eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.6هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 فرازی از دعای 💎 اللّٰهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ . اللّٰهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ . اللّٰهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي . اللّٰهُمَّ لَاتُمِتْنِي مِيْتَةً جاهِلِيَّةً، وَلَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي . 🟢 خدایا خود را به من بشناسان، اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نشناسم، خدایا پیامبرت را به من بشناسان، اگر پیامبرت را به من نشناسانی، حجّتت را نشناسم، خدایا حجّتت را به من بشناسان، اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه شوم. خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را پس از اینکه هدایت نمودی، منحرف مکن. 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ نگاهی به سحر کردم و کنارش نشستم، گوشی دستش بود متعجب گفتم - گوشیت رو پس داد؟ - اره تو که رفتی سرویس، تنها نشسته بودم، اومد پیشم گوشی رو داد بهم هنوز ناراحت بود بهم گفت اگه بعداین کسی مزاحم شد یا بده خودم حرف بزنم یا جواب نده. از غیرت داداشم خوشم اومد و روبه سحر گفتم - قربون داداش غیرتی خودم بشم خندید اما از نگاهش میشه فهمید هنوز ناراحته، پرسیدم - ببینم هنوزم ازش دلخوری؟ سرش رو پایین انداخت و چونش شروع به لرزیدن کرد - کاش قبل از این که اونجوری عصبی بشه و داد و بیداد کنه صبر می کرد توضیح بدم - میدونی وقتی پای غیرت و مردونگی بیاد وسط براشون سخته، مطمئنم حمید خودشم پشیمونه! - زهرا بابام تا حالا سرم داد نزده، همیشه میگه حرمت سید باید حفظ بشه با یاد آوری اینکه سحر سیده، انگار آب داغ روی سرم ریختن. مطمئنن حمید فراموش کرده. - سحر جان ناراحت نباش، اینجوری دلم میگیره خداروشکر قلبم دیگه تیر نمی کشه، سحر نگاهم کرد وپرسید - رنگت چرا پریده؟ حالت خوبه دستپاچه گفتم - اره بابا، من خوبم، اونی که حالش بده توهستی - زهرا...با من رو راست باش، بعداز بحث ما، احساس میکنم رنگت پریده برگشتم و به حمید نگاه کردم تا از جواب دادن فرار کنم، حمید حواسش به ما بود، هر از گاهی نگاهمون می کرد و با برادر زینب آروم گرم صحبت بودن. بابا رو به مامان گفت - خانم، دیر وقته برا سحری خواب میمونیم. کم کم آماده شید بریم. مامان چشمی گفت و با این حرفِ بابا، نفس راحتی کشیدم و سریع بلند شدم حاج خانم با خوشرویی گفت - تازه ساعت یازدهه، حالا تشریف داشتید! مامان همونطور که کیفش رو از روی مبل برمی داشت جواب داد - سلامت باشید، برا سحری چیزی آماده نکردم، برم تا به کارهامم برسم - چون کار دارید اصرار نمیکنم، و الا خوشحال میشدیم بیشتر باهم باشیم. همراه سحر با زینب دست دادیم و به حمید که با علی آقا و آقامحمد دست می داد، نگاه کردم. برادر زینب نگاهم کرد و ناراحت سرش رو پایین انداخت، هر چه زودتر دلم می خواست از اینجا برم تا کسی متوجه موضوع دردم نشه، اونوقت باز بقیه نگرانم میشن و اجازه ی کار کردن و بیرون رفتن نمیدن. بعداز خداحافظی ما به خونه برگشتیم و حمید سحر رو برد برسونه، هرچند سحر خیلی اصرار کرد باهاشون برم ولی این بهترین موقعیته تا باهم آشتی کنن،به حمید پیام دادم که سحر ساداته و از دلش دربیاره. 🔴کل رمان تو وی ای پی کامله و 1566پارته، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️همین الان نیت کنید: 🏴خدماتی که برای اقامه عزای فاطمیه امسال انجام می دهید به نیت فرج امام زمان علیه السلام باشه.
