده شد
#علیرضا_قربان_خان
#امام_علی
#غدیر
#مباهله
ارسالی به #اولین_جشنواره_شعر_مباهله
سال ۱۴۰۲
به کانال تخصصی « علی، غدیر، مباهله » بپیوندید؛
https://eitaa.com/mobahelerey
هدایت شده از علی ، غدیر، مباهله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیئات محترم
سروران ارجمند
با افتخار دعوتید به؛
🟢 جشن بزرگ « علی، غدیر، مباهله »
🟢 اختتامیه دومین جشنواره شعر مباهله
زمان؛ دوشنبه ۱۴۰۳/۴/۱۱
ساعت؛ ۲۰/۳۰ الی ۲۳
مکان؛ شهرری، اتوبان سلمان فارسی، میدان امام هادی(ع) حسینیه زنجیرداران حضرت علی اکبر(ع)
لطفا اطلاع رسانی نمایید🙏♥️🙏
به کانال تخصصی « علی، غدیر، مباهله » بپیوندید؛
https://eitaa.com/mobahelerey
۱۷
#چله_واژه
#واژه۱۷
#جمیل
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
جمیل؛ نیکو، زیبا، نهایت زیبایی،
از ریشه ی « جَ مَ لَ »
#جمل ؛ شتر ، به دلیل زیبایی حرکت کاروان شترها در صحرا و زیبایی این حیوان در نزد اعراب
#جمله ؛ به دلیل زیبایی چینش کلمات کنار یکدیگر که مفهومی را منتقل می کند
&
پر طاووس در اوراق مصاحف دیدم
گفتم این منزلت از قدر تو می بینم بیش
گفت خاموش که هر کس که جمالی دارد
هر کجا پای نهد دست ندارندش پیش
این ابیات #سعدی مخصوصا بیت دوم ذهن مرا برد به سمت مظهر جمال، جمیل یگانه ی دوران، وعده ی قطعی الله، همان که نیکوست و نهایت زیبایی ست و زیبایی و نیکویی را در جهان تثبیت می کند وقتی که جهان را نهایت زشتی فراگرفته است. همو که ؛
هر کجا پای نهد، دست ندارندش پیش
هیچکس جلودارش نیست
و یاد دعای زیبای #امام_حسین ( سلام بر او باد ) در روز عاشورا افتادم با این مطلع ؛
يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ
ای که زیبایی را آشکار کنی و زشتی را بپوشانی
&
یا للعجب از این دعا در آن روز، وعده ی زیبای امام زمان عاشورا در خصوص امام زمان ما
درخواست آشکار شدن زیبایی و پوشاندن زشتی
&
و یادم آمد از اسوه ی صبر جمیل حضرت زینب کبری (س) که؛
فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا»
ابن زیاد گفت کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدى، حضرت زینب فرمود:
« من جز زیبایى چیزى ندیدم »
و آن زیبایی، آن « جمیل » همان درک وجود مقدس امام زمان خویش یعنی امام حسین( سلام بر او باد ) بود.
&
« وَ جاؤُ عَلى قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ » یوسف ۱۸
و پیراهن او را با خونى دروغین آوردند (یعقوب) گفت: «هوسهاى نفسانى شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل خواهم داشت.
دیدار « جمیل » صبر « جمیل » می طلبد
همچنانکه یعقوب نبی برای دیدار گمشده ی جمیلش صبر « جمیل » داشت.
&
« فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً» معارج ۵
پس صبر جمیل پیشه کن
&
یا الله گشایش آسمان ها و زمین را همچنان که اول بار عطا نمودی، عطا بفرما
ابتدای سوره فاطر را اینگونه ( امام زمانی ) بخوانیم ؛
« الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ... » فاطر ۱
همه ستایش ها ویژه خداست که آفریننده آسمان ها و زمین است
« مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا ۖ وَمَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ » فاطر ۲
چون خدا رحمتی را برای مردم بگشاید، بازدارندهای برای آن نیست، و چون باز دارد، بعد از او فرستنده ای برایش وجود ندارد، و او توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ » فاطر ۳
ای مردم! نعمت خدا را بر خودتان یاد کنید. آیا جز خدا آفریننده ای هست که از آسمان و زمین شما را روزی دهد؟ هیچ معبودی جز او نیست، پس چگونه [از حق] منصرفتان می کنند؟
« وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ » فاطر ۴
اگر تو را تکذیب می کنند یقیناً پیش از تو هم پیامبرانی تکذیب شده اند. و همه امور به خدا بازگردانده می شود.
