eitaa logo
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
152 دنبال‌کننده
72 عکس
12 ویدیو
12 فایل
«به صفّ النعال فقیهان نشینم» 📚✒️یادداشت‌های سیدمحمد احمدی @SMohammad_Ahmadi
مشاهده در ایتا
دانلود
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️مطربان روضه خوان! یکی از انواع ، مخفی کردن مقدمات باطل یک استدلال است. به طور طبیعی هنگامی که استدلالی را شکل می‌دهیم ممکن است به برخی مقدمات آن تصریح نکنیم. اما اگر مقدماتی که چنین وضعی پیدا می‌کنند، گزاره‌هایی کاذب و باطل یا دست‌کم مناقشه‌برانگیز باشند نوعی سوءاستفاده از غفلت مخاطب و فریب وی رخ داده که چنانچه عمدی باشد بی‌تردید کاری غیراخلاقی و خلاف شرع است. ⚠️مخفی کردن مقدمات سستِ استدلال به یک تکنیک روانشناسانه و تردستی می‌ماند که مخاطب غافل را به نتایج ناصحیحی می‌رساند، نتایجی که اگر این تکنیک نبود به احتمال زیاد از پذیرش آن‌ها قویّاً امتناع می‌کرد. من دربارۀ انگیزۀ تولیدکنندگان محتوای بالا (که مربوط به دو سال پیش است) سخنی ندارم و صرفاً میخواهم آن را بهانه‌ای قرار دهم برای پرداختن به آثار ناخواسته و منفیِ محتواهای مشابه. گمان نمی‌کنم اینکه چند مُطرب و خوانندهٔ قدیمی (که تعدادی از آنها را امروزه حتی به سختی می‌شناسیم) مجلس روضه برپا می‌کرده‌اند به خودی خود جذابیتی داشته باشد، مگر اینکه... [ادامه دارد...] ✒️📚 @Faede_v_Borhan
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
‼️مطربان روضه خوان! یکی از انواع #مغالطه، مخفی کردن مقدمات باطل یک استدلال است. به طور طبیعی هنگامی
...مگر اینکه بنا باشد از نقل این قصه نتیجه‌ای بگیریم. ▪️مثلاً بخواهیم بگوییم: ایها الناس! دیدید می‌شود امام حسین (ع) را قبول/دوست داشت و چندان هم به ظواهر اهمیت نداد؟! حتی یک زن خوانندۀ بی‌حجاب هم در مجلس روضه شرکت می‌کرده و حتی ذکر مصیبت نیز داشته است. ▪️یا بگوییم: حضرت سیدالشهداء (ع) به فاسقان بلکه نیز عنایت دارند و چنین نیست که فقط دوستِ صالحان و نیکان باشند. ▪️یا -بالاتر- بگوییم: از حال این افراد معلوم می‌شود عاقبت بخیری و صالح بودن در گروی رعایت احکام شرعی نیست. ⛔️در نتیجه‌گیری های بالا و استنتاجات مشابه آن، مقدماتی مخفی وجود دارد که سراسر غلط است. 💡شرکت کردن در مجلس عزای سالار شهیدان (ع) الزاماً به معنای «دوست داشتن» یا «قبول داشتن» آن حضرت به معنای واقعی کلمه نیست. بسا شخصی اساساً غیرمسلمان باشد ولی از روی ترحّم بر مصائب آن حضرت بگرید. 💡قرآن کریم برای «حبّ به خدا» (و به تبع: حبّ به اولیای خدا) ملاکی به دست داده که با معصیت‌کاری عمدی و مستمر نمی‌سازد: «إن کنتم تحبّون الله فاتّبعوني یحببکم الله» [آل عمران: ۳۱]. 💡هم‌چنین حبّ به ایمان که حبّ به سیدالشهداء (ع) از مصادیق بارز آن است را با تنفّر از فسق و معصیت قرین ساخته: «و لکنّ الله حبَّب إلیکم الإیمانَ و زیَّنَه في قلوبکم و کرَّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان» [حجرات: ۷]. 💡و در نهایت ترجیح دادن محبوب های دنیوی بر حبّ به خدا و رسول (ص) را دستمایۀ تهدید قرار داده است: «قل إن کان...أموالٌ اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکنُ ترضونها أحب إلیکم من الله و رسوله و جهادٍ في سبیله فتربصّوا حتّی یأتي الله بأمره إن الله لایهدي الفاسقین» [توبه: ۲۴]. این را مقایسه کنید با جملۀ آخری که در محتوای بالا گفته شد: «اینها امام حسین را قبول داشتند، میگفتند شغلمان این [کارهای حرام] است»! 