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ ازاینکه زینب گفت زهرا و خانواده ش امشب میان برای تبریک، خیلی خوشحال شدم. بلوز سفیدم رو به همراه شلوار کتان سرمه ای رنگ پوشیدم و جلوی آینه موهام رو مرتب کردم، دستی به ریش کوتاهم کشیدم و از روی دراور، شیشه ی عطر رو برداشتم و به لباس و گردنم زدم زینب در زد و وارد اتاقم شد، با دیدنم هیجان زده گفت - به به، داداش گلم امشب چه تیپی زده!!! برای اینکه فکرش منحرف نشه،جواب دادم - من همیشه همین جوریم شیطنت از چشم هاش میباره، پشت پلکی ناز کرد و گفت - والا همیشه که میگیم مهمون میاد فقط لباس عوض میکنی، اما الان میبینم شیشه ی عطر رو خالی کردی روی لباست و... نذاشتم ادامه بده اخم الکی کردم و گفتم - زینب کم حرف بزن، بیخودی حرف تو دهنم نذاز. الان مامان میاد فکر میکنه خبریه، شک میکنه لبخند مهربونی زد و گفت - یعنی خبری نیست، من اگه داداشم رو نشناسم که باید اسمم رو عوض کنم یقه ی لباسم رو مرتب کردم و انگشتری که محسن از کربلا آورده رو تو انگشتم انداختم، نگاهی به اسم یاصاحب الزمانش کردم و بوسیدمش. با انگشت به نوک بینی زینب زدم و گفتم - فعلا که خبری نیست، توهم هر چی به کارآگاه بازیات ادامه بدی چیزی حاصلت نمیشه، پس به جای این حرف ها، برو همسرداریت برس یه تای ابروش رو بالا داد وجواب داد - آقا محمد که اینجا نیست، پس فعلا مهره اصلی جنابعالیه - اتفاقا میخوام بهش زنگ بزنم بیاد دور هم باشیم لبخندش پهن تر شد،گفتم - خودتو جمع کن، تا اسم محمد اومد نیشت تا بناگوشت باز شد خجالت کشید، اما کمی بعد جواب داد - نوبت شماهم میرسه علی آقا، ببینم وقتی بگم زنت میاد چه عکس العملی نشون میدی بلند خندیدم - برو زینب، این همه سر به سرم نذار زینب رفت آماده شه، صدای زنگ آیفون بلندشد، دوباره تو آینه به خودم نگاه کردم،از اینکه دوباره میبینمش خوشحالم. ازبیرون صدای سلام واحوالپرسی رو میشنوم، نگاهی به انگشترم کردم، چند باری ذکر یا صاحب الزمان گفتم و از اتاق بیرون رفتم سلام دادم و کنار زینب نشستم، بعد از پذیرایی نگاه گذاریی به مهمونها کردم و وقتی دیدم زهرا خانم دست تکون میده، اول تعجب کردم، بعدش فهمیدم با زینب کار داره‌، خنده م گرفته بود مشخصه دختر پر جنب وجوشیه، چون چندباری شاهد کارهاش بودم. بیچاره بادیدن من سریع دستش رو پایین آورد و خودش رو مشغول کرد. کنار گوش زینب گفتم - فکر کنم زهرا خانم باهات کار داره زینب متوجهش شد و باهم کنار تلویزیون نشستن. باحمید مشغول صحبت بودیم که دخترا به اتاق زینب رفتن، بعداز اومدن محمد همه دور هم جمع بودیم، چند باری زهرا خانم و خانمِ حمید به اتاق رفتن و سری آخر حمید هم به دنبالشون رفت و بعد از دقایقی برگشت. با محمد مشغول صحبت بودم که زهرا خانم کنار زینب نشست،به درخواست محمد‌، به اتاق رفتم تا برنامه سفرمون رو بیارم 🔴کل رمان تو وی ای پی کامله و 1566پارته، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16958558131869171403510.mp3
1M