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۖ وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ » فاطر ۵
ای مردم! بی تردید وعده خدا حق است، پس این زندگی دنیا [ی زودگذر،] شما را نفریبد و شیطان فریبنده، شما را [به کرم] خدا مغرور نکند.
&
و در پایان برگردیم به دعای امام زمانِ عصرِ عاشورا در روز عاشورا ؛
يَا مُبْتَدِئَ كُلِّ نِعْمَةٍ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها
ای آغاز کننده هر نعمت پیش از لیاقت
یا الله نعمت وجود امام زمان را قبل از داشتن لیاقتش به ما عطا نمودی
و حال نعمت درک وجود ایشان را نیز قبل از استحقاق ما عطا نما
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
می نویسم دل که تا اهل دلی پیدا کنم
می نویسم عشق شاید محفلی پیدا کتم
چون کویر خشک رو بر آسمان دارم که تا
قطره ای باران برای حاصلی پیدا کنم
خاک پاک است و من ناپاک می گردم که تا
کیمیا را در میان محملی پیدا کنم
خودستایی مایه ی شرمندگی من شده
خود شکستم بلکه خویش قابلی پیدا کنم
چون سگی با معرفت دم می تکانم پیش دوست
بلکه در نزدش مقام و منزلی پیدا کنم
#علیرضا_قربان_خان
https://eitaa.com/eshare
دوستان!
فرهاد عاشق کار چندانی نکرد!
عشق باعث می شود،
کوهی؛ پرِ کاهی شود...
#علیرضا_قربان_خان
https://eitaa.com/eshare
۱۸ / ۱۹ / ۲۰ / ۲۱ / ۲۲ / ۲۳ / ۲۴
#چله_واژه
#واژه۱۸
#دین ؛
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
اصل آن دئنا و از ریشه ی آریایی دا به معنی ؛ نهاد، اندیشیدن، شناخت، راه
دانا نیز از همین ریشه است
و نیز
از ریشه ی سامی دنو و دینو به معنی ؛ داوری کردن
مدینه از همین ریشه است
#یوم_الدین ؛ دوران شناخت و آگاهی و نیز دوران داوری و جزا
#واژه۱۹
#یوم
توضیح؛ یوم به معنی روز نیست و روز (نهار) می شود که متضاد لیل (شب) است، بلکه یوم به معنی دوران و قسمت معینی از زمان است که برای مثال ۲۴ ساعت شبانه روز نیز یوم نامیده می شود اما فقط به این معنی نیست که یوم یعنی ۲۴ ساعت.
واژه های مرتبط ؛
#واژه۲۰
#صراط ؛
اصل آن سراط و به معنی بلعیدن
و در اصطلاح به معنی جاده آماده حرکت و عمومی، خیابان
شاید از آن جهت که جاده راهرو را با خود می برد او را می بلعد رهرو را به سوی خود می کشد و به مقصد نزدیک تر می کند.
واژه انگلیسی street به معنی خیابان از همین ریشه است.
اصل صراط رومی است و به معنی جاده ای که به سوی معبد می رود.
رومیان به جاده های عریض سنگفرش شده میان شهرها استرات می گفتند.
&
« اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ » حمد ۶
هدایت کن ما را به راه مستقیم، به راه خودت، به نزدیکترین راه به تو
این آیه کارکرد این جهانی دارد و در اینجا و در این زندگی باید این راه را پیدا کنیم و پیدا کردن آن نیز با فقط با سعی و تلاش و ... امکان پذیر نیست بلکه « توکل» می خواهد همچنان که از مفهوم این آیه نیز برمی آید که ؛ فقط و فقط تو می توانی و باید ما را هدایت کنی.
