🔻شباهت حکومت امیرالمومنین(ع) در صدر اسلام با انقلاب اسلامی
❓سه جبهه دشمن مقابل امام خمینی چه کسانی بودند؟
🔷صدر اسلام و دورهی خلافت امام علی(ع) :
🔹قاسطین یعنی دشمنان بنیادین حکومت امیرالمؤمنین
🔹ناکثین یعنی دشمنان سستبنیادی که بیعت را زیر پا گذاشتند بهخاطر آلودگی دنیوی و تعلقات مادی
🔹مارقین کجفهمها و نادانها و جاهلهایی که به خیال تبعیت از قرآن در مقابل قرآن مجسم که امیرالمؤمنین علیهالسلام بود ایستادند.
🔷 صدر انقلاب اسلامی و عصر امام:
🔹قاسطین: آمریکا، رژیم صهیونیستی و وابستگان آنها که با اصل حکومت جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و حاکمیت انسانی مثل امام بزرگوار مخالف بودند.
🔹ناکثین: بیعتشکنان، همان همرهان سستکمربند بودند؛ وای از این همرهان سست کمربند!
🔹مارقین: کسانی که موقعیت کشور و انقلاب و موقعیت ملت ایران را نفهمیدند، جبههبندی دشمنان را نشناختند، شیوههای دشمنی دشمنان را درک نکردند، به چیزهای کوچک سرگرم شدند و عظمت حرکت امام را نتوانستند تشخیص بدهند.
🔸امام خامنهای - ۹۷/۳/۱۴
♦️دشمنشاد♦️
(چرا حاکمان وقوع اشتباهات کوچک را هم نمیپذیرند؟)
▪️یکی از دوستان تعریف میکرد که چند وقت پیش، یکی از آشنایانش به خاطر اشتباهی، مشکلی مالی برایش پیش آمد. کار بیخ پیدا کرد. ناچاراً با شکایت طلبکاران به زندان رفت. خانوادهی او میتوانست با کمک گرفتن از چند نفر از اعضای پولدارتر خانواده که از ماجرا اطلاعی نداشتند، او را آزاد کند. اما "برای حفظ آبرو"، حاضر شدند فرزندشان مدتی نسبتاً طولانی در زندان بماند اما به آن بخش از اقوامشان اطلاع ندهند. صبر کردند و رنج کشیدند و نگفتند. "حفظ آبرو" مهمتر بود.
▪️شاید برای یک نفر خارج از فرهنگ ایرانی (و شاید جوامعی شبیه به جامعهی ما)، باور کردن این ماجرا سخت باشد. اما ما همه در زندگی روزمرهمان مثالهای آشنای فراوانی برایش داریم: "این غلط رو کرد، چرا گذاشت بقیه بفهمن؟"، "تو برام آبرو نذاشتی!"، "خدانبخشتت که دشمن شادم کردی!"، "پنجاه سال صورتم رو با سیلی سرخ نگه داشتم اما تو یه روزه آبروم رو بردی"، ... . اینها برای مای ایرانی، جملاتی کاملاً آشنا هستند. این یک ارزش است که هر مشکل و اشتباه و کم و کسری، باید در میان اعضایی محدود و در خانواده باقی بماند. "دیگران" نامحرماند. گرفتاریها، رازند. باید سوخت و ساخت. هر کس بیشتر "خودداری" کند، هر خانوادهای که بیشتر صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد، "آبرودارتر" است. شاید برای هیچ فرد یا خانوادهی ایرانی، لحظهی سختتری از "هویدا شدن مشکلات و اشتباهات" نباشد. به هر قیمتی، ولو با دروغ، با انکار، با لاپوشانی، با قناعت، با استغنا، با پرهیز، باید مسائل داخل خانواده را به صورت اسرار نگه داشت. «رسوایی» کمر شکن است.
▪️هر چه خانوادهها سنتیتر باشند، پایبندی به این ارزش اهمیت بیشتری دارد. در طبقات نوگراتر اجتماعی یا طبقات متوسط جدید، این حساسیت کمتر است. گویی آنها با تکیه بر ارزشهای مدرنتری نظیر "فردگرایی" یا "احترام به تصمیم شخصی"، آگاهی دیگران از اشتباهات و تصمیمات نامتعارف را عادیتر تلقی میکنند.