💡در شعری منقول از حضرت صادق (ع) که به یک مطلب فطری اشاره دارد می‌خوانیم: «لو کان حبّک صادقاً لأطعتَه...إن المحبّ لمن یحبّ مطیعٌ». اساساً چگونه می‌شود انسان به معنای واقعی کلمه کسی را دوست بدارد -تا چه رسد به قبول داشتن- که ویژگی بارزش «و جاهدتَ فی الله حقّ جهاده و أقمتَ الصلاةَ و آتیتَ الزکاةَ و أمرتَ بالمعروف و نهیتَ عن المنکر حتّی أتاک الیقین» می‌باشد، اما در عمل مستمراً و عمداً از سر بی‌مبالاتی و اهمیت ندادن، در مسیری کاملاً مخالف با مسیر محبوب و مقبولش قدم بردارد؟! 🔰سخن در این باب بسیار است و می‌توان مطلب را شرح و بسط بیشتری داد، اما غرض صرفاً هشدار نسبت به استنتاجات ضمنی و مغفولی است که روزانه و در مواجهه با محتواهای متنوع فضای مجازی در اذهان ما و دوستان و فرزندان و خانواده هایمان نقش می‌بندد. چنانکه قبلا هم نوشته‌ام انسان امروزین که خود را سرآمد خردورزی و تعقّل در کلّ تاریخ بشریت می‌پندارد (البته گاه به گزاف!) و آیین گفتگو و استدلال را پیشۀ خویش می‌شمارد بیش از هر کس محتاج دقت در شکل دادن صحیح افکار خود و پرهیز از است. اگر امروز هشیار نباشیم و به تفکر و تعمیق باورهای خود اقدام نکنیم، ممکن است زمانی به خود آییم که برای جبران بسیار بسیار دیر باشد. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
🏴سرهای سروران همه بر نیزه‌ها ببین🏴 لمّا أصبح عبيدالله بن زياد بعث برأس الحسين عليه‌السلام فدير به في سكك الكوفه كلها و قبائلها. فروي عن زيد بن أرقم أنه قال: مُرّ به عَليَّ و هو على رمح و أنا في غرفة. فلمّا حاذاني سمعته يقرأ {أم حسبت أن أصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا}. فقَفَّ و الله شعري و ناديت: «رأسك و الله يا ابن رسول‌الله أعجب و أعجب!» ▪️ هنگامی که صبح روز بعد فرا رسید، عبیدالله بن زیاد رأس حسین علیه‌السلام را فرستاد تا در محلات و قبائل شهر کوفه بگردانند. از زید بن ارقم نقل شده که: از مقابل من عبورش دادند در حالی‌که بر نیزه بود و من در اتاقی در طبقه‌ی بالا بودم. آن‌گاه که در برابر من قرار گرفت شنیدم که تلاوت می‌کند[آیه‌ی ۹ سوره‌ی کهف]: {آیا گمان کرده‌ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های شگفت‌آور ما بوده‌اند؟} به خدا قسم که موی بر تنم راست شد و ندا بلند کردم: «به خداوند سوگند که رأس تو -یا ابن رسول‌الله- شگفت‌آور تر است! و شگفت‌آور تر است!» ◾️ 📖 الإرشاد (ط آل‌البیت)، ج٢، ص١١٣. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙لحظاتی از خوانی مرحوم آیةالله العظمی سید محمدسعید (قدس‌الله‌روحه) 🗓 شب عاشورای ۱۴۴۰ قمری ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠درنگی در «فقه آسان» اخیراً نسخه‌ای تلخیص شده از یک یادداشت قدیمی با عنوان «فقه آسان» منتشر شده که در آن تعدادی از مسائل شرعی به عنوان نظرات مرحوم فهرست گردیده و سپس ادعا شده این گونه نظرات «موجب آسان و کم حجم شدن فقه می شود». طبعاً بررسی تفصیلی تمام آرائی که در این یادداشت به فیض نسبت داده شده، در یک یا دو فرستۀ کوتاه نمی‌گنجد، ولی توجه به چند نکته عیار علمی آن را تا حدودی مشخص می‌سازد.