بنابراین اگر نظر ما در خصوص این آیه و یا در مورد پل صراط فقط به سمت زندگانی دیگر برود خطا کرده ایم. راه اینجاست و درخواست امداد هم اینجا
#پل_صراط ؛
در مذهب زرتشت نیز وحود دارد با عنوان #پل_شینوات و آن پلی ست که بر روی دوزخ استوار است و همگان باید از آن عبور کنند و دوزخیان از روی آن به دوزخ سقوط می کنند.
&
#واژه۲۱
#آئین ؛
رسم، روش، شیوه، آهنگ، اندازه، عدد، شمار، قاعده، قانون، نظم، نهاد، فطرت، شرع، شریعت، کیش
&
#واژه۲۲
#مسلک
#واژه۲۳
#طریق
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
قطع این مرحله بیهمرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
#واژه۲۴
#مذهب ؛
از ریشه ( ذ ه ب ) ذهب به معنی رفتن
به معنی مکان رفتن
راه
این واژگان همه مترادف اند و برابر هستند ؛
آیین، طریقه، کیش، روش، مذهب، مرام، مشرب، نحله، راه، طریق، نهج، مسیر، عنوان، سیاق، سمت، خط، سبک، جاده، رسم، روش، طرز، طریقه، طریق، سان، طور، مسلک، نحو، روال، شیوه، گونه
&
دین ؛ طریق است و طریقت است و هر فرقه و گروهی که طریقت را جدای از دین و شریعت گرفته اند و اگر در طریقت خود را از شریعت بی نیاز دانسته اند به خطا رفته اند.
طریقت شیوه خاص و مخصوص عده ی خاصی نیست و نیازی به خانقاه و اعمال و شکل و شمایل مخصوص ندارد، بلکه همه ی انسان هایی که دین را پذیرفته اند در طریق هستند و در راه هستند و سالک الی الله هستند.
دین ؛ راه است و ابتدای ورود به دین ابتدای راه است و ابتدای طریقت است و طریقت (دین) اول است و شریعت دوم زیرا که ؛
سالک یا همان « الذین آمنوا » قدم در راه دین می گذارد و پس از محقق شدن ( به تحقیق رسیدن یعنی حق را از حق گرفتن ) اصول اولیه دین یعنی ؛
توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد
آنگاه امام به او اجازه می دهد وارد شریعت شود یعنی ورود و انجام فروع دین
&
« إِنَّ الدّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسلامُ ۗ وَمَا اختَلَفَ الَّذينَ أوتُوا الكِتابَ إِلّا مِن بَعدِ ما جاءَهُمُ العِلمُ بَغيًا بَينَهُم ۗ وَمَن يَكفُر بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَريعُ الحِسابِ » آل عمران ۱۹
دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او میرسد؛ زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
&
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
علمی که ترا گره گشاید بطلب
زان پیش که از تو جان برآید بطلب
آن نیست که هست می نماید بگذار
آن هست که نیست می نماید بطلب
#مولانا_بلخی
https://eitaa.com/eshare
داری مرا که مرده ام از بین می بری
عمرت دراز باد به ظلم و ستمگری
آنقدر زخم خورده ام از .... بگذریم. " دوست "
هیچ احتیاج نیست که دشمن بیاوری
در چشم تو من از همه ی ... هر چه کمترم
در چشم من تو از همه ی .... هر چه بهتری
دست مرا تکان بده تا مطمئن شوی
در آستین من نه گل است و نه خنجری
آه ای عزیز مصر که در ناز و نعمتی
این عمر و لطف و مهر مرا چند می خری؟
#علیرضا_قربان_خان
https://eitaa.com/eshare
۲۵ / ۲۶
#چله_واژه
#واژه۲۵
#خسر
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
تجارتی راه می اندازید و پیش بینی می کنید که مبلغ سرمایه گذاری شما ده درصد سود دارد. ضرر و زیان یعنی اینکه شما به کمتر از ده درصد سود برسید و یا هیچ مبلغی سود نکنید. در واقع سود و زیان متضاد هم هستند پس به این معناست که هر چه از سود کم شود زیان شماست.