🌸🌿یابن یاسین و یابن طه یا مهدی 🌼🌿میخونه قلب بی تاب دوای دردا مهدی 💚 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ مشغول صحبت با محمد بودم، زهرا خانم کنار زینب نشست، به درخواست محمد‌، به اتاق رفتم تا برنامه سفرمون رو بیارم برگه های روی میز که مربوط به سفرمون بود برداشتم. پام رو از در اتاق بیرون نذاشته بودم که با دیدن زهرا خانم جلوی آینه سر جام خشکم زد، با صدای خیلی ارومی گفت - خوشگل کی بودی تو اصلا حواسش به من نبود، خودمم خنده م گرفت،مشخصه خیلی دختر شلوغیه، اما خیلی خوشم میاد جلوی نامحرم کاملا جدیه، این باعث شده بیشتر بهش علاقه مند شم. بنده خدا اگه بفهمه من دیدم مطمئنن خجالت میکشه دوباره به اتاق برگشتم و پشت دیوار وایستادم،خدایا خودت کمک کن بتونم خیلی زودتر خواستگاری رو مطرح کنم. دقایقی گذشت، حتما تا الان رفته. از اتاق بیرون اومدم، وقتی برگشت و من رو دید، طوری هین کشید که خودمم جاخوردم. نگاهی به صورت رنگ پریده ش کردم، نگران شدم نکنه دوباره مشکلی برای قلبش پیش اومده. با نگرانی پرسیدم - زهرا خانم حالتون خوبه؟ - بله چطور؟ رنگ پریدگیش رو بهش گفتم‌ درباره داروها هم ازش پرسیدم و گفت که خوردم. دوباره ازش پرسیدم ولی با بیرون اومدن زنداداشش ازم خواست برم پیش بقیه. موندن رو جایز ندونستم اما خیلی نگرانشم، نمیدونم چرا نمیخواد مشکلش رو کسی بفهمه. برگه هارو به محمد دادم و براش توضیح دادم. با محمد و حمید صحبت کردم، اما تمام حواسم پیش زهراخانمه. وقتی برگشتن، باهم مشغول صحبت بودن، چندباری سرش رو بالا آورد و متوجه نگاهم شد، کاش محرمش بودم تا باهاش صحبت می کردم باید بیشتر مراقب خودش باشه. کمی که گذشت از حرکاتش مشخصه حالش خوب نیس، بلند شد و به طرف سرویس رفت. دودلم بین رفتن و نرفتن، اگه برم شاید فکر کنه فضولی تو کارش میکنم، الانم که به حمید نمیتونم بگم چون اگر صلاح میدونست خودش مطرح می کرد و به برادرش میگفت. کلافه شدم،دلم میگه یکم صبر کنم، اما نگرانم نکنه حالش بدتر بشه! بالاخره دل رو به دریا زدم خدایا توکل به خودت، برم یه سری بزنم اگر دیدم حالش خیلی بده هرطور شده باید به حمید بگم تا حواسشون باشه. ببخشیدی گفتم و بلند شدم به طرف سرویس رفتم. اونجا نبود به اتاق رفتم تا بیرون اومد ازش دوباره بپرسم. بعداز بیرون اومدنش، صداش کردم برگشت به طرفم، چندقدمی نزدیکتر شدم. ازش پرسیدم درد داره یانه، اما مثل دفعه قبل خواست ازسرش باز کنه. من قول دادم مواظبش باشم،روبهش گفتم - من به استادم قول دادم مراقبتون باشم، الانم از ظاهرتون میتونم بفهمم چتونه! خیلی جدی و آروم باهمون حجب و حیایی که داشت گفت - اگه به خاطر قولتون به آقای دکتره، درباره مشهد بهشون قول دادین، البته من به زینب گفتم بهتون بگه خودم میتونم مراقب خودم باشم، نمیخوام کسی به خاطر من، خودش رو به دردسر بندازه. در ضمن یادم رفته بود، اونروز که برام غذا گرفتین‌، هزینش رو حتما میدم خدمتتون از این حرفش خیلی ناراحت شدم، یعنی هنوز متوجه علاقه ی من نسبت به خودش نیست، دلم میخواد بهش بگم به غیر از اینکه به خاطر حرف استادمه، بلکه دلیل اصلیش دل خودمه. بیشتر از اینا درباره پول غذا ناراحت شدم باید بهش بگم که حمید هم حق زیادی به گردنم داره. - نه فقط به خاطر استادم...بلکه...به خاطر... بین عقل ودلم گیر کردم،عقلم میگه نگم بهتره...