🔻 1️⃣ نگارنده از مرحوم فیض نقل می‌کند: «فقه، بسیار آسان و کم حجم است». چنین مطلبی در آدرسی که بدان ارجاع داده شده نیست. به‌علاوه این ادعا خلاف تالیفات فراوان فیض در فقه است: ▪️کتاب «الوافی» فیض که کتابی حدیثی است، بخش اخبار فقهی آن به تنهایی ۲۰ جلد است! آیا ۲۰ جلد (آن هم غالباً بدون توضیح کامل ادله برای تبیین اخبار تقیه ای، متشابه و متعارض) آسان و کم حجم است؟! ▪️کتاب «معتصم الشیعة» که تالیف فیض است، فقط بخش «صلاة» آن سه جلد است. در حالی که مرحوم فیض در مقدمۀ خود به غیر از بخش صلاة (که سه جلد است) از ۱۲ بخش و دو خاتمۀ دیگر در موضوعات صوم، حج و سایر ابواب فقه نام ‌برده، ولی موفق به تالیف آن نشده است. با این وصف، شاید در صورت تکمیل، این کتاب حدود ۳۰ جلد می‌شده است! 2️⃣ نگارنده دربارۀ مرحوم فیض می‌گوید: «وی معتقد بود هر فرد می‌تواند و باید فقیهِ خود باشد» و به مقدمۀ معتصم الشیعة و مقدمۀ نخست تفسیر «الصافی» ارجاع می‌دهد. در حالی که: مقدمۀ اول تقسیر صافی اصلاً ربطی به این موضوع ندارد. در مقدمۀ معتصم الشیعه نیز چنین مطلبی نیست. بلکه از عبارات فیض استفاده می‌شود او «تقلید از فقیهی که بر اساس کتاب و سنت معصومین فتوا می‌دهد» را قبول دارد: «فمن لم‌يجد الإمام المعصوم(ع) و لا الفقيه المفتي بقوله احتاط بقدر الإمكان» (معتصم الشیعة، ج۱، ص۳۸). به‌طور کلی دستورات پیامبر اکرم (ص) و ائمۀ هدی (ع) به «تفقه در دین» به معنای نفی «تقلید از فقیه» نیست. 3️⃣ نگارنده در فهم برخی از فتاوا و نظرات فیض بر خطا بوده. مثلاً: ▪️گفته شده «فیض، شراب و فقاع و مسکرات و را نجس نمی داند». در حالی که فیض، در انتهای بحث از نجاست خمر و مسکرات، صریحاً بیان کرده که: «العمل علی المشهور [= نجاسة الخمر] و هو أحوط بل أظهر و أقوی» (مفاتیح الشرائع، ج۱، ص۷۲). برای آشنایان با تعابیر مشخص است که تعابیر اظهر و اقوی برای بیان به کار می‌رود. در مورد اهل کتاب نیز برخی دیگر از فقهاء با فیض هم‌رأیند و چه بسا این فتوا دست‌کم میان معاصران مشهورتر باشد تا فتوای به نجاست. ▪️در دیدگاه فیض تمامی آبزیان حلالند؟ وی هرچند برخی آبزیان بدون فلس را حلال شمرده اما پاره‌ای از آنها را بی‌تردید حرام دانسته است: «و مع ذلك فتحريم الجري و يقال: الجريث كاد يكون إجماعاً و الصحاح به مستفيضة» (مفتاح۶۳۹). ▪️حکم غنا از نگاه فیض؟ وی هرچند در ابتدای بحث خود به سوی حلیّت فی‌نفسهِ غنا مایل گردیده اما در نهایت با ذکر استدراکی، مسأله را چنین به پایان می‌برد: «الا أن يقال: ان بعض الافعال لا يليق بذوي المروات و ان كان مباحا، فلا ينبغي لهم منه الا ما فيه غرض حق» (مفتاح ۴۶۵). 4️⃣ برخی از نظرات فیض، مطلبی جدید و فتوایی مختص به او نیست. گذشته از موافقانی که وی در میان فقهای متقدم داشته و خودش نیز به اسامی آنان در مواردی تصریح می‌کند، برخی فقهای معاصر نیز با تعدادی از آراء وی همراهی کرده‌اند؛ لذا پذیرش این مطلب، فقه را از آنچه که اکنون هست آسان تر و کم‌حجم تر نمی‌کند. برای نمونه: ▪️در عبادات همچون نماز و روزه و حج، نیازی نیست نیت بر زبان و دل جاری شود. با مراجعه به هر یک از رساله‌های فقها، تصریح به این حکم را مانند نظر مرحوم فیض می‌توان یافت. شاید نویسنده، بدون نظر به فتاوای فقها و با نگاه به عملکرد برخی از عوام که عادت دارند پیش از نماز، نیت را به زبان بیاورند تصور