▪️من احساس میکنم این ارزش اجتماعی برآمده از سنت، خود را در "شیوه حکمرانی" چهل سال اخیر نیز به وضوح نشان داده است: حاکمان نیز گویی به شدت چنین باور و روحیهای دارند: هر چه که هست، باید بین خودمان باشد. این خودمان، یعنی مسوولین. یعنی جمع بستهی تصمیمگیران. یعنی خودیها. یعنی محرمانه. هر خطایی هم رخ داده، حتی اگر خود حاکمان هم به خطا بودن ش باور دارند، حتی اگر مقصرین را پیگرد و مجازات هم میکنند، باز هم دلیلی ندارد که "دیگران" از آن مطلع شوند. به دیگران ربطی ندارد. تنبیه هم باید در سکوت انجام شود. هر چه دایرهی کسانی که از خطای رخ داده مطلع میشوند کمتر باشد، بهتر است. مطلع شدن دیگران، "شفافیت" نیست؛ "رسوایی" است! بیآبرو شدن است. "دشمنشاد شدن" نظام است.
▪️شاید دلیل بسیاری از مسکوت ماندن اشتباهات رخ داده، همین روحیهی حاکمان باشد. روحیهای که بخشی از آن از فرهنگ سنتی رسوخ کرده در اقشار سنتی ما ریشه دارد. حکمرانی طبقاتی از جامعه که تربیتی سنتی داشتهاند و این تربیت سنتی را با خود به لایههای بالای تصمیمگیری حکومتی بردند.
▪️شاید به همین دلیل است که امروز میبینیم حتی اعلام عمومی و پذیرش خطای احتمالی فاجعهبار یک واحد انتظامی کوچک در مرز علیه مهاجران افغانستانی، اینقدر برای حکمرانان سطوح عالی سخت میآید. پذیرش خطای سقوط هواپیما، پذیرش خطای زدن ناو نظامی خودی، پذیرش قانونشکنی دردناک برخی افراد در اسیدپاشی اصفهان و صدها مثال آشنای دیگر. مواردی که اگر بههنگام اعلام میشدند، اگر به موقع پذیرفته میشدند، اگر مقصریناش معرفی میشدند، آن وقت تحملش برای جامعه و هزینههای برای حاکمان بسیار کمتر بود. اما گویی تربیت ِ نهادینهشدهی تبدیل به روال شدهی "ترس از دشمنشاد شدن"، پرداخت تمام این هزینهها را قابل قبول میکند.
▪️این یک "خانوادهی کوچک" نیست. این یک جامعهی بزرگ است. یک جامعهی جهانی است. قاعدهها در اینجا متفاوتاند. این "دشمنشاد شدن" نیست. این شفافیت است. شفافیت، در اینجا، شفاست.
پ.ن: یادم آمد برادرم محسن حسام مظاهری هم چندی قبل، همین مسأله را در قالب مفهومی تحت عنوان «نهانروشی سیستماتیک» به خوبی شرح دادهبود.
اینکُجا
@inkojaa
ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه
#نقد_حاکمیت_توسط_جامعه
#جامعه
🔰 توضیحات #استاد_مصباح_یزدی درباره #تقسیم_قضیه
☑️ مطلب اول؛ تعریف قضایای تحلیلی و ترکیبی
ممکن است قضایای تحلیلی و ترکیبی (تالیفی) را به این صورت تعریف کرد که: 🔸قضیه تحلیلی: قضیه ای است که در آن محمول از بطن موضوع استنباط می شود و داخل در ماهیت و ذات ان باشد 🔸قضیه تالیفی: آن است که محمول در آن از ذاتیات موضوع نباشد و در تعریف حقیقی و حد تام آن اخذ نشود، یعنی از عرضیات موضوع محسوب شود؛ همانند قضیه «الف هست» [مفاد کان تامه] چه اینکه هستی داخل در ماهیت هیچ شیء نیست و خارج از ذات آن محسوب می شود
☑️ ملاک اصلی و دقیق تحلیلی و یا تالیفی بودن یک قضیه 1️⃣ ملاک اول: اگر صرفاً نظر به مفهوم داشتیم و گفتیم که ملاک تالیفی بودن قضیه این است که محمول در تعریف موضوع اخذ نشود در این صورت تقسیم دوگانه کانت برای قضایا تقسیم جامع و درستی است.