اما خسران و خسارت یعنی اینکه علاوه بر اینکه سود نکنید سرمایه ی اولیه تان نیز کم شود و یا کلا از دستتان برود.
« إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ » عصر ۲
صددرصد انسان در حال خسران است.
با توجه به « اصل انحصار پاولی » هر اتم، مولکول، ماده، شی، پدیده و .... در جهان هستی دارای عددی یکتا، خاص و مربوط به خود است. انسان نیز مستثنی نیست، من واقعی انسان یا من درونی یا من اصلی، یا روح یا جان یا هرچه شما می خواهید اسمش را بگذارید با عددی یکتا و خاص خود خلق می شود.
#واژه۲۶
#خلق
خلق در ریشه به معنای تغییر شکل است.
بنابراین وقتی می گوییم خلق یعنی از شکل و ماهیتی که قبل از این دنیا داشته است با عددی خاص که اکتساب کرده است به این دنیایی که ما می شناسیم پاگذاشته است.
اینجا معنی خسران در مبارکه ی ۲ سوره عصر معلوم می گردد که ؛
به یقین و صددرصد همه ی انسان ها در خسران هستند یعنی در حال کم شدن از سرمایه ی اولیه شان که همان عدد وجودی شان می باشد هستند مگر کسانی که
ایمان داشته باشند
و کارهای درست را « درست » انجام بدهند
و به « حق » و « صبر » خود و دیگران را سفارش کنند و انجام دهند.
تنها و تنها در این صورت است که علاوه بر اینکه خسارت نمی بینند بلکه عدد وجودی شان رشد و تعالی هم پیدا می کند و بر طبق نظریه « پاولی » این رشد منجر به رشد کل هستی می گردد. زیرا هر موجودی در هستی یک عدد دارد مثلا اگر عدد x ده باشد و خود را به ۱۱ برساند آن موجودی که قبلا ۱۱ بوده است خود بخود باید ۱۲ بشود تا عدد ۱۱ خالی بشود برای x و این معنای #متعال است. و نیز برعکس این نیر صادق است یعنی خسران یک موجود به خسران کل هستی منجر می شود و این سیستم هماره در جهت رشد و خسران پویا و فعال است.
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برسان سلامِ ما را، به رفو گرانِ هجران
که هنوز پاره ی دل، دو سه بَخیه
کار دارد
#شهریار
دلم را که چون قالی نخ نماست
به نخ های عشقت رفو می کنم
#جواد_مهربان
به رفوگران بگویید ز رفو گذشت این دل
چه رفو کنم دلی را که هزار پاره دارد
#راحم_تبریزی
.
مرد بودم که بغضهایم را
تا ته ِ حلق ِ خود فرو کردم
تا بداند که "دوستش دارم"
هر چه او زخم زد رفو کردم
#هخا_هاشمی
.
مژگان کشید رشته به سوزن ولی چه سود؟
دیگر به چاک سینه مجال رفو نبود!
#شهریار
.
یک شب به ناز، چشم به چشمم بدوز تا
این قلب پاره را به نگاهت رفو کنم
رسوای جمع کردی ام ای دل خموش باش
تا حفظ بازمانده ی این آبرو کنم
#عبدالرضا_محمدی
شرمندهٔ نوازشِ گردون نماندهام
گر چاک دوخت، جامه به مزدِ رفو گرفت...
#غالب_دهلوی
تسلیم شو که زخم نمایان عشق را
گر هست بخیه ای، لب خود را گزیدن است
#صائب_تبریزی
تا رسد بر کنگر مقصود دست نالهای
بخیه نتواند نهان کردن دهان زخم را
#بیدل_دهلوی
جایی میان هیچ ، بیا گفتگو کنیم
تاپاره های سینه ی خود را رفو کنیم
#علیرضا_قربان_خان
#تک_بیت
#رفو
#بخیه
#عشق
https://eitaa.com/eshare