کرده که فقها این کار را لازم می‌دانند! ▪️در ترتیبی بعد از شستن سر، رعایت ترتیب در بدن لازم نیست. بسیاری از فقهاء از جمله مرحوم (قده) [المعتبر، ج۱، ص۱۸۴] به این قول مایل هستند. از معاصران نیز مرحوم آیةالله (قده) و شاگردان ایشان همچون حضرت آیةالله (مدظله) به این نظر تصریح فرموده‎‌اند. ▪️عربی بودن صیغۀ و لازم نیست. این نظریۀ فقهی نیز طرفدارانی میان فقها به خصوص معاصران دارد. برای نمونه نک. رسالۀ آیةالله (مدظله): مسألۀ۲۳۷۹. ادامه دارد... ✒️📚 @Faede_v_Borhan
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
💠درنگی در «فقه آسان» اخیراً نسخه‌ای تلخیص شده از یک یادداشت قدیمی با عنوان «فقه آسان» منتشر شده که
5️⃣ برخی از نظرات فیض، در تعارض با متعددی از ائمۀ هدی(ع) بوده و از لحاظ رعایت ضوابط استدلال مخدوش است. برای مثال: ▪️، به صرف ملاقات و مادامی که رنگ و بو و مزه‌اش تغییر نکند نجس نمی‌شود. به تصریح برخی علما همچون در کتاب [ج ۱، ص ۲۸۰] نزدیک به ۴۰ حدیث که بر قول مشهور (بر خلاف قول فیض) دلالت دارند. حتّی اگر این تعداد را نپذیریم دست‌کم ۱۰ روایت دالّ بر خلاف قول فیض می‌توان یافت که یا ایجاد می‌کند. ▪️گفته شده: «فیض معتقد است خمس درآمد بخشیده شده و نیازی به پرداخت آن نیست.» گذشته از اینکه فیض تنها سهم امام (ع) را بخشیده شده تلقی نموده و نه سهام دیگر را و لذا نهایتاً ممکن است نیمی از خمس را مباح بداند، این نظریۀ وی خلاف روایات و شاید است که در کتب فقهی به آن پرداخته شده. از این گذشته، خودِ مرحوم فیض نیز در نهایت به فتوای روشنی در این زمینه دست نیافته و می‌نویسد: «و المسألة من المتشابهات و العلم عند اللّه» (مفاتیح الشرائع: مفتاح۲۵۴). و در موضع دیگری نیز به احتیاط توصیه می‌کند: «و لو صرف الكل إليهم لكان أحوط و أحسن، و لكن يتولى ذلك الفقيه المأمون بحق النيابة» (همان: مفتاح۲۶۰). 6️⃣و اما آخرین و مهم‌ترین نکته: فارغ از صحّت و سقم فتاوای منسوب به فیض و نیز با قطع نظر از جایگاه متوسط فیض در طراز فقاهت، مهم این است که هر مسلمان عملکرد خود را بر اساس حجتی معتبر بنا کند. طبعاً فقهاء در این زمینه مکلّف به پیروی از استنباطات خویش هستند و مفروض آن است که استنباط دیگران را تخطئه نموده‌اند. اما سایر مردم که فاقد تخصص فقهی هستند لاجرم می‌بایست به مراجعه نمایند. بدیهی است سختی و آسانی فتاوای یک شخص ملاک صحیحی برای پیروی از او و وانهادن فتاوای سایر فقهاء نیست. این دست سخنان به ما گوشزد می‌کند که فقه، دانشی تخصصی است نه عرصۀ قلم فرسایی ژورنالیستی؛ و اظهار نظر در فقه و حتی اظهار نظر دربارۀ نظر دانشمندان آن (مانند هر دانش دیگری) پشتوانۀ خاص خود را می‌طلبد؛ نه هر که سر بتراشد قلندری داند. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
📘 معرفی کتاب «الخمس» • درس‌گفتارهای خارج فقه آیةالله سید محمدباقر (قدس‌سره) ✍🏻 حجةالاسلام‌ والمسلمین سید عبدالغنی اردبیلی (ره) 🖨 پژوهشگاه شهید صدر ـ۱۴۴۶ ه‍ بنابر توضیحات ناشر، مرحوم آیت‌الله صدر در سوم رمضان‌المبارک ١٣٨٣ق مبحث خمس را بر اساس کتاب عروه، برای گروهی از شاگردان خود آغاز کرد و در مدت دو سال و اندی آن را به پایان رساند. مرحوم سید عبدالغنی اردبیلی، ابتدا جلسات درس را ضبط و سپس متن این دروس را به مکتوب نمود. همچنین دست‌نوشته‌های دیگری از برخی شاگردان استاد به دست رسیده که به همت پژوهشگاه پس بررسی، تدقیق و ویرایش لازم در دو جلد آمادۀ انتشار شد. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠ریشه‌های مرجعیت دینی در ادیان ابراهیمی برخی تصور می‌کنند وجود نهاد علمای دین و به خصوص دستگاه امری بی‌سابقه و نوعی به‌شمار می‌آید و مقام هدایت دینی و ارشاد مردم مخصوص پیامبر و ائمۀ هدی (صلوات الله علیهم اجمعین) است. این نگاه که به‌نحوی مخصوص دوران مدرن است، خاستگاه‌های متعددی دارد و جواب‌های متفاوتی هم می‌طلبد که در جای خود بیان شده. یکی از آن خاستگاه‌ها، این گمانِ باطل است که هدایت دینی و حفظ تعالیم می‌بایست منحصراً در اختیار اشخاص معصوم (نبی یا وصیّ نبی) باشد و اخذ معارف و احکام دینی از وسائط غیرمعصوم ممنوع یا دست‌کم نامطلوب است. اما علاوه بر ادلۀ متعددی که برای مناصب گوناگون در مذهب شیعۀ امامی اقامه شده، سابقۀ طولانی منصب و مرجعیت دینی در دیگر ادیان آسمانی نیز با چنین نگاهی در تعارض است. کریم در چند آیه اشاره می‌کند که عالمان و فقیهان یهودی و - احتمالاً - مسیحی از جانب خداوند متعال/ پیامبران، واجد مناصبِ حفظ، تفسیر و تعلیم کتاب الله، قضاوت میان مردم، امر به معروف و نهی از منکر بوده‌اند: 🔰 إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ (مائده: ۴۴) 🔰 لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَصْنَعُونَ (مائده: ۶۳) 🔰 مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَادًا لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ (آل عمران: ۷۹) رِبّی، ربّانی و حبر در اصطلاح رایج میان به معنای عالم دین و مفسّر کتاب مقدّس است. هرچند فرق دقیق میان حبر و دو کلمۀ دیگر را نمی‌توان به طور جزمی تعیین کرد اما به نظر بسیاری از اهل نظر، ربانی و ربّی مقامی والاتر و دارای مناصب گسترده‌تر از حِبر بوده است. مستندات این تفسیر از لغات بالا را در مدخل ربیین در دانشنامۀ جهان اسلام و نیز در مقالۀ «پژوهش ریشه‌شناسانۀ واژۀ ربّانیّون در قرآن‌ کریم» در مجلۀ پژوهش های زبانشناختی قرآن می‌توان یافت. با توجه به توبیخاتی که در دو آیۀ نخست متوجّه این دو گروه از علمای اهل کتاب شده، به ضرس قاطع می‌توان گفت دست‌کم گروهی از علمای مذکور معصوم نبوده‌اند. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
⚫️شدیدترین مصیبت خلق 🔻حضرت امام صادق علیه‌السلام: «و إذا أُصِبْتَ‌ بِمُصِيبَةٍ‌ فَاذْكُرْ مُصَابَكَ‌ بِرَسُولِ‌‌الله صلّى اللهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ فَإِنَّ‌ الخلق لم‌يُصَابُوا بِمِثْلِهِ‌ قَطُّ‍‌.» اگر مصیبتی بر تو وارد شد، مصیبتت در [فقدان] رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به یاد آر! چرا که خلق هرگز به مصیبتی مانند آن، مصیبت‌زده نشدند! 📖الکافي۸: ۱۶۸. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
⚫️شدیدترین مصیبت خلق 🔻حضرت امام صادق علیه‌السلام: «و إذا أُصِبْتَ‌ بِمُصِيبَةٍ‌ فَاذْكُرْ مُصَابَك
خوب است تأمل کنیم چقدر فرق است میان این نگاه به وجود مقدس اکرم (صلی الله علیه و آله)، و نگاهی که می‌گوید: «مصاحبت با پیامبر فضیلتی ندارد زیرا ایشان برای دعوت به مبعوث شد و هرکس از عقلش پیروی کند به تمام فائده‌ای که از آن حضرت به مردم می‌تواند برسد رسیده است»!