2️⃣ ملاک دوم: اگر نظر به واقع داشتیم و گفتیم ملاک تالیفی بودن قضیه این است که محمول عینیت و واقعیتی غیر از تحقق موضوع داشته باشد... در این صورت قضیه «الف هست» [مفاد کان تامه] داخل در هیچ یک از دو نوع مذکور نیست نه تالیفی به معنای اخیر و نه تحلیلی و بنابراین تقسیم دوگانه کانت جامع همه اقسام قضایا نیست. توضیح اینکه وقتی می گوییم«انسان موجود است» و به تعبیر دقیقتر «انسان هست» در اینجا محمول و موضوع دو واقعیت جدا از هم نیستند بلکه دو مفهوم اند که از یک مصداق حکایت دارند بنابراین قضیه فوق تالیفی به معنای اخیر نیست. در عین حال محمول «موجود» در تعریف ماهیت انسان هم اخذ نمی شود پس تحلیلی هم نیست ولی کانت هلیات بسیطه را «قضیه حقیقی» نمی داند بلکه آنها را «شبه قضیه» می شمارد. @esra_rasane
☑️ مطلب سوم؛ تالیفی انتزاعی و انضمامی
در اینجا می توانیم از دو اصطلاح «تالیفی انتزاعی» و «تالیفی انضمامی» استفاده کنیم و عجالتاً بگوییم:
🔸تالیفی انضمامی [محمول بالضمیمه]: آن است که محمول امری منضم به مضوع باشد و واقعیتی جدای از آن داشته باشد مثل سفیدی نسبت به جسم.
🔸تالیفی انتزاعی [خارج محمول، محمول من صمیمه]: آن است که محمول امری منضم به موضوع نبوده، واقعیتی جدای از آن نداشته باشد مثل موجودیت برای انسان . ☑️ مطلب چهارم؛ بررسی تقسیم قضایا براساس اصالت وجود ممکن است بگوییم هلیات بسیطه تحت هیچ یک از سه قسم فوق قرار نمی گیرند و خود قسم چهارمی از قضایا به شمار می روند. توضیح اینکه وقتی مثلاً می گوییم «الانسان ممکن» در اینجا می توان گفت که صفت امکان نه از ذاتیات انسان است و نه خارجاً عینیتی جدای از انسان دارد بلکه محمولی است که از صمیم انسان، انتزاع و بر آن حمل می شود یعنی چون ذات و ماهیت انسان متساوی النسبه به وجود و عدم است و امکان نیز چیزی جز همین استواء نسبت و به عبارتی سلب ضرورت وجود و عدم نیست، پس خود منشا انتزاع محمول است بنابراین محمول (ممکن) محمول انتزاعی و قضیه مذکور تالیفی انتزاعی است. اما وقتی می گوییم «الانسان موجود» در اینجا نمی توان گفت محمول از موضوع انتزاع شده است چرا که برمبنای اصالت وجود بعکس باید گفت موضوع، امری اعتباری و انتزاعی و محمول، اصیل و منشا انتزاع است. پس باید گفت در آنجا که ماهیت، موضوع و وجود، محمول است، به نوع چهارمی از قضیه می رسیم که نه قضیه تحلیلی کانتی است و نه تالیفی انضمامی و نه تالیفی انتزاعی. 💡منبع: شرح برهان شفا، ج 1
@esra_rasane
🔰دیدگاه #کانت درباره معنای اسمی و حرفی وجود؛ توضیحات #استاد_مصباح_یزدی
با اینکه در میان حکیمان اسلامی در باب معنای اسمی وجود یعنی وجود محمولی هرگز نزاعی نیست و اگر اختلافی هست بر سر معنای حرفی وجود یعنی وجود رابط است ام برخی از فیلسوفان مغرب زمین بعکس، منکر معنای اسمی وجود شده، مفهوم وجود را منحصر در معنای حرفی و رابط بین موضوع و محمول پنداشته اند و بر این مبنا، هلیات بسیطه را «شبه قضیه» شمرده اند و نه قضیه حقیقی زیرا به گمان ایشان، اینگونه قضایا در واقع محمولی ندارند! کانت آلمانی از این دسته است!
چند نکته در نقد دیدگاه کانت
1️⃣ نکته اول؛ ضعف قدرت ذهن: حقیقت این است که اینگونه آرا ناشی از ضعف قدرت ذهن بر تحلیلات فلسفی است وگرنه مفهوم اسمی و استقلالی وجود، چیزی نیست که قابل انکار باشد بلکه معنای حرفی آن است که باید با زحمت اثبات شود.