چون با گفتن این حرفم دیگه اجازه نمیده مشهد کمکش کنم، مجبورم فعلا تا پایان مسافرتمون صبر کنم، ادامه دادم - بلکه... وظیفه یک دکتره که مراقب مریضش باشه، شما بیشتر باید مراقب خودتون باشید، در ضمن دیگه نشنوم بگین پول غذارو میدم. حمید به گردن من بیشتر از اینا حق داره .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ - بلکه... وظیفه یک دکتره که مراقب مریضش باشه، شما بیشتر باید مراقب خودتون باشید، در ضمن دیگه نشنوم بگین پول غذارو میدم. حمید به گردن من بیشتر از اینا حق داره اینو گفتم و از کنارش رد شدم. نگاهی به حمید که هنوز تو فکره کردم، نمیدونم مشکلی براش پیش اومده که اینقدر ساکته یانه. روی مبل نشستم، محمد با دیدنم گفت - برنامه ای که نوشتی عالیه، دقیقا مثل برنامه ی پارساله. خندیدم و گفتم - اره، آخه پارسال همه خوششون اومد، گفتم امسالم استفاده کنن. فقط یه فرق دیگه با برنامه سالهای قبل داره - چی؟ - امسال استاد فاضل هم همراهمون میاد، به پیشنهاد من قرار شد هر شب نیم ساعتی درباره مهدویت بحث داشته باشیم - این که عالیه، ولی فقط نیم ساعت؟ کم نیست - نه این نظر خود استاد بود، گفت شاید زائرا دوست دارن برن حرم یا کار دیگه داشته باشن، بهتره مفید و مختصر باشه، اینجوری بیشتر یادشون میمونه. - راست میگی، حواسم به این نبود. چون روزها روزه هستن، شاید یه سریاشون بخوان شب برن بیرون. نگاهی به حمید کردم و پرسیدم - چی شده حمید؟ چرا این قدر تو فکری؟ پوفی کرد و گفت هیچی، چیزی نیست. - میگم یه چیزی میگم فقط کسی نفهمه چینی به پیشونیش داد - چی؟ - نمیخوام نگران شی... فقط زهرا خانم احتمالا حالش خوب نیست، وقتی از اتاق بیرون اومدم و تو راهرو دیدمشون، رنگشون پریده بود با چشم دنبالش گشت و گفت - مطمئنی؟ چند دقیقه پیش که حالش خوب بود. بذار ببینم کجاست - کاملا مطمئنم نیستم، ولی رنگش پریده به نظر میومد. فکر کنم نمیخواد کسی بفهمه. طوری رفتار کن نفهمه من گفتم کمی به فکر رفت، نگاهی به گوشیِ دستش کرد - باشه، بذار از خانمم بپرسم از کنارم بلند شد و به طرف خانمش رفت و صحبت کرد، دوباره برگشت و کنارم نشست. - پرسیدی؟ - گفت که حالش خوب بود، بهش گفتم بپرسه، شاید به خاطر اینکه نگران نشیم نگفته. زهرا خانم اومد و کنار خانمِ حمید نشست. به نظرم کار درستی کردم به حمید گفتم، حداقل توخونه حواسشون بهش میشه. حاج رضا روبه خانمش گفت تا آماده بشن، موقع خداحافظی به حمید گفتم تا حواسش به حال زهرا خانم باشه واگر مشکلی پیش اومد خبرم کنه. بعداز رفتنشون تجدید وضو کردم وبه اتاق رفتم. طبق عادت هر شبم دو رکعت نماز برای سلامتی و ظهور مولا قبل از خواب خوندم و روی تخت دراز کشیدم. چشم هام رو بستم و با یادآوری لحظه ای که جلوی آینه ادا درمیاورد، ناخوداگاه خنده روی لبم اومد. این دختر با همون حجب وحیا و شیطنتش دلم رو برده. یاد صورت رنگ پریده ش افتادم، لبخند چند ثانیه ی پیش از روی لبم محو شد. دل نگرانش شدم، شروع به ذکر گفتن کردم، خدایا به خودت سپردمش، مواظبش باش. به قدری فکرم درگیره، فقط از این پهلو به اون پهلو میشم. نگاهی به گوشی کردم کاش می شد پیامی به حمید بفرستم، چندباری دست بردم تا پیام بدم اما دوباره پشیمون شدم و فقط به ذکر گفتن و گذاشتن صدقه برای رفع بلا اکتفا کردم. 