💠 مرگ تقلید به نظر می‌رسد واکنش یا وازنشی که در روزگار کنونی نسبت به مسألۀ از مجتهدان شاهدیم دست‌کم در برخی نمونه‌ها، مصداق و مظهری از یک پدیدۀ بزرگتر و گسترده‌تر است که نویسنده‌ای آمریکایی آن را «مرگ تخصص» نامیده. این عنوان به یک آسیب اجتماعی کم‌وبیش رایج اشاره می‌کند که در آن ورای شک معقول در آراء و نظریات متخصصان رشته‌های گوناگون (که لازمۀ خطاپذیری معرفت بشری است) نوعی بدبینی عمومی و حتی گاه نفرت و بیزاری نسبت به اصل مقولۀ تخصص‌گرایی دیده می‌شود. در این پدیده سیطرۀ متخصصان بر ساحت‌های گوناگون زندگی نامطلوب تلقی شده و احیانا برچسب فریب‌کاری و سلطه جویی می‌خورد. نویسندۀ کتاب «مرگ تخصص: چرا صدای متخصصان شنیده نمی‌شود؟» عوامل این آسیب خطرناک را در عصر مدرن عمدتاً در دو امر می‌جوید: (۱) فراگیری تحصیلات تکمیلی و تورم مدرک، (۲) فراگیری دسترسی به رسانه و اینترنت و ارتباطات مجازی با ساختار و قواعد فعلیِ حاکم بر آن. او یکی از راهکارهای ترمیم این آسیب را گفتگوی مؤثر میان متخصصان و عموم مردم می‌داند که یکی از راه‌های تسهیل آن، بازسازی نقش فعال قشر واسط میان اهل تخصص و غیرمتخصصان است. بی‌تردید، مواجهۀ سلبی عده‌ای از مردم با مقولۀ تقلید (= رجوع به متخصصان در احکام شرعی) ناشی از مؤلفه‌های پرشماری است که ممکن است واجد جنبۀ فردی یا گروهی باشد. اما پدیدۀ پیش‌گفته را نیز نباید از نظر دور داشت. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
76.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مسألهٔ تحلیل خمس • ادّله و پاسخ‌ها 🔺حدود دو سال پیش در جمعی از دوستان دانشجو بحثی پیرامون شبهات مربوط به وجوب پرداخت خمس را متناسب با سطح عمومی ارائه کردم. به مناسبت یکی از فرسته‌های پیشین که در آن به مسألۀ تحلیل خمس اشارتی رفت، به نظرم رسید بخشی از آن بحث را که پیرامون روایات تحلیل خمس است، اینجا منتشر کنم تا از نقدها و نکات فضلای محترم بهره‌مند شوم. 📅 ۴ شهریورماه ۱۴۰۱ ⏱ حدود ۱ ساعت و ربع ▫️ 00:03:15 بخشی از اخبار تحلیل مختص به و است 00:12:40 بخشی از اخبار تحلیل مختص به غنائم جنگ‌های نامشروع است 00:27:00 توقیع «أمّا الخمس فقد أبیح لشیعتنا» 00:34:42 توضیح سایر روایات تحلیل 00:50:00 بررسی سابقۀ قول به تحلیل خمس 00:56:20 منافات تحلیل با حکمت تشریع خمس 00:57:20 تعارض روایات تحلیل با روایات ایجاب و با سیرۀ اهل بیت و امام زمان (علیهم‌السلام) ✒️📚 @Faede_v_Borhan