2️⃣ نکته دوم؛ تکیه بر مسئله لفظی: شاید منشا انکار معنای اسمی وجود این بوده که در زبان انکارکنندگان معادل معنای اسمی و حرفی وجود یکی است و همین مسئله لفظی باعث این اشتباه شده است.
3⃣ نکته سوم؛ خلط مفهوم و مصداق این خطا از پنداری ناروا یعنی خلط مفهوم و مصداق نشات گرفته است یعنی احکام منطقی که در قلمرو مفاهیم جاری اند به حوزه حقایق سریان داده شده اند. اگر مراد کانت و ... این باشد که محمول در قضایای بسیطه متحد با وجود خارجی موضوع است، این سخنی مقبول و بجا هست اما اگر مراد این باشد که هلیات بسیطه اصلاً قضیه نیستند و وجود به هیچ وجه نمی تواند معنای اسمی داشته، موضوع و محمول قرار گیرد، البته سخنی است نا معقول و ناروا!
4️⃣نکته چهارم؛ گستره قاعده فرعیه: ریشه این پندار باطل این است که گویا هر قضیه ای بایستی مصداق «ثبوت شیء لشیء» (قاعده فرعیه) باشد و چون هلیات بسیطه حکایت از «ثبوت الشیء» دارند بنابراین قضیه نیستند. این اشکالی است که بر قدامی نیز مطرح بوده و هریک به نحوی برای آن راه فراری ساخته اند تا اینکه سرانجام ملاصدرا قائل به تفصیل شده و مدعی شد که اصلاً ضرورتی ندارد که قضیه همواره حاکی از «ثبوت شیء لشیء» باشد بلکه باید گفت قضیه دو گونه است: هلیات بسیطه و هلیات مرکبه؛ قسم اول حکایت از ثبوت الشیء دارند و تحت قاعده فرعیه قرار نمی گیرند و قسم دوم حکایت از «ثبوت شیء لشیء» می کنند و مجرای قاعده فرعیه اند.
💡منبع: شرح برهان شفا، ج 1
@esra_rasane
هدایت شده از فلسفه و عرفان
⭕️مرکز تخصصی فلسفه اسلامی تحت اشراف آیه الله #فیاضی در مقطع سطح ۲و۳ طلبه می پذیرد.
✔️در سطح ۲
❗️ تمام کتاب #بدایه الحکمه
❗️ تمام کتاب #نهایه الحکمه و توحید صدوق و منطق وتفسیر المیزان...خوانده می شود.
✔️در سطح ۳
❗️تمام کتاب شرح #اشارات (۱۰نمط)
❗️تمام کتاب #شواهدالربوبیه (۵مشهد)
و فلسفه غرب، معرفت شناسی، فلسفه علم،منطق ریاضی،علم النفس و..خوانده می شود.
#مزایا
✅ فراهم بودن محیط مطالعه و تحقیق و پژوهش و مباحثه از ۷صبح تا ۷شب
✅یک وعده غذا در روز(#ناهار)
✅پرداخت #شهریه به میزان مطالعه و
تحقیق
✅ادامه تحصیل در #سطح۴
در ضمن #داوری تمام پایان نامه ها و رساله های فلسفی از چند ماه پیش در این مرکز انجام میشود.
برای ثبت نام می توانید با آقای عسکری تماس بگیرید 09193497462
🔴کانال فلسفه و عرفان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
هدایت شده از اسلام و فلسفه
استاد فیاضی-نظریه اصالت وجود.mp3
30.02M
تقریر نظریه اصالت الوجود
آیت الله استاد فیاضی
۲۰خرداد۹۹
هدایت شده از جداح ❞ جامع تقریر حوزوی
🔸🔹🔸🔹🔸🔹﷽
🔰آمـــــار کـــــانال:🔰
♨️ ۴۱ اســـتاد
♨️ ۱۸۰ تدریس
♨️ بیش از ۱۹۴۵۰ جلسه
👈🏻نظرسنجی: مطالب کانال چقدر مفید است؟ EitaaBot.ir/poll/8mnvk?eitaafly
🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🔰فهرست جزوات:🔰
─━⊱دروس سطح حوزه⊰━─
─━⊱دروس خارج حوزه⊰━─
─⊱دروسمتفرقهیحوزوی⊰─
🔰جـــــــــــستجو:🔰
─━⊱براسـاس نام استاد⊰━─
─⊱براساس عنوان تدریس⊰─
🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🔰راهـــــــــــنما:🔰
💻 تایپ شده ✍🏻 دستنویس
♻️درحالتکمیل 🖇نیازمندتکمیل
👈🏻مشاهدهی آخرین بهروزرسانیها
🔸🔹🔸🔹🔸🔹
@Jadah18
🔵 فراخوان نخستین همایش ملی با عنوان : «عالم ذرّ و عوالم پیش از دنیا» از دیدگاه آموزههای وحیانی و اندیشمندان مسلمان
به گزارش روابط عمومی، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بر آن است تا نخستین همایش ملی با عنوان «عالم ذرّ و عوالم پیش از دنیا» از دیدگاه آموزههای وحیانی و اندیشمندان مسلمان را برگزار نماید.