🔴کل رمان تو وی ای پی کامله و 1566پارته، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿💞•🌿💞•🌿💞•🌿💞•🌿💞•🌿💞•🌿💞•🌿 ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 ❌کپی و فوروارد ویا هر گونه انتشار رمان به کانال و پیوی یا گروه هاشرعا حرامه...حتی با لینک کانالمون اجازه ندارید❌ نویسنده به هیچ عنوان راضی نیست ، خودتون مدیون نکنید 🔴🟢 حتما قبل از خوندن رمان این مطلبو بخونین 👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/75369 💍 رمان هم مطالب داره 💚 هم مطالب و سبک 💞 هم و درست با همسر و ... 🌼نظرات و تحولات دوستان درباره رمان زیبا و عاشقانه 💞 با موضوع مهدویت و امام زمان 💚👇 https://eitaa.com/joinchat/988152195C3c4149fc36 ✅هم میتونین تو کانال عشق اسمانی روزی دو پارت بخونین ✅ هم میتونین هزینه واریز کنین و تو وی ای پی کل رمان رو یکجا بخونین😊 🔵 رمان تو وی ای پی کامله با 1566پارت اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ 🌿💞•🌿💞•🌿💞•🌿💞•🌿💞•🌿💞•🌿💞•🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 پویش همگانی چله حدیث کساء به نیت تعجیل فرج 🌹 🔸شروع : شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ 🔸پایان:  ولادت حضرت مادر (۱۳ دی) 🔹شرایط: 👈توی این پویش روزی یه بار باید حدیث کساء به نیت فرج حضرت بخونیم. 👈فرقی نداره چه ساعتی هر ساعتی از شبانه‌روز میشه خوند 👈حاجات شخصی خودمون رو هم میتونیم درنظر بگیریم 👈نیاز به ثبت‌نام نیس! 👈نیاز به اعلام قرائت حدیث کساء نیس! 👈اگه یه روزی نشد حدیث کسا بخونین میشه قضاش رو توی روزهای بعد خوند. 👈 بامداد هرروز (ساعت دوازده شب) با یک استوری روزشمار قرائت حدیث کسا یادآوری میشه. میپرسی کجا؟ اینجاها👇 🔘 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 👈هرکس توی این پویش شرکت کنه توی دعای همه شریک میشه. دیگه از این بهتر؟! 👈راستی دوستانت رو هم خبر کن که جمعمون جمعتر بشه🙏 👈سوالاتتان در مورد این پویش را به این آیدی ارسال بفرمایید: @thdjvd 📎لینک متن و صوت حدیث کساء با صدای مداحان مختلف @Elteja
12.mp3
3.97M
چه شبهایی که من با یاد روی تو سحرکردم چه دامنها که در هجران، ز اشک دیده تر کردم 💚 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 فرازی از دعای
💎 اللّٰهُمَّ فَكَما هَدَيْتَنِي لِوِلايَةِ مَنْ فَرَضْتَ عَلَيَّ طاعَتَهُ مِنْ وِلايَةِ وُلاةِ أَمْرِكَ بَعْدَ رَسُولِكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، حَتَّىٰ والَيْتُ وُلاةَ أَمْرِكَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طالِبٍ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَعَلِيّاً وَمُحَمَّداً وَجَعْفَراً وَمُوسَىٰ وَعَلِيّاً وَمُحَمَّداً وَعَلِيّاً وَالْحَسَنَ وَالْحُجَّةَ الْقائِمَ الْمَهْدِيَّ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ 🟢 خدایا چنان‌که به ولایت کسی که طاعتش را بر من واجب کردی، از ولایت والیان امر خود پس از پیامبرت (درود تو بر او و خاندانش) تا آن‌که دوست و پشتیبان باشم والیان امرت، امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب و حسن و حسین و علی و محمّد و جعفر و موسی و علی و محمّد و علی و حسن و حجّت قائم مهدی (درود تو بر همه‌ی ایشان)؛ 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