بدین وسیله از اساتید، صاحبنظران و پژوهشگران حوزه و دانشگاه دعوت میشود با ارائه مقاله دربارۀ موضوعات پیشنهادی ذیل یا دیگر موضوعات مرتبط با این حوزه، در همایش شرکت نمایند.
لطفاً مقالات خود را به نشانی Aalamezar@irip.ac.ir ارسال فرمائید. ادامه مطلب 👇 http://aalamezar.irip.ac.ir
#سخن_بزرگان
💥توصیههایی برای تدریس موفق
✔️ استاد معظم آقای فتوحی
🔹کسی که میخواهد کتابی را تدریس کند و در تدریس آن موفق باشد، باید اموری را قبل از شروع به تدریس و اموری را در جلسه تدریس رعایت کند.
1⃣ اموری که استاد باید قبل از شروع به تدریس رعایت کند:
🔸۱) کتاب را از اول تا آخر، خوب و با دقت بالا مطالعه کند.
🔸۲) نسخهبدلها را ببیند و در حاشیهی کتاب یادداشت کند.
🔸۳) اَغلاط آن را اصلاح کند.
🔸۴) مواردی را که نمیفهمد با مراجعه به شروح یا با پرسیدن از دیگران حل کند.
🔸۵) نکتههایی را که لازم است در تدریس مطرح کند، اگر کوتاه است در حاشیه کتاب یادداشت کند و اگر طولانی است در دفتر یادداشت کند تا شب مطالعه و هنگام تدریس به آنها رجوع کند.
🔸۶) آدرسهای «کما تقدم» و «کما سیأتی» را که در کتاب آمده، مشخص کند و وجه «فتأمل»ها را یادداشت کند. اگر مطالب یا حواشی مهمی را در کتب دیگر دیده است، آنها را به همراه ذکر آدرس در حاشیه کتاب یادداشت کند.
🔸۷) آیات، روایات و اشعاری که به آنها استشهاد یا تمثیل شده است را خوب بررسی و وجه استشهاد و تمثیل را مشخص کند.
🔹اگر استادی این موارد را رعایت کند، میتواند با اطمینان خاطر شروع به تدریس کند.
2⃣ اموری که استاد باید در جلسه تدریس رعایت کند:
🔸۱) اگر تفهیم مطلبی که در کتاب آمده نیاز به مقدمهای دارد باید در ابتدا آن مقدمه را ذکر کند و سپس مطلب کتاب را؛ چرا که بدون بیان آن مقدمه، فهم مطلب کتاب میسر نخواهد شد.
🔸۲) «مرجع ضمیر»ها و «مشارالیه»ها را دقیقا مشخص کند.
🔸۳) مشخص کند تعلیلهایی که در کتاب آمده به کدام قسمت کتاب ارتباط دارد.
🔸۴) مطالب را منظم و هر مطلبی را در جای خودش مطرح کند؛ چرا که درهم گفتن مطالب موجب بد فهمی بسیاری از شاگردان میشود.
🔹هر استادی با رعایت این نکات، استادی موفق خواهد بود که هم خودش از درس گفتن لذت میبرد و هم شاگردان با لذت و شوق فراوان در درس حاضر میشوند و این موجب ترقّی آنها میشود.
👉 @ostadfotouhi
👉 @raveshsonnati
هدایت شده از فلسفه و عرفان
اگر آن حساسیتی که علمای ما روی کفر داشتند روی ظلم می داشتند کفر بوجود نمی آمد چرا که ظلم موجب کفر میشود.
💢کانال فلسفه و عرفان 👇
https://eitaa.com/AGLOESHG